همزیستی نیوز - ابوالفضل فاتح، بنیانگذار ایسنا (خبرگزاری دانشجویان ایران) معتقد است: رسانه های مستقل سخنگوی جامعه و مردمند و باید بدون لکنت ایفای نقش کنند. آزادی رسانههای حکومتی و دولتی هنری نیست که بشود به آن افتخار کرد. باید دست رسانه های غیرحکومتی را بازتر کرد.
به گزارش انصاف نیوز، متن کامل یادداشت دکتر فاتح در پی میآید:
بسمه تعالی. پیشرفت های خوبی داشته ایم، اما اگر روایت های ما جهانی نمی شود، دلیل آن خبرنگاران ما نیستند. دلیل نارسایی روایت های ما، ناقص الخلقه بودن خبر است. خبر ناقص به رسالت خود وفادار نیست و معیوب و نا رساست. هنگامی که خبر واجد همه ارزش های لازم خبری نباشد نمی تواند از رسایی لازم برخوردار باشد. چنین خبرهایی آگاهی بخش و بیدار کننده نیست و اگر باور شود چه بسا ابهام آفرین و حتی فریبنده نیز باشد. وقتی شرایط مساعد نباشد و خبرنگار احساس کند بنا به دلایل و موانع و یا حتی مصالح سازمانی و یا فرا سازمانی خواسته و ناخواسته مجبور است روایتی ناقص خلق کند، این مخلوق رسانه ای راه به جایی نمی برد و چشم و دلی را نمی نوازد و در نتیجه گوش ها و دل ها گرفتار آنجا می شود که لکنتی ندارد.
خبرنگاران ما فرق ژورنالیسم و چورنالیسم را می فهمند. عموما همت، دانش، تجربه و خلاقیت خود را به کار می بندند. آنها پیوسته در تلاشند تا با آشنایی با علم، زبان بین المللی و ژورنالیسم روز جهان و جدی گرفتن ژورنالیسم تحقیقی روز به روز سطح خود را ارتقاء دهند.
تکنولوژی نوین، دانش رسانه ای و مهارت های حرفه ای و سازمان و بودجه مناسب همه عوامل ارتقاء فعالیت رسانه ای هستند. اما اگر فضای عمومی سیاسی یا قضایی حاکم بر رسانه از آزادی و شفافیت لازم برخوردار نباشد و لکنت ایجاد کند و یا منافع اقتصادی رسانه، مولفه های اخلاق حرفه ای را پامال نماید، آنگاه جهان به روایت ایران که بماند، ایران به روایت ایران هم به منزل نمی رسد. از خبر ناقص الخلقه انتظاری نمی رود. لازمه ی اعلای رسانه در ایران، در رفع لکنت و خلق کامل خبر است. رسیدن به چنان روزی نیازمند تلاش همه جانبه ، مطالبه ای مستمر و مراقبتی هوشمندانه است.
رسانه های مستقل سخنگوی جامعه و مردمند و باید بدون لکنت ایفای نقش کنند. آزادی رسانههای حکومتی و دولتی هنری نیست که بشود به آن افتخار کرد. باید دست رسانه های غیرحکومتی را بازتر کرد. این رسانه ها شاخص آزادی اند. مولای ما می فرمایند که اجازه دهید سخنگوي مردم نیازمند و متظلم بدون لكنت زبان و ترس حرفش را بزند كه من از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بارها شنيدم كه مي فرمود: « مردمي كه ضعيفشان نتواند بدون ترس و لكنت زبان حقش را از قوي بگيرد روي سعادت و پاكيزگي را به خود نخواهد ديد.»
برادران و خواهران خبرنگارم، به قلم های شریفتان درود می فرستم و روز بی لکنت و خبر بی نقص را برای رسانه های مان آرزوی می کنم.
ابوالفضل فاتح، ۱۷ مرداد ۱۳۹۶
همزیستی نیوز - «عدهای باور دارند که قطع نکردن موبایل از برق بعد از شارژ کامل فشار زیادی به باتری وارد میکند و باعث کم شدن عمر مفید آن میشود. تعدادی میگویند با انجام این کار خطر انفجار و آتش گرفتن باتری دستگاه وجود داشته و بهتر است بلافاصله پس از تکمیل شدن شارژ باتری، آن را از برق بکشید. عدهای هم بر این باورند که نگه داشتن گوشی در شارژ بعد از ۱۰۰ درصد شدن هیچگاه مشکلساز نخواهد بود. اما عقیده کدام دسته درست است؟ آیا میتوان با خیال راحت گوشی را از شب تا صبح در شارژ گذاشت؟»
به گزارش ایسنا، نامهنیوز به نقل از «آی تی رسان» نوشت: «از همان زمانهای قدیم که باتریهای مختلف پا به دنیای تکنولوژی گذاشتند، صدها عقیده مختلف درباره عمر، افزایش کارایی و نحوه شارژ آنها مطرح شد. امروز هم که شاهد باتریهای لیتیوم یونی در تلفنهای هوشمند هستیم، تفکرات مختلفی درباره این که چه طور عمر مفید باتری گوشی را افزایش دهیم، وجود دارد. یکی از این تفکرات درباره نحوه شارژ شدن باتری گوشیهای هوشمند این بوده که آیا پس از این که شارژ باتری به ۱۰۰ رسید، باید گوشی را از شارژر جدا کرد یا نه.
بسیاری از کاربران گوشیهای هوشمند هنگام شب و قبل از خواب گوشی خود را به شارژر متصل میکنند و آن را تا روز بعد در همان حال رها میکنند. در واقع گوشی که چیزی بین ۱ تا ۳ ساعت برای شارژ شدن نیاز دارد، در این حالت شاید نزدیک به ۷ تا ۱۰ ساعت به شارژر متصل باشد.
تفکر و عقاید زیادی در پس این عمل وجود دارد. عدهای باور دارند که این کار فشار زیادی به باتری وارد میکند و باعث کم شدن عمر مفید آن میشود. تعدادی میگویند با انجام این کار خطر انفجار و آتش گرفتن باتری دستگاه وجود داشته و بهتر است بلافاصله پس از تکمیل شدن شارژ باتری، آن را از برق بکشید. عدهای هم بر این باورند که نگه داشتن گوشی در شارژ بعد از ۱۰۰ درصد شدن هیچگاه مشکلساز نخواهد بود.
اما عقیده کدام دسته درست است؟ آیا میتوان با خیال راحت گوشی را از شب تا صبح در شارژ گذاشت؟
برای پاسخ باید به شما بگوییم که در زمان گذشته نوع خاصی از باتریهای لیتیوم یونی در دستگاههای مختلف استفاده میشد که شاید برای آنها بتوان این تفکرات را قبول کرد. اگر بعد از تکمیل شدن شارژ باتریهایی که در آن زمان استفاده میشدند، دستگاه را از شارژر جدا نمیکردید، باتری شروع به داغ کردن میکرد که همین موضوع باعث آسیب رسیدن به آن میشد. در برخی مواقع هم با داغ شدن بیش از حد، باتریها منفجر میشدند یا آتش میگرفتند. اما دستگاههای امروزی بسیار هوشمند شدهاند و نباید نگرانی خاصی در این باره داشته باشید. در واقع با ۱۰۰ درصد شدن شارژ، دستگاه جلوی ادامه فرآیند را میگیرد و مشکل خاصی را مانند کم شدن عمر یا حتی انفجار و آتشسوزی برایتان ایجاد نمیکند. انجام چنین کاری برای باتریهای جدید باعث میشود تا دستگاه هر بار به طور کامل و به اندازه ظرفیتش فولشارژ شود که چنین چیزی برای باتری نه تنها ضرر ندارد بلکه مفید هم خواهد بود.
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که برای فولشارژ بودن گوشی در هنگام صبح، آن را از شب تا وقتی که بیدار میشوید به شارژر متصل میکنید، به این کار ادامه دهید و نگران چیزی نباشید.»
همزیستی نیوز - حسام الدین آشنا میگوید سازمان صداوسیما در سالهای گذشته به عنوان یک سازمان رسانهای انحصاری، نسبت به تذکرات، پیشنهادات، درخواستها و مکاتبات شورای نظارت بر این سازمان کمتوجه بوده است.
«کتاب شورای نظارت بر سازمان صداوسیما در سال ۹۵» توسط دبیرخانه شورای نظارت تهیه و در اختیار اعضا قرار گرفت.
1- بررسی کمّی و کیفی گزارشهای تهیهشده توسط مدیریتهای پنج گانه شورای نظارت بیانگر ضعف عملکردی سه مدیریت «نظارت و ارزیابی صدا»، «نظارت اجرایی» و «فضای مجازی» است. مدیریت نظارت و ارزیابی برنامههای سیاسی نیز نتوانسته در تهیه گزارشهای روندی، تطبیقی و مقایسهای موفق عمل کند و بیشتر متمرکز بر تهیه گزارشهای موردی بوده است. مدیریت نظارت و ارزیابی سیما در مقایسه با سایر مدیریتها وضع مطلوبتری دارد و نسبت به تهیه انواع گزارشها مبادرت ورزیدهاست.
