متخصص برق و مخابرات باشی و دکترای این رشته صد در صد فنی را هم داشته باشی اما از عشق و دغدغه های زندگی سخن بگویی!! به نظر شما عجیب نیست؟

« من گمان می کنم هر انسانی، گم کرده ایی در درون خود دارد!» این را دکتر مهسا بازرگانی می گوید! شاید مهسا بازرگانی و صدها و حتی هزاران مهساهای دیگر در این مرز و بوم نه در برون که در درون شان به دنبال یافتن گم شده خود باشند.

و چه زیبا این دکتر برق و مخابرات! این گم شده مهساها را پیدا کرده است، آنجا که می گوید: «اما من معتقدم در درون هر انسانی شاهکارهای متعددی در انتظار شکوفایی اند و اینکه چقدر جسور باشیم و چقدر خود را در معرض چالش ها قرار دهیم بخشی از وجود ما که شاید سالها در ما پنهان بوده، بیدار می شود»

این مهندس نغمه سرا که در پی یافتن رشته سیم های بی انتهای برق و تلفن به رشته تارهای عشق و دغدغه های زندگی رسیده است، بیداری وجود خود را این گونه توصیف می کند: « من گم کرده ام را گاه گاه می بینم⸲ او کسی نیست جز من! آن منی که گاه بسیار به من نزدیک است و گاه سراسیمه به دنبالش می گردم.»

گفت و گوی همزیستی را با مهسا بازرگانی، این مهندس شاعر که اصالتا اهل لار (جنوب استان فارس) و ساکن جزیره قشم  و دارای مدرک دکتری برق و مخابرات⸲ مدرس دانشگاه و موسس یک مهدکودک و پیش دبستانی نیز است را باهم می خوانیم:

 

رشته تحصیلی شما ارتباطی با شعر ندارد چگونه با این تفاوت ها هماهنگ شده اید؟

بله⸲ رشته تحصیلی و شغل من ارتباطی  با دنیای هنر ندارد اما من معتقدم در درون هر انسانی شاهکارهای متعددی در انتظار شکوفایی اند و اینکه چقدر جسور باشیم و چقدر خود را در معرض چالش ها قرار دهیم بخشی از وجود ما که شاید سالها در ما پنهان بوده بیدار می­شود بنابراین بااین دیدگاه⸲ تک بعدی بودن را نمی­پسندم.

 موضوعات و مضامین شعر شما کدام است و هدف شما از پرداختن به این موضوعات چیست؟

خنیاگری که سکوت می­سراید مجموعه ایی از اشعار و دلنوشته هایی ست با مضامین جستجوی خویشتن⸲ عشق و دغدغه های زندگی که توسط انتشارات پرسرخ قشم به چاپ رسیده است.

من گمان می­کنم هر انسانی گم­کرده ایی در درون خود دارد!

من گم کرده ام را گاه گاه می­بینم⸲ او کسی نیست جز من! آن منی که گاه بسیار به من نزدیک است و گاه سراسیمه به دنبالش می­گردم.

اشعار آغازین این کتاب را در پیرامون جستجوی خویشتن خویش در لحظه آن! همان گاه گاهی که دیدمش و گاهی که در پی اش بودم سرودم.

و در ادامه اشعار و دلنوشته هایی ست با مضامین عشق و دغدغه های زندگی.

و هدف از پرداختن به این موضوعات را شاید بدین گونه بهتر بتوانم بیان کنم:

پروانه باشی یا عقاب فرقی نمی کند!

پروازت عاریتی ست

بال بسته که شوی اسیر زمینی

پر داریﹸ پرواز نمی کنی

آنقدر نمی پری که پریدن از سرت می­پرد!

به نظر من توانمندی انسان بی انتهاست⸲ اما آنچه انسان را توانمند می کند باور بی انتهایست!  وشاید گاهی پروانه ایی که خویشتن خویش را یافته است⸲ اوج بالاتر از عقابی داشته باشد که پا در گل مانده!

 لطفا بفرمایید از چه زمانی وارد عالم شعر و شاعری شدید؟

من در یک خانواده فرهنگی و آشنا با شعر و موسیقی به دنیا آمدم و به گمانم زندگی آواز است⸲ زندگی موسیقی ست و هنر برای من همیشه جای امنی برای رفع خستگی­ها بوده است. از کودکی نشانه هایی در خود می­دیدم و همیشه علاقمند به نوشتن بودم و این علاقه همراه با من بزرگ می­شد.

 چه شد که به این نتیجه رسیدید که سروده های تان را چاپ کنید؟

قبل از پاسخگویی به این پرسش باید بگویم که باور غلطی در اکثریت جامعه وجود دارد که باید صبر کرد تا به کمال رسید⸲ اما این معیار را چه کسی تعیین می­کند ؟ و کمال نهایی کجاست؟ در دنیایی که همه چیز نسبی ست!

به نظر من برای هر خوبی⸲ خوبتری هم هست پس اگر بخواهیم منتظر بمانیم⸲ آن کمال مطلق هرگز نمی رسد

بنابراین وقتی که متوجه شدم اشعار و دلنوشته هایم برای خودم و خیلی از دوستداران شعردلنشین است تصمیم گرفتم که چاپ کنم چراکه من در زندگی شخصی شعاری دارم که در مصرف زندگی صرفه­جویی نکنیم! زندگی را باید بطور کامل مصرف کرد و در طول مسیر رشد کرد.

تا اینجای کار از خودم راضی هستم و البته می­دانم که دنیای هنر انتها ندارد و راهی طولانی در پیش دارم⸲ متوقف نمی­شوم و قطعا تلاش و ممارست در جهت بهتر شدن خواهم داشت.

و این مجموعه را به هنردوستان عزیز تقدیم می­کنم به این امید که در خوب­تر شدن حالشان سهم کوچکی داشته باشم.

 شاعر مورد علاقه تان کیست؟

پاسخ به این سوال آن هم در کشوری مثل ایران که به شعر و شاعری شهرت دارد کار بسیار دشواری است و نام بردن از یک یا دو نفر قطعا کم لطفی در حق دیگر شاعران است! آثار ارزشمند بسیاری از شاعران مختلف داریم که یکی از یکی زیباترند و در واقع من به اشعار کلاسیک یا شعر نو و یا هر قطعه هنری که روح من را درگیر خود کند و به آن دچار شوم⸲ علاقمندم.

 قالب شعری شما کدام است شعر کلاسیک یا نو؟

 ارادت خاصی به ادبیات کهن و شعر کلاسیک دارم و چند غزل هم در دفترچه شعری خود دارم اما با شعر نو راحت ­تر و بهتر می توانم بیان کنم و مجوعه خنیاگری که سکوت می­سراید بر پایه شعر نو و دلنوشته می­باشد.

 دو نمونه از اشعارتان را بفرمایید

(1)

در کوچه های ذهن خود گمگشته پرسه می­زدم

همچون غباری دست باد

می­رفتمﹸ می­آمدم بی سر میان همهمه

من بودمﹸ صد پاره تن⸲ سرگشته نعره می­زدم

ترسیده بودم از منی کزمن نشانی هم نداشت

من­ها همه تنها ولی⸲ زنجیر در هم می­زدم

گاه از میان ازدحام نجوایی از دور می­رسید چون حلقه ایی جدا شده

تا می­رسیدم من به او⸲ از سوی دیگر می­رسید

آینه هم نقشی نداشت⸲ تصویری خالی از همه

منقوشی از ابهام من

بر خویشتن چنگ می ­زدم

من در پی من بودمﹸ شوریده فریاد می­ زدم من را کجا پیدا کنم؟

سنگی زدم بر آینه!

سنگی زدم بر آینه زنگار در من داد زد

من­ها همه تنها تویی! معنی کجا پیدا کنم!؟

(2)

در من⸲ منی افسونگر است

خنیاگری که سکوت می­سراید

و عشق⸲ افسانه گم شده ایست که در رویا بیدار استﹸ در بیداری پنهان!

به گمانم همه مردم بیدار شده ی شهر روزی

قاصدی شوم خوابشان دزدیده

من هنوز در خوابم

و من آنقدر ثانیه ها را می­سرایم تا که آغاز شود روز ازل!

و خیال اندیشی مست بدمد در صور سکوت

و همه گم­شدگان سخت بخوابند اینبار

تا که افسانه عشق زنده شود!

