به قاعده ، عقلانیت را بایستی در میان نخبگان سیاسی جستجو کرد. در عصر کنونی نخبگان سیاسی نقش تعیین کننده و بارزی را در روند تحولات استراتژیک جامعه دارند و رسالت مزبور، هنگامی به خوبی عینیت پیدا می کند، که نخبگان سیاسی دارای کارآمدی مناسب و مطلوبی  باشند.  یکی از ارکان اصلی کارآمدی نخبگان سیاسی، به عقلانیت و خرد ورزی بازگشت دارد. بنابراین کالبدشکافی عنصر عقلانیت در نزد نخبگان سیاسی، زمینه ساز نیل به کارآمدی مناسب تر و حسن انجام وظایف آنان در روند تحولات استراتژیک جامعه خواهد بود.

از آنجا که دامنه مؤلفه های عقلانیت و خرد ورزی در نزد نخبگان سیاسی گسترده است،به اقتضای شرایط فرهنگی ، اجتماعی کشور، می توان به عنوان نمونه.  به دو وجه از آن اشاره کرد: رابطه عدالت و عقلانیت، و رابطه تحولات محیطی و عقل.

به عبارت دیگر، نخبگان سیاسی، باید تبیین عقلی مناسبی نسبت به عدالت و تحولات محیطی داشته باشند. بنابراین در تبیین این موضوعات، ضرورت دارد در باب عدالت ، به چگونگی عدالت مطلوب و معقول پرداخته شود و در باب تحولات محیطی نیز ، لزوما بایستی ماهیت و چیستی جهانی شدن، توسط نخبگان سیاسی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده شود.

در عصر کنونی بقا و حیات هر کشور توام با تحرک و پویایی است، که خود را در پیشرفت و توسعه جامعه نمایان می سازد. در صورت عدم درک این تحول مفهومی از سوی نخبگان سیاسی، حیات و منزلت سیاسی و استراتژیک آن جامعه دچار فرسایش و فرسودگی می شود که این امر را باید نوعی تهدید تلقی کرد. نخبگان سیاسی باید با تدابیر و چاره اندیشی های مهم و اساسی مبنی بر اتخاذ خط مشی های پیشرفت و توسعه گرایانه، نسبت به غلبه به این تهدید تلاش نمایند، و لذا به نظر می رسد، تلاش عملی برای تحقق بقاء توام با پیشرفت و توسعه جامعه، از نمادهای اصلی عقلانیت نخبگان سیاسی محسوب باشد.

در قرن حاضر، رسالت اصلی نخبگان سیاسی را باید در تحقق " اهداف مرکب" ،- بقای سرزمین همراه و توام با پیشرفت و توسعه جامعه - باز تعریف کرد. به عبارت دیگر، در ادبیات توسعه پایدار، اهداف عقلانی نخبگان سیاسی از یک سو به بقاء به منزله شرط لازم، و از سوی دیگر، به توسعه و پیشرفت به مثابه شرط کافی ناظر است.

تحقق اهداف مرکب مزبور، صلاحیت های بیشتری را برای نخبگان سیاسی که بر مصدر امور اداره جامعه می نشینند ، طلب می کند که کانون آن را عنصر عقلانیت تشکیل می دهد ، و عنصر مذکور نزد نخبگان سیاسی بستر ساز تحقق اهداف نوین نخبگان سیاسی و موجب تغییرات قابل توجه در وضعیت جامعه خواهد بود. البته برخورداری از نخبگان سیاسی عقلانی، در کشورهای در حال توسعه که دارای ضعف های ساختاری و کاستی های مختلف در کیفیت نهادهای مدنی هستند، ضرورت اساسی تر و بنیادین تری دارد.

تفکیک میان اصول و مبانی توسعه و الگوهای راهبردی آن

یکی از نکات اساسی که برای نخبگان سیاسی از اهمیت بسزایی برخوردار است، دقت نظر در تفکیک میان اصول و مبانی توسعه و پیشرفت، و الگوهای راهبردی آن است. بدین معنی که، معمولا اصول و مبانی پیشرفت و توسعه در جوامع مختلف مشترک  هستند، ولی الگوهای مربوط به آن متفاوتند. به عنوان مثال، اصول عام و شاخص هایی همچون رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی، وضعیت زیست محیطی، همبستگی اجتماعی، نیروی انسانی کارآمد معمولا نزد همه کشورها و جوامع مشترکند،  اما هریک از مفاهیم و اصول و شاخص های مذکور، دارای الگوهای مختلف، جزئیات متفاوت و همچنین روش های تحقق خاص خود را دارا هستند که بایستی متناسب با شرایط و ویژگی های فرهنگی و بومی  هر کشور و حوزه های سرزمینی ، با مدنظر قراردادن ارزش های مربوط با آن سرزمین طراحی شوند. لذا می توان گفت عقلانیت نخبگان سیاسی باید قابلیت و توانایی ترکیب مفاهیم عام و مشترک پیشرفت و توسعه را با شرایط خاص و متفاوت کشور داشته باشند. که دقت نظر در این موارد،  موجب می شود مباحث مربوطه از عمق استراتژیک برخوردار شوند و فرصت بهره گیری از تجارب علمی سایر کشورها نیز فراهم آید. تا زمینه های تدوین و اجرای الگوهای مناسب پیشرفت و توسعه  بهتر فراهم شود. عدم توجه به این موارد، از یک سو. سرنوشت استراتژیک جامعه و از سوی دیگر، کارآمدی نظام حکمرانی را دچار چالش های اساسی و بنیادین خواهد کرد.

متاسفانه هم اکنون شکاف قابل توجه و عمیقی بین قابلیت ها و امکانات کشور با عملکرد نخبگان سیاسی وجود دارد.

  • تعامل با محیط جهانی

تحقق الگوی پیشرفت و توسعه از یک جنبه دیگر نیز قابل بررسی است. و آن هم این که این امر، بدون بهره گیری از قابلیت ها و ظرفیت های سرزمینی در تعامل مناسب با محیط جهانی و منطقه ای میسر و مقدور نیست. بهره گیری از فرصت های محیطی، بدون شناخت مناسب از آن میسر نخواهد شد. نخبگان سیاسی باید شناخت دقیقی از روند تحولات محیطی در مقیاس های منطقه ای و جهانی برخوردار باشند تا بتوانند زمینه های شکوفا سازی ظرفیت ها و قابلیت های سرزمینی را فراهم کنند. تحولات محیطی  نیز دارای دامنه و گستردگی قابل توجهی است و در دهه های اخیر یکی از نمادهای آن در قالب جهانی شدن ظهور و بروز یافته است. لذا هر کشوری  نیاز دارد که نسبت به روند جهانی شدن، موضع خاص اتخاذ نماید ، و البته ، نسبت به سازوکارهای جهانی شدن، می توان  یکی از وضعیت های ؛ انزوا، تقابل. ادغام و تعامل فعالانه را برای کشور تعریف کرد. نخبگان سیاسی، باید نسبت به یکی از گزینه های مذکور انتخاب خود را بعمل آورند، کیفیت انتخاب آنان نیز دلالت بر کیفیت عقلانیت نخبگان سیاسی دارد.

نیاز به گفتن ندارد که، الگوی پیشرفت و توسعه ای که متناسب با شرایط محیطی و سرزمینی کشور بلحاظ قابلیت ها، ظرفیت ها، محدودیت ها، فرصت ها و تهدیدات و...باشد،  محتاج قدرت مرکزی توانمند و دولت کارآمدی است که دارای ظرفیت های لازم  برای بهره گیری از نخبگان سیاسی بوده ، و درک متناسبی از یکی از مبانی و اصول اصلی پیشرفت ( همچون عدالت )داشته باشد و از سوی دیگر درک هوشمندانه ای از شرایط متحول محیط برون سرزمینی و سازوکارها و فرآیندهای مربوط به آن  که در عصر و روزگار امروزی خود را در قالب جهانی شدن تبلور بخشیده است، داشته باشد.

در نهایت می توان به این جمع بندی رسید که، دولت عقلانی با بهره مندی از عقلانیت نخبگان سیاسی، برای ارتقای وضعیت جامعه و کشور، باید دارای تفکرات ، اندیشه ها و نگرش های جامع و استراتژیک نسبت به قابلیت ها و امکانات سرزمینی و همچنین تجربیات جهانی باشد. تمامی این نکته ها بدون تعامل فعالانه با محیط جهانی میسر و مقدور نمی باشد. ارتباط فعالانه با سازوکارها و فرآیندهای محیطی، بسترهای لازم و مناسب را برای افزایش قابلیت ها و ظرفیت های درونی جهت نیل به پیشرفت و توسعه فراهم خواهد کرد.

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار