ادامه مطلب...

همزیستی نیوز -  تصویر فرش زیبای ایرانی در ویترین غول فروشگاه‌های اینترنتی جهان چند وقتی است که بین کاربران ایرانی دست‌به‌دست می‌شود. حالا فرش‌های چشم‌نواز با گل‌های بهشتی و ساقه‌های در هم تنیده اسلیمی و ختایی در شرایطی در ویترین آمازون قرار گرفته است که این کالای نفیس ایرانی سالیان ‌سال است هوش ازسر مشتریان آمریکایی ربوده است و دست‌بافته‌های ابریشمی و ظریف ایرانی بیشترین سهم بازار آمریکا را به خود اختصاص می‌دهد.

 این موضوع درحالی رخ می‌دهد که با شدت گرفتن تحریم‌ها در دولت محمود احمدی‌نژاد، صادرات فرش ایران به دست‌انداز افتاد و نه‌تنها در بازار آمریکا به‌طور کامل ممنوع شد بلکه سایر کشورهای جهان نیز به دلیل محدودیت‌های نقل‌وانتقال پول و هزینه‌های گزاف ناشی از تحریم، واردات فرش ایرانی را به‌صرفه ندانسته و امتیازها و فرصت‌های ایران را به سایر رقبا مانند هند واگذار کردند. با وجود این، با روی کار آمدن دولت یازدهم و امیدها برای رفع تحریم، مشتریان آمریکایی زودتر از امضای توافق هسته‌ای خواستار فرش ایرانی شدند و برخلاف اخبار تلگرامی، فرش ایرانی خیلی زودتر از این حرف‌ها به ویترین غول فروشگاه‌های اینترنتی جهان راه پیدا کرده است. براساس اعلام محمد زرینه‌کفش، رئیس اتحادیه فرش دستباف ایران فرش ایرانی از‌ سال ٢٠١٣ توسط صادرکنندگان ساکن خارج از کشور در فروشگاه اینترنتی آمریکایی‌ها خرید و فروش می‌شود.

وقتی خرید و فروش ایرانی‌ها ممنوع شد
حالا در شرایطی ویترین غول فروشگاه‌های اینترنتی جهان به روی ایران گشوده شده است که چندی پیش شرکت پست اعلام کرده بود به‌زودی کاربران ایرانی می‌توانند از فروشگاه‌های الکترونیک بزرگی مانند آمازون، e-bay، علی بابا و.. خرید کنند. این موضوع درحالی رخ می‌دهد که با شدت گرفتن تحریم‌ها علیه ایران و بروز چالش‌های نقل‌وانتقال پول، فروشگاه‌های بزرگ اینترنتی جهان فروش هرگونه کالای ایرانی در این سایت‌ها را ممنوع کرده و خریداران ایرانی نیز نمی‌توانستند کالاهایی به مقصد ایران سفارش دهند. این موضوع سبب شده بود که پای واسطه‌ها و دلال‌ها به میان ‌آید و برای صادرات کالاهایی مانند فرش که در بازار آمریکا و اروپا بسیار پرطرفدار هستند، کشورهای واسطه‌ای مانند امارات، پاکستان و ارمنستان و ... نقش‌آفرینی کنند.

دلالی و هزینه‌های گزاف حمل‌ونقل کالا و انتقال پول، بازار صادراتی ایران را به صورت جدی دچار چالش و فرصت‌های صادراتی ایران را به رقبا واگذار کرد. این درحالی است که تحریم نه‌تنها هزینه واردات انبوه و تجاری به ایران را تحت‌الشعاع قرار داد که برای خریدهای خُرد و کوچک نیز کاربران ایرانی را با مشکلات متعددی مواجه کرد. در این شرایط کاربران ایرانی ناچار بودند با مسترکارت دلال‌ها خرید کنند و برای دریافت کالای خود آدرس بستگان خارج از کشورشان را قید کنند. در غیر این صورت آنها ناچار بودند به دلالانی مراجعه کنند که در خارج از ایران انبار یا آدرسی برای دریافت سفارش‌های ایرانیان داشتند و آن کالاها را دوباره به نشانی مشتریان ایرانی ارسال کنند. صرف‌نظر از افزایش کلان هزینه‌های نقل‌وانتقال و خرید کالا، واسطه‌ها کلاهبرداری‌های زیادی از مشتریان ایرانی کردند.

آمازون وعلی بابا از مهر ٩٥ در ایران

با وجود این، اجرای برجام و امضای توافق هسته‌ای معامله ایرانی‌ها با خارج از کشور را تسهیل کرد و درست به فاصله کوتاهی از امضای این توافقنامه تاریخی شرکت پست اعلام کرد کاربران ایرانی به‌زودی می‌توانند از فروشگاه‌های الکترونیک بین‌المللی خرید کنند. حسین مهری، مدیرعامل شرکت پست در این‌باره توضیح داد که با سرمایه‌گذاری و مذاکره یک شرکت خصوصی و شرکت پست فروشگاه‌های اینترنتی بزرگ جهان توافق کرده‌اند که کالاهای خود را برای مشتریان ایرانی‌شان ارسال کنند. مهری تأکید کرده بود تا مهر‌ سال ٩٥ آمازون، علی بابا و e-bay به‌صورت رسمی و جدی قفل‌های خود را به روی مشتریان ایرانی‌شان می‌گشایند. البته او به نمایندگی این فروشگاه‌ها در سایر کشورهای جهان نیز اشاره کرده و گفته بود شرکت خصوصی ایرانی که وارد این فرآیند شده است، دلال به‌شمار نمی‌رود و البته انحصاری هم ندارد و سایر شرکت‌های داوطلب ایرانی که بتوانند نمایندگی و مجوز این فروشگاه‌ها را به‌دست آورند، می‌توانند با شرکت پست وارد قرارداد شوند. مدیرعامل پست تأکید کرده بود که در کشورهای دیگر نیز روال خرید از فروشگاه‌های بزرگ اینترنتی به همین منوال است و به‌عنوان مثال در ترکیه ٦ تا ٧ نمایندگی سایت آمازون وجود دارد. البته مهری تأکید کرده بود کالاهایی که بین ٥٠ تا ٨٠ دلار یا کمتر قیمت دارند از هزینه‌های گمرکی معاف هستند و البته مطابق با قوانین فروشگاه‌های بزرگ اینترنتی این کالاها به دلیل توجیه اقتصادی پایین هزینه پستی بالاتری دارند.

فرش ایرانی در ویترین آمازون

از سوی دیگر، حالا چند وقتی است که کاربران ایرانی خبر فروش فرش ایرانی در فروشگاه‌های اینترنتی بزرگی مانند آمازون را دست‌به‌دست می‌کنند. برای دریافت صحت و سقم این ماجرا به ویترین فروشگاه اینترنتی آمازون سر می‌زنم و در آنجا با تعداد زیادی از فرش‌های ایرانی مواجه می‌شوم که با نقشه شهرهای مختلف ایران اعم از تبریز، اصفهان، قم، قشقایی فارس و ... عرضه شده‌اند.

 فرش‌ها هم دستباف   و هم به‌صورت ماشینی عرضه شده‌اند؛ در رنگ، اندازه و کیفیت‌های مختلف. قیمت‌ها گاهی با بازار ایران فاصله چندانی ندارد و به‌عنوان مثال فرش ماشینی با اندازه ٨ در ١٢ متر تنها با قیمت ٨٩ دلار عرضه شده است. با احتساب دلار ٣‌هزار تومانی قیمت این فرش چیزی حدود ٢٧٠‌هزار تومان است. گاهی هم فرش‌های نفیس با قیمت‌های کلان در ویترین این فروشگاه اینترنتی به چشم می‌خورد.

به‌عنوان مثال یک قالیچه کوچک ابریشمی و دستباف که اندازه آن تنها ٧٦ در ١٢٨ سانتی‌متر است با قیمت ٩٥٨ دلار عرضه شده است که با دلار ٣‌هزار تومانی تقریبا معادل ٢‌میلیون و ٨٠٠‌هزار تومان است. البته برخلاف ادعای اخبار تلگرامی، تاریخ عرضه فرش‌های ایرانی در سایت آمازون به حدود ٣‌سال پیش و ٢٠١٣ نیز برمی‌گردد.

 محمد زرینه‌کفش، رئیس اتحادیه فرش دستباف ایران در این‌باره به «شهروند» می‌گوید: اطلاع دقیقی از زمان عرضه فرش‌های ایرانی در سایت آمازون ندارم اما بعد از روی کارآمدن دولت یازدهم و تقویت احتمال رفع تحریم‌ها، بازار آمریکا دوباره به سمت فرش ایرانی بازگشت و تقاضاهایی در این زمینه ارایه شد. او ادامه می‌دهد: این‌که فرش ایرانی پیش از برداشتن تحریم‌ها به سایت آمازون آمده است، علل مختلفی دارد.

ممکن است صادرکنندگان فرش ایرانی در خارج از کشور اقدام به این کار کرده‌اند یا روش‌های مشابهی برای دور زدن تحریم‌ها اعمال شده است اما به هرحال این مسأله اتفاق بزرگی است زیرا آمریکایی‌ها علاقه زیادی به فرش ایرانی دارند و آمریکا بزرگترین بازار صادراتی فرش ایران به‌شمار می‌آید.

آمریکایی‌ها شیفته فرش ایرانی هستند
البته برای پی بردن به اهمیت برند ایرانی در بازار جهانی فرش کافی است که بدانید سایر کشورهای جهان، فرش خود را با برند جعلی ایران به دیگر کشورها صادر می‌کنند. این جعل برند تا به آنجا رسیده است که گفته می‌شود کشورهایی مانند چین نه‌تنها نقشه و الگوی فرش ایرانی را کپی‌برداری که گاهی فرش خود را با عناوینی نظیر «فرش کاشان چین» به بازار دنیا عرضه می‌کنند. گرچه حواشی این موضوع تا آنجا رسید که تعدادی از فعالان بازار فرش به رسانه‌ها گفتند که چینی‌ها حتی شهری جعلی به نام کاشان را در کشورشان ایجاد کرده و در آن به بافت قالی مشغولند، اما سفارت چین احداث شهر جعلی کاشان را رد کرد. با وجود این، کپی‌برداری چینی‌ها، هندی‌ها، پاکستانی‌ها و نپالی‌ها از نقشه فرش ایرانی موضوعی است که سال‌ها در بازار جهان تجربه می‌شود.

فرش ایران که عنوان مهم‌ترین کالای صادراتی غیرنفتی را یدک می‌کشد، در گذشته بیشتر از ٣٠‌درصد بازار آمریکا را در اختیار داشته است. براساس اعلام مرکز ملی فرش ایران، ارزش بازار فرش آمریکا حدود ٢٠٠‌میلیون دلار است و ایران تا ‌سال ٨٨ بین ١٥ تا ٣٠‌درصد این بازار را در اختیار داشته است. این درحالی است که پس از شدت گرفتن تحریم‌ها علیه ایران، نه‌تنها صادرات فرش به آمریکا به‌طور کامل متوقف شد که ارزآوری حدود ٣٥٠ تا ٤٠٠‌میلیون دلاری فرش ایران در‌ سال به‌طور کامل تحت‌الشعاع قرار گرفت و ارسال این کالا به سایر کشورهای جهان با موانع متعددی روبه‌رو شد.
 رئیس اتحادیه فرش دستباف ایران به «شهروند» می‌گوید: آمریکایی‌ها به فرش ایرانی علاقه زیادی نشان می‌دهند و به همین دلیل بازار آمریکا برای صادرکنندگان فرش اهمیت ویژه‌ای دارد.
او ادامه می‌دهد: اهمیت فرش ایرانی در بازار آمریکا تا جایی است که در زمان تحریم نیز این بازار از فرش ایرانی چشم‌پوشی نکرد و کشورهای واسطه‌ای مانند امارات، پاکستان و ارمنستان فرش ایرانی را به بازارهای ایالات متحده صادر می‌کردند. این درحالی است که گاهی دیده می‌شد کشورهایی مانند پاکستان فرش ایران را با برند خود عرضه می‌کردند.

بازار آمریکا را از چنگ رقبا درمی‌آوریم

زرینه‌کفش تأکید می‌کند: صرف‌نظر از سوءاستفاده از برند ایرانی، در زمان تحریم هزینه نقل‌وانتقال و صادرات فرش ایران بسیار بالا رفته بود و در نتیجه کشورهای واسطه‌ای که فرش ایرانی را صادر می‌کردند، آن را با هزینه گزاف به دست مشتریان آمریکایی می‌رساندند که این مسأله تأثیر بدی روی بازار جهانی ما داشت و باعث شد سایر رقبا مانند هندوستان بازار ایران را تصاحب کنند.

رئیس اتحادیه فرش دستباف ایران همچنین توضیح می‌دهد: رقبای ایران در بازار جهانی فرش، از نظر کیفیت، اصالت و زیبایی کالا کمتر در حد رقابت با ایران هستند و تنها موضوعی که برگ برنده رقبایی مانند هندوستان به‌شمار می‌آید، ارزان تمام‌شدن قیمت نهایی فرش در این کشورهاست. بنابراین در زمان تحریم که هزینه‌ها به‌طور سرسام‌آوری بالا رفته بود، هند توانست توجیه قدرتمندی برای حضور در بازار آمریکا پیدا کند.

به گفته زرینه‌کفش، گرایش بازار آمریکا به فرش ایرانی و اوج گرفتن تحریم‌ها در دولت محمود احمدی‌نژاد باعث شد که تعداد زیادی از تاجران فرش ایران به آمریکا مهاجرت کنند و بیزنس خود را در این کشور ادامه دهند. این موضوع درحالی رخ می‌دهد که گفته می‌شود تحریم‌ها و افزایش هزینه‌های تولید به مهاجرت بافندگان و تولیدکنندگان ایرانی نیز انجامید و کشورهایی مانند هندوستان و چین با اشتیاق دروازه‌های خود را روی قالیبافان ایرانی گشودند.  این موضوع درحالی رخ می‌دهد که بلافاصله پس از اجرای برجام از سرگیری صادرات فرش ایرانی به بازارهای جهانی آغاز شد و از این میان آمریکا به‌عنوان بزرگترین مشتری ایران دوباره به میدان آمد. بنا به اعلام اتحادیه فرش دستباف ایران، در دو ماه اول‌ سال ٩٥ حدود ١١‌میلیون دلار فرش ایرانی به بازار آمریکا صادر شده است و ایران تلاش می‌کند تا با احیای بازار آمریکا و سایر بازارهای جهان به صادرات ٤٠٠ دلاری فرش خود دوباره دست پیدا کند. حالا ایران نه‌تنها آمریکا که ٨٠ کشور دیگر را به‌عنوان بازار صادراتی فرش برای خود هدف‌گذاری کرده است.

منبع : روزنامه شهروند

من

 

 

 

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - «در نامه مرحوم علی خسروشاهی بنیانگذار گروه صنعتی مینو به مهندس بازرگان در سال ۵۸ می‌خواندم که نوشته بود در اواخر دهه ۱۹۷۰، با توجه به عدم تساوی در تقسیم درآمدها، جنبش سوسیالیست‌ها در سوئیس پیشنهاد کرده بود برای دریافت مالیات بر ثروت، رفراندوم برگزارشود. در رفراندوم اخذ مالیات بر ثروت، با کمال تعجب اکثریت مخالفت کردند. مطالعاتی که بعداً انجام شد، نشان داد عده زیادی از کم‌درآمدها هم علیه مالیات بر ثروت رای دادند. در مطالعات بعدی، وقتی دلیلش را از کم‌درآمدها پرسیدند می‌گفتند امیدواریم ما هم روزی با کار و کوشش ثروتمند شویم و در این صورت ممکن است مالیات بر ثروت گریبان ما را هم بگیرد.» علی‌اصغر سعیدی، با یادآوری موضوع فوق که می‌تواند نشان‌دهنده رفتار متفاوت مردم سوئیس از دوره‌های گذشته باشد، به تحلیل جامعه‌شناختی تفاوت‌های رفتار مردم این کشور با مردم ایران در مواجهه با پیشنهاد پرداخت یارانه نقدی از سوی دولت می‌پردازد. دانشیار جامعه‌شناسی اقتصادی دانشگاه تهران می‌گوید: «سوئیسی‌ها صرف نظر از اینکه مالیات بدهند یا ندهند انگیزه‌های پیشرفت دارند و می‌دانند گرفتن پول مفت ممکن است مانع پیشرفت‌شان بشود. به زبان اقتصادی به‌خوبی از نسبت جایگزینی آگاهند یعنی می‌دانند اگر یارانه‌ای نقدی دریافت کنند روی کیفیت کارشان تاثیر می‌گذارد.»


■■■

‌تفاوت رفتار مردم ایران با رفتار مردم سوئیس در مواجهه با یارانه نقدی چیست؟ «نه» مردم سوئیس به یارانه نقدی با «آری» مردم ایران چه تفاوت‌هایی دارد؟
مسلماً تفاوت‌های زیادی بین آن «نه» و این «آری» وجود دارد. ظاهر قضیه عجیب است اما اگر به ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نظام رفاهی آنجا توجه کنید تا حدی مساله‌ روشن می‌شود. بحث درباره یارانه نقدی یا گرفتن درآمد پایه از دولت در سوئیس از دهه ۱۹۸۰ شروع شد و اولین بار هم دانشگاهی‌ها و به‌ویژه جامعه‌شناسان سوئیسی آن را مطرح کردند و بحثشان هم این بود که چون نظام رفاهی سوئیس نتوانسته فقر را کاهش دهد باید راه‌های دیگری را جست‌وجو کرد. تا این موقع هیچ بحث عمومی در این مورد وجود نداشت. در سال‌های اولیه قرن جدید وضع در سوئیس فرق کرد و آن هم به خاطر بحثی بود که در آلمان روی این موضوع شروع شده بود به‌ویژه در مورد قابلیت‌های فقرزدایی نظام رفاهی. این بحث به سوئیس هم سرایت کرد و دوباره مساله‌ پرداخت درآمد پایه مطرح شد. دو سازمان مدافع این طرح هم تشکیل شدند و به فعالیت پرداختند، در روزنامه‌ها مقاله می‌نوشتند تا مردم را قانع کنند و به قول معروف گفتمان درآمد پایه را جا بیندازند. بعداً براساس قانون اساسی سوئیس که حق هر شهروند می‌داند که با تهیه طوماری طرح همه‌پرسی را ارائه دهد شروع به تهیه طومار کردند. تا سال ۲۰۱۲ تقریباً 40 هزار نفر طومار را امضا کردند. بعد به 70 هزار نفر رسید، اما برای طرح مساله‌ به صورت همه‌پرسی کافی نبود تا در سال ۲۰۱۳ به رقم 130 هزار نفر رسید و تعداد امضاها برای اجرای همه‌پرسی کافی بود تا امسال اجرا شد و رای نیاورد. جالب است که مبلغش را همان سازمان‌های مدافع پرداخت درآمد پایه مشخص کردند، یعنی ۲۵۰۰ فرانک ماهانه برای بزرگسالان و ۶۵۰ فرانک برای خردسالان. پول ماه اول را هم آوردند در قصر فدرال آماده کردند تا به محض رای مثبت به حساب مردم واریز کنند. همه چیز آماده بود تا مردم سوئیس با یک آری، یارانه‌ای را که معادل حقوق پایه این کشور برای هر شهروند می‌شود، دریافت کنند و این مردم در کمال تعجبِ نه تنها مردم ما، بلکه شاید تعجب بسیاری از مردم جهان سوم به این طرح رای منفی دادند. قصدم از اینکه اینقدر در جزییات تصدیع دادم توضیح این بود که روند پرداخت یارانه در نظام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی سوئیس تفاوت اساسی با ایران دارد. احتمالاً اگر همین روندها در ایران هم طی می‌شد و سرنوشت مردم در برخی تصمیمات اقتصادی در دست خودشان بود هم شاید چنین نتیجه‌ای حاصل نمی‌شد. نگاه کنید در ایران همه تبلیغات صدا و سیما برای انصراف مردم از دریافت یارانه نیز تنها توانست نظر دو میلیون نفر را عوض کند. البته وزیر رفاه در جایی گفته بود اظهارنامه‌هایی که درآمدشان را زیر یک میلیون اعلام کردند بیشتر از دفعه قبل شد. اخیراً هم مجلس گذشته صحبت از حذف اجباری ۲۴ میلیون نفر از یارانه‌بگیران کرد که هنوز بحثش داغ است. در چنین شرایطی، روشن است که مخالفت ۷۷درصدی مردم سوئیس برای دریافت ماهانه ۲۵۰۰ فرانک، تفاوت زیادی دارد.

‌تفاوت رفتار مردم سوئیس با مردم ایران چه ریشه‌های اقتصادی دارد؟ آیا صرفاً بالا بودن درآمد سرانه مردم سوئیس منجر به این تصمیم شد یا اینکه باور به رقابت به جای حمایت باعث این تصمیم آنها شده است؟
ممکن است در تصمیم مردم سوئیس به دریافت نکردن ۲۵۰۰ فرانک یارانه، عوامل اقتصادی مختلفی دخیل باشد. ابتدایی‌ترین چیزی که به ذهن می‌رسد این است که سوئیسی‌ها وضع بسیار خوبی دارند، به این پول نیاز ندارند و خواسته‌اند زیر دین دولت نباشند. در حالی که این مساله‌ ناشی از‌ بی‌نیازی مردم سوئیس نبود چون درآمد سرانه هم شاخص مناسبی نیست و کسانی که درآمد بالایی دارند حتی ممکن است منفعت‌طلب‌تر هم باشند. باید توجه کرد که سوئیس کشوری است که از لحاظ منابع طبیعی فقیر است، ولی درآمد سرانه بالایی دارد. اما توزیع درآمد به‌طور مساوی نیست؛ یعنی در این کشور افرادی هم هستند که کم‌درآمد و فقیرند. به همین دلیل نظام رفاهی در آنجا، نتوانسته این نابرابری‌ها را جبران کند و کسانی هم که طومار برای همه‌پرسی راه انداختند و به درستی هم می‌گفتند‌، نظام رفاهی سوئیس به سبب سیاست‌های اقتصادی‌اش نتوانسته نابرابری را کاهش دهد و خواستار مداخله آشکار دولت بودند. پس رای منفی به رفراندوم دریافت یارانه، دلیل بر رفاه بالایشان نبوده است و حقیقت هم این بود که کم‌درآمدها در آنجا زیاد هستند. نتایج همه‌پرسی که عجیب به نظر می‌رسد نیز مسبوق به سابقه است. در نامه مرحوم علی خسروشاهی بنیانگذار گروه صنعتی مینو به مهندس بازرگان در سال ۵۸ می‌خواندم که نوشته بود در اواخر دهه ۱۹۷۰، با توجه به عدم تساوی در تقسیم درآمدها، جنبش سوسیالیست‌ها در سوئیس پیشنهاد کرده بود برای دریافت مالیات بر ثروت، رفراندوم برگزار شود. در رفراندوم اخذ مالیات بر ثروت، با کمال تعجب اکثریت مخالفت کردند. مطالعاتی که بعداً انجام شد، نشان داد عده زیادی از کم‌درآمدها هم علیه مالیات بر ثروت رای دادند. در مطالعات بعدی، وقتی دلیلش را از کم‌درآمدها پرسیدند می‌گفتند امیدواریم ما هم روزی با کار و کوشش ثروتمند شویم و در این صورت ممکن است مالیات بر ثروت گریبان ما را هم بگیرد. این درست برخلاف بیشتر نظام‌های رفاهی مدرن است مثلاً آنتونی گیدنز جامعه‌شناس انگلیسی می‌گوید یکی از علت‌های رشد دولت رفاهی‌ها این بوده که بر اساس مالیات اداره می‌شوند، برای همین افراد کم‌درآمد که مشمول مالیات نمی‌شوند و تعدادشان هم در گذشته بیشتر بوده به دولت رفاه رای می‌دادند برای همین است که احزابی مانند حزب کارگر که قول رفاهی بیشتری می‌دادند، در انتخابات برنده می‌شدند. اما شما می‌بینید که سوئیسی‌ها صرف نظر از اینکه مالیات بدهند یا ندهند انگیزه‌های پیشرفت دارند و می‌دانند گرفتن پول مفت ممکن است مانع پیشرفت‌شان شود. به زبان اقتصادی به‌خوبی از نسبت جایگزینی آگاهند یعنی می‌دانند اگر یارانه‌ای نقدی دریافت کنند روی میزان کارشان تاثیر می‌گذارد. چیز دیگری که سوئیس را با بقیه کشورها و صد‌البته با ایران متفاوت می‌کند این است که در نظام رفاهی سوئیس مردم اگر با روند کالایی شدن، خدمات اجتماعی دریافت می‌کنند، یعنی نیروی کار خودشان را می‌فروشند تا رفاه داشته باشند این را با اشتیاق انجام می‌دهند اما روند کالایی شدن خدمات اجتماعی در جاهای دیگر از جمله ایران با نظر مردم نیست و مردم خصوصی شدن کالای عمومی مانند بهداشت و آموزش را به اجبار سیاست‌های دولت قبول می‌کنند.

‌اقتصاد نفتی و رانتی در ایران چه تاثیری بر رفتار مردم کشورمان در مواجهه با پیشنهاد انصراف از یارانه دارد؟
سوال به موقعی کردید. همین اثری را که اقتصاد نفتی بر روی رفتار مردم گذاشته مردم سوئیس پیش‌بینی کرده بودند. یعنی مردم سوئیس هم اگر یارانه بگیرند چنان روی رفتارهای اقتصادی‌شان تاثیر می‌گذارد که تغییر آن به آسانی ممکن نخواهد شد. البته من اعتقادی ندارم مردم سوئیس از مردم ایران باهوش‌ترند، شاید گرفتن یارانه در شرایط فعلی در ایران خودش یک نوع باهوشی تلقی شود. به علاوه، اگر روندی را که به رای منفی مردم سوئیس منجر شد با دریافت یارانه یا توزیع رانت‌های نفتی در ایران مقایسه کنیم خواهیم دید که این تغییر رفتار قابل پیش‌بینی بوده و در ایران هم در دهه ۵۰ اقتصاددانان هشدار داده بودند. مثلاً اقتصاددانی مانند خانم کروجر که نخستین مقاله در مورد رانت را نوشته، اشاره می‌کند که این از زیرکی کارآفرینان است که دنبال رانت بروند. پس سیاست‌های اقتصادی غلط باعث شده که بر رفتار تاثیر گذاشته و همین باعث شده که تغییر رفتار مردم بسیار مشکل شود. اگر در همان موقع افزایش درآمدهای نفتی ما سازمانی داشتیم که مساله‌ را به رای عمومی می‌گذاشت و اجازه می‌داد محققان و گروه‌های مرجع جامعه عواقب هر نوع رایی را به مردم بگویند و دولت هم فضا را آماده می‌کرد و به رای مردم احترام می‌گذاشت مسلماً اگر مردم اشتباه هم می‌کردند می‌توانستند به سرعت رای خود را پس بگیرند و سیاست‌های صحیح را انتخاب کنند.

‌چرا دریافت یارانه نقدی و حتی وعده آن می‌تواند مردم ایران را به افراد و جریان‌های سیاسی علاقه‌مند کند؟ علت استقبال مردم از دریافت یارانه آن هم به صورت نقدی و مستقیم چیست؟
اولاً تقریباً تمامی سیاستمداران وعده می‌دهند و هیچ کس نیست که به همه قول‌هایش پایبند باشد، برخی نمی‌توانند، برخی را نمی‌گذارند و برخی هم فریب می‌دهند. این ماهیت سیاستمدار است. اما همین وعده‌ها خودش سطح انتظارات را بالا می‌برد و یکی از عوامل رشد دولت رفاهی‌ها شده، چون انجام این وعده‌ها سازمان و تشکیلات می‌خواهد، و وقتی هم که سازمان تشکیل شد راه برگشتی وجود ندارد. اما اینکه چرا مردم فریب می‌خورند یا استقبال می‌کنند دلایل و علل مختلفی دارد و بر اساس نظریات مختلف می‌توان تبیین‌های مختلفی از این مساله‌ انجام داد. اگر کنش‌های افراد را عقلانی بدانیم باید گفت مردم منابعی در اختیار گرفته‌اند و حاضر نیستند تا در عوضش چیزی نگرفته‌اند کنترلش را به دست دولت بدهند و به قول معروف انصراف دهند. دولت هم حاضر نیست خدمت دیگری به جایش بدهد، از این‌رو معامله‌ای صورت نمی‌گیرد. علت دیگر ممکن است این باشد که مردم درک متفاوتی از نابرابری دارند. اگر خوب به نظام‌های رفاهی نگاه کنید می‌بینید ممکن است در یک کشور سیاست‌های آموزشی یا بهداشتی مبتنی بر اصول برابری باشد، اما در کشور دیگری بر اساس حق انتخاب یا آزادی. در ایران به نظر من با کمی مسامحه می‌توان گفت درک مردم از برابری و نابرابری مبتنی بر نظامی است که برابری و مساوات‌گرایی حاکم باشد. پیامد اولیه این درک در سیاستگذاری این می‌شود که اگر به همه بدهید مردم راضی‌ترند تا تنها به یک دسته بدهید. در سوئیس اصلاً این گونه نیست، مردم فکر می‌کنند این چنین برابری منصفانه نیست، چون ممکن است قابلیت‌های فردی در به دست آوردن سهم بیشتری از کیک درآمدی متفاوت باشد. اینگونه جوامع زیادند مثلاً در آمریکا عده زیادی از مردم مخالف بیمه درمانی اوباما هستند چون فکر می‌کنند اگر بیشتر کار کنند و کارآفرین باشند بیشتر به دست می‌آورند. در سوئیس درک مردم مبتنی بر قشربندی باز است، مبتنی بر اینکه افراد می‌توانند جایگاهشان را بر اساس کار و کوشش خودشان تغییر دهند، درک افراد مبتنی بر تمایز است. بسیاری از کشورهای همسایه سوئیس در اروپای مرکزی و به‌ویژه اروپای شمالی طور دیگری فکر می‌کنند و نظام رفاهی‌شان هم مبتنی بر اصل برابری همه در همه چیز است.

‌ریشه‌های تاریخی تصمیم مردم ایران برای مطالبه یارانه نقدی از دولت چیست؟
برخی از محققان ریشه تاریخی درخواست مردم از دولت را به نظام اقتدارگرای ایرانی هم مرتبط می‌کنند. از وقتی که دولت فعال مایشاء شد همه دست‌ها به سمت او دراز شد، او مالک همه چیز بود، حتی سرمایه و سرمایه‌‌دار از دست او در امان نبود و مانع اصلی انباشت سرمایه نیز بود. در این شرایط دولت مالک جان و مال مردم بود و به‌جای اینکه دولت وابسته به مردم شود -‌ به لحاظ اینکه هزینه‌های دولت را مردم تامین می‌کنند- دولت با زور و خودکامگی تعیین‌کننده همه چیز بود. در سال‌های اخیر، به‌ویژه بعد از انقلاب اسلامی دولت گمان می‌کند که باید بر دوش توده‌ها استوار باشد و بدین جهت تمایل دارد منابع درآمدی‌اش را بین همه تقسیم کند. باید توجه کرد استقرار دولت در همه امور از گذشته تا حال، نهادهای طبیعی جامعه مدنی را که خود مردم برای حمایت از خودشان تاسیس می‌کردند رو به زوال برد. مثلاً حمایت از جوانان برای ازدواج چیزی نبوده که بر عهده دولت و نیازمند به صندوق دولتی باشد.

«نه» گفتن مردم سوئیس و «آری» گفتن مردم ایران به یارانه نقدی بر اساس چه پیش‌زمینه‌های فرهنگی انجام شده است؟
اگر آموزش را بخشی از ساختار فرهنگی جامعه بدانیم به نظر من در جامعه‌ای مانند سوئیس بسیاری از عوامل فرهنگی که موجب «نه» به چنین سواری مجانی یا دریافت یارانه نقدی بدون تلاش و کار می‌شود از آموزه‌های اخلاقی در جامعه بیرون می‌آید که در نظام آموزش جامعه درونی می‌شود و خانواده‌ها نیز اینها را در روند اجتماعی شدن به بچه‌ها می‌آموزانند. اگر به تمامی همه‌پرسی‌های سوئیسی‌ها نگاه کنید این را می‌بینید؛ مثلاً رای مثبت به تغییر در قانون محدودیت بر ورود مهاجران، یا رای مثبت به حمایت از اقدامات محیط زیستی. همه اینها نشان می‌دهد نوعی آگاهی به اتخاذ تصمیم‌هایی عاقلانه وجود دارد که به نظام آموزش‌شان برمی‌گردد. آگاهی جامعه از طریق همین آموزش‌هایی که به صورت پنهان در نظام آموزشی‌شان وجود دارد به دست می‌آید. طرز تلقی تمایز و تلاش برای کسب جایگاه بالاتر در جامعه یک ارزش است و نظام آموزشی نیز آن را ترویج می‌کند. البته نباید اینجا سوء‌تفاهم ایجاد شود که مردم سوئیس نابرابری خواه هستند. این طور نیست بلکه اعتقاد آنها را به تلاش و پیشرفت می‌توان این‌طور بازگو کرد که در نتیجه تلاش و کوشش‌های فردی، جامعه برابرتری تولید می‌شود. سوء تفاهم دیگری که باید آن را رفع کنم این است که توزیع یارانه نقدی حتی اگر به بهترین شکل پرداخت شود باز هم به قول یکی از نظریه‌پردازان رفاهی، ممکن است لزوماً به جامعه برابری منجر نشود چون برابری مساوی با دادن یارانه نقدی به‌طور مساوی به افراد نیست. تاونی، یکی از محققان بنام سیاست اجتماعی، معتقد بود جامعه برابر جامعه‌ای است که مردم در آن احساس کنند به یک اجتماع مشترک تعلق دارند؛ اجتماعی که مردم در آن احساس کنند به‌طور آزادانه در اتخاذ تصمیمات سیاسی درباره آینده‌شان مشارکت دارند و هر کسی ارزشی برابر دارد. البته من فکر می‌کنم اگر نابرابری‌های وسیعی در جامعه سوئیس وجود داشت مطمئناً به نحوی دیگر مثلاً دادن یارانه شکاف‌ها را پر می‌کردند اما در این جامعه شکاف‌های طبقاتی آنقدر نیست که این یارانه‌های نقدی را به همه بدهند. در ساختار فرهنگی سوئیسی‌ها نوعی احساس مسوولیت اجتماعی بیشتر جریان دارد و مسوولیت همه چیز بر عهده دولت نیست.

آیا می‌توان با مقایسه رفتار مردم ایران و سوئیس در این مورد خاص، به این نتیجه رسید که دانش اقتصادی مردم ایران کمتر از مردم سوئیس است و ایرانیان از آثار منفی پرداخت یارانه نقدی از سوی دولت به مردم بی‌اطلاع هستند، اما مردم سوئیس از عواقب این موضوع آگاهی دارند؟ اگر بله، علت این ناآگاهی ایرانیان و آگاهی سوئیسی‌ها چیست؟
درست است. آگاهی نقش مهمی در رفتارهای مردم دارد. البته عوامل دیگری هم وجود دارد و ما نمی‌خواهیم همه عوامل را تقلیل بدهیم به عامل آگاهی افراد. مثلاً نظام سیاسی سوئیس پاسخگوتر از بقیه کشورهاست و می‌خواهد حتماً نظر مردم را اجرا کند. اگر مردم رای مثبت می‌دادند و در اجرا به مشکل می‌خوردند، مسوولیتش با خود مردم بود، چرا که مردم هم از تصمیم خوب منتفع می‌شوند و هم از مضراتش ضرر می‌کنند؛ البته در اینجاها گروه‌های مرجع نقش مهمی در آگاهی دارند. مردم به مدیران‌شان گوش می‌کنند، در محافل مذهبی، دانشگاهی و در سطح روشنفکری. ما تازه خبر نهایی آن را شنیده‌ایم، ولی قطعاً پیش از برگزاری رفراندوم آگاه‌سازی رسانه‌ای هم آنجا اتفاق افتاده است. سوئیس حوزه عمومی بسیط دارد و مردم در آنجا قانع شده‌اند که رای به عدم دریافت این نوع یارانه‌ها به نفع‌شان است. این تصمیم‌ها وقتی به اجرا گذاشته می‌شود هم بهتر اجرا می‌شود، چرا که خواست مردم بوده است. همچنین عقل جمعی به هر صورت از عقل فردی بهتر عمل می‌کند. در مقابل در ایران روشنفکران که گروه‌های مرجع جامعه هستند حساسیتی به یارانه و به‌طور کلی سیاست‌های اجتماعی ندارند. اگر با یارانه‌های نقدی ایران مقایسه کنید، این تصمیم بدون اینکه مضرات و منافعش با مردم در سطح روشنفکرها، مقامات دانشگاهی، رادیو و تلویزیون بحث شود، خود دولت قبل به اجرا رساند. درست است که همه محققان این کار را به عنوان تصمیم پوپولیستی اقتصادی تلقی کردند، ولی در نهایت به نفع مردم نشد. برای اینکه پرداخت کردن این پول به این صورت که به همه پرداخت شود، عمل عادلانه‌ای نیست. اصل این ماجرا که باید قیمت‌ها هدفمند شود، درست بود ولی در اجرا چیزی را تغییر نداد. جامعه سوئیس از جامعه ما برتر نیست. اگر همین الان هم بگویند برای قطع یا دریافت یارانه رفراندوم برگزار شود و محققان بتوانند در رسانه‌ها آزادانه با مردم بحث کنند، قطعاً نتیجه بهتری حاصل خواهد شد. ما نباید مردم را تنها موقعی خبر کنیم که به آنها بگوییم مدارکتان را بیاورید و ثبت نام کنید. بلکه باید مشکلات را در حوزه عمومی با مردم مطرح کرد و راه را از خود آنها خواست. مثلاً در مورد یارانه‌ها و پرداخت‌هایی مانند حقوق بیکاری، اگر در آمریکا کسی پولی را بگیرد که حقش نیست، انگ می‌خورد. آنقدر انگ می‌زنند که بعضی هم که شایسته‌اند کمک‌های حمایتی دولت را بگیرند، از ترس این انگ‌ها برای دریافت مستمری اقدام نمی‌کنند. همان‌که قبلاً در جامعه خودمان می‌گفتیم با سیلی صورتش را سرخ نگه داشته است. اما در جامعه ما کسی که میلیون‌ها تومان هم حقوق دارد، یارانه درخواست می‌کند و می‌گوید این حق ماست. اگر من به عنوان استاد دانشگاه بگویم یارانه نگرفته‌ام، می‌گویند این آنقدر ثروت دارد که یارانه نگرفته است، به جای اینکه در نظرشان تحسین‌برانگیز باشد. اینها ویژگی‌های جامعه ایرانی است که اگر تجربیات سایر کشورها را ببینیم، می‌توانیم به وضع خودمان هم آگاه شویم. باید این حرف‌ها در حوزه عمومی مطرح شود.

منبع : تجارت فردا

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - جزئیات توافق ایران با شرکت بوئینگ حاکی از خرید 20 میلیارد دلاری ایران از این هواپیماساز معتبر آمریکایی است. جدیدترین اطلاعات به‌دست آمده نشان می‌دهد ایران خواستار خرید 80 فروند هواپیمای بوئینگ و اجاره 29 هواپیما با قابلیت پشتیبانی این شرکت است. یک مقام ارشد بوئینگ در این زمینه اعلام کرده است: «فروش جت‌های مسافربری به ایران بخشی از مذاکرات مربوط به توافق هسته‌ای بوده است.» در همین زمینه تحلیل منابع خارجی حاکی از این است که دولت اوباما قصد دارد امکان برگشت‌پذیری قراردادهای مربوط به توافق هسته‌ای با ایران را از دولت بعدی آمریکا سلب کند.

 به گزارش گروه صنعت و معدن روزنامه دنیای اقتصاد برنامه ایران برای نوسازی ناوگان هوایی این روزها علاوه بر رسانه‌های داخلی در کانون توجه خارجی‌ها نیز قرار گرفته است. روز گذشته خبرگزاری رویترز جزئیات تفاهم‌نامه ایران با شرکت بوئینگ آمریکا را منتشر کرد. همچنین بلومبرگ نیز در گزارشی تحلیلی انگیزه ایران از خرید قریب به 230 فروند هواپیمای جدید را واکاوی کرده و معتقد است: «سفارش مدل‌های جدید هواپیما، ایران‌ایر را به شرکتی در حد و اندازه جهانی تبدیل خواهد کرد.» بر اساس گزارشی که خبرگزاری رویترز منتشر کرده، ایران برای خرید 109 فروند هواپیمای کوچک و بزرگ به ارزش 37/ 20 میلیارد دلار با بوئینگ به توافق رسیده است. پیش از این شرکت هواپیمایی ایران، قطعی بودن تفاهم‌نامه خرید هواپیما از بوئینگ را تایید و اعلام کرد که سفارش خرید ایران نسل جدید خانواده بوئینگ 737 و سری بوئینگ 777 است. با این حال در مورد جزئیات بیشتر این تفاهم‌نامه رویترز به نقل از یک مقام آگاه از مقامات ارشد ایران نوشت: ارزش این توافق براساس لیست قیمتی است که هم به‌صورت فروش مستقیم و هم به‌صورت اجاره است. این توافق شامل ۸۰ فروند هواپیما به ارزش حدود 6/ 17 میلیارد است که مستقیما توسط بوئینگ فروخته خواهد شد. از این ۸۰ هواپیما، ۳۴ جت پهن پیکر است که ۱۵ فروند آن مدل ER ۳۰۰-۷۷۷ و 15 فروند دیگر نیز مدل ۹-۷۷۷ و چهار فروند هم مدل ۸-۷۴۷ است.

همچنین ۴۶ فروند باقی‌مانده نیز جت‌های باریک‌پیکر را تشکیل می‌دهد که ۴۰ فروند آن مدل جدید MAX ۷۳۷ و ۶ فروند آن مدل NG ۷۳۷ است. تحویل هواپیماهای خریداری شده قرار است از سال 2017 شروع و تا 2025 ادامه پیدا کند. در همین حال، شرکت بوئینگ ترتیبات لازم را برای ایران‌ایر فراهم می‌کند تا ۲۹ فروند هواپیمای مدل NG ۷۳۷ را از طریق اجاره تهیه کند. به نوشته رویترز، سخنگوی بوئینگ از اظهارنظر در این رابطه خودداری کرد. پیش از این شرکت بوئینگ در ایمیلی نوشته بود: «در پی مجوز دولت آمریکا، با مقامات هواپیمایی ایران در مورد فروش احتمالی هواپیماهای مسافربری و خدمات مذاکره کردیم. ما جزئیات مذاکراتی را که با مشتریانمان داریم، فاش نمی‌کنیم و رویه استاندارد ما این است که اعلام توافق‌های به‌دست آمده را به‌عهده مشتریانمان می‌گذاریم.» با این حال پایگاه اینترنتی دی‌هیل به نقل از معاون رئیس شرکت بوئینگ نوشته است: فروش جت‌های مسافربری به ایران بخشی از مذاکرات مربوط به توافق هسته‌ای بوده است.

شرکت بوئینگ روز پنج‌شنبه گذشته از معامله با ایران دفاع کرد و به دو نماینده ارشد جمهوری‌خواه نگران مجلس نمایندگان آمریکا در زمینه توافق با ایران توضیح داده است. این دو نماینده از قرارداد بوئینگ با ایران اظهار نگرانی کردند و گفته بودند: برنامه بوئینگ برای فروش هواپیما به ایران می‌تواند امنیت ملی ایالات متحده را تهدید کند.

تیموتی کیتینگ، معاون رئیس شرکت بوئینگ در امور عملیات‌های دولتی خطاب به جب هنسارلینگ، رئیس کمیته خدمات مالی مجلس نمایندگان آمریکا و پیتر روسکام، دیگر نماینده جمهوری‌خواه گفت که کنگره به خوبی آگاه است که فروش جت‌های مسافربری به ایران بخشی از مذاکرات مربوط به توافق هسته‌ای بوده است. کیتینگ در پاسخ به نامه این دو نماینده جمهوری خواه گفت: «در مشورت‌ها (با دولت آمریکا) برای ما روشن شده که توانایی تامین نیازهای ایرلاین‌های ایرانی به هواپیماهای مسافربری توسط شرکت‌های آمریکایی و اروپایی برای جایگزینی با ناوگان فرسوده آنها موضوعی کلیدی و اساسی در دستیابی به توافق (هسته ای) بوده است.»

بوئینگ که روز امضای تفاهم‌نامه با ایران را به‌صورت رسمی اعلام کرد، گفته پس از اطمینان از عمل کردن ایران به تعهدات هسته‌ای‌اش درباره این تفاهم مذاکره کرده است. کیتینگ در عین حال تاکید کرده که اگر دولت آمریکا هرگونه تغییری در روابط خود با ایران بدهد، بوئینگ این تغییرات را در فعالیت‌های تجاری خود اعمال خواهد کرد.

 تحلیل بلومبرگ از خریدهای ایران

جزئیات توافق ایران با بوئینگ آمریکا در حالی منتشر شده که بلومبرگ نیز در گزارشی این توافق را تحلیل کرده است. بلومبرگ طی گزارشی نوشت: امضای قرارداد خرید 109 فروند هواپیما از شرکت بوئینگ، 5 ماه پس از قرارداد خرید 118 فروند هواپیما از شرکت ایرباس نشان دهنده میزان بلندپروازی شرکت ایران‌ایر برای تبدیل مجدد به یک شرکت هوایی تراز اول بین‌المللی و تبدیل شدن ایران به هاب منطقه است. خرید نزدیک به 230 فروند هواپیما توسط شرکت ایران‌ایر، برابر با سه‌چهارم کل ناوگان هوایی شرکت «بریتیش ایرویز» و بزرگتر از ناوگان هوایی شرکت اتحاد ایرویز ابوظبی است.

بلومبرگ در ادامه گزارش تاکید کرد: هرچند با توجه به موانع جدی پیش روی قرارداد منعقده با شرکت آمریکایی بوئینگ، هنوز مشخص نیست که آیا ایران ایر خواهد توانست همه هواپیماهای مشخص شده در قرارداد را تحویل بگیرد یا نه، اما ورود مدل‌های جدیدی نظیر ایرباس‌های ‌ای 380 دو طبقه و بوئینگ‌های 777 به ناوگان حمل و نقل هوایی ایران ایر، این شرکت را به یک شرکت در حد و اندازه‌های جهانی تبدیل خواهد کرد. جان استریکلند، تحلیلگر مسائل هوانوردی در موسسه جی ال اس در لندن گفت: «شکی نیست که آنها می‌خواهند با شرکت‌هایی نظیر امارات و اتحاد رقابت کنند. ناظران شک داشتند که شرکت‌های هوایی حاشیه خلیج فارس بتوانند هواپیماهای خود را پر کنند، اما آنها این کار را انجام داده‌اند. در این میان، ایران بازار هوایی بزرگتری طی سال‌های گذشته داشت که تحریم‌ها مانع از توسعه آن می‌شد.»

وی افزود: اکثر هواپیماهای سفارش داده شده، احتمالا جایگزین هواپیماهای قدیمی‌ خواهند شد که باید سال‌ها قبل بازنشسته می‌شدند. سفارش هواپیماهای پهن پیکر از سوی ایران‌ایر به‌طور ویژه چشمگیر است. این شرکت قرار است در سال‌های آینده با هواپیماهای 777، 425 نفره؛ 747، 467 نفره و ای380، 525 نفره پرواز کند. با تحویل 12 فروند هواپیمای سوپرجامبو به ایران ایر، تعداد هواپیماهای غول‌پیکر این شرکت با تعداد هواپیماهای غول‌پیکر شرکت‌های بزرگ هوایی جهان نظیر بریتیش ایرویز و ایرفرانس برابری خواهد کرد. به علاوه، ایران ایر قصد دارد 16 فروند هواپیمای ایرباس ‌ای 350-1000 اس تحویل بگیرد که بزرگترین نوع هواپیما در بین جدیدترین مدل‌های دو راهرویی شرکت ایرباس است که قادر به حمل 366 مسافر است. ایران همچنین برای مسیرهای کوتاه‌تر 45 فروند هواپیمای‌ ای‌330 پهن پیکر سفارش داده است.

ایران‌ایر که در حال حاضر با هواپیماهای قدیمی نظیر ایرباس ‌ای 330 و فوکر ان وی 100 پرواز می‌کند، 45 فروند هواپیمای ای 320 تک راهرویی هم سفارش داده است. این شرکت نگفته که چرا هم هواپیمای تک راهرویی و هم دو راهرویی سفارش داده، در حالی که شرکت‌های هوایی معمولا برای کاهش هزینه‌ها یکی از این نوع هواپیما را خریداری می‌کنند.

براساس تحلیل بلومبرگ، هرچند ایران بارها اعلام کرده که با لغو تحریم‌ها قصد دارد هواپیمای مورد نیاز برای جابه‌جایی 80 میلیون نفر ایرانی ساکن ایران و 5 میلیون ایرانی خارج از کشور را جابه‌جا کند، اما خرید احتمالی 120 فروند هواپیمای پهن پیکر نشان می‌دهد که این کشور احتمالا اهداف دیگری را نیز در سر دارد. یکی از این هدف‌ها احتمالا می‌تواند تبدیل ایران به یک هاب هوایی باشد که در آن مسافران سفرهای بین قاره‌ای پروازهای خود را تعویض می‌کنند. تهران دارای مزیت‌های جغرافیایی قابل توجهی از جمله قرار گرفتن در نقطه اتصال بین اروپا، آسیا، آفریقا و خاورمیانه است و اکثر پروازها به مقصد کشورهای آمریکایی نیز از این مسیر عبور می‌کنند.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- آمار کیفیت خودروهای داخلی در حالی پس از مدت‌ها تعلیق، دوباره اعلام شد که طی آن، تنها پنج محصول موفق به کسب سه ستاره کیفی از پنج ستاره شدند.

به گزارش شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران 32 خودرو داخلی تحت ارزیابی کیفی قرار گرفته و در پنج گروه قیمتی شامل زیر 25 میلیون تومان، 25 تا 50 میلیون، 50 تا 75 میلیون، 75 تا 100 میلیون و بالاتر از 100 میلیون تومان دسته بندی شده‌اند.

بر این اساس، سوزوکی گرندویتارا در دسته بالای 100 میلیون، سراتو در دسته 75 تا 100، جک J5 در دسته 50 تا 75، تندر اتومات در گروه 25 تا 50 میلیون و پراید 132 در دسته زیر 25 میلیون تومان، در صدر نشسته‌اند. در مجموع اما سوزوکی گرندویتارا، تندر-90 (در تمام مدل‌ها)، رانا، سراتو و مزدا3 تنها خودروهایی هستد که توانسته‌اند سه ستاره کیفی را کسب کنند و سایر خودروها تنها دو یا یک ستاره دارند.

اما شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد در شرایطی گزارش کیفی خودروها را پس از ماه‌ها تاخیر، رسما اعلام کرده که تا مدت‌ها به دلیل مخالفت وزارت صنعت، معدن و تجارت، اجازه انتشار این گزارش را نداشت. هرچه هست، در روش جدید ارزیابی، دیگر خبری از اطلاعات مربوط به نمرات منفی نیست و این موضوع به‌نوعی از ناقص بودن آمار مربوطه حکایت دارد. این شرکت در گذشته با ارزیابی کیفی خودروها در 9‌معیار مختلف، عددی را به‌عنوان «مجموع نمرات منفی» برای هر خودرو اعلام می‌کرد و این «عدد» نشان‌دهنده سطح کیفی بود. بر این اساس، هر خودرویی که نمره منفی کمتری دریافت می‌کرد، طبعا از کیفیت بالاتری برخوردار بود و هرچه نمره موردنظر بالا می‌رفت، نشان از پایین بودن کیفیت خودروها داشت. این در شرایطی است که شرکت بازرسی در شکل جدید ارزیابی خود، خودروهای داخلی را با توجه به دریافت «ستاره» طبقه‌بندی می‌کند، به این معنی که هرچه کیفیت بالاتر باشد، خودروها ستاره بیشتری دریافت خواهند کرد.

از قرار معلوم، کف کیفیت در روش جدید ارزیابی، دریافت یک ستاره است و سقف آن نیز پنج ستاره. به‌عبارت بهتر، خودرویی که یک ستاره دریافت می‌کند، دارای پایین‌ترین سطح کیفی است و آنکه موفق به کسب پنج ستاره می‌شود، بالاترین کیفیت را دارد. طبعا خودروهایی نیز که چهار،سه و دو ستاره دریافت می‌کنند، به ترتیب از کیفیت بالاتری برخوردارند. این در حالی است که طی دو گزارش اعلامی از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت، هنوز هیچ کدام از خودروهای داخلی نتوانسته‌اند بیش از سه ستاره دریافت کنند. هرچند شرکت بازرسی کیفیت و وزارت صنعت دقیقا مشخص نکرده‌اند که مبنای این ستاره‌ها چیست و جزئیات ارزیابی کیفی خودروها چه تغییری در مقایسه با گذشته کرده است، با این حال به‌نظر می‌رسد معیارهای سختگیرانه جهانی برای کیفیت خودروها لحاظ شده و از همین رو به جز تندر پارس‌خودرو، سایر خودروها نتوانسته‌اند از «سه ستاره» رد شوند.

هرچه هست، در گروه خودروهای بالای 100 میلیون تومان، تنها دو محصول یعنی ویتارا و مزدا3 به چشم می‌آیند که هر دو موفق به کسب سه ستاره کیفی شده‌اند. همچنین در گروه خودروهای 75 تا 100 میلیون تومان نیز تنها سراتو و جک S5 به چشم می‌آیند و در این بین، سراتو صاحب سه ستاره شده و جک نیز تنها یک ستاره به دست آورده است. جک طی یک سال گذشته با استقبال خوبی از سوی مشتریان روبه‌رو شد، با این حال کسب تنها یک ستاره کیفی، تردیدهایی را در مورد کیفیت این محصول به‌وجود می‌آورد. این خودرو چینی البته مدلی سواری به نام J5 نیز دارد که توانسته کارنامه کیفی بهتری را از خود به جا بگذارد. جک J5 که در گروه خودروهای 50 تا 75 میلیون تومان قرار دارد، موفق به کسب دو ستاره کیفی شده تا در کنار برلیانس H330 پارس خودرو (دیگر عضو این گروه) قرار بگیرد. برلیانس خودرو چینی نسبتا جدید پارس خودرو به شمار می‌رود و اگرچه مدلی سایپایی نیز دارد، اما نام آن در جمع خودروهای تحت ارزیابی به چشم نمی‌آید.

در این گروه که کلا در اشغال چینی‌ها قرار دارد، ام وی ام مدل 550 نیز عضو است که توانسته تنها یک ستاره برای خود دست و پا کند. البته ام‌وی‌ام X33 جدید و لیفان X60 نیز اوضاع بهتری نداشته و آنها نیز موفق به کسب فقط یک ستاره کیفی از بازرسان شرکت بازرسی شده‌اند. اما در گروه خودروهای 25 تا 50 میلیون تومان که دارای بیشترین عضو است، تندر-90‌ها آقایی می‌کنند، چه آنکه برای هر چهار مدل این محصول، سه ستاره کیفی ثبت شده است.

بر این اساس، تندر-90 اتومات در صدر قرار دارد و سایر تندرها نیز رده‌های بعدی را به خود اختصاص داده‌اند. طبق جدول کیفی ارائه شده، تندر ایران خودرو، پارس‌تندر و تندر پارس خودرو توانسته‌اند رده‌های دوم تا چهارم گروه تحت بررسی را به خود اختصاص دهند. پس از تندر-90‌ها اما این رانا است که توانسته با کسب سه ستاره کیفی، ایران خودرویی‌ها را سورپرایز کند. رانا که در گذشته حرف و حدیث‌هایی در مورد کیفیت آن وجود داشت، در گزارش جدید شرکت بازرسی موفق به کسب سه ستاره کیفی شده تا خود را در کنار امثال ویتارا و تندر ببیند.

از رانا که بگذریم، در رده‌های بعدی با خودروهایی به نام ام‌ وی ‌ام 315 جدید، پژو 206‌هاچ بک و 206 صندوقدار و دنا روبه‌رو می‌شویم که همه آنها موفق به کسب تنها دو ستاره کیفی شده‌اند. این در شرایطی است که سایر خودروهای این گروه شامل سمند، پژو 405، پارس و تیبا2، فقط یک ستاره کیفی به دست آورده‌اند.

سری هم اما به گروه خودروهای زیر 25 میلیون تومان بزنیم، گروهی که تیبا و چهار مدل پراید را در خود جای داده است. پرایدهای این گروه را مدل‌های 132،111 و 131 (در دو مدل سایپایی و پارس خودرویی) تشکیل داده‌اند که از آنها به‌عنوان ارزان‌ترین خودروهای کشور یاد می‌شود. همچنین تیبای صندوقدار نیز که عضو این گروه است، پس از پراید، کمترین قیمت را در بازار خودرو کشور دارد. طبق اعلام شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران، هر پنج عضو گروه خودروهای زیر 25 میلیون تومان، جزو تک ستاره‌ها به شمار می‌روند و کیفیت‌شان چندان تعریفی ندارد.

منبع : دنیای اقتصاد

پیشخوان

آخرین اخبار