ادامه مطلب...

یونس شکرخواه درباره دغدغه‌ی این روزهایش در فضای رسانه‌ای می‌گوید که ترجیح می‌دهد در خانه بنشیند و تجارب و خاطراتش را بنویسد. این استاد روزنامه‌نگاری همچنین قصد دارد در حوزه چشم‌اندازهای فردای روزنامه‌نگاری، new media، فضای آنلاین، social media و فضاهایی که شاید الان به آن توجهی نمی‌شود، بنویسد.

شکرخواه که در حاشیه مراسم روز خبرنگار در ایسناگفت‌وگو می‌کرد، درباره‌ی مهمترین دغدغه‌های این روزهایش در حوزه رسانه چنین می‌گوید: این روزها کماکان تدریس را دارم و خیلی ترجیح می‌دهم اگر در خانه بنشینم، تجارب و خاطراتم را دوباره بنویسم؛ از محیط‌هایی که در آنجا بزرگ شدم، جاهایی که ترک کردم و محل‌هایی که به آنها پیوستم. تغییر فازی که از کار روزنامه‌نگاری چاپی به آنلاین دادم. دوباره‌ نگاهی به کتاب‌هایم بیندازم و خلاءهایی که داشته‌اند را پر کنم.

این روزنامه‌نگار باسابقه سپس ادامه می‌دهد: واقعا ترجیحم این است که در خانه بنشینم و تجاربم را بنویسم. کمی هم اگر بشود در حوزه چشم‌اندازهای فردای روزنامه‌نگاری ترجمه کنم؛ یعنی بیشتر منظورم new media، فضای آنلاین، social media و در مجموع فضاهایی است که شاید الان به آن توجهی نمی‌شود و فقط مصرف‌کننده صرف آن با سندرم دانلود و بدون فکر آپلود و کسب مهارت‌های این حوزه شده‌ایم؛ دغدغه‌ی این روزهای من اینهاست.

شکرخواه در پاسخ به اینکه در مجموع فضای رسانه‌ای کشور را این روزها چطور ارزیابی می‌کند؟ اظهار کرد: به نظرم فضای رسانه ما از جهاتی جالب نیست. تلاش می‌شود اما یک مقدار از سوی مسوولان، مقامات و ... نسبت به رسانه‌ها کج‌فهمی وجود دارد و اینکه هر انتقادی را تهدید قلمداد می‌کنند. از طرف دیگر هم، سرتاسر دنیا به زبان فارسی حرف می‌زنند، هر چه هم می‌خواهند می‌گویند. ما بی‌توجه به حرف‌های آنها مانده‌ایم و انگار که کسی نمی‌شنود. آنها حرف می‌زنند و دست روزنامه‌نگار ما خیلی باز نیست که هم سوژه‌های خودش را تعقیب کند و هم بتواند آن فضای اطراف رسانه‌های ما که به مخاطب ما دسترسی کامل دارد را با وزن خودش نشان دهد.

این استاد روزنامه‌نگاری در پایان با اعتقاد بر اینکه فضای رسانه‌ای کشورمان باید به سمت تولید و فقط تولید برود، گفت: رسانه‌های ما گُر نگیرند و از صفت سازی پرهیز کنند و به قلب حقیقت بزنند. الان که روزنامه‌ها از سرعت رسانه‌های آنلاین عقب افتاده‌اند می‌توانند کمی سمت تحلیل و مکاشفه‌گری، تحقیق و پی‌گیری اخبار بروند.

 

ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

دورهمی روزنامه‌نگاران قدیمی با ایسنایی‌ها اگرچه در فضایی صمیمی و دوستانه، با هدف تازه کردن دیدارها برگزار شد، اما باز هم سخن از مشکلات خبرنگاران، آینده رسانه‌ها و اهمیت حرفه خبر به میان آمد تا شاید این گفته‌ها مسیر پرتلاطم خبرنگاری را خصوصا برای کسانی که به‌تازگی در این مسیر قرار گرفته‌اند روشن کند.

دورهمی جمعی از قدیمی‌های خبر و ارتباطات که هر کدام نزدیک به نیم قرن تجربه فعالیت حرفه‌ای را در کارنامه دارند، با طرح پیشنهادها و انتقادهایی برای ادامه مسیر خبرنگاران جوان و بهتر شدن آینده رسانه‌ها همراه بود و البته این صحبت‌ها گاه طعم انتقادهای صادقانه و صریح و ارائه راه‌کار هم به خود می‌گرفت. 

محمد بلوری، محمدمهدی فرقانی، علی‌اکبر قاضی‌زاده، حسن نمکدوست‌ تهرانی، یونس شکرخواه، محمد سلطانی‌فر، مجید رضاییان، بهروز بهزادی، رضا قوی‌فکر، مسعود مهاجر، مینو بدیعی، بیژن نفیسی، امیدعلی مسعودی، مختار مسعود و مهدی شادمانی، روزنامه‌نگاران پیشکسوتی بودند که هر کدام در سخنانی، از سختی‌ها و در عین حال عشق به حرفه خبرنگاری سخن گفتند و توصیه‌هایی را برای نسل جوانی که به‌تازگی پا به این عرصه گذاشته‌اند، مطرح کردند.

 

از «وی گفت» و «وی افزود» خلاص شویم

مجید رضاییان، روزنامه‌نگار پیشکسوت و استاد دانشگاه با تاکید بر اهمیت روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در سخنانی اظهار کرد: شاید رسانه به نوعی واژه‌ای است که با آزادی بیان تعریف می‌شود و در قانون اساسی هم گفته‌ایم، ولی انگار با روزنامه‌نگاری و رسانه و آزادی بیان رودربایستی داریم. نمی‌خواهم از این کلیدواژه تکراری استفاده کنم، اما فکر می‌کنم کار و مهارت حرفه‌ای می‌تواند هر چیزی را دور بزند و هر در بسته‌ای را باز کند.

او بیان کرد: ما باید بتوانیم در خبرگزاری‌ها از «وی گفت» و «وی افزود» خلاص شویم و به سمت توسعه فرم‌های دیگر برویم. چون معتقدم مهارت حرفه‌ای می‌تواند در شرایط مختلف و به اقتضائات مختلف، نیازها را برآورده کند.  

 

ادامه مطلب...
از راست به چپ: محمد سلطانی‌فر و مجید رضاییان

 

روزنامه‌نگاری بدون تفکر جوان‌گرایانه و انتقادی، آینده ندارد

در ادامه محمد سلطانی‌فر، استاد دانشگاه و معاون سابق امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: ذات یکسری از کارها با افرادی خاص عجین شده است؛ شغل روزنامه‌نگاری هم شغل جوانی است و این جوانی باید با یک نگاه منتقدانه عجین شود تا روزنامه‌نگاری رشد پیدا کند. روزنامه‌نگاری بدون تفکر جوان‌گرایانه، انتقادی و چپ‌گرایانه نمی‌تواند ادامه پیدا کند.

سلطانی‌فر با بیان اینکه «خوشبختانه ایسنا تا حدودی این کار را انجام داده است»، ادامه داد: اینکه همچنان ایسنا پذیرای نسل‌های جوان است نشان می‌دهد که ایسنا هنوز می‌خواهد خبرگزاری دانشجویان باشد و چه بهتر که افرادی مسنی همانند من، آرام آرام این فضا را به دست روزنامه‌نگاران جوان بدهیم.

این استاد دانشگاه بار دیگر تاکید کرد که نگاه انتقادی و جوان‌گرایی و فضایی که در خبر وجود دارد، دو موضوع جدانشدنی هستند.

 

ادامه مطلب...

 

بال «حقوق» روزنامه‌نگاری از ابتدا شکسته بود

همچنین محمد مهدی فرقانی، روزنامه‌نگار پیشکسوت و رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در سخنانی توصیه‌هایی را برای نسل جوان خبرنگار و آینده ایسنا مطرح کرد.

او در ابتدای صحبت‌های خود، با اشاره به حضور جمعی از روزنامه‌نگاران پیشکسوت در کنار هم اظهار کرد: وقتی دور میز را نگاه می‌کنیم، خاطرات نزدیک به نیم قرن و یاد استادانی که از آنها آموختیم برایمان زنده می‌شود. استادی همانند آقای بلوری که بسیار از ایشان آموختیم و خوشحالم که همچنان از نعمت صحت و سلامت برخوردارند. همچنین از ایسنا نیز برای فراهم کردن این محفل تشکر می‌کنم.

فرقانی سپس نکاتی را برای نسل جوان روزنامه‌نگار مطرح و اظهار کرد: همه ما می‌دانیم که اصولا روزنامه‌نگاری روی دو بال حقوق و آزادی و مسئولیت اجتماعی حرکت می‌کند که این دو بال باید با هم توازن و تعادل داشته باشد. بال حقوق از همان ابتدا در کشور ما شکسته بود و تا امروز نیز ترمیم نشده است؛ یعنی ما قوانینی که حقوق روزنامه‌نگاران را به رسمیت بشناسد و تضمین کند نداریم. اما این موضوع نباید باعث شود که روزنامه‌نگاران و به‌خصوص نسل جوان بخواهند مسئولیت‌های این حوزه را از یاد ببرد و در سایه فقدان حقوق روزنامه‌نگاری اینگونه فکر کند که به توجه به مسئولیت‌های روزنامه‌نگاری هم نیازی نیست.

او خاطرنشان کرد که اگر حرفه روزنامه‌نگاری شریف و قابل احترام است به خاطر همین مسئولیت‌های اجتماعی است و نه به خاطر قابلیت پول‌سازی یا هر موضوع دیگری.

رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: ما در نسلی زندگی می‌کنیم که عده‌ای صحبت از مرگ مطبوعات و رسانه‌های سنتی می‌کنند. در عصری که با فعالیت روزنامه‌نگاران و شهروندان در رسانه‌های اجتماعی مواجه هستیم و این رسانه‌ها به نوعی عنان تولید و انتشار اخبار را از رسانه‌های سنتی گرفته‌اند، پایبندی به اصول و ارزش‌های روزنامه‌نگاری می‌تواند عمر مفید این رسانه‌ها را طولانی‌تر کند.

او ارزش‌ها و اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را موضوعاتی همانند پایبندی به صحت، صداقت، امانت‌داری، عینیت و پایبندی به اصول و اخلاق حرفه، وارد حوزه توهین، افترا و هتک حرمت نشدن، نان به نرخ روز نخوردن و وارد حریم خصوصی افراد نشدن برشمرد و تاکید کرد که رعایت این اصول می‌تواند مرجعیت رسانه‌های سنتی را به آنها بازگرداند. بر همین اساس هم از دوستان جوان‌تر خواهش می‌کنم که در آغاز راه، این اصول را ملکه ذهن و چراغ راهنمای کارشان قرار بدهند.   

 

ادامه مطلب...
از راست به چپ: حسن نمکدوست‌، یونس شکرخواه و مهدی فرقانی

 

امروز دست قهرمان‌های دروغین سریع رو می‌شود 

یونس شکرخواه، روزنامه‌نگار پیشکسوت و استاد روزنامه‌نگاری نیز پیشنهادهایی برای آینده ایسنا عنوان و خاطرنشان کرد: ما تقریبا کم و بیش با تحولات ایسنا از زمان شکل‌گیری گرفته تا نوع رشد، دگردیسی‌ها، پوست‌ انداختن‌ها و تغییر مثبتی که در حیطه تنظیم خبر پیش گرفته است، آشنا هستیم؛ البته نمی‌گویم ایده‌آل است اما با بسیاری از خبرگزاری‌ها حتی آنهایی که عمر بیشتری دارند، فاصله خوبی دارد.

این استاد دانشگاه در ادامه خطاب به خبرنگاران ایسنا، اظهار کرد: در این میان به نظرم خطری که الان این خبرگزاری را تهدید می‌کند، عوض شدن نقش آن با روزنامه‌نگاری است. شما اخیرا بسیار گیر تیتر و لید افتاده‌اید، اما این کار شما نیست و من این موضوع را خطرناک می‌دانم. شما هم باید همانند سایر خبرگزاری‌ها از جنبه گردآوری و پردازش به ماده خام خود بها بدهید. ماده خام برای شما بسیار مهم‌تر از شکل پردازش است. حتی به نظرم لیدهای جمع‌بندی که هر شش عنصر را داشته باشد برای شما بهتر است، اما شما اغلب لید نقل‌ قولی یا متعارض می‌زنید که به نظرم کار شما نیست.

شکرخواه با بیان اینکه «ایسنا از تولیدات گفت‌وگویی خود فاصله گرفته است»، اظهار کرد: امیدوارم این گفت‌وگوها به روال سابق برگردد؛ چون از این گفت‌وگوها مواد خام خوبی به دست می‌آمد و سوژه‌ها را نیز ملموس‌تر می‌کرد. همچنین شما می‌توانید میزگردهای تخصصی برگزار کنید. شاید ما روزنامه‌نگاران چندان فرصت نکنیم که به عنوان مثال موضوع بلاک‌چین را مورد بررسی قرار بدهیم؛ این کار شماست که به زبان ساده بگویید این بلاک‌چین چیست. توقع می‌رود که شما که بدون وقفه امکان تولید دارید، زودتر از روزنامه‌نگارها به سراغ این موضوعات بروید. شما باید در ایسنا افرادی داشته باشید که بتوانند سوژه‌ها را بُلد کنند و آنها را زخمی نکنند.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت همچنین اظهار کرد: صحت و درستی خبر، از اصول بنیادی روزنامه‌نگاری است و هر جا در این زمینه‌ها خطا کنید چوبش را هم خواهید خورد. یعنی اگر سرعت را فدای دقت کنید زمین خواهید خورد و اگر دقت را بالا ببرید و سرعت را از دست بدهید باز هم زمین خواهید خورد. امروز فضا عوض شده است؛ دیگر نه می‌شود قهرمان اخلاق باقی ماند و نه می‌شود قهرمان آزادی شد. چراکه اخلاق و قهرمان‌بازی دروغین خیلی سریع افشا می‌شود.

شکرخواه بیان کرد: بر همین اساس هم شما باید برای خبرنگاران جوان ایسنا کلاس‌هایی را برگزار کنید که برخی از موضوعات را همیشه آویزه گوششان کنند. شاید شما خبرنگاران جوان ما را به دید پدربزرگی نگاه کنید، اما باور کنید که الان محمد بلوری همانند یک پلنگ‌ تیزپنجه می‌تواند یک سوژه را شناسایی و ارائه کند و شما خواب باشید هنوز. پس لطف کنید برای نسل جوانتان کلاس‌های متعددی را برگزار و تجارب نسل پیشکسوت را به نسل جوان منتقل کنید و حتما نتیجه آن را خواهید دید.   

 

ادامه مطلب...
از راست به چپ: بیژن نفیسی، محمد بلوری و یونس شکرخواه

 

روزنامه‌نگاری حرفه‌ای هرگز تمام نمی‌شود

همچنین حسن نمکدوست‌ تهرانی، روزنامه‌نگار پیشکسوت و استاد روزنامه‌نگاری در سخنانی خاطرنشان کرد: ما همه فریب‌خورده روزنامه‌نگاری هستیم و به اینکه فریب خوردیم هم خوش هستیم، کیف می‌کنیم و هیچ‌کدام هم پشیمان نیستیم. حسین شهیدی، یکی از دوستان خوب روزنامه‌نگار یک بار تعبیری را به کار برد که برایم بسیار جالب بود؛ می‌گفت ما حرفه‌ عجیبی داریم که مهارت‌های اصلی آن را می‌توان ظرف چند ماه آموخت، اما تا آخر عمر در آن به کمال نرسید. 

او یادآور شد: این واقعیتی است که یادگیری در روزنامه‌نگاری هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. همه ما که دور این میز نشسته‌ایم هنوز باید یاد بگیریم. روزنامه‌نگاری خیلی چیزها برای یاد گرفتن دارد و بدانید که تا آخر باید خوب بخوانید، خوب ببنید  و خوب بشنوید. اصلا هم به این حرف‌ها توجه نکنید که روزنامه‌نگاری تمام می‌شود؛ اصلا چنین خبری نیست و روزنامه‌نگاری حرفه‌ای هرگز تمام نمی‌شود. آن اتفاقی که در فضاهای عمومی می‌افتد روزنامه‌نگاری نیست و جای روزنامه‌نگاری را هم نمی‌تواند بگیرد.

