همزیستی نیوز - نویسنده سریال نوروزی «مرز خوشبختی» درباره علت عدم استقبال از سریالهای نوروزی بر این باور است که مشکل به سریالها برنمیگردد بلکه به تلویزیون برمیگردد که سالهاست مخاطبان خود را از دست داده است.
این نویسنده به بهانه تحلیل برنامههای نوروزی تلویزیون گفتوگویی با ایسنا داشت و گفت: چند سالی است که تلویزیون بینندههای خود را از دست داده است و مردم نسبت به کل سازمان و برنامههایش بدبین و ناامید شدهاند و برگرداندن مخاطب با این شرایط سخت است و زمان میبرد؛ چرا که با یک کار ضعیف ریزش مخاطب خیلی به طول نمیانجامد اما جمع کردن بیننده سالها زمان میبرد تا با یک کار خوب مخاطب به تلویزیون برگردد.
این نویسنده درباره سریالهای نوروزی و رقابت آنها با یکدیگر اظهار کرد: در نظرسنجیهایی که برخی از سایتها انجام دادهاند تقریبا همه سریالها در یک اندازه و سطح قرار دارند و آن طور که در این سایتها نشان داده شده است سریال «مرز خوشبختی» به عنوان دومین سریال در میان مجموعههای نوروزی کسب آراء کرده است.
مخاطبان به خاطر پایتخت به «علیالبدل» وفادار بودند
خودسیانی درباره مجموعه «علیالبدل» و اینکه آن طور که باید نتوانست با مخاطبان ارتباط برقرار کند، اظهار کرد: مخاطبی که از عوامل این سریال، «پایتخت» را دیده است آن هم با بازیهای درخشان، انتظارش از سریال «علیالبدل» دو چندان میشود. «پایتخت ۴» زمانی که ساخته شد ضعفهای زیادی داشت اما با این حال نسبت به سریال «علیالبدل» یک سروگردن بالاتر بود. باز هم مخاطبان نسبت به سریال «علیالبدل» وفادار بودند آن هم به دلیل اینکه پس زمینه آن به «پایتخت» برمیگشت.
این نویسنده ادامه داد: قصه مجموعه «علیالبدل» در قسمتهای پایانی به مرگ و قتل و ... هم رسید که فکر میکنم این نوع سوژهها برای لحظات نوروزی خیلی خوشایند نباشد.
سریالی که فاقد قصه بود
خودسیانی درباره مجموعه «دیوار به دیوار» که از شبکه سه سیما به کارگردانی سامان مقدم به روی آنتن رفت، اظهار کرد: سریال «دیوار به دیوار» فاقد قصه بود به همین جهت پیوستگی لازم را نداشت و به شکل آیتمی نگارش شده بود. هر چند نگارش به این شکل بسیار دشوار است و یکی از کارهای سختی است که نویسنده نتوانسته بود از پس آن برآید.
بازیگرانی کارکشته اما قصههایی نه چندان دلچسب
نویسنده «مرز خوشبختی» در ادامه درباره این سریالها معتقد است: در هر سه این سریالها اگرچه بازیگران کارکشتهای از جمله مهدی هاشمی، مهدی فخیمزاده، فرهاد آییش، گوهر خیراندیش و ... حضور داشتند و هر کدام به تنهایی در یک مجموعه تلویزیونی کفایت میکردند، اما نتوانستند آن طور که باید و شاید مخاطبان را راضی نگه دارند؛ به عنوان مثال مجموعه «دیوار به دیوار» اگر رگه مخاطبی هم داشت پس زمینههای آن به سریال «پژمان» برمیگشت و کار آیتمی برای این سریال دشوار بود به نوعی که از ابتدا کار طراحی آن اشتباه بوده است.
انتقاد از سریال خود
این نویسنده نقدی هم داشت بر سریال «مرز خوشبختی» که خود آن را نگارش کرده است.
او درباره این سریال معتقد است: ما سعی کردیم در «مرز خوشبختی» قصه داشته باشیم اما نقطه ضعف بزرگ این مجموعه این بود که به دلیل اینکه قصه داشت، لحظات طنز کمتری داشت و در زمان ساخت این مجموعه وقتی احساس شد که طنز آن کم است برخی شوخیها و طنزهایی که به آن اضافه شد برای من ناخوشایند بود و برخی صحنهها که مربوط به بیاحترامی به بزرگتر و کتککاریها دیده میشد، خوشایند من نبود اما فکر میکنم این سریال، سریال بدی نبوده است.
کلاه قرمزی متعلق به تاریخ و مخاطب است/گروکشی غیرمنصفانه است
خودسیانی در بخش دیگری از گفتوگوی خود درباره حذف «کلاه قرمزی» از پخش نوروزی تلویزیون و تأثیرات آن اظهار کرد: «کلاه قرمزی» متعلق به یک تهیهکننده و کارگردان یا سازمان نیست. کلاه قرمزی متعلق به تاریخ و مخاطب است و گروکشی کردن آن به واسطه درخواست پول کردن غیرمنصفانه است. تلویزیون تا آنجایی که بتواند به نظرم برای این برنامه هزینه میکند، اما امسال به نظر میرسد به دلیل زیادهخواهیهای یک شخص این اتفاقات برای کلاه قرمزی افتاد. در غیر این صورت هنرمندان این برنامه محبوب و دوستداشتنی هستند و همه اشکالات به زیادهخواهیهای تهیهکننده برمیگردد. تلویزیون در این شرایط در بسیاری از مواقع میتواند پاسخگوی این نیازها باشد اما در جاهایی هم نمیتواند کوتاه بیاید.
