ادامه مطلب...

پدیده افشای تصاویر سلبریتی‌ها در فضای مجازی اصلا چیز عجیبی نیست. خیلی‌وقت‌ها تصاویر بسیار خصوصی از زندگی افراد مشهور به صورت دست به دست میان مردم می‌چرخد و این تجاوز به حریم خصوصی فرد، بسیار زشت و نازیباست اما یک وقت‌هایی هم هست که یک فرد مشهور در لحظه‌ای تصمیم به یک انتخاب متفاوت در فضایی کاملا عمومی می‌زند و حالا اگر تصاویرش در چنین فضایی توسط مردم ثبت و منتشر شد، دیگر نامش تجاوز به حریم خصوصی نیست. این یک موضوع کاملا جداگانه است و ابعاد گسترده‌تری پیدا می‌کند.

روز گذشته تصاویر غیر معمول یکی از مجریان محجبه، پرحاشیه و مشهور صدا وسیما در یک محیط باز در یکی از کشورهای اروپایی در فضای مجازی منتشر شد و اظهارنظرهای متفاوتی را از سوی کاربران شبکه‌های اجتماعی در پی داشت. خیلی‌ها او را به رفتار دوگانه محکوم کردند و خیلی‌های دیگر هم مدافع خانم مجری مشهور بودند و انتشار عکس‌هایش را تجاوز به حریم شخصی او دانستند اما این یادداشت قرار نیست، دنبال قاتل بروسلی باشد. فقط می‌خواهیم با هم راجع به جنبه‌های مختلف یک اتفاق صحبت کنیم؛ اینکه چه عواملی باعث می‌شوند یک اتفاق معمولی با این همه واکنش تند همراه شود؟

صدا و سیما و سیستم معیوب الگوپروری

یکی از عواملی که باعث شده این اتفاق در دید مخاطبان بسیار بزرگ و غیرمعمول جلوه کند، «رسانه ملی» است. در واقع این موضوع به ذهن مخاطب خطور می‌کند که «رسانه ملی» تمام این سال‌ها سعی کرده است فردی را به عنوان الگوی حجاب به دختران معرفی کند که ترجیح می‌دهد در جایی به غیر از ایران، پوششی متفاوت داشته باشد و این احساس به فرد دست می‌دهد که رسانه با او صادق نبوده است. «رسانه ملی» در راستای نیت خیرخواهانه‌اش می‌تواند فردی را به عنوان الگو به مخاطب معرفی کند که یک محجبه واقعی باشد، نه اینکه بخواهد الگوسازی کند.

هر حریمی شخصی نیست

هر رسانه‌ای می‌تواند به افراد مختلف هویت متفاوت و شهرت ببخشد. وقتی فردی آن هم از طریق صداوسیما به شهرت می‌رسد بالطبع کارش سخت‌تر است. آدم‌های مشهور می‌توانند در خانه خودشان هر سبک زندگی را که دوست دارند داشته باشند اما بالطبع جامعه، حریم شخصی هیچ‌یک از ما نیست. یعنی هر حریمی،‌ شخصی نیست. حالا وقتی یک سلبریتی در اجتماع دست به یک انتخاب متفاوت می‌زند، باید مسئول انتخابش باشد. مثلا از انتخابش دفاع کند یا درباره آن توضیح دهد؛ نه اینکه نوک پیکان را به سمت دیگران بگیرد و همه را به غیر از خودش متهم کند.

البته دست به دست کردن تصاویر آن فرد و از بین بردن آبرویش هم از نظر اخلاقی و هم از نظر شرعی در هر صورت زشت و ناپسند است.

دود ماجرا به چشم چه کسی می‌رود؟

به طور قطع بانوانی که چادر را به عنوان پوشش و لباس دائمی خود انتخاب کرده‌اند، وقتی می‌بینند از پوشش آنها استفاده ابزاری می‌شود، دچار احساس بدی نسبت به همان سلبریتی و رسانه‌ای که او را الگوی حجاب برتر معرفی کرده است، می‌شوند.

ایسنا - سهیلا صدیقی

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - مراسم معارفه رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی غایبان سرشناسی داشت.

به گزارش ایسنا، روزنامه آرمان در شماره امروز خود ضمن ارائه گزارشی از مراسم تودیع و معارفه رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی از غایبان این جلسه نوشت: «گر چه این مراسم به‌طور آبرومندانه‌ای برگزار شد اما با حاشیه‌هایی نیز روبه‌رو بود. مراسم دیروز پر از نیامدن‌ها بود. از عدم حضور سیدحسن خمینی، عضو هیات موسس سه‌نفره دانشگاه آزاد اسلامی در این جلسه تا نیامدن حمید میرزاده، رئیس پیشین دانشگاه آزاد که توسط هیات امنای این دانشگاه در تاریخ ۳ اردیبهشت ۹۶ عزل شد. از چهره‌های سرشناس دیگری که در این جلسه حضور نداشتند می‌توان به محمد فرهادی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و سیدحسن قاضی‌زاده هاشمی، وزیر بهداشت اشاره کرد.»

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - صدا و سیما در یکی از زیرنویس‌های خبری خود، محمدجواد ظریف را وزیر امورخارجه آمریکا معرفی کرد.

 به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سریال زیرنویس‌های اشتباه در شبکه‌های صدا و سیما همچنان ادامه دارد و امشب هم تکرار شد.

حسن شمشادی، خبرنگار صدا و سیما با انتشار مطلب و عکسی در اینستاگرامش خبر داد که بخش خبری ساعت 19 شبکه یک صداوسیما، شامگاه چهارشنبه 28 تیر در زیرنویس معرفی محمدجواد ظریف، او را وزیر امور خارجه آمریکا معرفی کرده است.

این چندمین‌بار است که تلویزیون در نگارش زیرنویس‌های اخبار مربوط به دولت دچار اشتباه می‌شود، چندی پیش نیز شبکه خبر در زیرنویس سخنان رییس جمهور، اشتباهی بسیار فاحش داشت.

ادامه مطلب...

نسل ما برای یادگرفتن "وحدت" با حکایت شیرینی بزرگ شد: پدری برای نشان دادن قدرت اتحاد، تکه چوبهایی به فرزندانش میداد و آنها میشکستند. وقتی دسته ای از آن چوبها را یکجا به دستشان سپرد، ناتوان ماندند از شکستن و در بستر بیماری و آخرین دقایق زیستن، به آنها آموخت: بعد از من اگر باهم و پشت هم باشید، شکست نخواهید خورد.

وقتی سر و کله نقیضه این حکایت تمثیلی، در پیامهای وایبری و تلگرامی پیدا شد، میشد بوی مضحکه شدن خیلی چیزها را استشمام کرد. نقیضه از این قرار بود:"پدری در بستر بیماری و پیش از مرگ، پسرانش را صدا زد و به هر کدام، یک تکه چوب داد و گفت آن را بشکنید. همه شکستند.بعد دو تکه چوب داد، باز هم شکستند.بعد سه تکه چوب داد و شکستند و دسته ای چوب داد و باز هم، پسران، همه چوبها را شکستند.پدر قاطی کرد و گفت فلان فلان شده ها نشکنید! میخواهم نصیحت تان کنم."

با این نقیضه، آن حکایت آموزنده و تاثیرگذار، روی چهره نسل جدیدتر جامعه، بی اثر که شده بود، هیچ، به هزل و هجوی تبدیل شده بود که داشت نه فقط "اتحاد،رمز پیروزی" که خیلی از مفاهیم و ارزش ها را به سخره میگرفت.

■■■

این چند اتفاق را مرور کنیم:

■ مجری پرمخاطب ترین برنامه چهار،پنج سال اخیر تلویزیون، هر شب فریادهای "به احترام مردم ایران بلند میشیم" و "مردم ایران ما شما رو خیلی دوس داریم"اش، گوش فلک را کر کرده، اما در دعوای خانم بازیگر و خبرنگارها، خودش را پرت میکند وسط معرکه و فایل صوتی منتشر و اصحاب رسانه را موعظه میکند که:"ننه من غریبم بازی درنیارین" و "بدم نمیاد چیزایی ارائه بدم که باعث سوزش بعضی جاهای حساس اون عزیزان (خبرنگاران) بشه" و بازیگر پرکار نقش‌های مکمل دهه 60 و 70 را هم مینوازد و چند شب بعد، "نمایش دلجویی"اش برپاست برای صفر کشکولی و همانجا "خطابه متظاهرانه بزرگواری"اش برپاتر که:"منم همه اونا که بهم توهین کردن رو میبخشم".اینهمه تناقض مگر داریم؟!

■ هم ایشان که هرشب به احترام مردم ایران بلند میشود و بلند میکند همه را و غش و ضعف میرود برای همه، چند وقت بعد در واکنش به نمایش کمدی پارتنرش، در شوخی با جلسه کنکور، جایی از فرط خنده روده بر میشود و در میان قهقهه، به نیما میگوید: "مرتیکه کثافت"! آنهم در برنامه ای تولیدی که بازبینی می‌شود و چهار بار تکرار. حتما با آرایه "طرد و عکس" برای خودشان توجیه میکنند، اما اینهمه تناقض مگر داریم؟!

■ همین شبکه و همین برنامه، چندین و چند ساز موسیقایی را چندین بار روی آنتن نمایش میدهد، نمایش ساز - با اینهمه کشمکش و بحث و حاشیه- به سه تار روی آنتن شبکه چهار هم میرسد -البته خدا را شکر- اما به پخش فقط "نمای دهان نوازنده نی"، در شبکه های یک و دو که میرسد، ممنوع میشود.پاسخ هر سوالی هم تنها دو جمله است:"آنجا فرق میکند" و "اینجا فرق دارد".

اینهمه تناقض مگر داریم؟!

■ این مثالها و قصه ها هست تا برسد به اتفاق این روزها که رکورددار جابجایی مرزهای تناقض و تضاد است: غیرمجازترین رپر زیرزمینی، با نابهنجارترین هیئت ظاهری، با آب و تاب به تولد یکسالگی "ارزشی" ترین رسانه دعوت میشود و با دستهای یکی از "پایدار"ترین افراد مبارز با هرچه و هرکه از دایره ارزشهای اسلامی بیرون میداند، "تجلیل" می‌شود و تابلو میگیرد. بیت الغزل ماجرا تازه مانده است: "آشتی کنان دو فرمانده"؛ فرمانده تتلیتی ها و فرمانده ارتش بهنوشیا.

همان دو نفری که مسواک زدن و آب پرتقال هم زدنشان، افزون بر 9میلیون نفر، دنبال کننده دارد و صدها هزار لایک.

