ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - مدام فکر می‌کند فردا کدام سوژه که در سر دارد را به ثمر برساند. با که صحبت کند که حاضر به مصاحبه بشود، چه بنویسد و حالا که نوشت با چه واکنشی مواجه می‌شود. نگرانی‌ها و دغدغه‌هایش تمامی ندارد؛ از مشکلات مالی، نداشتن امنیت شغلی و حتی محروم بودن از حقوق طبیعی مانند بیمه شروع می‌شود و به فشارهای بیرونی می‌رسد که گاه تا تعلیق و بی‌کاری پیش می‌رود.

۱۷ مرداد که می‌رسد همه به مدت یک روز پای درد دل خبرنگاران می‌نشینند و خبرنگاران هم با امید از دغدغه‌هایشان می‌گویند. چشمان آنها پر از امید است و همچنان انتظار دارند دغدغه‌هایشان روزی به سرانجام برسد.

روز خبرنگار بهانه‌ای شد تا خبرنگار ایسنا پای درد دل اصحاب رسانه بنشیند، از دغدغه‌های این روزهای خبرنگارانی بنویسد که با وجود فراز و نشیب‌های بسیار، در این حرفه پایدار ماندند، همچنان پویا هستند و در حوزه‌هایشان حق‌طلبی می‌کنند.

آنچه در این گزارش می‌خوانید، گفت‌وگو با خبرنگاران قدیمی حوزه‌های مختلف است که این روزها در مطبوعات و خبرگزاری‌های کشور مشغول به کار هستند.

 

ـ میترا لبافی - خبرنگار نشر و ادبیات صداوسیما

«ما هم مثل بقیه. با همان دغدغه‌ها زندگی می‌کنیم؛ از گرانی ارزاق تا مسکن. از حقوق کم تا مزایای اندک. تنها فرقمان شاید این باشد که تا در این شغل هستیم اگر واقعا خبرنگار باشیم بعضی شب‌ها حتی خواب گزارش می‌بینیم. مدام فکر می‌کنیم فردا کدام مصاحبه را انجام دهم چه مقاله‌ای بنویسم و گزارش نیمه‌کاره‌ام را چطور تمام کنم. و وقتی کار تدوین یک گزارش به پایان می‌رسد برای کار بعدی خیز برمی‌داریم و تازه خیلی وقت‌ها چند تا گزارش را با هم دست می‌گیریم. دغدغه یک خبرنگار شاید بیش از هر چیز خود خبرنگاری باشد.
با این همه من اصلا موافق این رویه نیستم. یک خبرنگار باید دغدغه‌های دیگری هم ایجاد کند. اصلا ما هر چه دغدغه داشته باشیم کم است، وگرنه می‌روی در همان اقیانوس به عمق یک سانت.
منبسط می‌شوی و هیچ چیزی هم بارت نیست.
پس نوشتن برای خودت چه می‌شود؟ فیلمسازی؟ عکاسی؟ خبرنگاری مادر رشته‌های بسیاری است. مبادا در آن غرق شویم و بعد از سال‌ها بی‌هیچ آموزه متفاوتی صحنه را ترک کنیم. خلاصه این‌ها دغدغه‌های من است. شاید حوضچه‌ای باشد و اقیانوس نباشد ولی دست‌کم می‌دانم یک سانت نیست و خیلی برایم عمیق و جدی است.»

 

ـ معصومه ملکی - خبرنگار حوادث جام جم

«ابتدا می‌خواهم روز خبرنگار را به هم خبرنگاران ایران زمین تبریک بگویم و برایشان آرزوی بهترین ها را داشته باشم. گفتید از دغدغه‌های خبرنگاری بنویسم. خبرنگاری اول یک عشق درونی است. چرا که اگر این عشق نباشد ما هم نمی‌توانیم تاب کار در این حرفه را بیاوریم. خرسندم که در یک دهه اخیر حضور خبرنگاران خانم که اکثریت آنها تحصیلکرده‌اند و تجربه‌های علمی خوبی دارند، این تابو را شکسته که تفاوتی میان خبرنگار زن و مرد وجود ندارد. 

در این حرفه هرچند شرایط بیمه، حقوق و بازنشستگی بیشترین دغدغه‌های هر خبرنگاری است و دوست دارد، در کارش امنیت مالی و کاری داشته باشد اما با توجه به این شرایط و دغدغه‌ها نباید هر خبرنگاری رسالت اصلی کار و حرفه خبرنگاری‌اش را فراموش کند. ما چشم بینای جامعه‌مان هستیم، پلی میان مسوولان کشورمان و مردم هستیم. از سویی نبود یک انجمن صنفی مستقل و بدون وابسته برای روزنامه‌نگاران نیازی است که سال‌ها نبود آن را می‌توان احساس کرد؛ چرا که اگر یک انجمن مستقل وجود داشت که همه خبرنگاران در آن عضو باشند، راحت‌تر می‌توانند مشکلات کاری و صنفی خود را پیگیری کنند. از طرفی دیگر باید زمینه آموزهاش تخصصی برای همه خبرنگاران، به ویژه خبرنگاران شهرستان‌ها فراهم شود؛ چراکه نبود آموزش‌های لازم در زمینه خبرنگاری باعث می‌شود که در همان سطح اولیه باقی بمانند و رشد و پیشرفت مناسبی نداشته باشند. همچنین از مسوولان امر می‌خواهیم که شرایط و کمک‌هایی را برای رسانه‌ها داشته باشند که شاهد تعطیلی هیچ رسانه نباشیم و رسانه‌ها را حمایت کنند. چرا که وقتی رسانه‌ای تعطیل می‌شود، خبرنگاران بسیاری بیکار می شوند و خود این امر مشکلات بسیاری را برای آنها و خانواده‌هایشان رقم می‌زند. امیدوارم هیچ وقت رسانه‌ای تعطیل نشود.»

 

ـ احسان بداغی - خبرنگار پارلمانی روزنامه ایران

«مهمترین دغدغه من در حوزه کار رسانه‌ای کاهش مداوم اعتبار رسانه‌ها و اخبار رسمی در فضای عمومی جامعه است که زمینه‌ساز رشد قارچ‌گونه رسانه‌های غیرمعتبر می‌شود و علاوه بر آن سبب می‌شود که امکان انتشار شایعات و اخبار جعلی به جای واقعیت در اذهان عمومی به شدت افزایش پیدا کند.

رسانه‌های رسمی ما تحت تاثیر عواملی چون فضاهای امنیتی و قضایی، مشکلات مالی، هدایت توسط چهره‌ها و جریان‌های سیاسی و در مورد صدا و سیما انحصار کامل فعالیت در حوزه‌های تلویزیونی و رادیویی، یا اساسا امکانی برای انعکاس واقع‌گرایانه رویدادها و بیان آزادانه نظرات و دیدگاه‌ها و نقدها را ندارند و یا اگر این آزادی را داشته باشند (مانند صداوسیما و یا برخی از خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها) دغدغه این کار را ندارند.

به همین دلیل رسانه‌های ما اندک اندک از متن واقعی رویدادها فاصله گرفته‌اند و بازتاب‌دهنده کامل واقعیت نیستند و مخاطب برای دریافت اخبار مربوط به رخدادها ناچار به رجوع به رسانه‌های خارجی و غیررسمی می‌شود. در عین حال وضعیت یاد شده بدان دلیل که جای چندانی برای بیان آزادانه نظرات ندارد، جامعه هم محتوای آن را بازتاب نظرات خود نمی‌داند و از آن فاصله می‌گیرد.

خلاء یاد شده بر اثر این دو موضوع توسط رسانه‌های غیررسمی از کانال‌های تلگرامی گرفته تا سایت‌ها و تلویزیون‌های خارجی پر می‌شود که مسوولیت چندانی در قبال صحت اخبار و گزارش‌های خود ندارند و در موارد متعددی هر نوع شایعه و مطلب کذبی را به جای خبر منتشر و مردم هم به جای واقعیت آن را می‌پذیرند.

این وضعیتی خطرناک برای کشور است که می‌تواند با تغییر ذهنیت و تصور مردم بر اساس همین دست جعلیات در پوشش خبرهای واقعی، زمینه‌ساز بحران‌های اجتماعی، امنیتی و حتی سیاسی شود و حتی مانند شایعه انتقال آب خوزستان به کویت به اغتشاش هم بیانجامد. تنها دوای این وضعیت هم چیزی نیست جز دادن آزادی عمل به رسانه‌ها و برداشتن انحصار از حوزه‌هایی چون رادیو و تلویزیون.»

 

ـ مجتبی احمدی - خبرنگار فرهنگی هنری

«۱۸ سال است که به عنوان خبرنگار فعالیت می‌کنم. کاری با دستمزد پایین و کلی توقعات که نمی‌توانی همه را راضی کنی. معتقدم افرادی که در این حوزه کار می‌کنند، یک خاصیت دارند و آن اینکه عاشق‌ کارشان هستند. در تمام این سال‌ها با آدم‌های مختلفی روبه‌رو شدم، آدم‌هایی که حتی تحصیل‌کرده‌ی این رشته بودند آمدند کار کردند اما دوام نیاوردند. فکر کن شغلت این است که آدم‌های دیگر را معروف کنی، با کوچکترین دستمزد مسوول بالا بردن دستمزد آدم‌های دیگر هستی. در حقیقت تو وسیله‌ای برای اینکه بقیه به هدفشان برسند. با رفتارهای ناملایم، نامناسب و گاهی اوقات همه‌ی شرایط برای اینکه تو از کارت دلسرد شوی وجود دارد، اما تو دلسرد نمی‌شوی. این یعنی که یک عشق، فقط یک عشق می‌تواند همکاران من را در خبر حفظ کند. تمام این سال‌ها پر از خاطره است. اتفاقات متفاوت، ویژه‌نامه‌ها، گفت‌وگو با آدم‌های مهم، آدم‌هایی که جایگاه مهمی در عرصه‌ی مدیریت دارند با تو مصاحبه کردند اما به واسطه‌ شرایطی که پیش می‌آید، همه‌ی حرف‌هایشان را تکذیب می‌کنند. آدم‌هایی که گاهی اوقات پاسخگوی ما نیستند، اما زمانی که لازم باشد به راحتی ما را پیدا می‌کنند. بهترین کیفیت را با کمترین هزینه‌ها و دستمزدها ایجاد کردیم و توقعمان هم بسیار پایین بوده است.

به جرأت می‌توانم بگویم بالاترین توقعی که یک خبرنگار حرفه‌ای در عرصه‌های مختلف دارد احترام است. احترام در عرصه خبر یعنی قرار مصابه را بهم نزنی. درباره‌ی شیرینی‌های این حرفه هم باید بگویم، که گاهی اوقات ما به عنوان خبرنگار پیش‌بینی‌هایی می‌کنیم که یک آدم حرفه‌ای نمی‌تواند این کار را بکند.»

 

ـ مرجان لقایی - خبرنگار حوادث شرق

«بحث اینکه من خبرنگار بدون دغدغه‌ای در زندگی هستم به کنار، می‌خواهم درباره‌ خبرنگاری صحبت کنم.

چیزی که همیشه ذهن من را در این مدتی که به ویژه شرایط کشور شرایط نرمالی نیست درگیر کرده است، بی‌حسی اجتماعی است که جامعه را فرا گرفته است. نمی‌خواهم بگویم که ما خبرنگاران اینقدر به فکر مردمیم. واقعیت این است که این بی‌حسی اجتماعی همه‌ی ما و ابعاد زندگی ما را به عنوان شهروند ایرانی تحت تاثیر قرار می‌دهد. این بی حسی اولا باعث می‌شود عواطف و حس انسان دوستی مردم نسبت به هم کم شود و دوم اینکه باعث می‌شود نسبت به مسائلی از جمله مسائل فرهنگی که رسانه‌ها و خبرنگاران هم که زیرمجموعه آن هستند بی‌تفاوت بشوند.

نزدیک انتخابات می‌شویم. یکی از مهم‌تری ارکان دموکراسی در هر کشوری انتخابات است. این بی‌حسی اجتماعی ممکن است آن مسئله را تحت تاثیر قرار دهد و خب اگر در انتخابات شرکت می‌کنیم برای داشتن زندگی بهتر است. واقعا این بی‌حسی اجتماعی باعث می‌شود نسبت به سرنوشت خودمان هم بی تفاوت باشیم و البته این اتفاق آثار مخرب خود را در دراز مدت نشان بدهد. به هر حال در شرایط بحرانی هستیم به روزمره‌گی‌هایمان فکر می‌کنیم اما کمی که ثبات به کشور برگشت این بی‌حسی الان خودش را پررنگ نشان می دهد. این به این معنا نیست که من به عنوان خبرنگار هیچ دغدغه‌ای ندارم و می‌خواهم بگویم به فکر مردمیم که البته که هستیم و باید باشیم. اما این مسئله زندگی شخصی و سبک زندگی ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به نوعی نه تنها فرد به فرد ما تحت تاثیر این وضعیت قرار می‌گیریم بلکه جامعه تحت تاثیر قرار می‌گیرد؛ به عنوان خبرنگار، اگر بخواهیم منافع مشترکان را حفظ کنیم باید سعی کنیم این بی‌حسی را کمتر را و البته از بین ببریم. چون در حوزه آسیب‌های اجتماعی کار می‌کنم خیلی با این موضوع درگیر هستم و هر روز آن را حس می‌کنم. این موضوع چیزی است که من را درگیر می‌کند حتی در ساعت‌هایی که در خانه درگیر کار هستم و یا خرید می‌کنم و با همسرم حرف می‌زنم این دغدغه‌ی بزرگی برای من است و مدام به این فکر می‌کنم که باید راهی برای آن پیدا شود.»

 

ـ عیسی محمدی - خبرنگار فرهنگی روزنامه همشهری

«بحثی که در کار ما در طول این سال‌ها پیش آمده بحث استقلال کاری است که نه وجود دارد و نه مثل گذشته مورد توجه است. مخصوصا برای ما به عنوان روزنامه‌نگاران رسانه مکتوب، بحث آینده کاری خیلی مطرح است. یک جامعه‌شناس در کشورمان کتابی ترجمه کرده بود که در آن عنوان شده بود، نصف شغل‌هایی که الان وجود دارد در ۲۰ سال آینده وجود نخواهند داشت. اگر خاطرتان باشد یک روباتی هم معرفی کرده بودند که کارهای خبرنگاری را انجام می‌داد. و عملا بدون دخالت انسان کارش را انجام می داد.

ظاهرا آینده روزنامه نگاری مکتوب که ما در آن فعالیت می‌کنیم، زیاد آینده درخشانی نیست و ما نمی‌دانیم ۵ سال دیگر، ۱۰ سال دیگر کجا هستیم. من خودم در ۴۰ سالگی پس از ۱۶، ۱۷ سال کار به جای اینکه به فکر بازنشستگی ۱۰ سال بعدم باشم، به این فکر می‌کنم ۵ سال بعد چه اتفاقی پیش خواهد آمد. اینکه آیا خود این شغل وجود خواهد داشت یا نه. همین کاری که در شبکه‌های اجتماعی انجام می‌دهند عملا همه‌ی خبر رسانی‌ها را عهده‌ دار می‌شوند و برای خود من بزرگترین دغدغه این است.

یکی از بزرگترین دغدغه‌های دیگر من این است که ما چند شغله هستیم و این خیلی من را اذیت می‌کند. به خاطر اینکه تک شغله بودن نیاز های زندگی را جواب نمی‌دهد دنبال دو یا سه شغل دیگر می‌رویم و نمی توانیم توانمان را در این شغل بگذاریم به دلیل مجبور می‌شویم کاری کنیم که باب میلمان نیست و با خوزه روزنامه‌نکاری تخصصی ما مغایرت دارد.»

 

ـ رضا سلیمان نوری - روزنامه‌نگار مشهدی

«دغدغه فعلی خبرنگاران ما معیشت است. یعنی ما دورانی داشتیم که خبرنگاران آرمان‌گرا بودند اما الان اینگونه نیست. ما در سال‌های گذشته شاهد پوست‌اندازی و تغییر نسل خبرنگاران بودیم. خبرنگارها در دوره‌های مختلف نگاه‌های مختلفی به وضعیت خودشان داشتند. در دوران مشروطیت و سال‌های اول انقلاب تا سال‌های بعد از جنگ تا حدود سال ۷۷ و تا پایان دوره اول دولت اصلاحات نگاه خبرنگاران نگاه دغدغه‌مند بود و اینکه این کار را با عشق و علاقه انتخاب کردند تا خدمتی به مردم و اصلاح جامعه‌شان بکنند. در دورانی که همان دوران سال ۸۰ به بعد محسوب می‌شود، خبرنگاری علم شد و نگاه خبرنگاران از آن نگاه آرمانی به نگاه زمینی و مادی تقلیل پیدا کرد و خبرنگاری تبدیل به شغل شد و به دنبال آن دغدغه‌های شغلی بیشتر شد. اینکه درآمدش خوب باشد، کارش تثبیت‌شده باشد، بیمه داشته باشد ساعت تفریحی بیشتری داشته باشد و...؛ در حالی که این تغییر در دوران‌هایی که عرض کردم به هیچ‌وجه محلی از اعراب نداشت.»

 

ـ محسن غفوری - فعال رسانه

«مطبوعات روز به روز در حال کم‌رنگ شدن هستند و این روند در ایران شدیدتر از سایر کشورهاست، چون علاوه بر اینکه باید با رسانه‌های نوین رقابت کنند دچار یکسری بحران‌های دیگر هم شده است که یکی از این بحران‌ها بالا رفتن قیمت کاغذ و هزینه‌های چاپ برای مطبوعات است. متاسفانه در ایران سرانه مطالعه پایین است و مردم خیلی علاقه‌ای به خریدن و خواندن روزنامه ندارند و بالا رفتن  هزینه‌های روزنامه‌داری هم باعث شده که این کار از لحاظ اقتصادی صرفه‌ای نداشته باشد و چه بسا در بسیاری موارد زیان‌ده هستند. و هر سال که می‌گذرد درصد زیادی از مطبوعات به خاطر عدم جبران هزینه‌ها و اینکه نمی‌توانند اقتصاد رسانه‌شان را بچرخانند، ناچارند از دنیای رسانه خداحافظی کنند. این روند چنان شدت گرفته که شاید در ۵ سال آینده ما چیزی به عنوان روزنامه و نشریه نداشته باشیم.

این موضوع در زندگی بسیاری از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران تاثیر گذاشته. به طوری که خیلی از خبرنگاران را می‌شناسم که با سابقه ۱۰ ـ  ۱۵ ساله بیکار شدند و نتوانستند در این حوزه کار جدید پیدا کنند و مجبور شدند شغل دیگری را انتخاب کنند؛ در حالی که علاقمند بودند در حوزه مطبوعات کار کنند، ولی از آنجا که رسانه نتوانسته هزینه‌هایش را تامین کند، دچار تعطیلی یا تعدیل نیرو شده و خواه ناخواه به حوزه دیگری کوچ کرده‌اند حوزه‌هایی که هیچ ارتباطی به کار خبر و اطلاع‌رسانی ندارد.
در این اوضاع و شرایط اگر با فعالان مطبوعات مشورت کنید به هیچ وجه به شما توصیه نمی‌کنند که وارد حرفه روزنامه‌نگاری شوید؛ چراکه آینده روشنی برای این کار متصور نیستند.

در کل شرایط اقتصادی رسانه‌ها متاثر از شرایط اقتصادی جامعه است و با توجه به اینکه در ایران اوضاع اقتصادی جامعه خوب نیست، مطبوعات هم اوضاع خوبی ندارند؛ چراکه شهروندی که قبلا روزنامه در سبد کالایش بوده، الان با این وضعیت اولین چیزی که حذف می‌کند، روزنامه است.»

 

ـ مهدی روبوشه - خبرنگار حوزه ورزش و فرهنگ و هنر

«مهمترین بحث الان بحث ثبات است. ثبات شغلی که در عرصه مطبوعات و خبرنگاری وجود ندارد. این مهمترین مسئله‌ای است که خیلی‌های با آن درگیر هستند و تبدیل به یک معضل شده است. این خانه به دوشی که همیشه راجع‌به آن صحبت می‌کنند در کنار عشق و علاقه‌ای که نسبت به فضای رسانه‌ دارند، باعث شده که همیشه به عنوان یک طنز تلخ از آن یاد کنند. ولی واقعا این خانه‌به‌دوشی و عدم ثبات خبرنگاران یک معضل است. گریزی بزنیم به بحث مهدی شادمانی عزیز که ایشان سال‌هاست درگیر یک بیماری کمرشکن است آن هم با این وضعیت هزینه‌ها جدای از بزرگی و عزتی که خودش دارد و دست رد به سینه خیلی‌هایی زده که آمده‌اند به او کمک کنند. او سعی کرده است روی پای خودش بایستد و به خیلی از چهره‌های سیاسی تکیه نکند. اما سوال من این است وظیفه چه نهاد و ارگانی است که به امثال مهدی شادمانی کمک کند؟ یک‌بار برای همیشه به رفاه خبرنگاران دقت کنیم. جدا از اینکه همیشه بحث دیواری کوتاهتر از خبرنگار پیدا نکردن مطرح بود اما من فکر می‌کنم با توجه به اوضاع اقتصادی مملکت می‌طلبد که در این بحث هم نگاه جدی رخ دهد.

ما چاره‌ای جز خوش‌بینی برای آینده نداریم. بار دیگر به مهدی شادمانی اشاره می‌کنم و ایشان با این وضعیت هنوز در صفحه شخصی خودش هر روز یاداشت می‌نویسد و از امید می‌نویسد من فکر می‌کنم مشکلاتی که ما راجع‌به آنها می‌گوییم خیلی نمی‌شود روی آن مانور داد.»

 

ـ مهدی بختیاری - خبرنگار دفاعی امنیتی

«فارغ از این بحث همیشگی مالی و حقوقی که از آن فاکتور می‌گیرم، در بحث خود حوزه کار خبر مهمترین دغدغه‌ای که یک خبرنگار می‌تواند داشته باشد و آن را مطالبه کند بحث دسترسی آزاد و بحث گردش اطلاعات است که ارتباط مستقیم به حوزه شفافیت دارد که این روزها خیلی مطرح است؛ مهمترین دغدغه‌ای که یک خبرنگار باید داشته باشد، همین است؛ یعنی مطالبه کند که به اخبار و اطلاعات دسترسی داشته باشد؛ البته آزادی مطلق نه تنها در ایران که در هیچ کجا وجود ندارد اما تا می‌شود باید این دامنه آزادی عمل خبرنگار را گسترش داد آن هم به این دلیل که من فکر می‌کنم اگر خبرنگار و حوزه کار خبر این آزادی عمل را داشته باشد بیشترین کمک را در بحث شفافیت خواهد داشت. بسیاری از موضوعاتی که در سال‌های اخیر مطرح شد و به آن پرداخته شد و برخی به جاهایی رسید مواقعی بود که یک خبرنگار و یا رسانه‌ای توانست به یکسری از این اطلاعاتی که همیشه در پستو قایم می‌شود و از دسترس دور نگه می‌دارند، دسترسی پیدا کند.


