ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - موفقیت تیم ملی فوتبال با کارلوس کی‌روش نشان داد هر جا یا بیشتر جاها اگر کاری لنگ می‌زند، پای مدیریت و نگاه مدیریتی است که لنگ می‌زند.

مهرداد خدیر درباره صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی در مقاله‌ای برای «عصر ایران» نوشت: «در گفتار صبح چهارشنبه نوشته بودیم «امشب کارلوس کی‌روش افسانه می‌شود» و حالا شده است. نویسنده این سطور البته تحلیلگر ورزشی نیست اما این صعود و موفقیت هم تنها ورزشی و فوتبالی نیست؛ چندان که می‌توانیم بگوییم کار را که به کاردان بسپاری نتیجه همین می‌شود. کی‌روش، یکی از بهترین مربیان دنیا را به ایران آوردیم و فوتبال ایران را متحول کرد. در راه این صعود اما چه طعنه‌ها که از جماعت حسود و عنود یا دل‌خوش‌داران به پاره‌ای شعارها نشنود اما ایستاد و به فرجام مأموریت خود اندیشید و حالا موفق شده است.

شوخی نیست. تیم ملی فوتبال ایران بدون گل خورده به جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه راه یافته؛ آن هم برای دومین بار پیاپی و آنها که بهانه می‌آوردند چه حرفی برای گفتن دارند؟ مهم‌ترین هنر کی‌روش این بود که استعدادهای ناب ایرانی در دیگر کشورها را کشف و ما را با نام‌هایی آشنا کرد که نمی‌شناختیم‌شان و ستاره تیم ملی شدند؛ هر چند که ستاره اصلی تیم ملی خود کارلوس کی‌روش بود و هست.

حالا ایرانیان خوشحال‌اند؛ نه فقط به خاطر فوتبال که برای قرار گرفتن در مدار جهانی. ایرانیان انزوا را دوست ندارند و کثیری از آنان حسن روحانی را هم به این خاطر ابقا کردند که با دنیا تعامل و ارتباط داشته باشیم و نمی‌خواستند و نمی‌خواستیم رشته‌ها بگسلد. با این نگاه نه تنها فوتبال ما که اقتصاد و فرهنگ و هنر ما نیز باید با سنجه‌های جهانی شناخته شود و به این خاطر است که از اسکار اصغر فرهادی برای فیلم‌های «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» نیز خوشحال شدیم.

کم نبودند مدعیانی که می‌گفتند چرا باید کارلوس کی‌روش خارجی هدایت تیم ملی ما را بر عهده داشته باشد و هرگاه به سفر رفت، پرسیدند کجا می‌رود یا چرتکه انداختند که چقدر می‌گیرد؟ امشب آیا آنها حاضرند کل دریافتی مربی پرتغالی را به تعداد ۸۰ میلیون ایرانی که شاد شده‌اند، تقسیم کنند؟ دستگاه دیپلماسی ما چقدر باید هزینه می‌کرد تا نام ایران به خاطر آن که زودتر از تمام کشورهای آسیایی و حتی اروپایی و پس از روسیه میزبان و برزیل جواز حضور در جام جهانی فوتبال را دریافت کرد، بر صدر اخبار رسانه‌ها بنشیند؟

چه نگاه سیاسی داشته باشیم و چه نه، سپاس از رییس‌جمهور روحانی را هم فراموش نکنیم که تا مجلس تغییر کرد، وزیر مخالف کی‌روش را کنار گذاشت و خود تمام قد پشت سر فوتبال ملی ایستاد. با تفکر امثال وزیر سابق ورزش که در امور فدراسیون دخالت می‌کرد، چه بسا خون به دل می‌شدیم برای صعود اگر می‌رفتیم و اصلا چه تضمینی بود که برویم؟ کمتر کسی نام اولین مربی خارجی فوتبال ایران - دان گیبل - را که با دو هزار تومان دستمزد استخدام شد و و در بازی‌های آسیایی ۱۹۵۱ نایب‌قهرمانی را برای ما به ارمغان آورد، به خاطر می‌آورد اما نام کارلوس کی‌روش به این زودی‌ها فراموش نخواهد شد. او به یادمان آورد که چه استعدادهای نابی داریم که به هر دلیل زندگی در خارج از کشور را برگزیده‌اند یا در داخل دیده نمی‌شوند اما دل‌شان برای ایران و ایرانی می‌تپد. طعنه زدند که برخی از این‌ها واقعا ایرانی نیستند و دورگه‌اند اما رگ غیرت و ایرانی بودن‌شان از خیلی از مدعیان بیشتر بیرون زد. برخی هم حساب و کتاب کردند که چرا کی‌روش این قدر می‌گیرد و یادشان رفت که برخی از مربیان وطنی در اندازه‌های پایین‌تر چقدر دستمزد می‌گیرند و چه دستاوردی دارند. گفتند چرا امکانات بیشتر تقاضا می‌کند و یادشان رفت او یک هدف مشخص را تعقیب می‌کند و به همه ابزارها نیاز دارد.

در فوتبال ایران مربیان خارجی بسیاری آمده‌اند. از ادموند مایوفسکی تا گئورکی لوچ در گذشته‌های دور و زدراکو رایکف تا آری هان در همین نزدیکی‌ها اما انصافا کارلوس از ابتدا چیز دیگری بود.

یادمان باشد سه سال اول کار او از بهمن ۸۹ تا بهمن ۹۲ مقارن با تحریم‌های همه‌جانبه ایران بود؛ تا جایی که تیم فلسطین هم از بازی تدارکاتی با ما سرباز زد و حریف پیدا نمی‌شد و فیفادی‌های ما گاه خالی می‌ماند و پول کی‌روش را نمی‌توانستند بپردازند. با این اوصاف ماند. هنر خود او یا قوت قرارداد فدراسیون علی کفاشیان راه دخالت‌ها را بست و زور وزیر وقت ورزش هم نرسید.

آری، از صعود به جام جهانی خوشحالیم، چون دوست داریم ایران را در اندازه‌های جهانی ببینیم. انزوا را دوست نداریم. دوست داریم مربی به فرهنگ ایرانی احترام بگذارد اما نیازی نیست ریاکاری کند.

شاید در هیچ عرصه دیگری مانند فوتبال ایرانیان خارج از کشور نتوانند احساس مشترک خود را ابراز کنند و جام جهانی چنین قابلیتی دارد.

فوتبال یک بازی است. می‌دانیم. برد و باخت دارد. این را هم می‌دانیم و قواعد آن را به سیاست و اقتصاد نمی‌توان تسری داد اما موفقیت تیم ملی فوتبال با کارلوس کی‌روش نشان داد هر جا کاری لنگ می‌زند، پای مدیریت و نگاه مدیریتی است که لنگ می‌زند. کی‌روش خوب پول گرفت، خوب استراحت کرد، خوب سفر رفت و خوب هم کار کرد. ما مدیرانی داریم که مدعی‌اند، خوب پول نمی‌گیرند، کم استراحت می‌کنند، سفر نمی‌روند و مدام کار می‌کنند ولی نتیجه کارشان را می‌بینیم.

نگاه کنید دغدغه صداوسیما در موقع پخش بازی ایران و ازبکستان چه بود. این که صندلی صفایی فراهانی را نشان ندهد! جواد خیابانی اسامی بازیکنان خارجی ازبک را بارها تکرار کرد ولی نام هموطنان ایرانی خود را که بر کرسی فدراسیون فوتبال نشستند و در این بازی از آنان یاد نشد، نیاورد یا اجازه نداشت به خاطر صفایی فراهانی بیاورد. یا اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس‌جمهوری را با اکراه نشان دادند، چون آنان را یاد مناظره‌های انتخابات می‌انداخت. شاید هم نگران بودند بعد از آن که مسعود شجاعی پنالتی را هدر داد، برخیزد و بگوید: آقای شجاعی! چه کردی با این پنالتی...

از کی‌روش سپاسگزاریم. دستمزدی که گرفت گوارایش باد. از بچه‌های تیم ملی هم که ادا درنیاوردند و ناز نکردند و هر چه در توان داشتند به کار گرفتند. از دروازه‌بانی که هر چند سیمایش نه جاذبه ناصر حجازی فقید را دارد و نه احمدرضا عابدزاده را اما او هم از جان مایه گذاشت و دروازه را در تمام بازی‌های مقدماتی بسته نگاه داشت.

ایرانی به لبخند و به شادی نیاز دارد. ایران و ایرانی متفاوت است. این را همه باید دریابند و فوتبال بی‌دردسرترین راه انتقال این مفهوم است؛ اگر چه بسیار پر مرارت.

بگذارید بگوییم چه کسی می‌گوید دختر جوان ایرانی حق ندارد مسابقه والیبال را تماشا کند؟ چه کسی دنیای دختران را محدود می‌خواهد؟ اگر قرار بود به این گونه اندیشه‌ها میدان دهیم، فوتبال هم باید تعطیل می‌شد اما نشد و حالا فوتبال هم حرفه است و هم عشق. هم صنعت است و هم هنر.

