گفت و گو: تاج محمد کاظمی
"تازه به دوران رسیده"! این اصطلاح را برای کسی بکار می برند که رشد فرهنگی و اجتماعی اش کمتر از رشد اقتصادی اش است و آن را می توان به مقوله توسعه در مناطق نیز تعمیم داد
به این معنی که اگر در یک سرزميني اقتصادش رشد کند، آن هم در يك بخش محدود و رشد حوزه های فرهنگی و اجتماعی نيز متناسب نباشد، توسعه این منطقه نامتوازن یا غیر موزون می شود و نتیجه توسعه با اين رويكرد، بي عدالتي، ایجاد شکاف اقتصادي و آسیب های اجتماعی و فرهنگي خواهد بود.
این، مقدمه گفت و گوی من با سعید بنی عامریان مدیرکل برنامه ریزی و بودجه سازمان منطقه آزاد قشم(سرپرست جدید معاونت توسعه مدیریت این سازمان) است که صبح یک روز تابستانی در محل دفترش در ساختمان مرکزی این سازمان انجام شد.
علت اینکه بحث را با مقوله توسعه شروع کردیم شاید این باشد که بنی عامریان از همان روز اول که به گفته خودش 20سال پیش پس از فارغ التحصیل شدن در رشته مهندسی صنایع از دانشگاه اصفهان و کسب تجربه در یک شرکت کانادایی – ایرانی بواسطه یکی از هم کلاسی های دانشگاه دعوت به کار در سازمان منطقه آزاد قشم شده بود، یکسره در عرصه طرح و برنامه سازمان به قول معروف استخوان خرد کرده و در همه طرح های توسعه این منطقه و خود جزیره قشم یک پای مهم همه بحث ها، طرح ها، برنامه ها، تصمیم ها و پروزه های توسعه بوده است.
**می گویم: این "توسعه" چگونه موجودی! است که مباحث آن از اوایل نیمه دوم قرن بیستم به بعد تا به امروز نقل قول همه محافل علمی، دانشگاهی، کارشناسی و تخصصی در سراسر جهان بوده است و یک جامعه توسعه یافته به نظر شما از چه ویژگی هایی باید برخوردار باشد؟
می گوید: مقوله توسعه از منظر صاحبنظران توسعه، یک تغییر در تمامی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یک جامعه است که باعث ارتقاء کیفیت زندگی ساکنان آن جامعه در همه این ابعاد می شود. به عبارت دیگر توسعه یک فرایند همه جانبه و فراگیر است که باید تمام ابعاد آن مدنظر باشد. نمی شود که توسعه اقتصادی در یک جامعه اتفاق بیافتد ولی توسعه فرهنگی یا سیاسی در آن جامعه انجام نشود، در توسعه، همه این ابعاد متاثر از یکدیگر باید باشند.
**می گویم: پس این بحث و جدل ها که کما بیش در دنیا بخصوص در کشور خودمان مطرح بوده و از تقدم و تاخر در این حوزه ها سخن می گویند، چیست؟ یادم می آید در دولت اول اصلاحات جنگ کلامی و رسانه ای شدیدی بین صاحبنظران در این خصوص که توسعه سیاسی مقدم است یا توسعه اقتصادی، پیش آمده بود و سرانجام هم معلوم نشد که کدامیک مقدم تر است؟
می گوید: این موضوع همیشه محل مناقشه بوده است ولی من معتقدم که می شود همه این حوزه ها را با هم، حالا با یک سرعت کمتر و بیشتر، در یک جامعه رشد داد و به توسعه دست یافت. گرچه در فرایند تکامل توسعه، اول از همه از اقتصاد صحبت می شود، بعد، گام به گام هرچه جلوتر، این فرایند پیش می رود، شاخص های انسانی مطرح می شود. به عنوان مثال امروزه در بحث توسعه پایدار، محیط زیست مطرح می شود یعنی هر نوع توسعه معطوف می شود به صیانت از محیط زیست و اینکه زمین برای نسل های آینده مصون از هرگونه تخریب باقی بماند.