 

ادامه مطلب...
از راست به چپ: بیژن نفیسی، حسن نکدوست، امیدعلی مسعودی

 

تئوری و عمل در کنار هم روزنامه‌نگار خوب می‌سازد

در ادامه بیژن نفیسی، روزنامه‌نگار پیشکسوت و استاد دانشگاه از فاصله میان مراکز آکادمیک و رسانه‌ها گله کرد و گفت: از آنجایی که به صورت فعال در دانشگاه و روزنامه‌ حضور دارم، احساس می‌کنم که خیلی بیش از گذشته میان مراکز آکادمیک و رسانه‌ها فاصله افتاده است. نمی‌دانم مقصر این امر کدام نهاد است.

او یادآور شد: همان‌گونه که دانشکده‌های علوم پزشکی با بیمارستان‌ها و مراکز درمانی در ارتباط هستند و از این طریق پزشک‌ها را پرورش می‌دهند، دانشکده‌های علوم ارتباطات نیز باید با رسانه‌ها در ارتباط باشند. اما اصلا اینچنین نیست و با تشکیلاتی همانند صداوسیما که اصلا نمی‌توان برای کارآموزی دانشجویان این رشته ارتباط برقرار کرد؛ البته خوشبختانه در ایسنا این امکان تا اندازه‌ای فراهم شده است.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت تاکید کرد که ما بخش زیادی از روزنامه‌نگاری را پشت میزها یاد گرفتیم و آن تجربیاتی که در تحریریه‌ها کسب کردیم، هرگز در کلاس‌های درس به ما یاد داده نشد. در واقع اگر تئوری و عمل در کنار هم قرار نگیرند، کار به سرانجام درستی نمی‌رسد.

نفیسی با بیان اینکه «روزنامه‌نگاری در حال حاضر شرایط سختی را می‌گذارند»، اظهار کرد: اما در عین حال معتقدم که ما می‌توانیم تمام تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم. ما الان خیلی از روزنامه‌نگاران قدیمی را برای حضور در رسانه‌های جدید آماده و سعی می‌کنیم که به نوعی سوار این شبکه‌ها شویم تا جلوی تاثیرگذاری بیش از اندازه این رسانه‌ها را بگیریم. به نظرم خیلی فرق است میان رسانه‌های رسمی همانند ایسنا با شبکه‌های اجتماعی که بسیار فراگیر و در عین حال احساس‌محور هستند.

او همچنین در پایان سخنان خود در جمع ایسنایی‌ها یادآور شد که ایسنا از رسانه‌های پیشتاز است که بسیاری از رسانه‌های خارجی نیز اخبارشان را به نقل از این خبرگزاری کار می‌کنند. من نیز برای شما آرزوی موفقیت می‌کنم. 

 

ادامه مطلب...
بیژن نفیسی 

 

تفاوت روزنامه‌نگاری امروز با گذشته در آموزش است

مهدی شادمانی که سال‌ها صفحه‌آرایی روزنامه «کیهان» را بر عهده داشت نیز در سخنانی یادآور شد: این دورهمی باعث شد تا خاطرات ۴۰ سال پیش بار دیگر زنده شود و ما انگار بار دیگر خودمان را در کنار هم و در تحریریه‌ای دیده‌ایم. 

او تفاوت روزنامه‌نگاری امروز با گذشته را آموزش عنوان کرد و یادآور شد: من سال‌ها در کنار روزنامه‌نگاران بزرگی که هر کدام به تنهایی می‌توانستند یک رسانه را اداره کنند، کار کردم. ما در مدت این ۴۰ سال خیلی آموختیم و الان هم هنوز در حال آموزش هستیم. فکر می‌کنم ایسنا هم می‌تواند فرصتی را فراهم کند که خبرنگاران جوان آن در کنار پیشکسوتان این حوزه فعالیت کنند. 

 

ادامه مطلب...
از راست به چپ: مهدی شادمانی، بیژن نفیسی، حسن نمکدوست و امیدعلی مسعودی

 

چند پیشنهاد برای ایسنا

مختار مسعود، روزنامه‌نگار پیشکسوت نیز که در این مراسم عنوان کرد در حضور دبیر سابق خود این جسارت را نمی‌کند که اظهار نظر کند، پس از پایان مراسم متنی را به شرح زیر در اختیار ایسنا قرار داد: 

«با توجه به اینکه ایسنا را در بین خبرگزاری‌های رسمی کشور مستقل‌تر، صادق‌تر، معتمدتر و دلسوزتر به حال کشور و مردم می‌دانم، انتظار دارم که در مورد مهمترین خواسته افکار عمومی، یعنی مبارزه قاطع با مفاسد اقتصادی، پیشتاز باشد.

نتایج نظرسنجی «ایسپا» درباره اعتراض‌های دی ماه ۹۶ که ۱۷ بهمن همین سال منتشر شد، نشان داد که ۸۰ درصد شرکت‌کنندگان در نظرسنجی، مباحث اقتصادی از جمله، تنگناها و مشکلات کسب و کار، فساد مالی و بی عدالتی را مهمترین دلیل نارضایتی خود اعلام کردند. رهبر انقلاب نیر در سخنرانی مورخه ۱۹ /۱۱ /۹۶ نیز به صراحت فرمودند که «مردم بسیاری از مشکلات را تحمل می‌کنند، اما از فساد و تبعیض شکوه دارند و آن را تحمل نمیکنند».

مردم سال‌ها است که کمبودها، تورم و گرانی را با امید به بهبودی اوضاع اقتصادی کشور تحمل می‌کنند، اما نمی‌توانند چشمان خود را بر روی مفاسد اقتصادی دانه درشت‌ها، نوکیسه‌ها، یقه سفیدها و برخی آقازاده‌ها ببندند و تبعیض و بی‌عدالتی و عدم برخورد قاطع با حجم انبوه مفاسد اقتصادی بیش از هر مساله دیگر آنان را رنج می‌دهد. همانگونه که رهبر انقلاب در فرمان ۸ ماده‌ای خود، ضرورت مبارزه قاطع با مفاسد اقتصادی بدون هیچ تبعیضی را یادآور شدند و از مسئولان سه قوه خواستند که به «ام‌الفسادها و دانه درشت‌ها» بپردازند و نقاط اصلی را رها نکنند، خواست عمومی مردم هم که در ضرب‌المثل‌هایشان متبلور است این است که: مسئولان در مبارزه با مفاسد اقتصادی به جای برخورد با «آفتابه دزدها» به سراغ «شتردزدها» بروند.

بر همین اساس از ایسنا انتظار می‌رود که در افشای جرایم و مفاسد اقتصادی «دانه درشت‌ها» و «شتردزدها» پیشگام باشد. انتظار دیگر از این رسانه معتبر و مهم کشور این است که اجرای اصل «از کجا آورده‌ای را» در مورد مسئولان و نوکیسه‌ها را نیز پیگیری کند. در همین زمینه طرح «اعاده اموال نامشروع مسئولان به بیت المال» که اسفندماه ۹۶ با هدف حفظ حقوق عمومی، بازگرداندن اموال نامشروع  و بازسازی اعتماد عمومی ملت تقدیم مجلس شده است، سوژه مهمی برای پیگیری ایسنا است که امیدوارم خبرنگاران صادق، جسور و زحمتکش تا تحقق کامل این طرح دست از تلاش برندارند و افتخار دیگری را در کارنامه رسانه‌ای خود به ثبت برسانند.»

 

ادامه مطلب...
مختار مسعود

 

امروز بسیاری از مرزها شکسته شده است

در ادامه، مینو بدیعی، روزنامه‌نگار پیشکسوت و مؤلف کتاب‌های آموزشی روزنامه‌نگاری نیز ایسنا را از پیش‌روترین خبرگزاری‌های ایران برشمرد و اظهار کرد: چهره‌های جوان این مراسم، من را به یاد دورانی که خودمان به تازگی کار روزنامه‌نگاری را آغاز کرده بودیم، می‌اندازد. ما نسلی بودیم که از دانشکده علوم ارتباطات به روزنامه «کیهان» آمدیم و رنگ درخشان‌تری به این روزنامه‌ دادیم. 

این روزنامه‌نگار پیشکسوت یادآور شد: در چهره‌ی این جوان‌هایی که امروز در مراسم حضور دارند، می‌بینم که آینده‌ی روزنامه‌نگاری مدرن ایران را رقم می‌زنند. این چهره‌ها برای من یادآور حسین قندی و دیگر دوستان است وقتی که جوان بودیم و پا به این عرصه گذاشتیم. امیدوارم ایسنا این نسل جوانی که آورده است را به سمت و سویی هدایت کند که بتواند در آینده چهره‌های درخشان‌تری از روزنامه‌نگاران پیشکسوت حاضر در این جمع را معرفی کنند.  

او همچنین درباره تفاوت‌هایی که در عرصه خبر و خبرنگاری به واسطه گسترش رسانه‌های اجتماعی و پدیده شهروند خبرنگاران، ایجاد شده است، گفت: به نظرم امروز بسیاری از مرزها شکسته شده است و دیگر خبرگزاری فقط دادن خبر نیست، بلکه خبرگزاری باید در متن زندگی باشد. درست همانند آن زمان که روزنامه بخشی از زندگی مردم بود.

 

ادامه مطلب...
مینو بدیعی

 

هدیه روز خبرنگار اشکال دارد؟

در ادامه این مراسم علی‌اکبر قاضی‌زاده، از استادان و روزنامه‌نگاران پیشکسوت، در سخنانی با موضوع دریافت هدیه از سوی خبرنگاران به‌ویژه در روز خبرنگار، اظهار کرد: از من پرسیده شد که آیا به مناسبت روز خبرنگار، آیا خبرنگاران محق هستند که هدیه یا یادبودی را بگیرند یا خیر. 

او ادامه داد: من کتابی را به نام «اخلاق روزنامه‌نگاری» ترجمه کرده‌ام. در بخشی از این کتاب به موضوع هدایا پرداخته شده و تصریح می‌کند که در عالم روزنامه‌نگاری خبرنگار در آن طرف آب حق گرفتن هدیه ندارد. دلیل آن هم خیلی واضح است؛ گرفتن هدیه و کارت‌های اعتباری یک نوع محبت را میان دهنده و گیرنده ایجاد می‌کند و این موضوع ممکن است روی کار روزنامه‌نگار اثر می‌گذارد. به همین دلیل هم در فرم استخدام خبرنگاران بسیاری از رسانه‌های معروف عنوان شده است که حق گرفتن کادو ندارید. منتهی با این تبصره که در حد یک خودکار، تقویم و ... اشکالی ندارد. که البته حداکثر قیمت آن هم مشخص شده است. حتی در این فرم عنوان می‌شود که خبرنگار حق دریافت بلیط و هزینه سفر برای پوشش برنامه‌های خبری از سوی آن سازمان را هم ندارد. 

قاضی‌زاده خاطرنشان کرد: همه این موارد درست و پذیرفته است. اما این موارد مربوط به جوامعی است که خیلی موضوعات دیگر را همانند تامین روزنامه‌نگار، محیط امن، مسئولیت پاسخگویی مسئولان و ... را هم دارند؛ بنابراین در چنین شرایطی اگر به مناسبت روز خبرنگار هدیه‌ای هم به خبرنگاری داده شده، اجازه دهید خیلی این موضوع را سر علم نکنیم. 

او یادآور شد: خواهش می‌کنم در این موارد خیلی به خبرنگارانمان سخت نگیریم و پیش خودمان بگوییم سالی یک روز، روز خبرنگار است و هر جا می‌روند از حساسیت و اهمیت این شغل می‌گویند و این یک روز هم که تمام می‌شود، همه چیز فراموش می‌شود. 

 

ادامه مطلب...
علی‌اکبر قاضی‌زاده

 

سلامت و تجربه خبرنگار بسیار مهم است

محمد بلوری، روزنامه‌نگار پیشکسوتی که از او با عنوان پدر حادثه‌نویسی مطبوعات ایران یاد می‌شود، در ادامه این صحبت‌های علی‌اکبر قاضی‌زاده، خاطرنشان کرد: در زمان ما هدیه گرفتن واقعا پدیده مذمومی بود و حتی اگر کسی هدیه می‌گرفت ما اصلا او را نگاه هم نمی‌کردیم. 

او ادامه داد: یادم است رئیس شیلات مقداری خاویار را به آمریکایی‌ها فروخته بود و چند میلیون دلار سوءاستفاده کرده بودند. در دادگاه محاکمه‌ای برایش برگزار شده بود که حدود ۱۰ روز هم به طول انجامید. آخر شب به «کیهان» رفتم تا خبرها را بنویسم که برای روز بعد آمده باشد. ساعت ۱۰ شب بود و ماشین نبود که به خانه برگردم و حتی پول تاکسی هم نداشتم. وارد خیابان فردوسی شدم و در تاریکی به سمت توپخانه می‌رفتم یک نفر صدایم زد؛ وکیل همان رئیس شیلات بود که در محاکمه فقط برایش یک سال زندان بریده بودند و به شادمانه‌ این رأی هدیه‌ای را برای خبرنگاران فرستاده بود. 

این روزنامه‌نگار پیشکسوت یادآور شد: در پاکت ۱۰ هزار تومان پول بود که آن زمان می‌توانستم با آن خانه بخرم. وقی پول را دیدم خنده‌ام گرفت و گفتم من الان پول کرایه تاکسی هم نداشتم، اما نمی‌توانم این پول را قبول کنم. چون فکر می‌کردم و همچنان معتقدم که سلامت خبرنگار خیلی مهم است. الان خبرنگاران به برنامه‌ها می‌روند و هدیه می‌گیرند و خیلی زشت است. این کثافت‌کاری در دوران احمدی‌نژاد نیز باب شده بود.

بلوری با بیان اینکه «الان روزنامه‌ها وضعیت اسف‌باری دارند»، خاطرنشان کرد: در دوره‌ای که ما کار می‌کردیم و تیراژ روزنامه‌ها میلیونی بود، هر گزارشی را برای انتشار رد نمی‌کردیم و در انتخاب اخبار بسیار دقت داشتیم. آن زمان کیفیت کار بالا بود و برای نوشتن یک گزارش تحقیق و مطالعه می‌شد. یادم است یک بار یکی از روزنامه‌نگاران برای اینکه درباره گدایی گزارش بنویسد، یک هفته گدا شده بود. 

او با تاکید بر اهمیت انتقال تجربیات به نسل‌های جدید که وارد حرفه خبر و روزنامه‌نگاری می‌شوند، اظهار کرد: یادم است دکتر مصباح‌زاده (مدیر وقت روزنامه «کیهان») می‌گفت من می‌توان یک آخرین مدل ماشین چاپ را از آلمان خریداری کنم، اما برای یک خبرنگار باید ۱۰ سال وقت بگذارم تا تجربه پیدا کنم. چون برای تجربه ارزش قائل بودند. 

 

ادامه مطلب...
محمد بلوری

 

به خبرنگار بودنتان افتخار کنید

رضا قوی‌فکر، روزنامه‌نگار پیشکسوت نیز در سخنانی کوتاه اظهار کرد: توصیه من به خبرنگاران جوان این است که عاشق کارتان باشید و برای اینکه خبرنگار هستید به خودتان افتخار کنید. به این حرف‌ها هم گوش نکنید که مطبوعات کاغذی از بین خواهد رفت. سعی کنید همیشه تمیز و شیک باشید و قبل از اینکه به مصاحبه بروید حتما مطالعه کنید. در زندگی کتاب بخوانید، مطالعه کنید، فیلم ببینید، تئاتر بروید و خودتان را به‌روز نگه دارید تا همیشه آگاه باشید. 