کوتاهی تلویزیون در قبال یک برنامه محبوب
او در همین زمینه و تلاشهایی که تلویزیون در این سالها برای جایگزین کردن برنامههای دیگری به جای کلاهقرمزی نداشته است ، اشاره و مطرح کرد: تلویزیون نتوانسته است در این سالها شخصیتهایی را جایگزین این برنامه کند و کلاه قرمزی ۲۰ سال است که در این حوزه یکهتازی میکند. مدیران تلویزیون ۲۰ سال فرصت داشتهاند برنامههای جذاب دیگری را خلق کنند تا یک تهیهکننده نتواند این گونه گروکشی کند چرا که حق امتیاز این برنامه برای سازمان صداوسیما است. بنابراین هم کوتاهی از طرف سازمان صداوسیماست که نتوانسته است در این سالها برنامهای را جایگزین کلاه قرمزی کند و هم اینکه مدیران جرأت ریسک کردن را ندارند، از سویی هم به زیادهخواهیهای تهیهکننده برمیگردد.
خندوانه و افت شدید
خودسیانی در ادامه درباره مجموعه «خندوانه» به افت شدیدی که داشته است، اشاره کرد و گفت: این افت به نبود جنابخان برمیگردد. همچنین از طرفی به جهت اینکه مخاطب احساس میکند این برنامه حرف تازهای برای گفتن ندارد ریزش داشته است. هر چند «خندوانه» در بدو ورودش به تلویزیون تازه به نظر میرسید دیگر این تازه بودنش را از دست داده است. بنابراین تلویزیون باید از ایدههای نو حمایت کند. چرا که مخاطب منتظر ایدههای نو است.
سکوت مهران مدیری به خاطر قضاوت ها
این نویسنده درباره مجموعه «دورهمی» نیز اظهار کرد: «دورهمی» همچنان با اجرای مهران مدیری مخاطبان خود را حفظ کرده است اما نکتهای که وجود دارد این است که نگرانیهای مهران مدیری در سری جدید به خاطر قضاوتهایی که خواهد شد بیشتر شده بود به همین دلیل این مجری و بازیگر و کارگردان در این سری از «دورهمی» خیلی نتوانست دیالوگ برقرار کند. مدیری اظهارنظری هم نمیکرد و بیشتر در کنار مهمان برنامه شنونده بود و علت آن شاید به این دلیل بوده است که توصیههایی به او شده است که دچار حاشیه نشود.
او در بخش پایانی گفتوگوی خود اظهار کرد که تلویزیون ریزش مخاطب داشته است و آشتی مردم با تلویزیون به بسیاری از عوامل برمیگردد و یکی از آنها ساختن سریالهای جذاب است.
زمانی که مخاطب احساس میکند تلویزیون ملی نیست
او در عین حال گفت: تغییر در مجریان، تغییر در سیاستی که تلویزیون پیش رو گرفته است از جمله این موارد است. زمانی که مخاطب احساس میکند تلویزیون ملی نیست و حکومتی است از آن دوری میکند و نسبت به آن بیاعتماد میشود و به عنوان مثال سعی میکند اخبار خود را از شبکههای دیگر دنیا دنبال کند.
هر چند این نویسنده دلیل عمده ریزش مخاطب را شبکههای اجتماعی دانست و گفت: کسانی که از تلویزیون اخبار را پیگیری میکردند در حال حاضر در شبکههای اجتماعی این کار را میکنند. شبکههای ماهوارهای نیز در زمینه جذب مخاطب در پخش سریالها موفق بوده است. بنابراین تا زمانی که تلویزیون نپذیرد کم آورده است و با ریزش مخاطب روبرو بوده است نمیتواند به دنبال بازنگری خود باشد.
او با بیان اینکه مسئولان تلویزیون باور ندارند ریزش مخاطب شکل گرفته، معتقد است: متأسفانه در حال حاضر هر شبکهای فکر میکند کارش درستتر است و مدیران تلویزیون فراموش میکنند راجع به تلویزیون یک مجموعهای به اسم صداوسیما حرف بزنند. آنها اگر باور نکنند که تلویزیون نیاز به بازنگری دارد این اتفاق میافتد که سال به سال هر سال دریغ از پارسال میشود.
مسابقات تقلیدی و ضعیف
خودسیانی در ادامه درباره مسابقهای که تحت عنوان «استندآپ کمدی» در تلویزیون با اجرای عبدالله روا و حضور بازیگران تلویزیون به عنوان داوران این مسابقه به روی آنتن رفت، اظهار کرد: قطعا این برنامه به تقلید از برنامههای استیج ماهوارهای بوده است و زمانی که مخاطب این نوع برنامه را با آن برنامههای ماهوارهای قیاس میکند از برنامههای ضعیف تلویزیون دوری میکند. متأسفانه مشکلی که تهیهکنندگان ما دارند این است که قدرت ریسک کردن ندارند و سعی میکنند از کارها و مجریانی که امتحان پس دادهاند استفاده کنند و فکرها و ایدههای نو کم است.
موفقیت سریال های نوروزی نسبت به سال گذشته
علی خودسیانی در پایان درباره سریالهای نوروزی اظهار کرد: امسال این سریالها نسبت به سال گذشته موفقتر بودند، حتی مجموعه «علیالبدل» یک سروگردن بالاتر از «پایتخت ۴» بود اما مخاطبان با دیدن این سریال فیلم «ایران برگر» جعفری جوزانی را به یاد میآوردند که حال در قالب مجموعه تلویزیونی کشدار شده است. البته نکته منفی که در این سریال قابل مشاهده بود این بود که هیچ یک از شخصیتها کار خوبی بلد نیستند و همه کلاهبردار هستند و سوءاستفاده میکنند و با بدبینی و سوءظن و دروغ کارشان را پیش میبرند. متأسفانه اینها همه داستانهای سیاهنمایی سینماست که به تلویزیون هم ورود کرده است.
خودسیانی سپس اظهار امیدواری کرد تحولی در نوع نگرش مدیران تلویزیون به وجود بیاید و حال صداوسیما بهتر شود. همان گونه که سینما کمی حالش خوب شده و از کما درآمده است.