■■■

مقصد این راه که نه، بیراهه، به ترکستان هم نیست. این روش و منش متناقض که انگشت نماهای جامعه- وقتی وزنه ها و وزین ها یا در عزلت اند یا در عسرت اند یا مغضوب اند یا ممنوع-در پیش گرفته اند، بلایی بر سر جامعه ایران خواهد آورد که آن سرش ناپیدا. نه فقط گفتمان اجتماعی-سیاسی اصیل اصولگرایی-با سردمدارانی معتقد و فکور و دلسوز- را دچار افول میکند که هر چه گفتمان و فکر و راه و رویه و اصل و اصول و تعالی و صعود و امروز و آینده و کودک و نوجوان و آموزش و تعمق و ارزش و هرچه هست و نیست را پوچ و بی مغز خواهد کرد.

اگر برای فردای این جامعه دل نگرانید، برای اینهمه تضاد و تناقض چاره کنید، پیش از آنکه از هیچکس برنیاید هیچ کار.

* روزنامه‌نگار و مجری تلویزیون 

منبع: خبرآنلاین

ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

روزنامه اطلاعات در یادداشتی نوشت: وقتی که خانم مریم میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ مدال نوبل ریاضیات را دریافت کرد سه‌گونه در داخل کشور انعکاس خبری داشت.

  صدا و سیما در حد خبر آب و هوای کشور، خیلی کوتاه از آن عبور کرد، آن هم نه در همه شبکه‌ها و بخش‌های خبری! اما جالب‌تر از آن روزنامه‌ای بود که این جایزه را با جوایز سینمایی برای فیلم‌سازان ایرانی مقایسه کرده بود که بوی «توطئه» می‌داد! و البته که در آمریکا که محل زندگی و تدریس خانم میرزاخانی بود از نگاه آن روزنامه همه چیز بوی توطئه می‌دهد، می‌خواهد همبرگر آمریکائی باشد یا جایزه نوبل ریاضی و یا…!

قسمت سوم هم روزنامه‌هایی بودند که خبر را به اطلاع عموم رساندند و بعضی از آنها هم کمی جرئت به خرج دادند و ابراز شادمانی و «غرور ملی» کردند! ـ همین. دیگر از سال ۲۰۱۴ تا امروز ۲۰۱۷ هرگونه اطلاع‌رسانی و یا خبری درباره مریم میرزاخانی محو شده بود!
دانشگاه او ـ «صنعتی شریف» ـ چند یادمان برای او برپا کردند؟
دانشگاه تهران و البته انجمن مفاخر و یا چهره‌های ماندگار، چند بار از او دعوت کردند و به افتخار او جلسه‌ای و یادواره‌ای برپا کردند؟! همینطور انجمن‌های ریاضیات و بنیادهای فیزیک و علمی دیگر؟! کار به جایی رسید که برخی در محافل گفتند این خانم دیگر ایرانی نیست، آمریکایی است، و گواه آن اختیار همسری است که خارجی است و البته براساس قانون دختر او نمی‌تواند شناسنامه و پاسپورت ایرانی بگیرد!!
نمی‌دانم این جملات بریده بریده از رفتار ما و مسئولین درباره مفاخر و‌اندیشمندان علمی‌مان را، چرا می‌نویسم؟ در حالیکه این روال و عادت ما است که بقول آل احمد «مرده‌پرستیم»!
نگارنده به یاد دارد که در تشییع جنازه «دکتر معین» آن ستاره ادب فارسی بیش از ۱۲ یا ۲۰ نفر شرکت نداشتند و تعدادی از آن آدم‌ها هم، همچون من بخاطر همشهری و همولایتی‌بودن با دکتر معین آمده بودند! اما بعد از چند سال تازه دریافتند که باید برای او یادمانی برپا کرد و او را چهره ماندگار تاریخ ادب ما نامید!
مریم میرزاخانی تا زنده بود کسی به سراغ خانواده‌اش نرفت و از سیر تربیتی خانوادگی او، از کودکی تا جوانی و دوران دانشجویی‌اش فیلمی، قصه‌ای و بقول امروزیها، «مستندی» تهیه نشد. اما امروز او هم، همچون دکتر معین ستاره‌ای درخشان در آسمان و تاریخ علم و ادب ایران خوانده می‌شود و در انتظار باشید که مراسم تجلیل از او با تهیه فیلم‌های مستند و یا گزارش از خانواده او و یا اساتید او در ایران و… به نمایش درآید. و البته از همین امروز که همه ایرانیان در سوگ مرگ او نشسته‌اند خبری خواهند دریافت که مریم میرزاخانی «چهره ماندگار» سال خوانده شده است!

منبع: خبرآنلاین

ادامه مطلب...

مریم میرزاخانی، نابغه ایرانی ریاضیات و اولین زنی که برنده مدال فیلدز شده است پس از ۴ سال جنگ با سرطان درگذشت. بر اساس گزارش‌های منتشر شده سرطان سینه این نابغه ریاضیات از سال ۲۰۱۳ تشخیص داده شده بود.

به گزارش خبرآنلاین، چند روز قبل مریم میرزاخانی پس از ۴ سال مبارزه با بیماری خود با وخیم‌شدن حالش در بیمارستان بستری شد. گفته می‌شود این مسئله به خاطر گسترش سرطان به مغز استخوان او بوده است. درگذشت این دانشمند و نابغه ریاضی در ۴۰ سالگی جهان دانش را شوکه کرده و دنیا خود را از ذهن زیبا و خلاق او محروم می‌بینید. 

فیروز نادری، دانمشند ایرانی ناسا در اینستاگرام خود نوشت: امروز نوری خاموش شد.  قلب من شکست. خیلی زود رفت. 

فیروز نادری پس از این در پست دیگری خبر درگذشت مریم میرزاخانی را تائید کرد. 

ادامه مطلب...

 مدال فیلدز بالاترین جایزه‌ای است که یک ریاضیدان می‌تواند دریافت کند. اهمیت تعلق آن به مریم میرزاخانی از آنجا بیشتر می‌شود که او نخستین زنی است که از آغاز اهدای مدال فیلدز و تاریخ ٧٨ ساله آن، به این مدال دست یافت.

از مریم میرزاخانی به عنوان یکی از ده ذهنِ جوان برگزیدهٔ سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشتهٔ ریاضیات تجلیل شده است. اما کار به اینجا ختم نمی‌شود.

میرزاخانی برنده جوایزی چون جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳، جایزه کلی در کنار مدال فیلدز در سال ۲۰۱۴ است. او از اول سپتامبر ۲۰۰۸) در دانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشتهٔ ریاضیات است.

پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود. او همچنین اولین زن جهان است که عضو آکادمی ملی علوم آمریکا شد. مریم میرزاخانی در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سال‌های ۱۹۹۴ (هنگ‌کنگ) و ۱۹۹۵ (کانادا) شد و در این سال به عنوان نخستین دانش‌آموز ایرانی جایزه نمرهٔ کامل شد.

وی نخستین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت؛ نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت؛ نخستین کسی بود که دو سال مدال طلا گرفت و نخستین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی جهانی نمرهٔ کامل گرفت. سپس در سال ۱۹۹۹ کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکترای خود را در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مک‌مولن از برندگان مدال فیلدز گرفت.

مریم میرزاخانی در ٣١ سالگی و در دانشگاه استنفورد به عالیترین جایگاه دانشگاهی و مقام استادی رسید. نه فقط مسائلی که مریم میرزاخانی حل کرده مسائل مهمی هستند، بلکه روش‌هایی که برای حل آنها ابداع کرده به دیگر ریاضیدان‌ها ابزار و دیدگاه‌های خوبی برای حل مسائل دیگر می‌دهد.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - آشفته بازاری به همین ترتیب است که حساب و کتاب وجود نداشته باشد. متاسفانه، فردی که با حساب و کتاب رفتار کند، عقب می ماند. به همین دلیل، بعضی از تحصیلکرده ها باخته اند و می بازند.

عصر ایران؛ یوسف ناصری- آشفتگی اجتماعی یا آنومی(Anomie)، اصطلاحی است که برای توصیف وضعیت  در حال تحول شهرها و جوامع  به کار گرفته شده است. در جوامع غربی و در گذار به جامعه صنعتی، اختلالاتی در سطح فردی و اجتماعی به وجود آمد و از جمله در دوره ای خودکشی به حدی شیوع پیدا کرد که یکی از اندیشمندان و نظریه پردازان غربی، کتاب «خودکشی» را در سال 1897 میلادی منتشر کرد و میزان خودکشی در اقشار و جوامع مختلف را بررسی کرد.

در ایران ما که کشوری در حال توسعه به شمار می آید برخی پدیده ها شایع شده و شایسته است که ضمن بهره مندی از مزایای تمدن کنونی و تکنولوژی های کنونی، با اتکا به عقلانیت برای کاهش آسیب ها و هزینه های تحولات اجتماعی و تکنولوژیک تلاش کرد.

درباره آشفتگی اجتماعی یا آنومی با دکتر داور شیخاوندی، استاد دانشگاه گفت و گو کردیم که سابقه بیش از 40 سال فعالیت در زمینه آسیب شناسی اجتماعی دارد و صاحب کتاب هایی تالیفی از جمله «زایش و خیزش ملت»، «جامعه شناسی انحرافات» و «ناسیونالیسم و هویت ایران» است.

او دکترای جامعه‌شناسی از دانشگاه کلمبیا و دکترای برنامه ریزی اجتماعی از دانشگاه سوربن دارد. گفت و گوی عصر ایران با دکتر شیخاوندی را می خوانید.
***

*کشور ما در حال توسعه است و در جوامع در حال توسعه تعهدات متقابل بین افراد عملی نمی شود و افراد بدقولی می کنند. از طرفی در جوامعی که به آشفتگی اجتماعی یا آنومی دچارند کلاهبرداری، احتکار و قاچاق به وفور به چشم می خورد. برخی از اندیشمندان ایرانی اعتقاد دارند که آنومی در جامعه ایران وجود دارد و رابطه نزدیکی بین وضعیت سخت اقتصادی و آنومی برقرار است.
با توجه به این که چند دهه است که در زمینه آسیب شناسی اجتماعی فعالیت دارید آیا جامعه ما دچار آنومی یا آشفتگی اجتماعی هست یا نه؟

-شهرهای ما در حال توسعه هستند و در این موضوع شکی نیست. جامعه ما به طور کلان در حال تحرک است. یعنی در حال گذر از «اجتماع» به «جامعه» است. در اجتماع، سنت های قبیله ای حاکم است. این مسائلی که مطرح کردید بیشتر در شهرهای کلان پیش می آید تا در شهرهای کوچک که نیمه سنتی هستند.

شهرهای بزرگ به معنای واقعی کلمه، در حال آنومی است و تقریبا در حال گذر از «آنومی» به «آنارشی» است. در اثر تشدید وضعیت آنومی، خواه ناخواه حالت آنارشی به وجود می آید. آنومی به معنای آشفتگی است ولی آنارشی، بی قانونی و بی سامانی و بی سازمانی و در هم ریخته است.