 

ادامه مطلب...
رضا قوی‌فکر

 

یاد گرفتم روزنامه‌نگار محبوبی باشم

سپس مسعود مهاجر، روزنامه‌نگار پیشکسوت که سال‌هاست به عنوان روزنامه‌نگار آزاد فعالیت حرفه‌ای خود را ادامه می‌دهد، از اهمیت توجه به روزنامه‌نگاران جوان سخن گفت و بیان کرد: امروز سهم زندگی در اخبار تقریبا صفر است؛ یعنی روزنامه‌ها بخش زندگی ندارند و به همین خاطر هم از خانواده‌ها بریده‌اند؛ این درحالی است که در گذشته خانواده‌ها با رسانه‌ها در ارتباط بودند و در واقع خواندن نشریات بخشی از زندگی خانواده‌ها را تشکیل می‌داد.

او ادامه داد: برمی‌گردم به حدود ۶۰ سال پیش و دوره کودکی‌ام که در تبریز بزرگ می‌شدم. آن زمان همه مجلات و روزنامه‌های خوب به آنجا می‌آمد که در راس آنها اطلاعات هفتگی و مجله دانستنی‌ها قرار داشت. آن مجله خواندنی‌ها به خانه‌ ما می‌آمد و ما چهار بچه دعوا می‌کردیم که اول چه کسی این مجله را از پدرمان بگیرد و بخواند. این مجله هر هفته دو بار منتشر می‌شد و ما همیشه برای خواندن آن با هم مسابقه می‌گذاشتیم. 

مهاجر خاطرنشان کرد: من در این ۴۴ سالی که پا به عرصه روزنامه‌نگاری گذاشتم مطلقا هیچ‌وقت مشکل مالی نداشتم و هیچ‌گاه هم نه تبلیغات گرفتم و نه تجارت کردم؛ فقط یاد گرفتم که روزنامه‌نگار محبوبی باشم، چون الگوی من روزنامه‌نگارانی بودند که در دنیا محبوب بودند و فقط هم محبوب یک قشر نبودند. بلکه حتی محبوب قشرهایی هم بودند که از آنها انتقاد می‌کردند.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت با تاکید بر اینکه انتقادهای مطرح‌شده از سوی روزنامه‌نگاران حتما باید با ارائه راه‌کار همراه باشد، یادآور شد: دلیل اینکه مطبوعات ما امروز از جامعه عقب افتاده‌ این است که هیچ‌کدام از آنها نمی‌توانند آگهی جذب کنند. چرا روزنامه‌ها با صنعتشان قهر کرده‌اند و صنعت از روزنامه‌ها می‌ترسد؟ چرا روزنامه‌نگاران را در اتاق‌های وزارت‌خانه‌ها راه نمی‌دهند؟ چرا خود روزنامه‌نگاران به مامورهای سانسور در وزارت‌خانه‌ها تبدیل می‌شوند؟

او اظهار کرد: طبیعی است که وقتی پول کافی به روزنامه‌نگاران داده نشود چنین اتفاق‌هایی هم رخ نمی‌دهند. پس آن چیزی که روزنامه‌نگاران نیاز دارند تامین مالی است. اینگونه نیست که روزنامه‌نگاران ما فقط در رسانه‌ای کار کنند و باید به فکر درآمدزایی از مهارت‌هایی که دارند باشند. نمی‌شود که ما در رسانه‌ها زبانی داشته باشیم که هیچ کسی از ما اقبال نکند و به نهادهایی وابسته باشیم که عادت کردند انتقاد بشنوند، ولی عادت نکرده‌اند که انتقادات منطقی بشنوند. 

مهاجر تصریح کرد: از شما خواهش می‌کنم این حرفه را محترم بشمارید. روزنامه‌نگاری حرفه محبوبی است و سعی کنید هم در میان دولت و هم مردم محبوب باشید. نمی‌شود که یک طرف را رها کنیم و چریک باشیم؛ همین می‌شود که الان روزنامه‌نگاران ما را در اتاق‌ها راه نمی‌دهند. وقتی روزنامه‌نگار بودم و همچنان هم، به هر جایی که بروم کسی جلوی من را نمی‌گیرد، اما جلوی بسیاری از خبرنگاران را می‌گیرند. ما چریک نیستیم و نمی‌توانیم قوانین را عوض کنیم، اما می‌توانیم با مهارتی که داریم همه حرف‌ها را بزنیم و کوتاه نیاییم و در عین حال زبان و قلممان را هم حفظ کنیم. 

 

ادامه مطلب...
از راست به چپ: امیدعلی مسعودی، رضا قوی‌فکر، محمد مهاجر و مهدی فرقانی

 

چطور انتظار دارید خبرنگار کارت هدیه نگیرد؟

امیدعلی مسعودی، استاد علوم ارتباطات نیز در سخنانی از بی‌توجهی رسانه‌ها به موضوعات مهمی همچون فساد گله و خاطرنشان کرد که تعجب می‌کنم چرا رسانه‌ها پیش از اینکه دادگاه‌های فسادهای مالی برگزار شود، به این موضوعات نمی‌پردازند؟

مسعودی با بیان اینکه «ما باید از خودمان انتقاد کنیم»، خاطرنشان کرد: متاسفانه کشور ما پرحادثه‌ترین کشور دنیا است؛ هم از نظر بحران‌های طبیعی و غیرطبیعی و هم از نظر موضوعات دیگری همچون فساد. من تعجب می‌کنم ایسنا هیچ‌گاه به فسادی که در دانشگاه‌ها در سطح هیات مدیره و استادان و کارکنان وجود دارد نپرداخته است.

این استاد علوم ارتباطات با بیان اینکه «رسانه‌ها دچار روزمرگی شده‌اند»، تاکید کرد که تا زمانی که رسانه‌ها دچار روزمرگی هستند، کسی هم با آنها کاری ندارد. فکر می‌کنم باید به سمت روزنامه‌نگاری تحقیقی پیش برویم تا حتی پیش از آنکه دادگاهی برگزار شود، فساد ریشه‌کن شود. در این میان در جامعه‌ای که فساد همانند تار عنکبوت اطراف خبرنگاران را گرفته است، شما انتظار دارید خبرنگار کارت هدیه نگیرد؟

او یادآور شد که من زمانی مدیر روابط عمومی بودم. ماه‌های اول اصلا نمی‌توانستم باور کنم که برای مصاحبه خبری رییس سازمان باید به خبرنگار کارت هدیه بدهیم! اما به من فهماندند که الان اینگونه است. تا زمانی که چشم ما به دولت است، آن هم دولتی که شرایط خوبی برای دادن حقوق‌های ما ندارد، وضعیت همین است. در حالی که به نظرم باید به سمتی برویم که دولت از ما کمک مالی بگیرد و نه اینکه چشم ما به کمک‌های دولت یا هدیه‌های سازمان‌ها باشد. 

مسعودی همچنین درباره همگرایی رسانه‌ای اظهار کرد: من نیز به مرگ روزنامه‌ها باور ندارم. بالارخه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در سطح بالای خودش ادامه پیدا می‌کند. اما مهم این است که ما چطور می‌توانیم با فناوری‌ها همگرایی پیدا کنیم. 

 

ادامه مطلب...
از راست به چپ: امید علی مسعودی و یونس شکرخواه
ادامه مطلب...
حضور روزنامه‌نگاران پیشکسوت در ایسنا
ادامه مطلب...
حضور روزنامه‌نگاران پیشکسوت در ایسنا
ادامه مطلب...
حضور روزنامه‌نگاران پیشکسوت در ایسنا

 

ادامه مطلب...
رضا قوی‌فکر و محمد بلوری

ادامه مطلب...

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با پایان مراسم روز خبرنگار و دید و بازدیدهای مرسوم این مناسبت، دورهمی دوستانه‌ای را با حضور جمعی از بزرگان این عرصه برگزار کرد؛ تا این بار برخلاف مراسم‌ رسمی این روز، فقط صحبت از خبر باشد، با اهل خبر.

دورهمی خبرنگاران ایسنا با روزنامه‌نگاران پیشکسوتی که هر کدام نزدیک به نیم قرن تجربه فعالیت حرفه‌ای را در کارنامه خود دارند، با طرح پیشنهادها و انتقادهایی برای ادامه مسیر خبرنگاران جوان و بهتر شدن آینده رسانه‌ها برگزار شد. 

محمد بلوری، محمدمهدی فرقانی، علی‌اکبر قاضی‌زاده، حسن نمکدوست‌ تهرانی، یونس شکرخواه، محمد سلطانی‌فر، مجید رضاییان، بهروز بهزادی، رضا قوی‌فکر، محمد مهاجر، مینو بدیعی، بیژن نفیسی، امیدعلی مسعودی، مختار مسعود و مهدی شادمانی، روزنامه‌نگاران پیشکسوتی بودند که هر کدام در سخنانی، از سختی‌ها و در عین حال عشق به حرفه خبرنگاری سخن گفتند و توصیه‌هایی را برای نسل جوانی که به‌تازگی پا به این عرصه گذاشته‌اند، مطرح کردند.

علی متقیان، مدیر عامل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در این مراسم، با تشکر از حضور روزنامه‌نگاران پیشکسوت در دورهمی این رسانه، یادآور شد: حضور شما استادان بزرگوار برای ما بسیار ارزشمند است. خدا را شکر می‌کنیم کسانی که نزد شما آموزش دیده‌اند، دانشجویان شما هستند و به شاگردی شما افتخار می‌کنند، امروز در خبرگزاری فعال هستند که خوشبختانه خوش‌نام است. احساس می‌کنم که شما نیز به عنوان اساتید مسلم این رشته، وقتی قلم و نتیجه کار این دانشجویان را می‌بینید، خوشحال هستید.

او همچنین درباره ساختار خبرگزاری دانشجویان ایران، خاطرنشان کرد: تمام تلاش ما این بوده است که اداری نشویم و خوشبختانه اداری هم نشدیم؛ البته محاسباتی وجود دارد، اما اولویت اصلی ما کیفیت است و هیچ‌گاه نخواسته‌ایم که کمیت را فدای کیفیت کنیم. ایسنا یک خبرگزاری دانشجویی است و عمده خبرنگاران ما دانشجویان جوان، باهوش، پُراستعداد، خستگی‌ناپذیر و غیروابسته هستند. در این میان تفاوتی که بعد از ۲۰ سال در این خبرگزاری پدید آمده، این است که دروازه‌بانان خبر ما دانشجویان قبل و حرفه‌ای‌های امروز هستند. معتقدم که اگر ایسنا اعتباری پیدا کرده است، نتیجه شور و حال جوانی و وابسته نبودن خبرنگاران و تدبیر و حرفه‌ای بودن دروازه‌بانان خبر در کنار هم است. 

 

ادامه مطلب...
علی متقیان، مدیر عامل ایسنا

 

متقیان افزود: خوشبختانه در ارزیابی‌هایی که به صورت مرتب انجام می‌دهیم، بهره‌مندی از اخبار ایسنا جزو رتبه‌های اول در میان سایر خبرگزاری‌هاست. یعنی به اخبار ما اعتماد دارند و این اعتماد، هم نتیجه اعتبار ۲۰ ساله ایسنا و هم صداقت ما در انعکاس اخبار است. ما از شما استادان آموخته‌ایم که درست بنویسیم، صادق و امانت‌دار باشیم و به واقعیت‌ها و درد مظلومان توجه کنیم.   

مدیرعامل ایسنا خاطرنشان کرد: در مجموع تمام تلاشمان در وهله نخست این است که این خبرگزاری را اداری نکنیم؛ هرچند که در عین حال تمام توانمان این است که حق و حقوق خبرنگاران را هم ضایع نکنیم.

او با بیان اینکه «خوشبختانه خبرنگاران ما وابستگی به مال و قدرت ندارند»، اظهار کرد: همچنین هیچ وابستگی به جناح‌های سیاسی نداریم و به همین خاطر هم آزاد می‌نویسم. شاید گاهی به ما نسبت‌های سیاسی خاصی بدهند، اما اشکالی ندارد. چون آنچه در قلم عزیزان ما در این خبرگزاری می‌آید، نشان می‌دهد که ایسنا هیچ‌گونه وابستگی به جناح‌های سیاسی نداشته و ندارد و خوشبختانه از این جهت سربلند و آزاده هستیم. شاید گاهی برخی از موضوعات را رعایت کنیم، اما هیچ‌گاه استقلال‌مان را زیر سوال نبرده‌ایم. 

 

ادامه مطلب...

   

در این نشست همچنین استادهای ارتباطات و روزنامه‌نگاری به ایراد سخنرانی و بیان دغدغه‌های خود در این حیطه پرداختند.

مجید رضاییان، روزنامه‌نگار پیشکسوت و استاد دانشگاه در سخنانی با تاکید بر اهمیت روزنامه‌نگاری حرفه‌ای یادآور شد که رسانه واژه‌ای است که با آزادی بیان تعریف می‌شود و در قانون اساسی هم گفته‌ایم، ولی انگار با روزنامه‌نگاری و رسانه و آزادی بیان رودربایستی داریم.  نمی‌خواهم از این کلیدواژه تکراری استفاده کنم اما کار و مهارت حرفه‌ای می‌تواند هر چیزی را دور بزند و هر دری را باز کند.

در ادامه محمد سلطانی‌فر، استاد دانشگاه و معاون سابق امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخشی از سخنان خود بیان کرد که ذات یکسری از کارها با افرادی خاص عجین شده است؛ شغل روزنامه‌نگاری هم شغل جوانی است و این جوانی باید با یک نگاه منتقدانه عجین شود تا روزنامه‌نگاری رشد پیدا کند. روزنامه‌نگاری بدون تفکر جوان‌گرایانه و انتقادی نمی‌تواند ادامه پیدا کند. خوشبختانه ایسنا تا حدودی این کار را انجام داده است. 

ادامه مطلب...
محمد سلطانی فر و مجید رضاییان در نشست ایسنا

 

همچنین محمد مهدی فرقانی، روزنامه‌نگار پیشکسوت و رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در سخنانی توصیه‌هایی را برای نسل جوان خبرنگار و آینده ایسنا مطرح کرد. او یادآور شد: همه ما می‌دانیم که روزنامه‌نگاری روی دو بال حقوق و آزادی و مسئولیت اجتماعی حرکت می‌کند که این دو بال باید با هم توازن و تعادل داشته باشد. بال حقوق از همان ابتدا در کشور ما شکسته بود و تا امروز نیز ترمیم نشده است؛ اما این موضوع نباید باعث شود که روزنامه‌نگاران و به‌خصوص نسل جوان بخواهند مسئولیت‌های این حوزه را از یاد ببرد. 

 

ادامه مطلب...
محمدمهدی فرقانی در ایسنا

 

یونس شکرخواه، روزنامه‌نگار پیشکسوت و استاد روزنامه‌نگاری نیز پیشنهادهایی را برای آینده ایسنا عنوان و در بخشی از سخنان خود خاطرنشان کرد: ما تقریبا کم و بیش با تحولات ایسنا آشنا هستیم. به نظرم خطری که الان این خبرگزاری را تهدید می‌کند، عوض شدن نقش آن با روزنامه‌نگاری است. شما باید از جنبه گردآوری و پردازش به ماده خام خود بها بدهید. ماده خام برای شما بسیار مهم‌تر از پردازش است. 

همچنین حسن نمکدوست‌ تهرانی، روزنامه‌نگار پیشکسوت و استاد روزنامه‌نگاری در سخنانی خاطرنشان کرد: ما همه فریب‌خورده روزنامه‌نگاری هستیم و به اینکه فریب خوردیم هم خوش هستیم، کیف می‌کنیم و هیچ‌کدام هم پشیمان نیستیم. حسین شهیدی، یکی از دوستان خوب روزنامه‌نگار یک بار تعبیری را به کار برد که برایم بسیار جالب بود؛ می‌گفت ما حرفه‌ عجیبی داریم که مهارت‌های اصلی آن را می‌توان ظرف چند ماه آموخت، اما تا آخر عمر در آن به کمال نرسید.  