 

( کتاب ویل: زندگی نامه ویل اسمیت بازیگر هالیوود به قلم خودش و مارک منسن _ ترجمه محمد رضا شفاهی)

چهار کارتن کتاب برایمان رسیده و توی دفترمون کنار صندلی ام،  پشت سرهم چیده شده اند، حس می کنم با اخم و ناراحتی منتظراند و برای ثبت شدن توی سیستم خیلی عجله دارند تا بعد از آن، راهی  قفسه ها شوند. این عجله آنها خود به خود در من استرس ایجاد می کند. نا گفته نماند یکی از سخت ترین کارهای خانه کتاب از نظر من ثبت اجناس توی سیستم است. گرچه کاملا به این کار مسلطم اما از نظرم کار طاقت فرسا و خسته کننده ایست. به خصوص ثبت کتاب ها.

باید تک تک کتاب ها قبل از ثبت، از نظر قیمت و نوع ثبت چک شوند.  ثبت کتاب ها همیشه به کندی انجام می شود چون هر کارتن کتاب ممکن است  شامل ۶۰ جلد کتاب با موضوعات مختلف باشد.

وقتی کارتن کتاب های زیادی به دست مان می رسد غر زدن های من هم شروع می شود  اما چاره ای نیست، آش کشک خاله ام است بخورم پایم  است نخورم پایم است.

تا اینکه چند وقت پیش کتاب زندگی نامه ویل اسمیت را خواندم. به جرات می توانم بگویم یکی از بهترین کتاب هایی است که تا به حال خوانده ام. اولین بار بود که کتاب مرا انتخاب کرد. ویل اسمیت، هنرپیشه سیاه پوست هالیوود و یکی از بهترین و تاثیر گذارترین هنرپیشه های جهان است

اول کتاب با خاطره زیبایی از نه سالگی ویل شروع می شود. پدر ویل چندین سال در ارتش آمریکا خدمت کرده به همین خاطر دیدگاه های متفاوتی نسبت به زندگی دارد. پدردیوار جلوی مغازه اش را خراب می کند و از ویل و برادرش می خواهد که با کمک هم دیوار جدیدی بسازند.

آن ها روزها و شب ها پی در پی کار می کنند. ملات درست می کنند آجر می چینند ولی انگار نه دیوار بلندتر می شود و نه کارشان تمام.

چند ماهی می گذرد تابستان گرم می رود و زمستان می آید اما انگار دیوار محکم سر جای خود ایستاده  و تمام نمی شود

تا اینکه ویل به نتیجه عجیبی می رسد.

می فهمد چون روی دیوار تمرکز کرده و به آن فکر می کند مساله برایش بغرنج و سخت می شود

او باید به آجرها فکر کند و فقط سعی کند آجرها را درست و مرتب بچیند.

بعد از اینکه دیدگاهش را تغییر داد در کمترین زمان دیوار تمام می شود و به ارتفاع دلخواهش رسید. پدرش را با خوشحالی صدا می کند تا پایان کار دیوار را ببیند و خوشحال شود. اما پدر در حالی که چشم به دیواردوخته است خطاب به آن دو می گوید: «حالا هیچ وقت بهم نگین کاری هست که از پسش بر نمی آین»

 ویل می فهمد که تفاوت میان کاری که ناممکن به نظر می رسد و کاری که انجام پذیر است در نحوه نگرش است

هر کارتن جنس هم  یک دیوار است

فرقی نمی کند کتاب باشد یا اسباب بازی یا غیره ... 

وقتی چندین کارتن بود که باید ثبت می کردم فقط به ثبتشان فکر کردم نه به تعداد اجناس. خلاف گذشته حتی دیگر کارتن ها رو از نظر این که چقدر مانده تا اجناس داخلش تمام بشود هم چک نمی کنم

اگر بخواهیم عمیق تر فکر کنیم کل زندگی یک دیوار است. و تنها کار ما این است که هر روز صبح بلند شویم سیمان ها را مخلوط کنیم و آجر دیگری بچینیم فرقی ندارد که چه اتفاقی برایت می افتد همیشه آجر دیگری جلویت هست که آماده چیده شدن است .

تنها سوال مهم این است که آیا بلند می شوی تا آجر را سر جایش بگذاری؟

هاجر مظاهری

فریبا نیک‌نام، هدفش از نوشتن کتاب «ضرب‌المثل‌های زبان اچمی» را جلوگیری از فراموشی این زبان بومی که  در گستره پهناوری از کشور ما (جنوب فارس، غرب هرمزگان و شرق بوشهر و همچنین در میان جوامع مهاجر ایرانی کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس)استفاده می‌شود، می داند و می گوید: همواره یکی از دغدغه‌های من، زبان و فرهنگ بومی و حفظ و نگهداری عناصر این فرهنگ و انتقال آن به نسل‌های بعد بوده و هست.

این نویسنده با اشاره به اینکه فرهنگ بومی و شاخصه های آن در نقاط مختلف کشور به تدریج جایگاه خود را از دست داده و رو به فراموشی می‌روند، می افزاید: به همین دلیل وظیفه خود دانستم با توجه به حوزه پژوهشی و توانایی‌های خود درباره این زبان، گوشه‌ای از آن را برای جلوگیری از فراموشی آن گردآوری کنم.

این کارشناس ارشد ایرانشناسی با گرایش فرهنگ مردم، معتقد است که افزایش کتابخوانی در جامعه موجب تقویت فرهنگ  بومی  و تاثیرپذیری آگاهانه مردم از فرهنگ دیگری می شود.

نیکنام تصریح می کند: مطالعه و کتابخوانی افراد باعث خواهد شد علم و آگاهی در جامعه ژرفای بیشتری داشته و خرد جمعی مردم را به سوی دست یافتن به چرایی و دلایل سوق دهد و باورهای عوامانه از اهمیت کمتری برخوردار باشند.

این نویسنده درباره فضای مجازی و رابطه آن با سطح آگاهی مردم  نیز نظر جالبی دارد و می گوید: امروزه به مدد فضای مجازی، اطلاعاتی سطحی و ناچیز از هر موضوعی در اختیار مردم قرار گرفته است که باعث شده، افراد به این باور برسند که آگاهی‌شان از موضوعات مختلف بسیار کامل و جامع است.

مشروح گفت و گوی همزیستی با فریبا نیکنام را که کتابش با عنوان «ضرب المثل های زبان اچمی» طی مراسمی در قشم رونمایی شد، با هم می خوانیم:

اشاره: نویسنده کتاب « محکومیت قلب ها » می گوید: کتاب من روایت تضاد عاشقانه ها در دو عصر با نگرش های متفاوت است. میترا عیسوند عشق را نیروی شروع هرکاری می داند و معتقد است که با نوشتن این کتاب، تلاش کرده روحی را که از کلمات گرفته شده، در قالب فصل بندی جدید به ادبیات و جامعه برگرداند.

این نویسنده با انتقاد از مشکلات حوزه نشر کتاب هم می گوید: اگر مولف بخواهد به تنهایی برنامه ریزی و فعالیتی در ادامه روند انتشار کتابش داشته باشد، این حق از مولف گرفته می شود و حقوق مادی و معنوی صاحب اثر به کل زیر سوال می رود.

به گفته عیسوند با برنامه ریزی و مدیریت صحیح می توان راه بروز و پیشرفت در همه ی زمینه ها و بسترها را فراهم کرد و در این مسیر نظرات، پیشنهادات و انتقادات ناشران، اندیشمندان، نویسندگان و سایر اهالی قلم و اندیشه بسیار کارساز خواهد بود.

این نویسنده، تفکر خلاقانه و نقادانه را حاصل کتابخوانی افراد و ظهور الگوهای ناصحیح و ورود خرافات و گمراهی به جامعه در کنار سوء مدیریت و ضعف در کارکرد و بی کفایتی را از نتایج دوری افراد جامعه از مطالعه و کتابخوانی دانسته و می گوید: من همیشه درحال یاد گرفتن از خانواده، دوستان، جامعه وهر چیزی که انسان را به تفکر وا می دارد، هستم.

گفت وگوی همزیستی را با این نویسنده که کتابش تحت عنوان « محکومیت قلب ها » طی مراسمی در قشم رونمایی شد با هم می خوانیم:

 

■ کتاب « محکومیت قلب ها » را از نظر محتوا لطفا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون و ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما باشد.

کتاب محکومیت قلب ها روایت تضاد عاشقانه ها در دو عصر با نگرش های متفاوت است و در این میان، دغدغه های اجتماعی نیز نویسنده داشته است. 

■ انگیزه و هدف شما برای نوشتن این اثر چه بوده است؟ غیر از اهداف معنوی و فرهنگی آیا امیدی به جنبه مادی و تجاری این اثر هم داشتید؟ چرا؟ لطفا مفصل توضیح بدهید.

نیروی شروع هر کاری عشق است. غیر از آن، خلاءهایی را احساس کردم که کمتر پرداخته شده و من تلاش کردم روحی که از کلمات گرفته شده را در قالب فصل بندی جدید به ادبیات و جامعه برگردانم. ابتدا نویسندگی را به عنوان یک گزینه کاری هم درنظر گرفتم، اما پیشکسوتان این عرصه از آینده ی روشنی از آن خبر نمی دادند. 

■ برای تولید این اثر با چه موانع و مشکلاتی، چه  در زمینه نرم افزار و چه در زمینه سخت افزار مواجه بودید؟

گرچه تجربه و دوستانی در این عرصه دارم در شروع کار وجود مشکلاتی از جمله نبود مرجع مشخص، روندهای ساختگی و نرخ های سلیقه ای، نبود حمایت و ناکارآمدی مراجع ذیربط و دسترسی نداشتن به نیروی متخصص، باعث شد به رغم اینکه در حرفه ی دیگری فعالیت دارم به اصطلاح آچار فرانسه بشوم و در امور طراحی جلد، ویراستاری، فروش و... کتابم ورود کنم.

مورد حائز اهمیتی که درحال حاضر وجود دارد و درعمل در نظام نشر دیده می شود؛ اگر مولف بخواهد به تنهایی برنامه ریزی و فعالیتی در ادامه روند داشته باشد، این حق از مولف گرفته شده! و حقوق مادی ومعنوی صاحب اثر به کل زیر سوال رفته است. که این اقدام نه تنها غیرحرفه ای است بلکه اجازه ی پیشروی در کار را هم گرفته است.

■ استقبال از کتاب تان را بعد از چاپ چگونه می بینید؟ دلایل استقبال یا عدم استقبال را در چه می بینید؟

از طرف مخاطبان کتاب، بازخورد خوبی داشت. در استقبال از یک اثر هم عوامل مختلفی وجود دارد که باید فراهم بشود. 

■ به رغم  جایگاه رفیع کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و قاموس ایرانی ها، آمارهای رسمی حاکی از کاهش شدید سرانه مطالعه کتاب در جامعه ماست. دلایل این کاهش به نظر شما کدامند و پیشنهادات شما برای افزایش این سرانه چیست؟

جهان امروز یعنی دیده شدن. متاسفانه هرچیزی که فراموش یا کمتر دیده بشود با دیگر موارد جایگزین می شود. شاید ما نادیده گرفتیم که سواد بخش بزرگی از تعاملات و زندگی ما را می سازد،  کتابخوانی در ابتدا باید از خانواده نهادینه شود.

 در مدرسه فارغ از کلاس های درسی، بخش های خالی آموزشی دیگری هم  وجود دارد که می تواند به درستی پر شود. در این راستا وجود یک قفسه کتاب حتی با تعداد دو کتاب! در هر کلاس، روند پیشرفت و تکامل در کتابخوانی را تسریع خواهد کرد.

جامعه باید تشویق و ترغیب به آموختن شود. با برنامه ریزی و مدیریت صحیح، راه بروز و پیشرفت در همه ی زمینه ها و بسترها فراهم شود. با ایجاد جلسه بین ناشران، اندیشمندان، نویسندگان، اهالی قلم و اندیشه، از نظرات، پیشنهادات و انتقادات آنها جهت رشد استفاده شود. همچنین با حمایت شغلی در مناصب دولتی و خصوصی از اهل قلم و ارزش نهادن به قشر متفکر و اندیشمند جامعه می توان ارزش مطالعه را در جامعه بالا برد. همچنین نقد و بررسی کتاب ها و تشکیل بیشتر انجمن ها و گروه ها و مراودات داخلی و خارجی و ایجاد مسابقات، اجرای طرح ها و برنامه ها جهت شرکت آحاد جامعه در همه ی رده های سنی و علمی و استفاده از استراتژی ها، منابع طبیعی و عوامل متخصص انسانی به این امر کمک می کند. 

■ مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی افراد و مهم ترین عوارض و پیامدهای منفی کتاب نخواندن آنها در یک جامعه کدامند؟ اشاره به حداقل 10 مورد از هرکدام مورد امتنان خواهد بود.

اثار مثبت کتابخوانی شامل: 

- تفکر خلاقانه، نقادانه، تکامل بیشتر

- بالا بردن سواد و خرد جمعی

- توسعه فردی، اجتماعی و چرخ صنعت

- حذف مرزها، همدلی، شناخت و تجانس فرهنگی

- جهان بینی و تحلیل درست در مواجهه با اطلاعات تازه 

ضعف هر کدام از این موارد، پدیده ی رشد را مختل کرده، سبب بی عدالتی و ظهور فقر فرهنگی و اقتصادی می شود، همچنین باعث ظهور الگوهای ناصحیح، ورود خرافات و گمراهی در جامعه، سوء مدیریت و ضعف در کارکرد و بی کفایتی شده و خودکفایی، اعتماد به نفس و خودباوری را از جوامع گرفته، باعث هرج و مرج شده و اتلاف سرمایه های طبیعی و انسانی و اجحاف در حق نسل آینده و در نهایت به سقوط فرد و جامعه منجر می شود. 

■ توسعه شگرف فناوری ارتباطات و اطلاعات و گسترش بیکران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به نظر شما آیا مانع توسعه کتابخوانی در کشور شده است؟ لطفا توضیح بدهید.

اگر جامعه را مشابه یک درخت در نظر بگیریم و سواد را ریشه ی آن بدانیم، استفاده ی مفید از اطلاعات، ما را می تواند به شکوفایی و رشد برساند و استفاده ی نادرست از آن سبب گمراهی و هرز رفتن ما خواهد شد.

■ سرکار که به مرحله رفیع تولید محتوا(نویسندگی کتاب) رسیده اید لطفا بفرمایید چگونه به نوشتن علاقه مند شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم گرفته اید دست به قلم بشوید؟ باعث امتنان است مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط  شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.

در ابتدا فکر می کردم ورودم به نویسندگی اتفاقی شده، اما وقتی به این سوال و گذشته بر می گردم یادم می آید حدود هشت سالم بود، یک قفسه ی کوچک کتاب در کلاس داشتیم و من علاقه داشتم همه را مطالعه کنم. از بزرگترها می خواستم داستان بخوانند. گاهی اطرافیان کتاب می خواندند و یک وقت هایی همراه خانواده خودم، حتی خانواده ی مادری و پدری جدول حل می کردیم و دورهمی حل کردن جدول، یکی از سرگرمی های لذت بخش و آموزنده ی کودکی ام بود. در مدرسه صرفا جهت رفع تکلیف، تحقیق مدرسه انجام دادم و برخلاف هم کلاسی هایم که برای تحقیق شان تلاش زیادی کردند، تحقیق من کامل و برگزیده شد. اولین مقاله که از خودم نوشتم مقام آورد و اولین داستانم تایید شد. اینها باعث شد خودم را بیشتر ببینم و متوجه شدم به کشف کردن و تحقیق اشتیاق دارم. شاید چیزهای کوچکی که در گذشته ما گم شدند، آینده ی ما را بسازند. 

■ به کدام نویسنده یا نویسندگان(ایرانی – خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظری درباره آنها دارید؟

من زندگی را در کتاب «وقتی ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد» اثر «پائولو کوئیلو» دیدم.

- عقاید عمیق را در کتاب «عقاید یک دلقک» اثر «هاینریش بل»

- توصیفات شکوهمند و پر قدرت را در کتاب پسر ناخدا ابراهیم (ایرج اعتمادی)

- جهان بینی را در کتاب قلعه حیوانات (جورج اورول)

- عشق، تصمیم و فصل ها را در کتاب (محکومیت قلبها)

- پیامد اقدامات کوچک را در اثر مرکب (دارن هاردی)

- معنی ادبیات را در کتاب کلیدر (محمود دولت آبادی)

- جهان و هیجان را در کتاب دور دنیا در هشتاد روز (ژول ورن)

تلاش، امید، انگیزه و همراه با واقع بینی در کتاب پیرمرد و دریا(ارنست همینگوی)

■ آیا در نوشته های خود از نویسنده یا نویسندگانی الگو گرفته یا تاثیری پذیرفته اید؟ لطفا اگر پاسخ تان مثبت است توضیح بدهید از چه نویسنده یا نویسندگانی و دلایل تاثیر را بیان نمایید و اگر پاسخ تان منفی است نظرتان را در این خصوص توضیح بدهید.

من هرگز در زندگیم به الگوی خاصی اعتقاد نداشتم. لقمان را گفتند ادب از که آموختی، گفت از بی ادبان. هیچ صفر خوبی و بدی وجود ندارد. انتخاب الگو، یعنی محدود کردن و گرفتن خلاقیت خودت. من همیشه درحال یاد گرفتن از خانواده، دوستان، جامعه وهر چیزی که انسان را به تفکر وا می دارد، هستم.

 

 

 

اشاره: حسین فریدونی نویسنده کتاب «از کنار پنجره» از کودکی و نوجوانی عاشق مطالعه و نوشتن بوده و بهترین و لذتبخش ترین تفریح را برای خودش اندیشیدن و نوشتن می دانسته است.

این نویسنده که هدفش از نوشتن را انجام کار ماندگار فرهنگی و انتقال تجربیات دوران نوجوانی و مدرسه خود به نسل های بعدی می داند، مهم ترین اثر کتابخوانی و مطالعه را افزایش آگاهی و بینش افراد می داند و اعتقاد دارد کسانی که اهل مطالعه هستند در زندگی از هوشیاری و درک بیشتری نسبت به مسائل اجتماعی برخوردارند.

فریدونی معتقد است مطالعه، انسان ها را به اندیشیدن وا می دارد و از قول «هانا آرنت» می گوید: بخش بزرگی از جنایت ها و بدی ها را کسانی مرتکب می شوند که توانایی اندیشیدن ندارند.

گفت و گوی همزیستی با این نویسنده و فعال رسانه ای در استان هرمزگان را با هم می خوانیم:

*****

■ کتاب « از کنار پنجره » را از نظر محتوا لطفا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون و ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما باشد

□ کتاب «از کنار پنجره» مجموعه ای داستان کوتاه برای نوجوانان است.

■ انگیزه و هدف شما برای نوشتن این اثر چه بوده است؟ غیر از اهداف معنوی و فرهنگی آیا امیدی به جنبه مادی و تجاری این اثر هم داشتید؟ چرا؟ لطفا مفصل توضیح بدهید.

□ هدف من از نوشتن این داستان ها، فقط انجام کار ماندگار فرهنگی و انتقال تجربیات دوران نوجوانی و مدرسه به نسل های بعدی بود و به هیچ عنوان انگیزه مادی و تجاری در پشت این قضیه نبود زیرا در این اوضاع و احوال کنونی، چاپ کتاب و کلا فعالیت های فرهنگی و ادبی، سودآور نیست.

■ برای تولید این اثر با چه موانع و مشکلاتی، چه  در زمینه نرم افزار و چه در زمینه سخت افزار مواجه بودید؟

□ مهم ترین مانع بر سر راه تولید کتاب، مشکل اقتصادی است. چرا که هزینه چاپ و کاغذ بسیار بالاست. البته اگر نویسنده ای اراده و پشتکار کافی جهت انتشار کتاب داشته باشد، هیچ یک از موانع موجود نمی تواند وی را از انجام این کار باز دارد.

■ استقبال از کتاب تان را بعد از چاپ چگونه می بینید؟ دلایل استقبال یا عدم استقبال را در چه می بینید؟

□ استقبال نوجوانان از این کتاب خوب بود اما همه ما می دانیم که خرید کتاب از سبد خرید بسیاری از خانواده ها حذف شده و هر چند که من قیمت پشت جلد کتاب را کم زدم که بچه ها توانایی خرید آنرا داشته باشند ولی باز هم به صورت رایگان به اکثر بچه ها تقدیم کردم. تعدادی از کتابم را در برخی کتاب فروشی های سطح شهر به صورت امانت گذاشته ام ولی تاکنون تماسی مبنی بر به فروش رفتن همه آنها با من گرفته نشده است.

■ به رغم  جایگاه رفیع کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و قاموس ایرانی ها، آمارهای رسمی حاکی از کاهش شدید سرانه مطالعه کتاب در جامعه ماست. دلایل این کاهش به نظر شما کدامند و پیشنهادات شما برای افزایش این سرانه چیست؟

□ دلیل کاهش سرانه مطالعه کتاب، علاوه بر مشکلات اقتصادی، فراگیری رسانه های دیجیتال و شبکه های اجتماعی است. به عقیده بنده باید به فرهنگ کتابخوانی از کودکی در خانواده ها و خصوصا در مدارس بها داد و بچه ها را به کتابخوانی تشویق کرد.

■ مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی افراد و مهم ترین عوارض و پیامدهای منفی کتاب نخواندن آنها در یک جامعه کدامند؟ اشاره به حداقل 10 مورد از هرکدام مورد امتنان خواهد بود.

□ کتابخوانی و مطالعه اثرات مثبتی بر روی اقشار مختلف جامعه دارد که مهمترین اثر آن افزایش آگاهی و بینش افراد است. کسانی که اهل مطالعه هستند در زندگی از هوشیاری و درک بیشتری نسبت به مسائل اجتماعی برخوردارند.

مطالعه، انسان ها را به اندیشیدن وا می دارد و افرادی که توانایی اندیشیدن داشته باشند، بی تردید انسان هایی خوب، مفید و قابل احترام خواهند بود. یکی از نویسندگان بزرگ جهان بنام «هانا آرنت» حرف قشنگی زده و گفته واقعیت اسفبار این است که بخش بزرگی از جنایت ها و بدی ها را کسانی مرتکب می شوند که توانایی اندیشیدن را ندارند.

■ توسعه شگرف فناوری ارتباطات و اطلاعات و گسترش بیکران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به نظر شما آیا مانع توسعه کتابخوانی در کشور شده است؟ لطفا توضیح بدهید.

□ قطعا توسعه فناوری ارتباطات و فضای مجازی تاثیرات عمده ای بر روی کتابخوانی به صورت سنتی گذاشته اما کتاب های دیجیتال می تواند این خلاء را پر کند و کسانی که علاقه به فضای مجازی دارند می توانند به شیوه نوین کتاب های مورد نظر خود را مطالعه نمایند.

■ جنابعالی که به مرحله رفیع تولید محتوا(نویسندگی کتاب) رسیده اید لطفا بفرمایید چگونه به نوشتن علاقه مند شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم گرفته اید دست به قلم بشوید؟ باعث امتنان است مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط  شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.

□ من از کودکی و نوجوانی عاشق مطالعه و نوشتن بودم و بهترین و لذتبخش ترین تفریح برای من اندیشیدن و نوشتن بود، ولی در روستا به کتاب چندانی دسترسی نداشتم و هر کتاب یا مجله ای به دستم می رسید با اشتیاق می خواندم.

وقتی به بندرعباس آمدم در یک کتابفروشی مشغول به کار شدم و این کار لذت بخش، تاثیر شگرفی بر روی من گذاشت. هر چند در کتابفروشی حقوق ناچیزی به من می دادند ولی به خاطر علاقه ای که به کتاب خواندن داشتم چند سال در آنجا ماندم و آرزو داشتم که بتوانم روزی خودم هم کتابی را بنویسم و چاپ کنم. بالاخره با پشتکاری که داشتم توانستم دو کتاب را از خودم چاپ و منتشر کنم. اولین کتابم مجموعه ای شعر با عنوان «در ساحل احساس» بود که در سال 1378 از سوی انتشارات «چی چی کا» منتشر گردید. «از کنار پنجره» نیز دومین کتاب بنده است که توسط انتشارات «پر سرخ» منتشر شده است. البته من با روزنامه ها و نشریات مختلفی نیز همکاری داشته و دارم و در حال حاضر خبرنگار و سردبیر هفته نامه های «صدف» و «آوای نخلستان» هستم. ناگفته نماند که شعرها، مقالات و یادداشت های بسیاری از من در نشریات چاپ شده که تصمیم دارم مقالات و یادداشت هایم را هم به صورت کتاب درآورم.

■ به کدام نویسنده یا نویسندگان(ایرانی – خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظری درباره آنها دارید؟

□ من به آثار نویسندگان و شاعرانی همچون جلال آل احمد، رضا رهگذر، حسین فتاحی، ایرج اعتمادی، محمدعلی بهمنی، حسین منزوی، قیصر امین پور، بهمن پگاه راد، سید سعید هاشمی و ... علاقه دارم و آثارشان را به طور مرتب مطالعه می کنم.

■ آیا در نوشته های خود از نویسنده یا نویسندگانی الگو گرفته یا تاثیری پذیرفته اید؟ لطفا اگر پاسخ تان مثبت است توضیح بدهید از چه نویسنده یا نویسندگانی و دلایل تاثیر را بیان نمایید و اگر پاسخ تان منفی است نظرتان را در این خصوص توضیح بدهید.

□ بی شک من هم از برخی نویسندگان الگو گرفته ام که خوانندگان آثارم می توانند به میزان تاثیرپذیری بنده از سایر نویسندگان، نظر دهند.

در پایان لازم می بینم از دوست ارجمند و فرهیخته ام جناب آقای ایرج اعتمادی مدیر انتشارات «پر سرخ» و از شما مدیرمحترم نشریه همزیستی که با نویسندگان و پدید آورندگان آثار، خصوصا برگزیدگان کتاب جزیره قشم مصاحبه کرده اید تشکر و خداقوت عرض کنم.

 

در عصری که با جهانی شدن و همسو سازی فرهنگی مواجه هستیم، بنده به تناسب عِرقی که به وطن و زادگاه خودم داشتم در شناسایی و معرفی تفاوت های فرهنگی و ارائه میراث فرهنگی ناملموس همراه شدم و فرهنگ عامه مردم رودان را در این کتاب  مد نظر داشتم.

خوشبختانه میراث فرهنگی ناملموس توسط سازمان یونسکو به عنوان همتای میراث جهانی شناخته شده و تمرکز عمده آن بر جنبه های ناملموس فرهنگ است و این با دیدگاه من همخوانی و همسویی داشت.

کتاب "را" ارائه تعریفی از فرهنگ غنی استان هرمزگان بویژه جنوب شرق این استان است و از دیدگاه بنده گنج های پنهان زیادی در سینه مادران این خطه نهفته است که می باید به نسل های آینده منتقل شود.

"را" دارای معانی و مفهوم فرهنگ چندین ساله ما است که سینه به سینه واگویه شده  و بیم آن را داشتم که با تهاجم فرهنگیِ پیش رو این گنجینه ارزشمند فرهنگی به فراموشی سپرده شود.

برای تهیه و ارائه چنین اطلاعات مجهول و پراکنده ای زمان زیادی صرف شد اما! خرسندم که توانستم نقش کوچکی در توصیف و ثبت فرهنگ ناملموس رودان داشته باشم.

امروزه میراث فرهنگی صرفا به آثار و بناهای تاریخی محدود نمی شود، بلکه ما می بایستی به دخایر فرهنگی خودمان(سنت های شفاهی وفعالیت های جمعی) که در آیین ها و جشن ها نمود پیدا می کند، توجه وافری داشته باشیم. لذا جای بسی خرسندی است که رودان  فرهنگ و تمدن غنی دارد که در لوای صفات پسندیده مردمانش با جشن ها و آیین هایش در دوران گذاشته، فرهنگ و زبان اصیل را برای آیندگان به میراث گذاشته است.

کتاب "را" سعی دارد زبان، رنگ، اقلیم، سنت و ترانه را از یکنواختی در بیاورد و هر مصرع و هر نوایی از این جنس می تواند زمینه تولید محتوای فرهنگی و آیینی را فراهم سازد.

همزیستی: « را » به گویش رودانی به معنی واسونک است( واسونک ترانه های فولکلوریک و سرودهایی است که زنان در مناطق جنوب کشور از جمله هرمزگان، فارس و ...در مجالس عروسی و سرور و شادمانی می خوانند.) کتاب « را » تالیف عباس سالاری اخیرا توسط انتشارات پر سرخ به مدیر مسئولی ایرج اعتمادی منتشر شده است.

اشاره: احمد غلامی نویسنده کتاب « بررسی تطبیقی حقوق شهروندی در نهج البلاغه و انجیل » معتقد است که منابع برای چنین مقولاتی در کشور کم است و مراکز تحقیقاتی که بتوانند منبع و اطلاعات جامع در این خصوص داشته باشند، وجود ندارد.

وی با اشاره به اینکه آثار مکتوب هنوز جایگاه خود را در بین محققان دارد، عدم فرهنگ سازی و محسوب نشدن مطالعه به عنوان یک ارزش را از مهم ترین دلایل کاهش سرانه مطالعه در جامعه می داند و می گوید:  عدم رشد، بی اطلاعی و رکود فکری از جمله تبعات کتاب نخواندن افراد یک جامعه است.

گفت و گوی همزیستی را با احمد غلامی می خوانیم:

 ■ کتاب « بررسی تطبیقی حقوق شهروندی در نهج البلاغه و انجیل » را از نظر محتوا لطفا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون، ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما از محتوای این کتاب باشد.

□ بررسی محتوای دو کتاب نهج البلاغه و انجیل پیرامون حقوق شهروندی است.

انگیزه و هدف شما برای نوشتن این اثر چه بوده است؟ غیر از اهداف معنوی و فرهنگی آیا امیدی به جنبه مادی و تجاری این اثر هم داشتید؟ چرا؟ لطفا مفصل توضیح بدهید.

□ این کتاب به عنوان تز دکتری اینجانب بوده و تحقیقی است که مورد استفاده مردم می تواند باشد.

برای تولید این اثر با چه موانع و مشکلاتی، چه در زمینه نرم افزار و چه در زمینه سخت افزار مواجه بودید؟

□ متاسفانه منبع کم است و مراکز تحقیقاتی که بتوانند منبع و اطلاعات جامع داشته باشند، نیست.

 ■ استقبال از کتاب تان بعد از چاپ چگونه بوده است؟ دلایل استقبال یا عدم استقبال را در چه می بینید؟

□ هنوز در دسترس جامعه نیست و بیشتر برای رشته های تحصیلی است.

به رغم جایگاه رفیع کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و قاموس ایرانی ها، آمارهای رسمی حاکی از کاهش شدید سرانه مطالعه کتاب در جامعه ماست. دلایل این کاهش به نظر شما کدامند و پیشنهادات شما برای افزایش این سرانه چیست؟

□ عدم فرهنگ سازی و اینکه مطالعه به عنوان یک ارزش حساب نمی شود.

مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی افراد و مهم ترین عوارض و پیامدهای منفی کتاب نخواندن آنها در یک جامعه کدامند؟ اشاره به حداقل 10 مورد از هرکدام مورد امتنان خواهد بود.

□ از مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی رشد آگاهی و از آثار منفی آن عدم رشد، بی اطلاعی و رکود فکری است.

توسعه شگرف فناوری ارتباطات و اطلاعات و گسترش بیکران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به نظر شما آیا مانع توسعه کتابخوانی در کشور شده است؟ لطفا توضیح بدهید.

□ آثار مکتوب هنوز جایگاه خود را در بین محققان دارند، اما مردم عادی بیشتر به فضای مجازی و آثار الکترونیکی می پردازند و همچنین هزینه های بسیار زیاد خرید کتاب و عدم دسترسی به آثار مکتوب، مردم سوق پیدا می کنند به فضای مجازی و اینکه همیشه در دسترس است.

جنابعالی که به مرحله رفیع تولید محتوا (نویسندگی کتاب) رسیده اید لطفا بفرمایید چگونه به نوشتن علاقه مند شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم گرفته اید دست به قلم ببرید؟ باعث امتنان است مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.

□ از کودکی بواسطه ارتباط با روحانیون و همچنین حضور در کتابخانه - در سن 14-13 سالگی متصدی کتابخانه محل بوده ام.

به کدام نویسنده یا نویسندگان(ایرانی – خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظری درباره آنها دارید؟

□ از نویسندگان ایرانی مهدی فرمانیان، ربانی گلپایگانی و حسن بنیانیان و از خارجی ها دیل کارنگی

 

اشاره: هدی آذربو از 13 سالگی رویای نویسندگی را در سر می پروراند تا اینکه سرانجام با چاپ کتاب « موج و ماه » این رویا به واقعیت تبدیل شد. رویایی که خودش معتقد است: «غایتش فرو بردن هوای هنر است و سایه ی خداوند مهربان و دستانی که سزاوار است، بندگی کند.»

درباره مقوله های کتاب، کتابخانه و کتابخوانی هم معتقد به تغییر نظر مردم در خصوص آنهاست و می گوید: در زمان خودش این مقوله ها به شکل دیگری به بار خواهند نشست، روزی که چشم و دل نگاهی تازه به زندگی پیدا کنند.

مشروح  گفت و گوی همزیستی با این نویسنده 42 ساله اهل بندرعباس را که اخیرا کتاب « موج و ماه » او در قشم رونمایی شده است، با هم می خوانیم:  

کتاب « موج و ماه » را از نظر محتوا لطفا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما از محتوای این کتاب باشد.

□ کتاب موج و ماه دل نوشته ای است شامل ۳۳ عنوان بر گرفته از تجربه های اجتماعی و احساسات فردی بنده به زبانی ساده و به نقل قول از انسان هایی شریف که اثر فوق را شیرین توصیف کرده اند. این اثر  توسط انتشارات پرسرخ به چاپ رسیده است و پیشینه اش بر می‌گردد به دوسال همکاری با روزنامه ی صدف و آوای نخلستان به سردبیری جناب حسین فریدونی و اعتماد ایشان به بنده.

انگیزه و هدف شما برای نوشتن این اثر چه بوده است؟ غیر از اهداف معنوی و فرهنگی آیا امیدی به جنبه مادی و تجاری این اثر هم داشتید؟ چرا؟ لطفا مفصل توضیح بدهید.

□ هدف از نوشتن کتاب موج و ماه در وهله ی اول ثبت احساس و ثبات قدم هایم است برای دستاوردی که رویای ۱۳ سالگی ام در آن جای دارد. اینکه (من هم می توانم نویسنده شوم)؟! رویایی که غایتش فرو بردن هوای هنر است و سایه ی خداوند مهربان و دستانی که سزاوار است، بندگی کند.

برای تولید این اثر با چه موانع و مشکلاتی، چه در زمینه نرم افزار و چه در زمینه سخت افزار مواجه بودید؟

□ خوشبختانه تا این مرحله از کارم به سادگی دل نوشته هایم مانعی اگر بوده از سر راهم برداشته شده و من نوشته و به ثبت رسانده ام.

استقبال از کتاب تان را بعد از چاپ چگونه می بینید؟ دلایل استقبال یا عدم استقبال را در چه می بینید؟

□ به دلیل مشغله و سرگرمی های فراوان عصر ما تا این لحظه بخشی از کتاب های موج و ماه همچنان در قفسه های کتابسرای سروش استاد ( بندرعباس ) جا خوش کرده اند. البته که بستگان، موج و ماه را با جان و دل در یک دورهمی خانوادگی تهیه کرده اند و از روی علاقه ی شخصی به بنده حسن نیتشان را ثابت کرده و مرا بیش از پیش به ادامه راهم امیدوار کرده اند.

اما اگر بخواهیم نگاهی دیگر به قضیه داشته باشیم؛ در جامعه ی امروزی، صرف وقت و هزینه برای تهیه ی کتاب، گذشته از خواندنش در ذهن افراد جامعه کمرنگ شده است. تغییر همیشه بوده و هست و خواهد بود. بنابراین کتاب و کتابخانه و کتابخوانی هم در زمان خودش به شکل دیگری به بار خواهد نشست. روزی که چشم و دل نگاهی تازه به زندگی پیدا کنند.

به رغم جایگاه رفیع کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و قاموس ایرانی ها، آمارهای رسمی حاکی از کاهش شدید سرانه مطالعه کتاب در جامعه ماست. دلایل این کاهش به نظر شما کدامند و پیشنهادات شما برای افزایش این سرانه چیست؟

□ از نظر بنده باید فکر و فرهنگ جامعه را در این راستا از طریق آموزش توسعه داد.

مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی افراد و مهم ترین عوارض و پیامدهای منفی کتاب نخواندن آنها در یک جامعه کدامند؟ اشاره به حداقل 10 مورد از هرکدام مورد امتنان خواهد بود.

□ شعر ( من یار مهربانم ) را که در کلاس دوم دبستان موظف به حفظ کردنش بودیم چه خوب است که بار دیگر با دقت بخوانيم.

توسعه شگرف فناوری ارتباطات و اطلاعات و گسترش بیکران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به نظر شما آیا مانع توسعه کتابخوانی در کشور شده است؟ لطفا توضیح بدهید.

□ انسان همیشه در برابر جذابیت های زودگذر دچار استیصال است. دنبال کردن شبکه های مجازی که زمان و هزینه ی زیادی را صرف خودش می کند اگر بدون هدفی منطقی و پایدار باشد، احساس و عواطف را هم مجازی و از اصل خویش جدا می سازد.

سرکارکه به مرحله رفیع تولید محتوا (نویسندگی کتاب) رسیده اید لطفا بفرمایید چگونه به نوشتن علاقه مند شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم گرفته اید دست به قلم ببرید؟ باعث امتنان است مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.

□ یک جلد از کتاب مثلث برمودا را در ۱۲ سالگی به عنوان هدیه از دختر خاله ام که اکنون دکترای باستان شناسی را به پایان رسانده است و آن زمان از نگاه پدربزرگ دایره المعارف خانواده محسوب می‌شد، دریافت کردم... کم کم کتابخانه ی بزرگش مامن امن و جوابگوی روح کنجکاو و پرسشگرم شد. مرا واداشت تا با کتاب هایی رنگ و وارنگ هر بار با نویسنده ای سفر کنم. آرام بگیرم. بخوانم و فکر کنم. با خانم مارگریت میچل نویسنده ی تنها کتابش به نام برباد رفته که در چهار جلد قطور در سراسر دنیا فروشی برابر با انجیل داشته است و همچنین نوشتنش ده سال به طول انجامیده است، به اوج شوق و سازندگی در ذهنم برای نویسنده شدن رسیدم. و تا این زمان که ۴۲ ساله هستم، هزاران بار این سوال در ذهنم مطرح شده است که چگونه می توانم بنویسم؟

به کدام نویسنده یا نویسندگان(ایرانی – خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظری درباره آنها دارید؟

□ اثر خانم مارگریت میچل و سرگذشتش روح مرا دچار دگرگونی کرد. در کنارش از آقای پائولو کوئلیو بسیار آموختم.

آیا در نوشته های خود از نویسنده یا نویسندگانی الگو گرفته یا تاثیری پذیرفته اید؟ لطفا اگر پاسخ تان مثبت است توضیح بدهید از چه نویسنده یا نویسندگانی و دلایل تاثیر را بیان نمایید و اگر پاسخ تان منفی است نظرتان را در این خصوص توضیح بدهید.

□ برای من مایه ی خوشبختی و آرامش است جای گرفتن کتابم در کتابخانه ی منزلم در کنار فرهنگ صبای فارسی پدربزرگ و تاریخ انبیا(قصص قران) پدرم که هر سال ماه رمضان به وقت سحر در دستان پاک و یاری دهنده اش نوازش می شد.

بیوگرافی:

هدی آذربو – ساکن بندرعباس - محله ی سورو

آثار:

  • کتاب موج و ماه
  • کتاب مشترک « دشت سرسبز قلم »
  • کتاب مشترک « ماه نویسان »

 

 

اشاره: فريده مشايخي که در سال ١٣٦٨ در جزیره هرمز به دنیا آمده است در سنين نوجواني نوشتن را دوست داشته است. در این باره می گوید: پس از اینکه اولين داستان كوتاهم با عنوان « زندان شيشه » به چاپ رسيد به صورت جدي نوشتن اولين كتابم را شروع كردم و با كمك و راهنمايي آقاي اعتمادي روزنامه نگار و  نویسنده و حمايت همسر و خانواده ام کتاب «پروانه اي با بال هاي سبز» را به چاپ رساندم.» وی معتقد است که  از نوجواني به خلاقيتش در تصويرسازي ذهني و نوشتن پي برده و در مقابل شناخت اين استعداد، احساس وظيفه کرده که آن را به مرحله ظهور برساند. مشایخی هدفش از نوشتن را هويت بخشيدن به بودن خودش می داند. مشروح گفت و گوی همزیستی با این نویسنده که اولین کتابش اخیرا در قشم رونمایی شد در پی می آید.

کتاب « پروانه ای با بال های سبز » را از نظر محتوا لطفا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون، ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما از محتوای این کتاب باشد.

□ اين كتاب روايت دختري به نام رها است كه ناخواسته وارد دنيايي جادويي مي شود و براي بازگشت به خانه اش چاره اي جز ادامه دادن ندارد، مانند همه ما كه بدون انتخاب خودمان وارد اين جهان شديم و زندگي را در اين بُعد تجربه مي كنيم. اين كتاب در واقع توصيفي از سفر به دنياي درون است كه موانع و موهبت ها در قالب افسونگر، جنگل تاريك، نور، ارواح سرگردان… معرفي شده است.

انگیزه و هدف شما برای نوشتن این اثر چه بوده است؟ غیر از اهداف معنوی و فرهنگی آیا امیدی به جنبه مادی و تجاری این اثر هم داشتید؟ چرا؟ لطفا مفصل توضیح بدهید.

□ از نوجواني به خلاقيت در تصويرسازي ذهني و نوشتن پي بردم و در مقابل شناخت اين استعداد وظيفه داشتم آن را به مرحله ظهور برسانم. هدف من از نوشتن هويت بخشيدن به بودنم مي باشد.

برای تولید این اثر با چه موانع و مشکلاتی، چه در زمینه نرم افزار و چه در زمینه سخت افزار مواجه بودید؟

□ براي نوشتن كتاب آرامش ذهن بسيار مهم و حائز اهميت است. در طول سال هايي كه مشغول به حرفه حسابداري بودم به دليل استرس كاري، خستگي و ساعت كار طولاني نمي توانستم افكارم را براي نوشتن منسجم كنم كه اصلي ترين مانع من در اين مسير بود.

استقبال از کتاب تان را بعد از چاپ چگونه می بینید؟ دلایل استقبال یا عدم استقبال را در چه می بینید؟

□ بعد از چاپ كتاب، بخشي از آنها را به عنوان هديه به دوستان و اقوام بخصوص نوجوانان در نظر گرفتم و همانطور كه انتظار داشتم نوجوانان مجذوب اسم كتاب و داستان شدند و در دبي جلد كتاب، نوجوانان را جذب مي كرد و از من درخواست داشتند كتاب را به زبان عربي ترجمه كنم تا بتوانند آنها هم اين كتاب را بخوانند. اما بزرگسالان به دليل تخيلي و جادويي بودن شخصيت های کتاب نمي توانستند با آنها ارتباط برقرار کنند، البته به جز آنهايي كه به خواندن علاقه مند بودند.

به رغم جایگاه رفیع کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و قاموس ایرانی ها، آمارهای رسمی حاکی از کاهش شدید سرانه مطالعه کتاب در جامعه ماست. دلایل این کاهش به نظر شما کدامند و پیشنهادات شما برای افزایش این سرانه چیست؟

□ به نظر من اكثر افراد تحصيل كرده كتاب خواندن را دوست دارند، اما به دليل ساعت كاري طولاني، مشغله هاي زندگي و خستگي، احتمالا فرصت لازم براي مطالعه را پيدا نمي كنند. با اين حال پادكست كتاب ها يك گزينه عالي مي باشد. بيشتر دوستانم پادكست كتاب مورد علاقه شان را در مسير رفت و آمد و گاهي در حين كار گوش مي كنند. به نظر من كتاب هاي خوب همانقدر كه خواندني هستند مي توانند شنيدني هم باشند.

مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی افراد و مهم ترین عوارض و پیامدهای منفی کتاب نخواندن آنها در یک جامعه کدامند؟ اشاره به حداقل 10 مورد از هرکدام مورد امتنان خواهد بود.

□ اولين تاثير كتاب خواندن رهايي از افكار گذشته و آينده و بودن در زمان حال است، همانند يك مدتيشن احساس سبكي را به همراه دارد. علاوه بر آن به دليل افزايش آگاهي و تغذيه روح، احساس اعتماد به نفس تقويت و شخص به مرور متوجه زيبايي گفتارش در جمع می شود. علاوه بر آن با خواندن رمان هاي خوب فرصت چند بار زندگي كردن را خواهيم داشت. در مقابل نخواندن كتاب يعني ركود و درجا زدن در رشد معنوي و شخصيتي و آموختن زندگي با آزمون و خطا كه قطعا هر خطا تبعات خودش را دارد.

سرکار که به مرحله رفیع تولید محتوا (نویسندگی کتاب) رسیده اید لطفا بفرمایید چگونه به نوشتن علاقه مند شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم گرفته اید دست به قلم ببرید؟ باعث امتنان است مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.

□ درس انشا، كلاس مورد علاقه من بود، چون تنها درسي بود كه در آن بهترين بودم، دبير و دوستانم هميشه مشتاق بودند اول انشا مرا بشنوند و اين توجه باعث شد انشاهايم را به پدرم نشان دهم، او هم نوشته هايم را دوست داشت و در جمع مرا تحسين مي كرد، من عاشق تاييد گرفتن از پدرم بودم، عمويم (دكتر حسين مشايخي ) دانشجو بود از من مي خواست بيشتر بنويسم و براي نوشته هايم سراپا گوش بود، روياي نويسنده شدن در قلب من جان مي گرفت، اما آنقدر مشغول درس و كنكور و كار شدم كه این رویا را فراموش کردم. بعد از ملاقات با آقاي ايرج اعتمادی نويسنده و روزنامه نگار، روياي فراموش شده را به خاطر آوردم، ايشان داستان كوتاه زندان شيشه اي را در نشریه شان منتشر كردند و من تشويق شدم مجدد شروع كنم و مصمم باشم، بعد از تمام شدن مشغله هاي كاري ام، وقت آزاد زيادي داشتم و نوشتن « پروانه اي با بال هاي سبز» اولين كتابم را شروع کردم.

به کدام نویسنده یا نویسندگان(ایرانی – خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظری درباره آنها دارید؟

□ دبي فورد - نيمه تاريك وجود

اسكاول شين- بازي زندگي و راه اين بازي

ايرج اعتمادي - آن تابستان و پسر ناخدا

جلال آل احمد -زن زيادي

پائولو كوئيلو - كيماگر

اينها تعدادي از كتاب هايي است كه بسته به نيازهاي من، اثربخش و راهنما بودند، مهم نيست چه تعداد كتاب بخوانيم، مهم اين أست چقدر تغيير مي كنيم و آنچه آموختيم را در زندگي پياده كنيم.

آیا در نوشته های خود از نویسنده یا نویسندگانی الگو گرفته یا تاثیری پذیرفته اید؟ لطفا اگر پاسخ تان مثبت است توضیح بدهید از چه نویسنده یا نویسندگانی و دلایل تاثیر را بیان نمایید و اگر پاسخ تان منفی است نظرتان را در این خصوص توضیح بدهید.

□ قبل از نوشتن كتاب در يك دوره خودشناسي و سفر به دنياي درون شركت كردم، وسعت اين دنياي درون برايم حيرت انگيز بود، تصميم گرفتم هر آنچه آموختم را در قالب داستاني براي نوجوانان به تصوير بكشم. ما انسان ها كشف ناشناخته ها را دوست داريم از دنياي زير اقيانوس ها گرفته تا كهكشان ها، دنيايي كه در درون هر یك از ماست، همانقدر شگرف و هيجان انگيز أست و تاثير مستقيمي بر لحظه لحظه هاي زندگي مان مي گذارد.

بيوگرافي

فريده مشايخي

متولد ١٣٦٨

كارشناس مديريت امور بانكي

متولد جزيره هرمز

كود كي ام را در هرمز و بعد در قشم سپري كردم

 

محمدرضا شادمانی متولد ١٣٤٩ قائمشهردر استان مازندران، عضو خانه موسیقی ایران و دارنده درجه ممتاز خوشنویسی در رشته نستعلیق است. وی معتقد است که یک جرقه می تواند باعث بروز نویسنده ای توانمند گردد چرا که این حس در همه افراد وجود دارد. آرامش و پرهیز از پرخاشگری افراد کتاب خوان و بیان شیوا و نافذ کتابخوان ها در مواجهه با سایر افراد جامعه را از جمله آثار کتابخوانی می داند و می گوید: خواندن کتاب به صورت فیزیکی لذتی صد چندان دارد و بوی کاغذ حس عجیبی در خواننده ایجاد می کند که در فضای مجازی وجود ندارد. از آثار شادمانی به غیر از کتاب خودنوازی تنبک که به عنوان کتاب برگزیده سال 1401 قشم معرفی شد، به کتاب های دیگری از جمله خودنوازی دف، خودنوازی مقامات دف و هیچ کودک بی استعدادی وجود ندارد را نیز می توان اشاره کرد. گفت و گوی همزیستی را با این نویسنده حوزه موسیقی می خوانیم.

 

* کتاب « خود نوازی تنبک » را از نظر محتوا لطفا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون، ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما از محتوای این کتاب باشد.

همانطور که در مقدمه کتاب خودنوازی تنبک جلد ١ آمده است هدف از نگارش کتاب به این سبک و سیاق راهکاری ساده برای استفاده همگان خصوصا افراد مُسن و کودک می باشد.

در این مجموعه از خط نُت به شکلی که در اغلب کتاب ها بکار رفته استفاده نشده و نگارنده با روشی جدید و بسیار ساده اقدام به تهیه و انتشار آن نموده که درآن هنرجو تنها با شمارش چند عدد ساده می تواند بدون نیاز به معلم ریتم های کتاب را نواخته و به راحتی آنها را بکار برد.

* انگیزه و هدف شما برای نوشتن این اثر چه بوده است؟ غیر از اهداف معنوی و فرهنگی آیا امیدی به جنبه مادی و تجاری این اثر هم داشتید؟ چرا؟ لطفا مفصل توضیح بدهید.

در هرصورت برای انجام هرکاری انگیزه ای وجود دارد و در این کتاب با توجه به مشکلاتی که وجود داشت از قبیل هزینه ی بالای کلاس ها و دشواری خواندن و فراگیری خط نُت به روش معمول که در بسیاری موارد باعث سرخوردگی هنرجو می شد و همچنین خواسته علاقمندان که اغلب جهت یادگیری چند ریتم ساده و همراهی آن با سازهای دیگر و آواز و استفاده آن در مجالس خانوادگی و دور همی ها بوده است، نگارنده را برآن داشت تا این روش را معرفی نماید.

قطعا برای کاری که هزینه می شود انتظار حداقل برگشت سرمایه و هزینه می رود و در این راه اگر سودی هم حاصل شود حتما خوب خواهد بود.

* برای تولید این اثر با چه موانع و مشکلاتی، چه در زمینه نرم افزار و چه در زمینه سخت افزار مواجه بودید؟

در زمینه نرم افزاری مشکل خاصی نبوده و با راهنمایی دوستان و با استفاده از برنامه های رایج نگارش شده است .

در بخش سخت افزاری افزایش قیمت کاغذ و هزینه های چاپ کار را دشوار کرده تا جایی که تفاوت قیمت از زمان درخواست تا زمان چاپ، عددی قابل توجه می شود.

* استقبال از کتاب تان را بعد از چاپ چگونه می بینید؟ دلایل استقبال یا عدم استقبال را در چه می بینید؟

معمولا ایده های جدید جهت تایید و استفاده، نیاز به زمان دارند تا قابلیت خود را به مخاطبان نشان دهند.

شوربختانه مردم عادت دارند مطالب  را از افراد مشهور و معروف بشنوند و معمولا به محتوای تولید شده کمتر توجه می کنند (مانند استقبال از آلبوم های موسیقی بازیگران و افراد مشهور) . با توجه به درخواست مبالغ بالای شرکت های پخش کتاب بابت معرفی کتاب ها و نحوه پرداخت آنها، هیچ توجیهی برای همکاری مولف با این شرکت ها وجود نداشته و این موضوع کار را برای معرفی کتاب ها دشوار کرده است.

* به رغم جایگاه رفیع کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و قاموس ایرانی ها، آمارهای رسمی حاکی از کاهش شدید سرانه مطالعه کتاب در جامعه ماست. دلایل این کاهش به نظر شما کدامند و پیشنهادات شما برای افزایش این سرانه چیست؟

مواردی از قبیل قیمت بالای کتاب و درآمد کم مردم خصوصا قشر کتاب خوان که معمولا از طبقه متوسط رو به پایین هستند و همچنین دغدغه های معیشتی که کمتر فرصتی برای فراغت و خواندن کتاب برای علاقمندان به کتاب خوانی می گذارد از عمده مشکلات این موضوع می باشد.

رفع هر یک از این مشکلات می تواند سرانه کتاب خوانی را در کشور بالا برده و مردم را به سوی کتاب خواندن گرایش دهد.

 * مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی افراد و مهم ترین عوارض و پیامدهای منفی کتاب نخواندن آنها در یک جامعه کدامند؟ اشاره به حداقل 10 مورد از هرکدام مورد امتنان خواهد بود.

از آثار مثبت کتاب خوانی می توان به مواردی از قبیل:

- آرامش و پرهیز از پرخاشگری افراد کتاب خوان

- بیان شیوا و نافذ کتابخوان ها در مواجهه با سایر افراد جامعه

- سطح دانش و تخصص خوانندگان کتاب در زمینه های مختلف

- تشویق دیگران به کتاب خوانی

- صرف بخشی از وقت و زندگی برای خود

- ایجاد انگیزه برای نویسندگان و ناشران و در نتیجه تولید محتوا از طرف آنها

- عدم اتلاف وقت برای انجام کارهایی که سودی ندارند (وب گردی های طولانی در فضای مجازی و...)

- تاثیرگذاری و راهنمایی  فرزندان جهت استفاده درست از وقت و چراغ راهی برای  آینده شغلی آنها

- ایجاد مشاغل مرتبط با کتاب

- تقویت حافظه و جلوگیری از پیری زودرس ذهن و بیماری های فراموشی

کتاب نخواندن و کم خواندن می تواند باعث عدم دستیابی به هر یک از نکات ذکر شده گردد.

* توسعه شگرف فناوری ارتباطات و اطلاعات و گسترش بیکران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به نظر شما آیا مانع توسعه کتابخوانی در کشور شده است؟ لطفا توضیح بدهید.

گسترش فن آوری هم می تواند خوب باشد و هم بد، در گذشته وقتی سیستم های پیام رسان به روز رسانی شد گمان می رفت ادارت پست تعطیل شده وکاری برای انجام نداشته باشند اما در عمل این اتفاق نیفتاد. امروزه تعامل مدرنیته و سنت باهم، فروش محصولات اینترنتی  توسط فضای مجازی و تحویل اجناس خریداری شده از جمله کتاب توسط پست را فراهم کرده است. درست است که بسیاری از مطالب وکتاب ها را می توان به صورت کتاب های الکترونیکی(ebook) تهیه کرد وخواند اما خواندن کتاب به صورت فیزیکی لذتی صد چندان دارد. بوی کاغذ حس عجیبی در خواننده ایجاد می کند که در فضای مجازی وجود ندارد. لازم به ذکر است توجه بیش از حد به فضای مجازی و صرف وقت بیش از اندازه درآن از عوامل بازدارنده کتاب خوانی می باشد.

* جنابعالی که به مرحله رفیع تولید محتوا (نویسندگی کتاب) رسیده اید لطفا بفرمایید چگونه به نوشتن علاقه مند شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم گرفته اید دست به قلم ببرید؟ باعث امتنان است مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.

به عقیده بنده نویسندگی و تولید محتوا دو موضوع متفاوت است. نویسندگی می تواند برگرفته از یک اتفاق و یا موضوعی باشد که قبلا به آن پرداخته شده است ولی در تولید محتوا این مطالب و موضوعات می توانند تازه باشند که نقش مهمی در جذب مخاطب دارد. یک جرقه می تواند باعث بروز نویسنده ای توانمند گردد چرا که این حس در همه افراد وجود دارد مانند حس خوانندگی. علاقمندی و پشتکار نیز می تواند در تحقق این اتفاق بسیار مهم باشد. برای بنده احساس نیاز به روشی جدید وساده برای استفاده هنرآموزان باعث نگارش این مجموعه و کتاب های دیگر بنده شده است.

* به کدام نویسنده یا نویسندگان(ایرانی – خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظری درباره آنها دارید؟

علاقه زیادی به خواندن کتاب های جنایی و پلیسی دارم و تعدادی از کتاب های نویسنده مشهور خانم آگاتا کریستی را خونده ام و جالب است بدانید داستانی هم در این زمینه نوشته ام با نام (قتل در مهمانی) که البته به مرحله چاپ نرسیده و فعلا در بایگانی منزل قراردارد. قتل در قطار سریع السیر شرق آخرین کتابی بود که از این نویسنده توانا خوانده ام و فیلمی هم به همین نام ساخته شده است.

* آیا در نوشته های خود از نویسنده یا نویسندگانی الگو گرفته یا تاثیری پذیرفته اید؟ لطفا اگر پاسخ تان مثبت است توضیح بدهید از چه نویسنده یا نویسندگانی و دلایل تاثیر را بیان نمایید و اگر پاسخ تان منفی است نظرتان را در این خصوص توضیح بدهید.

نویسندگی هم مانند بسیاری از کارها علاوه بر اینکه می تواند ذاتی و درونی باشد، اکتسابی نیز می باشد ولی در تولید محتوا که کتاب های بنده در این گروه قرار می گیرند نویسنده حسب موضوع مطالب را به رشته نگارش در می آورد.

بیوگرافی:

محمدرضا شادمانی

متولد ١٣٤٩ قائمشهر

عضو خانه موسیقی ایران

دارنده درجه ممتاز خوشنویسی در رشته نستعلیق

آثار:

- خودنوازی تنبک ٣ جلد

- خودنوازی دف

- خودنوازی مقامات دف

- هیچ کودک بی استعدادی وجود ندارد

( شامل ٥٠ روش آموزش موسیقی به کودکان )

پیشخوان

آخرین اخبار