

تاکنون در جامعه ما ، از زندگی مردمانی از طبقات فرودست ، که در فقر و ناداری زندگی می کنند ، و از زندگی درونی آنان ، مطالعه پر دامنه و بایسته ای انجام نشده ، و باستثنای اندک شماری از محققان دردمند ، کسی به بازگویی زندگی افرادی که هر روز مشاهده می کنند و یا از تجربه های زندگی خود و افراد فرودست و فقیر و یا خانواده آنها و یا زنان بی سرپرست جامعه ، بی پرده و آزادانه سخن نگفته ، و پروژه های تحقیقاتی جامع نگرانه ای که کفایت مقصود نماید ، صورت کاربردانه نیافته است ... و یا با رویاها و امیدها ، ترسها و شادی ها و ناراحتی ها ، و یا برداشت آنها از عدالت و نابرابری ، و احساس آنان از معاش و درک آنان از معیشت و آسایش زندگی ، عجین و آشنا نگشته و به درک روشنی از مصائب و مشکلات آنان دست نیافته ، و تحلیل جامعی در این موارد ، ارائه نشده است .
با این شیوه و درک ، و فقر تحلیل از نحوه زیست و زندگی فرودستان جامعه ، چگونه می توانیم از زندگی هریک از افراد این قشر و لایه و طبقه ازجامعه ، و از زیست و زندگی خانوادگی آنان بطور کلی ، و یا از جنبه های گوناگون زندگی طبقه پایین و فرودست جامعه ، دیدی جامع و همه جانبه پیدا کنیم ، تا از ذهنی شدن تحلیل ها پرهیز کرده ، بصورت عینی تر ، به ارزیابی واقعیت های زندگی این طبقه از جامعه مان ، که روز به روز بر دامنه و گستره آنها افزوده تر می گردد ، دست بیابیم .
اینان کسانی اند که ، که در چنگ مصائب و مشکلات ناگشوده خویش غوطه ورند ، دست و دامنشان برای برآورده شدن حاجات و نیازهایشان بسته است . و هیچ نما و نشانهای کوچک درخشانی ، در دید و منظر خود بر گشایش گره های دامن گستر خویش نمی یابند .
این مردمان فقرزده ، در دورانِ رکودِ تولیداتِ مولدِ اشتغالزا ، با ناامیدی از اشتغال در مشاغلِ رسمیِ شایسته و آبرومند ، برای تامین معاش بخور و نمیر خویش ، به مشاغل غیر رسمی و بدون آتیه ای روشن روی آورده ، با خردک شغلهای مختلف و گوناگونی ، روزگار خویش را در این گردونه سپهر ، سپری می نمایند ، کمک رانندگی ، البسه فروشی و ماهی فروشی دوره گردی و سبزی فروشی کناره خیابانها و پیاده روها و دیگر خردک کاری ها ، که شاید چارقد و روسری و پوشاک فروشی کنار جاده ها و میوه و ماهی فروشی دوره گردی، آبرومندانه ترین شغل در میان آنها باشد .
جوانان این قشر از جامعه هم ، علیرغم این که در این حال و روزگار ، با دسترسی به فضای مجازی و ... شاید با افکار نو و تازه ای آشنا گشته باشند ، ولیکن هیچ گاه آرزویشان از حد یک کارگر ساده و اشتغال به خرده کاریها و خردک شغلها ، فراتر نرفته و نتوانسته اند خود را از تاریکنای بیکاری و فقر و فلاکت و بدبختی ، بالاتر بکشند ، و زین سبب ، در پایین ترین سطح قاعده هرم طبقاتی جامعه جاخوش کرده اند .
بی شک زندگی این مردمان ، تیره و تار و آکنده از رنج و محرومیت ، و ... محروم از ظرفیت های شادمانی ، امید به زندگی بهتر که مرکز ثقل زندگی شان در خانه های یکی ، دو اتاقه با حداقلی از امکانات زیستی و بهداشتی و آموزشی و ... است ، چگونه می توانند از پس هزینه آموزش و بهداشت فرزندان خردسالشان بربیایند ، و.... شاید در میان کودکان و نوجوان و جوانان آنان ، چه استعدادهای بالقوه ای نهفته باشد ، که اگر اندک توجه ای به تربیت و آموزش آنان شود ، می توانسته اند در آینده ، نه تنها خود و خانواده شان را از دامن فقر و تنگدستی برهانند ، بلکه در پیشرفت و توسعه و تعالی منطقه و کشور نیز ایفای نقش کنند ، و اینک در کمال بی توجهی ، به هرز و هدر می روند .
علیرغم این که جامعه بشری در کلیت اش در مسیر پیشرفت و توسعه است ، ولی این بخش از جامعه ما ، هنوز به طور ناگواری در مسیر فقر و ناداری طی طریق می نمایند ، و غلطک معاش زندگی آنان رو به سمت قهقرا و پس افتادگی است ، و هیچ سخنگویی که به مطالعه فرهنگ فقر پرداخته ، ودر پی یافتن راهکاری برای برون رفت از این وضعیت نابهنجار آنان ارائه نمایند ، وجود ندارد . منظور ما از بیان فرهنگ فقر ، ایجاد این شائبه نیست که به این واژگان ، شاُن و منزلتی خاص داده باشیم ، بلکه اصطلاح فرهنگ ، در کاربرد مردم شناسانه اش ، الگویی است برای بیان نوع زندگی ای ، که از نسلی به نسل دیگر سپرده می شود ، و ما در اینجا برای درک فقر ، چنین مفهومی را از فرهنگ در ذهن خود پرورده ایم . و می خواهیم مخاطب خود را به این واقعیت توجه دهیم که فقر ، تنها به معنی محرومیت اقتصادی و معیشتی و... نیست ، بلکه فقر نیز ، برای خود ، ساخت و سامانی دارد ، و شیوه ای از زندگی است که از نسلی به نسلی دگر سپرده شده ، و برای افراد خانواده فقرا ، از لحاظ کیفیات و تمایزات اجتماعی ، تبعات و عواقب روحی و روانی خاصی در پی دارد ، که نمود آن را در جامعه خویش ، در قالب اعتیاد به انواع مواد مخدر ، رواج خودسوزی و خودکشی بین جوانان ، فزونی طلاق و جدایی و از هم گسستن کانون زندگی و انواع مفاسد اخلاقی و بزه کاری های روانی و اجتماعی دیگر .... به عینه می بینیم ، که این خود در برخی جوامع می تواند ، به مثابه خرده فرهنگی در میان فرهنگ ملی پدیدار شود .
فرهنگ فقر ، در کالبد اجتماع ، مردمانی را در برمی گیرد که شامل فقیرترین کارگران ، دهقانان ، ویا توده های ناهمگنی از پیشه وران ، فروشندگان کوچک و دوره گردی ، که سابقاً به آنان " لمپن پرولتاریا " گفته می شد ، و ویژگی زندگی اقتصادی آنان عبارت بوده است از ؛ مبارزه دائم برای زنده ماندن ، بیکاری و کم کاری ، مزدهای پایین ، شغل های بی مهارت و متنوع ، کارکردن کودکان ، نبودن پس انداز و کمبود مزمن پول و .... ، و ازخصیصه های اجتماعی و روانی آن نیز می توان به تمایل به زندگی در لحظه به لحظه ، ناتوانی نسبی در آینده نگری و نقشه کشی و برنامه ریزی برای آینده ، احساس تسلیم و رضا ... و پناه بردن به انواع مواد مخدر برای به فراموشی سپردن ناراحتی ها و ایجاد اطمینانی کاذب برای رویارویی با وضعیت های ناگوار زندگی .
هر گونه تغییر در گرایش ها و نظام ارزشهای فقر و افراد فقیر ، باید با بهبود شرایط مادی زندگی آنان و توجه به آموزش و بهداشت و ...همراه باشد . وگرنه خیّرخواه ترین حکومتها نیز به سبب پی آمدهای ناگواری که فقر برای مردم فرودست به بار آورده و می آورد ، با موانع سخت و سنگینی مواجه خواهد شد . فرودستان جامعه ، انسانهایی هستند ، که در هم شکسته اند ، ولی به رغم همه نقص ها و ضعف هایشان ، همین فقرا هستند که در واقع با ظرفیت بالایی ، بار تحمل رنج و درد و بدبختی را بر دوش گرفته ، ثبات سیاسی کشور را رقم می زنند ولی ظرفیت تحمل رنج و بدبختی آنان هم حد و حدودی دارد و اگر در خلال دوره های سخت اوضاع اقتصادی کشور ، به معاش و معیشت آنان کم توجهی کنیم و در پی راه هایی نباشیم که ثروت های ملی به تساوی بیشتری - و با تبعیضی مثبت به نفع قشر فرودست جامعه - تقسیم نشود ، دیر یا زود امکان سر زدن جنبش ها و آشوبهای اجتماعی سختی دور از انتظار نبوده ، کما اینکه گوشه هایی از آن را در سالهای اخیر شاهد و ناظر بوده ایم .
مخلص کلام ؛ موجد اصلی فقر و فرودستی ، حوالت اقتصاد نابسامان کشور در زمانه ماست ، که ناخواسته ، بخشی از نقدینه زندگی این قشر و طبقه از جامعه ما شده است .
آیا آنان را هیچ امیدی به تفرج در عالم این اندیشه و تفکر هست که به قدم زدن فرح بخش روزانه در یک روز آرام بخش و بی دلهره و دغدغه دلخوش شده ، کنار ساحل دریای نیلگون ، آسمان آبی را به نظاره نشسته ، و یا دم غروب ، خفتن خورشید سرخ فام و یا در صبحی دل انگیز برآمدن خورشید از بستر شب را هوس کنند ؟ . آنانی که روز را در روزمرگی و شب را از غم فردای شان به بی خوابی و شب بیداری می گذرانند .....

یکی از نقاط عطف در نظام مالیاتی کشور، در جهت افزایش شفافیت، رشد درآمدهای مالیاتی دولت ، کاهش فرار مالیاتی تقویت اعتماد عمومی و مشارکت شهروندان و در نهایت پاسخگو کردن دولت نسبت به مالیات دهندگان و شهروندان، طرح نشان دار کردن مالیات است. در این طرح، در واقع مؤدیان مالیاتی در قالب تبصره ماده ۱۰۰ قانون مالیاتهای مستقیم ،امکان انتخاب محل مصرف مالیات در پروژه های مشخصی اعم از جاده سازی، احداث مدارس، مراکز درمانی و توسعه مناطق محروم را خواهند داشت. و این طرح نه تنها تمایل به پرداخت مالیات را بالا می برد ، بلکه نقش مؤثری در تکمیل پروژه های ناتمام نیز خواهد داشت.
طرح نشان دار کردن مالیات، به دلیل اختصاص مستقیم منابع مالیاتی به پروژه های زیربنایی، می تواند تحولی در زندگی مردم بالاخص در مناطق محروم ایجاد کرده و همچنین به جهت این که مؤدیان مالیاتی، وقتی بدانند که مالیات پرداختی شان در محل زادگاهشان صرف احداث مدارس و یا مراکز درمانی و جاده و... می شود، مشارکتشان فزونی یافته، بستر مناسبی برای حکمرانی مردمی فراهم خواهد کرد.
در این طرح همان طور که گفته شد، انتخاب پروژه توسط خود مؤدیان مالیاتی بوده، در واقع مؤدیان مالیاتی هنگام پرداخت مالیات( بر اساس تبصره ماده ۱۰۰ قانون مالیاتهای مستقیم ) می توانند از بین پروژه های پیشنهادی دولت، یک یا چند پروژه را انتخاب کنند. این پروژه ها عموما در مناطق محروم یا زادگاه مؤدیان متمرکز شده اند تا حس تعلق و مسئولیت پذیری را تقویت کنند. در این طرح ۱ درصد از کل مالیاتهای دریافتی سالانه به پروژه های نشان دار شده اختصاص می یافته ، و گفته شده که در سال جاری بیش از ۲۰۰۰ پروژه نیمه تمام با استفاده از این منابع در حال تکمیل است.
کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، تقویت اعتماد عمومی از طریق شفاف سازی محل مصرف مالیاتها و کاهش فاصله اقتصادی بین مناطق محروم و توسعه یافته توزیع عادلانه منابع، از جمله اهداف کلیدی این طرح می باشد.
این طرح با ایجاد پیوند عاطفی بین مؤدی مالیاتی و محل مصرف مالیات، انگیزه پرداخت را از یک تکلیف اجباری به یک مسئولیت اجتماعی تبدیل خواهد کرد.
البته این طرح شاید به جهت تازگی اش، با چالش هایی هم روبرو شود؛ از جمله این که، ممکن است محدودیت هایی در انتخاب پروژه ها ایجاد شود و یا نگرانی هایی به جهت سوء مصرف منابع و یا مقاومت هایی از سوی باصطلاح دانه درشت ها پیش بیاید ، البته در این زمینه لزوم ایجاد سازوکارهایی کنترلی مردمی احساس می شود.
البته ، همان طور که گفته شد، این طرح با مقاومت برخی از افراد و نهادهای اقتصادی روبرو خواهد شد و با چالش هایی از جمله کمبود زیرساخت های فناوری اطلاعات ، و همچنین نیاز به آموزش و فرهنگ سازی مواجه خواهد بود که سازمان امور مالیاتی بایستی سازوکارهایی برای بهره مندی از فناوری های نوین و آموزش و فرهنگ سازی در این زمینه فراهم نماید و همچنین فرآیند پرداخت مالیات برای مؤدیان بایستی تسهیل گردد.
اگر چنانچه این طرح در آینده امکان تسری بر سایر منابع مالیاتی از جمله مالیات بر ارزش افزوده و شرکت ها را نیز داشته باشد، و درصد سهم پروژه های نشان دار شده از ۱ درصد به حداقل ۳ درصد افزایش پیدا کند، انگیزه مؤدیان برای مشارکت را بیش از پیش فراهم کرده، اعتماد شهروندان و مسئولیت پذیری آنان فزونتر خواهد شد. و گامی مؤثرتر در جهت حکمرانی مردمی و توسعه مناطق محروم و محرومیت زدایی برداشته خواهد شد.

چکیده:
مسئولیت اجتماعی شرکتها به معنای تعهد سازمانها به انجام فعالیتهایی است که به نفع جامعه و محیط زیست باشد. شرکتهایی که به مسئولیت اجتماعی خود عمل میکنند، میتوانند از مزایای زیادی بهرهمند شوندعدم رعایت مسئولیت اجتماعی میتواند به سرعت از طریق شبکههای اجتماعی منتشر شده و تأثیرات منفی بر موقعیت مالی و عملکرد شرکت داشته باش، محدودیت مالی به شرایطی اشاره دارد که شرکتها در تأمین منابع مالی برای فعالیتهای خود با چالش مواجه میشوند. این موضوع به ویژه در دوران بحرانهای مالی و اقتصادی اهمیت پیدا میکند، جایی که شرکتها ممکن است نتوانند به راحتی به منابع مالی دسترسی پیدا کنند. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر افشاء مسئولیت اجتماعی بر محدودیت های مالی بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران می باشد، نمونه آماری تحقیق تمامی بانکهاي پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 6 ساله بین سالهاي 1397 تا پایان سال 1402 که در دو مدل کلی برای فرضیه های تحقیق ارائه و مورد آزمون قرار گرفته است. اين تحقيق از نظر هدف، كاربردي و ازنظر روش، پیمایشی و همبستگي از نوع پس رویدادی مي باشد، پس از مطلوب بودن پیش آزمون های آماری (ضریب همبستگی، ثابت بودن واریانس جمله خطا، عدم وجود خود همبستگی جمله خطا، عدم وجود هم خطی بین جملات توضیحی و نرمال بودن جمله خطا) و مانایی متغیرهای تحقیق از آزمون های F لیمر و هاسمن برای تشخیص نوع رگرسیون استفاده شد، نتایج تخمین رگرسیون) به کمک نرم افزار Eviews 9 نشان داد که: بعد محیطی، اجتماعی و اقتصادی مسئولیت اجتماعی بر محدودیتهای مالی بانکهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداری دارد.
واژگان کلیدی: افشاء مسئولیت اجتماعی، محدودیت های مالی، بانک، بورس.
بیان مساله
در دنیای امروز، مسئولیت اجتماعی سازمانها (CSR) به عنوان یک عامل کلیدی در موفقیت و اعتبار برندها شناخته میشود. با این حال، اجرای برنامههای مسئولیت اجتماعی معمولاً با چالشهای مالی مواجه است. این تحقیق به بررسی تأثیر افشاء مسئولیت اجتماعی بر محدودیتهای مالی سازمانها میپردازد و به دنبال شناسایی راهکارهایی برای بهینهسازی این فرآیند است(سانگ و شیونگ، 2020).
باتوجه به رخداد بحرانهای مالی اخیر در سراسر دنیا، مسئله تامین مالی شرکتها به یکی از اصلیترین موضوعات پژوهش درآمده است، به طوری که بسیاری از شرکتها در تامین منابع مالی دچار مشکل شدند. این بحرانها موجب شد مسئله تامین مالی و محدودیتهای مالی شرکتها به یکی از مهم ترین مباحث مطرح در ادبیات مالی تبدیل شود. بسیاری از رفتارها و اقدامات مدیران و کارکنان متأثر از ارزشهای اخلاقی بوده، ریشه در اخلاق دارد. عدم توجه به اخلاق کار در مدیریت سازمانها در جوامعی مانند ایران که از یک سو دارای ارزشهای اخلاقی غنی بوده، از سوی دیگر با کشورهای پیشرفته فاصله قابل توجهی دارند، میتواند معضلاتی بزرگ برای سازمانها به وجود آورد. به علاوه با افزایش انتظارات اجتماعی از سازمانها، جوامع نسبت به مسائلی مانند محیط زیست حقوق زنان کودکان اقلیتها، معلولان، برابری استخدام و کاهش نیروی انسانی حساستر شدهاند. بی توجهی سازمانها به این حقوق و عدم رعایت اصول اخلاقی در برخورد با ذی نفعان بیرونی میتواند مشکلاتی را برای سازمان ایجاد کند و مشروعیت سازمان و اقدامات آن را مورد پرسش قرار داده، در نتیجه سود و موفقیت سازمان را تحت تأثیر قرار دهد. اخلاق کار، ضعیف بر نگرش افراد نسبت به شغل سازمان و مدیران مؤثر بوده، میتواند بر عملکرد فردی گروهی و سازمانی اثر بگذارد(کریستنسن و همکاران، 2021). بحران اقتصادی اخیر علاقه به تجزیه و تحلیل اهمیت متغیرهای مالی را در توضیح رفتار سرمایهگذاری شرکتی عمدتاً در بین شرکتهای کوچک و متوسط، که بیشتر وابسته به تامین مالی بانکی هستند، زنده کرده است. محدودیت در دسترسی به منابع مالی و افزایش آسیب پذیری مالی در نتیجه سودآوری کم و سطوح بالای بدهی، ترکیبی انفجاری را ایجاد میکند که سرمایهگذاریهای زیادی را برای شرکتها به همراه داشته است. در این راستا، برخی از مطالعات اخیر رابطه منفی بین بدهی شرکت و سرمایهگذاری را نشان میدهد. تمایل و اصرار واحد تجاری به تعهد نسبت به مسئولیت اجتماعی در تمامی ابعاد، اثر قابل توجهی را روی ویژگیهای شرکتها دارد، در واقع گرایش به سمت مسئولیت اجتماعی واحد تجاری را ترغیب میکند تا برای بهبود محیط زیست استفاده از انرژی و مواد کمتر، مدیریت ضایعات و غیره تلاش کند. در نتیجه واحدهای تجاری میتوانند بازدههای بلندمدت خود را از طریق کاهش اثرات منفی خود بر اجتماع، به صورت اختیاری، حداکثر نمایند. به طوری که امروزه این تفکر در میان واحدهای تجاری به صورت روزافزون در حال شکل گیری است که موفقیت بلندمدت آنها میتواند از طریق مدیریت کردن عملیات شرکت، همزمان با ایجاد اطمینان از حمایتهای محیطی و پیشرفت مسئولیتهای اجتماعی شرکت، تحقق یابد (احمد پور و فرمان بردار، 1401). مروری بر تحقیقات و آثار مرتبط با موضوع اصلی این تحقیق نشان می دهد که در داخل و خارج از کشور تحقیقاتی انجام شده است که خلاصه آنها به شرح زیر است.
شقاقی و همکاران(1402) در مقاله ای به بررسی رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد شرکت با نقش تعدیل کنندگی بیش اعتمادی مدیریت و بررسی رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد شرکت با نقشی تعدیل کنندگی محدودیت های مالی پرداختند. تحقیق حاضر از منظر هدف از جمله تحقیقات کاربردی و از منظر ماهیت و روش، تحقیق توصیفی- همبستگی است. برای محاسبه بیش اعتمادی مدیران از معیار نسبت مخارج سرمایه ای استفاده گردید. در مورد متغیر مسئولیت اجتماعی، پس از اندازه گیری شاخص های مسئولیت اجتماعی برای تعیین امتیاز ایفای مسئولیت اجتماعی شرکت های عضو نمونه از روش تحلیل پوششی داده ها و نرم افزار شرکت بهین کارا پژوه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بیش اعتمادی مدیران با مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت رابطه مثبت و معنی داری دارد. همچنین بیش اعتمادی مدیریت رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد شرکت را تضعیف می کند و محدودیت های مالی رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد شرکت را تعدیل نمی کند. .زارع و همکاران(1401) در مقاله ای به بررسی تاثیر محدودیت های مالی به عنوان متغیر تعدیل کننده بر رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت و اجتناب مالیاتی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد آزمون قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی، نیمه تجربی و روش شناسی آن از نوع پس رویدادی می باشد. نتایج نشان می دهد که مسئولیت اجتماعی تاثیر منفی و معناداری بر اجتناب مالیاتی دارد، اما محدودیت تامین مالی بر رابطه بین مسئولیت اجتماعی و اجتناب مالیاتی تاثیر معناداری دارد. ذوالفقاری(1400) در پژوهشی به بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکتها و عملکرد مالی بر موفقیت رقابتی شرکتها پرداخت. در این راستا سه فرضیه کلی مبنی بر وجود ارتباط معنیدار بین مسئولیت اجتماعی شرکتها و مسئولیت اجتماعی شرکتهای دارای عملکرد مالی قوی بر موفقیت رقابتی مطرح گردید. نتیجه پژوهش حاکی از عدم وجود ارتباط معنیدار بین مسئولیت اجتماعی شرکتها و مسئولیت اجتماعی شرکتهای دارای عملکرد مالی قوی با موفقیت رقابتی میباشد. ولی مسئولیت اجتماعی شرکتها با عملکرد مالی آنها رابطه مستقیم و معنیداری دارد. جذابی و انوری(1399) در مقاله ای به بررسی تاثیر افشای اجباری بر مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. با توجه به اطلاعات به دست آمده از تحلیل نمونه آماری، نشان می دهد که ارتباط معناداری بین افشای اجباری اطلاعات کاری و مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی وجود ندارد. نتایج این تحقیق می تواند برای تصمیم گیرندگان شرکتها و افراد حقیقی و حقوقی در زمینه تحقیق حاضر، مورد استفاده قرار گیرد. شیائو لیانگ و شارلین چن بی(2024) در مقاله ای به بررسی تأثیر افشای اجباری مسئولیت اجتماعی بر محدودیتهای مالی شرکتها در چین پرداختند. به طور خاص، زیرمجموعهای از شرکتهای سهامی عام توسط دو بورس اوراق بهادار، SHSE و SZSE ملزم میشوند تا گزارشهای مسئولیت اجتماعی را همزمان با گزارشهای سالانه خود از دسامبر 2023 منتشر کنند. با استفاده از طراحی رگرسیون DiD و مجموعه داده ای که شرکت های فهرست شده چینی را در طول دوره 2016-2021 در بر می گیرد، ما نشان میدهیم که شرکتهایی که موظف به پایبندی به افشاء اجباری CSR هستند، پس از اجرای این قانون، محدودیتهای مالی بیشتری را در مقایسه با شرکتهایی که از این قانون معاف هستند، داشته اند. یافتههای ما بر اساس معیارهای مختلف محدودیت مالی، سناریوهای مختلف نمونه و چارچوبهای زمانی متمایز ، اعتبار خود را حفظ میکنند. مینگ جین و همکاران(2023) در مقاله ای به بررسی رابطه بین مسئولیت اجتماعی و پاداش مدیر عامل را بررسی کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که بین سرمایه گذاری در مسئولیت اجتماعی و پاداش مدیر عامل رابطه منفی وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش حاکی از این بود که مسئولیت اجتماعی نرمال رابطه مثبت، و مسئولیت اجتماعی غیر نرمال رابطه منفی با پاداش مدیر عامل دارند. گالردو و سنچز(2022) در پژوهشی به بررسی و اندازه گیری مسئولیت اجتماعی شرکت در رقابت منطقه ای بپرداختند. آنها یك مقیاس کلی برای پوشش ابعاد مختلف مسئولیت اجتماعی شرکت از جمله بعد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی را معرفی کرده اند. نتایج پژوهش نشان داده است که جهت گیری های مسئولیت اجتماعی بواسطه عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معنی داری بر موفقیت رقابتی آن دارد.
روش تحقیق
تحقيق حاضر از نوع پس رويدادي (با استفاده از اطلاعات گذشته) بوده و از لحاظ هدف کاربردي است. به منظور گردآوري ادبيات تحقيق از روش کتابخانهاي استفاده شده است. روش اين تحقيق از نوع توصيفي و همبستگي مبتني بر دادههاي ترکيبي است و براي بررسي ميان متغيرهاي مستقل و وابسته آن از روش آماري رگرسيون چند متغيره استفاده ميشود. تجزيه و تحليل دادهها بر اساس روش مطالعه دادههاي ترکيبي1 رگرسيون دادههاي ترکيبي با اثرات ثابت (پنل) است. تحقیق توصیفی، آنچه را که هست توصیف و تفسیر میکند و به شرایط یا روابط موجود، عقاید متداول، فرآیندهای جاری، آثارمشهود یا روندهای در حال گسترش توجه دارد. توجه آن در درجه اول به زمان حال است، هرچند غالباً رویدادها و آثار گذشته را نیز که به شرایط موجود مربوط میشوند مورد بررسی قرار میدهد (جان بست، 1391). از بعد فرایند، یک تحقیق کمّی، تحقیقی است که با یک نگرش عینی به جمعآوری و تحلیل دادههای کميمیپردازد. در تحقیقاتی که به روش همبستگی انجام میشوند، هدف اصلی، مشخص کردن رابطه بین متغیرهای کمياست و اگر این رابطه وجود دارد تا چهاندازه ميباشد. در این تحقیق از دو دسته آزمون برای تایید فرضیهها استفاده شده است. جامعه آماري تحقیق عبارت است از تمامی بانکهاي پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 6 ساله بین سالهاي 1397 تا پایان سال 1402 می باشد.
مدل و متغیرهای تحقیق
در این پژوهش سعی شده است تا از طریق مدل زیر که برگرفته از تحقیق لیانگ و چن (2024) میباشد، براي پیدا کردن رابطه بین متغیرهاي مستقل و وابسته موجود در مدل به آزمون فرضیهها پرداخته شود.
رگرسیون اول جهت بررسی فرضیه اصلی تحقیق:
KZi,t = β0 + β1 CSRi,t + β4 Sizeit + β5 Trade creditit + β6 Sales growit + β7 Debtit + β8 Returnit + β9 Big Auditit + β10 Stateit + β11 InsHoldit + εi,t
رگرسیون دوم جهت بررسی فرضیه های فرعی تحقیق:
Tobin Qi,t = β0 + β1 environmental i,t + β2 sociali,t + β3 economicit + β4 Sizeit + β5 Trade creditit + β6 Sales growthit + β7 Debtit + β8 Returnit + β9 Big Auditit + β10 Stateit + β11 InsHoldit + εi,t
در این رگرسیون ها:
متغیر مستقل: مسئولیت اجتماعی (CSR):
مسئولیت اجتماعی شامل سه بعد، محیطی (environmental)، اجتماعی (social) و اقتصادی (economic) میباشد که در تحقیق حاضر برای ارزیابی متغیر وابسته از نمره افشا وارد شده در پیوست یادداشت های همراه صورت های مالی بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده میشود.
مجموع نمره افشا از محم.ع نمره های افشا ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی حاصل می شود که عددی بین صفر الی 18 می باشد، هر بعد دارای 6 مولفه می باشد و بدین ترتیب هر بعد از مسئولیت اجتماعی نیز عددی بین صفر الی 6 می تواند دریافت کند.
متغیر وابسته: محدودیتهای مالی (KZ):
شاخص کاپلان و زینگالاس (1997) بیا همان KZه شرح زیر استفاده میشود و هر چقدر مقدار شاخص kz شرکت بیشتر باشد بدین معنی است که بیشترین محدودیت مالی را دارد.
که در آن
جریان وجه نقد عملیاتی
کل دارایی
سود تقسیمی هر سهم
وجوه نقد
اهرم مالی میباشد.
متغیرهای کنترل به شرح زیر است:
Size: اندازه بانک که برابر است با لگاریتم طبیعی کل دارایی ها در پایان سال مالی
Trade credit: اعتبار بانک که ازجمع اسکناس و مسکوک، حساب های پرداختنی و دریافتنی، تقسیم بر کل دارایی ها در پایان سال مالی به دست می آید.
Sales growth: میزان رشد فروش بانک است.
Debt: بدهی بانک از ظریق مقدار استقراض بانک تقسیم بر کل دارایی ها در پایان سال مالی محاسبه می شود.
Return: میزان بازده سالانه سهام بانک در طی یک سال مالی است
Big Audit: اگر حسابرس بانک سازمان حسابرسی باشد عدد 1 و در غیر این صورت عدد صفر است.
State: مالکیت دولتی است که برابر یا میزان درصد سهام دولتی بانک i در سال t
InsHold: مالکیت نهادی است که برابر یا میزان درصد سهام نهادی بانک i در سال t
روش تجزيه و تحليل دادهها
دستیابی به اهداف پژوهش میسر نخواهد بود، مگر آنکه فرآیند پژوهش با روششناسی درست صورت پذیرد. بهطور کلی میتوان روش پژوهش را مجموعهای از قواعد، ابزارها و راههای معتبر نظاممند که به بررسی واقعیتها، کشف مجهولات و دستیابی به راهحل مشکلات میپردازد، تعریف کرد(بامنی مقدم، 1389) یا به عبارت دیگر پس از دستهبندی و پردازش اولیه دادهها، اکنون برای تبدیل آنها به اطلاعات، به گونهای که بتوان با تحلیل آنها پیرامون فرضیهها قضاوت کرد، پژوهشگر با این سؤال روبرو میشود که از چه روشی برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده کند؟ برای پاسخ به این پرسش، باید محقق هدف خود را روشن سازد تا روش مناسب با تحقیق خود را برگزیند.
در این پژوهش از روشهای رگرسیونی استفادهشده است.چون دادههای جمعآوری شده از نوع پانلدیتا میباشد از رگرسیون پانلدیتا برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارEviews استفاده شده است.
آمار توصیفی
. دادهها پژوهش شامل دادههای 15 بانک منتخب بازار بورس اوراق بهادار تهران در طی 6 سال اخیر 1397 الی 1402 می باشد که برای متغیرهای پژوهش در تحلیل آماری این مطالعه استفاده شده است. آمار توصیفی متغیرها در جدول (1) آورده شده است. با توجه به جدول 1 که به توصیف متغیرهای مستقل و وابسته مدل میپردازد مشخص است که بیشترین میانگین و انحراف معیار را متغیر KZ (محدودیت مالی) و کمترین میانگین و انحراف معیار را متغیر بعد اقتصادی مسئولیت اجتماعی economic دارد، همچنین همه متغیرهای مورد بررسی در این مرحله دارای چولگی مثبت میباشند، همچنین همه متغیرهای پژوهش به جز CSR و environmental دارای کشیدگی مثبت نیز میباشند.
جدول 1. آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
|
متغیرها |
KZ |
CSR |
Environmental |
Social |
Economic |
|
میانگین |
7/6186 |
6/6227 |
3/0340 |
3/2104 |
2/6242 |
|
میانه |
4/0889 |
5 |
3 |
4 |
4 |
|
انحراف معیار |
1/2032 |
2/3672 |
0/0303 |
3/5196 |
1/5321 |
|
ماکزیمم |
88/3210 |
18 |
6 |
6 |
6 |
|
مینیمم |
-97/9866 |
1 |
0 |
0 |
1 |
|
چولگی |
0/2533 |
0/2523 |
1/9519 |
2/3071 |
2/0152 |
|
کشیدگی |
3/7833 |
-0/5170 |
3/9101- |
2/0594- |
3/3377 |
همچنین آمار توصیفی متغیرهای کنترل به شرح زیر می باشد:
|
|
SIZE |
Trad credit |
Sales growth |
DEBT |
Return |
Big Audit |
State |
InsHold |
|
میانگین |
15/3390 |
0/4837 |
0/3918 |
0/5274 |
0/2790 |
0/4953 |
0/6319 |
0/1778 |
|
میانه |
15/0704 |
0/4807 |
0/2615 |
0/5272 |
0/3359 |
0/0000 |
0/6000 |
0/1800 |
|
انحراف معیار |
1/6742 |
0/2215 |
0/5225 |
0/2226 |
1/6423 |
0/5003 |
0/1741 |
0/0245 |
|
ماکزیمم |
21/5717 |
1/1435 |
3/7212 |
1/5053 |
2/6182 |
1/0000 |
0/8571 |
0/2300 |
|
مینیمم |
11/638 |
-0/5053 |
-0/5472 |
0/0139 |
-46/074 |
0/0000 |
0/0000 |
0/1500 |
|
چولگی |
0/8046 |
-0/1663 |
2/6593 |
0/267 |
-26/486 |
0/0187 |
-1/2822 |
0/8276 |
|
کشیدگی |
0/8357 |
0/5006 |
10/0555 |
0/4091 |
745/193 |
-2/0043 |
2/1791 |
0/0514 |
در ادامه به مبحث آمار استنباطی و تجزیه و تحلیل دادههای پانل با پیشآزمونها و آزمونهای تخمین رگرسیون پرداخته میشود.
آمار استنباطي
آنچه تاکنون در اين فصل ذکر گرديد، در حيطه آمار توصيفي بوده در ادامه ابتدا آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون های مفروض رگرسیون در مورد متغیرها و باقیماندهها بررسی شدند. سپس آزمونهای مربوط به رگرسیون انجام گردید.
بررسی ضرایب همبستگی متغیرهای پژوهش
شدت وابستگي دو متغير به يكديگر را همبستگي تعريف ميكنيم. بطور كلي ضرايب همبستگي بين 1- تا 1 تغيير ميكنند و رابطه بين دو متغير ميتواند مثبت يا منفي باشد. ماتریس همبستگی در جدول 2 نشان داده شده است. در این قسمت اگر اعدادی که بسیار نزدیک به 1 و 1- و همچنین اعدادی بسیار نزدیک به صفر باشد، میتوان نتیجه گرفت که بین دو متغیر همبستگی بسیار شدید و یا عدم همبستگی وجود دارد. همانطور که مشاهده میشود، اعداد داخل ماتریس همبستگی میان مثبت و منفی 1 قرار دارند. این اعداد نه بسیار زیاد به 1 و -1 نزدیک هستند و نه بسیار زیاد به صفر نزدیک هستند که نشاندهنده وجود همبستگی مناسب بین دادههای مورد بحث میباشند.
جدول 2. ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش
|
|
KZ |
CSR |
Environmental |
Social |
Economic |
|
KZ |
1 |
|
|
|
|
|
CSR |
-0.674894 |
1 |
|
|
|
|
Environmental |
-0.05877 |
0.795450 |
1 |
|
|
|
Social |
-0.25544 |
0.62438 |
0.0942646 |
1 |
|
|
Economic |
-0.195427 |
0.83808 |
0.0145257 |
0.18924 |
1 |
بررسی نرمال بودن مدل رگرسیون خطی
یکی از فروض مهم راجع به جمله باقیمانده این است که توزیع جملات آن نرمال است. به منظور آزمون نرمال بودن جمله خطا از آماره آزمون جارکو-برا1 استفاده شده است. نرمال بودن متغيرها به اندازهاي مهم است که روشهاي آماري در يک تقسيمبندي با برقراري اين فرض ردهبندي ميگردند، به طوري که در صورت نرمال بودن اغلب آزمونهاي پارامتري و در غير اين صورت، آزمونهاي ناپارامتري بهکار ميروند. فرض صفر این است که متغیر وابسته از توزیع نرمال پیروی میکند. هرگاه مقادير سطح معناداري كمتر از 05/0 باشد فرض صفر در سطح 95 درصد اطمينان رد خواهد شد. با توجه به نتایج بدست آمده، آماره آزمون جارکو-برا، برای مدل پژوهش نشان میدهد مقدار احتمال بیشتر از 5% میباشد. بنابراین فرضیه صفر مبنی بر نرمال بودن جمله خطا رد نمیشود.
جدول 3. نتایج حاصل از نرمال بودن جمله خطا
|
مدل پژوهش |
آماره جارکو-برا |
احتمال |
نتیجه |
|
رگرسیون 1 |
0/03537 |
1511/0 |
نرمال بودن جزء خطا |
|
رگرسیون 2 |
1/0654 |
0967/0 |
نرمال بودن جزء خطا |
با توجه به آنچه که در جدول (3) آورده شده است، نشان میدهد توزیع پسماندها (جمله اخلال) به شکل توزیع نرمال است.
بررسی مانایی متغیرهای پژوهش
لازم است که قبل از تخمين مدل، مانايي متغيرهاي آن مورد بررسي قرار بگيرد. يک متغير، وقتي ماناست که ميانگين، واريانس و کواریانس آن در طول زمان ثابت باقي بماند. به طور کلي اگر مبدأ زماني يک متغير، تغيير کند و ميانگين و واريانس و کواريانس تغييري نکند، در آن صورت متغيرماناست و در غير اين صورت متغير، نامانا خواهد بود، رایج ترین روش مانایی دادههای پانل استفاده از آزمون ریشه واحد1 میباشد که چهار روش متداول در نرم افزارهای آماری بسیار رایج است که عبارتند از: آزمون لوین و همکاران2، آزمون بریتانگ3، آزمون ایم پسران و شین4 و آزمون دیکی فولر تعمیم یافته5.
در این پژوهش از معیار تصمیم گیری لوین و همکاران استفاده میشود. آزمون لوین و همکاران متغیرهای پژوهش در جدول (4) نشان داده شده است.
جدول 4. آزمون ریشه واحد متغیرهای پژوهش
|
نتیجه |
Prob |
آماره Levin, Lin & Chu |
نقش متغیر |
نماد متغیر |
|
مانا (پایا) |
000/0 |
3011/14- |
متغیر وابسته |
KZ |
|
مانا (پایا) |
000/0 |
007/11- |
متغیر مستقل |
CSR |
|
مانا (پایا) |
000/0 |
4561/9- |
متغیر مستقل |
Environmental |
|
مانا (پایا) |
000/0 |
0357/7 - |
متغیر مستقل |
Social |
|
مانا (پایا) |
000/0 |
1169/8 - |
متغیر مستقل |
Economic |
همه متغیرهای مستقل و وابسته در دوره پژوهش، پایا1 (مانا) بودهاند پایایی بدین معنی است که میانگین و واریانس متغیرهای پژوهش در طول زمان و کواریانس متغیرها بین سالهای مختلف ثابت بوده است. همانگونه که در جداول ملاحظه میشود همه متغیرها مانا هستند و نیازی به آزمون هم جمعی2 وجود ندارد. بنابراین مشکل رگرسیون کاذب در ضرایب برآوردی وجود نخواهد داشت.
بررسي رابطه با استفاده از تحليل پانلي
براي بررسي و برآورد مدل كلي از تحليل پانلي استفاده شد. دليل استفاده از اين روش به علت نوع ماهيت دادهها است. زيرا در تحليل پانلي، دادهها به صورت مقطعي- زماني گردآوري میشوند (دادهها تلفیقی هستند). در دادههايي که بدين صورت جمع آوري ميشوند، استقلال مشاهدات حفظ نميگردد؛ زيرا از هر شرکت در سالهاي مختلف چندين مشاهده وجود دارد که اين مشاهدات به هم وابستهاند. به عبارت ديگر در اين تحليل تعداد دادهها عبارت از تعداد شركتها ضربدر تعداد سالها است.
روشهای مختلفی برای برآورد یک الگو با دادههای تلفیقی وجود دارد که عبارتند از:
1) برآورد مدل با فرض یکسان بودن عرض از مبدأ برای تمامی مقاطع؛
2) برآورد مدل با فرض متفاوت بودن عرض از مبدأ برای مقاطع (شرکتهای) مختلف (اثرات ثابت یا تصادفی).
جهت مشخص شدن این که کدام یک از فروض فوق باید اعمال شود، میبایست از آزمون:
(1) F=
استفاده کنیم که در آن مبین مجموع مربعات خطاهای مدل برآورد شده با فرض یکسان بودن عرض از مبدأهاست و مجموع مربعات خطاهای مدل برآوردشده با فرض متفاوت بودن عرض از مبدأها میباشد که با روش اثر ثابت برآورد شده است. بنابراین لازم است که مدل کلی یک بار با فرض یکسان بودن عرض از مبدأها برای همه شرکتها و یک بار با کنار گذاشتن این فرض برآورد شود.
آمار F فوق جهت آزمون این فرضیه صفر است که: عرض از مبدأ برای همه مقاطع یکسان میباشد (پول). اگر چنان چه F محاسباتی که دارای درجه آزادی (n-1) در صورت و ) در مخرج میباشد، بیشتر از F جدول باشد (یا نمره احتمال کوچکتر از 05/0 باشد) فرضیه صفر رد شده و متفاوت بودن عرض از مبدأها برای شرکتهای مختلف (پانل) پذیرفته میشود. در معادله F محاسباتی، n مبین تعداد مقاطع، k تعداد متغیرهای توضیحی و t مبین تعداد مشاهدات سری زمانی میباشد. آزمون F برای کل شرکتهای منتخب (1402-1395).
|
مدل پژوهش |
نوع آماره |
مقدار آماره |
احتمال |
نتیجه |
|
رگرسیون آماری 1 |
آماره F |
1314/2 |
0217/0 |
روش پانل |
|
رگرسیون آماری 2 |
آماره F |
1066/8 |
0000/0 |
روش پانل |
جدول بالا به خوبي نشان میدهد که فرضیه برابري عرض از مبدأها برای تمامی مدلها رد میشود. پس از مشخص شدن این که عرض از مبدأ برای شرکتهای مختلف یکسان نیستند باید این فرضیه را آزمون کنیم که برای تخمین مدل از روش اثرات ثابت استفاده نماییم یا از روش اثرات تصادفی.
4-4-2- آزمون هاسمن
برای آزمون این که مدل با بهرهگیری از روش اثرات ثابت یا اثرات تصادفی برآورد گردد، از آزمون هاسمن بصورت زیر استفاده میشود:
H=n
که در آن : تفاضل ضرایب برآورد شده برای متغیرهای توضیحی لحاظ شده در روش اثرات ثابت و تصادفی ( )
( )Avar: واریانس مجانبی و n: تعداد مشاهدات.
فرضیه صفر این است که تخمین زنندههای مدل اثرات تصادفی مناسبت است. اگر فرضیه صفر رد شود نتیجه میگیریم که روش اثرات تصادفی مناسب نیست و بهتر است از روش اثرات ثابت استفاده کنیم، آماره هاسمن دارای توزیع کای-دو در مدل میباشد. اگر آماره محاسبه شده در سطح احتمال معین، از توزیع کای-دو جدول بزرگتر باشد، در این صورت فرضیه صفر رد میشود (1402-1395).
|
مدل پژوهش |
p-value |
نتيجه آزمون |
||
|
رگرسیون آماری 1 |
6416/0 |
6618/0 |
عدم رد فرض صفر |
پانل با اثرات ثابت |
|
رگرسیون آماری 2 |
9088/0 |
3807/0 |
عدم رد فرض صفر |
پانل با اثرات ثابت |
4-4-3- برآورد مدل رگرسیون
از آنجا که هدف آزمونهای همبستگی مطالعهی حدود تغییرات یک متغیر نسبت به متغیر دیگر است، مدل به صورت زير در خواهد آمد، هدف این بخش، برآورد پارامترهاي با استفاده از روش حداقل مربعات معمولي[1] (OLS) است که مقادير عرض از مبداء و شيب خطها را نشان ميدهند. توجه به تحلیل رگرسیونی، تخمین ضریب 1β در رگرسیون آماری اول نشان دهنده بررسی و تبیین فرضیه اصلی تحقیق و تخمین ضریب 1β الی ضریب 3β در رگرسیون آماری دوم نشان دهنده بررسی و تبیین فرضیه های فرعی اول الی سوم تحقیق می باشد.
مدل های رگرسیونی:
KZi,t = β0 + β1 CSRi,t + β4 Sizeit + β5 Trade creditit + β6 Sales growit + β7 Debtit + β8 Returnit + β9 Big Auditit + β10 Stateit + β11 InsHoldit + εi,t
Tobin Qi,t = β0 + β1 environmental i,t + β2 sociali,t + β3 economicit + β4 Sizeit + β5 Trade creditit + β6 Sales growthit + β7 Debtit + β8 Returnit + β9 Big Auditit + β10 Stateit + β11 InsHoldit + εi,t
از طریق نرم افزار EVIEWS معناداری رگرسیون با استفاده از روش اثرات تصادفی آزمون شد، که نتایج آن در جدول زیر به همراه ضرایب، آماره t و سطح معناداری مربوط به آن، ضریب تعیین و ضریب تعیین استاندارد شده، آماره F و سطح معناداری مربوط به آن و نتیجه آزمون دوربین واتسون ارائه شده است. در جدول زیر، نتایج تخمین رگرسیون آورده شده است.
نتیجه تخمین رگرسیون اماری در جدول زیر آورده شده است.
جدول 7. نتایج برآورد رگرسیون اول پژوهش
|
نام متغیر |
ضریب متغیر |
مقدار ضریب |
انحراف استاندارد |
آماره t |
سطح معنیداری |
آیا معنیدار است؟ |
|
CSR |
Β1 |
-0.77292 |
0.07245 |
-10.6683 |
0.0000 |
بله |
|
SIZE |
Β4 |
-0.03877 |
0.004838 |
-8.0134 |
0.0000 |
بله |
|
TRADE |
Β5 |
0.001798- |
0.000456 |
3.941023- |
0.0001 |
بله |
|
GROWTH |
Β6 |
0.035313- |
0.020483 |
1.724019- |
0.0851 |
خیر |
|
DEBT |
Β7 |
0.049756 |
0.004476 |
11.11618 |
0.0000 |
بله |
|
RETURN |
Β8 |
-0.002210 |
0.004115 |
-0.537173 |
0.5914 |
خیر |
|
BIGAUDIT |
Β9 |
0.72662- |
0.072471 |
10.0263- |
0.0000 |
بله |
|
STATE |
Β10 |
-0.008567 |
0.004054 |
-2.113180 |
0.0350 |
بله |
|
INSHOLD |
Β11 |
0.006286 |
0.002725 |
2.306562 |
0.0215 |
بله |
|
C |
Β0 |
0.004094- |
0.001444 |
2.834975- |
0.0048 |
بله |
|
ضریب تعیین |
687744/0 |
آماره F |
16.87236 |
|||
|
ضریب تعیین تعدیل شده |
646982/0 |
P-Value |
0.00000 |
|||
|
آماره دوربین واتسون |
1.524305 |
|||||
با توجه به جدول (7)، بر مبنای آزمون t، متغیرهایی که سطح معنیداری آنها کمتر از 05/0 میباشند، در سطح اطمینان 95 درصد و متغیرهایی که سطح معنیداری آنها کمتر از 10/0 میباشند، در سطح اطمینان 90 درصد مورد تأیید قرار میگیرند و تأثیر معنیداری بر روی متغیر وابسته محدودیت مالی (KZ) دارند.
همچنین برای رگرسیون دوم داریم:
جدول 8. نتایج برآورد رگرسیون دوم پژوهش
|
نام متغیر |
ضریب |
مقدار ضریب |
انحراف استاندارد |
آماره t |
سطح معنیداری |
آیا معنیدار است؟ |
|
environmental |
Β1 |
0.533063- |
0.037861 |
14.07966- |
0.0000 |
بله |
|
social |
Β2 |
0.04899- |
0.004191 |
11.6903- |
0.0000 |
بله |
|
economic |
Β3 |
0.056007- |
0.018478 |
3.030912- |
0.0025 |
بله |
|
SIZE |
Β4 |
0/890756 |
0/149773 |
5/947420 |
0/0000 |
بله |
|
TRADE |
Β5 |
0.837739- |
0.080285 |
10.4346- |
0.0000 |
بله |
|
GROWTH |
Β6 |
0.05289 |
0.004491 |
11.77568 |
0.0000 |
بله |
|
DEBT |
Β7 |
0.143917- |
0.03609 |
-3.987759 |
0.0000 |
بله |
|
RETURN |
Β8 |
0/094472 |
0/051356 |
1/839543 |
0/0661 |
بله |
|
BIGAUDIT |
Β9 |
0.001116- |
0.003866 |
0.288750- |
0.7729 |
خیر |
|
STATE |
Β10 |
0.524173 |
0.073623 |
7.127252 |
0.0000 |
بله |
|
INSHOLD |
Β11 |
0.826212 |
0.925590 |
0.892632 |
0.1861 |
خیر |
|
C |
Β0 |
-0.010214 |
0.004952 |
-2.062377 |
0.0397 |
بله |
|
ضریب تعیین |
747442/0 |
آماره F |
22.6713 |
|||
|
ضریب تعیین تعدیل شده |
714473/0 |
P-Value |
0.00000 |
|||
|
آماره دوربین واتسون |
1.79333 |
|||||
با توجه به جدول (8)، بر مبنای آزمون t، متغیرهایی که سطح معنیداری آنها کمتر از 05/0 میباشند، در سطح اطمینان 95 درصد مورد تأیید قرار میگیرند و تأثیر معنیداری بر روی متغیر وابسته محدودیت مالی (KZi,t) دارند
همچنین برای قضاوت در مورد وجود مدل معنادار باید به مقدار آماره F ، ميزان ضريب تعيين اصلاح شده و آماره دوربین واتسون توجه نمود که در جدول زیر آورده شده است.
|
معنیداری رگرسیون |
ضریب تعیین |
دوربین - واتسون |
آماره |
|
F > 96/1 |
R2 > 4/0 |
5/1 < D-W < 5/2 |
مقدار مطلوب |
|
16/87 |
0/6877 |
1/594205 |
رگرسیون تخمینی اول |
|
22/67 |
0/7474 |
1/79333 |
رگرسیون تخمینی دوم |
نتایج این جدول نشان میدهد که مقدار آماره F در ناحیه رد فرضیه صفر قرار دارد. همچنین بر مبنای سطح معناداری نیز میتوان این نتیجه را دریافت. از آنجا که سطح معنادری این آماره کمتر از 5% است فرضیه صفر یعنی عدم وجود مدل معنادار رد میشود و فرضیه یک یعنی وجود رابطه معنادار تایید میشود. ميزان ضريب تعيين اصلاح شده نیز در جدول ارائه گردید که نشان میدهد چه مقدار از تغييرات متغير وابسته توسط متغيرهاي مستقل توضیح داده میشوند. مقدار آماره دوربين واتسون بین 5/1 و 5/2 قرار گرفته است که دامنه مورد قابل میباشد. مقادير نزديک به 2 حاکي از عدم خودهمبستگي باقيماندهها دارد که يکي ديگر از فروض رگرسيون است در جدول زیر مقایسه حالت مطلوب و واقعی تخمین آورده شده است که بدین ترتیب میتوان به نتایج رگرسیون پژوهش اتکا نمود.
پیشنهادات کاربردی
با توجه به نتیجه فرضیه های تحقیق در مورد اهمیت افشا مسئولیت اجتماعی شرکت ها و تاثیرات منفی بر محدودیت مالی پیشنهادات زیر در جهت ارتقا افشا مسئولیت اجتماعی ارائه می شود:
فرضیه اصلی: افشاء مسئولیت اجتماعی بر محدودیتهای مالی بانکهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر دارد.
- افزایش گزارشدهی: بانکها باید بهطور منظم گزارشهایی درباره فعالیتهای مسئولیت اجتماعی خود منتشر کنند. این گزارشها باید شامل اطلاعات دقیق و قابل اندازهگیری درباره تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی فعالیتها باشند.
- استفاده از استانداردهای بینالمللی: پیروی از استانداردهای بینالمللی مانند GRI (Global Reporting Initiative) میتواند به بانکها کمک کند تا اعتبار خود را افزایش دهند و به شفافیت اطلاعات کمک کنند.
- ایجاد برنامههای اجتماعی و محیطی: بانکها میتوانند با ایجاد و حمایت از برنامههای اجتماعی و محیطی، تصویر مثبتتری از خود در جامعه ایجاد کنند، که میتواند به جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان فعلی منجر شود.
انتشار داستانهای موفقیت: به اشتراک گذاشتن داستانهای موفقیت از پروژههای مسئولیت اجتماعی میتواند به تقویت اعتبار بانکها و جلب اعتماد سرمایهگذاران کمک کند.
فرضیه فرعی اول: بعد محیطی مسئولیت اجتماعی بر محدودیتهای مالی بانکهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر دارد.
- تحلیل ریسک محیطی: بررسی اینکه چگونه بانکها با مشکلات زیستمحیطی مواجه هستند و اینکه این مشکلات چگونه میتوانند بر هزینهها و محدودیتهای مالی آنها تأثیر بگذارند.
- سرمایهگذاری در پروژههای سبز: تشویق بانکها به سرمایهگذاری در پروژههای پایدار و سبز، که میتواند به کاهش هزینهها و افزایش اعتبار آنها در بازار منجر شود.
-گزارشدهی شفاف: ایجاد سیستمهای گزارشدهی برای ارزیابی تأثیرات زیستمحیطی و اجتماعی فعالیتها، که میتواند به شفافیت مالی و کاهش ریسکهای مالی کمک کند.
فرضیه فرعی دوم: بعد اجتماعی مسئولیت اجتماعی بر محدودیتهای مالی بانکهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر دارد.
- تقویت روابط با جامعه: بانکها میتوانند با ایجاد روابط نزدیکتر با جوامع محلی، به بهبود تصویر عمومی خود و در نتیجه کاهش هزینههای جذب سرمایه کمک کنند.
- برنامههای مسئولیت اجتماعی: توسعه برنامههای اجتماعی که به نفع جامعه است، میتواند به جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان کنونی کمک کند و در نتیجه بر محدودیتهای مالی تأثیر مثبت بگذارد.
- آموزش و توانمندسازی: ارائه آموزشهای مالی و توانمندسازی به مشتریان میتواند به بهبود وضعیت مالی آنها و در نتیجه کاهش ریسکهای اعتباری بانکها منجر شود.
- پيشنهادات برای تحقيقات آتی
Examining the Impact of Social Responsibility Disclosure on the Financial Constraints of Banks Listed on the Tehran Stock Exchange
Author :
Dr. Ali Qarib
PhD in Accounting
Abstract:
Corporate social responsibility (CSR) refers to organizations’ commitment to engage in activities that benefit society and the environment. Companies that fulfill their social responsibilities can reap numerous benefits. Conversely, a failure to adhere to social responsibility can quickly spread through social networks, negatively impacting the financial position and performance of a company. Financial constraints refer to situations where companies face challenges in securing financial resources for their operations. This issue becomes particularly significant during financial and economic crises, where companies may struggle to access financial resources easily. The primary objective of this research is to examine the impact of social responsibility disclosure on the financial constraints of banks listed on the Tehran Stock Exchange. The statistical sample for this study includes all banks listed on the Tehran Stock Exchange over a six-year period from 2018 to the end of 2023, which has been analyzed using two general models for the research hypotheses. This research is applied in terms of purpose and is descriptive and correlational of the retrospective type regarding methodology. After confirming the suitability of the statistical pre-tests (correlation coefficient, homoscedasticity of the error term, absence of autocorrelation of the error term, absence of multicollinearity among explanatory variables, and normality of the error term) and stationarity of the research variables, the F tests (Limer and Hausman) were employed to determine the type of regression. The results of the regression estimation using Eviews 9 software indicated that the environmental, social, and economic dimensions of corporate social responsibility significantly impact the financial constraints of banks listed on the Tehran Stock Exchange.
Keywords: Social Responsibility Disclosure, Financial Constraints, Bank, Stock Exchange.
: منابع-
- Ahmed, Z., Saleem, Q., Ajmal, M. M., & Jameel, H. (2023). Cost of high leverage in socially responsible firms in a linear dynamic panel model. Evidence from product market interactions, Heliyon, 1-10. 9.
- Ang, R., Shao, Z., Liu, C., Yang, C., & Zheng, Q. (2024). The relationship between CSR and financial performance and the moderating effect of ownership structure: Evidence from Chinese heavily polluting listed enterprises. Sustainable Production and Consumption, 30, 117-129. 10.
- Boubakri, N., El Ghoul, S., Guedhami, O., & Wang, H. (2020). Corporate social responsibility in emerging market economies: Determinants, consequences, and future research directions. Emerging Markets Review, Article 100758.
- Christensen, H. B., Floyd, E., Liu, L. Y., & Maffett, M. (2017). The real effects of mandated information on social responsibility in financial reports: Evidence from mine-safety records. Journal of Accounting and Economics, 64, 284-304. 12-
Balasubramanian, N., & George, R. (2019). Corporate governance and the Indian institutional context: emerging mechanisms and challenges in conversation with K.V. Kamath, Chairman, Infosys and ICICI Bank. IIMB Management Review, 24(4), 215-233.
- Carbet, Dev R,. Sadok El Ghoul. , Omran Guedhami. , Chuk C. Y. Kwok. , (2020). Does Corporate Social Responsibility Affect the Cost of Capital?. Journal of Banking & Finance , Vol. 35, Issue 9, pp. 2388-2406.
- Cristien, T.J., Chen, Y.P., and Tsai, H.F. (2019). The relationship among information asymmetry, dividend policy and ownership structure. Finance Research Letters, PP. 1-12 Dey, A. (2018). Corporate Governance and Agency Conflicts. Journal of Accounting Research, 46(5), 1143-1181.
- Jiao, Yawen. , (2020). Stakeholder welfare and firm value. Journal of Banking and Finance, Vol 34, pp 2549-2561.
-Musova, Z., Musa, H. & Debnarova, L (2018). The impact of governance on information asymmetry in Slovakia. Dol:10.18844/gjhss.V3i4.1511.
- Serafeim,George. , Ioannou,Ioannis. ,Cheng,Beiting. (2022). Corporate Social Responsibility and Access to Finance. Strategic Management Journal, vol 35,Issue 1,pp 1-23
- Lobo, G.J., Zhou, J. (2017). Disclosure quality and earning management. AsiaPacific Journal of Accounting and Economics, 8 (1), 1-20.
-Lu, T., Sivaramakrishnan, K., Wang, Y., & Yu, L. (2021). The real effects of mandatory corporate social responsibility reporting in China. Production and Operations Management, 30, 1493-1516. 18.
- Prasad, K., Satish Kumar, S., Shridev Devji, S., Marc Lim, W., Prabhu, N and Moodbidri, S. (2022). Corporate social responsibility and cost of capital: The moderating role of policy intervention. Research in International Business and Finance, 60, 1-16.
- Rauter, T. (2020). The Effect of mandatory extraction payment disclosures on corporate payment and investment policies abroad. Journal of Accounting Research, 58, 1075-1116. 20.
- Zhu, G.P., Gui, H.F., Peng, T. and Jiang, C.H. (2023). Corporate tax avoidance and corporate financialization: The moderating effect of managerial myopia. Manage Decis Econ, 44, 459-472.
- Serafeim,George. .(2017). The Impact of Corporate Social Responsibility on Investmment Recommendations. Tarek Abdelfattah, Ahmed Aboud. Tax avoidance, corporate governance, and corporate social responsibility: The case of the Egyptian capital market, Journal of International Accounting, Auditing and Taxation, vol(12), pp:1-44.
-Yua,*, W. Zheng, Y. (2020). TaxationDoes CSR reporting matter to foreign institutional investorsin China?. Journal of International Accounting, Auditing and Taxation, vol(40), 1-17.
Dr. Ali Qarib / PhD student in accounting
دکتر علی قریب / دانشجوی دوره دکتری تخصصی
حسابداری
*عنوان کامل مقاله: بررسی تاثیر افشاء مسئولیت اجتماعی بر محدودیت های مالی بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران
** دانشجوی دوره دکتری تخصصی حسابداری

مالیات تنظیم کننده رابطه میان دولت و فعالان اقتصادی اعم از کارآفرینان و مردم است . به عبارتی ، مالیات به عنوان درآمد مشارکتی آحاد جامعه در امر توسعه، رفاه و امنیت از جایگاه بسیار والایی برخوردار می باشد . در ادبیات متعارف اقتصاد بخش عمومی، اصول حاکم بر نظام مالیاتی کارآمد به دو گروه اصول کلاسیک مالیات و اصول فراکلاسیک مالیات طبقه بندی می گردد. اصول کلاسیک شامل مواردی از قبیل اصول عدالت، صداقت، شفافیت، توانایی پرداخت، صرفه جویی یا کم هزینه بودن مالیاتها می باشد و اصول فراکلاسیک عبارتند از: اصول کفایت درآمدهای مالیاتی، انعطاف پذیربودن مالیات ها، عقلایی بودن معافیت ها، سهل الوصول بودن، حداقل نمودن بار مالیاتی، تنوع پایه های مالیاتی و حتی سیاست های مالیاتی و بودجه ای(برای تنظیم رونق و رکود).
در ساختار فعلی نظام مالیاتی کشور فقدان ذهنیت متقابل جهت صداقت و اعتمادسازی بین مودی مالیاتی با نظام مالیاتی کشور و ملموس نبودن اثر پرداخت و مصرف مالیات برای مردم، انگیزه پرداخت مالیات و همکاری متقابل را کاهش داده و منجر به عدم توجه به اهمیت مالیات به عنوان یک ابزار جهت تامین اهداف سه گانه تخصیص، توزیع و تثبیت اقتصادی گردیده است .
آنچه که در این میان به عنوان نقیصه می توان مطرح کرد، فقدان و یا بالا نبودن فرهنگ مالیاتی است. فرهنگ مالیاتی در هر جامعه ای ریشه در طرز تلقی تاریخی مردم از حاکمیت آن جوامع دارد. به عبارت دیگر، هرچه اعتماد متقابل دولت – ملت مستحکم تر و قوی تر باشد گرایش مردم نسبت به پیروی از قوانین از جمله قوانین مالیاتی و تمایل مردم به پرداخت مالیات و عوارض به دولت بیشتر خواهد بود . لذا وشاید پر بی راه نباشد که گفته شود دولت ها می توانند محبوبیت و تا حدودی مشروعیت و کارآیی خود را با میزان تمایل مردم به پرداخت مالیات محک بزنند .
ایجاد اعتماد و روحیه ای مساعد برای پرداخت مالیات های فراگیر، مستلزم رعایت سه اصل : الف) تناسب میزان مالیات با درآمد و هزینه افراد، ب)کفایت و درستکاری دستگاه اداری متولی مالیات و ج) منطقی بودن مخارج دولت است .
شفاف سازی و اطلاع رسانی به موقع هزینه کرد درآمدهای مالیاتی وصول شده از مردم، همخوانی ضرایب تشخیص سود سازمان امور مالیاتی با ضرایب سود بازار، ارائه تضمین مناسب به مودیان مالیاتی در هنگام بروز حوادث غیرمترقبه، میزان نظارت سازمان امور مالیاتی به نظرات کارشناسان مالیاتی و ماموران تشخیص، توجه به میزان خط فقر و تفاوت های درآمدی میان افراد جامعه از موارد کلی است که در رابطه با اعتماد متقابل میان دولت و ملت می توان مطرح کرد .
زمینه سازی جهت تحقق اصل اسلامی و انسانی برائت به صورت متقابل بین دولت و ملت، در ارائه وضعیت کلی فعالیت های مالی و اقتصادی ضروری است. دولت باید از نقش قیمومیت خود کاسته و به نقش مودی به عنوان عامل اصلی مشارکت در تامین هزینه های عمومی عنایت بیشتری داشته باشد .
آنچه که در این میان بیشتر نمود پیدا می کند رعایت اصل عدالت مالیاتی است. وصول مالیات از درآمد واقعی افراد، تاثیر گذاری وضعیت اقتصادی هرسال بر درآمدهای همان سال و فراگیری مالیات از طریق شناخت مودیان جدید مالیاتی و عقلایی کردن معافیت های مالیاتی از موارد قابل ذکر جهت حرکت به سمت تحقق عدالت مالیاتی است.
عدم وجود یک نظام عادلانه مالیاتی و تبعیض در امر پرداخت مالیات می تواند منجر به تحمیل بار مالی هزینه های دولت بر دوش عده ای خاص شود . استفاده همگانی از امنیت اجتماعی – که مالیات ها تامین کننده مالی آن می باشند – در کنار پرداخت مالیات توسط عده خاصی از افراد، منجر به تبعیض های غیر عقلایی می گردد. حداقل فشار ممکن بر مودی مالیاتی براساس توانایی پرداخت، در کنار فراگیر شدن پرداخت مالیات، عامل بسیار مهمی در راستای اصل عدالت مالیاتی است. نظام مالیاتی به گونه ای نباشد که خیل عاملان اقتصادی با درآمد بیشتر، مشارکت کمتری در تامین درآمدهای مالیاتی داشته و پرداخت کنندگان اصلی مالیات ،که همانا شرکت ها، صنایع و عمدتاً قشر حقوق بگیر هستند، بار اصلی تامین منابع عمومی را برعهده داشته باشند .
در ساختارمالیاتی که بدین پایه شکل گرفته باشد، مسلم است که فعالانی با سودهای بسیار، سواری مجانی خواهند داشت . برای اجتناب از این وضعیت و ایجاد شرایط اساسی جهت تحقق عدالت مالیاتی، ایجاد یک سیستم فراگیر مالیاتی از طریق گسترش تنوع پایه های مالیاتی مورد نیاز است. دولت باید از هرکسی که از خدمات عمومی استفاده می کند، با توجه به شرایط واقعی مودی، کسب سود و توانایی پرداخت مودیان، مالیات موضوعه را اخذ کند .
در این راستا، صرفاً نگاه درآمد زایی به مالیات و تاکید برتحقق درآمدها بدون توانایی در امر گسترش پایه های مالیاتی وفراگیر نمودن مالیات، جهت گیری توسعه و رشد اقتصادی پایدار را به عنوان منافع درازمدت جامعه با خطر مواجه خواهد ساخت .
برخی از راهکارهای اجرایی جهت اصلاح ساختار مالیاتی و تحقق عدالت مالیاتی را اجمالاً به قرار زیر می توان برشمرد :
* تمرکز سازمان امور مالیاتی بر ارائه اطلاعات شفاف و اعتماد به اظهار مودیان، در کنار برخورد قاطع با مودیانی که اظهارنامه خلاف واقع ارائه می دهند
* ارتقای سطح آموزش مجریان و ماموران تشخیص مالیات با استفاده از شرایط فن آوری های روز جهت افزایش دقت بررسی های سازمان امور مالیاتی
* حذف معافیت ها و یا عقلایی کردن آن در انطباق با خط فقر و شرایط خاص کشور و در راستای تشویق و حمایت از صادرات و سرمایه گذاری و فعالیت های تولیدی
* تقویت نظام دریافت و پردازش اطلاعات در باره فعالیت های مشمول مالیات کلیه مودیان
* ترویج استفاده از سیستم های نوین ثبت اطلاعات مالی و حسابداری توسط مودیان
* افزایش کمیت و کیفیت اطلاع رسانی درباره منافع پرداخت مالیات و موارد و مصادیق بارز و برجسته هزینه کردن درامدهای مالیاتی
امید است در سابه همدلی و همزبانی، شاهد اعتماد متقابل دولت – ملت و بالندگی فرهنگ مالیاتی و تحقق اصل عدالت مالیاتی و رفع هرگونه تبعیض های ناروا در امر وصول مالیات باشیم.

چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر مهارت ها بر تصمیم گیری مالی و رفاه مالی درک شده با نقش میانجی سواد مالی دیجیتال، استقلال مالی، توان مالی و تکانشگری پرداخته است. اين تحقيق از نظر ماهيت و اهداف از نوع تحقيقات كاربردي است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش کلیه کارشناسان، حسابرسان و حسابداران مالی شهرک صنعتی گرگان و آق قلا (380 نفر) می باشند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان 181 نفر برای نمونه به شیوه نمونه گیری به روش تصادفی ساده انتخاب شدند.
برای انجام این تحقیق در بخش مبانی نظری مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد و مدارک وجستجوی اینترنتی از فیش برداری ویاداشت نویسی و در قسمت مطالعات میدانی برای آزمون فرضیه های تحقیق از پرسشنامه و به منظور تعیین پایایی متغیرهای تحقیق، به بررسی ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی نظیر(فراوانی، درصد فراوانی، جداول و نمودار های توزیع فراوانی) و روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS بکار گرفته شد. نتایج و یافته های تحقیق نشان داد مهارت ها بر تصمیم گیری مالی و رفاه مالی درک شده با نقش میانجی سواد مالی دیجیتال، استقلال مالی، توان مالی و تکانشگری در سطح 05/0 با قدرمطلق ضریب معناداری بیشتر از 96/1 تاثیر معنادار دارد.
واژگان كليدي: مهارت ها، تصمیم گیری مالی، رفاه مالی، سواد مالی دیجیتال، استقلال مالی، توان مالی، تکانشگری.
در سال های اخیر کشورهای توسعه یافته و در حال ظهور، درگیر سطح سواد مالی شهروندان خود بوده اند و این واقعیت کـه سواد مالی یکی از عواملی است کـه با تصمیم گیری مالی در وضعیت هـا و موقعیت های اقتصـادی در ارتباط است، باعث شده است که در سرتاسر جهان به عنوان یک عنصر مهم برای پایداری اقتصادی، توسعه و پیشرفت جوامع شناخته شود(کلامارا و همکاران، 2014). درک مفاهیـم و مهارت هـای مرتبـط بـا سـواد مالـی بـه سبب اینکـه مصرف کننده را بـرای بقـاء در جامعـه مـدرن و مقاومـت در برابـر تنـوع و پیچیدگـی محصولات و خدمات مالـی موجـود، توانـا می سـازد، ضـروری شـده اسـت.اما شـواهد فزاینده نشـان می دهـد کـه افـراد تمایـل بـه اشـتباهات نظام منـد در قضـاوت و تصمیم گیـری دارنـد و سـطح بالایـی از ناهمگونی در میزان محدود بـودن عقلانیت در بین تصمیمات افراد وجـود دارد و از دسـت دادن رفـاه ناشـی از تصمیمات ضعیـف می توانـد قابل توجه باشد(کانت و کلاپر، 2018). به کارگیـری تصمیم هـای مالـی درست، جـز از طریـق داشـتن سـطح مناسبی از سواد مالی امکان پذیـر نیست. سواد مالی دو نوع امور مالی را شامل می شود؛ امور مالی و انسانی که هر گاه این مفهوم به افراد بسط داده شود توانایی آنها برای پیش بینی در مورد نحوه به کارگیری و استفاده از منابع پولی تحت تاثیر قرار می دهد که این امر بدین معنی است که سواد مالی بر توانایی یک فرد برای استفاده از پول یا منابع تاثیر می گذارد. تصمیم سرمایه گذاری ارتباط مستقیمی با سواد مالی دارد این امر بستگی به تجربه و سواد سرمایه گذاری داشته که باید به نوعی اجرایی شود(جانسون و نینو، 2020). طبق پژوهش فن زوهن و همکاران (2021) سواد مالی،یکی از عوامل کلیدی است که منجر به رشد اقتصادی و ثبات مالی کشورها می شود. مطالعه ی انجام شده توسط کالپر و همکاران (2023) نشان داد درصورت بروز بحران مالی در کشور، افرادی که سطح بالاتری از سواد مالی دارند، احتمالا کمتر شوک های منفی درآمد را گزارش می کنند، زیرا درآمد اندکی دارند که پشتوانه آنهاست. بطور کلی افراد دارای سطح بالای سواد مالی، از نحوه مدیریت پول خود آگاهتر هستند. سوهن و همکاران(2020) استدلال کردند که: سواد مالی در سطح کلان تضمین می کند که شهروندان یک کشور به اندازه کافی برای مقابله با موقعیت های مالی روزمره و معاملات در بازار تجهیز شده اند. به طور کلی می توان گفت سواد دیجیتال مهارت های مورد نیاز برای زندگی در دنیال دیجیتال و استفاده از ابزارهای فناورانه است. سواد دیجیتال برای استفاده صحیح از بسترهای مختلف ئیجیتالی لازم است. افرادی که توانایی استفاده از امکانات فضای آنلاین را ندارند امکان مشارکت موثر در فعالیت های آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نخواهند داشت فاصله یا شکاف دیجیتالی تنها مربوط به دسترسی یکسان به فناوری ها نیست. عبارت سواد دیجیتال که برای اولین بار توسط گیلستر در سال 1997 مطرح شد مفهومی بسیار گسترده است و مجموعه ای از مهارت های سودمند از توانایی تولیدی و استراتژیک تا مهارت های شناختی را شامل می شود(کالوانی و همکاران، 2020). این تحقیق بر دیدگاه فردی متمرکز است که در آن احساسات برانگیخته شده توسط چنین تحولاتی ابتدا بر تصمیم گیری مالی تاثیر می گذارد. این موقعیت های پویا و پیچیده شدیدترین تاثیر را بر کسانی می گذارد که کمترین توانایی را برای مقاومت در برابر آنها دارند، زیرا دارای تحصیلات مالی کمی بوده و در نتیجه فاقد مهارت های لازم برای جلوگیری از سوء مدیریت مال هستند. مبحث مالی رفتاری به این نوع آشفتگی عاطفی و همچنین تاثیر مخرب آن بر تصمیم گیری مالی می پردازد که رفاه مالی، به ویژه اصلاح و بهبود ذهنی را احتمالا به دلیل آنکه رفاه ذهنی ارتباط نزدیکی با ارزیابی افراد از توانایی خود برای حفظ ثبات مالی و مدیریت شرایط مالی دارد کاهش می دهد(اوگاندا و همکاران1، 2017). اینجاست که ناهمگونی رفتاری راه را برای راهبردهای مقابله ای مختلف هموار می کند به این معنا که افراد با سطح متوسط سواد مالی به شرایط اقتصاذی واکنش معقول تری نشان می دهند(پاند و بورگس، 2015). انگیزه اصلی این بررسی تجربی، آشکارکردن تأثیر مهارتها بر انواع مختلف رفتار مالی که به نوبه خود بر تصمیم گیری و مهارت ها تأثیر میگذارد بوده است. مروری بر تحقیقات و آثار مرتبط با موضوع اصلی این تحقیق نشان می دهد که در داخل و خارج از کشور تحقیقاتی انجام شده است که خلاصه آنها به شرح زیر است.
دیباجی(1403) در مقاله ای به بررسی تاثیر آموزش برنامه ریزی و سواد مالی روی درآمد و رفاه شهروندان منطقه ۱۰ تهران پرداخت. در این تحقیق روش های صحیح ارتقای آموزش سواد مالی و برنامه ریزی مورد بررسی قرار گرفت به لحاظ هدف، کاربردی، به لحاظ روش توصیفی تحلیلی، از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. ابزار اصلی پرسشنامه است و با نرم افزار spss تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش سواد مالی و برنامه ریزی روی رفاه تاثیر مثبت دارد. الیاسی(1402) در مقاله ای به یررسی تعامل مهارتها و سواد مالی دیجیتال، توانایی و استقلال بر تصمیمگیری و سلامت مالی پرداخت. جامعه آماری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار جنوب کشور است. از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی بهعنوان ابزار فشار به وب برای افزایش نرخ پاسخ و دستیابی به مخاطبان گستردهتر استفاده میکنیم. این مطالعه اثرات مستقیم و میانجی انواع مختلف رفتار مالی و عوامل تعیینکننده روانشناختی را بر روی تصمیم گیری و سلامت مالی برجسته ساخته و این منطق را تایید میکند که هر دو برای موفقیت و آرامش ذهن، رشد اقتصادی، و اثرات به حداکثر رساندن ثروت آینده نگر لازم هستند. در نهایت اثرات میانجی ترکیبی و استقلال مالی نیز ارتباط مثبتی با تصمیم گیری و سلامت مالی دارند. هراتیان(1401) در مقاله ای به تعیین اثر دانش، نگرش و رفتار مالی بر سطح سواد مالی دانشجویان دانشگاه ملایر پرداخت. در پژوهش حاضر نیز با توجه به حجم جامعه آماری که شامل 5682 نفر دانشجوی دانشگاه ملی ملایر می باشند که تعداد نمونه برآورد شده بر اساس جدول مورگان برابر با 360 نفراست که در این پژوهش تعداد 415 نمونه جمع آوری گردید. برای گرد آوری داده ها نیز از روش توزیع فرد به فرد استفاده شد. نتایج نشان داده شده پژوهش در خصوص ابعاد سواد مالی (دانش، نگرش، تمایل و رفتار) همه ی آنان اثر مستقیمی بر تصمیم گیری، مهارت و توانمندی مالی افراد دارند. همچنین نتایج گسترش پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری بین سطح سواد مالی دانشجویان دختر و پسر وجود دارد اما تفاوت معنی داری بین مقطع های تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری وجود ندارد. فیروزجایی و همکاران(1400) در مقاله ای به تحلیل اثر رفاه مالی و تعمیق مالی بر رفاه اقتصادی در ایران طی نیم قرن اخیر پرداختند و دریافتند محاسبه شاخص ترکیبی رفاه بیانگر آن است که شاخص رفاه از برنامه ی اول تا برنامه پنجم روند افزایشی داشته است. به نحوی که از رقم 20/9 در برنامه اول به رقم 3/60 در برنامه ی پنجم رسیده است. همچنین پس از برنامه ی سوم سطح رفاه بیشتر از میانگین کل دوره بوده است. روند حرکتی شاخص های تعمیق مالی نیز حاکی از وجود روندی تقریبا افزایشی است. نتایج برآورد الگو در بلندمدت نشان می دهد هر سه شاخص تعمیق مالی با اثری مثبت بر رفاه اقتصادی همراه است. بیگی(1399) در مقاله ای به بررسی تاثیر عوامل تحمل ریسک مالی، سواد مالی و نگرش مالی بر رفتارهای مالی افراد پرداخت. مطالعات در ادبیات مالی شخصی نشان می دهد که افراد در تصمیمات مالی خود تحت تاثیر عوامل روانشناختی قرار می گیرند. در این زمینه ، پژوهش بر روی عوامل اجتماعی -فرهنگی و جمعیت شناختی در مطالعات برای بررسی رفتار مالی افراد ناکافی است. نتایج نشان دادکه تحمل ریسک مالی ، سواد مالی و نگرش مالی تاثیر معناداری بر رفتار مالی دارند. - پارول کومار و همکاران1(2023) در مقاله ای به بررسی اثرات میانجی سواد مالی دیجیتال، استقلال مالی، توانایی مالی و تکانشگری را بر تصمیم گیری های مالی و رفاه مالی مشاهده شده را بررسی می کند. داده ها از ۵۱۲ بازرس در دهلی/NCR (ناحیه پایتخت ملی هند) با استفاده از روش معادلات ساختاری نرم افزار Smart pls استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که مهارت ها مستقیما بر تصمیم گیری مالی و رفاه مالی تأثیر می گذارند و سواد مالی دیجیتال به عنوان یک پیش بینی کننده مستقیم و با نقش میانجی تصمیم گیری مالی ظاهر می شود. تسلط توانایی های مالی و استقلال مالی به عنوان رسانه های تصمیم گیری مالی و رفاه مالی بیشتر مشخص می شود و تکانشگری نتوانسته است تاثیر میانجی بر تصمیم گیری مالی داشته باشد. مودزینگیری و همکاران (2023) در مقاله ای به بررسی تاثیر سواد مالی بر ترجیحات زمانی و نیات رفتاری مالی دانشجویان دانشگاه اندونزی پرداختند و نتیجه گرفتند سواد مالی با ترجیحات مخاطره و انتخاب زمانی دانشجویان دانشگاه با سطوح پایین سواد مالی مرتبط است. چن و همکاران(2022) در مقاله ای به تعیین سطح سواد مالی و رابطه آن با رفتار مالی و نگرش مالی پرداختند و دریافتند افرادی که از سطح سواد مالی نسبتا خوبی برخوردار هستند، ارتباط معناداری بین سواد مالی با رفتار و نگرش مالی دارند. دی جورج مورنو و همکاران(2021) در مقاله ای به بررسی اینکه چگونه سواد مالی بر ترجیه مخاطره تاثیر می گذارد در باندونگ اندونزی را مورد بررسی قرار داد و نتایج نشان داد سواد مالی رابطه ای را با اولویت مخاطره در سطح 5 درصد نشان می دهد. همچنین چهار عامل جمعیت شناختی سن، جنسیت، وضعیت تاهل و تحصیلات برای متغیرهای واپایش در این تحقیق اضافه شده است. سن و جنسیت در سطح 1 درصد رابطه معناداری نشان می دهد در حال ه وضعیت تاهل و تحصیلات رسمی برای تاثیر بر اولویت مخاطره موثر نیست. اتکینسون و مسی(2020) در تحقیقی در خصوص اندازه گیری سطح سواد مالی عنوان می کنند که به نظر می رسد اکثر مردم از دانش مالی پایه برخوردار هستند، اما درک برخی از مفاهیم مالی مانند بهره های مرکب و تنوع در میان سهام برای میزان قابل توجهی از جمعیت در هر کشور وجود ندارد. این پژوهش نشان می دهد که در همه کشورهای مورد مطالعه حداقل ۳ نفر از 10 نفر پاسخ دهندگان نتوانستند امتیاز اندازه گیری رفتار مالی را بدست آورند. تجزیه و تحلیل میانگین نمرات نگرش مالی نشان می دهد که در بیشتر کشورها زنان نسبت به مردان امتیاز بیشتری کسب کردند آنها به طورمعمول برخورد مثبتتری نسبت به رویکرد بلند مدت مالی نشان دادند.
روش تحقيق
اين تحقيق از نظر ماهيت و اهداف از نوع تحقيقات كاربردي است و به لحاظ اينكه فرضيه هاي به كار برده شده بصورت رابطه اي يا همبستگي هستند كه طي آن رابطه و جهت همبستگي بين متغيرها مورد بررسي قرار مي گيرند، لذا روش تحقيق از نوع توصيفي/ پيمايشي است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش کلیه کارشناسان ، حسابرسان و حسابداران مالی شهرک صنعتی گرگان و آق قلا (380 نفر) می باشند. تعداد جامعه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان 181 نفر برای نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. براي جمع آوري دادهها استفاده می شود. پرسشنامه تحقیق در دو بخش تنظیم می شود. بخش اول پرسشنامه متغیرهای جمعیت شناختی نظیر جنسیت، وضعیت تحصیلی و سن مورد پرسش قرار خواهد گرفت و بخش دوم سوالات مرتبط با متغیرهای تحقیق ارائه خواهد شد. برای اندازه گيری متغیرهای تحقیق از پرسشنامه مقاله بیس پارول کومار و همکاران(2023) استفاده شد.
يافته ها
در این بخش به بررسی فرضیههای مطرح شده و آزمونهای آماری مورد استفاده در پژوهش میپردازیم. به بیان دیگر در این بخش به تحلیل یافتههای بدست آمده پرداخته خواهد شد تا از لحاظ آماری بتوان صحت و سقم فرضیههای پژوهش را مورد بررسی قرار داد. در واقع هدف از تحلیل استنباطی تعمیم نتایج حاصل از مشاهدات محقق در نمونه انتخابی خود به جمعیت اصلی که همان جامعة آماری است، میباشد.
رویکرد حداقل مربعات جزئی
در این پژوهش نیز برای کاربرد روش SEM از یک رویکرد دو مرحلهای بهره بردیم. ابتدا مدل اندازهگیری برای اطمینان از روایی و برازش مناسب شاخصهای سنجش مورد بررسی قرار میگیرد و سپس نتایج به دست آمده از مدل ساختاری ارائه میگردد و در نهایت نیز با استفاده از تحلیل مسیر صحت و سقم فرضیههای پژوهش مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
ارزيابي مدل پژوهش
جهت ارزيابي مدل تحقيق در روش PLS[1] به صورت زير عمل مي شود.
الف) ارزيابي روايي و پايايي مدل سنجش در مورد ارتباط بين متغيرهاي مشاهده شده با متغير مكنون متناظر:
ارزيابي روايي ابزار اندازه گيري پژوهش
براي تأييد روايي ابزار اندازه گيري سه نوع اعتبار ارزيابي مي شود، اعتبار محتوا، اعتبار همگرا و اعتبار افتراقي. روایی محتوا به وسيله اطمينان از سازگاري بين شاخص هاي اندازه گيري و ادبيات موجود ايجاد مي شود. اين اعتبار به وسيله مصاحبه با جمعی از اساتید تایید شده است. اگر همبستگی بین بارهای عاملی بالا باشد، پرسشنامه دارای روایی همگرا میباشد. این همبستگی برای اطمینان از این که آزمون آنچه را که باید سنجیده شود میسنجد، ضروری است. برای روایی همگرا باید میانگین واریانس استخراج شده (AVE) و پایایی مرکب (CR) محاسبه میشود. جدول ذیل مقادیر پایایی مرکب و میانگین واریانس استخراج شده را به تصویر کشیده است.
|
ضریب پایایی ترکیبی (CR>0.7) |
ضریب آلفای کرونباخ (Alpha>0.7) |
میانگین واریانس استخراج شده (AVE) |
متغیر |
شماره |
|
0.901 |
0.879 |
0.580 |
استقلال مالی |
1 |
|
0.907 |
0.886 |
0.598 |
تصمیم گیری مالی |
2 |
|
0.878 |
0.826 |
0.591 |
توان مالی |
3 |
|
0.912 |
0.878 |
0.675 |
تکانشگری |
4 |
|
0.899 |
0.860 |
0.642 |
رفاه مالی |
5 |
|
0.928 |
0.913 |
0.564 |
سواد مالی دیجیتال |
6 |
|
0.875 |
0.822 |
0.585 |
مهارت ها |
7 |
|
شماره |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
|
استقلال مالی |
0.762 |
|
|
|
|
|
|
|
تصمیم گیری مالی |
0.737 |
0.773 |
|
|
|
|
|
|
توان مالی |
0.631 |
0.685 |
0.769 |
|
|
|
|
|
تکانشگری |
0.573 |
0.768 |
0.714 |
0.822 |
|
|
|
|
رفاه مالی |
0.665 |
0.723 |
0.667 |
0.745 |
0.801 |
|
|
|
سواد مالی دیجیتال |
0.743 |
0.737 |
0.671 |
0.687 |
0.610 |
0.751 |
|
|
مهارت ها |
0.736 |
0.640 |
0.636 |
0.610 |
0.588 |
0.701 |
0.765 |
|
ضریب تعیین |
ضریب تعیین تعدیل شده |
|
|
استقلال مالی |
0.542 |
0.541 |
|
تصمیم گیری مالی |
0.732 |
0.730 |
|
توان مالی |
0.693 |
0.692 |
|
تکانشگری |
0.606 |
0.599 |
|
رفاه مالی |
0.451 |
0.448 |
|
سواد مالی دیجیتال |
0.642 |
0.641 |
|
متغیر |
Q2 |
|
استقلال مالی |
0.359 |
|
تصمیم گیری مالی |
0.383 |
|
توان مالی |
0.384 |
|
تکانشگری |
0.495 |
|
رفاه مالی |
0.450 |
|
سواد مالی دیجیتال |
0.446 |
|
مهارت ها |
0.378 |
|
متغیر |
مقادير اشتراکي |
ضرايب تعيين |
|
استقلال مالی |
0.580 |
0.542 |
|
تصمیم گیری مالی |
0.598 |
0.732 |
|
توان مالی |
0.591 |
0.693 |
|
تکانشگری |
0.675 |
0.606 |
|
رفاه مالی |
0.642 |
0.451 |
|
سواد مالی دیجیتال |
0.564 |
0.642 |
|
مهارت ها |
0.585 |
- |

شکل بیانگر ضرایب مسیر در حالت استاندارد است که نشان دهنده میزان رابطه بین متغیرها می باشند. مقدار ملاک برای مناسب بودن ضرایب مسیر، 3/0 میباشد. اعداد مشاهده شده بر روی پیکانهای شکل فوق، ضرایب مسیر هستند و شدت رابطه بین متغیرها و جهت این رابطه را مشخص می کنند. هرچه عدد ضریب مسیر بزرگتر باشد، رابطه متغیر مستقل بر متغیر وابسته قویتر خواهد بود. به همین سبب می توان اظهار داشت که اگر ضریب مسیر، عددی مثبت باشد، رابطه متغیر مستقل و متغیر وابسته مستقیم است و با افزایش مقدار متغیر مستقل، مقدار متغیر وابسته نیز افزایش پیدا خواهد کرد و اگر ضریب مسیر، عددی منفی باشد، رابطه متغیر مستقل و متغیر وابسته معکوس است و با افزایش مقدار متغیر مستقل، مقدار متغیر وابسته کاهش پیدا خواهد کرد. همانطور که اشاره شد، آزمون ضرایب استاندارد صرفا به شدت و جهت رابطه بین متغیر مستقل و متغیر وابسته می پردازد و توانایی تصمیم گیری در مورد معنادار بودن رابطه را ندارد. این مهم در آزمون ضرایب معناداری در بخش بعدی انجام شده است.

|
جدول 6- خلاصه نتایج آزمون فرضیات مدل پژوهش |
|||
|
فرضیه |
ضریب مسیر |
ضریب معناداری |
نتیجه آزمون |
|
1- مهارت ها بر سواد مالی دیجیتال تأثیر دارد. |
801/0 |
386/15 |
تایید |
|
2- مهارت ها بر استقلال مالی تأثیر دارد. |
736/0 |
577/12 |
تایید |
|
3- سواد مالی دیجیتال بر توان مالی تأثیر دارد. |
402/0 |
599/7 |
تایید |
|
4- سواد مالی دیجیتال بر تصمیم گیری مالی تأثیر دارد. |
318/0 |
551/4 |
تایید |
|
5- سواد مالی دیجیتال بر رفاه مالی تأثیر دارد. |
369/0 |
862/5 |
تایید |
|
6- سواد مالی دیجیتال بر تکانشگری تأثیر دارد. |
393/0 |
440/6 |
تایید |
|
7- استقلال مالی بر توان مالی تأثیر دارد. |
517/0 |
369/9 |
تایید |
|
8- استقلال مالی بر تصمیم گیری مالی تأثیر دارد. |
324/0 |
817/4 |
تایید |
|
9- استقلال مالی بر رفاه مالی تأثیر دارد. |
521/0 |
291/6 |
تایید |
|
10- استقلال مالی بر تکانشگری تأثیر دارد. |
468/0 |
739/8 |
تایید |
|
11- توان مالی بر تصمیم گیری مالی تأثیر دارد. |
315/0 |
283/4 |
تایید |
|
ردیف |
عنوان فرضیه |
پیشنهادهای پژوهش |
|
1 |
مهارت ها بر سواد مالی دیجیتال تأثیر دارد. |
ویژگی های شخصیتی بـر متغیرهای تصمیم گیری سنجیده و تفاوت ایـن اثرات در میان رشته های مختلف تحصیلی بررسی و مقایسه شود. |
|
2 |
مهارت ها بر استقلال مالی دیجیتال تأثیر دارد. |
به روز بودن و کسب مهارت های جدید و ارتقای تحصیلات می تواند بازارپژوهی افراد را افزایش دهد و به آنها امکان پیشرفت حرفه ای و درآمد بیشتر را بدهد. |
|
3 |
سواد مالی دیجیتال بر توان مالی تأثیر دارد. |
برنامه های سیاستی باید سواد مالی را در میان افراد تقویت کنند تا بتوانند دانش و مهارت های مالی را در جهت بهبود رفاه اقتصادی و اجتماعی ایجاد کنند. زیرا بهبود دانش مالی باعث گسترش مشارکت مالی می گردد که قادر به حمایت از گسترش خدمات رسمی مالی می باشد. |
|
4 |
سواد مالی دیجیتال بر تصمیم گیری مالی تأثیر دارد. |
سواد مالی که ترکیبی از آگاهی، دانش، مهارت، نگرش و رفتار لازم برای تصمیم گیری های درست مالی و در نهایت دستیابی به رفاه مالی فردی است. هر چقدر فرد از سواد مالی بالاتری برخوردار باشد اعتقادات و ارزش های فردی وی را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. و بر تصمیمات وی مبنی بر انجام یا عدم انجام فعالیت های مالی تاثیر گذار است. |
|
5 |
سواد مالی دیجیتال بر رفاه مالی تأثیر دارد |
از طریق برگزاری منظم و به روز کمپینهای آگاهیرسانی و وب سایتهای آموزشی و پرداختن به نیازهای مخاطبان ، سواد مالی را افزایش دهند. |
|
6 |
سواد مالی دیجیتال بر تکانشگری تأثیر دارد |
از ایجاد الگوهای هزینه متوازن و معقول استفاده کنند. |
|
7 |
استقلال مالی بر توان مالی تأثیر دارد |
برنامه ریزی مداوم برای کاهش بدهی ها و جلوگیری از افزایش آن ها در راستای کار خود قرار دهند. |
|
8 |
استقلال مالی بر تصمیم گیری مالی تأثیر دارد |
ایجاد یک برنامه مالی کامل و دقیق برای مدت زمان طولاتی از ابتدای مسیر به دستیابی به استقلال مالی کمک ذخیره سازی، سرمایه گذاری و کاهش بدهی ها می شود. |
|
9 |
استقلال مالی بر رفاه مالی تأثیر دارد. |
برای رسیدن به استقلال ئ رفاه مالی با مشاوره حرفه ای و استفاده از تجربیات دیگران برای بهبود وضعیت مشورت بگیرند. |
|
10 |
استقلال مالی بر تکانشگری تأثیر دارد |
اطلاعات مالی و ابزارهای مالی با شفافیت بیشتری در اختیار افراد قرار گیرد زیرا مشارکت مالی در سرتاسر جهان مسئولیت مشترک دولت و بخش خصوصی است ، بنابراین انتظار می رود زمینه ای فراهم گردد تا نگرش مالی افراد تقویت گردد. |
|
11 |
توان مالی بر تصمیم گیری مالی تأثیر دارد |
برنامه های سیاست مالی طراحی و فراگیر گردد زیرا طراحی برنامه هایی که توانایی های فردی را برای اثربخشی مالی آنها تحریک می کند، در پیش برد مشارکت مالی بسیار مهم است تاثیر سواد مالی می تواند از طریق مداخلات طراحی شده و هدفمند افزایش یابد که به راحتی قابل درک و متمرکز بر اهمیت خدمات مالی خاص می باشند. چنین برنامه هایی که به خوبی توسعه یافته اند قادر به تأثیر مثبت بر نگرش و اعتماد مردم بر تصمیم گیری های مالی می باشند. |

چرا دولت راضی نمی شود غول خودروسازی را با میلیاردها تومان ضرر روزانه به بخش خصوصی واگذار نماید؟
«ایران خودرو» به ایستگاه آخر واگذاری رسیده است. بزرگترین مجموعه خودروسازی کشور که پیشتر سهامش از طریق بورس به بخش خصوصی منتقل شده بود، حالا در پیچ نهایی برای محولکردن مدیریت به سهامداران قرار دارد و امیدوار است با تفویض امور از سوی دولت به بخش خصوصی، از پرتگاه مالی فاصله بگیرد.
به گزارش ایلنا، بر اساس آماری که انتهای سال گذشته و ششماهه ابتدایی امسال منتشر شد، ایران خودرو هر روز میلیاردها تومان زیان خلق کرده که روی زیان 120 هزار میلیارد تومانیاش سربار میشود. کاهش تولید در نیمه نخست امسال در کنار تداوم روند زیاندهی با خلق 12هزار میلیارد تومان ضرر در شش ماه ابتدایی سال جاری، تنها نمونهای از خروارها مشکلاتی است که غول خودروسازی را زمینگیر کرده. اما آیا مدیرانی که منافعشان با واگذاری ایران خودرو به بخش خصوصی به خطر میافتد، با این تصمیم همراهی خواهند کرد یا مانند چندین و چند سال گذشته برای حفظ صندلیهای مدیریتی و منافع وابسته به آن، پشت «سپر انسانی» پناه گرفته و برای سود و بهره شخصی، در مسیر واگذاری سنگاندازی میکنند؟ پاسخ به این سوال، نیازمند شفافشدن ابعاد اصلی این واگذاری و پاسخ به ده پرسش اساسی است که در اینباره مطرح شده.
1- چرا ایران خودرو واگذار شد؟
سهام دولت در شرکتهای ایران خودرو و سایپا سال 1387 و در پی الزام اصل 44 قانون اساسی در بورس عرضه شد. جانمایه این قانون، اعتراف به ناکارآمدی مدیریت و ساختار دولتی در اداره صنایع و بنگاههای بزرگ اقتصادی و واگذاری امور به مردم بود.
2- ایران خودرو چگونه واگذار شد؟
اگرچه هدف قانونگذار از اصل 44 و انتقالهای متعاقب آن کاهش تسلط دولت بر بنگاههای صنعتی و اقتصادی و سپردن امور به دست بخش خصوصی بود اما بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، دولت از طریق شرکتهای وابسته به خود (19 درصد) همچنین ایجاد یک نظام سهامداری چرخهای در شرکتهای خودروسازی (۲۴ درصد) سهام ایران خودرو را خریداری کرد. به این ترتیب بود که دولت با وجود دارابودن فقط 5 درصد سهام به صورت قانونی، بهواسطه دور زدن اصل 44 و خرید سهام در هیاتمدیره دست بالاتر را حفظ کرد و در این سالها با انتصاب مدیران عملا مرکز فرماندهی و تصمیمگیری در این مجموعه را در اختیار و کنترل خود نگه داشت. رویکردی که مانع واگذاری ایران خودرو بهمعنای حقیقی و قانونی شد و شرایط امروز را به بزرگترین مجموعه خودروسازی کشور تحمیل کرد. سهامدار عمده ایران خودرو که بیش از 30 درصد از سهام این شرکت را خریداری کرده ، کنسرسیومی است که پیشتر در بخش قطعهسازی و خودروسازی فعال بود. با این تفاوت که دولت سهام تودلی ایران خودرو را با استفاده از اموال ایران خودرو خریداری کرد، اما بخش خصوصی با پرداخت پول از جیب خود و نه جیب مردم 30 درصد سهام این شرکت را خرید
3- چه کسی باید مدیر ایران خودرو را انتخاب کند؟
براساس قوانین و آییننامههای متعارف، سهامداران اعضای هیاتمدیره را انتخاب میکنند و هیاتمدیره نیز مدیرعامل را منصوب میکند؛ با این حال در یکی دو دههای که از واگذاری سهام ایران خودرو گذشته است، دولت اجازه ابتکار عمل به سهامداران بخش خصوصی را نداده است و همواره خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم مدیران این مجموعه را منصوب کرده است. نکته قابل تأمل این است که این انتصابها، عموما سیاسی و به عنوان پاداشی برای همراهان تلقی شده؛ چنانکه بهتازگی «علی علیلو»، یکی از نمایندگان سابق مجلس و از اعضای ارشد هیات تحقیق و تفحص از خودروسازان افشا کرد فقط در ایران خودرو 162 شرکت اقماری تاسیس شده که بسیاری از آن غیر ضروری است و عمدتا بخاطر چشمروشنی به افراد بذل و بخشش شده است. بدلشدن ایران خودرو به پاتوق مدیران یکی از دلایل زیاندهی ایران خودرو عنوان شده و این انتظار را از سوی افکار عمومی ایجاد کرده که مدیریت این مجموعه هرچه سریعتر به سهامداران اصلی از بخش خصوصی منتقل شود. از کنسرسیومی که دهها سال در بخش قطعهسازی (شرکت کروز) و خودروسازی (مجموعه بهمن) فعال و موفق بوده و 30 درصد سهام ایران خودرو را نیز خریداری کرده به عنوان یکی از گزینههای اول برای تصدی بر ایران خودرو نام میبرند. گروه بهمن 72 سال پیش یعنی سال 1331 با نام «ایران خلیجکو» متولد شد و امروز شرکتهای بهمن موتور، بهمن دیزل، سیبا موتور، اتوبوسسازی ستاره نیک آریا (اسنا)، ایران دوچرخ، تیوان، شرکت صنایع ایران، شرکت صنایع ریختهگری ایران، بهمن لیزینگ و شاسیسازی را شامل میشود.
4- آیا پس از واگذاری مدیریت ایران خودرو به بخش خصوصی، نیروهای شاغل در این مجموعه اخراج و بیکار میشوند؟
شرکت بهمن که از اول انقلاب به صورت دولتی و خصولتی اداره میشد، از سال ۱۳۹۵به بخش خصوی منتقل شد و هنگام واگذاری با همین سوالهایی مواجه گردید که امروز درباره ایران خودرو مطرح است. این در حالی است که تعداد نیروهای مجموعه بهمن سال 94 یعنی پیش از واگذاری ۳۶۶۸ نفر بود که طی هشت سال به ۷۳۶۶ نفر افزایش یافت؛ به زبان ساده تعداد نیروی انسانی بهمن بعد از انتقال به بخش خصوصی 2 برابر شد و شرکت بهمن موتور را چهل و ششمین شرکت برتر ایران از نظر رشد اشتغالزایی کرد؛ سرنوشتی که میتواند برای ایران خودرو تکرار شود.
5- تجربه شرکت کروز و بهمن در قطعهسازی و خودروسازی چه میگوید؟
قطعهسازی، ستون فقرات خودروسازی است و امروز کروز بهعنوان بزرگترین قطعهساز خودرویی در غرب آسیا با تولید 4000 نوع قطعه در تیراژ بالای 60 میلیون در سال، بسیاری از نیازمندیهای ایران خودرو و سایپا را تأمین میکند. گروه بهمن نیز امروز علاوه بر سهم 25 درصدی در بازار خودروهای تجاری کشور، با فیدلیتی، دیگنیتی و ریسپکت بازار پر متقاضیای در بخش خودروهای سواری دارد. مساحت گروه بهمن موتور در ابتدای خصوصیسازی ۲۵ هکتار بود که در حال حاضر با ایجاد برنامههای توسعهای و تنوع در محصولات، فضای فیزیکی مجموعه را به ۱۶۳ هکتار رسانده است؛ یعنی 6 برابر.
6- آیا کلید «بهمن» به قفل «ایران خودرو» هم میخورد؟
وقتی صورتمساله یکی است، قاعدتا جواب هم یکسان خواهد بود. آنچه امروز ایران خودرو را فشل و ناکارآمد کرده است، 9 سال پیش در مقیاسی متفاوت گروه بهمن را تحتالشعاع قرار داده بود. چراکه مدیریت دولتی در تمامی صنایع و بخشها بهدلیل «عمر کوتاه»، «وابستگی به دولت و تغییرات آن»، «عدم اختیار و قدرت لازم برای تصمیمگیری و تصمیمسازی»، «بروکراسی دستوپاگیر»، «تورم نیروی انسانی» و... ماحصلی جز ناکارآمدی و هزینهزایی ندارد. واقعیت این است که ساختارها و مدیریت دولتی بر پایه هزینهکرد بدون توجه یا بررسی نتیجه بنا شده است، در حالی که در بخش خصوصی هر هزینهای مشروط به کسب سود است. بر این اساس نه تنها قفل ایران خودرو، بلکه قفل عموم صنایع و بنگاههای دولتی و خصولتی با شاهکلید واگذاری به بخش خصوصی باز میشود.
7- چرا مدیر بخش دولتی نمیتواند، اما مدیر بخش خصوصی میتواند؟
مدیران دولتی فارغ از نامشان عمدتا در پروسهای سیاسی انتخاب میشوند. حتی اگر این انتخاب و انتصاب بر مبنای تخصص، تجربه و توانمندی باشد، پوسته سخت ساختار دولتی اجازه تصمیمگیری و تصمیمسازی به مدیران نمیدهد. مدیری که باید به 27 دستگاه پاسخگو باشد، اجازه یا توان مالی اصلاح پلتفرمهای قدیمی را ندارد، نمیتواند اولویتها را انتخاب کرده و منابع را بر اساس آن تخصیص دهد، چگونه میتواند در راس یک مجموعه منشأ اثر باشد؟
8- حاکمیت درباره واگذاری ایران خودرو به بخش خصوصی چه دیدگاهی دارد؟
بهمنماه سال گذشته بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در جریان بازدید از نمایشگاه توانمندیهای تولید داخل، گلایه و مطالبه سهامداران بخش خصوصی ایران خودرو درباره واگذاری مدیریت این مجموعه را شنیدند و یک روز بعد در سخنرانی خود فرمودند: «من دیروز شنیدم که در بعضی شرکتهایی که دولت و بخش خصوصی شریک هستند، با اینکه دولت سهم زیادی ندارد، مدیریت در اختیار دولت است. به نظر من این منطق ندارد. از شیوههای قانونی استفاده کنند و به خود مردم و سهامداران در واقع اختیار بدهند منتهی نظارت بشود.» آیتالله رئیسی، رئیسجمهور سابق نیز اسفند سال 1400 در فرمان هشتمادهای خودرویی، خطاب به وزارت صمت دستور داد واگذاری مدیریت دولتی شرکت ایران خودرو به بخش غیر دولتی تعیینتکلیف شود. مسعود پزشکیان، رئیس جمهور جدید نیز در چند ماه ابتدایی دولتش بارها از ضرورت کاهش تصدیگری دولتی حمایت کرده و خواستار تعیینتکلیف هرچه سریعتر شرکتهای دولتی زیانده شده است. رئیس قوه قضائیه نیز به تازگی خواستار کاهش تصدیگری دولت و واگذاری به بخش خصوصی شده که همگی بیانگر نگاه و اراده حاکمیت بر این انتقال است.
9- آیا بخش خصوصی به دنبال تعطیلی ایران خودرو و واردات خودروست؟
واردات، نه تنها مشکلات صنعت خودروسازی در کشور را حل نخواهد کرد، بلکه مولد معضلاتی تازه چون تأمین و دسترسی به قطعات یدکی، صرف هزینه و زمان بیشتر برای خرید قطعات مصرفی و استهلاکی، خدمات پس از فروش، گارانتی و ... خواهد شد که در کشور ما بهکرات تجربه شده است. امروز هیچ کشوری صنعت خودروسازی خود را تعطیل و زنجیره حملونقلش را به خارج از کشور وابسته نمیکند. ایران خودرو نیز به عنوان بزرگترین خودروساز کشور تا کنون بار اصلی تأمین خودرو در کشور را به دوش کشیده و سرمایهای ملی و ظرفیتی عظیم از توان فنی و نیروی انسانی متخصص است که با تغییر مدیریت، امکان و فضای بیشتری برای فعالشدن پتانسیلهایش خواهد یافت.
10- آیا مدیرانی که منافعشان با واگذاری ایران خودرو به بخش خصوصی به خطر میافتد، با این تصمیم همراهی خواهند کرد یا مانند چندین و چند سال گذشته برای حفظ صندلیهای مدیریتی و منافع وابسته به آن، پشت «سپر انسانی» پناه گرفته و برای سود و بهره شخصی، در مسیر واگذاری سنگاندازی میکنند؟
افکار عمومی، رسانهها و تحلیلگران امیدوارند پاسخ به بخش اول این سوال مثبت باشد و تمامی مدیران و ذینفعان این مجموعه با مقدم دانستن منافع ملی به مطامع شخصی اجازه دهند ایران خودرو به ریل تولید حداکثری، افزایش کیفیت محصولات و سوددهی بازگردد. اما اگر معدود مدیران دولتی یا افرادی که منافع شخصیشان در گرو حضور پشت میزهای مدیریتی این مجموعه است، قصد مانعتراشی از طریق اشاعه اکاذیب، شبههافکنی و به فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی ایجاد ترس و اضطراب در دل مردم داشته باشند از دستگاههای نظارتی و قضایی انتظار میرود در راستای عمل به وظیف ذاتی خود جلوی باجخواهیها و مانعتراشیهای مخالف منافع ملی بایستد. یعنی قانون اجرا شود نه مساعدتی شود و نه حمایتی نیاز است.

همزیستی نیوز - فرشاد مومنی در تشریح آنچه به سقوط حکومت بشار اسد انجامید گفت: بیشترین بیاحتیاطیها در حکومت بشار اسد میدان دادن به جهش قیمت مایحتاج روزمره مردم بود، در ماههای پایانی حکومت بشار نزدیک ۹۰ درصد جمعیت به زیر خط فقر رسیده بودند، این پروژه از درون کلید خورده بود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فرشاد مومنی، اقتصاددان در نشستی در موسسه مطالعات دین و اقتصاد درباره واکاوی اقتصاد سیاسی رژیم فروپاشیده بشار اسد گفت: همه بر سر این مساله توافق جمعی دارند که در شرایط کنونی هیچ چیز به اندازه نگاه علمی به مسائل مبتلابه نیروی محرکه امیدآفرینی نیست و وقتی از دریچه علم به مسائل جامعه نگاه میکنیم میتوانیم بفهمیم چه مشکلاتی داریم و این مشکلات از چه منشایی سرچشمه میگیرد و چه راه حل هایی برای آنها وجود دارد.
وی افزود: در هر زمینهای که دادهها برای قضاوت کافی نیست و وقتی با عدم شفافیت روبهرو هستیم اقتصاد سیاسی کمک میکند به شناخت هر چه دقیقتر دست پیدا کنیم، اولین روش شناختی به دشواریهای مطالعههای تاریخی برمیگردد و اینکه چه چیزهایی در چه دورههایی با هم مقایسه می شود موضوع مهمی است، شاید یکی از بزرگترین پیشگوییهایی که جامعهشناسان نهادگرا به جامعه انسانی تقدیم کردند این است که چرا و چگونه شرایط یکسان میتواند منشا کارنامههای متفاوت باشد، جامعهشناسان نهادگرا پاسخ این را بر محور برجستگی اهمیت نهادها توضیح دادند و گفتند که در یک اقلیم تفاوت نهادها نتایج متفاوتی را دربرداشته است، آنها همچنین توضیح دادند که مناسبات رانتی سبب میشود جوامع دچار اعوجاجهای معنیدار در عملکردهای اقتصادی و اجتماعی شوند و این نشان می دهد جامعه علمی ما چقدر مسئولند و باید دقت داشته باشند در هر کار تطبیقی چه چیز را میخواهند با چه چیز مقایسه کنند، اگر بخواهید به سالها اخیر نزدیک شوید پدیده بهار عربی بسیار قابل اعتنا است، در میان کشورهایی که درگیر این موج شدند شباهتها و تفاوتهای بسیاری وجود داشته اما نحوه مواجهه آنها از یک پدیده یکسان به استنتاجهای فوق العادهای رسیده است.
مومنی ادامه داد: در مورد بشار اسد افشاگریهایی را میبینید اما این افشاگریها نمیتواند همه ماجرا را توضیح دهد. جواهر لعل نهرو در کتابی کارنامه جنایات استالین را مطرح میکند و مینویسد استالین حدود ۱۱ میلیون نفر را در دوران مسئولیت به قتل رساند همین تعدادی را روانه اردوگاه کار اجباری کرد و ۱۳ میلیون را به زندان فرستاد فکر نمیکنم در دوران معاصر کسی در جنایت به گرد پای استالین هم برسد با این حال در دورههای حافظ اسد و بشار کارنامهها متفاوت است برای همین در نسبت دادن هر چیز به هر چیز دقت شود، ما باید به یک درک عالمانهای از نقش و دامنه تاثیر عوامل داخلی و خارجی دست پیدا کنیم و ضریب اهمیت این عوامل در رقم زدن سرنوشتهای مختلف برای ملل مختلف نکته قابل اعتنایی است، در ۴۰۰ سال گذشته یکی از کانونهای اصلی آسیبپذیری ما همواره فقدان درک بایسته از اقتصاد سیاسی بینالمللی نزد تصمیمگیران اساسی کشور بوده است، از زمان شاه عباس هر بار یک قدرت بزرگ را از کشور بیرون کردیم به دلیل ندانستن آرایش قوا و ندانستن سلسله مراتب قدرت به کسانی برای کمک متوسل شدیم که همین کمککننده، به مردم ما ظلمهایی کرده و ایرانیان را به جایی رسانده که بگویند صد رحمت به قبلی؛ بنابراین زمان آگاهی در مورد فهم سیاسی اقتصاد بینالمللی از نظر ضریب اهمیت در ایران در هنگامه منازعههای هژمونیک چندبرابر میشود.
عوامل خارجی برای خانه بزرگ ما مثل باد و بوران و سیل و زلزله هستند
این اقتصاددان اظهار کرد: در سطح نظری تقریبا بزرگترین رقابت اندیشهای درباره نقش و ضریب اهمیت عوامل خارجی در رقم زدن سرنوشت ما بین نظریههای سنتی نوسازی و وابستگی بوده، در جایی نقش عوامل خارجی به کل انکار میشود و در رویکرد متقابل کل ماجرا به عامل خارجی نسبت داده میشود، آنچه میتواند اکنون برای ما کمککننده باشد این است که نظریههای جدید وابستگی و نوسازی هر دو به ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی رای میدهند اما هر دو بر این مساله توافق دارند که اصل بر عوامل داخلی است عوامل داخلی متغیرهای درونزا هستند و اگر خرد داشته باشیم میتوانیم متغیرها را تحت تاثیر قرار دهیم، عنصر تعیینکننده عوامل داخلی است و اگر کشوری میخواهد از این معرکه سرافراز بیرون بیاید باید از عهده مسائل خود بربیاید، عوامل خارجی برای خانه بزرگ ما مثل باد و بوران و سیل و زلزله هستند کنترل آنها در اختیار ما نیست اما اگر هوشمندانه بتوانیم خانه مستحکمی بسازیم میتوانیم خود را از عوامل خارجی مصون نگه داریم.
حکومت بالغ از بیشترین ظرفیت دانایی برای اداره سرزمینش استفاده میکند/در حیطه دانشوری هم عده ای خودی و غیرخودی ایجاد می کنند
وی خاطرنشان کرد: ذخیره دانایی موجود در ایران این نکته را گوشزد میکند که اصل وجود توطئههای امپریالیستی یک واقعیت محرز است اما محکومیت توطئهاندیشی این است که توطئهها مطلق محسوب میشود و این امر ما را در مقابل آنها مصلوب نگاه میدارد وگرنه اصل توجه به توطئهها مذموم نیست، مداخلههای بیرونی تحت شرایطی شکست خورده و تحت شرایطی موفق شده و شیوه عالمانه روبهرویی با این مساله نفی و تائید مطلق آنها نیست بلکه آن است که ما به نقش عوامل داخلی توجه داشته باشیم و ببینیم چگونه باید سیاستگذاری کنیم که سرنوشت خود را به درستی رقم بزنیم، خیلی تلخ است که سطح شعور کسانی این است که در حیطه دانشورزی هم بخواهند خودی و غیرخودی ایجاد کنند و حکومت بالغ از بیشترین ظرفیت دانایی برای اداره سرزمینش استفاده میکند.
در شرایط داخلی هیچ چیز به اندازه رابطه مردم و حکومت تعیین کننده نیست
مومنی گفت: گاه از بخش هایی از ساختار قدرت چیزهایی را میبینیم که نشان میدهد اینها قدر کشور و مردم را نمیدانند و منافع ملی را فدای منافع پست خود و ثروت و قدرت میکنند. اصل ماجرا و عنصر تعیینکننده شرایط داخلی ماست و در شرایط داخلی هیچ چیز به اندازه رابطه مردم و حکومت تعیین کننده نیست، اگر مردم احساس کنند که به آنها ظلم میشود هر جا که امکان داشته باشد سعی میکنند با ریاکاری و دزدی این رای زائل شده را جبران کنند، مردم آیینه ذات حکومت هستند، مقامات نمیتوانند خود رانتخوار باشند و از مردم انتظار تقوا داشته باشند،
اعتماد مردم به حکومت از دو کانال تهدید میشود یکی سفلهگزینی و چاپلوسگزینی و دیگری نابخردی در سیاستهای اقتصادی
اگر حکومت به مشارکت مردم تن در ندهد و با مردم روراست نباشد و به جای شفافیت و مشارکت پنهانکاری کند امروز هم دوباره آسیبپذیر می شود.
این اقتصاددان در ادامه به عوامل سقوط بشار اسد پرداخت و اظهار کرد: سقوط یکشبه رخ نمیدهد، طی یک فرآیند رخ میدهد، در سال ۱۳۹۶ کتابی را منتشر کردم که اتمام حجتی با دولت بود در این کتاب با جزئیات نشان دادم که فروپاشی اتحاد شوروی مطلقا به دلیل تئوری اقتصادی کمونیستی نبود در اتحاد شوروی عملکرد قوه قضائیه بود که کمر این اتحاد را شکاند و در ظاهر حکومت سوسیالیستی بود اما فعالیتهای شخصی فاسدان زیرزمینی بود.اندازه گردش و اضافه کرد مالی این مافیای خودی در سالهای پایانی عمر اتحاد شوروی برابر با ۱۲درصد جیدیپی اتحادیه بود و در نهایت تیر خلاص را به موجودیت اتحاد جماهیر شوروی سیاستهای نابخردانه اقتصادیاش شکلیک کرد، این سیاستها سه عنصر به هم پیوسته داشت، سیاست اول این بود که اتحاد جماهیر شوروی دست به دامن سیاستهای صندوق بینالمللی پول شدند؛ عنصر گوهری این سیاستها، سیاستهای تورمزا بود، این سیاستها از شوکدرمانی به قیمتها تا مسئولیتگریزی حکومت درباره امور حاکمیتیاش مانند آموزش و سلامت و مسکن و تغذیه مردم نشات میگرفت و از همه تکان دهندهتر سیاست به تاراج دادن داراییهای حکومت تحت عنوان خصوصیسازی بود.
مومنی خاطرنشان کرد: هر کدام از این سیاستها در نوع خود میتواند مفید باشد اما وقتی این امور بدون توجه به شرایط جامعه انجام میشود از دل آنها فاجعه درمیآید،
اتحاد جماهیر شوروی بیپرواترین سیاستهای تورمزا در مورد جهشهای بزرگ در قیمت مایحتاج مردم اعمال میکرد و این کمر آنها را شکاند و از دل سیاستهای تورمزا، بقای حکومت شوروی ناممکن شد، بر گسترده و عمق فساد به اندازه غیرقابل کنترل افزوده شد و از دل آن نابرابری و فساد افزایش بیسابقه پیدا کرد و حکومت دچار کسری مالی غیرقابل تحمل شد.
وی ادامه داد: در همین راستا نکته کلیدی در مورد حکومت بشار اسد این است که آنچه کمر رژیم بشار اسد را شکست همین دنبال کردن نسخهای بود که اتحادیه جماهیر شوروی را ضربه فنی کرد، تورم سوریه در چند سال اخیر سه رقمی شده بود و ایرانیان گرامی که شلاق ۵۰ ساله تورم دورقمی را بر شانههاشان حس میکنند میدانند آثار طاقتفرسای تورم سه رقمی کار را تا کجا پیش میبرد،
بیشترین بیاحتیاطیها در حکومت بشار اسد میدان دادن به جهش قیمت مایحتاج روزمره مردم بود، در ماههای پایانی حکومت بشار نزدیک ۹۰ درصد جمعیت به زیر خط فقر رسیده بودند، پس ماجرای سقوط بشار اسد فقط مسائل خارجی نبود، این پروژه از درون کلید خورده بود و حاصل جدایی مردم از حکومت بود و حاصل از انگیزه انداختن مردم در نقش داشتن در سرنوشتشان بود. تورم سهرقمی به اضافه فساد سیستم و نابرابریها و تحقیر و سرکوب مردم به این امر دامن زد.
سیاستهای تورمزا و ضددولتی مندرج در لایحه بودجه ۱۴۰۴ را جدی بگیرید
این اقتصاددان تصریح کرد: آنچه میشود به حکومت گرامی ایران ناصحانه گفت این است که شماها به دلیل نداشتن دانش بایسته در کادری قرار گرفتهاید که من آن را اداره چرتکهای اقتصاد ملی نام گذاشتهام، این مدل اداره همه مسائل کشور را تحت تاثیر قرار داده است، تورم ظالمانهترین مالیاتی است که ساختار قدرت از فقرا به نفع اغنیا میگیرد اما با مساله تورم هم چرتکهای رفتار میشود، اینها نمیدانند که چهار درصد افزایش تورم بر تورم دورقمی یعنی چه؟ سیاستهای تورمزا و ضددولتی مندرج در لایحه بودجه ۱۴۰۴ را جدی بگیرید، بیش از نیمی از جمعیت ایران قادر نیستند به اندازه حداقل موردنیاز کالری به بدن برسانند در همین حال در لایحه بودجه ۱۴۰۴ حدود ۳میلیارد دلار از بودجه ارزی تخصیص یافته به کالاهای اساسی کم شده و دو سوم آن به واردات خودروهای لوکس اختصاص یافته است، حکومت گرامی ایران باید نسبت به روندهای فساد مالی خیلی حساستر از اینی باشد که الان هست در چین یا کره جنوبی عالیترین مقامها به تحقیرآمیزترین روشها تنبیه می شوند اگر یک صدم فساد چای دبش در آنجا اتفاق افتاده باشد، به شدت برخورد می کنند. این جامعه تنها بر محور تولید فناورانه باقی خواهد ماند و با این شیوه نمیشود کشور را اداره کرد.
تورم را کنترل و بستر را برای خلق فرصت های شغلی مولد ایجاد کنید
وی تاکید کرد: ماجرا وقتی تلختر میشود که رئیس جمهور میگوید من حاضرم برق نهاد ریاست جمهوری قطع شود، برق تولید قطع نشود ما نمیخواهیم برق نهاد ریاست جمهوری قطع شود به جای این حرفهای احساسی مساله را زیر ذرهبین بگذارید و ببنید کجاها چه خطاهایی انجام شده که این شرایط حاصل شده است. این آمیزه،ای از فساد، نابخردی و ناکارآمدی است. یک کلمه ناترازی بگوییم و خود را راحت کنیم؟ ناترازی برای چرتکه انداختن است، مشکل باید ریشهیابی و راه نجات پیدا شود، نشانه هایی حاکی از مسلط کردن هر چه بیشتر چینیها بر خودروسازی و نفت و گاز ایران شاهد هستیم چرا مشکلات خود را با نخبگان فکری در میان نمیگذاریم و برای ساخت مسکن هم از چینیها کمک میگیریم و تحت عنوان تحریم بودن میگوییم چینیها باید برای ما ورزشگاه بسازند.
مومنی گفت: تورم را کنترل و بستر را برای خلق فرصت های شغلی مولد ایجاد کنید، تورم ریشه در سلطه مناسبات مالیاتی دارد، شما بینید شوکدرمانی در کشور چه میکند؟ بانکهای خصوصی در کشور چه میکنند؟ هیچ عنصری در شدت بخشیدن به تورم در ایران به اندازه شوکدرمانی و نقشآفرینیهای مخرب بانکهای خصوصی تاثیر نداشته است و آثار و هزینههای کوتاهمدت و بلندمدت سهلانگاری در برابر تورم غیرقابل وصف است و در این شرایط عنصر آرامشبخش و امیدوارکننده این است که اینها همه در تسخیر علم قرار دارد.

محمد حسین کاویانی را می توان پدر پنبه ایران نامید، پدری که 50 سال با پنبه زندگی کرده و پنبه برایش بسان فرزندی خلف بوده است، فرزندی که مثل پدرش سپید روی، سپید دل، سپید خوی و سپید خواه است. پدر پنجاه سال است که دنبال سپیدی است، دنبال سپید بختی نه تنها خانواده خود، بلکه خانواده بزرگ استان گلستان و بزرگ تر از همه خانواده بزرگ ایران است.
این پدر پنجاه سال است که با سیاهی می جنگد، با خشکسالی می جنگد، با بی آبی می جنگد، با بی عقلی می جنگد، با بی مسئولیتی می جنگد، با ندانم کاری می جنگد و با شعار و شواف می جنگد تا ثابت کند که پنبه طلای سفید است و گلستان سرزمین این طلا.
اما حیف و صد حیف که این پدر در این مدت بس طولانی هرچه رشته کرده، پنبه شده است! این پدر به هر در و دیوار زد تا فرزندش را نجات بدهد، اما همه تلاش هایش به در بسته خورد و سال به سال سپیدی چهره فرزندش، بی فروغ و بی فروغ تر شد.
و امروز بعد از پنجاه سال این پدر به عزای مرگ تدریجی فرزندش به ماتم نشسته است.
او امروز از سرنوشت فرزندش، پنبه، به تلخی یاد می کند، آنجا که می گوید: سطح زیر کشت پنبه در کشوردر سال 1360 بالغ بر 193هزار و 700هکتار بوده که با حدود 45درصد کاهش به 105هزارهکتاردر سال 1402 رسیده است.
البته میزان این کاهش در مقایسه با 380هزار هکتار سطح زیرکشت پنبه در ایران در سال زراعی 1351- 52 به حدود 72 درصد می رسد. منطقه گرگان و دشت و گلستان فعلی به تنهایی با دارا بودن 180هزار هکتار سطح زیر کشت پنبه در آن سال، بزرگ ترین تولیدکننده این محصول در ایران بوده است.
کاویانی از سال ۱۳۵۲ با استخدام شدن در آزمایشگاه تکنولوژی الیاف پنبه گلستان وارد دنیای پنبه شده و به جز کار در این آزمایشگاه در کلیه امور پنبه شامل آزمایشگاه بذر، همکاری با مرکز تحقیقات کشاورزی گلستان، کنترل مزارع پنبه از کاشت تا برداشت، مسئولیت کاشت و برداشت ماشینی مزارع پنبه، کارشناس کارخانجات پنبه، رئیس اداره پنبه و دانه های روغنی گلستان و معاون فنی و اجرایی سازمان کشاورزی این استان خدمت کرده است.
وی که پس از بازنشستگی در پایان اسفند ۱۳۷۹ نیز از دی ماه سال ۱۳۸۰ به عنوان مدیرعامل صندوق پنبه ایران همچنان درعرصه تولید و تجارت پنبه فعال است، بهترین پنبه تولیدی کشور را پنبه استان گلستان می داند و می گوید: در سال های قبل از انقلاب حدود ۱۰۰ هزار تن پنبه محلوج سالانه از گرگان و دشت( استان گلستان فعلی) به بیش از ۲۱ کشور در جهان صادر می شد و امروز چه به سر این طلای سفید آمده است که ما به جای صادر کردن پنبه، سالانه افزون بر 90هزار تن پنبه به ایران وارد می کنیم؟
پاسخ این سئوال و سئوالات دیگر را در خصوص سرنوشت غمبار پنبه در گفت و گوی همزیستی با محمدحسین کاویانی مدیرعامل صندوق پنبه ایران به شرح ذیل می خوانیم:
می شد چه مزیت ها و ظرفیت هایی برای کشت پنبه دارد؟
استان گلستان به دلیل شرایط جوی مناسب کشت پنبه است، خاک حاصلخیز، روزهای آفتابی در طول دوره داشت و برداشت و آب فراوان در گذشته و کشاورزان سخت کوش و با تجربه موجب تولید با کیفیت پنبه می شد و اکنون هم که سطح زیر کشت پنبه کاهش پیدا کرده است، بهترین پنبه تولیدی در کشور پنبه های استان گلستان است و در سال های قبل از انقلاب حدود ۱۰۰ هزار تن پنبه محلوج سالانه از این استان به بیش از ۲۱ کشور در جهان صادر می شد و چون استان گلستان از استان های مهم برای کشت و تولید غلات هم هست، بهترین تناوب با غلات زراعت پنبه بود.
دارید به گذشته برگردید و در قالب خاطره رابطه پنبه را با کشاورزان پنبه کار تشریح کنید.
زراعت پنبه یکی از اشتغال زا ترین محصولات کشاورزی است به خصوص در گذشته که زراعت کمتر مکانیزه بود و بیشتر کارها با نیروی کارگری انجام می شد، کاشت پنبه، وجین پنبه، آبیاری و مبارزه با آفات و بیماری ها و به خصوص برداشت پنبه، بیشتر اعضای خانواده در تولید این محصول مشارکت داشتند و از همه اعضای خانواده در تولید این محصول استفاده می شد و باعث افزایش درآمد خانواده بود و کاشت پنبه باعث اعتبار کشاورز در بازار بود و همین اشتغال در مزارع پنبه در گذشته دور باعث آمدن نیروی کارگری جهت کار در مزارع پنبه از استان های سیستان و بلوچستان به گلستان شده و اکنون که سطح زیر کشت پنبه در استان کاهش یافته جمعیت زیادی از مزارع پنبه به شهرهای استان آمدند که متاسفانه غیر از کار کشاورزی حرفه دیگری بلد نیستند.
اهمیت بیان نمایید.
از سال های اول انقلاب سطح زیر کشت پنبه به دلیل مصادره اراضی بزرگ مالکان و تقسیم اراضی بین کشاورزان و خرد شدن زمین ها و نداشتن سرمایه برای اداره زمین توسط مالکان جدید و توجه دولت به تولید و خودکفایی گندم و تغییر تدریجی الگوی غذایی با ارائه برنج کوپنی در استان هایی که عادت به خوردن برنج نداشتند و نیاز به برنج بیشتر و افزایش قیمت این محصول و افزایش جمعیت کشور و نیاز به محصولات کشاورزی دیگر بخصوص افزایش سطوح کشت سبزی و صیفی و جالیز و درآمد بیشتر این نوع محصولات کشاورزی و کمبود کارگر در بعضی از استان ها به خصوص جهت برداشت محصول به تدریج سطح کشت پنبه کاهش یافت.
در سال ١٣٦٠ سطح کشت پنبه در کشور۱۹۳۷۰۰ هکتار، سال ۱۳٦٥ به ۱۸۷۹۳٦ هکتار، سال ۱۳۶۷ به490 ١٥٨هکتار و سال ١٣٦٨ به ۸۳۸ 227هکتار و سال ۱۳۷۰ به ۲۰۵ هزار هکتار و سال ۱۳۷۲ به ١٤١ هزار هکتار و سال ۱۳۷۴ به ۲۷۲ هزار هکتار و سال ۱۳۷۵ به ۳۲۰ هزار هکتار و سال ۱۳۷۹ به ٢٤٦ هزار هکتار رسید که در آن سال ۱۶۰ هزار تن پنبه محلوج تولید شد که مازاد بر نیاز صنایع نساجی بود و مشکلات زیادی افزایش تولید محصول ایجاد کرد که نهایتاً وزارت کشاورزی صندوق را مکلف کرد که ۲۵ هزار تن از پنبه محلوج تولیدی کشاورزان را بخرد و به قیمت کیلوئی ۹۸۰ تومان و در سال ۱۳۸۱ و ۸۲ هم مجوز فروش به قیمت۷۹۰ تومان و صادرات حدود ۱۲ هزار تن به خارج از کشور را صادر نمود و در سال ۱۳۸۲ که صندوق پنبه ایران، پنبه مازاد را صادر می کرد مدیرکل سازمان پنبه با دو اشتباه بزرگ تیر خلاص را به حیات پنبه ایران زد، اشتباه اول صدور اجازه واردات پنبه و اشتباه دوم حذف یارانه پنبه دانه بود.
چون نرخ جهانی پنبه کمتر از یک دلار بود در شرایطی که صندوق جهت تنظیم بازار پنبه کشور ۱۲ هزار تومان پنبه را صادر می کرد مجوز واردات چه معنایی داشت؟
دولت برای کلیه دانه های روغنی به کارخانجات روغن کشی جهت خرید دانه روغنی یارانه می داد، سویا ۳۰۵ ریال هر کیلو، کلزا ۸۶۰ ریال و آفتابگردان ۳۵۵ ریال، گلرنگ ۷۴۰ ریال و پنبه دانه ۲۹۵ ریال یارانه ای بود که تا سال ۱۳۸۲ پرداخت شد.
پس از آن یارانه پنبه دانه قطع شد و دیگر هیچ کارخانه روغن کشی پنبه دانه نخرید و از آن سال پنبه دانه به عنوان خوراک دام مصرف می شود و کارخانجات روغن کشی پرسی که فقط از پنبه دانه روغن گیری می کردند مثل خاوردشت علی آباد و نظام آباد گنبد و غیره کلاً تعطیل شدند و این دو حرکت نیز تیر خلاص پنبه بود و با واردات پنبه با ارز دولتی هرسال واردات بیشتر و رغبت کشاورزان به کشت پنبه کمتر شد، چون صرفه اقتصادی نداشت.
پنبه به عنوان یک کالای استراتژیک در دنیا برای دولت ها از اهمیت بالایی برخوردار است و بخش خصوصی هم بخاطر اندمان و سودآوری بالا ی پنبه علاقه خاصی به آن دارد، به نظر شما درکشور ما چرا این دو بخش یعنی بخش دولتی و بخش خصوصی در حفظ جایگاه درخشان پنبه در استان گلستان(سرزمین طلای سفید) موفق نبودند؟ سهم هرکدام از این دو در کاهش شدید سطح زیر کشت پنبه در گلستان را چگونه ارزیابی می کنید؟
متاسفانه وزارت کشاورزی هم از این محصول حمایتی نکرد و سطح کشت پنبه در سال ۸۹ در کشور به ۹۱ هزار هکتار و از سال ۹۲ هم تا ۱۴۰۰ همواره کمتر از ۱۰۰ هزار هکتار و تا ۷۰ هزار هکتار هم رسید و سال ۴۰۲ هم ۱۰۵ هزار هکتار و واردات هم از سال ۱۳۸۲ شروع شد ۲۱۵۵ تن سال ۸۳ به ۲۲ هزار تن و به تدریج افزایش پیدا کرد و سال ۱۳۹۸ به ۹۷۳۰۰ و در سال ١٤٠١ هم ۸۸ هزار تن پنبه وارداتی داشتیم و مطمئناً در سال جاری هم کمتر از ۹۰ هزار تن نخواهد بود .
در چند سال اخیر اکثر محصولات کشاورزی در دنیا افزایش قیمت داشته و قیمت جهانی پنبه در سه سال گذشته افزایش نداشته و تقریباً ثابت بوده و اکثر کشورهای تولید کننده پنبه، جهت تولید پایدار پنبه به تولید کنندگان یارانه پرداخت می کنند که در مقابل نوسانات قیمت، تولید کننده امنیت اقتصادی داشته باشد
متاسفانه دولت هیچگونه کمکی به کشاورزان پنبه کار نمی کند و کشاورزان به میل پنبه نمی کارند بلکه به جبر است و اگر نتوانند محصول دیگری بکارند پنبه می کارند. ضمناً جهت واردات بذر و کود و سموم شیمیایی و لوازم يدكي ماشین آلات کشاورزی و کارخانجات پنبه ارز نیما در اختیار تولید کننده نیست ولی برای واردات پنبه و نخ ارز نیما داده می شود.
در گذشته که واردات پنبه ممنوع بود صنعت نساجی با پرداخت مبالغی به عنوان پیش پرداخت خرید پنبه قبل از کاشت پنبه به کارخانجات پنبه پاک کنی از تولید پنبه حمایت می کرد و کارخانجات پنبه هم این مبالغ را برای تولید پنبه به کشاورزان مساعده می دادند ولی اکنون که واردات پنبه با ارز نیما آزاد است صنایع نساجی هم حمایتی از تولید پنبه داخلی ندارند.
غیر از این دو بخش آیا عوامل دیگری نیز به نظر شما در کاهش شدید سطح زیر کشت پنبه در گلستان دخیل
بوده اند؟ لطفا توضیح دهید.
کمبود بارندگی و خشکسالی در چند سال اخیر و عدم رقابت درآمد پنبه با سایر محصولات کشاورزی مثل شالی و جالیز که با زحمت کمتر تولید می شود و قیمت بهتری دارند و مراحل کاشت و داشت و برداشت به صورت مکانیزه انجام می گیرد جایگزین و رقیب پنبه شده اند. کارخانجات پنبه غیر از پاک کردن پنبه کار دیگری ندارند و برای افزایش سطح کشت این محصول تلاش می کنند ولی توان زیادی ندارند و صنایع نساجی هم از واردات نخ و پارچه خارجی آسیب می بینند و به دلیل
آزادی واردات پنبه نیاز به حمایت این محصول نمی بینند.
با توجه به نقش بی بدیل علم، تکنولوژی و تخصص در توسعه کشاورزی و بخصوص صنعتی و مکانیزه شدن آن، تا چه حد دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی را در وضعیت پیش آمده برای پنبه استان، مقصر می دانید؟
مراكز تحقیقاتی به خصوص موسسه تحقیقات پنبه در چند سال اخیر تلاش زیادی برای تولید بذر پنبه داشته و بذور جدید با عملکرد مناسب تهیه و در اختیار کشاورزان قرار داده ولی تنها بذر کافی نیست و نیاز به یاری بیشتری کشاورزان دارند به خصوص در زمینه مبارزه با آفات و حفظ محصول و روش های نوین آبیاری و بهره وری بیشتر و تهیه ماشین آلات برداشت پنبه نیاز به مساعدت بیشتر مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی دارند و من خیلی از مساعدت دانشگاهها خبر ندارم .
چرخه کشت، داشت، برداشت و تجارت پنبه چه سهمی در ایجاد اشتغال در استان گلستان داشته و کاهش تولید آن چه عواقبی در اشتغال استان در پی داشته است؟
این محصول در مجموع اشتغال زایی بسیار بالایی دارد به خصوص در زمینه تولید نخ و پارچه و پوشاک و کاهش سطح کشت پنبه سرمایه گذاری در این زمینه ها را هم کاهش می دهد و در حال حاضر فقط دو کارخانه ریسندگی در استان فعالند و مطمئناً سرمایه گذاری بیشتر و احداث کارخانجات ریسندگی و بافندگی و تولید پوشاک همزمان با افزایش سطح کشت می تواند اشتغال بیشتری ایجاد کند.
به عنوان کسی که شرایط اقلیمی، اجتماعی و اقتصادی استان گلستان را در ارتباط با پنبه می شناسید،
چه توصیه هایی برای هم مسئولان و هم کشاورزان استان دارید تا کشت و بازرگانی پنبه دوباره در استان ما رونق
بگیرد.
در صورت حمایت دولت از پنبه و اطمینان کشاورزان از درآمد مناسب از کاشت آن، مطمئناً سطح کشت پنبه افزایش می یابد و این افزایش می تواند در بهبود اراضی کشاورزی و رعایت تناوب که سرلوحه دفتر زراعت است، موثر باشد و چون پنبه بهترین تناوب با غلات است هم عملکرد این دو محصول افزایش و هم هزینه های تولید کمتر خواهد شد.
پنبه زراعت بهاره و گندم زراعت پاییزه است، گندم ریشه افشان و پنبه ریشه عمیق دارد و آفات و بیماری مشترک ندارند. بنابراین هزینه های سمپاشی و استفاده از کودهای شیمیایی کاهش می یابد و محصولات سالم تری تولید می شود و محیط زیست هم پاک تر خواهد بود.
وظایف، فعالیت ها و برنامه های صندوق پنبه ایران در عرصه تولید و تجارت پنبه چیست و نقش آن را در وضعیت پیش آمده برای پنبه استان گلستان چگونه ارزیابی می کنید؟
تشکیل صندوق پنبه ایران جهت تنظیم بازار پنبه کشور با فرامین دولتی و اعتبار دولتی بوده و فقط در سال ۱۳۷۹ که مشکل برای تولید کنندگان پنبه به وجود آمد، تکلیف دولت به صندوق برای خرید ۲۵ هزار تن پنبه محلوج صادر شد و صندوق هم به خوبی از عهده این کار برآمد و بعد از آن با سرمایه اندکی که در اختیار دارد مثل کرم شب تابی که می خواهد جنگل را روشن کند هر وقت کشاورزان با عدم فروش محصول مواجه باشند به صورت محدود به کشاورزان یاری می دهد و در فروش محصولشان کمک می کند. اگر حمایت دولت باشد این صندوق توان تنظیم بازار پنبه کشور را با انجام خرید و فروش و صادرات و واردات پنبه دارد.

یکی از مهمترین مشکلات صنایع کارخانهای کشور، مقیاس کوچک بنگاههای تولیدی است. فقدان صرفههای مقیاس باعث افزایش بهای تمامشده هر واحد تولیدی و همچنین ناتوانی بنگاه برای سرمایهگذاری در بازاریابی و تحقیق و توسعه میشود. یکی از راههای غلبه بر این مشکلات و ارتقای رقابتپذیری، ترویج و تسهیل ادغام و تملیک برای تجمیع مزیتها در بنگاه است.
یکی از مهمترین مشکلات صنایع کارخانهای کشور، اندازه نسبتا کوچک بنگاههای تولیدی است. فقدان صرفههای مقیاس باعث افزایش بهای تمامشده هر واحد تولید و همچنین ناتوانی بنگاه برای سرمایهگذاری در بازاریابی و تحقیق و توسعه میشود. در ایرانهم در بسیاری از صنایع تولیدی از موتورسیکلت و لوازم خانگی گرفته تا پوشاک و مبلمان، تعداد بسیار زیادی بنگاه و برند کوچک و متوسط فعال هستند که در بازار محدود داخلی با یکدیگر رقابت میکنند. بسیاری از این بنگاهها نه به اتکای قابلیتهای فناورانه، بلکه بهدلیل دسترسی به بازار یا مواد اولیه داخلی (و گاهی یارانهای) یا بهدلیل محدودیتهای وارداتی امکان حیات دارند و به احتمال خیلی زیاد با باز شدن مرزها یا حذف یارانهها ادامه حیاتشان به خطر میافتد. از این رو ضروری است که سیاستگذار صنعتی تا دیر نشده از فرصت محدود بهوجود آمده (محدودیت واردات وضعشده بهدلیل تحریم و کمبود ارز) برای ارتقای رقابتپذیری صنایع داخلی استفاده کند.
یکی از راههای ارتقای رقابتپذیری، ترویج و تسهیل ادغام و تملیک برای تجمیع مزیتهای مختلف چند بنگاه در یک بنگاه و افزایش مقیاس تولید است. فرآیند ارتقای رقابتپذیری از طریق ادغام و تملیک و سایر حمایتها در ادبیات توسعه به «منطقیسازی صنعتی» معروف شده است. کشورهای شرق آسیا هم پس از مرحله اولیه صنعتی شدن که از طریق حمایتگرایی و جایگزینی واردات اتفاق افتاد، دچار مشکلات مشابهی شدند؛ ظهور تعداد زیادی بنگاه کوچک و غیررقابتپذیر، سرمایهگذاریهای موازی و ایجاد اضافهظرفیت و رقابت بیش از اندازه در بازار داخلی چند نمونه از مشکلاتی بود که دولتهای توسعهگرای شرق آسیا سعی کردند با انجام «منطقیسازی صنعتی» به آنها پاسخ دهند. این گزارش که ترجمه بخشی از کتاب «خیزش سایرین» آلیس امسدن است، اهمیت و ضروریت افزایش رقابتپذیری از طریق افزایش مقیاس را با مرور تجربه کشورهای مختلف توضیح میدهد.
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، «مزیت هزینهای» بزرگ شرکتهای خارجی ناشی از مقیاس بزرگ آنها بود. برای درک این تفاوت مقیاس میتوان به اندازه بازار ملی آنها با اندازه بازار داخلی «کشورهای در حال توسعه» توجه کرد. در سال1990 تولید ناخالص داخلی کره 32میلیارد دلار (به دلار ثابت 1995 آمریکا) بود؛ درحالیکه تولید ناخالص داخلی هلند در همان سال به 36میلیارد دلار (با حدود یک سوم جمعیت) میرسید. تولید ناخالص داخلی هلند سه برابر بیشتر از اندونزی بود؛ اگرچه جمعیت و تراکم زمین هلند تنها کسری از جمعیت مستعمره سابق آن بود. شرکتهای «کشورهای در حال توسعه» - و بنگاههایشان - هنوز در مقایسه با رقبای خارجی بسیار کوچک بودند: در سال1992 در بین 500شرکت بینالمللی پیشرو فورچون تنها 33مورد از شرکتهای «کشورهای در حال توسعه» حضور داشتند.
برای رقابت با شرکتهای خارجی در بازارهای آزادتر، شرکتهای «کشورهای در حال توسعه» اقدامات مختلفی را برای افزایش مقیاس خود انجام دادند. درباره کشورهای ادغامگراها، ادغام و تملکهای فرامرزی اهمیت نسبی پیدا کردند. درباره مستقلها، علاوه بر جهانی شدن، ادغامها و تملکهای محلی شتاب بیشتری گرفتند. به نظر میرسد در ابتدای دهه1980 در «کشورهای در حال توسعه» ادغام عمودی، ادغام افقی و متنوعسازی به سمت صنایع نامرتبط شتاب گرفت. بنابراین، علاوه بر سازماندهی مجدد و سرمایهگذاری بیشتر در تحقیق و توسعه، کشورهای مستقل تلاش کردند تا بازارهای داخلی «منظمتری» ایجاد کنند.
تجدید ساختار در تایوان شامل حرکت به سمت تنوع بیشتر از سوی گروههای تجاری بود. نمونهای از تنوع توسط گروه سیم و کابل برق اقیانوس آرام (PEWC) که در سال1950 تاسیس شد، انجام گرفت. PEWC در سال1960 با شرکت Sumitomo Electric Industries Ltd ژاپن قرارداد همکاری فنی منعقد کرد و در سال1967 در شرکت کابل سنگاپور و در سال1971 در یک شرکت کابل تایلندی سرمایهگذاری کرد، یک آزمایشگاه تحقیق و توسعه تاسیس کرد و در سال1977 تولید سیم و کابل آلومینیومی را آغاز کرد و اولین شرکتی بود که در تایوان کابل فیبر نوری را در سال1983 (در سالی که PEWC شرکت اپتیک الکتریکی لیزر اقیانوس آرام را تاسیس کرد) تولید کرد. پس از سال1986، بینالمللیسازی و تنوعسازی با انتصاب یک رئیس تخصصی (حقوقبگیر به جای مالک) حتی فراتر رفت.
PEWC در سال1987 یک سرمایهگذاری مشترک با سامیتو الکتریک (Sumi-Pac Electro-Chemical Corporation) تاسیس کرد؛ شرکت مهندسی اقیانوس آرام یوشیدا را در سال1988 تاسیس کرد، یک سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای مهندسی ژاپنی برای ساختماشینآلات تولید کابل انجام داد. Pacific Securities را با شرکتهای محلی دیگر، شرکت سرگرمی گرینبی و بانک جنوب غربی اقیانوس آرام در تگزاس، در سال1988 تاسیس کرد. در سال1989 یک شرکت ساختمانی با سومیتومو الکتریک تاسیس کرد. هتل کنراد هنگکنگ را با Swire Properties و هتل هیلتون در سال1989 تاسیس کرد؛ در سال1989 یک کارخانه قدیمی در تایوان را به مکان دیگری منتقل کرد تا یک گروه صنعتی «هوشمند» با فناوری پیشرفته ایجاد کند. سرمایهگذاری مشترک دیگری برای تولید سیم و کابل برق در تایلند و هنگکنگ ایجاد کرد. در سال1990 در شرکت Winbond Electronics (شرکت رتبه 67 تایوان در سال 1997) دوباره سرمایهگذاری کرد در سال1991 شرکت هوافضای تایوان را با سایر شرکتهای محلی تاسیس کرد و در شرکت Cogeneration تایوان با شرکت برق تایوان و بانک ارتباطات سرمایهگذاری کرد.
بیمه عمر Fubon را با گروه Fubon تاسیس کرد و شرکت مخابراتی Chung-Tai را با Walsin، Hua Eng و گروه Tatung در سال1992 تاسیس کرد. همچنین در سال1992، نرمافزار سیستمهای باز را بهعنوان یک سرمایهگذاری مشترک با شرکت هیولت پاکارد دلاور تاسیس کرد یک شرکت سرمایهگذاری با سومیتومو الکتریک تاسیس کرد. با شرکت آمریکایی موتورولا و ایریدیوم برای پیوستن به «پروژه جهانی سیستم ایریدیوم» در سال1993 قراردادی امضا کرد (پروژهای که شکست خورد). یک سال بعد شرکت تابعه Pacific Iridium را تاسیس کرد. در سال1994 یک سرمایهگذاری مشترک با Raychem International Manufacturing ایالات متحده برای تولید کابلهای الکتریکی به ویژه برای استفاده در هوافضا، حملونقل دریایی، مخابرات و سیستمهای حملونقل سریع تشکیل داد و در همان سال در Mosel Vitelic، یک تولیدکننده تخصصی نیمههادی آمریکایی در تایوان سرمایهگذاری کرد.
در طول این دوره، داراییهای PEWC و بازده فروش افزایش یافتند که ناشی از تنوعبخشی کسبوکار به سمت خدمات مخابراتی، یک صنعت «استراتژیک»، بود (سیم برق و کابل اقیانوس آرام، 1994). بهعلاوه، بهرغم همه این تنوعها، PEWC از نظر اندازه نزدیک به بزرگترینها هم نبود. تنوعبخشی گروههای تجاری تایوان سهم کلی آنها را در تولید ناخالص داخلی افزایش داد. سهم 100گروه برتر تجاری در تولید ناخالص ملی بین سالهای 1986 و 1998 از 28.7درصد تقریبا به 54درصد افزایش یافت.
در چین، گروه تجاری متنوع تبدیل به یک الگوی تعمدی برای تقلید شد. پانزدهمین کنگره حزب کمونیست چین در سال 1997 سیاستی را اتخاذ کرد که تا سال2000 سه تا پنج شرکت چینی را در ردیف 500شرکت بزرگ فورچون قرار دهد و از ایجاد گروههای مانند زیباتسو (گروههای تجاری ژاپن) در بخشهای استراتژیک حمایت کرد. شورای ایالتی بلافاصله شروع به حمایت از پنجاه و هفت گروه تجاری کرد؛ درحالیکه در سطح استانی، 54گروه در شانگهای مورد هدف قرار گرفتند و 70شرکت بزرگ دولتی در حال تجدید ساختار برای تبدیل شدن به گروههای تجاری در گوانگدونگ بودند.
تمرکز بیشتر از طریق ادغام داخلی و سازماندهی مجدد اتفاق میافتاد. تنها در سال1997، 3000شرکت ادغام شدند و 15.5میلیارد یوآن از داراییهای دولتی بازتخصیص یافت. بیشترین ادغام در صنایع پتروشیمی، فولاد و خودرو اتفاق افتاد. چین در اواسط تا اواخر دهه1980 بیش از 120مونتاژکننده وسایل نقلیه موتوری تاسیس کرده بود. در دهه1990، این تولیدکنندگان در چهار گروه خودرویی (علاوه بر چهار گروه در سطح استان) ادغام شدند. شرکتهای بزرگ دیگری در زمینه هوافضا و لوازم خانگی برقی تاسیس شدند. در مارس1998، چهار شرکت تجاری با هم ادغام شدند تا گروه فناوری عمومی چین را با ایده نظاممند کردن دستیابی به فناوری خارجی تشکیل دهند.
تمایل به تمرکز بیشتر حتی در صنایع کالاهای مصرفی که در اواخر دهه1970 برای ارضای تقاضای مصرفکننده فراتر از صنایع سنگین مورد توجه قرار گرفت، آشکار بود. دسترسی به منابع و تبدیل برخی از ظرفیتهای صنایع سنگین به ظرفیتهای صنعت سبک، عرضه را افزایش داد. در اوایل دهه1980 مشکل مازاد ظرفیت برای مثال در صنعت دوچرخهسازی خود را نشان داد. دولتهای محلی بهدلیل کمبودهای قبلی و تکنیکهای تولید کاربر، «بسیار مشتاق» ترویج تولید دوچرخه بودند. سرمایهگذاریها عمدتا به جای افزایش ظرفیتهای موجود، بهرغم صرفهجویی آشکار در مقیاس، کارخانههای جدید را تامین مالی میکردند. هزینه تولید هر واحد دوچرخه در چهار کارخانه با تولید سالانه بیش از صدهزار دوچرخه 66 تا87 (یوآن) بود، در مقایسه با هفتاد کارخانه با تولید سالانه دو تا پنج هزار دوچرخه که هزینه هر واحد دوچرخه 116تا179 تمام میشد.
هزینههای هر واحد با افزایش تولید در اندازه بنگاهها کاهش مییافت؛ تا حدی گسترش بیش از اندازه ظرفیت بهدلیل تلاش شرکتهای کوچک برای تولید بیشتر برای کاهش هزینههای تولید هر واحد بود. در سال1984، دولت مرکزی چین تمام 116کارخانه دوچرخهسازی موجود را تحت نظارت وزارت صنایع سبک قرار داد تا بتواند کنترل مرکزی را بر کل عرضه مجددا اعمال کند. 25 کارخانه از کوچکترین کارخانهها مجبور به تعطیلی شدند (با مقداری اتلاف داراییهای ثابت) و سیستم صدور مجوز تولید مجددا راهاندازی شد. همچنین اقداماتی برای افزایش عرضه سه برند مهم دوچرخه در چین انجام شد. سه تولیدکننده این برندها تشویق شدند تا سرمایهگذاریهای مشترک و همکاریهایی را با سایر تولیدکنندگان دوچرخه تشکیل دهند تا در ازای دریافت مبلغی با نام تجاری این سه برند تولید کنند. تعداد کل کارخانههای دوچرخهسازی درگیر در ساخت این سه برند در سال1987 به 20کارخانه رسید و حدود 40درصد تولید ملی دوچرخه را به خود اختصاص دادند. بهطور همزمان، شرکتهای پیشرو مهارتهای بازاریابی و کیفیت محصول خود را بهبود بخشیدند.
در هند، آزادسازی در سال1991 مستلزم لغو مجوزهای صنعتی و کاهش کنترل بر واردات و سرمایهگذاری خارجی بود. در تئوری، قرار بود ترکیب واردات آزادتر و سرمایهگذاری خارجی بیشتر، انحصارگران خوابآلود هند را بیدار کند؛ بهویژه در مونتاژ خودرو که در دهههای 1960 و 1970 نتوانسته بودند هیچ مدل جدیدی معرفی کنند (دولت خودروها را یک کالای لوکس میدانست که سزاوار توجه ویژه نبود). مونتاژکنندگان جدید در هند با وارد کردن قطعات از تامینکنندگان خارجی خود، قرار بود بتوانند بر مقیاس ناکافی غلبه کنند و در عین حال از تخصص و نام تجاری شاختهشده بهره ببرند. در واقع، مونتاژکنندگانی از ایالات متحده، اروپا، ژاپن و کره در هند سرمایهگذاری کردند؛ اما بهدلیل رقابت داخلی و کنترلهای جدید مجبور به تامین تقاضای محدود برای خودروهای سایز متوسط شدند.
بخش عمدهای از بازار خودروهای سواری همچنان تحت تسلط شرکت Maruti Udyog Limited بود، یک سرمایهگذاری مشترک که در سال1982 بین دولت هند (با 60درصد سهام) و یک خودروساز ژاپنی کوچک، سوزوکی موتورز تاسیس شد. نرخ داخلیسازی ماروتی در دهه1990 به 96درصد رسیده بود و سهم بازار آن پس از آزادسازی به 75درصد افزایش یافت. موفقیت ماروتی (ایندیرا گاندی شخصا از این شرکت حمایت میکرد) مدیون ین (واحد پول ژاپن) قوی که سوزوکی را وادار کرد تا قطعات را از داخل تهیه کند و اصرار دولت در دهه1980 بر داخلیسازی بالا (در ازای حمایت و اعتبار ارزان) بود.
تازهواردان در دهه1990 «با توجه به سطوح پایین داخلیسازی و هزینههای بالاتر قطعات وارداتی به سختی میتوانستند با قیمت خودروهای کوچک ماروتی رقابت کنند.» خودروها و جیپها و همچنین قطعات و اجزای آن نیز همچنان مشمول عوارض سنگین وارداتی بودند که تنها در ازای حداقل 50درصد داخلیسازی معاف میشد. تنها تهدید معتبر برای ماروتی از سوی TELCO، یک شرکت وابسته به گروه تاتا و یک تولیدکننده قدیمی هندی خودروهای تجاری بود. برای کاهش هزینهها، مونتاژکنندگان جدید ادغام، اکتساب و سرمایهگذاری مشترک را در میان تامینکنندگان خود تشویق کردند. بنابراین، باز شدن بازار صنعت خودرو در هند با تمرکز بیشتر در این صنعت همراه شد.
پس از سقوط بازارهای مالی در سال 1997، دولت کره چِبُولها را مجبور به ادغام کرد، استراتژی که به «معامله بزرگ» معروف شد. چبولها در ازای مشارکت در «معامله بزرگ» معافیتهای مالیاتی و حمایتهای مالی بزرگی مانند مبادله بدهی با سهام، تجدید ساختار بدهی و نرخهای بهره پایینتر دریافت کردند؛ مشابه داراییهای واسطهای که زمانی در ازای سایر استانداردهای عملکردی دریافت کرده بودند. اهمیت سیاسی «معاملات بزرگ» را مثال وزیر اطلاعات و ارتباطات نشان میدهد که بهدلیل «اظهارات بدبینانه درباره معاملات کلان با راهبری دولت در بخش خدمات ارتباطاتی (PCI) برکنار شد. به گفته رئیس کمیسیون نظارت مالی «دولت دیگر نمیتواند سرمایهگذاریهای موازی و همپوشان در صنعت PCS را نادیده بگیرد.»
همانطور که یک سیاستمدار حزب حاکم توضیح داد: «برای جلوگیری از عوارض محتمل جانبی ناشی از رقابت بیش از اندازه در میان شرکتهای PCS محلی، مطلوب است که از پنج بازگر اصلی فعلی فقط سه شرکت زنده بمانند.» بزرگترین معاملات تجویزشده مربوط به چهار چبول بزرگ کره بود. سه تا از آنها (هیوندای، دوو و سامسونگ) مجبور به ادغام برای تقویت صنعت نوپای هوافضای کره شدند. دولت همچنین دستور ادغام نیمههادیها بین شرکتهای وابسته به گروههای هیوندای و الجی را صادر کرد که هدف آن ایجاد یک بازیگر اصلی برای مقابله با گروه سامسونگ بود.
همچنین به گروه سامسونگ دستور داده شد تا تجارت خودروی خود را با شعبه الکترونیک گروه دوو مبادله کند، هدف آن ایجاد دو بازیگر بزرگ در صنعت خودرو، هیوندای موتورز و دوو موتورز و دو بازیگر بزرگ در لوازم الکترونیکی مصرفی، گروه سامسونگ و الجی بود. در بخش خودرو، دوو موتورز قبلا سانگیانگ موتورز ورشکسته را تصاحب کرده بود و گروه هیوندای قبلا کیاموتورز منحل شده را خریداری کرده بود. به این ترتیب هیوندای ظرفیت تولید خود را از 1.8میلیون خودرو به 2.85میلیون خودرو در سال و سهم بازار داخلی خود را از 39.8 به 60.7درصد افزایش داد و یازدهمین تولیدکننده خودرو در جهان شد.
«معاملات بزرگ» که در پایان قرن بیستم پیشنهاد شد، یادآور تلاشهای دولت کره برای کارآمدسازی صنایع بزرگ پس از انقباض شدید اقتصادی در سال1980 بود. مخالفان اصلی در آن زمان، شرکتهایی که قرار بود ادغام شوند و شرکای خارجی بودند. تقریبا 20سال بعد، اینها همان مخالفان «معاملات بزرگ» بودند. فارغ از اینکه معاملات واقعی انجامشده چقدر بزرگ بودند (بسیاری شکست خوردند)، گرایش به تمرکز بیشتر در این دوره آشکار بود. به عبارت دیگر بسیاری از صنایع برای استفاده از صرفه مقیاس و افزایش رقابتپذیری به سمت تمرکز بیشتر حرکت کردند.
*پژوهشگر توسعه صنعتی
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد ۱۴۰۲/۰۹/۵

همزیستی - این متن برگرفته از صحبتهاي مسعود نيلي، اقتصاددان و عضو بازنشسته هيات علمي دانشگاه شريف در نشستی در نمايشگاه «كيش اينوكس» است که بخشی از آن با اندكي تلخيص در اختيار شما قرار ميگيرد. در این بخش آقاي نيلي درباره مسووليتهاي اجتماعي و حمايتي دولت صحبت كرده است.
مسووليت اجتماعي دولت
در اقتصاد چهار بازيگر وجود دارد. خانوار، بنگاه، دولت و بانك مركزي. بازيگر نقش اول در اقتصاد، خانوار است. هدف از ايجاد تئوري اقتصادي رفاه خود خانوار است. اگر بنگاه اهميت دارد به اين دليل است كه براي خانوار درآمد ايجاد ميكند. اين مباحث را ميتوان در سرفصل مسووليتهاي اجتماعي دولتها طبقهبندي كرد كه در كنار مسووليتهاي اقتصادي دولت مطرح ميشود. مسووليتهاي اقتصادي اين است كه دولت كاري كند كه اقتصاد رشد خوبي داشته و تورم و نرخ بيكاري پايين باشد. هر سه اينها تبديل به مابهازاي رفاهي ميشود. بنابراين مسووليت اقتصادي دولت اينجا تعريف ميشود. مسووليت اجتماعي توزيع درآمد و حمايتهاي اجتماعي در بازار كار، آموزش و بهداشت و درمان و... است.
من اينجا سوالي مطرح ميكنم. آيا دولت در مسووليت اجتماعي داراي مسووليت اصيل است؟ يعني اگر رشد اقتصادي ما بالا بود و بهطور پايدار 5 درصد رشد ميكرد و نرخ بيكاري و تورم آن زير 5 درصد بود؛ دولت همچنان بايد بار مسووليت اجتماعي را به دوش ميكشيد؟ يا در همين اقتصاد با چنين مختصاتي كه گفتم، به رغم آثار مثبتي كه بخش مسووليتهاي اقتصادي دولت ايجاد كرده، همچنان اعمال سياستهاي حمايتي ضروري است؟ پاسخ اين سوال مثبت است. اگر در اقتصادي، همهچيز خوب پيش برود، باز هم دولت مسووليتهاي اجتماعي دارد. يعني شرايط مساعد شاخصهاي اقتصاد كلان «شرط لازم» براي اين است كه شاخصهاي اجتماعي هم خوب باشند. اما شرط كافي نيست. اما چرا؟
ارتباط ميان اقتصاد كلان و سياستهاي اجتماعي
ميدانيم كه رشد مناسب اقتصادي و تورم و بيكاري پايين با يكديگر براي رفع فقر هممسير هستند. اما رفع فقر به تدريج رخ ميدهد. ممكن است در اقتصادي كه رشد 5 درصدي و افزايش درآمد سالانه 5 درصد دارد هم گروههايي باشند كه در فقر به سر ميبرند. در واقع نميتوان با همان سرعتي كه اقتصاد بهبود پيدا ميكند، فقر را كاهش داد. به اضافه اينكه، بخشي از فقرا هم هستند كه لزوما با بهبود شرايط اقتصادي، شرايط خودشان بهتر نميشود. مثل كساني كه دچار معلوليتهاي جسمي و ذهني هستند و نياز به تمركز جداگانهاي دارند. در يك فرايند سريعتر از فرايند طبيعي، رفع فقر نياز به اين دارد كه دولتها مسووليتهاي اجتماعي داشته باشند.
سوال دوم اين است كه چه ارتباطي ميان عملكرد اقتصاد كلان و سياستهاي اجتماعي وجود دارد؟ آيا ايفاي نقش دولت در سياستهاي اجتماعي و نحوه اعمال سياستهاي ضد فقر و سياستهاي حمايت از فقرا بهطور خودكار ميتواند موجب كاهش رشد اقتصادي يا افزايش تورم شود؟ اگر اين طور باشد سياستهاي اجتماعي به گونهاي است كه از اقتصاد كلان، تعداد فقرا بيشتر ميشود و از آنسو، در راستاي سياستهاي اجتماعي نياز به هزينهكرد منابع بيشتري وجود دارد. بنابراين در اين رابطه بين نحوه اعمال سياستهاي اجتماعي و عملكرد اقتصاد كلان بسيار اهميت دارد.
فقر نهادينه در جامعه
10 يا 15 سال پيش در مطالعات فقر به اين موضوع تاكيد ميكرديم كه چه خانوارهايي با چه ويژگيهايي احتمال بيشتري براي فقيرتر شدن دارند و يك ويژگيهايي براي اين دست خانوارها داشتيم. مثلا خانوارهايي كه تحصيلات بيشتري داشتند احتمال فقيرتر شدنشان بيشتر بود. الان مطالعات فقر نشان ميدهد ويژگيهاي متمايزكننده خانوارها از بين رفته و فقر به صورت يك پديده فراگير درآمده كه در نتيجه عملكرد اقتصاد كلان به وجود ميآيد. دليلش اين است كه روند درآمد سرانه در جهت كاهش بوده است. يعني فقر را به صورت گسترده در جامعه نهادينه ميكند.
سياستهاي اجتماعي ميتواند به گونهاي اعمال شود كه عدم تعادلهاي اقتصاد كلان را بزرگتر كند و در نتيجه موجب عملكرد اقتصادي نامطلوب شود و فقر را تشديد كند. آيا ميتوان حالتي را تصور كرد كه دو نقش اقتصادي و اجتماعي دولت با هم سازگار شوند؟ يعني اقتصاد كلان فقيرها را كمتر كند و سياستهاي اجتماعي كساني كه هنوز فقير هستند را بهبود دهد؟ براي پاسخ به اين سوال بسيار مهم بايد به دو شيوه حكمراني اشاره كنم. سوال اين نيست كه آيا سياستهاي اجتماعي لازم است يا نيست. سوال اين است كه اين سياست چگونه بايد انجام شود؟
دو شيوه حكمراني
شيوه اول حكمراني اين است كه بين مسووليتهاي اقتصادي و اجتماعي دولت هماهنگي وجود دارد. اعمال حمايت از طريق سياستهاي اقتصادي انجام ميشود تا پديده فقر از اين كانال كاهش يابد و از طريق سياستهاي اجتماعي تعداد فقرا كاهش مييابد. ساز و كار درآمدي اين است كه يك استانداردي براي كيفيت زندگي قرار ميدهد و آنهايي كه پايينتر از آن هستند را حمايت ميكند.
شيوه دوم حكمراني، تقابل بين عملكرد اقتصادي و اجتماعي دولت است. در اين شيوه، دولت به جاي اينكه به درآمد بپردازد، از طريق قيمت ميخواهد حمايت خود را اعمال كند. دولت در اين شيوه به دنبال اين ميرود كه كالايي با قيمت پايين به دست مصرفكننده برسد. در اين شيوه، «جامعه هدف» به «كل جامعه» تسري پيدا ميكند.
در شيوه اول حكمراني، بنگاه اقتصادي سود ميكند و دولت، ثبات اقتصاد كلان را ايجاد ميكند. تورم را پايين ميآورد. اقتصاد را پيشبينيپذير ميكند. فضاي رقابتي و حداكثر سود را ايجاد ميكند. در اينجا شغل و درآمد بيشتر درست ميشود. نظام تامين اجتماعي و مالياتي به ترتيب فقرا و ثروتمندان را شناسايي ميكنند. در اين شيوه كارآفرين ثروتمند ميشود، دولت درآمد مناسب كسب ميكند و فقر با آهنگ رشد اقتصادي كاهش مييابد. در شيوه دوم، دولت به دليل حمايت از فقرا، سودآوري را ضد عدالت ميداند. اينجا چهار اتفاق بر ضد فقرا رخ ميدهد. اول اينكه وقتي از طريق قيمت در حال حمايت از فقرا هستيد نظام تامين اجتماعي معنا ندارد. مثلا وقتي ميگوييد نان را با قيمت پايين در اختيار همه قرار ميدهيم. با اين وضعيت جامعه هدف كل يك كشور ميشود نه فقرا. يعني نه فقط براي جامعه داخلي بلكه براي كشورهاي همسايه هم اين سياست حمايتي اعمال ميشود. اين شيوه حمايت در ذات خودش كسري بودجه دارد كه تورم ميآورد يعني بزرگترين دشمن فقرا!
دوم اينكه دولت ناتوانتر ميشود. سوم اينكه چون نظام چند قيمتي در اقتصاد نهادينه ميشود خود به خود انحراف منابع و دور شدن از جامعه هدف صورت ميگيرد و دولت ناچارا به سيستم يارانهدهي ادامه ميدهد و بدون معيار قيمتهاي تثبيت شده را آزاد ميكند. يك عدهاي فكر ميكنند اين اسمش آزادسازي است در حالي كه دولت به جايي رسيده كه ديگر قادر به ادامه اين سياست نيست و ناگزير است كه دست به جهش قيمتي بزند. در اين شيوه حكمراني بنگاه تخريب ميشود دولت با كسري بودجه مواجه است و قشر فقير هم همواره محتاج دولت باقي ميماند. يعني همه بازيگران اقتصاد بازنده ميشوند. تنها كساني برندهاند كه در بخش فساد فعالاند. مشاهدات اقتصاد ايران نشان ميدهد كه دولت با اصرار هويتي، شيوه دوم حكمراني را به عهده گرفته است. اين نقش به اندازهاي قوي بوده كه دولتهاي مختلفي كه در دهه مختلفي روي كار آمدهاند خيلي شبيه هم عمل كردهاند. در نظام ارزشي كنوني بر اساس اسناد بالادستي ايفاي مسووليت در حوزه اجتماعي به مراتب بيشتر از اقتصادي بوده. دهها نهاد تشكيل شده و اما وضعيت فقر بسيار بدتر شده است.