 

ادامه مطلب...
بهروز بهزادی، محمد مهاجر،‌ رضا قوی‌فکر، محمد بلوری و علی‌اکبر قاضی‌زاده در نشست ایسنا

 

در ادامه بیژن نفیسی، روزنامه‌نگار پیشکسوت و استاد دانشگاه در بخشی از سخنان خود، از فاصله میان مراکز آکادمیک و رسانه‌ها گله کرد و گفت: نمی‌دانم مقصر این امر کدام نهاد است اما امروز میان مراکز آموزشی و رسانه‌ها و تحریریه‌ها فاصله افتاده است؛ به عنوان مثال، با تشکیلاتی همانند صداوسیما اصلا نمی‌توان برای کارآموزی دانشجویان این رشته ارتباط برقرار کرد. 

مهدی شادمانی که سال‌ها صفحه‌آرایی روزنامه «کیهان» را برعهده داشت نیز در سخنانی یادآور شد: من سال‌ها در کنار روزنامه‌نگاران بزرگی که هر کدام به تنهایی می‌توانستند یک رسانه را اداره کنند، کار کردم. ایسنا هم می‌تواند فرصتی را فراهم کند که خبرنگاران جوان آن در کنار پیشکسوتان این حوزه فعالیت کنند. 

همچنین مینو بدیعی، روزنامه‌نگار پیشکسوت نیز ایسنا را از پیش‌روترین خبرگزاری‌های ایران برشمرد و اظهار کرد: چهره‌های جوان این مراسم، من را به یاد دورانی که خودمان به تازگی کار روزنامه‌نگاری را آغاز کرده بودیم، می‌اندازد. ما نسلی بودیم که از دانشکده علوم ارتباطات به روزنامه «کیهان» آمدیم و رنگ درخشان‌تری به این روزنامه‌ دادیم.  در چهره‌ی این جوان‌ها می‌بینم که آینده‌ی روزنامه‌نگاری مدرن ایران را رقم می‌زنند.

در ادامه علی‌اکبر قاضی‌زاده، از استادان و روزنامه‌نگاران پیشکسوت در سخنانی با موضوع دریافت هدیه از سوی خبرنگاران به‌ویژه در روز خبرنگار، اظهار کرد، درست است که گرفتن هدیه از سوی خبرنگاران به ویژه در جوامع مدرن امر پسندیده‌ای نیست، اما باید به این نکته نیز توجه کرد که این موضوع مربوط به جوامعی است که به خیلی از موضوعات دیگر همانند امنیت شغلی و حرفه‌ای خبرنگاران نیز اهمیت می‌دهند. بنابراین فکر می‌کنم که شاید نباید به هدیه‌هایی که در روز خبرنگار به اهالی این صنف داده می‌شود، خیلی سخت‌گیرانه نگاه کرد. 

ادامه مطلب...
نشست دورهمی استادان ارتباطات و روزنامه‌نگاران قدیمی در ایسنا

 

اما محمد بلوری، روزنامه‌نگار پیشکسوتی که از او با عنوان پدر حادثه‌نویسی مطبوعات ایران یاد می‌شود نیز در سخنانی از مضرات دریافت کارت هدیه از حوزه‌های خبری سخن گفت و در ادامه وضعیت امروز مطبوعات را اسفناک‌ خواند و تاکید کرد که در دوره‌ای که ما کار می‌کردیم و تیراژ روزنامه‌ها میلیونی بود، هر گزارشی را برای انتشار رد نمی‌کردیم و در انتخاب اخبار بسیار دقت داشتیم. 

رضا قوی‌فکر، روزنامه‌نگار پیشکسوت نیز در بخشی از سخنان خود تاکید کرد که هیچ‌گاه روزنامه‌نگاری کاغذی از بین نمی‌رود؛ به‌ویژه تا زمانی که روزنامه‌نگاران سعی کنند به‌روز باشند و مطالعه کنند.  ‌  

ادامه مطلب...
از چپ به راست: یونس شکرخواه، حسن نمکدوست، بیژن نفیسی، مهدی شادمانی، مختار مسعود در نشست ایسنا

 

 

سپس محمد مهاجر، روزنامه‌نگار پیشکسوت که سال‌هاست به عنوان روزنامه‌نگار آزاد فعالیت حرفه‌ای خود را ادامه می‌دهد، از اهمیت توجه به روزنامه‌نگاران جوان سخن گفت و بیان کرد که امروز سهم زندگی در اخبار تقریبا صفر است؛ یعنی روزنامه‌ها بخش زندگی ندارند و به همین خاطر هم از خانواده‌ها بریده‌اند. این درحالی است که در گذشته خانواده‌ها با رسانه‌ها در ارتباط بودند و در واقع خواندن نشریات بخشی از زندگی خانواده‌ها را تشکیل می‌داد. 

امیدعلی مسعودی، استاد علوم ارتباطات نیز در سخنانی از بی‌توجهی رسانه‌ها به موضوعات مهمی همچون فساد گله و خاطرنشان کرد که تعجب می‌کنم چرا رسانه پیش از اینکه دادگاه‌های فسادهای مالی برگزار شود، به این موضوعات نمی‌پردازند؟

مشروح صحبت‌های روزنامه‌نگاران پیشکسوت و استادان علوم ارتباطات در نشست ایسنا متعاقبا مخابره می‌شود.

  

ادامه مطلب...

 

ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - شماره ششصد و شصت هفته نامه همزیستی به تاریخ نوزدهم مرداد ماه نود و هشت  ویژه روز خبرنگار منتشر شد.

تیتر اول این شماره همزیستی به مطلبی درباره وضعیت خبرنگاران در کشور اختصاص دارد. در بخشی از این مطلب با عنوان« روز خبرنگار و حرف های تکراری » نوشته علی نوربار روزنامه نگار و مدیرمسئول هفته نامه منطقه ای آمادانا آمده است: جالب است که در این 20 سال عده ای در بیان اهمیت رسانه، جایگاه اصحاب رسانه، نقش خبرنگار در تنویر افکار عمومی و این قبیل حرفها کاملا حرفه ای شده اند و در چند دقیقه تاریخچه رسانه و مطبوعات و جایگاه آن در ایران، نقش رسانه ها در توسعه و نیز وظایف رسانه ها در قبال آگاه سازی جامعه را به زیبایی بیان می کنند، سخنانی که ظاهرا بیان آن برای این عده بسیار آسان است.سخنان دهن پرکنی مانند خبرنگاران چشم و گوش جامعه هستند، خبرنگار نقش مهمی در تنویر افکار عمومی دارد، نقش رسانه ها و مطبوعات در توسعه پایدار بی بدیل است، خبرنگاران رابط بین مردم و مسوولان جامعه هستند و سخنان جالب دیگری که البته گوش همگان از این حرف ها پر است.

در ادامه این مطلب می خوانیم: هرسال که جلوتر می رویم افرادی وظایف جدیدتری هم برای خبرنگاران تعریف کرده و تاکید می کنند که این وظایف را هم خبرنگاران در نطر داشته باشند، مثلا خبرنگار باید نقش بازوی توانمند مدیران اجرایی را بازی کند، باید همواره با مسوولان در تعامل بوده و مشکلات جامعه را پیش از انعکاس در رسانه به مدیران منتقل کند، اخلاق مدار باشد و بین انتقاد سازنده و نقد تخریب کننده مرزبندی قایل شود.

این مطلب اینگونه ادامه می یابد: زمان آن رسیده است که همکاران حوزه خبر و رسانه، بویژه دست اندرکاران برگزاری آیین های روز و یا هفته خبرنگار در نگرش پیشین و به تبع آن در برنامه های خود تجدید نظر کرده و به جای برگزاری دیدارها و نشست های صرفا تشریفانی و تکراری، با تشکیل کارگاه های آموزشی و دعوت از اساتید برجسته خبر و رسانه، حداقل تازه واردهای این عرصه را با مباحث نوین آشنا سازند که بی تردید این بهترین خدمت به فعالان این حوزه است.

مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان « برای خود خبرنگارم » می خوانیم: خبرنگاری را اگر بشود شغل حساب کرد زمانی جزو مشاغل سخت به تصویب رسید و چه این تصویب در این کشور به طنز می ماند. چرا که خبرنگاران حقوق شان را به زور می‌گیرند چه برسد به اینکه مزایای سخت بودن شغل را نیز دریافت کنند. من که خود آلوده این حرفه ام وقتی روز خبرنگار می‌شود یاد روزهایی می افتم که ارگان های مختلف برای برگزاری تجلیل از مقام خبرنگار از هم پیشی می‌گرفتند و در مقابل دادن هدیه ای مثلا ظرفی ظروفی و نهایت اگر لطف کنند کارت هدیه ای انتطار داشتند تا خبر تجلیل آنها را در جای خوب نشریه درج کنیم. چه تجلیل های حقیرانه ای..

در ادامه این مطلب آمده است: یک مطبوعه باید بنگاهی اقتصادی باشد و وقتی نیست تا حقوق کارمندانش را تامین کند معلوم است که روابط‌ عمومی‌های ادارات به خودشان حق دهند تا برای خبرنگاران تعيين تکلیف کنند. اصلا این فقط خاص استان گلستان نیست.

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « آنها حتی شب ها خواب خبر می بینند!»، « حال رسانه های گلستان خوب نیست»، « خبرنگار و چالش با دو روی سکه»، « تاکید وزیر ارشاد بر لزوم حرکت رسانه ها به سمت تولید محوری »، « نویسندگی و روزنامه نگاری؛ خواهران قریب »، «مدح و ثنای بی رویه از اشخاص اصول حرفه ای خبرنگاری را زیر سئوال می برد»، «رسانه ها به شفافیت در سازمان منطقه آزاد قشم کمک کنند»، « باشگاه خبرنگاران منطقه آزاد قشم تاسیس می شود»، « کتاب «جعبه سیاه زیست بوم خلیج فارس رونمایی شد» و چندین مطلب متنوع دیگر به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - مدام فکر می‌کند فردا کدام سوژه که در سر دارد را به ثمر برساند. با که صحبت کند که حاضر به مصاحبه بشود، چه بنویسد و حالا که نوشت با چه واکنشی مواجه می‌شود. نگرانی‌ها و دغدغه‌هایش تمامی ندارد؛ از مشکلات مالی، نداشتن امنیت شغلی و حتی محروم بودن از حقوق طبیعی مانند بیمه شروع می‌شود و به فشارهای بیرونی می‌رسد که گاه تا تعلیق و بی‌کاری پیش می‌رود.

۱۷ مرداد که می‌رسد همه به مدت یک روز پای درد دل خبرنگاران می‌نشینند و خبرنگاران هم با امید از دغدغه‌هایشان می‌گویند. چشمان آنها پر از امید است و همچنان انتظار دارند دغدغه‌هایشان روزی به سرانجام برسد.

روز خبرنگار بهانه‌ای شد تا خبرنگار ایسنا پای درد دل اصحاب رسانه بنشیند، از دغدغه‌های این روزهای خبرنگارانی بنویسد که با وجود فراز و نشیب‌های بسیار، در این حرفه پایدار ماندند، همچنان پویا هستند و در حوزه‌هایشان حق‌طلبی می‌کنند.

آنچه در این گزارش می‌خوانید، گفت‌وگو با خبرنگاران قدیمی حوزه‌های مختلف است که این روزها در مطبوعات و خبرگزاری‌های کشور مشغول به کار هستند.

 

ـ میترا لبافی - خبرنگار نشر و ادبیات صداوسیما

«ما هم مثل بقیه. با همان دغدغه‌ها زندگی می‌کنیم؛ از گرانی ارزاق تا مسکن. از حقوق کم تا مزایای اندک. تنها فرقمان شاید این باشد که تا در این شغل هستیم اگر واقعا خبرنگار باشیم بعضی شب‌ها حتی خواب گزارش می‌بینیم. مدام فکر می‌کنیم فردا کدام مصاحبه را انجام دهم چه مقاله‌ای بنویسم و گزارش نیمه‌کاره‌ام را چطور تمام کنم. و وقتی کار تدوین یک گزارش به پایان می‌رسد برای کار بعدی خیز برمی‌داریم و تازه خیلی وقت‌ها چند تا گزارش را با هم دست می‌گیریم. دغدغه یک خبرنگار شاید بیش از هر چیز خود خبرنگاری باشد.
با این همه من اصلا موافق این رویه نیستم. یک خبرنگار باید دغدغه‌های دیگری هم ایجاد کند. اصلا ما هر چه دغدغه داشته باشیم کم است، وگرنه می‌روی در همان اقیانوس به عمق یک سانت.
منبسط می‌شوی و هیچ چیزی هم بارت نیست.
پس نوشتن برای خودت چه می‌شود؟ فیلمسازی؟ عکاسی؟ خبرنگاری مادر رشته‌های بسیاری است. مبادا در آن غرق شویم و بعد از سال‌ها بی‌هیچ آموزه متفاوتی صحنه را ترک کنیم. خلاصه این‌ها دغدغه‌های من است. شاید حوضچه‌ای باشد و اقیانوس نباشد ولی دست‌کم می‌دانم یک سانت نیست و خیلی برایم عمیق و جدی است.»

 

ـ معصومه ملکی - خبرنگار حوادث جام جم

«ابتدا می‌خواهم روز خبرنگار را به هم خبرنگاران ایران زمین تبریک بگویم و برایشان آرزوی بهترین ها را داشته باشم. گفتید از دغدغه‌های خبرنگاری بنویسم. خبرنگاری اول یک عشق درونی است. چرا که اگر این عشق نباشد ما هم نمی‌توانیم تاب کار در این حرفه را بیاوریم. خرسندم که در یک دهه اخیر حضور خبرنگاران خانم که اکثریت آنها تحصیلکرده‌اند و تجربه‌های علمی خوبی دارند، این تابو را شکسته که تفاوتی میان خبرنگار زن و مرد وجود ندارد. 

در این حرفه هرچند شرایط بیمه، حقوق و بازنشستگی بیشترین دغدغه‌های هر خبرنگاری است و دوست دارد، در کارش امنیت مالی و کاری داشته باشد اما با توجه به این شرایط و دغدغه‌ها نباید هر خبرنگاری رسالت اصلی کار و حرفه خبرنگاری‌اش را فراموش کند. ما چشم بینای جامعه‌مان هستیم، پلی میان مسوولان کشورمان و مردم هستیم. از سویی نبود یک انجمن صنفی مستقل و بدون وابسته برای روزنامه‌نگاران نیازی است که سال‌ها نبود آن را می‌توان احساس کرد؛ چرا که اگر یک انجمن مستقل وجود داشت که همه خبرنگاران در آن عضو باشند، راحت‌تر می‌توانند مشکلات کاری و صنفی خود را پیگیری کنند. از طرفی دیگر باید زمینه آموزهاش تخصصی برای همه خبرنگاران، به ویژه خبرنگاران شهرستان‌ها فراهم شود؛ چراکه نبود آموزش‌های لازم در زمینه خبرنگاری باعث می‌شود که در همان سطح اولیه باقی بمانند و رشد و پیشرفت مناسبی نداشته باشند. همچنین از مسوولان امر می‌خواهیم که شرایط و کمک‌هایی را برای رسانه‌ها داشته باشند که شاهد تعطیلی هیچ رسانه نباشیم و رسانه‌ها را حمایت کنند. چرا که وقتی رسانه‌ای تعطیل می‌شود، خبرنگاران بسیاری بیکار می شوند و خود این امر مشکلات بسیاری را برای آنها و خانواده‌هایشان رقم می‌زند. امیدوارم هیچ وقت رسانه‌ای تعطیل نشود.»

 

ـ احسان بداغی - خبرنگار پارلمانی روزنامه ایران

«مهمترین دغدغه من در حوزه کار رسانه‌ای کاهش مداوم اعتبار رسانه‌ها و اخبار رسمی در فضای عمومی جامعه است که زمینه‌ساز رشد قارچ‌گونه رسانه‌های غیرمعتبر می‌شود و علاوه بر آن سبب می‌شود که امکان انتشار شایعات و اخبار جعلی به جای واقعیت در اذهان عمومی به شدت افزایش پیدا کند.