2- شورای نظارت بر سازمان صداوسیما در حال حاضر در انجام وظایف و تحقق اهدافی که به صراحت در اصل ۱۷۵ قانون اساسی و قانون مجمع تشخیص مصلحت نظام ذکر شده، ناتوان است. بررسی تمامی ۲۵۵ گزارش سال ۹۵ شورای نظارت بیانگر تقلیل مفهوم و حیطه نظارت به نظارت محتوایی است. در واقع مفهوم نظارت در شورا محدود به «نظارت پس از پخش» یا همان «نظارت محتوایی» شدهاست. این درحالی است که شورا باید بر «حسن انجام کلیه امور سازمان» نظارت نماید. به عنوان مثال طبق قانون، ایجاد و انحلال هر بخش، واحد، شعبه و دفاتر نمایندگی در سازمان صداوسیما باید با نظارت این شورا انجام گیرد یا اینکه شورا باید بر کلیه قراردادها و خریدهای داخلی و خارجی سازمان نظارت نماید؛ اما در عمل موضوعات فوق تحت نظارت شورا انجام نشدهاست.
3- تضعیف این نهاد نظارتی موجب شدهاست که سازمان صداوسیما در سالهای گذشته به عنوان یک سازمان رسانهای انحصاری، نسبت به تذکرات، پیشنهادات، درخواستها و مکاتبات تنها نهاد نظارتی خود کمتوجه باشد. به عنوان مثال علیرغم درخواستهای مکرر شورای نظارت مبنی بر دریافت اسناد و مدارک مالی، نظرسنجیها و نگرشسنجیها، طرح برنامهها و... سازمان صداوسیما از ارسال موارد مذکور به شورا سر باز زدهاست. همچنین نوع پاسخ سازمان به مکاتبات شورای نظارت اغلب در حد اعلام دریافت نامهها و گزارشهای شورا است. در واقع سازمان خود را ملزم به پاسخ جدی و مسئولانه در برابر شورای نظارت نمیداند و اساساً شأن نظارتی واقعی برای شورا قائل نیست.
4- یکی از مشکلات جدی این است که شورای نظارت بهعنوان یک نهاد نظارتی خود رادر برابر افکار عمومی پاسخگو نمیداند و تاکنون گزارشی از عملکرد و نظارت خود بر سازمان صداوسیما برای عموم مردم منتشر نکردهاست. این درحالی است که براساس مصوبه سال۹۵ اعضای شورا، باید گزارشهای تحلیل و ارزیابی برنامههای صداوسیما و نیز گزارشی از مکاتبات شورا با سازمان، در سایت شورای نظارت درج و منتشر میشد. وضعیت سایت شورای نظارت بهعنوان اصلیترین راه ارتباطی شورا با مردم و رسانهها از این نظر تأسف بار است.
5-به نظر می رسد به منظور ایجاد تغییراتی کارآمد در راستای اثرگذاری بیشتر شورا، لازم است ضمن بازنگری در ساختار کنونی شورا و ارائه گزارشی درباره وضعیت فعلی شورای نظارت به مقام معظم رهبری و سران سه قوه ضرورت بازنگری در «قانون نظارت بر صدا و سیما » تبیین شود. همچنین درخواست شود ضمن مشخص کردن وظایف و تکالیف متقابل شورای نظارت و سازمان صداوسیما، نسبت به ابهامات و کلیگوییهای قانون، پاسخ داده شود و در صورت ضرورت، اصلاحیهها و استفساریههای لازم صادر و ابلاغ گردد.
هدف از این گزارش نشان دادن راههایی است كه میتوان از طریق آنها رسانهها را از طریق بنگاههای رسانهای خودكفا کرده و توجیه سرمایهگذاری در آنها را قابل دفاع كرد. قابل ذكر است كه این طرح بیشتر در شهرستانها قابل دفاع است ولیكن رسانههای سراسری نیز چنانچه از این مسیر تبعیت كنند، تجربه خوبی را خواهند داشت. با توجه به اینكه مسیرهای ذیل اكثراً در محدوده و محیطهای وزارت ارشاد قابلیت دستیابی است و اكثر آنها با مجوزهایی شكل میگیرند كه توسط وزارت ارشاد ارائه میشوند و تقریباً مسیرهای كلی آنها اعم از استعلام از قوه قضائیه، نیروهای مسلح (انگشتنگاری)، وزارت اطلاعات و دیگر مراكز یكسان است، تسریع در ارائه مجوزها و هدایت آنها جهت اخذ این مجوزها نقطه قوت و تشویق برای شكلگیری این بنگاههاست.
تنظیم یك كمپانی و شركت مادر نظیر «Holding company» جهت -سرمایهگذاری اولیه در این مؤسسات ضروری است.
این كمپانی یا بنگاه اقتصادی میتواند علاوه بر اخذ مجوز نشریات و روزنامهها و راهاندازی آنها در زمینههای زیر، فعالیت مكمل ارائه كند و اصطلاحاً این كارها در راستای فعالیت رسانهای آنها قابل توجیه و مشروع است كه در غرب به آنها Jobworking میگویند.
**اشكال راههای اداره مطبوعات
در این نوشتار راههای اداره مطبوعات عبارتند از:
۱- حمایتهای مستقیم دولتی (سوبسید)
۲- حمایتهای غیر مستقیم دولتی
۳- حمایت -احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی (شكل مستقیم، مطبوعات ارگانیك و شكل غیر مستقیم، رسانههای جناحی)
۴- حمایت افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی
۵- اداره شدن از طریق آگهی و فروش
۶- اداره رسانهها از طرق اقتصادی غیر رسانهای مثل سرمایهگذاری در بخشهای اقتصادی نظیر بورس یا مسكن و استفاده از منافع در جهت رسانه
۷- اداره رسانهها از طریق بنگاههای اقتصادی رسانهای.
نویسنده مراحل اقتصادی كردن نشریات را در ۱۱ مرحله ترسیم كرده است كه در ذیل به بررسی هر یك از مراحل میپردازیم.
۱- این بنگاه میتواند در امر یك یا چند رسانه روزانه، هفتهنامه و ماهنامه و با عقد قرارداد با صاحبان آنها میزان رابطه خود و نوع درآمد و هزینهها را تعریف کند. هر یك از این رسانهها باید جدا از یكدیگر به بنگاه متصل شوند تا در صورت تعطیلی یكی از آنها لطمهای به دیگران وارد نشود.
۲- علاوه بر این، بنگاه اقتصادی میتواند با اخذ مجوز نسبت به تهیه آگهی برای نشریات تحت پوشش خود و همچنین دیگر نشریات_استانی و حتی برای شركتهای تبلیغاتی دیگر اقدام کرده و احاطه كامل خود را بر كلیه آگهیهای استان و استانهای مجاور نشان دهد. این سازمان آگهی پرقدرت میتواند نسبت به اخذ آگهیهای دیگر رسانهها نظیر رسانههای صوتی و تصویری (رادیو وتلویزیون) و آگهیهای_محیطی (بیلبورد) اقدام كند. تهیه تیزرهای تلویزیونی جزو درآمدهای خوب این بنگاه اقتصادی به حساب میآید.
۳- ایجاد مؤسسات چاپ ولیتوگرافی جهت فعالیتهای متمركز روی رسانههای داخل بنگاه اقتصادی و اخذ كار از رسانههای دیگر، چاپخانه را توجیهدار میكند و میتواند به یك مؤسسه قوی چاپ و لیتوگرافی تبدیل شود. همانطور كه مستحضرید در بیشتر استانها امروزه فعالیت روی چاپ غیر اقتصادی است اما تمركز روی چندین رسانه میتواند این فعالیت را در استانها احیا كند. بدیهی است راهاندازی سیستمهای چاپ خوب نیاز به وامهای كلان و تأمین هزینه آنها از سوی وزارت ارشاد به كمك بانكها دارد كه توان تأمین دستگاههای خوب را بالا ببرد.
۴- بنگاه اقتصادی توانایی فعالیتهای انتشاراتی و تهیه كتاب از قبیل ویراستاری برای چاپخانه را خواهد داشت. تهیه بروشور، كاتالوگ و برچسبهای تبلیغی از جمله فعالیتهای كوچك این بخش است. مجوز نشر كتاب توسط واحدها و بخشهای دیگر وزارت ارشاد صادر میشود و همانطور كه قبلاً اذعان شد، تشویق و ارائه تسهیلات و تسریع در كار اخذ مجوزها میتواند بسیار مؤثر باشد. تهیه و توزیع سیدی و فعالیت روی multimedia در این فاز است.
