ادامه مطلب...

با تدریس موثرِ آقای وُکب/

وکب کنسرت چیست؟

وکب کنسرت اسمی است که برای  یک شیوه آموزشی خاص ، نوین و کاملا متفاوت در نظر گرفته شده .

آموزش کدینگ کلمات و اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی با استفاده از طنز ، کاریکاتور و موسیقی در دستور کار این شیوه نوین است .

متاسفانه ذهنیت خیلی از افراد به یادگیری زبان انگلیسی مثبت نیست و این به دلیل سیستم آموزشی خشک و کسل کننده و استرس زایی است که ما از کودکی در مدارس تجربه میکنیم.

نیاز سفیر برای ایجاد انگیزه در افراد برای یادگیری،  خدمات قابل توجهی را تا به این لحظه  ارائه داده .بار دیگر  ما آقای وُکب را به قشم میاوریم .دکتر ایمان پندی استاد خلاق و پر نشاطی است که میزبان حضور گرمش در جزیره قشم خواهیم بود.

در وکب کنسرت شرکت کنندگان با محیطی کاملا صمیمی و به دور از استرس مواجه میشوند و چون روش مفرح است، با اشتیاق زبان یاد میگیرند نه با زور و اجبار‌. برای شما جالب نیست در محیطی زبان یاد بگیرید که مثلا مهدی مقدم میخواند یا مهران رجبی شوخی میکند؟؟؟( این دو هنرمند، میهمانان اولین وکب کنسرت ایران بودند).

شیوه آموزشی در وکب کنسرت به صورتی است که از کودک ۹ ساله جوان ۲۵ ساله و فرد ۷۰ ساله درآن میتواند شرکت کند .‌از هر قشر و سنی که باشید از این همایش جواب میگیرید.

اولین وکب کنسرت آموزشی پژوهشی تافل در ایران با حضور میهمانان عرصه طنز و موسیقی و با هدفِ آموزشِ تمام لغات کتاب تافل و با ارائه گواهینامه مورد تایید وزارت علوم  طی روزهای یکم، دوم و سوم آذر ماه در تالار آیینه (سالن سینمای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ) برگزار خواهد شد.

برای ثبت نام زمان را از دست ندهید .منتظرتان هستیم .

آموزش کدینگ لغات در کنسرت وکب کدینگ تافل توسط دکتر ایمان پندی

1تا 3 آذر 96

تالار آیینه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی

معجزه را احساس کنید!

امروز بلیط را با تخفیف استثنایی بخرید!

نیاز سفیر قشم مجری اولین کنسرت آموزشی تافل در ایران

07635244810

09359057086

@NiazSafir

 اگر قصد شرکت در آزمون های بین المللی از جمله TOEFL، ESOL,IELTSو یا آزمون های داخلی مثل EPT وMSRT دارید ...:

اگر قصد دارید مکالمه خود را تقویت و یا   پیشرفته تر کنید ..

اگر هیچ وقت سراغ یادگیری زبان انگلیسی نرفتید چون فکر میکنید مطالعه  زبان سخت و کسل کننده است ..

پیشنهاد میکنیم درشادترین، مفرح ترین و نو ترین کنسرت آموزشی کشور  شرکت کنید ...

به زبان علاقمند شوید

هر لحظه سورپرایز شوید

خوش بگذرانید و همه لغات کتاب تافل را بی هیچ دردسری از بر شوید ..

مدرک معتبر مورد تایید وزارت علوم دریافت کنید ..

وعده دیدار ما یکم،دوم و سوم آذر ماه 96

در تالار آیینه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی منطقه آزاد قشم

امروز بلیط را با قیمت استثنایی تهیه کنید.

 یعنی ما شمارو راهنمایی میکنیم ک چطور 51 هزار تومان از ما تخفیف بگیرید

آکادمی زبان انگلیسی و گردشگری نیاز سفیر قشم مجری اولین کنسرت وکب کدینگ تافل در ایران .

@NiazSafir

 ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

مطابق ماده 1 قانون حمایت از شرکت ها و موسسات دانش بنیان و تجاری سازی نو آوری ها و اختراعات مصوب 1389، شرکت و یا مؤسسه دانش بنیان شرکت یا مؤسسه خصوصی یا تعاونی است که به منظور هم افزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانش محور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاری سازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات) در حوزه فن آوری های برتر و با ارزش افزوده فراوان به ویژه در تولید نرم افزارهای مربوط تشکیل می شود.

   آیین نامه اجرایی قانون مزبور عبارت تجاری سازی را چنین تبیین نموده است: فعالیت های مرتبط با عرضه محصول یا خدمت جدید مبتنی بر ایده ها یا فن آوری های جدید که شامل تمامی فرآیندهای مرتبط از جمله ثبت اختراع، ارزش گذاری فناوری، اعطای امتیاز، انتقال و انتشار و کسب سایر فن آوری های مورد نیاز (مکمل) و پرداخت حق الامتیازهای مرتبط، جذب سرمایه و منابع (نمونه سازی، طراحی صنعتی فرآیند یا محصول جدید، انجام آزمون ها و دریافت تأییدیه های لازم، تولید آزمایشی، بازاریابی و رفع اشکال).

 این آیین نامه در ادامه، خدمات پشتیبانی تخصصی تجاری سازی را شامل فعالیت های مشاوره، مدیریت فن آوری، طراحی محصول و فرآیند، خدمات استانداردسازی، اندازه سنجی و خدمات آزمایشگاهی دانسته است.

   سطح فن آوری کالاها و خدمات دانش بنیان

   یکی از معیارهایی که در فرآیند ارزیابی و شناسایی شرکتهای دانش بنیان مورد توجه قرار می گیرد بررسی دانش بنیان بودن کالاها و خدمات ارائه شده توسط آن شرکت ها است. سطح فن آوری کالاها و خدمات دانش بنیان نیز باید در حوزه فن آوری های بالا یا متوسط به بالا باشد. به این معنا که دانش فنی طراحی و تولید نمونه آزمایشگاهی یا صنعتی محصول به دلیل پیچیدگی فنی از یکسو به سختی قابل کپی برداری و کسب آن از موانع اصلی ورود شرکت های دیگر به بازار و نیازمند تحقیق و توسعه قابل توجه توسط تیم فنی خبره برای کسب آن باشد و از سوی دیگر منجر به ایجاد بخش عمده ارزش افزوده محصول شده باشد.

     فهرست و حوزه های کالا و خدمات دانش بنیان

  کالاها و خدمات دانش بنیان به 14 دسته اصلی و دسته های اصلی نیز به زیر دسته ها تقسیم می شوند. که برخی از آن ها عبارتند از : 1- فن آوری زیستی در حوزه غذایی، کشاورزی دامی و گیاهی، صنعتی محیط زیست، زیست فن آوری مولکولی. 2- فن آوری نانو، 3- مواد پیشرفته شامل پلیمرها، سرامیکها ، فلزات، کامپوزیتها، 4- سخت افزارهای رایانه ای، برق، قدرت، الکترونیک، کنترل و مخابرات، 5-  فن آوری اطلاعات و ارتباطات و نرم افزارهای کامپیوتری، 6-  تجهیزات پیشرفته ساخت، تولید و آزمایشگاهی، 7- داروهای پیشرفته، 8 - وسایل، ملزومات و تجهیزات پزشکی، 9- هوا فضا مشتمل بر ماهواره، موشک و... 10- انرژی های نو 11- تجهیزات و مواد پیشرفته نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی، 12- خدمات تجاری سازی شامل خدمات مالی و سرمایه گذاری، خدمات توسعه بازار و...

    حمایت های قانونی از شرکت ها  موسسات دانش بینان

  در قانون حمایت از شرکت ها و موسسات دانش بنیان .... و آیین نامه اجرایی آن و سایر قوانین و مقررات، موارد مختلفی از حمایت ها منجمله تأمین تمام یا بخشی از هزینه تولید، عرضه یا به کارگیری نوآوری و فن آوری با اعطاء تسهیلات کم بهره یا بدون بهره بلند مدت یا کوتاه مدت بر طبق عقود شرعی پیش بین شده است.

   تشکیل صندوق نوآوری و شکوفایی جهت کمک به تجاری سازی نوآوری ها و اختراعات و شکوفا سازی و کاربردی نمودن دانش فنی از طریق ارائه کمک و تسهیلات قرض الحسنه و.... بخشی دیگراز این تمهیدات است. لیکن با عنایت به اینکه محور مقاله، جایگاه شرکت ها موسسات دانش بنیان و معرفی نهادهای حمایتی از آن ها در منطقه آزاد قشم است به بررسی پیشینه و سیر تحول این حمایت در جزیره قشم می پردازیم.

  مرکز بین المللی رشد قشم

  مرکز بین المللی رشد قشم که اساسنامه آن تحت عنوان اساسنامه مرکز رشد واحدهای فن آوری سازمان منطقه آزاد قشم به استناد مصوبه سال 1381 شورای گسترش آموزش عالی، در سال 1384 تصویب و به تایید وزیر علوم، تحقیقات و فناوری رسیده، مرکزی است تحت مدیریت متخصصین حرفه ای که بخشی از اهداف آن عبارتند از :

  ایجاد فضای لازم جهت گسترش و رشد واحدهای کوچک و متوسط دانش مدار و فن آور فعال در زمینه های فن آوری، تولید و توسعه محصولات و فرآیندهای فن آوری قابل عرضه به بازار، بسترسازی جهت تجاری کردن دست آوردهای تحقیقاتی، بسترسازی به منظور ایجاد فرصت های شغلی مناسب جهت جذب کارآفرینان و دانش آموختگان دانشگاهی در زمینه فن آوری، ایجاد زمینه کارآفرینی و حمایت از نوآوری و خلاقیت نیروهای جوان.

   در راستای این اهداف، اهم وظایف مرکز بین المللی رشد عبارتست از تلاش برای فراهم آوردن حمایت های قانونی و حمایت مالی از واحدهای مستقر در مرکز و ارائه خدمات مشاوره در راستای تبدیل ایده های نو به محصولات قابل تجاری شدن و تجاری سازی آن ها.

   بر مبنای اهداف تعریف شده برای مرکز بین المللی رشد قشم، تدبیر و دور اندیشی مدیرعامل محترم سازمان منطقه آزاد قشم جناب آقای مهندس مومنی در اعطاء بورسیه به دانشجویان بومی و سایر دانشجویانی که حائز شرایط هستند و استخدام ایشان در سازمان پس از فراغت از تحصیل، یک تفکر اقتصادی و قابل ستایش است.

   به موجب اساسنامه موصوف، موسس مرکز سازمان منطقه آزاد قشم است و با رویکرد فعالیت در عرصه بین المللی آن را تاسیس نموده است. در این راستا مرکز رشد قشم در سال 1394 عضو شبکه جهانی پارک های علم و فن آوری کشورهای اسلامی شده است و به عنوان تنها مرکز رشد بین المللی در سطح ایران دارای مجموعه کاملی از سرویس های پشتیبانی برای پیشرفت فعالیت های تجاری می باشد.

  فعالیت و خدمات مرکز بین المللی رشد قشم با توجه به قابلیت های موجود در قشم و مزایای منطقه آزاد قشم، بیشتر بر روی تجاری سازی یافته های پژوهشی، انتقال تکنولوژی و نیز بازاریابی بین المللی یافته ها و صادرات متمرکز شده است.

      پارک زیست فن آوری خلیج فارس قشم

    "مرکز رشد زیست فن آوری دریایی مشترک پارک زیست فن آوری خلیج فارس و دانشگاه هرمزگان"

   پارک زیست فن آوری خلیج فارس قشم در ساحل جنوبی جزیره قشم و در فاصله 15 کیلومتر از شهر قشم و در زمینی به مساحت 380 هکتار واقع شده است. فعالیت این مجموعه از سال 1376 با نام مرکز پژوهش های بیوتکنولوژی خلیج فارس آغاز و در سال 1387 با هدف تقویت شرکت های دانش بنیان، تحت عنوان پارک زیست فن آوری خلیج فارس قشم به فعالیت خود ادامه داده است.

  این پارک در راستای توسعه اقتصاد دانش محور، تولید ثروت از راه علم و حمایت از شرکت های دانش بنیان و ایجاد اشتغال در منطقه و با بهره گیری از تجربیات مرکز پژوهش های بیوتکنولوژی خلیج فارس و به استناد مصوبه وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری، فعالیت خود را آغاز نموده و اهداف آن عبارتند از:

  • توسعه اقتصاد دانش مدار و اشتغال زايي تخصصي. 2- افزايش ثروت در جامعه از طريق تجاري سازي نتايج تحقيقات و تحقق ارتباط بخشهاي تحقيقاتي، توليدي و خدماتي جامعه. 3- افزايش قدرت رقابت و رشد شركتهاي دانش محور. 4- كمك به جذب دانش فني و سرمايه هاي داخلي و بين المللي. 5- افزايش حضور و مشاركت تخصصي شركتهاي فن آور داخلي در سطح بين المللي. 6- حمايت از ايجاد و توسعه شركتهاي كوچك و متوسط فن آوري و حمايت از مؤسسه ها و شركتهاي تحقيقاتي و مهندسي نوآور با هدف توسعه فن آوري و كارآفرينی.

  رئیس پارک زیست فناوری خلیج فارس در سمینار آموزشی که در مهرماه 1395 برگزار گردید از حمایت این مجموعه برای جذب شرکت های دانش بنیان در حوزه های مختلف به ویژه در بخش آبزیان در منطقه آزاد قشم خبر داده و اعلام کردند هدف اصلی، تبدیل این پارک به یکی از بزرگ ترین پارک های زیست فن آوری منطقه است  و پرورش و تکثیر مرجان که علاوه بر جنبه زینتی، کاربرد دارویی نیز دارد و استفاده از ظرفیت های دریا برای تولید دارو، غذا و انرژی از برنامه های این پارک است.

   پارک زیست فن آوری خلیج فارس قشم در سال های گذشته جهت نیل به اهداف خود مبادرت به تنظیم تفاهم نامه های متعدد منجمله تفاهم نامه با دانشگاه جندی شاپور اهواز برای تولید داروهای دریایی و تفاهم نامه با دانشگاه هرمزگان برای ایجاد مرکز رشد زیست فن آوری دریایی نمود که متعاقب این مهم، "مرکز رشد زیست فن آوری دریایی مشترک پارک زیست فن آوری خلیج فارس و دانشگاه هرمزگان" در آذرماه سال 1395 با هدف حمایت از شرکت های دانش بنیان و اشخاص صاحب ایده در حوزه زیست فن آوری دریایی و پرداختن به اقتصاد دریا محور در قشم تأسیس گردید.

  لازم به ذکر است مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم در بازدید سال 1395 از پارک زیست فن آوری خلیج فارس قشم با اشاره به وظایف و اهداف تعریف شده برای مناطق آزاد در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، حول محور انتقال فن آوری های پیشرفته، گسترش و تسهیل تولید، افزایش صادرات و... آمادگی سازمان را برای ارائه خدمات عمرانی به این پارک اعلام کردند و ایجاد یک بخش منسجم و مستقل از شرکت های دانش بنیان را برای شتاب در روند توسعه منطقه ضروری دانسته و از ریاست و کارشناسان این مجموعه علمی خواستند با ایجاد یک واحد متشکل، تلاش خود را برای تبدیل قشم به برند مهم زیست فن آوری ایران و برند شرکت های دانش بنیان کشور و منطقه به کار گیرند.

