b_300_300_16777215_00_images_0310_collage-2.jpg

راه اندازی تلویزیون فارسی ترکیه (تی آر تی)‌ و خواب مسوولان ایرانی//

کارکرد نامناسبت صداوسیما و نبود شبکه های رادیو تلویزیونی خصوصی، جای خالی را برای بازیگری رسانه های فارسی زبان خارج از کشور باز می کند.

در حالی که مسوولان ایرانی بر انحصار داخلی رادیو تلویزیون اصرار دارند شبکه های تلویزیونی خارجی فارسی زبان یکی پس از دیگری افتتاح می شوند.

به تازگی شبکه فارسی زبان تلویزیون دولتی ترکیه (تی آر تی فارسی ) راه اندازی شد.

 بعد از شبکه های فارسی زبان بی بی سی و صدای امریکا، تی آر تی فارسی، سومین شبکه تلویزیونی فارسی زبان است که از سوی دولت ها و کشورهای دیگر راه اندازی می شود.

دیگر شبکه های تلویزیونی فارسی زبان موجود در خارج از  کشور، یا متعلق به بخش خصوصی اند یا به صورت علنی و رسمی متعلق به دولت ها و کشورهای دیگر نیستند.

تی آر تی برخلاف این دو شبکه، در کشور همسایه است و در نتیجه، هم دسترسی بیشتری به ایران دارد و هم ارتباطات میان دو کشور و دو جامعه ایران و ترکیه، قابل مقایسه با دو مورد قبلی نیست.

شناخت از جامعه ایران در میان سازمان رادیو تلویزیون ترکیه نیز به مراتب بیش از انگلیس و امریکاست.

ضمن اینکه برخلاف صدای امریکا و بی بی سی ، تی آر تی در ایران دفتر و خبرنگار دارد. البته تی آر تی ترکیه دفتر دارد و نه تی آر تی فارسی . هنوز مشخص نیست آیا ایران به تی آر تی فارسی هم مجوز فعالیت در ایران می دهد یا خیر. نکته اینکه صداوسیمای ایران هم از سال ها قبل، شبکه تلویزیونی به زبان آذری / ترکی برای مردم جمهوری آذربایجان و ترکیه راه اندازی کرده بود.

فعالیت شبکه تلویزیونی تی آر تی فارسی دو حالت خواهد داشت. حرفه ای یا غیرحرفه ای. در هر دو صورت،‌ راه اندازی تی آر تی فارسی ، در فضای رسانه ای و کلی ایران، زلزله ای به وجود خواهد آورد. زلزله ای به مراتب بزرگ تر از زلزله ای که راه اندازی تلویزیون بی بی سی فارسی در سال 1387 ایجاد کرد.

در حالی که کشور همسایه ایران یعنی ترکیه، شبکه تلویزیونی به زبان فارسی راه اندازی می کند و دهها شبکه تلویزیونی فارسی زبان در خارج از کشور فعالیت می کنند اما در ایران همچنان با انحصار در این حوزه روبه رو هستیم.

راه اندازی شبکه های رادیو تلویزیونی توسط بخش خصوصی ایران ممنوع است و صداوسیما همچنان در این بخش، انحصار را در دست دارد.

گرچه اندک اندک و گام به گام، اینترنت و محصولات اینترنتی از پادکست و پیام رسان ها تا شبکه اجتماعی و شبکه نمایش خانگی، این انحصار صداوسیما را کنار می زنند و آن را بی معنی می کنند اما همچنان رادیو تلویزیون خصوصی نداریم و از لذت و فواید آن هم بی بهره ایم.

 اینکه در منطقه،‌ همه کشورها، شبکه های خصوصی رادیو تلویزیونی دارند جز ایران ، نشانه ای از فقر و عقب ماندگی وضعیت رسانه ای ایران است.

مسوولان هم اقدامی برای رفع این ممنوعیت نمی کنند و از باب اینکه حرف مرد یکی است همچنان بر این انحصار و ممنوعیت اصرار دارند.

صداوسیما تاکنون نتوانسته به نیازهای اطلاع رسانی و سرگرمی مردم ایران پاسخ درخور و مناسب داشته باشد. زین پس هم نخواهد داشت داشت. اما کارکرد نامناسبت صداوسیما از یک سو و از سوی دیگر نبود شبکه های رادیو تلویزیونی خصوصی، جای خالی را برای بازیگری رسانه های فارسی زبان خارج از کشور باز می کند. اشاره به این نکته مهم است: در هیچ کشوری، هیچ رادیو تلویزیون دولتی نمی تواند همه خواسته های مردم را تامین و رضایت آنها را کسب کند.

این اصل بدیهی است که اگر کشوری رسانه های متنوع، بی طرف و مستقل داشته باشد که بتوانند آزادانه به فعالیت حرفه ای خود بپردازند چشم مردم دیگر به سمت رسانه های خارج از کشور نخواهد رفت چرا که از سوی رسانه های داخلی تامین می شوند.

ژاپن، کره جنوبی، انگلیس و امریکا مواردی از این مثال هستند که راه اندازی رسانه از جمله رادیو تلویزیون خارجی برای مردم این کشورها بی فایده است چون به لحاظ رسانه های داخلی تامین اند. مثال آن هم اقدام شبکه الجزیره برای راه اندازی شبکه "الجزیره امریکا" با مخاطب هدف "مردم آمریکا" است که بعد از مدتی ، تعطیل شد چون مخاطب و تاثیرگذاری لازم را نتوانست در جامعه امریکا کسب کند.

جدیدترین مورد هم حوادث سوریه و سرنگونی حکومت بشار اسد است که صداوسیما یا سکوت می کند یا بخش عمده خبرها را پوشش نمی دهد یا درگیر تناقضات داخلی خود است که بالاخره یک گروه را تروریست بنامد یا گروه مسلح یا مخالفان مسلح. حوادث سوریه برای هزارمین بار، ناتوانی صداوسیما را در بخش اطلاع رسانی نشان داد.

صداوسیما نه خود توانایی و امکان پوشش حرفه ای حوادث را دارد و نه اجازه می دهد دیگری با راه اندازی شبکه رادیو تلویزیونی، چنین کند. پس این کاملا طبیعی است که شکاف بزرگی به وجود می اید. شکافی که دیگران از آن بهره می برند.

البته نکته مثبت ماجرا در این است که با وجود همه نقاط منفی و اشکالات اما ترکیه به لحاظ فضای رسانه ای از ایران جلوتر است. راه اندازی تی آر تی فارسی در هر حال می تواند اتفاق مثبتی باشد از آن جهت که برای صداوسیما،‌ زمینه آموزش و تغییرات مثبت اجباری را فراهم می کند.

همانگونه که قبل از این هم،‌ راه اندازی و فعالیت شبکه های بی بی سی فارسی، من و تو و ایران اینترنشنال با همه تلخی ها برای مسوولان،‌ زمینه تغییرات مثبت را در صداوسیما ایجاد کردند.

آیا وقت آن نرسیده مسوولان از خواب بیدار شوند و متوجه فاجعه ای شوند که انحصار و ممنوعیت شبکه های رادیو تلویزیونی در ایران ایجاد می کند؟

رضا غبیشاوی / منبع: عصرایران

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دست خالی مدیریت فرهنگی در زمانه روایت‌ها

«تی‌آرتی» ترکیه آغاز به کار کرد؛ صداوسیما هنوز در فکر سانسور سریال‌ها و برنامه‌های داخلی و خارجی است

 در همین روزها که صداوسیما با ساترا به جنگ با پلتفرم‌ها رفته است و سعی در محدود کردن آنها دارد، در همین روزها که برنامه‌ای به خاطر گزارشگری عادل فردوسی پور به دستور حذف شده و سریال هایی از کنداکتور پلتفرمی تعلیق می‌شود، رقیب بی‌رقیب که دست هیچکس به آن نمی‌رسد تا حذف، تعلیق و تعطیلش کند، از راه می‌رسد.

حسین قره: شبکه تی‌آرتی که بنا به تعریف خودش «سازمان صداوسیمای ملی کشور ترکیه است.» بخش فارسی زبان خود را افتتاح و هدف خود را این گونه عنوان کرده که: «در دنیای امروز که حفظ زبان‌ها به معنای حفظ تاریخ، هویت و فرهنگ‌هاست و دسترسی به اطلاعات حق هر فردی است، TRT Farsi با هدف ارائه تحلیل‌ها و دیدگاه‌های تازه و دقیق به مخاطبان فارسی‌زبان، به‌ویژه در زمینه‌های جهانی و بین‌المللی، به فعالیت می‌پردازد.»

اینکه رقبای منطقه ای شبکه های تلویزیونی رسمی به زبان فارسی راه اندازی کرده و تلاش کنند تا مخاطبان ایرانی و فارسی زبان، آنان را ببینند و بشنوند، مشکلی نیست، مشکل آنجاست که صداوسیما نه در سطح منطقه بلکه در سطح داخلی نیز شبکه ای که بتواند مخاطبان گسترده پیشین خودش را جذب کرده و دوباره پای گیرنده های خود بکشاند، نداشته و حتی عرصه را برای ظهور و بروز تلاش های داخلی تنگ کرده است؛ اما فارغ از این تنگ نظریها چند نکته قابل بررسی است.