اینجا اما ایران است. به مانند برخی کشورهای جنوب خلیج فارس نیست که فقط فوتبال را از همه نشانه‌های دنیای مدرن برگزینند. ما هم فوتبال می‌خواهیم، هم موسیقی، هم سینما، هم رمان و هم حزب و تشکل‌های متنوع را.

می‌توان حدس زد که از پیروزی فوتبال و صعود به جام جهانی تنها اهل فوتبال خوشحال نیستند. محمود دولت‌آبادی، نویسنده، رضا کیانیان، بازیگر، محمدرضا شجریان، خنیاگر و مشاهیر عرصه‌های دیگر نیز بی‌تردید شادمان‌اند.

فوتبال، تنها یک نماد است. کارلوس کی‌روش نیز از این پس یک نماد است و حضور ما در یک فستیوال جهانی مبارک!

کام ما دست کم تا یک سال دیگر که جام جهانی شروع می‌شود، شیرین است. از گروه‌مان در جام جانی بالا می‌آییم یا مثل ۴ دوره قبل با سه بازی در مرحله اول کارمان تمام می‌شود؟ این را باید کارشناسان و اهل فن پیگیری کنند. ما تنها می‌خواهیم با این شیرینی خوش باشیم فعلا تا یک سال دیگر.

اگر می‌پرسید تحلیلگر سیاست را با موفقیت فوتبالی و صعود جام جهانی چه کار؟ دو پاسخ می‌توانم داد: در عرصه عمومی و ملی خط‌کشی‌ها و جناح‌بندی‌ها در این شادی راهی ندارد و همه فارغ از این که به ابراهیم رییسی رای داده‌اند یا به حسن روحانی یا حتی رای نداده‌اند، در این شادی شریک‌اند ولو به یک شکل ابراز نکنند.

در عرصه اظهار نظر و تحلیل اما از این نظر که این عرصه یک سر مدرن است و بحث مهارت و تخصص و هنر و مدیریت در آن می‌چربد و تئوری‌های دلواپسانه جایی برای عرضه نمی‌یابد!

بگذارید روشن‌تر بگویم. راز شادی در «جهانی» شدن است. دنیای امروز دنیای جهانی شدن و احساس شهروند جهانی در عین حفظ هویت و ملیت است نه در خود تنیدگی و در خود ماندگی.

زنده‌یاد سیدحسن حسینی سروده بود:

«نام تو را می‌برم

ای عشق

و دهانم

به آنی

جهانی می‌شود...»

جهانی شدن چه طعم شیرینی دارد، به شیرینی عشق. راز خوشحالی از جهانی شدن فوتبال مان این است...»

ادامه مطلب...

کامبیز نوروزی: می خواهم از صدا و سیما تشکر کنم و بگویم سپاسگزارم که ربنای شجریان را از هیچ یک از شبکه های رادیو و تلویزیون پخش نمی کنید . کارتان بسیار نیکوست ؛ به همین سیاست ادامه دهید ؛ به خواسته های فراوان این مردم اصلاً توجه نکنید ؛ به نامه وزیر فرهنگ هم صریحاً جواب منفی بدهید . اینها را به خاطر حرفهای محمد جواد لاریجانی نمی گویم که فکر کرده ایراد شرعی به ربنای شجریان گرفته است . او نه مجتهد است ، نه مفسر قرآن است و نه اهل موسیقی . سخنش اعتباری ندارد که بخواهد مستند قراربگیرد یا محل گفتگو باشد . یا بخاطر سخنان آن آقای معاون سیما نیست که بیرون از حدّ خویش می خواهد برای شجریان و ربنایش تکلیف معلوم کند . تشکر من از سازمان محترم صدا و سیما برای پخش نکردن ربنای شجریان در روزهای شریف ماه صیام ، از آن روست که با کارخود ندانسته و نخواسته به توسعه و ترویج بیشتر این مناجات درخشان روحانی و متعالی و بی نظیر کمک فراوان کرده است . صدا و سیما با این سیاست خود کاری کرده است که مردم صاحب فرهنگ و باذوق این دیار ، خودشان ، بی نیاز و مستغنی از صدا و سیما ، نشان دادند با دل و جان و روح خود هواخواه مناجاتی اند که خودشان آن را ربنای شجریان نامیده اند و  آن را از گوشی موبایل خودشان یا هر وسیله های دیگری که در دسترس دارند می شنوند و ازپله های آسمان بالا می روند . صدا و سیما با خودداری از پخش ربنای شجریان ، نخواسته و ندانسته کمک بزرگی به فرهنگ و دین و آئین این مُلک کرده است و توانست ثابت کند که این مردمان چقدر خوب و زیبا می توانند قدر لعل و گوهر را بشناسند و قرآن بدان نمط بخوانند که رونق مسلمانی را دوچندان کنند . در مردم این دیار وسعت اندیشه و ذوق روحانی و حسّ زیبایی شناسی چنان گشاده و متعالی است که در جعبه تنگ این صدا و سیما نمی گنجد. همان بهتر که صدا و سیما ربنای شجریان را پخش نکند ، که ربنای شجریان ، ربنای مردم است و این میراث معنوی مردم ، پاک و منزّه از سیاست بازی صدا و سیما برای مردم بماند و مردم خود پاسدارو مروج آن باشند .

منبع: پایگاه خبری جماران

 

ادامه مطلب...

این روزها اخبار، گفته ها و شنیده ها عمدتا حول انتخابات متمرکز بوده و اتفاق خوب آنست که میزان و درصد مشارکت مردمی در انتخابات اخیر چشمگیر بوده است. اتفاقی که از یکسو نمایشگر اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی و از دیگرسو نشانگر توسعه سیاسی-اجتماعی و حرکت بسوی جامعه ای مسئولیت پذیر و آگاه به نقش و تاثیر خود در قبال آتیه کشور بوده و امیدوار به ترسیم آینده ای روشن تر و دستیابی به مطالبات خود از مسیر و منش اجتماعی است. 


اتفاق خوب بعدی آنست که رئیس جمهور کنونی ۴ سال دیگر هم فرصت خدمت به ایرانیان را داراست. اتفاقی خوب از آن جهت که این بقا در راس دولت، اولاً ثبات نسبی در مدیریت و تصمیم گیری ها را حداقل تا ۴ سال دیگر تضمین می نماید، ثانیاً به رئیس جمهور فرصتی مغتنم جهت ترمیم کابینه، بازنگری در روشها و اقدامات و رفع نواقص دوره گذشته را می دهد، ثالثاً به دلیل عدم امکان تمدید مجدد این دوره ۴ ساله دوم و عدم نیاز به راضی نگاه داشتن همگان جهت کسب آرا در دور بعد انتخابات، به رئیس جمهور فرصت و جسارت اخذ تصمیماتی جسورانه تر و رفتاری کمتر محافظه کارانه را خواهد داد.

آمار و ارقام در انتخابات اخیر به لطف ثبت الکترونیک و امکان و سهولت پردازش داده ها از موضوعات مورد علاقه ی تحلیلگران و همچنین عموم مردم به واسطه انتشار سریع و وسیع این اطلاعات در فضای مجازی بوده است. در این میان نگاهی گذرا بر آمار و ارقام و درصد آرا رئیس جمهور منتخب به تفکیک استانها از زاویه دید پهنه جغرافیایی کشور به روشنی نشان میدهد که نقش و تاثیر رای ساکنین استانها و مناطق مرزی مانند سیستان و بلوچستان (۷۳ درصد)، کردستان (۷۳ درصد)، گیلان (۶۹ درصد)، کرمانشاه (۶۸ درصد) آذربایجان غربی (۶۷ درصد) بوشهر (۵۸ درصد) و هرمزگان (۵۵ درصد) نسبت به دیگر استانها در این گزینش غیرقابل انکار است. این در حالی است که رئیس جمهور منتخب در برخی استانها (عموما غیر مرزی) همچون مرکزی، همدان، سمنان، قم و زنجان رای کمتری نسبت به رقیب اصلی خود در انتخابات کسب نموده است.

این میزان رای و اعتماد به دولت و رئیس جمهور فعلی در این استانها و بویژه مناطق مرزنشین، آن هم با علم به مشکلات خاص این نواحی من جمله نرخ بیکاری بالاتر از متوسط کشور در اغلب این مناطق، مشکلات فرهنگی از قبیل کمبود فضاهای آموزشی و البته مصائب اقتصادی و اجتماعی از قبیل پدیده مذموم و مخرب قاچاق که بخشی از ساکنین این مناطق را بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم و نه از سر ماجراجویی و شرارت که ناگزیر و به جهت تامین نیاز اقتصادی و معیشت درگیر خود ساخته، در نوع خود شایان توجه و تامل بوده و بار مسئولیت دولتمردان در این مناطق را دوچندان و نیاز به نگاه ویژه به مرزنشینان را بیش از پیش نمایان می سازد.

توجه و اهتمامی که مجلس شورای اسلامی در آن پیشقدم بوده و به ازای تصویب قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز در سال ۹۲ (ابتدای دولت کنونی) به عنوان تکلیف قانونی دولت، وزارت کشور را موظف به تهیه لایحه ای تحت عنوان (( لایحه توسعه و امنیت پایدار مناطق مرزی با هدف تقویت معیشت مرزنشینان و توسعه فعالیت‌های اقتصادی مناطق مرزی)) نمود. لیکن این لایحه پس از گذشت ۴ سال و اتمام دور اول دولت در مرحله تهیه پیش نویس باقی مانده و مشخص نیست چه زمانی در اولویت کاری وزارت کشور در دوره ۴ ساله جدید دولت قرار خواهد گرفت.

البته عدم ارائه این لایحه به مجلس فرصت بحث و بررسی و کنکاش بیشتر جزئیات را در این مقوله فراهم می نماید علی الخصوص با توجه به تمایل و رویه مشاهده شده از دولت در کلی گویی و مختصر نمودن لوایح من جمله لایحه برنامه ششم توسعه که در ابتدا با ۳۳ بند کلی و با کمترین اشاره به جزییات به مجلس ارائه شد و در صحن مجلس با افزایش بیش از ۱۰۰ بند دیگر به آن به عنوان قانون برنامه ششم توسعه کشور تصویب گردید.

نگارنده بر این باور است که ارائه لایحه ای مستدل و منطبق بر واقعیت موجود و البته پیشنهاد ماده های قانونی، بندها و تبصره های قابل اجرا و نه شعاری و تعریف راهکارهای موثر و کارا در جهت ارتقای معنا دار معیشت مرزنشینان و به تبع آن نظارت دقیق بر اجرایی شدن و حصول اهداف از پیش تعیین شده در این لایحه، حداقل کار ممکن برای پاسداشت و احترام به رای جمع کثیری از مردم مناطق مرزی کشور به دولت کنونی است. لذا در انتهای این نوشتار نکاتی محدود و مختصر برای منظور شدن در این لایحه پیشنهاد میگردد؛

۱- انتظار می رود همچنان که در قانون مصوب مبارزه با قاچاق کالا و ارز مفاد و بندها با جزییات بسیار دقیق و اشاره به همه جوانب امر مورد بحث قرار گرفته است، در لایحه پیشنهادی دولت در جهت ارتقا امنیت و معیشت مرزنشینان نیز به همه ابعاد و جزییات اشاره شده و از کلی گویی و درج مفاهیم کلی و مبهم در لایحه پرهیز گردد.

۲- شایسته است تفاوت های موجود ما بین استانهای مرزی از لحاظ فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ... در تهیه پیش نویس این لایحه مورد توجه قرار گرفته و شاخص کمتر برخورداری مناطق مختلف مرزی با توجه به مستندات و گزارشات موجود در نظر گرفته شود.

۳- تعاریف و مصادیق بودجه های ذکر شده در متن لایحه عینی و مشخص بوده و نهادهای مربوطه و مسئول بصورت دقیق اعلام گردد.

۴- مشارکت مدنی و نقش ساکنین مناطق مرزی در این لایحه برجسته گشته و از دولت محور بودن صرف این لایحه پرهیز گردد.

تحقق عملی این لایحه در گرو همراهی و مشارکت جامعه محلی ساکن در مناطق مرزی در اجرا و پایبندی به بندها و مفاد آنست و این مشارکت خود در گرو احساس سهم نمودن در تنظیم مفاد لایحه می باشد‌.

لذا اشاره و تصریح مشخص تری بر نقش پذیری شوراهای اسلامی شهر و روستا به عنوان نمایندگان محلی مردم در تنظیم این لایحه و همچنین اخذ نظر نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، و نخبگان محلی قبل از تصویب نهایی و اجرای این لایحه ضروری به نظر می رسد.

۵- در این لایحه می بایست تاکید و اهتمام ویژه ای بر فرایندهای پیشگیری اجتماعی در دراز مدت و ایجاد اشتغال پایدار در ازای مبارزه با قاچاق کالا و ارز صورت پذیرد و محدود به از بین بردن شرایط آنی جرم و پرداختن به پیشگیری وضعی صرف نگردد.

۶- مباحث نظارتی و نظارت دوره ای بر حسن اجرای این لایحه می بایست به دقت مورد بحث قرار گرفته و مکانسیم نظارتی بر اجرای آن مشخص گردد.
 
با توجه به حساسیت های سیاسی کنونی در منطقه و اهمیت بیش از پیش آرامش و امنیت مرزهای کشور، شایسته است دولت بیش از گذشته در صدد رفع نیازها و معضلات کنونی ساکنین مناطق مرزی برآمده و به خواسته ها و مطالبات این مردم که در همه لحظات سپری شده از عمر انقلاب اسلامی، پاسدارانی بی ادعا برای میهن و نظام جمهوری اسلامی بوده و با رای غالب خود تعیین کنندگانی تاثیر گذار در نتیجه انتخابات اخیر ریاست جمهوری بوده اند، توجه و پاسخی در خور شان داشته باشد.
 
سیدمصیب دریانورد
عضو هیات علمی دانشگاه هرمزگان
دبیر علمی انجمن جامعه دانشگاهیان قشم

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - حیرت‌انگیز است که در ورزشگاهی آکنده از خشونت کلامی و فیزیکی، یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های نیروهای حافظ امنیت این است که خدای نکرده دختری به میان جمعیت نفوذ نکرده باشد و مسابقه را به خطر نینداخته باشد!

 سیامک رحمانی در خبرآنلاین نوشته است: سؤال این است که با این‌همه تخلفی که دارد صورت می‌گیرد، با تنبیهات و مجازات‌هایی که در مورد تیم‌های ما اعمال می‌شود و تمام آن پدیده‌های رعب‌انگیز داخل ورزشگاه‌ها، خانواده‌ها چه خطر بیشتری می‌توانند ایجاد کنند، که حضورشان این‌قدر حساسیت‌برانگیز است و حلّ مشکل دهه‌ها طول کشیده است؟ یعنی حضور دخترها در گوشه‌هایی از استادیوم، یا نشستن هواداران در کنار خواهر و همسرشان، واقعاً می‌تواند وضعیت را از اینکه هست خطرناک‌تر کند؟ یعنی ممکن است به این موضوع توجه شود، که فراهم‌کردن محیطی آرام‌تر، مفرح‌تر و راحت‌تر برای تماشای فوتبال، فشارها را کاهش خواهد داد و می‌تواند فضایی قابل تحمل‌تر و مناسب‌تر برای تماشای مسابقات فراهم کند؟ برای همین تغییر هم باید منتظر فشارهای بین‌المللی باشیم و نرمش قهرمانانه نشان بدهیم؟ ممکن است دولت روحانی در عمل به وعده‌هایش و احقاق حقوق شهروندی، درِ ورزشگاه‌ها را به روی نیمه محروم جامعه باز کند؟

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - محمد رضا زائری در وبلاگ خود نوشته است: ماهها قبل چیزی نوشته بودم با عنوان "بین الحسنین"، وقتی که آقای "حسن عباسی" مطالب خیلی تند و عجیبی در مورد آقای "حسن روحانی" گفته بودند و کار به دادگاه کشید و نمی دانم بعدش چه شد! و مضمونش این بود که تو را به خدا ملت را از این حیرت و سرگردانی دربیاورید و از بین این دو حسن نجات بدهید!

 يا اين حرفها درست است كه در آن صورت خيلي بايد ترسيد و بايد پرسيد چگونه صلاحيت چنين عنصر خطرناكي براي رياست جمهوري تاييد شده ؟ پس بايد او را گرفت و محاكمه كرد! يا اين كه اين حرفها درست نيست ، در آن صورت بايد پرسيد چرا و چگونه كسي جرأت مي كند اين گونه به بالاترين مقام اجرايي كشور تهمت بزند؟ بايد او را گرفت و محاكمه و مجازات نمود! 

به دلايلي آن مطلب را منتشر نكردم و دور ريختم و از ياد بردم تا امروز كه يك فايل صوتي شنيدم منسوب به يكي از روحانيون فعال در عرصه سياسي كه با قسم خدا و با تأكيد آقاي دكتر ظريف را متهم مي كند به تعهد نسبت به آمريكايي ها كه حاج قاسم سليماني را كت بسته تحويل آنها بدهد! فارغ از اين كه چنين تعبير مضحكي چه قدر مي تواند قابل درك باشد و فارغ از اين كه اصلا چنين خبري چه طور به ايشان رسيده است، با شنيدن اين سخنان به ياد آن مطلب "بين الحسنين" افتادم!

حتما اين كشور صاحبي دارد، حتما بزرگتري دارد، حتما مديران و سياست گذاراني دارد كه نسبت به حال و آينده وضعيت اجتماعي و شرايط رواني مردم و افكار عمومي حساس و مراقبند. اين چند خط شكايت و تمناي دردمندانه را كه اصلا سياسي نيست، كاملا از زاويه اجتماعي و فرهنگي خطاب به آنها مي نويسم.
تو رابه خدا، به جان هر كس مي پرستيد و دوست داريد فقط قدري به اعتماد عمومي و آرامش رواني مردم رحم كنيد!
تو را به خدا مردم را اين طور در بلاتكليفي و نگراني و سرگرداني "بين الحسنين" قرار ندهيد!

يا به فرض محال وزير اين كشور واقعا چنين تعهد كودكانه اي داده كه بايد بدون معطلي او را به دادگاه كشاند و به جرم خيانت امنيتي شديدا مجازات كرد! يا اين كه اين حرف يك تخيل بدبينانه و اتهام سياه است كه بايد بدون معطلي گوينده آن را به جرم اتهامي چنين خطرناك و زشت به دادگاه كشيد و مجازات كرد و از او پرسيد چگونه با لباس روحانيت و كسوت سيادت جرأت كرده ايد چنين اتهامي به يكي از مسؤولين كشور وارد كنيد ؟

آيا مي دانيد با همين حرفها و نقل قولهاي نامربوط داريد به مرور قبح جاسوسي و خيانت را مي ريزيد؟ حتى با تصور چنين خيانتي بايد تن و جان همه بلرزد، اما زماني كه براي دعواهاي سياسي چنين حرفهاي ياوه اي را منتشر مي كنيد اندك اندك اين موضوع حساس به مضحكه تبديل مي شود.
و شگفتا نهادهاي مسؤول مانند وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و ... كه در مقابل اين وضعيت ساكت هستند! بالاخره دستگاههاي امنيتي قدرتمند كشور كه از لباس زير شهروندان هم خبر دارند مي توانند ته و توي اين موضوع را در بياورند و روا نيست نسبت به چنين آشفتگي و نابساماني اين طور ساكت بنشينند!
بالاخره يا اين حرف درست است يا نه! تكليف را يكسره كنيد تا بفهميم در چه كشوري داريم زندگي مي كنيم؟

منبع: وبلاگ زائری، محمدرضا

ادامه مطلب...

از منظر رهبر معظم انقلاب، «خود فراموشی»  به معنی فراموش کردن هویت خود، امری خطرناک است و وجود آن در ادبیات سیاسی یک کشور، به ذلت و خواری مردم آن کشور می‌انجامد. اگر «قوم و ملتی هویت، تاریخ، فرهنگ و زبان خود را فراموش کند، نتیجه‌ی آن، ذلت و بدبختی این قوم خواهد بود.»

«هویت جمعی» به ‌قدری مهم است که « با برخورداری از آن، هر کشور می‌تواند از همه‌ی امکانات خود برای پیشرفت و موفقیت استفاده کند. اگر احساس هویت جمعی وجود نداشته باشد، بسیاری از مشکلات برای آن مجموعه پیش می‌آید و بسیاری از موفقیت‌ها برای آن‌ها حاصل نخواهد شد؛ یعنی پاره‌ای از موفقیت‌ها در یک کشور، جز با احساس هویت جمعی به دست نخواهد آمد.»

با یک نگاه اجمالی به نامزدهایی که از رویکرد محلی و قوم‌گرایانه سوءاستفاده می‌‌کنند، در می یابیم که اغلب آنها افراد کوته‌فکر، غیر مقبول و احساسی هستند که از در دسترس‌ترین عامل تحریک یعنی مسائل محلی و قومی استفاده کرده‌اند.

نیاز امروز کشور در شرایط  بسیار حساس، رسیدن به انسجام راهبردی است. منظور از انسجام راهبردی، رسیدن به ترکیب مناسبی از مصالح ملی، منفعت عمومی و توسعه همه ‌جانبه کشورمی باشد که موضوع محل و کوچه و شهر و مطالبات گوناگون آن‌ها را می‌توان در رکن سوم یعنی همان مسائل فرعی جای داد. لازم است که تفکرات ناسیونالیستی به ‌ویژه در میان نخبگان فکری و سیاسی قومیت‌های گوناگون از میان برداشته‌ شده و تمام افکار به یک هدف واحد که همان پیشرفت و توسعه ایران اسلامی است، معطوف گردد.

تمام مردمانی که در سرزمین تاریخ‌ ساز ایران عزیز زندگی می‌کنند، هزاران سال است که سرنوشت مشترک و تاریخ واحدی دارند که در طول این چند هزار سال تکوین یافته است و وجوه مشترک در تمام زمینه‌ها، آن‌ها را به یکدیگر عجین و پیوند ناگسستنی داده است.

نگاه غیرمنطقی بومی و محلی و بیگانه پنداری، برتری دادن انگیزه‌های قومی، مذهبی، فرقه‌ای و سیاسی بر وحدت کلمه یکی از چالش‌های پیش روی در انتخابات شده است. نگاهی که می‌تواند با ایجاد گسل‌ها و تفرقه‌های جدید محلی مشکل و معضل بزرگی از نظر فرهنگی در کشور بشود و این شکاف‌ها در طول زمان و عمیق شدن در بسیاری جهات مشکل ایجاد کرده و می‌نماید.

مسلماً برتری افراد و اقوام و تصمیم‌ گیری براساس محل و شهر و قوم و نژاد ریشه در اسلام ندارد، بلکه از پسمانده‌های سنت‌ها و ارزش‌های قبل از اسلام و دسیسه قرن حاضر دشمنان است.

ملت بزرگ ایران از ترکش‌های مسموم و کشنده این پدیده شوم سیاسی در آستانه بزرگ‌ترین رخداد سیاسی کشور در امان نبوده و هرازگاهی عده‌ای با طرح مسئله غیراصولی سعی در تحصیل نتیجه ناصواب از یک رقابت مدنی و قانونی کرده‌اند.

در این میان صداهای بدآهنگی از برخی افراد سودجو به گوش می‌رسد تا با اجرای این تفکر پوسیده بین مردم منطقه که ریشه و فرهنگ مشترک چند هزارساله در تاریخ باستان دارد، ایجاد انشقاق نمایند.

حال اگر خواهان جامعه پیشرفته و رو به تعالی و مترقی هستیم، اگر حقوق شهروندی برای ما دارای اهمیت است، اگر همزیستی مسالمت‌آمیز همگانی برای ما مهم است، اگر خواهان توسعه متوازن و پایدار مستمر هستیم، اگر انسان ازآن ‌جهت که انسان است نه بر اساس کوچه و شهر و محله برای ما اهمیت دارد، باید رفتارهای اجتماعی و سیاسی ما نیز منطبق با موازین و معیارهای این پیشرفت و تعالی همراه و همگام باشد.

باید از نگاه‌های تنگ ‌نظرانه پرهیز شود و بدانیم که اگر نگاه‌های محلی و قومیت‌گرایی حاکم شود، افراد صالح و اصلح انتخاب نمی‌شوند.

ازاین‌ رو مردم آگاه و بصیر ایران اسلامی در همه شهرها و روستاها درراه اعتلا و توسعه جامعه و شاخصه‌های ضروری آن، دوشا دوش هم  به عرصه مهم انتخابات 29 اردی بهشت 96 پا خواهند گذاشت  و با انتخاب افراد اصلح زمینه را برای رفع دغدغه‌های موجود در عرصه های مختلف از جمله در حوزه اقوام و اقلیت‌ها، فراهم خواهند ساخت.

*مدرس دانشگاه و فرماندار سابق شهرستان های ترکمن و آق قلا

 

ادامه مطلب...

«مجله خط‌خطی چند سالی است که سنت انتخاب «ترین»‌های سال را پیش گرفته و در ویژه‌نامه‌های نوروزی‌اش به این امر پرداخته است.»

به گزارش ایسنا، این مجله درباره انتخاب «ترین»‌های سال ۱۳۹۵ نوشت: «اگر میگو و ماهی زیاد خورده باشید، حتما خاطرتان هست که در مطلب نوروزی سال ۹۵، گروه رصدخانه با اکثریت آرا، موجودی به نام «ترامپ» را به عنوان شخصیت سال انتخاب کردند که همین موجود چندین ماه بعدش رییس‌جمهور شد و نشان داد که تیم رصدخانه تا چه حد کارشان درست است.

ما خودمان هم تا پیش از انتخاب ترامپ، فکرش را هم نمی‌کردیم که تا این حد کارمان درست باشد و مو لای درزِ شخصِ انتخابی‌مان نرود. آنگاه بود که به توانایی‌های‌مان پی بردیم و یابو برمان داشت که خیلی خفنیم. پس باد در غبغب انداختیم و سینه ستبر کردیم و زبان از نیام دهان بیرون کشیدیم تا امسال نیز طبق روال این دو، سه سال اخیر به انتخاب «ترین»های سال ۹۵ بپردازیم. امیدواریم مجلاتی نظیر تایمز و امثالهم هنگام انتخاب شخصیت سال، کمتر از ما الگوبرداری کنند و کمی هم خودشان فسفر بسوزانند!

شخصیت سال

انتخاب شخصیت سال کار پیچیده‌ای است و نیاز به فرمول‌ها و برآوردهای بی‌شمار دارد. هیات رصدخانه برای انتخاب شخصیت سال به چهار گوشه جهان سفر کرد (البته به صورت مجازی) و در آخر با این که سفرهای درازی رفتند، به این نتیجه رسیدند که هیچ کجا قشنگ‌تر از وطن نبود. یعنی از بس در وطن خودمان کاندیداهای مناسب برای انتخاب شخصیت سال داریم که لازم نبود این قدر بگردیم.

پس تلسکوپ‌های رصدخانه‌مان را میان شخصیت‌ها چرخاندیم. هر چند شخصی به نام عباس جدیدی مدام جلوی لنزهای تلسکوپ ما پیدا می‌شد و کار رصد را برای ما سخت کرده بود اما پس از چشم چرانی‌ها... ببخشید... پس از چشم‌دواندن‌های بسیار سرانجام چند کاندیدا برای این بخش پیدا کردیم.

کاندیداهای این بخش عبارتند از:

حسام نواب‌صفوی؛ به دلیل اعتراف وی به وکیل شدن از جانب ملت ایران علیه شبکه مخوف و خانمان برانداز فارسی وان و بستن این شبکه ماهواره‌ای؛ آن هم بدون دریافت پشیزی حق‌الوکاله. اصولا همین نکته که وکیلی در دنیا پیدا شده است که کار می‌کند اما پول نمی‌گیرد خودش از آن اتفاقات عجیب و غریب سال است!

ترامپ؛ به دلیل انتخاب شدن برای پست ریاست‌جمهوری آمریکا و دادن وعده‌های عجیب و غریب و نیز تبدیل کردن ویزا و گرین کارت به کاغذپاره و کشیدن دیوار بین آمریکا و مکزیک و خیلی کارهای دیگر که هنوز بویش درنیامده!

مردم آمریکا؛ به دلیل انتخاب ترامپ.

نادر قاضی‌پور؛ به دلیل ضرب و شتم و یک، به قول خودشان، شوخی دستی با یک خبرنگار و نیز پاره کردن لایحه بودجه.

عباس جدیدی؛ به دلیل اثبات نظریه «عقل سالم در بدن سالم است» و نیز به دلیل آموزش «زاویه افق بدن در عکاسی» و همچنین اضافه کردن «شکستن شاخ بز» به آزمون‌های مخصوص سیاستمداران.

محمدباقر قالیباف؛ به دلیل این که نامبرده سال‌هاست شهردار تهران هستند و اعتقاد دارند راه ورود به ساختمان پاستور از شهرداری تهران می‌گذرد. وی به دلیل مدیریت گازانبری و تبدیل کردن تهران به شهری رو کار (به دلیل خالی بودن زیر تهران!) و نیز مدیریت جالب ایشان در مواقع بحرانی و همچنین اعتقاد نداشتن به «عذرخواهی» در فهرست ما قرار گرفتند. لازم به ذکر است برخی از دلایل انتخاب ایشان را ننوشته‌ایم، زیرا محدودیت کلمات داریم و حوصله‌اش را هم نداریم!

و اما هیات داوران ضمن تقدیر از بازی زیرپوستی عباس جدیدی، محمدباقر قالیباف را به دلیل باز کردن دید مردم برای انتخابات و نیز به دلیل عذرخواهی نکردن به عنوان شخصیت سال برمی‌گزیند. (هر چند این انتخاب چیزی از ارزش‌های آقای عباس جدیدی کم نمی‌کند!)

فیلم و سریال سال

تیم رصدخانه برای انتخاب فیلم و سریالِ سال سختی‌ها و مشقات بسیاری تحمل کرد. بدین صورت که داوران مجبور شدند صبح تا شب و شب تا صبح پای تلویزیون بنشینند و سریال های آبکی صداوسیما و سایر ست‌لایت‌ها را تماشا کنند. برخی از اعضا به قدری تحت تاثیر سریال‌ها قرار گرفتند که مشاعرشان را از دست دادند و اکنون در بخش روانی بیمارستانی که نخواست نامش فاش شود بستری شده‌اند.

کاندیداهای این بخش عبارتند از:

سریال برخورد ماموران سد معبر شهرداری با دستفروشان به دلیل بازی‌های زیرپوستی و نیز وفور صحنه‌های اکشن و صداگذاری‌های مناسب.

سریال آلودگی هوا به دلیل تداوم در ساخت و تمام نشدن این سریال!

سریال معمای شاه؛ سریال سیاسی – موزیکال معمای شاه به دلیل تلفیق تمام ژانرها در یک ژانر و خط بطلان کشیدن بر برخی خطوط قرمز که ما خودمان قبلا جراتش را نداشتیم از آنها رد شویم.

سریال عکس‌های عباس جدیدی؛ به دلیل استفاده مناسب از صحنه و نیز دقت به جزییات تصویر مانند شیوه صحیح کارت کشیدن در دستگاه پوز و ایستادن کنار برانکارد.

و در بخش بین‌الملل:

فیلم کودتای ترکیه به دلیل کوتاه و موجز بودن و نیز بیش از حد ساده و همه‌فهم بودنش!

و اما هیات داوران، ضمن تقدیر از فیلم کودتای ترکیه، در این بخش سریال سیاسی – موزیکال معمای شاه را به عنوان فیلم و سریال سال انتخاب می‌کند.

سوتی سال

سوتی بخش جدایی‌ناپذیر از ماهیت انسان است. در دنیا کسی نیست که سوتی نداده و ندیده باشد اما گاهی برخی سوتی‌ها چنان بر جان و مال و روح آدم می‌نشینند که هیچ رقمه نمی‌شود آثارشان را شست. تیم رصدخانه برای انتخاب سوتی سال میلیون‌ها سوتی را بررسی و از بین آنها سوتی‌ترین‌های شان را انتخاب کرد.

«فارسی وان را من بستم.» از الویس پریسلیِ صحنه‌ها، جناب آقای نواب‌صفوی

خرید هزاران دسته بیل و دسته تی به دست دولت

تکذیب‌های عباس جدیدی، پیرامون عکس‌هایش کنار متوفیان

سفرهای استانی محمود احمدی‌نژاد

تکذیبیه‌هایی که پیرامون فرو ریختن ساختمان پلاسکو مدام از پی هم می‌آمدند.

جواد خیابانی (توضیح ندارد!)

و اما هیات داوران، ضمن تقدیر از تکذیب‌کنندگان خبرهای پیرامون ساختمان پلاسکو، در این بخش تکذیب‌های عباس جدیدی را به دلیل تابلو بودن بیش از حد و نیز مداومت در تکذیب به عنوان سوتی سال انتخاب می‌کند.

شیء سال

انتخاب شیء سال بسیار سلیقه‌ای و چالش برانگیز بود. هر کدام از اعضای رصدخانه شیء مورد نظر خودشان را به عنوان شیء سال انتخاب کرده بودند و حتی برخی از داوران در فهرست اشیاءشان «ترامپ پلاستیکی» را نوشته بودند. البته به دلیل این که ترامپ پلاستیکی محلی از اعراب نداشت، وی را با گزینه دیگری به نام کلاه همایون جابجا کردیم که در ادامه خواهید خواند.

کاندیداهای این بخش عبارتند از:

ایرباس؛ به دلیل ورودش به ایران پس از چند سال و نیز برپا نمودنِ موجِ «از - پاسخ – می‌مانم» در فضای مجازی

کوآدروکوپر (توضیح ندارد)

شاخ بز؛ به دلیل این که به گمان آقای عباس جدیدی اگر بشکند، کسی که آن را شکسته می‌تواند وارد کارهای سیاسی شود.

و اما هیات داوران خط خطی، ضمن تقدیر از ایرباس، در این بخش شاخ بز را به عنوان شیء سال انتخاب می‌کند و از جناب آقای عباس جدیدی برای معرفی این شیء گرانبها و به شدت سیاسی بسیار سپاسگزار است.

آمار سال

ارائه آمار از آن کارهایی است که سیاستمداران، ورزشکاران، دلاوران و نام‌آوران علاقه خاصی به آن دارند. پس بیراه نیست که تیم رصدخانه میان آمارهای ضد و نقیض بگردند و آن دسته از آماری را که بهتر به ما آمار می‌دادند انتخاب کنند. انتخاب آمار سال کار بسیار اعصاب خردکنی بود. برخی آمار ما را یاد خاطره‌های پیش انداختند و اعصاب‌مان را هم خط خطی کردند. سرانجام تیم رصدخانه توانست به تعدادی از خفن‌ترین کاندیداهای آمار سال برسد.

کاندیداهای این بخش عبارتند از:

آمار پراکندگی بدحجابی در مشهد که برادرِ آقای سعید جلیلی تهیه و تدارک دیده بودند. البته ما هر چه تحقیق کردیم متوجه نشدیم این آمار چگونه گرفته شده است و مثلا سر هر چهارراه کسی را گمارده بودند که چشم بچرخاند و آمار بگیرد یا نه.

دولت اعلام کرد در سال ۹۵ چندین هزار فرصت شغلی پدید آورده است. لازم به ذکر است تیم رصدخانه هر چه توی تلسکوپ نگاه کرد فرصت شغلی تازه‌ای نیافت و ما نفهمیدیم این چند هزار فرصت شغلی دقیقا در کجا پدیدار شده‌اند.

دولت اعلام کرد در سال ۹۵ تورم را کنترل کرده است. فقط ما نفهمیدیم که چرا برخی از اقلام یکهو ده، بیست، سی هزار تومان گران شدند.

آمارهایی که عباس جدیدی به دوربین‌ها می‌داد!