*جمعیت شهرنشین کشور طبق برآوردهای وزارت مسکن و شهرسازی به بیش از 73 درصد رسیده و طبق آمار بانک جهانی هم در سال 1961 جمعیت شهرنشین ایران 34 درصد بوده است. این تغییر و تحول از نظر میزان شهرنشین شدن چه تاثیری در شهرها گذاشته است؟

-فقط جمعیت تعدادی از شهرهای ما بیش از یک میلیون نفر است و ناهنجاری ها یا اگر در مورد آینده بگوییم آنارشی ها،  بیشتر در شهرهای بیش از یک میلیون نفر اتفاق می افتد.

در کشورهای اروپایی خیلی پیشرفته، سامان یابی نهادها و سامان یابی فضا و در نتیجه سامان-یابی مردم تا حدی عقلایی و پیش بینی شده و سازمان یافته است. اما در شهرهای منطقه خاورمیانه از جمله شهرهای ایران که نوسانات خیلی شدید را به خود دیده اند افراد جامعه که حتی ریشه روستایی داشته اند به جایگاه های بالای جامعه و به مدیریت های عالی نهادهای شهری و به ویژه نهادهای اقتصادی می رسند. این وضع موجب می شود آشفتگی های متعددی به وجود بیاید.

همچنین شهرهای بزرگ به وسیله روستایی های حاشیه نشین محاصره شده است که هنوز واقعا به شهریت نرسیده اند و هیچ مقام و سازمانی به سامان یابی این حاشیه نشین ها توجه جدی نکرده  است. در نتیجه حاشیه نشین ها در شهر کار می کنند و با شهرنشینان اصلی هماهنگی لازم را ندارند.  شهرهای بزرگ ما یک پا در روستازدگی و یک پا در شهرزدگی دارند. ساختمان های بلندی می سازند که علامت خیلی مدرن است ولی وقتی داخل خانه می شوند دچار روستازدگی هستند.

 

از طرفی من فکر می کنم تنها کشوری هستیم که برای پول، اینقدر تبلیغ می کنیم. در حالی که در کشورهای دیگر اینهمه مسابقه برای برنده شده فلان مبلغ پول برگزار نمی شود. در یک وضعیت نابسامان یا آنومیک، همه به توسل و توکل و روش های دیگر، بیشتر پایبند می شوند تا به فعالیت سالم اقتصادی.

*امیل دورکهایم یکی از جامعه شناسان بزرگ است و حدود 120 سال قبل علل خودکشی را در اروپا بررسی کرده بود. او اعتقاد دارد فقدان مهار اجتماعی که همان آنومی است فرد را دچار کجروی و در نهایت آسیب هایی مثل اعتیاد و فحشا می کند. آیا بررسی خاصی انجام داده اید که در شهرهای کوچک آسیب ها کم است و مهار اجتماعی و سنت ها و قواعد رایج به عنوان عامل بازدارنده، روی افراد اثرگذار است؟

-البته خواه ناخواه شهرهای کوچک هم از روالی که در شهرهای بزرگ است متاثر می شوند. تحرک جمعیتی، تحرک اخلاقی و تحرک مکانی، به طور کلی تحرک خواسته ها را به وجود می آورد و آورده است. شهرهای بزرگ، لجام گسیخته هستند و هر روز یک گروه تقاضاهای خاص دیگری دارد.

مساله عمده ما، مساله شهرهای بزرگ است. مواد مخدری که در شهرهای بزرگ مصرف می شود در حد 10 تن یا 12 تن در ماه است. گسستگی شهرهای بزرگ از زبان گرفته تا پوشاک و کار و رفتار و خواسته های روزمره مردم، حد و حصر ندارد. قمه کشی و تیراندازی و آدم کشی و خودکشی را به نسبت بیشتر در شهرهای بزرگ می بینید.

*اعتقاد بر این است که اگر قواعد اجتماعی، عادلانه تنظیم شود مردم و شهروندان این قواعد را رعایت می کنند. گفته شده که مهمترین وظیفه دولت برقراری عدالت است. در تحقیقاتی که در شهرهای مشهد و رشت و کرمانشاه انجام شده نتیجه گیری این است که وقتی اعتماد اجتماعی و رضایت اجتماعی نیست رفتار آنومیک اتفاق می افتد. مشاهدات و تحقیقات شما در مورد شهرهای ما چگونه است و چه وضعیتی را تجربه می کنند؟

-این که گفته شود برابری جامعه یا رضایت جامعه تامین شود احتمالا آنومی کمتر می شود شعار است. من معتقدم در شهرهای بزرگ هر نوع سیاستی که برای برابری و رضایت اجرا شود به طور کامل موثر نخواهد بود. چون طبقات و اقشار جامعه به طور مستمر می خواهند بالاتر و باز بالاتر بروند.

با این حال در کشور ما خیلی از خواسته های دولتی، به هم خورده است. به ویژه ما شاهد هستیم و جزو وقایع اخیر است کسانی که به حقوق خودشان قناعت نکردند و خیلی به درآمد میلیاردی رسیدند. البته دولت مقداری از حقوق های غیرمتعارف را پس گرفت ولی وقتی مردم از آن نوع حقوق های کلان باخبر می شوند نارضایتی آنها روز به روز بیشتر می شود.

*در مورد شهرهای مختلف تفکیک می کنید که از نظر مهار اجتماعی و توقعاتی که نسبت به قواعد اجتماعی وجود دارد اوضاع چگونه است؟

-من مقاله ای نوشته ام درباره نوکیسگان. به اعتقاد من، نوکیسگان به هم زننده کل جامعه هستند و افراد دیگر نیز در این زمینه می کوشند. احتمال این که در سال های آینده نظمی بر بی نظمی مسلط شود بعید می نماید. چون امکانات موجود و افکار موجود در این راستا قرارندارد. در آن مقاله، رسیدن جامعه از آنومی به آنارشی را توجیه کرده ام.

*رفتار آنومیک در افراد وقتی که در چنین وضعیتی قرار می گیرند الزاما باید به سمت اقداماتی مثل احتکار و کلاهبرداری کشیده شود؟

-اصولا بله. چون در جامعه ما یک نهاد مشخص برای تبلیغ اخلاق وجود ندارد. در نتیجه این باور شکل گرفته که زرنگی آن است که راه کوتاه را بروید  و زودتر به هدف برسید. متاسفانه چنین وضعی حاکم است. بعضی مواقع هم که افراد متهم را بازداشت می کنند تا محاکمه کنند و به نتیجه برسد مردم اصل قضیه را فراموش کرده اند.



*در کشورهای دیگر که دوره در حال توسعه بودن را سپری کرده و وارد دوره صنعتی و فراصنعتی شده اند آیا موفق شدند آسیب ها را کمتر یا کنترل کنند؟

-تا حدی بله. البته به شرطی که مهاجرین زیادی نداشته باشند. مهاجرینی که اخیرا به اروپا سرازیر شده اند تمام آن جوامع را در آینده نزدیک به هم خواهند زد و از الان هم شروع شده است. در آن کشورها مردم، تشکل¬هایی دارند و این تشکل ها تا حدی افراد را از نظر اخلاقی و رفتاری و کرداری سامان دهی می کنند.

با این حال به خاطر گذشته سازمان یافته و قانونی که دارند مقررات اجرا می شود. در جامعه ما به نحو مطلوب قانون و مقررات اجرا نمی شود و شایسته سالاری برای گرفتن پست های دولتی اتفاق نیفتاده است.

*آنومی یا آشفتگی اجتماعی وقتی اتفاق می افتد رعایت قواعد و هنجارها، برای افراد مطلوبیت ندارد. با سست شدن رعایت قواعد و هنجارها چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟

-در شهرهای کوچک، به طور کلی آنومی نسبتا کم است ولی چشم آنها به شهرهای بزرگ است. رسانه ها، معیارهای شهرهای بزرگ را پخش می کنند. البته در شهرهای کوچک تا حدی به شرع و اخلاق و هنجارها به صورت نیم بند وابسته هستند.

تغییرات سریع هنجارها در شهرهای بزرگ روی می دهد و حتی از یک محله به محله دیگر می تواند فرق کند. بیکاری هم که در جامعه ما وجود دارد و هنجارهای معمولی را به هم زده است. هر فردی که آموزشی دیده و انتظار داشته است شغل مربوط به آموزش را کسب کند بیکاری در جامعه ما اجازه یافتن چنین کاری را نمی دهد.

از طرفی آموزش دیده ها در هنجار خودشان نیستند. مجبورند با نارضایتی کامل، کارهای خیلی سطح پایین تر را انجام بدهند. بر این اساس به دنبال انواع نارضایتی، هنجارشکنی هم رخ خواهد داد تا برای بقای خود بکوشند.

*در سطح فردی وقتی جامعه در شرایط آنومیک و آشفتگی قرار دارد دقیقا چه تغییری در رفتار افراد به وجود می آید؟

-به نظرم بستگی به توان فردی دارد. آنومی، جنبه های جمعی هم دارد. توان اخلاقی و شرعی و شغل و تحصیلات  فرد و تبار خانوادگی، بر فرد اثرگذار هستند. اما آن هم حدی دارد و فرد، تا حدی می تواند هنجارهای محله و خانوادگی را رعایت کند. در نتیجه تا فرصتی به دست بیاورند هنجارشکنی می کنند و راه را کوتاه می کنند.

کوتاه کردن راه، رسم شده است. برای این که هنجار را رعایت کردن، خیلی دیر و دور است. بر این اساس راحت تر این است که هنجار را رعایت نکنند. نحوه رانندگی و این که 16 هزار نفر در یک سال بر اثر تصادفات جاده ای کشته شده اند نشان می دهد که هنجارهای رانندگی را رعایت نمی کنند. هر کس می خواهد زودتر برود.

*فردی که در یک جامعه آشفته و آنومیک زندگی می کند احساس بی قدرتی و پوچی می کند.  سبقت گرفتن و جلوتر زدن از دیگران در رانندگی و در مجموع به بالاتر کشاندن خود، با احساس بی قدرتی چگونه تطابق پیدا می کند و قابل توجیه خواهد بود؟

-چون مقررات، بازدارنده است و اخلاق، بازدارنده است و وقتی به مرحله آنومیک می رسد فرد قاعده و قانون را نادیده می گیرد. وقتی درباره بی قدرتی صحبت می شود هر کس به هر چیزی توسل می کند که بالاتر برود و خواسته خودش را عملی کند. آشفته بازاری به همین ترتیب است که حساب و کتاب وجود نداشته باشد. متاسفانه، فردی که با حساب و کتاب رفتار کند، عقب می ماند. به همین دلیل، بعضی از تحصیلکرده ها باخته اند و می بازند.

در خیلی از مواقع که افراد قواعد و قانون را نادیده می گیرند، به صورت شبکه ای عمل می کنند و خیلی فردی نیست. وارد شبکه هایی می شوند که می توانند از آنجا بالا بروند. تا حالا همین کار را انجام داده اند و ظاهرا موفق بوده اند.