**می گویم: توسعه ای که برای قشم شما مدنظر داشته و دارید، چگونه توسعه ای است؟
می گوید: قشم نیز از دیگر جوامع انسانی جدا نیست و مقوله توسعه در این جزیره هم متاثر از موارد فوق الذکر است و با توجه به اینکه قشم یک سرزمین گسترده با ویژگی های فرهنگی خاص متاثر از فرهنگ ایرانی و اسلامی است و یک جمعیت عمدتا بومی و مهاجر با پراکنش در کل جزیره با ویژگی های مذهبی و قومی دارد، پروژه توسعه در این جزیره بدون درنظر گرفتن هریک از این ویژگی ها راه به جایی نخواهد برد.
بنا براین، من معتقدم که جزیره باید در تمام ابعاد، توسعه پیدا کند، یعنی همه بخش های جزیره از مواهب توسعه باید برخوردار شوند و امکاناتی مانند رفاه، حمل و نقل، آب، برق، آموزش، درمان، اشتغال و مانند اینها باید به صورت یکسان در دسترس همه ساکنان جزیره قرار بگیرد.
**می پرسم: این اعتقاد شما در طول این مدت 20سال که در جزیره حضور داشتید و اتفاقا در کوران همه برنامه های توسعه هم قرار داشتید تا چه حد عملیاتی شده است؟
لبخندی تلخ بر لبانش ظاهر می شود، گویا منتظر چنین سئوالی نبوده است، ولی فورا با اعتماد به نفس بالایی به تشریح دلایل اتفاقات 20سال گذشته در عرصه توسعه قشم می پردازد و می گوید: اتفاقی که در تمام این 20سال گذشته در این جزیره برای توسعه رخ داده است این بوده که تعیین محدوده 300کیلومترمربع به عنوان منطقه ازاد قشم باعث شده که در شرق جزیره بخاطر قرارداشتن در این محدوده، طرح های بزرگ توسعه به مرحله اجرا دربیاید اما غرب جزیره بخاطر اینکه مشمول این محدوده نبوده از توسعه محروم بماند.
این پاسخ آقای بنی عامریان، مرا به این فکر واداشت که چرا طراحان اولیه منطقه آزاد قشم این واقعیت واضح و روشن را نادیده گرفتند که یک جزیره یکپارچه با تاریخ، فرهنگ، سنن و سرنوشت مشترک نمی تواند با خطکشی و مرزبندی حتی قانونی از هم تفکیک و برای این سوی محدوده و آن سوی محدوده دو قانون مختلف و حتی متضاد حاکم شود؟!
**می پرسم: در یک جا باید این روند غیرعادلانه متوقف می شد، دولت های زیادی آمدند و رفتند، هیات مدیره ها و مدیران عامل متعددی بر این منطقه مدیریت کردند و رفتند، آیا کسی پیدا نشد که متعرض این روند تبعیض آلود شود؟
پاسخ می دهد: از میان همه دولت ها فقط این دولت تدبیر و امید اقای روحانی بود که این طلسم را شکست و در چهارسال دولت یازدهم، همه تلاش ها معطوف جبران کمبودهای غرب جزیره شد و این تلاش ها با همت عالی مدیرعامل محترم منطقه آزاد یعنی مهندس مومنی به منصه ظهور رسید. ایشان از زمانی که آمدند قشم هم در گفتار و هم در کردار به این اصل پایبند بودند که امکانات، ظرفیت ها و ثروت های این جزیره باید بطور یکسان به همه ساکنان آن برسد. بطورمثال بحث آبرسانی به جزیره که از سال 1376در برنامه های استانداری هرمزگان بوده در همین دوسال اخیر بطورجدی با همت و پیگیری سازمان توسط آبفار( شرکت آب و فاضلاب روستایی استان و شهرستان)به سرانجام رسید و افزون بر 50روستای جزیره که عمدتا در غرب جزیره واقع هستند از نعمت آب شرب سالم لوله کشی برخوردار شدند و باقیماده روستاها و کل جزیره نیز تا پایان سا لجاری از این نعمت بهره مند می شوند.
**می پرسم غیر از آب، مردم غرب جزیره از چه مواهب دیگر توسعه برخوردار شده اند؟
می گوید: البته سیاست سازمان ادامه راه رفته گذشته، البته این بار از سمت مخالف، یعنی صرفا توسعه غرب جزیره، نیست، بلکه انجام اقداماتی است که مردم همه جزیره از مواهب آنها بهره ببرند، از جمله این اقدامات بازسازی و بهره برداری مجدد از بیمارستان خلیج فارس، اجرای طرح بورسیه دانش آموزان نخبه قشم، احداث خانه معلم در افزون بر 40روستا در سطح جزیره و ایجاد کاشانه های مهمان در حوزه گردشگری با هدف ایجاد اشتغال بومی مولد در غرب جزیره است. همه این اقدامات نتیجه حاکم شدن این دیدگاه در مدیریت سازمان است که توسعه با مردم و برای مردم است و باید به افکار و خواسته های مردم بهاء لازم داده شود و با توسعه متناسب منابع به این موضوع پرداخته شود. البته محور همه این اقدامات توسعه متوازن و موزون جزیره است.
**برای اینکه فضای گفت و گو تغییر کند مبحث توسعه قشم را عجالتا کنار می گذارم و از او می خواهم که از توسعه خودش برایم بگوید، از نگاهش به دنیا، از علایقش، از نگرانی هایش و از امیدها و آرزوهایش سخن بگوید!
سعید بنی عامریان، 48ساله، متولد شهرستان سنقر کلیایی از استان کرمانشاه، ،برخلاف رشته تحصیلی و عرصه شغلی اش از یک طبع ادبی و هنری برخوردار است. وقتی در طول کل گفت و گو که قریب دوساعت طول کشید صدای موسیقی ملایم ، فضای دلنشینی را در اتاق حاکم کرده بود، پی بردم که مرد اول برنامه و بودجه سازمان منطقه آزاد قشم چگونه از پس تنش ها و کنش های این عرصه خطیر برمی آید.
"عاشق مطالعه ام " و اين مهم را هميشه به همكارانم توصيه كرده ام و سالهاست به همكاران و دوستانم در ايام نوروز كتاب عيدي مي دهم، از كودكي با قران مانوس بوده ام، ناگفته نماند در ايام كودكي بواسطه حفظ جزء سي ام قران از دفتر حضرت آيت الله گلپايگاني لوح تقدير گرفتم .قران را چراغ راه بشريت و نهج البلاغه را جدي ترين مانيفست حكومت و مديريت اسلامي مي دانم هرچند گاهي احساس مي كنم عمل ما به شدت با آموزه هاي ديني و مذهبي ما فاصله بسيار دارد.
شعر و موسیقی در تمام لحظات زندگی ام جريان دارد " و "با ادبیات، تئاتر و سینما نیز بیگانه نیستم واز هر فرصت برای تغذیه روحم با آنها محشور می شوم!تاريخ معاصر،برنامه ريزي و توسعه دغدغه هاي مطالعاتي سالهاي اخيرم هستند " بنی عامریان از عشقش به فرهنگ و هنر ایران هم گفت، گفت که مولانا و حافظ از قدما و احمد شاملو، نیما و اخوان از موخرین از شعرای محبوب دلش است و موسیقی اصیل ایرانی هم آرامبخش لحظات زندگی اش!
**از او می خواهم از علایق دیگرش برایم بگوید و اینکه اوقات فراغتش را چگونه سپری می کند، گرچه دیگر برایم معلوم بود، مردی که در مقابلم نشسته و از برنامه و بودجه، طرح و پروژه و جامعه و توسعه سخن می گوید، یک انسان سخت و خشک اندیش نیست، بلکه درونش لبریز از نرمی، لطافت، تعامل و مداراست.