رسانه‌های رسمی ما تحت تاثیر عواملی چون فضاهای امنیتی و قضایی، مشکلات مالی، هدایت توسط چهره‌ها و جریان‌های سیاسی و در مورد صدا و سیما انحصار کامل فعالیت در حوزه‌های تلویزیونی و رادیویی، یا اساسا امکانی برای انعکاس واقع‌گرایانه رویدادها و بیان آزادانه نظرات و دیدگاه‌ها و نقدها را ندارند و یا اگر این آزادی را داشته باشند (مانند صداوسیما و یا برخی از خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها) دغدغه این کار را ندارند.

به همین دلیل رسانه‌های ما اندک اندک از متن واقعی رویدادها فاصله گرفته‌اند و بازتاب‌دهنده کامل واقعیت نیستند و مخاطب برای دریافت اخبار مربوط به رخدادها ناچار به رجوع به رسانه‌های خارجی و غیررسمی می‌شود. در عین حال وضعیت یاد شده بدان دلیل که جای چندانی برای بیان آزادانه نظرات ندارد، جامعه هم محتوای آن را بازتاب نظرات خود نمی‌داند و از آن فاصله می‌گیرد.

خلاء یاد شده بر اثر این دو موضوع توسط رسانه‌های غیررسمی از کانال‌های تلگرامی گرفته تا سایت‌ها و تلویزیون‌های خارجی پر می‌شود که مسوولیت چندانی در قبال صحت اخبار و گزارش‌های خود ندارند و در موارد متعددی هر نوع شایعه و مطلب کذبی را به جای خبر منتشر و مردم هم به جای واقعیت آن را می‌پذیرند.

این وضعیتی خطرناک برای کشور است که می‌تواند با تغییر ذهنیت و تصور مردم بر اساس همین دست جعلیات در پوشش خبرهای واقعی، زمینه‌ساز بحران‌های اجتماعی، امنیتی و حتی سیاسی شود و حتی مانند شایعه انتقال آب خوزستان به کویت به اغتشاش هم بیانجامد. تنها دوای این وضعیت هم چیزی نیست جز دادن آزادی عمل به رسانه‌ها و برداشتن انحصار از حوزه‌هایی چون رادیو و تلویزیون.»

 

ـ مجتبی احمدی - خبرنگار فرهنگی هنری

«۱۸ سال است که به عنوان خبرنگار فعالیت می‌کنم. کاری با دستمزد پایین و کلی توقعات که نمی‌توانی همه را راضی کنی. معتقدم افرادی که در این حوزه کار می‌کنند، یک خاصیت دارند و آن اینکه عاشق‌ کارشان هستند. در تمام این سال‌ها با آدم‌های مختلفی روبه‌رو شدم، آدم‌هایی که حتی تحصیل‌کرده‌ی این رشته بودند آمدند کار کردند اما دوام نیاوردند. فکر کن شغلت این است که آدم‌های دیگر را معروف کنی، با کوچکترین دستمزد مسوول بالا بردن دستمزد آدم‌های دیگر هستی. در حقیقت تو وسیله‌ای برای اینکه بقیه به هدفشان برسند. با رفتارهای ناملایم، نامناسب و گاهی اوقات همه‌ی شرایط برای اینکه تو از کارت دلسرد شوی وجود دارد، اما تو دلسرد نمی‌شوی. این یعنی که یک عشق، فقط یک عشق می‌تواند همکاران من را در خبر حفظ کند. تمام این سال‌ها پر از خاطره است. اتفاقات متفاوت، ویژه‌نامه‌ها، گفت‌وگو با آدم‌های مهم، آدم‌هایی که جایگاه مهمی در عرصه‌ی مدیریت دارند با تو مصاحبه کردند اما به واسطه‌ شرایطی که پیش می‌آید، همه‌ی حرف‌هایشان را تکذیب می‌کنند. آدم‌هایی که گاهی اوقات پاسخگوی ما نیستند، اما زمانی که لازم باشد به راحتی ما را پیدا می‌کنند. بهترین کیفیت را با کمترین هزینه‌ها و دستمزدها ایجاد کردیم و توقعمان هم بسیار پایین بوده است.

به جرأت می‌توانم بگویم بالاترین توقعی که یک خبرنگار حرفه‌ای در عرصه‌های مختلف دارد احترام است. احترام در عرصه خبر یعنی قرار مصابه را بهم نزنی. درباره‌ی شیرینی‌های این حرفه هم باید بگویم، که گاهی اوقات ما به عنوان خبرنگار پیش‌بینی‌هایی می‌کنیم که یک آدم حرفه‌ای نمی‌تواند این کار را بکند.»

 

ـ مرجان لقایی - خبرنگار حوادث شرق

«بحث اینکه من خبرنگار بدون دغدغه‌ای در زندگی هستم به کنار، می‌خواهم درباره‌ خبرنگاری صحبت کنم.

چیزی که همیشه ذهن من را در این مدتی که به ویژه شرایط کشور شرایط نرمالی نیست درگیر کرده است، بی‌حسی اجتماعی است که جامعه را فرا گرفته است. نمی‌خواهم بگویم که ما خبرنگاران اینقدر به فکر مردمیم. واقعیت این است که این بی‌حسی اجتماعی همه‌ی ما و ابعاد زندگی ما را به عنوان شهروند ایرانی تحت تاثیر قرار می‌دهد. این بی حسی اولا باعث می‌شود عواطف و حس انسان دوستی مردم نسبت به هم کم شود و دوم اینکه باعث می‌شود نسبت به مسائلی از جمله مسائل فرهنگی که رسانه‌ها و خبرنگاران هم که زیرمجموعه آن هستند بی‌تفاوت بشوند.

نزدیک انتخابات می‌شویم. یکی از مهم‌تری ارکان دموکراسی در هر کشوری انتخابات است. این بی‌حسی اجتماعی ممکن است آن مسئله را تحت تاثیر قرار دهد و خب اگر در انتخابات شرکت می‌کنیم برای داشتن زندگی بهتر است. واقعا این بی‌حسی اجتماعی باعث می‌شود نسبت به سرنوشت خودمان هم بی تفاوت باشیم و البته این اتفاق آثار مخرب خود را در دراز مدت نشان بدهد. به هر حال در شرایط بحرانی هستیم به روزمره‌گی‌هایمان فکر می‌کنیم اما کمی که ثبات به کشور برگشت این بی‌حسی الان خودش را پررنگ نشان می دهد. این به این معنا نیست که من به عنوان خبرنگار هیچ دغدغه‌ای ندارم و می‌خواهم بگویم به فکر مردمیم که البته که هستیم و باید باشیم. اما این مسئله زندگی شخصی و سبک زندگی ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به نوعی نه تنها فرد به فرد ما تحت تاثیر این وضعیت قرار می‌گیریم بلکه جامعه تحت تاثیر قرار می‌گیرد؛ به عنوان خبرنگار، اگر بخواهیم منافع مشترکان را حفظ کنیم باید سعی کنیم این بی‌حسی را کمتر را و البته از بین ببریم. چون در حوزه آسیب‌های اجتماعی کار می‌کنم خیلی با این موضوع درگیر هستم و هر روز آن را حس می‌کنم. این موضوع چیزی است که من را درگیر می‌کند حتی در ساعت‌هایی که در خانه درگیر کار هستم و یا خرید می‌کنم و با همسرم حرف می‌زنم این دغدغه‌ی بزرگی برای من است و مدام به این فکر می‌کنم که باید راهی برای آن پیدا شود.»

 

ـ عیسی محمدی - خبرنگار فرهنگی روزنامه همشهری

«بحثی که در کار ما در طول این سال‌ها پیش آمده بحث استقلال کاری است که نه وجود دارد و نه مثل گذشته مورد توجه است. مخصوصا برای ما به عنوان روزنامه‌نگاران رسانه مکتوب، بحث آینده کاری خیلی مطرح است. یک جامعه‌شناس در کشورمان کتابی ترجمه کرده بود که در آن عنوان شده بود، نصف شغل‌هایی که الان وجود دارد در ۲۰ سال آینده وجود نخواهند داشت. اگر خاطرتان باشد یک روباتی هم معرفی کرده بودند که کارهای خبرنگاری را انجام می‌داد. و عملا بدون دخالت انسان کارش را انجام می داد.

ظاهرا آینده روزنامه نگاری مکتوب که ما در آن فعالیت می‌کنیم، زیاد آینده درخشانی نیست و ما نمی‌دانیم ۵ سال دیگر، ۱۰ سال دیگر کجا هستیم. من خودم در ۴۰ سالگی پس از ۱۶، ۱۷ سال کار به جای اینکه به فکر بازنشستگی ۱۰ سال بعدم باشم، به این فکر می‌کنم ۵ سال بعد چه اتفاقی پیش خواهد آمد. اینکه آیا خود این شغل وجود خواهد داشت یا نه. همین کاری که در شبکه‌های اجتماعی انجام می‌دهند عملا همه‌ی خبر رسانی‌ها را عهده‌ دار می‌شوند و برای خود من بزرگترین دغدغه این است.

یکی از بزرگترین دغدغه‌های دیگر من این است که ما چند شغله هستیم و این خیلی من را اذیت می‌کند. به خاطر اینکه تک شغله بودن نیاز های زندگی را جواب نمی‌دهد دنبال دو یا سه شغل دیگر می‌رویم و نمی توانیم توانمان را در این شغل بگذاریم به دلیل مجبور می‌شویم کاری کنیم که باب میلمان نیست و با خوزه روزنامه‌نکاری تخصصی ما مغایرت دارد.»

 

ـ رضا سلیمان نوری - روزنامه‌نگار مشهدی

«دغدغه فعلی خبرنگاران ما معیشت است. یعنی ما دورانی داشتیم که خبرنگاران آرمان‌گرا بودند اما الان اینگونه نیست. ما در سال‌های گذشته شاهد پوست‌اندازی و تغییر نسل خبرنگاران بودیم. خبرنگارها در دوره‌های مختلف نگاه‌های مختلفی به وضعیت خودشان داشتند. در دوران مشروطیت و سال‌های اول انقلاب تا سال‌های بعد از جنگ تا حدود سال ۷۷ و تا پایان دوره اول دولت اصلاحات نگاه خبرنگاران نگاه دغدغه‌مند بود و اینکه این کار را با عشق و علاقه انتخاب کردند تا خدمتی به مردم و اصلاح جامعه‌شان بکنند. در دورانی که همان دوران سال ۸۰ به بعد محسوب می‌شود، خبرنگاری علم شد و نگاه خبرنگاران از آن نگاه آرمانی به نگاه زمینی و مادی تقلیل پیدا کرد و خبرنگاری تبدیل به شغل شد و به دنبال آن دغدغه‌های شغلی بیشتر شد. اینکه درآمدش خوب باشد، کارش تثبیت‌شده باشد، بیمه داشته باشد ساعت تفریحی بیشتری داشته باشد و...؛ در حالی که این تغییر در دوران‌هایی که عرض کردم به هیچ‌وجه محلی از اعراب نداشت.»

 

ـ محسن غفوری - فعال رسانه

«مطبوعات روز به روز در حال کم‌رنگ شدن هستند و این روند در ایران شدیدتر از سایر کشورهاست، چون علاوه بر اینکه باید با رسانه‌های نوین رقابت کنند دچار یکسری بحران‌های دیگر هم شده است که یکی از این بحران‌ها بالا رفتن قیمت کاغذ و هزینه‌های چاپ برای مطبوعات است. متاسفانه در ایران سرانه مطالعه پایین است و مردم خیلی علاقه‌ای به خریدن و خواندن روزنامه ندارند و بالا رفتن  هزینه‌های روزنامه‌داری هم باعث شده که این کار از لحاظ اقتصادی صرفه‌ای نداشته باشد و چه بسا در بسیاری موارد زیان‌ده هستند. و هر سال که می‌گذرد درصد زیادی از مطبوعات به خاطر عدم جبران هزینه‌ها و اینکه نمی‌توانند اقتصاد رسانه‌شان را بچرخانند، ناچارند از دنیای رسانه خداحافظی کنند. این روند چنان شدت گرفته که شاید در ۵ سال آینده ما چیزی به عنوان روزنامه و نشریه نداشته باشیم.

این موضوع در زندگی بسیاری از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران تاثیر گذاشته. به طوری که خیلی از خبرنگاران را می‌شناسم که با سابقه ۱۰ ـ  ۱۵ ساله بیکار شدند و نتوانستند در این حوزه کار جدید پیدا کنند و مجبور شدند شغل دیگری را انتخاب کنند؛ در حالی که علاقمند بودند در حوزه مطبوعات کار کنند، ولی از آنجا که رسانه نتوانسته هزینه‌هایش را تامین کند، دچار تعطیلی یا تعدیل نیرو شده و خواه ناخواه به حوزه دیگری کوچ کرده‌اند حوزه‌هایی که هیچ ارتباطی به کار خبر و اطلاع‌رسانی ندارد.
در این اوضاع و شرایط اگر با فعالان مطبوعات مشورت کنید به هیچ وجه به شما توصیه نمی‌کنند که وارد حرفه روزنامه‌نگاری شوید؛ چراکه آینده روشنی برای این کار متصور نیستند.

در کل شرایط اقتصادی رسانه‌ها متاثر از شرایط اقتصادی جامعه است و با توجه به اینکه در ایران اوضاع اقتصادی جامعه خوب نیست، مطبوعات هم اوضاع خوبی ندارند؛ چراکه شهروندی که قبلا روزنامه در سبد کالایش بوده، الان با این وضعیت اولین چیزی که حذف می‌کند، روزنامه است.»

 

ـ مهدی روبوشه - خبرنگار حوزه ورزش و فرهنگ و هنر

«مهمترین بحث الان بحث ثبات است. ثبات شغلی که در عرصه مطبوعات و خبرنگاری وجود ندارد. این مهمترین مسئله‌ای است که خیلی‌های با آن درگیر هستند و تبدیل به یک معضل شده است. این خانه به دوشی که همیشه راجع‌به آن صحبت می‌کنند در کنار عشق و علاقه‌ای که نسبت به فضای رسانه‌ دارند، باعث شده که همیشه به عنوان یک طنز تلخ از آن یاد کنند. ولی واقعا این خانه‌به‌دوشی و عدم ثبات خبرنگاران یک معضل است. گریزی بزنیم به بحث مهدی شادمانی عزیز که ایشان سال‌هاست درگیر یک بیماری کمرشکن است آن هم با این وضعیت هزینه‌ها جدای از بزرگی و عزتی که خودش دارد و دست رد به سینه خیلی‌هایی زده که آمده‌اند به او کمک کنند. او سعی کرده است روی پای خودش بایستد و به خیلی از چهره‌های سیاسی تکیه نکند. اما سوال من این است وظیفه چه نهاد و ارگانی است که به امثال مهدی شادمانی کمک کند؟ یک‌بار برای همیشه به رفاه خبرنگاران دقت کنیم. جدا از اینکه همیشه بحث دیواری کوتاهتر از خبرنگار پیدا نکردن مطرح بود اما من فکر می‌کنم با توجه به اوضاع اقتصادی مملکت می‌طلبد که در این بحث هم نگاه جدی رخ دهد.

ما چاره‌ای جز خوش‌بینی برای آینده نداریم. بار دیگر به مهدی شادمانی اشاره می‌کنم و ایشان با این وضعیت هنوز در صفحه شخصی خودش هر روز یاداشت می‌نویسد و از امید می‌نویسد من فکر می‌کنم مشکلاتی که ما راجع‌به آنها می‌گوییم خیلی نمی‌شود روی آن مانور داد.»

 

ـ مهدی بختیاری - خبرنگار دفاعی امنیتی

«فارغ از این بحث همیشگی مالی و حقوقی که از آن فاکتور می‌گیرم، در بحث خود حوزه کار خبر مهمترین دغدغه‌ای که یک خبرنگار می‌تواند داشته باشد و آن را مطالبه کند بحث دسترسی آزاد و بحث گردش اطلاعات است که ارتباط مستقیم به حوزه شفافیت دارد که این روزها خیلی مطرح است؛ مهمترین دغدغه‌ای که یک خبرنگار باید داشته باشد، همین است؛ یعنی مطالبه کند که به اخبار و اطلاعات دسترسی داشته باشد؛ البته آزادی مطلق نه تنها در ایران که در هیچ کجا وجود ندارد اما تا می‌شود باید این دامنه آزادی عمل خبرنگار را گسترش داد آن هم به این دلیل که من فکر می‌کنم اگر خبرنگار و حوزه کار خبر این آزادی عمل را داشته باشد بیشترین کمک را در بحث شفافیت خواهد داشت. بسیاری از موضوعاتی که در سال‌های اخیر مطرح شد و به آن پرداخته شد و برخی به جاهایی رسید مواقعی بود که یک خبرنگار و یا رسانه‌ای توانست به یکسری از این اطلاعاتی که همیشه در پستو قایم می‌شود و از دسترس دور نگه می‌دارند، دسترسی پیدا کند.


نکته زیاد است اما علاوه بر اینکه خبرنگار این مطالبات را دارد بد نیست که ما در قالب این گزارش که همه درخواست‌های خود را می‌گویند ما یک درخواست هم از خود جامعه خبری داشته باشیم و آن هم اینکه خبرنگار هر چقدر می‌تواند باید خودش را به علوم و تجهیزات روز مسلح کند. زمانی خبرنگاری فقط کاغذ بود و می‌نوشتند و فکس می‌کردند و خبر منتشر می‌شد اما الان با این تعداد دستگاه‌ها و حوزهای کاری مثل موبایل و فضای مجازی و .. خبرنگارها هم باید نسبت به این موضوعات خود را به‌روز کنند. یک زمانی وقتی می‌خواستیم در خبرنگاری بحث پیامک را راه اندازی کنیم برخی خبرنگارها مخالفت می‌کردند چون به آن فضای کلاسیک کار خبر عادت داشتند. چون عادت داشتند خبر را بخوانند تا منتشر شود. بعد که شبکه‌های اجتماعی گسترده‌تر شد و تلگرام و .. آمد یک فضای جدیدی در حوزه کار خبر درست شد آنهایی که یک مقدار مقاومت می‌کردند دیدند که اینجوری خود آنها عقب می‌مانند چون بحث اول در کار خبر سرعت است و تا یک خبری بخواهد برروی خط برود و منتشر شود چند نفر دیگر ممکن است این خبر را در فضای مجازی منتشر کنند.

و البته همیشه بحث‌های دیگری مثل بحث در موضوع مالی و امنیت شغلی مطرح بوده است. بی‌شمار خبرنگار بوده‌اند که در این سال‌ها به هر دلیلی ـ توبیخ و یا تعدیل رسانه ـ بی‌کار شده‌اند. »

 

ـ مینا آتشی - خبرنگار موسیقی

«امنیت شغلی دغدغه همه است و خیلی‌ها بر روی این تاکید دارند و درست هم است اما نکته خیلی مهمی که بنده بر روی آن تاکید دارم احترام و شأنیت این شغل است که چند وقتی است از بین رفته است و حالا همه به خبرنگار به عنوان کسی نگاه می‌کنند که مثل نردبان میشود از او بالا رفت؛ فرق هم نمی‌کند چه هنرمند چه مدیر. شما به عنوان خبرنگار موظف هستید جایی بروید و بر اساس انچه آنها می‌گویند وظایف را انجام بدهی و اگر هم انجام ندهی توبیخ می‌شوی. نکته بعدی عادت کردن به تکرار است بخصوص در هنر که خبرنگار حالت میرزا بنویس پیدا کرده است و این حالت روتین خیلی آزار دهنده است.

نکته اول اینکه کسانی را داریم که از بزرگان رسانه هستند اما بیکارند. نکته بعدی سیستم برده‌داری است و اینکه مجبور هستیم بله قربان بگوییم و در آخر هم مشکل تکرار و تکرار.»

 

ـ لیلا مرگن - خبرنگار محیط‌زیست روزنامه شرق

«کار خبر شفاف کردن ابعاد و زوایای پنهان یک پدیده نیست! روابط عمومی‌ها خبرنگاران را با آدم‌های دم‌دست خودشان و مجموعه روابط عمومی اشتباه گرفته‌اند و فکر می‌کنند که ما موظف هستیم فقط بنوسیم که در دستگاه‌های آنها چه خدماتی به ملت ارائه می‌شود و احساس می‌کنند خبرنگار حق ندارد انتقاد کند و احساس می‌کنند خبرنگاری که انتقاد می‌کند مغرض است و همه تلاش خود را می‌کنند که یک چنین خبرنگاری را حذف کنند. در نتیجه در برنامه‌های مهمی که خبرنگار می‌تواند سوالات کلیدی بپرسد خبرنگار را راه نمی‌دهند. سعی می‌کنند به هر شکل ممکن در رسانه آن خبرنگار نفوذ کنند، با هر نوع دروغی خبرنگاری که در راستای منویات مدیران روابط عمومی حرکت نمی‌کند را با دروغ‌های عجیب و غریب حذف کنند و متاسفانه تهمت زدن به شدت رایج شده است و اثبات اینکه برخی روابط عمومی‌ها دروغ و تهمت می‌زنند کار سختی است و از آدم انرژی می‌گیرد. اگر رسانه هم یک مقدار حرفه‌ای باشد شما یک مدت از کار تعلیق می‌شوی برای اینکه ثابت کنی دارند به شما تهمت می‌زنند.

اگر رسانه خیلی فرهیخته باشد و تعلیق نکند به هر حال اعتماد رسانه سلب می‌شود و بازسازی آن اعتماد کار بسیار سختی است. ولی متاسفانه روابط عمومی‌ها به جای اینکه حلقه ارتباط بین رسانه و مجموعه باشند یک سد گنده هستند.

مشکلات دیگری هم داریم و آن اینکه فضای مجازی به شدت فراگیر شده و هر کسی نقش یک خبرنگار را بازی می‌کند. خبرنگار عنوانی است که از رسانه‌های آن طرف آب اضافه شده است و متاسفانه مردم ما رسانه را نمی‌شناسند و در بحران، حادثه و یا هر اتفاقی که رخ می‌دهد همه در حال فیلم گرفتن هستند و خبرنگاری که حرفه‌اش این است و اصولی را یاد گرفته و براساس آن اصول اطلاعات را جمع آوری می‌کند و هدفش روایت منصفانه یک رویداد است، برای انجام کارش دچار مشکل می‌شود. نمونه‌اش خود من که فرودین ماه برای پوشش اخبار سیل به خوزستان رفتم و مردم به شدت کلافه بودند از اینکه مدام یک عده می‌آیند و از آنها عکس می‌گیرند و عصبانی بودند؛ بنابراین با من خبرنگار که دوتا عکس برای صفحه روزنامه می‌خواستم هم با حالت تهاجمی برخورد کردند.

اینها در حال حاضر مشکلاتی است که به ذهن من می‌رسد.

برخی از دوستان محیط زیست که در فضای مجازی فعالیت می‌کنند می‌گوید کی روزنامه می‌خواند و روزنامه‌ها باید برای حفظ محیط زیست جمع شود. در جواب این دوستان می‌خواهم بگویم بسیاری از بهترین پکیج‌هایی که در فضای مجازی دیده می‌شود، حاصل تلاش این دوستان رسانه‌ای و به‌خصوص رسانه‌های کاغذی است. حذف روزنامه کاغذی نه تنها به محیط زیست کمک نمی‌کند بلکه بخشی از تاریخ ایران را محو می‌کند چون خودم هم تجربه این را داشته‌ام. بارها در خبرگزاری‌ها و یا سایت‌هایی کار کرده‌ام که گاهی به خاطر مصلحت‌اندیشی و یا هر دلیلی با یک دکمه همه تلاش‌های سه یا چهار ساله من و همکارانم را پاک کرده‌اند چون با سیاست‌های تیم بعدی که روی کار آمده بود هم‌خوانی نداشت و مطالب ما برای همیشه از روی زمین و دنیای مجازی حذف شد اما نشریه کاغذی را به این راحتی نمی‌شود سانسور کرد و اگر یک نفر گوشه‌ای یک نسخه از این نشریه را داشته باشد توانسته بخشی از تاریخ کشور را حفظ کند متاسفانه مردم ما در قضاوتشان در مورد رسانه‌ها و کلا نحوه برخورد و تعامل با خبرنگاران منصفانه برخورد نمی‌کنند ما از در و دیوار می‌خوریم امیدوارم روزی برسد که سواد رسانه‌ای در ایران به حدی رشد کند که مردم فرق خبرنگار و شهروند خبرنگار و کارمند روابط عمومی و کسی که یک صفحه توییتری دارد را بفهمند.»

ـ رضا خسروی - خبرنگار و دبیر ورزشی مهر

«اصلی‌ترین دغدغه‌ای که همواره همراه این قشر بوده است، عدم ثبات شغلی و نداشتن بیمه و مسکن و حقوقی است که کفاف این روزهای زندگی را بدهد. این دغدغه در سال‌های گذشته وجود داشته و الان خیلی پررنگ‌تر شده و کاملا عیان است. در بخش رسانه‌های مکتوب هم گرانی کاغذ که منجر به تعطیلی روزنامه‌ها شده دغدغه‌های این صنف را بیشتر از گذشته کرده و نگرانی‌های آن‌ها را افزایش داده است. کم بودن حقوق برای خبرنگارانی که شغل و حرفه‌ی اصلی‌شان روزنامه‌نگاری است، همیشه یک دغدغه بوده و باعث‌ می شود بسیاری از کسانی که خبرنگاری حرفه‌ی اصلی‌شان است ترک کار کنند و به فکر شغل جدید باشند و این بیشتر در مورد کسانی صدق می کند که سالم کار می‌کنند. این نگرانی وجود دارد که در آینده این صنف با ریزش آدم‌های کاربلد و حرفه‌ای مواجه شود آن هم به دلیل پایین بودن حقوقشان و ثباتی که ندارند و محروم بودن از همه‌ی امکاناتی که در بسیاری از نهادهای دولتی وجود دارد، معمولا بسیاری از همکاران ما این امکانات را ندارند، این هم نکته آزاردهنده‌ای است و اگر می‌بینید بچه‌های ورزشی نویس در این حوزه کار می‌کنند قریب به اتفاق اینها به خاطر عشق و علاقه‌ای است که به حرفه‌ی خود دارند وگرنه همه حاضرند این کار را کنار بگذارند و به سمت کار دیگری بروند؛ چون حقوقشان از یک کارگر ساختمان پایین‌تر است. تازه آنها ۸ صبح سرکارمی روند و ۵ بعد از ظهر تعطیل می شوند ولی خبرنگاران شبانه‌روز و بیش از ۲۰ ساعت کار می کنند.

ـ عباس صادقی - فعال رسانه و مدیر روابط فرهنگسرای رسانه

«صحبت از خبرنگاری، صحبت از قلم است. همان که پروردگار جل جلاله بدان قسم خورد و سوره‌ای از کتاب آسمانی خود را به نامش زد. خبرنگاری، صحبت از صداقت است. جایی که قلم اجازه ندارد از محدوده صدق خارج شود. صحبت از خبرنگاری، حرف از آگاهی‌بخشی است. همه ما دیده‌ایم نخستین نفرات که در محل وقوع یک حادثه، یک جشن یا یک مراسم حضور پیدا می‌کنند، خبرنگارانی هستند که برای انجام رسالت خود یعنی آگاهی بخشی پای به میدان می‌گذارند و تلاش می‌کنند تا افراد مختلف را از کم و کیف آن واقعه باخبر کنند. بدون آن که چشم‌داشتی داشته باشند یا حتی به این فکر کنند که چه قدر از پایان ساعت کاری گذشته است. خبرنگاری، مطالبه‌گری است. در روزگار کمپین و پویش، بارها دیده‌ایم که فشار رسانه‌ها برای رخداد یک اتفاق مثبت یا جلوگیری از یک اتفاق منفی تا چه اندازه تاثیرگذار بوده و مسئولین را تسلیم کرده است... 

با تمام این اوصاف و با گذر از رسالت خبرنگاری، یک سوال مهم را باید پرسید. سوالی که سالیان است مطرح بوده اما هیچ‌گاه پاسخ درست و منطقی بدان داده نشده است. «خبرنگاری یک شغل است یا حرفه»؟ همه افراد از سختی‌های کار خبرنگاری آگاه هستند و در سخنان خود بدان تاکید دارند اما آیا پاسخ دقیقی به این سوال داده‌اند؟ 

اگر پاسخ، شغل است، باید گفت که شغل خبرنگاری، گاها امنیت لازم را برای کسانی که به این نام بزرگ مزین شده‌اند، به همراه ندارد. بارها شنیده‌ایم که فلان روزنامه، فلان خبرگزاری و ... به دلایل مالی تعطیل شده و خبرنگاران آن از کار بیکار شده‌اند؛ بدون آن که بیمه‌ای داشته باشند. بسیاری از خبرنگاران از درآمد کافی برای اداره زندگی خود برخوردار نیستند. هم‌چنین تعداد کمی از خبرنگاران، منزل شخصی دارند و البته به دلیل ساعت کاری بالا، زندگی شخصی‌شان در کنار خانواده تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. بر همین اساس، به نظر می‌رسد که خبرنگاری مولفه‌های یک شغل را ندارد و فراتر از آن است. در وصف حال خبرنگار شاید بتوان آن ضرب‌المثل معروف «کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می خورد» را استفاده کرد. خبرنگاری که همیشه به دنبال احقاق حق اقشار مختلف است، خود در حاشیه رفته و کمتر به حق و حقوق او توجه می‌شود. 

در مقابل، اگر پاسخ به سوال بالا، حرفه است، باید پرسید که آیا حرفه خبرنگاری می‌تواند به قدری کوتاه وقت بگیرد که بتوان در کنار آن شغل دیگری داشت؟ پاسخ این سوال را باید به خواننده واگذار کرد اما همین بس که وقتی یک خبرنگار روح، جسم و قلم خود را در اختیار وجدانش قرار می‌دهد، صحبت کردن از زمان و شغل دیگر بیش‌تر چیزی شبیه به شوخی است. 

در جمع‌بندی صحبت باید اشاره کرد که خبرنگاری چه شغل باشد و چه حرفه، سختی‌های زیادی را دارد و به همین دلیل باید توجه ویژه‌تری نسبت به آن صورت بگیرد. تصور کنید که هیچ خبرنگار و رسانه‌ای وجود نداشت؛ چگونه می‌توانستیم از اخبار اطراف خود اطلاع پیدا کنیم؟ مبادا از حقوق قشر زحمتکش خبرنگار غافل شویم، مبادا فقط در یک روز ۱۷ مرداد احساس دین کرده و به او توجه کنیم. مبادا روزهای دیگر سال زحمات قشر خبرنگار را فراموش کرده و با ادبیات دیگری با او صحبت کنیم و ... ای کاش همه روزهابرای خبرنگاران ۱۷ مرداد بود. 

در پایان، به عنوان عضو کوچکی از خانواده بزرگ رسانه که لحظه لحظه شاهد زحمات همکاران خود در رسانه‌های مختلف هستم، می‌خواهم این روز فرخنده را به تمام اصحاب رسانه، تبریک گفته و خسته نباشید بگویم. قلم‌تان مستدام، راهتان سبز و اندیشه‌تان غنی باد.»

منبع: ایسنا

ادامه مطلب...

از همان سال هشتاد که به صورت حرفه‌ای و قبل تر از آن غیر حرفه‌ای شروع به کار خبرنگاری کردم هیچ کس به دیده خوش به این حرفه من نگاه نکرد. یکی دو سال که این حرفه را ادامه دادم کم کم اطرافیان اعتراض کردند که کی می‌خواهم دنبال یک کار باشم. اما برای منی که این حرفه را به عنوان کار اصلی ام انتخاب کرده بودم هیچ کاری غیر از این در تصورم نبود، حتی برای اینکه ثابت کنم می‌خواهم به صورت حرفه‌ای این شغل را ادامه دهم، با تشویق آقای کاظمی مدیر مسئول همزیستی در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها دوره‌های روزنامه‌نگاری دیدم و دیگر کسی جلودار من برای ادامه دادن این حرفه نبود.

