همزیستی نیوز - ما روزنامهنگارها حس صنفی نداریم. تا آن عمل جمعی شکل نگیرد، نباید انتظار داشته باشیم که آن نماینده عذرخواهی کند. مگر ما چه کردهایم که او فکر کند ماجرا جدی است؟ همین حالا هم رسانههای زیادی هستند که با این نماینده مصاحبه میکنند و او هم در مصاحبه با آنها همهچیز را یک شوخی ساده معرفی میکند.
به گزارش ایسنا، علیاکبر قاضیزاده - رونامهنگار پیشکسوت و پژوهشگر حوزه رسانه - در یادداشتی با عنوان «همهچیز فراموش میشود» در روزنامه «شرق» مینویسد: ما روزنامهنگارها آدمهای بیپناهی هستیم. حتی خودمان هم پناه هم نیستیم.
خاطرهای یادم هست از خیلی وقتها پیش؛ روزگاری که کیهان و اطلاعات تنها روزنامههای اصلی کشور بودند و رسانهها در تعدد و تکثر مثل امروز نبودند. آن زمان هنرپیشهای به خبرنگاری توهین کرد و همه خبرنگاران و روزنامهنگاران یکجا در دفاع از همکارشان آن هنرپیشه را بایکوت خبری کردند. دیگر هیچ خبری از این هنرپیشه در روزنامههای کشور کار نشد. کار تا آنجا بالا گرفت که حتی خبرنگاران نام این هنرپیشه را بر زبان و قلم جاری نمیکردند. بالاخره هنرپیشه مذکور با گریه و تضرع از خبرنگاران عذرخواهی کرد و به این بایکوت خبری پایان داد.
نه ما و نه سیاستمداران و ورزشکاران و هنرمندان و... نمیدانند که این چهرهها بدون رسانه هیچ صدایی ندارند و بیصدایی در این روزگار یعنی موجودیتنداشتن. ما از کنار این اصل راحت میگذریم و با لبخند، توهینها و ضربوشتمها را تحمل میکنیم.
چندی پیش کارگردانی توهین زشتی به روزنامهنگاران کرده بود. مطمئنم خیلیها حتی امروز بهخاطر ندارند آن توهین چه بود! بعد از آن توهین، دو، سه فیلم از آن کارگردان اکران شد و همه مطبوعات هم با آغوش باز به سمت او رفتند، با او مصاحبه کردند و صفحهها تعریف و تمجید و نقد بر کارهایش نوشتند. این همان بزنگاهی بود که باید خودمان را نشان میدادیم و ندادیم.
حتی مطمئنم چندی دیگر هم «نادر قاضیپور»، نماینده مجلس که به تازگی خبرنگار ایران را مورد ضربوشتم قرار داد و هم آن خبرنگار کتکخورده، همهچیز را فراموش میکنند.
وقتی همهچیز اینقدر راحت است، چه انتظاری از این نماینده مجلس دارید که عذرخواهی کند؟! او دوباره با رسانهها مصاحبه میکند و میگوید: «شوخی کردهام!».
توصیه میکنم امروز یک آزمایش ساده انجام دهید؛ امروز موقع برگشت از کار، وسط خیابان با یک راننده تاکسی جروبحثی صوری راه بیندازید و ببینید نتیجه چیست؟ من تردید ندارم که چندین راننده تاکسی دیگر در این بحث دخالت میکنند و نمیگذارند همصنفشان تنها بماند. این حس بین ما روزنامهنگاران نیست یا کمرنگ است. دلیلش هم ساده است؛ ما تشکلی نداریم که در چنین موقعیتهایی از ما بخواهد یا به ما توصیه کند که توهینکننده را مجازات خبری کنیم.
متأسفم که ما این حس صنفی را نداریم. اما تا آن عمل جمعی شکل نگیرد، نباید انتظار داشته باشیم که آن نماینده عذرخواهی کند. مگر ما چه کردهایم که او فکر کند ماجرا جدی است؟ همین حالا هم رسانههای زیادی هستند که با این نماینده مصاحبه میکنند و او هم در مصاحبه با آنها همهچیز را یک شوخی ساده معرفی میکند
این نشستهای مشورتی به وسیلة تعدادی از سازمانهای روزنامهنگاری منطقهای و بینالمللی برپا شد. سازمانهای زیر در تهیة اصول بینالمللی اخلاق حرفهای در روزنامهنگاری نقش داشتهاند:
- سازمان بینالمللی روزنامهنگاران (IOJ)؛
- فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران (IFJ)؛
- اتحادیه کاتولیک بینالمللی مطبوعات (UCIP)؛
- فدراسیون روزنامهنگاران امریکای لاتین (FELAP)؛
- فدراسیون کارگران مطبوعات آمریکای لاتین (FELATRAP)؛
- فدراسیون روزنامهنگاران عرب (FAJ)؛
- اتحادیه روزنامهنگاران آفریقا (UAJ)؛
- کنفدراسیون روزنامهنگاران آسیا (CAJ).
از این میان، فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران در نشست نهایی که در20 نوامبر 1983 (29 آبان 1362) در پاریس تشکیل شد، شرکت نکرد.
اصول بینالمللی اخلاقحرفهای در روزنامهنگاری که به عنوان سنگ پایهای برای تهیة قوانین اخلاقی در سطوح ملی و منطقهای فراهم شده است، به شرح زیر است:
اصل اول: حق مردم در دستیابی به اطلاعات تحقیقی
مردم و افراد حق دارند از طریق اطلاعات دقیق و جامع به تصویری عینی از واقعیت دست یابند و آرای خود را آزادانه از طریق رسانههای گوناگون فرهنگ و ارتباطات بیان کنند.
اصل دوم: روزنامه نگار، وقف واقعیت عینی است
بارزترین وظیفة روزنامه نگار این است که با وقف صادقانة خویش نسبت به واقعیت عینی، خود را در خدمت حق مردم در راه دستیابی به اطلاعات حقیقی و موثق قرار دهد و به نحوی رویدادها را وجداناً در گسترة صحیح خود با ترسیم مناسبات اصلی و بدون تحریف و با کاربرد ظرفیت خلاقانة خود انعکاس دهد، مطالب کافی در اختیار مردم قرار گیرد تا بتوانند با استفاده از این مطالب به تصویری جامع و صحیح از جهان دست یابند؛ جهانی که در آن منشأ، ماهیت و جوهرة رویدادها، و نیز فرایند و وضعیت امور به عینیترین شکل ممکن قابل درک باشد.
اصل سوم: مسؤولیت اجتماعی روزنامهنگار
اطلاعات در روزنامهنگاری نه یک کالا که یک «خیر اجتماعی» است، و این امر به این معناست که روزنامهنگار در مسؤولیت انتقال اطلاعات سهیم است و لذا نه تنها در برابر کسانی که رسانهها را کنترل میکنند، بلکه نهایتاً در برابر مردم به طور کل و مشتمل بر انواع منافع اجتماعی، باید پاسخگو باشد. مسؤولیت اجتماعی روزنامهنگار؛ وی را ملزم میسازد که تحت هر شرایطی همسو با وجدان اخلاقی خود عمل کند.
اصل چهارم: شرافت حرفهای روزنامه نگار
نقش اجتماعی روزنامهنگار اقتضا میکند که معیارهای عالی شرافت در این حرفه، مشتمل بر حق روزنامهنگار برای خودداری از کار برخلاف اعتقاد شخصی، حق عدم افشای منبع اطلاعات و همچنین حق شرکت در روند تصمیمگیری در رسانهای که برای آن کار میکند، محفوظ بماند. شرافت حرفهای به روزنامهنگار اجازه نمیدهد که به هیچ نحوی از انحا رشوه بپذیرد و یا برخلاف رفاه عمومی به ارتقای منافع خصوصی بپرازد. همچنین، احترام گذاشتن به داراییهای معنوی، و به طور اخص پرهیز از سرقت ادبی، جزو اخلاق حرفهای محسوب میشود.
اصل پنجم: دسترسی همگانی و مشارکت
ماهیت این حرفه اقتضا میکند که روزنامهنگار دسترسی همگان را به اطلاعات و مشارکت مردم را در رسانهها، مشتمل بر حق تصحیح یا اصلاح و حق پاسخگویی ارتقا دهد.
اصل ششم: احترام به حریم خصوصی و شؤون انسانی
احترام به حق فردی، حفظ حریم و اسرار خصوصی و شؤون انسانی که با قوانین ملی و بینالمللی مربوط به حفظ حقوق و شهرت افراد، منعِ افترا، تهمت، توهین و مخدوش کردن شهرت افراد، هماهنگ است، بخشی لاینفک از معیارهای حرفهای روزنامهنگار محسوب میشود.
اصل هفتم: احترام به منافع عمومی
معیارهای حرفهای روزنامهنگار احترام بایسته را برای جامعة ملی، نهادهای دموکراتیک و عفت عمومی تجویز میکند.