و اما هیات داوران، ضمن تقدیر از برادرِ جناب آقای سعید جلیلی در این بخش آمارهای آقای جدیدی به دوربین‌ها را به عنوان آمار سال انتخاب می‌کند و امیدوار است جناب جدیدی در آینده‌ای نه چندان دور که یکی از مشاغل‌شان کمتر خواهد شد، حتما به عنوان آماربگیر یا آماربده مشغول به کار شوند.

پیشنهاد سال

مملکت ما آبستن پیشنهادات است. البته این پیشنهادات همیشه هم سازنده نیستند و در برخی موارد مشکل‌زا و حساسیت‌برانگیز می‌شوند. ما برای این که بتوانیم پیشنهادات بامزه سال را بررسی کنیم، سراغ برخی از چهره‌های پیش‌رو در این زمینه رفتیم اما تا ما را دیدند پیشنهاد دادند متواری شویم وگرنه هر چه دیدیم از چشم خودمان دیدیم اما ما بیدی نبودیم و نیستیم که با این بادها بلرزیم. پس کمر همت را بالا زدیم و به جمع‌بندی نهایی رسیدیم.

کاندیداهای این بخش عبارتند از:

پیشنهاد خانم ابتکار مبنی بر طرح انتقال تعطیلات تابستانی دانش‌آموزان به زمستان. ایشان گمان کرده‌اند اگر دانش‌آموزان زمستان‌ها تعطیل باشند، هوا کمتر آلوده می‌شود اما به این فکر نکرده‌اند که ممکن است این طرح به آلوده‌تر شدن هوا در زمستان و نیز کم آبی شدید در تابستان (جهت خنک کردن مدارس) منجر شود. حالا این وسط شما به فکر پدر و مادرهایی باشید که مجبورند زمستان‌ها به مسافرت بروند. یخ می‌زنند بندگان خدا!

پیشنهاد استاندار تهران مبنی بر طرح عقیم‌سازی قبرخواب‌ها و کارتن‌خواب‌ها

پیشنهاد عباس جدیدی مبنی بر تغییر افق زاویه بدن هنگام عکسبرداری. لازم به ذکر است که این پیشنهاد قرار است به صورت کتاب درآید و فرمول‌های آن در دانشگاه‌های هنریِ معتبر جهان آموزش داده شود.

و اما هیات داوران، ضمن تقدیر از استاندار تهران، در این بخش پیشنهاد عباس جدیدی را به عنوان پیشنهاد سال انتخاب می‌کند و امیدوار است ایشان همچنان به طرح پیشنهادات‌شان بپردازند و دست از سر کچل ما بردارند.

آنتی انتخاب مردمی سال

در این بخش، اعضای رصدخانه به سراغ مردم رفتند و از ایشان پرس و جو کرده‌اند که به نظر شما انتخاب مردمی سال را به چه کسی بدهیم! البته دروغ چرا تا قبر آ آ آ! ما آن قدر وقت نداشتیم که سراغ مردم کوچه و بازار برویم پس مجبور شدیم مردم مورد نظرمان را از میان همین اعضای تحریریه انتخاب کنیم. پس سراغ ایشان رفتیم و نظرات ایشان را جویا شدیم. راستش... دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ! ما آن قدر وقت‌مان کم بود که حتی فرصت نکردیم سراغ تحریریه برویم. پس نگارنده این متن خودش را جای مردم گذاشت، جای ایشان انتخاب کرد و جای ایشان هم تصمیم گرفت که البته چیز جدید و عجیبی نیست!

کاندیداهای این بخش عبارتند از:

حسام نواب صفوی

عباس جدیدی

جم تی وی

دعوای کارلوس کی‌روش و برانکو

راه ندادن مردم به آمبولانس‌ها و تجمع بی‌مورد مقابل ساختمان پلاسکو

شاخ‌های اینستاگرام

و اما مردم ضمن تقدیر از شاخ‌های اینستاگرام در این بخش عباس جدیدی را به عنوان آنتی‌انتخاب سال انتخاب کردند و از ایشان می‌خواهند که کمی آهسته‌تر زیبا!

جمع‌بندی

سرانجام انتخاب «ترین»های سال تمام شد و هیات داوران با تلاشی شبانه‌روزی، از پس این انتخاب‌های نه چندان دور از ذهن برآمدند. در این دوره رکورد بیشترین نامزدی و بیشترین فلانِ سال شدن شکست، چنان که در اتفاقی نادر جناب آقای عباس جدیدی در هر هفت بخش کاندیدا شدند و در اتفاقی نادرتر در پنج بخش به عنوان فلانِ سال انتخاب شدند. حتی فیلم تحسین شده لالالند هم با این که در بیشتر جشنواره‌ها بیشترین کاندیداتوری و بیشترین دریافت جایزه را داشته است اما هنوز هم فاصله زیادی با آقای جدیدی و رکورد ایشان دارد. در انتها متن پایانی انتخاب فلان‌های سال را خطاب به آقای جدیدی با هم می‌خوانیم:

خسته نباشی دلاور

خدا قوت پهلوان!»

ادامه مطلب...

تصویرسازی‌های تیره و تار صداوسیما از دولت، نوعی کارنامه‌سازی منفی برای نظام محسوب می‌شود

همزیستی نیوز - - رسانه ملی این روزها ساز انتقاد از دولت را کوک کرده است، کانال‌های تلویزیون را که بالا و پایین کنیم کم نشانه از این رویه انتقادی نمی‌بینیم، سوی دیگر ماجرا اما نشانه‌هایی است که می‌گوید فاز انتخاباتی این رسانه به سمت جریانی خاص کوک شده است.
 
فاطمه استیری در خبرآنلاین نوشته است: «دو روزی گوشت گران می‌شود، در برنامه اخبار تلویزیون، خبر یک می‌شود و می‌رود قصابی! دیدم که خبر یک بخش اخبار رسمی تلویزیون، قصابی است و اینکه گوشت چقدر گران شده است. اگر ارزان شود، خبر آخر می‌شود، البته اگر یادشان بماند.»

این اعتراض حسن روحانی است خطاب به رسانه ملی که این روزها بیش از همیشه انتخاباتی شده است. یک شکل تدوین شده‌ای از نشانه های مختلف که تلاش دارد مخاطبش را به یک نتیجه برساند؛«دولت حسن روحانی آنچنان ناموفق و ناکام بوده که در تغییر و جایگزینی اش اش تردید نباید کرد.» نشانه ها آنچنان زیادند و اعتراضات آنچنان بالا گرفته که دیگر چندان جای تکذیب هم نمانده است.

نکته اما اینجاست که این تصویرسازی فقط در حد معیشت و زندگی اقتصادی مردم خلاصه نشده است. به نظر می رسد بعد از آن پروژه تصویرسازی، پروژه دیگری تحت عنوان چهره‌سازی انتخاباتی آغاز شده است. نامزدهای احتمالی انتخابات یک به یک برای حضور در برنامه های صداوسیما راهی شبکه های رسانه ملی می شوند و آنتن این رسانه در اختیار آنها قرار می گیرد.

گویی شکل دهی به باور عمومی در مورد عملکرد دولت از یک سو و  چهره سازی از مخالفان برای تصمیم گیری در روز انتخابات دستور کار این روزهای مدیران ساختمان شیشه ای شده است.

این دولت، چگونه دولتی است ؟
کانال های تلویزیون را که بالا و پایین کنیم و موج شبکه هاب رادیو را که تغییر دهیم بلا استثنا می توان برنامه هایی را یافت که نسبت به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از دولت انتقاد می شود. از برنامه های گفت و گو محور تا باکس‌های خبری . تو گویی دولتی بر سر کار نیست و مردم شرایطی همچون کشور کره شمالی را پشت سر می گذارند.

آمارهای دولت به سرعت زیر سوال می رود، کاستی های پررنگ تر از همیشه می شود و کمبود ها نیاز آنی و فوری جامعه نشان داده می شود. همین هم هست که حسن روحانی آنچنان لب به اعتراض گشوده و سخنگوی دولت این چنین می گوید:« مطلع شدم ديشب 20:30 با يک روش بسيار ناشيانه، اغواگرايانه و حتي قابل تعقيب از نظر قضايي به بررسي رشد 7.2 درصدي حاصله در 9 ماه اول سال پرداخت. رشد 7.2درصدي به اين معني است که مجموعه کل دستگاه هاي کشور که در بخش صنعت، کشاورزي و خدمات در حال فعاليت هستند اينها مجموع ارزش فعاليت هاي امسال شان 7.2 درصد نسبت به سال گذشته رشد کرده است اما به اين معني نيست که اگر مثلا زارعاني که سال گذشته گندم کاشتند و حالا ميزان برداشت گندم امسال شان 7 درصد نسبت به سال گذشته رشد داشت يا واحدهاي صنعتي مشغول توليدشان نسبت به سال گذشته 7 درصد بيشتر رشد داشت به اين معنا نيست که همه مردم بايد اين را بر سر سفره هاي خود احساس کنند. از تريبون رسانه ملي استفاده کردند و از افراد پرسيدند رشد 7 درصدي در زندگي شما چه اثري داشت؟ خوب مثلا يک گندم کاري که امسال به خاطر وضعيت نزولات جوي 7 درصد بيشتر برداشت محصول کرد لزومي است که حتما در زندگي من هم 7 درصد رشد بيشتري اتفاق بيفتد. اينها نوعي القاء شبهه است. مردم زيرک و فهيم هستند و متوجه مي شوند همه اين ابزارها در راستاي مخدوش کردن خدمات دولت است و پاسخ شان را هم خواهند گرفت. »

این نوع تصویر سازی از دولت مستقر در حالی صورت می گرد که در زمان دولت قبل ، در بدترین شرایطی که محمود احمدی‌نژاد برای بازارو بورس و ارز و طلا به وجود آورده بود خبری از این نوع گزارش ها و بسته های خبری در رسانه ملی نبود و کسانی که تصور می کردند شرایط واقعی به جامعه از سوی رسانه ملی نشان داده شود متهم می شدند که دنبال سیاه نمایی هستند.

