فریبا نیکنام، هدفش از نوشتن کتاب «ضربالمثلهای زبان اچمی» را جلوگیری از فراموشی این زبان بومی که در گستره پهناوری از کشور ما (جنوب فارس، غرب هرمزگان و شرق بوشهر و همچنین در میان جوامع مهاجر ایرانی کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس)استفاده میشود، می داند و می گوید: همواره یکی از دغدغههای من، زبان و فرهنگ بومی و حفظ و نگهداری عناصر این فرهنگ و انتقال آن به نسلهای بعد بوده و هست.
این نویسنده با اشاره به اینکه فرهنگ بومی و شاخصه های آن در نقاط مختلف کشور به تدریج جایگاه خود را از دست داده و رو به فراموشی میروند، می افزاید: به همین دلیل وظیفه خود دانستم با توجه به حوزه پژوهشی و تواناییهای خود درباره این زبان، گوشهای از آن را برای جلوگیری از فراموشی آن گردآوری کنم.
این کارشناس ارشد ایرانشناسی با گرایش فرهنگ مردم، معتقد است که افزایش کتابخوانی در جامعه موجب تقویت فرهنگ بومی و تاثیرپذیری آگاهانه مردم از فرهنگ دیگری می شود.
نیکنام تصریح می کند: مطالعه و کتابخوانی افراد باعث خواهد شد علم و آگاهی در جامعه ژرفای بیشتری داشته و خرد جمعی مردم را به سوی دست یافتن به چرایی و دلایل سوق دهد و باورهای عوامانه از اهمیت کمتری برخوردار باشند.
این نویسنده درباره فضای مجازی و رابطه آن با سطح آگاهی مردم نیز نظر جالبی دارد و می گوید: امروزه به مدد فضای مجازی، اطلاعاتی سطحی و ناچیز از هر موضوعی در اختیار مردم قرار گرفته است که باعث شده، افراد به این باور برسند که آگاهیشان از موضوعات مختلف بسیار کامل و جامع است.
مشروح گفت و گوی همزیستی با فریبا نیکنام را که کتابش با عنوان «ضرب المثل های زبان اچمی» طی مراسمی در قشم رونمایی شد، با هم می خوانیم:
■ کتاب « ضرب المثل های زبان اچمی » را از نظر محتوا لطفا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون و ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما باشد.
□ زمانی که دربارهی یکی از شاخصه های فرهنگی زبان سخن میگوییم، باید در ابتدا گستره ی جغرافیایی و میزان کاربرد آن زبان توسط گویشوران بومی و ارتباط و وابستگیهای آن را با زبان رسمی در نظر بگیریم تا بدانیم این شاخصه فرهنگی که گردآوری و ارائه گشته است تا چه اندازه برای افراد غیرگویشور قابل درک و استفاده است.
از آن جایی که زبان اچمی با گویش ها و لهجه های متفاوت و نزدیک به هم در گستره پهناوری از کشور ما استفاده میشود این مثلها احتمالا در بین بسیاری از بومیان این مناطق با گویش محلی استفاده میشود.
مثلهای «کتاب ضرب المثل های زبان اچمی» به گویش بلوکی - ساکنانی از بندرلنگه- جمع آوری شده است. اما برای استفاده دیگر خوانندگان تمامی مثلها آوانویسی شده و معنای ظاهری و دلیل استفاده و مفهوم آن در زبان مبدأ در زیر هر مثل آورده شده است.
■ انگیزه و هدف شما برای نوشتن این اثر چه بوده است؟ غیر از اهداف معنوی و فرهنگی آیا امیدی به جنبه مادی و تجاری این اثر هم داشتید؟ چرا؟ لطفا مفصل توضیح بدهید.
□ همواره یکی از دغدغههای من، زبان و فرهنگ بومی و حفظ و نگهداری عناصر این فرهنگ و انتقال آن به نسلهای بعد بوده و هست. به دلایل مختلفی که به تعدادی از آنها در مقدمه کتاب اشاره شده است، فرهنگ بومی و شاخصه های آن در نقاط مختلف کشور به تدریج جایگاه خود را از دست داده اند و رو به فراموشی میروند، به همین دلیل وظیفه خود دانستم با توجه به حوزه پژوهشی و تواناییهای خود درباره این زبان گوشهای از آن را برای جلوگیری از فراموشی آن گردآوری کنم.
احتمالا در شغلهای مختلف، افراد برای ارائه هر خدمت و کالایی پیش از هر چیز به میزان سود و زیان خویش میاندیشند، اما در زمینه های فرهنگی، رضایت خاطر از ارائه آنچه دغدغهی فکری و ذهنیشان است، بیشتر باعث آسودگی خاطرشان خواهد شد.
■ برای تولید این اثر با چه موانع و مشکلاتی، چه در زمینه نرم افزار و چه در زمینه سخت افزار مواجه بودید؟
□ در ابتدا ، این کتاب قرار بود به عنوان مقاله در مجلهای دانشگاهی به چاپ برسد که به دو دلیل این اتفاق نیفتاد، دلیل اول آن محدودیت کمّی مقاله است که باید تعداد زیادی از مثلها حذف میشد و دلیل دیگر آن عدم دسترسی همهی افراد به آن بود.
در زمینه گردآوری، اولین و بهترین مرجع من افراد کهنسال و گویشوران بومی بودند که دسترسی به آنها به دلیل عدم سکونت در بندرلنگه چندان آسان نبود و به همین دلیل زمان طولانی برای گردآوری آن صرف شد. از مشکلاتی که در مفهوم نگاری این مجموعه داشتم، نظرهای مختلف و گاه متضادی بود که افراد دربارهی چرایی به کارگیری و مفهوم نهفته در مثل داشتند که گاه نظرات مختلف را دربارهی یک مثل آوردهام و گاهی با کنکاش بیشتر به مفهوم اصلی آن رسیدهام.
■ استقبال از کتاب تان را بعد از چاپ چگونه می بینید؟ دلایل استقبال یا عدم استقبال را در چه می بینید؟
□ درباره استقبال از کتاب ترجیحا باید این مساله را از ناشر محترم آن جویا شد، چرا که خود به دلیل عدم ارتباط با خوانندگان، آگاهی زیادی در این باره ندارم. اما اگر تبلیغ درباره کتاب در شهرهایی با این زبان و فرهنگ بیشتر و توسط نهادهای فرهنگی انجام گیرد، استقبال آز آن بیشتر خواهد بود.
■ به رغم جایگاه رفیع کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و قاموس ایرانی ها، آمارهای رسمی حاکی از کاهش شدید سرانه مطالعه کتاب در جامعه ماست. دلایل این کاهش به نظر شما کدامند و پیشنهادات شما برای افزایش این سرانه چیست؟
□ کتاب و کتابخوانی، زمانی در یک فرد نهادینه خواهد شد که این عادت قبل از یادگیری نوشتن و خواندن، با دیدن آن در خانواده و جامعه، به صورت یکی از الزامات زندگی درآمده باشد. کودکی که در خانوادهای کتابخوان رشد یافته باشد، احتمالا بیشتر با آن انس خواهد گرفت، البته افراد دیگری هم هستند که بر اساس علایقی که در طی زمان و در جامعه کسب کردهاند به مطالعه علاقمند میشوند. اما با این همه، ما هر روز شاهد آن هستیم که تعداد افرادی که مطالعه یکی از دغدغهای اصلی آنهاست کم و کمتر میشود. جامعه (خانواده، مدرسه، دانشگاه، جامعه به معنای عام آن) میتوانند با ارائه خدماتی در زمینههای کتابخوانی، همچون نشستهای مختلف کتابخوانی، به نقد گذاشتن کتابهایی که بیشتر مورد استقبال عموم مردم قرار گرفتهاست، فراهم آوردن کتابخانه هایی که بتوان در آن ها به کتابهایی در زمینههای مختلف و کتاب های جدید و قدیم دسترسی داشت و... مردم را به مطالعه تشویق کنند.
■ مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی افراد و مهم ترین عوارض و پیامدهای منفی کتاب نخواندن آنها در یک جامعه کدامند؟ اشاره به حداقل 10 مورد از هرکدام مورد امتنان خواهد بود.
□ کتابخوانی به طور مستقیم نگرش افراد را بسیار تغییر داده و آن را ارتقا میبخشد و در جامعهای که تعداد بیشتری به مطالعه روی آورند، آگاهی، درک عمومی و تفکر و تعقل بیشتر دیده میشود، معضلات فردی و اجتماعی کمتری در این جوامع گریبانگیر افراد خواهد شد و در صورت بروز مشکل، افراد با اندیشمندی و تفکر، بهتر و در زمان کمتری از پس رفع آن برمیآیند.
جامعه به دلیل داشتن شهروندان مطلع، سریعتر به سوی ترقی و پیشرفت میرود و صنعت، هنر، فرهنگ و ... جایگاه رفیع تری خواهند داشت.
مطالعه و کتابخوانی افراد باعث خواهد شد علم و آگاهی در جامعه ژرفای بیشتری داشته و خرد جمعی مردم را به سوی دست یافتن به چرایی و دلایل سوق دهد و باورهای عوامانه از اهمیت کمتری برخوردار باشند.
در جوامعی با نرخ بالاتر کتابخوانی، تهاجم فرهنگی در کمترین میزان خود خواهد بود، این باور که فرهنگ بومی از اهمیت بسیاری برخوردار است، باعث خواهد شد در عین زیستن در فرهنگ خود، به فرهنگ دیگری نگریسته و بیندیشیم و آگاهانه تر از آن تأثیر میپذیریم.
■ توسعه شگرف فناوری ارتباطات و اطلاعات و گسترش بیکران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به نظر شما آیا مانع توسعه کتابخوانی در کشور شده است؟ لطفا توضیح بدهید.
□ به طور حتم گسترش فضای مجازی تأثیر منفی بسیاری بر میزان مطالعه و سواد جمعی جامعه داشته است. زمانی که استفاده از اینترنت و فضای مجازی کمتر مرسوم بود، افراد برای به دست آودن اطلاعات ناگزیر به مطالعه و کتابخانهگردی بیشتری بودند. اما امروزه به مدد فضای مجازی، اطلاعاتی سطحی و ناچیز از هر موضوعی در اختیار مردم قرار گرفته است که باعث شده، افراد به این باور برسند که آگاهیشان از موضوعات مختلف بسیار کامل و جامع است، البته نمیتوان منکر این شد که به مدد اینترنت، دسترسی افراد به مطالب، مقالات و کتابها در سطح جهانی بیشتر شده و راهی به سوی نزدیک شدن به علوم جهانی برای افراد جویای آن گشوده شده است.
■ سرکار که به مرحله رفیع تولید محتوا(نویسندگی کتاب) رسیده اید لطفا بفرمایید چگونه به نوشتن علاقه مند شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم گرفته اید دست به قلم بشوید؟ باعث امتنان است مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.
□ نوشتن و مطالعه از زمان کودکی یکی از دغدغههای من بوده است. در آن روزها علاوه بر کیهان بچهها، روزنامه آفتابگردان برای گروه سنی کودک و نوجوان چاپ میشد که من خواننده همیشگی آن بودم. از آنجایی که دسترسی من به صورت شخصی به کتاب بسیار کم بود استفاده از کتابخانهی کانون فرهنگی و تربیتی در دهه 70 در علاقه من به کتاب بسیار مؤثر بوده است. بعدها که نوشتههایم در مدرسه مورد تشویق و تعریف قرار میگرفت، سعی کردم بیشتر و بهتر بنویسم. اما نوشتن بعد از ورود به دانشگاه و به خصوص مقطع کارشناسی ارشد به یکی از دغدغههای اصلیام تبدیل شد و دلیل مهم آن احساس وظیفهای بود که در قبال جامعه فرهنگی خود احساس کرده و میکنم.
■ به کدام نویسنده یا نویسندگان(ایرانی – خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظری درباره آنها دارید؟
□ نویسندگان ایرانی:
احمد محمود ( کتاب های داستان یک شهر، همسایهها، مدار صفر درجه، درخت انجیر معابد)
عباس معروفی (سال بلوا و سمفونی مردگان)
محمود دولت آبادی ( کلیدر و جای خالی سلوچ)
ایرج اعتمادی (آن تابستان و پسر ناخدا)
زویا پیرزاد ( چراغ ها را من خاموش میکنم)
منیرو روانیپور (کولی کنار آتش)
سیمین دانشور (سووشون)
صادق چوبک (تنگسیر و سنگ صبور)
علی محمد افغانی( شوهر آهو خانم)
نویسندگان خارجی:
خالد حسینی ( بادبادکباز و هزار خورشید تابان)
ویلیام فاکنر (خشم و هیاهو)
گابریل گارسیا مارکز (عشق سالهای وبا و صد سال تنهایی
جنین کامینز (خاک آمریکا)
علاوه بر نویسندگان و کتاب هایی که از آن ها نام بردم به خواندن آثار کلاسیک خارجی و همینطور نظم ونثر فارسی بسیار علاقهمند هستم.
■ آیا در نوشته های خود از نویسنده یا نویسندگانی الگو گرفته یا تاثیری پذیرفته اید؟ لطفا اگر پاسخ تان مثبت است توضیح بدهید از چه نویسنده یا نویسندگانی و دلایل تاثیر را بیان نمایید و اگر پاسخ تان منفی است نظرتان را در این خصوص توضیح بدهید.
□ کتاب های زیادی در زمینه فرهنگ بومی نوشته شده است که بسیاری از آنها را خوانده و ورق زدهام و نمی توانم منکر تأثیر آن بر ذهن و فکرخود باشم. اما جمع آوری ضربالمثلها بیشتر به این دلیل بود که مادرم در مکالمات روزمره بسیار از آنها استفاده میکند و وقتی متوجه شدم تعداد زیادی از آنها برای نسل جوان قابل درک نیست، تصمیم به گردآوری آن گرفتم.
بیوگرافی
فریبا نیکنام
متولد 1359 بندرلنگه
کارشناسی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه کردستان
کارشناسی ارشد ایرانشناسی، گرایش فرهنگ مردم، از دانشگاه شهید بهشتی
آثار و فعالیت ها:
کتاب «ضربالمثلهای زبان اچمی»
مقاله پیشینه دریانوردی در خلیج فارس، مجله مروارید مهر
یادداشتی بر کتاب «آن تابستان» نوشته ایرج اعتمادی، روزنامه ندای هرمزگان و خبرگزاری موج
پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان «مطالعه تطبیقی آداب و رسوم دریانوردی و صیادی در کرانههای خلیج فارس با تأکید بر مراسم نوروز صیاد»
جمع آوری و مستند نگاری خاطرات برخی از ناخدایان و صیادان بنادر کنگ و لافت
همکار پژوهشگر در پروژه آشنایی با نوروز صیاد در کرانههای غربی هرمزگان با دکتر علی شهیدی استاد ایرانشناسی دانشگاه تهران
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.