همزیستی نیوز - «برنده جایزه ویژه هیات داوران رسانه رسمی را متهم به تحقیر و نفی و انکار سینما کرد. در این یادداشت ۱۰ نکته در باب این نامهربانی برشمرده شده است.»
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «وقتی صداوسیما مدام فیلمهای هالیوودی را تبلیغ و پخش میکند معلوم است که برای سینما برنامهای میگذارند که مدام در حال تخریب سینمای ایران است و به توهین و حاشیهسازی میپردازد. تلویزیون از تحقیر، توهین، نفی، انکار، طرد و سرکوب سینما دست بردارد و این موضع خصمانه را پایان دهد.» اینها سخنان علیرضا داوودنژاد، کارگردان نامآشنای سینمای ایران، در آیین اختتامیه سیوپنجمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر است که پس از دریافت جایزه ویژه هیات داوران و در انتقاد از رویکرد و رفتار صداوسیما در قبال سینما بر زبان آورد. او خود امسال با فیلم «فراری» در جشنواره شرکت کرده بود و جایزه بهترین بازیگر مرد نقش اول نیز به محسن تنابنده، بازیگر همین فیلم تعلق گرفت.
تلویزیون رسمی البته این برنامه را با تأخیر پخش کرد و و همان گونه که پیشبینی میشد، این سخنان را نپسندید و به قیچی سانسور سپرد. اما چرا «سیما» تا این اندازه با «سینما»ی ایران نامهربان است؟ مگر سینمای ملی بخشی از تولید ملی و فرهنگ ملی نیست که رسانه رسمی از بام تا شام داعیهدار آن است؟
در چرایی نامهربانی و به تعبیر آقای داوودنژاد مواضع خصمانه «سیما» علیه «سینما» این موارد را میتوان برشمرد:
۱- هرگاه دولتی غیر اصولگرا بر سر کار بیاید که مواضع اصلاحطلبانه یا اعتدالی دارد، این نامهربانی فزونی میگیرد. چون سینما و جشنواره فجر را ذیل وزارت ارشاد و دولت یا متعلق به سپهر عمومی جامعه و خارج از اراده یا علاقه یا سلیقه خودشان میدانند و نمیخواهند به آن بها و رسمیت بدهند یا در زمره موفقیتهای دولت به حساب آید. این در حالی است که بار اصل بر دوش بخش خصوصی است.
۲- نگاه مدیریت تلویزیون رسمی به هنر اساسا ایدیولوژیک است و از این رو تنها بخش ایدیولوژیک سینما یا جنبههای عوامپسندانه آن را میپسندند. از این رو به جز چند کارگردان خاص که نیاز به ذکر نامشان نیست، دیگران یا دعوت نمیشوند یا اگر هم دعوت شوند، در برنامه هفت آماج حملات و انتقادات مجری و کارشناس قرار میگیرند.
نکته جالب این که آن قدر که از تلویزیون ایران فیلمهای آمریکایی پخش میشود، فیلمهای اروپایی را که با فکر و اندیشه سر و کار دارد، کمتر شاهد هستیم.
۳- یکی از بهانهها نوع پوشش خانمهای بازیگر است. این در حالی است که در فیلمهای خارجی زنان همین حجاب حداقلی را هم ندارند ولی ظاهرا آن فیلمها بلااشکال است و بازیگر نیز جدای جامعه نیست و فیلمساز هم از جامعه تأثیر میپذیرد.
۴- شماری از کارگردانان و بازیگران سینما اهل کنشهای سیاسی یا اجتماعیاند که خاصه در موسم انتخابات پر رنگ میشود. گرایش غالب رسانه رسمی اما به سوی اصولگرایان رادیکال است و طبعا دوست ندارند این کارگردانان و بازیگران به عنوان گروههای مرجع اجتماعی شناخته شوند. بنا بر این از آنان کمتر دعوت میکنند تا مایه شهرت بیشتر آنان نشوند.
۵- بخشی از نیروهای سنتی با اصل سینما مشکل دارند و شاید رسانه رسمی میخواهد دل آنها را به دست آورد. این در حالی است که دو شبکه «آی فیلم» و «نمایش» مدام فیلم و سریال پخش میکنند و نیاز به خوراک دارند و نمیتوان از الگوی عربستان - که سینما ندارد - تبعیت کرد. ایران از نظر تولید فیلم که در برخی سالها سر به ۱۴۰ فقره میزند، مقام اول را در منطقه دارد و قابل قیاس با عربستان سعودی نیست که مجهز به همه وسایل مدرن است اما حتی یک سالن سینما هم ندارد.
۶- توجه تلویزیون به سینمای ملی موجب رونق و فروش فیلمها میشود و این به استقلال آنان یاری میرساند. آن وقت کی بیاید برای سریالهای تلویزیونی و امثال «معمای شاه» بازی کند؟
در نوروز ۹۵ که آگهیهای فیلمهای سینمای ایران از شبکههای پربیننده ماهوارهای پخش شد، سینما هم به فروش بالایی دست یافت. شاید هم میخواهند بگویند باید به ما پول بدهید تا درباره شما بگوییم. نگاه تجاری به فرهنگ یا تجاریسازی فرهنگی که در سالهای اخیر سیطره یافته، شاید به کجا سرایت نکرده که به جام جم تسری نیافته باشد؟
۷- در رسانه رسمی بیش از برنامه و راهبرد، چند اراده فائقه وجود دارد و سلیقه آنهاست که میچربد و چنان شهرت دارند که نیاز به معرفیشان نیست. اگر اراده کنند تهیهکنندهای فرصت سر خاراندن ندارد و اگر اراده کنند، همان تهیهکننده بیکار میشود و تنها کار او شاید این باشد که روزها را در پشت درِ اتاق آن مدیر یا زیردستان برای دریافت مجوز بگذراند. یک مدیر ارشد خوشش میآید برنامه هفت را فریدون جیرانی اجرا کند ولی او و همکاران و تیم او که میروند جیرانی هم باید جای خود را به گبرلو بدهد و قبلی که بازمیگردد نوبت به بهروز افخمی میرسد.
در این میان تنها استثنا عادل فردوسیپور است که چون فوتبال با فکر و سیاست سر و کار ندارد، تحمل میشود اما هم او نیز اگر گاهی پای خود را از گلیم تعریف شده، درازتر کند، تذکر میگیرد.
۸- سر و کار سینما با طبقه متوسط است. بیشتر سینماروها از طبقه متوسطاند که از نگاه سیاسی و اجتماعی آنها دولت و مجلسی شکل گرفته که باب میل نگاه سیاسی حاکم بر رسانه رسمی نیست. بنا بر این مار در آستین نمیپرورانند!
۹- یک فیلم عادی یک میلیارد تومان هزینه دارد و برای برگشت سرمایه باید نظر مشتری یا همان بیننده را تأمین کرد. بنابر این گزیر و گزیری ندارند جز این که سراغ سوژههایی بروند که فیلم «بفروشد». صداوسیما هزار میلیارد تومان بودجه دارد و ۲۰ میلیارد آن را میدهند تا «معمای شاه» و امثال آن ساخته شود. اما دست تهیهکننده بخش خصوصی تا این حد باز نیست. کمتر از این هم باز نیست. بنابر این طبیعی است که سینما سراغ موضوعات دیگری برود که چه بسا باب میل تلویزیونیها نباشد.
۱۰- دست آخر این که علاقه به فیلم و سینما ذوق و تربیت هنری میخواهد و بدون احساس زیباییشناختی به دست نمیآید. نمیتوان از برخی کسان که هیچگاه تابلوی نقاشی نخریده، به آوای موسیقی گوش نسپرده، از فیلمی لذت نبرده و هنر را ذات زندگی نمیدانند، انتظار داشت که به هنر و هنرمند بها دهند. اینها ذوق و شوقی میخواهد که در همه نیست. اما درک بُغض آشکار در صدای علیرضا داوودنژاد و این که از چه و چرا مینالد ذوق خاصی نمیخواهد.»
همزیستی نیوز - مراسم اختتامیه سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر در حالی برگزار شد که حضور وزرای مختلف از جمله محمدجواد ظریف و مسوولان چشمگیر بود و در نهایت سیمرغهای بهترین فیلم از نگاه مردم و داوران به فیلم «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیهکنندگی محمود رضوی تعلق گرفت.
به گزارش ایسنا، در این مراسم که با ریتم تقریبا مناسب از ساعت 19 تا 21:45 شامگاه 21 بهمن ماه در شب سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد؛ محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه، سید رضا صالحی امیری وزیر ارشاد، علی ربیعی وزیر کار و رفاه اجتماعی سه وزیر حاضر در مراسم بودند که حسن فریدون دستیار ویژهی رییس جمهور نیز آنها را همراهی میکند.
معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و شهیندخت مولاوردی معاون رییس جمهور در امور زنان نیز از دیگر مسوولان حاضر بودند که دقایقی پس از آغاز مراسم در سالن حاضر شدند.
سخنرانی با کنایه دبیر فیلم فجر در پی انتقادات / خوشحالیم اینجا جدل فرهنگی است
دبیر سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در حالی سخنرانی خود را آغاز کرد که با موزیک متن همراه بود.
محمد حیدری گفت: خوشحال هستیم که در سینمای ایران دعوا بر انتخاب و داوری است. اینجا جدل فرهنگی است، برخلاف دنیا که جدل سیاسی دارند. چقدر خوشحالیم در فضای آرام و به دور از ناامنیها در دنیای امروز زندگی میکنیم که فرصت جدلهای فرهنگی را داریم و این ذات انقلاب ماست.
او ادامه داد: خوشحالیم بدانیم که در چه شرایطی زندگی میکنیم. دغدغههای امنیتی، دشواریهای اقتصادی و اجتماعی کشور را باور داریم و باورمان است که سینمای ایران به این مضامین توجه دارد، گیرم به خطا و افراط اما نشانههای ما امید است.
دبیر سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در بخش دیگری از سخنانش گفت: بیاییم در کنار عزیزانمان تلاش بیشتر کنیم. سینمای ایران دست مردم را میفشارد و بر آن بوسه میزند، برای ما خادمان سینمای فرهنگ افتخاری است که اهل سینما در جستجوی فرهنگ هستند، سینمای ایران پلی برای فاصلهها و مرهمی برای زخمها میشود. هنرمندان سینمای ایران بوسه میشوند و بر زخمها مرهم. افتخار ماست که در خدمت سینمای ایران هستیم.
حیدری گفت: سینمای ایران مستقلترین و با شکوهترین پدیده بعد از انقلاب است. سرمایه و همه دستاوردهایش از آن خودش است. حرمت سینمای ایران را پاس بدارید. بیایید مهربانتر باشیم، به یکدیگر افتخار کنیم که تولید آرمانهایمان برای مردم ایران عزیز است. توفیق بر قلب مردم رفتن سرمایه بزرگی است و باید این سرمایه را پاس بداریم.
اهدای نمادین سیمرغ فیلم کوتاه
بعد از سخنرانی های دبیر جشنواره فیلم فجر مجری برنامه اعلام کرد، از سال بعد سیمرغ فیلم کوتاه به جشنواره فجر باز خواهد گشت. اما امسال در شرایط ویژه سیمرغ نمادین به برگزیده اهدا میشود.
سپس امیر توده روستا و حجت الله ایوبی برای اهدای سیمرغ نمادین به صحنه آمدند و کاوه مظاهری برای فیلم «رتوش» سیمرغ نمادین بخش کوتاه فیلم فجر را دریافت کرد.
همچنین احسان کرمی مجری برنامه پیش از اعلام برگزیده فیلم کوتاه بیان کرد: خدا گواه است که من اسامی هیچ کدام از برگزیدگان را نمیدانم و از اطلاعات داخل پاکتها خبر ندارم.
او که در ابتدا به اشتباه برگزیده فیلم مستند را اعلام کرد، گفت: این نیز گواه آن است که من از اطلاعات داخل کارتها خبر ندارم.
بهترینهای بخش مستند سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به شرح زیر معرفی شدند:
سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند با تقدیر از مستند «از صفر تا سکو» تعلق گرفت به «متهمین دایره بیستم» به کارگردانی حسام اسلامی
دیگر نامزدهای بهترین فیلم مستند؛ آهستگی (یاسر خیر)،بزم رزم (مهدی همایونفر)،صفر تا سکو (مهتاب کرامتی و طهورا ابوالقاسمی)
و آوانتاژ (آبان عسگری و محمد کارت) بودند.
سیمرغ بهترین کارگردانی مستند به یاسر خیر کارکردان مستند «آهستگی» رسید.
دیگر نامزدهای این بخش آرش لاهوتی (آبی کم رنگ)،حسام اسلامی (متهمین دایره بیستم)،سحر مصیبی (صفرتا سکو)،محمد کارت (آوانتاژ).
سیمرغ بهترین دستاورد فنی هم تعلق گرفت به سید وحید حسینی برای پژوهش فیلم «بزم رزم»
سید وحید حسینی در سخنانی پس از دریافت جایزهاش خطاب به اهالی سینما گفت: امسال روی سخنم با شما سینماگران است،که نیامدید فیلمهای ما را ببینید و سالنهای ما خالی رفت. در حالیکه باید از ما حمایت کنید.
او با اشاره به موضوع مستندش که دربارهی موسیقی و سرودهای انقلابی است، برای محمدرضا شجریان آرزوی سلامتی کرد.
دیگر نامزدهای این بخش عبارتند از: سید محمدرضا هاشمیان برای پژوهش «رئیس الوزراء»، همیلا موید برای تدوین «صفر تا سکو»،امین ابوالصدق برای صداگذاری «صفر تا سکو»؛مرتضی پایه شناس برای تدوین «کویرس وطن کوچک من»؛ بهروز بادروج برای فیلمبرداری «آهستگی»
در ادامه این مراسم کلیپی از برخی نامزدها از جمله علیرضا داودنژاد، رامبد جوان، پوران درخشنده، مریلا زارعی، ارشا اقدسی پخش شد که درباره جایزه سیمرغ و اهمیت آن و خاطرات، آرزوهای خود صحبت میکردند.
سپس بخش اهدای سیمرغهای مسابقهی سینمای ایران آغاز شد.
جایزه بهترین عکس تعلق گرفت به امیرحسین شجاعی برای مجموعه عکسهای فیلم «رگ خواب»
دیگر نامزدهای این بخش عبارتند از: امید صالحی برای مجموعه عکسهای فیلم اسرافیل، مریم تخت کشیان برای مجموعه عکسهای فیلم نگار، احمدرضا شجاعی برای مجموعه عکسهای فیلم خفگی و سحاب زریباف برای مجموعه عکسهای فیلم ماجرای نیمروز.
عکسهای فیلم «نگار» به درخواست تخت کشیان در بخش عکس از داوری بیرون کشیده شد.
جوایز بخش سودای سیمرغ با حضور داوران اهدا شد:
سیمرغ بهترین چهرهپردازی اهدا شد به ایمان امیدواری برای «زیرسقف دودی»
دیگر نامزدهای این بخش عبارتند از: سودابه خسروی برای اسرافیل، عبدالله اسکندری برای خوب، بد، جلف،مهرداد میرکیانی برای یک روز بخصوص ، علی بهرامیفر برای ایتالیا ایتالیا
سیمرغ بهترین جلوههای بصری به مهدی قاسمی برای «ویلاییها» تعلق گرفت.
محمد لطفعلی برای آباجان، سینا قویدل برای رگ خواب، محمدرضا نجفی امامی برای بیست و یک روز بعد، کامران سحرخیز و امیر سحرخیز برای «پشت دیوار سکوت» از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
سیمرغ بهترین جلوههای ویژه میدانی تعلق گرفت به آرش آقابیک برای «خفهگی»، «رگ خواب»، «یک روز بخصوص» (دایی این هنرمند به جایش حاضر بود و سیمرغ را گرفت.)
حمید رسولیان برای «گشت 2» / چراغهای ناتمام، ایمان کرمیان برای «ویلاییها»، محسن روزبهانی برای «ماجرای نیمروز» دیگر نامزدهای این بخش بودند.
سیمرغ بهترین طراحی صحنه و لباس تعلق گرفت به بهزاد جعفری طادی برای «ماجرای نیمروز»
کامیاب امین عشایری برای یک روز بخصوص، امیرحسین قدسی برای نگار،کیوان مقدم برای تابستان داغ،محسن نصراللهی برای بدون تاریخ، بدون امضاء دیگر نامزدهای این بخش بودند.
سیمرغ بهترین صدابرداری تعلق گرفت به پرویز آبنار برای «فراری»
عباس رستگارپور برای زیرسقف دودی، داریوش صادقپور و محمود کاشانی برای تابستان داغ، امین میرشکاری برای بدون تاریخ ،بدون امضاء، وحید مقدسی برای نگار از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
پرویز آبنار در سخنانی گفت: امشب جایی دعوت بودم که به خاطر سینما نرفتم.
او در عین حال خبر خوش داد که "امشب عروسی مانیا دختر اصغر شاهوردی (صدابردار حادثه دیده سینما) است."
سیمرغ بهترین صداگذاری تعلق گرفت به سیدعلیرضا علویان برای «بدون تاریخ، بدون امضاء»
پرویز آبنار برای فراری، حسین ابوالصدق برای نگار، محمدرضا دلپاک برای زیر سقف دودی، امیرحسین قاسمی برای تابستان داغ از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
علویان در هنگام دریافت جایزه اش،سه بار از هیات داوران تشکر کرد.
به دلیل تشکر زیاد این هنرمند؛ تصویر لبخند محمد جواد ظریف روی مونیتور پخش شد.
سیمرغ بهترین موسیقی با تشکر از پیمان یزدانیان برای بدون تاریخ ،بدون امضاء اهدا شد به کریستف رضاعی برای نگار
حامد ثابت برای تابستان داغ، ستار اورکی برای ویلاییها، یحیی سپهری شکیب برای فراری دیگر نامزدهای این بخش بودند.
سیمرغ بهترین تدوین تعلق گرفت به سهراب خسروی برای «تابستان داغ»
خسروی در سخنانی با تشکر از همکارانش و هومن بهمنش ادامه داد:دیگر سیمرغ را فراموش کرده بودم و امیدوارم فیلم در اکران موفق شود.
سپیده عبدالوهاب برای سدمعبر، بهرام دهقان برای نگار،حسن حسندوست برای فراری و احمد مرادپور برای سارا و آیدا از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
سیمرغ بهترین فیلمبرداری اهدا شد به هومن بهمنش برای «تابستان داغ»
هومن بهمنش قبل از رفتن روی سن ظریف را در آغوش گرفت که کرمی از محافظان وزیر امور خارجه خواست که کاری نداشته باشند.
بهمنش هم در سخنانی گفت: من مجری طرح این فیلم هم بودم و آقای نوروزبیگی اجازه دادند در کارشان دخالت کنم.
او ادامه داد: به اشنباه در 13 رشته گویا کاندیدا شدهایم. من از داوران عدرخواهی میکنم که بابت فیلم ما توهین شنیدید و در تلویزیون و از سوی آن نسلی که من از آنها کار یاد گرفتم به شما توهین شد. معذرت میخواهم، فیلم ما را دوست داشتید.
بهمنش گفت: نه ادم انقلابی هستم و نه دوست دارم از این حرفها بزنم اما ممنونم از کسانی که بدون یک ریال از بیتالمال در ساخت این فیلم کمک کردند. کام من سه، چهار روز است که تلخ شده فقط بخاطر اینکه 13 کاندیدا داشتیم و پارسال که شادمانفر جایزه را گرفت، خوشحالتر بودم.
مسعود سلامی برای گشت ۲، پیمان شادمانفر برای بدون تاریخ ،بدون امضاء، بهرام بدخشانی برای نگار،محمد آلادپوش برای سوفی و دیوانه از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
سیمرغ بهترین بازیگر مکمل زن به ثریا قاسمی برای «ویلاییها» اهدا شد. این هنرمند در مراسم حاضر نبود و نماینده اش جایزهاش را گرفت.
گیتی قاسمی برای سدمعبر و ویلاییها، مینا ساداتی برای تابستان داغ، زکیه بهبهانی برای بدون تاریخ ،بدون امضاء و شبنم مقدمی برای آباجان از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
سیمرغ بهترین بازیگر مکمل مرد به نوید محمدزاده برای «بدون تاریخ ،بدون امضاء» تعلق گرفت.
نوید محمدزاده بعد از اینکه جایزه را دریافت کرد، گفت: پارسال حرف نزدم اما امسال حرف می زنم. خیلی خوشحالم و این سومین جایزهای است که از جشنواره میگیرم، اگر از آن پشت فیلم «عصبانی نیستم» را دربیاورند، جایزه آن را هم میگیرم.
او ادامه داد: بعد از اعلام اسامی کاندیدا یکسری اسامی را منتشر کردند. این کارها زشت است. مادرم همیشه مطمئن است که من جایزه میگیرم اما امروز با من تماس گرفت و گفت، ایراد ندارد که جایزه نمیگیری ان شاالله فیلمتان اول میشود.
این بازیگر با اشاره به هیات داوران بیان کرد: عقبه سینما اینجا هستند، به آنها احترام بگذارید. ممنون به خاطر جایزه. کمترین کار برای جلیلوند (کارگردان فیلمش) که انسانهای خوب هستند، همین است. امیر آقایی من با تو رفاقت کردم. حالا حالا ها دوست دارم بالا بیایم. این جایزه مهم است و دیوار این خانه از طلاست.
ساعد سهیلی برای گشت ۲، هادی حجازیفر برای ماجرای نیمروز، نادر فلاح برای سدمعبر و انزوا، جواد عزتی برای ماجرای نیمروز از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد تعلق گرفت به محسن تنابنده برای «فراری»
محسن تنابنده در اظهارانی مبهم گفت: آخیش جوجه داد. آقای ظریف! دولت به دنبال زیاد کردن آدم است، جوجه داد!
تنابنده هم پیش از آنکه به روی سن بیاید،ظریف را در آغوش گرفت.
امیر آقایی برای بدون تاریخ ،بدون امضاء، مهرداد صدیقیان برای ماجرای نیمروز، علی مصفا برای تابستان داغ و حمید فرخ نژاد برای خوب، بد، جلف از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
در ادامه احسان کرمی مجری برنامه از دیگر نامزدها خواست تا بوسیدن ظریف را باب نکنند.
بهترین بازیگر نقش اول زن بطور مشترک اهدا شد به مریلا زارعی برای «زیر سقف دودی» و لیلا حاتمی برای «رگ خواب».
لیلا حاتمی در سخنان کوتاهی گفت: خیلی ممنونم و خوشحالم از این جایزه.
مریلا زارعی هم گفت:اعتراف میکنم یکی از مهیجترین جشنوارههای بود که تجربه کردم. خوشحالم که کنار لیلای عزیز و هدیه (تهرانی) که جایش خالی است نامزد بودم. عزیزانی امشب سیمرغ گرفتند که خوشحال شدم. حرفهایی هست که نوید (محمدزاده) زد و به همانها رجوع کنید.
او در عین حال از پوران درخشنده کارگردان «زیر سقف دودی» و هیات داوران تشکر کرد و گفت: مفتخرم که سومین سیمرغ را در جشنوارهای گرفتم که پوسترش مزین به تصویر شاعر سینمای ایران است و کنار یادگار او (لیلا حاتمی) ایستادهام.
پریناز ایزدیار برای تابستان داغ، غزل شاکری برای سارا و آیدا، سارا بهرامی برای ایتالیا ایتالیا، هدیه تهرانی برای اسرافیل از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
در ادامه جایزه ویژهی استعداد درخشان برای فیلم اول به منیره قیدی برای «ویلاییها» تعلق گرفت.
منیره قیدی در مراسم حاضر نبود.
سیمرغ بهترین فیلمنامه تعلق گرفت به کامبوزیا پرتوی برای «فراری» (کامبوزیا پرتوی در مراسم حاضر نبود)
منیره قیدی و ارسلان امیری برای ویلاییها، پیام کرمی برای تابستان داغ، سعید روستایی برای سدمعبر و وحید جلیلوند و علی زرنگار برای بدون تاریخ، بدون امضاء از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
جایزه ویژه هیات داوران جشنوارهی فیلم فجر تعلق گرفت به علیرضا داودنژاد کارگردان فیلم «فراری».
داودنژاد در سخنانی گفت:اینجا سوالی وجود دارد که چرا رسانه ملی درباره جشنواره و شور و حالی که جوانها دارند به جای حمایت، جو را متشنج میکند؟! این سوال، یک جواب ساده دارد. وقتی رسانه ملی فیلمهای ما را نمیخرد و غرق در فیلمهای هالیوودی است، چطور انتظار دارید که از ما حمایت کند؟! اگر حمایت کند، میگویند پس چرا فیلمهایشان را پخش نمیکند؟! این را در این شرایط طبیعی بدانید که همین رسانه ملی اگر برنامهای بگذارد، باید توهین و سرکوب سینمای ایران باشد اما امیدوارم این موضع خصمانه به پایان برسد.
سیمرغ بهترین کارگردانی به وحید جلیلوند برای بدون تاریخ ،بدون امضاء تعلق گرفت.
جلیلوند در سخنانی گفت: من هم مثل سایر رفقایم حرفهای داشتم.
او ادامه داد: رسانه میلی، هفت، افخمی، فراستی تمام تلاش خود را کردید که ما با هم قهر کنیم! ولی من، مهدویان و ایرجزاد (کارگردانان دو فیلم ماجرای نیمروز و تابستان داغ) را دوست دارم.برای درخشنده تا کمر خم میشوم. رامبد عاشقتم. ما همه همدیگر را دوست داریم.
ابراهیم ایرج زاد برای تابستان داغ، پوران درخشنده برای زیر سقف دودی، حسین مهدویان برای ماجرای نیمروز،علیرضا داوودنژاد برای فراری و رامبد جوان برای نگار از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
سیمرغ بهترین فیلم هم تعلق گرفت به سیدمحمود رضوی برای «ماجرای نیمروز».
رضوی از تمامی هنرمندان «ماجرای نیمروز»خواست تا روی صحنه حاضر شوند و جایزهشان را بگیرند.
جهانگیرکوثری برای فراری، جواد نوروزبیگی برای تابستان داغ، پوران درخشنده برای زیر سقف دودی، علی جلیلوند برای بدون تاریخ، بدون امضاء از دیگر نامزدهای این بخش بودند.
برای اهدای دو جایزهی آخر جشنوارهی فیلم فجر؛ظریف،فریدون،ربیعی،ایوبی،معصومه ابتکار که محمد حیدری دبیر جشنوارهی فیلم فجر هم آنها را همراهی میکرد،به روی سن حاضر شدند.
احسان کرمی مجری برنامه بدون هماهنگی خاصی از محمد جواد ظریف خواست تا برگزیده این بخش را بخواند.
سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی به محمود رضوی تهیهکننده فیلم «ماجرای نیمروز» اهدا شد.
سپس از منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما دعوت شد تا جایزه سیمرغ مردمی را اعلام کند.
منوچهر شاهسواری هم پیش از اعلام اسامی گفت: دو نکته را میخواستم مطرح کنم اما شوق و ذوق آنچه نوید محمدزاده، هومن بهمنش و دوستان دیگر گفتند موجب شد چیزی نگویم. به یاد داشته باشید جلوه ادب و هنر از سوی نسل جوان ستودنی است.
او ادامه داد: از همه بزرگترها که برخی دوستان یاد کردند، بخواهید اسپند دود کنند تا چشم بد از سینمای ایران دور باشد. امشب باید برای همه دوستان آرزوی چشم بد دور داشته باشیم.
مدیرعامل خانه سینما در بخش دیگری از سخنانش گفت: تا 6 صبح جمع بندی ارای مردمی ادامه داشت و آخرین صندوق ساعت یک نیمه شب به ستاد آورده شد. ما باید به سه فیلم جایزه دهیم که دو فیلم شایسته تقدیر و یک فیلم شایسته دریافت سیمرغ از نگاه تماشاگران است.
شاهسواری گفت: یقین بدانید دوستان امانتدار رای مردمی بودیم و در این انتخابات انواع تهمتها را شنیدیم و هیچ نگفتیم! چون فکر میکنیم آن جایی که باید عمل کنیم کار خودمان را انجام دادیم.
او در پایان گفت: هر کدام از دوستان سینما بخواهد به طور محرمانه آرا را برای تحلیل تقدیم آنها میکنیم.
دو فیلم «خوب،بد،جلف» و «آباجان» در بخش مردمی فیلم فجر تقدیر شدند و سیمرغ این بخش به «ماجرای نیمروز» به تهیهکنندگی محمود رضوی تعلق گرفت.
محسن چگینی و عبدالله اسکندری برای «خوب،بد جلف» دعوت شدند که چگینی در مراسم نبود. اسکندری هم در سخنانی گفت:آرزو میکنم،سینمای ما روز به روز پیروزتر باشد.
هاتف علیمردانی نیز بعد از دریافت جایزه بیان کرد: این جایزه را به بانوی بزرگ سینمای ایران، فاطمه معتمد آریا تقدیم میکنم. قاعده بازی این است که داورانی وجود دارند و هر کدام سلیقهای دارند. من 7 سال پیاپی به جشنواره فیلم دادم که گاهی دیده شد و گاهی دیده نشد اما آنچه از سینما یاد گرفتم احترام به داوران است. امیدوارم فیلمهایی بسازم که مردم بیشتر از آن خوششان بیاید.
او افزود: ای کاش از بزرگانی مثل علی معلم و محمد احسانی بیشتر استفاده کنیم. از آقای ایوبی ممنونم زیرا در دوره او 4 فیلم ساختم. او شرایطی ایجاد کرد که آن را در سالهای پیش تجربه نکرده بودم.
محمد حسین مهدویان کارگردان «ماجرای نیمروز» نیز بعد از دریافت جایزه گفت: فکر می کنم مهمترین جایزه امشب را ما گرفتیم.
در حاشیه:
محمد مهدی حیدریان، حبیب ایل بیگی، علیرضا تابش، حجت الله ایوبی هم حضور داشتند.
دکور مراسم با المانهای خانههای سنتی، گلدانهای شمعدانی به سبک فیلمهای علی حاتمی طراحی شده است.
مجری این مراسم احسان کرمی بود.
در ابتدای مراسم یک پرفورمنس اجرا شد و در ادامه کلیپی از هنرمندان درگذشتهی سینما در سال گذشته به نمایش درآمد که در بین آنها چهره عباس کیارستمی،دنیا فنیزاده،نیما طباطبایی،فرجالله سلحشور،اصغر بیچاره ... به چشم میخورد.
وزیر ارشاد پس از اهدای جایزه بازیگری زن،مراسم را به دلیل سفر به ساری ترک کرد.
احسان کرمی در بخشی از مراسم از حاضران خواست که برای فاطمه معتمدآریا به عنوان یکی از سرمایههای سینمای ایران دست بزنند.
این خبر از ساعت آغاز مراسم ساعت 19 تا 21:45 پایان مراسم به روز رسانی شد.
همزیستی نیوز - رئیس سازمان سینمایی به اعتراضات سینماگران به نحوه داوری در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر واکنش نشان داد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ حجتالله ایوبی (رئیس سازمان سینمایی) که شامگاه چهارشنبه 20 بهمن ماه در برنامه هفت حاضر شده بود؛ درباره سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر گفت: من خودم بیشتر فیلمهای جشنواره فیلم فجر را دیدهام. هیات داوران امسال چهرههای بنامی هستند و تحت تاثیر قرار نمیگیرند و اینکه بگویم هیات داوران تحت تاثیر قرار بگیرند؛ یک نوع توهین است.
وی با انتقاد از برنامه هفت گفت: برنامه هفت مورد علاقه من نیست. تمام پیشبینیهای برنامه هفت برخلاف واقعیت بود. چرا باید این برنامه با رویکرد منفی به جشنواره فیلم فجر وارد شود؟ من نقد به خودم را میپذیرم و فقط در جایی وارد میشوم که به سینما حمله شود.
وی خطاب به افخمی گفت: من به شما علاقه و ارادت دارم اما رویکرد برنامهتان را درباره سینمای ایران نمیپسندم و حتی به شوخی میخواستم به آقای پورمحمدی بگویم که حقوق شما را ندهند. رسانه ملی حزب نیست بلکه ملیست. باید آموزش بدهد و توضیح بدهد. باید آموزش بدهد که همگان قواعد داوری را بپذیرند.
ایوبی افزود: هر سال در جشنواره فیلم فجر حدود 700 اسم سینماگر داریم که حدود 100 نفر آنها به بخش مسابقه راه پیدا میکنند. طبیعیست که 10 نفر هم معترض باشند. امسال یکی از بهترین دورههای جشنواره فیلم فجر بود و داوران بسیار خوبی هم داشتیم. اطمینان میدهم داوران همه فیلمها را با دقت دیدهاند. امسال فیلمهای خوب زیاد داریم و مردم در سال 96 میبینند که اکران خیلی خوبی خواهیم داشت.
وی ادامه داد: ما 6 کارگردان خانم داریم و 12 فیلم اولی. برخی میگویند فیلمها تلخ بودند...! فیلم تلخ یعنی چی؟ جشنواره و سینمای ایران در سال اخیر به دغدغه کشور، نظام و مقام معظم رهبری پاسخ مثبت داد. به نظرم باید به سینمای ما جایزه داد. در همین سال که میگویند فیلمها تلخ بوده، فلم «فراری» و «تابستان تلخ» به چه زیبایی یک بحران و مسئله اجتماعی را امیدوارانه به تصویر کشیدند. این میزان فیلم دفاع مقدسی خوب داریم....!
ایوبی افزود: شما داوران را متهم کردید که به دلیل دوتابعیتی بودن و ترس از منافقین؛ به فیلمی رای نمیدهند. این تهمت را چگونه میخواهید جبران کنید؟ شما منافقین این انسانهای حقیر را چنان بزرگ کردید.... این جمله ترسناک است. دیگران میشنوند و این بد است. شما با این جمله، کل سینما را میزنید. ما باید مراعات کنیم. چه بسیار کسانی که دوتابعیتی هستند اما دلبستگی به این کشور ندارند.
وی خطاب به افخی افزود: من در فرانسه چندین سال دانشجو بودم و خیلی از بخشهای انجمن اسلامی فرانسه را تاسیس کردم. واقعا منافقین در مرکزشان که فرانسه است؛ هیچ نیستند. به نظرم شما خیلی ترسو هستید. ما به هیچ وجه داوران دوتابعیتی نداریم.
رئیس سازمان سینمایی با اشاره به کلیپی که برنامه هفت پخش کرد، گفت: اگر قرار بود شبکه العربیه نماهنگی را پخش کند؛ قطعا مانند این کلیپ را پخش میکرد.
وی با اشاره به تشکیل کمیتهای برای بررسی داوری جشنواره فیلم فجر گفت: اصلا قرار نیست کمیتهای تشکیل شود تا در کار داوریها دخالت کند بلکه قرار است کمیتهای تشکیل شود تا بعداز جشنواره فیلم فجر، جشنواره را آسیبشناسی کند. همچنین من از آقای حیدری خواستم حتما یکی از داوران را به برنامه شما بیاورد تا پاسخگوی سوالات شما باشند.
ایوبی ادامه داد: سینمای امسال و فیلمهای امسال محصول دوران ماست و این فیلمها نشان از تحقق سینمای امید است و سال آینده مردم درباره فیلمهای قضاوت میکنند. من همه تلاش خودم را کردم تا سینما را از حالت گلخانهای خارج کنم و فیلمسازی که فیلم میسازد؛ نه برای فارابی و نه برای جشنواره کارش را بکند.
وی با اشاره به گله سعید ملکان نیز گفت: آقای ملکان سال قبل جوایز بسیاری را برای فیلم ابد و یک روز کسب کرد و امسال نیز در هفت بخش نامزد شده است. من از او انتظار رفتار دیگری را داشتم نه اینکه گله کند.
وی در پاسخ به سخنان ساره بیات درباره ارسال کارت کاندیداتوری برای وی نیز گفت: درباره کارت دعوت ارسال شده برای خانم بیات، باید بگویم دبیر جشنواره علاوه بر کاندیداها از ۵۰ نفر از هنرمندان دیگر برای مراسم جشن کاندیداها دعوت کرده بود که خانم ساره بیات نیز ازجمله همین مهمانان بود و موضوع پیشآمده یک سوءتفاهم بوده است.
وی ادامه داد: من فیلم ماجرای نیمروز را دوبار دیدم و آن را دوست داشتم. فیلم ویلاییها را نیز دوست داشتم. من به همه اهالی سینما اطمینان میدهم که با عشق آمدهام تا به سینما خدمت کنم.
بهروز افخمی نیز در همین برنامه خطاب به رئیس سازمان سینمایی گفت: آقای ایوبی من دلم میخواهد شما تا هر زمان که دوست دارید صحبت کنید تا حرفهایتان شفاف شود. البته این به معنای آن نیست که من قبولشان دارم.
وی افزود: شما به گونهای درباره برنامه هفت صحبت میکنید که گویی ایدئولوژی دارد و برنامهریزی شده حرف میزند. حال اینکه اینطور نیست. ما برنامه به برنامه باتوجه به مشاهدات تغییر رویکرد دادهایم. من سال گذشته از شما به خاطر آن جشنواره خوب تشکر کردم و آن را موفقیتآمیز خواندم. یک سال و 3 ماه من در کانادا زندگی کردم آنهم با اجازه کار! هیچگاه هم درخواست اقامت نکردم. دقیقا بعد از اتمام کارم از کانداد خارج شدم. الان خیلیها این شایعات را پخش میکنند که من اقامت کانادا دارم. اما داورانی که اقامت یا تابعیت کشور دیگری را دارند؛ چگونه میتواند بدون ترس داوری کنند؟ مسئله من این نیست که دوتابعیتی هستند یا خیر. مسئله این است که این داوران بسیاریشان در آنسوی مرزها خانه و زندگی و اقامت دارند.
افخمی اظهار داشت: بیاعتبارتر از داوری این دوره در تمای این 35 سال در جشنواره فیلم فجر نداشتهایم. کسی را کاندیدا میکنند، کاندیداییاش را پس میگیرند. مرحله انتخاب کاندیداها مرحله تخصصی است و ما میتوانیم با دیدن آن به قضاوت درباره کار داوران بنشینیم.
وی افزود: امروز 50 هزار دانشآموخته بیکار در مقطع دکتری داریم که سالانه 30 هزار نفر نیز به این آمار اضافه میشود، درحالیکه وزارت علوم بهعنوان دستگاهی که بیشترین جذب را در این زمینه دارد، تنها میتواند 2 هزار هیات علمی را در سال به کار گیرد و این نشان میدهد که باید به سمت مهارتی کردن رشتهها برویم و مردم نیز بدانند که دیگر مدرک تنها به دردشان نخواهد خورد.
رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی کشور در ادامه با اشاره به برنامههای جدید این دانشگاه برای جذب دانشجو و توسعه مراکز، تصریح کرد: یکی از برنامههای جدید ما ساماندهی استادان دانشگاه است که بهزودی هیات ارزیابی تمام استادان را ازلحاظ علمی و صلاحیتهای تدریس پایش خواهد کرد و برای آنان نیز کارت صادر خواهد شد تا بتوانند در تمام مراکز تدریس کنند.
این مقام مسؤول جذب استادان هیات علمی را در دانشگاه جامع علمی کاربردی منوط به طی فرایند گزینش ندانست و گفت: استادانی که هیات علمی دانشگاههای دولتی و آزاد هستند را میتوان بدون گزینش جذب کرد و این افراد نیاز به طی مراحل فرایند استخدامی ندارند، افزونبر اینکه بهزودی فراخوانی برای ثبتنام استادان در سراسر کشور خواهیم داد تا بهترینها را جذب دانشگاه کنیم.
وی همچنین با اشاره به اینکه تمام مراکز باید دارای شناسنامه حقوقی شوند، اظهار داشت: در شش ماه آینده توسط هیات ارزیابی، تمام واحدها شناسنامهدار خواهد شد.
امید در ادامه نیز ظرفیتهای موجود در دانشگاه جامع علمی کاربردی را برشمرد و گفت: امسال ما 130 هزار دانشجو جذب کردیم درحالیکه ظرفیت دانشگاه 850 هزار نفر بود، یعنی از هر هفت صندلی، یک صندلی پرشده است که روند کاهش دانشجو در سالهای آینده نیز ادامه خواهد یافت.
این مقام مسؤول افزود: در حال حاضر در دانشگاههای روزانه دولتی به دلیل فشارهای سیاسی و منطقهای ظرفیت پذیرش دانشجو افزایشیافته و این امر بهطور طبیعی از شمار دانشجویان دانشگاه علمی و کاربردی خواهد کاست و ما چارهای نداریم که در این رقابت به سمت رشتههای مهارتی برویم تا دانشجو را برای بازار کار تربیت کنیم.
وی با اشاره به اینکه حدنصاب داشتن دانشجو در مراکز 500 نفر است، تصریح کرد: برخی مراکز ما در کشور تنها 50 دانشجو دارند که با این وضعیت نمیتوانند به فعالیت خود ادامه دهند چراکه از پس هزینهها برنمیآیند و بهترین راهحل برای این مراکز کیفیسازی رشتهها متناسب با نیازهای بازار اشتغال است.
امید همچنین خاطرنشان کرد: امروز ما در دانشگاه، بحران ظرفیت خالی داریم که باید تا پایان برنامه توسعه ششم 800 هزار دانشجوی مهارتی را تحویل جامعه دهیم که بیشترین سهم مربوط به دانشگاه علمی کاربردی بوده و جالب است که تنها جایی که هم میتواند توسعه کیفی داشته باشد و هم کمی، این دانشگاه است و باید از این ظرفیت استفاده کرد.
رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی کشور با انتقاد از وضعیت فعلی مهارتآموزی به دانشجویان، خاطرنشان کرد: قرار نیست دانشآموختگان ما مانند دانشجویان نظری دستشان در جیب دولت باشد، بنابراین رشتههای تحصیلی ما باید شغلمحور بوده و دانشجو را برای بازار کار مهیا کند.
معاون وزیر علوم، تحقیقات و فناوری از نهادینه کردن نظام کنترل کیفیت رشتهها در دانشگاه جامع علمی کاربردی خبر داد و گفت: در راستای کیفیتبخشی به رشتهها و ماهر کردن دانشجویان در رشتهها معاونت سنجش را در این دانشگاه ایجاد کردیم که این معاونت با زیرمجموعههای خود، تمام فعالیتهای دانشگاه را بهدقت ارزیابی خواهد کرد.
وی در ادامه با اشاره به در نظر گرفته شدن 20 میلیون دلار در برنامه توسعه ششم برای خرید تجهیزات دانشگاهی به دانشگاه جامع علمی کاربردی بیان داشت: بدون شک استفاده از این تسهیلات که با بهره چهار درصد خواهد بود به دانشگاههایی تخصیص خواهد یافت که فعالیت بهتری داشته باشند، افزونبر اینکه در راستای توانمندسازی مراکز به دنبال بستن قرارداد با یک بانک داخلی نیز هستیم.
همزیستی نیوز - دبیر پانزدهمین دوره جایزه قلم زرین میگوید بسیاری از آثار ادبی این روزها خنثی و حتی برخی از آنها ضد ارزش است و طبیعی است که نباید انتظار داشت این آثار جایزه قلم زرین بگیرند.
یوسف قوجق دبیر پانزدهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به تصمیم هیئت مدیره انجمن قلم برای انتخاب وی به این سمت عنوان کرد: من چند سال قبل هم با حسن ظن دوستان برای این سمت معرفی شدم اما نپذیرفتم. راستش فکر میکردم به قواره من دبیری نمیآید. این کار مسئولیت بالایی دارد و کار سنگینی است. به نوعی باید این کار را مدیریت کلان یک سال تلاش و کوشش نویسندگان کشور دانست و به همین خاطر پذیرفتنش سخت است. جدای از این خودم در آن دوره کتاب داشتم و این کتاب میتوانست در دایره داوریها قرار بگیرد. در این دوره هیئت مدیره محترم بار دیگر اصرار داشت و از من خواست تا این مسئولیت را بپذیریم و در نهایت بنده نیز پذیرفتم.
وی در ادامه با اشاره به ساختار غیردولتی انجمن قلم ایران گفت: غیردولتی بودن انجمن به معنای مستقل بودنش است و این استقلال برای انجمن همیشه انتخابهایی مستقل را نیز به همراه داشته است. انجمن و جایزه قلم زرین هم بحث محتوا و هم مسائل فنی و ساختاری ادبیات را در کنار هم مورد بررسی قرار میدهد و این نتیجهاش انتخابهایی میشود که متفاوت با سایر جشنوارههاست و نباید انتظار داشت که این تشکل و ساختارش نیز مثل خیلی دیگر از جشنوارهها عمل کند.
قوجق ادامه داد: اگر یک جریان سالم ادبی بخواهد در کشور به راه بیافتد باید دو مساله را همواره مدنظر داشته باشیم. نخست بحث ساختار فنی اثر ادبی است و دیگری محتوای آن. اثری در انجمن قلم و جریان ادبی حاصل از آن به عنوان برگزیده به جامعه معرفی میشود که نماینده و معرف ارزشهایی باشد که به کل جامعه مدنی ایران تعلق دارد و در خدمت آنهاست. من بسیاری از آثار ادبی این روزهای کشور را خنثی میبینم و حتی برخی از آنها برای جامعه ما حکم ضد ارزش را ایفا میکند، طبیعی است که انتظار نداشته باشیم چنین آثاری در جایزه قلم انتخاب شود.
این نویسنده ادامه داد: به باور من در چهارده دوره گذشته جایزه قلم زرین اتفاقاتی رخ داده که میشود به آنها نمره بسیار خوبی داد و جشنواره را قابل قبول دانست البته شاید این انتخابها در مواردی میتوانسته بهتر باشد اما مساله این است که داوری جایزه قلم باید بر اساس تمامی آثار منتشر شده در سال قبل باشد و این آثار باید در قالب فهرستی از سوی موسسه خانه کتاب به ما اعلام شود. در مواردی بوده که این فهرست کامل نبوده و یا برخی ناشران در ارسال اثر برای داوری تعلل کردهاند. با این همه تا جایی که من خبر دارم اغلب کارهایی که در جایزه انتخاب شده و بالا آمده آثاری بوده که از نظر ساختار و محتوا بسیار ارزشمند بودهاند.
دبیر پانزدهمین دوره جایزه قلم زرین در ادامه با اشاره به فرآیند انتخاب داوران این جایزه نیز گفت: من سعی دارم برای انتخاب داوران هم از گروههای داوری قبلی این جایزه استفاده کنم و هم تنوع بیشتری را به هیئت داوران بدهم. البته هیئت مدیره انجمن دست من را برای انتخاب باز گذاشتهاند اما در نهایت آنها باید گزینهها را تایید کنند.
وی ادامه داد: الزامی برای انتخاب داوران از میان اعضای انجمن وجود ندارد هر چند که اگر اینگونه باشد بهتر است اما سرداوران هر بخش باید حتما از اعضای انجمن باشند.
قوجق در پایان از وزارت ارشاد به ویژه موسسه خانه کتاب تقاضا کرد برای برگزاری این دوره از جایزه قلم زرین همکاری بیشتری در زمینه معرفی آثار منتشر شده در سال ۱۳۹۴ داشته باشند و ارتباط کاری نامطلوب دورههای قبل را که دبیران سابق جایزه بر آن تصریح داشتهاند را اصلاح کنند.
جشنواره قلم زرین که با این انتخاب، پانزدهمین دورۀ خود را آغاز میکند، با سابقهترین و منظمترین جشنواره ادبی غیر دولتی کشور است، که همه ساله در 14 تیرماه(روز ملی قلم) برگزار میشود و در پنج رشته داستان (بزرگسال و کودک و نوجوان)، پژوهش و نقد ادبی و شعر (بزرگسال و کودک و نوجوان)، برگزیدگان خود را معرفی میکند و مورد تقدیر قرار میدهد.
برخی از دبیران دوره های پیشین این جشنواره عبارتاند از: رضا اسماعیلی، راضیه تجار، محمدرضا اصلانی، احمد شاکری، رضا رسولی، علیاکبر والایی و کامران پارسینژاد.
دبیر جشنواره به عنوان نخستین کار، داور و سرداوران مورد نظر خود برای هر یک از بخشهای پنجگانه فوق را به هیئت مدیره انجمن قلم معرفی میکند؛ تا پس از تایید به کار مشغول شوند. این داوران می توانند از میان اعضای انجمن یا خارج آن باشند.
همزیستی نیوز - «رائفیپور به عنوان نوستراداموس زنده ایرانی هرگز در راه خلق ادعا و جملههای عجیب تنها نیست. ادعاهایی شبیه ادعاهای او هر روز به دست بنیانگذاران این مکتب مطرح میشوند و به لطف گسترش نفوذ شبکههای اجتماعی در زندگی روزمره مردم مورد قضاوت قرار میگیرند اما هرگز به پایان نمیرسند. رسانههای مکتوب و مجازی در سالهای گذشته از موضعگیریهای عجیب و گاهی باورنکردنی چهرههای شناخته شده سرشار بودهاند. چهرههایی که غالبا ایران را مرکز کره زمین میدانند و از اینترنت و هر اختراع دیگری که این ادعا را رد کند، بیزار هستند!»
به گزارش ایسنا، هفتهنامه تماشاگران امروز نوشت: «چهار سال است که در سخنرانیها میگویم رئیسجمهور بعدی آمریکا یک زن است. حتی قبل از مطرح شدن کاندیداتوری هیلاری کلینتون من اطمینان داشتم که آمریکاییها برای بازی با افکار جهانی این کار را انجام میدهند.»
این پیشگویی غلط در روزهای اقتدار کلینتون در نظرسنجیهای انتخاباتی ایالات متحده توسط چهرهای انجام شد که سالانه صدها ساعت تریبون برای سخنرانی در دانشگاههای مختلف کشور به دست میآورد. رائفیپور به عنوان نوستراداموس زنده ایرانی که نیازی هم به توضیح دادن در مورد ادعاهایش نمیبیند، هرگز در راه خلق ادعا و جملههای عجیب تنها نیست. ادعاهایی شبیه به این هر روز به دست بنیانگذاران این مکتب مطرح میشوند و به لطف گسترش نفوذ شبکههای اجتماعی در زندگی روزمره مردم مورد قضاوت قرار میگیرند اما هرگز به پایان نمیرسند. رسانههای مکتوب و مجازی در سالهای گذشته از موضعگیریهای عجیب و گاهی باورنکردنی چهرههای شناخته شده سرشار بودهاند؛ چهرههایی که غالبا ایران را مرکز کره زمین میدانند و از اینترنت و هر اختراع دیگری که این ادعا را رد کند، بیزار هستند!
۶۶ درصد برزیلیها حرامزادهاند
سخنرانیهای تند و جنجالی حسن عباسی از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم شدت بیشتری گرفتند. مهر ماه امسال حسن عباسی در کنار اشاره به این که هیچ پیامبری در تاریخ شرایط امام خمینی (ره) را نداشته است، آمار عجیبی را در یکی از سخنرانیها به عنوان آمار رسمی مطرح کرد: «بر اساس آمارهای رسمی ۶۶ درصد جمعیت برزیل حرامزاده است. در فرانسه ۵۶ درصد حرامزادهاند و در سوئد ۵۵ درصد. آمریکا و انگلیس با ۴۱ و ۴۹ درصد رتبههای بعدی هستند!»
رئیسجمهوری بعدی آمریکا؟ یک سفیدپوست!
برای آن که بدانیم علاقه ایرانیها به تحولات کاخ سفید مربوط به امروز و دیروز نمیشود، باید پیشبینی هشت سال قبل محمود احمدینژاد را به یاد بیاوریم: «اوباما سیاهپوست است. نمیگذارند رئیسجمهور آمریکا شود!» گویا مردم آمریکا از سر لجبازی با رئیسجمهور ایران هم که شده، به اوباما رأی دادند و او در نهایت رئیسجمهوری ایالات متحده شد! این تنها یکی از ادعاهای عجیب احمدینژاد در سالهای ریاستجمهوری بود. سالهایی که در آنها دختران ۱۵ ساله موفق به غنیسازی اورانیوم میشدند.
حل مشکلات اقتصادی با گروگانگیری
یک سال قبل وقتی مذاکرات بر سر برجام هنوز بینتیجه مانده بود و شائبههایی در مورد احتمال حمله نظامی به ایران وجود داشت، محسن رضایی با یک راهکار هوشمندانه خیال همه مردم ایران را راحت کرد. این کاندیدای همیشگی ریاستجمهوری حمله آمریکا را به سود جمهوری اسلامی ایران میدانست: «اگر آمریکا به ایران حمله کند در همان هفته اول هزار گروگان از آنها میگیریم و چند میلیون دلار پول طلب میکنیم تا مشکلات اقتصادیمان نیز حل شود.»
سردار نقدی و تحقیقات دانشگاهی سقوط آمریکا
«رژیمی که پشت پرده، آمریکا را اداره میکند تحلیل کرده آمریکا ۲۰۳۵ سقوط میکند. تحقیقات دانشگاهی بنده میگوید خیلی زودتر سقوط میکند.» در کنار اطلاع از زمان دقیق سقوط آمریکا، سردار نقدی قبل از این، قتلهای زنجیرهای و تسخیر سفارت عربستان در تهران را کار سلطنتطلبها دانسته بود؛ سلطنتطلبهایی که بعدها در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه شدند.
قدر تحریمها را ندانستیم
به فرجام رسیدن برجام خبر خوبی برای بیشتر مردم ایران بود اما گروهی از مسئولان ابدا از این اتفاق رضایت نداشتند. حجتالاسلام صدیقی یکی از چهرههای شناختهشدهای بود که حذف تدریجی تحریمهای ظالمانه علیه ایران را مفید تلقی نمیکرد. امام جمعه موقت تهران در یکی از خطبههای نماز جمعه با اشاره به نقش پر رنگ تحریمها در خودکفایی ایران گفت: «تحریمها نعمتی بودند که قدرشان را ندانستیم!»
ترور بیولوژیک
کارگردان سریال یوسف پیامبر بعد از مبارزه نسبتاً طولانیمدت با بیماری جانش را از دست داد. مدتی بعد از درگذشت فرجا... سلحشور خانواده او ادعا کردند که مرگ این فیلمساز بر اثر بیماری نبوده و نتیجه ترور بیولوژیک بوده است. بلافاصله «ترور بیولوژیک» تبدیل به یک سرفصل محبوب برای هر فردی شد که دوران بیماری را سپری میکند.
حتی نادر طالبزاده نیز دست به کار شد و ادعای ترور بیولوژیکیاش توسط دشمن را اینطور مطرح کرد: «یک سال و نیم پیش با گروهی از لبنان برای راهپیمایی اربعین به عراق رفتم. چمدان من را از هتلی که در نجف بودم از میان صدها چمدان برداشتند و پنج الی شش روز بعد در کربلا نصفهشب تحویلم دادند. لپتاپ من را خالی و بررسی های کامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد و سرفههای خونی من شروع شدند.» رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بعدها تصریح کرد که هیچکدام از ادعاها مبنی بر ترور بیولوژیک شخصیتهای ایرانی تایید نشده است.
لابی برای اسکار
تقریباً چهار سال از پایان دوران کاری جواد شمقدری در معاونت سینمایی وزارت ارشاد سپری شده اما این مدیر را هنوز با جمله تاریخیاش به یاد میآوریم: «برای اسکار گرفتن اصغر فرهادی با آکادمی اسکار لابی کردیم!» تلاش شمقدری برای سهیم شدن در موفقیت فرهادی وقتی جالبتر میشود که بدانیم او فیلمبرداری «جدایی نادر از سیمین» را به خاطر چند اظهار نظر از سوی فرهادی برای مدتی متوقف کرده بود و اجازه شروع دوباره کار را صادر نمیکرد.
نماز شب و شکست برزیل
در بین اظهار نظرهای رئیس سابق سازمان بسیج مستضعفین یک اظهار نظر فوتبالی هم دیده میشود. سردار نقدی تئوری خاص خودش را درباره تأثیر معنویات بر نتایج مسابقههای فوتبال دارد: «هر چه به ایمان نزدیک شویم به موفقیت نزدیکتر میشویم و اگر روزی تیم فوتبالی داشته باشیم که بازیکنان آن نماز شب بخوانند و با وضو و به نیت برافراشتن پرچم اسلام به میدان بروند، میتوانیم تیم فوتبال برزیل را هم شکست دهیم.» شاید این اتفاق در فوتبال غیر ممکن باشد اما ایرانیها در فوتسال برزیل را شکست دادهاند؛ احتمالاً با همین فرمول!
این برای شما کافی نیست؟
یک نطق فراموش نشدنی دیگر در مجلس. این بار نوبت به پروانه سلحشوری رسید که با یک ادعای عجیب در مجلس مورد توجه رسانهها قرار بگیرد. سلحشوری بهانه عجیبی را برای دفاع از سلطانیفر به عنوان وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان انتخاب کرده بود: «یکی از دوستان بنده به من گفت به خاطر خدمات آقای سلطانیفر در استانداری گیلان نذر کردهام به هر زیارتی که میروم دو رکعت نماز برای ایشان بخوانم. آیا این برای شما کافی نیست؟» سلحشوری کمی بعد اعلام کرد که اگر به گذشته برگردد دیگر این جمله را به زبان نمیآورد اما دیگر کار از کار گذشته و هشتگهای مربوط به جمله او همین حالا نیز در فضای مجازی مورد استفاده قرار میگیرند.
منبعِ الهام
معجزه هزاره سوم لقبی بود که فاطمه رجبی برای محمود احمدینژاد در نظر گرفت. همسر رجبی پستهای متعددی در دولت احمدینژاد داشت و البته جملاتی باور نکردنی را در دفاع از این چهره به کار برده بود. بعد از پایان کار محمود در دولت، الهام با این جمله از او یاد کرد: «انشاءالله با ظهور حضرت امام زمان(عج) احمدینژاد نیز رجعتی دوباره خواهد داشت و در آن زمان به دنبال استقرار اسلام ناب خواهد بود!» احمدینژاد شهریور سال ۹۲ بین مردمی که در حوالی منزل مسکونیاش تجمع کرده بودند، گفته بود امام زمان تا چهار سال دیگر ظهور میکند. او همچنین در مرداد ۹۲ مدعی شد سال ۱۳۸۶ با رابط امام زمان دیدار داشته است.
امام جمعه اصفهان
اصلیترین دلیل برای خشک شدن آب رودخانه سابقا پر رونق زایندهرود بالاخره در خطبههای نماز جمعه اصفهان فاش شد. خرداد ماه ۹۵ امام جمعه اصفهان بیحجابی را به عنوان دلیل اصلی برای خشک شدن رودخانه اصلی شهر عنوان کرد. طباطبایی در یک سخنرانی پر بازتاب و فراموشنشدنی تاکید کرد: «وضعیت حجاب بد است. عکسهایی به دفتر من رسیده است که زنان در کنار زایندهرود خشک مثل اروپا عکس گرفتهاند. همین کارها را میکنید، رودخانه که خشک شد بالا دست آن هم خشک میشود.»
گوسفند به جای تدبیر
حادثه تلخ تروریستی برای زائران ایرانی کربلا و حادثه برخورد دو قطار در سمنان، در فاصلهای کوتاه کام همه مردم ایران را تلخ کردند. درست در لحظاتی که جامعه در انتظار ورود جدی دولت در حوزههای مربوط به این حوادث بود، یک توئیت باورنکردنی از سوی یکی از معاونان رئیسجمهوری منتشر شد. محمد شریعتمداری راهکار مقابله با همه مشکلات را در یک جمله خلاصه کرد: «صدقه حکومتی بدهیم تا شاید اتفاقات ماه صفر متوقف شود!»
کدام جبرئیل؟
چند روز بعد از حضور در پیادهروی اربعین، افسانه بایگان که تحت تاثیر جو معنوی این سفر قرار داشت به شبکه سه دعوت شد و در گفتوگوی زنده برنامه خط سوم روبهروی نیما رئیسی نشست و البته صحبتهای جالبی را مطرح کرد. از فرکانسی که در اربعین برای کلافگی شیطان ایجاد شده تا کانال باز ارتباط با ماوراء. صحبتهای بایگان از لحظهای عجیبتر شد که این بازیگر، حضرت جبرئیل را همان عقل فعال حضرت محمد و نیرویی در درون او دانست و نه یک فرشته برای وحی کلام خدا!
اروپاییها و تخلیه ابرها!
دشمن پای ثابت همه سخنرانیهای محمود احمدینژاد در سالهای ریاستجمهوری بود. او که بارها و بارها از کارشکنی خارجیها در تحولات ایران گلایه کرده بود، در حاشیه افتتاح سد کمال صالح از یک کشف سیاسی - علمی در جهان خبر داد: «بر اساس اخباری که صحت آن درباره وضع آب و هوا تایید شده است، کشورهای اروپایی با استفاده از تجهیزاتی خاص به گونهای عمل کردهاند که ابرها تخلیه شوند و ابرهای بارشزا به کشورهای منطقه از جمله ایران نرسند!» او حتی وعده داد که کار زشت تخلیه ابر اروپاییها را پیگیری خواهد کرد و در مجامع جهانی نیز این حرکت را بدون پاسخ نخواهد گذاشت.
نصفالنهار مکه به جای گرینویچ!
«تلاش میکنیم نصفالنهار مبداء مکه را جایگزین نصفالنهار گرینویچ کنیم.» محمدحسن نامی، فعالیتش در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را با این وعده عجیب آغاز کرد. وضعیت اینترنت و به طور کلی ارتباطات در دوران این وزیر احمدینژادی هرگز متحول نشد اما هنوز هم او را با اظهار نظرها و وعدههای پر سر و صدا به یاد میآوریم. نامی در یکی از سخنرانیها در حسینیه چهارده معصوم قم در مورد پخش صدا و تصویر امام زمان صحبتهای خاصی بر زبان آورد: «در روایات ما آمده است که صدا و تصویر امام عصر(عج) هنگام ظهور ایشان به مردم جهان میرسد که با یافتههای جدید علمی چیز عجیبی نخواهد بود. با بهرهگیری از تکنولوژی جدید میتوان در زمان ظهور، صدا و تصویر امام عصر(عج) را پخش کرد.»
آقای وزیر در سومین جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات هم حضور یافت و حرفهای قبلیاش را بیشتر توضیح داد:« تاکنون فیبر نوری بهترین ابزار برای ارسال دیتا، صوت و تصویر بود. اکنون ابزاری بهتر از فیبر نوری کشف شده. دو لایه در کره زمین وجود دارد. کشف کردهاند که یکی از لایههای کره زمین بهترین ابزار برای انتقال دیتا، صوت و تصویر است. زمانی که امام زمان(عج) ظهور کنند، صدا و تصویر ایشان از این لایه برای تمام کره زمین ارسال خواهد شد.»
پرونده امام زمان تکمیل شده است
یکی از اولین حاشیههای عجیبی که دولت احمدینژاد با آن روبهرو شد، قرار گرفتن یک صندلی خالی در جلسات هیات دولت بود که میگفتند به امام عصر اختصاص داده شده است. این ادعا شاید در نگاه اول عجیب و باورنکردنی به نظر میرسید و کسی هم آن را تایید نمیکرد اما موضعگیریهای بعدی رئیس دولت نشان داد که چنین اتفاقهایی نمیتوانند در دولت او دور از ذهن باشند. او در یکی از جاودانهترین سخنرانیهایش از علاقه غربیها به دستگیری حضرت مهدی(عج) حرف زد: «بیش از آن که ما دنبال امام زمان(عج) باشیم، آنها دنبال امام زمان(عج) هستند. آن قدر در دانشگاههای علوم انسانی آمریکا راجع به امام زمان(عج) تحقیق کردهاند که اگر من بگویم هزاران برابر مجموع کار حوزههای علمیه قم و نجف و مشهد، زیاد نگفتهام بلکه کمتر گفتهام که شما باور کنید. با بسیاری از کسانی که به زعم آنان میتوانستهاند با امام زمان(عج) ارتباطی داشته باشند تماس گرفته و با آنها مصاحبه و اطلاعاتشان را تخلیه کردهاند. به قول دوستی که میگفت پرونده امام زمان(عج) را تکمیل کردهاند و برای دستگیریاش بستهاند، تنها عکسش را کم دارند. آنها میدانند که تنها خطر مبنایی و اساسی برای امپراتوری چند صد ساله آنها امام عصر(عج) است.»
احمدینژاد طرح پرداخت یارانه نقدی را نیز به امام مرتبط کرد و پول یارانه را پول امام دوازدهم شیعیان دانست. او برای فرار از انتقادها راه جالبی برای خودش انتخاب کرده بود.
کوروش وجود خارجی ندارد
مدتی بعد از تجمع گسترده مردم در مراسم روز کوروش در پاسارگاد، حسین اللهکرم در پست اینستاگرامیاش به طور کلی موجودیت کوروش را رد کرد و دست روی این نکته گذاشت که کوروش اصلا وجود خارجی ندارد و مقبرهای که با نام او شناخته میشود در اصل مقبره مادر سلیمان است: «ﭼﺮﺍ ﺩﺭ تاریخ ﻭ ادبیات ایران ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ نیست؟ ﺳﻌﺪﯼ، ﺣﺎﻓﻆ ﻭ دیگر ﺷﻌﺮﺍ، ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ کبیر ﻧﺒﺮﺩهاند؟ ﻣﮕﺮ شخصیت ﻗﺎﺑﻞ ستایش ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ بین ایرانیﻫﺎ شخصیت ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ایران ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ پیدا کنید ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪر ﺑﺰﺭﮒ یا یکی ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷد! ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺍﺳﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ نیست ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﻮﺭوﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ این ﻧﺎﻡ ﺭا برای پسرانشان انتخاب نکردهاند.»
البته اینها فقط بخشی از اظهارات جالب و شگفتانگیز دوستان است و قرار هم نیست نقطه پایانی برای آن متصور شویم. به نظر میرسد فراهم بودن شرایط برای چنین ادعاهایی و عدم نیاز به پاسخگویی و مسئولیت در قبال این حرفها به طرح هر چه بیشتر آنها دامن میزند. در نظر بگیرید، وقتی که کسی با چنین ادبیاتی میتواند ۸ سال رییسجمهور ما باشد از آقای رائفیپور و اللهکرم و بقیه چه انتظاری میتوان داشت؟
همزیستی نیوز - «همین الان یک ساختمان پنج طبقه برای فروش دارم. هر طبقه دو واحد؛ یکی ۴۰۰ متری یکی ۷۰ متری. ۴۰۰ متریها ۱۰ میلیارد، ۷۰ متریها یک میلیارد. مسلماً کسی که ۱۰ میلیارد پول دارد از نظر زندگی با آن یک میلیاردی در یک حد قرار نمیگیرد. این الان خودش شده یک معضل...»
«برجهایمان را فقط به فوق لیسانس به بالا میفروشیم، البته مشاوره روانی و ارزیابی کارشناس ساختمان هم هست. اگر در این مشاوره قبول شدید در خدمتتان هستیم. این برج محل زندگی با فرهنگهاست!» اینها حرفهای مشاور املاک است درباره فروش واحدهای برج معروفی در سعادتآباد تهران.
