بهترین موارد آنهایی هستند که فقط میخواهند با مدرکشان پز بدهند. بله، درست شنیدید؛ اتفاقاً تعدادشان هم کم نیست. آنها میتوانند با مدرک جعلی خواستگاری بروند، جلوی دوست و فامیل خودی نشان دهند، مدرک را قاب کنند و روی دیوار مغازه یا دفتر کارشان میخ کنند و حتی با آن مخ بزنند.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «اول از شما میپرسند مدرک را برای چه کاری میخواهید و بعد تصمیم میگیرند کارتان را قبول کنند یا نه. به هر حال آنها هم دنبال درد سر نمیگردند. ترجیح میدهند کار شسته و رفته و تمیز را تحویل کسی بدهند که انتظار زیادی از مدرک تقلبی ندارد. بهترین موارد آنهایی هستند که فقط میخواهند با مدرکشان پز بدهند. بله، درست شنیدید؛ اتفاقاً تعدادشان هم کم نیست. آنها میتوانند با مدرک جعلی خواستگاری بروند، جلوی دوست و فامیل خودی نشان دهند، مدرک را قاب کنند و روی دیوار مغازه یا دفتر کارشان میخ کنند و حتی با آن مخ بزنند. این جملهای است که یکی از دلالهای فروش مدرک میگوید. یکی از آنهایی که با پرس و جو در حوالی میدان انقلاب میشود پیدایشان کرد.
دفتر کار ندارند اما اگر مشتری به نظر برسید، یکی از دوست و رفیقهایش را به شما نشان میدهد. مردی جوان در حال پرسهزنی. هم توی کار دیپلم است و هم لیسانس و دکترا. دیپلم اما راحتتر است. خصوصا ماقبل سال۸۰، چون آن جور که میگوید تا آن موقع هنوز هیچ چیز سیستماتیک نشده بود: «شما یک سری مدارک شناسایی که بهتان اعلام میکنیم، به ما میرسانید و ما مدرک را تحویلتان میدهیم. خیالتان هم راحت باشد. اگر مال دهه هفتاد باشد که خیلی راحت است. فقط حواستان باشد که یک عکس قدیمی باید بدهید که به آن موقع بخورد.»
این را در جوابم میگوید که از او پرسیدهام چطور میتوانم برای یکی از آشناهایم دیپلم بخرم. البته قبلش سوال کرده بود که دیپلم را برای چه کاری میخواهد و گفته بودم میخواهد مدرک مربیگری بگیرد و بدون دیپلم نمیشود و البته این جملهای بود که فیالبداهه به ذهنم رسید: «خب پس اصلاً مشکلی نیست. برای این جور کارها زیاد مدرک درست کردهایم. اگر عجلهای باشد، نهایتا تا دو هفته و اگر زمان دارید، یک ماهه انجام میشود. هزینهاش هم ۲ میلیون تومان است. اگر عجله دارید، ۳۰۰ هزار تومان اضافه میشود.»
او ادعایی ندارد که کار قانونی انجام میدهد. خودش هم میگوید صفر تا صد این کار غیر قانونی است اما به هر حال کار کسی را راه میاندازد و ضرری هم ندارد. با خنده میگوید: «حالا آنها که لیسانس و دکترای واقعی دارند، مگر چقدر حالیشان است که بیمدرکها نباشند؟! بیا هماکنون اینجا پر از دانشجو است، برو ازشان چهار تا سوال بپرس در مورد رشتهشان، ببین چی جوابت را میدهند!» حرفش مرا یاد خاطرهای میاندازد که از دوستی شنیده بودم. این که دختری که ادبیات خوانده و فارغ التحصیل شده بود، گفته بود فرق شعر حافظ و سعدی این است که شعر حافظ قافیه دارد و شعر سعدی ردیف!
«برای مدرک لیسانس و فوق لیسانس کمی بیشتر زمان میبرد. آن هم باید بدانیم برای چه کاری میخواهید. ما دنبال دردسر نیستیم. قطعاً کسی که بخواهد برود آموزشگاه کنکور تأسیس کند، برایش کاری نمیکنیم چون به هر حال امکان لو رفتنش بیشتر است. این که میگویم، سابقه داشته ها! با ۱۰ میلیون تومان برای طرف لیسانس درست کردند و رفت که استخدام شود اما قضیه رو شد. من خودم از چهره آدمها میفهمم دنبال چی هستند. این کارمان است. کسی که دلی بخواهد مدرک بگیرد، مشتری خوبی است.»
با تعجب میپرسم: «دلی؟!» جواب میدهد: «بله دیگر. بعضیها هستند که دلشان میخواهد لیسانس داشته باشند یا دکترا. برایشان سخت است بروند درس بخوانند. با همین مدرک یک جورهایی دلشان را راضی میکنند. حالا یک پزی هم به بقیه میدهند. آزاری برای کسی ندارند. هماکنون که دانشگاه رفتنش هم کاری ندارد. همین پیام نور و غیر حضوری و پارهوقت و راه دور و این حرفها. تا دلتان بخواهد دانشگاه هست. فقط زمان میبرد که بعضیها حوصلهشان نمیگیرد.» آنها که حوصلهشان نمیگیرد چیزی بین ۱۰ تا ۲۵ میلیون تومان البته باید هزینه کنند تا مدرک دلخوشکنک نصیبشان شود.
راسته خیابان انقلاب روبهروی دانشگاه، دادزنها با پلاکاردها ایستادهاند. بیشترشان برای پایان نامه و مقاله، صحنهای آشناست. چند سالی هست که عابران به حضورشان عادت کردهاند. قبلاً روی یک تکه مقوا مینوشتند و سر گذر میایستادند، حالا اما تختههای چاپی و پلاکاردهای شکیل دارند. یکیشان پلاکاردی گردنش انداخته که روی آن با فونت درشت چاپ شده: «دیپلم رسمی.» اگر نزدیک شوید هم میتوانید این عبارت را بالای آن بخوانید: «دیپلم ردیها، ترک تحصیلیها، دانشآموزان دبیرستانی، شما هم میتوانید دیپلم بگیرید.»
مرد، همان که پلاکارد را گردنش انداخته، وقتی ازش درباره محتوای نوشته سوال میکنی، نشانی فرد دیگری را میدهد. خودش چیزی نمیداند. دادزنهای راسته انقلاب اصولاً اطلاع زیادی از کاری که برایش تبلیغ میکنند، ندارند و وظیفهشان فقط جذب مشتری و هدایت به سمت مشاور است. مشاور میتواند در واحدی واقع در طبقه بالای یکی از ساختمانهای قدیمی حوالی میدان باشد یا حتی جایی در راه پله. بیشترشان دفتر و دستک ندارند؛ مانند همانی که دادزن پلاکارد به گردن، من را به ملاقاتش میبرد.
در پاگرد پله ایستاده و مشغول چانه زنی با فرد دیگری است. دادزن به من اشاره میکند و او مکالمهاش را ناتمام میگذارد. میگویم برای دیپلم میخواستم سوال کنم. شرایطش چیست؟ مدرک را درست میکنید؟ مرد جواب میدهد: «نه خانم. کار ما مدرک جعلی نیست. خودتان میروید سر جلسه و امتحان میدهید. فقط ما سوالها را به شما میدهیم.» میپرسم یعنی رابط دارید در آموزش و پرورش؟ مرد از سوالم خوشش نمیآید: «شما کاری به این نداشته باش. میروی امتحان میدهی و مدرکت را میگیری. شما کار خودت را بکن، ما هم کار خودمان را میکنیم.»
این کار چیزی حدود ۵ میلیون تومان البته خرج برمیدارد که خب حتماً ارزشش را دارد چون مدرک اصل میگیری و ترسی از استعلام نداری. شماره را میگیرم و از پلهها پائین میآیم. دادزن سراغم میآید: «چی شد؟ حل شد؟ کارشان درست است. برادر خودم دیپلمش را گرفت همینجوری. رفت برگه را خالی داد. هماهنگ بود با استاد. هماکنون دانشگاه هم میرود. همان لنگ دیپلم بود. البته دیپلم هم داشت ها. ما شهرستان بودیم خانهمان آتش سوزی شد، مدارک سوخت...» داستانش از سوختن مدرک تحصیلی و اجبار به دوباره دیپلم گرفتن را که خب البته نمیشود باور کرد اما با خودم فکر میکنم کسی که کنکور داده و دانشگاه قبول شده، حتماً دیپلم را هم میتوانسته خودش بگیرد.
پسر جوانی مشغول چسباندن آگهیهای دیپلم رسمی روی دیوار است. زیر آگهی، هم شماره دارد و هم آدرس. این یکی ادعا میکند مؤسسه آموزشی است و کاری به کار فروش مدرک و خرید سوال و این حرفها ندارد. خصوصی یا عمومی با داوطلب کار میکند تا آماده امتحان شود؛ همین. هزینه شرکت در کلاس آمادگی دیپلم هم حدود یک میلیون تومان است و دیگر بستگی به خودتان دارد که چقدر قدرت یادگیریتان بالاست که آن هم خیلی بستگی دارد به این که چقدر از سالهای تحصیلتان در دبیرستان یا راهنمایی گذشته باشد. البته آن جور که میگویند بیشتر داوطلبان دیپلم ردی هستند.
کسانی را که برای دل خودشان یا حتی برای پز دادن میخواهند مدرک بگیرند میشود یک جورهایی به متقاضیان چاپ کتاب تکجلدی ربط داد. کتاب تک جلدی؟! احتمالاً شما هم مانند من تعجب میکنید. در همان راسته انقلاب هستند کسانی که با کمال میل برای شما کتاب چاپ میکنند. برای این کار هم نه احتیاج به مجوز ارشاد دارید و نه پیدا کردن ناشر. محتویات کتابتان را تحویلشان میدهید و کتاب را با طرح جلد انتخابی خودتان یا خودشان تحویل میگیرید، آن هم در هر تعداد جلدی که خودتان بخواهید. حتی یک جلد. شاید به نظر عجیب برسد اما هستند کسانی که متقاضی چاپ یک جلد کتاب به اسم خودشانند. برای چه؟
«خیلیها تحقیق و پایان نامهشان را کتاب میکنند و بعضیها هم دلنوشتهای دارند و دلشان میخواهد کتاب شود و حوصله افتادن دنبال مجوز و ناشر را هم ندارند. کتاب را چاپ میکنند و میگذارند توی کتابخانهشان یا جایی در معرض دید که دل خودشان خوش باشد.» این را دختری جوان، منشی یکی از دفترهای چاپ کتاب میگوید و فرم تقاضا را میگذارد جلویم تا پر کنم و من در همان حال دارم به حرف همان دلال مدرک فکر میکنم که اگر اینجا بود لابد میگفت: «حالا آنها که کتاب واقعی دارند مگر چه کار میکنند؟»
همزیستی نیوز - رئیس کانون صنایع غذایی ایران با تاکید بر اینکه باید صنایع غذایی از سیاست قطعی برق مستثنی شوند، نسبت به سلامت مواد اولیه صنعت غذا بر اثر قطعی برق در مرحله ساخت هشدار داد.
محمدرضا مرتضوی در گفتوگو با ایسنا و در ارتباط با تاثیر قطعی برق بر فعالیت واحدهای صنعتی و تولیدی، اظهار کرد: تنها موضوعی که این روزها میتواند بیش از هر مساله دیگری به فعالیت واحدهای تولیدی و صنعتی لطمه بزند قطعی برق است. باید ببینیم اگر مشکلاتی در تامین برق کشور وجود دارد و ناچار به قطعی برق هستیم در کدام یک از بخشها آسیب کمتری به اقتصاد کشور زده میشود.
وی ادامه داد: مشکل واحدهای تولیدی و صنعتی به اندازه کافی زیاد است و اگر سیاست قطعی برق برای واحدهای تولیدی و صنعتی ادامه داشته باشد به طور حتم آسیب بیشتری به صنعت کشور زده میشود.
رئیس کانون صنایع غذایی ایران با بیان اینکه باید شبکههایی که برق واحدهای تولیدی و صنعتی را تامین میکنند شناسایی و مستثنی کرد، گفت: صنایع غذایی باید از سیاست قطعی برق مستثنی شوند چرا که امکان خراب شدن مواد اولیه صنعت غذا در اثر این اتفاق وجود دارد که لطمه بسیار سنگینی به اقتصاد واحدهای تولیدی در این حوزه میزند.
مرتضوی با اشاره به اینکه در استان تهران با صرفه جویی دو تا سه درصدی میتوان به سمتی پیش رفت که برق هیچ یک از واحدهای صنعتی و تولیدی قطع نشود، گفت: بیش از هر جای دیگری باید ادارات و سازمانهای دولتی و منطقهای در مصرف برق صرفه جویی کنند و حتی اگر در تامین برق مشکل داریم نباید برق واحدهای تولیدی و صنعتی قطع شود.
وی ادامه داد: بخشی از مواد اولیه مورد استفاده در کالاهای اساسی بر سر فرایند قطعی برق از بین میرود و واحدهای تولیدی و صنعتی در مرحله ساخت با مشکل مواجه میشوند که در نتیجه آن کاهش کیفیت تولید و کاهش بهداشت در صنعت غذاست.