نکته زیاد است اما علاوه بر اینکه خبرنگار این مطالبات را دارد بد نیست که ما در قالب این گزارش که همه درخواست‌های خود را می‌گویند ما یک درخواست هم از خود جامعه خبری داشته باشیم و آن هم اینکه خبرنگار هر چقدر می‌تواند باید خودش را به علوم و تجهیزات روز مسلح کند. زمانی خبرنگاری فقط کاغذ بود و می‌نوشتند و فکس می‌کردند و خبر منتشر می‌شد اما الان با این تعداد دستگاه‌ها و حوزهای کاری مثل موبایل و فضای مجازی و .. خبرنگارها هم باید نسبت به این موضوعات خود را به‌روز کنند. یک زمانی وقتی می‌خواستیم در خبرنگاری بحث پیامک را راه اندازی کنیم برخی خبرنگارها مخالفت می‌کردند چون به آن فضای کلاسیک کار خبر عادت داشتند. چون عادت داشتند خبر را بخوانند تا منتشر شود. بعد که شبکه‌های اجتماعی گسترده‌تر شد و تلگرام و .. آمد یک فضای جدیدی در حوزه کار خبر درست شد آنهایی که یک مقدار مقاومت می‌کردند دیدند که اینجوری خود آنها عقب می‌مانند چون بحث اول در کار خبر سرعت است و تا یک خبری بخواهد برروی خط برود و منتشر شود چند نفر دیگر ممکن است این خبر را در فضای مجازی منتشر کنند.

و البته همیشه بحث‌های دیگری مثل بحث در موضوع مالی و امنیت شغلی مطرح بوده است. بی‌شمار خبرنگار بوده‌اند که در این سال‌ها به هر دلیلی ـ توبیخ و یا تعدیل رسانه ـ بی‌کار شده‌اند. »

 

ـ مینا آتشی - خبرنگار موسیقی

«امنیت شغلی دغدغه همه است و خیلی‌ها بر روی این تاکید دارند و درست هم است اما نکته خیلی مهمی که بنده بر روی آن تاکید دارم احترام و شأنیت این شغل است که چند وقتی است از بین رفته است و حالا همه به خبرنگار به عنوان کسی نگاه می‌کنند که مثل نردبان میشود از او بالا رفت؛ فرق هم نمی‌کند چه هنرمند چه مدیر. شما به عنوان خبرنگار موظف هستید جایی بروید و بر اساس انچه آنها می‌گویند وظایف را انجام بدهی و اگر هم انجام ندهی توبیخ می‌شوی. نکته بعدی عادت کردن به تکرار است بخصوص در هنر که خبرنگار حالت میرزا بنویس پیدا کرده است و این حالت روتین خیلی آزار دهنده است.

نکته اول اینکه کسانی را داریم که از بزرگان رسانه هستند اما بیکارند. نکته بعدی سیستم برده‌داری است و اینکه مجبور هستیم بله قربان بگوییم و در آخر هم مشکل تکرار و تکرار.»

 

ـ لیلا مرگن - خبرنگار محیط‌زیست روزنامه شرق

«کار خبر شفاف کردن ابعاد و زوایای پنهان یک پدیده نیست! روابط عمومی‌ها خبرنگاران را با آدم‌های دم‌دست خودشان و مجموعه روابط عمومی اشتباه گرفته‌اند و فکر می‌کنند که ما موظف هستیم فقط بنوسیم که در دستگاه‌های آنها چه خدماتی به ملت ارائه می‌شود و احساس می‌کنند خبرنگار حق ندارد انتقاد کند و احساس می‌کنند خبرنگاری که انتقاد می‌کند مغرض است و همه تلاش خود را می‌کنند که یک چنین خبرنگاری را حذف کنند. در نتیجه در برنامه‌های مهمی که خبرنگار می‌تواند سوالات کلیدی بپرسد خبرنگار را راه نمی‌دهند. سعی می‌کنند به هر شکل ممکن در رسانه آن خبرنگار نفوذ کنند، با هر نوع دروغی خبرنگاری که در راستای منویات مدیران روابط عمومی حرکت نمی‌کند را با دروغ‌های عجیب و غریب حذف کنند و متاسفانه تهمت زدن به شدت رایج شده است و اثبات اینکه برخی روابط عمومی‌ها دروغ و تهمت می‌زنند کار سختی است و از آدم انرژی می‌گیرد. اگر رسانه هم یک مقدار حرفه‌ای باشد شما یک مدت از کار تعلیق می‌شوی برای اینکه ثابت کنی دارند به شما تهمت می‌زنند.

اگر رسانه خیلی فرهیخته باشد و تعلیق نکند به هر حال اعتماد رسانه سلب می‌شود و بازسازی آن اعتماد کار بسیار سختی است. ولی متاسفانه روابط عمومی‌ها به جای اینکه حلقه ارتباط بین رسانه و مجموعه باشند یک سد گنده هستند.

مشکلات دیگری هم داریم و آن اینکه فضای مجازی به شدت فراگیر شده و هر کسی نقش یک خبرنگار را بازی می‌کند. خبرنگار عنوانی است که از رسانه‌های آن طرف آب اضافه شده است و متاسفانه مردم ما رسانه را نمی‌شناسند و در بحران، حادثه و یا هر اتفاقی که رخ می‌دهد همه در حال فیلم گرفتن هستند و خبرنگاری که حرفه‌اش این است و اصولی را یاد گرفته و براساس آن اصول اطلاعات را جمع آوری می‌کند و هدفش روایت منصفانه یک رویداد است، برای انجام کارش دچار مشکل می‌شود. نمونه‌اش خود من که فرودین ماه برای پوشش اخبار سیل به خوزستان رفتم و مردم به شدت کلافه بودند از اینکه مدام یک عده می‌آیند و از آنها عکس می‌گیرند و عصبانی بودند؛ بنابراین با من خبرنگار که دوتا عکس برای صفحه روزنامه می‌خواستم هم با حالت تهاجمی برخورد کردند.

اینها در حال حاضر مشکلاتی است که به ذهن من می‌رسد.

برخی از دوستان محیط زیست که در فضای مجازی فعالیت می‌کنند می‌گوید کی روزنامه می‌خواند و روزنامه‌ها باید برای حفظ محیط زیست جمع شود. در جواب این دوستان می‌خواهم بگویم بسیاری از بهترین پکیج‌هایی که در فضای مجازی دیده می‌شود، حاصل تلاش این دوستان رسانه‌ای و به‌خصوص رسانه‌های کاغذی است. حذف روزنامه کاغذی نه تنها به محیط زیست کمک نمی‌کند بلکه بخشی از تاریخ ایران را محو می‌کند چون خودم هم تجربه این را داشته‌ام. بارها در خبرگزاری‌ها و یا سایت‌هایی کار کرده‌ام که گاهی به خاطر مصلحت‌اندیشی و یا هر دلیلی با یک دکمه همه تلاش‌های سه یا چهار ساله من و همکارانم را پاک کرده‌اند چون با سیاست‌های تیم بعدی که روی کار آمده بود هم‌خوانی نداشت و مطالب ما برای همیشه از روی زمین و دنیای مجازی حذف شد اما نشریه کاغذی را به این راحتی نمی‌شود سانسور کرد و اگر یک نفر گوشه‌ای یک نسخه از این نشریه را داشته باشد توانسته بخشی از تاریخ کشور را حفظ کند متاسفانه مردم ما در قضاوتشان در مورد رسانه‌ها و کلا نحوه برخورد و تعامل با خبرنگاران منصفانه برخورد نمی‌کنند ما از در و دیوار می‌خوریم امیدوارم روزی برسد که سواد رسانه‌ای در ایران به حدی رشد کند که مردم فرق خبرنگار و شهروند خبرنگار و کارمند روابط عمومی و کسی که یک صفحه توییتری دارد را بفهمند.»

ـ رضا خسروی - خبرنگار و دبیر ورزشی مهر

«اصلی‌ترین دغدغه‌ای که همواره همراه این قشر بوده است، عدم ثبات شغلی و نداشتن بیمه و مسکن و حقوقی است که کفاف این روزهای زندگی را بدهد. این دغدغه در سال‌های گذشته وجود داشته و الان خیلی پررنگ‌تر شده و کاملا عیان است. در بخش رسانه‌های مکتوب هم گرانی کاغذ که منجر به تعطیلی روزنامه‌ها شده دغدغه‌های این صنف را بیشتر از گذشته کرده و نگرانی‌های آن‌ها را افزایش داده است. کم بودن حقوق برای خبرنگارانی که شغل و حرفه‌ی اصلی‌شان روزنامه‌نگاری است، همیشه یک دغدغه بوده و باعث‌ می شود بسیاری از کسانی که خبرنگاری حرفه‌ی اصلی‌شان است ترک کار کنند و به فکر شغل جدید باشند و این بیشتر در مورد کسانی صدق می کند که سالم کار می‌کنند. این نگرانی وجود دارد که در آینده این صنف با ریزش آدم‌های کاربلد و حرفه‌ای مواجه شود آن هم به دلیل پایین بودن حقوقشان و ثباتی که ندارند و محروم بودن از همه‌ی امکاناتی که در بسیاری از نهادهای دولتی وجود دارد، معمولا بسیاری از همکاران ما این امکانات را ندارند، این هم نکته آزاردهنده‌ای است و اگر می‌بینید بچه‌های ورزشی نویس در این حوزه کار می‌کنند قریب به اتفاق اینها به خاطر عشق و علاقه‌ای است که به حرفه‌ی خود دارند وگرنه همه حاضرند این کار را کنار بگذارند و به سمت کار دیگری بروند؛ چون حقوقشان از یک کارگر ساختمان پایین‌تر است. تازه آنها ۸ صبح سرکارمی روند و ۵ بعد از ظهر تعطیل می شوند ولی خبرنگاران شبانه‌روز و بیش از ۲۰ ساعت کار می کنند.

ـ عباس صادقی - فعال رسانه و مدیر روابط فرهنگسرای رسانه

«صحبت از خبرنگاری، صحبت از قلم است. همان که پروردگار جل جلاله بدان قسم خورد و سوره‌ای از کتاب آسمانی خود را به نامش زد. خبرنگاری، صحبت از صداقت است. جایی که قلم اجازه ندارد از محدوده صدق خارج شود. صحبت از خبرنگاری، حرف از آگاهی‌بخشی است. همه ما دیده‌ایم نخستین نفرات که در محل وقوع یک حادثه، یک جشن یا یک مراسم حضور پیدا می‌کنند، خبرنگارانی هستند که برای انجام رسالت خود یعنی آگاهی بخشی پای به میدان می‌گذارند و تلاش می‌کنند تا افراد مختلف را از کم و کیف آن واقعه باخبر کنند. بدون آن که چشم‌داشتی داشته باشند یا حتی به این فکر کنند که چه قدر از پایان ساعت کاری گذشته است. خبرنگاری، مطالبه‌گری است. در روزگار کمپین و پویش، بارها دیده‌ایم که فشار رسانه‌ها برای رخداد یک اتفاق مثبت یا جلوگیری از یک اتفاق منفی تا چه اندازه تاثیرگذار بوده و مسئولین را تسلیم کرده است... 