من سال ها در این حرفه بودم و با تمام سختی‌هایش، کاستی‌هایش، تحقیرهایش و با تمام خطوط قرمزش، کار در این حرفه برای من لذت‌بخش بود.

 این روزها که با کمی فاصله، دوباره به مطبوعات برگشتم وقتی که مطلبی می نویسم و بازخوردهای آن را چه منفی و چه مثبت می‌بینیم فکر می‌کنم این نتیجه‌ی سال‌ها تلاش در این حرفه است.

خبرنگاری را اگر بشود شغل حساب کرد زمانی جزو مشاغل سخت به تصویب رسید و چه این تصویب در این کشور به طنز می ماند. چرا که خبرنگاران حقوق شان را به زور می‌گیرند چه برسد به اینکه مزایای سخت بودن شغل را نیز دریافت کنند. من که خود آلوده این حرفه ام وقتی روز خبرنگار می‌شود یاد روزهایی می افتم که ارگان های مختلف برای برگزاری تجلیل از مقام خبرنگار از هم پیشی می‌گرفتند و در مقابل دادن هدیه ای مثلا ظرفی ظروفی و نهایت اگر لطف کنند کارت هدیه ای انتطار داشتند تا خبر تجلیل آنها را در جای خوب نشریه درج کنیم. چه تجلیل های حقیرانه ای.

 اصلا یک مطبوعه باید بنگاهی اقتصادی باشد و وقتی نیست تا حقوق کارمندانش را تامین کند معلوم است که روابط‌ عمومی‌های ادارات به خودشان حق دهند تا برای خبرنگاران تعيين تکلیف کنند. اصلا این فقط خاص استان گلستان نیست. تهران هم که بودم چند باری به یکی از روزنامه‌های خیلی پرطرفدار و البته غیردولتی رفتم. خواستم آنجا کار کنم. در یکی از این سر زدن ها متوجه شدم که برای دریافت حقوق باید توی نوبت باشند. به موقع حقوق شان را دريافت نمی‌کنند. به دلیل ماهیت اقتصادی نشریه ای که کار می کردم (مناقصه مزایده) همیشه به موقع و با احترام حقوق دريافت می‌کردیم. صحنه دريافت حقوق آنها را که دیدم از کار در آنجا منصرف شدم. البته من باز ترجیح می دادم در نشریه ای کار کنم که اعتبار بیشتری داشته باشد اما یکی از دبيران تحریریه این نشریه من را از کار در آنجا منصرف کرد.

در مطبوعات غیردولتی یا مستقل ایران به دلیل اینکه به عنوان یک بنگاه اقتصادی دیده نمی‌شوند و حتی امکان تبدیل شدن به بنگاه را ندارند خبرنگاران چنین سرنوشتی دارند. عدم تامین و نداشتن امنیت شغلی. تنها و تنها علاقه است که آنها را پایبند به حرفه شان می‌کند.

من برای این روز قصد ندارم متنی از بایدها و نبایدهایی که باید برای خبرنگاران در نظر گرفته شود بنویسم چراکه آن را که عیان است چه حاجت به بیان است. خیلی هم نوشته شد، از وضعیت بیمه شان بگیر که یک دفعه حذف شد و منوط کردند به این مدرک و آن مدرک و ثبت در سمان و غیره تا الی آخر نگرانی از نوشتن که مبادا خطوط قرمز را رد کرده باشند.

من این نوشته را برای تجلیل از خود خبرنگارم نوشتم و برای تجلیل از همه خبرنگارانی که در استان گلستانم کار می‌کنند و بیشترشان را می شناسم و می‌دانم در چه شرایطی کار می‌کنند. حتی این روز را تبریک می‌گویم به همان خبرنگارانی که با اینکه دست به قلمان خوبی بودند از مزیت این حرفه که ارتباطات است استفاده کرده و صاحب شغل در روابط عمومی‌ها شدند. همچنین یادی می‌کنم از خبرنگار فقیدمان سمیه عرب عزیز. روحش شاد، یادش گرامی.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و نه هفته نامه همزیستی به تاریخ دوازدهم مرداد ماه نود و هشت  با مطالب متنوع منتشر شد.

تیتر اول این شماره همزیستی به مطلبی درباره ناامنی غذایی حاکم در مناطق محروم کشوراختصاص دارد. دربخشی از این مطلب با عنوان« ناامنی غذایی در 8 استان » به نقل از «ایلنا » آمده است: زهرا عبداللهی مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت در گفت‌ وگو با ایلنا، با بیان اینکه 8 استان در کشور از ناامنی غذایی رنج می‌برند، گفت: برخی استان‌ها به ویژه استان‌های محروم که شامل سیستان‌ و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، ایلام، هرمزگان، خوزستان، کرمان، استان خراسان جنوبی و ... می‌شوند از لحاظ کیفیت و فروانی مواد غذائی در مقایسه با استانداردهای غذایی کم برخوردار محسوب می‌شوند. این استان‌ها در ضمن دیگر محرومیت‌هایشان با کمبود موادغذایی یا بطور کلی مشکلات تغذیه‌‌ای مواجه هستند.

در ادامه این مطلب می خوانیم: عبداللهی در رابطه با تلاش‌های لازم در تامین امنیت غذایی در استان‌های مذکور گفت: باید تدابیری اندیشید تا کیفیت مواد غذائی و کمیت آن، در این نواحی ارتقا پیدا کند. این نواحی به دلایل خشکسالی و کم‌آبی و فقر دچار این ناامنی در حوزه غذا شده‌اند. همچنان می‌توان به مورد کم ‌سوادی هم در این مناطق اشاره کرد که عامل وسعت‌یافتن ناامنی غذایی می‌شود، چرا که این بحث مربوط به توسعه استان است.

این مطلب اینگونه ادامه می یابد: باید زمانی که از سوء تغذیه صحبت می‌کنیم توجه کنیم که سوء تغذیه دو طیف دارد. یکی مقوله فقر است یا مصرف کمتر از حد توصیه شده مواد مغذی مانند پروتئین یا کلسیم و آهن و ..که این کمبود خوردن حاصل از فقر و کمبود دریافت موادغذائی بوسیله بدن است که این خودش را به شکل  لاغری و کم‌ وزنی در کودکان زیر ۵ سال نشان می‌دهد، یعنی کودکان آسیب ‌پذیر که در حال رشد هستند یا در نوجوانان و مادران باردار بروز پیدا می‌کند.

مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان « مادر به علاوه «اوتیسم» » می خوانیم:. من وقتی از مادر حرف زده بودم مادری با فرزند سالم مد نظرم بود، به ذهنم نرسیده بود که مادرانی هستند که هم مادرند و هم پرستار. مادری شغل سختی است و حالا تو مادر فرزندی باشی دارای معلولیت، آن هم در جامعه‌ای پر از کاستی‌ها. من فقط یک بار کودک اوتیستیک دیده بودم؛ یک بار که دخترم را داشتم از کلاس بسکتبال می‌آوردم پسرکی تقریبا ده دوازده ساله دست مادرش را ول کرد و حمله کرد به خوراکی‌ای که دست دخترم بود. من هم ابتدا نگاه بدی کردم و بعد مادری دیدم شرمنده. بعد مادرانی دیدم که فس فس می‌کردند و می‌گفتند وقتی چنین بچه‌ای داری نباید به کلاس‌های ورزش شهرداری بیاوری، باید ببری مرکز خصوصی و هزینه کنی.

در ادامه این مطلب آمده است: یک خانواده‌ای که دارای یک کودک اوتیستیک است، تمام خانواده خواه ناخواه درگیر این بیماری می‌شود اما مادر چنین کودکی چاره‌ای غیراز اینکه تمام قد دراختیار فرزندش باشد ندارد. من غیر از آن یک بار گذرا هیچ بار شاهد رنج‌های مادری که دارای فرزند اوتیسم است نبودم. می‌دانم با این نوشته نمی‌توانم چیزی از رنج آنها بکاهم، اما امید که مختصر آگاهی افزوده باشم و هر وقت مادرانه اندیشیدیم و یا خواستیم خدمتی به مادران بکنیم یادمان باشد مادر به علاوه اوتیسم به حمایتی بیشتر نیاز دارد. مادر به علاوه اوتیسم تمام وقت درگیر است، بیایید یک روز به جای فوروارد و یا درج بعضی از مطالب بی‌ارزش صدای این مادران باشیم.

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « تجهیز ورزشگاه ها برای حضور زنان انجام می شود؟»، « بیکاری بالای ۱۱ درصد زیبنده گلستان نیست»، « جنجال تست بسندگی زبان فارسی»، « تحصیل بیش از ۶۰ درصد دانشجویان پزشکی بر اساس سهمیه»، « میراث تمدن ساز قشم» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و هشت هفته نامه همزیستی به تاریخ بیست و نهم تیر ماه نود و هشت  با مطالب متنوع منتشر شد.

تیتر اول این شماره همزیستی به مطلبی درباره تجمیع ثروت های افسانه ای در نزد برخی افراد در جامعه امروز ما اختصاص دارد. دربخشی از این گزارش با عنوان« لاکچری بازی» به نقل از «دنیای اقتصاد» آمده است: می‌گویند خانه‌های ویلایی منطقه باستی در لواسان که حالا با برداشته شدن گیت‌های ورودی، پیش روی مردم رخ نمایان کرده تا ۷۰۰ میلیارد تومان هم می‌ارزند. سوال اصلی اما مربوط به قیمت این خانه‌ها نیست، بلکه حول این محور می‌چرخد که چه کسانی می‌توانند این میزان پول داشته باشند؟ «شفافیت» درحالی قطعه مفقوده این پازل است که شائبه نامشروع بودن منابع مالی این خانه‌های لاکچری فضای مجازی را درنوردیده است. روی دیگر این ماجرا را می‌توان این‌گونه تعبیر کرد؛ داشتن ویلاهای لوکس در منطقه خوش‌نشین باستی، مصداق پدیده لاکچری بازی است. پدیده‌ای که کمترین اثر آن به ایجاد حس تبعیض و وجود فساد در هر جایی که ثروتی وجود دارد، منجر شده است.

در ادامه این مطلب از قول یک  اقتصاددان می خوانیم: طبیعی است که فرض بر این است که افراد گناهی مرتکب نشده‌اند؛ مگر اینکه خلاف آن با ادله و مستندات ثابت شود. متاسفانه سیستم اقتصادی ما شفاف نیست همان‌طور که سیستم سیاسی ما شفاف نیست؛ یعنی آن چیزی که تحت‌عنوان دولت پنهان می‌شناسیم که اجازه شفافیت سیاسی نمی‌دهد و پاسخگویی و مسوولیت‌پذیری را بر نمی‌تابد.

«علی دینی‌ترکمانی» در این مطلب ادامه می دهد: علتش را هم می‌توانیم با عنوان «تو در توی نهادی» در کشور بشناسیم به این معنا که یک سیستم نهادی در نظام سیاسی ما شکل گرفته که در آن مراکز قدرت به‌ صورت «تو در تو» وجود دارند و فعالیت می‌کنند و همین امر مانع شفافیت سیاسی می‌شود. متعاقبا شاهد این هستیم که این رویه تاثیرش را در حوزه‌ اقتصاد هم می‌گذارد و اجازه نمی‌دهد که سیستم به لحاظ اقتصادی شفاف باشد، به‌عنوان مثال ما نمی‌دانیم میزان ارزش افزوده و درآمدزایی بسیاری از نهادهای اقتصادی چقدر است، آیا مالیات می‌دهند یا خیر و اگر نمی‌دهند علتش چیست.

این مطلب از قول این اقتصاددان اینگونه ادامه می یابد: سیستم اقتصاد سیاسی ما با هر شاخصی که در نظر بگیریم با مساله‌ای به نام شفافیت فاصله‌ نوری دارد؛ به همین دلیل احتمال اینکه چنین ثروت‌اندوزی‌هایی بر مبنای وصل به مراکز خاص قدرت و لابی‌گری‌ صورت گرفته باشد، بسیار زیاد است. در عین حال هم می‌دانیم که در چارچوب همین مناسبات قدرت تو در توی نهادی احتمال اینکه بتوان منشأ آن را پیگیری کرد هم بسیار ضعیف است و به همین دلیل است که مالیات بر ثروت سهمش از کل مالیات‌ها در ایران اصلا رقمی نیست. کل درآمدهای مالیاتی از GDP حول و حوش ۵/ ۸ یا ۹ درصد است؛ درحالی‌که در کشورهایی که سیستم شفاف است و یک نظام مالیاتی پیشرفته وجود دارد ۳۵ تا ۵۰ درصد خود GDP تبدیل به مالیات‌ می‌شود؛ یعنی نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی گاهی ۳۵-۳۰ درصد است. این یعنی در خیلی از کشورها کل بودجه‌ دولت روی درآمدهای مالیاتی می‌چرخد.

محمد ماشین‌چیان روزنامه ‌نگار و پژوهشگر اقتصادی هم در این مطلب با طرح ایده ای متفاوت می گوید: پرداختن به امثال باستی هیلز به‌عنوان یک مصداق و معلول،تنها می‌تواند یک تاثیر بگذارد و آن اینکه باستی هیلزها در ایران شکل نگیرند و به جای آن در ترکیه و دبی و در مالزی شکل بگیرند. یعنی من تصور می‌کنم که موضوع را درمان نخواهد کرد و صرفا باعث خواهد شد کسانی که از این رانت‌ها بهره‌مند و برخوردار هستند، رویه‌های بهتری برای اینکه درآمد حاصل از رانتشان را پنهان کنند، اتخاذ کنند. یعنی صرفا شما به اینکه این افراد بهتر موضوع را پنهان کنند کمک می‌کنید. شبیه این است که ما به پشت‌بام برویم و یک بسته‌ اسکناس را در خیابان شلوغ پر از مردم بپاشیم و بعد پایین بیاییم و به مردم به چشم سوء‌ظن نگاه کنیم و یقه‌ این و آن را بگیریم و افراد را متهم به فساد و دزدی کنیم.

در ادامه این مطلب به نقل از «علی دینی‌ترکمانی» می خوانیم: من هم موافقم که صرف برخورد موردی کاری را از پیش نمی‌برد. ممکن است یک نفر پشتوانه‌ای در ساختار قدرت نداشته باشد و قربانی هم بشود؛ مانند همین افرادی که هر روز تحت عناوین مختلف سلطان با آنها برخورد و حذف می‌شوند. باید با آن زیرساخت‌هایی که به اشکال مختلف برای افراد راه را برای درگیر شدن در فساد باز می‌کنند، مقابله کرد. جدای از این زیرساخت‌های نادرست، نوع برخورد با افراد مختلف با توجه به موقعیت‌هایشان؛ داستان فساد را به یک فساد نظام‌مند در ایران تبدیل کرده است. در ایران کژکارکردی‌های اجتماعی به پدیده‌های مکرر و نظام‌مند در ابعاد خیلی زیاد تبدیل شده است، یعنی همان‌طور که در سقوط هواپیما و تصادفات در دنیا اولین هستیم، در فساد هم همین طور هستیم. این نشان می‌دهد که مافیایی شکل گرفته که کارکرد و خروجی آن خارج از دو حالت نیست. اگر شما آدم سالمی باشید در مواجهه با این سیستم یا باید جذب شوید یا حذف شوید. از این دو حالت خارج نیست. به همین دلیل داستان فساد در ایران ما را یاد پدرخوانده و جریان‌های مافیایی سازمان‌یافته‌ می‌اندازد. طبیعی است که در این سیستم اگر یک نفر قربانی شود هم مساله‌ای حل نمی‌شود.

مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان «من یک مادرم نه یک محکوم» می خوانیم: در بسیاری از کشورها برای اینکه یک مادر با بچه شیرخوارش به تنهایی بدون استفاده از خودرو شخصی برای انجام خرید، گردش، تفریح و یا سایر احتیاجاتش بیرون برود، در مراکز خرید، بیمارستان‌ها، پارک‌ها و غیره اتاقی برای کودک و مادر تعبیه کرده‌اند که در آن اتاق، مادر هم می‌تواند با خیال راحت شیر دهد و هم پوشک بچه را عوض کند. مادر وقتی بیرون می‌رود دغدغه این را ندارد که کجا شیر دهد و یا اگر بچه خرابکاری کرد کجا عوض کند. خیالش راحت است که در صورت خرابکاری و یا نیاز به شیر به نزدیک‌ترین مرکز خرید و یا سایر مراکز عمومی می‌تواند برود و به بچه‌اش برسد. متاسفانه در کشور ما چنین چیزی نه تنها در بیمارستانی که اسم کودکان را یدک می‌کشد وجود ندارد بلکه حتی در بزرگترین فرودگاه بین‌المللی‌اش که مکانی برای حضور افراد از ملیت‌های مختلف است نیز وجود ندارد.

در ادامه این مطلب آمده است: من یک مادرم با یک بچه شیرخوار؛ نیازهایی دارم که جامعه با کمترین هزینه می‌تواند آن را به من بدهد. من یک مادرم با افسردگی پس از زایمان، نیاز دارم که مانند سایر انسان‌ها در جامعه حضور داشته باشم و به دنیا آمدن بچه مانعی برای حضور من در جامعه نباشد. من مادرم، نیاز دارم که با روحیه‌ای شاد و قوی بچه‌ام را تربیت کنم. خود را تنها محکوم به نگهداری بچه کردن باعث پایین آمدن راندمان من می‌شود، من را عصبی می‌کند، دچار توهم می‌کند. من مادرم، نیاز به هوای آزاد دارم، نیاز دارم کودکم را در کالسکه بگذارم و قدم بزنم بدون اینکه از احتیاجاتی که کودک به من تحمیل می‌کند بترسم.

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « اخلاق و مسوولیت اجتماعی رسانه»، « آیین نوروز صیاد

در روستای سلخ قشم برگزار شد»، « استفاده از ظرفیت دانشجویان نخبه در مسیر توسعه قشم»، « دغدغه های متفاوت خالو صالح  برای حفظ میراث فرهنگی قشم»، « بشربرسطح ماه» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

 

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - فساد یا انحراف اخلاق حرفه‌ای از مسیر، یکی از کژکارکردهایی است که می‌تواند رسانه‌ها را از دست یابی به اهداف باز داشته و از رسالتشان منحرف سازد.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش‌های خبری ایرنا، فساد یکی از جلوه‌های رفتار خارج از چارچوب قانون، عرف و اخلاق است که در هر جامعه و در هر زمانی و در هر سازمانی امکان شکل گیری و نفوذ دارد. یکی از مهمترین ویژگی‌های فساد، سازمان یافتگی و برنامه ریزی شده بودن آن است؛ موضوعی که برخورد با این مساله را بیش از پیش سخت و دشوار می‌سازد.

ساده‌ترین تعریف از فساد عبارت است از استفاده شخصی از جایگاه و قدرت عمومی؛ این سوءاستفاده را زمانی می تواند با حوزه رسانه‌ای مطرح ساخت که افراد و مجریان رسانه‌ای اقدام به اعلام و انتشار اخبار یا برجسته سازی خبرهایی کنند که در این جریان به دنبال کسب منافع فردی یا جریان خاصی باشند؛ این داستان البته سویه دیگری هم دارد و آن زمانی رخ می‌دهد که این منافع شخصی و سازمانی خاص مانع انتشار و اعلام خبرهایی می‌شوند که ممکن است منافع عده‌ای را برهم بزند..

در نتیجه در یک تعریف تام، فساد زمانی که در یک رسانه روی می‌دهد، جریان آزاد و درست اطلاعات را از مسیر خارج کرده و به بیراهه می‌کشاند. بر این اساس اگرچه افرادی خاص و سازمان متبوعشان از این جریان متمتع می‌شوند اما عامه مردم و وجدان عمومی جامعه فریب خورده و از دریافت حقیقت باز می‌مانند.در نتیجه در یک تعریف تام، فساد زمانی که در یک رسانه روی می‌دهد، جریان آزاد و درست اطلاعات را از مسیر خارج کرده و به بیراهه می‌کشاند. بر این اساس اگرچه افرادی خاص و سازمان متبوعشان از این جریان متمتع می‌شوند اما عامه مردم و وجدان عمومی جامعه فریب خورده و از دریافت حقیقت باز می‌مانند.

این داستان تبعات دیگری نیز دارد و آن بدبین شدن و فاصله گرفتن عامه مردم از رسانه‌های رسمی و گرایش روزافزون به سمت رسانه‌های غیررسمی است؛ رسانه‌هایی که لزوماً تعهد و رسالتی در راستای اشاعه اخبار سالم و دقیق ندارند و بدین وسیله باعث گمراهی مخاطبانشان می‌شوند؛ تفکیک سره از ناسره به واسطه این جریان‌ها و این شیوه از خبرگیری، در بسیاری از موارد کار دشواری است چرا که در این میان افراد قدرت تشخیص خود را از دست داده اند.

همه اینها در حالی است که اگر جامعه به لحاظ جریان اطلاعات، جامعه‌ای آزاد باشد که امکان شفاف سازی و نقد جریان‌ها را فراهم سازد، هم فساد یا به تعبیری دیگر انحراف اخلاقی رسانه، کاهش می‌یابد و هم زمینه برای کاهش انواع دیگر فساد فراهم می‌شود؛ چرا که شفاف سازی دست عناصر پشت پرده را رو کرده و سازماندهی فساد را در هم می شکند.

رسانه‌ها به دلیل جایگاه حساسی که در آگاه سازی و جهت دهی به اذهان مردم دارند اگر دچار فساد و انحراف گردند، اثرات و پیامدهایی به مراتب بدتر دارند.

بر این اساس و در حالی که یکی از مهمترین کانال‌ها برای مبارزه با فساد و افشای آن (از طریق شفاف سازی و ارائه اطلاعات روشن برای مردم)، رسانه‌ها هستند، امروزه برخی از منتقدان این عدم شفاف سازی و همراهی با جریان فاسد را یکی از نمودهای شکل گیری فساد رسانه‌ای می‌خوانند؛ این دسته به مسائلی چون بمباران اپلیکیشن‌های تجاری که در شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی به صورت متناوب تکرار می‌شوند و یا تبلیغاتی که روزنامه‌ها به شکلی دائمی بازتاب می‌دهند، به عنوان مصادیقی برای این فساد مخلوط با مباحث اقتصادی و سیاسی اشاره دارند.

این در حالی است که برخی دیگر از منتقدان این نوع مواجهه با رسانه را نادرست خوانده و اطلاق واژه فساد به رسانه را تحریف از تفسیر و تعریف می‌دانند؛ این بدان معناست که از نظر این گروه از منتقدان واژه فساد به دلیل بار معنایی و کیفیت عمل، با انحراف رسانه از رسالت خویش همسو نبوده و عنوان کژکارکردی و انحراف اخلاق حرفه‌ای در اینجا مناسب‌تر به نظر می‌رسد.

آزادی رسانه آنتی تز انحراف از مسیر

«منصور ساعی» دکترای علوم ارتباطات و هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در رابطه با این موضوع و در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا بیان داشت: کلمه مورد استفاده در اینجا فساد نیست و در این مورد باید بگوییم چقدر یک رسانه در برابر جامعه اش مسؤول است و مسؤولیت اجتماعی دارد. و البته پاسخ این است که رسانه‌ها در جامعه معاصر ایران، مقداری این نقش و مسؤولیت اجتماعی شأن را فراموش کرده اند که خود این مساله به آزادی رسانه‌ای در جامعه بازمی گردد.

وی ادامه داد: اینکه رسانه‌ها چقدر می‌توانند وارد حوزه‌هایی شوند که حوزه‌های حساس خطاب می‌شوند، موضوع مهمی است. رسانه زمانی می‌تواند مسؤول باشد که آزاد باشد تا شفاف سازی کند، افشاگری کند و رسانه‌ها نمی‌توانند در فضای بسته وارد این حوزه‌ها شوند؛ پس مسؤولیت اجتماعی روزنامه نگاری یک مساله است که منوط به متغیرهایی مانند زمینه‌های عدالت در جامعه است.

نویسنده کتاب‌های «رسانه و هویت ایرانی ۱۳۹۱»، «رسانه ها و نظارت ۱۳۹۷»، و «تلویزیون و هویت ملی ۱۳۹۷» در تبیین مشکلات رسانه‌های معاصر خاطرنشان ساخت: بحث دیگر، بحث اخلاق حرفه‌ای است. اخلاق حرفه‌ای هم البته با همان مسؤولیت اجتماعی مرتبط است؛ یعنی ما به عنوان ارتباط گران و کسانی که ارتباط می‌آفرینیم (از طریق نوشتار، تصویر و مسائل مختلف و… محتوایی را تولید می‌کنیم) آیا آگاه هستیم که چه چیزی را به جامعه می‌دهیم؟اخلاق حرفه‌ای هم البته با همان مسؤولیت اجتماعی مرتبط است؛ یعنی ما به عنوان ارتباط گران و کسانی که ارتباط می‌آفرینیم (از طریق نوشتار، تصویر و مسائل مختلف و… محتوایی را تولید می‌کنیم) آیا آگاه هستیم که چه چیزی را به جامعه می‌دهیم؟

«از نظر من شاید مساله مهمتر این است که امروز رسانه‌های اجتماعی در دست مبتدی‌ها و نه حرفه‌ای ها است؛ یعنی در دست خبرنگارانی است که آن مسؤولیت اجتماعی مذکور و تعهد نسبت به پیامدسنجی پیام‌ها و اثری که می‌تواند روی جامعه بگذارد و مسائلی از این دست را ندارند. در نتیجه استفاده از کلمه فساد در رسانه‌ها کلمه درستی نیست و این مساله را می‌توانیم به بی اخلاقی، بسته بودن فضای باز بیان مسائل و عدم قدرت خبرنگار در جامعه تعبیر کنیم. و باید این را به این صورت مطرح کرد که رسانه‌ها چقدر مسؤولیت اجتماعی در برابر محتوایشان دارند».

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و هفت هفته نامه همزیستی به تاریخ بیست و دوم تیر ماه نود و هشت  با مطالب متنوع منتشر شد.

تیتر اول این شماره همزیستی به گزارشی درباره استعمال دخانیات توسط زنان و دختران اختصاص دارد. دربخشی از این گزارش با عنوان« حلقه دام بلا» به نقل از ایرنا مرکز سنندج آمده است: اگر به چند سال پیش برگردیم شاید خیلی کم زن یا دختری را می دیدیم که در معابر عمومی، پارک ها و یا داخل خودرو سیگار در دست داشته و یا قلیان می کشید اگر هم بود بسیار اندک و آن هم پنهانی و به دور از چشم دیگران، اما امروز قبح این موضوع شکسته شده و دود و دم پای ثابت بسیاری از محافل و دورهمی های زنانه و دخترانه شده است.

در ادامه این گزارش می خوانیم: روی صندلی یکی از پارک های شهر نشسته ام، صدای خنده چند دختر در گوشه ای از پارک توجهم را به خود جلب می کند، با مشاهده دودی که از محفل شان بلند می شود کنجکاو شده و به سمت شان می روم.

حدود شش یا هفت دختر جوان بین ۱۸ تا ۲۴ سال دور هم جمع شده اند، از هر دری صحبت می کنند و خنده های بلند سر می دهند، تا این جای دورهمی شان مثل همه دورهمی های دوستانه کاملاً عادی به نظرم آمد تا اینکه بساط قلیان شان را دیدم که در گوشه ای قرار داده بودند و خیلی جلوی دید نبود اما دودش اطرافیان را متوجه می کرد.

نکته جالب توجه این بود که هر چند لحظه یک بار یکی از دخترها به آن پکی می زد و بعد دودش را به صورت حلقه هایی پی در پی از دهان خارج می کرد و به نوعی با هم مسابقه ایجاد حلقه گذاشته بودند.

لیلا آژیر مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری کردستان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: اگر به مسائل روانی گرایش بانوان به سمت دخانیات توجه کنیم می توان به بیکاری و عدم اشتغال، افسردگی و کمبود فضاهای تفریحی اشاره کرد ضمن اینکه بیشتر دخترانی که در پارک ها و فضاهای باز شهری در حال کشیدن سیگار و قلیان مشاهده می شوند، افرادی هستند که به تنهایی و جدای از خانواده و با گروه همسالان خود زندگی می کنند.

وی یادآور شد: در استان کردستان فضای تفریحی ویژه زنان وجود ندارد تا این قشر یک ساعت از اوقات فراغت خود را در آن بگذارنند، ضمن اینکه بسیاری از شهرستان ها در زمینه فضاهای ورزشی ویژه زنان مشکل دارند.

بیدارپور معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کردستان با بیان اینکه یکی از راههای مقابله با روند افزایش استعمال مصرف دخانیات در میان اقشار مختلف جامعه بویژه زنان و دختران افزایش نشاط اجتماعی است، افزود: بی شک وقتی در جامعه تفریحات سالم وجود داشته و افراد به اندازه کافی شور و نشاط زندگی داشته باشند به راه های دیگری کشیده نمی شوند.

مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان «زنان کوچک» می خوانیم: چند روزی است که در زادگاهم هستم، در این چند روز هم مشاهدات خوب و هم مشاهدات ناامید کننده داشتم. یکی از این مواردی که به شدت من را آزار داد و ذهنم را مشغول کرده ازدواج دختران در سنین بسیار کم و حتی در سیزده سالگی است. چندین مورد ازدواج دختران سیزده سال را به چشم خود مشاهده کردم. وقتی دلیلش را پرسیدم گفتند که خود دخترانشان تمایل به ازدواج دارند. رفتم سراغ خود دختران. راست می‌گفتند این والدین. دخترانشان انگار افتخار می‌کردند که در این سن ازدواج کرده‌اند. قصه عشق؛ هرکدام از این کودکان درگیر عشقی شده و درنهایت با کمترین مخالفت والدین تن به ازدواج داده بودند. و حتی وقتی یک روز به مرکز بهداشت رفتم دخترکی چهارده ساله را دیدم که سه ماه است از همسر هفده ساله‌اش بچه‌دار شده بود.

در ادامه این مطلب آمده است: اما چه چیز باعث می‌شود که یک دخترک چهارده ساله راضی به ازدواج شود، یک مساله و چه چیز باعث می‌شود تا والدین این خانواده‌ها راضی به ازدواج دختران خردسالشان می‌شوند، مساله‌ای اساسی‌تر است.

جاذبی در انتهای مطلبش می نویسد: من به عنوان یک زن ترکمن دوست ندارم دخترکان ترکمنم زیر هجده سال ازدواج کنند،‌ دوست دارم بعد از کسب تجربیاتی از زندگی و لمس خوشی‌ها و ناخوشی‌هایش و با درک و شناخت بهتری از خود زنانه‌شان و دنیای اطراف‌شان ازدواج کنند. حتی اگر درس نخوانند گزینه دیگرشان ازدواج نباشد. زندگی دو گزینه‌ای نیست که یا درس باشد یا ازدواج. جامعه ما به زنانی قدرتمند و آگاه نیاز دارد تا جامعه را متعالی‌تر کند، نه اینکه بچه‌هایی ازدواج کنند و بچه‌هایی بیاورند و چه خواهد شد نتیجه تربیت بچه‌هایی که توسط این دخترکان بزرگ خواهند شد. ما نیاز داریم جامعه‌مان را بهتر کنیم و این میسر نمی‌شود مگر با زنانی آگاه.

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « بیکارترین استان کشور»، « دهه شصتی‌ها رکورد دار بیکاری!»، « فلسفه‌ "لأله" آوازه‌ زنان ترکمن»، « امید هیچ معجزی ز مرده نیست؛ زنده باش »، « قصه پرغصه مطب های زاهدان»، « انتقال میراث ناملموس به نسل های آینده یک رسالت ملی است»، «حفظ میراث فرهنگی قشم با مشارکت جامعه محلی» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

 

 

پیشخوان

آخرین اخبار