اصل هشتم: احترام به ارزشهای جهانی و تنوع فرهنگها
یک روزنامهنگار واقعی در حالی که به شخصیت ویژه، ارزش و شأن هر فرهنگ و همچنین به حق انتخاب و توسعة آزادانه نظامهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی به وسیلة مردم، احترام میگذارد، مدافع ارزشهای عام انسانی و بالاتر از همه، مدافع صلح، و دموکراسی، حقوق بشر، پیشرفت اجتماعی و رهایی ملی است. به این ترتیب، روزنامهنگار به طرزی فعال در تبدیل جامعه به جامعهای دموکراتیکتر مشارکت میجوید و از طریق گفت و شنود به ایجاد فضایی آکنده از اعتماد در مناسبات بینالمللی مساعدت مینماید تا صلح و عدالت، تشنج زدایی، خلع سلاح و توسعة ملی در سراسر جهان تحقق یابد. آگاهی روزنامهنگار از مقررات مربوطة مندرج درکنوانسیونها، بیانیهها و قطعنامههای بینالمللی جزو اخلاق حرفهای به شمار میآید.
اصل نهم: امحای جنگ و سایر مصایب فراروی بشر
تعهد اخلاقی نسبت به ارزشهای عام انسانی، روزنامهنگار را به پرهیز از هر نوع توجیه و یا تحریک به جنگهای متجاوزانه و مسابقة تسلیحاتی، بویژه در مورد تسلیحات هستهای، و به پرهیز از همة شکلهای خشونت، نفرت یا تبعیض، به خصوص، نژاد پرستی و آپارتاید، سرکوبگری رژیمهای استبدادی، استعمار و استعمار نوین و همچنین به پرهیز از سایر مصایب بزرگ مضر به حال بشریت نظیر فقر، سوء تغذیه و بیماریها ملزم میسازد، و با تعقیب چنین رویهای است که روزنامهنگار میتواند به امحای جهل و سوء تفاهم میان مردم کمک کند و اتباع یک کشور را در مورد نیازها و آمال دیگران حساس سازد، و احترام به حقوق و شؤون همه ملل، مردم و افراد را بدون لحاظ نژاد، زبان، ملیت، مذهب و باورهای فلسفی تضمین کند.
اصل دهم: ارتقای نظمنوین اطلاعاتی و ارتباطی جهانی
روزنامهنگار در جهان معاصر در چارچوبی ازحرکت به سوی مناسبات نوین بینالمللی به طور عام و در چارچوبی از نظم نوین اطلاعاتی به طور خاص، عمل میکند. هدف این نظم نوین، که بخشی لاینفک از نظم نوین اقتصادی بینالمللی به حساب میآید استعمار زدایی و دموکراتیک کردن اطلاعات و ارتباطات در سطوح ملی و بینالمللی است که بر پایة همزیستی مسالمت آمیز مردم و با احترام کامل به هویت فرهنگی آنان صورت میگیرد. تعهد ویژة روزنامهنگار در این زمینه ارتقای روند دموکراتیک کردن مناسبات بینالمللی در عرصة اطلاعات است که با عنایت به حفاظ و تقویت مناسبات دوستانه و مسالمت آمیز مردم و دولتها صورت میپذیرد.
منبع : همشهری آنلاین
ترجمه : دکتر یونس شکرخواه
اسماعیل رمضانی با این مقدمه در همشهری آنلاین نوشته است: اميرحسين مقصودلو يا همان تتلو، هنوز هم تا زمان نوشتن اين يادداشت در زندان به سر ميبرد و نميدانم كه آزاد خواهد شد يا نه، جرمش چه بوده و به امر مهمي اعتراف خواهد كرد يا نه. حتي نميدانم كه اين حرف را به شوخي زده، جدي گفته يا از سر عصبانيت اما ميدانم كه اين حرف او در راهروهاي آن دادسراي كذايي از تهديد ايران از سوي آمريكا هم خطرناكتر است!
بايد بترسيم. اين سخن بايد رعشه بر اندام ما بيندازد. شايد كه خيال كنيد دارم پيازداغش را زياد ميكنم و اين تهديد به زعم شما پوشالي است، اما باور بفرماييد عين واقعيت است؛ اين همان چيزي است كه امروز اتفاق ميافتد اما فردا صدايش درميآيد. گروههاي مرجع جوانان امروزي ما تغيير كرده. درحاليكه فرهيختهترين آدمهاي ما اگر پستهايشان هزارتا لايك بخورد، از خوشحالي خوابشان نميرود، امثال امير تتلو سه و نيم ميليون هوادار دارند كه گاهي حتي برايشان بغ بغو هم ميكنند؛ لايك و كامنت كه چيزي نيست! البته من هم ميدانم كه عمل اجتماعي با لايك و كامنت خيلي فرق دارد؛ ممكن است در فضاي مجازي يك طور رفتار كنيم اما وقتي پاي عمل در دنياي واقعي پيش بيايد ماجرا طور ديگري شود. اما يك نكته باريكتر از مو اينجاست كه اين فالوئرها و لايكها و كامنتها اگر حتي به عمل اجتماعي هم منجر نشوند، پشت پرده جامعه امروزي ما را نشان ميدهند؛ لايههاي پنهاني كه اگر روزگاري شرايط اجتماعي مهيا شود بهراحتي ميتوانند واكنشهاي متفاوتي در دنياي واقعي بيافرينند.
باوركنيد تغييرات اجتماعي به همين شكل بهوجود ميآيند. امير تتلو ميليونها هوادار دارد، بدون آنكه حزب خاصي پشت سرش باشد و ثروت زيادي در انبانش. بدون آنكه روزنامهاي داشته و يا كنسرتي برگزار كرده باشد. حتما نميشود هر كاري دلمان خواست با او انجام بدهيم. به هر حال او الان يك «الگو» است براي برخي جوانان امروزي. او اين نسل تازه به جواني رسيده را خوب ميشناسد؛ بهتر از ما و مسئولان ما و پدرهاومادرهايشان. او هم كه نباشد، توي زندان و يا هر كجا، آدمهايي شبيه او كم نيستند. يك نگاهي به ليست تأثيرگذارترين پستهاي تلگرامي و اينستاگرامي بيندازيد، حساب كار دستتان ميآيد. ما از ظرفيت رسانههاي جديد چقدر براي الگوسازي استفاده كردهايم؟ تا وقتي سياست و نگاهمان به رسانهها اصلاح نشود، سربرآوردن امثال تتلو و لشكر تتليها چيز چندان عجيبي نخواهد بود. اين روزها به چند «كيميا عليزاده» سخت نيازمنديم. لطفا اگر پيدا كرديد با شماره مسئولان فرهنگي ما تماس حاصل كنيد.
اين بخشنامه امضاي محمدباقر نوبخت رئيس سازمان برنامه و بودجه كشور را بهعنوان دستگاه هماهنگكننده اجراي قانون پاي خود داشت. با وجود اين در شهريورماه نيز هيچ دستگاهي اقدام به انتشار اطلاعات قراردادهاي خود نكرده است.
مسئول پايگاه اطلاعات قراردادهاي كشور در گفتوگو با همشهري ميگويد: دستگاهها اهميت موضوع را آنچنان كه بايد درك نكردهاند؛ بهرغم مكاتبه ما و بخشنامهاي كه رئيس سازمان برنامه و بودجه صادر كرده بود، دستگاهها تأخير داشتند. اگر آنها بعد از آمادهشدن پايگاه نمايندگان خودشان را معرفي ميكردند، تاكنون اطلاعات قراردادها منتشر ميشد. مسئولان سازمان برنامه و بودجه به همشهري ميگويند 80هزار پروژه عمراني در كشور وجود دارد كه بايد اطلاعات قراردادهاي آنها در سيستم ثبت شود.
بهعلت تعدد سازمانها و نهادهاي مشمول قانون انتشار قراردادهاي كشوري، سازمان برنامه و بودجه 31دستگاه مركزي را مشخص كرده و با آنها مكاتبه كرده است تا نمايندگان خودشان را براي طي كردن دورههاي آموزشي انتشار اطلاعات قراردادهاي سازماني معرفي كنند. سيدهادي نادمي رئيس امور زيرساختها و خدمات ارتباطات و فناوري اطلاعات سازمان برنامه و بودجه و مسئول پايگاه اطلاعات قراردادهاي كشور درباره نتايج مكاتبه با اين سازمانها گفت: 22دستگاه طي 3ماه گذشته نمايندگان خودشان را معرفي كردهاند ولي همچنان 9دستگاه در اين خصوص همكاري نكردهاند.
نادمي درباره سازمانها، نهادها و وزارتخانههايي كه تاكنون نسبت به معرفي نمايندگان خودشان به سازمان برنامه و بودجه اقدام كردهاند، گفت: طي 2دوره آموزشي كه در تير و مرداد براي سازمانها برگزار شده است، وزارت كشور، بنياد مسكن، كميته امداد، وزارت نفت، وزارت كار، وزارت جهاد و كشاورزي، سازمان برنامه و بودجه، وزارت آموزش و پرورش، وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات، سازمان حفاظت محيطزيست، وزارت امور اقتصادي و دارايي، وزارت ورزش و جوانان، وزارت دادگستري و سازمان تبليغات اسلامي گام اول براي انتشار اطلاعات قراردادها يعني دريافت آموزش را برداشتهاند. به گفته او 8 سازمان نيز به تازگي نماينده خود را معرفي كردهاند.
18وزارتخانه به همراه نهاد رياستجمهوري، معاونت توسعه مديريت و سرمايه انساني رئيسجمهور، سازمان مديريت و برنامهريزي كشور، سازمان اداري و استخدامي كشور، سازمان حفاظت محيطزيست، سازمان انرژي اتمي، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، بنياد مسكن، قوه قضاييه، مجلس شوراي اسلامي، كميته امداد امام خميني(ره)، سازمان صدا و سيما و سازمان تبليغات اسلامي 31دستگاه مركزي هستند كه بنا به مكاتبه دولت با آنها بايد اطلاعات قراردادهاي خودشان و دستگاههاي تابعهشان را روي سايت cdb.mporg.ir منتشر كنند.
هماكنون براساس همين تقسيمبندي سازمانها اطلاعات مناقصات خودشان را در پايگاه ملي اطلاعرساني مناقصات منتشر ميكنند. نادمي درباره يكي از علتهاي تأخير در انتشار اطلاعات قراردادها ميگويد: تكليف قانوني تنها شامل دستگاههاي دولتي نميشد و قوه مقننه، قوه قضاييه و حتي نهادهاي زيرمجموعه مقام معظم رهبري را هم دربرميگرفت كه هماهنگي با آنها زمان ميبرد. همچنين براساس آييننامه اجرايي پايگاه اطلاعات قراردادهاي كشور نهادهاي عمومي غيردولتي ازجمله سازمان تأمين اجتماعي، بنياد شهيد و بنياد مستضعفان نيز بايد اطلاعات قراردادهاي خودشان را روي اين سامانه منتشر كنند.
در مرحله دوم همكاري نهادها براي انتشار اطلاعات قراردادها، آنها بايد دستگاههاي تابع خود را نيز معرفي كنند تا مردم دسترسي جامعي به اطلاعات همه سازمانها داشته باشند. نادمي ابراز اميدواري ميكند در ابتداي هفته آينده اطلاعات بيشتر و كاملي از قراردادها روي پايگاه قرار گيرند.
سطح انتشار قراردادها موضوعي بود كه همشهري از مسئول پايگاه انتشار قراردادهاي كشور پرسيد. قانون ارتقاي سلامت نظام اداري و مقابله با فساد كه آييننامه اجرايي پايگاه اطلاعات قراردادهاي كشور در چارچوب اجراي مفاد همين قانون نوشته شده تأكيد دارد بايد «متن قراردادهاي مربوط به معاملات متوسط و بالاتر موضوع قانون برگزاري مناقصات» و همچنين «اسناد و ضمائم آنها و هرگونه الحاق، اصلاح، فسخ، ابطال و خاتمه قرارداد» منتشر شوند. نادمي در اين ارتباط به همشهري گفت: اطلاعات قراردادها بايد بهطور كامل منتشر شوند. تمام اطلاعاتي كه قانون بر آن تأكيد كرده ازجمله نام پيمانكار بايد منتشر شود. اين موضوع سليقهاي نيست.
همزیستی نیوز - اولین شماره هفته نامه همزیستی با مطالب متنوع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی با گستره توزیع سراسر کشور منتشر شد. در این شماره می خوانیم:
- اینچه برون در انتظار ورود به باشگاه مناطق آزاد
- اشک ها و لبخند ها
-رفتار متقابل گمرکات ایران و ترکمنستان
- مردی که ناپدید شد
- مناظره
-چینی ها بزرگترین بندر یونان را خریدند
و ده ها مقاله، یادداشت، گزارش و مطالب متنوع دیگر//
هفته نامه همزیستی با صاحب امتیازی و مدیرمسئولی تاج محمد کاظمی که پیشتر با گستره توزیع منطقه ای در استان های گلستان و هرمزگان منتشر می شد از این شماره با تغییر وضعیت به سراسری با شماره 592و تاریخ 30مرداد 95 در هشت صفحه در دکه های مطبوعاتی در دسترس علاقه مندان قرار دارد.
برای آشنایی با این نشریه سرمقاله این شماره در پی می آید:
سرمقاله
با چاپ این شماره همزیستی ما وارد یک مرحله جدیدی از سیر حرکتی این نشریه می شویم که از سال 1380به عنوان یک نشریه استانی کار خود را در گرگان مرکز استان گلستان آغاز کرد.
امروز بعد از گذشت 15سال از تاسیس همزیستی و انتشار مرتب آن دراستان گلستان، قرار است این نشریه با گستره توزیع سراسری در کل کشور منتشر شود.
بدیهی است با این افزایش گستره توزیع، مخاطبان این نشریه نیز هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی با گذشته متفاوت خواهد شد و این وضعیت، رسالت، وظیفه و ماموریت همزیستی را بسیار سنگین و دشوار کرده است.
گرچه رویکرد و شعار نشریه همزیستی که مطابق با عنوانش ترویج همکاری، هم اندیشی و باهم بودن همه انسان ها فارغ از تفاوت های نژادی، قومیتی وعقیدتی آنهاست از همان ابتدا درهمه فعالیت های شکلی و محتوایی آن نمود داشته است، بطور قطع در شرایط جدید نیز با قوت ادامه خواهد یافت.
در 15سال اخیر که همزیستی در استان گلستان فعالیت داشت، همه سعی مدیریت و دست اندرکاران این نشریه معطوف این وظیفه نانوشته بود که در استان مشهور به ایران کوچک، همزیستی را به عینه در میان اقشار گوناگون قومیت ها و مذاهب این استان و همچنین احزاب، گروه ها و تشکل های سیاسی با عقاید و افکار متفاوت و حتی متضاد ترویج نماید.
راقم این سطور به عنوان صاحب امتیاز و مدیرمسئول همزیستی به رغم موانع و مشکلاتی که پیش رو مطبوعات در کشور بطور اعم و مطبوعات محلی بطور اخص وجود دارد، تاکنون تلاش کرده با رعایت معیارها و اصول حرفه ای روزنامه نگاری این نشریه را سرپا نگهدارد و علاوه بر انجام وظایف ذاتی خود یعنی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی، نوعی روزنامه نگاری اعتدالی را نیز در استان گلستان به عنوان یکی از سیاسی ترین استان های کشور پایه گذاری کند.
اینکه در این وانفسای فعالیت های مطبوعاتی در کشور بخصوص در استان ها تا چه حد تلاش های همزیستی برای نیل به این اهداف به بار نشسته است، سئوالی است که پاسخش را نه مدیریت این نشریه بلکه خوانندگان وفادار این نوع نشریات بدهند که به رغم قلت جمعیت آنها، منشاء حرکات بزرگی در استان بخصوص در مقاطع انتخابات شده و می شوند.
به هرحال از این شماره نشریه همزیستی با درنظر گرفتن موارد بالا تمام تلاش خود را بکار خواهد گرفت تا موارد ذیل را نیز سرلوحه فعالیت های خود قرار دهد:
مدیرمسئول
همزیستی نیوز - پنج تن از اعضای هیات موسس انجمن پیشسکوتان مطبوعات با حضور در ایسنا ضمن بیان توضیحاتی درباره اهداف پیشرو و دلایل تشکیل این انجمن، از وضعیت امروز خبرنگاران سخن گفتند.
علیاکبر قاضیزاده، بهروز بهزادی، هوشنگ اعلم، رضا قویفکر و مرتضی شادمانی از اعضای هیات موسس انجمن پیشکوتان مطبوعات هستند که با حضور در میزگرد خبرگزاری دانشجویان ایران، درباره اهمیت موضوعاتی چون انتقال تجربه از پیشکسوتان به نسل جدید روزنامهنگاران، ارتباط پیشکسوتان با دانشکدههای روزنامهنگاری و همچنین کمک به تاریخ روزنامهنگاری سخن گفتند.
اعضای هیات موسس انجمن پیشکسوتان مطبوعات عبارتند از: محمد بلوری، بهروز بهزادی، علیاکبر قاضیزاده، هوشنگ اعلم، رضا قویفکر، ابراهیم رستمیان، مسعود شهامیپور، مسعود مهاجر و مرتضی شادمانی.
اهالی مطبوعات ارزش خودشان را نمیدانند
هوشنگ اعلم: متأسفانه در جامعه ما ارزش روزنامهنگاران شناخته نشده است؛ این در حالی است که در تمام جوامع دنیا، خبرنگار و روزنامهنگار جزو طبقات برتر جامعه محسوب میشود و از تسهیلات ویژهای برخوردار هستند؛ به عنوان مثال برای سفرهای کاری، اولویت رزرو هتل و بلیت با خبرنگار است.
قوی فکر: یادم است برای مصاحبه با ماهتیر محمد (نخست وزیر مالزی) باید به مالزی سفر میکردم که پرواز دوم از کشور سنگاپور بود؛ به طور کلی روال بر این است که از سنگاپور به مالزی هر نیم ساعت یک بار یک هواپیما حرکت میکند و آن روز آنقدر جمعیت زیاد بود که اگر میخواستم بمانم، باید بیش از یک روز در صف منتظر میماندم؛ به همین خاطر به مسئول پذیرش فرودگاه گفتم من خبرنگارم و قرار مصاحبه با دکتر مهاتیر دارم؛ به محض آنکه این موضوع را مطرح کردم، سریعاً خارج از نوبت به من بلیت دادند. منظورم از بیان این خاطره این است که همه جای دنیا قدر و قیمت خبرنگاران بالاست، اما در اینجا با وجود اینکه بخشی از جامعه از اهمیت روزنامهنگاران و خبرنگاران آگاهی دارد، اما خیلی به این قشر بیتوجهی میشود.