" به ورزش هم علاقه خاصی دارم، از سال 59 تا کنون همیشه والیبال بازی می کنم و این رشته اصلی من بوده است، گرچه با شنا، بسکتبال، فوتبال و دو میدانی نیز بیگانه نیستم. ورزش منظم هميشه در برنامه زندگي ام جايگاه خاصي دارد.
**می گویم: بنا براین به یک تیم ورزشی هم حتما سمپاتی دارید؟
می گوید: گرچه رنگ مورد علاقه ام سبز و آبی بوده است، اما به پرسپولیس قرمز پوش گرایش خاصی دارم و بازی های این تیم را دنبال می کنم، البته تیم ملی نیز جایگاه ویژه ای در قلب من مثل همه ایرانیان داشته و دارد.
**می گویم: همه ما به کشورمان و آنچه که عنوان ملی و وطنی دارد علاقه مندیم و عاشق ایرانیم، دل مان برای مردم و شرایط زندگی کودکان، نوجوانان، جوانان، زنان و مردان در جای جای این مملکت می تپد، شما 20سال در میان مردم قشم زندگی کردید، فکر می کنید منطقه آزاد برای این مردم چه دستاوردی داشته است؟ پدران و مادران قشمی که 20سال از عمرشان را در منطقه آزاد گذراندند، امروز برای بچه های شان چی دارند که از منطقه آزاد بگویند؟
چشم به نقطه ای دوردست می دوزد، انگار به 20سال پیش که جوانی مجرد 28ساله بوده و با مادرش و کوله باری از کتاب و مجله! به قشم آمده بود، فلاش بک می زند! انگار آنچه را که در این 20سال در منطقه مشاهده کرده است، مرور می کند، تلخی ها و شیرینی ها! شکست ها و موفقیت ها! گریه ها و خنده ها!
می گوید: من بهترین دوران زندگی ام را با این مردم گذرانده ام. مردم قشم مردمانی خوب، آرام، نجیب، سخت کوش و البته صادق و بی رنگ و ریا هستند. اینها را که برشمردم ظرفیت و سرمایه ای عظیم برای مردم یک سرزمین است. از یادم نمی رود آن روزهای ابتدای ورودم به قشم، کاسب ها و تجار قشم در مقابل عرضه وجه یا کالا حتی چک هم نمی گرفتند! قول و قرارشان کلامی بود و فشردن دست های همدیگر! من معتقدم هنوز هم در بسیاری از بخش های این جزیره این فرهنگ حاکم است و هنر ما مدیران منطقه باید این باشد که این فرهنگ را درک بکنیم، مردم این جزیره را باور کنیم! این مردم بزرگترین سرمایه برای توسعه این جزیره است، وقتی این مردم را در برنامه های توسعه مشارکت بدهیم، همه موانع توسعه از میان خواهد رفت.فراموش نكنيد كه در كليه مراكز تجاري احداث شده توسط بوميان در قشم يك مورد كلاه برداري رخ نداده و بعضا زودتر از موعد مقرر تحويل شده است.
**می پرسم: تجربه یا تجربه هایی از این مشارکت مردم قشم در طرح های توسعه دارید؟
می گوید: در سال های اخیر نخبگان بومی قشم یک سازمان مردم نهاد تشکیل دادند و سازمان منطقه آزاد قشم از دانش و تخصص این دوستان استفاده کرد و برای اولین بار در تاریخ این منطقه، سند توسعه جوامع محلی قشم را که توسط موسسه ژاپنی جایکا تایید شده است، در اختیار دانش آموختگان و نخبگان قشم گذاشتیم تا با مشارکت واقعی آنها نهایی و اجرایی شود. بطور قطع این دوستان نه تنها در اجرای این سند بلکه در نظارت بر نحوه اجرای آن نیز به سازمان کمک خواهند کرد.
**می گویم: من هنوز به پاسخ سئوالم نرسیدم، منطقه برای این مردم چکار کرده است؟ حداقل در این محدوده 300کیلومترمربع جزیره که قانونا منطقه ازاد است، سازمان برای رفاه، معیشت، اشتغال و کسب وکار مردم چه اقدامات عملی انجام داده است؟
می گوید: ارزیابی من این است که سازمان در توسعه این جزیره نقش مطلوبی داشته است و نتیجه اش این است که جزیره صاحب فرودگاه، بنادر، دانشگاه، بیمارستان و موارد دیگر اینچنینی شده است. امروز قشم از یک زیرساخت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مناسب برخوردار است. اگر سازمان منطقه ازاد قشم در این جزیره تاسیس نشده بود تا 50سال دیگر هم این جزیره صاحب فرودگاه و بنادر بزرگ نمی شد!
**می گویم: افزون بر یک ربع قرن از تاسیس منطقه آزاد قشم می گذرد، آنچه که در این منطقه در این مدت به دست آمده با آنچه که باید به دست می آمده، نزدیکی و قرابت می بینید؟ به عبارت دیگر این منطقه تا چه حد به اهداف تعیین شده از سوی قانونگذار رسیده است؟
می گوید: در نقد عملکرد مناطق آزاد من همیشه این را گفته ام که این مناطق در جاهایی تاسیس شده اند که عمدتا فاقد زیرساخت های لازم برای اجرای طرح های توسعه بودند، از جمله در قشم ما این اشکال را به عینه دیدیم. همچنین قانونگذار عنوان مثلا منطقه آزاد قشم را تجاری و صنعتی تعیین کرده ولی در طول سال های بعد از تاسیس آن ما عملا به این نتیجه رسیدیم که سازمان نمی تواند صرفا در دو حوزه مشخص شده برای آن یعنی تجاری و صنعتی فعالیت کند.
**می پرسم: بر چه اساسی شما به این نتیجه رسیدید؟
پاسخ می دهد: ما دو دلیل داشتیم، اول اینکه خود جزیره قشم ظرفیت هایی دارد که نمی شود فعالیت های سازمان فقط به این دو حوزه محدود شود و دوم اینکه مطالبات دولت ها از این منطقه فراتر از این دو حوزه است و سازمان باید پاسخگوی مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم باید باشد، بنا براین چون منابع سازمان محدود ولی عرصه کار و مطالبات مسئولان و سیاستمداران کشوری از سازمان نامحدود است، طبیعتا سازمان نتوانسته است به آن اهداف بلندش برمبنای راهبرد توسعه تجاری صنعتی دست پیدا کند.
**می گویم: به نظر می رسد مشکلات و تنگناهای مناطق آزاد فراتر از این موارد است، این گونه نیست؟
می گوید: چرا! موارد دیگری نیز در این خصوص وجود داشته است از جمله اینکه:
- مناطق آزاد عمدتا در مناطق مرزی و محروم کشور ایجاد شده و از دیدگاه حاکمیت و امنیت ملی، توسعه این مناطق می تواند امنیت ملی کشور را تقویت کند، که تحقق این موضوع یک خواسته ملی است اما چون برای این هدف منابع مستقیم اختصاص نیافته است و زیرساخت ها هم آماده نیست، مناطق آزاد متحمل هزینه های فراتر از ماموریت اصلی اش می شوند.
- به رغم گذشت بیش از دو دهه از تاسیس مناطق آزاد تا همین اواخر نقش آنها در اقتصاد ملی چندان مشخص نبود و شاید جدی ترین مطالبه حاکمیت از این مناطق در بند 11سیاست های اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری به دولت باشد که به خوبی نقش آنها را در اقتصاد ملی مشخص کرده است.
- دوگانگی مدیریت در مناطق آزاد بخصوص قشم باعث شده تا اثربخشی منابع ملی در حوزه هایی که دستگاه اجرایی و منطقه آزاد تواما به آنها ورود کرده اند در این مناطق کاهش یابد. البته من معتقدم در این خصوص با تکیه بر قانون و دوری از بخشی نگری و تعامل سازنده و منطقی می شود منافع ملی را تامین و به مردم خدمت کرد.
**احساس کردم که فضای گفت و گو بیش از حد خشک و جدی شده است، خستگی و بی حوصلگی در چهره اش کم کم نمودار می شد، کار زیاد و فشرده اداری روزمره به نظر می رسید که تاب و تحمل او را برای ادامه این روند در گفت و گو کمتر کرده است، برای اینکه فضای گفت و گو را عوض کنم با خنده گفتم: معلومه این روزها خیلی سرت شلوغه؟!
دستی به سرش کشید و با لبخندی حق به جانب جواب داد: اتفاقا سرم که خیلی خلوت است!!
**مزاح شیرینی بود!
**می گویم: حالا که سرتان خلوته! می خواهم کمی هم از خلوت خود بگویید، در زمانی که با خودتان خلوت می کنید، بحث اوقات فراغت نیست، بلکه آدم در این هزارتوی مشغله های کاری، اجتماعی و خانوادگی لحظاتی یا دقایقی فرصت پیدا می کند، معمولا در این گونه مواقع چکار می کنید؟
می گوید: البته امروزه دیگر ما انسان ها، مثل سابق، اختیار نداریم که برای خودمان آرامش داشته باشیم و این آرامش را با خانواده مان، دوستان مان و یا همکاران مان به اشتراک بگذاریم ، بلکه همه زندگی ما شده فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و اشتراک گذاری محتوای این شبکه ها! حال اینکه، پرداختن به این شبکه ها و گذراندن دقایق یا ساعات قابل توجهی از اوقات شبانه روزمان در این شبکه ها تا چه حد مفید به فایده است! سئوالی است که خیلی نمی شود پاسخ دقیقی به آن داد.وليكن با تمام اين اوصاف بايد بگويم هنوز روزانه حداقل يك ساعت مطالعه را دارم و اين امر جزء لاينفك زندگي ام بوده و خواهد بود
**می گویم: اینکه این شبکه ها در این وانفسای یکجانبه گرایی و انحصار طلبی رسانه های سنتی به داد مردم و بخصوص اقشار روشنفکر فاقد رسانه رسیده است، شکی نیست و باید ورود این شبکه ها را به زندگی مردم به فال نیک گرفت، اما اینکه چون وسایل جدید ارتباطی، دیگر یکسویه نیست و مردم هم به راحتی می توانند پیام ها و محتواهای خود را در فضای مجازی منتشر کنند و کنترل اطلاعات دیگر ممکن نیست، امکان دارد پیام ها و محتواهای منفی و ضد منافع مردم نیز دراین شبکه ها منتشر شود، سئوال این است که شما چگونه با این شبکه ها کنار آمده اید؟
می گوید: این شبکه ها خوب است اما به این شرط که در قاعده و اندازه خودش استفاده شود ولی من معتقدم که چون حضور زیاد در این شبکه ها افراد را از مطالعه باز می دارد و اطلاعاتش هم سطحی، غیرموثق و بدون منبع است، ورود این شبکه ها به زندگی مردم یک عارضه اجتماعی است، گرچه شفافیت در اطلاع رسانی و سرعت و تسهیل دسترسی عمومی به اطلاعات از نقاط مثبت این شبکه ها بشمار می رود. و در کل اگر فرهنگ استفاده از این شبکه ها در جامعه توسعه پیدا کند بطوریکه همه در این شبکه ها به حقوق دیگران احترام بگذارند، اتفاق مبارکی می تواند باشد.
**می گویم: از شبکه ها بیاییم بیرون! از قشم و ایران هم برویم بیرون! با سفر به خارج میانه ات چطوریه؟ به کدام کشورها سفر کردی؟
می گوید: حدیث داریم از پیامبر عظیم الشان اسلام که "مسافرت كنید تا تندرست بمانید و روزی كسب نمایید" . هیچ تجربه ای بالاتر از دیدن دنیا و آشنا شدن با مردمان و فرهنگ های مختلف دنیا نیست. من به مكه مكرمه ،ژاپن، روسیه، ترکیه، بلغارستان، هندوستان،مالزی،اتيوپي، تایلند، لبنان، سوریه، امارات و جمهوری آذربایجان و نخجوان سفر کردم و از مردم و فرهنگ هر کدام از این کشورها بخصوص راز موفقیت و سرآمدی آنها درس ها یاد گرفتم.
**می گویم: برگردیم به داخل خانه و آشپزخانه! میانه ات با تولیدات آشپزخانه چگونه است؟ در انتخاب نوع غذا سخت گیر هستی و وسواس داری که غذای خاصی سرو شود؟
می گوید: نه اتفاقا! برایم نوع غذا اصلا مهم نیست، اصل برای من کیفیت و سالم و ساده بودن غذاست، ولی بیشتر غذاهای سنتی را ترجیح می دهم . یک موردی را که می خواهم اینجا یادآور بشوم این است که من هرگز نوشابه گازدار در عمرم نخوردم و نمی خورم!
**می گویم: فکر می کنم حسابی خسته شدی و بهتره این گفت و گو را تمام کنیم؟ مطلبی است که فراموش شده باشه؟
می گوید: من خسته نشدم و اتفاقا می خواهم به چند طرح در دست اجرا سازمان که در طول این گفت و گو مجال نشد به آنها بپردازم، اشاره کنم.
**می گویم: آنچه باید در باره سازمان گفته می شد، فکر می کنم شما گفتید، گرچه هنوز ناگفته ها ممکن است درباره سازمان فراوان باشد که انشالله اگر مجالی بود شاید وقتی دیگر! در هر صورت بفرمایید!
می گوید: در سال گذشته چند طرح و بسته کاری برای رفع مشکلات سازمان و خود جزیره ارائه شد که از جمله آنها می توان به طرح "کارا" اشاره کرد که هدف از اجرای آن کاهش هزینه و رعایت الگوی مصرف است. طرح "حاتم" يا طرح حمايت از توليد ملي یکی دیگر از این طرح هاست که براساس آن یکی از بازارهای قشم به بازار فروش محصولاتی اختصاص پیدا می کند که متعلق به یک برند داخلی و صادرکننده موفق باشد. این طرح پاسخی است به برخی منتقدین سازمان که منطقه آزاد قشم را دروازه واردات می نامند. طرح "پیشواز" نیز با هدف جذب یک میلیون مسافر در سال و خارج کردن قشم از رکود طراحی شده است و قرار است براساس این طرح که مورد توجه مدیرعامل منطقه نیز قرار گرفته است، همه ذی نفعان در بخش های دولتی، عمومی و خصوصی از آژانس های مسافری و هتل ها گرفته تا شرکت های حمل و نقل، غذاخوری ها، بازارها و اصناف و مانند آنها برای کشاندن این تعداد مسافر به قشم همکاری کنند. و آخرین طرح هم با عنوان" نقش حمل و نقل و ترانزیت کالا در اقتصاد ملی با محوریت پل خلیج فارس" در سطح ملی تعریف شده و امیدواریم با تکمیل آن افق جدیدی برای توسعه اقتصاد ملی نمایان شود.
**و حرف آخر!
می گوید: جا دارد از این فرصت استفاده کنم و از همه همکاران عزیزم در این اداره کل بخاطر زحمات طاقت فرسای شان تقدیر و تشکر کنم. من همیشه معتقد به این اصل بودم که عامل کلیدی موفقیت یک مجموعه، نیروی انسانی شاغل در آن مجموعه است. همکاران من در اداره کل برنامه ریزی و بودجه سازمان از کارشناسان مسئول و کارشناسان گرفته تا سایر پرسنل شاغل در این مجموعه، تمام تلاش شان معطوف به ارتقاء عملکرد این اداره کل بوده و است و من معتقدم که هرچقدر زمینه کاری آنها چه در بعد مادی و چه در بعد معنوی توسعه پیدا کند، عملکرد آنها به همان نسبت، تاثیر مثبت در کل حرکت سازمان خواهد داشت.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.