با تمام این اوصاف و با گذر از رسالت خبرنگاری، یک سوال مهم را باید پرسید. سوالی که سالیان است مطرح بوده اما هیچ‌گاه پاسخ درست و منطقی بدان داده نشده است. «خبرنگاری یک شغل است یا حرفه»؟ همه افراد از سختی‌های کار خبرنگاری آگاه هستند و در سخنان خود بدان تاکید دارند اما آیا پاسخ دقیقی به این سوال داده‌اند؟ 

اگر پاسخ، شغل است، باید گفت که شغل خبرنگاری، گاها امنیت لازم را برای کسانی که به این نام بزرگ مزین شده‌اند، به همراه ندارد. بارها شنیده‌ایم که فلان روزنامه، فلان خبرگزاری و ... به دلایل مالی تعطیل شده و خبرنگاران آن از کار بیکار شده‌اند؛ بدون آن که بیمه‌ای داشته باشند. بسیاری از خبرنگاران از درآمد کافی برای اداره زندگی خود برخوردار نیستند. هم‌چنین تعداد کمی از خبرنگاران، منزل شخصی دارند و البته به دلیل ساعت کاری بالا، زندگی شخصی‌شان در کنار خانواده تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. بر همین اساس، به نظر می‌رسد که خبرنگاری مولفه‌های یک شغل را ندارد و فراتر از آن است. در وصف حال خبرنگار شاید بتوان آن ضرب‌المثل معروف «کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می خورد» را استفاده کرد. خبرنگاری که همیشه به دنبال احقاق حق اقشار مختلف است، خود در حاشیه رفته و کمتر به حق و حقوق او توجه می‌شود. 

در مقابل، اگر پاسخ به سوال بالا، حرفه است، باید پرسید که آیا حرفه خبرنگاری می‌تواند به قدری کوتاه وقت بگیرد که بتوان در کنار آن شغل دیگری داشت؟ پاسخ این سوال را باید به خواننده واگذار کرد اما همین بس که وقتی یک خبرنگار روح، جسم و قلم خود را در اختیار وجدانش قرار می‌دهد، صحبت کردن از زمان و شغل دیگر بیش‌تر چیزی شبیه به شوخی است. 

در جمع‌بندی صحبت باید اشاره کرد که خبرنگاری چه شغل باشد و چه حرفه، سختی‌های زیادی را دارد و به همین دلیل باید توجه ویژه‌تری نسبت به آن صورت بگیرد. تصور کنید که هیچ خبرنگار و رسانه‌ای وجود نداشت؛ چگونه می‌توانستیم از اخبار اطراف خود اطلاع پیدا کنیم؟ مبادا از حقوق قشر زحمتکش خبرنگار غافل شویم، مبادا فقط در یک روز ۱۷ مرداد احساس دین کرده و به او توجه کنیم. مبادا روزهای دیگر سال زحمات قشر خبرنگار را فراموش کرده و با ادبیات دیگری با او صحبت کنیم و ... ای کاش همه روزهابرای خبرنگاران ۱۷ مرداد بود. 

در پایان، به عنوان عضو کوچکی از خانواده بزرگ رسانه که لحظه لحظه شاهد زحمات همکاران خود در رسانه‌های مختلف هستم، می‌خواهم این روز فرخنده را به تمام اصحاب رسانه، تبریک گفته و خسته نباشید بگویم. قلم‌تان مستدام، راهتان سبز و اندیشه‌تان غنی باد.»

منبع: ایسنا

ادامه مطلب...

از همان سال هشتاد که به صورت حرفه‌ای و قبل تر از آن غیر حرفه‌ای شروع به کار خبرنگاری کردم هیچ کس به دیده خوش به این حرفه من نگاه نکرد. یکی دو سال که این حرفه را ادامه دادم کم کم اطرافیان اعتراض کردند که کی می‌خواهم دنبال یک کار باشم. اما برای منی که این حرفه را به عنوان کار اصلی ام انتخاب کرده بودم هیچ کاری غیر از این در تصورم نبود، حتی برای اینکه ثابت کنم می‌خواهم به صورت حرفه‌ای این شغل را ادامه دهم، با تشویق آقای کاظمی مدیر مسئول همزیستی در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها دوره‌های روزنامه‌نگاری دیدم و دیگر کسی جلودار من برای ادامه دادن این حرفه نبود.

من سال ها در این حرفه بودم و با تمام سختی‌هایش، کاستی‌هایش، تحقیرهایش و با تمام خطوط قرمزش، کار در این حرفه برای من لذت‌بخش بود.

 این روزها که با کمی فاصله، دوباره به مطبوعات برگشتم وقتی که مطلبی می نویسم و بازخوردهای آن را چه منفی و چه مثبت می‌بینیم فکر می‌کنم این نتیجه‌ی سال‌ها تلاش در این حرفه است.

خبرنگاری را اگر بشود شغل حساب کرد زمانی جزو مشاغل سخت به تصویب رسید و چه این تصویب در این کشور به طنز می ماند. چرا که خبرنگاران حقوق شان را به زور می‌گیرند چه برسد به اینکه مزایای سخت بودن شغل را نیز دریافت کنند. من که خود آلوده این حرفه ام وقتی روز خبرنگار می‌شود یاد روزهایی می افتم که ارگان های مختلف برای برگزاری تجلیل از مقام خبرنگار از هم پیشی می‌گرفتند و در مقابل دادن هدیه ای مثلا ظرفی ظروفی و نهایت اگر لطف کنند کارت هدیه ای انتطار داشتند تا خبر تجلیل آنها را در جای خوب نشریه درج کنیم. چه تجلیل های حقیرانه ای.

 اصلا یک مطبوعه باید بنگاهی اقتصادی باشد و وقتی نیست تا حقوق کارمندانش را تامین کند معلوم است که روابط‌ عمومی‌های ادارات به خودشان حق دهند تا برای خبرنگاران تعيين تکلیف کنند. اصلا این فقط خاص استان گلستان نیست. تهران هم که بودم چند باری به یکی از روزنامه‌های خیلی پرطرفدار و البته غیردولتی رفتم. خواستم آنجا کار کنم. در یکی از این سر زدن ها متوجه شدم که برای دریافت حقوق باید توی نوبت باشند. به موقع حقوق شان را دريافت نمی‌کنند. به دلیل ماهیت اقتصادی نشریه ای که کار می کردم (مناقصه مزایده) همیشه به موقع و با احترام حقوق دريافت می‌کردیم. صحنه دريافت حقوق آنها را که دیدم از کار در آنجا منصرف شدم. البته من باز ترجیح می دادم در نشریه ای کار کنم که اعتبار بیشتری داشته باشد اما یکی از دبيران تحریریه این نشریه من را از کار در آنجا منصرف کرد.

در مطبوعات غیردولتی یا مستقل ایران به دلیل اینکه به عنوان یک بنگاه اقتصادی دیده نمی‌شوند و حتی امکان تبدیل شدن به بنگاه را ندارند خبرنگاران چنین سرنوشتی دارند. عدم تامین و نداشتن امنیت شغلی. تنها و تنها علاقه است که آنها را پایبند به حرفه شان می‌کند.

من برای این روز قصد ندارم متنی از بایدها و نبایدهایی که باید برای خبرنگاران در نظر گرفته شود بنویسم چراکه آن را که عیان است چه حاجت به بیان است. خیلی هم نوشته شد، از وضعیت بیمه شان بگیر که یک دفعه حذف شد و منوط کردند به این مدرک و آن مدرک و ثبت در سمان و غیره تا الی آخر نگرانی از نوشتن که مبادا خطوط قرمز را رد کرده باشند.

من این نوشته را برای تجلیل از خود خبرنگارم نوشتم و برای تجلیل از همه خبرنگارانی که در استان گلستانم کار می‌کنند و بیشترشان را می شناسم و می‌دانم در چه شرایطی کار می‌کنند. حتی این روز را تبریک می‌گویم به همان خبرنگارانی که با اینکه دست به قلمان خوبی بودند از مزیت این حرفه که ارتباطات است استفاده کرده و صاحب شغل در روابط عمومی‌ها شدند. همچنین یادی می‌کنم از خبرنگار فقیدمان سمیه عرب عزیز. روحش شاد، یادش گرامی.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و نه هفته نامه همزیستی به تاریخ دوازدهم مرداد ماه نود و هشت  با مطالب متنوع منتشر شد.

تیتر اول این شماره همزیستی به مطلبی درباره ناامنی غذایی حاکم در مناطق محروم کشوراختصاص دارد. دربخشی از این مطلب با عنوان« ناامنی غذایی در 8 استان » به نقل از «ایلنا » آمده است: زهرا عبداللهی مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت در گفت‌ وگو با ایلنا، با بیان اینکه 8 استان در کشور از ناامنی غذایی رنج می‌برند، گفت: برخی استان‌ها به ویژه استان‌های محروم که شامل سیستان‌ و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، ایلام، هرمزگان، خوزستان، کرمان، استان خراسان جنوبی و ... می‌شوند از لحاظ کیفیت و فروانی مواد غذائی در مقایسه با استانداردهای غذایی کم برخوردار محسوب می‌شوند. این استان‌ها در ضمن دیگر محرومیت‌هایشان با کمبود موادغذایی یا بطور کلی مشکلات تغذیه‌‌ای مواجه هستند.

در ادامه این مطلب می خوانیم: عبداللهی در رابطه با تلاش‌های لازم در تامین امنیت غذایی در استان‌های مذکور گفت: باید تدابیری اندیشید تا کیفیت مواد غذائی و کمیت آن، در این نواحی ارتقا پیدا کند. این نواحی به دلایل خشکسالی و کم‌آبی و فقر دچار این ناامنی در حوزه غذا شده‌اند. همچنان می‌توان به مورد کم ‌سوادی هم در این مناطق اشاره کرد که عامل وسعت‌یافتن ناامنی غذایی می‌شود، چرا که این بحث مربوط به توسعه استان است.

این مطلب اینگونه ادامه می یابد: باید زمانی که از سوء تغذیه صحبت می‌کنیم توجه کنیم که سوء تغذیه دو طیف دارد. یکی مقوله فقر است یا مصرف کمتر از حد توصیه شده مواد مغذی مانند پروتئین یا کلسیم و آهن و ..که این کمبود خوردن حاصل از فقر و کمبود دریافت موادغذائی بوسیله بدن است که این خودش را به شکل  لاغری و کم‌ وزنی در کودکان زیر ۵ سال نشان می‌دهد، یعنی کودکان آسیب ‌پذیر که در حال رشد هستند یا در نوجوانان و مادران باردار بروز پیدا می‌کند.

مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان « مادر به علاوه «اوتیسم» » می خوانیم:. من وقتی از مادر حرف زده بودم مادری با فرزند سالم مد نظرم بود، به ذهنم نرسیده بود که مادرانی هستند که هم مادرند و هم پرستار. مادری شغل سختی است و حالا تو مادر فرزندی باشی دارای معلولیت، آن هم در جامعه‌ای پر از کاستی‌ها. من فقط یک بار کودک اوتیستیک دیده بودم؛ یک بار که دخترم را داشتم از کلاس بسکتبال می‌آوردم پسرکی تقریبا ده دوازده ساله دست مادرش را ول کرد و حمله کرد به خوراکی‌ای که دست دخترم بود. من هم ابتدا نگاه بدی کردم و بعد مادری دیدم شرمنده. بعد مادرانی دیدم که فس فس می‌کردند و می‌گفتند وقتی چنین بچه‌ای داری نباید به کلاس‌های ورزش شهرداری بیاوری، باید ببری مرکز خصوصی و هزینه کنی.

در ادامه این مطلب آمده است: یک خانواده‌ای که دارای یک کودک اوتیستیک است، تمام خانواده خواه ناخواه درگیر این بیماری می‌شود اما مادر چنین کودکی چاره‌ای غیراز اینکه تمام قد دراختیار فرزندش باشد ندارد. من غیر از آن یک بار گذرا هیچ بار شاهد رنج‌های مادری که دارای فرزند اوتیسم است نبودم. می‌دانم با این نوشته نمی‌توانم چیزی از رنج آنها بکاهم، اما امید که مختصر آگاهی افزوده باشم و هر وقت مادرانه اندیشیدیم و یا خواستیم خدمتی به مادران بکنیم یادمان باشد مادر به علاوه اوتیسم به حمایتی بیشتر نیاز دارد. مادر به علاوه اوتیسم تمام وقت درگیر است، بیایید یک روز به جای فوروارد و یا درج بعضی از مطالب بی‌ارزش صدای این مادران باشیم.

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « تجهیز ورزشگاه ها برای حضور زنان انجام می شود؟»، « بیکاری بالای ۱۱ درصد زیبنده گلستان نیست»، « جنجال تست بسندگی زبان فارسی»، « تحصیل بیش از ۶۰ درصد دانشجویان پزشکی بر اساس سهمیه»، « میراث تمدن ساز قشم» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و هشت هفته نامه همزیستی به تاریخ بیست و نهم تیر ماه نود و هشت  با مطالب متنوع منتشر شد.

تیتر اول این شماره همزیستی به مطلبی درباره تجمیع ثروت های افسانه ای در نزد برخی افراد در جامعه امروز ما اختصاص دارد. دربخشی از این گزارش با عنوان« لاکچری بازی» به نقل از «دنیای اقتصاد» آمده است: می‌گویند خانه‌های ویلایی منطقه باستی در لواسان که حالا با برداشته شدن گیت‌های ورودی، پیش روی مردم رخ نمایان کرده تا ۷۰۰ میلیارد تومان هم می‌ارزند. سوال اصلی اما مربوط به قیمت این خانه‌ها نیست، بلکه حول این محور می‌چرخد که چه کسانی می‌توانند این میزان پول داشته باشند؟ «شفافیت» درحالی قطعه مفقوده این پازل است که شائبه نامشروع بودن منابع مالی این خانه‌های لاکچری فضای مجازی را درنوردیده است. روی دیگر این ماجرا را می‌توان این‌گونه تعبیر کرد؛ داشتن ویلاهای لوکس در منطقه خوش‌نشین باستی، مصداق پدیده لاکچری بازی است. پدیده‌ای که کمترین اثر آن به ایجاد حس تبعیض و وجود فساد در هر جایی که ثروتی وجود دارد، منجر شده است.

در ادامه این مطلب از قول یک  اقتصاددان می خوانیم: طبیعی است که فرض بر این است که افراد گناهی مرتکب نشده‌اند؛ مگر اینکه خلاف آن با ادله و مستندات ثابت شود. متاسفانه سیستم اقتصادی ما شفاف نیست همان‌طور که سیستم سیاسی ما شفاف نیست؛ یعنی آن چیزی که تحت‌عنوان دولت پنهان می‌شناسیم که اجازه شفافیت سیاسی نمی‌دهد و پاسخگویی و مسوولیت‌پذیری را بر نمی‌تابد.

«علی دینی‌ترکمانی» در این مطلب ادامه می دهد: علتش را هم می‌توانیم با عنوان «تو در توی نهادی» در کشور بشناسیم به این معنا که یک سیستم نهادی در نظام سیاسی ما شکل گرفته که در آن مراکز قدرت به‌ صورت «تو در تو» وجود دارند و فعالیت می‌کنند و همین امر مانع شفافیت سیاسی می‌شود. متعاقبا شاهد این هستیم که این رویه تاثیرش را در حوزه‌ اقتصاد هم می‌گذارد و اجازه نمی‌دهد که سیستم به لحاظ اقتصادی شفاف باشد، به‌عنوان مثال ما نمی‌دانیم میزان ارزش افزوده و درآمدزایی بسیاری از نهادهای اقتصادی چقدر است، آیا مالیات می‌دهند یا خیر و اگر نمی‌دهند علتش چیست.

این مطلب از قول این اقتصاددان اینگونه ادامه می یابد: سیستم اقتصاد سیاسی ما با هر شاخصی که در نظر بگیریم با مساله‌ای به نام شفافیت فاصله‌ نوری دارد؛ به همین دلیل احتمال اینکه چنین ثروت‌اندوزی‌هایی بر مبنای وصل به مراکز خاص قدرت و لابی‌گری‌ صورت گرفته باشد، بسیار زیاد است. در عین حال هم می‌دانیم که در چارچوب همین مناسبات قدرت تو در توی نهادی احتمال اینکه بتوان منشأ آن را پیگیری کرد هم بسیار ضعیف است و به همین دلیل است که مالیات بر ثروت سهمش از کل مالیات‌ها در ایران اصلا رقمی نیست. کل درآمدهای مالیاتی از GDP حول و حوش ۵/ ۸ یا ۹ درصد است؛ درحالی‌که در کشورهایی که سیستم شفاف است و یک نظام مالیاتی پیشرفته وجود دارد ۳۵ تا ۵۰ درصد خود GDP تبدیل به مالیات‌ می‌شود؛ یعنی نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی گاهی ۳۵-۳۰ درصد است. این یعنی در خیلی از کشورها کل بودجه‌ دولت روی درآمدهای مالیاتی می‌چرخد.

محمد ماشین‌چیان روزنامه ‌نگار و پژوهشگر اقتصادی هم در این مطلب با طرح ایده ای متفاوت می گوید: پرداختن به امثال باستی هیلز به‌عنوان یک مصداق و معلول،تنها می‌تواند یک تاثیر بگذارد و آن اینکه باستی هیلزها در ایران شکل نگیرند و به جای آن در ترکیه و دبی و در مالزی شکل بگیرند. یعنی من تصور می‌کنم که موضوع را درمان نخواهد کرد و صرفا باعث خواهد شد کسانی که از این رانت‌ها بهره‌مند و برخوردار هستند، رویه‌های بهتری برای اینکه درآمد حاصل از رانتشان را پنهان کنند، اتخاذ کنند. یعنی صرفا شما به اینکه این افراد بهتر موضوع را پنهان کنند کمک می‌کنید. شبیه این است که ما به پشت‌بام برویم و یک بسته‌ اسکناس را در خیابان شلوغ پر از مردم بپاشیم و بعد پایین بیاییم و به مردم به چشم سوء‌ظن نگاه کنیم و یقه‌ این و آن را بگیریم و افراد را متهم به فساد و دزدی کنیم.

در ادامه این مطلب به نقل از «علی دینی‌ترکمانی» می خوانیم: من هم موافقم که صرف برخورد موردی کاری را از پیش نمی‌برد. ممکن است یک نفر پشتوانه‌ای در ساختار قدرت نداشته باشد و قربانی هم بشود؛ مانند همین افرادی که هر روز تحت عناوین مختلف سلطان با آنها برخورد و حذف می‌شوند. باید با آن زیرساخت‌هایی که به اشکال مختلف برای افراد راه را برای درگیر شدن در فساد باز می‌کنند، مقابله کرد. جدای از این زیرساخت‌های نادرست، نوع برخورد با افراد مختلف با توجه به موقعیت‌هایشان؛ داستان فساد را به یک فساد نظام‌مند در ایران تبدیل کرده است. در ایران کژکارکردی‌های اجتماعی به پدیده‌های مکرر و نظام‌مند در ابعاد خیلی زیاد تبدیل شده است، یعنی همان‌طور که در سقوط هواپیما و تصادفات در دنیا اولین هستیم، در فساد هم همین طور هستیم. این نشان می‌دهد که مافیایی شکل گرفته که کارکرد و خروجی آن خارج از دو حالت نیست. اگر شما آدم سالمی باشید در مواجهه با این سیستم یا باید جذب شوید یا حذف شوید. از این دو حالت خارج نیست. به همین دلیل داستان فساد در ایران ما را یاد پدرخوانده و جریان‌های مافیایی سازمان‌یافته‌ می‌اندازد. طبیعی است که در این سیستم اگر یک نفر قربانی شود هم مساله‌ای حل نمی‌شود.

مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان «من یک مادرم نه یک محکوم» می خوانیم: در بسیاری از کشورها برای اینکه یک مادر با بچه شیرخوارش به تنهایی بدون استفاده از خودرو شخصی برای انجام خرید، گردش، تفریح و یا سایر احتیاجاتش بیرون برود، در مراکز خرید، بیمارستان‌ها، پارک‌ها و غیره اتاقی برای کودک و مادر تعبیه کرده‌اند که در آن اتاق، مادر هم می‌تواند با خیال راحت شیر دهد و هم پوشک بچه را عوض کند. مادر وقتی بیرون می‌رود دغدغه این را ندارد که کجا شیر دهد و یا اگر بچه خرابکاری کرد کجا عوض کند. خیالش راحت است که در صورت خرابکاری و یا نیاز به شیر به نزدیک‌ترین مرکز خرید و یا سایر مراکز عمومی می‌تواند برود و به بچه‌اش برسد. متاسفانه در کشور ما چنین چیزی نه تنها در بیمارستانی که اسم کودکان را یدک می‌کشد وجود ندارد بلکه حتی در بزرگترین فرودگاه بین‌المللی‌اش که مکانی برای حضور افراد از ملیت‌های مختلف است نیز وجود ندارد.

در ادامه این مطلب آمده است: من یک مادرم با یک بچه شیرخوار؛ نیازهایی دارم که جامعه با کمترین هزینه می‌تواند آن را به من بدهد. من یک مادرم با افسردگی پس از زایمان، نیاز دارم که مانند سایر انسان‌ها در جامعه حضور داشته باشم و به دنیا آمدن بچه مانعی برای حضور من در جامعه نباشد. من مادرم، نیاز دارم که با روحیه‌ای شاد و قوی بچه‌ام را تربیت کنم. خود را تنها محکوم به نگهداری بچه کردن باعث پایین آمدن راندمان من می‌شود، من را عصبی می‌کند، دچار توهم می‌کند. من مادرم، نیاز به هوای آزاد دارم، نیاز دارم کودکم را در کالسکه بگذارم و قدم بزنم بدون اینکه از احتیاجاتی که کودک به من تحمیل می‌کند بترسم.

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « اخلاق و مسوولیت اجتماعی رسانه»، « آیین نوروز صیاد

در روستای سلخ قشم برگزار شد»، « استفاده از ظرفیت دانشجویان نخبه در مسیر توسعه قشم»، « دغدغه های متفاوت خالو صالح  برای حفظ میراث فرهنگی قشم»، « بشربرسطح ماه» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

 

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - فساد یا انحراف اخلاق حرفه‌ای از مسیر، یکی از کژکارکردهایی است که می‌تواند رسانه‌ها را از دست یابی به اهداف باز داشته و از رسالتشان منحرف سازد.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش‌های خبری ایرنا، فساد یکی از جلوه‌های رفتار خارج از چارچوب قانون، عرف و اخلاق است که در هر جامعه و در هر زمانی و در هر سازمانی امکان شکل گیری و نفوذ دارد. یکی از مهمترین ویژگی‌های فساد، سازمان یافتگی و برنامه ریزی شده بودن آن است؛ موضوعی که برخورد با این مساله را بیش از پیش سخت و دشوار می‌سازد.

ساده‌ترین تعریف از فساد عبارت است از استفاده شخصی از جایگاه و قدرت عمومی؛ این سوءاستفاده را زمانی می تواند با حوزه رسانه‌ای مطرح ساخت که افراد و مجریان رسانه‌ای اقدام به اعلام و انتشار اخبار یا برجسته سازی خبرهایی کنند که در این جریان به دنبال کسب منافع فردی یا جریان خاصی باشند؛ این داستان البته سویه دیگری هم دارد و آن زمانی رخ می‌دهد که این منافع شخصی و سازمانی خاص مانع انتشار و اعلام خبرهایی می‌شوند که ممکن است منافع عده‌ای را برهم بزند..

در نتیجه در یک تعریف تام، فساد زمانی که در یک رسانه روی می‌دهد، جریان آزاد و درست اطلاعات را از مسیر خارج کرده و به بیراهه می‌کشاند. بر این اساس اگرچه افرادی خاص و سازمان متبوعشان از این جریان متمتع می‌شوند اما عامه مردم و وجدان عمومی جامعه فریب خورده و از دریافت حقیقت باز می‌مانند.در نتیجه در یک تعریف تام، فساد زمانی که در یک رسانه روی می‌دهد، جریان آزاد و درست اطلاعات را از مسیر خارج کرده و به بیراهه می‌کشاند. بر این اساس اگرچه افرادی خاص و سازمان متبوعشان از این جریان متمتع می‌شوند اما عامه مردم و وجدان عمومی جامعه فریب خورده و از دریافت حقیقت باز می‌مانند.

این داستان تبعات دیگری نیز دارد و آن بدبین شدن و فاصله گرفتن عامه مردم از رسانه‌های رسمی و گرایش روزافزون به سمت رسانه‌های غیررسمی است؛ رسانه‌هایی که لزوماً تعهد و رسالتی در راستای اشاعه اخبار سالم و دقیق ندارند و بدین وسیله باعث گمراهی مخاطبانشان می‌شوند؛ تفکیک سره از ناسره به واسطه این جریان‌ها و این شیوه از خبرگیری، در بسیاری از موارد کار دشواری است چرا که در این میان افراد قدرت تشخیص خود را از دست داده اند.

همه اینها در حالی است که اگر جامعه به لحاظ جریان اطلاعات، جامعه‌ای آزاد باشد که امکان شفاف سازی و نقد جریان‌ها را فراهم سازد، هم فساد یا به تعبیری دیگر انحراف اخلاقی رسانه، کاهش می‌یابد و هم زمینه برای کاهش انواع دیگر فساد فراهم می‌شود؛ چرا که شفاف سازی دست عناصر پشت پرده را رو کرده و سازماندهی فساد را در هم می شکند.

رسانه‌ها به دلیل جایگاه حساسی که در آگاه سازی و جهت دهی به اذهان مردم دارند اگر دچار فساد و انحراف گردند، اثرات و پیامدهایی به مراتب بدتر دارند.

بر این اساس و در حالی که یکی از مهمترین کانال‌ها برای مبارزه با فساد و افشای آن (از طریق شفاف سازی و ارائه اطلاعات روشن برای مردم)، رسانه‌ها هستند، امروزه برخی از منتقدان این عدم شفاف سازی و همراهی با جریان فاسد را یکی از نمودهای شکل گیری فساد رسانه‌ای می‌خوانند؛ این دسته به مسائلی چون بمباران اپلیکیشن‌های تجاری که در شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی به صورت متناوب تکرار می‌شوند و یا تبلیغاتی که روزنامه‌ها به شکلی دائمی بازتاب می‌دهند، به عنوان مصادیقی برای این فساد مخلوط با مباحث اقتصادی و سیاسی اشاره دارند.

این در حالی است که برخی دیگر از منتقدان این نوع مواجهه با رسانه را نادرست خوانده و اطلاق واژه فساد به رسانه را تحریف از تفسیر و تعریف می‌دانند؛ این بدان معناست که از نظر این گروه از منتقدان واژه فساد به دلیل بار معنایی و کیفیت عمل، با انحراف رسانه از رسالت خویش همسو نبوده و عنوان کژکارکردی و انحراف اخلاق حرفه‌ای در اینجا مناسب‌تر به نظر می‌رسد.

آزادی رسانه آنتی تز انحراف از مسیر

«منصور ساعی» دکترای علوم ارتباطات و هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در رابطه با این موضوع و در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا بیان داشت: کلمه مورد استفاده در اینجا فساد نیست و در این مورد باید بگوییم چقدر یک رسانه در برابر جامعه اش مسؤول است و مسؤولیت اجتماعی دارد. و البته پاسخ این است که رسانه‌ها در جامعه معاصر ایران، مقداری این نقش و مسؤولیت اجتماعی شأن را فراموش کرده اند که خود این مساله به آزادی رسانه‌ای در جامعه بازمی گردد.

وی ادامه داد: اینکه رسانه‌ها چقدر می‌توانند وارد حوزه‌هایی شوند که حوزه‌های حساس خطاب می‌شوند، موضوع مهمی است. رسانه زمانی می‌تواند مسؤول باشد که آزاد باشد تا شفاف سازی کند، افشاگری کند و رسانه‌ها نمی‌توانند در فضای بسته وارد این حوزه‌ها شوند؛ پس مسؤولیت اجتماعی روزنامه نگاری یک مساله است که منوط به متغیرهایی مانند زمینه‌های عدالت در جامعه است.

نویسنده کتاب‌های «رسانه و هویت ایرانی ۱۳۹۱»، «رسانه ها و نظارت ۱۳۹۷»، و «تلویزیون و هویت ملی ۱۳۹۷» در تبیین مشکلات رسانه‌های معاصر خاطرنشان ساخت: بحث دیگر، بحث اخلاق حرفه‌ای است. اخلاق حرفه‌ای هم البته با همان مسؤولیت اجتماعی مرتبط است؛ یعنی ما به عنوان ارتباط گران و کسانی که ارتباط می‌آفرینیم (از طریق نوشتار، تصویر و مسائل مختلف و… محتوایی را تولید می‌کنیم) آیا آگاه هستیم که چه چیزی را به جامعه می‌دهیم؟اخلاق حرفه‌ای هم البته با همان مسؤولیت اجتماعی مرتبط است؛ یعنی ما به عنوان ارتباط گران و کسانی که ارتباط می‌آفرینیم (از طریق نوشتار، تصویر و مسائل مختلف و… محتوایی را تولید می‌کنیم) آیا آگاه هستیم که چه چیزی را به جامعه می‌دهیم؟

«از نظر من شاید مساله مهمتر این است که امروز رسانه‌های اجتماعی در دست مبتدی‌ها و نه حرفه‌ای ها است؛ یعنی در دست خبرنگارانی است که آن مسؤولیت اجتماعی مذکور و تعهد نسبت به پیامدسنجی پیام‌ها و اثری که می‌تواند روی جامعه بگذارد و مسائلی از این دست را ندارند. در نتیجه استفاده از کلمه فساد در رسانه‌ها کلمه درستی نیست و این مساله را می‌توانیم به بی اخلاقی، بسته بودن فضای باز بیان مسائل و عدم قدرت خبرنگار در جامعه تعبیر کنیم. و باید این را به این صورت مطرح کرد که رسانه‌ها چقدر مسؤولیت اجتماعی در برابر محتوایشان دارند».

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و هفت هفته نامه همزیستی به تاریخ بیست و دوم تیر ماه نود و هشت  با مطالب متنوع منتشر شد.

تیتر اول این شماره همزیستی به گزارشی درباره استعمال دخانیات توسط زنان و دختران اختصاص دارد. دربخشی از این گزارش با عنوان« حلقه دام بلا» به نقل از ایرنا مرکز سنندج آمده است: اگر به چند سال پیش برگردیم شاید خیلی کم زن یا دختری را می دیدیم که در معابر عمومی، پارک ها و یا داخل خودرو سیگار در دست داشته و یا قلیان می کشید اگر هم بود بسیار اندک و آن هم پنهانی و به دور از چشم دیگران، اما امروز قبح این موضوع شکسته شده و دود و دم پای ثابت بسیاری از محافل و دورهمی های زنانه و دخترانه شده است.

در ادامه این گزارش می خوانیم: روی صندلی یکی از پارک های شهر نشسته ام، صدای خنده چند دختر در گوشه ای از پارک توجهم را به خود جلب می کند، با مشاهده دودی که از محفل شان بلند می شود کنجکاو شده و به سمت شان می روم.

حدود شش یا هفت دختر جوان بین ۱۸ تا ۲۴ سال دور هم جمع شده اند، از هر دری صحبت می کنند و خنده های بلند سر می دهند، تا این جای دورهمی شان مثل همه دورهمی های دوستانه کاملاً عادی به نظرم آمد تا اینکه بساط قلیان شان را دیدم که در گوشه ای قرار داده بودند و خیلی جلوی دید نبود اما دودش اطرافیان را متوجه می کرد.

نکته جالب توجه این بود که هر چند لحظه یک بار یکی از دخترها به آن پکی می زد و بعد دودش را به صورت حلقه هایی پی در پی از دهان خارج می کرد و به نوعی با هم مسابقه ایجاد حلقه گذاشته بودند.

لیلا آژیر مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری کردستان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: اگر به مسائل روانی گرایش بانوان به سمت دخانیات توجه کنیم می توان به بیکاری و عدم اشتغال، افسردگی و کمبود فضاهای تفریحی اشاره کرد ضمن اینکه بیشتر دخترانی که در پارک ها و فضاهای باز شهری در حال کشیدن سیگار و قلیان مشاهده می شوند، افرادی هستند که به تنهایی و جدای از خانواده و با گروه همسالان خود زندگی می کنند.

وی یادآور شد: در استان کردستان فضای تفریحی ویژه زنان وجود ندارد تا این قشر یک ساعت از اوقات فراغت خود را در آن بگذارنند، ضمن اینکه بسیاری از شهرستان ها در زمینه فضاهای ورزشی ویژه زنان مشکل دارند.

بیدارپور معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کردستان با بیان اینکه یکی از راههای مقابله با روند افزایش استعمال مصرف دخانیات در میان اقشار مختلف جامعه بویژه زنان و دختران افزایش نشاط اجتماعی است، افزود: بی شک وقتی در جامعه تفریحات سالم وجود داشته و افراد به اندازه کافی شور و نشاط زندگی داشته باشند به راه های دیگری کشیده نمی شوند.

مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان «زنان کوچک» می خوانیم: چند روزی است که در زادگاهم هستم، در این چند روز هم مشاهدات خوب و هم مشاهدات ناامید کننده داشتم. یکی از این مواردی که به شدت من را آزار داد و ذهنم را مشغول کرده ازدواج دختران در سنین بسیار کم و حتی در سیزده سالگی است. چندین مورد ازدواج دختران سیزده سال را به چشم خود مشاهده کردم. وقتی دلیلش را پرسیدم گفتند که خود دخترانشان تمایل به ازدواج دارند. رفتم سراغ خود دختران. راست می‌گفتند این والدین. دخترانشان انگار افتخار می‌کردند که در این سن ازدواج کرده‌اند. قصه عشق؛ هرکدام از این کودکان درگیر عشقی شده و درنهایت با کمترین مخالفت والدین تن به ازدواج داده بودند. و حتی وقتی یک روز به مرکز بهداشت رفتم دخترکی چهارده ساله را دیدم که سه ماه است از همسر هفده ساله‌اش بچه‌دار شده بود.

در ادامه این مطلب آمده است: اما چه چیز باعث می‌شود که یک دخترک چهارده ساله راضی به ازدواج شود، یک مساله و چه چیز باعث می‌شود تا والدین این خانواده‌ها راضی به ازدواج دختران خردسالشان می‌شوند، مساله‌ای اساسی‌تر است.

جاذبی در انتهای مطلبش می نویسد: من به عنوان یک زن ترکمن دوست ندارم دخترکان ترکمنم زیر هجده سال ازدواج کنند،‌ دوست دارم بعد از کسب تجربیاتی از زندگی و لمس خوشی‌ها و ناخوشی‌هایش و با درک و شناخت بهتری از خود زنانه‌شان و دنیای اطراف‌شان ازدواج کنند. حتی اگر درس نخوانند گزینه دیگرشان ازدواج نباشد. زندگی دو گزینه‌ای نیست که یا درس باشد یا ازدواج. جامعه ما به زنانی قدرتمند و آگاه نیاز دارد تا جامعه را متعالی‌تر کند، نه اینکه بچه‌هایی ازدواج کنند و بچه‌هایی بیاورند و چه خواهد شد نتیجه تربیت بچه‌هایی که توسط این دخترکان بزرگ خواهند شد. ما نیاز داریم جامعه‌مان را بهتر کنیم و این میسر نمی‌شود مگر با زنانی آگاه.

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « بیکارترین استان کشور»، « دهه شصتی‌ها رکورد دار بیکاری!»، « فلسفه‌ "لأله" آوازه‌ زنان ترکمن»، « امید هیچ معجزی ز مرده نیست؛ زنده باش »، « قصه پرغصه مطب های زاهدان»، « انتقال میراث ناملموس به نسل های آینده یک رسالت ملی است»، «حفظ میراث فرهنگی قشم با مشارکت جامعه محلی» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

 

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و شش هفته نامه همزیستی به تاریخ دوازدهم تیر ماه نود و هشت  با مطالب متنوع منتشر شد.

تیتر اول این شماره همزیستی به خبری درباره گفته های استاندار جدید گلستان اختصاص دارد. دربخشی از این خبر با عنوان« تمام جریانات سیاسی باید بتوانند حرف های خود را بزنند» به نقل از هادی حق شناس آمده است: اگر جریانات سیاسی با هدف توسعه استان در میدان باشند، اختلافی نخواهیم داشت و با همه و در بستر تعاملی همکاری خواهیم داشت.

در ادامه این خبر استاندار گلستان با بیان اینکه درآمد سالانه مردم گلستان 50 درصد درآمد سالانه مردم در کشور است، یادآور

شده است: باید تاش کنیم ظرفیت هایی همچون بندرترکمن را که پیش از بسیاری از بنادر کشور وجود داشته ، احیا نماییم چرا که می تواند بسیاری از تهدید ها را به فرصت تبدیل کند.

اینفوگرافیک با عنوان «همه برای صلح» عکس یک این شماره همزیستی را به خود اختصاص داده است. در این اینفوگرافیک گفته های شخصیت های  صلح طلب جهان از جمله نلسون ماندلا، مهاتما گاندی، مالکوم ایکیس، دزموند توتو، ایندیرا گاندی و مانند اینها درباره صلح همراه با تصاویر آنها آمده است.

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « حقو ق های پنهان!»، « دخانیات جای روزنامه را گرفت»، «ماجرای "برابری دیه زن و مرد"چیست؟»، « چرا صدا و سیما به خود، سرمایه ها ومخاطبانش رحم نمی کند؟»، « ریسک سرمایه گذاری خارجی در ایران چقدر است؟»، «چه خبر از آثار تاریخی آسیب دیده از سیل؟»، « زنان؛ مطبوعات و هویت چندلایه » و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

 

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - گجت‌های خانگی هوشمند، جدیدترین نوع فناوری برای استفاده در خانه هستند که می‌توانند به زندگی راحت کاربران کمک کنند.

به گزارش ایسنا به نقل از فوربس، گجت‌های هوشمند خانگی، در حال حاضر در سطح گسترده‌ای مورد استفاده کاربران قرار دارند و برای اهداف گوناگون از جمله سرگرمی به کار می‌روند. برخی از این گجت‌هامانند "هوم هاب" (home hub) هوشمند و یا ترموستات قابل اتصال به اینترنت، در چندین نسخه اصلاح شده ارائه شده‌اند و در هر نسخه از آنها، قابلیت‌های جدیدی وجود دارد. برخی از این ابزار آنقدر پیشرفته هستند که اگر از قابلیت‌های آنها باخبر باشید، شاید احساس کنید که حتماً به یکی از آنها برای زندگی نیاز دارید.

در اینجا به برخی از بهترین و جالب‌ترین این ابزار اشاره می‌شود که در حال حاضر به بازار ارائه شده‌اند و امکان خرید آنها وجود دارد.

کلید روشنایی هوشمند

ادامه مطلب...

در حال حاضر، سیستم‌های روشنایی متفاوتی وجود دارند که به قابلیت اتصال به وای‌فای نیز مجهز هستند اما "اورو"(Orro)، نخستین نمونه‌ای است که برای درک نحوه روشن کردن خانه، از فناوری خودیادگیری استفاده می‌کند. این کلید هوشمند می‌تواند زمان ورود کاربر به منزل و خروج او را احساس کند و اولویت او را در روشنایی و نحوه تغییر روشنایی خانه در طول روز بفهمد. اورو، به ابزار خانگی هوشمند از جمله "الکسا"(Alexa) نیز متصل می‌شود و قابلیت تشخیص صدا را نیز دارد.

دوربین امنیتی داخلی

ادامه مطلب...

سیستم‌های مجهز به دوربین‌های امنیتی که قابلیت اتصال به وای‌فای را دارند، در بازار فراوان هستند و در برخی خانه‌ها نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند اما "نتاتمو"(Netatmo)، قابلیت‌هایی فراتر از این دارد. این دوربین، به هوش مصنوعی مجهز است و توانایی تشخیص چهره را نیز دارد. نتاتمو با داشتن قابلیت تشخیص چهره می‌تواند کاربر و افراد غریبه را شناسایی کند. این دوربین به خاطر داشتن توانایی شنیداری هوشمند می‌تواند علائم هشدار دهنده‌ای مانند دود و یا مونواکسید کربن را تشخیص دهد.

ترموستات هوشمند

ادامه مطلب...

ترموستات هوشمند "نست" (Nest)، در حال حاضر در خانه‌های بسیاری مورد استفاده قرار می‌گیرد و با اثبات ارزش خود، به یکی از مشهورترین گجت‌های هوشمند خانگی تبدیل شده است. نست از سال ۲۰۱۱ تاکنون توانسته است به ذخیره هشت میلیارد کیلووات انرژی کمک کند. این ترموستات می‌تواند با درک الگوهای گرمایشی خانه و یادگیری تنظیم دما، خود را به صورت خودکار با سبک زندگی کاربر وفق دهد. کاربران می‌توانند نست را در دماهای متفاوت مورد نظر خود تنظیم کنند تا برنامه خود را به آن آموزش دهند. ترموستات نست می‌تواند زمان ورود و خروج کاربر را نیز با کمک سیگنال‌های تلفن همراه او تشخیص دهد و از این اطلاعات برای صرفه‌جویی در انرژی استفاده کند.

قفل هوشمند

ادامه مطلب...

"آگوست"(August)، یک قفل هوشمند است که به در متصل می‌شود و هنگام خروج کاربر، امنیت خانه را به صورت خودکار تأمین می‌کند. اگر کاربر بخواهد که دوستان، اعضای خانواده و یا مستخدمان در غیاب او بتوانند به خانه وارد شوند، نیازی نیست که به آنها کلید بدهد و می‌تواند آگوست را برای دسترسی مهمان تنظیم کند. کاربر می‌تواند در هر زمانی و از هر جایی که هست، وضعیت در خانه خود را بررسی کند و از ورود و خروج افراد گوناگون آگاه شود.

پرده هوشمند

ادامه مطلب...

پرده هوشمند ساخت شرکت سوئدی ایکیا (IKEA) هنوز به بازار عرضه نشده و در دسترس نیست. قرار بود پردهایکیا، در اوایل سال جاری آماده فروش باشد اما ارائه آن تا پایان تابستان به تأخیر افتاد. این پرده هوشمند که با صدای کاربر فعال می‌شود، قابل اتصال به تلفن همراه هوشمند است. پرده هوشمند ایکیا، در سه اندازه گوناگون آماده شده و می‌تواند به دستیارهای هوشمند "سیری" (Siri)، الکسا و گوگل متصل شود.

جاروبرقی رباتیک

ادامه مطلب...

جاروبرقی‌های رباتیک، در انواع گوناگونی در دسترس هستند و کار خود را در سطوح متفاوتی انجام می‌دهند. جاروبرقی رباتیک "آی ۳۶۰" (360 Eye) شرکت "دایسون" (Dyson)، جدیدترین تلاش در حوزه ارائه این فناوری است. این جاروبرقی همان گونه که از نام آن برمی‌آید، یک دوربین ۳۶۰ درجه دارد که آن را هنگام کار در جهت‌های گوناگون هدایت می‌کند. آی ۳۶۰ می‌تواند بیشتر فضای خانه را پوشش دهد و بخش قابل توجهی از کار خود را پیش از نیاز به شارژ مجدد انجام دهد. کاربر می‌تواند برای هدایت این جاروبرقی رباتیک، از یک اپلیکیشن استفاده کند تا بتواند از عهده بررسی کار آن برآید. چرخ‌های مجهز به ریل این جاروبرقی، مانند چرخ‌های تانک هستند و با چرخ‌های معمولی تفاوت دارند؛ در نتیجه آی ۳۶۰ می‌تواند سطوح متفاوت را بهتر تمیز کند. اگرچه این جاروبرقی نمی‌تواند از پله‌ها بالا برود اما می‌تواند برای رفتن از روی کفپوش چوبی به روی فرش، تغییرات لازم را داشته باشد و از موانع سر راه خود بگذرد.

تختخواب هوشمند

ادامه مطلب...

پیشرفت‌های اخیر در زمینه ارائه کالای هوشمند خواب، به ابداع تختخواب هوشمند منجر شده که به راحتی خواب کاربر کمک می‌کند. این تختخواب موسوم به "پاد" (Pod) می‌تواند دمای مورد علاقه کاربر را یاد بگیرد تا خود را مطابق آن تنظیم کند. این تختخواب می‌تواند برای بیدار کردن کاربر خود در زمان مورد نظر، دما را بالا ببرد و نیاز به زنگ هشدار را برطرف کند. پاد، یک اپلیکیشن قابل اتصال به اینترنت دارد که داده‌های مورد نیاز را هنگامی که کاربر در خواب است، با کمک چند حسگر تحلیل کند. از آنجا که پاد، قابلیت اتصال به الکسا را نیز دارد، کاربران می‌توانند آن را با صدای خود کنترل کنند.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز -  اواخر خردادماه بود که مصطفی احمدی، تهیه‌کننده برنامه «دورهمی» با قطعیت از منتفی شدن تولید فصل جدید این برنامه و ساخت یک تاک‌شو در فضای مجازی خبر داد.

به گزارش ایرنا پلاس چرا تلویزیون قدر سرمایه‌های خودش را نمی‌داند؟ چرا به سادگی هنرمندانی که سال‌ها برایشان هزینه کرده و به آنها اعتبار بخشیده را از دست می‌دهد؟ مهران مدیری، عادل فردوسی‌پور، رضا رشیدپور، محمدرضا شهیدی‌فر، منصور ضابطیان، فرزاد حسنی هر کدام گرچه بدون ایراد نبودند، اما نقطه قوتی برای تلویزیون بودند و این توانایی را داشتند که مخاطب زیادی را جلوی جعبه جادو بنشانند. اما به سادگی و به بهانه‌هایی نادیده گرفته شدند و آنتن به تازه کارهایی سپرده شد که هنوز باید آموزش ببینند و سعی و خطا کنند تا شاید سال‌ها بعد کمی جای خالی حرفه‌ای‌ها پر شود.

مثلاً به ماجرای دورهمی و مهران مدیری دقت کنید. وقتی از او نام برده می‌شود، بدون شک یک سرمایه مهم تلویزیون در ذهن همگان تداعی می‌شود. کسی که با آثارش توانست مخاطبان را پای تلویزیون میخکوب کند. هنرمندی که زمان پخش سریال‌هایش، خیابان‌ها خلوت می‌شدند. مدیری علاوه بر کارگردانی خلاق و هوشمندانه‌، بازیگری توانا و پرطرفدار است. اما «ساعت خوش»، «پاورچین»، «شب‌های برره» و «مرد هزارچهره» تنها آثار به یادماندنی و پرطرفدار این هنرمند نیستند. وقتی برنامه «دورهمی» شکل گرفت که ابتدا اجرا و بعدها هم کارگردانی‌اش بر عهده خودش بود، می‌شد حدس زد که باز بیننده‌ها جذب شوند و پای برنامه‌اش بنشینند. برنامه‌ای ترکیبی که از جنس و نگاهی متفاوت و تازه نسبت به سایر برنامه‌های تلویزیون بهره برده بود. یعنی مردم هم می‌توانستند استندآپ‌های مهران مدیری را ببینند، هم نمایش‌های کمدی و هم گفت‌وگوهایی متفاوت و صریح با هنرمندانی که دوستشان دارند. گرچه با همه امتیازات، این گلایه از مهران مدیری به جود آمد که زبان گزنده‌اش گاهی به سمت تندی و ناامیدی می‌رفت و همین برایش دردسرساز شد.

صراحتی که کمتر در تلویزیون تجربه شده بود

مدیری صحبت‌ها و انتقاداتی را در مقابل دوربین صدا و سیما بیان می‌کرد که صراحتش قبلاً در تلویزیون تجربه نشده بود. بیان مشکلات مردم و خطاب قرار دادن بدون واسطه مسئولان و مدیران، بیان انتقادهایی همراه با تمسخر، طنز و کنایه، همگی عواملی بودند که باعث جذب مخاطب شد و «دورهمی» به یک برنامه پرطرفدار مردمی تبدیل شد.

چی کار کردی با خودت؟

فروردین ۹۸ بود که تلویزیون ویژه‌برنامه «دورهمی» را برای پخش در شب سیزده‌بدر تبلیغ کرد و به همین دلیل خیلی از علاقه‌مندان منتظر تماشای آن شدند، اما در این ویژه‌برنامه مهران مدیری در استندآپش در شرایطی که مردم درگیر سیل بودند، با لحنی تندتر از همیشه، به مسئولان و عملکرد آنها در برابر سیل تاخت: «چی کار دارید می‌کنید با خودتون؟ چی کار دارید می‌کنید با ما؟ همه‌مون می‌گیم کاش پارسال بود! سال ۹۷ دیگر شاهکار کردید. این وضعیت اقتصاد است، … این وضعیت قیمت ارز است و این وضعیت زلزله و جدیداً سیل است و این وضعیت هزار تا چیز دیگر است. چیکار می‌کنید با خودتان، چکار می‌کنید با ما» حرف‌هایی که در آن شرایط بحرانی، درست نبود و انتظار می‌رفت نگاهی امیدبخش و وحدت‌آفرین در بین مردم ترویج شود. اما مهران مدیری چه بسا برای خوشایند برخی از مدیران و گروه‌های سیاسی دست به چنین انتحاری زد.
 

«دورهمی» به اما و اگر رسید

بیننده همیشگی این برنامه کاملاً متوجه شد که این بار مهران مدیری تندتر از همیشه انتقاد می‌کند. طوری که روز بعد از این ماجرا، صحبت‌های مهران مدیری با فراگیری زیاد در فضای مجازی دست به دست شد. البته این استندآپ بی‌پاسخ نماند و مسئولانی چون رحمانی فضلی، وزیر کشور و رئیس صدا و سیما واکنش نشان دادند که در نهایت توبیخ مدیر شبکه نسیم را هم به همراه داشت. بعد از این قضایا، اما و اگرهای بسیاری برای پخش فصل پنجم این برنامه مطرح شد. در آن زمان در تماسی که ایرناپلاس با روابط عمومی شبکه نسیم گرفت، امیر عباس اشرف درباره حضور مهران مدیری در دورهمی چنین گفت: «بله قاعدتاً ایشان هستند. به هر حال در روند هر برنامه‌ای چنین اتفاقی پیش می‌آید و امکان‌پذیر است که به یک جاهایی نقد و اشکالاتی وارد شود، اما ادامه پیدا می‌کند.» اما مصطفی احمدی، تهیه‌کننده این برنامه اواخر ماه گذشته در گفت‌وگویی، آب پاکی را روی دست طرفداران این برنامه ریخت و از منتفی شدن ادامه پخش این برنامه خبر داد؛ خبری که با قطعیت اعلام شد. به گفته این تهیه‌کننده قرار است یک تاک‌شو با اجرای مهران مدیری برای پخش در فضای مجازی تولید شود. البته واکنش وزیر کشور و رئیس صداوسیما به اقدام مدیری در آن مقطع خاص، طبیعی بود. اما آیا حذف یک برنامه پرطرفدار با تصمیم مدیران صداوسیما، عکس‌العملی به اندازه و منطقی است؟

کیهان و سلبریتی‌سالاری

اما همزمان با رسانه‌ای شدن برنامه جدید مهران مدیری، روزنامه کیهان که تاخت و تازش به هنرمندان تمامی ندارد و به هر بهانه‌ای در مقابل این گروه شمشیر می‌کشد، درباره مهران مدیری چنین نوشت: «سلبریتی سالاری» پای سلطه‌مداری و حاکمیت تعیین‌کننده اسپانسرها را به تلویزیون باز کرد؛ به‌گونه‌ای که کانال‌های تلویزیونی را عوض می‌کنیم یا سریال‌ها کم رونق‌اند و آن دلچسبی سابق را ندارند و یا برنامه‌ها، برنامه‌هایی نیستند که بتواند همچون گذشته آن مطالبه‌گری و جذابیت را داشته باشند. مهران مدیری با منتفی کردن دورهمی و دل‌بستن به اسپانسر نشان داد آن‌طور که همیشه در استندآپ‌هایش می‌گفت مردم دوست نیست. او هم مثل سلبریتی‌های دیگر فقط به پول می‌اندیشد و بس.»

پرسش‌هایی از رسانه ملی

گرچه درباره برخی سلبریتی ها کیهان پر بی‌راه نمی‌گوید؛ اما اینجا این پرسش مطرح می‌شود که چه کسی پای اسپانسرها را به تلویزیون باز کرد. پرسشی که کیهان هیچ‌وقت دلش نمی‌خواهد به آن بپردازد. مگر خود رسانه ملی نیست که علی‌رغم بودجه کلانش، در هر برنامه نه‌چندان پرطرفدار، اسپانسرهای ریز و درشت را تبلیغ می‌کند و فلان نوشیدنی و بهمان کفش سر تا پای صداوسیما را فرا گرفته است تا این سازمان بتواند از پس هزینه‌های گزاف یک مجموعه متورم و پرجمعیت بربیاید و از طرفی، با برخوردهای خاص و عجیب، برنامه‌ها و مجریان پرطرفدار خود را از دست می‌دهد و مردم روز به روز شاهد حذف برنامه‌های پرمخاطب خود از رسانه ملی‌شان هستند.

گزارش از هنگامه ملکی

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و پنج هفته نامه همزیستی به تاریخ نهم تیر ماه نود و هشت  با مطالب متنوع منتشر شد.

مطلب اول این شماره همزیستی به نوشتاری درباره صلح اختصاص دارد. دراین نوشتار که عنوان آن «کوبیدن بر طبل صلح » است، مدیر مسئول همزیستی نوشته است: این روزها که سایه جنگ بیش از هر زمان برمنطقه خلیج فارس و دریای _عمان و همه کشورهای حاشیه این آبراه های بین المللی سنگینی می کند، کوبیدن بر طبل صلح وظیفه همه کسانی است که دل در گرو ایرانی آباد و آزاد دارند، ایرانی که مال همه ایرانی هاست، چه آن بیش از 80میلیون ایرانی که ماندند تا ایران بماند و چه آن میلیون ها ایرانی که رفتند تا ایرانی بمانند.

در ادامه این مطلب آمده است: هیج فرقی بین ایرانی ها نیست، همه ما در ته دل مان رگه ای قوی به نام ایرانیت داریم، این رگه ذاتا درهمیشه تاریخ صلح طلب بوده و اگر هم  در مقاطعی حاکمان ایران به دیگر کشورها لشکرکشی کرده اند از دو حال خارج نبوده یا اینکه در دفاع از حق و حقوق ایرانی ها بوده یا اینکه برخلاف میل باطنی ایرانی ها و صرفا برای ارضاء تمایلات شخصی و گروهی حاکمان صورت گرفته است.

در بخش دیگر این مطلب نیز می خوانیم: بدیهی است این رگه صلح طلبی، مختص ما ایرانی ها نیست، همه ملت ها فارغ از همه تفاوت های ذاتی و اکتسابی شان، بطور قطع این رگه را در وجودشان دارند، چرا که ذات هرانسان از جنگ و خشونت بیزار است، صلح، دوستی و مهربانی در خون انسان ها جاریست و انسان که بواسطه عقلانیت خود اشرف مخلوقات لقب گرفته است، خودش به درستی برای خودش این ضرب المثل را هم ساخته است: گره ای که با دست قابل بازکردن است چه نیازی به دندان است!

نویسنده در ادامه نوشته است: البته ممکن است دیدگاه های متفاوت این گذاره را قبول نداشته باشند و از زمان و زمین  و از عالم و آدم شاهد بیاورند که برخی از انسان ها ذاتا ضد صلح و طرفدارجنگ و خشونت هستند و در برابر این گونه انسان ها، چاره ای جز مقابله به مثل نیست.

در ادامه این نوشتار هم آمده است:. نمونه ملت هایی که در تاریخ بشریت مورد تجاوز قدرت های متجاوز قرار گرفتند و هرکدام به واسطه راهی که در پیش گرفتند به سرنوشتی متفاوت دچار شدند، کم نیست و تاریخ به مانند معلمی دانا و توانا به ما یاداور می شود که کدام ره به سوی گلستان و کدام ره به سوی ترکستان بوده است! 

این مطلب این گونه پایان می یابد:. ملت ها در صلح بزرگ و بزرگ تر می شوند، ملت ها با صلح آزاد و آزادتر می شوند، ملت ها در پناه صلح به رفاه و آرامش می رسند، ملت ها بواسطه صلح به همدیگر می پیوندند، ملت ها در زیر سایه صلح به همدیگر عشق می ورزند و ملت ها در زیر پرچم صلح، عرصه را بر دشمنان صلح تنگ تر و تنگ تر می کنند و این ها، نمونه هایی کوچک از معجزه های بزرگ صلح است. 

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: «5 مفسد اقتصادی استان گلستان معرفی شدند»، « صنعت گران سیل زده آق قلا چشم انتظار تسهیلات دولتی»، « ضرورت همزیستی مسالمت آمیز با سیل»، « اعلام اسامی افرادی که به قانون رسیدگی به اموال مسئولین ملتزم نیستند»، « چالش اصلی ما در حوزه دریا گرفتار شدن در روزمرگی است»، « ۷هزار زندانی زن نیازمند توجه ویژه هستند»، «چه کنیم ایران مقصد یک بار مصرف گردشگران نباشد؟» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

 

 

پیشخوان

آخرین اخبار