همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و هشت هفته نامه همزیستی به تاریخ بیست و نهم تیر ماه نود و هشت با مطالب متنوع منتشر شد.
تیتر اول این شماره همزیستی به مطلبی درباره تجمیع ثروت های افسانه ای در نزد برخی افراد در جامعه امروز ما اختصاص دارد. دربخشی از این گزارش با عنوان« لاکچری بازی» به نقل از «دنیای اقتصاد» آمده است: میگویند خانههای ویلایی منطقه باستی در لواسان که حالا با برداشته شدن گیتهای ورودی، پیش روی مردم رخ نمایان کرده تا ۷۰۰ میلیارد تومان هم میارزند. سوال اصلی اما مربوط به قیمت این خانهها نیست، بلکه حول این محور میچرخد که چه کسانی میتوانند این میزان پول داشته باشند؟ «شفافیت» درحالی قطعه مفقوده این پازل است که شائبه نامشروع بودن منابع مالی این خانههای لاکچری فضای مجازی را درنوردیده است. روی دیگر این ماجرا را میتوان اینگونه تعبیر کرد؛ داشتن ویلاهای لوکس در منطقه خوشنشین باستی، مصداق پدیده لاکچری بازی است. پدیدهای که کمترین اثر آن به ایجاد حس تبعیض و وجود فساد در هر جایی که ثروتی وجود دارد، منجر شده است.
در ادامه این مطلب از قول یک اقتصاددان می خوانیم: طبیعی است که فرض بر این است که افراد گناهی مرتکب نشدهاند؛ مگر اینکه خلاف آن با ادله و مستندات ثابت شود. متاسفانه سیستم اقتصادی ما شفاف نیست همانطور که سیستم سیاسی ما شفاف نیست؛ یعنی آن چیزی که تحتعنوان دولت پنهان میشناسیم که اجازه شفافیت سیاسی نمیدهد و پاسخگویی و مسوولیتپذیری را بر نمیتابد.
«علی دینیترکمانی» در این مطلب ادامه می دهد: علتش را هم میتوانیم با عنوان «تو در توی نهادی» در کشور بشناسیم به این معنا که یک سیستم نهادی در نظام سیاسی ما شکل گرفته که در آن مراکز قدرت به صورت «تو در تو» وجود دارند و فعالیت میکنند و همین امر مانع شفافیت سیاسی میشود. متعاقبا شاهد این هستیم که این رویه تاثیرش را در حوزه اقتصاد هم میگذارد و اجازه نمیدهد که سیستم به لحاظ اقتصادی شفاف باشد، بهعنوان مثال ما نمیدانیم میزان ارزش افزوده و درآمدزایی بسیاری از نهادهای اقتصادی چقدر است، آیا مالیات میدهند یا خیر و اگر نمیدهند علتش چیست.
این مطلب از قول این اقتصاددان اینگونه ادامه می یابد: سیستم اقتصاد سیاسی ما با هر شاخصی که در نظر بگیریم با مسالهای به نام شفافیت فاصله نوری دارد؛ به همین دلیل احتمال اینکه چنین ثروتاندوزیهایی بر مبنای وصل به مراکز خاص قدرت و لابیگری صورت گرفته باشد، بسیار زیاد است. در عین حال هم میدانیم که در چارچوب همین مناسبات قدرت تو در توی نهادی احتمال اینکه بتوان منشأ آن را پیگیری کرد هم بسیار ضعیف است و به همین دلیل است که مالیات بر ثروت سهمش از کل مالیاتها در ایران اصلا رقمی نیست. کل درآمدهای مالیاتی از GDP حول و حوش ۵/ ۸ یا ۹ درصد است؛ درحالیکه در کشورهایی که سیستم شفاف است و یک نظام مالیاتی پیشرفته وجود دارد ۳۵ تا ۵۰ درصد خود GDP تبدیل به مالیات میشود؛ یعنی نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی گاهی ۳۵-۳۰ درصد است. این یعنی در خیلی از کشورها کل بودجه دولت روی درآمدهای مالیاتی میچرخد.
محمد ماشینچیان روزنامه نگار و پژوهشگر اقتصادی هم در این مطلب با طرح ایده ای متفاوت می گوید: پرداختن به امثال باستی هیلز بهعنوان یک مصداق و معلول،تنها میتواند یک تاثیر بگذارد و آن اینکه باستی هیلزها در ایران شکل نگیرند و به جای آن در ترکیه و دبی و در مالزی شکل بگیرند. یعنی من تصور میکنم که موضوع را درمان نخواهد کرد و صرفا باعث خواهد شد کسانی که از این رانتها بهرهمند و برخوردار هستند، رویههای بهتری برای اینکه درآمد حاصل از رانتشان را پنهان کنند، اتخاذ کنند. یعنی صرفا شما به اینکه این افراد بهتر موضوع را پنهان کنند کمک میکنید. شبیه این است که ما به پشتبام برویم و یک بسته اسکناس را در خیابان شلوغ پر از مردم بپاشیم و بعد پایین بیاییم و به مردم به چشم سوءظن نگاه کنیم و یقه این و آن را بگیریم و افراد را متهم به فساد و دزدی کنیم.
در ادامه این مطلب به نقل از «علی دینیترکمانی» می خوانیم: من هم موافقم که صرف برخورد موردی کاری را از پیش نمیبرد. ممکن است یک نفر پشتوانهای در ساختار قدرت نداشته باشد و قربانی هم بشود؛ مانند همین افرادی که هر روز تحت عناوین مختلف سلطان با آنها برخورد و حذف میشوند. باید با آن زیرساختهایی که به اشکال مختلف برای افراد راه را برای درگیر شدن در فساد باز میکنند، مقابله کرد. جدای از این زیرساختهای نادرست، نوع برخورد با افراد مختلف با توجه به موقعیتهایشان؛ داستان فساد را به یک فساد نظاممند در ایران تبدیل کرده است. در ایران کژکارکردیهای اجتماعی به پدیدههای مکرر و نظاممند در ابعاد خیلی زیاد تبدیل شده است، یعنی همانطور که در سقوط هواپیما و تصادفات در دنیا اولین هستیم، در فساد هم همین طور هستیم. این نشان میدهد که مافیایی شکل گرفته که کارکرد و خروجی آن خارج از دو حالت نیست. اگر شما آدم سالمی باشید در مواجهه با این سیستم یا باید جذب شوید یا حذف شوید. از این دو حالت خارج نیست. به همین دلیل داستان فساد در ایران ما را یاد پدرخوانده و جریانهای مافیایی سازمانیافته میاندازد. طبیعی است که در این سیستم اگر یک نفر قربانی شود هم مسالهای حل نمیشود.
مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان «من یک مادرم نه یک محکوم» می خوانیم: در بسیاری از کشورها برای اینکه یک مادر با بچه شیرخوارش به تنهایی بدون استفاده از خودرو شخصی برای انجام خرید، گردش، تفریح و یا سایر احتیاجاتش بیرون برود، در مراکز خرید، بیمارستانها، پارکها و غیره اتاقی برای کودک و مادر تعبیه کردهاند که در آن اتاق، مادر هم میتواند با خیال راحت شیر دهد و هم پوشک بچه را عوض کند. مادر وقتی بیرون میرود دغدغه این را ندارد که کجا شیر دهد و یا اگر بچه خرابکاری کرد کجا عوض کند. خیالش راحت است که در صورت خرابکاری و یا نیاز به شیر به نزدیکترین مرکز خرید و یا سایر مراکز عمومی میتواند برود و به بچهاش برسد. متاسفانه در کشور ما چنین چیزی نه تنها در بیمارستانی که اسم کودکان را یدک میکشد وجود ندارد بلکه حتی در بزرگترین فرودگاه بینالمللیاش که مکانی برای حضور افراد از ملیتهای مختلف است نیز وجود ندارد.
در ادامه این مطلب آمده است: من یک مادرم با یک بچه شیرخوار؛ نیازهایی دارم که جامعه با کمترین هزینه میتواند آن را به من بدهد. من یک مادرم با افسردگی پس از زایمان، نیاز دارم که مانند سایر انسانها در جامعه حضور داشته باشم و به دنیا آمدن بچه مانعی برای حضور من در جامعه نباشد. من مادرم، نیاز دارم که با روحیهای شاد و قوی بچهام را تربیت کنم. خود را تنها محکوم به نگهداری بچه کردن باعث پایین آمدن راندمان من میشود، من را عصبی میکند، دچار توهم میکند. من مادرم، نیاز به هوای آزاد دارم، نیاز دارم کودکم را در کالسکه بگذارم و قدم بزنم بدون اینکه از احتیاجاتی که کودک به من تحمیل میکند بترسم.
همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « اخلاق و مسوولیت اجتماعی رسانه»، « آیین نوروز صیاد
در روستای سلخ قشم برگزار شد»، « استفاده از ظرفیت دانشجویان نخبه در مسیر توسعه قشم»، « دغدغه های متفاوت خالو صالح برای حفظ میراث فرهنگی قشم»، « بشربرسطح ماه» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.
هفته نامه همزیستی که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.