همزیستی نیوز - از سال ۶۲ به مدت ۱۴ سال در روزنامه های اطلاعات و کیهان به عنوان خبرنگار و گزارشگر کار کرده بودم. من هیأت تحریریه روزنامه های بزرگ را دیده بودم و می دانستم حرفه ای ها چطور کار می کنند و حالا می خواستم همان الگو را در ابعادی کوچکتر در مختصات جغرافیایی که متعلق به آن بودم در قالب یک نشریه محلی اجرا کنم. تصمیم داشتم یک کار مستقل رسانه ای را با بهره گیری از تجربه ای که در کنار بزرگان این عرصه آموخته بودم در استان گلستان شروع کنم. آرمانم این بود نشریه ای بسازم که فارغ از نگاه قومیتی، نژادی و جنسیتی، نماد زیست مسالمت آمیز و بدون تعصب اقوام و فرهنگ ها در یک سرزمین باشد. این شد که عکس چهار دختر ترکمن،قزاق، سیستانی و فارس در کنار یکدیگر، نشست روی صفحه اولِ اولین شماره ی هفته نامه. نامش را هم گذاشتم “همزیستی”…
……………….
تاج محمد کاظمی از جمله با سابقه ترین اهالی رسانه گلستان است. او از جمله معدود فعالین رسانه ای استان به شمار می آید که فوق لیسانس علوم ارتباطات دارد و سالهاست به عنوان مدرس دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه های وزارت فرهنگ و ارشاد درس روزنامه نگاری می دهد.او فعالیت روزنامه نگاری اش را به صورت حرفه ای از سال ۶۲ در ۲۴ سالگی و در روزنامه اطلاعات آغاز کرد.
همکاری با فریدون جیرانی
روزنامه اطلاعات آن زمان به مدیرمسئولی مرحوم دعایی منتشر می شد و احمد ستاری دبیر شورای تحریریه اش بود. با جلال رفیع همکار بودم. روزنامه نگاری در اطلاعات را با سرویس اقتصادی شروع کردم که آقای خاکی نژاد دبیرش بود. در سرویس اقتصادی کنار فریدون جیرانی می نشستم. او هم خبرنگار اقتصادی روزنامه اطلاعات بود. یادم هست چند باری با هم رفتیم برای مصاحبه. بیژن امکانیان هم همکارمان بود که آن زمان خبرنگار سرویس اجتماعی روزنامه اطلاعات بود.
۶ سال بعد، کیهان…
تاج محمد کاظمی بعد از ۶ سال فعالیت در اطلاعات، در سال ۶۸ وارد روزنامه کیهان شد در روزهایی که مهدی نصیری سردبیرش بود.
………………………..
سال ۶۸ کیهان آگهی داد که خبرنگار استخدام می کند. آن زمان سرباز بودم در شیراز. روزی نبود کیهان و اطلاعات که دو روزنامه اصلی و مرجع در آن سالها بودند را مطالعه نکنم. یک روز آگهی استخدام خبرنگار را در کیهان دیدم و خیلی زود در روزی که یادم هست جمعه بود آمدم در سلف سرویس ساختمان روزنامه کیهان برای آزمون. شاید حدود ۳۰۰ نفر از کل کشور آمده بودند. خود مهدی نصیری هم با من مصاحبه کرد. قبول شدم و درست از شنبه پنجم اسفند ۶۸ در سرویس گزارش روزنامه کیهان مشغول کار شدم. با توجه به رشته تحصیلی ام که کارشناسی مترجمی زبان بود علاقه مند بودم در سرویس خارجی کار کنم اما مهدی نصیری که یکی دو مقاله از من را خوانده بود خواست که در سرویس گزارش باشم.آنجا با مجید رزازی و مینو بدیعی- از نام آشنایان عرصه مطبوعات- همکار بودم و با هدایت دکتر فرقانی هر روز بر تجربیات گزارش نویسی ام افزوده می شد.
گزارشی که باعث شد از غرضی خواسته شود از مأموریت خارجی به ایران بازگردد
یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین مطالبم در کیهان، گزارش مفصلی بود که در حوزه تلفن و مخابرات نوشتم. مساله ثبت نام خط ثابت تلفن و قطعی های مکرر خطوط از جمله مشکلات جدی مردم در آن سالها بود. یادم هست آن زمان مردم برای دریافت خط ثابت ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان ودیعه می گذاشتند و چندین ماه و گاه چند سال در صف انتظار می ماندند. در چنین شرایطی دبیر سرویس از من خواست که در این حوزه گزارشی بنویسم. دولت اول هاشمی رفسنجانی بود و محمد غرضی وزیر پست و تلگراف و تلفن. ابتدای امر رفتم سراغ آرشیو روزنامه. آن موقع کیهان، همه مطالب اعم از خبر، گزارش، مقاله، یادداشت درباره یک موضوع واحد را که در شماره های پیشین منتشر شده بود به صورت بریده جراید در قالب پرونده ای جمع آوری و نگهداری می کرد.
در موضوع تلفن و مخابرات هم همه آنچه از قبل منتشر شده بود به شکل بریده جراید موجود بود و به این ترتیب من یک سابقه غنی، حول این موضوع جمع آوری کردم. مسئول صفحه ی نامه های مردمی هم نوشته ای تحویلم داد و گفت که عده ای از مخابرات تهران نامه فرستاده و مشکلات عدیده ای را طرح کرده اند و جهت پیگیری شماره تماسشان را هم گذاشته اند. صفحه نامه های مردمی یکی دو بار در هفته منتشر می شد. مردم مشکلاتشان را در قالب نامه به روزنامه می فرستادند. مسئولین هم همیشه آن صفحه را مطالعه می کردند و جواب می دادند.
بعد از این دو مرحله، به سطح شهر رفتم و مصاحبه مفصلی از مردم گرفتم. دیگر وقت آن رسیده بود که نسبت به اخذ نظر مسئولان در وزارتخانه اقدام کنم. با روابط عمومی وزارتخانه تماس گرفتم و خواستم زمانی را تعیین کند تا با مهندس غرضی گفتگو کنم اما گویی که حرف غریبی می شنود با تعجب آمیخته به تشر گفت اصلا امکان این کار وجود ندارد و بعد از آن گفت که حتی گفتگوی تلفنی با مدیر روابط عمومی هم میسر نیست . به درِ بسته خورده بودم. رفتم سراغ آن نامه مردمی که دستم بود. متوجه شدم نگارندگان نامه عده ای هستند که با مدیریت غرضی مشکلات جدی و بنیادین دارند و اصطلاحاً اپوزوسیون وزارتخانه هستند. در نامه، مسائلی از پشت پرده و مواردی از فساد در وزارتخانه نوشته شده بود. با شماره تماس گرفتم. برای روز بعد در طبقه ۱۸ توپخانه قرار گذاشتیم. فردا وارد سالن که شدم دیدم گوش تا گوش آنجا آدم نشسته. بالاترین مقام حاضر در آن میان هم معاون وقت توسعه وزارتخانه، آقای کهزادی بود که بعدها به معاونت صدا و سیما منصوب شد. گفتگو را شروع کردیم. گلایه و انتقاد و افشاگری بود که از هر سو می آمد. برای هر آنچه ازشان می شنیدم سند می خواستم. آنها هم فی الفور آماده می کردند.
در نهایت با مجموعه ای از صداهای ضبط شده، دست نوشته های خودم و انبوهی سند و مدرک برگشتم به ساختمان روزنامه و شروع کردم به نوشتن. انگیزه زیادی داشتم. برخورد نامناسب وزارتخانه از یک سو و حجم بالای داده و اطلاعاتی که دستم بود از سوی دیگر به من انگیزه داده بود تا گزارش مستند قابل اعتنایی بنویسم؛ که نوشتم. آن گزارش در ۱۲ قسمت پشت سر هم در صفحه ۵ کیهان منتشر شد. بعدها همان آقای کهزادی گفت آن مطلب سر وصدای زیادی در کل کشور ایجاد کرده بود. آن مدیر روابط عمومی هم که کارمندش آن روز به من گفته بود نمی توانی حتی تلفنی با او صحبت کنی بعد از انتشار این گزارش با پای خودش به کیهان آمد! یادم هست تحت تأثیر این گزارش، وزیر کار وقت با مهندس غرضی، که در مأموریت خارج از کشور به سر می برد، تماس گرفت و گفت زود برگرد که اینجا کیهان دارد پنبه ات را می زند!!
از این مدل کارها زیاد انجام شد. آن زمان روزنامه ها قدرت و ابهتی داشتند. تعدادشان انگشت شمار و منبع جدی مردم برای پیگیری خبر و گزارش و تحلیل بودند. به دلیل همین نفوذ مطبوعات در جامعه، مدیران و مسئولان خود را موظف به پاسخگویی می دانستند و به اخبار و مطالب واکنش نشان می دادند.
……………………
مجوز انتشار هفته نامه همزیستی بعد از سه سال انتظار در سال ۸۰ صادر و در ردیف اولین نشریات استان گلستان جای گرفت. پیشنهاد اولیه اش را سال ۷۷ زمانی که کاظمی در عشق اباد فعالیت تجاری می کرد یکی از دوستانش به او داده بود. مجوز که رسید او در ایرنا گلستان تمام وقت مشغول کار بود. میل به آغاز یک کار مستقل و حرفه ای رسانه ای حرکتش داد و در همان آغاز، دفتری در خیابان گلشهر گرگان اجاره و در همان شماره اول در آبانماه ۸۰ آگهی استخدام نیرو چاپ کرد و ۱۲ نیرو از شهرهای مختلف از علی آباد و گنبد گرفته تا کردکوی و بندرگز و آق قلا و گرگان جذب کرد. او می خواست به تدریج و با آموزش علاقه مندان به حرفه روزنامه نگاری، هیأت تحریریه ای شبیه به آنچه خود در کیهان و اطلاعات تجربه کرده بود بسازد. C
………………
«تمام فکر من آن زمان حول تشکیل یک مجموعه حرفه ای برای انجام یک کار حرفه ای می چرخید و از احتیاط لازم برای توجه به قوانین کار و تأمین اجتماعی در جریان جذب نیرو غافل ماندم. از طرفی چون کارمند ایرنا بودم زمان کافی برای آموزش، تعامل و همنشینی با نیروها نداشتم و در همان ماه های آغازین کار با ضرر مالی هنگفت، ناشی از شکایت نیروها به اداره کار مواجه شدم. شکست ناشی از این اتفاق باعث شد که بعد از آن نتوانم محتوای نشریه را آنطور که مد نظرم بود فراهم کنم. از هدفم دور و خود به خود در مسیر یک نشریه خنثی افتادم. اتفاقی که اصلا دلم نمی خواست رخ دهد. مواجهه با این مساله مرا کمی دلسرد کرد به طوری که در انتشار هفته نامه وقفه ای کوتاه افتاد. اما خوب از آنجا که انسان قدرت دارد خود را با هر شرایطی هر چه قدر هم تلخ و سخت تطبیق دهد بعد از مدتی مجدداً به عرصه برگشتم و در مدت ۲۱ سال هفتصد و چهل و هشت شماره از همزیستی را منتشر کردم. آبانماه امسال که بیاید همزیستی ۲۲ ساله می شود.»
…………………….
تاج محمد کاظمی که ۴ دهه خاک صحنه رسانه را خورده معتقد است ساختار بسته و حکومتی مطبوعات و رسانه در ایران از کار مطبوعاتی یک شغل پرهزینه ساخته به طوری که امروز عنصر جسارت که لازمه تحقق رسالت کار روزنامه نگاری است تا اندازه زیادی از فعالین این حوزه سلب شده است.
مدیر مسئول هفته نامه همزیستی، شبکه های اجتماعی را “فرشته نجات” جامعه ای با مختصات کشور ما می داند.
کاظمی معتقد است شبکه های اجتماعی، منجی جامعه ای است که رسانه مستقل ندارد و به دلایل مختلف گردش آزاد اطلاعات از کانال رسانه های رسمی انجام نمی گیرد. به نظر او امروز رسانه های سنتی مثل صدا و سیما و مطبوعات در برابر شبکه های متنوع مجازی زمین خورده و بسیار عقب مانده اند.
او در عین حال معتقد است تشنگی و ولع جامعه نسبت به دریافت اخبار از یک سو و عدم ارائه آموزش صحیح در تشخیص و تمیز خبر صحیح از جعلی از سوی دیگر، باعث بروز برخی معضلات در بستر جهان مجازی شده است.
او بر این باور است که آموزش های غیرمستقیم از طریق فیلم، نمایش، کتاب، مرور اخلاق حرفه ای و معرفی سلبریتی های رسانه ای به عنوان مراجع خبری مورد اعتماد مردم، تا اندازه زیادی می تواند در ایجاد فضای پاکیزه رسانه ای در بستر مجازی موثر باشد.
تاج محمد کاظمی به رغم علاقه مندی به شبکه های مجازی، خود تاکنون به طور جدی به این فضا ورود نکرده است. او در این باره می گوید: نسل جدید، شگردهای فنی و محتوایی دیده شدن در این فضا را به خوبی بلد است و این قابلیتی است که نسل من فاقد آن است. شاید محتوایی که من تولید می کنم جذابیتی برای عموم نداشته باشد و در نتیجه تعداد دنبال کننده هایم چشمگیر نباشد. در حالی که در این فضا خیلی مهم است که چند نفر شما را می بینند و پیگیر مطالبتان می شوند. شاید بیم از همین امر باعث شده نتوانم به طور جدی وارد عرصه تولید محتوا در بستر مجازی شوم. ضمن آنکه فرم ارائه محتوا در قالب ویدئو و اینفوگرافی باید جایگزین متن نویسی شود تا در کمترین زمان بیشترین اطلاعات به مخاطب منتقل شود. همین هم مهارت خاصی می طلبد که باید آن را کسب کرد.
……………
یک پایان تلخ…
تاج محمد کاظمی پس از ۴ دهه فعالیت روزنامه نگاری و تدریس، امروز در جایی ایستاده است که درباره اش می گوید: در شرایط حاضر کشور، انگیزه کافی برای انجام کار مطبوعاتی را ندارم. با توجه به اشکالات زیاد در حوزه قوانین کار ، نبود منبع مالی مناسب و مطمئن برای گذران امور نشریه و همچنین عدم اقبال مردم از نشریات محلی تمایلی به انجام کار جدی و حرفه ای ندارم. اگرچه معتقدم هنوز هم می شود محتوایی تولید کرد که مردم با اشتیاق برای خواندنش صف بکشند اما شخصاً دیگر از این فضا خسته ام. اگر به گذشته بر میگشتم هرگز دنبال کار مطبوعات نمیرفتم!
منبع: پایگاه خبری پریشهرwww.parishahr.ir
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.