رئیس کانون صنایع غذایی ایران، افزود: مشکل اصلی در ساعات پیک مصرف برق است و اگر برنامه ریزی درستی داشته باشیم، با هشدار و فرهنگ سازی میتوان موجب کاهش مصرف برق در بین ادارات و دستگاههای دولتی و نیز واحدهای مسکونی شد. برنامه ریزی در مقوله قطعی برق بسیار مهم است و حتی اگر قطعی برق اجتناب ناپذیر است باید در مورد زمان قطع برق با واحدهای تولیدی و صنعتی به توافق رسید چرا که فعالیت واحدهای تولیدی در حوزه صنعت غذا، دارو و ریخته گری و نیز سایر واحدهای تولیدی مشابه به دلیل مشکل به وجود آمده در مواد اولیه طی مرحله ساخت با مشکل از بین رفتن مواد اولیه روبرو میشوند.
به گزارش ایسنا، بر اساس تصمیم اخیر وزارت نیرو قطعی برق در نواحی مختلف و در زمان مشخص در دستور کار قرار گرفته و واحدهای صنعتی و تولیدی نیز از این قضیه مستثنی نشدهاند. در این بین اما قطعی برق واحدهای تولیدی و صنعتی که امکان از بین رفتن مواد اولیه آنها طی مرحله ساخت وجود دارد بیش از هر مسئله دیگری واحدهای مذکور را با مشکل مواجه کرده است، اتفاقی که شرایط را برای صاحبان صنایع بسیار سخت کرده و در زمان پیک مصرف که برق واحدهای صنعتی و تولیدی قطع میشود، فعالیت آنها متوقف شده و تولیدی صورت نمیگیرد علاوه بر این سلامت مواد اولیه تولید این صنایع را نیز با مشکل مواجه کرده است.
همزیستی نیوز - یک روانشناس با اشاره به آمار بالای طلاق، تنها ماندن افراد مطلقه و هجوم افراد جویای کار در کلان شهرها گفت: این موارد شرایط را برای هم خانه شدن و هم باشی زیاد کرده و یکی از علل گسترش این پدیده بویژه در کلان شهرها وجود این سه عامل است.
محبوبه خلعتبری، استاد روانشناسی دانشگاه در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه بسیاری از جوانان برای داشتن شغل مناسب و درآمدزایی بیشتر به کلان شهرها مهاجرت می کنند از آن به عنوان عامل تشدیدکننده بر افزایش آمار همباشی یاد و تصریح کرد: افرادی که شرایط شغلی اینچنین دارند تمایل به روابطی مانند هم خانه شدن برای کاهش هزینه های جاری و روزمره داشته و زمینه بروز پدیده ازدواج سفید به آسانی برای آنان مهیاست.
وی درباره دلایل پیدایش این پدیده توضیح داد: با وجود اینکه ازدواج سفید در ایران به عنوان یک پدیده نوظهور قلمداد میشود اما این رفتار اجتماعی پدیده جدیدی در دنیا نبوده و در سال 1970 در کشورهای غربی شکل گرفته و پیش از آن ازدواج تنها با ثبت رسمی در دنیا شناخته می شد.
دلایل ظهور ازدواج سفید
وی به دلایل متعدد و عوامل تاثیرگذار بر بروز ازدواج سفید اشاره و اظهار کرد: تغییرات فرهنگی و زندگی مطابق مد روز، علاقه و اشتیاق نسل جوان به محک زدن رابطه دو جنس مخالف، عدم تمایل جوانان به ازدواج، کاهش خصیصه تعهدپذیری و عدم مسئولیت پذیری از سوی جوانان از جمله دلایل اصلی و بنیادی است که زمینه ظهور معضل ازدواج سفید را فرآهم کرده است. مسائل کلانی چون مشکلات اقتصادی، معضل بیکاری و اشتغال جوانان نیز به عنوان کاتالیزور در این بخش عمل کرده و بستر ظهور این مشکل را تسهیل کرده است.
خلعتبری از حس متفاوت بودن در جوانان و علاقه آنان به فرهنگ غرب و غربزدگی به عنوان دیگر علل شیوع ازدواج سفید سخن گفت و افزود: متاسفانه نسل جوان امروز با هجمه های متعدد و مختلف بسیاری از سوی دیگر فرهنگ ها روبه رو بوده که از طرق مختلف با عنوان ابزارهای فرهنگی و آموزشی ذهن مشتاق و پویای جوانان را هدف گرفته اند.
وی با اشاره به افزایش سن ازدواج در جوان ها، یادآور شد: با بالا رفت سن در جوانان تمایل آنان برای ازدواج کمرنگ شده و انتخاب همسر برایشان مشکل خواهد شد که این عامل نیز می تواند زمینه بروز زندگی هم باشی را تقویت کند.
محقق و پژوهشگر حوزه روانشناسی با اشاره به دلایل متعددی مبنی بر گرایش جوانان به سمت این پدیده نوظهور، اظهار کرد: یکی از عمده علل زندگی همباشی کاهش هزینه های جاری این سبک از زندگی است به نحوی که هزینه های جاری خانوار بین دو طرف تقسیم شده و نصف می شود.
خلعتبری با بیان علل متعدد دیگر، تصریح کرد: بسیاری از جوانان امروز به دلیل مشکلات خانوادگی سال ها به شکل مجرد و تنها زندگی کرده و به نوعی با تقویت حس استقلال طلبی، خود را از خانواده جدا کرده که این موضوع نیز بر گسترش ازدواج سفید بی تاثیر نیست.
وی با اشاره به سنت های غلط و دست و پاگیر رایج در ازدواج و همچنین ترس ناشی از طلاق و سایه سیاه آن بر زندگی فردی گفت: اینگونه موضوعات در کنار یک سری از رفتارها و رسوم زائد و افراطگرایانه صدمات جبران ناپذیری به نسل جوان وارد کرده و موجبات بروز چنین پدیده هایی را فرآهم کرده است.
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی از رفتار نامناسب جامعه نسبت به مقوله طلاق و افراد مطلقه گلایه کرد و افزود: متاسفانه در کشور ما از طلاق به عنوان یک برچسب استفاده شده و ترس ناشی از آن و جدایی، اتفاقات و نگاه های جامعه بر چنین افرادی در واقع نوعی انگ زدن را تداعی کرده و فرد مطلقه همواره بدنبال راهی برای دورماندن از آسیب های پس از آن است.
خلعتبری واژه گرسنگی جنسی در کشور را مطرح و اظهار کرد: به دلیل نبود آموزش، وجود سانسورهای مختلف، تابوهای جاری و رایج بر جامعه و همچنین فضاهای بسته برای جوانان، با معضلی به نام گرسنگی جنسی مواجه هستیم و این امر تهدیدی عمده برای نسل جوان و دلیلی واضح برای تمایل به سمت بروز این قبیل ناهنجاری ها محسوب می شود.
سرچشمه ظهور ازدواج سفید در ایران
استاد روانشناسی دانشگاه به شیوه های غلط آموزشی و تربیتی در ایران اشاره و خاطرنشان کرد: عدم تجهیز خانواده های ایرانی به شیوه های نوین تربیتی و آموزشی و نیز وجود ناسازگاری بین والدین و فرزندان که باعث شده والدین نتوانند یک هم پوشانی و شیوایی در تربیت فرزند را داشته باشند سبب بروز ناهنجاری در رفتار نسل امروز شده است.
خلعتبری ترویج فرهنگ غرب و تمایل جوانان به این سمت را از دیگر عوامل بروز این قبیل نااخلاقی ها در جامعه مسلمان ایران دانست و در مورد رابطه مستقیم و اثرگذار شبکه های اجتماعی گفت: دنیای مجازی که امروز نسل جوان ما را هدف قرار داده به هیچ عنوان تحت کنترل نبوده و باید ساز و کاری برای مهار و تامین امنیت در این حوزه از سوی مسئولان و متولیان امر در نظر گرفته شود.
تبعات حاصل از ازدواج سفید
این محقق، پژوهشگر و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در ازدواج سفید بعد زمانی مطرح نیست و زوجین هر زمانی می توانند از رابطه خارج شوند و زمان مشخص شروع و خاتمه رابطه زناشویی در ازدواج سفید بی معنی است، گفت: ترس ناشی از بودن یا نبودن در یک چنین روابطی مشکلات روانی و روحی خاصی بر جوانان بویژه دختران و زنان وارد خواهد آورد.
خلعتبری مشکلات جسمی، جنسی و پزشکی را از جمله دیگر پیامدهای سوء ازدواج سفید خواند و افزود: کاهش شانس مادر شدن، بارداری های ناخوسته و آسیب روحی روانی که بر دختران و زنان با توجه به ساختار فیزیولوژیک آنها در ازدواج سفید وارد می آید بسیار خطرناک بوده و می تواند صدمات جبران ناپذیری را معطوف این قشر حساس کند.
وی از کمرنگ شدن ارزش ها و باورهای دینی سخن گفت و خاطر نشان کرد: ازدواج یک سنت مقدس در دین ما و سفارش شده از جانب پیامبر اسلام بوده و نباید ارزش های دینی و اخلاقی ما کمرنگ شده و در حاشیه قرار گیرد.
مشکلات فرزندآوری در پدیده ازدواج سفید
دانشجوی دکترای روانشناسی به مشکلات فرزندآوری در پدیده ازدواج سفید اشاره و تصریح کرد: با توجه به قرار حاکم بین دو فرد این رابطه مبنی بر عدم بارداری، فرزندانی که در چنین بنیانی خواسته و یا ناخواسته بدنیا می آیند با مشکل عدم هویت روبرو بوده و این مهمترین چالش این حوزه است. در ازدواج سفید هیچ ثبت رسمی وجود ندارد و فرزندان حاصل از آن فاقد برگه هویت و شناسنامه هستند. این فرزندان به نوعی نامشروع تلقی شده و هزینه های مختلفی اعم از جسمی، روحی و مالی را بر دوش طرفین، خانواده ها و جامعه تحمیل می کنند.
راهکارها و پیشنهادات
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی فرهنگ سازی در سطح کلان و اجرای ساختار آموزشی برای والدین را راهکاری مناسب برای مقابله با این پدیده شوم دانست و تاکید کرد: ازدواج سفید فرهنگی است که از ممالک غربی وارد مشرق زمین شده و باید با تقویت فرهنگ، ترویج و آموزش همگانی جامعه را از آلودگی حاصل زدود.
خلعتبری به نقش رسانه ها و بویژه صدا و سیما اشاره و خاطر نشان کرد: صدا و سیما و شورای عالی مجازی باید به این حوزه ها ورود پیدا کرده و با آموزش مهارتهای ارتباطی بین والدین و فرزندان در درک متقابل آنان از یکدیگر نقش موثر داشته باشند.
وی با بیان اینکه باید سیاست های کلان مدیریتی و نظارتی بر مبنای دقیق و اصولی از سوی مدیران اتخاذ شود تصریح کرد: این سیاست ها و اجرای آنها باید به نحوی باشد که جلوه و زرق و برق فضاهای مخرب در سر راه جوانان نظیر دنیای مجازی را کمرنگ کرده و در فضایی رقابتی گوی سبقت را از همتایان غربی خود بربایند.
استاد روانشناسی دانشگاه با اشاره به وجود تابوهای حاکم در برخی موضوعات گفت: با برداشته شدن برخی رسوم غلط باید مزایا و معایب اینگونه ناهنجاری های امروزی برای نسل جوان تشریح شده و با بیان اثرات مخرب این همزیستی آنان را از خطرات پیش رو آگاه کنیم.
خلعتبری از مشاوره در غالب فردی و گروهی یاد و عنوان کرد: در مدارس و مقاطع بالاتر حتی در دانشگاه ها می توان با برقراری سازوکاری آموزشی زمینه دانش فرزندان و نسل جوان را افزایش داد تا دید جوانان با داشتن ذهن بیدار نسبت به پیرامونشان بیشتر و بازتر شود.
وی از ترویج ازدواج آسان در قالب یک سیاست کلان سخن گفت و اظهار کرد: از آنجائیکه مشکلات مالی گریبانگیر اکثر اقشار جامعه بوده و همچنین در مقوله ازدواج شاهد مقوله ای بنام چشم و هم چشمی و رقابت اینچنینی هستیم لذا ترویج، گسترش و فرهنگ سازی در موضوع ازدواج آسان قطعا بعنوان یک عامل بازدارنده در بروز آسیب های اجتماعی و بزه در جامعه نقش بسزایی دارد.
با تقویت ازدواج موقت نمیتوان از وقوع ازدواج سفید پیشگیری کرد
خلعتبری با بیان تعریف ازدواج در دو قالب موقت و دائم به ایجاد تعهد در ازدواج و زمان مشخص آن اشاره کرد و گفت: ازدواج سفید به این علت که از دو فاکتور فوق الذکر مبراست مورد توجه قرار گرفته و لزوما با تقویت ازدواج موقت نمی توان از وقوع ازدواج سفید پیشگیری و جلوگیری کرد.
دانشجوی دکترای روانشناسی با اشاره به سازوکار موجود در ازدواج ها خاطر نشان کرد: به زعم و گمان علاقه مندان به ازدواج سفید، مسائل دست و پاگیری مانند هزینه های مالی، تعهد و مسئولیت پذیری، زمان مشخص پیوند زناشویی، مهریه و غیره مشکلاتی است که آنان برای فرار از آن به سمت ازدواج سفید تمایل پیدا کرده اند.
خلعتبری ضمن بیان مشکلات روحی و جسمی نشی از ازدواج موقت بر عواطف و روحیه جامعه زنان گفت: ازدواج موقت هرگز نمی تواند بعنون یک راهکار برای مقابله با پدیده ازدواج سفید عنوان شود چرا که شیوه های انتخاب همسر در این دو مورد بسیار متفاوت و مغایر با یکدیگر است.
به گزارش ایسنا، ازدواج سفید یا "همباشی" در واقع آغاز زندگی مشترک زیر یک سقف، با توافق دو طرفه بین زن و مرد و بدون ثبت رسمی، قانونی و حقوقی و برای برقراری رابطه جنسی است و پیوندی غیرقانونی و غیررسمی است که در آن دو طرف هیچ تعهد برای کنار هم ماندن ندارند.
گفتوگو از سیدنوید ساداتی، خبرنگار ایسنا
همزیستی نیوز - پلیس فتا در اطلاعیهای تاکید کرد که مائده هژبری فاقد پرونده انتظامی و قضایی در پلیس فتا ناجا و پلیس فتا استانها بوده و احضار و مصاحبه با وی توسط پلیس فتا صورت نگرفته است.
به گزارش ایسنا، در اطلاعیه پلیس فتا آمده است:« به استحضار ملت شریف ایران میرساند، با توجه به پیگیری اصحاب محترم رسانه و با عنایت به اینکه اخیرا در رسانههای مختلف به ویژه شبکههای اجتماعی، اخباری در خصوص فعالیتهای غیرقانونی خانم مائده هژبری مطرح گردیده است، در بررسیهای همه جانبه و دقیق به عمل آمده محرز و مشخص گردید که نامبرده فاقد پرونده انتظامی و قضایی در پلیس فتا ناجا و پلیس فتا استانها بوده و احضار و مصاحبه با نامبرده توسط پلیس فتا صورت نگرفته است.»
همزیستی نیوز - «متأسفانه سایت وزارت صنعت هک شد و حدود پنجهزار خودروی مدلبالا و گرانقیمت وارد کشور شد که از این تعداد حدود چهار هزار خودرو ترخیص و وارد بازار شده است و هزار خودرو همچنان در گمرک است که امیدواریم در این خصوص نیز تصمیمگیری شود».
به گزارش ایسنا، «شرق» در ادامه نوشت: این چند جمله از زبان ناصر سراج، رئیس سازمان بازرسی کشور درباره واردات بیش از چهار هزار خودروی لوکس خارجی از طریق «هک سایت» در ماه گذشته خیلی زود به صدر خبرهای رسانههای فارسیزبان آمد و سوژه داغ شبکههای اجتماعی شد. حالا اما با به دستآمدن سرنخها و بررسیهای بیشتر، مشخص میشود که جرم رخداده در این پرونده نه حاصل هکشدن سایت سفارش بلکه حاصل فساد یکی از کارکنان سازمان توسعه تجارت بوده است.
هک، سفارش جعلی یا هیچکدام؟
اولین واکنشها به خبر هکشدن سایت سفارش واردات خودرو از طرف کارشناسان با شوک و تعجب همراه بود اما در شبکههای اجتماعی این تعجب رنگ و بوی طنز هم به خود گرفت.
کاربران مختلف واکنشهای متعددی به این خبر نشان دادند که مهمترین محور همه آنها غیرممکنخواندن واردات چهار هزار خودرو فقط از طریق نفوذ به یک سایت بود. در یکی از این نوشتهها که بسیار دستبهدست شد، آمده بود: «اول سایت وزارت صنعت رو هککردن. بعد گمرک رو هککردن. بعد پلیس راهنمایی رانندگی رو هک کردن. بعد خیابون رو هک کردن و بعد هم ما رو هک کردن». بااینحال اگرچه ادعای هکشدن سایت وزارت صنعت اولین از زبان سراج مطرح شد اما اصل خبر واردات غیرقانونی چند هزار خودرو پیش از آن نیز رسانهای شده بود، هرچند که آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته بود.
دفتر جرائم سازمانیافته گمرک ایران از اولین دستگاههای رسمی کشور بود که خبر واردات غیرعادی خودرو را تأیید کرده بود. البته این دفتر در ابلاغیه خود این خودروها را به دلیل استفاده از «ثبت سفارشهای جعلی» قاچاق خوانده بود. از دیگر سو عدد خودروهایی که به این طریق وارد کشور شده بودند نیز شش هزار و ۴۸۱ دستگاه ذکر شده بود؛ خودروهایی که در زمان مسدودبودن سایت، ثبت سفارش شده و به همین دلیل بهراحتی از گمرک گذر کرده بودند.
بهاینترتیب سازمان توسعه تجارت به عنوان متولی امر در وزارت صنعت، معدن و تجارت که در ابتدا به کل منکر وقوع چنین تخلفی بود، در نهایت اعلام کرد حراست وزارت صنعت، معدن و تجارت به ماجرای ثبت سفارش غیرقانونی خودرو ورود کرده است و باید منتظر ماند تا نتیجه بررسیهای آنها اعلام و ریشه این اتفاق مشخص شود.
در این بین مجتبی خسروتاج، رئیس سازمان توسعه تجارت اعلام کرد که این مشکل میتواند در سیستم یا افرادی باشد که با سیستم در ارتباط بودهاند.
در ادامه نیز و پس از آنکه رئیس سازمان بازرسی کشور مدعی هکشدن سایت وزارت صنعت شد، وجود تخلف را تأیید کرد اما اعلام کرد هکشدن سایت ثبت سفارش صحت ندارد. این بار نوبت سراج بود که بار دیگر موضعگیری کند و بر هکشدن سایت ثبت سفارش تأکید کند.
شهباز حسنپور، عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی کسی بود که خبر داد در جلسه اخیر ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور بار دیگر تأکید کرده که سایت ثبت سفارش هک شده است.
سراج سپس رأسا به اظهارنظر پرداخت و گفت: «مسئلهای که به آن اشاره کردم، عین حقیقت بوده است و ما نامه رسمی از وزارت صنایع داریم که به ما کتبا نوشتند سایت هک شده است. فردی که در این هک وارد شده دستگیر و صراحتا اعتراف کرد و کدی که از طریق آن وارد شده بود را گفت».
این اظهارنظر سراج نیز بار دیگر با واکنشهایی در میان کارشناسان روبهرو شد و برخی کارشناسان فناوری اطلاعات درصدد برآمدند با ارائه توضیحاتی روشن کنند هککردن فرایند سادهای نیست که یک هکر پس از دستگیری با اعلام یک کد به چیزی اعتراف کند. آخرین قدم در این پرونده را اما نادر قاضیپور، نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی برداشت و سرنخی بسیار مهم درباره نحوه انجام این تخلف ارائه کرد. سرنخی که تا حدود زیادی مسئله را روشن میکند.
افشاگری قاضیپور
اگرچه پس از کشوقوسهای فراوان بالاخره همه طرفهای درگیر به سناریوی «هکشدن سایت وزارت صنعت» رضایت دادند، اما حالا با توضیحات یکی از نمایندگان مجلس مشخص میشود خبری از نفوذ متخصصان علوم رایانه به سایت وزارت صنعت نیست و آنچه اتفاق افتاده، سوءاستفاده یکی از کارکنان این وزارتخانه از امکان دسترسی مدیریتیاش به سامانه ثبت سفارش خودرو بوده است.
قاضیپور دراینباره به رویداد ۲۴ گفته است: یکی از معاونان وزیر صنعت، فردی به نام «خ» را ادمین سایت ثبت سفارش میکند. این شخص با افرادی در بیرون از وزارتخانه هماهنگ میکند و ششهزارو ۴۸۱ دستگاه خودرو را ثبت سفارش کرده و از این راه مبالغ بسیار زیادی دریافت میکند.
قاضیپور اگرچه معاون وزیر را در این پرونده مقصر نمیداند، اما تأکید کرده این فرد از بیرون به وزارتخانه آورده شده است.
به گفته قاضیپور، این پرونده هنوز باز است و سه نفر در ارتباط با آن دستگیر شدهاند.
به این ترتیب و با توضیحاتی که قاضیپور داده، مشخص است احتمال هکشدن سایت ثبت سفارش وزارت صنعت منتفی است و آنچه اتفاق افتاده، نه یک جرم فناورانه، بلکه یک فساد سنتی و درخور تأمل بر پایه دریافت رشوه بوده است.
حقیقت چه بود؟
بررسیها نشان میدهد فردی به نام «خ» که مسئولیتی در سازمان توسعه تجارت داشته، شاهکلید پرونده واردات این خودروها به کشور بوده است. آقای «خ» که سوابق علمی و عملی مختلفی در حوزه تجارت و فناوری داشته، در سازمان توسعه تجارت بسیار مورد اعتماد بوده است. سندی که نشان بدهد «خ» کارمند رسمی وزارت صنعت است، به دست نیامده، اما به نظر میرسد با توجه به تواناییهای این فرد، تصمیم به همکاری با او گرفته شده و او نیز با جلب اعتماد یکی از معاونان وزیر صنعت، توانسته است تا حد زیادی در این سازمان رشد کند. این اعتماد تا آن حد زیاد بوده که حتی هنگامی که اولین زمزمهها دراینباره به گوش میرسد، رئیس وقت گروه ثبت سفارش خودروهای خارجی سازمان توسعه تجارت ایران در نامه خود به سازمان بازرسی کل کشور تأکید میکند هیچکدام از مراحل ثبت سفارش خودروهای سواری مدنظر از طریق این دفتر صورت نگرفته است و به عبارت دیگر، دفتر مقررات در طی مراحل آن نقشی نداشته است و این ثبت سفارشها تنها با هک سیستم و تغییر کد در دیتابیس ممکن شده است.
در همین نامه ذکر شده است: «چندین مورد نفوذ غیرقانونی به سامانه ثبت سفارش از طریق نام کاربری پرسنل دفتر مقررات در خرداد ۹۶ صورت پذیرفته که نشان میدهد شخص یا اشخاصی به صورت باندی با نفوذ به سامانه مذکور، برای اشخاص متخلف اقدام به ثبت سفارشهای غیرقانونی کردهاند».
این همان نامهای است که سراج به واسطه آن باور دارد سایت ثبت سفارش هک شده است، اما در واقع این اتفاق نوعی خیانت در امانت و مالاندوزی با سوءاستفاده از امکانات و اعتمادی بوده که به برخی افراد شده است. فرد مدنظر و دو نفر دیگر که اکنون در بازداشت هستند، نهتنها از طریق این سایت موفق به ثبت بیش از پنج هزار سفارش واردات خودرو شده بودند، بلکه با پیشنهادهای مستقیم از واردکنندگان از آنها خواسته بودند اگر مایل به ثبت سفارش خودروی خود هستند، مبالغی بین پنج تا ۲۰ میلیون تومان برای هر سفارش به آنها پرداخت کنند. به این ترتیب این افراد موفق شدند در مدتی کمتر از یک سال میلیاردها تومان پول به جیب بزنند.
اگرچه این پرونده هنوز به ایستگاه پایانی خود نرسیده است، اما بدون شک توضیحات معاون وزیر دراینباره میتواند به روشنشدن برخی نقاط تاریک کمک کند. متأسفانه این معاون وزیر درخواست ما را برای گفتوگو دراینباره بیپاسخ گذاشته است.
همزیستی نیوز - یک استاد دانشگاه گفت: والدین باید شنونده خوبی برای شنیدن سخنان کودکان و نوجوانان خود باشند، شنیدن حرف های فرزندان خود، یک ضرورت است زیرا آنان را می تواند از خیلی آسیب ها دور کند.
نادر اباذری روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا، بروز نزاع و مشاجره در خانواده و جامعه را نداشتن مهارت شنیدن سخنان یکدیگر عنوان کرد و افزود: بسیاری از افراد جامعه حتی تحمل شنیدن سخنان یکدیگر را ندارند و این مهارت نیاز به تمرین دارد.
وی مشورت دادن را یکی دیگر از اشتباه های والدین هنگام صحبت کردن فرزندانشان عنوان کرد و افزود: والدین نباید وقتی کودک و نوجوان درباره موضوعی صحبت می کند حرف هایش را مرتب قطع کنند و تنها هنگامی که فرزندشان درخواست مشورت داشت آن موقع نوصیه های مورد نظرشان را مطرح کنند.
این روانشناس بالینی، ذهن خوانی را یکی دیگر از اشکالات گفت و گوهای بین والدین و فرزندان دانست و گفت: بسیاری از پدر و مادرها هنگامی که فرزندشان درباره اتفاق و یا موضوعی حرف می زند سعی می کنند ذهن فرزندشان را بخوانند، و به وی توصیه های اخلاقی کنند که کار اشتباهی است؛ چون سبب می شود علاقه حرف زدن با پدر و مادر در او از بین برود.
این استاد دانشگاه، خجالت زده کردن را یکی دیگر از روش های برخورد اشتباه والدین با فرزندان اعلام کرد و افزود: این نوع واکنش سبب می شود رابطه بین فرزند و والدین از بین برود.
اباذری، بهترین راهکار والدین برای شنیدن سخنان فرزندانشان را سکوت کردن، دانست و گفت: پدر و مادرها تمرین کنند تا حداقل 2 دقیقه پس از آغاز صحبت های فرزندانشان بگذارند وی حرف بزند و از قضاوت، نصیحت و قطع کردن حرف های کودک و یا نوجوانشان بپرهیزند.
همزیستی نیوز - معاون بیمهای سازمان تامین اجتماعی با بیان اینکه همچنان محاسبه مستمری بر اساس بیمهپردازی دو سال آخرخدمت افراد ملاک است و تغییری نکرده است گفت: محاسبه مستمری بر اساس دوسال آخر خدمت، خساراتی برای سازمان دارد که باید رفع شود. مایل هستیم با مشارکت خود بیمه شدگان و بازنشستگان طرحی را آماده و آنها را قانع کنیم. کاری که میخواهیم انجام دهیم به نفع نظام، سازمان تامین اجتماعی و بیمه شدگان است.
محمدحسن زدا در گفتوگو با ایسنا، در پاسخ به پرسشی مبنی بر احتمال تغییر نحوه محاسبه مستمری بازنشستگی در سازمان تامین اجتماعی اظهار کرد: در ماده ۳۹ قانون برنامه پنجم توسعه، محاسبه مستمری بر حسب سوابق ۵ سال آخر خدمت قید شده بود اما این ماده در برنامه ششم توسعه حذف شد.
وی افزود: بر این اساس همچنان محاسبه مستمری بر اساس بیمه پردازی، ۲ سال آخر ملاک است و تغییری نکرده است . مبنای قانونی محاسبه مستمری تبصره ماده ۷۷ قانون تامین اجتماعی است.
معاون بیمهای سازمان تامین اجتماعی با بیان اینکه اگر بخواهیم اصلاحات پارامتریک انجام دهیم یکی از مواردی که باید تغییر کند همین آیتم است اظهار کرد: در کشورهای پیشرفته جهان، کل دوران بیمه پردازی مبنای محاسبه مستمری قرار میگیرد.
زدا افزود: محاسبه مستمری بر اساس دوسال آخر خدمت، خساراتی برای سازمان دارد که باید رفع شود، البته عجله نداریم و مایل هستیم با مشارکت خود بیمه شدگان و بازنشستگان طرحی را آماده و آنها را قانع کنیم کاری که میخواهیم انجام دهیم به نفع نظام، سازمان تامین اجتماعی و بیمه شدگان است.
وی تاکید کرد: البته اگر هم در آینده طرحی تصویب شود مطمئنا شامل کسانی که در سالهای آخر بیمه پردازی هستند نمیشود و برای کسانی اجرا میشود که بخواهند شروع به کار کنند. آنچه مدنظر ماست این است که میانگین ۳۰ سال بیمهپردازی برای تعیین حقوق بازنشستگی ملاک قرار بگیرد.
همزیستی نیوز - سایت آس حضور بانوان ایرانی را پس از ۳۷ سال در ورزشگاه فوتبال اتفاقی تاریخی عنوان کرد.
به گزارش ایسنا، سایت آس اسپانیا به حضور زنان در ورزشگاه آزادی اشاره کرد و نوشت: ۵ اکتبر سال ۱۹۸۱ آخرین باری بود که بانوان ایرانی توانستند به ورزشگاه بروند. این اتفاق در داربی تهران در دیدار پرسپولیس و استقلال رخ داد. برای بازی ایران و اسپانیا در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه ورزشگاه آزادی درهای خود را به روی همه باز کرد و بانوان اجازه پیدا کردند برای تماشای بازی به ورزشگاه بروند.
به همین خاطر ۲۰ ژوئن در تاریخ فوتبال این کشور ثبت خواهد شد. با وجود این که بانوان ایرانی برای تماشای یک مسابقه فوتبال به ورزشگاه نرفتند اما این اتفاق را در شبکههای اجتماعی جشن گرفتند و تصاویری از حضور خود منتشر کردند.
قرار بود که دیدار ایران و مراکش نیز در این ورزشگاه پخش شود اما مجوز لازم را به دست نیاورد.
رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی دکتر محمدامین قانعیراد را "دارای آرمانهای متعالی و در پی توسعه آگاهی" توصیف کرد و گفت: آنچه مدنظر ایشان بود، رسیدن به جامعهای شاد و سعادتمند و در مسیر اصلاح و پیشرفت بود که در آن سختگیریها و بهانهگیریها به حداقل برسد و نفرت و خشونت جای خود را به گفتوگو و مهرورزی بدهد.
دکتر محمد مهدی فرقانی در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه درباره شخصیت و آثار فکری دکتر محمدامین قانعیراد زیاد صحبت شده است، وی را فردی خوشفکر، خلاق، متعهد ، جسور و شجاع و در عین حال به غایت مؤدب و مراقب حریم و حرمتها و نیز "پاسدار بهداشت زبان" معرفی و اضافه کرد: ایشان فردی غیر پرخاشگر و آرام بود و علیرغم انتقادات تندی که در حوزه جامعهشناسی وارد میدید، هرگز نفرتپراکنی نکرد، کینهها را تقویت نکرد و به دنبال انتقامگیری نبود.
وی "قانعی راد" را در پی توسعه آگاهی توصیف و خاطرنشان کرد: به تعبیر ایشان توسعه آگاهی در درازمدت میتواند راه خودش را باز کرده و جامعه را به آرمانها و خواستههایش برساند.
رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با اعلام اینکه این استاد پیشکسوت جامعهشناسی شخصیت بسیار فروتن و متواضعی داشته است، تأکید کرد: آنچه مدنظر ایشان بود، این بود که ما باید جامعهای شاد و آزاد داشته باشیم.
فرقانی، "شادی" را مقتضای سن و دورههای سنی و متفاوت برای نسلهای مختلف دانست و عنوان کرد: شادی کودکان بازی کردن است؛ این در حالی است که شادی بزرگسالان دیدن رستگاری جامعه و تحقق یافتن آرمانهاست.
وی ادامه داد: برای ایشان رسیدن به این نقطه و این که جامعه بتواند خودش را سعادتمند، رستگار و شاد ببیند و رو به توسعه باشد، مهم بود. همچنین این مسأله که سختگیریها و بهانهگیریها به حداقل برسد یا از بین برود و تعامل، گفتوگو، محبت، مهروزی و همدلی جای کینهها، نفرتها و خشونتها را بگیرد.
رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی آرمانهای مرحوم قانعیراد را از نوع بسیار متعالی دانست و تصریح کرد: چنین آرمانهایی ممکن است در دوران عمر کوتاه "قانعیراد" ها محقق نشود. این عدم تحقق آرمانها و آرزوها برای همه کسانی که نیک و پاک میاندیشند، نوعی عذاب، فشار روحی و روانی و احساس سرخوردگی را به همراه دارد.
فرقانی درباره چگونگی ادامه راه مرحوم قانعی راد اظهار کرد: اقداماتی هست که باید در نهادهای مدنی همچون انجمن جامعهشناسی مورد توجه قرار گیرد، بهعبارتی محورهای فکری "قانعیراد" ها باید به بحث و گفتوگو و مباحثه عمومی گذاشته شود، با بخشهای مختلف جامعه پیوند پیدا کند و جامعه را از لحاظ فکری بارور کند.
وی با بیان اینکه جامعه باید در خدمت توسعه فردی و در خدمت توسعه اجتماعی نیز باشد، تأکید کرد: از آن طرف دستگاههای برنامهریز و سیاستگذار نیز باید پیامها، افکار و دیدگاههای "قانعیراد"ها را جدی بگیرند و به آن اعتنا کنند.
رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در پایان خاطرنشان کرد: لازم است که مسئولان شخصیتهایی مانند دکتر قانعی راد را صرف یک "منتقد نق زن" تلقی نکنند و بدانند که درد این افراد، درد مردم و جامعه است و به واقع آنهایی که فریاد میزنند، دلسوزتر نیز هستند.
همزیستی نیوز - پیروزی تیم ملی ایران در برابر تیم مراکش در مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ در روسیه، بهترین فرصت را برای شادی مردم کشورمان فراهم کرد تا به خیابان ها بیایند و جشن بگیرند؛ شادی که مردم ایران این روزها بیش از هر چیز به آن نیاز داشتند.
به گزارش ایسنا، در یک چشم بهم زدن اتفاق افتاد. به یکباره حجم زیادی از موتورسواران پرچم و شیپور به دست در کنار کسانی که ترجیح دادند با ماشین یا پای پیاده در این جشن حاضر شوند، به خیابانها آمدند.
خیابانها بسته شد و ترافیک شدید، عبور و مرور خودروهای امدادی از جمله آمبولانس و آتشنشانی را با سختی مواجه کرد. شلوغی بیش از اندازه جمعیت، کار ماموران نیروی انتظامی و راهنمایی و رانندگی را هم برای برگرداندن نظم دشوار کرد.
با وجود آنکه پیشبینی شلوغی خیابانها بعد از پیروزی تیم ملی کشورمان، کار چندان پیچیدهای نبود، اما باز هم برخی از مردم ترجیح دادند ماشینهایشان را هم به خیابانها بیاورند تا هوای تهران را از فرصت چندروزهای که میتوانست به دست آورد تا از آلودگی دور باشد، محروم کنند.
طبق معمول جشن ملی مردم بدون هیچ برنامهریزی از سوی نهادهای اجرایی مثل شهرداری، نیروی انتظامی یا راهنمایی رانندگی اجرا شد. مردم صرفا با هدف ابراز شادیهایشان در خیابانها راه میرفتند و هر کجا که راه بند میآمد، از ماشینهای خود پیاده میشدند، صدای موسیقی ضبط خودروی خود را روشن میکردند و به شادی میپرداختند.
قوانین متعارف تا چند ساعتی در کشور تعطیل شد. هر کس برای خودش در هر موقعیتی دنده عقب میگرفت، دور میزد یا از چراغ قرمز رد میشد. حتی خط ویژه اتوبوسهای تندرو نیز به تصرف ماشینهای شخصی درآمد. زنان، مردان و بچهها بدون توجه به اینکه در شلوغی این جشن چه حادثهای میتواند برایشان اتفاق بیفتد تا آنجا که میتوانستند خودشان را از پنجره آویزان یا از سان رووف ماشینها بیرون میکردند. مردم توقع داشتند اتوبوسها وسط خیابان و خارج از ایستگاه توقف یا مسافرگیری کنند.
ضعف حمل و نقل عمومی و سرگردانی مردم بعد از پایان جشن، موجب شد مدت زمان این جشنِ بدون برنامه طولانیتر هم بشود.
در این میان حتی جای یک موسیقی خوب از سوی هنرمندان کشورمان در خیابانها خالی بود و باز هم مردم به موسیقیهای چند سال قبل خوانندههای لسآنجلسی اکتفا کردند! اگرچه در برخی نقاط محدود هم طبل و سنج صدای موسیقی این شادی ملی شد.
البته آلودگی صوتی حاصل از بوق ماشین، موتورها و شیپورها آنقدر زیاد بود که در بسیاری از مواقع صدای موسیقیهای روشن در ماشینها نیز شنیده نمیشد و در بسیاری موارد برخی مجبور میشدند، گوشهایشان را بگیرند. اگر هم کسی بیماری در خانه داشت باید این چند ساعت را تحمل میکرد.
در این میان عدهی زیادی باز هم ترجیح دادند، در جشن پیروزی ملیپوشان کشورمان به جای لذت بردن از لحظهای که در آن هستند، باز هم در فضای مجازی سِیر کنند؛ دوربین به دست بگیرند و هر لحظه را به صورت زنده برای جمع دیگری پخش کنند.
جشن شامگاه گذشته جمعیتی از چند نسل متفاوت را در کنار هم به خیابانها کشانده بود و آنچه بیش از هر چیز موجب الگوبرداری میشد، رفتارهای فرهنگی ما بود. کوچکترین این رفتار میتوانست زبالهای باشد که به جای قرار گرفتن در سطل زباله، روی زمین ریخته شد تا کمر رفتگرهایی را برای جمع کردن آن خم و شیرینی این پیروزی را برای عدهای به کاری وقتگیر تبدیل کند.
جشن پیروزی تیم ملی فوتبال کشورمان برگزار شد و نحوهی ابراز شادیها پس از این پیروزی نشان داد که مردم کشورمان این روزها بیش از هر چیز نیازمند شادی هستند؛ با این حال نحوه برگزاری این مراسم خودجوش، این نکته را هم یادآور میشود که شاید اگر شرایط برگزاری جشنهای بیشتری در کشور فراهم میشد، همه بهتر میدانستند چگونه باید یک جشن ملی را هدایت کنند تا شرایطی فراهم شود که شادی عدهای، مشکلات عدهی دیگری را فراهم نیاورد.