به قاعده ، عقلانیت را بایستی در میان نخبگان سیاسی جستجو کرد. در عصر کنونی نخبگان سیاسی نقش تعیین کننده و بارزی را در روند تحولات استراتژیک جامعه دارند و رسالت مزبور، هنگامی به خوبی عینیت پیدا می کند، که نخبگان سیاسی دارای کارآمدی مناسب و مطلوبی باشند. یکی از ارکان اصلی کارآمدی نخبگان سیاسی، به عقلانیت و خرد ورزی بازگشت دارد. بنابراین کالبدشکافی عنصر عقلانیت در نزد نخبگان سیاسی، زمینه ساز نیل به کارآمدی مناسب تر و حسن انجام وظایف آنان در روند تحولات استراتژیک جامعه خواهد بود.
از آنجا که دامنه مؤلفه های عقلانیت و خرد ورزی در نزد نخبگان سیاسی گسترده است،به اقتضای شرایط فرهنگی ، اجتماعی کشور، می توان به عنوان نمونه. به دو وجه از آن اشاره کرد: رابطه عدالت و عقلانیت، و رابطه تحولات محیطی و عقل.
به عبارت دیگر، نخبگان سیاسی، باید تبیین عقلی مناسبی نسبت به عدالت و تحولات محیطی داشته باشند. بنابراین در تبیین این موضوعات، ضرورت دارد در باب عدالت ، به چگونگی عدالت مطلوب و معقول پرداخته شود و در باب تحولات محیطی نیز ، لزوما بایستی ماهیت و چیستی جهانی شدن، توسط نخبگان سیاسی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده شود.
در عصر کنونی بقا و حیات هر کشور توام با تحرک و پویایی است، که خود را در پیشرفت و توسعه جامعه نمایان می سازد. در صورت عدم درک این تحول مفهومی از سوی نخبگان سیاسی، حیات و منزلت سیاسی و استراتژیک آن جامعه دچار فرسایش و فرسودگی می شود که این امر را باید نوعی تهدید تلقی کرد. نخبگان سیاسی باید با تدابیر و چاره اندیشی های مهم و اساسی مبنی بر اتخاذ خط مشی های پیشرفت و توسعه گرایانه، نسبت به غلبه به این تهدید تلاش نمایند، و لذا به نظر می رسد، تلاش عملی برای تحقق بقاء توام با پیشرفت و توسعه جامعه، از نمادهای اصلی عقلانیت نخبگان سیاسی محسوب باشد.
در قرن حاضر، رسالت اصلی نخبگان سیاسی را باید در تحقق " اهدافمرکب" ،- بقای سرزمین همراه و توام با پیشرفت و توسعه جامعه - باز تعریف کرد. به عبارت دیگر، در ادبیات توسعه پایدار، اهداف عقلانی نخبگان سیاسی از یک سو به بقاء به منزله شرط لازم، و از سوی دیگر، به توسعه و پیشرفت به مثابه شرط کافی ناظر است.
تحقق اهداف مرکب مزبور، صلاحیت های بیشتری را برای نخبگان سیاسی که بر مصدر امور اداره جامعه می نشینند ، طلب می کند که کانون آن را عنصر عقلانیت تشکیل می دهد ، و عنصر مذکور نزد نخبگان سیاسی بستر ساز تحقق اهداف نوین نخبگان سیاسی و موجب تغییرات قابل توجه در وضعیت جامعه خواهد بود. البته برخورداری از نخبگان سیاسی عقلانی، در کشورهای در حال توسعه که دارای ضعف های ساختاری و کاستی های مختلف در کیفیت نهادهای مدنی هستند، ضرورت اساسی تر و بنیادین تری دارد.
تفکیک میان اصول و مبانی توسعه و الگوهای راهبردی آن
یکی از نکات اساسی که برای نخبگان سیاسی از اهمیت بسزایی برخوردار است، دقت نظر در تفکیک میان اصول و مبانی توسعه و پیشرفت، و الگوهای راهبردی آن است. بدین معنی که، معمولا اصول و مبانی پیشرفت و توسعه در جوامع مختلف مشترک هستند، ولی الگوهای مربوط به آن متفاوتند. به عنوان مثال، اصول عام و شاخص هایی همچون رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی، وضعیت زیست محیطی، همبستگی اجتماعی، نیروی انسانی کارآمد معمولا نزد همه کشورها و جوامع مشترکند، اما هریک از مفاهیم و اصول و شاخص های مذکور، دارای الگوهای مختلف، جزئیات متفاوت و همچنین روش های تحقق خاص خود را دارا هستند که بایستی متناسب با شرایط و ویژگی های فرهنگی و بومی هر کشور و حوزه های سرزمینی ، با مدنظر قراردادن ارزش های مربوط با آن سرزمین طراحی شوند. لذا می توان گفت عقلانیت نخبگان سیاسی باید قابلیت و توانایی ترکیب مفاهیم عام و مشترک پیشرفت و توسعه را با شرایط خاص و متفاوت کشور داشته باشند. که دقت نظر در این موارد، موجب می شود مباحث مربوطه از عمق استراتژیک برخوردار شوند و فرصت بهره گیری از تجارب علمی سایر کشورها نیز فراهم آید. تا زمینه های تدوین و اجرای الگوهای مناسب پیشرفت و توسعه بهتر فراهم شود. عدم توجه به این موارد، از یک سو. سرنوشت استراتژیک جامعه و از سوی دیگر، کارآمدی نظام حکمرانی را دچار چالش های اساسی و بنیادین خواهد کرد.
متاسفانه هم اکنون شکاف قابل توجه و عمیقی بین قابلیت ها و امکانات کشور با عملکرد نخبگان سیاسی وجود دارد.
تعامل با محیط جهانی
تحقق الگوی پیشرفت و توسعه از یک جنبه دیگر نیز قابل بررسی است. و آن هم این که این امر، بدون بهره گیری از قابلیت ها و ظرفیت های سرزمینی در تعامل مناسب با محیط جهانی و منطقه ای میسر و مقدور نیست. بهره گیری از فرصت های محیطی، بدون شناخت مناسب از آن میسر نخواهد شد. نخبگان سیاسی باید شناخت دقیقی از روند تحولات محیطی در مقیاس های منطقه ای و جهانی برخوردار باشند تا بتوانند زمینه های شکوفا سازی ظرفیت ها و قابلیت های سرزمینی را فراهم کنند. تحولات محیطی نیز دارای دامنه و گستردگی قابل توجهی است و در دهه های اخیر یکی از نمادهای آن در قالب جهانی شدن ظهور و بروز یافته است. لذا هر کشوری نیاز دارد که نسبت به روند جهانی شدن، موضع خاص اتخاذ نماید ، و البته ، نسبت به سازوکارهای جهانی شدن، می توان یکی از وضعیت های ؛ انزوا، تقابل. ادغام و تعامل فعالانه را برای کشور تعریف کرد. نخبگان سیاسی، باید نسبت به یکی از گزینه های مذکور انتخاب خود را بعمل آورند، کیفیت انتخاب آنان نیز دلالت بر کیفیت عقلانیت نخبگان سیاسی دارد.
نیاز به گفتن ندارد که، الگوی پیشرفت و توسعه ای که متناسب با شرایط محیطی و سرزمینی کشور بلحاظ قابلیت ها، ظرفیت ها، محدودیت ها، فرصت ها و تهدیدات و...باشد، محتاج قدرت مرکزی توانمند و دولت کارآمدی است که دارای ظرفیت های لازم برای بهره گیری از نخبگان سیاسی بوده ، و درک متناسبی از یکی از مبانی و اصول اصلی پیشرفت ( همچون عدالت )داشته باشد و از سوی دیگر درک هوشمندانه ای از شرایط متحول محیط برون سرزمینی و سازوکارها و فرآیندهای مربوط به آن که در عصر و روزگار امروزی خود را در قالب جهانی شدن تبلور بخشیده است، داشته باشد.
در نهایت می توان به این جمع بندی رسید که، دولت عقلانی با بهره مندی از عقلانیت نخبگان سیاسی، برای ارتقای وضعیت جامعه و کشور، باید دارای تفکرات ، اندیشه ها و نگرش های جامع و استراتژیک نسبت به قابلیت ها و امکانات سرزمینی و همچنین تجربیات جهانی باشد. تمامی این نکته ها بدون تعامل فعالانه با محیط جهانی میسر و مقدور نمی باشد. ارتباط فعالانه با سازوکارها و فرآیندهای محیطی، بسترهای لازم و مناسب را برای افزایش قابلیت ها و ظرفیت های درونی جهت نیل به پیشرفت و توسعه فراهم خواهد کرد.
همزیستی نیوز - پس از حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به کشور و برقراری آتشبس، ۱۸۰ اقتصاددان، استاد دانشگاه و صاحبنظر در یک بیانیه خواستار اصلاحاتی در پارادایم حاکم بر نظام حکمرانی کشور شدند که بتواند در بعد خارجی شرایط را برای ایجاد صلح پایدار و امنیت فراهم و در بعد داخلی، با مشارکت تمام گروهها و افراد خبره فرصت را برای اتحاد و مقاومسازی اقتصاد ایجاد کند.
به گزارش دنیای اقتصاد جمعی از اقتصاددانان و اساتید دانشگاه با انتشار بیانیهای خطاب به مردم ایران و مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ضمن محکوم کردن تجاوز رژیم جنایتکار اسرائیل به ایران و حمله آمریکا به تاسیسات هستهای کشور، خواستار تغییر پارادایم حاکم بر نظام حکمرانی برای برونرفت از بحران کنونی شدند.
امضاکنندگان این بیانیه با تاکید بر اهمیت تامین امنیت بهعنوان نخستین و مهمترین وظیفه هر حکومت و در همین حال، تقدیر از رشادتهای مردم و نیروهای مسلح و پدیده ارزشمند انسجام ملی در جنگ ۱۲روزه، نسبت به تداوم ناکارآمدی، بیاعتمادی، سیاست خارجی منجمد، تبعیضها و بیعدالتیها هشدار دادند. امضاکنندگان با اشاره به «هزینههای سنگین جنگ» و «بحرانهای ساختاری در حوزههای اقتصاد، سیاست و روابط خارجی»، اصلاحات بنیادین در رویکرد نظام حکمرانی، پایاندادن به انحصار رسانهای، تقویت شایستهسالاری و آزادی زندانیان سیاسی را بهعنوان ضرورتهای تضمین امنیت، ثبات و توسعه ایران معرفی کرده و از دولت درخواست کردهاند با در پیش گرفتن مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا از ایران محافظت کند.
این گروه همچنین خواستار خروج نیروهای نظامی از اقتصاد و بازنگری در سیاستهای ارزی و مالی برای مقابله با رانتجویی، فساد و احیای اعتماد عمومی شدهاند.
به وقت تغییر پارادایم
بر اساس این گزارش، این بیانیه، توسط جمعی از اقتصاددانان و به مناسبت شرایط پیچیده موجود کشور تدوین و امضا شده است. در فرآیند تبادل اطلاعات برای مشارکت اقتصاددانان در دانشگاهها و مراکز پژوهشی مختلف، برخی از اعضای هیات علمی دیگر رشتههای تحصیلی هم از این متن مطلع شده و از آن اعلام حمایت کردهاند.
متن این بیانیه و فهرست امضاکنندگان به شرح زیر است.
به نام خداوند جان و خرد
ضرورت تضمین امنیت، ثبات و توسعه ایران
مردم شریف ایران و رئیسجمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان
نبرد ۱۲روزه نفسگیر و خونین با اسرائیل و آمریکا، در سایه رشادتها و فداکاریهای مردم شریف، نیروهای مسلح و سایر نهادهای پشتیبان کشور عزیزمان، در این مرحله، با آتشبسی هرچند شکننده، متوقف شد و جنگافروزان را که شاید سودای فروپاشی کشور و حتی تجزیه میهن عزیز را در سر داشتند، ناکام گذاشت.
جنگ ۱۲روزه یک بار دیگر اهمیت بالای برخورداری از امنیت را گوشزد کرد و یادآور شد که نخستین و مهمترین وظیفه هر حکومتی، تامین آرامش و برقراری امنیت در زندگی شهروندان است. این جنگ در عینحال، پدیده بسیار ارزشمند و عبرتآموزی را نیز به نمایش گذاشت و آن، انسجام ملی و گرایش قدرتمند کثیری از ایرانیان، فارغ از هر ویژگی متمایزکننده، برای حفظ ایران و مقابله با جنگافروزِ متجاوز بود. بسیاری از کسانی که به عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران انتقادات جدی داشتند و حتی کسانی که بهدلیل همین رویکرد، هزینههای قابلتوجهی را نیز پرداخته بودند، در کنار دیگر ایرانیان، تجاوز اسرائیل به ایران را شدیدا محکوم کردند. بیتردید رفتار اجتماعی تحسینبرانگیز مردم ایران در این شرایط سخت و حساس و نحوه مواجهه آنان با این هجوم تجاوزکارانه، در توقف آن تاثیر تعیینکنندهای داشته است.
از این جنگ، همانند هر بحران بزرگ دیگری، درسهای ارزشمندی باید آموخت. توأمشدن درگیری نظامی میان ما و رژیم اسرائیل و آمریکا با تشدید ابرچالشهای ناشی از ناترازی فزاینده در بخشهای مختلف، افول سرمایهگذاریهای مولد، تشدید مهاجرت نخبگان به خارج از کشور و... بار دیگر ما را با این سوال مواجه میکند که چه میزان از مشکلات و خطرات متنوعی که امروز جامعه را در برگرفته، قابلپیشگیری بوده و میتوانسته موقعیت مساعدتر و شرایط مناسبتری را بهوجود آورد؟ سالهاست کارشناسان بسیاری درمورد خطر افزایش تنش در روابط بینالملل و افول سرمایه اجتماعی و ضرورت جلوگیری از گسترش نارضایتی در میان اقشار مختلف، افزایش کارآیی در بخشهای مختلف اقتصادی ــ اجتماعی و پویایی در فرآیند مدیریت کشور سخن به میان آوردهاند. ولی وسایل ارتباط جمعی رسمی، بهویژه صدا و سیما، تلاش کرده همواره، تصویری صُلب و یکدست از اجماع نظر درمورد سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی ایران ترسیم کند. امروز که خطر تجاوز اسرائیل و جاسوسی مزدورانش بیش از پیش امنیت و حتی تمامیت ارضی کشور را مورد تهدید قرار داده، موارد ذکرشده اهمیتی دوچندان پیدا کرده است.
این جنگ، به همراه درسهای عبرتآموز آن، میتواند نقطه عطفی تاریخی در پایانبخشی به ناکارآمدی، بیاعتمادی، سیاست خارجی منجمد و تبعیض و بیعدالتیها و اتخاذ سیاستهایی نوین در جهت ایجاد و گسترش روابط بینالمللی بر مبنای تنشزدایی و تامین منافع اقتصادی، تضمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، رفاه و شایستهسالاری باشد. این اتفاق میتواند دورهای جدید و پربرکت را برای ایران رقم بزند.
حل مشکلات درهمتنیده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، فرآیندی دشوار و زمانبر است که به همراهی و همکاری میان مردم و دولت و بهرهگیری از منابع و تکنولوژی جهانی نیازمند است. لذا عبور کمهزینه از این شرایط، بدون گسترش روابط بینالملل از یک طرف و تقویت هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی، از طرف دیگر، امکانپذیر نخواهد بود.
ما امضاکنندگان این بیانیه، ضمن محکومکردن تجاوز رژیم جنایتکار و تروریست اسرائیل به ایران عزیز و حمله آمریکا به تاسیسات هستهای کشورمان، توجه به موارد زیر را ضروری و بلکه حیاتی میدانیم:
- در عرصه روابط بینالملل، برداشت ما آن است که مردم ایران، ضمن آنکه در مقابل تجاوز بیگانه میایستند و از تسلط بیگانه بیزارند، صلحدوست و مدافع تعامل با کشورهای مختلف جهان هستند. توصیه موکد ما آن است که برای خروج از شرایط بهوجود آمده، مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا فعال شود و از بروز مجدد جنگ و تداوم اعمال فشارهای اقتصادی جلوگیری شود. حفظ تمامیت ارضی و موجودیت سرزمینی ایران، مهمترین هدفی است که نباید اجازه داد، ذرهای دچار خدشه شود. نگاههای افراطی که محرک دشمنیها و درگیریهاست، در شرایط موجود کشور، خطرناک و دارای نتایج فاجعهبار خواهد بود.
- در عرصه داخلی، مهمترین توصیه ما، تغییر بنیادی رویکرد نظام حکمرانی در جهت افزایش ملموس مشارکت جامعه و احیای سرمایه اجتماعی است. با تداوم سیاستهای انحصارگرانه، اعتماد عمومی جلب نخواهد شد. آزادی بیان صاحبان اندیشه تضمین شود و این امکان فراهم شود که همه بتوانند با برخورداری از آزادی، نظرات خود را در مورد چرایی بروز شرایط موجود و چگونگی خروج از آن، ابراز کنند. تجربه بشری بهخوبی نشان داده است که نظامهای سیاسی برخلاف تصور برخی سیاستمداران، در فضای آزادی بیان، تثبیت و تقویت شده و برعکس، در فضای دچار محدودیت است که نفوذپذیر و شکننده میشوند.
- برای تقویت انسجام ملی و افزایش سرمایه اجتماعی، زندانیان سیاسی و محصورانی که بهدلیل بیان نظرات زندانی شدهاند، از بند رها شوند.
- صدا و سیما و دیگر رسانههای جمعی دولتی، از کنترل محافل افراطی خارج و به نحوی متحول شود که مرجع رسانه به داخل کشور منتقل شود. نقاط ضعف سیاستها و برنامهها، توسط اندیشمندان منتقد، در وسایل ارتباط جمعی ایران بازتاب یابد تا صاحبان اندیشه بتوانند بهطور شفاف، عملکرد دستگاههای تصمیمساز کشور را نقد و نظرات سازنده خود را ابراز کنند.
- شعارزدگی و توجه به ظواهر، در مقابل اهمیت قائلشدن برای شایستگی و توانمندی تخصصی، بهراحتی، زمینه نفوذ افرادی را باز میکند که با طرح شعارهای افراطی، جهتگیریها را عملا همسوی با خواستههای دشمنان کشور شکل میدهند. نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور برای خنثیسازی همهجانبه دشمن و صیانت از جان و کیان مردم، نیازمند بازنگریهای اساسی است.
- سیاستهای پولی، ارزی، تجاری و مالی بهگونهای تنظیم شود که زمینه رانتجویی و فساد را از بین ببرد و از سوی دیگر، بهرهمندی نهادهایی متوقف شود که با وجود گسترش هشداردهنده فقر همگانی، خارج از کنترل و نظارت تعریفشده و بدون شفافیت، از منابع عمومی تغذیه میشوند و امتیازات فراوانی را مورد استفاده قرار میدهند.
- بر ضرورت خروج نیروهای نظامی از امور بنگاهداری و فعالیتهای اقتصادی و تمرکز آنها بر امور مربوط به حوزههای مستقیما مرتبط با امور نیروهای مسلح تاکید میشود.
امید آن داریم که نظام تصمیمگیری کشور در سایه یادگیری از اتفاقات پرهزینهای که طی دهههای گذشته رخ داده و در درون هریک از آنها، درسهایی فراوان و سازنده همراه داشته، بتواند ایرانی آباد، آزاد، مستقل و پرنشاط را برای این مردم قهرمان و شریف، از خود به یادگار بگذارد.