فرصت‌ها و زمان‌های از دست رفته

برای راه اندازی یک شبکه که بنا به معرفی خود : «در TRT فارسی، خواندن، شنیدن یا تماشای اخبار فقط آغاز مسیر است...» چنین افقی دارد، نیاز است تا پیش از این زیرساخت های فنی و نیروی انسانی را مهیا کند. برای جمع کردن این مجموعه گزینش هایی از فارسی زبانان برای تولید بخشی از برنامه ها انجام شود؛ اما پیش تر از آن ایده پردازان و دولتمردان جلسات متعددی داشته اند و ضرورت های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را بررسی کرده و بعد از آن برنامه ریزان آن ایده اصلی را به طرحی قابل اجرا تبدیل کرده و محاسبات اقتصادی و هزینه و بودجه سه تا پنج سال اولیه را برآورد کرده تا بتوانند در یک ساختمان جمع شده و برنامه های ساخته شده و زنده را به ماهواره ها ارسال و در تلویزیون ها قابل دیدن کنند. حداقل زمان صرف شده برای این مسیر سه سال است، حتی همین فرم سایت ساده تی‌آرتی فارسی که نزدیک به سایت تلویزیون هایی همچون بی بی سی فارسی است، نیاز داشته تا نیرو از خبرنگار و مترجم و تحلیلگر و دبیر و سردبیر و مدیران بالا دست را استخدام کرده و به کار بگمارد.

در این زمان (حداقل سه سال برنامه ریزی ترک ها برای ایجاد شبکه تلویزیونی) اگر آقایان پیمان جبلی و وحید جلیلی که مدیریت کلان رسانه ملی را با عناوینی همچون رییس و قائم مقام در اختیار دارند، اطلاعی نداشتند که کشور دوست و همسایه (که پیش از این چندین شبکه فارسی زبان توسط تجار و سرمایه گذاران ایرانی شکل گرفته و سریال های متعدد ترکی ترجمه و دوبله شده و از آن شبکه ها پخش شده و مخاطبان گسترده ایرانی داشته است) به دنبال راه اندازی چنین شبکه ای است، چرا آن جایگاه سازمانی را اشغال کرده اند و اگر می دانستند و هیچ برنامه ای نداشته اند و هیچ تلاشی نکرده اند جز پخش تکرار تکراری‌ها و ساخت و پخش چهار سریال که حتی مردم زمان پخش دقیق آن را هم نمی دانند، دقیقا در آن سازمان چه می کنند.

سانسور، فیلترینگ و دیوارکشی‌های سیاسی

در زمان برنامه ریزی کشورهای همسایه برای ایجاد شبکه های فارسی زبان با هر نیتی حتی خیرخواهانه، آقایان برای گستره فرهنگ ایرانی که بزرگتر از فارسی زبانان است و در پهنه آسیا سایه دارد چه کرده اند، جز دیوار کشی عقیدتی – ایدئولوژیک داخلی با رقبا و دشمنان فرضی. به جز قیمومیت برای مردم و خودبرتر بینی مضحک و بی حاصل برای ملتی که پول می دهد تا سانسورها را بخرد و با کمی تاخیر (دیلی) سد فیلترینگ را سوراخ کند تا آنچه شما می خواهید با سانسور به او نشان دهید، اصل و اورژینالش را ببیند. تا کی واحد دوبلاژ برقرار خواهد بود تا فیلم و سریال سانسور شده دوبله کند وقتی که بدون سانسور در دسترس است، تا کی می شود، افتتاحیه ها و اختتامیه ها و جشنواره ها و بازی های جهانی و منطقه ای را حذف و سانسور کرد و پخش نکرد و گلدان، جای تماشاچی اصلی در سالن ورزشی گذاشت و یا صد بار یک ضربه گل را پخش کرد تا شادی پس از گل فلان زن و مرد آن سوی جهان دیده نشود، وقتی که شما برای حذف می گذارید اگر فرصت را به نیروهای خلاق می دادید در این گل و لای دست و پا نمی زدید و هر روز با حرکت مهره ای آچمز نمی شدید.

 آقایان تنها تلاشی که در این مدت انجام داده اند که به سمع و نظر مردم رسید، حذف برنامه گفتگومحور و بدون سانسور «شیوه» بود، که حداقل طرفداران جریان های سیاسی داخلی را به دیدن این برنامه وامی داشت و به دلیل صراحت بعضی از مهمانان گفته های آنان در شبکه های اجتماعی پربازدید (وایرال) می شد. حذف برنامه ای که جایگزین نداشت و نشان داد شانه های دالان های قدرت برای تحمل قدری حرف تلخ و واضح و آشکار کم توان است و نمی پسندد و برنامه را با سر بر زمین می زند. از سوی دیگر تا دلتان بخواهد برنامه های تلویزیون و رادیو به دستان «اسکل‌های نظام» است (عین واژه ای است که یکی از برنامه سازان برای خودش به کار برد و به تلویزیون برگشت) تا برنامه های صد من یک غاز بسازند و کمترین میزان مخاطب در حد برفک داشته باشند و میلیاردها تومان بودجه مملکت را هدر دهند.

