ادامه مطلب...هفتصد و شصتمین شماره نشریه همزیستی به تاریخ 18 آذرماه یک هزار و چهارصد و سه در هشت صفحه منتشر شد.

در این شماره می خوانیم:

"جولان زیبایی و محرومیت در جرگلان"

این عنوان گزارش یک سفر کوتاه به منطقه ترکمن نشین جرگلان در استان خراسان شمالی است که توسط تاج محمد کاظمی مدیرمسئول همزیستی تهیه و در این شماره این نشریه به چاپ رسیده است.

در ابتدای این گزارش می خوانیم:

از زمانی که بازنشسته شدم یکی از برنامه هایم برای دوران بازنشستگی، سفر به مناطقی از کشورمان بود که هرگز در طول این بیش از شش دهه عمرم قدم به آنجا نگذاشته بودم.

و امروز سه شنبه 29 آبان 1403 بعد از گذشت حدود کمتر از سه سال از زمان بازنشستگی ام، دارم می روم به منطقه جرگلان از توابع شهرستان راز و جرگلان در استان خراسان شمالی، منطقه ای زیبا، وسیع و کوهستانی در شمال شرقی کشورمان هم مرز با کشور ترکمنستان که با رودخانه خشک و کم آب اترک به عنوان خط مرزی از هم  مجزا شده اند.

قبل از دیدن این منطقه تصور خاصی از آن در ذهنم نقش نبسته بود. فقط می دانستم که مردم این منطقه مثل خودم ترکمن هستند، من اهل ترکمن صحرا به عنوان بخش بزرگی از استان گلستان شامل گنبد، آق قلا، بندرترکمن، کلاله، کومش تپه و مراوه تپه هستم ولی مردم جرگلان که شاید 30 کیلومتر از مراوه تپه گلستان فاصله نداشته باشد به رغم اینکه صد در صد ترکمن هستند اهل استان خراسان شمالی محسوب می شوند.

دیگر اینکه می دانستم این منطقه نیز مثل اکثر مناطق مرزنشین و قوم نشین از محروم ترین مناطق کشورمان است و شرایط زندگی مردم این منطقه هم مانند مردم این مناطق چندان مطلوب نیست.

به هرحال با این تصورات روانه منطقه جرگلان هستم. بهانه سفرم به این منطقه نیز مثل بهانه اکثر سفرهایم در طول حدود 20 سال پیش به این طرف، چیزی جز تدریس روزنامه نگاری به خبرنگاران، چیز دیگری نیست.

گرچه در طول این مدت به این بهانه به اکثر استان های کشور سفر کرده ام اما نمی دانم امروز بعد از گذشت دو دهه از آغاز تدریسم، چرا احساس خوبی نسبت به آموزش روزنامه نگاری در کشور ندارم، شاید وضعیت اسفبار مطبوعات و سایر رسانه های جمعی و حرفه روزنامه نگاری و شرایط  شغلی و اجتماعی اسفبارتر خبرنگاران از یک طرف و وضعیت بغایت بغرنج جامعه ما که مطبوعات، رسانه ها و خبرنگاران در ایجاد آن سهیم هستند از طرف دیگر، آموزش روزنامه نگاری را برایم بی معنی کرده است.

ولی، چون همیشه اعتقاد داشتم و دارم که اگر اصول بنیادی حرفه روزنامه نگاری را حداقل به یک جوان ایرانی در دورافتاده ترین منطقه کشورمان آموزش بدهم و به او بگویم که مهم ترین خصوصیت یک خبرنگار حرفه ای سلامت نفس است و شجاعت و تخصص برای او یک ضرورت بشمار می رود، بطور قطع در تغییر دیدگاه غالب جامعه در خصوص خبرنگاران تاثیر مثبت خواهد گذاشت، آموزش روزنامه نگاری را در هرکجای این مرز و بوم یک فرصت می دانم و استفاده از این فرصت را حتی در سخت ترین شرایط برای خودم یک ضرورت .

و این فرصت امروز برایم فراهم شده است، برگزاری دوره آموزش روزنامه نگاری مقدماتی در شهری بنام « یکه صعود» مرکز بخش جرگلان از توابع شهرستان مرزی راز و جرگلان در استان خراسان شمالی.............

این گزارش که قسمت اعظم صفحات این شماره نشریه را به خود اختصاص داده در 9 بخش شامل  «سفر به منطقه جرگلان»،«اولین روز من در جرگلان»، «آنچه که در روز اول کلاس مطرح شد»، «نمایش زندگی فرش بافان ترکمن»، «در جرگلان همه از دکتر غیادی صحبت می کنند»، «ارمغان زنان و دختران ایران»، «دومین روز من در جرگلان»، «پیش به سوی نقطه صفر مرزی» و «آخرین روز – آخرین حرف» تنظیم شده است.

همچنین در این شماره همزیستی می خوانیم:

  • پایان خاندان اسد در سوریه
  • یک قاضی: از خدا می‌خواهم مجبور نشوم با استناد به قانون فاجعه ‌بار حجاب، رایی صادر کنم
  • و چند خبراز منطقه آزاد قشم

هفته نامه سراسری همزیستی از سال 1380 با گستره توزیع استان گلستان و از سال 1395 با گستره توزیع سراسری با صاحب امتیازی و مدیرمسئولی تاج محمد کاظمی منتشر می شود و پایگاه خبری آن  www.hamzistinews.ir است.

 

ادامه مطلب...

هفتصد و پنجاه و هشتمین شماره نشریه همزیستی به تاریخ پنجم شهریورماه یک هزار و چهارصد و سه در هشت صفحه منتشر شد.

در این شماره می خوانیم:

  • کارزار « نه به حمل زباله مازندران به گلستان » و چند سئوال!
  • چرا زباله های یک استان باید به یک استان دیگر منتقل شود، مگر هرکس می تواند زباله تولیدی خود را به جای اینکه در نزدیک ترین سطل زباله شهرداری بیاندازد یک مسیر نسبتا طولانی را زباله به دست از این خیابان به آن خیابان طی کند و آن را جلو در خانه یک نفر دیگر بیاندازد!؟
  • آیا استان فرستنده زباله(مازندران) در قبال زباله تولیدی خود مسئول نیست، یعنی این استان با آن همه سابقه و تجربه مدیریتی و با آن همه منابع و امکانات خدادادی و بخصوص با آن همه درآمد ناشی از هجوم میلیونی گردشگران داخلی و خارجی قادر نیست زباله تولیدی خودش را مدیریت کند و مانند همه شهرهای دنیا با بکارگیری متخصصین و خرید تکنولوژی های پیشرفته زباله های تولیدی خود را بازیافت نماید؟ چرا مردم استان گلستان و بخصوص مردم آق قلا باید تاوان ضعف مدیریت استان مازندران را بپردازند؟
  • آیا استان گیرنده زباله(گلستان) نمی بایست و نمی توانست از پذیرش زباله های همسایه خود خودداری کند، چرا در مقابل این درخواست استان مازندران مقاومت نکرده است و اگر این درخواست از طریق وزارت کشور بوده( که به نظر می رسد اینگونه بوده باشد) چرا از طریق نمایندگان مجلس و مراجع بالادستی برای جلوگیری از این اقدام تلاش نشده است و در نهایت چرا از طریق رسانه ها مردم استان گلستان در جریان این مساله که مستقیما با بهداشت و سلامتی آنها ارتباط داشته و دارد، قرار نگرفته است؟
  • پزشکیان در آیین گرامیداشت روز پزشک:
  • همه با هم برای بازگرداندن عزت مردم ایران یکصدا و همدل شویم
  • عباس عبدی: پزشکیان می‌تواند مسائل کشور را حل کند
  • روند جمع‌آوری زباله در شهرهای جهان
  • و چند یادداشت دیگر و خبرهایی از منطقه آزاد قشم
  • نشریه همزیستی از سال 1380 با گستره توزیع استان گلستان و از سال 1395 با گستره توزیع سراسری با صاحب امتیازی و مدیرمسئولی تاج محمد کاظمی منتشر می شود و پایگاه خبری آن  www.hamzistinews.ir است.

#کارزار#نه_به_حمل_زباله_مازندران_به_گلستان#پزشکیان#همزیستی#قشم#استان_گلستان#عباس_عبدی

#تاج _محمد_کاظمی#آق قلا

 

ادامه مطلب...

هفتصد و پنجاه و هفتمین شماره نشریه همزیستی به تاریخ بیست و هشتم مردادماه یک هزار و چهارصد و سه در دوازده صفحه ویژه روز خبرنگار منتشر شد.

در این شماره می خوانیم:

  • پزشکیان در پیام تبریک روز خبرنگار: جوهره خبرنگاری در همزیستی با مردم و درک عمیق دغدغه‌های آنان نهفته است

دولت چهاردهم با درک عمیق جایگاه رفیع رسانه‌ها از تمامی ظرفیت‌ها در جهت صیانت از حقوق ایشان بهره خواهد گرفت

  • گفت و گوی مفصل مدیرمسئول همزیستی با ماهنامه ترکمن دیار درباره جایگاه، شرایط و مشکلات مطبوعات و خبرنگاران

مطبوعات در دنیا برای کنترل قدرت تاسیس شده اند

نظارت بر عملکرد قدرت، بخشی از وظیفه یا رسالت یک روزنامه نگار است و بخش مکمل آن طرح یا انعکاس آزادانه و بدون سانسور نتیجه نظارتش در رسانه اش است

حرفه خبرنگاری هرنوع تعصب را برنمی تابد، یک خبرنگار حرفه ای هرگز درنگاشتن خبر، گزارش، مقاله، تفسیر و تحلیل از جنسیت، قومیت، ملیت، مذهب، دین و گرایش سیاسی افراد تاثیر نمی پذیرد. 

روزنامه نگاری که چشمش به دست قدرت باشد، معلوم است که از هرگونه قدرت تهی خواهد بود و هیچکس از او و رسانه اش حساب نخواهد برد

فرقانی خواستار شد: رسمیت یافتن استقلال حرفه روزنامه نگاری

عبدی: ریشه و بنیان همه فسادها و ناترازی های کشور در ناترازی رسانه است

خبرنگاران خسته از وعده‌های تکراری: گزارش ایرنا از مشکلات حل‌نشده و وعده‌های تکراری و بی‌ثمر مسوولان استان گلستان به نقل از اصحاب رسانه این استان

  • و چند یادداشت درباره رسانه ها و خبرهایی از منطقه آزاد قشم
  • نشریه همزیستی از سال 1380 با گستره توزیع استان گلستان و از سال 1395 با گستره توزیع سراسری با صاحب امتیازی و مدیرمسئولی تاج محمد کاظمی منتشر می شود و پایگاه خبری آنwww.hamzistinews.ir است.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- آخرین بخش گفت و گوی تاج محمد کاظمی مدیرمسئول هفته نامه سراسری همزیستی و پایگاه خبری همزیستی نیوز با لطیف ایزدی مدیرمسئول و عظیم قرنجیک سردبیر ماهنامه «ترکمن دیار» به نقل از پایگاه خبری اولکامیز متعلق به لطیف ایزدی درپی می آید:

16-آیا می توان گفت که؛ سراسر تاریخ مطبوعات ما، به نوعی تاریخ «رنج و زندان و تبعید» بوده است؟

من هم با این گزاره شما موافقم. اصولا مطبوعات در هر کشور نسبت مستقیم با تحولات آن کشور دارد، یعنی جامعه ای که مطبوعات در آن فعال نباشد، جامعه مرده و ایستایی است، البته امروز شاید بخاطر پیشرفت های شگرف تکنولوژی های ارتباطی، مفهوم مطبوعات که شامل رسانه های چاپی یا کاغذی است، تغییر کرده باشد، بر این اساس امروز نمی توان گفت که اگر مطبوعات کاغذی کم شدند، یا چون اکثریت آنها وابسته به قدرت و بلندگوی قدرت هستند و تیراژشان به حداقل رسیده است، بنابراین مطبوعات فعال نیستند و به این علت جامعه مرده و ایستاست! نه، اصلا اینطور نیست بلکه نقش اطلاع رسانی و آگاهی بخشی مطبوعات به فضای مجازی منتقل شده و محصولات رسانه ای که قبلا توسط روزنامه نگاران در روزنامه ها و نشریه ها چاپ می شد در قالب های جدید و جذاب و فوری و بدون هزینه و بدون نیاز به مکان ثابت و تجهیزات فیزیکی با گستره توزیع بی کران منتشر می شود.

با این تعریف از مطبوعات، برمی گردم به پاسخ سئوال شما که بله تاریخ مطبوعات ما از گذشته تا حالا تاریخ رنج و زندان و تبعید بوده است، چرا که ماهیت مطبوعات، آگاهی بخشی آن است و آگاهی همیشه دشمنان خاص خودش را دارد. مطبوعاتی که پرچم آگاهی بخشی را همیشه در اهتزاز نگه داشته اند با این دشمنان درگیر هستند و این درگیری، رنج و زندان و تبعید را برای مدیران این مطبوعات و روزنامه نگاران همیشه به دنبال داشته است.     

17- نخستین روزنامه نگار احتمالا  تبعیدی یا زندانی و... ترکمن ؟

من حقیقتا کسی را که به عنوان روزنامه نگار ترکمن زندانی یا محکوم به زندان یا تبعید شده باشد یادم نمی آید، البته من سال های سال در منطقه ترکمن صحرا نبودم و خیلی از ریز مسائلی که بر مطبوعات و روزنامه نگاران این منطقه گذشته است، مطلع نیستم، اما احضار، بازداشت  و حتی دادگاهی شدن برخی دوستان را که کمابیش رسانه ای هم شد، شنیدم. مثلا آقایان عبدالرحمان دیه جی مدیرمسئول نشریه صحرا، مرحوم آنه محمد بیات فعال رسانه ای، امان محمد خوجملی فعال رسانه ای و لطیف ایزدی مدیر مسئول ماهنامه ترکمن دیار و پایگاه خبری اولکامیز هرکدام به یک شکلی با این گونه مشکلات دست و پنجه نرم کردند. بنده نیز حداقل سه بار دادگاهی شدم، ولی به زندان نرفتم و یک بار هم تبعید شدم که توضیح ریز این مسائل نیز بماند برای مجالی دیگر.    

18- در مورد عبارت؛« جهان روزنامه نگاری، جهان دغدغه هاست»، چه نظری دارید؟

فکر می کنم این توصیف بسیار قشنگی از روزنامه نگاری است و جهان روزنامه نگاری با تعاریف و توصیفاتی که درباره کارکرد و ماهیت آن در پاسخ به سئوالات قبلی انجام دادم، چیزی جز همان جهان دغدغه ها نیست، دغدغه هایی که روزنامه نگاران حرفه ای و مستقل همیشه آنها را با خودشان حمل می کنند. به عبارت دیگر می توان گفت روزنامه نگاری زمانی به دنیا آمد که دغدغه حل مشکلات ریز و درشت جامعه در وجود برخی ازانسان های فهیم، دلسوز و مسئولیت پذیر بوجود آمد.  

19- کدام مقطع تاریخی برای پیشرفت و تعالی مطبوعات و روزنامه نگاری، بهترین مقطع و موقعیت بوده است؟

اینکه مطبوعات و روزنامه نگاران در مقاطع مختلف بخاطر فضای سیاسی ایجاد شده دستخوش تحولات و تغییراتی شده اند لزوما به معنی ارتقاء و توسعه آنها نبوده است. یعنی هرکدام از مقاطع تاریخی قبل و بخصوص بعد از انقلاب سال 57 را اگر برسی کنیم، می بینیم که مطبوعات و روزنامه نگاران متاثر از جنبش های سیاسی اجتماعی صرفا برای رسیدن به اهداف این جنبش ها تلاش کرده اند و هرگز به فکر این نبودند که جایگاهی مستقل، قوی و حرفه ای برای خود ایجاد کنند که البته دلیل اصلی آن وابستگی مدیران مطبوعات به قدرت بوده است.

البته من مقطع تاریخی بعد از روی کارآمدن دولت آقای خاتمی در سال 1376 تا توقیف فله ای مطبوعات در اردی بهشت سال 1379 را یک مقطع متفاوت از بقیه مقاطع می دانم چرا که در این مقطع گرچه مطبوعات و روزنامه نگاران حمایت از دولت اول اصلاحات و مجلس ششم را سرلوحه فعالیت های خود قرار دادند اما فضای آزاد ناشی از وجود این دولت و مجلس که تعدادی از روزنامه نگاران با سابقه، زبده و مجرب در مدیریت و بدنه این دو قوه ورود کرده بودند، باعث شد که حمایت از روزنامه نگاری حرفه ای و نوگرا چه در محتوا و چه در فرم بیشتر شود و در نتیجه روزنامه ها و نشریات جدید با جذب روزنامه نگاران متخصص، جوان و با انگیزه  تاسیس شدند.        

20- شرایط فعلی مطبوعات کشور را با کدام دوره تاریخی مطبوعات می توان مقایسه کرد؟

مطبوعات کشور در شرایط فعلی در کلیت یعنی از نظر ساختار نظام رسانه ای تفاوتی با دوره های گذشته حداقل در بعد از انقلاب سال 57 ندارد ولی اگر منظور وضعیت آن از نظر کمی و کیفی و تاثیرگذاری آن بر جامعه باشد اولا اینکه تیراژ مطبوعات که اتفاقا یک معیار جهانی برای سنجش توسعه فرهنگ جوامع محسوب می شود، امروز بنا به آمارهای رسمی در پایین ترین سطح در مقایسه با دوره های گذشته قرار دارد.

دوما از نظر تعداد عناوین مطبوعات یعنی تعداد مجوزهایی که برای انتشار نشریات صادر شده شاید در دنیا اول باشیم ولی این رتبه نه تنها یک افتخار یا موفقیت نیست، بلکه نشانه تفرق، پراکنده کاری و تضعیف قدرت مطبوعات است. شما ببینید مثلا امروز ما در استان مان بجای مثلا 50 نشریه کوچک و پراکنده مکتوب، پنج  یا 10 نشریه بزرگ و قوی مکتوب داشته باشیم، چه تحولی در تیراژ، کارکرد و تاثیرگذاری مطبوعات در استان ایجاد که نمی شد! 

بنابراین، من خیلی قائل به این نیستم که مثلا برخی تحولات سیاسی مقطعی که منشاء تحولاتی در مطبوعات شده است را نشانه تحولات و تغییرات تاریخی در مطبوعات بدانم و برای آن مقطع، هویتی مستقل تعریف کنم.     

21- بعضی ها را اعتقاد بر این است که؛« آفات روزنامه و روزنامه نگاری در دل روزنامه هاست، نه در بیرون.» نظر شما در مورد این گزاره چیست؟

فکر می کنم پاسخ این سئوال را نیز در پاسخ  به سئوالات قبلی شما داده باشم، همانجا که چندین بار تاکید کردم در ساختار دولتی و حکومتی مطبوعات، شما نیازی نیست آفات روزنامه نگاری را در درون یا برون آنها جستجو کنید، چرا که اصل قضیه که استقلال مطبوعات از قدرت است، در آنها موضوعیت ندارد و در نتیجه تبعات بعدی هم در فقدان اصل قضیه، قابل بحث نیست.

22- چه زمانی روزنامه نگاران ما به امنیت شغلی و شخصی خود می رسند؟

پاسخ سئوال قبلی، فکر می کنم پاسخ مناسبی برای این سئوال شما هم باشد. یعنی تنها در مطبوعات مستقل از قدرت که توانایی نظارت و کنترل قدرت را داشته باشند، روزنامه نگاران قدرتمند هم از نظر شغلی، هم از نظر جایگاه اجتماعی و هم از نظر مالی و اقتصادی حضور خواهند داشت.

23- مشکلات روزنامه نگاری به لحاظ درونی و بیرونی کدامند؟ چه آسیب هایی گریبانگیر مطبوعات است؟

پاسخ این سئوال شما را هم در سطور بالا به کرات داده ام!

24- مطبوعات واجد چه ویژگی هایی باید باشند که حمایت مخاطبان را بدست آورند؟

من خیلی با این نگاه که مطبوعات به حمایت نیاز دارند، حالا چه حمایت دولت باشد و چه حمایت خوانندگان یا به قول شما مخاطبان، موافق نیستم، بلکه نگاه من به مطبوعات یک نگاه تعاملی است. یعنی. مثلا در ژاپن روزنامه آساهی روزانه با 11 میلیون نسخه تیراژ منتشر می شود. فکر می کنید خوانندگان این روزنامه برای حمایت از آن مبادرت به خرید این روزنامه می کنند؟ اصلا این طور نیست، تک تک آن 11 میلیون ژاپنی که هر روز بطور منظم  و بموقع یا از نزدیک ترین سوپرمارکت یا باجه مطبوعات آن را تهیه می کنند یا اینکه در چرخه دقیق آبونمان این روزنامه در منزل یا محل کار به دست آنها می رسد، نیازهای واقعی خود را در این روزنامه می بینند که آن را می خرند، اگر مطالب این روزنامه با نیازهای خوانندگانش همخوانی نداشت، بعید است در جامعه ای مانند جامعه ژاپن روزنامه آساهی بتواند دوام بیاورد.   

25-مطبوعات چه نقشی در کم کردن فاصله روشنفکران و توده های مردم می توانند ایفا کنند؟

من فکر می کنم یک روزنامه نگار حرفه ای با آن مشخصاتی که برای آن در سطور بالا برشمردم، خودش یک روشنفکر هم است، یعنی همانطور که یک روشنفکر با اندیشمندی و اندیشه ورزی دغدغه صلاح و رفاه جامعه و مردم را دارد، یک روزنامه نگار حرفه ای نیز به عنوان یک اندیشمند این دغدغه را دارد.

اما اینکه روزنامه نگاران از طریق مطبوعات، روشنفکران و توده ها را به یکدیگرنزدیک بکنند و به قول معروف آنها را آشتی بدهند، من خودم شخصا این گزاره را قبول ندارم، چرا که یک روشنفکر واقعی هرگز از توده ها جدا نبوده و نیست و کسانی که با اتهام زدن به روشنفکران آنها را بیگانه از رنج و آلام توده ها می دانند در واقع از نقش آگاهی بخش روشنفکران در هراسند  و در تلاشند تا آنها را در نزد توده ها بدنام کنند.

روزنامه نگاران اگر بتوانند این تلاش ها را از طریق تولید و انتشار انواع محصولات رسانه ای خنثی کنند بزرگ ترین خدمت را هم به روشنفکران هم به توده ها انجام داده اند.  

26- مطبوعات چه نقشی در نقد سنت ها و پیش بردن جامعه به سمت جامعه ای مدرن دارند؟

بهترین و مهم ترین نقش را می توانند داشته باشند، یعنی همانطور که گفتم روزنامه نگاران به عنوان اندیشمندان جامعه نمی توانند شاهد رواج تفکرات و عقایدی در جامعه باشند که با عقلانیت در تضاد باشد، بنابراین نقد و روشنگری در خصوص اینگونه تفکرات و عقاید که غالبا هم در قالب هایی مانند سنت ها و باورها در نزد برخی از افراد جامعه نهادینه شده است، از وظایف ذاتی روزنامه نگاران است و قاعدتا اینگونه نقدها و روشنگری ها راه را برای حرکت این افراد و کل جامعه به سوی عقلانیت و ساختن جامعه ای مدرن بر پایه علم و تجربه هموار خواهد کرد.

27-« آموزش شرط لازم کار مطبوعات و روزنامه نگاران است، اما کافی نیست. همانطور که تجربه هم لازم است و کافی به مقصود نیست. بدون آموزش کسی در این عرصه موفق نمی شود و بدون تجربه هم، همین طور است. شما که هم آموزش دیده اید و هم انبانی از تجربه هستید و کوله باری از تجربه اندوخته اید،و بواقع می توان گفت که؛ کار عملی با کار نظری ، توامان ثمربخش خواهد بود و نتیجه خواهد داد. »در مورد این اظهارنظر اینجانب اگر ممکن است ، نظرات خود را بیان کنید.

حالا که صجبت آموزش و تجربه را کردید بگذارید کمی درباره تلفیق این دو در مورد خودم که جنابعالی اشاره کردید توضیح بدهم و به نظرات شما هم در این خصوص بپردازم.

من در سال  1362 زمانی که دانشجوی سال دوم رشته مترجمی زبان انگلیسی بودم با شرکت در فراخوان همکاری روزنامه اطلاعات به عضویت هیات تحریریه این روزنامه در تهران درآمدم و به مدت چهارسال به عنوان خبرنگار اقتصادی و سیاسی در آین روزنامه کار کردم و در سال 1368 بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه و پایان خدمت سربازی نیز با شرکت در آزمون استخدام روزنامه کیهان رسما درهیات تحریریه این روزنامه به عنوان گزارشگر مشغول کار شدم و در سال 1371 همزمان با اشتغال در کیهان در آزمون کنکور فوق لیسانس رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی قبول و در سال 1374 فارغ التحصیل شدم.

من همانطور که کار روزنامه نگاری را بطور عملی در این دو روزنامه بزرگ آن زمان در کنار بزرگان روزنامه نگاری کشور مانند دکتر محمد مهدی فرقانی، دکتر یونس شکرخواه، فریدون صدیقی، منصور سعدی و مینو بدیعی در کیهان تجربه کردم، دانش روزنامه نگاری را نیز در معتبرترین دانشگاه کشور که دوره های فوق لیسانس و دکترای رشته روزنامه نگاری را برای اولین بار در کشور تاسیس کرد، در نزد اساتید برجسته روزنامه نگاری از جمله مرحوم دکتر کاظم معتمد نژاد و همچنین دکتر نعیم بدیعی و دکتر مهدی محسنیان راد فرا گرفتم.

البته همانطور که شما هم به درستی اشاره کردید هیچکدام از این دو یعنی تجربه و تخصص به تنهایی برای روزنامه نگاری کافی نیست و دوستانی که علاقه به فعالیت حرفه ای در این عرصه دارند باید بدانند که صرف ورود به این عرصه و داشتن تجربه کار در یک نشریه کفایت نمی کند، همانطور که صرف داشتن مدرک دانشگاهی در رشته روزنامه نگاری هم کفایت نمی کند. تلفیق این دو، مطلوب ترین شرایط را برای کسی که می خواهد روزنامه نگار حرفه ای شود می تواند فراهم کند و البته خصوصیات و قابلیت های فردی مورد نیاز را هم که قبلا به تفصیل برشمردم باید به این شرایط اضافه کنیم. 

28- تاریخچه ای از آموزش روزنامه نگاری یا گزارش گری و... را بصورت خلاصه بیان کنید.

آموزش روزنامه نگاری در کشور ما با احساس مسئولیت مدیران موسسه کیهان در دوره شاه آغاز شد. به این صورت که در سال‌ ۱۳۴۳ شمسی‌ موسسه‌ کیهان‌ به‌ منظور تقویت‌ هیأت‌ تحریریه‌ نشریات‌ خود و به‌ عنوان‌ یک‌ اقدام‌ آزمایشی‌ کشوری، با کوشش‌ دکتر کاظم معتمدنژاد‌ و همکاری‌ دکتر ابوالقاسم‌ منصفی‌، یک‌ «دوره‌ آموزش‌ عالی‌ روزنامه‌نگاری‌» ایجاد کرد.

موفقیت‌ این‌ تجربه‌ جدید، مدیر مؤسسه‌ کیهان‌ را تشویق‌ کرد تا برای‌ تأسیس‌ دانشکده‌‌ مورد نظر و تربیت‌ نیروی‌ انسانی متخصص‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ در سطح‌ کشور‌، از شورای‌ مرکزی‌ دانشگاه‌ها که‌ در آن‌ زمان‌ و پیش‌ از تأسیس‌ وزارت‌ علوم‌ و آموزش‌ عالی‌، در وزارت‌ فرهنگ‌ وقت‌ (وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌ کنونی‌) مستقر بود، موافقت‌ کسب‌ کند.

شورای‌ مرکزی‌ دانشگاه‌ها پس‌ از چندین‌ ماه‌ بحث‌ و بررسی،‌ سرانجام‌ در بهمن‌ماه‌ ۱۳۴۵ شمسی‌، با واگذاری‌ امتیاز تاسیس‌ «موسسه‌ عالی‌ مطبوعات‌ و روابط‌ عمومی‌» به‌ روزنامه‌ کیهان‌ موافقت‌ کرد و این‌ مؤسسه‌ از پاییز سال‌ بعد با پذیرش‌ دانشجو در دوره‌های‌ لیسانسِ روزنامه‌نگاری‌، روابط‌ عمومی‌ و تبلیغات‌، فیلمبرداری‌، عکاسی‌ و ترجمه ‌فعالیت‌ خود را آغاز کرد و در خرداد ۱۳۵۰ شمسی‌ و همزمان‌ با پایان‌ تحصیلات‌ دوره‌ لیسانس نخستین‌ دانشجویانش، نام آن به‌ «دانشکده‌ علوم‌ ارتباطات‌ اجتماعی‌» تغییر یافت‌.

این‌ دانشکده‌، از زمان‌ تاسیس‌،‌ با «مرکز بین‌المللی‌ آموزش‌ عالی‌ روزنامه‌نگاری‌» یونسکو در دانشگاه‌ استراسبورگ‌ فرانسه‌، همکاری‌ نزدیک‌ داشت‌ و برخی‌ از بنیانگذاران‌ و همکاران‌ آن‌، قبلاً در دوره‌های‌ آموزشی‌ و سمینارهای‌ این‌ مرکز شرکت‌ کرده‌ بودند.

تحت‌تأثیر این‌ سوابق‌ و شرایط‌ بود که‌ اولین‌ «دوره‌ آموزش‌ عالی‌ روزنامه‌نگاری‌» ایران‌، بیش‌ از 60 سال‌ پیش‌ به‌ عنوان‌ نخستین‌ گام‌ ایجاد «دانشکده‌ علوم‌ ارتباطات‌ اجتماعی‌» در مهر ماه‌ ۱۳۴۳، به‌ وسیله‌ پروفسور «ژاک‌ لئوته‌»، رییس‌ وقت‌ مرکز بین‌المللی‌ آموزش‌ عالی‌ روزنامه‌نگاری‌ دانشگاه‌ استراسبورگ‌، در محل‌ گروه‌ مطبوعاتی‌ کیهان‌ در تهران‌ افتتاح‌ شد و پس‌ از آن‌ نیز بین‌ دانشکده‌ مذکور و مرکز اخیر و هم‌چنین یونسکو، همکاری‌های‌ آموزشی‌ و پژوهشی‌ هم‌چنان ادامه‌ یافت.

اما پس‌ از آغاز انقلاب‌ فرهنگی‌ در سال‌ ۱۳۵۹ و تعطیلی‌ دانشگاه‌ها، فعالیت‌ آموزشی‌ دانشکده‌ علوم‌ ارتباطات‌ اجتماعی‌ نیز متوقف‌ شد و در سال‌ ۱۳۶۱، همزمان‌ با تدوین‌ برنامه‌های‌ جدید برای بازگشایی‌ دانشگاه‌ها از سوی‌ ستاد انقلاب‌ فرهنگی‌، دانشکده‌ی‌ علوم‌ ارتباطات‌ اجتماعی‌ عملاً منحل‌ شد.

روند بعدی آموزش روزنامه‌نگاری در ایران به ایجاد دوره‌های‌ تازه‌ لیسانس‌ علوم‌ ارتباطات‌ اجتماعی‌ با دو شاخه روزنامه‌نگاری‌ و روابط‌ عمومی‌ در دانشگاه‌ علامه ‌طباطبایی‌ و تأسیس‌ دوره‌های‌ فوق‌لیسانس‌ (در سال‌ ۱۳۶۹) و دکترای‌ علوم‌ ارتباطات‌ (در سال‌ ۱۳۷۵) در همان‌ دانشگاه‌ برمی‌گردد که‌ به‌ بازگشایی‌ دانشکده‌ مستقل‌ علوم‌ ارتباطات‌ با سه‌ رشته‌ روزنامه‌نگاری‌، روابط‌عمومی‌ و مطالعات‌ ارتباطی‌ و فن‌آوری‌ اطلاعات‌ در سال‌ ۱۳۸۳ منتهی‌ شد.‌

دوره های آموزش روزنامه نگاری هم بطور رسمی و مستمر توسط  دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سال 1383 شروع شد که علاوه بر برگزاری دوره‌های آموزشی کوتاه مدت روزنامه‌نگاری و گرافیک مطبوعاتی در قالب دو نیمسال تحصیلی در تهران نسبت به برگزاری دوره های فشرده استانی برای آموزش علمی و افزایش توان حرفه‌ای کادر تحریریه نشریات شهرستان‌ها، خبرگزاری‌ها، نمایندگان دفاتر روزنامه‌های کثیرالانتشار و کارکنان ادارات روابط‌عمومی اقدام می کند.

29- هدف آموزش روزنامه نگاری« تقویت فهم خبر و شم روزنامه نگارانه» است. امروزه هدف از برگزاری دوره های آموزشی چه باید باشد؟ مراکز آموزش روزنامه نگاری کوتاه مدت چه باید بکنند تا پاسخ گوی نیاز مطبوعات امروز ایران باشند؟

من شخصا آموزش روزنامه نگاری را چه در دانشگاه ها و چه  به صورت  دوره ای توسط وزارت ارشاد خیلی مثمر ثمر و در راستای به قول شما تقویت فهم خبر و شم خبری خبرنگاران نمی دانم. دلیل اصلی ناکارآمد بودن این نوع آموزش نیز به نظر من روش  و شیوه آموزش است. البته سطح کیفی مدرسان این رشته مخصوصا در برخی از دانشگاه ها از یک طرف و انگیزه یادگیری دانشجویان و خبرنگاران از طرف دیگر در اثرگذاری این نوع آموزش نقش مهمی دارند.

طبیعی است مباحث مهمی مانند خبرنویسی، گزارش نویسی، مصاحبه و مانند اینها که با توجه به گستردگی و پیچیدگی مقوله خبر و کلا رسانه، یادگیری آنها نیاز به تمرین، ممارست، پرکاری و تجربه عملی در یک پروسه زمانی متناسب دارد، با گذراندن تعدادی واحد درسی دانشگاه، با توجه به کاهش شدید کیفیت آموزش ها در دانشگاه ها یا دوره های چند روزه که در آنها نیز کیفیت آموزش اغلب تابعی از فعل و انفعالات سیاسی است، نمی توان یاد گرفت.

این که می پرسید چکار باید کرد که این آموزش ها نیاز مطبوعات امروز ایران را پاسخ گو باشند، می توانم فقط بگویم که چون رقابت سالم و منطقی برای جذب مخاطب در میان مطبوعات امروز ایران نیست، در نتیجه دغدغه ارتقاء کیفیت تولیدات رسانه ای را هم ندارند و به تبع آن آموزش پرسنل هم برای آنها در اولویت نیست.

اما بطور کلی من معتقدم آموزش روزنامه نگاری باید مانند اکثر دانشگاه های معتبر جهانی، استاد محور باشد به این معنی که در هر دانشگاه یا درهر منطقه، افرادی که از نظر سابقه کاری و تخصصی به سطح قابل قبولی از نظر کمیته های مستقل روزنامه نگاری رسیده باشند، مسئولیت آموزش داوطلبان واقعی را که آن هم باید توسط این کمیته ها تایید شده باشند، بعهده بگیرند و شرایط  اجرای آموزش ها نیز توسط این کمیته ها تعیین و تامین شود. این سیکل اگر در هر جامعه ای برقرار شود، بطور قطع نتایج خوبی دربر خواهد داشت.       

30- با توجه به درهم تنیدگی روزنامه نگاری نوشتاری، دیداری و شنیداری، ماموریت جدید مراکز آموزشی کوتاه مدت چه باید باشد؟

البته با پیشرفت های شگرف تکنولوژی های ارتباطی و عصر انفجار اطلاعات و قدرت نمایی بی چون و چرا شبکه های اجتماعی در فضای مجازی و این اواخر ورود هوش مصنوعی به عرصه فناوری های دیجیتال، تغییرات و بروز شدن ماموریت های مراکز آموزش روزنامه نگاری اجتناب ناپذیر است. این نوع مراکز در کشور ما همانطور که گفتم چون ساختار دولتی و حکومتی دارند بطور قطع نمی توانند این تغییرات را بطور کامل بپذیرند و ممکن است برای خالی نبودن عریضه و حفظ ظاهر و البته بعضا از روی اجبار سعی کنند برخی قابلیت های جدید را بکار بگیرند و یا با مشابه سازی تلاش کنند به قول معروف از قافله عقب نمانند.

گرچه من معتقدم نسل های جدید بخاطر تسلط و احاطه به فناوری های دیجیتال و رشد فکری بسیار بالایی که دارند خیلی به این مراکز آموزشی سنتی علاقه ندارند و به قول معروف از این مراکز عبور کرده اند. کسانی هم که در این دوره ها شرکت می کنند بیشتر شاغلان رسانه ها هستند که اغلب در چارچوب وظایف اداری و بخاطر اخذ گواهینامه گذراندن دوره های آموزشی در این دوره ها شرکت می کنند.

بدیهی است در شرایط جدید اگر یک مرکز آموزش روزنامه نگاری مثلا خبرنویسی یا گزارش نویسی را صرفا در قالب سنتی یعنی تکست و عکس تدریس کند و به قالب های جدید مانند ویدیو، صوت و اینفوگرافی اهمیت ندهد و یا به امکانات  و تسهیلات فوق العاده فضای مجازی برای جمع آوری دیتا و تنظیم و ویرایش آن در کلاس ها نپردازد، ره به جایی نخواهد برد.  

