پدیده افشای تصاویر سلبریتیها در فضای مجازی اصلا چیز عجیبی نیست. خیلیوقتها تصاویر بسیار خصوصی از زندگی افراد مشهور به صورت دست به دست میان مردم میچرخد و این تجاوز به حریم خصوصی فرد، بسیار زشت و نازیباست اما یک وقتهایی هم هست که یک فرد مشهور در لحظهای تصمیم به یک انتخاب متفاوت در فضایی کاملا عمومی میزند و حالا اگر تصاویرش در چنین فضایی توسط مردم ثبت و منتشر شد، دیگر نامش تجاوز به حریم خصوصی نیست. این یک موضوع کاملا جداگانه است و ابعاد گستردهتری پیدا میکند.
روز گذشته تصاویر غیر معمول یکی از مجریان محجبه، پرحاشیه و مشهور صدا وسیما در یک محیط باز در یکی از کشورهای اروپایی در فضای مجازی منتشر شد و اظهارنظرهای متفاوتی را از سوی کاربران شبکههای اجتماعی در پی داشت. خیلیها او را به رفتار دوگانه محکوم کردند و خیلیهای دیگر هم مدافع خانم مجری مشهور بودند و انتشار عکسهایش را تجاوز به حریم شخصی او دانستند اما این یادداشت قرار نیست، دنبال قاتل بروسلی باشد. فقط میخواهیم با هم راجع به جنبههای مختلف یک اتفاق صحبت کنیم؛ اینکه چه عواملی باعث میشوند یک اتفاق معمولی با این همه واکنش تند همراه شود؟
یکی از عواملی که باعث شده این اتفاق در دید مخاطبان بسیار بزرگ و غیرمعمول جلوه کند، «رسانه ملی» است. در واقع این موضوع به ذهن مخاطب خطور میکند که «رسانه ملی» تمام این سالها سعی کرده است فردی را به عنوان الگوی حجاب به دختران معرفی کند که ترجیح میدهد در جایی به غیر از ایران، پوششی متفاوت داشته باشد و این احساس به فرد دست میدهد که رسانه با او صادق نبوده است. «رسانه ملی» در راستای نیت خیرخواهانهاش میتواند فردی را به عنوان الگو به مخاطب معرفی کند که یک محجبه واقعی باشد، نه اینکه بخواهد الگوسازی کند.
هر رسانهای میتواند به افراد مختلف هویت متفاوت و شهرت ببخشد. وقتی فردی آن هم از طریق صداوسیما به شهرت میرسد بالطبع کارش سختتر است. آدمهای مشهور میتوانند در خانه خودشان هر سبک زندگی را که دوست دارند داشته باشند اما بالطبع جامعه، حریم شخصی هیچیک از ما نیست. یعنی هر حریمی، شخصی نیست. حالا وقتی یک سلبریتی در اجتماع دست به یک انتخاب متفاوت میزند، باید مسئول انتخابش باشد. مثلا از انتخابش دفاع کند یا درباره آن توضیح دهد؛ نه اینکه نوک پیکان را به سمت دیگران بگیرد و همه را به غیر از خودش متهم کند.
البته دست به دست کردن تصاویر آن فرد و از بین بردن آبرویش هم از نظر اخلاقی و هم از نظر شرعی در هر صورت زشت و ناپسند است.
به طور قطع بانوانی که چادر را به عنوان پوشش و لباس دائمی خود انتخاب کردهاند، وقتی میبینند از پوشش آنها استفاده ابزاری میشود، دچار احساس بدی نسبت به همان سلبریتی و رسانهای که او را الگوی حجاب برتر معرفی کرده است، میشوند.
ایسنا - سهیلا صدیقی
همزیستی نیوز - مراسم معارفه رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی غایبان سرشناسی داشت.
به گزارش ایسنا، روزنامه آرمان در شماره امروز خود ضمن ارائه گزارشی از مراسم تودیع و معارفه رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی از غایبان این جلسه نوشت: «گر چه این مراسم بهطور آبرومندانهای برگزار شد اما با حاشیههایی نیز روبهرو بود. مراسم دیروز پر از نیامدنها بود. از عدم حضور سیدحسن خمینی، عضو هیات موسس سهنفره دانشگاه آزاد اسلامی در این جلسه تا نیامدن حمید میرزاده، رئیس پیشین دانشگاه آزاد که توسط هیات امنای این دانشگاه در تاریخ ۳ اردیبهشت ۹۶ عزل شد. از چهرههای سرشناس دیگری که در این جلسه حضور نداشتند میتوان به محمد فرهادی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و سیدحسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت اشاره کرد.»
همزیستی نیوز - صدا و سیما در یکی از زیرنویسهای خبری خود، محمدجواد ظریف را وزیر امورخارجه آمریکا معرفی کرد.
حسن شمشادی، خبرنگار صدا و سیما با انتشار مطلب و عکسی در اینستاگرامش خبر داد که بخش خبری ساعت 19 شبکه یک صداوسیما، شامگاه چهارشنبه 28 تیر در زیرنویس معرفی محمدجواد ظریف، او را وزیر امور خارجه آمریکا معرفی کرده است.
این چندمینبار است که تلویزیون در نگارش زیرنویسهای اخبار مربوط به دولت دچار اشتباه میشود، چندی پیش نیز شبکه خبر در زیرنویس سخنان رییس جمهور، اشتباهی بسیار فاحش داشت.
نسل ما برای یادگرفتن "وحدت" با حکایت شیرینی بزرگ شد: پدری برای نشان دادن قدرت اتحاد، تکه چوبهایی به فرزندانش میداد و آنها میشکستند. وقتی دسته ای از آن چوبها را یکجا به دستشان سپرد، ناتوان ماندند از شکستن و در بستر بیماری و آخرین دقایق زیستن، به آنها آموخت: بعد از من اگر باهم و پشت هم باشید، شکست نخواهید خورد.
وقتی سر و کله نقیضه این حکایت تمثیلی، در پیامهای وایبری و تلگرامی پیدا شد، میشد بوی مضحکه شدن خیلی چیزها را استشمام کرد. نقیضه از این قرار بود:"پدری در بستر بیماری و پیش از مرگ، پسرانش را صدا زد و به هر کدام، یک تکه چوب داد و گفت آن را بشکنید. همه شکستند.بعد دو تکه چوب داد، باز هم شکستند.بعد سه تکه چوب داد و شکستند و دسته ای چوب داد و باز هم، پسران، همه چوبها را شکستند.پدر قاطی کرد و گفت فلان فلان شده ها نشکنید! میخواهم نصیحت تان کنم."
با این نقیضه، آن حکایت آموزنده و تاثیرگذار، روی چهره نسل جدیدتر جامعه، بی اثر که شده بود، هیچ، به هزل و هجوی تبدیل شده بود که داشت نه فقط "اتحاد،رمز پیروزی" که خیلی از مفاهیم و ارزش ها را به سخره میگرفت.
■■■
این چند اتفاق را مرور کنیم:
■ مجری پرمخاطب ترین برنامه چهار،پنج سال اخیر تلویزیون، هر شب فریادهای "به احترام مردم ایران بلند میشیم" و "مردم ایران ما شما رو خیلی دوس داریم"اش، گوش فلک را کر کرده، اما در دعوای خانم بازیگر و خبرنگارها، خودش را پرت میکند وسط معرکه و فایل صوتی منتشر و اصحاب رسانه را موعظه میکند که:"ننه من غریبم بازی درنیارین" و "بدم نمیاد چیزایی ارائه بدم که باعث سوزش بعضی جاهای حساس اون عزیزان (خبرنگاران) بشه" و بازیگر پرکار نقشهای مکمل دهه 60 و 70 را هم مینوازد و چند شب بعد، "نمایش دلجویی"اش برپاست برای صفر کشکولی و همانجا "خطابه متظاهرانه بزرگواری"اش برپاتر که:"منم همه اونا که بهم توهین کردن رو میبخشم".اینهمه تناقض مگر داریم؟!
■ هم ایشان که هرشب به احترام مردم ایران بلند میشود و بلند میکند همه را و غش و ضعف میرود برای همه، چند وقت بعد در واکنش به نمایش کمدی پارتنرش، در شوخی با جلسه کنکور، جایی از فرط خنده روده بر میشود و در میان قهقهه، به نیما میگوید: "مرتیکه کثافت"! آنهم در برنامه ای تولیدی که بازبینی میشود و چهار بار تکرار. حتما با آرایه "طرد و عکس" برای خودشان توجیه میکنند، اما اینهمه تناقض مگر داریم؟!
■ همین شبکه و همین برنامه، چندین و چند ساز موسیقایی را چندین بار روی آنتن نمایش میدهد، نمایش ساز - با اینهمه کشمکش و بحث و حاشیه- به سه تار روی آنتن شبکه چهار هم میرسد -البته خدا را شکر- اما به پخش فقط "نمای دهان نوازنده نی"، در شبکه های یک و دو که میرسد، ممنوع میشود.پاسخ هر سوالی هم تنها دو جمله است:"آنجا فرق میکند" و "اینجا فرق دارد".
اینهمه تناقض مگر داریم؟!
■ این مثالها و قصه ها هست تا برسد به اتفاق این روزها که رکورددار جابجایی مرزهای تناقض و تضاد است: غیرمجازترین رپر زیرزمینی، با نابهنجارترین هیئت ظاهری، با آب و تاب به تولد یکسالگی "ارزشی" ترین رسانه دعوت میشود و با دستهای یکی از "پایدار"ترین افراد مبارز با هرچه و هرکه از دایره ارزشهای اسلامی بیرون میداند، "تجلیل" میشود و تابلو میگیرد. بیت الغزل ماجرا تازه مانده است: "آشتی کنان دو فرمانده"؛ فرمانده تتلیتی ها و فرمانده ارتش بهنوشیا.
همان دو نفری که مسواک زدن و آب پرتقال هم زدنشان، افزون بر 9میلیون نفر، دنبال کننده دارد و صدها هزار لایک.
■■■
مقصد این راه که نه، بیراهه، به ترکستان هم نیست. این روش و منش متناقض که انگشت نماهای جامعه- وقتی وزنه ها و وزین ها یا در عزلت اند یا در عسرت اند یا مغضوب اند یا ممنوع-در پیش گرفته اند، بلایی بر سر جامعه ایران خواهد آورد که آن سرش ناپیدا. نه فقط گفتمان اجتماعی-سیاسی اصیل اصولگرایی-با سردمدارانی معتقد و فکور و دلسوز- را دچار افول میکند که هر چه گفتمان و فکر و راه و رویه و اصل و اصول و تعالی و صعود و امروز و آینده و کودک و نوجوان و آموزش و تعمق و ارزش و هرچه هست و نیست را پوچ و بی مغز خواهد کرد.
اگر برای فردای این جامعه دل نگرانید، برای اینهمه تضاد و تناقض چاره کنید، پیش از آنکه از هیچکس برنیاید هیچ کار.
* روزنامهنگار و مجری تلویزیون
منبع: خبرآنلاین
روزنامه اطلاعات در یادداشتی نوشت: وقتی که خانم مریم میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ مدال نوبل ریاضیات را دریافت کرد سهگونه در داخل کشور انعکاس خبری داشت.
قسمت سوم هم روزنامههایی بودند که خبر را به اطلاع عموم رساندند و بعضی از آنها هم کمی جرئت به خرج دادند و ابراز شادمانی و «غرور ملی» کردند! ـ همین. دیگر از سال ۲۰۱۴ تا امروز ۲۰۱۷ هرگونه اطلاعرسانی و یا خبری درباره مریم میرزاخانی محو شده بود!
دانشگاه او ـ «صنعتی شریف» ـ چند یادمان برای او برپا کردند؟
دانشگاه تهران و البته انجمن مفاخر و یا چهرههای ماندگار، چند بار از او دعوت کردند و به افتخار او جلسهای و یادوارهای برپا کردند؟! همینطور انجمنهای ریاضیات و بنیادهای فیزیک و علمی دیگر؟! کار به جایی رسید که برخی در محافل گفتند این خانم دیگر ایرانی نیست، آمریکایی است، و گواه آن اختیار همسری است که خارجی است و البته براساس قانون دختر او نمیتواند شناسنامه و پاسپورت ایرانی بگیرد!!
نمیدانم این جملات بریده بریده از رفتار ما و مسئولین درباره مفاخر واندیشمندان علمیمان را، چرا مینویسم؟ در حالیکه این روال و عادت ما است که بقول آل احمد «مردهپرستیم»!
نگارنده به یاد دارد که در تشییع جنازه «دکتر معین» آن ستاره ادب فارسی بیش از ۱۲ یا ۲۰ نفر شرکت نداشتند و تعدادی از آن آدمها هم، همچون من بخاطر همشهری و همولایتیبودن با دکتر معین آمده بودند! اما بعد از چند سال تازه دریافتند که باید برای او یادمانی برپا کرد و او را چهره ماندگار تاریخ ادب ما نامید!
مریم میرزاخانی تا زنده بود کسی به سراغ خانوادهاش نرفت و از سیر تربیتی خانوادگی او، از کودکی تا جوانی و دوران دانشجوییاش فیلمی، قصهای و بقول امروزیها، «مستندی» تهیه نشد. اما امروز او هم، همچون دکتر معین ستارهای درخشان در آسمان و تاریخ علم و ادب ایران خوانده میشود و در انتظار باشید که مراسم تجلیل از او با تهیه فیلمهای مستند و یا گزارش از خانواده او و یا اساتید او در ایران و… به نمایش درآید. و البته از همین امروز که همه ایرانیان در سوگ مرگ او نشستهاند خبری خواهند دریافت که مریم میرزاخانی «چهره ماندگار» سال خوانده شده است!
منبع: خبرآنلاین
فیروز نادری، دانمشند ایرانی ناسا در اینستاگرام خود نوشت: امروز نوری خاموش شد. قلب من شکست. خیلی زود رفت.
فیروز نادری پس از این در پست دیگری خبر درگذشت مریم میرزاخانی را تائید کرد.
مدال فیلدز بالاترین جایزهای است که یک ریاضیدان میتواند دریافت کند. اهمیت تعلق آن به مریم میرزاخانی از آنجا بیشتر میشود که او نخستین زنی است که از آغاز اهدای مدال فیلدز و تاریخ ٧٨ ساله آن، به این مدال دست یافت.
از مریم میرزاخانی به عنوان یکی از ده ذهنِ جوان برگزیدهٔ سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشتهٔ ریاضیات تجلیل شده است. اما کار به اینجا ختم نمیشود.
میرزاخانی برنده جوایزی چون جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳، جایزه کلی در کنار مدال فیلدز در سال ۲۰۱۴ است. او از اول سپتامبر ۲۰۰۸) در دانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشتهٔ ریاضیات است.
پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود. او همچنین اولین زن جهان است که عضو آکادمی ملی علوم آمریکا شد. مریم میرزاخانی در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سالهای ۱۹۹۴ (هنگکنگ) و ۱۹۹۵ (کانادا) شد و در این سال به عنوان نخستین دانشآموز ایرانی جایزه نمرهٔ کامل شد.
وی نخستین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت؛ نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت؛ نخستین کسی بود که دو سال مدال طلا گرفت و نخستین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی جهانی نمرهٔ کامل گرفت. سپس در سال ۱۹۹۹ کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکترای خود را در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مکمولن از برندگان مدال فیلدز گرفت.
مریم میرزاخانی در ٣١ سالگی و در دانشگاه استنفورد به عالیترین جایگاه دانشگاهی و مقام استادی رسید. نه فقط مسائلی که مریم میرزاخانی حل کرده مسائل مهمی هستند، بلکه روشهایی که برای حل آنها ابداع کرده به دیگر ریاضیدانها ابزار و دیدگاههای خوبی برای حل مسائل دیگر میدهد.
در حاشیه تحریف عجیب سخنان رئیس جمهور در شبکه خبر و عدم عذرخواهی، مهرشاد مرتضوی این جدول را در ضمیمه طنز «بی قانون» منتشر کرد.
یوسف قوجق در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ویژگی جایزه قلم زرین در دوره جاری گفت: در هر سال، این جشنواره نخستین جشنوارهای است که دست به انتخاب کتاب از بین کتابهای منتشره در سال قبل میکند و به عبارتی، نخستین جشنواره از جشنوارههای ادبی کشور در هر سال است که دست به انتخاب بهترینها میزند و به همین خاطر، علاوهبر دشواری کار داوران، انتخابها نیز حساس و از اهمیت زیادی برخوردار است.
قوجق در همین راستا، به مسئولیت سنگین داوران در بررسی کتابهایی که طبیعتاً پیش از آن مورد داوری قرار نگرفتهاند، اشاره کرد و افزود: در این دوره از جشنواره، اعضای گروههای داوری که همگی در زمینه فعالیت خود از بهترینهای آن حوزه هستند، به بررسی کارشناسانه پرداختند. داوری در همه بخشها به پایان رسیده و نتایج مشخص شده، ولی طبق عرف، تا روز مراسم اهدای جوایز، تنها نامزدهای هر حوزه اعلام میشود.
دبیر جشنواره ضمن بیان این نکته که یکی از اهداف هر دوره از جشنواره، رصد جریان ادبی سال گذشته و شناسایی، معرفی و حمایت از ادبیات متعهد ملی و اسلامی است، گفت: مطابق آییننامه، کتابهای منتخب بایستی از نظر درونمایه و مضمون، دارای ارزشهای اسلامی، انسانی و ملی باشند که در دوره پانزدهم، این مهم، درکنار معیارهای فنی و ادبی از سوی داوران، ملاک و معیار داوری قرار گرفت.
یوسف قوجق در همین راستا، گفت: مطابق نظر داوران این دوره، متاسفانه سال ۱۳۹۵ سال پرباری در ادبیات داستانی کشورمان نبوده و ما شاهد چاپ آثاری فاخر و برجسته در هیچ حوزه نبودهایم.
دبیر پانزدهمین جشنواره قلم زرین درباره تاریخ و محل برگزاری مراسم اختتامیه گفت: هیأت مدیره انجمن قلم درحال رایزنی درخصوص محل برگزاری مراسم اختتامیه این دوره هست و هنوز مشخص نشده، اما زمان آن، مطابق معمول روز ۱۴ تیرماه (همزمان با روز قلم) خواهد بود که با حضور برخی از مسئولین و مقامات و بسیاری از چهرههای فرهنگی، ادبی و هنری برگزار خواهد شد.
وی در ادامه اسامی کتابهای نامزد هر حوزه در پانزدهمین دوره جایزه قلم زرین را به این شرح اعلام کرد:
حوزه نقد و پژوهش:
۱- «داستان سیاسی، داستان انقلاب» / محمد حنیف / انتشارات پژوهشگاه اندیشه اسلامی
۲- «صد سال عشق مجازی» / محمود فتوحی / انتشارات سخن
۳- «تحلیلی داستانی از سوره یوسف» / محمدرضا سرشار / انتشارات پژوهشگاه اندیشه اسلامی
۴- «تن و زبان فارسی» / سیدرضا شاکری / انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی
۵- «مبانی و اصول پژوهش در زبان فارسی» / قدرت الله طاهری / نشر علمی
۶- «جامعه شناسی غزل فارسی» / فرهاد طهماسبی / انتشارات علمی و فرهنگی
حوزه داستان کودک و نوجوان:
۱- «مثل هیچ کس» / سپیده خلیلی / انتشارات قدیانی
۲- «قوش» / ساسان ناطق / انتشارات شهرستان ادب
۳- «بابانوروز و انتظار» / محمدرضا اصلانی / دفتر نشر فرهنگ اسلامی
۴- «قصه آلبالو پلو» / زهرا حیدری / انتشارات قدیانی
۵- «سنگ کوچولو» / افسانه شعباننژاد / انتشارات امیرکبیر (کتابهای شکوفه)
۶- «کی میتواند مرا بخنداند» / شکوه قاسمنیا / انتشارات پیدایش
۷- «سورنا» / ابراهیم حسنبیگی / انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
۸- «لالایی خانم کلاغه» / مژگان شیخی / انتشارات علمی و فرهنگی (کتابهای پرنده آبی)
حوزه شعر بزرگسال:
۱- «گلهای تاریکی» / سینا سنجری / انتشارات فصل پنجم
۲- «سلام بر زندان» / هادی خورشاهیان / انتشارات مشکی
۳- «پنکه قدیمی» / آرش شفاعی / انتشارات نیماژ
۴- «قفس تنگی» / صفا محمدزاده / انتشارات شهرستان ادب
۵- «زلف ضریح» / عارفه دهقانی / انتشارات جمهوری
۶- «عدم» / محمود حبیبی کسبی / انتشارات سوره مهر
۷- «آیه ۸۸» / محمدجواد غفورزاده (شفق) / انتشارات جمهوری
۸- «بیچشمداشت» / موسی عصمتی / انتشارات شهرستان ادب
۹- «دورتر» / امیرعلی سلیمانی / انتشارات فصل پنجم
حوزه داستان بزرگسال:
۱- «دخیل» / محمد رودگر / شهرستاد ادب
۲- «از عشقاباد تا عشق آباد» / منصور انوری / انتشارات سوره مهر
۳- «شانزده سال» / منیژه آرمین / انتشارات سوره مهر
۴- «بی اسمی» / احمد شاکری / نشر اسم
۵- «خرمالوها را به گنجشکها بفروش» / محمد حنیف / انتشارات کتاب جمکران
حوزه شعر کودک و نوجوان:
۱- «آسمان نقطه چین» / مریم زرنشان / انتشارات سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی
۲- «پرندههای بابا» / مرضیه تاجری / انتشارات امیرکبیر (کتابهای شکوفه)
۳- «راه مشقی» / طیبه شامانی / انتشارات مهر زهرا(س)
۴- «کنسرت باغ» / مریم زرنشان / انتشارات امیرکبیر (کتابهای شکوفه)
۵- «لباس غول گم شد» / کبری بابایی / انتشارات امیرکبیر (کتابهای شکوفه)