به یاری خدا و همراهی همگانی، چنین باد
اساتید و پژوهشگران اقتصادی
عباس آخوندی – دانشگاه تهران
سید عزیز آرمن – دانشگاه شهید چمران
حمید آماده – دانشگاه علامه طباطبایی
عبدالمجید آهنگری – دانشگاه شهید چمران
مرتضی افقه – دانشگاه شهید چمران
نرگس اکبرپور – پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نعمتالله اکبری – دانشگاه اصفهان
مرتضی الهداد – مؤسسه عالی بانکداری
لطفعلی بخشی – دانشگاه علامه طباطبایی
جواد براتی – جهاد دانشگاهی مشهد
فاطمه بزازان – دانشگاه الزهرا
محمدباقر بهشتی – دانشگاه تبریز
مهدی پازوکی – اقتصاددان (کارشناس سازمان برنامه)
امیرحسین پورنیک – اقتصاددان (کارشناس سازمان ملل)
جهانمیر پیشبین – دانشگاه شهید چمران
مهدی تکیه – دانشگاه علامه طباطبایی
نوشین ترکیان – دانشگاه علامه طباطبایی
پویا جبلعاملی – اقتصاددان
مهسا جهاندیده – دانشگاه خاتم
مهدی جهرمی – دانشگاه علامه طباطبایی
مرتضی چینیچیان – دانشگاه علامه طباطبایی
سید غلامحسین حسنتاش – مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی
محمود ختایی – دانشگاه علامه طباطبایی
یدالله دادگر – دانشگاه شهید بهشتی
کاوه درخشانی – دانشگاه اراک
حسن درگاهی – دانشگاه شهید بهشتی
نرگس درویش – دانشگاه خاتم
سهراب دلانگیزان – دانشگاه رازی
علیرضا رحیم بروجردی – دانشگاه تهران
مسعود روغنی زنجانی – مؤسسه عالی آموزش و پژوهش برنامهریزی
نوید رئیسی – اقتصاددان
شهریار زروکی – دانشگاه مازندران
حمید زمانزاده – پژوهشکده پولی و بانکی
شیوا زمانی – دانشگاه شریف
علیرضا ساعدی – اقتصاددان و پژوهشگر اقتصادی
مهرداد سپهوند – اقتصاددان
محمد ستاریفر – دانشگاه علامه طباطبایی
بهرام سحابی – دانشگاه تربیت مدرس
غلامرضا سلامی – اقتصاددان
داود سوری – اقتصاددان
ولیالله سف – رئیس کل سابق بانک مرکزی
رویا سیفیپور – دانشگاه آزاد تهران
ناصر شاهنوشی – دانشگاه فردوسی
مصطفی شریف – دانشگاه علامه طباطبایی
محمدحسین شریفزادگان – دانشگاه شهید بهشتی
سعید شیرکوند – دانشگاه تهران
حسین صادقی – دانشگاه تربیت مدرس
علی صادفی تهرانی – دانشگاه علامه طباطبایی
حسن طائی – دانشگاه علامه طباطبایی
محمد طبیبیان – مؤسسه عالی پژوهش و برنامهریزی
پژمان عابدیفر – دانشگاه خاتم
حسین عبدهتبریزی – اقتصاددان و استاد مدعو دانشگاه شریف
احمد عزیزی – اقتصاددان و کارشناس ارزی بانک مرکزی
عباس عصاری آرانی – دانشگاه تربیت مدرس
سید محسن علویمنش – پژوهشگر اقتصادی
مسعود غفاری – دانشگاه تربیت مدرس
فرشاد فاطمی اردستانی – دانشگاه شریف
حسن فرازمند – دانشگاه شهید چمران
غلامعلی فرجادی – مؤسسه عالی آموزش و پژوهش برنامهریزی
مهدی فیضی – دانشگاه فردوسی
فرح قبادی – اقتصاددان
محمدحسن قلیزاده – دانشگاه گیلان
هادی کحالزاده – دانشگاه براندایس
حمید کردبچه – دانشگاه الزهرا
زهرا کریمی – دانشگاه مازندران
غلامرضا کشاورزحداد – دانشگاه شریف
رامین مجاب – پژوهشکده پولی و بانکی
سمیه مردانه – دانشکده وزارت امور خارجه
وحید محمودی – دانشگاه تهران
علینقی مشایخی – دانشگاه شریف
محمدحسین مصطفوی – دانشگاه تربیت مدرس
علی مقیمینیا – اقتصاددان
مانی موتمنی – دانشگاه مازندران
میرحسین موسوی – دانشگاه الزهرا
حجتالله میرزایی – دانشگاه علامه طباطبایی
سید محمدباقر نجفی – دانشگاه رازی
فرهاد نیلی – اقتصاددان و استاد مدعو دانشگاه شریف
مسعود نیلی – دانشگاه شریف
بهروز هادیزنوز – دانشگاه علامه طباطبایی
ایرج هشی – دانشگاه استافوردشایر
مهدی یزدانی – دانشگاه شهید بهشتی
محمدرضا یوسفی – دانشگاه مفید
پژوهشگران و اعضای علمی سایر رشتهها
محمدرضا آراستی – مدیریت، دانشگاه شریف
تقی آزاد ارمکی – علوم اجتماعی، دانشگاه تهران
الهشکر اسداللهی – ادبیات، دانشگاه تبریز
منصور افشارمحمدیان – مدیریت، دانشگاه گیلان
محمدعلی اکبری – فیزیک، دانشگاه شهید بهشتی
مجتبی امیری – مدیریت، دانشگاه تهران
حمید امیناسماعیلی – علوم سیاسی، جهاد دانشگاهی تهران
قاسم انصاری رنانی – مدیریت، دانشگاه علامه طباطبایی
هاشم اورعی – برق، دانشگاه شریف
صمد ایزدی – علوم تربیتی، دانشگاه مازندران
ایرج بابایی – حقوق، دانشگاه علامه طباطبایی
مهدی باستان – مدیریت، دانشگاه شریف
سید علی بدری – مدیریت، دانشگاه تهران
تهمورث بشیریه – حقوق، دانشگاه علامه طباطبایی
محمدحسین پناهی – علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی
محسن پورسیدآقایی – مهندسی راهآهن، دانشگاه علم و صنعت
رضا پورطاهری – آمار، دانشگاه علامه طباطبایی
مهرداد تاکی – برق، دانشگاه قم
حسین جعفریانی – مدیریت، دانشگاه بجنورد
زهرا جمشیدی – شیمی، دانشگاه شریف
سهیلا جلالی کندری – قرآن و حدیث، دانشگاه الزهرا
میرمصدق جمالی – عمران، دانشگاه شریف
مسعود حاجیعلیلو – عمران، دانشگاه تبریز
علیاکبر حدادی هرندی – مدیریت، دانشگاه آزاد تهران
اسماعیل حسنزاده – تاریخ، دانشگاه الزهرا
محمد حسنی – فلسفه تربیت، پژوهشگاه آموزش و پرورش
علی حسینخانی – کشاورزی، دانشگاه تبریز
علی خاکساری رفسنجانی – علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی
حمید خالقیمقدم – حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی
زهره خسروی – زبانشناسی، دانشگاه الزهرا
محمدرضا خطیبینژاد – جامعهشناسی، دانشگاه آزاد تهران
محسن خلیجی – علوم سیاسی، دانشگاه تهران
محمدمهدی دانا – حسابداری، دانشگاه خلیج فارس
فرهاد درویشی – علوم سیاسی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی
ابوالفضل دلاوری – علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی
غلامرضا ذکیانی – فلسفه، دانشگاه علامه طباطبایی
فیروز راد – جامعهشناسی، دانشگاه پیام نور تبریز
سهراب راهور – فیزیک، دانشگاه شریف
علی رحمانی – حسابداری، دانشگاه الزهرا
احمد رمضانی – نفت، دانشگاه شریف
محمد زاهدیاصل – علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی
نیکو سرخوش – زبان انگلیسی، دانشگاه آزاد تهران
رضا ستاری – زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندران
غلامرضا سلیمانی – حسابداری، دانشگاه الزهرا
حسین سلیمی بجستانی – مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی
حسنعلی سینایی – مدیریت، دانشگاه شهید چمران
میرمهدی سیداصفهانی – صنایع، دانشگاه صنعتی امیرکبیر
محمود شارعپور – علوم اجتماعی، دانشگاه مازندران
سعید شاهرخیان – شیمی، دانشگاه شریف
غلامحسین شریفی – زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان
محمدبافر شمسالهی – برق، دانشگاه شریف
مجتبی شهریاری – علوم سیاسی، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
محمد شیخی – علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی
محمدرضا صادقیمقدم – مدیریت، دانشگاه تهران
محمدتقی صالحی – مهندسی مواد، دانشگاه علم و صنعت
جلیل صحرایی – فیزیک، دانشگاه رازی
باقر صدرینیا – زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تبریز
محمدرضا ضیائی بیگدلی – حقوق، دانشگاه علامه طباطبایی
فرهنگ عباسی – مهندسی پلیمر، دانشگاه سهند
علیرضا علویتبار – علوم سیاسی، پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار
محمد عموزاده – زبانشناسی، دانشگاه اصفهان
محمدتقی عیسایی – مدیریت، دانشگاه شریف
نصرالله غفاری هریوند – مدیریت، دانشگاه علامه طباطبایی
محمد فاضلی – جامعهشناس
نعمتالله فاضلی – جامعهشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی
اسفندیار فرجوند – مدیریت، دانشگاه پیام نور عجبشیر
محمدمهدی فرقانی – علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبایی
فروهر فرزانه – برق، دانشگاه شریف
بیژن فرهانیه – مکانیک، دانشگاه شریف
سید علیرضا فیضبخش – مدیریت، دانشگاه شریف
کامران فیضی – مدیریت، دانشگاه علامه طباطبایی
ایرج قاسمی – برنامهریزی شهری، جهاد دانشگاهی تهران
رضا قاسمی – حسابداری، دانشگاه مازندران
عباس قدیمی قیداری – تاریخ، دانشگاه تبریز
محمدحسن قلیزاده – مدیریت، دانشگاه گیلان
جواد کاشانی – حقوق، دانشگاه علامه طباطبایی
وحید کریمیپور – فیزیک، دانشگاه شریف
ابوالفضل کزازی – مدیریت، دانشگاه علامه طباطبایی
خسرو کمالی سروستانی – تاریخ، دانشگاه زنجان
بهروز گتمیری – عمران، دانشگاه تهران
ندا گلیجانیمقدم – تاریخ تمدن، دانشگاه الزهرا
نصرتالله گودرزی – شهرسازی، دانشگاه مازندران
غلامرضا لطیفی – علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی
علی محقر – مدیریت، دانشگاه تهران
محمد محمدی – علوم سیاسی، دانشگاه آزاد آمل
محمد مرادی – مدیریت، دانشگاه تهران
علیرضا معینزاده – ادبیات، دانشگاه پیام نور تبریز
محمد ممقانی – ریاضیات، دانشگاه علامه طباطبایی
میراطهر موسوی – جامعهشناسی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
سید رسول موسوی حاجی – باستانشناسی، دانشگاه مازندران
مرضیه موسوی خامنه – جامعهشناسی، دانشگاه الزهرا
رضا موسوینیا – روابط بینالملل، دانشگاه علامه طباطبایی
مهدی میرزایی – مکانیک، دانشگاه سهند
امیرهوشنگ میرکوشش – روابط بینالملل، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
منشاء و سرچشمه یک تفکر سیاسی؛ طرح، ارائه و توضیح پرسش های اساسی است. در این راستا، شاید بسیاری از پرسش ها بدون پاسخ مانده و مخاطبان به نتایج مشخصی دست پیدا نکنند. و این نیز خود نعمتی در باره تفکر سیاسی باشد، که خواننده نیاساید، بلکه باید به سوی حالتی هدایت شود، که بیاندیشد.
دیدگاه هدایت مخاطب به سمت و سوی اندیشیدن، از آنجا نشأت می گیرد که، شناخت اندیشه سیاسی نتیجه ی آشنایی با شک و پرسش هایی است که، اندیشه از درون آن ها به وجود می آید. روند یک تفکر در نتایجش خلاصه نمی شود. البته باید پذیرفت که پرسش ها نه تنها آغاز تفکر نیست، بلکه تداوم آن ها به اوضاع و احوال محیط زندگی شخص نیز مربوط می شود. از این رو یک تفکر زنده و پویا، همیشه در نتیجه تماس دائم با پرسش های اساسی محیط خویش پدید می آید. در واقع بیان متعالی یک فکر و ایده، به طرز نگرش فرد نسبت به زندگی انسانی و پاسخ به پرسش هایی در این وادی و زمینه است. باید بیاد داشته باشیم که، آنچه که فکر و اندیشه و یا به نوعی زندگی یک فرد را برجسته می کند، افزون بر کیفیاتی چون تعقل، قابلیت بازبینی بی پروا و طرح دوباره سوال و پرسش هایی است که پیش تر به آن پاسخ داده شده است. ایده و تفکر در خاک پرسش ها می روید، در حقيقت یک ایده و نظر، از همان آغاز، در خاک پرسش ها ریشه دوانیده، جوانه زده، رشد یافته وبه بار و بر می نشیند. بنابراین هر پژوهنده ای که با پاسخ ها آشناست؛ اما پرسش ها را نمی شناسد، تقریبا می شود گفت که، چیزی از اندیشه و تفکر سیاسی نمی داند.
امکان آشنایی با یک اندیشه سیاسی، به طور سطحی ویا صرفا با بحث و جدل های گذرای فی المثل ایام انتخاباتی، که همیشه بازارش هم در این ایام داغ می شود، وجود ندارد، بلکه برای مطالعه عمیق در زمینه تفکر و اندیشه سیاسی ، باید به طور جدی به آن پرداخته شود.
تاکید بر اهمیت پرسش، صرفا به دلیل ضرورت پاسخ گویی به آن ها نیست، بلکه سوالات، تنها زمانی امکان ادراک دارند که، با پاسخ گویی سریع حل و فصل نشوند. البته می توان فهمید که برخورد و عدم تحمل عقاید، به علت وجود عدم تغییر و جمود و تاریک اندیشی، تا اندازه ای آموزش و اندیشیدن در باب تفکر را به مخاطره انداخته، و باعث غفلت طالبان آموزش فلسفه سیاسی می گردد. و این راه تفکر سیاسی برای توانا کردن انسان به کسب دانشی بهتر در زمینه نظریه های سیاسی را مسدود می کند. واین خود باعث می شود که تفکر به نحوی خاص، کاری طاقت فرسا و نومید کننده جلوه کند.
گفته شد که آغاز و لازمه یک ایده و تفکر، با شک و و پذیرش عدم قطعیت هاست. و این امر؛ لاجرم انسان را در ابتدا با خلئی مواجه نماید که هیچ افقی در پیش رو و هیچ زمینه استواری در زیر پای خود احساس نکند. ولیکن انسانی که در پی دست یابی به تفکر، و آن هم راه صعب و دشوار تفکر سیاسی باشد، سخت کوشی را به جان خریده، اغلب امکان دارد تمام این تلاش و سخت کوشی هایش، با اظهارات مختصر دوستی سفسطه گر فرو ریزد. تمام این شرایط دال بر این است که، شخص متفکر و صاحب اندیشه، بی اندازه در معرض انتقاد قرار دارد. در چنین مواقعی است که، صاحب اندیشه و تفکر، باید در برابر دیگران، در پناه وضوح اندیشه ها و شک های خاص خود حضور یابد، نه در پناه و سپری از کتابهایی که خوانده است.
البته بسیاری بر این باورند که، تفکر راهی به سوی نظریه های پایدار و ثابت نیست. ولی این امر ، این پیام را به ما می دهد که، ، اجتناب عمدی از اندیشیدن نیز، خود نوعی فرومایگی است. اما همگان این پیام را نشنیده اند.
از طرفی امکان دارد یک اندیشه ورز در فضایی نفس بکشد، که بی میلی به اندیشیدن ، آن هم اندیشه و تفکر سیاسی، از مقتضیات چنین فضای حاکمی سرچشمه بگیرد. هر چند ممکن است در چنین فضایی، از اهدافی همچون " آموزش تفکر" با طور لفظی و مکرر ستایش شود. در یک نظام حاکمیتی، اگر چنین فضایی بر عرصه حاکمیتی اش مستولی گشته باشد، بیشتر تحصیل کردگانش، حتی فرهیختگان آن نیز ، به تفکر که محصول جدیت و وسعت دید است، اهمیت چندانی نمی دهند. در این جاست که ، دانشمندان علم سیاست، با مسئولیتی ویژه در قبال تفکر سیاسی مواجه خواهند شد، تا به طور جامع به آموزش فلسفه سیاسی بپردازند. ووقت خود را صرف موضوعات روز و نه چندان مهم نکرده، بلکه، در زمینه اندیشه سیاسی و نشر مقالات و کتابهایی در این ارتباط همت گمارند، و اندیشه و تفکر را از رخوت و خلوت و مستوری بدر آورند.
نمی توان از این مهم نیز غافل شد که، همه جوامع، ممکن است گرایشی ذاتی به اندیشیدن داشته باشند، ولیکن، برخی از این نظام های اجتماعی ، شدیدا به برخی سنت ها و عادات، که به وسیله تفکر واقعی در معرض فرو ریختن است، وابسته است. چنین نظام هایی است که، افراد را از پذیرفتن مسئولیت و تلاش بیزار نموده، دلهره اندیشیدن را بیشتر می کنند.
خلاصه این که، شیوه های تفکر روی هم رفته، از جذابیت لازم برخوردار نبوده، و بیشتر به تشویش و رنج خاطر می انجامد.
پس اگرچنانچه تفکر و اندیشیدن چنین مخاطره آمیز است، چرا انسان به تفکر سیاسی نیازمند است؟ به خاطر این که، پاسخ گویی به شماری از پرسش ها از هیچ راه دیگری ممکن نیست. برای مثال، چه وقت شخص این حق را دارد، از فرمان حکومت سرپیچی کرده و راه نافرمانی مدنی پیش گیرد؟ آیا باید تمام نابرابری های اجتماعی و اقتصادی را از میان برد؟ پاسخ گویی به پرسش هایی از این شمار، بدون تفکر میسر نیست، چرا که فقط اندیشه و تفکر قادر به تعیین پاسخ مناسب می باشد. آیا بدون اندیشیدن مداوم در باره پرسش هایی نظیر پرسش های فوق، امکان فراهم کردن یک زندگی خوب و مطلوب وجود دارد؟ پاسخ را از این اصل می توان سراغ گرفت که، فقط ازطریق ایده ها است که رابطه خود را با واقعیت تشخیص می دهیم و آن را درک می کنیم. ایده ها به مثابه چراغ است، و بسیاری از ایده های بزرگ سیاسی، قدرت دوگانه نمایاندن " آنچه را هست و آنچه را باید باشند،" را دارند. اگر ایده ها نبودند، زیست جمعی انسان ها، درهاله ای ای از ابهام و تاریکی فرو می رفت. به عنوان مثال ، بدون وجود ایده هایی چون حکومت قانون و نکوهش جباریت، محکومیت نازیسم و فاشیسم و ... و یا ناعادلانه بودن انواع تبعیضات نژادی، قومیتی، جنسیتی، طبقاتی و... همچون لکه ابری بزرگ در آسمان نیمروز، آشکار نمی شد.
اما چه چیزی مبین این بدشگونی شکل این نظام های اجتماعی و سیاسی است؟ نظام هایی که هزاران سال ، حاکم بوده و به ندرت انتقادی را برانگيخته اند؟ این فروغ ایده هایی نظیر برابری و آزادی طلبی و عدالت محورانه است که به یمن وجود متفکرانی همچون جان لاک، روسو و مارکس و نظایر آن ها، پدید آمده و چراغ راه مدنیت سیاسی بوده اند، و ما را قادر به تشخیص و داوری در باره واقعیت های زندگی جمعی می کنند. ایده هایی که فقط در پرتو اندیشیدن و تفکر می توانند شکل بگیرند. همچنین است؛ ایده ی حق مشارکت همه انسان ها در امور حکومتی که حاصل هزاران سال اعتراضات و جنبش ها بوده، بدون تفکر و اندیشه ممکن نبوده است. ایده ها راهنمای بسیاری از اعمال انسان ها هستند. خلق ایده های اساسی روشنگر واقعیت و راهنمای عمل و پژوهش هستند. البته باید این را نیز پذیرفت که، هر انسانی، بدون داشتن اندیشه ای از آن خود، و بدون داشتن تجربیاتی از تلاش و تردید، که موجد اندیشه هاست، نمی تواند بین ایده های معارض، ایده های پذیرفتنی را بیابد ؟ در نهایت می توان به این نکته اشاره کرد که، اگر کسی هرگز در برابری و آزادی و عدالت فکر نکرده باشد، احتمال ندارد این ایده ها را دریابد و در جهت دست یابی به آن ها قدمی بردارد.
ماخذ : تفکر سیاسی ، گلن تیندر، ترجمه محمود صدری. انتشارات علمی و فرهنگی
با انتشارمقاله ای تحت عنوان «پیام من به دنیای جدید» در روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز به قلم دکتر مسعود پزشکیان رییس جمهوری جدید ایران که در نوع خود ابتکار جدیدی بشمار می رود، ابعاد جدید سیاست خارجی دولت چهاردهم که حداکثر تا دو هفته دیگر پس از برگزاری آیین های تنفیذ و تحلیف رسما آغاز بکار می کند به جهان مخابره شد.
دکتر پزشکیان در این مقاله با تاکید بر سیاست های بنیادی جمهوری اسلامی و تایید رویکردهای اصلی سیاست خارجی دولت های گذشته ایران به تشریح برخی از مواضع دولت خود درخصوص مسائل منطقه ای و جهانی پرداخته و دیدگاه های خود را درباره روابط دوجانبه و چند جانبه ایران با دیگر کشورها و قدرت های جهانی مطرح کرده است.
آنچه که در این مقاله مورد توجه تحلیل گران و صاحب نظران داخلی و خارجی قرار گرفته، تغییر لحن و ادبیات جدید بکار گرفته شده در آن است که این موضوع بخاطر جایگاه آقای پزشکیان در دسته بندی سیاسی و جناحی کشور و انتساب او به اصلاح طلبان چندان نیز دور از انتظار نیست.
اما آنچه که باعث شگفتی این تحلیل گران و صاحب نظران شده برخی چرخش های آشکار آقای پزشکیان در این مقاله نسبت به دیدگاه ها و وعده های او در زمان کارزار انتخاباتی است که با توجه به صبغه اخلاقی و شخصیتی وی که او را از همه اسلاف خود مجزا کرده است، بسیار تعجب آور و تاسف برانگیز است.
همزیستی با یادآوری این مساله که قضاوت درعملکرد آقای پزشکیان را چه در عرصه مسائل داخلی و چه در عرصه مسائل خارجی هنوز بسیاز زود ارزیابی می کند، برخی از نکات مثبت یا منفی قابل تامل این مقاله را صرفا از دیدگاه یک ناظر بی طرف مورد نقد و بررسی قرار می دهد.
نقد و بررسی برخی از نکات مقاله
این مقاله با این مقدمه شروع می شود:
« در بحبوحه جنگ و ناآرامیهای منطقه، با برگزاری انتخاباتی رقابتی، مسالمتآمیز و منظم، نظام سیاسی ایران ثبات خود را به نمایش گذاشت و بر ادعاهای برخی از «کارشناسان ایران» در برخی دولتها خط بطلان کشید. ثبات سیاسی و شیوه افتخارآمیز برگزاری انتخابات، نشانگر تدبیر رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای، و تعهد مردم ایران به انتقال دموکراتیک قدرت حتی در شرایط دشوار است.»
آوردن عبارت « انتقال دمکراتیک قدرت » و نسبت دادن آن به « تعهد مردم ایران » در اصل درست است و طبیعتا مردم در هر کشور خواستار انتقال دمکراتیک قدرت هستند ولی کیست که نداند مردم در جوامعی که سازوکار دمکراتیک انتخابات برقرار نیست نمی توانند در انتقال دمکراتیک قدرت نقش آفرینی کنند.
آقای پزشکیان که در این مقاله شیوه برگزاری انتخابات را افتخارآمیز خوانده بخوبی می داند که نظارت استصوابی و رد صلاحیت های صورت گرفته و مهم تر از همه تحریم انتخابات از سوی بیش از نیمی از حائزین شرایط، جایی برای این توصیف شیوه انتخابات باقی نمی گذارد.
در بخش دیگری از این مقاله آقای پزشکیان به درستی می نویسد: من با برنامهای که بر «إصلاحات»، «تقویت وحدت ملی» و «تعامل سازنده با جهان» تأکید داشت وارد کارزار انتخابات شدم.
ولی وقتی در ادامه می نویسد: « ... و در نهایت موفق شدم اعتماد هموطنانم را، حتی زنان و مردان جوانی که از وضعیت کلی کشور ناراضی بودند، در پای صندوقهای رأی جلب نمایم.» در واقع 50درصد حائزین شرایط که این انتخابات را تحریم کردند(بیش از 30 میلیون نفر) و رای دهندگان به کاندیدای رقیب (حدود 5 /13 میلیون نفر) را نادیده می گیرد و حدود 5/16 میلیون رای خود را اعتماد هم وطنان معنی می کند. در صورتی که با آوردن عبارت «بخشی از» به «هم وطنانم» می توانست حق مطلب را بجا بیاورد.
دکتر پزشکیان در ادامه این مقاله می نویسد: « این اعتماد برای من بسیار ارزشمند است و مصمم هستم با ایجاد اجماع، هم در داخل کشور و هم در سطح بینالمللی، وعدههایی را که در دوران تبلیغات انتخاباتی به مردم کشورم دادهام، محقق سازم.»
البته تصمیم برای ایجاد اجماع از سوی یک سیاستمدار در داخل و خارج از کشورش بسیار ارزشمند است و موفقیت وی در ایجاد اجماع به معنی اثبات قدرت و توان رهبری اوست و قاعدتا همه ما آرزو داریم و دعا می کنیم که آقای پزشکیان در این راه موفق شوند ولی یادمان نمی رود معجزه هزاره سوم را که مدعی راهبری دنیا بود و سرانجام سر از ناکجاآباد درآورد.
در بخش دیگر این مقاله می خوانیم: «چین و روسیه همواره در روزهای سخت دوست و پشتیبان ما بودهاند. ما این دوستی را بسیار ارزشمند میدانیم. نقشهٔ راه ۲۵ ساله ایران و چین یک گام مهم در جهت ایجاد یک «شراکت جامع راهبردی» سودمند برای هر دو کشور بود؛ و ما تمایل داریم در آستانه ورود به نظم جدید جهانی، همکاریهای گستردهتری در این مسیر با پکن برقرار سازیم.
روسیه یک همپیمان راهبردی ارزشمند و همسایه ایران است و دولت من متعهد است که به گسترش و تقویت همکاریهایمان پایبند بماند.»
در مورد چین فقط کافیست به سخنان و مواضع دکتر پزشکیان در مناظرات انتخاباتی درباره چین رجوع کنیم که به درستی به نقش منفی چین در روابط دوجانبه تهران – پکن تاکید و مواضع دولت قبلی را در نزدیکی افراطی به چین و همچنین روسیه نکوهش می کرد.
مردمی که به آقای پزشکیان رای داده اند هیچوقت انتقاد صریح او را از چین در این مناظرات بخاطر اجرا نکردن قرارداد 25 ساله با ایران فراموش نکرده اند. قراردادی که در این مقاله نقشه راه 25 ساله ایران و چین نامیده شده و آن را یک گام مهم در جهت ایجاد یک شراکت جامع راهبردی سودمند یرای هر دو کشور ارزیابی شده است!
و البته خیلی از ماها هم نمی دانیم که چین و روسیه در بسیاری از قطعنامه های سازمان ملل بر علیه ایران رای داده اند. دو کشوری که در این مقاله دوست و پشتیبان ایران در روزهای سخت خوانده شده است!
دکتر پزشکیان البته به غیراز تکرار بسیاری از مواضع دولت های گذشته، دیدگاه ها و مواضع دلگرم کننده ای را نیز در این مقاله برشمرده است که مهم ترین آنها عبارتند از:
دولت من حفظ عزت ملی و شأن بینالمللی ایران در هر شرایط را سرلوحه کار خود قرار خواهد داد. سیاست خارجی ایران بر پایه اصول «عزت، حکمت و مصلحت» استوار است و طراحی و اجرای آن نیز برعهده رئیسجمهور و دولت گذاشته شده است. من قصد دارم تمامی اختیارات اعطا شده به این مقام را به کار بگیرم تا این هدف کلان را پیگیری نمایم.
دولت من قصد دارد سیاستی فرصتگرا را پیگیری کند که با ایجاد «تعادل» در روابط با همهٔ کشورها، منطبق با منافع ملی، توسعه اقتصادی و نیازهای صلح و امنیت منطقه و جهان باشد. در این راستا، از تلاشهای صادقانه برای کاهش تنشها استقبال میکنیم و با صداقت به صداقت پاسخ خواهیم داد.
هدف ما باید ایجاد محیطی باشد که در آن منابع همگان برای پیشرفت و توسعه منطقه، به نفع همه، اختصاص یابد.
من آماده برگزاری گفتگوهای سازنده با کشورهای اروپایی هستم تا با تلاش مشترک، روابطمان را بر پایه اصل برابری و احترام متقابل، به مسیر صحیح هدایت کنیم.
فرصتهای بسیاری برای همکاری بین ایران و اروپا وجود خواهد داشت که میتوان مورد بررسی قرار داد.فرصتهای همکاری شامل همکاریهای اقتصادی و فناورانه، امنیت انرژی، مسیرهای ترانزیت، محیط زیست، همچنین مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر، بحران پناهندگان و سایر حوزهها هستند که همه اینها میتوانند به نفع کشورهای ما پیگیری شوند.
میخواهم بار دیگر تأکید کنم که دکترین دفاعی ایران شامل ساخت سلاحهای هستهای نیست.
مردم ایران به من یک مأموریت قوی دادهاند تا با جدیت پیگیر تعامل سازنده در صحنه بینالمللی - در حین پافشاری بر حقوق، عزت و نقش مستحقمان در منطقه و جهان - باشم. من از همه کسانی که مایل به پیوستن به این تلاش تاریخی هستند، دعوت به همکاری مینمایم.
منبع: هفته نامه همزیستی شماره 752 به تاریخ 27 تیرماه 1403
من بعد از انتخابات 96 درهیچ انتخاباتی شرکت نکردم و بنا دارم تا زمانی که انتخابات در کشور حائز حداقل معیارهای پذیرفته شده جهانی نباشد در هیچ انتخاباتی شرکت نکنم، چرا که شرکت در چنین انتخاباتی را توهین به شعور خود می دانم . البته این نظر شخصی نگارنده است و قاعدتا کسانی که مخالف این نظر هستند و در انتخابات مختلف بخصوص در دو انتخابات اخیر شرکت کردند از نظر نگارنده قابل احترام هستند.
بنابراین من به عنوان یکی از ایرانیان شامل 60درصد تحریم کنندگان مرحله اول و 50درصد تحریم کنندگان مرحله دوم انتخابات منتج به انتخاب دکتر مسعود پزشکیان، در پاسخ به دعوت ایشان از تحریم کنندگان برای مشارکت در توسعه ایران، مواردی را به شرح ذیل متذکر می شوم:
1- من خواستار یک زندگی نرمال هستم و طبق این خواسته، انتظار دارم کشورم نیز رفتار نرمال در صحنه بین المللی داشته باشد. از نظر من زندگی و رفتار نرمال آن چیزی است که در اکثریت قریب به اتفاق جوامع انسانی دنیا وجود دارد.
2- من به کسانی که زندگی و رفتار نرمال را برنمی تابند و معتقد به نوع دیگری از زندگی و رفتار هستند، احترام می گذارم و معتقدم هرکس آزاد است که روش خود را برگزیند ولی اعمال و اجرای هر روش در کشور از کانالی غیر ازانتخابات آزاد و عادلانه قابل قبول نیست.
3- من معتقدم سازو کار انتخابات در کشور آزاد و عادلانه نیست و تبعات و پیامدهای آن را در زندگی خود نامطلوب می دانم و به همین دلیل شرکت در هر نوع انتخابات را توهین به شعور خود می دانم.
4- من معتقدم انتخابات اخیر نیز جدا از انتخابات گذشته نبود، اما نتیجه آن، افق جدیدی پیش روی من که رویای داشتن یک زندگی نرمال برایش بیش از چهاردهه به درازا کشیده، گشوده است.
مختصات این افق را من در دو بخش این گونه ترسیم می کنم:
الف - بخش اول مربوط به دکتر پزشکیان رییس جمهوری منتخب
1- رییس جمهوری بر سر کار آمده است که صداقت و شجاعت در پرونده سابقه اش وجود داشته و دارد. آقای پزشکیان را من از دوره وزارتش در دولت دوم آقای خاتمی می شناسم و کمابیش از طریق رسانه ها از مواضع و دیدگاهایش بخصوص در چند دوره نمایندگی اش در مجلس آشنا هستم و در مجموع هیچوقت حرفی از او نشنیدم که دلم را آزار بدهد و بگویم این هم مثل بقیه است! گرچه در کوران رقابت های انتخابات اخیر فیلم ها و فکت هایی از مواضع و سوابق او در فضای مجازی و کانال های تلویزیونی ماهواره ای منتشر شد که نشانه تفکرات و اعتقادات خاص او بود. همین که در بدو ورود به کارزار انتخاباتی، اعتقادش را آشکارا و با صدای بلند اعلام کرد، به رغم اینکه می دانست سبب ریزش رای برایش خواهد بود، می تواند نشانه ای از صداقت و شجاعتش باشد.
2- رییس جمهوری بر سرکار آمده است که نه تنها خودش دارای بالاترین تخصص و درجه علمی است، بلکه در همه سخنرانی ها و مناظرات بر اعتقادش به کار کارشناسی و ارجاع امور دولت به کارشناسان، آن هم نه به کارشناسان دارای مدارک دانشگاهی به قول معروف کیلویی، بلکه به کارشناسان متخصص و مجرب واقعی، تاکید کرده است.
3- رییس جمهوری بر سر کار آمده است که با صراحت تعامل با دنیا و گشودن درهای کشور برای سرمایه گذاری خارجی را مورد تاکید قرار داده و گفته که بدون حل مشکلات پیش روی سیاست خارجی کشور و بدون گشودن گره های موجود در مسیر روابط با دیگر کشورها، امکان دستیابی به رشد اقتصادی قابل قبول وجود ندارد.
4- رییس جمهوری بر سر کار آمده که آشکارا از تعرض به کرامت انسانی زنان و دختران این سرزمین که تاج سر هر ملت متمدن در دنیا هستند، در خیابان ها و اماکن عمومی به بهانه بی حجابی انتقاد کرده و گفته که با تمام قوا در مقابل این گونه حرکات غیرانسانی خواهد ایستاد.
5- رییس جمهوری بر سرکار آمده که قول داده در مقابل فیلترینگ اینترنت بایستد و دکان کاسبان فیلترشکن را پلمب کند.(نقل به مضمون)
6- رییس جمهوری بر سر کار آمده که ارتقای عدالت اجتماعی و جایگاه شهروندی اقوام و مذاهب را مورد تاکید قرار داده و گفته به همه ایرانیان بر اساس حقوق شهروندی و شایستگی های حرفه ای نه بر مبنای تفاوت های زبانی و مذهبی توجه خواهد کرد و ارتباط میان آحاد مردم ایران از اقوام و مذاهب مختلف را از طریق گفت وگو تقویت می کند.
7- و سرانجام رییس جمهوری بر سر کار آمده که بر خلاف همه کسانی که از مردم رای گرفته و پس از انتخاب به رای دهندگان خود پشت می کنند با صراحت قول داده که اگر نتواند به وعده های خود عمل کند، استعفا خواهد داد.(نقل به مضمون)
ب - بخش دوم مربوط به فضای داخلی و خارجی
تقریبا همه ما، چه مخالفان و چه موافقان جمهوری اسلامی، متفق القول هستیم که ایران در یکی از حساس ترین مقاطع تاریخی خود قرار گرفته است، به این معنی که برآیند هم تحولات داخلی و هم تحولات جهانی، اتفاقاتی را در کشور در حال رقم زدن است که می طلبد هرکس که دل در گرو بقای ایران و عزت ایرانی دارد در این مقطع حساس به مسئولیت خطیر خود واقف باشد.
کسانی که 45 سال است همچنان می گویند مرغ یک پا دارد به نظر می رسد که در منزل آخر، جای پای دوم مرغ را دیده اند و سعی می کنند حداقل برای بقای خودشان هم شده به واقعیت تن بدهند.
کسانی هم که 45 سال است همچنان می گویند مرغ یک پا ندارد، انتخاب پزشکیان را طراحی یا مهندسی شده از سوی حاکمیت برای مشروعیت بخشیدن به خود ارزیابی کرده و معتقدند پزشکیان هیچ تغییری در روند حکمرانی فعلی ایجاد نخواهد کرد و اتفاقا با استناد به عملکرد خاتمی و روحانی در طول 16 سال ریاست جمهوری این دو، وضعیت معیشتی و اجتماعی جامعه ایران را با روی کار آمدن پزشکیان، بدتر از امروز پیش بینی می کنند.
اما کسانی هم هستند که انتخاب پزشکیان را تن دادن اجباری جمهوری اسلامی به ایجاد تغییر در روند فعلی حکمرانی و باز کردن کنترل شده بخشی از انسداد سیاسی اجتماعی جامعه امروز ایران برای فرار از ضربات مهلک اعتراضات و مطالبات مردم و فشارهای بی امان قدرت های بزرگ دنیا در قالب تحریم، تهدید وتقویت اپوزسیون و بخصوص خیز بزرگ ترامپ برای جلوس به کاخ سفید می دانند و معتقدند مردم باید از این فرصت پیش آمده نهایت استفاده را بکنند و به رغم خلاء قانونی و تبدیل شدن جایگاه رییس جمهوری به کارگزار و به قول خاتمی تدارکات چی، با کمک به پزشکیان که متفاوت از اسلاف خود است، حداقل از ظرفیت های در اختیار رییس جمهوری برای کاهش آلام و رنج های روزمره خودشان استفاده بکنند.
اما دیدگاه های من:
اینکه گفته می شود هر رییس جمهوری بیاید آش همان آش و کاسه هم همان کاسه و تاکید می شود که اتفاقا یک فرد غیر خودی رییس جمهور شود رقابت کانون قدرت با این فرد و جریان حامی آن (اصلاح طلبان) دودش به چشم مردم می رود، نمی تواند برای هر زمان و هر رییس جمهور قابل قبول باشد، چرا که این ادعا دقیقا بر می گردد به دو برهه از تاریخ حکومت بعد از انقلاب 57 و دو رییس جمهور مربوط به این دو برهه یعنی سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی که هردو با عمل نکردن به وعده های خود، رویای مردم را در مسلخ مصلحت های شخصی و گروهی خود قربانی کردند.
حال ممکن است گفته شود از کجا معلوم مسعود پزشکیان نیز پا در جاپای این دو نگذارد و به رغم وعده های قشنگش پس از نشستن بر کرسی گرم و نرم ریاست جمهوری با عبارات آشنای « نمی گذارند من کار کنم »، « در حیطه اختیارات من نیست »، « گروه های فشار مانع ایجا می کنند » و عباراتی مشابه، سناریوی نخ نمای ریاست جمهوری های پیشین را تکرار نکند؟
درپاسخ باید بگویم این نگرانی کاملا بجاست و هیچ تضمینی نیست که پزشکیان تافته جدابافته ای باشد و از پیامدهای هولناک مماشات و فرار از مسئولیت خاتمی و روحانی، درس گرفته باشد و بعد از انتخاب شدن با صلابت و قدرت در کنار مردم بر مواضع و قول و قرارهای خود در قبل از انتخابات پای بفشارد!
من شخصا نگرانم، اماباید بگویم در شرایط فعلی که حداقل 50درصد مردم به این انتخابات(بخوان رفراندوم) نه گفتند و توازن قوا را بصورت معناداری بهم زدند، هم حاکمیت و هم پزشکیان بخوبی می دانند که امروز دیروز نیست و امسال پارسال و سال های گذشته نیست و دو رویداد تاریخی 8 تیر و 15 تیر به مثابه شمشیر داموکلس بر گرده هر کسی که بخواهد همچنان بر سیاق سابق ساز خودش را بزند و به خواست مردم گردن ننهند، قرار دارد.
من شخصا همیشه آدم خوش بینی هستم و می گویم انشاءالله این بار گربه است و آقای پزشکیان آمده است که امید نه تنها حدود 16 میلیون رای دهند ه اش را بلکه حدود 30 میلیون تحریم کننده را نیز به واقعیت تبدیل کند.
در کنار خوش بینی، واقع بین هم هستم و می دانم که کار به این راحتی ها هم نیست و آقای پزشکیان بطور قطع از فردای نشستن بر کرسی ریاست جمهوری ایران با دو گروه مخالف که بسیار قوی و پرسروصدا هم هستند، مواجه خواهد شد که نشانه های آن امروز بعد از گذشت دو هفته از انتخابات 15 تیرماه 1403 هم در فضای واقعی و هم در فضای مجازی بخوبی قابل رویت است.
گروه اول بطور طبیعی طرفداران کاندیدای شکست خورده هستند که قاعدتا به علت از دست دادن منافع، امکانات و فرصت های بی حساب و کتاب در دولت، ناراحت هستند، همانطور که در گذشته عکس آن هم بطور طبیعی اتفاق افتاده است.
گروه دوم مخالفان نظام جمهوری اسلامی هستند که عمدتا هم در خارج مستقرند و تمام هم و غم شان هم این است که ثابت کنند این نظام اصلاح پذیر نیست و بطور طبیعی اگر پزشکیان موفق به اصلاحات شود، ادعای آنها اثبات نخواهد شد.
در جمع بندی فحوای مخالفت های این دو گروه، استنباط من این است که آنها معتقدند چون پزشکیان منتسب به جریان اصلاحات و اعتدال گرا است پس راه دولت های خاتمی و روحانی را در پیش خواهد گرفت و به سرنوشت آنها نیز دچار خواهد شد.
بنا براین، با یک ذهنیت نهادینه شده در تمام وجودشان، شمشیر را از رو بسته و همه گفته ها، حرکات و سکنات آقای پزشکیان را 24 ساعته رصد می کنند تا دلیلی بر صحت ذهنیت خود پیدا کنند و به رای دهندگان آقای پزشکیان بگویند که شما اشتباه کردید!
اما پاسخ من به این دو گروه:
اولا که به قول معروف فعلا نه به بار است و نه به دار. هنوز غیر از خود دکتر پزشکیان هیچ یک از معاونین، مشاوران و وزرای دولت چهاردهم مشخص نشده و قاعدتا حداقل یک ماه باید صبر کنیم تا ترکیب و برنامه های این دولت به تدریج آشکار شود.
مضاف بر اینکه قانونا و عرفا اختیار انتخاب همه وزرا و همکاران رییس جمهوری در ایران با پزشکیان نیست. بنابراین گمانه زنی و اتهام زنی و به قول معروف قصاص قبل از جنایت شایسته شایسته جویان نیست!
دوما اینکه عقلانیت حکم می کند که حداقل در یک بازه زمانی مشخص مثلا 100 روزه رویکرد و عملکرد دولت چهاردهم را در ترازوی نقد بگذاریم و بعد بگوییم که دکتر پزشکیان در کجای آمال و آرزوهای ما قرار گرفته است.
و آخر اینکه ما در کشوری زندگی می کنیم که قواعد بازی در آن رعایت نمی شود و چه بپذیریم و چه نپذیریم، بازی برگزار شده و پزشکیان برنده شده است. من که روی اسب برنده شرط بندی می کنم، شما را نمی دانم!
تاج محمد کاظمی
منبع: هفته نامه همزیستی شماره 752 به تاریخ 27 تیرماه 1403
اخیراً دوست محترمی در مطلبی که درباره مرحوم دکتر سیدحسین فاطمی (وزیر خارجه دکتر محمد مصدق) و همسرش پریوش سطوتی و پسرش سیروس فاطمی نوشته بود، اشاره داشت که پس از اعدام فاطمی، گویا محمدرضا پهلوی، فرزند او را تحت حمایت قرار داده بود، در این خصوص این موارد قابل طرح است:
سواد و معلومات و توانایی نوشتن و سخن گفتن، خریدنی نیست؛ کسب کردنی اند.
اول: "بهمن امیری مقدم" استاندار 60 ساله کرمانشاه نمی داند 1+5 به چه معنی است و به اشتباه می گوید: 1+5 یعنی "ایران یک طرف و 5 قدرت جهانی آن طرف". این سوتی یا گاف یا اشتباه تایپی یا لپی نیست بلکه نمایشی از بی سوادی گوینده است.
همزیستی نیوز - بزرگداشت چهل و یکمین سالروز شهادت آیت الله بهشتی عصر روز پنجشنبه 2 تیر ماه با سخنرانی علیرضا بهشتی، آیت الله محمد سروش محلاتی و فرشاد مؤمنی در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد.
■ به والله قسم، امروز دشمن هیچ برنامهای برای ساقط کردن اقتصاد و سیاست ما ندارد، جز آن که چشمش را به اشتباهات درونی و استراتژیک ما دوخته است
■ دشمن خارجی به ما نگفته است پراید بُنجل ۷ میلیونی را صد و سی میلیون بفروشیم و کک وجدان هیچ کسی گزیده نشود
■ امروز کاسه ای زیر نیم کاسه است که برخی خدمات این نظام و انقلاب را در پستوهای بی کفایتی خود به اسارت گرفته اند
■ پدرانشان اینجا مرگ بر آمریکا بگویند و فرزندانشان آنجا به ریش این مملکت بخندند
معینالدین سعیدی نماینده مردم چابهار:
زنی در سیستان و بلوچستان برای تامین آب فرزندانش مجبور به تن فروشی و بعدا خودکشی می شود!
■ وقتی که کسی اینگونه اقدامی می کند(تن فروشی بخاطر تامین آب برای فرزندانش) شرافت انسانی اش از من، وزیر و رئیس جمهور بالاتر است.
■ در مورد آب (جنوب استان سیستان و بلوچستان) وزارت نیرو کاری با این مردم کرده است که به نظر من چنگیز خان مغول با ایران نکرده بود.
همزیستی - سارا فلاحی، نماینده ایلام و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در نشست علنی هفته گذشته مجلس شورای اسلامی نطقی آتشین ایراد کرد که بازتاب بسیاری در رسانه ها داشت.
به گزارش خبرگزاری خانه ملت سارا فلاحی در نطق میان دستور خود گفت: سلام بر مادران سرزمینم که همواره در طول تاریخ این سرزمین، سرداران شجاعی را در دامان خود پرورش داده اند؛ از آریوبرزن تا سردار شجاع ایران و جهان اسلام قاسم سلیمانی.هرچند برخی سیاستمداران بی مقدار قدرشان را ندانستند، هرچند که این سیاستمداران با نَفس بد فرمای خود با بی کفایتی، گرای شهادتشان را دادند.
■ برخی از مسولین سکوت مردم را رضایت فرض می کنند
وی خطاب به مردم ادامه داد: برادران و خواهران عزیزم؛ همیشه آنانی که باید بدانند و بفهمند سکوت شما را سرشار از ناگفته ها نمی دانند؛ بلکه گاهی این سکوت را نشانه رضایت فرض میکنند. رضایت برلجام گسیختگی بازار و اقتصاد این سرزمین.
نماینده مردم ایلام در مجلس در ادامه افزود: امروز سکوت ما خیانت است به ۱۵ نوجوانی که در سال ۶۵ در زمین فوتبال چوار به خاک و خون کشیده شدند؛ خیانت است به حماسه سازان تنگه کوشگ، میمک، قاضیانی، خرمشهر، نفت شهر، سومار و کردستان. به والله قسم، امروز دشمن هیچ برنامهای برای ساقط کردن اقتصاد و سیاست ما ندارد، جز آن که چشمش را به اشتباهات درونی و استراتژیک ما دوخته است.
دشمن خارجی به ما نگفته است پراید بُنجل ۷ میلیونی را صد و سی میلیون بفروشیم و کک وجدان هیچ کسی گزیده نشود.
نماینده مردم ایلام، ایوان، چرداول، مهران، ملکشاهی و شیروان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: بنده طرفدار توهم تئوری توطئه نیستم ؛اما معتقد هستم امروز کاسه ای زیر نیم کاسه است که برخی خدمات این نظام و انقلاب را در پستوهای بی کفایتی خود به اسارت گرفته اند.
این نماینده مردم در مجلس یازدهم با بیان اینکه دشمن، دشمن است و کارش دشمنی است، تاکید کرد: کجا دشمن خارجی به ما گفته است پراید بُنجل ۷ میلیونی را 1۳۰۰۰۰۰۰۰(یکصد و سی میلیون تومان) بفروشیم و کک وجدان هیچ کسی گزیده نشود. کدام دشمن خارجی ما گفته است که فرزندان برخی مسئولین رده بالای این مملکت به مراکز جاسوس پروری انگلیس، آمریکا و کانادا بروند؛ سبک زندگی شان عوض شود، باورهایشان عوض شود و بعد به عنوان سفیران دشمن برگردند و دوباره با رانت پدرانشان در فضای سیاسی و اقتصادی این سرزمین جاخوش کنند؟ پدرانشان اینجا مرگ بر آمریکا بگویند و فرزندانشان آنجا به ریش این مملکت بخندند.
فلاحی در ادامه افزود: کجا دشمن خارجی ما گفته است که بورس را به قتلگاه سرمایه های مردم تبدیل کنیم؟ کجا دشمن خارجی به ما گفته است که شعبان بی مخ هایی را به جان اقتصاد این سرزمین بیاندازیم و هر روز یک کودتای جدید علیه اقتصاد این مردم ارائه می دهند. کجا دشمن خارجی به ما گفته است که چشم بر خون شهدا و خدمات این نظام و این انقلاب بسته شود و مردم نسبت به آینده خود ناامید شوند؟
■ طرح های فاقد اولویت را کنار گذاشته و به سفرههای مردم توجه کنیم
وی مطرح کرد: برادران و خواهران؛ قانون مصوب کنیم، طرح های فاقد اولویت را کنار بگذاریم، به سفرههای مردم، اقتصاد معیشت به خطر افتاده مردم توجه بکنیم، ضربالاجل مشخص کنیم. روش کمیسیون داری را عوض کنیم، نگذاریم وزیری بیاید و بگوید و برود و او را به خیر و ما را به بی خیالی. اجازه ندهیم که این گزاره غلط درمیان ما جا بیفتد که ۸ ماه مانده، بگذاریم و برود.
■ مردم مهم ترین پاسداران گفتمان انقلاب اسلامی هستند
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تاکید کرد: در این ۸ ماه اگر شجاعانه کار بکنیم، اگر طلبکارانه وکارشناسانه کار کنیم میتوانیم این سرزمین را ۸ سال و ۸۰ سال جلو ببریم. اما اگر کار نکنیم؛ تک تک ثانیه های این هشت ماهی که به پایان دولت مانده است، فجایع بسیاری اتفاق خواهد افتاد.
عضو فراکسیون محرومیتزدایی و گروههای جهادی مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: همه ی ما مسئولین در یک کشتی هستیم و همه ما سکانداریم و مسئولیت داریم در قبال مردمی که امروز چشم امیدشان به این مجلس است. مردم مهم ترین پاسداران گفتمان انقلاب اسلامی هستند و هرکسی این مردم را ناامید کند، خائن است و باید مسیر یکه تازی اش بسته شود.
معینالدین سعیدی نماینده مردم چابهار:
زنی در سیستان و بلوچستان برای تامین آب فرزندانش مجبور به تن فروشی و بعدا خودکشی می شود!
همزیستی - چند روز پیش معینالدین سعیدی نماینده مردم چابهار و نیکشهر در مجلس شورای اسلامی طی جلسه با اردکانیان وزیر نیرو در خصوص تشنگی مردم در حوزههای انتخابیه خود سخنانی تاثربرانگیز را به زبان آورد.
ویدئویی از نماینده مردم چابهار در مجلس در فضای مجازی منتشر شده که وی با اشاره به بحران کمآبی در این منطقه ادعایی را درباره مرگ یک زن در رابطه با بحران آب مطرح کرده است. در ویدئویی که منتشر شده معین الدین سعیدی مدعی شده است: زنی در سیستان و بلوچستان برای تامین آب فرزندانش مجبور به همخوابی با یک مردی میشود و بعدا خودکشی میکند! زمان دقیق انتشار این ویدئو مشخص نیست.
نماینده چابهار در مجلس یازدهم در این خصوص به سایت خبری مدآرا گفت: چطور می شود اسناد و مدارکی آورد که برای خانواده ای 4 سال پیش چنین اتفاقی افتاده است.
معین الدین سعیدی، نماینده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار پارلمانی سایت خبری مدآرا با اشاره به مشکلات آب آشامیدنی در سیستان و بلوچستان و واکنش معاون سیاسی وزیر کشور به اظهارات خود در جلسه کمیسیون کشاورزی مجلس گفت: بنده واکنش معاون سیاسی وزیر کشور را مشاهده کردم. ای کاش این دوستان که اینقدر برای واکنش ها به این شکل فوری و خیلی حساب شده حضور دارند، یک مقدار هم درخصوص تشنگی تاریخی این مردم تلاش می کردند تا شاهد فاجعه بی آبی نبودیم.
وی ادامه داد: بنده حرفم را زدم. نباید صرفاً بخشی از آن صحبت ها توجه کرد. مسئله تشنگی مردم جنوب استان سیستان و بلوچستان است. مردمی که پاسدار غیور نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند و مقام معظم رهبری به عنوان گنج پنهان از این منطقه نام می برد.
نماینده مردم چابهار در مجلس گفت: در کنار اقدامات بزرگی که در حوزه های مختلف بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی اتفاق افتاده است در مورد آب وزارت نیرو کاری با این مردم کرده است که به نظر من چنگیز خان مغول با ایران نکرده بود.
معین الدین سعیدی گفت: آقایان می فرمایند که چنین مشکلاتی وجود نداشته است اشکالی ندارد ولی کاش واکنش های سریع این چنینی برای تشنگی مردم هم وجود داشت.
وی با اشاره به خودکشی زنی در استان سیستان و بلوچستان به علت تهیه آب برای فرزندان خود گفت: من در این خصوص صبحتی نخواهم کرد؛ البته هر کجا که لازم باشد پاسخگو خواهم بود اما چطور می شود که اسناد و مدارکی آورد برای خانواده ای که ۴ سال پیش چنین اتفاقی برای آنها افتاده و آبرو و حیثیت خانواده را خدشه دار کرد.
نماینده مردم چابهار در مجلس گفت: من در همان جلسه هم گفتم وقتی که کسی اینگونه اقدامی می کند شرافت انسانی اش از من، وزیر و رئیس جمهور بالاتر است.
این مورد یک اتفاق نادر و استثنایی بود. اما چرا موضوع را تحت الشعاع قرار می دهند اصل موضوع تشنگی این مردم است که باید فکری برای آنها کرد.
همزیستی نیوز - در سرزمینی که مردمانش انقلاب کرده اند تا به تعبیر بنیانگذار نظام شان، "میزان، رأی مردم" باشد، چه کاری ساده تر و کاربردی تر و عقلانی تر و حتی دینی تر از رجوع به آرای مردم؟ قرار نیست که درباره اصول و فروع دین رأی گیری شود و انتقاد شود که نمی توان احکام خدا را به رأی گذاشت. سخن بر سر کسب نظر مردم درباره سیاست خارجی کشور است و نحوه تعامل ملت ایران با ملت های دیگر همعصرشان. قرار هم نیست الزاماً همه پرسی صورت گیرد؛ با یک نظرسنجی علمی و بی طرفانه هم می توان واقعیت امر را فهمید و بر اساس آن عمل کرد.
حسن روحانی، رئیس جمهور گفته است: «امام حسن (ع) صلح کرد چون اکثریت جامعه صلح میخواست و وقتی به او اعتراض کردند گفتند شما 10 نفر یا 20 نفر همۀ مردم نیستید. وقتی اکثریت جامعه صلح میخواهد باید صلح را انتخاب کرد.»
و کیهان هم به او تاخته که: «روشن است که بحثهای جناب روحانی درباره صلح امام حسن(ع) مربوط به سرنوشت مذاکرات هستهای است و رئیسجمهوری چندمینبار است که اصرار دارد صلح امام حسن(ع) را مصادره به مطلوب کند و به خیانت برخی خواص و فرماندهان لشکر در این صلح تحمیلی نپردازد؛ اما چرا؟! آیا فصل خیانت یارانی مانند عبیدالله بنعباس را مطالعه نکرده یا تعمدی برای کتمان این فصل مهم وجود دارد؟!»
نمایی از سریال تنهاترین سردار، درباره زندگی امام حسن(ع) و کتاب صلح امام حسن(ع)، پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ، ترجمه حضرت آیت الله خامنه ای اگر صرفاً طرفین می خواهند بحث تاریخی کنند، ادامه اش می تواند مفید باشد ولی هم خودشان و هم ما می دانیم که هدف، فراتر از تحلیل تاریخ اسلام است؛ بحث درباره سیاست کنونی کشورمان در عرصه تعاملات بین المللی است و بنابراین، اگر تا ابد هم بحث کنند، در ابد و یک روز، باز هم در خانه اول خواهند بود.
نکته کلیدی این است که یکی می گوید امام حسن (ع) به نظر اکثریت عمل کرد و صلح را پذیرفت و دیگری صلح آن حضرت را نه تابعی از نظر جمع، که اجبار ناشی از خیانت خواص می شمارد.
کدام شان راست می گوید امری دیگری است ولی اگر موضوع بحث، ایران امروز ماست، باید گفت که چرا به جای خوانش نیت های مردم عصر امام حسن(ع) که بدانیم صلح می خواستند یا خیر، از مردم خودمان نمی پرسیم که نظرتان درباره سیاست خارجی کشورتان در حال حاضر چیست؟
مگر نه این که نظام حاکم بر ایران، جمهوری اسلامی است و جمهور، مگر معنایی جز مردم دارد؟ مگر نه این است که این مردم ایران هستند که به عنوان "مالکان" سرزمین خویش، خود باید سرنوشت شان را تعیین کنند و درباره مسائل حیاتی شان، تصمیم بگیرند؟ خب! در کنار پرداختن به مباحث تاریخی و تلاش برای این که بدانیم مردمانی در صدها سال پیش چه می خواستند، از مردم حال حاضر بخواهیم که بگویند چه می خواهند؟ جنگ؟ صلح؟ مدارا؟ تقابل؟ تعامل؟
در سرزمینی که مردمانش انقلاب کرده اند تا به تعبیر بنیانگذار نظام شان، "میزان، رأی مردم" باشد، چه کاری ساده تر و کاربردی تر و عقلانی تر و حتی دینی تر از رجوع به آرای مردم؟ قرار نیست که درباره اصول و فروع دین رأی گیری شود و انتقاد شود که نمی توان احکام خدا را به رأی گذاشت. سخن بر سر کسب نظر مردم درباره سیاست خارجی کشور است و نحوه تعامل ملت ایران با ملت های دیگر همعصرشان. قرار هم نیست الزاماً همه پرسی صورت گیرد؛ با یک نظرسنجی علمی و بی طرفانه هم می توان واقعیت امر را فهمید و بر اساس آن عمل کرد.
به عنوان یک ایرانی نظر خودم را می گویم و بر اساس آنچه از جامعه ام دریافته ام، فکر می کنم اکثریت نیز بر این باور هستند که مردم ایران امروز، خواهان تعامل، صلح و همکاری با انسان های دیگر این کره خاکی هستند. البته که نه به هر بهایی و صد البته که بر اساس سربلندی مبتنی بر تاریخ و تمدن و ریشه های هویتی شان.