31- نظرتان در مورد این ابیات چیست؟

عاریت کس نپذیرفته ام/آنچه دلم گفت، گفته ام 

بی مزد بود و منت/هر خدمتی که کرده ام...

این ابیات را اگر به بحث خودمان یعنی روزنامه نگاری نسبت بدهیم، شاید بتوان گفت حال دل روزنامه نگاران حرفه ای و مستقل را بیان می کند، چرا که آنها نه اهل بخیه زدن و استفاده از کار دیگران و یا کپی کردن و یا تقلید کردن از دیگران است بلکه آنچه که خودش، دلش و البته عقلش تشخیص می دهد را با تحقیق و راستی آزمایی انتشار می دهد و این کار را خدمتی بی منت می داند که آن را نه برای مزد و اجرت که برای ادای رسالتی که برای خودش قائل است، انجام می دهد.

32- معمولا دوران جذاب مطبوعات ایران را به چند دوره زیر تقسیم بندی می کنند:

الف) دوره مشروطه اول،

ب) سال‌های از دوره مشروطه دوم،

ج) دوره بعد از شهریور ۲۰

د) دوره اوایل دهه ۳۰

ه ) دوران اوایل انقلاب ۵۷

و)  دوران سال‌های ۱۳۷۷و ۱۳۷۸

اگر با این تقسیم بندی موافقید، در مورد این دوران های مطبوعاتی ایران نظری تحلیلی دارید، بفرمائید.

چون غیر از دو دوران اخیر، بنده در بقیه دوره ها حضور نداشتم، قاعدتا اگر هم بخواهم درباره آنها تحلیلی بدهم باید به منابع تاریخی مراجعه کنم و تحلیل های ارائه شده توسط دیگران را باید تکرار کنم که چندان مقبول خاطر من نیست، اما درباره دو دوره اوایل انقلاب سال 57 و دوره سال های 77 تا 78 که شما مطرح کردید، فکر می کنم در پاسخ به سئوالات 12 ، 19 و 20 به تفصیل بیان کردم و دیگر اجازه بدهید که اینجا تکرار نکنم.

33- پیام و ختم کلام آخر؟

برای پیام  فکر نمی کنم با این کثرت و وسعت پرسش های شما که هم هوشمندانه و هم بجا طرح کردید، جایی باقی مانده باشد و کلام آخرهم این است که از شما بزرگواران مدیرمسئول و سردبیر نشریه وزین ترکمن دیار از صمیم قلب تشکر می کنم بخاطر زحمتی که کشیدید و زمینه این گفت و گوی مفصل را فراهم کردید و امیدوارم  مجموعه مطالب این گفت و گو مورد توجه خوانندگان فرهیحته این نشریه قرار بگیرد.

ادامه مطلب...

کاظمی، مدیر مسئول نشریه همزیستی گفت: دولت جایگاه رسانه ها را به عنوان رکن چهارم دموکراسی به رسمیت شناخته و در کنار خود قرار دهد.

به گزارش نویاب، تاج محمد کاظمی در میز گرد «مطالبات اهالی رسانه از دولت چهاردهم» که با همت گروه رسانه ای نویاب و به مناسبت روز خبرنگار برگزار شد، اظهار کرد: متاسفانه رسانه ها با مشکلات اساسی و ساختاری مواجه هستند که شامل تامین معیشت و کمبود امکانات تا پرداخت حق و حقوق این افراد می شود.

مدیر مسئول نشریه همزیستی افزود: انتظار ما از دولت جدید این است که مشکلات این حوزه ریشه یابی، بررسی و مشخص شود که آیا این معضلات مادی است یا ساختاری؛ حل مشکلات و مسائل رسانه ها نیاز به توجه ویژه دارد.

وی با نقد ساختار مطبوعات و بیان اینکه ساختار این حوزه در کشور ما درست نیست، یادآور شد: بعد از قوه قضاییه، مجریه و مقننه رسانه ها رکن چهارم دموکراسی محسوب می شوند، این رکن چهارم باید در کنار سه رکن دیگر قرار بگیرد.

وی اضافه کرد: دولت جایگاه رسانه ها را به عنوان رکن چهارم دموکراسی به رسمیت شناخته و در کنار خود قرار دهد.

کاظمی بیان کرد: رسانه ها باید بتوانند به طور مستقل نیاز مادی خود را رفع کنند و روی پای خود بایستند، یارانه دادن به روزنامه و مطبوعات راه درستی نیست، مخاطبان و مردم باید از کار رسانه ها استقبال کنند تا این مجموعه ها از نظر اقتصادی قدرتمند شوند.

وی با بیان اینکه مشکل بنیادی رسانه ها حضور دولت در این عرصه است، تاکید کرد: باید دولت از عرصه رسانه خارج شود، ضمن اینکه در دنیا هم انحصار رادیو و تلویزیون توسط دولت مرسوم نیست اما در کشور ما حتی مجوز فعالیت مطبوعات در اختیار دولت است.

وی ادامه داد: در کشورهای پیشرفته افرادی که تمایل دارند در حوزه رسانه فعالیت کنند بعد از ثبت شرکت خود شروع به فعالیت می کنند درحالی که وقتی بنده برای دریافت مجوز اقدام کردم حدود سه سال طول کشید تا آن را دریافت کردم.

وی با بیان اینکه صدا و سیما کامل در اختیار حکومت قراردارد، گفت: باید ریاست جمهوری جدید نگاه متفاوتی به رابطه دولت با رسانه ها داشته باشد و با پیگیری های لازم، دولت از حوزه رسانه خارج شود و آن را به بخش خصوصی واگذار کند تا زمانی که صدور مجوز انتشار رسانه ها در اختیار دولت هستند مشکل اصلی این حوزه حل نخواهد شد.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - بخش چهارم گفت و گوی تاج محمد کاظمی مدیرمسئول همزیستی و همزیستی نیوز با ماهنامه ترکمن دیار به نقل از پایگاه خبری اولکامیز در پی می آید: « تاج محمد کاظمی روزنامه نگار پیشکسوت آق قلایی دانش آموخته دانشگاه علامه طباطبایی تهران است. وی  کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی را از این دانشگاه اخذ نموده است. شمه ای از سوابق شغلی و آموزشی وی به قرار ذیل است:

عضو هیات تحریریه روزنامه اطلاعات در تهران به عنوان خبرنگار، عضو هیات تحریریه روزنامه کیهان در تهران به عنوان گزارشگر، کارشناس امورخبری سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) مرکز استان گلستان ، مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی در شاهرود ، مدرس پاره وقت دانشگاه پیام نور شعبه بین الملل منطقه ازاد قشم، مدرس پاره وقت موسسه اموزش عالی قشم ، مدرس پاره وقت دانشگاه علمی کاربردی مازندران و گرگان ، مدرس دوره های آموزش روزنامه نگاری شامل گزارش نویسی، خبر نویسی و مصاحبه در دفتر مطالعات و برنامه

حال چهارمین بخش از مصاحبه تفصیلی مدیر مسئول و سردبیر ماهنامه ترکمن دیار با این روزنامه نگار پیشکسوت در باره دنیای پررمز و راز روزنامه نگاری را در ذیل می خوانید:

۱۲- مهم‌ترین کم و کاستی های تاریخی مطبوعات بالاخص حرفه روزنامه نگاری کدامند؟

توضیح کامل درباره مهم ترین کم و کاستی های مطبوعات در دوران مختلف تاریخی شاید در این مجال نگنجد، اما تا آنجا که سن من اقتضاء می کند در دوران بعد از انقلاب ما شاهد دو اتفاق تاریخی در عرصه مطبوعات بودیم که با بررسی این دو اتفاق، شاید بتوان کم و کاستی های مطبوعات را توضیح داد.

 اتفاق اول ماه های قبل از پیروزی انقلاب سال ۵۷ بود که معدود روزنامه ها وسایر نشریات کشور و بخصوص پایتخت شروع به انتشار خبرها، گزارش ها، مقالات، یادداشت ها و عکس هایی کردند که تا آن زمان بی سابقه بود و علتش هم شروع انقلاب و برداشته شدن تیغ سانسور از مطبوعات بود. من در آن زمان ۱۹ سال بیشتر نداشتم و دانشجوی سال اول دانشگاه بودم، ولی چون از دوران ابتدایی عادت به خواندن روزنامه، مجله و کتاب داشتم، یادم می آید که با ولع خاصی مطالب دو روزنامه عصر را که بطور کامل وقایع و تحولات انقلاب و فروپاشی رژیم شاه را پوشش می دادند، می خواندم و فکر می کردم همه دنیا در این دو روزنامه خلاصه می شود و مطالبش وحی منزل است.

الان اگر بخواهم کم و کاستی این دوره از مطبوعات کشور را که تا سال ۱۳۶۰ به طول کشید بیان کنم بطور خلاصه می توان اینگونه برشمرد:

مطبوعات و روزنامه نگاران در این دوره بطورکامل تحت تاثیر فضا و جو انقلابی قرار گرفته بودند و دو گرایش فکری در مطبوعات رسمی و نشریات دانشجویی که بوفور در دانشگاه ها و مدارس عالی کشور چاپ و منتشر می شد، غالب شده بود، یکی گرایش چپ که حزب توده و چریک های فدایی خلق و سازمان ها و گروه های چپی شامل مارکسیست، لنینیست ها، مائویست ها و نظایر آنها و دیگری گرایش مذهبی ها که سازمان مجاهدین خلق و شاخه های مختلف اسلامگرایان بود.

طبیعی است که همین جوزدگی و ایدئولوژیک بودن روزنامه نگاری، بزرگ ترین آفت مطبوعات این دوره بود، همانطور که امروز هم دچار آن هستیم. یعنی وقتی عقلانیت، تخصص و تجربه جای خود را به تعصب درعقیده و تعهد به این عقیده بدهد، فضای کار نیز مملو از احساسات ایدئولوژیکی می شود، روزنامه نگاری که گرایش چپی دارد با تمام وجودش به قلمش فشار وارد می کند که ثابت کند تنها راه نجات دنیا و انسان کمونیسم است و کسانی که این مرام را قبول ندارند دشمنان خلق هستند و باید از صفحه روزگار حذف شوند، در طرف مقابل روزنامه نگاری که گرایش مذهبی دارد خود را مرکز عمود دنیا می داند و همه هم و غم خود را معطوف به این می کند که دیگران نیز مثل او فکر کنند و مثل او عمل نمایند، اگر این کار را نکنند غیر خودی محسوب می شوند و باید از جامعه طرد شوند.

شما تصور کنید در چنین فضایی جایی برای روزنامه نگاران آزاد اندیش و مستقل باقی می ماند که بتوانند پرچم روزنامه نگاری حرفه ای را برافراشته نگه بدارند، مضاف بر اینکه مدیریت مطبوعات نیز به دست مثلا انقلابیون بیافتد.

اتفاق دوم برمی گردد به دوره بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ که خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد و تا توقیف فله ای  مطبوعات در اردیبهشت ۱۳۷۹ به طول انجامید.

در این دوره هم مثل دوره قبل، مطبوعات ایران شاهد تقابل دو گرایش فکری اما با عناوین جدید اصلاح طلبی و اصولگرایی بود، به این معنی که روزنامه نگاران طرفدارخط مشیء آقای خاتمی که با حفظ کلیت نظام جمهوری اسلامی، تغییرات و اصلاحات در شیوه اداره جامعه در عرصه های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و بخصوص سیاست خارجی را مدنظر داشت، به عنوان اصلاح طلب در روزنامه های غالبا تازه تاسیس خصوصی فعالیت می کردند و روزنامه نگاران موسوم به اصولگرایان که مخالف اصلاح طلبان بودند و از حکومت بطور مطلق و از دولت در صورت روی کار آمدن یک رییس جمهوری اصولگرا حمایت می کردند، در روزنامه های حکومتی فعال بودند.

این دوره هم گرچه در آن دو گرایش فکری در درون نظام جمهوری اسلامی مقابل هم قرار داشتند و روزنامه نگاری حرفه ای در مسلخ رقابت کور این دو گرایش قربانی شد، اما چون مطبوعات تازه تاسیس با فرم و محتوای تازه بخصوص روزنامه های رنگی با قطع جدید در این دوره روی کار آمدند و طیف بزرگی از جوانان تحصیلکرده بخصوص دختران با انگیزه و پرانرژی با گرایش اصلاح طلبی جذب این مطبوعات جدید شدند، می توان این دوره را که از آن به عنوان بهار مطبوعات ایران یاد می شود، نقطه عطفی در تاریخ معاصر مطبوعات ایران دانست.