ثمره کارهای آقایان نیست ولی آمار ارائه کنند که شبکه های تلویزیونی پرس تی وی، العالم و... چه تاثیری در جهان، کشورهای عربی و اسلامی منطقه داشته است.

فروپاشی سوریه و همزمانی معنادار آغاز به کار یک تلویزیون فارسی در ترکیه

 همزمانی معنادار شروع به کار شبکه تی‌آرتی ترکیه درست بعد از حوادث و فروپاشی دولت سوریه و گریختن رییس جمهور آن کشور، در مقابل دست خالی صداوسیما و ساختار فرهنگی و مشغول بودن شورای عالی انقلاب فرهنگی به نوشتن قوانین عجیب و غریب و اصرار به فیلترینگ، نشان می دهد، آقایان اصلا در فضا و حال و هوای جهانی نیستند. اصلا نمی دانند چه تاثیر فرهنگی و سیاسی ای دارد زمانی که مردم می بینند در همسایگی آنان کشور عربستان برای ده سال آینده برنامه ریزی کرده تا مسابقات جام جهانی را در شهری که هنوز شن های روان حاکم آن هستند، برگزار کند و آنان باید چشم به ساعت ها بدوزند که در انتهای پاییز و آغاز زمستان برقشان نرود که اگر این شد آب هم قطع است و باید سرما را هم تحمل کنند.

 آقایان انگار واقعا نمی دانند که مردم خسته شدند از اینکه تا دولت غیر همسو با آنان به کرسی دولت (که بخش کوچکی از قدرت است) نشست، نزاع را شروع کرده و سریعا منتقدان را به خط کنند تا تمام تقصیرات را بر گردن دولتی بیندازند که هنوز یک فصل نیست که نیروهایش را چیده و واقعا هنوز فرصت نکرده مثل دولت های قبل منابع را نابود کند، دعواهای بی سرانجامی را راه نیندازند. که دیگر مخاطبی ندارد، گزارش های بی سر و تهی که حتی دست مایه طنز و استهزا در شبکه های اجتماعی هم نیست.

 آقایان واقعا بی خبرند که در دنیایی که روایت ها، زیربنای فرهنگ های کهن را دستخوش تغییر کرده و عقب ماندگی ها دیگر قابل پوشاندن نیست و عیان و مشهود است، چسبیدن به روایت های سه چهار دهه پیش و اصرار به تعریف همان ها بدون هیچ خلاقیت و جذابیت یک خطای عمیق و نابود کننده است.

 قطعا همه کشورها مشکلات خودشان را دارند، اما مسئله روایت هاست که رویاهای ملی را می سازد، کاری که صداوسیما و نهادهای فرهنگی بدون توجه به خواسته های مردم نتوانستند، محقق کنند.

 در همین سال ها که یکی دو شبکه مستقر در ترکیه توانست در هماهنگی با نهادهای دولتی و خصوصی آن کشور بخش بزرگی از توریسم و سرمایه های طبقه متوسط و رو به بالای ایران را به خود جلب کرده تا آنجا سرمایه گذاری کنند، وضعیت سرمایه گذاری و توریسم در داخل مشخص است و قابل مقایسه. با شکل گیری شبکه تی‌آرتی باید منتظر ماند و دید تا بخش دیگری از هنرمندان و برنامه سازان دعوت به کار شده و همین بضاعت ها هم از دسترس نهادهای فرهنگی خارج شوند.

 آنها در افتتاحیه چه گفتند

فخرالدین آلتون رئیس مرکز ارتباطات ریاست‌جمهوری ترکیه در افتتاحیه این شبکه، انتشار محتوا به زبان فارسی را خدمت ارزشمند به بشریت دانست. از ضرورت ارتباط و پیوند دو ملت کهن گفت و تاکید کرد: «تعامل و پیوند میان این دو ملت، با وجود تمامی چالش‌ها، همچنان قدرتمند باقی مانده است. کافی است به دیوان کبیر مولانا نگاهی بیندازیم تا به قدرت این پیوند پی ببریم.»

 او همچنین با چاشنی انتقادهای جلال آل احمد به غرب به یک ضرورت اشاره کرد: «ما در این منطقه با تهدیدهای مشترکی مواجه هستیم و همکاری و هم‌افزایی میان ما، ضرورتی انکارناپذیر است.»

 اشاره آلتون به سه نکته، گستره زبان فارسی، دیوان کبیر مولوی و جلال آل احمد، نشان از آگاهی او به بخشی از فرهنگ ایرانی است، هرچند که جایگاه آل احمد در ایران محل مناقشه است؛ اما مولوی و ادبیات فارسی مسئله مغفول مانده ای در مدیریت فرهنگی ماست.

حسین قره/ منبع: خبرآنلاین

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار