b_300_300_16777215_00_images_0111_azarboo---Copy.jpg

اشاره: هدی آذربو از 13 سالگی رویای نویسندگی را در سر می پروراند تا اینکه سرانجام با چاپ کتاب « موج و ماه » این رویا به واقعیت تبدیل شد. رویایی که خودش معتقد است: «غایتش فرو بردن هوای هنر است و سایه ی خداوند مهربان و دستانی که سزاوار است، بندگی کند.»

درباره مقوله های کتاب، کتابخانه و کتابخوانی هم معتقد به تغییر نظر مردم در خصوص آنهاست و می گوید: در زمان خودش این مقوله ها به شکل دیگری به بار خواهند نشست، روزی که چشم و دل نگاهی تازه به زندگی پیدا کنند.

مشروح  گفت و گوی همزیستی با این نویسنده 42 ساله اهل بندرعباس را که اخیرا کتاب « موج و ماه » او در قشم رونمایی شده است، با هم می خوانیم:  

کتاب « موج و ماه » را از نظر محتوا لطفا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما از محتوای این کتاب باشد.

□ کتاب موج و ماه دل نوشته ای است شامل ۳۳ عنوان بر گرفته از تجربه های اجتماعی و احساسات فردی بنده به زبانی ساده و به نقل قول از انسان هایی شریف که اثر فوق را شیرین توصیف کرده اند. این اثر  توسط انتشارات پرسرخ به چاپ رسیده است و پیشینه اش بر می‌گردد به دوسال همکاری با روزنامه ی صدف و آوای نخلستان به سردبیری جناب حسین فریدونی و اعتماد ایشان به بنده.

انگیزه و هدف شما برای نوشتن این اثر چه بوده است؟ غیر از اهداف معنوی و فرهنگی آیا امیدی به جنبه مادی و تجاری این اثر هم داشتید؟ چرا؟ لطفا مفصل توضیح بدهید.

□ هدف از نوشتن کتاب موج و ماه در وهله ی اول ثبت احساس و ثبات قدم هایم است برای دستاوردی که رویای ۱۳ سالگی ام در آن جای دارد. اینکه (من هم می توانم نویسنده شوم)؟! رویایی که غایتش فرو بردن هوای هنر است و سایه ی خداوند مهربان و دستانی که سزاوار است، بندگی کند.

برای تولید این اثر با چه موانع و مشکلاتی، چه در زمینه نرم افزار و چه در زمینه سخت افزار مواجه بودید؟

□ خوشبختانه تا این مرحله از کارم به سادگی دل نوشته هایم مانعی اگر بوده از سر راهم برداشته شده و من نوشته و به ثبت رسانده ام.

استقبال از کتاب تان را بعد از چاپ چگونه می بینید؟ دلایل استقبال یا عدم استقبال را در چه می بینید؟

□ به دلیل مشغله و سرگرمی های فراوان عصر ما تا این لحظه بخشی از کتاب های موج و ماه همچنان در قفسه های کتابسرای سروش استاد ( بندرعباس ) جا خوش کرده اند. البته که بستگان، موج و ماه را با جان و دل در یک دورهمی خانوادگی تهیه کرده اند و از روی علاقه ی شخصی به بنده حسن نیتشان را ثابت کرده و مرا بیش از پیش به ادامه راهم امیدوار کرده اند.

اما اگر بخواهیم نگاهی دیگر به قضیه داشته باشیم؛ در جامعه ی امروزی، صرف وقت و هزینه برای تهیه ی کتاب، گذشته از خواندنش در ذهن افراد جامعه کمرنگ شده است. تغییر همیشه بوده و هست و خواهد بود. بنابراین کتاب و کتابخانه و کتابخوانی هم در زمان خودش به شکل دیگری به بار خواهد نشست. روزی که چشم و دل نگاهی تازه به زندگی پیدا کنند.