- مگر برج شما چه ویژگیهایی دارید؟ من و همسرم هر دو لیسانس داریم. براساس چه معیاری آدمها را گزینش میکنید؟ یعنی فقط فوق لیسانس به بالاها با فرهنگ هستنند؟
- آقا! همسایهها شرط گذاشتهاند، بیشترشان باکلاسند، میخواهند ساختمانشان یکدست باشد. حقشان است، نیست؟ خیلیهایشان تا ۱۰ میلیارد برای این واحدها پول دادهاند، شما که واحد ۸۰ متری میخواهید باید خودتان را کمی با معیارهای آنها هماهنگ کنید.
این گفتوگو میان مشتری و بنگاهدار، تنها شرطهای خرید یا اجاره خانه در برخی برجهای معروف مناطق شمالی تهران نیست، انگار این روزها ویژگیهای ظاهری، عقیدتی و شغلی هم معیار انتخاب مشتری واحدهای گرانقیمت شده. اما اصلاً مبنای یکدست شدن فرهنگ و سطح زندگی برجها چیست؟ همان فرهنگ آپارتماننشینی یا یک فرهنگ من در آوردی جدید وعجیب و غریب مبتنی بر معیارهای جامعه سرمایه داری یا بهتر بگویم نوکیسگی؟
برای اینکه بیشتر از این شرط ها سر دربیاورید، بهتر است بنشینید پای حرفهای یک برجساز یا مشاور املاک در منطقه سعادتآباد تهران و ...
مشاور املاک در سعادتآباد تهران
بلوز چهارخانه پوشیده با عینک دورمشکی. با ابهت تکیه زده به صندلی پشت چرمی بلندش. بیشتر شبیه پروفسورهاست تا مشاور املاک. همه برجسازهای معروف منطقه را به قول خودش مثل کف دست میشناسد.
- شما هم برای فروش برجهایتان شرط مدرک تحصیلی و مشاوره دارید؟
- نه؟ مگر میخواهیم دانشگاه راه بیندازیم؟ کسی که برای شما از این شرط ها گذاشته، سنگقلابتان کرده یا به قول ما قلاب سنگ. من خودم در همان برج واحد فروختهام. البته همه برجها شرایطی دارند؛ خانم! بپذیرید بالاخره کسی که خانه دو سه میلیاردی یا ۱۰ میلیاردی میخرد سطح زندگی و فرهنگش با کسی که واحد ۴۰۰ میلیونی دارد یکسان نیست.
- یعنی سطح فرهنگ آدمهایی که ۱۰ میلیارد پول دارند به نظر شما بالاتر است؟
نه من خدمت شما جسارت نمیکنم، اما بالاخره قبول کنید از لحاظ نوع زندگی یکی نیستند. همین الان در بلوار ۲۴ متری ساختمان پنج طبقه دارم. هر طبقه دو واحد؛ یکی ۴۰۰ متری یکی ۷۰ متری. ۴۰۰ متریها ۱۰ میلیارد، ۷۰ متریها یک میلیارد. مسلماً کسی که ۱۰ میلیارد پول دارد از نظر زندگی با آن یک میلیاردی در یک حد قرار نمیگیرد. این الان خودش شده یک معضل.
- یعنی برای واحد ۷۰ متری شرط میگذارند؟
- بله بعضیها شرط میگذارند که طرف آدم حسابی باشد یا یک جور دیگری مشکل را حل میکنند.
- چه جوری؟
- معمولاً مالک ۴۰۰ متری واحد ۷۰ متری را هم میخرد بهعنوان سوئیت میهمان.
- یعنی یک میلیارد برای میهمانش هزینه میکند؟
- بله دیگه. بعضی هم که این کار را نمیکنند از ما میخواهند مشتری خوب پیدا کنیم اما نه آنجور که به شما گفتهاند. ممکن است یک کسی فوق لیسانس باشد اما فرهنگ نداشته باشد ولی یکی با مدرک سیکل هم با فرهنگ باشد!
- فرهنگ از نظر شما یعنی چی؟
- این دیگر به مالکش بستگی دارد؛ برخی دوست دارند طرف به قولی شیک و پیک باشد. مثلاً اگر میهمانی گرفتند، طرف لوش ندهد. میدانید سعادتآباد محله مهاجرنشین است. همه نوع آدمی پیدا میشود. آپارتمان از متری ۵ میلیون هست تا ۳۵ میلیون. خودتان دیگر حسابش را بکنید.
برجسازی در سعادتآباد تهران
نخستین عکسالعمل محمد- الف، مهندس عمران و برجساز سعادتآباد به برخی شرطهای مشاوران املاک و سازندهها برای فروش واحدهایشان، خندیدن با صدای بلند است. خودش، پدر و بستگانش سالهاست که در سعادتآباد برجسازی میکنند. او درباره شرط های عجیب و غریب میگوید:
- آنها که شرط میگذارند در برجشان همه فوقلیسانس به بالا باشند، حتماً ساختمان را خاص شغلهای ممتاز ساختهاند. برخی برجها هم مثلاً همهشان پزشکند، میخواهند، یکدست باشد.
- یعنی شما هیچ شرطی برای فروش برجهایتان نمیگذارید؟
- الان طرحهای ما همه سونا، استخر و جیم دارند و حدوداً ماهی ۵۰۰ - ۴۰۰ تومان شارژ ماهانهشان است. قطعاً با این شرایط باید کسانی ساکن شوند که حاضرند این پول را بپردازند و سر ماه نگویند ما که از استخر و باشگاه استفاده نمیکنیم. در واقع یک جور غربال فرهنگی داریم.
- غربال فرهنگی یعنی چی؟
- اینکه خریدار صرفاً پولدار نباشد؛ مثلاً پدر من اصلاً به این موضوع توجه نمیکند. همیشه به او میگویم از روی طرز صحبت و برخورد آدمها هم میشود فرهنگشان را حدس زد.
- چجوری؟
- مثلاً کسی که میگوید «داش این خونه چند؟» یا «داش این خونه رو میخرم عددی نیست» قطعاً از همان پولدارهایی است که فقط پول دارند. برای همین بنگاهها را توجیه میکنیم مشتریای برایمان بیاورد که سرش به تنش بیارزد.
- از نظر شما کسی که سرش به تنش میارزد چطور آدمی است؟
- برای ما مطمئناً ملاک ماشین مدل بالا و فوق لیسانس نیست. ما میخواهیم آدم هایی برجمان را بخرند که از نظر فرهنگی و خانوادگی شخصیت داشته باشند، همین.
خانههایی با دستشویی طلا و کاخهای زمستانی
محمدرضا خندان، جامعهشناس، چند باری از برجهای شمال شهر تهران دیدن کرده. به قول او برجهایی با دستشوییهای طلا و درهایی شبیه کاخهای زمستانی سن پترزبورگ.
«فروشنده این برجها معمولاً سویههای فرهنگی مشخصی دارند و سعی میکنند آدمهایی را گزینش کنند که از نظر فرهنگی بیشتر به خودشان نزدیک باشند. مثلاً در برجی که من دیدم سویههای غربی داشتند و سعی میکردند آدمهایی را گزینش کنند که اصلاً مذهبی نیستند. آدمهایی با ظاهر مدرن و غربی. آنها در ذهن خودشان، ترسهایی از افراد مذهبی دارند که درست نیست. مثلاً فکر میکنند این آدمها ممکن است برایشان دردسر درست کنند. این اتفاق فقط ویژه شمال شهر نیست و برخی مناطق جنوبی هم همین ویژگیها را دارند. مثل خیابان ایران در جنوب شرقی تهران که آنها هم گزینشهای خاص خود را دارند و فقط به آدمهایی که از دید آنها مذهبی هستند، خانه اجاره میدهند و درباره آدمهایی با ظاهر متفاوت از خودشان نگرشهای قالبی نشان میدهند.» به عقیده او با این شیوه گزینش، تنها بحث حذف دیگری و دوپارگی جامعه، پررنگتر میشود و آدمها مدام از هم فاصله میگیرند؛ پدیدهای که اصلاً به نفع جامعه نیست.
حسام عقبایی، رئیس اتحادیه صنف مشاوران املاک تهران هم دراینباره میگوید: «قاعدتاً در حوزه اموال غیرمنقول چون طبق قانون «مالکیت» محترم است هر کس میتواند ملکش را با شرطهای خودش بفروشد. دقیقاً مثل عقد نکاح که خانواده زوجه برای زوج شرایط خاص قرار میدهند و کسی هم نمیتواند مانعشان شود. اما از منظر اجتماعی چنین شرطهایی تبعیض و جدا کردن طبقات اجتماعی و در نهایت شکاف طبقاتی را به دنبال دارد و یک تهدید اجتماعی برای جامعه و همزیستی مسالمتآمیز فرهنگی آدمهاست. همینطور شرطهای عجیب و غریب از این دست میتواند قیمت مسکن را به طور کاذب افزایش داده و سوداگری ایجاد کند.»
او حرفهایش را با ذکر خاطرهای از «کیم ووچونگ» مدیرعامل کارخانه «دوو» پایان میدهد؛ مردی که میلیاردها ثروت دارد اما در خانهای ۷۰ متری زندگی میکند. ووچونگ در کتاب خاطراتش با عنوان «سنگفرش هر خیابان از طلاست» مینویسد وقتی میهمانهای زیادی به خانهاش میآیند او مجبور است ظرفهایش را در وان حمام بشوید.
حالا چه دستشویی خانهتان از طلا باشد یا سنگ معمولی، درش شبیه دروازه کاخ زمستانی سنپترزبورگ باشد یا درهای آهنی کوچههای دروازه غار، اگر فوقلیسانس دارید یا دیپلم ردی هستید و اگر دنبال خانه میگردید و هر مشاور املاکی شرطهای خودش را برای شما شماره میکند، مطمئن باشید هیچکدام از آن ویژگیها و هیچیک از این شرطها، ربطی به فرهنگ و بیفرهنگی شما ندارد.
منبع: روزنامه ایران