۵- راهاندازی آموزشهای آكادمیك توسط بنگاه اقتصادی، مرحله بعدی است. آموزشهای علمی- كاربردی، شیوههای متمركز و پودمانی، آموزش كلاسهای ضمن خدمت و آموزش زبان از جمله دیگر فعالیتهای این دسته است كه میتواند رشتههای روزنامهنگاری و مرتبط و توجیهدار با فعالیتهای رسانهای را در بر گیرد.
هماهنگی دانشگاه جامع علمی- كاربردی و وزارتخانههای دیگر نظیر وزارت آموزش و پرورش در اخذ مجوز برای این مؤسسات از جمله وظایف حمایتی وزارت ارشاد است.
۶- این بنگاههای اقتصادی میتواند در خرید و فروش و تهیه ملزومات اولیه كار رسانهای نظیر فیلم، زینك و كاغذ از طرق مختلف اقدام کند. دادن تسهیلات كارت بازرگانی از طریق اتاقهای بازرگانی و هدایت آنها به سمت تجارتهای مرزی در استانهای مرزی جهت برخی امور هماهنگ با فعالیتهای رسانهای– تجاری مفید خواهد بود.
۷- امروز برگزاری سمینارهای داخلی، محلی و بینالمللی در ابعاد علمی و تبلیغی، اجرای همایشهای مختلف، برگزاری نمایشگاههای كتاب، مطبوعات و رسانههای Multimedia و انجام امور تشریفاتی با هماهنگی رسانهها امكانپذیر است. راهاندازی بخش تشریفات و امور مربوط به روابطعمومیهای شركتها و ادارات كل كه این شركتها را بینیاز از داشتن روابط عمومی كند و از طرف دیگر، یك مركز انتفاعی جهت تغذیه دیگر مراكز از جمله فعالیتها در فاز هفت است.
۸- پذیرش پیمان راهاندازی دیگر نشریات تازه تأسیس از تولید خبر تا توزیع یك پروسه حرفهای است كه میتواند در راستای فعالیتهای قبلی تعریف شده و قابل دفاع باشد.
۹- مرحله بعد، تأسیس واحد مستقل توزیع است. باور این نكته كه بیشترین ضربه را به یك رسانه مكتوب سیستم ناكارآمد توزیع وارد میكند، چندان سخت نیست. رسانهها نیز به تنهایی قادر نخواهند بود یك سیستم توزیع را ایجاد كنند اما تجیمع چند رسانه و كانون انتشاراتی این مسیر را قابل توجیه میكند. این واحد میتواند زیر نظر و كنترل بنگاه اقتصادی، اهداف كامل مؤسسات تحت پوشش بنگاه را برآورده کرده و به دیگر رسانهها نیز خدمات و سرویس ارائه كند.
۱۰- این مرحله تاكنون در كشور مسبوق به سابقه نبوده لیكن با راهاندازی قطبهایی از آن میتوان كمكم خطرات را كاهش داد و تبدیل به یك منبع پر درآمد کرد. تهیه، تولید و ارائه خبر، تحلیل، مصاحبه، عكس و فیلمهای خبری به سفارش دیگر رسانهها و خبرگزاریهای داخل و خارج، عقد قرارداد همكاری متقابل با دیگر رسانهها تحت لوای یك مؤسسه زیر نظر بنگاه یا تحت لوای رسانههای تحت پوشش مرحله اول، میتواند مسیر حرفهایگری را كمكم در كشور ایجاد كند. همانطور كه گفته شد این مسیر تاكنون در كشور به دلایل امنیتی شكل نگرفته اما با توجه به گستره وسیع تكنولوژی ارتباطی و انتقال اخبار و مطالب خارج از ساختار و كنترل دولتها ایجاد كانالهای رسمی كه بتواند این مسیر را هدایت شده و رسمی اداره كند و دستهای پنهان را از بین ببرد، ضروری است و تأخیر در ایجاد آن خسارتهای زیادی را به بار خواهد آورد. شیوههای آن نیز پیشبینی شده كه در صورت نیاز ارائه خواهد شد.
۱۱- اخذ نمایندگی از دیگر رسانههای رسمی و سراسری توسط این مؤسسه قدرتمند هم برای رسانههای سراسری توجیه دارد و هم برای بنگاه رسانهای سودآور خواهد بود. برای این مسیر نیز میتوان كانون یا سازمانی مجزا ولی تحت پوشش بنگاه را شكل داد.
طبیعی است كه همه بنگاههای رسانهای قادر نخواهند بود در همه زمینهها و ابعاد فوق فعالیت كنند اما رسانهها قادرند در حوزههای همراستای خود فعالیت كنند و همراهی و هدایت و كمك ادارهكل مطبوعات و وزارت ارشاد در كم كردن وابستگی نشریات به دولت از جمله اهداف این طرح است. نمونه این مدل در چند بعد در تبریز و هدایت آن توسط این جانب به عنوان یك الگوی موفق، كاربردی بودن آن را به اثبات رسانیده است. مدل این بنگاه را میتوان به شكل زیر طراحی و ارائه کرد.
منبع: ماهنامه مدیریت ارتباطات
"٤٠ سال است که در دانشگاه ارتباطات درس میدهم و در این ٤٠ سال به یاد ندارم که آمار تیراژ مطبوعات کاغذی به این راحتی عنوان شود. در طول این ٤٠ سال این آمار شبیه یک راز مگو بود که نباید عنوان میشد و مدیران و مسوولان، سعی در پنهان کردن آن داشتند. اما حالا باید از حسین انتظامی تشکر کرد که به عنوان معاون مطبوعاتی، عدد و رقمی از تیراژ مطبوعات را به راحتی اعلام میکند و میگوید که ٢٠٠ روزنامه داریم و تیراژ آنها در مجموع به ٩٠٠ هزار نمیرسد."
مهدی محسنیانراد استاد ارتباطات و جامعهشناس در روزنامه اعتماد با این مقدمه نوشت: "در روزگاری دورتر با مرحوم کاظم معتمدنژاد و به وقت بررسی و پژوهش درباره وضعیت مطبوعات در ایران و میزان مخاطب، کاملا به این نتیجه رسیدیم که اوضاع فاجعه است. در تحقیقی که در سال ١٣٥٦ انجام دادیم، وقتی سرانه روزنامهها در ایران را بررسی کردیم، به این نتیجه رسیدیم که به نسبت آمار جهانی، این سرانه عدد و رقمی نزدیک به مصیبت است. از آن سالها تا همین امروز وضعیت به همان ترتیب باقی مانده است و اگر بخواهم تحلیل کنم که چرا شرایط اینطور است، چرا سرانه مطالعه مطبوعات پایین است، چرا مطبوعات کاغذی به مشکل برخوردهاند و... باید یک سخنرانی چند ساعته با نمودار و فکتهای دقیق علمی داشته باشم. اما در این متن کوتاه و در یک جمعبندی خلاصه میتوانم دو دسته از دلایل این اتفاق را عنوان کنم و دربارهاش حرف بزنم. عواملی که مطبوعات کاغذی را به چنین وضعیتی رسانده، دو دسته است. دسته اول علل مزمن و ریشهدار است و دسته دوم هم علتهای جدید و مدرن و البته کمی جهانی.
در توضیح دسته اول مشکلات که مشکلات ریشهدار و قدیمی هستند، سه نکته قابل توجه است. نکته اول اصل استبداد است؛ استبدادی که من محقق واژه دیگری نمیتوانم برای آن پیدا کنم و در واقع یک دلیل کاملا جهانی و عمومی است که رسانهها را محدود میکند و در هر جامعهای شکل و شمایل خودش را دارد. دسته دوم این مشکلات نگاه سنتی حکومتداران به رسانه و نوع توقع و استنباط آنها از رسانه است. در واقع حکومتداران رسانه را در جهت اهداف و منافع خود قبول دارند و نه در موقعیتی مستقل و آزاد. با همین توقعات و خواستها است که رسالت واقعی رسانه انکار میشود و مقابل رشد مطبوعات میایستد. سومین نکته هم تصور مدیران از ماهیت رسانه است. در واقع مدیران معتقدند که باید از مردم، دولت، نظام و... دربرابر هر اتفاق و هجمهای مراقبت کنند و برای این مراقبت و پیشگیری، تمام آنچه توسط رسانهها منتشر میشود را نوعی خطر محسوب میکنند. در واقع تصور مدیران این است که مردم با شنیدن یک خبر از تلویزیون یا خواندن آن در روزنامه بلافاصله تحتتاثیر قرار میگیرند و ممکن است این تاثیرپذیری نتایج خوشایندی نداشته باشد و مقابل آن میایستند تا پیشگیری از حادثهای را داشته باشند که مشخص نیست چطور قرار است رخ دهد و چرا مردم باید اینچنین تاثیرپذیر از آن باشند.