   حاصل این مختصر

   نظر به موارد پیش گفته، با تدقیق در ظرفیت های قانون چگونگی اداره مناطق آزاد تجاری-صنعتی که تولید و صادرات کالاهای صنعتی و تبدیلی و همچنین حضور فعال در بازارهای جهانی و منطقه ای را به عنوان بخشی از اهداف و فلسفه تشکیل منطقه آزاد ذکر کرده است و با توجه به تدوین برنامه های 10 گانه حمایتی از شرکت های دانش بنیان در قشم در مهرماه 1396 مشتمل بر واگذاری اراضی، کمک هزینه های نمایشگاهی، حمایت از صادرات، مشوق های هزینه ها و عوارض، تجاری سازی محصولات تولیدی، زنجیره های ارزش و تامین، تقدیرهای سالانه، معافیت عوارض ورود محصولات و مراکز استقرار و... جایگاهی شایسته و آینده ای روشن برای شرکت های دانش بنیان در قشم قابل تصور است.

   در پایان لازم به توضیح است کشورعمان که نزدیک ترین فاصله دریایی آن با ایران از طریق قشم و حدود 60 کیلومتر است به دلیل موقعیت سوق الجیشی و قرار گرفتن در خلیج عمان و تنگه هرمز، بهترین مسیر برای دسترسی ایران به بازار شمال آفریقا می باشد. در این راستا موقعیت جغرافیایی قشم وعمان نسبت به یکدیگر که نقطه آغاز و اتصال کریدور شمال-جنوب هستند و وجود اسکله کاوه در قشم وهمچنین طرح ساخت شهرک صنایع دریایی در قشم که در دستور کار سازمان منطقه آزاد قشم قراردارد حائز اهمیت می باشند. ماده واحده قانون موافقت نامه تاسیس دالان حمل و نقل بین المللی بین دولت های ایران، عمان، ترکمنستان و ازبکستان تایید و تاکید بر این مهم است.

فرشاد قاسمی

وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی

دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق تجاری اقتصادی بین المللی دانشگاه تهران

www.themisisland.com

 

منابع: سایت معاونت علمی و فن آوری ریاست جموری-  سایت سازمان منطقه آزاد قشم -  سایت مرکز بین المللی رشد قشم - سایت پارک زیست فن آوری خلیج فارس قشم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب...

  کوره خورشید٬ آفتاب مذاب را بی‌محابا بر تن شهر روان می‌کرد٬ بی‌اعتنا به عرق پیشانی مردم کوچه و خیابان و چشم‌های تنگ شده عابران. خورشید وسط آسمان را نشان کرده بود و بالا می‌آمد٬ انگار می‌خواست مانند مردمک چشم آسمان٬ شهر را به نظاره بنشیند٬ کوره‌ای جوشان که هوس دیدن داشت!

  از فراز تپه مشرف به شهر هم جمعه به چشم می‌آمد. شهری کوچک که هیچ‌وقت برایم معلوم نبود پدرانم چرا این گوشه از کویر را برای ماندن و خانه ساختن انتخاب کرده‌اند؛ دامنه کویر و ماسه‌زارهای بی‌انتها٬ تندبادهایی که ذرات ماسه را مانند ساچمه‌های آتشین بر سیمای شهر می‌نواختند٬ شب‌های سرد و روزهای داغ و باریکه آبی که با رشته قناتی طولانی از دل کوه بیرون کشیده بودند و به شهر می‌رسید٬ از نظر من این‌ها همه دارایی‌های شهرم بودند.

  گلدسته‌های مساجد هنوز طنین اذان صبح را داشتند و بی‌تاب ظهر بودند. بجز گلدسته‌ها و چند درخت و چند عابر٬ نشان دیگری از حیات در شهر نبود انگار شهر آهسته آهسته در آفتاب مذاب کوره خورشید ذوب می‌شد!

  یاد خاطرات بچگی‌ام و اردوهای مدرسه در روزهای جمعه افتادم که تا فراز همین تپه هم بوی نان تنورهای چوبی مشام گرسنه و خسته‌مان را برای برگشتن به خانه قلقلک می‌داد. از فراز همین تپه ده‌ها و صدها بار نخل‌های نخلستان‌مان را در حاشیه شهر کوچک‌مان شمرده بودم و گاهی به باغ‌های همسایه که درخت‌هایشان بیشتر بود حسادت کرده بودم٬ ولی حالا می‌دیدم که نخلستان‌ها کم و کوچک و رنگ‌پریده شده‌اند.

  سؤالی که مدت‌ها ذهنم را اشغال کرده بود دوباره از گوشه ذهنم بالا می‌آمد و پررنگ می‌شد٬ مثل آفتاب روز جمعه. برای اولین‌بار خیمه سنگین سؤال بی‌جواب زندگی‌ام لرزید!

  قدم‌هایش مواج در باد آمد و لبخندش سراپرده‌ای بر افکارم کشید. امواج حضورش در باد و آفتاب سایه‌ای امن بر نگاهم انداخت و پرسید: «به چی فکر می‌کنی؟ نیم ساعته ساکت به شهر خیره شدی!»

  با لبخندی ساختگی اما به خنکای حضورش جواب دادم: «به اولین کسی که به این گوشه کویر اومد و خونه ساخت و بعد قنات کشید و بعد درخت کاشت و بعد خودش هم هم‌پای درخت‌ها ریشه کرد و حالا همه ریشه‌ها با هم دارن خشک میشن٬ ریشه درخت‌ها و اجدادمون توی این شهر!»

  نگاه دیگری به شهر انداخت٬ نه از جنس نگاهی که ناچار شود در حضور پر حجم خورشید چشم تنگ کند. نگاه دیگرش را در شهر چرخاند و گفت: «بیا یه جور دیگه به مسأله نگاه کنیم!»

  از روی تکه سنگی که نشسته بودم بلند شدم٬ اما دلم می‌خواست هم‌چنان در سایه پر موجش باشم. ذهنم را هم‌چنان در سراپرده حضورش نگاه داشتم و چهره‌ام را به باد و ماسه‌های ساچمه‌سان و آفتاب سپردم و گفتم: «خودم این‌قدر به این مسأله فکر کردم که دیگه صورت مسأله کهنه شده٬ شما بگو!»

  بعضی کلماتش را باد می‌برد به سمت درخت سدر پیر شهر در همسایگی چند گلدسته و یک گنبد سبز٬ جایی که نگاهش زیارت می‌کرد. همراه با موسیقی باد می‌شنیدم که شهرمان اول خانه نبوده٬ شهرمان اول درخت و یک قبر گمنام بوده و بعد خانه و خشت. شنیدم که می‌گفت؛ شهر پیری دارد که حکایت گلدسته‌ها و گنبد و درخت پیر شهر را می‌داند. صدایش با باد مرا به دیار بچگی و گذشته برد. او می‌گفت و من پیر شهر را به یاد می‌آوردم و تجسم می‌کردم٬ سال‌ها بود که ندیده بودمش از اوایل جوانی که از شهر برای تحصیل و کار رفته بودم. در فکرم می‌دیدمش با همان شال سبز و ریش سفید و عبای پشمینه‌اش٬ با همان لبخند آرام که مردم شهر در هر نوبت نماز می‌گفتند؛ سلام سید خضرة! و اسمش هم مانند خودش سبز بود و با ریشه.

  باد موج حضور را به یادم آورد و کلام را پی گرفتم٬ کلامی که در باد و با باد قصه آشنایی می‌گفت؛ بیابانی بود و درختی که بی‌حضور آبیِ ‌آب٬ سبز بود و تپه‌های رونده ماسه آزارش نمی‌دادند٬ شاخسارش آشیانه پرنده‌ها و سایه‌اش پذیرای زائران مزار بی‌نام و نشان کنارش بود. هرکس که دلش یک گریه بی‌بهانه می‌خواست از دور و نزدیک زیر سایه درخت می‌آمد و دل سبک می‌کرد و می‌گریست بی‌آن‌که بداند برای چه٬ بی‌آن‌که غمگین شود٬ بی‌آن‌که...

  روزی که یکی بود و یکی نبود٬ کسی آمد که دلش از گریه سیراب نمی‌شد٬ خواست بماند و هر روز ببارد تا دلش سبز بماند٬ پس به مانند هاجر سعیِ آب کرد و چون پدرش قنات کشید و آب آمد و خاک خشت شد. برای کعبه دلش گنبد ساخت و بعد خانه‌ای و بعد کتیبه‌ای نوشت و آب را وقف سبزی دل زائران درخت و مزار بی‌نام و نشان کرد. یک روز صبح که هوای گریه دلش را می‌فشرد برخاست و دید گنبد دل‌ساخته‌اش سبزرنگ شده. کم‌کم مردم آمدند و خشت ساختند و خانه کردند و مزارع و نخلستان و... خلاصه سایه درخت و گنبد شد شهر مردمان دل‌سبز.

  داستان در باد طواف می‌کرد و چشم‌هایم برای شنیدنش٬ زائر گنبد سبز شهر بود٬ زیارتی که طوافش با سکوت پایان داستان همراه شد٬ بی آن‌که کلاغی خواب کبوتری را برآشوبد!

  نگاهش کردم و گفتم: «کاش همت سید خضرة دوباره کمک کنه و بی‌آبی تموم بشه!»

  این‌بار خندید و گفت: «من از بچگی توی همین شهر بزرگ شدم مثل خودت٬ نه آب قنات کم شده و نه بیشتر. سید خضرة میگه آب کم نشده٬ طمع باغ‌ها زیاد شده. سید خضرة میگه بالای کوهی که توی دلش قنات زدن نه برف هست و نه بارون زیادی میاد اما قنات همیشه آب داره. سید خضرة میگه چشمه‌ای که وقف گنبد بی‌نام و نشونه که خشک و کم‌آب نمی‌شه!»

  به اطراف نگاه کردم٬ به دریچه‌های قنات که مثل قطار خفته در ایستگاه ابدی از فراز تپه مشرف به شهر در چشم می‌نشست٬ انگار باز هم سید خضرة درست گفته بود. حالا با تمام درس‌های دانشگاهی که خوانده بودم و تجربیاتم می‌دانستم چشمه این قنات از جایی به ‌غیر از آب سفره‌های زیرزمینی و آب برف و باران می‌جوشد و این شهر دامنه کویر را سیراب می‌کند٬ تازه می‌دیدم از جایی در باور وقف‌کننده قنات٬ این چشمه جوشش دارد٬ مثل چشمه زمزم!

  حالا به نظرم آفتاب ظهر جمعه٬ شهر را ذوب نمی‌کرد٬ شهر همان شهر بود با همان آدم‌های آرام و صبور!

  ساکت و مواج در باد از شیب تپه به پایین می‌رفت. نزدیک از دست رفتن صبوری گلدسته‌ها بود. در باد صدای جوشیدن چشمه قنات به گوشم می‌آمد و دسته‌ای پرنده که آب می‌خوردند. جایی در گوشه ذهنم کسی می‌گفت؛ گوش کن... صدای جوشیدن چشمه زمزم و خنده‌های اسماعیل(ع) را می‌شنوی؟! و من بودم در میان صدای شیرین شدن خرماهای روی نخل و صدای نعلین‌های سید خضرة در تنگِ آخرین پیچِ کوچه گنبد قبر گم‌نام و صدای سبز شدن دوباره باورها!

  گلدسته‌ها خطبه زمزمه می‌کردند٬ اما حالا می‌دانستم گلدسته‌ها نوای شبستان را در باد به دست قاصدک‌ها می‌سپارند و دویدن ممکن است خواب باورها را بر هم بزند!

برگرفته از داستانی عامیانه از دیار شهیدان گمنام همیشه تاریخ ایران‌زمین٬ خوزستان. با اندکی تغییر بی‌آن‌که صدای نعلین‌های سید خضرة در گفتار ذوب شود!

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - امام جمعه اهل سنت قشم گفت: طلسم بی آبی در روستاهای جزیره قشم با درایت و پشتکار مدیرعامل سازمان منطقه آزاد شکسته شد و امروز بیشتر روستاهای این جزیره از نعمت آب شرب سالم برخوردارند.

به گزارش روابط عمومی سازمان منطقه آزاد قشم، شبخ عبدالرحیم خطیبی با اعلام این مطلب در آئین افتتاح درمانگاه خلیج فارس در روستای جی جیان و در حضور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و استاندار و چهار تن از نمایندگان هرمزگان در مجلس شورای اسلامی، افزود: سه نهضت بسیار مهم و ارزشمند شامل آبرسانی به روستاها، راه سازی و بهداشت و درمان از جمله خدمات ماندگار مدیرعامل سازمان منطقه آزاد در جزیره قشم است. 
وی ادامه داد: ۷۰ درصد روستاهای جزیره قشم در یک اقدام انقلابی صاحب آب شرب سالم شده اند و تلاش برای آبرسانی به بقیه روستا ها هم در جریان است.
امام جمعه اهل سنت قشم از خدمات گسترده راه سازی و آسفالت جاده ها و راه های دسترسی به روستاها به عنوان نهضت دوم خدمات مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم نام برد که موجب کاهش شدید تصادفات جاده ای در این منطقه شده است. 
او کارهای انجام شده در حوزه بهداشت و درمان را از دیگر خدمات ماندگاری نام برد که با نگاه ویژه حمیدرضا مومنی در این جزیره محقق شده است و گفت: با همت والای مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم هم بیمارستان پیامبر اعظم (ص) در شهر قشم و هم درمانگاه خلیج فارس روستای جی جیان که متروکه شده بود، راه اندازی شد. 
شیخ خطیبی اظهار امیدواری کرد که در این مرکز با توجه به قرار گرفتن مردم جزیره در میان آبهای خلیج فارس خدمات مناسب درمانی به مردم ارائه شود تا نیازی به خروج بیماران از جزیره وجود نداشته باشد.
بنا به این گزارش، سازمان منطقه آزاد قشم با ۲۶ میلیارد ریال هزینه در یک اقدام جهادگونه با ۴۸۰ ساعت کار شبانه روزی با بازسازی، خرید و نصب تجهیزات و فضاسازی محیط پیرامونی درمانگاه خلیج فارس در روستای جی جیان جزیره قشم را با هدف خدمت به مردم غرب جزیره به بهره برداری رساند.
در طبقه همکف این مرکز، درمانگاه های عمومی و تخصصی، آزمایشگاه، دیالیز، اورژانس شبانه روزی، رادیولوژی، فیزیوتراپی، دندانپزشکی و سونوگرافی قرار دارد و قرار است تا ۲۲ بهمن امسال با ایجاد بخش های بستری، اتاق عمل، زنان و زایمان در طبقه اول این درمانگاه خدمات این مجموعه از درمانگاه به بیمارستان ارتقا یابد.
درمانگاه خلیج فارس سال 1374 در روستای جی جیان قشم ساخته شد اما پس از خسارت های ناشی از زلزله های 6 ریشتری سال 1384 و 86 نتوانست فعالیت خود را به روال سابق بازگرداند.
روستای جی جیان در 45 کیلومتری شهر قشم واقع است.

ادامه مطلب... همزیستی نیوز - مدیر مجموعه «باغ آیین های زینت» از معرفی آیین های سنتی جزیره قشم در برنامه ای تحت عنوان «اتوبوس شادی» در شهرهای تهران، اصفهان و بندر انزلی خبر داد.

به گزارش روابط عمومی منطقه آزاد قشم زینت دریایی در این باره گفت: برنامه «اتوبوس شادی» از شنبه هفتم مرداد ماه در منطقه پامنار تهران شروع شده و سپس در پارک آب وآتش، نیاوران، برج میلاد وسپس شهرهای اصفهان و بندر انزلی ادامه پیدا می کند.
وی ادامه داد: این برنامه شامل معرفی آیین های سنتی، صنایع دستی، موسیقی جوفتی، موسیقی درمانی، غذاهای بومی و محلی، نمایش خیابانی و همخوانی بانوان است.
به گفته دریایی گروه گردشگری باغ آیین های زینت با هدف ارتقای گردشگری در جزیره قشم و درآمدزایی از این صنعت پاک در روستای سلخ پایه گذاری شده و با راه اندازی باغ آیین ها و کاشانه مهمان به کار خود ادامه می دهد.
وی بیان کرد: تجربه برگزاری برنامه هایی همچون اتوبوس شادی را در کشورهای اروپایی به دست آورده و تاکنون در هشت جشنواره بین المللی حضور داشته است.
مدیر مجموعه «باغ آیین های زینت» اظهار امیدواری کرد با راه اندازی برنامه های این چنینی علاوه بر معرفی فرهنگ غنی و بی بدیل جزیره قشم به مردمان ایران زمین، اقتصاد روستای سلخ نیز توسعه پیدا کند.
دریایی با تقدیر از حمایت های سازمان منطقه آزاد قشم، افزود: حمایت های مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم موجب شده تا جزیره نشینان به این باور برسند که توانایی ایجاد تحول در زندگی خود با استفاده از صنعت گردشگری را دارند.
بنابراین گزارش برنامه اتوبوس شادی از هفتم مرداد 96 به مدت سه روز از ساعت پنج عصر تا 11 شب در خیابان پامنار، روبروی مسجد آیت الله کاشانی، مجتمع برمیش برگزار می شود و زمان و مکان دقیق برنامه در سایر مناطق نیز متعاقبا اعلام خواهد شد.

ادامه مطلب...

                                                                                         تاج محمد  کاظمی:

یک زن، یک مرد و کروکودیل، سه ضلع یک مثلث، مثلثی که برای اولین بار در سال 1389 در قلب خلیج فارس تحت عنوان مزرعه کروکودیل نوپک قشم شکل گرفت. مژگان روستایی34ساله، بهروز سالاروند38ساله و هشت سر کروکودیل 8 ساله، هفت سال پیش در زیر آفتاب سوزان وسط دریا، در جزیره محروم و خالی از هرگونه امکانات "هنگام" و در میان مردمی خونگرم اما محروم، بنای یک مجموعه ای را کلید زدند که امروز بعد از 7سال به برند قشم تبدیل و آوازه اش نه تنها در ایران که در جهان طنین انداز شده است.

"همانطور که کیش به پارک دولفین هایش می نازد، ما هم در قشم به پارک کروکودیل هایمان می نازیم" این را مژگان روستایی، متولد سال 1362 اصفهان، مدیرعامل شرکت مزرعه نوپک قشم می گوید و اضافه می کند: "البته این جمله را من نمی گویم، بلکه این جمله را سرپرست سابق سازمان منطقه آزاد قشم، دکتر شعبانی فرد گفت، جمله ای که تمام خستگی های مان را از تن مان بیرون کرد."

*به نظر می رسد خستگی برای این زن جوان، معنا و مفهومی متفاوت از زنان دیگر هم سن و سالش دارد، چرا که از زمان فارغ التحصیل شدن از دانشگاه و ازدواجش در10 سال پیش، برخلاف اکثر زنان دیگربه جای اشتغال در خانه یا اداره و کارخانه، وارد ماجرایی شده است که نه تنها اکثر زنان بلکه اکثر مردان هم جرات و رغبت ورود به آن را ندارند، بدیهی است در چنین شرایطی، خستگی برای مژگان روستایی، خستگی از جنس صرفا زنانه اش نیست!

ماجرای ورود این زوج جوان به دنیای حیوانات، آن هم نه حیوانات بومی و اهلی که حیواناتی وحشی و نه چندان شناخته شده، ماجرایی شنیدنی است.

 "من و همسرم هر دو در تهران سرکار می رفتیم، من در یک شرکت تولید مواد بیولوژی کار می کردم و همسرم نیز یک شرکت تولید چرم و مواد شیمیایی داشت، هردوعلاقه چندانی به کارمندی و پشت میزنشینی نداشتیم، دنبال فرصتی بودیم که بزنیم به دل کوه و دریا یا جنگل و بیابان، ما عاشق طبیعت بودیم و بیزار ازهیاهوی شهر و زندگی ماشینی!"

***جرقه ایده پرورش کروکودیل

*چی شد که سر از حیوانات و آن هم از نوع نادرش در کشور یعنی کروکودیل درآوردید؟

" من فارغ التحصل رشته جانورشناسی از دانشگاه شیراز هستم، بطور طبیعی با کروکودیل از همان دوران تحصیل در دانشگاه آشنا شده بودم، اما اینکه یک روز همه زندگی خودم و خانواده ام وابسته به کروکودیل ها  شود، چنین تصوری را نداشتم، وقتی با همسرم دنبال این بودیم که یک فعالیت اقتصادی نو و متفاوت از رشته های صنعتی یا کشاورزی معمولی و یا دلالی و بساز و بفروشی پیدا کنیم، یکباره جرقه ایده پرورش کروکودیل در ذهنم زده شد و وقتی این ایده را با همسرم درمیان گذاشتم، او نیز از آن استقبال کرد."

*تبدیل یک ایده به طرح و سپس پروژه در این کشور به این سادگی امکان پذیر نیست، مخصوصا اینکه نمونه این ایده در ایران سابقه نداشته باشد و مهم تر از آن، کروکودیل هم یک حیوان غیر بومی است و داستان واردات در این کشور برای کالاهای معمولی، خودش یک کتاب قطور است، چه برسد به اینکه شما باید یک حیوان ناشناخته را وارد این کشور می کردید؟

مژگان روستایی با تاسف سرش را تکان می دهد و شروع می کند به نقل داستانی سوزناک از حوادثی که بر سرش و همسرش در طول این سال های گذشته برای عملی کردن این ایده خود افتاده است:

"ما پرورش کروکودیل را به عنوان یک پروژه اقتصادی انتخاب کرده بودیم به این دلیل که یک رشته نو در کشورمان بود"

*به این قسمت از حرف هایش که می رسد، ناگهان خنده ای بلند سر می دهد و می افزاید: البته ما نمی دانستیم که رشته نو و کار نو در این کشور این همه دوندگی داشته است"

دوندگی برای یک زوج جوان در آغاز زندگی مشترک چندان هم نباید بد باشد، اگرهمه چیز آماده و مهیا شده بود، شاید در این جایگاهی که امروز نشسته اید، نبودید! و به شوخی گفتم: حال در این مسابقه دو ماراتن، راستش را به من بگویید، کدامتان برنده شدید؟

***همه آرزوهای ما در یک کلمه خلاصه شده بود

" خدا را شکر! ما در این دو ماراتن هرگز از یکدیگر سبقت نگرفتیم، ما دو نفر عضو تیمی به نام کروکودیل بودیم که همه اهداف و آرزوهای این تیم  در یک کلمه خلاصه شده بود: "پیروزی"

*پیروزی در چی؟

"پیروزی در نبرد با غولی به نام بوروکراسی یا همان دیوان سالاری اداری که چون کلافی سر در گم به جان سیستم اداری در همه بخش های کشور افتاده است."

*از این غول بیشتر برای من بگو! بگو که شما دو نفر چگونه با این غول درافتادید و ور نیافتادید!؟

"فقط یک سال طول کشید تا در همان تهران موفق شدیم ایده مان را برای ادارات، موسسات و افراد مرتبط  توضیح بدهیم تا آنها قبول کردند که در یکی از چهاراستان جنوبی کشور این پروژه جانمایی و استقرار یابد!

*و هرمزگان و قشم را انتخاب کردید؟

"بله! خوشبختانه قشم را انتخاب کردیم و تازه بعد از انتخاب قشم، دوندگی های ما دوباره شروع شد! این دفعه نیز حدود یک سال دیگر بین قشم، بندرعباس و تهران در تردد بودیم!

*و سرانجام این دوندگی ها، رفت و آمدها و مبارزات شما با این غول بی شاخ و دم بوروکراسی به کجا ختم شد؟

" به اینجا ختم شد که بعد از دوسال دوندگی سرانجام قطعه زمینی در جزیره هنگام در اختیار ما قرار دادند و ما بدون کم ترین امکانات در این جزیره دور افتاده با مردمانی محروم، با وارد کردن هشت سر کروکودیل از مالزی در بهمن ماه 1389مزرعه نوپک را بنا نهادیم. 

*بگذارید بقیه را از زبان همسرتان که در واقع فقط، شریک شما در زندگی نبوده بلکه شریک شما در همه این دوندگی ها، مقاومت ها، پیروزی ها و شکست ها بوده است، بشنویم!

" در ایده پرورش کروکودیل صرفا ما دنبال صرفه اقتصادی برای خودمان نبودیم، بلکه دنبال ایجاد یک بنگاه اقتصادی بودیم که هم درآمد داشته باشیم که این، طبیعت و ضرورت یک کار اقتصادی است و هم اشتغال برای دیگران ایجاد کنیم"

*وقتی حرف های بهروز سالاروند، متولد 1358در شهر درود لرستان و بنیانگذار مزرعه و پارک کروکودیل نوپک قشم به اینحا رسید، بی اختیار به یاد میلیون ها دختر و پسر تحصیل کرده وطنم ایران عزیز افتادم که با سیاست های غلط اشتغال در این سال های متمادی بعد از انقلاب به این روز اسفبار افتاده اند، کاشکی تعداد کارآفرین های ما به مانند این زوج که دغدغه اشتغال هم وطنانشان را هم دارند، آنقدر زیاد و زیاد شود تا بخشی از ضعف ها و کوتاهی های مسئولان ذیربط  در این کشور جبران شود.     

"البته ما قبل از آغاز بهره برداری از پروژه پرورش کروکودیل در جزیره هنگام همزمان با آن دوندگی ها که همسرم مطرح کرد به اموری مانند امکان سنجی، مطالعه، تحقیق و حتی گذراندن دوره آموزشی پرورش کروکودیل در خارج از کشور نیز پرداختیم ولی حقیقتش آن غول بروکراسی که مطرح شد لطمات مادی و معنوی فراوانی به ما زد"

 *هرچه فریاد دارید بر سر "بروکراسی" بزنید که تمام بدبختی های ما زیر سر این نانجیب است!

"این غول با فریاد کشیدن، با موعظه، با دستور و با بگیر و ببند به زانو درنمی آید! از بس از این پدیده گفته شده، دیگر لوث شده و کمتر کسی به عمق و نحوه مبارزه با آن فکر می کند، انگار دردی است که همه پذیرفتند درمان ندارد!

***ما تسلیم نشدیم!

*شما هم در زمره این "همه " هستید؟

" نه ! من نپذیرفتم یعنی ما نپذیرفتیم و تسلیم نشدیم، اگر پذیرفته بودیم، الان اینجا نبودیم! اما این را بگویم که همه مثل ما پوست کلفت نیستند، اتفاقا خیلی از سرمایه گذاران پوست شان نازک است! گریز پا هستند! زود در می روند!

*پیشنهاد شما چیست؟ چگونه می توان با این غول مبارزه کرد؟

"من می گویم با این غول در محدوده های کوچک مثل قشم می توان بهتر مقابله کرد و مسئولان ذیربط با تمهیداتی می توانند تبعات بروکراسی را در سیستم اداری قشم به حداقل کاهش بدهند، البته اقداماتی هم در این راستا انجام گرفته و کارهایی هم در شرف انجام است، ولی ما به عنوان فعال اقتصادی انتظارات بیشتری داریم، گرچه همانطور که گفتم همه فعالان اقتصادی یا سرمایه گذاران با بروکراسی برخورد یکسان ندارند، مثلا وقتی در سال 86برای گرفتن زمین در قشم برای مزرعه پرورش کروکودیل یکسال تمام دویدیم ولی موفق نشدیم، به قول معروف فرار را بر قرار ترجیح ندادیم و رفتیم از جزیره هنگام زمین گرفتیم! جزیره ای که کوچک ترین امکانات و تسهیلات سرمایه گذاری را نداشت، وسایل حمل و نقل را ما خودمان بردیم آنجا! ولی همه که این کار را نمی کنند!

*شما به عنوان یک سرمایه گذار که از سال 89 فعالیت اقتصادی خود را در این رشته شروع کرده و تمام ریز و بم بروکراسی را با پوست و تن تان لمس کرده اید چه پیشنهاد مشخصی برای مبارزه با این پدیده دارید و آن تمهیداتی که اشاره کردید کدام است؟

"من معتقدم شعار سپردن کار مردم به خود مردم در عمل نیز اجرایی شود، یعنی اگر تصمیمی مدیریتی در هر سطح گرفته شود قبل از اجرای آن تصمیم، نظرات کسانی را که در حوزه آن تصمیم، فعال هستند گرفته شد، البته من نمی گویم این نظرات اجرایی بشود، بلکه معتقدم شنیدن آنها نیز کمک می کند تا تصمیمات سنجیده تر و صحیح تر گرفته شود."

***داستان سیرک در قشم

*می توانید مثالی بزنید تا منظور شما روشن تر شود، چه تصمیمی گرفته شده و چه اتفاقی افتاده است؟

"مثال روشنش اتفاقی است که در حوزه کاری ما یعنی پرورش حیوانات در قشم افتاد، یکسال(اواخر سال 92) تصمیم گرفتند در فصل گردشگری یعنی ایام بهمن تا پایان فروردین 93 به یک مجموعه اقتصادی مجوز بدهند تا سیرکی را در جزیره قشم برپا کند. تا اینجا مشکلی نیست، در هر صورت برای جذب گردشگر و مسافر اقداماتی از این دست در قشم معمول است و اتفاقا نیاز است تا مسئولان حوزه گردشگری قشم ابتکاراتی از این دست را بیشتر بخرج بدهند تا بازارها و اقتصاد منطقه رونق بیشتری بگیرد."

*مشکل از کجا شروع شد؟

مشکل از اینجا شروع شد که آقایان تصمیم گیر در این مورد نیامدند حداقل اطلاعات اولیه را درباره حیوانات آن سیرک احصاء بکنند و براساس آن اطلاعات تصمیم بگیرند، یعنی نیامدند از کسانی که سال های سال در همین بغل گوششان یعنی در قشم با حیوانات سروکار دارند و درباره حیوانات صاحب نظر و دارای تخصص و تجربه هستند، بپرسند که ورود حیوانات این سیرک به جزیره اولا نیاز به چه مجوزها و مقدماتی دارد، دوما ورود آنها به قشم و حضورشان در این جزیره چه تبعات بهداشتی، زیست محیطی و اجتماعی خواهد داشت، شرایط نگهداری این حیوانات چگونه باید باشد و دهها سئوال دیگر!

*شما از کجا می دانید که پاسخ این سئوال ها از منابع دیگر مثلا ادارات  و موسسات رسمی و مسئول استعلام نشده و براساس نظر آنها مجوز ورود حیوانات این سیرک به قشم صادر نشده باشد؟

از آنجا که در مدت سیرک حیوانات در شرایط مناسب حداقلی هم  نگهداری نمی شدند پس از پایان سیرک، حیوانات زبان بسته آن، مدت ها در قشم اسیر مسائل اداری، قانونی و گمرکی شده بودند، طوری که مانند زندانی با آنها برخورد شده و این موضوع رسانه ای هم شده بود!           

 *بحث رسانه که پیش آمد جرقه ای در ذهن من زده شد و فورا به یاد خبری که چند سال پیش خودم از مبدا قشم به خروجی ایرنا ارسال کرده بودم، افتادم و اتفاقا آن خبر در جشنواره ایرنا به عنوان یکی از خبرهای برگزیده این جشنواره جایزه هم گرفت.

تیتر آن خبر این بود: "30قلاده شیر در قفس سهل انگاری ها در قشم" و لید خبر هم این بود: "قشم – ایرنا – 30قلاده شیر آفریقایی که برای استفاده در سیرک نوروزی قشم، اسفندماه 92به این جزیره منتقل شده بودند، بعد از گذشت حدود دو ماه همچنان به علت سهل انگاری ها، امکان خروج از قشم پیدا نکرده اند."

درقسمتی از این خبر هم آمده بود: "معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان هرمزگان نیز ورود این شیرها را به جزیره قشم خارج از روال قانونی دانست و گفت: ما از کسانی که بدون هماهنگی و داشتن مجوزهای لازم به این شیرها اجازه ورود به جزیره قشم داده اند، گلایه مند هستیم و به محض مشاهده تبلیغات سیرک، اخطار کتبی به صاحبان شیرها دادیم و از آنها خواستیم طبق قانون، مجوز دامپزشکی را برای ما بیاورند."

حق با شماست! آخر سال92و ابتدای سال 93این اتفاق ناخوشایند پیش آمد و این موضوع خوب مدیریت نشد و چه خوب است که امروز بعد از گذشت سه سال، این نقد توسط یک فعال بخش خصوصی دلسوز، صرفا برای جلوگیری از تکرار این گونه اتفاقات مطرح می شود.

"تا به امروز هم تبعات آسیبی که این موضوع به وجهه قشم وارد کرد، مشاهده می شود، برخی از بازدیدکنندگان پارک کروکودیل، بعد از گذشت چندین سال از این ماجرا از ما می پرسند که بر سر آن شیرها چی آمده است و چرا در قشم نتوانستند از این حیوانات بخوبی نگهداری کنند!

خوب! اگر کسانی که به این سیرک اجازه ورود به جزیره دادند می آمدند قبل از این اقدام از بنده نوعی که سال های سال در این رشته سرمایه گذاری کرده و به زیر و بم ماجرا آگاه است، می پرسیدند که ورود حیوانات سیرک به جزیره چه تبعاتی دارد و شرایط ورود یا خروج و نگهداری آنها چگونه باید باشد، چیزی از وجهه مدیریت آنها کم می شد؟

شما، یک سرمایه گذار را که سال های سال در این رشته در قشم فعال است، نگذاشتید به کمتر از 30کیلومتری شهر قشم بیاید، اما به یک سیرک با آن همه حیوانات با مسائل و حواشی مختلف مجوز می دهید که بیاید داخل شهر قشم و چندین ماه برنامه اجرا کند و با درآمدهای آنچنانی قشم را ترک کند و تازه آن همه تبعات منفی هم برای قشم از خود برجای بگذارد، در چنین شرایطی من نوعی و همه عزیزان در صنف های مختلف  که 12ماه سال را دائما در قشم بسر می بریم و بخاطر شرایط آب و هوایی فقط در ایام پیش و پس نوروز به حضور مسافر و گردشگر دلخوش می کنیم و بقیه اوقات را به قول معروف از جیب می خوریم، چکار باید بکنیم؟"

*معلوم بود که دل پر دردی دارد از برخی از برخوردها و تصمیمات در حوزه فعالیتش!

سرمایه گذار تنها چیزی که می خواهد این است که به اندازه سرمایه اش، علمش، تجربه اش و بخصوص تاثیرش در جامعه به او ارزش و احترام قائل شوند، اگر قرار باشد در جلسات مرتبط به حوزه فعالیتش دعوت شود و ببیند که افراد غیر مرتبط  در آن جلسات نظر می دهند و از سرمایه گذار مرتبط و فعال نظرخواهی نمی شود، بدیهی است که ناراحت و ناامید می شود.

***بهترین و بدترین خاطره ها

*احساس کردم فضای گفت و گوی من با این زوج بیش از حد دارد مردانه و سخت و خشن می شود، بنابراین رو به خانم روستایی کردم و گفتم: خانم مهندس بهترین خاطره ای که در طول این سال ها یادتان مانده چه بوده است؟

 لحظاتی به فکر فرو رفت و سپس گفت: "همانطور که در اول این گفت و گو اشاره کردم سرپرست سابق منطقه آزاد قشم آن جمله طلایی را که گفت من و همسرم و همه دست اندرکاران مجموعه مزرعه و پارک کروکودیل از خوشحالی داشتیم پر در می آوردیم ولی ایشان فقط این حرف را برای خوشحال کردن ما نزده بود بلکه با اقدام بعدی کاری کرد که شیرینی آن هیچوقت از خاطره همه ما در این مجموعه بیرون نرفته است!"

*یعنی بهترین خاطره تان این نبود که سرپرست سازمان بگوید: ما در قشم به کروکودیل مان می نازیم"؟

چرا! این حرف ایشان که همه خستگی مان را از تن مان خارج کرد، ولی وقتی ایشان قول واگذاری زمین را در قشم در طول سه روز را به ما دادند و زمینی که 4 سال برایش دوندگی کرده بودیم را ظرف این سه روز به ما واگذار کردند که باعث توسعه پارک کروکودیل قشم شد، این کار ایشان واقعا استثنایی بود و هرگز این اقدام سازمان منطقه آزاد قشم را ما فراموش نکرده و نخواهیم کرد.

*و بهترین خاطره از کروکودیل؟

تولد اولین بچه کروکودیل در ایران که در مزرعه کروکودیل نوپک قشم اتفاق افتاد.

*و بدترین خاطره تان؟

بدترین خاطره مربوط به زمانی است که در کوران تحریم ها و مشکلات اقتصادی کشور کار جالب و مفیدی را موفقیت آمیز پیش می بری و در محافل ملی و بین المللی از شما تقدیر می شود و بعد در جزیره قشم هیچ مسئولی حتی یک خسته نباشید خشک و خالی هم به شما نمی گوید. از اداراتی که پروانه فعالیت داری تقدیر نامه که نه حتی جمله ای دلگرم کننده شنیده نمی شود. بعضی هم به دنبال این هستند که پیدا کنند اول بومی هستی یا غیر بومی که بعد با این طرز فکرخودشون در مورد کارت نظر بدهند .

*و بدترین خاطره از کروکودیل؟

تلخ ترین خاطره ام مربوط به اولین واردات کروکودیل به ایران بود، شما تصور کنید همه کارهای مزرعه کروکودیل از مجوز تا ساخت را ما انجام داده بودیم و در حال واردات کروکودیل ها بودیم که بخاطر بی تجربگی هواپیمایی و شرایط نامناسب حمل تعدادی از کروکودیل های کوچکمان در فرودگاه تلف شدند! چه حالی به آدم دست می دهد؟

*و شما چی آقای مهندس؟ بهترین و بدترین خاطره تان؟

شیرین ترین خاطره من برمی گردد به راه اندازی مزرعه پرورش کروکودیل در جزیره هنگام که مصادف با ورود کروکودیل های بزرگ به این جزیره بود و فیلم این اتفاق در اخبار ساعت 9شب از تلویزیون پخش شد و وقتی آقای حیاتی گفت " یک زوج جوان در جنوبی ترین جزیره ایران یک حیوان عجیب را پرورش می دهند" اعلام این خبر برای من بسیار شیرین بود.

تلخ ترین خاطره ام هم تلف شدن یکی از کروکودیل های بزرگمان بود که متاسفانه به علت پرتاب سنگ و چوب توسط برخی از بازدیدکنندگان درهنگام عکس گرفتن در کنار آنها اتفاق افتاد که بعد از آن حادثه، ما عکس گرفتن بازدیدکنندگان با کروکودیل های بزرگ را ممنوع کردیم.

***دستاوردها و موفقیت ها

*از دستاوردهای تان بگویید، با این پروژه به کجاها رسیدید؟

ما برای اولین بار نه تنها در ایران بلکه در خاورمیانه موفق شدیم کروکودیل را پرورش و به صورت مصنوعی آن را تکثیر کنیم، این اقدام حتی در سیستان و بلوچستان که  نوعی کروکودیل بومی زیست می کند، انجام نشده است. از نظر اقتصادی نیز ما کروکودیل های مورد نیاز تمام باغ وحش ها، مراکز حیات وحش و مراکز تحقیقاتی کشور را تامین می کنیم. از نظر گردشگری نیز پارک کروکودیل قشم از مقاصد گردشگری شناخته شده کشور بشمار می رود.

از بعد معنوی نیز خدا را شاکریم که بخش قابل توجهی از مشاغل جانبی مانند تاکسیرانی، تورهای گردشگری، صیادی و مانند اینها مرتبط با کروکودیل قشم رونق پیدا کرده است.

*از موفقیت های تان در جشنواره ها هم بگویید.

در جشنواره ملی امتنان که تخصصی ترین و معتبرترین جشنواره کارآفرینی کشور محسوب می شود ما برای اولین بار از استان هرمزگان و قشم به عنوان کارآفرین برتر کشور در سال 94انتخاب شدیم و در سال های 92و 93  نیز در سطح استان برتر شدیم.

*انعکاس خبری کارتان در این مدت چگونه بوده است، با توجه به اینکه اولا رشته فعالیت تان منحصر بفرد بوده و مهم تر از آن حضور یک بانوی جوان در راس این مجموعه می تواند خبرساز باشد؟

بله! مجموعه پرورش کروکودیل قشم یکی از معدود مجموعه های کشور است که مورد توجه رسانه های بین المللی از جمله خبرگزاری آسوشیتد پرس آمریکا قرار گرفت،غول رسانه ای یاهو نیز برای اولین بار در سرتیترش از کروکودیل قشم خبر گذاشت و دیلی تلگراف و چند رسانه خارجی دیگر همراه با همه خبرگزاری های معتبر داخلی و مطبوعات بزرگ کشور هم از مجموعه ما خبر و گزارش های متعدد منتشر کردند. اینکه رسانه های بزرگ خارجی بر توانمندی های ایرانی ها در زمینه های مختلف بخصوص در رشته های غیربومی تاکید می کنند و از حضور زنان در این گونه مشاغل سخت به دنیا گزارش می دهند، کار کوچکی است؟  

 ***پذیرای سرمایه گذار جدید هستیم!

*با توجه به اینکه تاکنون به تنهایی و موفقیت آمیز مجموعه تان را پیش برده اید آیا از شریک و سرمایه گذارجدید استقبال می کنید؟

بله! ما از سرمایه گذار جدید استقبال می کنیم، اگر تاکنون پذیرای سرمایه گذار نبودیم بخاطر نو بودن طرح و بالا بودن ریسک موفقیت آن بوده است که ممکن بود سرمایه گذاران را نگران کند. اما حالا با گذشت هفت سال از فعالیت این طرح و حرکت رو به رشد آن، اقتصادی بودن این مجموعه اثبات شده  و به راحتی می توان آن را به سرمایه گذاران عرضه کرد.

این طرح هفت سال پیش با سرمایه اولیه 500 میلیون تومان راه اندازی شد و تاکنون حدود پنج میلیارد تومان صرف توسعه آن شده است. تمام این سرمایه گذاری ها از محل درآمد خود طرح انجام گرفته است.

ضمنا اعتبار بالای مجموعه در جزیره قشم و در سطح کشور و شناخته شدن طرح حتی در سطح بین المللی از نکات برجسته ای است که درکنار اقتصادی بودن طرح برای سرمایه گذاران جالب است.

 مزرعه کروکودیل نوپک در جزیره هنگام علاوه بر فعالیت فعلی در زمینه پرورش کروکودیل  می تواند با سرمایه گذاری بیشتر در زمینه گردشگری و نیز در زمینه پرورش حیوانات دیگر فعال شود.

فازهای توسعه پارک کروکودیل نوپک در قشم که قبلا ذکر شد نیز ظرفیت مناسبی برای سرمایه گذاران است.

گرچه از همه سرمایه گذاران داخلی و خارجی استقبال می کنیم ولی شرایط ویژه ای برای سرمایه گذاران بومی داریم و بسیار علاقمندیم که این عزیزان در این طرح سرمایه گذاری کنند، زیرا معتقدیم در تصمیمات آینده مجموعه نیز مانند الان باید انتفاع طرح برای جزیره و بومیان مد نظر باشد.

***علایق شخصی

*این زوج ماشاالله خستگی را نمی شناسند، اگر کوچولوی تازه به دنیا آمده شان بی تابی نمی کرد حالا حالاها این گفت و گوی ما ادامه می یافت، بدیهی است موفقیت یک فرد یا یک مجموعه منوط به خستگی ناپذیر بودن آنهاست، این زوج که تا این درجه از موفقیت را طی کرده اند، علایق شان در زندگی خصوصی شان چیست؟

از اوقات فراغت تان بگویید!

نگاهی به همدیگر می کنند و همزمان صدای خنده شان بلند می شود!

"ما اصلا اوقات فراغت نداریم، کار، زندگی و تفریح همه با یکدیگر تلفیق شده و احساس می کنیم با این شرایط نیازی به تفریح نداریم!"

*از علایقشان به هنر، ادبیات و موسیقی  می پرسم! و جالب اینکه بجای اینکه از خودشان صحبت کنند از یکدیگر صحبت می کنند:

خانم روستایی از کودکی به نقاشی و نواختن سنتور علاقه مند بوده و آقای سالاروند در شعرخوانی، مشاعره و حفظ دیوان اشعار ید تولایی دارد.

*مطالعه چی؟ کتاب، مطبوعات و شبکه های اجتماعی؟

کتاب های تخصصی و مقالات کاربردی را برای استفاده در کارمان مطالعه می کنیم، مطبوعات را هم از طریق تلفن همراه می خوانیم ولی از شبکه های اجتماعی به صورت جدی و روز مره استفاده می کنیم. گذاشتن پست های جذاب شامل تصاویری از پارک و مزرعه کروکودیل در اینستاگرام وتشکیل گروه کاری و آموزشی در واتس آپ و تلگرام برای همکارانمان ازجمله این استفاده هاست.

*از ورزش بگویید! به کدام رشته ورزشی علاقه مندید؟

تا آنجا که یادمان می آید می خواستیم برویم پیاده روی ولی هنوز فرصت نکردیم! گرچه بعد ها یادمان آمد که ما همه روزه در مزرعه و پارک کروکودیل درحال راه رفتن و دویدن هستیم!      

 *از رنگ موردعلاقه تان بگویید!

خانم روستایی: از رنگ بنفش خیلی خوشم می آید!

آقای سالاروند: از همه رنگ ها خوشم می آید به غیر از رنگ مشکی!

*و غذای مورد علاقه تان؟

خانم روستایی: من عاشق فسنجان هستم

آقای سالاروند: همسرم در آشپزی حرف ندارد! ایشان یک کدبانوی نمونه است! به رغم همه کارهای بیرون از خانه که دوش به دوش من انجام می دهد وقتی هردو خسته و کوفته به خانه می رسیم، تازه رگ آشپزی ایشان گل می کند و شروع می کند به تدارک و تهیه یک غذای مفصل و البته خوش مزه ! و به حرف ما هم اصلا گوش نمی کند که  بابا یک غذای ساده آماده می خوریم و تو خسته هستی، نیازی به این همه تشکیلات و تدارکات نیست!

*از سفر به خارجشان می پرسم!

از اکثر کشورهایی که در زمینه پرورش کروکودیل یا نگهداری حیات وحش فعال هستند ما بازدید کردیم از جمله مالزی، تایلند، استرالیا و سنگاپور، به امارات متحده عربی هم سفر کردیم .

*نکته یا نکاتی که در این کشورها برای شما جذاب بود؟

وجود دوستی و محبت فوق العاده بین انسان و حیوان از یک طرف و احترام و تکریم مشاغل مرتبط با حیوانات نکاتی است که در خارج نظر ما را به خود جلب کرد.

مزرعه و پارک کروکودیل نوپک قشم

همواره در مسیر پیشرفت و توسعه

بهروز سالاروند: مزرعه و پارک کروکودیل نوپک یکی از موفق ترین فعالیت های اقتصادی انجام گرفته توسط بخش خصوصی در منطقه آزاد قشم است. شاید هفت سال پیش وقتی که مزرعه کروکودیل نوپک با هشت کروکودیل در جزیره هنگام شروع بکار کرد کمتر کسی گمان می کرد این مجموعه موفق شود و به شهرتی ملی و حتی جهانی برسد.

در حال حاضر مزرعه پرورش کروکودیل نوپک در جزیره هنگام به تکثیر و پرورش این موجودات خاص و فوق العاده مشغول است و علاوه بر تامین کروکودیل های مراکز حیات وحش داخل کشور در صدد صادرات محصولات پرورشی نیز هست.

پارک کروکودیل نوپک قشم به عنوان یکی از مقاصد گردشگران قشم شناخته می شود. تقریباً تمام گردشگران جزیره از این مجموعه دیدن می کنند. حتی در ایامی از سال که سایر نقاط دیدنی قشم امکان پذیرش گردشگران را ندارند این مجموعه با مدیریت مناسب پذیرای گردشگران است، مثلا در نوروز گذشته بخاطر شرایط جوی و بارندگی ها تنها جایی که با آغوش باز پذیرای گردشگران جزیره  بود پارک کروکودیل قشم بود.

پارک کروکودیل به عنوان برند گرشگری قشم معروف است مانند پارک دلفین ها بعنوان برند گردشگری کیش دیده می شود. در این مجموعه از بزرگترین کروکودیل ایران با طول چهار متر و وزن 350 کیلوگرم نگهداری می شود.

وقتی که از این مجموعه دیدن می کنید اگر قبلا از سایر مراکز حیات وحش کشور دیدن کرده باشید چند نکته را به وضوح متوجه می شوید.

1-ابتدا طراحی زیبا و هارمونی مجموعه است . بچه کروکودیل ها در غاری زیبا نگهداری می شوند . بخشی از مسیر را با پل از روی زیستگاه کروکودیل های بزرگ عبور می کنید و بدون حصار و از فاصله نزدیک این موجودات خارق العاده را مشاهده می کنید. پرندگان بزرگ مانند شترمرغ ها فضای اختصاصی دارند در حالی که بقیه پرندگان متوسط در باغچه ای زیبا و آزادانه در کنار بازدیدکنندگان زندگی می کنند. سپس به دالان خزندگان می رسید و  با دیدن حیوانات بومی جزیره بازدیدتان را به  پایان می برید. مهمترین نکته طراحی این مجموعه، فراهم اوردن امکان دیدن حیوانات با کمترین فاصله و با حفظ ایمنی است.

2-محل زندگی هر حیوان هم از نظر اندازه و هم از نظر نحوه ساخت، مناسب زندگی آن حیوان ساخته شده است.

3-محل زندگی حیوانات و مسیر بازدیدکنندگان بسیار تمیز است که خود حکایت از مدیریت و تلاش شبانه روزی دست اندرکاران مجموعه دارد. برعکس سایر مراکز حیات وحش کشور  هیچ جای محوطه بوی مشمئز کننده ای احساس نمی شود .

4-باز هم متفاوت با سایر مراکز حیات وحش، هم تابلوهایی با توضیحات کامل نصب شده و هم راهنمایان بومی با ظاهری اراسته و دقت و علاقه پاسخگوی سوالات بازدیدکنندگان هستند . راهنمایانی مجرب با اطلاعات علمی فوق العاده در مورد خصوصیات و ویژگی های حیوانات مجموعه.

بازدید هیجان انگیز با انتخاب زمان مناسب

در پارک کروکودیل بهترین زمان برای بازدید وقتی است که به کروکودیل ها غذا می دهند. خوراکدهی به صورت نمایشی و در حضور بازدیدکنندگان انجام می شود و دیدن عکس العمل کروکودیل ها در مواجهه با غذایی که باید با تلاش و دقت بدست بیاورند بسیار هیجان انگیز است.

در فصل بهار و تابستان زمان غذا دهی عصرها و نزدیک مغرب است یعنی ساعت 18:30 عصر.

در فصل پاییز و زمستان زمان غذا دهی ظهرهاست حدود ساعت 11:30 ظهر.

توصیه می کنیم حتما در این ساعات از پارک بازدید کنید تا سرعت و دقت کروکودیل ها را ببینید.

تخفیف دایمی برای شهروندان قشم (قشموندان)

پارک کروکودیل قشم دارای کانال تلگرامی تعاملی است که این امکان را برای ساکنین جزیره قشم فراهم آورده که به صورت غیر حضوری و قبل از رسیدن به پارک از طریق تلگرام گوشی موبایلشون بلیط پارک کروکودیل قشم را برای خودشان و مهمانانشان با تخفیف تهیه کنند.

@ qeshmcrocodileparkbot

فازهای توسعه بعدی در راه هستند

نوپک دارای مدیران متخصص و پرسنل با تجربه است به طوری که به عنوان مرجع علمی و تخصصی در زمینه نگهداری از خزندگان و خصوصا کروکودیل ها در کشور شناخته می شود. حتی برخی از دانشگاه ها در همایش های ترویج کارآفرینی از مدیران نوپک برای سخنرانی دعوت می کنند، سازمان های دولتی فعال در زمینه پرورش حیوانات با کمک کادر نوپک دوره آموزشی برای کارشناسان خود برگزاری می کنند و بخش خصوصی فعال در زمینه حیوانات نیز از تجریبات این مجموعه بهره می برد.

مدیران نوپک با شناخت ظرفیت مجموعه خود همواره سعی در گسترش این مجموعه را دارند. در حالی که هنوز یکسال از راه اندازی محل جدید پارک کروکودیل در اتوبان قشم – درگهان نگذشته طرح توسعه این مجموعه در 3 فاز تهیه شده است.

فاز اول راه اندازی حوضچه ماهیان و کافی شاپ و رستوران پارک که تا پایان سال جاری به بهره برداری میرسد.

فاز دوم ساخت پارک آهوان در زمینی به مساحت دو هکتار که برای نگهداری از حیواناتی نظیر آهو، گوزن، بزکوهی، زرافه، فیل، ببر و شیر همراه با طرح ویژه آسانسور شناور در حوضچه کروکودیل های غول آسا است که تا سه سال اینده راه اندازی می شود.

فاز سوم احداث آکواریوم عظیم آب شور در زمینی به مساحت یک هکتار برای نگهداری از انواع آبزیان در جدیدترین وزیباترین اکواریوم خلیج فارس که تا 2سال پس از راه اندازی پارک اهوان اماده می شود.

طرح ها و برنامه ها آماده شده و بخشی از مجوزها اخذ شده و بخشی دیگر در شرف اخذ شدن است و این طرح ها منتظر واگذاری زمین از سوی منطقه آزاد قشم است که با قول مساعد مدیران و خصوصا شخص آقای مومنی مدیرعامل منطقه ازاد  قشم امیدواریم هرچه سریعتر این واگذاری با شرایط مناسب و اقتصادی انجام پذیرد تا ساعت صفر شروع طرح توسعه فازهای 2 و 3 مشخص شود.   

ادامه مطلب...

تاج محمد کاظمی: اینجا مثل همیشه  شلوغ است، شما کمتر مدیریتی را در منطقه آزاد قشم  پیدا می کنی که مانند مدیریت فنی و امور زیربنایی شلوغ و مملو از ارباب رجوع باشد. اصلا خود ساختمان معاونت فنی و عمرانی سازمان همواره  پر رفت و آمد است. کم نیستند افرادی که  پرونده به دست از این اتاق به آن اتاق می روند، پرونده هایی که سرانجام به پروژه تبدیل می شوند، پروژه هایی که در جای جای این جزیره به اجرا در می آیند و بنا پشت بنا، جاده در امتداد جاده، پل در ورای پل و دهها مورد ساخت و ساز در داخل و بیرون شهر ها و روستاهای این جزیره ساخته می شود.

و من در یک روز گرم اواخر خرداد در قلب این مدیریت، یعنی دفتر مدیر فنی و زیربنایی و قائم مقام معاونت فنی و عمرانی سازمان منطقه آزاد قشم  نشسته ام. در مقابل من دکتر محرم بهاروند، 41 ساله، متولد خرم آباد، پشت میزش نشسته و از ساخت و سازها درجزیره قشم سخن می گوید.

از رویایش برایم صحبت می کند، رویا برای یک مهندس چه می تواند باشد؟ مهندسی که با خط کش، پرگار، نقشه، رقم و فرمول سروکار دارد، چه رویایی در سر دارد؟

وقتی از او می پرسم در طول مدت خدمتش در قشم برای چه کاری از ته قلب خوشحال شده است، از این رویایش برایم می گوید: من در آرزوی روزی هستم که مردم شریف، قانع، آرام و دوست داشتنی قشم هیچ مشکلی نداشته باشند و من و همکارانم در کل سازمان، فراتر از وظایف سازمانی خود، بتوانیم مشکلات این مردم را حل کنیم، آن موقع است که واقعا از ته قلب خوشحال خواهم شد.

و وقتی از موانع رسیدن به این رویا می پرسم به یک چالش بزرگ اشاره می کند و می گوید: ما در سازمان با چالش عدم تناسبت بودجه و درآمدها با اهداف و برنامه های بلند مدت سازمان مواجه هستیم و مجبوریم با کمترین هزینه بیشترین عملیات اجرایی را داشته باشیم تا مردم این جزیره از نعمت های توسعه محروم نشوند.

از او می  خواهم  از این نعمت ها که مردم جزیره از آنها بهره مند می شوند، بیشتر سخن بگوید.

می گوید: اگر فعالیت ها  برای پیشرفت، عمران و آبادانی جزیره را به مثابه احداث یک ساختمان در نظر بگیریم وظیفه معاونت عمرانی و بخصوص مدیریت فنی و امور زیربنایی این معاونت ایجاد زیرساخت و به قول مهندسان فونداسیون برای این ساختمان است.

فعالیت های مبتنی بر آینده

می گویم این زیرساخت ها که برای مردم جزیره ایجاد کردید، کدامند؟

نگاهش را به دورترین نقطه دفترش که کمتر از یک سالن کنفرانس کوچک نیست، می دوزد و می گوید: در اصل وظیفه ما چیزی فراتر از آنچه که امروز انجام می دهیم، است، به این معنی که فعالیت های ما باید مبتنی بر آینده باشد، اما مجبوریم به نیازهای روزمره مردم توجه کرده  و برای رفع آنها اقدام کنیم، چرا که  متاسفانه زیرساخت ها دچار فقر بوده و نیازهای مردم را برآورده نمی کند.

می گویم: پس با این وجود مهم ترین وظایف مدیریت فنی و زیربنایی منطقه آزاد قشم کدام است؟

طراحی پروژه ها و برآورد احجام  و مقادیر آنها از مهم ترین وظایف همکاران من در دفتر فنی بشمار می آید  که البته خیلی از این پروژه ها به صورت برون سپاری انجام می شود، به این معنی که اجرای آنها به یک مشاور محول می شود و همکاران من در سیستم نظارتی این مدیریت  به اجرای این پروژه ها نظارت عالیه دارند. این سیستم در قالب یک بسته نظارتی با انجام تشریفات قانونی و مطابقت دادن آنها با با نقشه ها و قوانین بالادستی،  بر حسن اجرای این پروژه ها نظارت می کند.

می گویم از همکارانت بیشتر بگو!

می گوید: همکارانم با تمام وجود دارند کار می کنند و زحمت می کشند، مهم برای آنها رضایت مردم است و رفع نیازها و مشکلات  ساخت و سازهای مردم و البته ارتقاء و توسعه زیرساخت ها که توسط سازمان منطقه آزاد قشم دنبال می شود.

می پرسم: چند نفر در حوزه مدیریت شما مشغول به کارند؟

می گوید: نیازی نیست من عددی را بگویم فقط این را می گویم که افزون بر 60درصد بودجه کل سازمان منطقه آزاد قشم در مدیریت فنی و امور زیربنایی معاونت عمرانی این سازمان هزینه می شود، ولی اگر بگویم تنها  یک درصد از کل پرسنل سازمان در این مدیریت اشتغال بکار دارند، پر بیراه نگفتم! حال، خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

می گویم: پس با این حساب، تعداد همکارانت از تعداد انگشتان دو دست هم تجاوز نمی کند! با این تعداد اندک پرسنل فکر نمی کنید که به کیفیت فعالیت های این مدیریت که اتفاقا با جان و مال مردم ارتباط مستقیم دارد، لطمه  بزند؟

چالش سازمان

می گوید: این، همان چالشی است که  گفتم سازمان با آن دست به گریبان است، از مدیرعامل سازمان که همه هم و غمش خدمت به مردم محروم این جزیره و توسعه منطقه است، گرفته،  تا تک تک معاونان، مدیران، روسا و پرسنل سازمان با این چالش مواجه اند، یعنی کار زیاد، طرح و برنامه هم وسیع و گسترده، اما امکانات و بودجه کم و همچنین توزیع نامناسب نیروی انسانی، میراث ناخوشایندی که از گذشته برای مدیریت فعلی سازمان برجای مانده است.

می پرسم چاره چیست؟

می گوید: همه باید به مدیرعامل سازمان کمک کنیم تا این چالش را به نحوی مدیریت کند که هم خدمت رسانی به مردم و روند توسعه منطقه متوقف نشود و هم با اصلاح ساختارها این ناهماهنگی ها کم کم از بین برود، البته با درایتی که در مدیرعامل محترم سراغ دارم این اصلاح ساختارها انشاالله آسیبی به پرسنل شریف و زحمتکش فعلی سازمان وارد نخواهد کرد.

تغییر فضای گفت و گو!

برای اینکه فضای گفت و گو را با این مدیر جدی، خشک و پرکار سازمان عوض کنم روند سئوال ها را عوض می کنم و از علایق شخصی اش می پرسم.

وقتی می خواهم که از اوقات فراغتش برایم بگوید، خنده ای می کند و می گوید: همه اوقات روز را همینجا، یا بالای سر پروژه ها یا بازدیدها هستم  و وقتی به خانه ام می رسم شب شده و دیگر فرصتی برای تفریح و گردش برای آدم باقی نمی ماند.

بی اختیار به یاد این مطلب افتادم که در خیلی از جوامع دیگر تفریح و گردش برای کارکنان یک الزام است و هرکارمند و کارگر در طول روز، هفته، ماه و سال به مدت معین به تفریح و گردش  نیز می پردازد و در حقیقت در این جوامع نه تنها کار، بلکه  تفریح و گردش نیز ارزش و اصالت دارد.

می گویم این که نشد! در طول روز شاید فرصتی نداشته باشی ولی در طول هفته حداقل دو روز تعطیلی را می توان به  اوقات فراغت اختصاص داد؟

طبیعت گردی می کنم

می گوید: در روزهای تعطیل سعی می کنم طبیعت گردی بکنم واز مواهب طبیعت بهره ببرم.

از علاقه اش به مطالعه می پرسم و اینکه به چه نوع کتاب هایی علاقه دارد.

می گوید: بطور طبیعی کتاب های تخصصی جای ویژه ای در میان کتاب های مورد علاقه ام دارد و این موضوع برای پیشبرد و ارتقاء کیفیت کارخودم و همکارانم بسیار اهمیت دارد. البته به کتاب های تاریخی نیز همیشه علاقه خاصی داشتم و از هرفرصت برای خواندن این نوع کتاب ها استفاده می کنم.

می گویم: مطبوعات چطور؟ فرصت خواندن روزنامه و مجله را داری؟

به گوشی مبایلش اشاره می کند و می گوید: امروزه دیگر کمتر کسی پیدا می شود که  خبرها را از روزنامه های کاغذی دنبال کند، چرا که  این گوشی ها همه خبرها را در فضای مجازی در کمترین مدت و به سهولت در اختیار کاربران قرار می دهد .

می پرسم:  نظرت درباره شبکه های اجتماعی و نفوذ فزاینده آنها در تار و پود زندگی ما انسان ها چیست؟

 می گوید: این شبکه ها واقعیت های اجتماعی است و ما نمی توانیم آنها را نادیده بگیریم یا اینکه در مقابل آنها بایستیم. این ها پدیده های جبری هستند و خواه ناخواه وارد زندگی ما انسان ها شده اند. مهم این است که چگونه از آنها استفاده بهینه در جهت توسعه خود و جامعه بکنیم.

 رنگ مورد علاقه اش را می پرسم.

خنده ای می کند و می گوید: من عاشق رنگ آبی هستم  چرا که برایم آرامش  می آورد.

می گویم: پس قاعدتا استقلالی هم هستی؟!

اما وقتی می گوید که قرمز رنگ محبوبش است، پاسخ سئوالم را می گیرم!

یک پرسپولیسی دو آتشه در مقابلم نشسته بود!   

از سفرهای خارجش می پرسم.

از مالزی، سنگاپور، امارات و عربستان برای زیارت خانه خدا نام می برد که البته دو کشور اول، نه مقصد سفرش که محل زندگی اش هم بوده است.

از تجارب و خاطراتش از جوامع این کشورها  می پرسم.

می گوید: آنچه که من در این کشورها بخصوص دو کشور مالزی و سنگاپور که برای یک ماموریت کاری و تحصیلی رفته بودم، یادگرفتم، سیستم پذیری مردم این کشورها بود. من دیدم که مردم این کشورها به شدت به نظم، مقررات، قوانین و سیستم ها پایبندند و تخطی از هرکدام از اینها، تحت هر شرایطی و هر بهانه ای، گناهی نابخشودنی بحساب می آید.

می پرسم: سیستم پذیری ما مردم ایران را چگونه می بینی؟

می گوید: پایبندی به قوانین و سیستم ها اگرچه آنها به نظر ما ضعف دارند، یک ضرورت است، ولی متاسفانه در کشور ما برخی ها عادت دارند در مقابل قوانین و سیستم ها بایستند و انها را تفسیر به رای کنند.   

می گویم: واضح تر سخن بگویید و مثالی بزنید تا موضوع روشن تر شود.

می گوید: تردیدی نیست که ما در ایران بهترین مهندسان دنیا را داریم ولی چرا یک زلزله کوچک بیشترین خسارت ها را در کشورما بدنبال دارد؟ علتش این است که گرچه مهندسان کار  و وظیفه خود را به بهترین وجه انجام می دهند  اما برخی از عوامل اجرایی سیستم پذیر نیستند، در بحث های کارشناسی مقاومت می کنند و تفسیر به رای می شود و این یک آفت است که متاسفانه به جان بدنه اجرایی کشور در بحث ساخت و سازها افتاده است.

  پروژه های بزرگ    

بحث را برمی گردانم به کارهایی که معاونت فنی و عمرانی سازمان و مدیریت فنی و امور زیربنایی در این چند سال اخیر انجام داده اند، قبل از هرچیز از دکتر بهاروند می پرسم دقیقا از چه زمانی کار خود را در این پست شروع کرده است.

می گوید: از سال 1393 کار خودم را به عنوان مدیر فنی و امور زیربنایی و قائم مقام معاونت فنی وعمرانی سازمان منطقه آزاد قشم شروع کردم و از آنجا که توسعه تجارت از مهم ترین اهداف این سازمان بشمار می رود، توسعه ورودی و گلوگاه اصلی کالا به قشم یعنی اسکله بندر بهمن در دستور کار این مدیریت قرار گرفت.

می پرسم: این پروژه در حال حاضر به کجا رسیده است؟

می گوید: مهم ترین پروژه در حال اجرای سازمان این پروژه است و همه در تلاش هستیم تا پایان امسال آن را به بهره برداری برسانیم.

و دیگر پروژه های شما؟

می گوید: تولید آب و برق و بخصوص آبرسانی به روستاهای قشم از دیگر پروژه های در دست اجرای ماست، همچنین با تاکیدات مدیرعامل محترم سازمان، ارتقاء ایمنی و بهبود راههای سطح جزیره مورد توجه این مدیریت قرار گرفت و در این راستا روکش تمام راههای اصلی جزیره به اتمام رسید و روکش راههای روستایی نیز در شرف تکمیل شدن است و همزمان بهسازی این راهها هم در دست اجراست.

آغاز ساخت دو بزرگراه درگهان – لافت  و  مرکز درگهان – فرودگاه  از دیگر پروژه های در دست اجرای این مدیریت است که دکتر بهاروند به آنها اشاره می کند و می گوید: ساخت بزرگراه ساحل جنوبی نیز کارهای مقدماتی آن شروع شده و کار طراحی و مناقصه آن نیز انجام شده  و فرایند قانونی آن در حال طی شدن است.

وی توسعه گردشگری را از اهداف اصلی سازمان منطقه ازاد قشم می داند و می گوید: ورودی اصلی گردشگر به جزیره فرودگاه قشم است و سازمان نیز بر این اساس توسعه این فرودگاه را از بعد سخت افزاری مورد توجه قرار داده بطوری که سالن ترانزیت مسافری آن به میزان 5000متر در حال  توسعه است، مضاف بر ا ینکه برج مراقبت این فرودگاه به ارتفاع 35متر همراه با 3000متر بناهای جانبی و تخصصی آن در دست ساخت است که هر دو پروژه به یاری خدا امسال به بهره برداری خواهد رسید.

آماده سازی 500هکتار زمین شهری و تامین همه امکانات و زیرساخت های مورد نیاز از دیگر پروژه هایی است که مدیریت فنی و امور زیربنایی معاونت عمرانی سازمان به مرحله اجرا درآورده و به گفته بهاروند این زمین ها که متناسب با نیازهای متنوع مسکونی، تجاری و فرهنگی آماده سازی شده است درحال واگذاری به متقاضیان واجد شرایط است.

وی آماده سازی بیمارستان مدرن، مجهز و بی نظیر پیامبر اعظم قشم  در کوتاه ترین زمان ممکن و تحویل آن به دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان را از جمله اقدامات ماندگار معاونت عمرانی و مدیریت فنی و امور زیربنایی سازمان منطقه آزاد قشم  می داند و می گوید: این اقدام سازمان که به ارتقاء خدمت رسانی به مردم شریف و بزرگوار قشم در حوزه پزشکی  منجر شد، در زندگی من  به عنوان عضو کوچکی از کاروان بزرگ خدمت رسانی سازمان نقطه عطف  بشمار می رود.

از او می پرسم با اجرای این همه پروژه های بزرگ در قشم احساس نمی کنی که چالش مورد اشاره در آغاز این گفت و گو چندان نتوانسته مانعی برای فعالیت های بزرگ توسعه ای سازمان باشد.

می گوید: طبیعی است که نه تنها ما بلکه همه مدیریت های سازمان مقهور این چالش نشده و نخواهیم شد، آنچه که من را آزار می دهد این است که اهداف سازمان بسیار بلند و متضمن سرمایه گذاری های بسیار سنگین است، اما چون یک سازمان هزینه – درآمدی محسوب شده، بنابراین بودجه عمرانی و ملی به آن تعلق نمی گیرد و سازمان مجبور است در عین دنبال کردن آن اهداف بلند، خواه ناخواه وارث ضعف های زیرساختی برجای مانده نیز باشد.

حرف آخر

سئوال زیاد بود، اما وقت کم! گرچه احساس کردم که خیلی عجله ای ندارد به رغم اینکه صف مراجعین در سالن انتظار لحظه به لحظه طولانی تر و سرک کشیدن همکارانش از در ورودی دفترش که همیشه باز است، بیشتر و بیشتر شده بود.

احساس کردم به رغم مشغله زیاد درونش آرام است، آرامش در تمام وجودش بوضوح دیده می شود، احترامش به من اولین پیام این آرامش است! آرامش از اعتماد به نفس می آید و نماد اعتماد به نفس، احترام گذاشتن به دیگران است.

گفتم: گرچه سئوال زیاد است اما به اندازه کافی وقت ارباب رجوع ها را که در سالن انتظار منتظر اتمام این مصاحبه نشسته اند، گرفتم.

گفت: حضور این افراد در اینجا یک اتفاق معمولی ومستمر است و همه همکاران به این وضعیت عادت کرده اند، در واقع این مدیریت محل کار دوم بسیاری از شهروندان قشم  است که به نحوی با ساخت و ساز سروکار دارند.

*********

محرم بهاروند در سال 1355در خرم آباد به دنیا آمد. تحصیلاتش را دراین شهر تا دیپلم متوسطه ادامه داد و به عنوان دانشجوی بورسیه شرکت مترو تهران در رشته مهندسی عمران وارد دانشگاه شد و تحصیل و کار را توامان ادامه داد و سمت های مختلف را در شرکت مترو از پایین ترین سطح تا سطح مدیریت تعمیر و نگهداری خط 5مترو نهران را طی کرد و با اتمام دوره فوق لیسانس هم اکنون تحصیل در دوره دکترای عمران را ادامه می دهد.

مدیر پروژه قطار شهری تبریز و چندین پروژه راهسازی در دستگاه های دولتی و همچنین بعهده گرفتن پروژه مطالعات امکان سنجی قطارهای پرسرعت کوالالامپور – سنگاپور در مالزی از آخرین فعالیت های اجرایی و علمی  دکتر بهاروند قبل از انتصاب وی به مدیریت  فنی و امور زیربنایی معاونت فنی و عمرانی سازمان منطقه آزاد قشم در سال 1393 بشمار می رود. محرم بهاروند متاهل و دارای دو فرزند است.      

ادامه مطلب...

خلیج‌فارس و کویرهای بی‌انتهای فلات ایران، دوستی دیرینه‌ای با یک‌دیگر دارند و از آغاز خلقت همسایه‌اند، دو همسایه تشنه و غرق سراب!

هر دو خواب باران می‌بینند و منتظر تکه‌ابری عجول! تکه‌ابری که به چشم این دو یار دیرین، مانند الهه آب می‌آید و می‌رود! الهه‌ای پرکرشمه که کوزه‌ای بر دوش دارد و اگر آب‌گیری در میان برهوت ببیند، ناگهان کوزه آب را سرازیر می‌کند و با عشوه‌ای بلند به جانب دیگر می‌رود!

این‌جا جزیره قشم است! کویری تشنه میان دریایی تشنه و لب‌شور! با مردمانی صبور که داستان دوستی‌شان با این الهه‌کان عجول، ماجرایی است به بلندای یک افسانه!

مردمانی که سرپناهشان چند برگ خشک نخل است و همه دارایی‌شان چند کوزه و هزاران هزار کیلومتر خلیج‌فارس و کویر!

مردمانی که در قرن بیست و یکم هم در آسمان به دنبال الهه آب می‌گردند، بدون تلسکوپ و ماهواره و هابل و شاتل و ...

مردمانی که هنوز دوست دارند کویر را با سفینه صحار طی کنند و دریا را با لنج چوبی و آسمان را با خیال!

و در این جزیره تصویری تکراری وجود دارد! شتری که کویرنشینان به او کشتی صحرا می‌گویند و لنج‌هایی که صبورانه در آن سوی خط ساحل صف کشیده‌اند.

دو کشتی! یکی ماسه‌های رونده با هر نسیمی را طی می‌کند، ماسه‌هایی که تحت امر باد هستند! و دیگری که موج‌های دریا را طی می‌کند، موج‌هایی که آن‌ها هم با هر نسیمی به سویی سرازیر می‌شوند؛ یکی مهار دارد و دیگری بادبان، یکی ساربان دارد و دیگری ناخدا، یکی لنگرگاه دارد و دیگری شترخان و یکی ...

اما هر دو سرسپرده باد هستند و چشم به سراب دارند و دل به جرعه‌ای آب که از میان دست الهه‌کان طناز آسمان کویر فرود آمده باشد!

در جزیره قشم در هر گوشه‌ای ساربانی می‌یابی که در برهوت آهسته می‌رود! به کدام دیار؟ نه ساربان می‌داند و نه کشتی صحار! شاید به سوی سرابی که باد بر سر راهش قرار داده! شاید به جایی که جرعه‌ای آب از میان پنجه‌های سفید ابر فروریخته باشد! شاید...

در هر گوشه ساحل این جزیره، لنج‌های چوبین آماده تن سپردن به راهی هستند که باد نقشه‌اش را بر تن خلیج فارس نگاشته است؛ نقشه ای از جزیره تا سرزمین زرین سبا!

... و در گوشه‌گوشه این جزیره زنی ایستاده در میان بادها که یکی از جانب کویر می‌آید و یکی از جانب خلیج‌فارس.

زنی منتظر، منتظر باران! منتظر سفینه‌ای خسته که از میان ماسه‌های داغ بیابان، لرزان پیدا می‌شود، منتظر بادبان لنجی چوبی که مانند نقطه‌ای در آبی دریا ظاهر می‌شود، منتظر ...

و خسته از انتظار!

اما در این جزیره باید مدت‌ها منتظر بود تا یک الهه‌ی کوزه به‌دستِ عجول و پرافاده بیاید و دل جزیرتی‌ها را با خود ببرد!

این‌جا جزیره قشم است...

 

ادامه مطلب...

گفت و گو: تاج محمد کاظمی

 "تازه به دوران رسیده"! این اصطلاح را برای کسی بکار می برند که رشد فرهنگی و اجتماعی اش کمتر از رشد اقتصادی اش است و آن را می توان به مقوله توسعه در مناطق نیز تعمیم داد

 به این معنی که اگر در یک سرزميني  اقتصادش رشد کند، آن هم در يك بخش محدود و رشد حوزه های فرهنگی و اجتماعی نيز متناسب نباشد، توسعه این منطقه نامتوازن یا غیر موزون می شود و نتیجه توسعه با اين رويكرد، بي عدالتي، ایجاد شکاف اقتصادي  و آسیب های اجتماعی و فرهنگي خواهد بود.

این، مقدمه گفت و گوی من با سعید بنی عامریان مدیرکل برنامه ریزی و بودجه سازمان منطقه آزاد قشم(سرپرست جدید معاونت توسعه مدیریت این سازمان) است که صبح یک روز تابستانی در محل دفترش در ساختمان مرکزی این سازمان انجام شد.  

علت اینکه بحث را با مقوله توسعه شروع کردیم شاید این باشد که بنی عامریان از همان روز اول که به گفته خودش 20سال پیش پس از فارغ التحصیل شدن در رشته مهندسی صنایع از دانشگاه اصفهان و کسب تجربه در یک شرکت کانادایی – ایرانی بواسطه یکی از هم کلاسی های دانشگاه دعوت به کار در سازمان منطقه آزاد قشم شده بود، یکسره  در عرصه طرح و برنامه سازمان به قول معروف استخوان خرد کرده و در همه طرح های توسعه این منطقه و خود جزیره قشم یک پای مهم همه بحث ها، طرح ها، برنامه ها، تصمیم ها و پروزه های توسعه بوده است.

**می گویم: این "توسعه" چگونه موجودی! است که مباحث آن از اوایل نیمه دوم قرن بیستم به بعد تا به امروز نقل قول همه محافل علمی، دانشگاهی، کارشناسی و تخصصی در سراسر جهان بوده است و یک جامعه توسعه یافته به نظر شما از چه ویژگی هایی باید برخوردار باشد؟

 می گوید: مقوله توسعه از منظر صاحبنظران توسعه،  یک تغییر در تمامی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یک جامعه است که باعث ارتقاء کیفیت زندگی ساکنان آن جامعه در همه این ابعاد می شود. به عبارت دیگر توسعه یک فرایند همه جانبه و فراگیر است که باید تمام ابعاد آن مدنظر باشد. نمی شود که توسعه اقتصادی در یک جامعه اتفاق بیافتد ولی توسعه فرهنگی یا سیاسی در آن جامعه  انجام نشود، در توسعه، همه این ابعاد متاثر از یکدیگر باید باشند.

**می گویم: پس این بحث و جدل ها که کما بیش در دنیا بخصوص در کشور خودمان مطرح بوده و از تقدم و تاخر در این حوزه ها سخن می گویند، چیست؟ یادم می آید در دولت اول اصلاحات جنگ کلامی و رسانه ای شدیدی بین صاحبنظران در این خصوص که توسعه سیاسی مقدم است یا توسعه اقتصادی، پیش آمده بود و سرانجام هم معلوم  نشد که کدامیک مقدم تر است؟

می گوید: این موضوع همیشه محل مناقشه بوده است ولی من معتقدم که  می شود همه این حوزه ها را با هم، حالا با یک سرعت کمتر و بیشتر، در یک جامعه رشد داد و به توسعه دست یافت. گرچه در فرایند  تکامل توسعه، اول از همه از اقتصاد صحبت می شود، بعد، گام به گام هرچه جلوتر، این فرایند پیش می رود، شاخص های انسانی مطرح می شود. به عنوان مثال امروزه در بحث توسعه پایدار، محیط زیست مطرح می شود یعنی هر نوع توسعه معطوف می شود به صیانت از محیط زیست و اینکه زمین برای نسل های آینده مصون از هرگونه تخریب باقی بماند.

**می گویم: توسعه ای که برای قشم شما مدنظر داشته و دارید، چگونه توسعه ای است؟  

می گوید: قشم نیز از دیگر جوامع انسانی جدا نیست و مقوله توسعه در این جزیره هم متاثر از موارد فوق الذکر است و با توجه به اینکه قشم یک سرزمین گسترده با ویژگی های فرهنگی خاص متاثر از فرهنگ ایرانی و اسلامی  است و یک جمعیت عمدتا بومی و مهاجر با پراکنش در کل جزیره با ویژگی های مذهبی و قومی  دارد، پروژه توسعه در این جزیره بدون درنظر گرفتن هریک از این ویژگی ها راه به جایی نخواهد برد.

بنا براین، من معتقدم که جزیره باید در تمام ابعاد، توسعه پیدا کند، یعنی همه بخش های جزیره از مواهب توسعه باید برخوردار شوند  و امکاناتی مانند رفاه، حمل و نقل، آب، برق، آموزش، درمان، اشتغال و مانند اینها باید به صورت یکسان در دسترس همه ساکنان جزیره قرار بگیرد.

**می پرسم: این اعتقاد شما در طول این مدت 20سال که در جزیره حضور داشتید و اتفاقا در کوران همه برنامه های توسعه هم قرار داشتید تا چه حد عملیاتی شده است؟

لبخندی تلخ بر لبانش ظاهر می شود، گویا منتظر چنین سئوالی نبوده است، ولی فورا با اعتماد به نفس بالایی به تشریح دلایل اتفاقات 20سال گذشته در عرصه توسعه قشم می پردازد و می گوید: اتفاقی که در تمام این 20سال گذشته در این جزیره برای توسعه رخ داده است این بوده که تعیین محدوده 300کیلومترمربع به عنوان منطقه ازاد قشم باعث شده که در شرق جزیره بخاطر قرارداشتن در این محدوده، طرح های بزرگ توسعه به مرحله اجرا دربیاید اما غرب جزیره بخاطر اینکه مشمول این محدوده نبوده از توسعه محروم بماند.

این پاسخ آقای بنی عامریان، مرا به این فکر واداشت که چرا طراحان اولیه منطقه آزاد قشم  این واقعیت واضح و روشن را نادیده گرفتند که یک جزیره یکپارچه با تاریخ، فرهنگ، سنن و سرنوشت مشترک نمی تواند با خطکشی و مرزبندی حتی قانونی از هم تفکیک و برای این سوی محدوده  و آن سوی محدوده دو قانون مختلف و حتی متضاد حاکم شود؟!

**می پرسم: در یک جا باید این روند غیرعادلانه متوقف می شد، دولت های زیادی آمدند و رفتند، هیات مدیره ها و مدیران عامل متعددی بر این منطقه مدیریت کردند و رفتند، آیا کسی پیدا نشد که متعرض این روند تبعیض آلود شود؟

پاسخ می دهد: از میان همه دولت ها فقط این دولت تدبیر و امید اقای روحانی بود که این طلسم را شکست و در چهارسال دولت یازدهم، همه  تلاش ها معطوف جبران کمبودهای غرب جزیره شد و این تلاش ها با همت عالی مدیرعامل محترم منطقه آزاد یعنی مهندس مومنی به منصه ظهور رسید.  ایشان از زمانی که آمدند قشم هم در گفتار و هم در کردار به این اصل پایبند بودند که امکانات، ظرفیت ها و ثروت های این جزیره باید بطور یکسان به همه ساکنان آن برسد. بطورمثال بحث آبرسانی به جزیره که از سال 1376در برنامه های استانداری هرمزگان بوده در همین دوسال اخیر بطورجدی با همت و پیگیری سازمان توسط آبفار( شرکت آب و فاضلاب روستایی استان و شهرستان)به سرانجام رسید و افزون بر 50روستای جزیره که عمدتا در غرب جزیره واقع هستند از نعمت آب شرب سالم  لوله کشی برخوردار شدند و باقیماده روستاها و کل جزیره نیز تا پایان سا لجاری از این نعمت بهره مند می شوند.    

**می پرسم غیر از آب، مردم غرب جزیره از چه مواهب دیگر توسعه برخوردار شده اند؟

می گوید: البته سیاست سازمان ادامه راه رفته  گذشته، البته این بار از سمت مخالف، یعنی صرفا  توسعه غرب جزیره، نیست، بلکه  انجام اقداماتی است که مردم همه جزیره از مواهب آنها بهره ببرند، از جمله این اقدامات بازسازی و بهره برداری مجدد از بیمارستان خلیج فارس، اجرای طرح بورسیه دانش آموزان نخبه قشم، احداث خانه معلم در افزون بر 40روستا در سطح جزیره و ایجاد کاشانه های مهمان در حوزه گردشگری با هدف ایجاد اشتغال بومی مولد در غرب جزیره است. همه این اقدامات نتیجه حاکم شدن این دیدگاه در مدیریت سازمان است که توسعه با مردم و برای مردم است و باید به افکار و خواسته های مردم بهاء لازم داده شود و با توسعه متناسب منابع به این موضوع پرداخته شود. البته محور همه این اقدامات  توسعه متوازن و موزون جزیره است.

**برای اینکه فضای گفت و گو تغییر کند مبحث توسعه قشم را عجالتا کنار می گذارم و از او می خواهم که از توسعه خودش برایم بگوید، از نگاهش به دنیا، از علایقش، از نگرانی هایش و از امیدها و آرزوهایش سخن بگوید!

 سعید بنی عامریان، 48ساله، متولد شهرستان سنقر کلیایی از استان کرمانشاه، ،برخلاف رشته تحصیلی و عرصه شغلی اش از یک طبع ادبی و هنری برخوردار است. وقتی در طول کل گفت و گو که قریب دوساعت طول کشید صدای موسیقی ملایم ، فضای دلنشینی را در اتاق حاکم کرده بود، پی بردم که مرد اول برنامه و بودجه سازمان منطقه آزاد قشم  چگونه از پس تنش ها و کنش های این عرصه خطیر برمی آید.

"عاشق مطالعه ام " و اين مهم را هميشه به همكارانم توصيه كرده ام و سالهاست به همكاران و دوستانم در ايام نوروز كتاب عيدي مي دهم، از كودكي با قران مانوس بوده ام، ناگفته نماند در ايام كودكي بواسطه حفظ جزء سي ام قران از دفتر حضرت آيت الله گلپايگاني  لوح تقدير گرفتم .قران را چراغ راه بشريت و نهج البلاغه را جدي ترين مانيفست حكومت و مديريت اسلامي مي دانم هرچند گاهي احساس مي كنم عمل ما به شدت با آموزه هاي ديني و مذهبي ما فاصله بسيار دارد.

شعر و موسیقی در تمام لحظات زندگی ام جريان دارد " و "با ادبیات، تئاتر و سینما نیز بیگانه نیستم واز هر فرصت برای تغذیه روحم با آنها محشور می شوم!تاريخ معاصر،برنامه ريزي و توسعه دغدغه هاي مطالعاتي  سالهاي اخيرم هستند " بنی عامریان از عشقش به فرهنگ و هنر ایران هم  گفت، گفت که مولانا و حافظ از قدما و احمد شاملو، نیما و اخوان از موخرین از شعرای محبوب دلش است و موسیقی اصیل ایرانی هم  آرامبخش لحظات زندگی اش!

**از او می خواهم از علایق دیگرش برایم بگوید و اینکه اوقات فراغتش را چگونه سپری می کند، گرچه دیگر برایم معلوم بود، مردی که در مقابلم نشسته و از برنامه و بودجه، طرح و پروژه و جامعه و توسعه سخن می گوید، یک انسان سخت و خشک اندیش نیست، بلکه  درونش لبریز از نرمی، لطافت، تعامل و مداراست.

" به ورزش هم علاقه خاصی دارم، از سال 59 تا کنون همیشه والیبال بازی می کنم و این رشته اصلی من بوده است، گرچه با شنا، بسکتبال، فوتبال و دو میدانی نیز بیگانه نیستم. ورزش منظم هميشه در برنامه زندگي ام جايگاه خاصي دارد. 

**می گویم: بنا براین به یک تیم ورزشی هم حتما سمپاتی دارید؟

می گوید: گرچه رنگ مورد علاقه ام سبز و آبی بوده است، اما به پرسپولیس قرمز پوش گرایش خاصی دارم و بازی های این تیم را دنبال می کنم، البته تیم ملی نیز جایگاه ویژه ای در قلب من مثل همه ایرانیان داشته و دارد.

**می گویم: همه ما به کشورمان و آنچه که عنوان ملی و وطنی دارد علاقه مندیم و عاشق ایرانیم، دل مان برای مردم و شرایط زندگی کودکان، نوجوانان، جوانان، زنان و مردان در جای جای این مملکت می تپد، شما 20سال در میان مردم قشم  زندگی کردید، فکر می کنید منطقه آزاد برای این مردم چه دستاوردی داشته است؟ پدران و مادران قشمی که 20سال از عمرشان را در منطقه آزاد گذراندند، امروز برای بچه های شان چی دارند که از منطقه آزاد بگویند؟

چشم به نقطه ای دوردست می دوزد، انگار به 20سال پیش که جوانی مجرد 28ساله بوده و با مادرش و کوله باری از کتاب و مجله! به قشم آمده بود، فلاش بک می زند! انگار آنچه را که در این 20سال در منطقه مشاهده کرده است، مرور می کند، تلخی ها و شیرینی ها! شکست ها و موفقیت ها! گریه ها و خنده ها!

می گوید: من بهترین دوران زندگی ام را با این مردم گذرانده ام. مردم قشم  مردمانی خوب، آرام، نجیب، سخت کوش و البته صادق و بی رنگ و ریا هستند. اینها را که برشمردم ظرفیت و سرمایه ای عظیم برای مردم یک سرزمین است. از یادم نمی رود آن روزهای ابتدای ورودم به قشم، کاسب ها و تجار قشم در مقابل عرضه وجه یا کالا  حتی چک هم نمی گرفتند! قول و قرارشان کلامی بود و فشردن دست های همدیگر! من معتقدم هنوز هم در بسیاری از بخش های این جزیره این فرهنگ  حاکم است و هنر ما مدیران منطقه باید این باشد که این فرهنگ را درک بکنیم، مردم این جزیره را باور کنیم! این مردم بزرگترین سرمایه برای توسعه این جزیره است، وقتی این مردم را در برنامه های توسعه مشارکت بدهیم، همه موانع توسعه از میان خواهد رفت.فراموش نكنيد كه در  كليه مراكز تجاري احداث شده توسط بوميان در قشم يك مورد كلاه برداري رخ نداده و بعضا زودتر از موعد مقرر تحويل شده است.

**می پرسم: تجربه یا تجربه هایی از این مشارکت مردم قشم در طرح های توسعه دارید؟

می گوید: در سال های اخیر نخبگان بومی قشم یک سازمان مردم نهاد تشکیل دادند و سازمان منطقه آزاد قشم از دانش و تخصص این دوستان استفاده کرد و برای اولین بار در تاریخ این منطقه، سند توسعه جوامع محلی قشم را که توسط موسسه ژاپنی جایکا تایید شده است، در اختیار دانش آموختگان و نخبگان قشم گذاشتیم  تا با مشارکت واقعی آنها نهایی و اجرایی شود. بطور قطع این دوستان نه تنها در اجرای این سند بلکه در نظارت بر نحوه اجرای آن نیز به سازمان کمک خواهند کرد.

**می گویم: من هنوز به پاسخ سئوالم نرسیدم، منطقه برای این مردم چکار کرده است؟ حداقل در این محدوده 300کیلومترمربع جزیره که قانونا منطقه ازاد است، سازمان برای رفاه، معیشت، اشتغال و کسب وکار مردم چه اقدامات عملی انجام داده است؟

می گوید: ارزیابی من این است که سازمان در توسعه این جزیره نقش مطلوبی داشته است و نتیجه اش این است که جزیره صاحب فرودگاه، بنادر، دانشگاه، بیمارستان و موارد دیگر اینچنینی شده است. امروز قشم از یک زیرساخت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مناسب برخوردار است. اگر سازمان منطقه ازاد قشم در این جزیره تاسیس نشده بود تا 50سال دیگر هم این جزیره صاحب فرودگاه و بنادر بزرگ نمی شد!

 **می گویم: افزون بر یک ربع قرن از تاسیس منطقه آزاد قشم می گذرد، آنچه که در این منطقه در این مدت به دست آمده با آنچه که باید به دست می آمده، نزدیکی و قرابت می بینید؟ به عبارت دیگر این منطقه تا چه حد به اهداف تعیین شده از سوی قانونگذار رسیده است؟

می گوید: در نقد عملکرد مناطق آزاد من همیشه این را گفته ام که این مناطق در جاهایی تاسیس شده اند که عمدتا فاقد زیرساخت های لازم برای اجرای طرح های توسعه بودند، از جمله در قشم ما این اشکال را به عینه دیدیم. همچنین قانونگذار عنوان مثلا منطقه آزاد قشم را تجاری و صنعتی تعیین کرده ولی در طول سال های بعد از تاسیس آن ما عملا به این نتیجه رسیدیم که سازمان نمی تواند صرفا در دو حوزه مشخص شده برای آن یعنی تجاری و صنعتی فعالیت کند.

**می پرسم: بر چه اساسی شما به این نتیجه رسیدید؟

پاسخ می دهد: ما دو دلیل داشتیم، اول اینکه خود جزیره قشم ظرفیت هایی دارد که نمی شود فعالیت های سازمان فقط به این دو حوزه محدود شود و دوم اینکه مطالبات دولت ها از این منطقه فراتر از این دو حوزه است و سازمان باید پاسخگوی مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم باید باشد، بنا براین چون منابع سازمان محدود ولی عرصه کار و مطالبات مسئولان و سیاستمداران کشوری از سازمان نامحدود است، طبیعتا سازمان نتوانسته است به آن اهداف بلندش برمبنای راهبرد توسعه تجاری صنعتی دست پیدا کند.  

**می گویم: به نظر می رسد مشکلات و تنگناهای مناطق آزاد فراتر از این موارد است، این گونه نیست؟

می گوید: چرا! موارد دیگری نیز در این خصوص وجود داشته است از جمله اینکه:

  • مناطق آزاد عمدتا در مناطق مرزی و محروم کشور ایجاد شده و از دیدگاه  حاکمیت و امنیت ملی، توسعه این مناطق می تواند امنیت ملی کشور را تقویت کند، که تحقق این موضوع یک خواسته ملی است  اما چون برای این هدف منابع مستقیم اختصاص نیافته است و زیرساخت ها هم آماده نیست، مناطق آزاد متحمل هزینه های فراتر از ماموریت اصلی اش می شوند.
  • به رغم گذشت بیش از دو دهه از تاسیس مناطق آزاد تا همین اواخر نقش آنها در اقتصاد ملی چندان مشخص نبود و شاید جدی ترین مطالبه حاکمیت از این مناطق در بند 11سیاست های اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری به دولت باشد که به خوبی نقش آنها را در اقتصاد ملی مشخص کرده است.
  • دوگانگی مدیریت در مناطق آزاد بخصوص قشم باعث شده تا اثربخشی منابع ملی در حوزه هایی که دستگاه اجرایی و منطقه آزاد تواما به آنها ورود کرده اند در این مناطق کاهش یابد. البته من معتقدم در این خصوص با تکیه بر قانون و دوری از بخشی نگری و تعامل سازنده و منطقی می شود منافع ملی را تامین و به مردم خدمت کرد.

**احساس کردم که فضای گفت و گو بیش از حد خشک و جدی شده است، خستگی و بی حوصلگی در چهره اش کم کم نمودار می شد، کار زیاد و فشرده اداری روزمره به نظر می رسید که تاب و تحمل او را برای ادامه این روند در گفت و گو کمتر کرده است، برای اینکه فضای گفت و گو را عوض کنم با خنده گفتم: معلومه این روزها خیلی سرت شلوغه؟!

دستی به سرش کشید و با لبخندی حق به جانب جواب داد: اتفاقا سرم که خیلی خلوت است!!

**مزاح شیرینی بود!

**می گویم: حالا که سرتان خلوته! می خواهم کمی هم از خلوت خود بگویید، در زمانی که با خودتان خلوت می کنید، بحث اوقات فراغت نیست، بلکه آدم در این هزارتوی مشغله های کاری، اجتماعی و خانوادگی لحظاتی یا دقایقی فرصت پیدا می کند، معمولا در این گونه مواقع چکار می کنید؟  

می گوید: البته امروزه دیگر ما انسان ها، مثل سابق، اختیار نداریم که برای خودمان آرامش  داشته باشیم و این آرامش را با خانواده  مان، دوستان مان و یا همکاران مان به اشتراک بگذاریم ، بلکه همه زندگی ما شده فضای مجازی و شبکه های اجتماعی  و اشتراک گذاری محتوای این شبکه ها! حال اینکه، پرداختن به این شبکه ها و گذراندن دقایق یا ساعات  قابل توجهی از اوقات شبانه روزمان در این شبکه ها تا چه حد مفید به فایده است! سئوالی است که خیلی نمی شود پاسخ دقیقی به آن داد.وليكن با تمام اين اوصاف بايد بگويم هنوز روزانه حداقل يك ساعت مطالعه را دارم و اين امر جزء لاينفك زندگي ام بوده و خواهد بود

**می گویم: اینکه این شبکه ها در این وانفسای یکجانبه گرایی و انحصار طلبی رسانه های سنتی به داد مردم  و بخصوص اقشار روشنفکر فاقد رسانه رسیده است، شکی نیست و باید ورود این شبکه ها را به زندگی مردم به فال نیک گرفت، اما اینکه چون وسایل جدید ارتباطی، دیگر یکسویه نیست و مردم هم به راحتی می توانند پیام ها و محتواهای خود را در فضای مجازی منتشر کنند و کنترل اطلاعات دیگر ممکن نیست، امکان دارد پیام ها و محتواهای منفی و ضد منافع مردم نیز دراین شبکه ها منتشر شود، سئوال این است که شما چگونه با این شبکه ها کنار آمده اید؟

می گوید: این شبکه ها خوب است اما به این شرط که در قاعده و اندازه خودش استفاده شود ولی من معتقدم که چون حضور زیاد در این شبکه ها افراد را از مطالعه باز می دارد و اطلاعاتش هم سطحی، غیرموثق و بدون منبع است، ورود این شبکه ها به زندگی مردم یک عارضه اجتماعی است، گرچه شفافیت در اطلاع رسانی و سرعت و تسهیل  دسترسی عمومی به اطلاعات از نقاط مثبت این شبکه ها بشمار می رود. و در کل اگر فرهنگ استفاده از این شبکه ها در جامعه توسعه پیدا کند بطوریکه همه در این شبکه ها به حقوق دیگران احترام بگذارند، اتفاق مبارکی می تواند باشد.

**می گویم: از شبکه ها بیاییم بیرون! از قشم و ایران هم برویم بیرون! با سفر به خارج میانه ات چطوریه؟ به کدام کشورها سفر کردی؟

می گوید: حدیث داریم از پیامبر عظیم الشان اسلام که "مسافرت كنید تا تندرست بمانید و روزی كسب نمایید" . هیچ تجربه ای بالاتر از دیدن دنیا و آشنا شدن با مردمان و فرهنگ های مختلف دنیا نیست. من به مكه مكرمه ،ژاپن، روسیه، ترکیه، بلغارستان، هندوستان،مالزی،اتيوپي، تایلند، لبنان، سوریه، امارات و جمهوری آذربایجان و نخجوان سفر کردم  و از مردم و فرهنگ هر کدام از این کشورها بخصوص راز موفقیت و سرآمدی آنها درس ها یاد گرفتم.

**می گویم: برگردیم به داخل خانه و آشپزخانه! میانه ات با تولیدات آشپزخانه چگونه است؟ در انتخاب نوع غذا سخت گیر هستی و وسواس داری که  غذای خاصی سرو شود؟

می گوید: نه اتفاقا! برایم نوع غذا اصلا مهم نیست، اصل برای من  کیفیت و سالم  و ساده بودن غذاست،  ولی بیشتر غذاهای سنتی را ترجیح می دهم . یک موردی را که می خواهم اینجا یادآور بشوم این است که من هرگز نوشابه گازدار در عمرم نخوردم و نمی خورم! 

**می گویم: فکر می کنم حسابی خسته شدی و بهتره این گفت و گو را تمام کنیم؟ مطلبی است که فراموش شده باشه؟

می گوید: من خسته نشدم و اتفاقا  می خواهم به چند طرح در دست اجرا سازمان که در طول این گفت و گو مجال نشد به آنها بپردازم، اشاره کنم. 

**می گویم: آنچه باید در باره سازمان گفته می شد، فکر می کنم شما گفتید، گرچه هنوز ناگفته ها ممکن است درباره سازمان فراوان باشد که انشالله اگر مجالی بود شاید وقتی دیگر! در هر صورت بفرمایید!

می گوید: در سال گذشته چند طرح و بسته کاری برای رفع مشکلات سازمان و خود جزیره ارائه شد که از جمله آنها می توان به طرح "کارا" اشاره کرد که هدف از اجرای آن کاهش هزینه و رعایت الگوی مصرف است. طرح "حاتم" يا طرح حمايت از توليد ملي یکی دیگر از این طرح هاست که براساس آن یکی از بازارهای قشم به بازار فروش محصولاتی اختصاص پیدا می کند که متعلق به یک برند داخلی و صادرکننده موفق باشد. این طرح پاسخی است به برخی منتقدین سازمان که منطقه آزاد قشم را دروازه واردات می نامند. طرح "پیشواز" نیز با هدف جذب یک میلیون مسافر در سال و خارج کردن قشم از رکود طراحی شده است و قرار است براساس این طرح که مورد توجه مدیرعامل منطقه نیز قرار گرفته است، همه ذی نفعان در بخش های دولتی، عمومی و خصوصی از آژانس های مسافری و هتل ها گرفته تا شرکت های حمل و نقل، غذاخوری ها، بازارها و اصناف و مانند آنها برای کشاندن این تعداد مسافر به قشم همکاری کنند. و آخرین طرح هم با عنوان" نقش حمل و نقل و ترانزیت کالا در اقتصاد ملی با محوریت پل خلیج فارس" در سطح ملی تعریف شده  و امیدواریم با تکمیل آن افق جدیدی برای توسعه اقتصاد ملی نمایان شود.  

**و حرف آخر!

می گوید: جا دارد از این فرصت استفاده کنم و از همه همکاران عزیزم در این اداره کل  بخاطر زحمات طاقت فرسای شان تقدیر و تشکر کنم. من همیشه معتقد به این اصل بودم که عامل کلیدی موفقیت یک مجموعه، نیروی انسانی شاغل در آن مجموعه است. همکاران من در اداره کل برنامه ریزی و بودجه سازمان از کارشناسان مسئول و  کارشناسان گرفته تا سایر پرسنل شاغل در این مجموعه،  تمام تلاش شان معطوف به ارتقاء عملکرد این اداره کل بوده و است و من معتقدم که هرچقدر زمینه کاری آنها چه در بعد مادی و چه در بعد معنوی توسعه پیدا کند، عملکرد آنها به همان نسبت، تاثیر مثبت در کل حرکت سازمان خواهد داشت.          

 

          

         

 

ادامه مطلب...

اظهارنظر سخنگوی نیروی انتظامی(سعید منتظرالمهدی) درباره حریم خصوصی نبودن خودرو، بازتاب های مختلفی در فضای مجازی و رسانه های گوناگون داشته است، اما اذعان برخی حقوق دان ها  بر این است که خودرو حریم خصوصی است؛ برخی نیز معتقدند مکان‌های قابل مشاهده خودرو حریم خصوصی محسوب نمی شود، اما صندوق عقب، داشبورد و جاهایی که از بیرون در معرض دید قرار ندارند، حریم خصوصی هستند و تفتیش آنها، نیاز به حکم قضایی دارد. حال در جهت تایید نظریه آن دسته از حقوق دان ها درخصوص تلقی شدن حریم خصوصی داخل خودرو، مواد ذیل به اختصار ذکر می شود.

ماده ۶۹۹ قانون آئین دادرسی کیفری مقرر می دارد: «این قانون از مورخ یک تیر ماه ۱۳۹۴ لازم الاجرا است.»

ماده ۵۷۰ قانون آئین دادرسی کیفری در صدر و ذیل خود تصریح می کند:«از تاریخ لازم ‏الاجراء شدن این قانون، سایر قوانین در موارد مغایر، نسخ می‌شود.»

تبصره ماده ۵ قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر مصوب ۲۳ فروردین ۱۳۹۴ مقرر کرده بود: «اماکنی که بدون تجسس در معرض دید عموم قرار می گیرند، مانند قسمت های مشترک آپارتمان ها، هتل ها، بیمارستان ها و نیز وسایل نقلیه مشمول حریم خصوصی نیست.»

با عنایت به مراتب فوق و اینکه تبصره ماده ۵ قانون آمران به معروف و ناهیان از منکر مغایر با مقررات مواد ۵۵ و ۱۳۷ قانون آئین دادرسی کیفری می باشد. فلذا با عنایت به مقررات ماده ۵۷۰ قانون آئین دادرسی کیفری مبنی بر «نسخ قوانین مغایر با مقررات قانون آئین دادرسی کیفری از تاریخ لازم الاجرا شدن آن قانون»، تبصره ماده ۵ قانون مرقوم از تاریخ یک تیرماه ۱۳۹۴ صریحاً نسخ شده است.

ماده ۵۵ قانون آئین دادرسی کیفری؛

ورود به منازل، اماکن تعطیل و بسته و تفتیش آنها، همچنین بازرسی اشخاص و اشیاء در جرائم غیرمشهود با اجازه موردی مقام قضائی است، هر چند وی اجرای تحقیقات را به ‌طور کلی به ضابط ارجاع داده باشد.

ماده ۱۳۷ قانون آئین دادرسی کیفری؛

تفتیش و بازرسی منازل، اماکن بسته و تعطیل و همچنین تفتیش و بازرسی اشیاء در مواردی که حسب قرائن و امارات، ظن قوی به حضور متهم یا کشف اسباب، آلات و ادله وقوع جرم در آن وجود دارد، با دستور بازپرس و با قید جهات ظن قوی در پرونده، انجام می شود.

علی ایحال با توجه به جمیع مواد قانونی مذکور و همچنین  بر اساس اصل ۲۲ قانون اساسی، حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون معین کرده و خودرو نیز در زمره مال قرار گیرد.فلذا باتوجه به فحوای اصل مذکور،  حریم خصوصی محیطی است که افراد در آن احساس آرامش می‌کنند و مصون از تعرض هستند. بدیهی است چنانچه در داخل اتومبیل عمل مجرمانه‌ای صورت گیرد، تابع عمومات قانونی خواهد بود و حسب مورد می‌تواند جرم مشهود تلقی نشود. فلذا تعرض به خودرو‌ها بدون اینکه داخل آنها جرمی تحقق یافته باشد قابل توجیه به نظر نرسیده و حفظ حریم خصوصی داخل خودرو قابل دفاع می باشد.

*کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی

پیشخوان

آخرین اخبار