همزیستی نیوز - شماره ششصد و شصت و یک هفته نامه همزیستی به تاریخ دوم شهریورماه نود و هشت با مطالب متنوع منتشر شد.
تیتر اول این شماره همزیستی به مطلبی درباره پدیده ای بدیع مبنی بر سوء استفاده از آمبولانس برای حمل برخی اشخاص خاص به جای بیمار در خیابان های پرترافیک شهرهای بزرگ بخصوص تهران اختصاص دارد. دربخشی از این مطلب با عنوان« شلیک به قلب اعتماد » آمده است: نماد آمبولانس درهمه کشورها شناخته شده است و وقتی خودرو آمبولانس بیماران و مجروحان اورژانسی را میان دو نقطه محل حادثه و یا مکان اسکان بیماران و مراکز درمانی جابجا میکند وحتی حین انتقال آنها اقدامات اولیه پزشکی را انجام میدهد، هیچکس به خودش اجازه نمی دهد که برای این خودرو کوچک ترین مزاحمتی ایجاد کند و باعث تاخیر در حرکت آن حتی به مدت یک ثانیه شود چرا که جان یک یا چند انسان در میان است.
در ادامه این مطلب می خوانیم: حال تصور کنید این باور و اعتماد عمومی در جامعه ای مورد خدشه قرار بگیرد و مردم آن جامعه حتی یک در میلیون هم شک بکنند که داخل آمبولانس نه یک بیمار یا مصدوم اورژانسی که یک شخصی نشسته است که بخاطر تمکن مالی این خودرو آمبولانس را کرایه کرده تا بتواند به برنامه خود سر موقع برسد!.
این مطلب اینگونه ادامه می یابد: رییس اداره آمبولانس خصوصی کشور در گفتوگو با ایسنا، درباره تردد سلبریتیها، معلمین خصوصی و ... با آمبولانسهای خصوصی در پایتخت، گفت: این پدیده تا حدی وجود دارد و به ما هم گزارش شده است، اما وضعیت به آن شدت مطرح شده، نیست.
در بخش دیگر این مطلب می خوانیم: معاون فنی و عملیات سازمان اورژانس کشور هم درباره افزایش نظارت بر آمبولانسهای خصوصی اظهار کرد: نظارت بر آمبولانسهای خصوصی که گفته شده بعضی هنرپیشهها و معلمان کنکور برای فرار از ترافیک پایتخت از آنها استفاده میکنند، تشدید میشود.
در ادامه این مطلب آمده است: طبیعی است اعتراف به وجود چنین پدیده ای در جامعه می تواند زنگ های خطر را که البته خیلی وقت ها به صدا درآمده است در عرصه باورها و اعتمادهای بنیادی جامعه ما بیش از پیش طنین انداز کند.
چه کسی می تواند تضمین بدهد که وقتی چنین پدیده هایی به این راحتی در جامعه جای خود را باز می کند و برخوردی آنچنان که لازم است با آنها انجام نمی شود، مردم از آن حداقل اعتمادهایی که در جامعه باقی مانده است، روی برنگردانند؟
در پایان این مطلب می خوانیم: خیلی دشوار نیست حال آن خانواده ای را نتوانیم درک کنیم که بیمار اورژانسی آنها توسط آمبولانس به هر دلیلی به موقع به بیمارستان نرسیده و در نتیجه جان بیمارشان از دست رفته باشد. همه دلایل دیر رسیدن این آمبولانس در مقایسه با این دلیل که راننده یا رانندگان خودروهای درحال حرکت در مسیر این آمبولانس از کنار کشیدن خودرو خود از جلو آن حتی به اندازه کسری از ثانیه با این تصور که شاید محموله این آمبولانس نه یک بیمار اورژانسی که یک مسافر ویژه باشد، در نزد خانواده داغدار رنگ نخواهد باخت؟
مطلب دیگر این شماره همزیستی نیز به گفت و گوی صدیقه جاذبی همکار این نشریه با «آیلر کوچکی» زنی که درشهرستان محروم گمیشان برای بیماران سرطانی خیریهای راه اندازی کرده است، اختصاص دارد.
این بانوی خیر در این مطلب میگوید: «کل درآمد خیریه صرف خود بیماران میشود و درحال حاضر بیش از۲۲۰پرونده ثبت شده داریم که برای تامین هزینههای درمانی، شیمی درمانی، معیشتی، خورد وخوراک، تحصیل بچههای شان وغیره فعالیت میکنیم. ما برای اینکه کل درآمد خیریه را صرف بیماران کنیم میز صندلیهای اوراقی و دورانداختنی ادارات را تعمیر کرده و استفاده میکنیم»..
در ادامه این مطلب از قول این بانو آمده است: بخاطرفرزندم از ۲۴ساعت شبانه روز هفده ساعتش را یکسره کارمیکردم تاهزینههای گزاف آن را تامین کنم اما من فقط به فکر تامین هزینههای فرزند خود نبودم و در بین این کار کردنها، توانستم دست ۲۰الی ۳۰نفررا هم بگیرم، به این صورت که من برش وخیاطی انجام میدادم و با سفارشهایی که میگرفتم برای بیشتر از سی نفرشغل ایجاد کردم، بعضی چرخ خیاطی نداشتند توانستم برایشان چرخ خیاطی تهیه کنم واز محل درآمدی که ازدوختشان داشتند کم کم هزینه چرخ را تسویه و اقساط آنها راپرداخت کردم. برای افراد کم بضاعت به صورت قسطی لباسشوئی، یخچال، لباس، چارقد وغیره نیزمیخریدم و قسطشان را ازدرآمدشان کم میکردم».
آیلر کوچکی در ادامه میگوید: ما به غیراز دادن خدمات به بیماران سرطانی با کمک خیریههای بزرگ تهران سعی میکنیم به کودکان زیر۱۸سال که دارای مشکلات قلبی، ترمیمی، ارتوپدی و کاشت حلزون هستند نیز کمک کرده و حتی کاری کردیم که عمل جراحی عدهای به صورت رایگان انجام شود. در این رابطه حتی از گنبد و کلاله هم پرونده داشتیم».
میگویم آیلر خیلی سختی میکشی، مواظب خودت باش، میگوید: «من با وجود مشکلات روحیهام را ازدست نمیدهم، سعی میکنم خود را بیدرد نشان دهم اما این توداری و مشکلات پسر معلول یازده سالهام و بلند کردن او باعث دردهای فیزیکی در وجود من شده است. من یک مادرم و یک مادر هر نوع فداکاری را برای فرزندش میکند. من سعی میکنم مشکلات خودم را خودم حل کنم بدون اینکه کمکی دریافت کنم، اما من هم نیاز به کمک دارم. خانه من نیاز به تعمیر دارد، نیاز به وسایل خانه دارم؛ اما برای خودم روا نمیدانم که از محل درآمد خیریه چیزی بردارم. حتی دستمزد هم نمیگیرم. وقتی میبینم بیماران نیاز دارند دلم نمیآید چیزی برای خودم جایز بدانم».
در این شماره همزیستی مشکلات ناشی از سهل انگاری ها و شاید هم سودجویی ها در برخی از بیمارستان ها در قالب سه نوشتار به چاپ رسیده است که دریکی از آنها آمده است: من فرزند مادری هستم که قربانی سهل انگاری و شاید هم سودجویی و ناکارآمدی برخی از دست اندرکاران امور پزشکی در بیمارستان هایی در استان های گلستان و مازندران شد. دریغ از آن که هیچگونه وجدان کاری و هیچ گونه مسئولیت پذیری هم در قبال بیماران در وجود بعضی از این افراد باقی نمانده است.
«سوزن در قلب مادر!» و «داشتن امکانات مناسب بهداشت و درمان با هزینه های مناسب حق مسلم گنبدی هاست» عناوین دو نوشتار دیگر مربوط به مسائل درمان و بهداشت در بیمارستان هاست که در این شماره همزیستی منتشر شده است.
همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « پدر طبیعت ایران درگذشت»، « توصیه امام جمعه گرگان به استاندار و فرمانداران گلستان در جذب سرمایهگذار»، « قشم یا کشم؟»، « 80بازیکن دربسکتبال بانوان قشم فعال هستند»، « نمایش 10 فیلم جشنواره کودک و نوجوان در قشم» و چندین مطلب متنوع دیگر به چاپ رسیده است.
هفته نامه همزیستی که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.