بهزادی: مقصر اصلی این موضوع خود خبرنگارانند. بارها شاهد بودم که خیلی از بچههای مطبوعات به این دلیل در برخی از نشستهای مطبوعاتی شرکت میکنند که کارت هدیه بگیرند. برخی از بچههای خبرنگار خودشان را به خاطر مسائل مالی در اختیار دولت و حکومت قرار دادهاند. تا به حال هیچگاه به خبرنگارانم نگفتم که کارت هدیه نگیرید، ولی فکر میکنم ارزش خبرنگاران خیلی بیشتر از این کارتهای هدیه است. متاسفانه این روزها اهالی مطبوعات ما ارزش خودشان را نمیدانند.
بارها با روابط عمومیهای نهادهای مختلف بحث کردم و گفتم که شما میخواهید ندانمکاریهای روابط عمومی خودتان را از طریق هدیه دادن به خبرنگاران بپوشانید. یک مدیر روابط عمومی، آنقدر باید روابطش با خبرنگاران خوب باشد که اصلاً نیازی به این کارها نباشد؛ البته قبول دارم که مقصر اصلی این شرایط، وضعیت بد اقتصادی است، ولی این هم دلیلی برای توجیه این کار نمیشود. به هر حال معتقدم اگر این فرهنگ راه بیفتد که بدانیم ارزش اهالی مطبوعات و رسانه خیلی بیشتر از این حرفها است، حداقل یک قدم در راستای حفظ شأن خبرنگاران برداشتهایم.
قوی فکر: هرگز یادم نمیرود وقتی تازه، کار روزنامهنگاری را شروع کرده بودم، در برنامهای از طرف بانک مرکزی به خبرنگاران سکه هدیه دادند و آنقدر به ما برخورده بود که علیه آنها شوریدیم که مگر ما گدا هستیم؟
هوشنگ اعلم: اول از همه باید ارزش روزنامهنگار از طرف جامعه شناخته شود و جامعه زمانی میتواند این ارزش را بشناسد که به آن گفته شود. ما به عنوان اصحاب رسانه یکی از وظایفمان این است که جایگاه روزنامهنگاران و اصحاب رسانه را از طریق گفتار و عملکرد تبیین کنیم. امروز در تلگرام شاهد هستیم که جملات بزرگان رد و بدل میشود، اما هیچگاه درباره روزنامه و روزنامهنگاری و ارزش این کار گفته نمیشود. این موضوع البته به خود اهالی مطبوعات هم برمیگردد؛ به عنوان مثال وقتی خبرنگاری پیش یک هنرمند میرود که به هر دلیلی چهرهاش، هیجانزده میشود و از او خواهش میکند که مصاحبه کند، در واقع ارزش خودش را زیر پا گذاشته است.
اینکه بگوییم آقا یا خانم فلانی تو را به خدا به این سوال من جواب دهید، برای یک خبرنگار کسر شأن است. آن هنرمند، ورزشکار، سیاستمدار، رییس روابط عمومی و ... وقتی یاد بگیرد که اصحاب رسانه جزو طبقات برتر جامعه است، خودش را جمع و جور میکند و به خودش اجازه نمیدهد که با آنها اینطور برخورد کند یا کارت هدیه بدهد.
ما باید به جامعه نشان دهیم ما روزنامهنگاران ارزشمندیم و چشم بیدار شما هستیم. وقتی شما در خانهتان خوابیدهاید، ما بیداریم که ببینیم چه اتفاقی در حال وقوع است و آیا برای جامعه مفید است یا مضر؟ ما خبرنگاران خبرها را اطلاعرسانی و تحلیل میکنیم و به مسئولان جامعه خط میدهیم که باید چه کاری انجام بدهند. ما چشم بیدار جامعه هستیم و همان قدر که مردم برای چشمشان ارزش قائل هستند، باید برای اصحاب رسانه هم قائل باشند.
اما قبل از آنکه جامعه به ارزش روزنامهنگاران پی ببرد، باید خودمان متوجه این ارزش از لباس پوشیدن گرفته تا مدل برخوردمان با مقامات مسوول باشیم. یادم است قبل از انقلاب ساعت ۱۰ با وزیر کار قرار مصاحبه داشتم و به همین سبب ساعت ۱۰ در دفتر کار او حاضر شدم؛ ساعت که ۱۰ و ۵ دقیقه شد به مدیر مسوول دفتر گفتم «به جناب وزیر بفرمایید وقت من ارزش دارد. قرار ملاقات باشد برای وقت دیگر». یک مصاحبه را از دست دادم، مهم نبود. چون به جای آن ارزش خودم و همکارانم را حفظ کردم. وزیر به من احتیاج دارد، جون منِ روزنامهنگار، نردبان ترقی او هستم. او باید از من بخواهد که بیا با من صحبت کن تا حرفهایم را به گوش مردم برسانم. اگر با او کاری دارم و سوالی میخواهم از او بپرسم، موظف است که پاسخ دهد. امروز دیگر از من گذشته، اما جایگاه روزنامهنگاران این است. خودتان را برتر ببینید، اما با رعایت ادب. چراکه اولین شرط اخلاق روزنامهنگاری، رعایت ادب است.
قاضیزاده: من به عنوان خادم این حرفه شرمندهام که این حرفها را میشنوم و با این حرفها بیگانه نیستم. فکر میکنم یکی از علل این اتفاقات این است که مدل و شیوه روزنامهنگاری در کشور ما عوض شده است و قریب به ۹۰ و چند درصد از امور مملکتی ما دست دولت است؛ بنابراین شرکتها، موسسات، وزارتخانهها و ... بیشتر از آنکه نگران تولید و محصول کاریشان در رسانهها باشند، نگران میزشان هستند که نتیجه این طرز تفکر هم این میشود.
سؤال این است که امروز مطبوعات را چه کسی منتشر میکند؟ اگر ادعا کنیم که سطح و مجموعه روزنامهنگاری مملکت ما از لحاظ گسترش کیفیت از گذشته عقب رفته، بیانصافی است. نقصها و مشکلاتی وجود دارد که بخشی از آنها واقعاً بر عهده ماست که این نسل را پروردهایم و بخشی هم به دلایل دیگری برمیگردد. من خیلی با تحقیر جوانهایمان موافق نیستم. بچهها کار میکنند و خیلی اوقات روی سایتها، مجلات و روزنامهها که گاهی اتفاقاً خیلی گمنام هم هستند، گزارشها و مصاحبههای خوبی میبینم که شگفتزدهام میکند.
در بحث کارتهای هدیه هم خودم بارها شاهد بودم که برخی از خبرنگاران در این صفها نایستادهاند. این موضوع کمی جنبه شخصیتی و تربیتی دارد، ولی خوشبختانه عمومیت ندارد. این عیبها را باید برطرف کرد که با گفتههای ما هم حل نمیشود. خیلی مسائل باید از ریشه حل شود.
روزنامهنگاری در محیطی که بخش اعظم آن دولتی است، مشکلاتی اینچنین هم زیاد دارد. در جوامعی از این دست، رسانهها و مطبوعات را بیشتر یک بولتن خبری میپندارند و آنها را صرفاً به امر اطلاعرسانی میشناسند. آمریکاییها و انگلیسیها در همان بندهای اول قانون اساسیشان موضوعی به نام آزادی اطلاعرسانی را تضمین کردهاند، آن هم نه به این دلیل که بخواهند پُز آن را بدهند، بلکه به این خاطر که باور داشتهاند اگر این نوع آزادی نباشد، جامعه دوام و قوام نخواهد داشت.
مشکلات خیلی زیاد وجود دارد و اگر بخواهیم درباره آنها صحبت کنیم، سالها میتوان حرف زد ولی فعلاً اوضاع همین است و ما هستیم و این جامعه و مدیران روابطعمومی و روزنامهنگاران جوان. باید این نکته را در نظر داشت که قرار نیست ما روزنامهنگاران موضوعی را انقلابی عوض کنیم. هیچجای دنیا رسانهها موجب انقلاب نشدهاند، رسانهها انقلاب را تقویت میکنند و اثر میگذارند، اما هیچوقت همچنین وظیفهای بر عهدهشان گذاشته نشده است؛ به نظرم آنقدر موضوعی را بزرگ نکنیم که در برابر آن زانو بزنیم.
بهزادی: موافقم که هدیه دادن به خبرنگاران هرقدر کمتر گفته شود بهتر است؛ چراکه با مطرح کردنهای زیاد قبح آن میریزد. به هر حال نسل ما به گونهای مسؤول این موضوعات است. رشتههای روابطعمومی و ارتباطات از هم جدا نیستند و استادانی که سرکلاس این رشتهها مینشینند، این این موضوعات را به دانشجویان آموزش دهند. ما نیز در این زمینهها مقصریم و باید به یاد روزنامهنگاران بیاوریم که شما چه ارزشهایی دارید.
بچههای این دوره را خیلی باسوادتر از بچههای قدیم میدانم و حتی باسوادتر از خودم در سن امروز آنها. من شاید یک بُعد داشتم، اما بچههای امروز بُعدهای متعددی دارند، نوشتارشان پختهای است و باهوشترند که همین باهوشی ممکن است گاهی باعث برخی همین فسادهای موجود هم بشود. به هر حال باید هر دو طرف موضوع را گفت.