همزیستی نیوز - مسائلی مانند حقوقهای نجومی، کمپین نه به خرید خودروی داخلی، توجه به گرد و غبار و سیل در استانهای جنوبی، توجه به مسایل مردم در مناطق محروم، مساله املاک نجومی، مساله حضور ورزشکاران ایرانی در المپیک و ... از جمله کنشگریهای مردم در شبکههای اجتماعی است.
«خبرآنلاین» در ادامه نوشت: جامعه ایرانی کم کم در حال پوستانداختن و گذار از مرحلهای که سالها در آن درگیر بوده است. طی سالهای پایانی دهه ۷۰ و سالهای پایانی دهه ۸۰ رویدادهایی در جامعه ایرانی رخ داد که محلی از تلاش برای کنشگری اجتماعی بود. کنشگری به این معنا که مردم خود وارد عرصههای سیاسی و اجتماعی شوند و سعی کنند، سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود را رقم بزنند. در سالهای ۸۸ تا ۹۰ این کنشگری به واسطه مسدود بودن فضای اجتماعی و سیاسی با چالش همراه شد. اما تولد شبکههای اجتماعی باعث شد، مسدود بودن کنشگری در فضای عمومی منجر به اقبال شبکههای اجتماعی شود.
نخستین قدمها با فیس بوک و پیامرسانها برداشته شد و حالا تلگرام، توییتر، اینستاگرام و... ابرازهایی برای ایفای نقش شهروندی شدهاند. به این شکل که در قدمهای نخست شهروندان در شبکه های اجتماعی با سرگردانی خاصی خود را در فضای شبکه های اجتماعی می دیدند. اما کم کم این فضا شکست و در سال ۹۵ جامعه ایرانی شاهد حجم بالایی از کنشگری در شبکههای اجتماعی بود. مسایلی مانند حقوقهای نجومی، کمپین نه به خرید خودروی داخلی، توجه به گرد و غبار و سیل در استانهای جنوبی، توجه به مسایل مردم در مناطق محروم، مساله املاک نجومی، مساله حضور ورزشکاران ایرانی در المپیک و... از جمله کنشگریهای مردم در شبکههای اجتماعی است.
حتی این کنشگریها تا جایی پیش رفته که در روزهای آخر سال ۱۳۹۴، گروهی از اساتید ارتباطات به نقش تعیین کننده شبکههای اجتماعی در انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی اشاره کردند. این اتفاق حتی میتواند در سال آینده نیز تاثیر گذار باشد و انتخابات ریاست جمهوری را تحت شعاع خود قرار دهد. در مجموع کنشگری در شبکههای اجتماعی اتفاق کم نظیری در سال ۹۵ بود و این نوید را میدهد که در ادامه نیز زمینهساز تاثیرات اجتماعی و سیاسی متعددی در جامعه ایرانی شود. در ادامه به برخی از موارد کنشگری در سال ۹۵ اشاره میشود.
حادثه پلاسکو و دیر رسیدن خودروهای امدادی
حادثه پلاسکو یکی از تلخترین حوادث طی دههای اخیر در این بود. شاید بخش زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی در مواجهه با ماجرای پلاسکو همدردی کردند اما آنچه تاثیرگذار تر از همیشه بود، اثرگذاری دو رویداد بود.
یکی پرداختن بی تعارف به کارنامه مدیران و حواشی این اتفاق، و بعد از آن اعتراض به نوع اطلاع رسانی در این حادثه. در واقع در ساعات نخست حادثه پلاسکو بخش زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی از تجمع مردم و ایجاد اخلال در رسیدن خودروهای امدادی انتقاد کردند. در واقع این اتفاق میتواند اثرگذاری اجتماعی بالایی داشته باشد و کم کم میتواند میزان حساسیت نسبت به خودروهای امدادی را بالا ببرد.
علاوه بر این اعتراض به وضعیت اطلاعرسانی یکی دیگر از کنشگریهای شبکههای اجتماعی بود. اخبار ضد و نقیض پلاسکو مانند هر بحران دیگری از اخطارها شروع شد؛ از جایی که معاون شهرسازی و معماری شهرداری آمار اخطارهای دادهشده به هیأتمدیره ساختمان پلاسکو مبنیبر ایمننبودن ساختمان را هفت بار اعلام کرد؛ مهدی چمران، رئیس شورای شهر ۱۴ بار و شهرام گیلآبادی، مدیر روابط عمومی شهرداری تهران، این آمار را ۳۰ بار اعلام کردند.
افزایش شایعات و اخبار ضد و نقیض درباره اتفاقات و حوادث پلاسکو باعث شد که خانوادههای آسیبدیدگان که خود را مخاطب اصلی این خبرها میدیدند، بیش از همه در معرض تنشهای روانی قرار گیرند؛ خبرهایی که بهدلیل انسداد خبری و انحصار اطلاعاتی، بازار شایعات را داغ کرده بود و بیشترین حجم از اخبار منتشرشده در دقایق اول تکذیب میشدند؛ خبرهایی که از نجات ۱۷ آتشنشان خبر میداد و بهدنبال آن، امید را در دل بسیاری از خانوادههای آسیبدیده زنده کرد و ساعتی بعد تکذیب شد. خبری که از خارجشدن پیکر چهار آتشنشان از زیر آوار خبر میداد و تمامی رسانهها را پوشش داد و دقایقی بعد تکذیب شد. اینها فقط نمونههایی از اخبار منتشرشده و سپس تکذیبشدهای هستند که در روزای نخست، حادثه پلاسکو را درگیر شایعات و اخبار ضد و نقیضی کرد. بر همین اساس اعتراضات مردم در شبکههای اجتماعی خیلی زود تاثیرگذار شد و کم کم اطلاعرسانی درباره پلاسکو با سرعت و دقت بهتری رخ داد.
فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی
یکی از مسائلی که در سال ۹۵ ذهن مردم در شبکههای اجتماعی به خود درگیر کرد، فوت ناگهانی آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. در واقع تاثیری که شبکههای اجتماعی بر این حادثه داشتند، تجمیع احساسات عمومی به نفع آیتالله بود.
املاک نجومی و حقوقهای نجومی
ماجرای حقوقهای نجومی از شبکههای اجتماعی آغاز شد. پس از آن نیز ماجرای املاک نجومی شهرداری تهران نیز در شبکههای اجتماعی پا گرفت. در واقع شبکههای اجتماعی در این دو ماجرا نقش وجدان بیدار جامعه را ایفا کرد. به این معنا که فارغ از رنگ و جریان سیاسی برای مقابله با فساد جریانسازی کردند.
برخی از این ماجرا نیز البته بستگی به محدودیتهای رسانهها داشت. در واقع رسانههای ایران با خط قرمزهای خاصی مواجه اند و شبکههای اجتماعی با این خطوط قرمز مواجه نیستند. این اتفاق هم می تواند در اثر گذاری هر چه بیشتر شبکههای اجتماعی تاثیر داشته باشد.
ماجرای کیارستمی و خطاهای پزشکی
به جرات میتوان گفت پزشکان طی سالهای اخیر در میان سایر اصناف دارای بالاترین میزان از دست دادگی پایگاه اجتماعی هستند. در سال ۹۵ این ماجرا ادامه پیدا کرد و با مرگ عباس کیارستمی کارگردان ایرانی شدت گرفت. ماجرا از آنجایی آغاز شد که هنرمندان در شبکههای اجتماعی کم کم زمزمههایی از خطای پزشکی در پرونده کیارستمی را راه انداختند. این زمزمهها با همراهی مردم در شبکههای اجتماعی بالا گرفت و موج بی سابقهای علیه پزشکان راه انداخت.
کار تا جایی پیش رفت که ویدیو صبحتهای جنجالی داریوش مهرجویی بر علیه پزشکان در شبکههای اجتماعی منتشر شد و واکنشهای پزشکان به او نیز در همین شبکهها. در واقع تاثیر اجتماعی و کنشگری که شبکههای اجتماعی در این ماجرا داشتند ایجاد حساسیت عمومی بر علیه خطاهای پزشکی بود. در حال حاضر نیز کمترین خطاهای پزشکی در شبکههای اجتماعی بازخورد دارد و در این مورد نیز شبکههای اجتماعی وجدان بیدار اجتماعی شدهاند.
توجه به سیل در جنوب و گرد و غبار در اهواز
صدای مردم خوزستان را شبکههای اجتماعی به گوش مسئولان رساند. مطالبات مردم از شبکههای اجتماعی فریاد شد و بعد از آن کاربران شبکههای اجتماعی در گوشه گوشه گوشه ایران بودند که این مطالبه برای آنها ایجاد شد و با ساخت هشتگهایی این مطالبه را پیگیری کردند. در واقع بحران ریزگردهای خوزستان یک بحران زیستمحیطی است که در استان خوزستان وجود دارد. در حال حاضر، کانون اصلی تولید این ریزگردها، از داخل ایران است اما ریزگردهایی که از کشورهای همسایه از جمله عراق وارد خاک ایران میشوند شرایط را تشدید کردهاند. بخشهای جنوبی تالاب هورالعظیم در ایران و نابودی تالابهای بینالنهرین در عراق کانونهای اصلی تولید ریزگردها هستند.
گردوغبارها و ریزگردها در چند سال اخیر در ایران افزایش یافتهاند که علت آن خشک شدن تالابهای ایران و عراق است.با انتقال آب و خشک شدن بیش از ۲ میلیون هکتار از تالابهای عراق و بیش از ۴۰ درصد تالابهای خوزستان، این تالابها تبدیل به کانون ریزگرد شده و یکی از راهِ حلها برای حلّ این معضل، احیای تالابها است. همچنین مسئولان دولتی نیز از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای گزارشهای خود استفاده کردند و در آخرین مورد معصومه ابتکار در اینستاگرام خود گزارش عملکرد محیط زیستی داد.
همزیستی نیوز – شماره 605هفته نامه همزیستی روز سه شنبه 17اسفند 95 با مطالب متنوع منتشر شد.
در این شماره می خوانیم:
1- آقای استاندار! خبرنگاران چگونه کار کنند وقتی که .............؟
در بخشی از این مطلب آمده است:
خبرنگاری که جنابعالی می گویید نحوه سئوال کردن را هم نمی داند، محصول و برآیند سیاست های رسانه ای کشور در طول سال های بعد از انقلاب است که به رغم فریادهای دلسوزانه استادان و متخصصان علوم ارتباطات و صاحبنظران عرصه رسانه در کشور مبنی بر ضرورت تغییر این سیاست ها، هیچوقت گوش شنوایی( نه در مجلس و نه در دولت) پیدا نشد و این صنف هنوز که هنوز است از داشتن یک نظام رسانه ای(مانند نظام پزشکی، نظام مهندسی و .....) محروم است، معلوم است که در فقدان این نظام، هر فردی می تواند چه به عنوان ناشر و چه به عنوان خبرنگار وارد صنف مطبوعات شود و بر سر مطبوعات آن بیاید که تا بحال آمده است.
2- فرهادی خود یک رسانه است
دربخشی از این مطلب می خوانیم:
گفتم بچه ها! ساکت باشید! خبر مهمی قرار است اعلام شود! وقتی گفتم که ایران برای دومین بار جایزه اسکار گرفته و این افتخاری بزرگ برای همه ما ایرانیان است، گل از گل بچه ها شکفت و این بار لبخندشان نه تمسخر که موجی از غرور و افتخار را به نمایش گذاشت
3- زبان مادری بسترساز هویت فرهنگی
در بخشی از این مطلب آمده است:
روز جهانی زبان مادری فرصتی برای طرح یک مساله مهم در زندگی ما انسان هاست، زیرا زبان برای ما غیر از ابزار ارتباطی، وسیله ای برای بیان احساسات، آرزوها، نیازها و در یک کلام هویت ماست.
زبان همچنین پیوند دهنده قلب های ماست. قلب هایی که ذاتا سپیدند و برای یکدیگر می تپند، زبان حامل این تپش ها هم است، حامل پیام عشق، محبت، دوستی و صلح میان انسان هاست و البته حامل پیام هایی از جنس دیگر نیز است، پیام دشمنی، نفرت پراکنی، کینه ورزی و مانند اینها نیز متاسفانه توسط زبان منتقل می شود.
4- عامل کلیدی تقویت فرهنگ عذرخواهی
با عذرخواهی مجدد وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از فرماندار و مردم شهرستان محروم بدره استان ایلام به نظر می رسد که فرهنگ حسنه عذرخواهی در میان دولتمردان و مجلسیان کم کم درحال گسترش است و می طلبد که این ره آورد دولت یازدهم و مجلس دهم بیش از پیش مورد حمایت و عنایت همه دلسوزان واقعی کشور قرار بگیرد.
البته فرهنگ عذرخواهی که دراین دولت و مجلس باب شده است از قواعد بازی در یک نظام مردم سالارانه محسوب می شود و مورد دکتر سید حسن هاشمی و قبلا نیز آقایان دکترعارف و دکتر پزشکیان که به صراحت از مردم عذرخواهی کرده اند، نه به عنوان یک رویه همگانی در این دو قوه که بنا به اعتقاد راسخ راقم این سطور، ناشی از شخصیت والا و نگاه بلند این بزرگواران به مقوله پاسخگویی به مردم است.
جایی که سنگها هم حس دارند!
در بخشی از این مطلب می خوانیم:
پنجره ماشین مانند دریچهای به تصورات افسانهمانند از شنیدههایی بود که تجسمشان هم سخت است و حالا باید آنچه را میدیدم باور میکردم. سعی کردم با دست٬ شیشه را تمیز کنم اما شیشه کاملاً تمیز بود! دقیق شدم. برای دیدنش انگار میلیمتر هم برای خودش مسافتی بود در خور توجه! در ذهن به دنبال جزئیات روایاتی میگشتم از انسانهای مقدس و مقربی که با مقام الوهیتی خود میتوانستهاند کارهای فوق توان بشری انجام دهند٬ و در این بین٬ انجیل کتاب مقدس مسیحیان از صفحه ذهنم دور نمیشد!
با خودم گفتم یعنی ممکن است معجزهای که در کتاب آسمانی انجیل آمده و به بانوی مقرب درگاه احدیت٬ مادر حضرت مسیح نسبت دادهاند اینجا؟ در جزیره قشم؟ و من از داخل ماشین شاهد آن باشم؟
و چندین خبر، گزارش، مقاله و .......
هفته نامه همزیستی در قطع روزنامه ای با مدیرمسئولی تاج محمد کاظمی و با گستره توزیع سراسری منتشر می شود/
همزیستی نیوز - "تکثر رسانه ای یعنی در عین حال که تعدد و فراوانی رسانه ها وجود دارد، محتوای رسانه ها هم با هم فرق داشته باشد.به عنوان مثال هم اکنون در تلویزیون ایران با وجود تعدد کانال ها، تکثری وجود ندارد. یعنی نگاه ها و محتوای برنامه ها روی یک خط و روی یک استاندارد و عرف است. این رویه نباید در مطبوعات هم وجود داشته باشد. یعنی مطبوعات باید در کنار تعدد از تکثر هم برخوردار باشند."
با توجه به اهمیت سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره لزوم توجه بیشتر به تقویت رسانه های غیردولتی، گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا در گفت و گویی با «سید وحید عقیلی» استاد دانشگاه و رییس پیشین دانشکده علوم انسانی و اجتماعی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی چرایی رویکرد مثبت تکثر رسانه های غیر دولتی در جهت پویایی سیاسی و اجتماعی را مورد بررسی قرار داد. متن گفت وگو به این شرح است:
** ایرنا: تقویت رسانه های غیردولتی چه فایده ای برای نظام رسانه ای کشور دارد؟
**عقیلی: نتیجه مستقیم تقویت رسانه های غیر دولتی تکثر رسانه ای است. تعدد و مهمتر از آن تکثر رسانه ای در جوامعی رخ می دهد که به طور نسبی فضای سیاسی و رسانه ای در آنها به نحوی باشد که صدای های گوناگون شنیده شود. همیشه بین مالکیت یک رسانه با محتوای آن رابطه ای مستقیم وجود دارد به گونه ای که شما با آگاهی از مالکیت یک رسانه می توانید محتوای آن را حدس بزنید و برعکس.
اکنون جامعه ما به این آگاهی رسیده است که با سنجش محتوای رسانه ها، مالکیت آنها را حدس بزند. از این رو زمان آن فرا رسیده که برای اغنای افکار عمومی و ایجاد سرزندگی، پویایی و نشاط سیاسی و اجتماعی جامعه، تکثر واقعی در فضای رسانه ای صورت گیرد.
** ایرنا: از نگاه شما اعطای مجوز برای تشکیل رسانه های مکتوب یا دیجیتال که به تعدد رسانه ها می انجامد، می تواند تضمین کننده تکثر رسانه ای باشد؟
** عقیلی: تکثر رسانه ای یعنی در عین حال که تعدد و فراوانی رسانه ها وجود دارد، محتوای رسانه ها هم با هم فرق داشته باشد.به عنوان مثال هم اکنون در تلویزیون ایران با وجود تعدد کانال ها، تکثری وجود ندارد. یعنی نگاه ها و محتوای برنامه ها روی یک خط و روی یک استاندارد و عرف است. این رویه نباید در مطبوعات هم وجود داشته باشد. یعنی مطبوعات باید در کنار تعدد از تکثر هم برخوردار باشند.
** ایرنا: آیا این تکثر تاکنون در مطبوعات ایران وجود داشته است؟
** عقیلی: متاسفانه تا به امروز به موجب برخی دیدگاه ها و مسایل موجود در جامعه ایران که هم اهل مطبوعات و هم مسوولان از آن با خبر هستند، تکثر رسانه ای آنگونه که باید در فضای مطبوعاتی ایران شکل نگرفته است و نوعی نابرابری بین رسانه های بخش خصوصی و بخش دولتی وجود دارد.
در همین حال رسانه های غیردولتی به لحاظ مالی نیز امکان رقابت با رسانه های دولتی یا وابسته به نهادهایی چون شهرداری و دیگر سازمان ها و وزارتخانه ها را ندارند. بنابر این لازم است نوعی تعادل و عدالت در بین رسانه های دولتی و غیر دولتی ایجاد شود. دراین مسیراعطای مجوز تاسیس به رسانه های خصوصی و پرداخت یارانه به آنها، در صورتی که عدم وابستگی و خصوصی بودنشان به اثبات رسیده باشد، می تواند موثر واقع شود.
** ایرنا: آیا رسانه های وابسته به نهادهای حاکم در همه جای دنیا وجود دارند؟ به طور کلی وجود این رسانه ها تا چه اندازه لازم است؟
** عقیلی: تقریبا در همه کشورها رسانه هایی وجود دارند که تابع حاکمیت و دولت هستند. این موضوع طبیعی است زیرا دولت و حاکمیت کشورها باید سخنگو داشته باشند. در این میان آنچه از اهمیت برخوردار است وجود تعادل در شمار رسانه های دولتی و خصوصی، نوع پرداخت سوبسید یا یارانه و دیگر معافیت های دولتی به آنها است. اگر در این موارد عدالت برقرار باشد، اشکالی در فضای رسانه ای کشور پیش نمی آید.
** ایرنا: به نظر شما ایجاد رسانه خصوصی به معنای واقعی کلمه، در فضای سیاسی و رسانه ای ایران تا چه اندازه امکان پذیر است؟
** عقیلی: ایجاد رسانه خصوصی واقعی، کار خیلی سختی است اما غیر ممکن نیست. به عقیده من در فضای سیاسی امروز ایران، برای تاسیس رسانه های خصوصی، به نظر شورایی مقبول و عدالت محور متشکل از نمایندگان دولت، مجلس، قوه قضاییه و دیگر نهادهای حاکمیتی و خود روزنامه نگاران و اصحاب جراید و مطبوعات نیاز است.
« فکر می کنم این شورا که بنده نام آن را «شورای مطبوعات» می گذارم، بتواند راه حلی برای سروسامان دادن به وضعیت رسانه ای کشور و ارتقای رسانه های خصوصی باشد. »
** ایرنا: به نظر شما حضور نمایندگان نهادهای حاکم در چنین شورایی، اصل خصوصی بودن رسانه های غیردولتی را زیر سوال نمی برد؟
** عقیلی: ما در مسیر تقویت رسانه های غیردولتی نباید مطلق گرا باشیم. هدف ما باید ارتقای نظام رسانه ای با تقویت رسانه های خصوصی باشد. در این مسیر اما نباید آرمانی فکر کرد و در تاسیس رسانه های غیردولتی بر نبود نظارت نهادهای دولتی و دیگر نهادهای حاکم اصرار داشت. بخش خصوصی نمی تواند مدعی شود که به تنهایی برای رسانه ها تصمیم گیری کند زیرا در هیچ جای دنیا اینگونه نیست. با این وجود دولت، دفتر مطالعات رسانه ها و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز نباید به تنهایی برای رسانه ها تصمیم گیری کنند.
باید سهم زیادی از این تصمیم گیری به خود اهالی مطبوعات واگذار شود. عقل سلیم می گوید تصمیم گیری در خصوص رسانه ها باید به طور جمعی صورت گیرد. در این صورت است که هیچ نهاد دولتی، حکومتی یا سازمان خصوصی نمی تواند در شکل گیری رسانه ها فقط خواست ها و منافع خود را در نظر داشته باشد.
همزیستی نیوز - مجید رضاییان دربارهی ضرورت تشکیل سازمان نظام صنفی (رسانهای) معتقد است: اساسا ما نمیتوانیم نظام روزنامهنگاری را همچون نظام مهندسی و نظام پزشکی ببینیم؛ چرا که در حال حاضر رسانههای ما استاندارد نیستند. برای استاندارد شدن رسانهها خودِ روزنامهنگاران باید نقش ایفا کنند. دیگران نمیتوانند این نقش را ایفا کنند.
این استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم در گفتوگو با ایسنا دربارهی ضرورت تشکیل سازمان نظام صنفی تأکید کرد: در این زمینه دو نگاه وجود دارد؛ اینکه اساسا ما نمیتوانیم این نظام را صنفی ببینیم اما بخشی از آن به این مساله برمیگردد که ما باید نظامی از درون خود روزنامهنگاران داشته باشیم، آن نظام مدنی باشد و با انتخاب خود روزنامهنگاران باشد تا نگاههای نخبه در آن باشد و بتوانند رسانهها را استاندارد کنند؛ یعنی راه استاندارد شدن رسانهها باید بر عهده یک نظام صنفی و مدنی باشد که خود روزنامهنگاران آن را انتخاب کرده باشند. در حال حاضر رسانههای ما استاندارد نیستند و برای استاندارد شدن آنها خودِ روزنامهنگاران باید نقش ایفا کنند.
این استاد دانشگاه پس از مطرح کردن نکات بالا، مسائل صنفی را هم بحث دیگری دانست که در ضرورت تشکیل سازمان نظام صنفی تأثیر دارد و در عین حال گفت: در مسائل صنفی من معتقدم اولین چیزی که هر صنف برای هر روزنامهنگاری قبل از مسائل مالی باید به آن متعهد باشد، امنیت شغلی است. به هر حال کار خبرنگار کسب خبر و کسب اطلاعات است. اگر فردا روزی با خبرنگار برخورد کنند شغل خبرنگاری پس چگونه کاری است. رسانه باید امنیت داشته باشد. خبرنگار باید امنیت شغلی داشته باشد. این امنیت شغلی را هم صنف باید ایجاد کند.
این پژوهشگر ژورنالیست در ادامه تأکید کرد که ما باید نگاه تصدیگرایانه و نگاه دولتی بر رسانهها را حذف کنیم و تا زمانی که این راه را میرویم، خطاست.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از گفتوگوی خود دربارهی اظهارات اخیر رییس جمهور خطاب به رسانهها که مطرح کرد نشاط را به جامعه تزریق کنید، گفت: نکته اصلی در صحبت ایشان، ایجاد امید در کنار شادی و سرزندگی است؛ یعنی این دو با هم معنی داشت.
رضاییان در همین زمینه توضیح داد: از نظر فرهنگی متأسفانه نگاه بستهای به مسائل داریم و بعد لطمه را از همان جایی که نگاهمان بسته بوده است، خوردهایم. اصلا رویکرد فرهنگ و هنر ایجاد امید و نشاط است. ایجاد شادی است که محتوا داشته باشد، پیام و آموزش خودش را هم بدهد. ما اکنون این فضا را بستهایم و نوع برخوردمان با مسائل فرهنگی هم، برخورد بازی نیست. سیاست دولت بر این است که این فضا را باز کند.
او با بیان اینکه نگاه به سوژههای مختلف در عرصه فرهنگ و هنر باید تغییر کند، تأکید کرد: باید این نوع نگاه تسری پیدا کند. دیگران هم باید این نگاه را داشته باشند و رسانه به تنهایی نمیتواند موثر باشد. اما یادمان باشد اگر همه این نگاهها هم بسته باشند، رسانه نباید این نگاه بسته را داشته باشد بلکه باید به تنهایی خودش این مسیر را جلو ببرد و بگوید اهمیتی ندارد، نگاه دیگران چیست. مساله این است که این نگاه را ما داریم، اما باید تقویت شود و نگاهی تحلیلی و کارشناسی باشد.
رضاییان در بخش دیگری از گفتوگوی خود دربارهی افشاگریهای برخی رسانهها، اظهار کرد: شما در همه جای دنیا یک اطلاعات آشکار و یک اطلاعات کتمان دارید. رسانه حرفهای موظف است سراغ اطلاعات کتمان و یا اطلاعات آشکار برود، اما اطلاعات پنهان کار روزنامهنگار نیست بلکه کار افبیآی و کار ارگانهای امنیتی است.
وی دربارهی اطلاعات کتمان که روزنامهنگاران باید برای به دست آوردن آن تلاش کنند، توضیح داد: روزنامهنگاران در کشف اطلاعات کتمان مسؤول هستند؛ به نوعی که به عنوان مثال یک پروژه عمرانی انجام میشود اما اطلاعاتش را در اختیار نمیگذارد؛ چرا که بعدها مشخص میشود آن پروژه عمرانی کیفیت مهندسی ندارد. اما اگر فردا روزی زلزله سه ریشتری بیاید و به جای سه نفر، ۳۰۰ نفر کشته شوند، چه کسی مسؤول است؟ روزنامهنگار مسؤول است که به دنبال اطلاعات کتمان نرفته است. از طرفی از اینکه بگذریم بد حرف زدنها و طرح کردن نکاتی که اسمش افشاگری نیست و پرداختن به حاشیه و مسائل شخصی افراد نیز غیراخلاقی است و نباید به حریم خصوصی افراد وارد شد.
مجید رضاییان در پایان گفتوگوی خود با ایسنا به اعتقاد بر اینکه رسانههای ما اکنون بر سر مسائل بدیهی ماندهاند، یادآور شد: رسانههای ما باید ابتدا بدیهیات را حل کنند و بعد سراغ مسائل اخلاق بروند. ما اول آزادی بیان را قبول نداریم سپس سراغ مسؤولیت اجتماعی میرویم. اگر آزادی بیان را قبول داریم طبیعی است خبرنگاری که کسب آزادانه اطلاعات میکند در قبال آنچه که به دست میآورد مسؤول است.
به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدرضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جمعه شب در برنامه گفت وگوی ویژه خبری شبکه مازندران افزود: هدف از تشکیل این سازمان، سپردن همه فعالیت های حوزه رسانه ها به افراد متخصص است.
وی ادامه داد: با تشکیل سازمان نظام رسانه ای، مشکلات رفاهی، بیمه، رسیدگی به تخلفات رسانه ای در مطبوعات، خبرگزاری ها و سایت های خبری زیر پوشش مستقیم و تخصصی این سازمان قرار خواهد گرفت.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، تشکیل سازمان نظام رسانه ای را اقدامی بزرگ توصیف کرد و افزود: این مطالبه بحق رسانه ای کشور بود که سبب می شود تا فعالیت های این حوزه در کشور هدفمند شود.
همزیستی نیوز - یک روزنامهنگار باسابقه با پرداختن به پدیدهای به نام «خبرنگارنما» خواستار برخورد با این افراد شد که به اعتقاد وی آبروی خبرنگاران را میبرند.
خبرنگار یا شبهخبرنگار؛ از دور شاید تفاوت چندانی با هم نداشته باشند، اما در جشنوارهها و نشستهای خبری تفاوتشان بسیار به چشم میآید و گاهی حتی توی ذوق میزند.
تعدادشان روز به روز زیادتر میشود؛ به طوری که خبرنگاران اصلی را منزوی کردهاند. معمولاً در نشستهای خبری و جشنوارهها حاضر میشوند، یا قربان صدقه میروند، یا دعوا میکنند. برایشان پوشش اخبار چندان مهم نیست و صرف حضور کفایت میکند؛ به طور کلی هم حفظ وجهه رسانه و خبرنگاران برایشان چندان اهمیتی ندارد.
رضا قویفکر، روزنامهنگار باسابقه و دبیر انجمن پیشکسوتان مطبوعات در گفتوگو با ایسنا درباره این پدیده اظهار کرد: ما در کشورمان بیشتر از روشنفکر، روشنفکرنما داریم، بیشتر از مذهبی، مذهبینما و بیش از ملی و میهندوست، ملینما و وطندوستنما و طبیعی است که در چنین شرایطی بیشتر از خبرنگار، خبرنگارنما داشته باشیم. از طرفی هم جالب درست همانند خیلی از شغلنماهای دیگر که وضعیت معیشیتی آنها خیلی بهتر از شغل واقعی همان رشته است، خبرنگارنماها هم امروزه با دودوزه بازی و در حقیقت کلاهبرداری رسانهای و با تمسک به حرفه خبرنگارنمایی خیلی بیشتر از خبرنگاران واقعی درآمد دارند.
او ادامه داد: اغلب خبرنگارنماها کارت خبرنگاری در جیب دارند که وقتی کنکاش میکنیم متوجه میشویم که یا اصلاً چنان نشریه یا رسانهای وجود خارجی ندارد یا وجود دارد، اما آنقدر کماهمیت و گمنام است که هیچکس آن را نمیشناسد. خبرنگارنماها که درست مثل طفیلیهایی که صبح تا شب در کوچه و خیابان پرسه میزنند تا به مجلس عزاداری کسی بروند و یک نهار یا شام مجانی نوش جان کنند، از طریق رسانهها از نشستهای خبری آگاه میشوند و خود را به آنجا میرسانند، گوشهای مینشینند، لام تا کام هم حرف نمیزنند و تا آخر نشست یا کنفرانس خبری آنقدر مینشینند تا کارت هدیهای از روابط عمومی مربوطه دریافت کنند.
این روزنامهنگار باسابقه با بیان اینکه خبرنگارنماها آبروی خبرنگاران واقعی را میبرند، یادآور شد: خبرنگاری میگفت وقتی در برنامهای به مدیر روابط عمومی گفتم «فلان آقا اصلاً خبرنگار نیست، چرا اجازه دادید به جلسه وارد شود؟»، پاسخ داد درهای سازمان ما به روی همهی خبرنگاران باز است و هدیه هم به اندازه کافی وجود دارد که به همه برسد. این باعث شرمساری است که برخی از مدیران روابطعمومی برای آنکه با تعداد بیشتری از خبرنگاران ارتباط داشته باشند، آن نشست خبری را داغ و مهم جلوه دهند و بدون کنترل، هرکسی را به جای خبرنگار در جلسه مطبوعاتی خود راه دهند؛ حال آنکه این مشکل که متاسفانه آبروی خبرنگاران واقعی را میبرد با یک تلفن به رسانهی مربوطه حل میشود؛ به طوری که وقتی مدیر روایطعمومی با درایت و تدبیر خود با دبیر سرویس حوزه خبری تماس بگیرد و اعلام کند که برای نشست خبری فلان روز لازم است که خبرنگار محترم آن رسانه دعوت شود و اسامی خبرنگاران در دست مسؤول تشریفات آن سازمان باشد، آن وقت فقط خبرنگارانی که دعوت شدهاند به آن جلسهی مطبوعاتی راه خواهند یافت.
دبیر انجمن پیشسکوتان مطبوعات با بیان اینکه خبرنگارنماها اخیراً جسارت را به حدی رساندهاند که غیر از خودشان، دوستان و فامیل را هم به نشستهای خبری دعوت میکنند، گفت: خبرنگارنماها این کار را انجام میدهند تا احیاناً کارتهای هدیه بیشتری نصیبشان شود؛ البته این کارتها معمولاً بین پنجاه تا دویست هزار تومان بیشتر نیست، اما همین رقم برای طفیلیهایی که نه سواد رسانهای دارند، نه شعور و آگاهی اجتماعی و نه آگاهی از موضوع نشست خبری مبلغ قابل توجهی میتواند باشد. اخیراً خبرنگاری برایم تعریف کرد که پیک موتوری که چند بار خبرنگارنمایی را به نشستهای خبری رسانده است، برایش گفته که دیگر راه و چاه را یاد گرفته و میخواهد خودش به طور مستقل کار کند و در اینگونه نشستهای خبری شرکت کند تا چیزی گیرش بیاید.
قویفکر متذکر شد: به نظرم باید هرچه سریعتر با این پدیده زشت و ناهنجار که صد البته در بیخبری و ناآگاهی برخی روابطعمومیها در جامعه به صورت قارچگونهای رشد میکنند، برخورد شود. از یک سو مسؤولان روابط عمومیها باید موضوع را در کنفرانسهای بررسی مشکلات روابطعمومیها مطرح کنند تا همه از این سوژه چندشآور آگاه شوند و تدبیری برای رفع آن بیابند و از سویی مقامات قضائی باید با چنین افرادی به درستی برخورد کنند که بروز چنین رویههایی بیش و پیش از همه جایگاه خبرنگاران زحمتکش و وظیفهشناس را در جامعه زیر سوال میبرد.
این روزنامهنگار در پایان سخنانش با اشاره به پایین بودن سطح آگاهی برخی از خبرنگاران، گفت: باید در فرصتی مناسب متاسفانه به پدیدهی دیگری با عنوان ناآگاهی و عدم اطلاع برخی خبرنگاران از فنون و تکنیکهای خبرنویسی، گزارشنویسی و به ویژه مصاحبه با مصاحبهشوندگان مختلف پرداخته شود. خبرنگارانی که شوربختانه از سر اتفاق و دردمندانه به دلیل نبودن شغلی دیگر به خیال اینکه در این شغل منافعی هست به سراغ خبرنگاری میروند و در نتیجه نه چیزی عاید خودشان میشود و نه نصیب رسانهای که برایش کار میکنند. برخی خبرنگاران در نشستهای خبری به دلیل عدم آگاهی و نداشتن سواد رسانه و نیز عدم شناخت تکنیکهای مصاحبه یا اصولاً توانایی پرسیدن سوال از مصاحبهشونده را ندارند و یا پرسشهای آنها قالبی و کلیشهای است که به تنها چیزی که شباهت ندارد، مصاحبه است.