بدا به حال کسی که وارد شبکه ها نشود و به خویشتن و به اخلاق اهمیت بدهد و در جریان رعایت هنجارها و قواعد هم باشد. این نوع افراد به زحمت می توانند خودشان را بالا بکشند و اگر هم موفق شوند پله به پله به زحمت می توانند بالا بروند. در حالی که افرادی که قواعد و قانون را رعایت نمی کنند پله ها را می پرند و یک مرتبه از جاهایی سر در می آورند که اصلا نباید در آنجا قرار بگیرند.

*میانگین جهانی شهرنشینی 60 درصد نسبت به کل جمعیت ارزیابی شده است و در ایران بیش از 73 درصد است. این وضع که شهرنشینی به گونه ایرانی تشدید شده است چه آسیبی را ایجاد می کند؟

-قسمت های عمده شهرهای ما، روستا زده هستند. شهر یک تعریف اداری دارد و هر کجا فرماندار باشد به آن شهر می گویند. یعنی شهر رفتاری نیست. شهر اخلاقی نیست. فرمانداران ما رفتار روستایی دارند و تازه از روستا آمده اند.

ما باید ببینیم با چه مقیاس هایی، شهر را تعریف می کنیم. شهر، خصوصیات خاص دیگری هم دارد که اگر آنها را به کار ببرند بعید می دانم که جمعیت شهرنشین ایران به 60 درصد برسد. بنابراین شهرهای ما روستا زده هستند. برای این که روستایی ها در شهر نشسته اند و می گویند ما شهری هستیم. البته همه ما شهرنشین هستیم و این انتقادات به ما وارد است.

*تهران هم روستا بوده است و بعد چند روستا به هم وصل شده و این کلانشهر ایجاد شده است.

-تنها وصل کردن آنها به معنای شهر نیست. افرادی که در روستا بوده اند باید رابطه خانواده و ایل و قبیله را محترم بشمارند. وقتی یک نفر از این افراد وزیر می شود افراد قبیله و خویشاوندان خود را در آن وزارتخانه مشغول به کار کرده و یارگیری می کند. در حالی که ممکن است تخصص هم نداشته باشند. هوای همگنان را داشتن خیلی بیشتر از این است که قانون را رعایت کنند.

*به هر حال ما در حال توسعه هستیم و علاقه مندیم کشور توسعه یافته شود. برای غلبه بر مشکلاتی که در شهرهای ما وجود دارد و جمعیت زیادی در شهرها هستند مثل کشورهای موفق دیگر چه اقداماتی باید انجام داد که نهایتا به توسعه برسیم؟

-کسانی که برنامه آینده را تنظیم می کنند خودشان باید قواعد و قانون را رعایت کنند. به هر حال برای موفقیت در این راه، اولا امنیت داخلی را نیاز داریم. هر طبقه و نهاد واقعا باید کار خودش را انجام بدهد و نه این که کار همه را انجام بدهد. یعنی بر حسب قانون یا شرع رفتار کنند.

بالاخره باید معیاری در جامعه حاکم باشد، عدالت نسبی برقرار شود و به نحوی رضایت نسبی هم باید حاصل شود. البته گفتن این بحث ها آسان ولی اجرایی شدن ان دشوار است.

*در جامعه در حال توسعه که آسیب ها و تعارضاتی را به همراه دارد افراد جامعه می توانند جامعه را به سمت توسعه یافتگی هدایت کنند یا سازمان نداشتن مشکل ایجاد می کند؟

-امکان موفقیت با اقدامات فردی وجود ندارد. چون این یک مساله تربیتی و ذهنی است و توانایی و از دیگران یاد گرفتن و یاد دادن است. وقتی که به این صورت نباشد مسابقه برای پولدار شدن به هر قیمتی که میخواهد باشد اتفاق می افتد. فعلا این طور یاد گرفته اند.
ما فقط امیدواریم و امکان دیگری نداریم.

از بدویت تا مدنیت همه امیدوار شدند که به نحوی از انحا، خود را تغییر دادند. ما هم می باید در این وضعیت ناموزون، امیدوار باشیم و سعی کنیم آنومی ما کمتر و رضایت و رعایت اخلاقیات و معنویات و قانون و شرع، بیشتر باشد. عوض این که بگوییم قابل ندارد باید بگوییم امیدواریم.

ادامه مطلب...

در حاشیه تحریف عجیب سخنان رئیس جمهور در شبکه خبر و عدم عذرخواهی، مهرشاد مرتضوی این جدول را در ضمیمه طنز «بی قانون» منتشر کرد.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - دبیر پانزدهمین دوره جایزه قلم زرین ضمن اعلام پایان داوری‌های مرحله نهایی، از ویژگی‌های جشنواره قلم زرین و دشواری کار داوری آثار گفت.

یوسف قوجق در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ویژگی جایزه قلم زرین در دوره جاری گفت: در هر سال، این جشنواره نخستین جشنواره‌ای است که دست به انتخاب کتاب از بین کتاب‌های منتشره در سال قبل می‌کند و به عبارتی، نخستین جشنواره‌ از جشنواره‌های ادبی کشور در هر سال است که دست به انتخاب بهترین‌ها می‌زند و به همین خاطر، علاوه‌بر دشواری کار داوران، انتخاب‌ها نیز حساس و از اهمیت زیادی برخوردار است.

قوجق در همین راستا، به مسئولیت سنگین داوران در بررسی کتاب‌هایی که طبیعتاً پیش از آن مورد داوری قرار نگرفته‌اند، اشاره کرد و افزود: در این دوره از جشنواره، اعضای گروه‌های داوری که همگی در زمینه فعالیت خود از بهترین‌های آن حوزه هستند، به بررسی کارشناسانه پرداختند. داوری در همه بخشها به پایان رسیده و نتایج مشخص شده، ولی طبق عرف، تا روز مراسم اهدای جوایز، تنها نامزدهای هر حوزه اعلام می‌شود.

دبیر جشنواره ضمن بیان این نکته که یکی از اهداف هر دوره از جشنواره، رصد جریان ادبی سال گذشته و شناسایی، معرفی و حمایت از ادبیات متعهد ملی و اسلامی است، گفت: مطابق آیین‌نامه، کتاب‌های منتخب بایستی از نظر درونمایه و مضمون، دارای ارزش‌های اسلامی، انسانی و ملی باشند که در دوره پانزدهم، این مهم، درکنار معیارهای فنی و ادبی از سوی داوران، ملاک و معیار داوری قرار گرفت.

یوسف قوجق در همین راستا، گفت: مطابق نظر داوران این دوره، متاسفانه سال ۱۳۹۵ سال پرباری در ادبیات داستانی کشورمان نبوده و ما شاهد چاپ آثاری فاخر و برجسته در هیچ حوزه نبوده‌ایم.

دبیر پانزدهمین جشنواره قلم زرین درباره تاریخ و محل برگزاری مراسم اختتامیه گفت: هیأت مدیره انجمن قلم درحال رایزنی درخصوص محل برگزاری مراسم اختتامیه این دوره هست و هنوز مشخص نشده، اما زمان آن، مطابق معمول روز ۱۴ تیرماه (همزمان با روز قلم) خواهد بود که با حضور برخی از مسئولین و مقامات و بسیاری از چهره‌های فرهنگی، ادبی و هنری برگزار خواهد شد.

وی در ادامه اسامی کتابهای نامزد هر حوزه در پانزدهمین دوره جایزه قلم زرین را به این شرح اعلام کرد:

حوزه نقد و پژوهش:

۱- «داستان سیاسی، داستان انقلاب» / محمد حنیف / انتشارات پژوهشگاه اندیشه اسلامی

۲- «صد سال عشق مجازی» / محمود فتوحی / انتشارات سخن

۳- «تحلیلی داستانی از سوره یوسف» / محمدرضا سرشار / انتشارات پژوهشگاه اندیشه اسلامی

۴- «تن و زبان فارسی» / سیدرضا شاکری / انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی

۵- «مبانی و اصول پژوهش در زبان فارسی» / قدرت الله طاهری / نشر علمی

۶- «جامعه شناسی غزل فارسی» / فرهاد طهماسبی / انتشارات علمی و فرهنگی

حوزه داستان کودک و نوجوان:

۱- «مثل هیچ کس» / سپیده خلیلی / انتشارات قدیانی

۲- «قوش» / ساسان ناطق / انتشارات شهرستان ادب

۳- «بابانوروز و انتظار» / محمدرضا اصلانی / دفتر نشر فرهنگ اسلامی

۴- «قصه آلبالو پلو» / زهرا حیدری / انتشارات قدیانی

۵- «سنگ کوچولو» / افسانه شعبان‌نژاد / انتشارات امیرکبیر (کتابهای شکوفه)

۶- «کی می‌تواند مرا بخنداند» / شکوه قاسم‌نیا / انتشارات پیدایش

۷- «سورنا» / ابراهیم حسن‌بیگی / انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

۸- «لالایی خانم کلاغه» / مژگان شیخی / انتشارات علمی و فرهنگی (کتابهای پرنده آبی)

حوزه شعر بزرگسال:

۱- «گلهای تاریکی» / سینا سنجری / انتشارات فصل پنجم

۲- «سلام بر زندان» / هادی خورشاهیان / انتشارات مشکی

۳- «پنکه قدیمی» / آرش شفاعی / انتشارات نیماژ

۴- «قفس تنگی» / صفا محمدزاده / انتشارات شهرستان ادب

۵- «زلف ضریح» / عارفه دهقانی / انتشارات جمهوری

۶- «عدم» / محمود حبیبی کسبی / انتشارات سوره مهر

۷- «آیه ۸۸» / محمدجواد غفورزاده (شفق) / انتشارات جمهوری

۸- «بی‌چشمداشت» / موسی عصمتی / انتشارات شهرستان ادب

۹- «دورتر» / امیرعلی سلیمانی / انتشارات فصل پنجم

حوزه داستان بزرگسال:

۱- «دخیل» / محمد رودگر / شهرستاد ادب

۲- «از عشقاباد تا عشق آباد» / منصور انوری / انتشارات سوره مهر

۳- «شانزده سال» / منیژه آرمین / انتشارات سوره مهر

۴- «بی اسمی» / احمد شاکری / نشر اسم

۵- «خرمالوها را به گنجشکها بفروش» / محمد حنیف / انتشارات کتاب جمکران

حوزه شعر کودک و نوجوان:

۱- «آسمان نقطه چین» / مریم زرنشان / انتشارات سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی

۲- «پرنده‌های بابا» / مرضیه تاجری / انتشارات امیرکبیر (کتابهای شکوفه)

۳- «راه مشقی» / طیبه شامانی / انتشارات مهر زهرا(س)

۴- «کنسرت باغ» / مریم زرنشان / انتشارات امیرکبیر (کتابهای شکوفه)

۵- «لباس غول گم شد» / کبری بابایی / انتشارات امیرکبیر (کتابهای شکوفه)

پیشخوان

آخرین اخبار