اما درباره دسته دوم دلایل به نقطهای میرسیم که مدرن، جدید و کمی هم جهانی است. به مشکلاتی که مختص ایران و رسانههای ایرانی نیست و در واقع مشکلی تازه و همگانی است. دسته دوم همان است که این روزها درباره آن صحبت هم بسیار میشود و اما و اگر و بحثهایی دارد که اگر بخواهیم واقعبینانه با آن برخورد کنیم، نه تنها پژوهشگران و کارشناسان رسانههای ایرانی که حتی پژوهشگران خارجی هم همچنان نمیتوانند با قطعیت درباره آن صحبت کنند و نظری دهند. این دسته دوم همان گسترش دسترسی به اطلاعات و ابزار مدرن اطلاعرسانی و خوانش است. اتفاقی که نه تنها درباره مطبوعات کاغذی که درباره کتابها هم رخ داده و آنها را آسیبپذیر کرده است. تا آنجا که پژوهشهای سال ٢٠١٥ و ٢٠١٦ کارشناسان جهانی را مطالعه کردهام، این سردرگمی جهانی است و خاص ما نیست. ما همچنان نمیدانیم که آخر و عاقبت کاغذ چیست و آیا زمانی به کلی از بین میرود یا برعکس، مردم دوباره به روزگار کاغذخوانی بازمیگردند و دوباره کتاب و روزنامه به دست میگیرند. این استفاده روزانه که نه، لحظهای از تکنولوژی و دسترسی آزاد و سریع و حتی بدون مدیریت، باعث شده تا مردم به سمت دنیای دیجیتال روی بیاورند و بیشتر از توجه به مطبوعات کاغذی و کتاب، وقت خود را در سایتهای خبری، کانالهای تلگرامی و... بگذرانند.
با این دلایل میشود به صورت خلاصه گفت که چرا در جامعه ایرانی و با جمعیت ٨٠ میلیونی تیراژ مطبوعات کاغذی پایین است و چه اتفاقی افتاده است. اما نکته مهمتر از این دلایل و مشکلات که تفاوت ما را با کشورهای پیشرفته اروپایی، امریکا، کانادا و حتی ژاپن مشخص میکند این است که در این کشورها، اهالی رسانه به دنبال تدبیرهای تازه میگردند و اندیشهای برای نجات از چنین وضعیتی پیدا میکنند. اما در کشور ما این امکان وجود ندارد و نمیشود آسیبشناسی دقیقی کرد و برنامه اجرایی دقیقتر و موثری داشت. آسیبشناسی و ترمیم این وضعیت به عوامل زیادی مانند تیراژ، حقوق اهالی مطبوعات، دایره وظایف، دسترسی به اطلاعات، آزادی رسانه و... دارد که به همین راحتی نمیتوان انتظار داشت تا زمانی که این مشکلات وجود دارد، این وضعیت هم آسیبشناسی و ترمیم شود. حتی میتوان گفت که مساله مطبوعات و رسانه در جامعهای که مردمش مشکلات مهمتری مانند مشکلات اقتصادی، بیکاری نسل جوان و... دارند، در درجه دوم اهمیت است. اینچنین است که به عنوان یک محقق و کارشناس بعد از ٤٠ سال از شنیدن اعلام رسمی تیراژ مطبوعات خوشحال میشوم و همین را به فال نیک میگیرم."
همزیستی نیوز - وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان اینکه دسترسی به اطلاعات به شفافسازی و رفع فساد کمک میکند، این شاخصها را جزو فرآیند دموکراسی دانست و گفت: دسترسی آزاد به اطلاعات یک فرآیند دو سویه است که هم دستگاهها باید اطلاعات خود را در اختیار مردم بگذارد و هم مردم به صورت صحیح از این اطلاعات استفاده کنند.
به گزارش ایسنا، سامانه انتشار و دسترسی آزاد بعد از ۸ ماه کار مطالعاتی و تطبیقی و با پیگیری سازمان فناوری اطلاعات، صبح امروز با حضور محمود واعظی و سید رضا صالحی امیری، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به بهره برداری رسید.
این سامانه بعد از ابلاغ قانون دسترسی آزاد اطلاعات و تدوین آیین نامه های آن طراحی و راه اندازی شده است. قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در سال ۸۸ ابلاغ و در دولت یازدهم درسال ۹۳ آیین نامه اجرایی آن تدوین شد.
بعد از هشت ماه کار مطالعاتی در خردادماه سال جاری سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات به صورت آزمایشی فعالیت می کرد و در ۱۷ تیرماه به صورت رسمی رونمایی شد.
سازمان ها و نهادها از طریق این سامانه موظف هستند تا حداکثر ۱۰ روز اطلاعات درخواستی مورد نیاز مردم را در این سامانه ارایه کنند.
محمود واعظی امروز در مراسم رونمایی از سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات اظهار کرد: با راهاندازی نسخه آزمایشی سامانه انتشار و دسترسی آزاد اطلاعات، ۴۵ روز است که مردم میتوانند اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت کنند و همچنین دستگاهها نیز باید اطلاعات خود را در اختیار این سامانه قرار دهند.
وی با بیان اینکه با نسخه آزمایشی میتوانیم نواقص و ضعفها را ببینیم، افزود: دسترسی آزاد به اطلاعات یک مسئله ملی است. اگر دولتی بخواهد مردمی بماند باید پاسخگو باشد و ابزاری داشته باشد که بین حاکمیت و مردم ارتباط برقرار کند. این سامانه یکی از این ابزارهاست.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ادامه داد: ما باید نظارت مردم بر خود را بالا ببریم و این سیستم این کار را انجام میدهد. دسترسی آزاد به اطلاعات یک فرآیند دموکراسی است و اگر ما ادعا داریم در کشور دموکراسی دینی انجام میشود، حکومت و دولت باید امانتدار اطلاعات مردم باشند.
واعظی با تاکید بر در اختیار قرار دادن اطلاعات در راستای شفاف سازی و رفع فساد اظهار کرد: از یک طرف دولت باید اطلاعات را در اختیار مردم بگذارد و از سوی دیگر مردم باید از این اطلاعات به صورت صحیح استفاده کنند، زیرا سوء استفاده از اطلاعات موجب ایجاد محدودیت میشود. بنابراین هر چه مردم بهتر از اطلاعات استفاده کنند، انگیزه دستگاهها برای در اختیار قرار دادن اطلاعاتشان بالا میرود.
وی با اشاره به محدودیتهای موجود در راه دسترسی آزاد به اطلاعات بیان کرد: محدودیت اول منافع و امنیت ملی و نظم عمومی است، دومین محدودیت حریم خصوصی افراد و اسناد تجاری شرکتها و محدودیت سوم اطلاعاتی است که در تصمیمگیریهای مهم موثر است.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان اینکه دسترسی آزاد به اطلاعات یک کار جدید نیست، افزود: ۱۴۰ کشور جهان دسترسی آزاد به اطلاعات را در قوانین خود دارند و حدود ۹۰ کشور در تلاشند که آن را اجرا کنند. زیرساختهایی امروز در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات فراهم شده تا این دسترسی را به همه آحاد ملت در سراسر کشور از روستاها تا مناطق دور افتاده بدهد.
واعظی با بیان اینکه بسیاری افراد از این شبکه استفاده میکنند تا ارتباطات خود را برقرار کنند، گفت: اگر دولت الکترونیک زودتر راهاندازی شود، به این کار کمک میکند و بنا داریم که این کار تا چهار هفته آینده انجام شود. دولت الکترونیک میتواند در اختیار این کار قرار گیرد و بسیاری از اطلاعات در این دولت شفاف است.
وی همچنین فرهنگسازی را یکی از موضوعات مهم دسترسی آزاد به اطلاعات دانست و اظهار کرد: اگر ما این شبکه را راهاندازی کردیم و در آینده دستگاهها به آن متصل شدند، باید آموزشی نیز برای دستگاهها بگذاریم تا در برابر در اختیار قرار دادن اطلاعات مقاومت نشان ندهند. همچنین باید به مردم آموزش دهیم که به دنبال چه اطلاعاتی باشند و چطور از آنها استفاده کنند. امیدواریم این گام یک قدم جدی برای نزدیک کردن مردم و حاکمیت باشد.
به گزارش ایسنا، در حالی که نسخه آزمایشی سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات، اوایل خرداد در اختیار مردم قرار گر فته بود، این سامانه امروز به صورت رسمی با حضور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نصرالله جهانگرد- رئیس سازمان فناوری اطلاعات-، حسین انتظامی – دبیر کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات- راهاندازی شد.
همزیستی نیوز - رییس جمهور با اشاره اینکه فناوری ارتباطات و فضای مجازی را نمی توان از زندگی مردم حذف کرد، گفت: همزمان با مبارزه جدی و کاستن از هرگونه تهدید ارزشهای اسلامی و اهداف ملی، جامعه باید از فرصت های فضای مجازی بهره مند شود.
به گزارش ایسنا، حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی عصر شنبه در جلسه شورای عالی فضای مجازی با اشاره به نقش فزاینده فناوری ارتباطات و شبکه های اجتماعی در زندگی جوامع، افزود: امروز اقتصاد، فضای کسب و کار، آموزش، فرهنگ و به طور کلی سبک زندگی جامعه با شبکه های اجتماعی پیوند خورده است و در این عرصه نگاه اثباتی باید بر نگاه سلبی غلبه کند.
رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی بر تحکیم ارزشهای اسلامی و ملی در فضای مجازی تاکید کرد و دستور داد گزارش اقدامات انجام شده برای تحقق شبکه ملی اطلاعات در جلسات آینده به شورا ارائه شود.
در جلسه شورای عالی فضای مجازی به ریاست رییس جمهور همچنین گزارشی در رابطه با آخرین وضعیت شبکه های اجتماعی ارائه شد و اعضای شورا به بحث و تبادل نظر پیرامون آن پرداختند.
همزیستی نیوز - اطلاعات مهم دخیره شده روی دستگاههای هوشمند همیشه برای هکرها جذاب است؛ به خصوص اگر امنیت دستگاههای هوشمند شما پایین باشد. برای اینکه بتوانید از دسترسی دیگران به اطلاعات حساس خود جلوگیری کنید با کجارو همراه باشید.
ممکن است که شما در تفریح باشید اما هکرها نه. احتیاط زیاد میتواند امنیت شما را افزایش دهد و به شما کمک کند تا از تلفن همراه هوشمند و کامپیوتر خود حفاظت کنید. اینجا ۴ راه برای اینکه بتوانید از دزدیده شدن اطلاعاتتان هنگام پرواز به خارج از کشور جلوگیری کنید به شما معرفی میکنیم.
۱. وقتی از کشورهایی مانند روسیه و چین، که جاسوسان خبرهای دارد و سابقه حملات سایبری نیز دارند دیدن میکنید بسیار محتاط باشید. سازمان سرویس امنیت جهانی نقشهای که دارای کدهای رنگی است منتشر کرده که نشانگر درجههای سلامتی، خشونت و جرمهای سایبری است.
۲. همیشه نرمافزارهایتان را بهروز نگه دارید. اطلاعات حساسی که نمیخواهید با خود به سفر ببرید را پاک کنید. اطلاعات باقی مانده را نیز با اپلکیشینهای مخصوص مانند FileVault برای آی.او.اس و BitLocker برای ویندوز رمزگذاری کنید. از وصل شدن به پورتهای بیگانه و استفاده از یو اس بی های خارجی خودداری کنید.
۳. تمامی شبکهها را ناامن فرض کنید. این شامل هتل، فرودگاه و رستوران هم میشود. نرم افزار جستجوگر وب HTTPS Everywhere را دانلود کنید تا از کانکشنهای امن استفاده کنید. بعضی از متخصصان پیشنهاد میکنند که از نرم افزارهای Secure’s Freedome یا Private Internet Access برای محافظت از دید جاسوسان استفاده کنید.
۴. دن گادو (Dan Guido) مدیر ارشد Trail of Bits میگوید: «مهمترین قانون من این است که اگر لازمش نداری با خودت نبرش.» او همچنین پیشنهاد میدهد که در سفر از آیفون و آیپد و برای لپ تاپ هم از گوگل کروم استفاده کنید. اینها امنترین وسایل ارتباطی موجود در بازار هستند. در آخر هیچ وقت دستگاه خود را بدون محافظ نگذارید.
همزیستی نیوز - «وجه مثبت فضای مجازی این است که مانند هر رسانه دیگری جنبه نظارتی دارد و برای مجری و برنامهساز موثر است تا برای خود چارچوبی قائل شوند؛ اما سوال اینجاست آیا فضای مجازی که در آن اظهار نظر میشود از سوی جامعه و مردم است؟»
مهدی مهدی قلی، مجری تلویزیون در گفتوگو با ایسنا درباره لزوم وجود اتاق فکر در برنامههای تلویزیونی گفت: اولین مسئله این است که آیا اتاق فکری برای تولید برنامهها وجود دارد تا افرادی تصمیم بگیرند که از صفر تا صد یک برنامه چگونه تولید شود؟ تجربه نشان داده برنامههایی که اتاق فکر دارند، کمتر دچار حاشیه میشوند یا حداقل به هدفگذاری که مدنظرشان است بیشتر نزدیک میشوند.
او با اشاره به برنامههای مجریمحور ادامه داد: برنامهای که اتاق فکر ندارد و مجری هم شناخته شده است، به سمت مجریمحور شدن میرود. شاید برنامهای با وجود مجری معروف، به مجری وابسته نباشد، بلکه مهمان و موضوع برنامه برای مخاطبان جذابیت ایجاد کند، اما همه این موارد تحتالشعاع مجری قرار میگیرد و مجری خودش اتاق فکر میشود، حتی خودش را بینیاز از اتاق فکر میبیند و به خودش اجازه میدهد اظهارنظرهایی داشته باشد که فکر میکند درست است.
او ادامه داد: این امر یک عارضه است، زیرا باید بدانیم در صداوسیما و در هر شبکهای که کار میکنیم، فقط خودمان نیستیم؛ ما نماینده مردم، سازمان و یا نهاد حاکمیت هستیم. اگر این موارد را در نظر داشته باشیم، از بیان نظرات شخصی پرهیز میکنیم. مجری در برنامهها به عنوان یک شهروند میتواند نظر دهد، اما به عنوان نماینده رسانه نمیتواند هر حرفی را بزند. اینجاست که اتاق فکر مهم میشود و اگر اتاق فکر نباشد، مجری خودش را به دلیل شهرتی که دارد مجاز میداند تا اظهار نظر کند و این امر باعث حاشیهسازی در جامعه میشود.
این مجری با اشاره به فضای مجازی اظهار کرد: فضای مجازی وجهه مثبت و منفی دارد. وجهه مثبتش این است که مانند هر رسانه دیگری جنبه نظارتی دارد و برای مجری و برنامهساز موثر است تا برای خود چارچوبی قائل شوند. اما سوال اینجاست آیا فضای مجازی که در آن اظهار نظر میشود از سوی جامعه و مردم است؟ آیا از طرف اتاق فکرهای خاصی جریانسازی نمیشود؟ فضای مجازی میتواند موثر واقع شود زیرا جریانسازی مثبت یا منفی میکند.
او با ارائه مثالی اظهار کرد: برای مثال من در سال گذشته با حجتالاسلام حسن خمینی مصاحبهای داشتم که به مزاح حرفی ر ا در برنامه بیان کرد و جالب بود که این حرف در فضای مجازی سریع منعکس شد. این عکس العملها قطعا در مجری تاثیرگذار است که میتواند او را محدود یا بیپرواتر کند.
او با انتقاد از برخی مجریان برنامههای تلویزیونی گفت: مشکل اساسی این است که برخی مجریان زمانی که مطرح میشوند به "من" تبدیل میشوند، یعنی خودشان را فقط میبینند، اما یک برنامه با تمامی عواملش ایجاد میشود و باید همه عوامل به پای کار بیایند تا برنامهای تولید شود. در واقع اگر نگاهمان مثبت باشد، فضای مجازی میتواند آثار مثبتی به همراه داشته باشد.
مهدی قلی با اشاره به ویژه برنامههای ماه رمضان اظهار کرد: من معتقدم که این برنامهها باید در طول سال پخش شوند و نباید مختص ماه رمضان باشند. ما چه اصراری داریم که برای ماه رمضان ویژهبرنامه تولید کنیم؛ زیرا این برنامهها اگر در طول سال هم تولید و پخش شوند، تفاوتی نمیکند. من معتقدم باید برنامههایی برای این ماه تولید شود که تداعیکننده مبارکی رمضان باشند. اگر برنامهای غم آلود تولید شود چه لطفی دارد؟ آیا خروجی این برنامه منجر به معنویت مردم میشود ؟ باید درباره این موضوعات فکر کرد و در حوزههای مدیریتی تصمیم گرفت.
او افزود: البته سازمان صداوسیما محدویت و ملاحظاتی برای تولید دارد، اما با این حال میتوان بهتر کار کرد وبرنامههای بهتری تولید کرد.
همزیستی نیوز - یک استاد علوم ارتباطات با اشاره به نقش تعیینکننده شبکههای اجتماعی در انتخابات آتی، تاکید میکند: در زمانه حاضر شما نمیتوانید جلوی جریان اطلاعات را بگیرید. شاید فکر میکنید میتوانید بگیرید اما باید متوجه باشید که بهمحض اینکه واقعاً جلوی جریان اطلاعات را بگیرید شایعه ساخته میشود.
روزنامه «ایران» آورده است: نظامهای سیاسی اصولاً علاقهای به ارائه اطلاعات به بدنه اجتماعی ندارند. تا قبل از خلق و گسترش شبکههای اینترنتی، امکان محدودسازی اطلاعات وجود داشت اما رفته رفته با آمدن اینترنت و نرمافزارهای اطلاعرسان، حصر اطلاعات معنا و مفهوم خود را از دست داده است و با مجهز شدن گوشیها به اینترنت، اخبار در ثانیههای ابتدایی وقوع، در فضاهای اجتماعی پخش میشوند و خلأهای آن نیز با شایعات پر میشود و هیچکس نمیتواند جلوی آن را بگیرد و بهراستی که در عصر انفجار اطلاعات بهسر میبریم.
این فرآیند یک فرصت است یا یک تهدید؟ جریان آزاد اطلاعات یا فیلترینگ؛ کدامیک در جهت منافع جامعه است؟ نظامهای سیاسی با این پدیده چه باید بکنند؟ نقش شبکهها و کانالهای تلگرامی در انتخابات چگونه است؟ این فضای گفتوگوی ما با دکتر حسن نمکدوست کارشناس برجسته رسانه است که از نظرتان میگذرد.
آقای دکتر نمکدوست همان طور که میدانید شبکه اجتماعی بویژه تلگرام در ایران خیلی مورد اقبال عمومی قرار گرفته است یک نکته مهم در مورد این شبکهها وجود دارد؛ در مورد تلگرام گفته میشود که حدود ۸۰-۷۰ درصد کاربران آن ایرانی هستند، چرا این شبکه خاص اینقدر در ایران محبوب شد؟
این را واقعاً نمیدانم چون یکباره هم شد، مردم همه در وایبر و... بودند. سرعت در وایبر پایین آمد و همه گفتند یک پیامرسان دیگری هست که میشود رفت آنجا و یکباره همه کوچ کردند.
گویی کوچ دوم آریاییها اتفاق افتاد! خب چرا آنقدر که ایرانیها در سراسر دنیا به وایبر پیوستند در مورد ملیتهای دیگر این اتفاق نیفتاد. چرا جامعه ایران اینقدر از این رسانه استقبال کرد؟
من روی اینکه چرا رفتهاند سراغ وایبر و تلگرام و نه واتساپ خیلی کار نکردهام. دقیق نمیدانم.
تا آنجایی که اطلاع دارم در آمریکا فیسبوک هنوز رسانه اول است. درحالیکه اینجا تلگرام رسانه اول است. چه تفاوتی دارد؟ اینجا چه اتفاقی افتاده است؟
این فرق میکند رسانه اول برای کجا؟ فیسبوک یک شبکه اجتماعی دوست بنیاد است که برای مسائل عمومی مورد توجه است. وقتی میخواهید بروید سراغ بحثهای جدیتر لینکدین و اینها میآیند وسط. توئیتر شبکه خبررسانی است. تعداد کاربران محدود است. توئیتر برای دادن خبر طراحی شده است، فیسبوک برای زندگی روزمره و آشنایی، لینکدین برای کارهای دانشگاهی و ... اول بودن را اگر به لحاظ تعداد میفرمایید درست است.
من میخواهم بگویم چرا بدنه اجتماعی ما در فیسبوک بودند اما فیسبوک الآن خلوت شده است. این یک علت خاص دارد.
حتماً همینطور است. به خاطر اینکه کار با این خیلی خیلی راحتتر و در دسترستر است.
خب این راحتی در آمریکا هم است!
آنجا هم استفاده میشود، آنجا پیامرسانهای دیگری هست نه تلگرام؛ اما فیسبوک آنجا از رونق نیفتاده است.
نه. شما همیشه با یک بوم طرفید و بعد استابل میشوید.
خاطرتان هست که وقتی وبلاگ آمد ما همهمان وبلاگ درست کردیم؟ شما آخرین باری که پست وبلاگی گذاشتهاید کی بود؟
خیلی وقت پیش...
خیلی وقت پیش. همیشه در آغاز ورود یک تکنولوژی رسانهای یک هجومی داریم که بعد از یک مدتی میافتد روی خط مستقیم. فیسبوک هم همینجور بود. البته وقتی شما همهجا گوشی موبایلتان همراهتان است، تلگرام همراهتان است. کمتر به میل باکستان سر میزنید چون خیلی از پیامها را از تلگرامتان میگیرید. آنجا هم همین کارها را انجام میدهد.
منظورم از طرح این سؤال این است که آیا این طور نیست که چون خیلی از حرفهای ناگفته در جامعه ما وجود دارد که مردم از این طریق میتوانند بشنوند...
نه. همه این امکانات به شما اجازه میدهد آنچه نشنیدهاید را بشنوید. شما همان جور که از تلگرام استفاده میکنید ماهواره هم تماشا میکنید. مگر نمیکنید؟
مسأله گستردگی است...
قبول دارم. سؤال این است که آیا سه سال دیگر مردم همینطور که سراغ تلگرام رفتهاند بازخواهند رفت یا چیز دیگری پیدا میشود؟ اتفاقی که در فضای وب و اینترنت افتاده این است که خیلی سرعت تحولات و نوآوریها زیاد است. ممکن است دو سال دیگر، سه سال دیگر، نمیگویم حتمی است، ممکن است، جوری درباره تلگرام صحبت کنیم که الآن درباره گوگل پلاس داریم صحبت میکنیم. دیگر کسی سراغ گوگل پلاس نمیرود، سراغ فیسبوک کمتر میرود. این احتمال وجود دارد که دو سه سال دیگر این اتفاق برای تلگرام هم بیفتد. چون فناوری نوزادهای تازهای میزاید و این نوزادها قبل از اینکه بزرگ شوند نوزاد بعدی میآید. ما مواجه شدهایم با خانوادهای که هرسال یک بچه در آن متولد میشود.
شبکههای اجتماعی اینترنتی و به زبان مردم، شبکههای مجازی در زمره بدیهیترین ابزارهای اطلاعرسانی در عصر حاضر به شمار میروند و هر چه پیش میرویم دسترسی جامعه به این گونه ابزارها آسانتر میشود، به اعتقاد شما نظام سیاسی ما چه رفتاری با این شبکههای مجازی داشته باشد؟
اولاً حکومت نباید کاری به کار این شبکهها داشته باشد و پیش از آنکه به رفتار این شبکهها کار داشته باشد باید به رفتار خودش توجه کند.
رفتار خودش این است که تاحدامکان امکانات دستیابی مردم به اطلاعات درست و بسامان را تقویت کند.
اگر حکومت نتواند اطلاعات درست به مردم بدهد بیتردید میتوان گفت که هم خودش را سرکار گذاشته و هم ما را و از سوی دیگر با توجه به پیشرفت تکنولوژی هیچ کاری هم در مواجهه با شبکههای اجتماعی نمیتواند بکند. به زبان دیگر در زمانه حاضر شما نمیتوانید جلوی جریان اطلاعات را بگیرید.شاید فکر میکنید میتوانید بگیرید اما باید متوجه باشید که بهمحض اینکه واقعاً جلوی جریان اطلاعات را بگیرید شایعه ساخته میشود.
ما شاهد بودیم زمانی که ویدئو وارد ایران شد با آن شدیداً برخورد شد اما نتیجه بخش نبود، اکنون نیز تکنولوژی جدیدتری به بازار آمده است چرا نمیخواهند باور کنند؟
واقعاً نمیدانم. از این جنس پرسشها خیلی جدی و فراوان است. در ظاهر مثل اینکه نمیدانند. سؤال شما کاملاً درست است. یک چیزهایی را ما بدیهی میگیریم. ببینید! ما هنوز که هنوز است باید برای مجله مجوز بگیریم. گرفتن مجلهای که شاید هزار نسخه فروش داشته باشد، ممکن است به چند سال زمان نیاز داشته باشد.باید استعلامهای گوناگون از وزارت اطلاعات، دادگستری و... بگیرند که آیا این مجله دربیاید یا نه.
اکنون هم میگویند کانالهایی که بالای ۵ هزار مخاطب دارند باید مجوز بگیرند. ۵ هزار شمارگان ۵ برابر شمارگان برخی مجلههای ماست.
که البته آن هم عملیاتی نیست...
آن را که برای شوخی گفتند. راه دور چرا برویم، اینستاگرام آقای دکتر فلان نزدیک ۳۰-۲۰ هزار فالوئر دارد. ایشان تازه یک استاد دانشگاه است. یک خانم هنرپیشه ۱۰۰ هزار فالوئر دارد.
درواقع ما باید تعریف دوبارهای از این فرآیند داشته باشیم.
اساساً شما کانال تلگرام، صفحه اینستاگرام، صفحه فیسبوکی دارید از یک آدم که ۵۰۰ هزار، ۱۰۰ هزار و ۱۰ هزار نفر فالوئرش یا دوستش هستند که این صفحه کار خودش را میکند، اما برای کتاب هابرماس، رورتی، سروش و یا... میخواهیم هزار نسخه چاپ کنیم برای این باید هم ناشر مجوز داشته باشد و هم مجوز موردی کتاب برای انتشار گرفته شود.
یعنی جلوی انتشار آثار فاخر گرفته میشود...
من جلوتر از این میگویم. نویسندهای که برای ۴۰۰ نسخه مجوز به او نمیدهیم در مورد همان کتاب فاخر عرض میکنم که نویسنده میتواند کل کتابش را در شبکهای که دارد بگذارد کما اینکه میگذارند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ممیز و همه اینها هوا میشوند.
این شبکهها در فرآیند انتخابات بسیار اهمیت دارند که در انتخابات قبل آن را تجربه کردیم و شاهد فعالیت گروههای مختلف در شبکههای اجتماعی بودیم تأثیراین شبکهها در انتخابات چگونه است؟
شبکهها امکان جدیدیاند که طبعاً مسائل متعددی دارد. مثلاً یک کانال ابزار ارتباطی خیلی خوبی است و انتخابات قبل نشان داد که باید نسبت به محتوای آنها و کسانی که آنها را مدیریت میکنند با دقت بیشتری برخورد کنیم. نمونه اخیر آن در انتخابات آمریکا بود که بحثهای جدی ایجاد کرد. از طریق این کانالها و شبکهها یک جریان پیوسته با حرفهایی که دقیق نبود وارد جامعه شد. از آنجایی که در این شبکهها هیچ نوع دروازهبانی به معنی حرفهای آن وجود ندارد ممکن است تعداد زیادی از آدمهایی که در جریان موضوعات نیستند تحت تأثیر این اخبار قرار بگیرند بنابراین ممکن است دریک بزنگاه رأیی که میدهند خیلی دقیق نباشد.
این فرآیند به جریان پوپولیستی هم میتواند کمک کند؟
در جریان انتخابات آمریکا این کار کاملاً صورت گرفت و طبیعی هم هست. البته از تلویزیون و روزنامهها هم میتوان استفاده پوپولیستی کرد. رفتارتلویزیون هم پوپولیستی است. ما ۱۰سال زودتر ازآمریکا رفتار پوپولیستی را تجربه کردیم از این جهت میتوانیم بگوییم که ما از ملت آمریکا جلوتریم! و زودتر پوپولیسم را تجربه کردیم و زودتر هم توانستیم بفهمیم چه فجایعی میتواند بیافریند. آنها ۸ سال دیگر میفهمند چه بلایی سرشان آمد.
البته اگر امپراتوری ترامپ به دوره دوم هم بکشد!
ممکن است دموکراسی این کار را انجام دهد. البته این استدلالهای پوپولیستی در اینجا هم میسر است. نه تنها درمورد همین شبکهها بلکه اساساً درمورد رابطه مردم و رسانهها، مردم به صورت طبیعی گمان میکنند آنچه رسانه میگوید درست است درحالی که مردم باید نسبت به آنچه رسانهها میگویند دقیقتر بیندیشند و هر آنچه را رسانهها میگویند الزاماً مساوی با واقعیت قرار ندهند. به خاطر اینکه این اتفاق نیفتد و مردم یک تأمل رسانهای نسبت به پیامهای رسانهای داشته باشند. یک مفهومی در جهان شکل گرفته است به اسم سواد رسانهای. سواد رسانهای امر عمومی و یک امر تدریجی است به این معنی که باید کمک کنیم عموم مردم از حداقل دانشی که به آنها این توجه را میدهد که پیام رسانهای الزاماً مساوی با واقعیت نیست آگاه شوند بدین معنا که الزاماً تصور نکنند هرچه رسانه میگوید، چه رسانه اجتماعی و چه شبکهها و چه تلویزیون چه تلگرام و... واقعیت است.
در انتخابات قبل در جامعه خودمان اصولگرایان در یک غافلگیری رسانهای از طریق تلگرام به نوعی انتخابات را باختند. شاید اگر میدانستند شبکههای اجتماعی از چنین جایگاهی برخوردارند بیشک به گونهای دیگر عمل میکردند شاید هم به فیلترینگ فکر میکردند. شما چه تحلیلی از کارکرد این شبکهها در آخرین انتخابات ایران به دست میدهید؟
من اینجا یک تأمل دارم. در سال ۸۴ هم که اصلاً شبکه اجتماعی نبود آقای احمدینژاد از ارتباطات و رسانههای سنتی خیلی خوب بهره گرفت. شاید ما تا سال ۸۴ اصلاً به اجتماعاتی مثل عزاداریها، مولودیها، دعا، روضهها و مراسمی که در فضای سنتی با آن مواجه هستیم، توجه نمیکردیم آقای احمدینژاد روی آن خط سوار شد. شما میدیدید که برخی از مداحان در مداحیها از ایشان حمایت میکردند. میخواهم بگویم استفاده از تکنیکهای مختلف ارتباطی و رسانهای اگر دقیق و بسامان باشد هرکسی میتواند از آن بهره خودش را ببرد.
اما در انتخابات ۹۴ یک غافلگیری رخ داد...
البته آن طرف هم از این شبکهها استفاده کرد. به همین خاطر من فکر نمیکنم استفاده از شبکهها تأثیر تعیینکنندهای را در نتیجه انتخابات گذاشت. جلوهها ارتباط میان فردی، ارتباط چهره به چهره، ارتباط میان گروهی، ارتباط درونگروهی است که همه اینها عمل میکند، ارتباطجمعی هم عمل میکند. در تلگرام از طرف برخی شخصیتهای سیاسی مورد قبول مردم پیامی آمد که به این فهرست رأی دهید و مردم دقیقاً به آن فهرست رأی دادند. حال فرض کنیم اگر شبکههای اجتماعی نبودند و این پیام میآمد چه اتفاقی رخ میداد.
احتمالش این بود که پیام به همه نمیرسید.
نه من مطمئنم میرسید. چون آن زمان مردم به طریق چهره به چهره میگفتند. از طریق اسام اس میگفتند. با تلفن به هم میگفتند. کما اینکه در دوره قبلتر گفتند. اما این شبکهها تسهیل میکند. ما باید اینطور بگوییم این وسایل حتماً تسهیلکننده و کمککنندهاند اما تمامکننده نیستند. اصل قضیه این است که یک آدمی مثل رئیس دولت اصلاحات، یک آدمی به اسم هاشمی رفسنجانی یا محمدرضا عارف وجود داشته باشند که خطر کنند و بگویند به کی رأی بدهید و این طرف قضایا هم باید آدمهایی باشند که خطر کنند و از آن آدمها انتظار داشته باشند که چنین پیامی را بدهند. این چهرهها اگر مخاطب شنوایی وجود نداشت جرأت نمیکردند این کار را بکنند یا به این کار اقدام نمیکردند. این تعامل در جامعه خیلی پیچیده است. تا که از جانب معشوقه نباشد کششی / کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد . اگر مردمی نباشند که این انتظار را ایجاد کنند که آن شخصیتها نمیآیند پیام بدهند. به همین خاطر هم هست ما در ارتباطات میگوییم: نمیدانیم چه کسی آغازگر یک فرآیند ارتباطی است. من رفتم به همسرم سلام کردم و از او خواستگاری کردم اما اگر خانمم به من نشانهای نشان نمیداد من جرأت نمیکردم به او سلام کنم و از او خواستگاری کنم. به همین خاطر شما میبینید کسی میگوید من با طرف قهر کردم دیگر با او حرف نمیزنم اما وقتی زیر پوستش میروید میبینید او قبلاً این فرد را بایکوت کرده است. در ارتباطات نمیتوانیم بگوییم که اول چه کسی شروع کرد. مثل قصه مرغ و تخممرغ است.
دو انتخابات در پیش است شما بهعنوان کارشناس رسانه، کارکرد فضای مجازی بویژه عرصههای تلگرامی را چگونه پیشبینی میکنید؟
الآن واقعاً پیشبینی سخت است. به خاطر اینکه آقای روحانی و دولتش نتوانستند مسائل را خوب به مردم توضیح دهند و خوب برای مردم روشن کنند. الآن یک گسست ارتباطی بین دولت و مردم حتی رأیدهندگان میبینم گرچه ممکن است مردم درنهایت تصمیم بگیرند برای بدتر نشدن اوضاع به آقای روحانی رأی بدهند اما من بهعنوان یک شهروند احساس نمیکنم که مجاری ارتباطی و اطلاعرسانی بین دولت و مردم خوب عمل میکند. مردم پرسشهای بدون پاسخ فراوان از دولت دارند و جواب نمیگیرند. این به نظر من یک ضعف جدی است.
این شبکهها چه کمکی میتوانند به آقای روحانی بکنند؟
به نظر من قبل از شبکهها، آقای روحانی خودش باید یک فکری برای خودش بکند. دولت باید فکر کند که بسیاری سؤالها بدون جواب در سطح جامعه وجود دارد، که اصلاً به معنی دشمنی نیست. سؤال وجود دارد. در این مملکت گفته شده است که هشت سال مصیبت بوده، هشت سال بدبختی بوده، ما همه این را با گوشت و پوست خودمان احساس کردیم اما این دولت هیچ چیز را به ما توضیح نمیدهد.
خب دولت رسانه فراگیری ندارد!
در همان حدی که دارد.
نمیخواهید بگویید که شبکههای مجازی را که دارد؟
حتماً دارد! ولی قبل از آن خبرگزاری جمهوری اسلامی را دارد، روزنامه ایران را دارد. اصلاً چرا آقای رئیسجمهوری باید صبر کند که در تلویزیون با مردم صحبت کند. آقای رئیسجمهوری مگر نمیتواند ماهی یک ربع، بیست دقیقه صحبت کند بگذارد روی خبرگزاری جمهوری اسلامی؟ چرا این کار را نمیکند؟ چرا مثل مجریهای تلویزیون که عصا قورت دادهاند باید بیاید صحبت کند؟ آقای فریدون صدیقی و جنابعالی و آقای شکرخواه کسانی هستند که از کف خیابان مردم خبر دارند، بنشینید جلوی آقای روحانی بدون هیچگونه تعارف و مجاملهای سؤالهایشان را مطرح کنید بعد خبرگزاری جمهوری اسلامی روی خط بگذارد. به شما قول میدهم تمام خبرگزاریهای داخلی و دنیا آن را نقل میکنند. مگر میشود رئیسجمهوری صحبت کند و نقل نشود.
آن هم در شرایطی که این همه اتهام به دولت وارد میکنند...
واقعاً چرا توضیح نمیدهد؟ من جزو کسانی هستم که باور دارم اتفاقات اقتصادی دوره احمدینژاد برای سالهای سال برای این ملت مصیبت خواهد بود که توضیح میخواهد. اگر یکی دچار سرطان شود دکترها معتقدند باید به او به صراحت گفت که سرطان است دیگر از این خبر بدتر نیست. چرا میگویند باید گفت. چون حق اوست و باید بداند در چه وضعیتی است تا بتواند برای مدتی که زنده است برنامه داشته باشد. شاید بخواهد چند تصمیم مهم بگیرد. بیخبری کمکی به او نمیکند. اینجا هم همینجور است. میخواهم بدانم چه خبر است.
اگر قرار باشد شبکههای مجازی را آسیبشناسی کنید خصوصاً با رویکرد سیاست و انتخابات به چه نکاتی میتوانید اشاره کنید؟
با پیشفرضهایی که دارم اینکه شبکههای اجتماعی ادامه زندگی طبیعی ما هستند و ما هستیم که آنجا هستیم. اگر آنها اشکالی دارند یعنی ما اشکال داریم، فناوری که اشکالی ندارد. نکته دوم؛ اساساً کارکرد فناوریهای رسانهای در جامعه ماهیتاً مثبت است. ماییم که از آنها بد استفاده میکنیم. در زمینه انتخابات ما باید کمک کنیم تا آنقدر اطلاعات درست از مجاری بسامان اطلاعرسانی کرده و اطلاعات بدهیم که زمینه بروز شایعه در شبکههای اجتماعی، تلگرام و در رسانههای دیگر به صفر برسد باید پچپچ بین مردم را کم کنیم. راهش هم همین است که اطلاعات درست بدهیم. اگر ندهیم چه بخواهیم، چه نخواهیم نصیحت هم بکنیم آنها شایعهسازی میکنند.
اگر قرار باشد به کسانی که به پدیده فضای مجازی، نگاه امنیتی دارند توصیهای داشته باشید، چه میگویید؟
میخواهم بگویم، اساساً در معنای امنیت تجدیدنظر کنند. معنای امنیت در جهان امروز یعنی شهروند آگاه. یعنی شهروندی که میداند و بر اساس دانستن تصمیم میگیرد. آن یعنی امنیتی واقعی. شهروندی که نمیداند و بر اساس ندانستن تصمیم میگیرد یعنی نبود امنیت. خیلی ساده است کودتاها در کدام کشورها رخ میدهد؟ جنگها در کدام کشورها رخ میدهد؟ امنیت ملی کدام کشورها پایینتر است؟ درکشورهایی که آزادی دسترسی به اطلاعات، آزادی بیان، آزادی حریم خصوصی کمتر رعایت میشود. کشورهایی که به آزادی دسترسی دارند، آزادی بیان دارند، آزادی حریم خصوصی دارند بالاترین امنیت ملی جهانی را هم دارند. امنیت ملی سودان بیشتر است یا سوئد؟ عراق بیشتر است یا کانادا؟
برخی معتقدند که در فضای انتخابات باید شبکههای مجازی و مشخصاً تلگرام محدود یا فیلتر شوند؟
هیچ اتفاقی نمیافتد. مردم کانال خودشان را پیدا میکنند. جریان اطلاعات کانال خودش را پیدا میکند. این محدودیتسازیها فایدهای ندارد. خاطرتان هست دهه ۷۰ آب دریای خزر بالا آمد و به داخل شهرهای ساحلی پیشروی کرده بود. من رفته بودم آستارا و آب آنجا هم پیشروی کرده بود تا حدی که طبقه اول خانههایی که در ۲۰۰ متری ساحل بودند را آب گرفته بود. نمیدانم کدام نابغهای پیشنهاد کرده بود که کنار دریا سنگهای بزرگ بریزند و بین سنگها بتون تزریق کنند. همینطور تریلی سنگ میآورند و بعد بین اینها بتون تزریق میکردند دو اتفاق افتاد؛ یک اینکه آب از زیر نفوذ کرد و از لای کاشی خانهها میزد بالا. اتفاق دوم این بود که یک روز دریا طوفانی شد دیگر از این سدسنگی ردی باقی نماند! آب سنگها را درنوردید. وقتی جامعهای تشنه اطلاعات است آن هم در مقطع انتخابات، شما فیلتر کنید از زیر زمین، از روی هوا، از پنجره از هرکجای دیگر اطلاعات میگیرند. فقط یادمان باشد که این کارها احتمال حجم اطلاعات خطرزا را بالا میبرد. یعنی دروغ، شایعه، کلک... و شما نمیتوانید از پس آن بربیایید. ما در جامعهای زندگی میکنیم که به هر دلیلی ظرفیت پذیرش شایعه بالاست. این را هیچ کاری هم نمیتوانید بکنید.
آقای دکتر! به نظر شما شبکههای اجتماعی توانستـهاند روی تصمیمگیریهای مسئولان تأثیرگذاری داشته باشند؟
به نظر من روند بسیار بسیار بدی است. به این معنا که دولتمردان ما نشستهاند منتظر که یکی از این کانالها، گروهها یا یکی از این شبکهها چه میگویند که پاسخ آن را بدهند. درحالیکه ملت این همه سؤال دارند درحالی که آنها وظیفه دارند به سؤالها پاسخ بدهند.
در مورد یک اتفاق اجتماعی...
در مورد هرچیزی. مسئولان ما فکر میکنند باید جوابگوی هر چیزی باشند که در شبکهها گفته میشود درحالی که پرسشهای جدیتری در جامعه وجود دارد. پرسشهایی که یک ملت در آرای خود بیان کرده را نادیده میگیرند، نگاه میکنند به یک کانال ۵۰۰ تایی - ۱۰۰۰ تایی که چه میپرسد. از آن دچار وحشت میشوند. به آن سؤالها پاسخ میدهند، اما به این سؤالهای اساسی جامعه جواب نمیدهند. چرا ما باید در جامعهمان بعد از این همه سال محدودیت مطبوعات داشته باشیم؟ چرا آدمها باید به خاطر اعتقاداتشان از کار و تحصیل محروم شوند؟ از شغل محروم شوند؟ این همه سؤال در جامعه داریم. اینها نمیترساندشان اما اینکه یک کانال ۵۰۰ تایی، ۷۰۰ تایی چه میگوید میترساند.
در پایان اگر حرف ویژهای در حوزه رسانه و سیاست و انتخابات دارید بفرمایید!
هرچه به سمت انتخابات میرویم امیدمان باید این باشد که مشارکت مردم مبتنی بر اطلاعات و آگاهی دقیقتر باشد. من این توقع را اصلاً از دولت آقای احمدینژاد نداشتم که چنین کاری بکند، اما انصافاً از این دولت دارم چون مردم بویژه در این ۱۲ - ۱۰ سال گذشته انصافاً تلاش کردند که وضع جامعه بهتر شود و بابت آن تاوان دادند. واقعاً تلخترین تاوانها را هم در این سالها دادهاند وکاملاً محقاند که بدانند در جامعهشان چه میگذرد. برای اینکه تصمیم درست بگیرند احتیاج به این اطلاعات دارند. این دولت یک بدهی بزرگ به این مردم دارد و آن عبارت است از اطلاعات دقیق و وسیع. پیشنهاد من این است چه از طریق شبکههای اجتماعی، چه رسانههای اصلی و... با مردم سخن بگویند. من جزو کسانی نیستم که فکر کنم تیم رسانهای رئیسجمهوری ضعیف است چون در آنجا آدمهای درجه یکی را میشناسم اما مطمئنم که دستشان بسته است. همچنان که روزنامه ایران، روزنامه خوبی است و باید دستش را بازتر گذاشت.