کم و کاستی مطبوعات و روزنامه نگاری این دوره را هم من همان ایدئولوژیک بودن آنها می دانم که مثل سم به جان آنها افتاده بود، به این معنی که روزنامه نگاران اصلاح طلب، حمایت از دولت اصلاحات و مجلس ششم را سرلوحه فعالیت های خود قرار داده بودند و روزنامه نگاران اصولگرا هم در زمین و آسمان دنبال این بودند که از این دولت و مجلس بهانه ای به دست بیاورند تا مثل پتک بر سر اصلاح طلبان بکوبند!

طبیعی است در چنین شرایطی به رغم حضور روزنامه نگاران توانمند و شجاع در مطبوعات خصوصی و برخی مطبوعات وابسته به دولت اصلاحات، چون مدیریت این مطبوعات تابعی از فعل و انفعالات سیاسی بودند و قوانین نیز بر علیه آنها بود تاثیر آنچنانی دراصلاح روند تحمیلی بر مطبوعات نداشتند.

۱۳- آیا امروزه روزنامه نگاری جایگاه واقعی خود را یافته است؟

فکر می کنم در پاسخ سئوال های قبلی به کرات به این موضوع اشاره کردم و معتقدم تا زمانی که ساختار فعلی مطبوعات و کلا نظام رسانه ای در کشور ما در ریل درست قرار نگیرد، روزنامه نگاری نیز جایگاه واقعی خود را پیدا نخواهد کرد و رسالت خود را نمی تواند انجام دهد.

۱۴- دین مطبوعات به شما پس از این همه سال خدمت چیست و بالعکس خود جنابعالی به مطبوعات چه دینی دارید؟

اولا که من فعالیت نزدیک به چهار دهه روزنامه نگاری خود را خدمت به مطبوعات و رسانه های کشور نمی دانم که حالا انتظار مثلا قدردانی و تقدیر از آنها داشته باشم. یعنی نگاه من به این حرفه در طول این مدت این بوده است که در یک بنگاه رسانه ای دولتی یا حکومتی دارم کار می کنم و در قبال کاری که انجام می دهم حقوق می گیرم، در واقع کارمند دولت یا حکومت بودم، مانند بقیه کارمندان، فقط نوع کارم تولید محصول رسانه ای مانند خبر، گزارش و مانند اینها بود.

آنچه که باعث شد در این مدت طولانی در این کار دوام بیاورم غیر از بحث حقوق ماهانه و بیمه و بازنشستگی که مانند همه کارمندان، مهم ترین دلیل تداوم این شغلم بود، موضوع علاقه ام به حرفه روزنامه نگاری بخاطر تطابق ماهیت و ظرفیت این حرفه با جهان بینی من و دیدگاه و نگاهم به زندگی بود. گرچه همانطور که بارها در این گفت و گو تاکید کردم ساختار و فضای حاکم بر مطبوعات و رسانه های دولتی و حکومتی طوری نبوده ونیست که مثلا من نوعی بتوانم آن روزنامه نگاری حرفه ای ایده آل خودم را در آنها به منصه ظهور برسانم.

پس با این شرایط چکار باید می کردم؟ به عبارت دیگر چگونه خودم را با این ساختار هماهنگ می کردم؟ این سئوال، تنها، سئوال من نبود و نیست، بلکه شاید هزاران نفر مثل من نیز این سئوال را از خودشان پرسیده و می پرسند. مهم و اصل این است که چه پاسخ عملی به این سئوال ما می توانیم بدهیم!

پاسخ من به این سئوال چیزی نبوده و نیست جز حفظ حرمت قلم در هر شرایط. به این معنی که به خودم هرگز اجازه ندادم غیر از آنچه که خودم قبول دارم و خودم تشخیص می دهم با امضای خودم در رسانه ای منتشر شود. امضاء در رسانه این است که نام کامل شما و گاها همراه با عکس شما به عنوان نویسنده و تهیه کننده محصول رسانه ای مانند خبر، گزارش، مقاله، یادداشت، گفت و گو و مانند اینها در پای این محصول آورده شود.

البته درباره مقوله خبر، دوستانی که اهلش هستند، می دانند در رسانه های ما «خبر» که بدون امضاء خبرنگار منتشر می شود، بخش عمده محصولات رسانه ای ما را تشکیل می دهد و بنده نیز عمده تولیدات رسانه ای من در طول این مدت، خبر بوده است، و قاعدتا محتوای آنها هم چیزی نبود که من قبول داشته باشم، ولی چون خبر در رسانه های ما عمدتا به نقل از اشخاص حقوقی (مقامات، مدیران، مسئولان و …..) تنظیم می شود و خبرنگار حق دخالت در محتوای خبر ندارد، بنابراین تنظیم و انتشار این خبرها یک فعالیت عادی در رسانه ها محسوب می شود و هیچ ربطی به دیدگاه خبرنگاران ندارد، گرچه من همیشه سعی کرده ام که حتی در تنظیم خبرها هم بخش هایی از نقل قول ها را که با دیدگاهم نزدیک تر است، برجسته سازی کنم.

در مورد قسمت دوم سئوال شما که دین من به مطبوعات چیست باید بگویم که تنها دین و تعهد من به مطبوعات، انتقال دانش و تجربه اندکم به جوانانی است که در این مطبوعات مشغول هستند یا خواهند شد که البته از سال ۱۳۸۵ این کار را از طریق تدریس دروس روزنامه نگاری از جمله خبرنویسی، گزارش نویسی، مصاحبه و مانند اینها در دوره های آموزش روزنامه نگاری که از سوی دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراکز استان ها و شهرستان ها برگزار می شود، دنبال کردم.

۱۵- اگر ممکن است سیر تاریخی نشر و نشریات ترکمن را بفرمایید. اولین نشریات ترکمن و…

تا آنجا که بخاطر دارم اولین نشریه ترکمن در ایران(منظور نشریاتی که امتیازش را یک ترکمن گرفته باشد) نشریه صحرا بود که آقای عبدالرحمان دیه جی در سال ۱۳۷۷ تاسیس کرد. بعد از آن نشریات فراغی توسط آقای ارازمحمد سارلی، یاپراق توسط آقای یوسف قوجق وهمزیستی توسط بنده که در سال ۱۳۸۰ تاسیس شد، فعالیت مطبوعاتی خود را در استان گلستان شروع کردند.

البته بعد از این تاریخ هم نشریات دیگری از جمله نشریه شما یعنی ترکمن دیار با صاحب امتیازی آقای لطیف ایزدی نیز توسط ترکمن ها در استان گلستان تاسیس شد که شاید نام بردن تک تک آنها در این مجال نگنجد ولی تنها نکته ای که در خصوص گرایش های این نشریات می خواهم یادآوری کنم این است که برخی از این نشریات با عنوان ترکمنی ضمن پوشش خبرهای عمومی به معرفی و ترویج فرهنگ و ادبیات ترکمن و مسائل سیاسی اجتماعی مناطق ترکمن نشین پرداختند که قاعدتا با اقبال مردم این مناطق مواجه شدند اما به علت کم بودن میزان تحمل برخی از نهادهای حکومتی از یک طرف و بی تجریگی و احساساتی برخوردکردن مدیران و خبرنگاران برخی از این نشریات با تعطیلی و توقیف زودهنگام آنها مواجه شدیم.

ادامه دارد

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - بخش دیگری از گفت و گوی ماهنامه «ترکمن دیار» با تاج محمد کاظمی مدیرمسئول هفته نامه سراسری همزیستی و پایگاه خبری همزیستی نیوز به نقل از پایگاه خبری اولکامیز در پی می آید:

«بخش سوم مصاحبه تفصیلی و مبسوط مدیر مسئول و سردبیر ماهنامه ترکمن دیار با استاد تاج محمد کاظمی پیشکسوت روزنامه نگاری در استان گلستان  را با هم می خوانیم.

ویژگی های یک خبرنگار یا روزنامه نگار خوب و موفق کدامند؟

من سالها قبل به مناسبت روز خبرنگار ۱۰ توصیه به خبرنگاران جوان کردم که به نظر می رسد تا حدی به این پرسش شما پاسخ دهد:

۱-اگر انسانی اجتماعی هستید و در قبال مسائل جامعه خود احساس مسئولیت می کنید و قاعدتا در برابر نابرابری ها، تبعیض ها و مظالم در جامعه بی تفاوت نیستید، مطمئن باشید که حرفه متناسب با شخصیت خود انتخاب کرده اید، درغیر این صورت، بهتر است تا دیر نشده حرفه ای غیر از خبرنگاری را انتخاب کنید.

۲-اگر دنبال پول، مقام و شهرت هستید که فی نفسه چیزهای بدی نیستند، حرفه خبرنگاری می تواند سکویی برای پرش به سمت این آرزوها باشد، اما اگر از آن تیپ آدم هایی هستید که اخلاق را تحت هر شرایطی نمی توانید زیرپا بگذارید، بال های شما برای چنین پرشی مناسب نخواهد بود و به این آرزوها نخواهید رسید.

۳-اگر حرفه خبرنگاری را صرفا به عنوان یک شغل عادی مانند اکثر مشاغل اداری انتخاب کردید و روحیه کارمندی دارید، یعنی آهسته بیایید و آهسته بروید تا گربه شاختان نزند! و می خواهید ۳۰سال کار کنید و بازنشسته شوید، اگر امکان انتخاب یک شغل دیگر دارید، لطفا معطل نکنید و شغل تان را عوض کنید، اگر هم خبرنگاری را بالاجبار انتخاب کرده اید خصوصیات کارمندی خود را کنار بگذارید درغیر این صورت، مطمئن باشید هم به خودتان و هم به جامعه آسیب می رسانید.

۴-اگر می خواهید یک خبرنگار حرفه ای شوید رسانه ای را انتخاب کنید که نگاه، رویکرد، خط مشی و سیاست های آن رسانه با دیدگاه شما همسو باشد، اگر مجبورید در رسانه ای غیرهمسو کار کنید کیفیت محصولات خبری تولیدی خود را افزایش دهید(هم در محتوا و هم در فرم) و بدون برجسته سازی دیدگاه خود و رسانه در این محصولات، جایگاه حرفه ای خود را در رسانه ارتقاء بدهید.

۵- یک خبرنگار برای ارتقاء جایگاه حرفه ای خود نیاز دارد که اطلاعات عمومی، اختصاصی و تخصصی خود را همزمان ارتقاء بدهد، به این معنی که از تحولات روز جامعه داخلی و جهانی حداقل در بعد سیاسی غافل نماند، به تحولات حوزه خبری خود اشراف کامل داشته باشد و آخرین تحولات آموزش روزنامه نگاری را فرا بگیرد.

۶- من بعید می دانم خبرنگاری که حداقل به یک زبان خارجی زنده دنیا مسلط نیست درعرصه روزنامه نگاری امروز دنیا موفق باشد، تسلط به یک زبان خارجی زنده دنیا یک الزام برای خبرنگار قرن ۲۱است، خبرنگاری که خود را اسیر قید و بندهای داخل جامعه خود کند و چشم خود را به پیشرفت های خارجی ببندد، چگونه می تواند روایتگر هوشمند رمز و رازهای پرپیچ و خم تحولات دنیای امروز باشد؟

۷- حرفه خبرنگاری هرنوع تعصب را برنمی تابد، یک خبرنگار حرفه ای هرگز درنگاشتن خبر، گزارش، مقاله، تفسیر و تحلیل از جنسیت، قومیت، ملیت، مذهب، دین و گرایش سیاسی افراد تاثیر نمی پذیرد.    

۸- خبرنگاری یک حرفه درباری، حکومتی، دولتی، سازمانی و حزبی نیست، اگر با تابلو این نهادها می خواهید خبرنگار باشید، اشکالی ندارد، ولی دیگر خبرنگار حرفه ای نیستید، بلکه خبرنگار روابط عمومی این نهادها هستید و ممکن است البته در رسانه های ظاهرا مستقل هم شاغل باشید ولی چون این رسانه ها وابسته به نهادهای مذکور هستند و حقوق شما را آن نهادها می پردازند، استقلال خبری از شما بطور طبیعی سلب می شود.

۹- خبرنگاری در رسانه های خصوصی هم حداقل در کشور ما با چالش های جدی مواجه است، یعنی  خبرنگاران این رسانه ها در ایران این طور نیست که چون در یک رسانه خصوصی کار می کنند پس استقلال خبری دارند، بلکه چون زیرساخت رسانه در ایران از همان ابتدا برخلاف رسالت اصلی رسانه، وابسته به حاکمیت بنا نهاده شده است، جایی برای رسانه های خصوصی مستقل به معنای کامل کلمه درنظر گرفته نشده است، بنابراین، رسانه های خصوصی ما اگر واقعا هم دنبال استقلال خبری هستند در این ساختار امکان مانور ندارند و مجبورند به خاطر بقا هم شده به یک سمت حاکمیت غش کنند و طبیعی است خبرنگاران این رسانه ها نیز سرنوشتی بهتر از رسانه های خود ندارند!

۱۰- آخرین توصیه به شما خبرنگاران جوانی است که پرچم اخلاق را درهمه حال و درهر رسانه ای که کار می کنید با سرافرازی به اهتزاز در می آورید، هرگز اجازه ندهید این پرچم پایین کشیده شود، مطمئن باشید که خبرنگارحرفه ای شما هستید، اشکالی ندارد که مدیران رسانه های وابسته به نهادهای قدرت به شما میدان ندهند، یا اینکه مسئولان از شما تعریف و تمجید نکنند، یا اینکه مانند برخی از خبرنگاران خاص که ره صدساله را یک شبه طی می کنند در مدتی کوتاه به بالاترین مناصب در رسانه ها نرسید. اشکال زمانی است که شما بر کاستی های جامعه چشم ببندید یا بجای معرفی عاملان این کاستی ها به مردم آدرس غلط بدهید! که این، بزرگ ترین خیانت به حرفه خبرنگاری است!

آقای کاظمی نظرتان را در مورد این گزاره بیان کنید:« روزنامه نگار باید ناظر قدرت باشد به عبارتی نباید سهمی از قدرت داشته باشد.»

ناظر قدرت بودن یا همان نظارت بر عملکرد قدرت، بخشی از وظیفه یا رسالت یک روزنامه نگار است و بخش مکمل آن طرح یا انعکاس آزادانه و بدون سانسور نتیجه نظارتش در رسانه اش است. این فرایند در جوامع آزاد بطور طبیعی طی می شود و اتفاقا هم قدرت و هم رسانه ها در کنار هم با رعایت حقوق یکدیگر فعالیت می کنند و چون اقدامات هر دو طرف بصورت شفاف برای افکار عمومی منتشر می شود، قضاوت نهایی را مردم در زمان انتخابات انجام می دهند و این سیکل بهترین و موفق ترین روش اداره یک جامعه بوده و است.

عبارت بعدی این گزاره یعنی روزنامه نگار نباید سهمی در قدرت داشته باشد، اگر منظور قدرت حاکمیت یا دولت است، بله من هم قبول دارم که حریم پاک یک روزنامه نگار حرفه ای بری از هرگونه قدرت هایی از این دست است، اما من معتقدم یک روزنامه نگار اتفاقا بسیار هم باید قدرتمند باشد، طوری که وقتی یک شریک قدرت در هر مسندی، نام روزنامه نگار را بشنود، تنش بلرزد و حساب دستش بیاید.

روزنامه نگاری که زبانم لال چشمش به دست قدرت باشد، معلوم است که از هرگونه قدرت تهی خواهد بود و هیچکس از او و رسانه اش حساب نخواهد برد.  

چگونه باید مسیر خردگرایی در مطبوعات طی شود؟چه راهکارهایی برای این امر سراغ دارید؟  آیا در موقعیت کنونی با خردگرایی مطبوعاتی فاصله داریم؟

همانطور که پیشتر اشاره کردم مطبوعات در خلاء نمی توانند فعالیت کنند و به عبارت دیگر تابعی از شرایط جامعه یا تابع نسبت ظرف و مظروف هستند، به این معنی که مطبوعات در ذاتش خردگرایی است و روزنامه نگاران ذاتا افراد با خرد و پیرو عقل و درایت باید باشند تا رسانه های آنها نیز در مسیر خردگرایی حرکت کند، اما بحث اینجاست که مدیریت رسانه ها در جامعه ما دست روزنامه نگاران خردگرا نیست و قاعدتا روزنامه نگاران به رغم خردگرا بودن چندان نقشی در تعیین مسیر حرکت رسانه ها ندارند، گرچه تاثیر مثبت خود را می گذارند.

بنابراین تا زمانی که مطبوعات آزاد و مستقل از قدرت نباشند و مدیریت آنها توسط قدرت تعیین و منصوب می شود، این انتظار که آنها در مسیر خردگرایی حرکت کنند انتظار عبثی است و راهکار برگرداندن مطبوعات به ریل خردگرایی نیز استقلال قانونی آنها ازقدرت است یعنی همانطور که پیشتر اشاره کردم مطبوعات باید در کنار قدرت برای کنترل قدرت باشد نه اینکه در دل قدرت و ابزاری در دست قدرت باشد.

اینکه در موقعیت کنونی با خردگرایی مطبوعاتی فاصله داریم یا خیر، پاسخ من این است که شما باید با ذره بین بگردید کدام مطبوعه ما مدیریتش مستقل از قدرت است، غیر از مطبوعات حکومتی و دولتی و یا وابسته به نهادهای عمومی مانند شهرداری یا صدا و سیما ممکن است تعداد معدودی مطبوعه خصوصی را پیدا کنید که آنها هم حداقل از نظر اقتصادی به دولت و نهادهای حکومتی و دولتی وابسته اند.

 آیا داشتن ذوق نویسندگی برای روزنامه نگاری کفایت می کند؟ یا این که یک روزنامه نگار موفق بایستی ویژگی های دیگری را نیز در خود داشته باشد؟

داشتن ذوق نویسندگی برای روزنامه نگاری یک امر لازمی است، اما کافی نیست، حتی ما روزنامه نگارانی هم داشتیم و داریم که ذوق نویسندگی هم در ابتدا نداشتند اما با تلاش، ممارست، تکرار و پرکاری و بویژه با داشتن اراده و انگیزه قوی و البته دانش و مهارت های لازم برای روزنامه نگاری توانستند به روزنامه نگاران موفقی تبدیل بشوند.

درخصوص سایر ویژگی های لازم برای موفقیت در روزنامه نگاری همانطور که مفصل در پاسخ سئوال ۴ گفتم یک روزنامه نگار قبل از هر چیز سلامت نفس باید داشته باشد، تعصب را در هر شکلش در کارش دخالت ندهد، شجاعت معقولانه باید داشته باشد، اطلاعات و دانش عمومی بالایی داشته باشد، تخصص و مهارت های روزنامه نگاری را در تئوری و عمل بیاموزد، حداقل به یک زبان زنده بین المللی تسلط داشته باشد ومبتکر، خلاق و پیگیر باید باشد.

ذات روزنامه نگاری را در چه می بینید؟

ذات روزنامه نگاری را من در ضمیر پاک و روح بلند انسان هایی می بینم که دغدغه ای جز حفظ کرامت هم نوع خود در همه شرایط ندارند. یعنی روزنامه نگاری بوجود آمده است که یک تنه در مقابل ظلم، جهل و فساد در هرجامعه بایستد تا از کرامت انسان ها فارغ از هرگونه تفاوت های آنها دفاع کند و در این مسیر تنها سلاحش هم آگاهی بخشی است.

روزنامه نگاری چیست و ابزارهای روزنامه نگاری کدامند؟

روزنامه نگاری به مجموعه ای از فعالیت ها و اقدامات آگاهی بخشی و اطلاع رسانی از طریق رسانه ها اطلاق می شود که توسط افرادی با عنوان روزنامه نگار انجام می شود که این روزنامه نگار می تواند گزارشگر، خبرنگار، سردبیر، دبیر سرویس و غیره باشد و ابزارهای آن نیز رسانه های مکتوب یا همان مطبوعات، خبرگزاری ها و سایت های خبری، رسانه های صوتی و تصویری مانند رادیو و تلویزیون و مهم ترینش شبکه های اجتماعی در فضای مجازی است.  

 روزنامه نگاری چه تفاوتی با روزنامه داری دارد؟

تفاوت این دو را من با تفاوت مقوله تدریس با مدرسه داری یا عینی تر تفاوت معلم با مدیر مدرسه می دانم، یعنی روزنامه نگاری که در سئوال قبلی تا حدی معرفی کردم با روزنامه داری که صرفا به تاسیس و اداره یک بنگاه مطبوعاتی می پردازد بسیار متفاوت از یکدیگر هستند، گرچه می شود گفت لازم و ملزوم یکدیگر هم هستند، به این معنی که بدون بنگاه مطبوعاتی و در کل بدون رسانه، روزنامه نگاران نمی توانند مطالب خود را منتشر کنند، از آن طرف هم اگر روزنامه نگاران نباشند، رسانه ها هم تعطیل می شوند.

 آسیب های روزنامه نگاری و یا مطبوعات را در چه چیزهایی می بینید؟

پاسخ این سئوال را هم در پاسخ های سئوالات قبلی به تفصیل بیان کردم، اما در کل دوباره می توانم تاکید کنم که مطبوعات تا زمانی که مستقل، آزاد و قدرتمند نباشند، ضعیف، آسیب پذیر و متزلزل خواهند بود و به تبع آن روزنامه نگاری هم سرنوشتی بهتر از مطبوعات نخواهد داشت. گرچه ما روزنامه نگاران مستقل، آزاد اندیش، قوی و شجاع کم نداریم اما چون رسانه های ما عمدتا وابسته به قدرت هستند و معدود رسانه های نسبتا مستقل نیز با ملاحظاتی که دارند امکان نشر محصولات رسانه ای این روزنامه نگاران را ندارند، عملا روزنامه نگاری حرفه ای هم در جامعه نمود پیدا نمی کند. البته باید یادآور بشوم که شرایط در فضای مجازی متفاوت است و هم شبکه های اجتماعی به عنوان رسانه و هم فعالان در این شبکه ها به عنوان روزنامه نگار بسیار قوی و مستقل از قدرت، کارهای بزرگ و تاثیرگذاری انجام می دهند.  

ادامه دارد

www.ulkamiz.ir

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - دومین قسمت مصاحبه تفصیلی لطیف ایزدی مدیر مسئول و عظیم قرنجیک سردبیر ماهنامه ترکمن دیار با تاج محمد کاظمی پیشکسوت روزنامه نگاری استان گلستان را به نقل از پایگاه خبری اولکامیز در ذیل می خوانید:

چرخه مالی و بقای یک نشریه مستقل خود یک معماست. این معما چگونه حل می شود؟ تجربه گردانندگی مالی نشریه همزیستی را برای علاقمندان نشریات بیان کنید؟

من یادم می آید که در سال های اول دهه ۸۰ شمسی یعنی اندکی بعد از اخذ مجوز برای نشریه ام(همزیستی) مقاله ای مفصل درباره تنگناهای مطبوعات محلی در کشورمان نوشتم و در آن با اشاره به معادله مشهور عرضه و تقاضا در بازار، استدلال کردم که یک نشریه به عنوان یک بنگاه اقتصادی در تمام دنیا تابع این معادله است ولی اینکه در کشور ما نه تنها مطبوعات محلی بلکه مطبوعات سراسری هم هیچ سنخیتی با این معادله ندارند و به رغم فقدان حداقل تقاضا، همچنان، سال ها که چه عرض کنم، دهه هاست، منتشر می شوند، این بدعت را دستاورد! همان تفکر حکومتی و دولتی کردن مطبوعات ارزیابی و نتیجه گیری کردم که اتفاقا سیاست های حمایتی ارشاد (بخوان دولت) از قبیل تخصیص یارانه، اعطای تسهیلات ارزان بانکی، فروش کاغذ به قیمت دولتی و موارد مشابه دیگر، نتیجه ای جز تضعیف بیش از پیش بنیه ضعیف و در حال نزار مطبوعات محلی و سراسری غیر وابسته به حکومت و دولت  نداشته و نخواهد داشت.

علتش هم مشخص بود چون که اولا وقتی رقابت سالم بین مطبوعات برای جذب مخاطب وجود نداشته باشد بطور طبیعی فضا به سوی رانتخواری و با عرض معذرت پاچه خواری پیش خواهد رفت، به این معنی که مطبوعات چون هزینه انتشار و عایدی شان از محل فروش تکفروشی و اشتراک  و بخصوص آگهی های بخش خصوصی تامین نمی شود، بلکه چشم شان به حمایت های ارشاد که اشاره کردم و همچنین آگهی های دولتی دوخته شده است، خواه ناخواه به سمت حکومت و دولت غش می کنند و از مردم فاصله می گیرند، مردم هم که می بینند این مطبوعات درد دل آنها را نمی نویسند و صرفا انعکاس دهنده خبرها و مطالب حکومتی و دولتی هستند، اقبالی به آنها نشان نمی دهند. 

امروز بعد از دو دهه، این پیش بینی من به عینه به واقعیت پیوسته است، مطبوعات محلی، بسیاری از آنها زمین گیر شده  و دیگر منتشر نمی شوند و آنهایی هم که باقی مانده اند با حداقل تیراژ بصورت نامنظم گاها در صورت داشتن آگهی منتشر می شوند.

مطبوعات سراسری هم غیر از مطبوعات حکومتی و دولتی، سرنوشت بهتری از مطبوعات محلی نداشته اند، بخش عمده این مطبوعات بخاطر روابط خاص با لایه های مختلف قدرت بخصوص محافل پرقدرت اقتصادی که ظاهرا خصوصی هستند ولی در اصل خصولتی هستند، توانسته اند حمایت آنها را به خود جلب کنند و با اتخاذ مواضع انتقادی دو پهلو که البته گاها با واکنش شدید قدرت و زندانی شدن برخی از خبرنگاران شجاع مواجه می شوند، صرفا ادامه حیات بدهند، همین! بخش اندک مطبوعات خصوصی سراسری مستقل هم یا تعطیل شده اند یا اینکه با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند.

این، شمه ای از وضعیت نشریه داری در کشورمان است که شما به درستی چرخه مالی و بقای یک نشریه مستقل را معما خواندید، در چنین فضا و شرایطی اداره یک نشریه که می خواهد مستقل باشد کار بسیار دشوار و شاید هم غیرممکن باشد و حل این معما به قول شما هم همیطور!

همانطور که گفتم چرخه مالی یک نشریه مانند هربنگاه اقتصادی دیگر حول محور عرضه و تقاضا باید بچرخد، یعنی محصولی که بیرون می دهد حالا روزنامه، هفته نامه یا ماهنامه (عرضه) با میزان فروش این محصولات(تقاضا) باید همخوانی داشته باشد. شما امروزه نشریه ای را سراغ دارید که مردم برای خریدنش در جلو کیوسک ها صف بکشند؟

اصلا در سبد هزینه های خانوارهای ایرانی امروز جایی برای خرید مطبوعات وجود دارد؟ طبیعی است نشریه ای که با صرف هزینه های مختلف شامل دستمزد پرسنل ( اعضای هیات تحریره و عوامل اجرایی) هزینه اجاره دفتر و تحریریه نشریه، هزینه خرید و نگهداری تجهیزات سخت افزاری و نرم افزاری، هزینه های صفحه آرایی و چاپ، خرید کاغذ، بیمه، مالیات و موارد دیگر روزانه، هفتگی، ماهانه و فصلی منتشر و توزیع شود، باید از طریق فروش و آگهی علاوه بر اینکه تمام این هزینه ها را پوشش دهد، سودآوری هم داشته باشد تا بطورمرتب منتشر شود. آیا شما همچین سیکلی را در فعالیت های عادی نشریات می بینید؟

حالا خوب است  درباره این مساله بطورعینی مثالی هم بزنم که اتفاقا شما هم در آخر سئوال تان آوردید یعنی تجربه گردانندگی مالی نشریه همزیستی را خواستید بیان کنم.

ببینید من در سال ۱۳۸۰ شمسی یعنی چیزی حدود ۲۳ سال پیش نشریه همزیستی را تاسیس کردم، بطور طبیعی من که سابقه کار در تحریریه دو روزنامه بزرگ پایتخت یعنی اطلاعات و کیهان را داشتم، الگوی تحریریه این دو روزنامه را خواستم در گرگان با نشریه همزیستی پیاده کنم، به این ترتیب که دفتر نسبتا بزرگی را اجاره کردم و از طریق اطلاعیه عمومی افرادی را از نقاط مختلف استان گلستان دعوت کردم تا به عنوان خبرنگار عضو هیات تحریریه هفته نامه همزیستی شوند و با تقسیم کار و تشکیل گروه های خبری شروع به فعالیت کردیم.

این اقدام من به ظاهر یک اقدام عادی و حرفه ای بود، چرا که انتشار یک نشریه به صورت هفتگی و اینکه حداقل استانداردهای حرفه ای در اجرا، فرم و محتوا رعایت بشود، این اقدام را اجتناب ناپذیر می کرد. اما در عمل با مشکلاتی روبرو شدم که مهم ترین آنها عبارت بودند از:

همزیستی تنها یک مجوز رسمی یا امتیاز نشر داشت و مانند اکثریت نشریه های محلی کشور، فاقد سرمایه اولیه مورد نیاز برای شروع کار به عنوان یک بنگاه اقتصادی بود.

در حالی که مطبوعات بزرگ حکومتی و دولتی بدون کمترین دغدغه مالی، لجستیکی و بخصوص حقوقی با جذب نیروهای متخصص و مجرب با آسودگی به کار خود می پردازند، همزیستی که با حداقل امکانات و با این دغدغه ها بنا را نیز می خواست بر رعایت اصول حرفه ای و اخلاقی روزنامه نگاری پایه گذاری کند، یا همسو با پروپاگاندای حکومتی و دولتی گوی سبقت را در تایید و تحسین حکومت و دولت از دیگران می ربود تا از مزایا و تسهیلات پیدا و نهان بهره مند می شد یا اینکه با حفظ استقلال و موضع گیری صریح در قبال بی عدالتی ها، تبعیض ها، ناکارامدی ها و …..که لازمه روزنامه نگاری حرفه ای و اخلاق مداراست، موجودیت خود را به خطر می انداخت.

من اعتراف می کنم که همزیستی هیچ کدام از این دو سمت گیری را اتخاذ نکرد، بلکه صرفا برای بقا، راه سوم یعنی خنثی بودن را برگزید و دلیل آن هم این بود که بنده به عنوان صاحب امتیاز و مدیرمسئول همزیستی قبل و بعد از اخذ مجوز آن، کارمند یک اداره دولتی بودم و درآمد پایدار برای اداره خانواده ام حقوقی بود که دولت به من پرداخت می کرد و نمی توانستم ریسک از دست دادن این درآمد را بخاطر موضعگیری برخلاف پروپاگاندای حکومتی و دولتی بپذیرم.

از طرف دیگر اگر هم همزیستی به عنوان یک رسانه منتقد(البته درچارچوب تعریف شده نظام) در قالب یک رسانه حرفه ای با رعایت اصول روزنامه نگاری و مخصوصا اخلاق حرفه ای می خواست، فعالیت کند که در اوایل اقداماتی را هم برای نیل به این هدف انجام داد از جمله تشکیل هیات تحریریه  که در بالا اشاره ای به آن داشتم، با مشکلات و موانع عدیده ای روبرو شد. به این معنی که نیروهای عضو هیات تحریریه همگی آماتور بودند و هیچکدام تجربه کار روزنامه نگاری حرفه ای نداشتند و من مجبور بودم با این افراد همزیستی را منتشر بکنم و طبیعی بود که بخاطر داشتن شغل دولتی که حداقل ۸ ساعت در روز باید در یک جای دیگر کار می کردم و بخصوص بعد از گذشت دو سال از زمان تاسیس همزیستی، محل کاردولتی ام به خارج از استان گلستان منتقل شد، عملا وقت و مجالی برای کنترل ونظارت بر انتشار همزیستی و ارتباط با اعضای تحریریه آن برایم باقی نماند.

این موضوع یعنی فقدان حضور دائم من به عنوان مدیرمسئول و سردبیر اصلی نشریه در تحریریه و عدم ارتباط با اعضای هیات تحریریه که امکان انتقال تجاربم و آموزش حین کار به آنها را از من سلب کرده بود و بخصوص عدم توجیه آنها درخصوص ماهیت و جایگاه شغل مطبوعاتی در کشور، باعث شد که این افراد کم کم ساز ناسازگاری با من را کوک کنند و با این ادعا که همزیستی آنها را استخدام کرده، خواستار برخورداری از حقوق و مزایای قانون کار شدند.    

گرچه این ادعای آنها از نظر شکلی قابل قبول بود ولی من در بدو فعالیت آنها بطور مفصل توضیح داده بودم هدف از تشکیل هیات تحریریه و بکارگیری آنها به عنوان خبرنگار، ایجاد نه تنها یک فرصت شغلی برای آنها بلکه پایه گذاری یک بنگاه مطبوعاتی حرفه ای در استان است که:

۱- نیل به این هدف تنها از راه مشارکت و همدلی همه پرسنل و مدیریت همزیستی قابل دستیابی است.

۲- همزیستی یک نشریه مستقل است و مانند مطبوعات دولتی و حکومتی بودجه و امکانات برای استخدام خبرنگار ندارد و ما تنها راهمان برای بقا و رقابت با این مطبوعات، حرفه ای شدن و کسب درآمد از طریق فروش تکفروشی و جذب آگهی از بخش خصوصی است ومی طلبد که هم از نظر فرم و هم از نظر محتوا نشریه را ارتقاء بدهیم تا فروش مان بالا برود و تلاش برای جذب آگهی از بخش خصوصی را هم افزایش دهیم تا از محل این درآمدها به تدریج حقوق پرسنل نیز پرداخت شود.

۳- رسیدن به این اهداف غیرممکن نیست(البته امروز قبول دارم که این دیدگاه در آن زمان درست نبود)  ولی زمان بر است ونیاز به صبر و شکیبایی دارد.

من نظرم در آن زمان این بود که این پرسنل متوجه وضعیت خاص اقتصادی نشریه هستند و همکاری خواهند کرد وبه تدریج در غیاب من خودشان نشریه را اداره و اقتصاد آن را سر و سامان خواهند داد.

البته همانطور که جلوتر گفتم عدم حضور فیزیکی من در تحریریه و نبود ارتباط موثر و مستمر من به عنوان مدیرمسئول و سردبیرهمزیستی با پرسنل و خبرنگاران نشریه باعث شد افرادی هم در داخل تحریریه و هم افرادی در خارج از آن به قول معروف زیر پای بچه ها بنشینند و آنها را تحریک کنند که بروند اداره کار و از من شکایت کنند و حق و حقوق خودشان را بگیرند!

البته این مسائل داستان مفصلی دارد و توضیح و تشریح ریز مواردی که اتفاق افتاد از حوصله این مجال خارج است و اگر انشاء الله عمری باشد در فرصت مقتضی مفصل توضیح خواهم داد ولی ماحصل این بحث به اینجا ختم شد که اداره کار در اجرای قانون کار بنده را که مثلا آرزوی تاسیس یک بنگاه مطبوعاتی حرفه ای در استان را داشتم ولی از قانون کار و به قول معروف از درزهای فرار از آن اطلاع نداشتم به جریمه های سنگینی محکوم کرد تا من باشم که از آن به بعد دراین جامعه به فکر نوآوری، ابتکار، حرفه ای گرایی، اخلاق مداری، ایجاد فرصت های شغلی، آموزش و مانند اینها نباشم!

 دلایل موفقیت یک نشریه چیست و ویژگی های آن کدامند؟

پاسخ به این سئوال را جسته و گریخته در پاسخ سئوال های قبلی گفتم ولی کلا برای اینکه خیلی هم مباحث طولانی نشود این را می توانم بگویم که معنی موفقیت یک نشریه در جامعه ای مانند جامعه ما با آن ویژگی های منحصربفردش در عرصه رسانه که ساختارش حکومتی و دولتی است، کاملا متفاوت از دیگر جوامع است و ما نمی توانیم در خلاء به اصول جهانشمول برای موفقیت یک نشریه اشاره کنیم و بگوییم اگر یک نشریه یک تحریریه حرفه ای با بخش اداری و بازرگانی متخصص و مجرب و متناسب با کار رسانه ای داشته باشد، می تواند موفق باشد، چرا که چنین مجموعه ای را اگر ظرف حساب کنیم مظروف آن یعنی جامعه ما با آن ساختار رسانه ای اش، قابلیت پذیرش چنین ظرفی را ندارد و طبیعی است ظرفی که با مظروف هماهنگ نباشد، دوامی هم نخواهد داشت.

البته ممکن است گفته شود در چنین مظروفی نیز نشریاتی بوده و هستند که موفق هستند، یعنی هم تیراژ بالایی دارند و هم تحریریه های حرفه ای درست کردند و محتواهای خیلی خوبی تولید می کنند که من معتقدم این گونه نشریات یا به یک شکلی وابسته به حاکمیت هستند مانند همشهری که صاحب امتیاز و مدیریتش دست شهرداری تهران است و در اوایل زمان تاسیس بخاطر سرمایه گذاری عظیم و اراده مدیریت، واقعا از هرنظر یک بنگاه مطبوعاتی حرفه ای موفق بود ولی با تغییر شهرداران تهران دچار افت شدید در محتوا و متعاقبا در تیراژ و  جذب آگهی شد یا اینکه نشریاتی هستند که با عناوین موضوعی خاص مانند خانواده، حوادث، ورزش و تفریحات درعرصه مطبوعات موفقیت های خوبی کسب کردند که غالبا در قالب مطبوعات زرد تعریف می شوند و خیلی به مباحث کلی ما مرتبط نمی شوند.

 گرچه مطبوعاتی هم وابسته به بخش خصوصی چه در گذشته و چه در زمان حال بوده و هستند که عملکرد خوبی از نظر حرفه ای گرایی و رعایت اصول روزنامه نگاری داشته و دارند ولی چون از نظر اقتصادی وابسته به دولت و یا بنگاه های اقتصادی به ظاهر خصوصی و خصولتی هستند، دایره مانورشان محدود است و به رغم داشتن روزنامه نگاران و خبرنگاران متخصص، مجرب ، حرفه ای و شجاع در برزخ بقا و سقوط به صورت کجدار و مریز فعالیت می کنند.

مطبوعات دولتی و حکومتی هم تکلیف شان مشخص است و اینها در هر شرایط موفقند، چرا موفق نباشند وقتی که بودجه دولتی و حکومتی دارند، امنیت قضایی هم که دارند و منابع خبری هم که در اختیار آنهاست! اینها موفق نباشند کی می خواهد موفق باشد!  

ادامه دارد

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - پایگاه خبری اولکامیز بخشی از گفت و گوی مفصل تاج محمد کاظمی مدیرمسئول هفته نامه سراسری همزیستی و پایگاه خبری همزیستی نیوز را با ماهنامه ترکمن دیار منتشر کرده است که عینا در پی می آید:

« تاج محمد کاظمی از معدود روزنامه نگاران ترکمنی است که نشریات سراسری از جمله روزنامه های کیهان و اطلاعات در سالهای دور، از گزارش های ویژه و ناب وی بهره ها برده اند. بیش از دو دهه است که روزنامه همزیستی با مدیریت و همّت وی طبع و نشر می یابد.

در این گفت و گو با ورود به حریم حرفه روزنانه نگاری، مباحثی در زمینه؛ استقلال روزنامه نگاران، ضرورت نگرش اخلاقی به فعالیت های رسانه ای، تقویت اخلاق حرفه ای، پاسداری از حقوق و منزلت و کرامت انسانها، مطبوعات و تحولات و افت و خیزهای آن در  دوره های مختلف حیات اش ، آسیب شناسی مطبوعات محلی از منظر  روزنانه نگاری حرفه ای ، ویژگی های امر خبرنگاری و آموزش و توسعه حرفه روزنامه نگاری و بسی مطالب متنوع دیگر را با این روزنامه نگار برجسته کشوری درمیان گذاشته ایم.

البته سئوالات متعددی با این فرهیخته ارجمند در میان نهاده ایم، و پاسخ های مشروح و موسّعی هم داده شده، به همین جهت مصاحبه را در چند قسمت منتشر می کنیم.

ضمن گرامیداشت روز خبرنگار و با یاد و خاطره خبرنگار برجسته و همکار پیشکسوت نشریه، مرحوم مغفور آنه محمد بیات، این گفت و گو را با هم می خوانیم :

  • خانه مطبوعات چه نقشی می تواند در اعتلای نشریات، بویژه حرفه روزنامه نگاری و خبرنگاری و… داشته باشد؟ آیا نیاز به سندیکایی خاص احساس نمی شود تا مدافع صنف خبرنگاران و نشریات مستقل باشد تا قدم های موثرتری در رفع مشکلات این صنف که در واقع مدافع برحق مخاطبان که همانا مردم که بواقع صدایشان شنیده نمی شود، باشد؟ چرا که به زعم من، سندیکاها و تشکلات صنفی و… نه تنها، مکانی برای تبادل تجربیات و اطلاعات همگان است، که با تشکیل جلسات مستمر ماهانه، انتقال تجربیات صورت گرفته و احتمالا انتقادات سازنده مطرح شده و یا بستری برای ارائه پیشنهادات و راهنمایی ها و راهگشایی هایی ارزنده هم فراهم گردد، بلکه موجبات فراهم شدن امکانات و تسهیلات بیشتر، برای پیشرفت کار صنفی خواهد بود.

قبل از هر چیز بهتر است اول ببینیم این «خانه مطبوعات» که شما درباره نقش آن سئوال می کنید چیست و چگونه در عرصه مطبوعات کشورمان پیدا شده است، به عبارت دیگر بررسی کنیم که این تشکل یا نهاد یا سازمان غیردولتی، جایگاه و ساختارش در چه حدی است که بتواند نقشی در توسعه و به قول شما اعتلای مطبوعات ایفا کند.

من به شحصه معتقدم ایجاد خانه مطبوعات در کشورمان مانند بسیاری از نهادها و تشکل های دیگر در سایر عرصه ها،  ماحصل تفکری کاملا حکومتی و دولتی است که برخلاف اکثریت قریب به اتفاق کشورهای دنیا، مطبوعات را نه در کنار قدرت بلکه در دل قدرت تعریف می کند. یعنی مطبوعات که ذاتا باید مستقل و آزاد باشند تا رسالت اصلی خود را که نظارت بر قدرت و نقد عملکرد آن است، به خوبی و بموقع انجام دهند، از دیدگاه این تفکر باید بخشی از این قدرت باشد و در راستای تقویت آن توسعه یابد!

این تفکر برای رسیدن به اهدافش از همان اول، مطبوعات را با کمک  مجلس قانونا در اختیار دولت قرار داد و برخلاف روال معمول در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای دنیا، انتشار مطبوعات را منوط به اخذ مجوز از یک هیات حکومتی و دولتی کرد، در صورتی که در دنیا اینگونه نیست و شما می توانی با ثبت رسمی نشریه خود مانند اینکه شرکتی را می خواهید ثبت کنید، شروع به انتشار نشریه خود می کنید و البته در قبال محتوای آن در برابر قانون باید پاسخگو باشید.

من نمی خواهم وارد جزئیات تبعات و پیامدهای ناگوار حکومتی و دولتی شدن مطبوعات شوم که چگونه جایگاه و شان حرفه روزنامه نگاری را به پایین ترین سطح تنزل داد و مطبوعات را که در دنیا به درستی به عنوان رکن چهارم دموکراسی شناخته می شود، کاملا از کارکرد ذاتی اش خالی کرد.

طبیعی است در چنین شرایطی و با حاکمیت چنین تفکری درعرصه مطبوعات، هرگونه نهاد و تشکل مطبوعاتی از جمله خانه مطبوعات هم که اتفاقا در تشکیل آن دولت از طریق وزارت ارشاد نقش محوری دارد، برای توسعه مطبوعات محلی از اعراب نخواهد داشت، چرا که مطبوعاتی که مدیرمسئول، سردبیر، خبرنگار و مسئول نمایندگی آنها در هیات مدیره آن عضو می شوند فاقد استقلال هستند وبطور طبیعی این افراد نیز شق القمر که نمی توانند بکنند! به همین خاطر شما می بینید که بزرگ ترین مباحث و چالش های خانه های مطبوعات فعلی، تسهیلات بانکی ارزان قیمت، توزیع کارت های هدیه، دادن بیانیه های حکومتی و  دعوت از خبرنگاران برای پیوستن به کمپین های سفارشی است. البته در مقاطعی از تاریخ و با توجه به نوع سیاست های دولت وقت، خانه های مطبوعات تحرکات سیاسی و صنفی هم از خود بروز می دهند که بیشتر مقطعی و فصلی است و با تغییر دولت ها فروکش می کند.

بنا براین، حانه مطبوعات با این ساختار فعلی مطبوعات، به قول معروف، ره به جایی نخواهد برد! اما اینکه می فرمایید « آیا نیاز به سندیکایی خاص احساس نمی شود تا مدافع صنف خبرنگاران و نشریات مستقل باشد……. » اتفاقا شما در سئوال تان درست به هدف زدید، یعنی درهر صنفی از جمله مطبوعات باید سندیکا تشکیل شود، تعریف سندیکا یا اتحادیه یا اتحادیهٔ صنفی عبارت است از: « یک تشکیلات خودگردان از افراد، بنگاه‌های اقتصادی، شرکت‌ها یا افراد حقوقی است که برای ارتقاء منافعی که در آن سهیم هستند، تلاش می کنند. در اکثر موارد، هدف این تشکل‌ها این است که سود اقتصادی خود را به حداکثر برسانند».

با این تفاصیل، مطبوعات نیز به عنوان یک صنف از این تعریف نمی تواند جدا باشد، البته همانطور که پیش تر گفتم تفکر حکومتی و دولتی کردن مطبوعات، متاسفانه قرائت خود را بر مطبوعات کشور حاکم و با تاسیس بنگاه های بزرگ مطبوعاتی وابسته به حکومت، دولت و نهادهای عمومی همه امکانات، هم نرم افزاری و هم سخت افزاری، را در عرصه مطبوعات قبضه کرد و طبیعی است در چنین شرایطی حرف چند روزنامه بزرگ نسبتا خصوصی پایتخت و هزاران نشریه قد و نیمقد ضعیف در شهرستان ها هم که در یک رقابت نابرابر با غول های مطبوعات حکومتی و دولتی صرفا برای بقا تلاش می کنند، برای تشکیل یک سندیکا واقعی ره به جایی نخواهد برد.

در تمام دنیا مطبوعات برای خودشان سندیکا دارند و دولت نه تنها در کار آنها دخالت نمی کند بلکه اساسا توان دخالت ندارد، چرا که ساختار مطبوعات کاملا خصوصی و مستقل است و از نظر اقتصادی نیز وابسته به دولت یا نهادهای عمومی مانند شهرداری ها نیستند، بلکه مانند یک بنگاه اقتصادی در یک فضای رقابتی سالم فعالیت می کنند و دولت می داند که ورود به حریم مطبوعات و دخالت در امور آنها همان و کله پا شدن همان!! به این معنی که  چون دولت ها از دل پارلمان(مجلس) های منتخب مردم شکل می گیرند و بقای پارلمان ها هم به شدت به افکار عمومی وابسته است، بنابراین مطبوعات به عنوان نماینده افکارعمومی برای پارلمان بسیار حیاتی است و در نتیجه دولت برآمده از پارلمان، نمی تواند نگاه چپ به مطبوعات داشته باشد!

این تقسیم و تعدیل قدرت برای جامعه ما البته چندان آشنا نیست و مطبوعات ما بخاطرساختار حکومتی و دولتی آن، سهمی از قدرت ندارند، چرا که همانطور که دراوایل عرایضم گفتم مطبوعات ما در دل قدرت تعریف شده اند نه در کنار قدرت برای کنترل آن!

به هرحال، من معتقدم تمام مواردی که شما در سئوال تان به درستی درباره نقش و کارکرد سندیکای مطبوعات مطرح کردید، متاسفانه در ساختار فعلی مطبوعات ما موضوعیت ندارد و نه تنها خانه مطبوعات بلکه هر تشکل مطبوعاتی در هر شکل و شمایلی نمی تواند در بستر فعلی مطبوعات ما برای توسعه واقعی روزنامه نگاری و صنعت رسانه ره به جایی ببرد.

ادامه دارد

ادامه مطلب...

هفتصد و پنجاه و ششمین شماره نشریه همزیستی به تاریخ دهم مردادماه یک هزار و چهارصد و سه در هشت صفحه منتشر شد.

در این شماره می خوانیم:

  • پزشکیان: خاک پای ملت شریف ایران هستم
  • دولت چهاردهم متکی بر اصول اخلاقی و حفظ کرامت انسانی است

مسعود پزشکیان رییس جمهور در مراسم تحلیف خود در مجلس:

  • باید به کرامت و حرمت زنان و دختران آزرده شده از تحقیر بازگردیم
  • آیا دولت مسعود پزشکیان می تواند در 4 سال محرومیت زدایی کند؟
  • کرباسچی: اولین قدم پزشکیان برداشتن فیلترینگ است
  • پایان نامه فروشی؛ تجارت پرسود در بازار سیاه
  • قشم به لحاظ فضاهای آموزشی با استاندارد کشوری فتصله دارد
  • 20 ویژه برنامه رونق اقتصاد شهری در بندر لافت جزیره قشم تدوین شد
  • و چند یادداشت و خبر دیگر

نشریه همزیستی از سال 1380 با گستره توزیع استان گلستان و از سال 1395 با گستره توزیع سراسری با صاحب امتیازی و مدیرمسئولی تاج محمد کاظمی منتشر می شود و پایگاه خبری آن  hamzistinews.ir است.

پیشخوان

آخرین اخبار