اما فاز دوم این ماجرا به نظر مهم تر هم می رسد. شبکه ها را که تغییر می دهیم و کانال ها را که جابجا می کنیم چهره های متعددی از خیل پر تعداد اصولگرایان که نامشان به عنوان نامزد احتمالی مطرح است را مشاهده می کنیم که در برنامه های مختلف به ابراز نظر می پردازند. یک تنه به مصاف دولت می روند و در شرایط مونولوگ به نقد کابینه و شرایط دوران می پردازند. در مقابل اما وقتی مذاکره کننده ارشد و معاون وزیر خارجه بنا دارد برای توضیح درباره تحولات راهی رسانه ملی شود به یکباره برنامه او را لغو کرده و می گویند اجرای مونولوگ ممنوع است و یک منتقد آتشین باید مقابل او بنشیند.

شیب ماجرا آنچنان زیاد شده است که حتی چهره هایی از اصولگرایان نیز به اعتراض نسبت به وضع موجود پرداخته اند . درتازه ترین واکنش در این مورد محمد رضا باهنر که برای حضور در یک برنامه به صدا و سیما رفته بود نسبت به این رفتار انتخاباتی جانبدارانه واکنش نشان داد. در این برنامه کلیپی درباره فعالیت جمنا و برخی نامزدهای احتمالی اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری پخش و با وجود پخش تصاویر برخی از این افراد، تنها بر ۴ چهره تاکید ویژه شد. محمدرضا باهنر پس از پخش این کلیپ انتقاد کرد و گفت: «گویا رسانه ملی و شبکه افق و برنامه جهان‌‌آرا نامزدهای خود را نیز انتخاب کرده‌اند و از الان از آنها حمایت می‌کنند. بهتر است صدواسیما در این موارد بهتر عمل کند.»

در واکنشی دیکر به این رفتار رسانه ملی ، محمود صادقی در توئیتر خود نوشت:"به هرشبکه سیما که سر میزنی به هر بهانه یکی از کاندیداهای اصولگرایان را نشان می‌دهد؛یک جا میرسلیم یک جا حاج بابایی.

صداوسیما و قانون انتخابات
اما چگونه باید با این اقدامات مواجه شد و آیا می توان از ادامه آن جلوگیری کرد؟ وزیر کشور در این مورد گفته است: «قانون در زمینه انتخابات ریاست‌جمهوری تکلیف را روشن کرده است. در این زمینه کمیته تبلیغات تشکیل می‌شود و صداوسیما برنامه‌های انتخاباتی خود را باید به تائید این کمیته برساند که وزیر کشور هم رئیس این کمیته است. در خصوص اقدامات جاری صداوسیما نیز من جلسه‌ای با مدیران صداوسیما داشتم و تاکید کردم که انتخابات یک موضوع ملی است و صداوسیما نباید به گونه‌ای رفتار کند که شائبه طرفداری از نامزدی خاص در میان مردم ایجاد شود. از صداوسیما خواسته‌ایم این مسائل را رعایت کند. البته ما در وزارت کشور و شورای نگهبان بازرسی و نظارت هم داریم که اگر به مواردی برسیم که در صداوسیما یا نهادی دیگر خلاف بی‌طرفی عمل می‌شود، حتما تذکر دهند.»

عباسعلی کدخدایی هم در پاسخ به این سوال که این تبلیغات زودهنگام و مطرح کردن اشخاص اگر از طرف صدا و سیما باشد، مصداق نقض قانون است؟ گفته است: «اگر صداسیما کسی را معرفی و برای او تبلیغ کنند به نظر می‌رسد که خلاف عمل کرده است. ولی اگر این فرد به عنوان کارشناس در برنامه حاضر شده باشد و در مورد موضوع دیگری هم صحبت کرده باشد؛ شاید بتوانیم از کنارش عبور کنیم.»

به هر روی به نظر می رسد در رابطه با این رویه رسانه ملی می توان چند نکته را در نظر گرفت؛ از یک سو ارائه تصویر تیره و تار از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور قبل از اینکه به ضرر دولت مستقر تمام شود ، نوعی کارنامه سازی مستند منفی برای نظام محسوب می شود و حتما عواقب آن برای کشور بسیار منفی خواهد بود.

در کنار این موضوع نباید فراموش کرد که در اختیار قرار دادن نابرابر آنتن تلویزیون به نامزدهای احتمالی یک جناح معمولا نتیجه منفی داده و سرانجامش آنگونه نبوده که طراحان آن تصور می کرده اند. به نظر می رسد رسانه ملی باید به وجه ملی خود بازگردد.

ادامه مطلب...

«دلیلی ندارد که نماینده‌ای که مطابق قانون اساسی انتخاب شده از شورای نگهبان قانون اساسی بترسد. کمااین‌که شورای نگهبان هم در اعمال و اعلام نظر خود نباید بترسد.»

به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «در سخنان اخیر رییس مجلس شورای اسلامی در واکنش به ابهام‌افکنی درباره سقف مصوبه حقوق کارکنان دولت یک نکته سیاسی چندان که جا داشت، مورد توجه قرار نگرفت.

علی لاریجانی از این که مصوبه مجلس درباره سقف حقوق کارکنان و متخصصان به گونه‌ای تفسیر شد که انگار ۶۰ درصد اضافی شامل مدیران می‌شود، خشم گرفت و به منتقدان گفت: «چرا به شورای نگهبان ایراد نمی‌گیرید، لابد از رد صلاحیت خود می‌ترسید!»

در واقع انتقاد رییس مجلس سه محور داشت: نخست این که به گونه‌ای تبلیغ شده که انگار مجوزها و استثناهای مجلس شامل مقامات می‌شود؛ حال آن که تنها برخی مانند پزشکانی در حد جراحان شاغل در مناطق محروم را دربرمی‌گیرد. دوم این که این گونه القا شد که مجلس در روز بعد عقب‌نشینی کرده؛ در حالی که تنها به رفع ایراد شورای نگهبان پرداخته است. نکته سوم این بود که خطاب به منتقدان و مشخصا یک طیف سیاسی که در قالب جبهه تازه تاسیس فعالیت انتخاباتی شروع کرده، تصریح کرد: «جانماز آب نکشید!» یعنی از سابقه و عملکرد آنان آگاه است و می‌داند خودشان که امروز داعیه‌دار جرح و تعدیل در دریافتی‌ها شده‌اند، پیش‌تر چقدر دریافت می‌کرده‌اند.

طبعا رسانه‌ها به این جنبه‌ها توجه بیشتر نشان دادند چون عتاب و خطاب مستقیمی در آن مستتر بود و آشکارا مدعیان رطب‌خورده‌ای را که منع رطب می‌کرد، آماج سرزنش قرار می‌داد و در عین حال در جایگاه یک اصولگرای میانه، اصولگرایان رادیکال را که به فضاسازی علیه مجلس پرداخته بودند، می‌نواخت و دو نکته پیش گفته را به آنان یادآور می‌شد و اولا «چرا دروغ می‌گویید» و منظور او این بود که استثناها شامل مدیران نمی‌شود و ثانیا «چرا جانماز آب می‌کشید»، به این معنی که تظاهر می‌کنید و در عالم واقع باور ندارید یا خود عمل نمی‌کنید و می‌شناسم‌تان.

اما این گفتار می‌خواهد بر آن بخش نقل شده در ابتدا انگشت بگذارد: «چرا از شورای نگهبان ایراد نمی‌گیرید. لابد از رد صلاحیت خود می‌ترسید!» اما آیا واقعا یک نماینده مجلس باید به خاطر اظهار نظر و ایفای وظایف نمایندگی نگران تأیید صلاحیت خود در دوره بعد باشد؟ آیا شورای نگهبان به جز استعلام از نهادهای مرتبط با تعیین صلاحیت بر پایه اظهار نظرها هم تصمیم می‌گیرد و به زبان ساده‌تر آیا نماینده باید از شورای نگهبان بترسد؟

اگر این سخن واقعیت داشته باشد و نمایندگان از شورای نگهبان بترسند، جای تأمل بسیار دارد. به یاد آوریم که بنیانگذار این نظام و رهبر فقید انقلاب از هیچ شخصیت تاریخی به اندازه سیدحسن مدرس تجلیل نکرده است. مدرس هم نماد مجلس و پارلمانتاریسم بود و جالب است که بدانیم مدرس می‌توانست مانند دوره اول در همان هیاتی باشد که مطابق متمم قانون اساسی ماموریت اطمینان از عدم مغایرت با شرع اسلام را بر عهده داشت ولی ترجیح داد نماینده مجلس شود و مادام که امکان نمایندگی داشت، این وظیفه را واننهاد.

نماینده نباید بترسد. یکی از اهداف مهم انقلاب ۱۳۵۷ همین بود: ترس‌زدایی. انقلاب‌ها علیه ترس شکل می‌گیرند. تولید ترس با روح دموکراسی سازگار نیست. کار شورای نگهبان این است که مصوبه مجلس را بررسی کند که با شرع و قانون اساسی مغایرت نداشته باشد (مغایرت نداشتن کافی است و الزامی به انطباق نیست) و کار دیگر نظارت بر اجرای انتخابات و رسیدگی به شکایات و از دهه دوم جمهوری اسلامی با تفسیر «استصوابی» از مفهوم « نظارت» تأیید صلاحیت کاندیداها و از الف تا یای انتخابات را نیز بر عهده گرفته است. اما اگر همه امور طبق روال باشد دلیلی برای ترس وجود دارد؟

رییس مجلس البته طعنه زده اما در هر شوخی یک نیمه جدی وجود دارد. به زبان ساده اگر نماینده بترسد چگونه می‌تواند نمایندگی کند؟

از دیرباز تا کنون البته یکی از مهم‌ترین ابزارهای کنترل تولید ترس بوده است. دانش‌آموز با ترس از نمره، دانشجو با ترس از مشروط شدن، کارمند با ترس از اخراج، زن با ترس از طلاق، فعال سیاسی با ترس از زندان و مانند اینها. ترس اما همیشه جواب نمی‌دهد و گاهی به ضد خود بدل می‌شود و مدام نمی‌توان ترس را تولید و بازتولید کرد. واقعا اگر نماینده مجلس نگران تأیید صلاحیت خود در دوره بعدی باشد، چگونه می‌توان انتظار داشت به وظایف خود عمل کند؟ جا دارد خود شورای نگهبان توضیح دهد و رفع ابهام کند.

با این همه اشاره هوشمندانه رییس مجلس می‌تواند باب تازه‌ای بگشاید و از این منظر قابل توجه است؛ چرا که قوه مقننه در ایران دو رکن دارد: مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی و دلیلی ندارد که نماینده‌ای که مطابق قانون اساسی انتخاب شده و قرار است بر پایه قانون اساسی قوانین عادی را تصویب می‌کند، از شورای نگهبان قانون اساسی بترسد. کمااین‌که شورای نگهبان هم در اعمال و اعلام نظر خود نباید بترسد و شرع و قانون اساسی را باید معیار قرار دهد و نهایت این است که مصوبه‌ای را مغایر می‌شناسد و به مجمع تشخیص مصلحت می‌رود تا از منظر مصلحت ارزیابی شود. درباره تعیین صلاحیت‌ها هم مراجع مربوطه نظر می‌دهند و وقتی مستند به آنها و قابل پیگیری باشد آنجا هم دلیلی برای ترس وجود ندارد.

این ترس یا واقعی است یا ذهنی. اگر واقعی است زیبنده قوه مقننه نیست و اگر ذهنی است و واقعی نیست ترس‌زدایی ضرورت دارد.

با ترس نه می‌توان با فساد مقابله کرد نه می‌توان نظارت را به تمامی اعمال کرد. این ترس چه واقعی و چه ذهنی زیبنده مردمانی نیست که دین را نیز با عرفان و عشق آمیخته‌اند و خدا را نه از سر ترس که چون محبوب می‌پرستند.»

ادامه مطلب...

   همزیستی نیوز -  در راستای ارسال نامه احمدی نژاد به ترامپ فرزین پورمحبی در وبلاگ خود نوشته است:

   عالی جناب محمود جان؛ احمدی نژاد
   علیک سلام


   راستش را بخواهی من خیلی حوصله خواندن نامه های بیشتر از 100 کلمه ای رئیس جمهورهای فعلی را ندارم چه برسد به خواندن نامه های 3300 کلمه ای رئیس جمهور های قبلی! اما      وقتی خواندم که به دو رئیس جمهور قبل از من هم نامه نوشته بودی و آنها محل نگذاشته بودند با خودم گفتم حتما جوابت را بدهم چون من هم مثل خودت لجبازم و دوست دارم درست          برعکس رئیس جمهورهای قبل از خودم، عمل کنم! از جمله در همین نامه ننوشتن.

   باز هم اگه راستش را بخواهی آنطور که امیدوار بودی نامه ات تاثیر گذار نبود چون معمولا چیزی تاثیر می کند که تازه و نو باشد و یا حداقل آدم کمتر آنرا شنیده باشد اما اگر نارحت نمی          شوی باید بگویم من همه حرفهایت را بیشتر از صد بار شنیده بودم و برایم تازگی نداشت با این فرق که دراین نامه از نبودن همجنس گراها در ایران چیزی نگفته بودی!

   در قسمتی از نامه ات اشاره کرده بودی نامه ات مطلقا سیاسی نیست و فقط نامه یک انسان به یک انسان است. راستش این جمله ات هم برایم عجیب بود چون وقتی تاکید می کنی        نامه یک انسان به انسان است آدم به خودش شک می کند که مگر قرار است به جز دو انسان چه موارد دیگری بهم نامه بنویسند!
   در ضمن، وقتی می گویی نامه ات مطلقا سیاسی نیست لطفا دقیقا مشخص کن که منظورت کدام قسمت نامه ات هست. چون من نامه ات را چند بار زیر و رو کردم و باز نفهمیدم کجایش      غیر سیاسی است. بگذریم!

   شما در جایی با افتخار اشاره کرده بودی که کشور شما قرن ها جهان را مدیریت کرده و حتی چند باری از خودتان شنیده بودم که خیلی دوست دارید جهان را مدیریت کنید. اما بعد به قول      خودتان یک سوال اساسی پرسیده بود که چرا آمریکا جهان را مدیریت می کند؟! خب؛ اگر چیزی خوب است برای ما هم خوب است و این دیگر سوال کردن ندارد. ما هم مثل شما دوست        داریم جهان را مدیریت کنیم و ظاهرا این فقط مرگ است که اگر خوب است برای همسایه است!

   در جای دیگری از نامه تان هم به این موضع اشاره کرده بودید که جمعیت میلیونی نخبگان و دانشمندان شما در پیشرفت آمریکا تاثیر زیادی داشته است. اولا این نظر لطف شماست که می      گویید ما پیشرفت داشته ایم چون معمولا می گفتید که وضعمان چندان تعریفی ندارد. دوما از اینکه شما نخبگانتان را بعد از آموزش و صرف هزینه به کشور ما می فرستید خیلی از شما            سپاسگزارم و امیدوارم همچنان به فرار مغزهایتان افتخار کنید و بر سر ما منت بگذارید.

   در مورد عزت زنان در آمریکا گفته بودید باید بگویم که من هیچکس را بیشتر از خودم در این مورد خاص سراغ ندارم که به زنان عزت می گذارد(!) اگر منظورتان رفتار من با هیلاری کلینتون است    باید بگویم آن یک مورد استثنا بوده و من هم امیدوارم مثل کشور خودتان به این سوال پاسخ داده نمی شد که بالاخره «رجل سیاسی مرد است یا زن؟» چون در اینصورت اینهمه از طرف          هیلاری اذیت نمی شدم.

   شما به وجود 70 میلیون فقیر در آمریکا هم اشاره کرده بودید و همچنین به فساد و تبعیض و ... راستش را بخواهید الگوی من شما هستید و من می خواهم مثل خودتان سوالتان را با سوال    جواب بدهم و از شما بپرسم : ما هر آنچه گویی هستیم. آیا تو چنان که می نمایی هستی؟
   این قبول که همیشه ممه ما را لولو می برد و بعدش هم ما آب را می ریزیم آنجا که می سوزد اما وقتی دکل از دریا و پول ها از خزانه تان میلیارد میلیارد در روز روشن غیب می شوند جسارتا    شما معمولا در این مواقع چه تدبیری اتخاذ می کنید؟ به قول خودت هر وقت نتیجه انتخابات بر خلاف روال معمول می شود شر می شود و ما هم مشکلات فعلی را به حساب همین می        گذاریم.

   کلا حرف و حدیث زیاد است و بیش از این مزاحمتان نمی شوم فقط می خواستم به اعتماد به نفس تان تبریک بگویم و از اینکه در هر موردی نظر می دهید تشکر کنم اما این درست که بنی      آدم اعضای یکدیگرند اما همه اعضای بدن هم، لزوما کاری به کار هم ندارند مثلا غده هیپوفیر هیچوقت سر به سر بصل النخاع نمی گذارد.

   ای نامه که می روی به سویش ...... حرف های مرا برسان به گوشش

   مریدتان در همه موارد: دونالد ترامپ.

   منبع: خبرآنلاین

پیشخوان

آخرین اخبار