باید نشان داد که خبرنگاران از اقشار مهم جامعه هستند
اعلم: انتقال تجارب، اتصال روزنامهنگاری از زمان میرزا صالح تا افق آینده و بازیابی و حفظ شأن و حرمت اجتماعی روزنامهنگار و اصحاب رسانه آنچنان که شایسته آنها است، بخشی از اهداف انجمن پیشسکوتان مطبوعات است. همچنین این نکته هم خیلی مهم است که ما انجمن صنفی نیستیم، یعنی کاری به مسائل حقوق، مسکن و درمان روزنامهنگاران نداریم؛ چون معتقدیم که باید انجمنهای دیگری باشند که این کارها را دنبال کنند که متأسفانه هم انجمن صنفی مطبوعات بلاتکلیف است و هم سندیکای روزنامهنگاری که قبل از انقلاب تشکیل شده و امروز نه تعطیل است و نه فعال، در واقع معلق است و این در حالی است که سندیکا عضو انجمن جهانی قلم است.
بنابراین دوستانی که برای احیای انجمن صنفی یا تشکیل انجمنهای جدید، تلاش میکنند، توجه داشته باشند که ما در این امور دخالتی نداریم. اما وقتی میگوییم شأن اجتماعی روزنامهنگاران باید حفظ شود، اگر انجمنی بر فرض بگوید که روزنامهنگار نباید مستأجر باشد، ما از آن حمایت میکنیم، چرا که این موضوع بخشی از شأن یک روزنامهنگار است. اگر صنفی بگوید به عنوان مثال حقوق روزنامهنگاران کم است و ناچار است برای به دست آوردن زمینه زندگی دست به کارهایی بزند که شأن او نیست، ما وظیفه داریم که از او دفاع کنیم.
از دیگر موضوعاتی که تلاش داریم در انجمن پیشکسوتان به آن بپردازیم، تاریخ مطبوعات ایران است که به آن شکلی که باید مدون نشده است. اتفاقاتی که روزنامهنگاران قدیمی دیدهاند یا موضوعاتی که ما از روزنامهنگاران پیش از خودمان به روایت شنیدهایم، هیچجایی ثبت و ضبط نشده است. شاید فقط چند کتاب از خاطرات روزنامهنگاران پیشکسوت ما وجود دارد. آقای فرید قاسمی هم تاریخ مطبوعاتی در حال نگارش دارند که بیشتر ناظر بر خود ابزار رسانهای است، ولی تاریخ مطبوعاتی با نگاه تحلیلی که چه بر سر روزنامهنگاری ایران آمده است، وجود ندارد.
قرار است سایتی داشته باشیم که در واقع پیوندی صمیمانه بین نسل گذشته با نسل جوان محسوب میشود. وقتی انتقال تجربه باشد، جریانی که از جایی در تاریخ شروع شده است و ادامه خواهد داشت، دیگر قطع نمیشود. وقتی این جریان قطع نشود و تجربهها همواره منتقل شود، یقیناً روزنامهنگارانی که پس از این نسل روی کار میآیند با انبوه دانایی مواجهاند و خیلی سریعتر میتوانند به داشتههایی که لازم کارشان است، دست پیدا کنند. بنابراین یکی دیگر از وظایف انجمن این است که حلقه وصلی بین گذشته، امروز و آینده مطبوعات که در واقع ما به اصطلاح میگوییم از میرزا صالح تا فراسوی آینده. بارها گفتهام که ما پای میکروفن نیستیم و پرسشگریم؛ بنابراین باید آگاهی داشته باشیم. وقتی میگوییم ما جزو طبقات برتر جامعهایم، پس باید بتوانیم این برتری را در عمل نشان دهیم.
قویفکر: روزنامهنگاری به غیر از دانش یک فن و هنر است. ما زمانی که از رشته روزنامهنگاری فارغالتحصیل شدیم، خود را روزنامهنگار نمیدانستیم. وقتی در تحریریه روزنامه «کیهان» کنار افرادی مثل آقای بلوری آمدیم، تجربیات آنها را یاد گرفتیم. انتقال تجربه از طریق کلاسهای تئوریک حاصل نمیشود. در کلاس فن کار را یاد میدهند، اما برای ابتکار عمل به خرج دادن، باید این کار را از طریق استاد - شاگردی یاد گرفت. امروز خبرنگاران خیلی آگاهی دارند، ولی در علم و فن روزنامهنگاری مشکلاتی دارند. به همین دلیل هم وقتی روزنامهها را نگاه میکنیم، پر از غلط است. روزنامهنگاری یک فن است که فکر میکنم افراد با تجربه به جوانان امروز منتقل نکردهاند. یادم است استادمان، دکتر صدرالدین الهی هم میگفت، ما حتی اگر بمیریم هم سرمان را از قبر بیرون میآوریم که ببینیم آیا روی سنگ قبرمان مطالب را درست نوشتهاند یا نه. این عشق به نسل جوان منتقل نشده است که اگر بشود خیلی از مشکلات حل میشود.
انجمن پیشکسوتان مطبوعات میخواهد کارکشتگان مطبوعات را به روزنامهنگاران جوان امروز وصل کند که این کار از طریق حضورشان در روزنامهها و ارتباط با دانشکدههای روزنامهنگاری امکانپذیر است. در بلندمدت این انجمن قرار است جایی داشته باشد و کلاسهایی برگزار کند که تاریخ شفاهی مطبوعات هم جزو آنهاست. در این کلاسها از پیشکسوتان درخواست میکنیم که برای جوانان خاطرات، تجربیات و ابتکاراتی را که در کار روزنامهنگاری داشتهاند، تعریف کنند.
اعلم: انجمن پیشکسوتان مطبوعات به هیچ عنوان مشی سیاسی خاصی ندارد و طرفدار هیچ حزب و جناح و گروهی نیست. نه اصلاح طلبیم و نه اصولگرا، نه چپیم و نه راست. تک تک اعضای این انجمن هر کدام عقاید سیاسی خودشان را دارند، اما در قالب انجمن، دستشان زیر ساتور هیچ قدرت سیاسی نیست. ما مستقل و آزادیم، بنابراین شرط عضویت در این انجمن صرفاً روزنامهنگار و رسانهای بودن است. در قالب انجمن، ما فقط یک روزنامهنگار پیشکسوتیم و دوستان میتوانند جداگانه هر کدام فعالیتهای سیاسی خودشان را داشته باشند.
به چه کسی روزنامهنگار پیشکسوت گفته میشود؟
قویفکر: سالها برای تأسیس این انجمن و اینکه پیشکسوت به چه کسی اطلاق میشود، فکر شده و بحثهای طولانی شده است. مثلاً یکی از موضوعاتی که در انجمن درباره آن بحث کردیم این بود که روزنامهنگار به کسی گفته میشود که از راه خبر ارتزاق میکند. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که روزنامهنگار پیشکسوت باید ۳۰ سال سابقه فعالیت روزنامهنگاری و حداقل ۵۰ سال سن داشته باشد. یک شورای احراز صلاحیت که اسم آن را میتوان ریشسفیدان مطبوعات گذاشت، اعضا را تعیین میکنند. در مواقعی که افرادی ثبتنام کنند، ولی مدارکی برای ارائه نداشته باشند، این هیات با توجه به اطلاعاتی که دارند، میتوانند تشخیص دهند آیا این افراد صلاحیت دارند یا نه. آقای قاضیزاده پیشنویس اساسنامهای را برای انجمن طراحی کردند و از همه دوستان خواهش میکنیم اول آن را مطالعه و بعد در صورت داشتن شرایط برای ثبتنام اقدام کنند.
شادمانی: شانسی که ما داشتیم، اما در شرایط فعلی خبرنگاران امروز ندارند، این بود که در محیطهایی کار یاد گرفتیم که افرادی نظیر آقای قاضیزاده، فرقانی، شکرخواه، صدیقی و ... بودند، ولی امروز به سختی میتوان این افراد را پیدا کرد و از آنها بهره برد. هر هفته از مدارس، دانشگاهها و آموزشگاههای روزنامهنگاری برای بازدید از روزنامه «کیهان» میآمدند تا از سیر ابتدایی تا انتهایی انتشار روزنامه را ببیند و با این فرآیند آشنا شوند. اما متأسفانه این آموزشها در نسل امروز وجود ندارد. فاصلهای که بین ما و نسل بعدمان افتاده است، باعث شد تا شیرازه کار کمی از دست برود.
در حال حاضر تنها چند روزنامه مطرح هستند که کارشان را خوب انجام میدهند، اما بیشترشان مطالب تولیدی ندارند. در زمان ما ساعت ۱۰ صبح، خبرنگاری در تحریریه نبود؛ همه دنبال خبر بودند و در واقع تمام اخبار روزنامه تولیدی بودند. ولی امروز عموماً مطالب روزنامهها به نقل از خبرگزاریها، منتشر میشود.
اعلم: ذات کار ما آن زمان در رقابت بود، اینکه یک خبر را من داشته باشم و دیگری نداشته باشد. الان این رقابتها نیست و ۹۰ درصد مطالب روزنامهها به نقل از خبرگزاریها کار میشود.
انجمن پیشکوتان مطبوعات یا رسانه؟
اعلم: راجع به این مساله که انجمن پیشکسوتان مطبوعات باشد یا انجمن پیشکسوتان رسانه، خیلی صحبت شده است و گمان شخص من این است که رسانه انتخاب بهتری میتواند باشد؛ البته دوستان در انجمن باید با توجه به تخصصی که دارند، بررسی کنند و من فقط نظر شخصیام را مطرح کردم.
قاضیزاده: با توجه به تجربیات و بررسیهایی که انجام دادیم، تصمیم گرفته شد که عنوان انجمن پیشکسوتان مطبوعات را انتخاب کنیم. به عنوان مثال صداوسیما که یک رسانه محسوب میشود، هیچوقت در این موضوعات شرکت نکرده است و کلاً قوانین متفاوتی دارد؛ به عنوان مثال اعضای این سازمان حق عضویت در انجمنها را ندارند که اگر از بالا به این موضوع نگاه کنیم، به دلیل حساسیتهایی که وجود دارد شاید حق هم همین باشد. اما درباره خبرگزاریها، هیات ریشسفیدان در این مواقع تشخیص میدهد که یک خبرنگار یا روزنامهنگار چقدر فعالیت رسانهای و مطبوعاتی انجام داده است. به طور کلی از نظر شخص بنده، هر کسی که از انواع کار خبر ارتزاق میکند، روزنامهنگار است. در دنیا هم به همین صورت است. هیچگاه خبرنگاران اسوشیتدپرس (Associated Press) یا رویترز (Reuters) قدر و قیمت کمتری از خبرنگار یک روزنامه ندارند.
این نکته را هم باید در نظر داشت که از نظر قوانین جمهوری اسلامی ایران جایگاه اتحادیه، تعاونی، انجمن، کانون و سندیکا با هم متفاوت است. به عنوان مثال، در سال ۵۸، شورای انقلاب تصویب کرد که در ایران چیزی به اسم سندیکا دیگر در ایران نخواهیم داشت یا اینکه نماینده کانون و انجمن نمیتواند از حقوق روزنامهنگاران دفاع کند، ولی اتحادیه میتواند. اینکه ما روی این تشکل اسم «انجمن» گذاشتیم، به همین دلیل است که ما خیال نداریم، بیانیه بدهیم و برای حقوق خبرنگاران پیگیریهای قانون انجام دهیم. بیشتر هدفمان این است که بچههای قدیمی مطبوعات که امروز از هم بیخبر هستند، از هم مطلع شوند. همین الان چند تن از دوستان همکار ما در بستر بیماریهای سخت هستند و خیلی خوب است که ما این افراد را ملاقات و بتوانیم با خانوادههایشان صحبت کنیم. به نطرم این کارها خیلی شأن بهتری دارد تا اینکه دنبال کارهای بیمه و دیگر مشکلات خبرنگاران برویم.
درباره این موضوع هم که در انجمن پیشکسوتان مطبوعات چند نفر میتوانند عضو بشوند، طبق برآورد ما، حداکثر افرادی که در تهران شرایط عضویت در انجمن را داشته باشند، حدود 500 نفر میشود که اگر از این تعداد، 200 نفر عضو انجمن شوند، ما خیلی خوشحال میشویم.
قوی فکر: با وجود اینکه این انجمن، دستوری، دولتی و سیاسی نیست، معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد از این انجمن استقبال کرده است. بعد از پایان عضوگیری و مشخص شدن اعضا، از دوستان دعوت میکنیم برای تشکیل یک مجمع عمومی حاضر شوند. در آن جلسه از ابتدا اساسانامه را به شور میگذاریم تا نهایی شود و بعد افرادی که حاضر هستند و میخواهند به عنوان هیات مدیره با انجمن همکاری داشته باشند، کاندیدا میشوند تا به آنها رای داده شود. اعضای هیات موسس به محض تشکیل هیات مدیره کنار میروند و همانند سایر اعضا در صورت تمایل و حصول رای در هیات مدیره فعالیتشان را ادامه میدهند.
اعلم: یکی از کارهای ما در انجمن پیشکسوتان مطبوعات رفتن به سراغ روزنامهنگارانی است که این روزها در بستر بیماری هستند، حتی چند نفر در خانههای سالمندان ساکنند. این افراد بر گردن نظام رسانهای ما حق دارند.
قاضیزاده: بحث انتقال تجربهها به نسل جوان خیلی موضوع مهمی است؛ بچههایی که امروز در رسانهها کار میکنند، شاید حقایقی را درباره شیوهها و مشکلات کار در گذشته ندانند. روشها امروز عوض شده و شما دیگر از آن گرفتاریها ندارید، نه اینکه گرفتاری نداشته باشید، بلکه نوع گرفتاریتان عوض شده است. به نظرم این تجربهها را میتوان در نشستهایی به خبرنگاران جوان منتقل کرد. در همین جلسات متعددی که در هیات موسس داشتیم، گاهی صحبتهایی پیش میآمد و بچهها خاطراتشان را از آن روزهای بخصوص میگفتند مثل روز اول جنگ و اعتصاب مطبوعات، افتتاح کوی نویسندگان، اگر اینها گفته نشود و آن هم از زبان دست اول، برای همیشه دفن میشود.
اعلم: در زمان ما سختیهای کار بیشتر بود. من هنوز هم بابت روزنامهنگار شدنم مقداری نذری بدهکارم. دبیرستانی که بودم چون انشاء خوب مینوشتم، فکر میکردم میتوانم روزنامهنگار هم باشم. به همین خاطر به دفتر مجله «روشن فکر» رفتم و با بزرگواری به اسم پرویز نقیبی که سردبیر بود، صحبت کردم. او شش موضوع را معرفی کرد و گفت به انتخاب خودت درباره سه موضوع گزارش تهیه کن. یکی از گزارشات درباره دو برادر کور بود که در پیادهروی خیابان ولیعصر ویلن میزدند. بعد از ۱۰ روز گزارش را به دفتر مجله بردم و فکر کردم که دیگر روزنامهنگار شدم، ولی نقیبی فکر کنم حتی به پاراگراف اول هم نرسیده بود که گفت ببر دوباره بنویس. شش ماه تمام من این گزارش را بردم و آوردم تا نهایتاً یک روز زمستانی کمی بیشتر روی گزارش تامل کرد و قبول کرد. اما امروز شرایط متفاوت شده است و اینچنین نیست.
هويت و اعتماد ، دو مقوله ساختاري و مبنايي در علوم اجتماعي به شمار مي رود. هويت به چيستي و ماهيت فردي و اجتماعي افراد واينكه كي هستند و به كدام آيين و مرام انساني متعلق اند، برمي گردد و اعتماد پيوند دهنده افراد و اشخاص يك جامعه است و زمينه ساز مشاركت ميان اعضاي آن .
اين روزها با گسترش و بسط كاربري در فضاي مجازي كه حاصل پيوست فن افزارهاي نرم و سخت در صنايع هاي تك همراه و همچنين ارتباطات كامپيوتر _واسط است، اين دو مفهوم علمي و بنيادي نيز دستخوش دگرگوني ماهوي شده و كمابيش حتي از صفحه ذهن كاربران حذف شده اند. طبق تئوري دو فضايي دكتر سعيد رضا عاملي استاد ارتباطات دانشگاه تهران، انسان امروز در دو فضاي واقعي و فيزيكي و فضاي مجازي و فاقد فيزيك و تجسم زندگي و سير مي كند و دائم در حال تغيير وضعيت دوگانه در بين اين دو حالت ؛ يكي ديدني و ملموس و ديگري ناديدني و و نامریی است. انسان هاي روزگار ما از سويي به جهت دسترسي به عناصر و ابزار هاي ارتباط دهنده و پوششگر رابطه ساز، در حال تجربه ، لمس و عينيت محیط محاط برخود هستند و از ديگر سو با حضور مجازي در سپهري فرازميني و مشاهده نشونده ، از ساحتی لذت و سود مي برند كه جنسی فرا مادیتی و رويت نشدني دارد .
برآيند برهم نشيني اين دو فضا و سير نوساني مشاركت در آن هم ، انسانِ دو فضايي را نقش مي زند كه ميان واقعيت و مجاز زندگي در حال دست و پا زدن است و در تعلیق وضعیت به سر می برد . پيش از اين آدم ها ، اعتماد و هويت فردي و اجتماعي خويش را در كنش و تعامل با ديگر اعضاي واقعي، ديدني و شناسنامه دار پيرامون خويش و در محدوده ميدان ديد و شناخت خود به تجربه مي نشستند ، با افراد و اشخاصي دوست و مصاحب مي شدند و هم كلام و هم قدم كه او را از نزديك مي شناختند، به اخلاق و روحيات ، خصلت ها و ويژگي هاي شخصيتي اش آگاهي و وقوف نسبتا جامعی داشتند و به قول معروف او را "سبك" و "سنگين" كرده بودند، در سفر و حضر آزموده و تا آنجايي كه راه و جا داشت، زير و بمش را درآورده بودند و گاه مدت ها و روزها ، هويت او را در ترازوي سنجش خود قرار داده بودند تا "اعتماد" خود را نصيب وي سازند.
اين اعتماد فردي و اجتماعي قامت افراخته ، مستحكم، بابنياد، اصيل و شريف بود. چرا كه در ارتباطي رو در رو با درك و هضم همه خصائص اصلي و فرعي طرف مقابل بدست آمده بود، اما فضاي مجازي داستاني ديگر رقم زد و هويت و اعتماد را به گونه اي دگرگونه معنا بخشيد. از آنجايي كه اساس فضاي مجازي بر غيرواقعي و مجاز بودن افراد و اشخاص است و هويت كاربران در بين پروفايل و حساب كاربري و گاه شماره اي پنهان و مستتر است و در برشي عمقي تر اصولا كاربران بر اين باورند كه سطح ارتباط و تماس آنان در حدي محصور به دنيايي غير از واقعيت هاي ملموس زندگي روزمره باقي مي ماند حساسيت ها و دقت نگري هاي آنان براي توزين و احراز هويت دوستان مجازي خود بسيار ساده انگارانه و در لايه رو توقف مي كند و از اين رو به آساني و سهولت "اعتماد" در فضاي آنلاين نضج مي گيرد و با درخواستي از سوي غريبه اي به استناد هويت كاربرانه اش به عنوان دوست، لایک محبت و پيام خوش آمد گويي مي گيرد، اما به شهادت آمار و گزارش هاي منتشره پليس مجازي داخلي و خارجي و همچنين مشاهده ها و تجربه هاي شخصي و روايات ديگران، اعتماد مجازي به ديگران هم گاهی بسيار مي تواند دردسر ساز، خطرآفرين و مهلک بوده و قصه اي دردناك را با سرانجامي ناخوش پديد آورد.
حكايت ها و داستان هاي شنيدني و عبرت آموز از اعتماد هاي نابجا و سهل انگارانه با تكيه بر هويت هاي تيره و مبهم مجازي بر سر زبان ها و يا در آيينه رسانه ها بازتاب پيدا كرده است. دكتر نگين حسيني در بهمن 1392 در مطلبي با عنوان "فرشته در تاريكي" درمجله مدیریت ارتباطات به بازخواني يك جنايت از محتواي پيام هاي فيس بوكي به ماجراي قتل دختر ايراني به نام "ساناز نظامی " در آمريكا مي پردازد. او در بخشي از گزارش خود با اشاره به آشنايي دختر مقتول ازطریق فیس بوک با جواني به نام نيما كه بعدتر منجر به ازدواج ، مهاجرت به آمريكا و نهايتا مرگ او (بر اثر ضرب و شتم شديد ) مي شود و رد و بدل دهها و بلكه صد ها كامنت بين دو نفر (دختر در تهران و پسر در آمريكا) بر اين نكته متمركز مي شود كه هويت واقعي و عريان آن جوان تا زمان زندگي مشترك و زير يك سقف كه بسيار هم كم مجال و اندك بوده بر دختر مقتول بازنمود نشده بود و اساس آشنايي و پی افكندن يك زندگي تنها بر پايه كامنت ها و پست هاي فيس بوكي و تبادل شده در فضاي مجازي بوده است.
از اين دست وقايع تلخ و گزنده كم نيست كه گاه مثل ماجراي ساناز به فرجامي بسيار اسف بار ختم مي شود و گاه شايد به قيمت تباهي يك زندگي و ..... وعمري سوخته منجر شود. كاربران فضاي مجازي مي بايست تخم مرغ طلايي اعتماد خود به ديگري را به سادگي در هر سبدی قرار ندهند و براي بدست آوردن هويت دوست مجازي خود، هوشمندي و فراست هزينه كنند.
كاربران فضاي مجازي دو دسته عمده اند؛ يا ادامه شخصيت واقعي افرادي اند كه در فضاي ملموس، هويت متشكل و مشخصي دارند و كاربران آنان را در كسوت دوست، همكار، همكلاسي تجسم و تجسد مي كنند و به خوبي يا در اندازه مقبولي مي شناسند و دسته دوم ناشناسان و گمناماني اند كه بنا به هر دليل و انگيزه اي با هويت هاي جعلي و دستكاري شده در فضاي مجازي فعالند. خطر و آسيب اين گروه بيشتر و كاراتر خواهد بود. اگر ريگي در كفش و طمعي در سر و دل داشته باشند، اينان ناشناخته اند، غيرواقعي اند، نيات تاريكي در سرپروانده اند، در سايه و ابهام قدم می زنند و مرموزانه قصد و غرضشان را از پوشش به خود گرفته بازنمي نمايانند، هويت گم و مه اندوده اينان زنگ هشداري است فرا راه كاربران (بدون توجه به جنسيت) كه طرف مقابل و دوست مجازي شان هويت تار و ماتي دارد و از وراي اين شيشه هاي به شدت دودي ، چهره او مشخص نيست و نمي بايست كليد سبز چراغ اعتماد را به آساني فشرد و او را به حريم خلوت خود ميهمان كرد. به همان سخت گيري كه هر كسي در زندگي فردي و اجتماعي خود براي گزينش دوست و رفيق و ... به كار مي گيرد، فضاي مجازي نيز هر نام و عنوانی، لايق و سزاوار دوستي و همدمي نيست و همانطور كه در فضاي واقعي تا هويت مشخص به طور نسبي و گاه دقيق موشكافانه عيان نگردد، دوست به حساب نمي آيد و از پس انداز "اعتماد" سكه اي برايش خرج نمي گردد، در فضاي مجازي نيز، هویت هم ركني مهم و ضروري است و اعتماد مجازي دست كمي از اعتماد در كوچه و خيابان و مدرسه و دانشگاه و ... ندارد و قابل دريغ و چشم پوشي نيست.
* روزنامه نگار و مدرس دانشگاه
همزیستی نیوز - لزوم رعایت منبع خبری و پیگیری صحت اخبار، یکی از مهمترین اصول اطلاعرسانی محسوب میشود، اما گاهی دیده میشود که رسانههای رسمی به این اصول پایبند نیستند و از فضای حرفهای دور میشوند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان رسانه، حرفهای عمل نکردن رسانهها پیش از هر چیزی منجر به صدمه رساندن به خود آن رسانه میشود؛ چراکه هر رسانهای با مخاطبانش معنا پیدا میکند و یکی از مهمترین اصول جذب مخاطب، اعتبار آن رسانه و میزان اعتماد مخاطبان است.
آنچه روز گذشته درخصوص اعلام خبر نادرست درگذشت یکی از مجریان شناخته شده در کانالی تلویزیونی رخ داد، اتفاقی نیست که به همین سادگیها بتوان از کنار آن گذشت.
بیژن نفیسی - روزنامهنگار پیشکسوت - در گفتوگو با ایسنا دربارهی بحث لزوم رعایت منبع خبری در صداوسیما به عنوان یک رسانه رسمی، اظهار کرد: یکی از مسائل مهم در ارتباطات، بحث اعتبار منبع خبری است که باعث میشود اخبار مورد پذیرش و اعتماد مردم قرار بگیرند. اگر رسانههای رسمی نتوانند اخبار معتبر ارائه دهند، قطعاً لطمه میخورند و میزان اعتماد و باورپذیری مخاطبان به آنها کم میشود.
او با اشاره به ظهور و حضور شبکههای اجتماعی در عرصه اطلاعرسانی، یادآور شد: امروز شبکههای اجتماعی اطلاعرسانی احساساتی انجام میدهند، با موضوعات مختلف احساسی برخورد میکنند و به جنبه عقلایی و عمقی مسائل توجه نمیکنند؛ در این میان رسانههای رسمی باید به این نکته توجه کنند که به هیچ عنوان نباید از این شبکههای مجازی به عنوان منبع خبر استفاده کنند، مگر تا زمانی که فرهنگ اطلاعرسانی در شبکههای اجتماعی جا بیفتد که این خود فرآیند زمانبری خواهد بود. افراد باید متوجه شوند که تا وقتی تلفن هوشمند در اختیار دارند و میتوانند رسانه شخصی داشته باشند، یک مسؤولیت اجتماعی مهمی بر عهده دارند؛ ولی متاسفانه ما هنوز به این درجه مسؤولیتپذیری نرسیدهایم و همانطور که میدانید بدون توجه به صحت اخبار آنها را منتشر یا برای دیگران ارسال میکنیم.
نفیسی در ادامه متذکر شد: رسانههای رسمی باید سیاستشان به گونهای باشد که تحت تاثیر شبکههای اجتماعی قرار نگیرند، اما از طرف دیگر هم باید از طریق این شبکهها در جریان اخبار روز قرار بگیرند و صحت این اخبار را پیگیری کنند.
این روزنامهنگار پیشسکوت با اشاره به شایعهای که روز گذشته از طریق صداوسیما در جامعه و شبکههای اجتماعی پراکنده شده بود، اظهار کرد: زمانی که در شبکههای اجتماعی شایعهای پراکنده میشود که منبع خبری آن را صداوسیما عنوان میکنند، یک صدمه بسیار جدی به آن رسانه وارد شده است؛ چرا که صداوسیما علاوه بر مسئولیت اطلاعرسانی که بر عهده دارد، به نوعی باید بتواند به مسئولان و سایر اصحاب رسانه آموزش دهد که درباره صحت اخبار تحقیق کنند. این جزو اصول اولیه کار اطلاعرسانی محسوب میشود.
او خاطرنشان کرد: این درحالی است که گاهی شاهدیم در برخی از رسانههای رسمی و به ویژه صداوسیما احساسی برخورد کردن، باعث خدشهدار شدن اعتبار آنها میشود.
همزیستی نیوز - حرفه ی خبرنگاری، ابزار و اهرم مؤثر برای پیشبرد اهداف دست اندرکاران رسانه هاست. از این رو تربیت و آموزش خبرنگار ماهر ازاهداف اصلی رسانه های خبری است و اهمیت بسیاری دارد زیرا خبرنگاران مهم ترین منابع تأمین کننده اخبار جذاب و دست اول هستند.دستیابی به خبر، کاری آسان نیست بنابر این خبرنگار که وظیفه گردآوری اطلاعات و تهیه خبر از رویدادها را به عهده دارد باید از سه ویژگی استعداد و خصوصیات ذاتی، مهارت های حرفه ای و مهارت های اخلاقی برخوردار باشد.
استعداد و خصوصیات ذاتی
کسی که می خواهد خبرنگاری را به عنوان حرفه ی خود انتخاب کند باید از خصوصیاتی شخصی و ذاتی برخوردار باشد.
مهمترین عاملی که موجب گرایش افراد به حرفه پرهیجان خبرنگاری می شود داشتن ذوق و استعداد درفعالیت های رسانه ای است. افراد علاقه مند پس ازگذراندن دوره های آموزش خبرنگاری و آشنایی با سختی ها و واقعیت های این حرفه، می توانند ذوق و استعداد فردی خود را در این عرصه به شکوفایی برسانند. همین ذوق و استعداد می تواند باعث روند رو به رشد و موفقیت افراد در حرفه خبرنگاری شود.
برون گرایی و داشتن قدرت برقراری ارتباط با محیط پیرامون از نخستین ویژگی های فردی برای خبرنگاری است.
خبرنگار باید فردی کنجکاو و پیگیر با انگیزه ای قوی برای یافتن علل و عوامل وقوع رویدادها باشد. فردی که بسادگی از کنار رویدادها و حوادث بگذرد و علاقه ای به دانستن علت وقوع آن ها نشان ندهد قادر به یافتن سوژه های جالب و نو نخواهد بود.
تیزبینی و نکته سنجی از دیگر خصوصیات گزارشگر و خبرنگار خوب محسوب می شود. خبرنگار بسادگی از کنار آنچه می بیند و می شنود عبور نمی کند. چه بسا یک موضوع به ظاهر عادی ، نکات مهمی در پشت خود داشته باشد. گاه یک سخن ساده یا یک رویداد معمولی سرنخ هایی به دست می دهد که می تواند گزارشی جذاب و خواندنی را تولید کند.
سرعت انتقال سریع نیز از دیگر خصوصیات فردی است که داشتن آن برای خبرنگاران الزامی است. این خصوصیت به یافتن و درک موضوعات مهم می انجامد و در گردآوری اطلاعات ، طرح سوالات دقیق و عمیق در حین مصاحبه تاثیر گذار است .
صبوری هم از دیگر ویژگی هایی است که لازمه کار خبرنگاری بخصوص برای تهیه گزارش های تحقیقی است.
مهارت های حرفه ای خبرنگار
ویژگی های خبرنگار حرفه ای برای اطلاع رسانی به شکل مطلوب و بهینه عبارتند از:
1- داشتن شم خبری:
کسی که در حرفه خبرنگاری فعالیت دارد باید "شم خبری" داشته باشد و درک کند که چه موضوع یا رویدادی خبر و دارای ارزش خبری است. به نکاتی توجه کند و رویدادهای ظریف و کوچکی را در بخش های مختلف جامعه ببیند که شاید دیگران آن را نمی بینند و یا به آن بی توجه هستند. نگاه حرفه ای خبرنگاران به رویدادهای روزمره و عادی، می تواند سوژه های بکر و تازه برای رسانه ها و اخبار جذاب برای مخاطبان فراهم کند.
گرچه عده ای بر این باورند که شم خبری ذاتی است ولی یک خبرنگار می تواند با دقت، تمرین و تکرار، مهارت خود را تقویت کند و به اصطلاح خبر را استشمام کند.
2- آشنایی با نگارش و تنظیم خبر:
خبرنویسی مهارت خاصی نیاز دارد که منحصر به جمعآورى مطلب نمىشود بلکه هنر نگارش و تنظیم مطلب، خبر را جذاب و خواندنی می کند. خبرنگار باید برای نگارش و بیان معناى واقعى خبر به بهترین شکل خود، توانایى کاربرد صحیح کلمات و عبارات و رعایت ترتیب و تقدم آنها را داشته باشد. آشنایی لازم با نگارش خبر، خبرنگار را در نوشتن مطالب مناسب که نیازهای مخاطب را برطرف کند، یاری میدهد. نگارش درست و بدون غلط، رعایت زبان معیار و ایجاز در جمله بندی ها، مهارتی مهم برای خبرنگار موفق است. همچنین خبرنگار باید برای نگارش خبر بار معنایی و روانی کلمات و واژه ها را بداند و با مطالعه بیشتر دامنه واژه هایش را گسترده کند.
3- داشتن اطلاعات عمومی:
خبرنگار حرفه ای علاوه برتوانایی تهیه و نگارش خبر، باید سطح اطلاعات عمومی خود را افزایش دهد به اندازه ای که بتواند در فرآیند تهیه خبر از سوژه های مختلف، مطالب را درک و به خوبی به مخاطب ارائه کند. مطالعه مستمر در زمینه های مختلف و پشتوانه علمی، قدرت مانور خبرنگار را در نگارش و تنظیم خبر بیشتر می کند.
خبرنگار حرفه ای با گروه های مختلف اجتماعی بطور مستقیم و غیرمستقیم ارتباط دارد. برای مثال یک خبرنگار برای پوشش خبری همایش های علمی و یا مصاحبه با شخصیت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... باید درباره موضوعات مورد بحث اطلاع کافی داشته باشد تا بتواند خبر خوب و جذابی تهیه و بخش های مهم آن را برجسته کند.
امروزه رسانه ها برای ارتقای سطح حرفه ای خود، خبرنگاران را برای حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و... تربیت می کنند تا آنها بتوانند خبرهای حوزه خود را بطور تخصصی پوشش دهند.
4- ساده نویسی:
یکی دیگر ویژگی های مهم خبرنگار موفق، نگارش ساده خبر یا ساده نویسی است.اگر خبرنگاری برای رسانه های تخصصی مانند نشریات حقوقی، پزشکی، مهندسی که مخاطب خاص دارد، مطالب خبری تهیه می کند، می تواند واژه ها و عبارات تخصصی همان رشته را به کار برد. اما برای تهیه اخبار در رسانه های همگانی که مخاطب آن اقشار مختلف جامعه هستند خبرنگار باید خبر را ساده بنویسد تا برای عامه مردم اعم از باسواد و کم سواد قابل درک باشد.
5- حرکت در مسیر خبر:
خبرنگار باید مسیر و راه های خبرگیری و زمان مناسب آن را تشخیص دهد و بتواند به خوبی در جریان رویدادها قرار گیرد. خبرنگاری موفق است که بداند خبر درست را از کجا به دست آورد، راه های سریع رسیدن به خبر چیست و همواره خود را برای تهیه خبر آماده کند. برخی وقایع و رویدادهای خبری از پیش تعیین شده هستند و خبرنگار زمان وقوع آن را می داند اما رویدادهایی است که احتمال وقوع آن ها می رود و خبرنگار با بهره گیری از تجربه و قریحه ی خود باید در مسیر رویداد قرار گیرد و خبر خود را به دست بیاورد.
6- ارتباط با مردم:
اساس کار خبرنگاری مردم هستند؛ بنابراین خبرنگاران باید پیوسته با مردم در ارتباط باشند تا با آگاهی از نیازها، احساسات، دیدگاه ها و خواسته های عموم افراد جامعه، آنها را بطور مطلوب در رسانه ها بازتاب دهند.همچنین مردم می توانند به منبعی برای خبرنگار و سوژه یابی خبر تبدیل شوند. به همین علت لازم است خبرنگار همواره ارتباط خود را با همه اقشار مردم حفظ کند.
7- مهارت ارتباطی:
خبرنگارانی که راحت تر بتوانند با همه گروه های اجتماعی ارتباط برقرار کنند، معمولا شانس بیشتری برای کشف حقایق دارند. خبرنگار باید بتواند خود را با صحنه هایی همچون تصادف، زلزله، سیل، آتش سوزی، جشنهای ملی و مذهبی، مراسم ویژه، جنگ،راهپیماییها و... وفق دهد و مرتبط کند. همچنین بتواند با افراد مختلف اعم از کودک، نوجوان، جوان، پیر، کارگر و کارمند، هنرمند، قهرمان، دانشمند و یا اشخاصی با ویژگی های مثبت و منفی ارتباط برقرار کند. او باید بتواند با کودک خردسالی که تازه به مدرسه وارد شده است، گفت وگو کند و هم با پیرزن ۹۰ سالهای که در خانه سالمندان دوران سخت زندگی خود را سپری میکند، همکلام شود. بنابراین مهارتهاى ارتباطى شرط لازم و اساسى براى تهیه خبر است و بدون آن خبرنگار با مشکل مواجه مىشود.
8- سرعت عمل:
زمان در خبرنگاری و تهیه خبر اهمیت بسیاری دارد و خبرنگار باید در اولین فرصت با دریافت اطلاعات لازم از منابع معتبر، خبر خود را تهیه، تنظیم و منتشر کند. سرعت عمل در تصمیم گیری و انتقال سریع خبر، از ویژگی های اساسی خبرنویسی است. اهمیت اطلاع رسانی، نیاز مخاطبان به دانستن سریع و بموقع اخبار و اطلاعات برای اتخاذ تصمیم درست و نیز توان رقابت با دیگر رسانه ها بر ضرورت سرعت عمل در خبررسانی افزوده است.
همچنین خبرنگار باید توانایی استفاده از تجهیزات پیشرفته روز را داشته باشد تا از رقیبان عقب نیفتاده و به سرعت عمل او در اطلاع رسانی کمک کند.
یک خبرنگار باید بداند که خبر کهنه برای مخاطبان جذابیتی ندارد امّا صحت خبر نباید فدای سرعت عمل شود.
منبع: مدرسه خبر ایرنا