به رغم جایگاه رفیع کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و قاموس ایرانی ها، آمارهای رسمی حاکی از کاهش شدید سرانه مطالعه کتاب در جامعه ماست. دلایل این کاهش به نظر شما کدامند و پیشنهادات شما برای افزایش این سرانه چیست؟

□ از نظر بنده باید فکر و فرهنگ جامعه را در این راستا از طریق آموزش توسعه داد.

مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی افراد و مهم ترین عوارض و پیامدهای منفی کتاب نخواندن آنها در یک جامعه کدامند؟ اشاره به حداقل 10 مورد از هرکدام مورد امتنان خواهد بود.

□ شعر ( من یار مهربانم ) را که در کلاس دوم دبستان موظف به حفظ کردنش بودیم چه خوب است که بار دیگر با دقت بخوانيم.

توسعه شگرف فناوری ارتباطات و اطلاعات و گسترش بیکران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به نظر شما آیا مانع توسعه کتابخوانی در کشور شده است؟ لطفا توضیح بدهید.

□ انسان همیشه در برابر جذابیت های زودگذر دچار استیصال است. دنبال کردن شبکه های مجازی که زمان و هزینه ی زیادی را صرف خودش می کند اگر بدون هدفی منطقی و پایدار باشد، احساس و عواطف را هم مجازی و از اصل خویش جدا می سازد.

سرکارکه به مرحله رفیع تولید محتوا (نویسندگی کتاب) رسیده اید لطفا بفرمایید چگونه به نوشتن علاقه مند شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم گرفته اید دست به قلم ببرید؟ باعث امتنان است مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.

□ یک جلد از کتاب مثلث برمودا را در ۱۲ سالگی به عنوان هدیه از دختر خاله ام که اکنون دکترای باستان شناسی را به پایان رسانده است و آن زمان از نگاه پدربزرگ دایره المعارف خانواده محسوب می‌شد، دریافت کردم... کم کم کتابخانه ی بزرگش مامن امن و جوابگوی روح کنجکاو و پرسشگرم شد. مرا واداشت تا با کتاب هایی رنگ و وارنگ هر بار با نویسنده ای سفر کنم. آرام بگیرم. بخوانم و فکر کنم. با خانم مارگریت میچل نویسنده ی تنها کتابش به نام برباد رفته که در چهار جلد قطور در سراسر دنیا فروشی برابر با انجیل داشته است و همچنین نوشتنش ده سال به طول انجامیده است، به اوج شوق و سازندگی در ذهنم برای نویسنده شدن رسیدم. و تا این زمان که ۴۲ ساله هستم، هزاران بار این سوال در ذهنم مطرح شده است که چگونه می توانم بنویسم؟

به کدام نویسنده یا نویسندگان(ایرانی – خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظری درباره آنها دارید؟

□ اثر خانم مارگریت میچل و سرگذشتش روح مرا دچار دگرگونی کرد. در کنارش از آقای پائولو کوئلیو بسیار آموختم.

آیا در نوشته های خود از نویسنده یا نویسندگانی الگو گرفته یا تاثیری پذیرفته اید؟ لطفا اگر پاسخ تان مثبت است توضیح بدهید از چه نویسنده یا نویسندگانی و دلایل تاثیر را بیان نمایید و اگر پاسخ تان منفی است نظرتان را در این خصوص توضیح بدهید.

□ برای من مایه ی خوشبختی و آرامش است جای گرفتن کتابم در کتابخانه ی منزلم در کنار فرهنگ صبای فارسی پدربزرگ و تاریخ انبیا(قصص قران) پدرم که هر سال ماه رمضان به وقت سحر در دستان پاک و یاری دهنده اش نوازش می شد.

بیوگرافی:

هدی آذربو – ساکن بندرعباس - محله ی سورو

آثار:

  • کتاب موج و ماه
  • کتاب مشترک « دشت سرسبز قلم »
  • کتاب مشترک « ماه نویسان »

 

 

پیوست ها:
فایلحجم فایلدانلود ها
دانلود این فایل (moj  mah.jpg)روی جلد کتاب موج و ماه 25 kB21

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار