همزیستی نیوز - حدود شش سال از بررسی پرونده بابک زنجانی میگذرد و در نهایت او در رأی قطعی به بازپرداخت بدهی یک میلیارد و ۹۶۷ میلیون و ۵۰۰ هزار یورویی به وزارت نفت مکلف میشود اما با گشودهشدن پرونده علیرضا زیباحالت منفرد، شریک بابک زنجانی، گرههای دیگری از ماجرا پیش چشم قرار میگیرد.
طبق بارنامههایی که در دادگاه زنجانی مطرح شده، ۱۰ کشتی نفت معادل ۲۰ میلیون بشکه نفت از ۱۷ کشتی که در پرونده زنجانی مطرح است، ردوبدل شده، اما با بررسیها مشخص شد که در اسناد جیپی اسهای ماهوارهای، کشتیها به مقصدی که در بارنامه به آن اشاره شده است، نرفتهاند. سوال اینجاست این کشتیها با این حجم از محموله که بر مبنای ادعای وکیل زنجانی، ارزش حدودی آن بالای یک میلیارد یورو است، کجا هستند؟
رسول کوهپایهزاده، وکیل بابک زنجانی، خبر میدهد بارنامههایی که در جلسه دادگاه زنجانی مطرح شده و روی بدهیهای او نشسته است، با بارنامههایی که بعدها در شعبه سوم بازپرسی کارکنان دولت در پی شکایت زنجانی از منفرد و وزارت نفت، ارائه شده، کاملاً متفاوت است.
کوهپایهزاده در اینباره میگوید: «حلقه مفقوده ارتباط آقای منفرد، با فردی به اسم فرزاد بازرگان است که مسئول بینالمللی شرکت نیکو است … نکته قابل تأمل آن است که وقتی زنجانی دستگیر میشود و دو سال نیز از بازداشت او میگذرد و قطعاً طرف مقابل میدانسته که آقای زنجانی دچار مشکل شده که بازداشت است، اما چطور مسئولان نفتی با کلیدیترین مهره زنجانی که همان منفرد است، ارتباط میگیرند؟».
او میگوید با طرح این موضوع در جلسه اخیر با وزارت نفت، با تعجب وکلای وزارت نفت نیز روبهرو شده است. با این حال، او تأکید میکند این اظهارات به هیچ عنوان تفاوتی در پرونده بابک زنجانی ایجاد نمیکند و او مکلف است تا یوروی آخر بدهی را نیز بپردازد اما اگر این بدهیها با همکاری وزارت نفت در ارائه اسناد تکمیل شود، قطعاً حکم اعدام او منتفی خواهد شد.
***
جلسه اخیری که درباره پرونده بابک زنجانی برگزار شد، پیرامون چه موضوعی برگزار شد؟
در جلسه مذکور از ابتدا تا انتها حضور داشتم و کنار موکلم نشسته بودم. نماینده قوه قضائیه (معاون دادستان تهران)، مسئولان بانکی، مسئولان وزارت نفت و مسئولان وزارت اطلاعات حضور داشتند. این جلسه، متعاقب جلسهای که پنج ماه پیش در همین محل و با حضور همین دوستان برگزار شده بود، برگزار شد و در واقع به دلیل همکارینکردن و تأخیر و تعلل شرکت ملی نفت و وزارت نفت در ارائه برخی اسناد و مدارک برگزار شده بود. در دیماه جلسهای تشکیل دادیم که قرار شد شرکت ملی نفت اقداماتی را انجام دهد؛ از جمله در اختیار قراردادن برخی اسناد و مدارک تا بتوانیم پرداخت بدهیها را انجام دهیم. متأسفانه این کار انجام نشد. بنده بهعنوان وکیل آقای زنجانی مکاتبات متعددی با مراجع ذیصلاح قضایی داشتهام. این همکارینکردن و کوتاهی را به مراجع ذیصلاح قضایی منتقل کردیم. جلسه چهارشنبه، اول خرداد برگزار شد و خوشبختانه دادستانی تهران به این عدم همکاری و تعلل پایان داد و وزارت نفت را ملزم کرد که همکاری لازم را انجام و اسناد و مدارک را در اختیار قرار دهد.
این عدم همکاری مربوط به چه چیزی بود؟
این جلسه برای همکارینکردن وزارت نفت در انجام یکسری اقدامات بهمنظور بازپرداخت بدهی موکلم برگزار شده بود. بر اساس رأی قطعی، یک میلیارد و ۹۶۷ میلیون و ۵۰۰ هزار یورو است. جلسه با این هدف برگزار شد و خوشبختانه ماحصل خوبی داشت. به این معنا که دادستانی تهران، وزارت نفت را مکلف کرد در اسراع وقت، اسناد و مدارک لازم را در اختیار قرار داده و به این کوتاهی و عدم همکاری پنجماهه خاتمه دهند. موضوع بحث تهدید آقای زنگنه از سوی آقای زنجانی با این مضمون که جای ما عوض میشود و بهزودی بیرون میآیم و تو زندانی میشوی نیز از دل همین جلسه بیرون آمد اما من به عنوان کسی که تمام مدت در جلسه حضور داشتم، بهصراحت میگویم این موضوع کذب محض است و به نحوی یک فرافکنی است. به این معنا که مسائل اخیری که در دفتر وزیر نفت اتفاق افتاده است، همچنین بحث استیضاح وزیر نفت را متأثر کند.
پس آقای زنجانی هیچ ادعایی مبنی بر اینکه تخلفی از طرف آقای زنگنه صورت گرفته، ندارد؟
خیر. این بحث هرگز در جلسه مطرح نشد. آقای زنجانی هم مدعیالعموم در این قضیه نیست. کسی که شش سال در انفرادی بوده است، تمام تمرکز او روی این ماجراست که بتواند این پول را به کشور برگرداند که در وضعیت کنونی گشایشی ایجاد شود. ناراحتی من نیز از همین قضیه است. بهعنوان کسی که مطلع بودم و در جلسه نیز حضور داشتم، وقتی اساساً چنین موضوعی مطرح نشده است؛ اینکه چنین حرف کذبی منتسب به موکل بنده بشود، آن هم صرفاً به این خاطر که بهرهبرداری سیاسی انجام گیرد، کار درستی نیست. مشاور آقای وزیر نفت، اگر خیلی وقت و فرصت و صلاحیت دارند، به دو موضوع بپردازند. یکی آنکه کمک کنند اسناد و مدارکی که پنجماهه میگوییم بفرستید تا بشود آن بدهی را پرداخت کرد، در اختیار ما قرار دهند. دوم اینکه مراقب باشند قصور و سهلانگاری و اهمال صورت نگیرد تا در دفتر وزیر دستگاه پوزی برده شود! فارغ از اینکه چه اتفاقی افتاده که بحث دیگری است.
اکنون اگر اسناد و مدارک مد نظر در اختیار شما قرار بگیرد، توان پرداخت یک میلیارد یورو بدهی را خواهید داشت؟
قطعاً این توان وجود دارد و اساساً صورتجلسه کردیم؛ اما به دلیل آنکه این موضوع کاملاً محرمانه است، نمیتوانیم وارد جزئیات آن شویم که به چه نحو این نقل و انتقال صورت خواهد گرفت؛ بهویژه در فضای بانکی بینالمللی فعلی.
یعنی این داراییها خارج از کشور است؟
بله. آن چیزی که وظیفه وزارت نفت بوده، براساس صورتجلسهای که در پنج ماه پیش برگزار شده بود، باید یکسری اسناد و مدارکی را در اختیار ما قرار دهد که بتوانیم پروسه و انتقال وجوه را انجام دهیم؛ اما تا همین جلسه اخیر این اقدام صورت نگرفته؛ بههمینخاطر اکنون الزام و تکلیف قانونی شده که این همکاری انجام شود.
وزارت نفت چه دلایلی را برای تأخیر در ارائه مدارک مطرح کرده است؟
به دلیل برخی معذوریتها نمیتوانم این موضوع را با جزئیات بیشتری به شما اعلام کنم؛ اما بدانید که اگر پنج ماه پیش به وظیفه خود عمل میکردند، دلیل نداشت جلسه یکم خرداد مطرح شود و اینبار صورتجلسه شود و وزارت نفت از سوی دادستانی مکلف شود به این موضوع عمل کند. اینکه چرا تعلل صورت میگیرد و با چه انگیزهای و مقصر کیست، موضوعی است که چندان حقوقی نیست.
چند روز پیش که جلسه دادگاه آقای زیباحالت منفرد برگزار شد، دفاعیات شما این شائبه و ذهنیت را ایجاد کرد که گویی تلاش میشود یکسری از اتهامات گردن آقای منفرد انداخته شود تا بار جرائم آقای زنجانی کمتر شود.
در همان جلسه روی این موضوع تأکید کردم که صحبتهای ما در دادگاه و اسناد و مدارکی که ارائه شد، بههیچعنوان نافی مسئولیت آقای بابک زنجانی نیست. برای آقای زنجانی یک رأی قطعی صادر شده و در آن، آقای زنجانی بهعنوان بدهکار ملزم شده تا مبلغ کامل بدهی را پرداخت کند. ما نیز در مقابل رأی قطعی تمکین کردهایم. هیچ تغییری هم در این رأی به وجود نخواهد آمد تا زمانی که پرداخت بدهی صورت بگیرد. همچنین آن رأیی که در دیوان عدالت اداری، بابک زنجانی را به اشد مجازات محکوم کرده، در سطوح پایانی آورده که بدیهی است چنانچه محکومعلیه بدهی خود را پرداخت کند، استحقاق استفاده از مقررات ذیل ماده ۱۴ قانون مجازات اسلامی را دارد. این ماده، بحث عفو را مطرح میکند. آقای زنجانی بدهکار است و مسئول و متعهد است که این بدهی را بپردازد.
اگر عفو بخورند، حکم اشد مجازات به چه حکمی تغییر میکند؟
این یک پروسه قضایی است و تشخیص آن برعهده مقام قضایی است؛ اما قطعاً به اعدام منتهی نخواهد شد. نکتهای که خبرنگارها در دادگاه کمتر به آن توجه کردند و بین اخبار گم شد، این بود که در نظر داشتیم روی این نکته تأکید کنیم که بله آقای زنجانی بدهکار است و باید آن را پرداخت کنند؛ اما نکتهای که وجود دارد، این است که ۱۰ کشتی نفت معادل ۲۰ میلیون بشکه نفت ردوبدل شده؛ بدون آنکه اسناد لازم را به موکل نشان بدهند. بارنامههایی که شرکت ملی نفت در دادگاه موکل ارائه داد، با بارنامههایی که در شعبه سه بازپرسی ارائه داده است، کاملاً متفاوت است.
موضوع شعبه سوم بازپرسی چیست؟
موضوع آن است که موکلم از مسئولان نفتی و آقای زیباحالت منفرد شکایت کرده است؛ آن هم مبنی بر آنکه این نفت اصلاً به دست من نرسیده است. در دادگاه، اسناد جیپیاسهای ماهوارهای کشتیها را نشان دادم. کشتیهایی که مدعی هستند این نفت را تحویل دادند، هیچگاه به آن مقصد نرفتهاند. حلقه مفقوده ارتباط همین آقای منفرد، با فردی به اسم فرزاد بازرگان است که مسئول بینالمللی شرکت نیکو است. از دادگاه خواستیم که به این موضوع رسیدگی کند؛ اما در اخبار این موضوع گم شد. حرفمان آن است که ببینیم این ۱۰ کشتی کجا رفته است؟ زنجانی فکر میکند زرنگ است؛ اما کلاه گشادی بر سر او رفته است.
این ۱۰ کشتی از چند کشتی هستند؟
کلاً ۱۷ کشتی است که این ۱۰ کشتی مشخص نیست به کجا رفته است.
معتقدید که آقای بازرگان مطلع است و اسناد دست اوست؟
ما معتقدیم که دادگاه باید تشخیص دهد و رمزگشایی کند که چه شده است. آن کسی که بهصورت فیزیکی نفتها را تحویل میگرفته است، آقای منفرد بوده و آقای زنجانی با ایمیل و تلفن کارهایش را انجام میداده است. برداشت ما این است که باید ارتباطی بین این دو نفر وجود داشته باشد و نهاد ذیصلاح باید پیگیری کند که سرنوشت این نفتها چه شده و به کجا رفته است؟
آقای بازرگان چین هستند؟
نمیدانم کجا هستند، هنگکنگ، چین یا داخل ایران!
قرار تعقیب برای او صادر نشده است؟
فکر نمیکنم. نکته قابل تأمل آن است که وقتی زنجانی دستگیر میشود و دو سال نیز از بازداشت او میگذرد و قطعاً طرف مقابل میدانسته که آقای زنجانی دچار مشکل شده که بازداشت است، اما چطور مسئولان نفتی با کلیدیترین مهره زنجانی که همان منفرد است، ارتباط میگیرند؟ در آخرین دادگاه منفرد، عکسی را نشان دادم که نشان میداد در جلسات میهمانی خانوادگی کنار هم نشستهاند. البته در آن عکس، نه انگشتری دست منفرد بود و نه مهری بر پیشانی داشت! نکته آن است که چه ارتباطی بین نفت و منفرد و محمولههای نفتی که هنوز عاقبتشان مشخص نیست، وجود دارد؟ منفرد در دادگاه گفت من آدم میهماننوازی هستم و اگر میهمانی گرفتم و بازرگان هم حضور داشته، دلیلی برای این ارتباط ویژه نیست، اما مدارک دیگری وجود دارد مانند ارتباطات پستی که این ارتباط را نشان میدهد.
چرا موضوع بازرگان در دادگاه خود آقای زنجانی مطرح نشده است؟
مطرح نشده بود و کیفرخواستی هم برای آن صادر نشده بود و پرونده نیز به او ارتباطی پیدا نمیکرد تا زمانیکه منفرد دستگیر شد. با دستگیری منفرد، اسناد و مدارکی از جمله ردیابیهای ماهوارهای به دست آمد. از آن مهمتر، زنجانی پس از آنکه حکمش قطعی شد، شکایتی علیه منفرد و مسئولان وزارت نفت تنظیم کرد که اکنون در شعبه سوم بازپرسی کارکنان دولت مفتوح است و در آنجا اصرار میکنیم که اگر شرکت نفت، مدعی است که نفت را تحویل داده، آن بارنامههای نفتی را ارائه بدهد، زیرا بارنامهها سند تحویل محموله محسوب میشوند. وقتی این بارنامهها از سوی وزارت نفت ارائه میشود میتوان آن را با بارنامههایی که مورد ادعا در دادگاه بابک زنجانی بود، تطبیق داد. وقتی این بارنامهها را با یکدیگر قیاس کردیم، دیدیم که این بارنامهها با یکدیگر کاملاً متناقض است. اگر ما بگوییم میگویند بابک زنجانی میخواهد از زیر بدهیاش شانه خالی کند، درحالیکه بههیچوجه زنجانی نمیتواند چنین کند و باید تا یوروی آخر را پرداخت کند، زیرا در دادگاه قطعی شده است. اما باید دید این محمولههای نفتی دچار چه سرنوشتی شدهاند که باید بررسی شود.
یعنی پس از دستگیری آقای منفرد، تازه متوجه حضور فردی به نام آقای بازرگان شدید؟
بله همینطور است.
ارزش این ۱۰ محموله نفتی که به آنها اشاره کردید، چقدر است؟
بخش عمدهای از بدهی بابک زنجانی مربوط به همین ۱۰ کشتی است که محموله آن مفقود است. عدد دقیق آن در خاطرم نیست اما قطعاً میلیارد یورویی خواهد بود.
اگر مشخص شود که آقای زنجانی در جریان این محمولهها نبوده، رقم آن از بدهیها کسر خواهد شد؟
در آن صورت هم روند طولانی و پرتشریفات قضایی باید طی شود. منتها تا زمانیکه این رأی باقی است، آقای زنجانی ملزم به پرداخت این رقم بدهی است و اکنون نیز در همان مسیر حرکت میکند. اما این موضوع، مسئولیت نهادهای ذیصلاح را برای بررسی موضوع و کشف حقیقت، منتفی نمیکند.
موضوع تفاوت بارنامهها را در جلسه مطرح کردید؟
بله مطرح کردم. تازه وکیل وزارت نفت گفت که شما کجا پرونده را مطرح کردید؟ اعلام کردم که در شعبه سوم بازپرسی کارکنان دولت این شکایت انجام گرفته است. او پرسید که آیا بارنامهها متفاوت هستند و من نیز توضیح دادم که بارنامهها متفاوتاند و با تعجب وکلای وزارت نفت روبهرو بودیم.
پس وکلای وزارت نفت هم از این ماجرا مطلع نبودند...
خیر اطلاعی نداشتند.
شما این بارنامهها را در جریان دادگاه آقای زنجانی ارائه داده بودید؟
ما ۲۶ جلسه در آن دادگاه گفتیم که وزارت نفت، بارنامهها را ارائه دهد، اما این وزارت، صرفاً نامهای نوشت و در آن نامه، مشخصات کشتیها و محمولهها را عنوان کرد تا اینکه پس از چند سال شکایت دیگری مطرح شد که اکنون در شعبه سوم بازپرسی کارکنان دولت است. اینجا بازپرس وزارت نفت را مکلف کرد که بارنامهها را ارائه دهد. وقتی این بارنامهها را با آنچه در نامه نوشته بودند، تطبیق میدهیم وجود تفاوت کاملاً پیداست.
منبع: روزنامه شرق
«خب ببينيد در اداره آگاهي هستيم، خيابان وحدت اسلامي. ساعت 7 بعدازظهر امروز بود كه آقاي نجفي، قاتل همسر دومشان خودشان را به اداره آگاهي معرفي كردند. هماكنون براي توضيحاتي (نزد) سردار لطفي رييس آگاهي و كارشناسانشان هستيم.»
همزیستی نیوز - می دانم همسرم مبتلا به ایدز است. اوایل آشنایی مان ترس داشتم اما وقتی مشاوره رفتیم و متوجه شدم ایدز از چه روش هایی منتقل می شود و از طرفی با پیشگیری می توان مبتلا نشد وایمن زندگی کرد، با خیال راحت با همسرم ازدواج کردم. نیروی عشق بالاتر از ترس هایم بود.
این گزارش درباره زوج جوانی است که یکی از آن ها سالم(منفی) و دیگری مبتلا به ایدز(HIV مثبت) است. شاید تا دیروز درک اینکه دو فرد با چنین شرایطی تن به ازدواج دهند نامعقول به نظر می رسید اما امروز با پیشرفت هایی که در خصوص کنترل این بیماری صورت گرفته، اطلاع رسانی و روش های پیشگیری حالا، دو فرد با شرکت در کلاس های مشاورره و در صورت تمایل می توانند ازدواج کرده و صاحب فرزند سالم هم شوند.
این گزارش روایت مردی است که با وجود آنکه می داند همسرش مبتلا بوده تن به ازدواج با او می دهد. او با بالا بردن سطح آگاهی اش درباره این بیماری حالا می داند که در صورت رعایت مسائل ایمنی و بهداشتی مبتلا نخواهد شد. این گزارش نقطه روشنی باشد برای مبتلایانی که درهای امید و آینده را به روی خود بسته و تلاشی برای داشتن زندگی بهتر نمی کنند اما با خواندن زندگی این زوج دیدگاهشان عوض شود و به زندگی برگردند. با این حال تصمیم گیری درباره این سبک زندگی با خودتان است.
*آزمایش ایدز
همه چیز از 17 سال پیش شروع شد. پدر حسین و سمیرا در یک کوچه ساکن بودند. حسین می گوید: همسایه دیوار به دیوار بودیم. این دو خانواده دورادور یکدیگر را می شناختند و در عالم همسایگی با هم مراوده داشتند. پس از مدتی اما سمیرا با مرد جوانی آشنا و کمی بعد به عقد هم درآمدند. اما این ازدواج با اتفاقات خوشی برای سمیرا همراه نبود. او که صاحب دو فرزند شده بود، سال 91 همسرش را به طرز مشکوکی و براثر بیماری از دست داد.
مرگ همسر سمیرا اتفاقات ناخوشایندی را برای این زن جوان رقم زد. او تازه متوجه شد که همسرش بر اثر ایدز جانش را از دست داده است. با مشاوره پزشکان سمیرا نیز آزمایش داد و متوجه شد در رابطه با همسرش، او نیز مبتلا شده است.
*زندگی جدید با HIV
شروع زندگی جدید با ابتلا به HIV برای زن جوان با سختی های فراوانی همراه بود. او از طریق پزشکان با انجمن احیا ارزش ها که در زمینه HIV فعالیت دارند آشنا شد. پس از آن سمیرا شوکه و افسرده شده بود. فکر می کرد دنیا به پایان رسیده و دیگر نقطه روشنی پیش رویش نیست. اما با مشاوره گروه احیا، سمیرا مسیر زندگی اش را پیدا کرد و تصمیم گرفت به خاطر بچه هایش هم که شده غم و غصه را کنار بگذارد. او زندگی جدیدش را پذیرفت و در کنار فرایند پیشگیری از بیماری و درمان سعی کرد خودش را پیدا کند.
سمیرا قربانی اشتباهات همسرش شده بود. او هنوز نمی داند چطور همسرش مبتلا به ایدز شده و او را نیز مبتلا کرده بود اما دیگر کاری از دستش برنمی آمد. زن جوان تصمیم گرفت به زندگی آینده اش امیدوار باشد. وی فقط خوشحال بود که دو فرزندش سالم هستند و از این بابت خدا را شکر می کرد.
در طرف دیگر ماجرا حسین با یکی از برادران سمیرا ارتباط خوبی داشت. آنها رفاقت دیرینه ای نداشتند اما به واسطه بچه محل بودن، همدیگر را می شناختند. حسین پیش از این کارهای ساختمانی انجام می داد اما پس از مدتی تصمیم گرفت نمایشگاه ماشین بزند و حالا در کار خرید و فروش ماشین است.
در این میان برادران سمیرا تصمیم گرفتند برای وی ماشین بخرند. آنها به سراغ حسین رفتند و ماشین را به نام سمیرا خریداری کردند. همین باب آشنایی را میان حسین و سمیرا باز کرد. آنها در جریان انجام کارهای ماشین تاحدودی به یکدیگر علاقه مند شده و در نهایت آشنایی شان به جایی رسید که حسین تصمیم گرفت سمیرا را به عقد خود دربیاورد.
او می دانست همسر سمیرا فوت شده و از ازدواج قبلی اش دو فرزند دارد اما هیچ کدام از این مسائل باعث نشد او روی علاقه اش پا بگذارد.
*بیان یک حقیقت
یک سال از ارتباط حسین و سمیرا می گذشت. آن ها به یکدیگر علاقه مند شده بودند و سمیرا به خوبی می دانست که حسین قصد ازدواج با وی را دارد اما باید حقیقت درباره بیماری اش را با مرد جوان در میان می گذاشت. از طرفی نگران بود که با بازگو کردن این مسئله که ایدز دارد، حسین کنار بکشد.
در حالی که سمیرا برای گفتن حقیقت زندگی اش این دست و آن دست می کرد، خانواده اش از زن جوان خواستند که حقیقت را با همه جزئیات به حسین بگوید.
تا اینکه سمیرا همه چیز را به حسین گفت. مرد جوان می گوید: شوک شده بودم. باورم نمی شد. می خواستم همه چیز خواب باشد و با تلنگری از این کابوس بیدار شوم. جا خورده بودم و تا مدتی حال خوشی نداشتم.
اما این موضوع باعث نشد که حسیین سمیرا را رها کند. او به خوبی می دانست که سمیرا خودش آسیب دیده از این ماجرا بوده است و بی خبر مبتلا به این بیماری شده اما از طرفی خودش می ترسید. نگران بود مبادا با قبول این شرایط خودش نیز مبتلا شود.
پس از مدتی به پیشنهاد سمیرا، آنها به مشاوره رفتند. حسین می گوید: مشاوره خیلی به من کمک کرد. زوجی که به این شکل ازدواج کنند در خطر هستند اما می توان با کنترل و مراقبت احتمال خطر را به صفر رساند. مصررف به موقع دارو، استفاده از کاندوم، استفاده از وایل بهداشتی شخصی و... همه در پایین آوردن ضریب خطر بسیار کمک می کند.
*عشق به اضافه ایدز
در این میان با وجود اینکه خانواده حسین مخالف این ازدواج بودند اما مرد جوان نمی توانست عشق و علاقه اش به سمیرا را نادیده بگیرد. حسین می گوید: من خودم راضی بودم و پس از مدتی خانواده ام هم کوتاه آمدند. البته گاهی از اقدام به این کار می ترسیدم اما نیروی عشق و دوست دشتن قوی تر از ترس هایم بود. حالا چند سالی از ازدواج سمیرا و حسین می گذرد. «در جریان مشاوره ها متوجه شدم امکان انتقال از مسیرهای خونی بیشتر از رابطه جنسی است اما اگر اینن ویروس تا 24 ساعت وارد بدن و فرد متوجه شود به سرعت باید به مراکز درمانی مراجعه کرده تا از انتقال بیماری در بدن جلوگیری شود».
حسین حالا اطلاعاتش درباره این بیماری بیشتر شده است. او در اینباره مطالعه می کند تا آگاهی اش را از ایدز بالا ببرید. «در یک گزارش خوانده بودم زن و مردی ایسلندی که مرد مبتلا و خانم سالم بوده با هم ازدواج کرده و از این رابطه صاحب سه فرزند سالم نیز شده بودند.
از حسین می پرسم از وقتی که اطلاعاتش درباره ایدز بیشتر شده آیا سعی می کند دیگران را نیز آگاه کرده و به اطرافیان خود اطلاع رسانی کند؟ وی می گوید:هنوز در کشور ما به آن صورتی که باید صحبت درباره این مسائل جا نیفتاده است. بای مثال اگر در یک جمع درباره ایدز صحبت کنید دیدگاه و نگاه اطرافیان نسبت به شما عوض می شود. آنها ممکن است درباره شما قضاوت کرده و اگر جلوی خودتان نگویند، حتما پشت سرتان درباره شما حرف می زنند و می گویند که شاید فلانی خودش مبتلا است.
وی ادامه می دهد: با این حال تا جایی که بتوانم و صورت سربسته اطلاع رسانی می کنم. من همیشه امیدوارم درمان قطعی این بیماری در ایران پیدا شود و همه کسانی که مبتلا شده اند به ویژه افرادی که تقصیری نداشته اند درمان شوند.
حسین معتقد است اگر درباره این بیماری به صورت ویژه و خاص اطلاع رسانی شود بدون شک مردم ترسشان از این بیماری را کنار گذاشته، آگاهانه تصمیم می گیرند و ارتباطشان را با افراد مبتلا قطع نمی کنند.
*چراغ ها را روشن کنید
شاید سوال خیلی از افراد این باشد که آیا ازدواج با فرد مبتلا به ایدز عاقلانه است؟ برای به دست آوردن جواب این سوال به سراغ نرگس نوروزی روانشناس بالینی و مشاور باشگاه سلامت پسران تهران رفته ایم. نوروزی در حدود 14 سال با بیماران HIV در مرکز تحقیقات ایدز ارتباط داشته و با تجربه ای که از سال ها کار و مشاوره با این بیماران دارد می گوید: با توجه به پیشرفت علم و اطلاعات، ویروس HIV بسیار ضعیف است. به همین دلیل اگر فردی منفی با فردی مثبت قصد ازدواج داشته باشد در صورتی که پیش از آن مشاوره صورت بگیرد، امری غیرمعقولانه نیست.
وی ادامه می دهد: در حال حاضر با پیشرفت علم و داروهایی که مبتلایان مصرف می کنند بار این ویروس نزدیک به صفر است و در اصطلاح ویروس در بدن بلوکه می شود اما در هر صورت آگاهی فرد سالم باید نسبت به بیماری طرف مقابلش افزایش پیدا کند و با تمایل و اگاهی کامل اقدام به ازدواج کند. در ادامه حتی بچه دار شدن آنها نیز باید زیر نظر مشاور باشد. آنها از این طریق می توانند فرزند سالمی نیز داشته باشند.
به گفته نوروزی، وی در طول سال ها کار و تجربه 8 مشاوره انجام داد که 6 مورد آن منجر به ازدواج فرد مبتلا با فردی سالم شد. «حالا آنها بچه های سالمی هم دارند و مشکلی برایشان پیش نیامده است. این چیزی است که من به چشم دیده ام، تجربه ثابت کرده و با توجه به علم نیز فرد سالم در صورت مشاوره می تواند با فرد مبتلا ازدواج کند».
نوروزی می گوید: فرد منفی باید درباره بیماری شناخت حاصل کند و توافق میان او و فرد مثبت صورت بگیرد. این ازدواج ها باعث می شود فرد مبتلا به ایدز روحیه اش بالا برود و به طور حتم تاثیرات مثبتی به همراه دارد.
وی اضافه می کند: ازدواج فرد مبتلا با فرد سالم به ویژه درباره این بیماری که انگ اجتماعی به همراه دارد، باعث می شود روحیه فرد مبتلا بالا برود. او متوجه می شود که تفاوتی بین او و فرد سالم نیست و با دارو می تواند بیماری اش را کنترل وامید به زندگی اش افزایش پیدا می کند.
این خانم روانشناس ادامه می دهد: در رابطه زناشویی و در حالت عادی ویروس ایدز به راحتی منتقل نمی شود. استفاده از کاندوم در رابطه جنسی بسیار ضروری است و مانع از انتقال بیماری می شود اما اگر به هر دلیلی کاندوم پاره شده یا در دسترس نباشد، زیر 72 ساعت که زمان طلایی محسوب می شود فرد سسالم فرصت دارد تا به مرکز درمانی مراجعه کرده و با مصرف دارو در یک دوره 15 تا یک ماهه می تواند ویروس را از بدنش دفع کند.
به گفته نوروزی رعایت مسائل بهداشتی مثل عدم استفاده از تیغ اصلاح مشترک یا مسواک و ... که هر فردی باید آن را رعایت کند مانع از انتقال بیماری خواهد شد. «ایدز از طریق قاشق و مسیر بزاق وارد بدن فرد نمی شود. شاید در صورتی که فرد مبتلا خونریزی مستقیم و فرد سالم زخم باز داشته باشد(که این اتفاق نیز در نوع خود نادر است) ویروس منتقل می شود. با این حال فرد سالم باز هم در زمان طلایی می تواند با مراجعه به مراکز درمانی و مصرف دارو ویروس را دفع کند.
این روانشناس در پایان با اشاره به اینکه این افراد در جامعه مظلوم واقع شده اند می گوید:در این 14 سال تنها چیزی که این بیماران دوست دارند مردم بدانند این است که ایدز مثل اتاق تاریک است که افراد از آن می ترسند اما اگر چراغ روشن شود افراد دیگر ترسی ندارند. به همین دلیل اگر اطلاعات مردم از این بیماری افزایش پیدا کند به طور حتم نوع برخورد و نگاهشان به افراد مبتلا تغییر پیدا می کند.
گزارش از فاطمه شیری
منبع: ایرنا
همزیستی نیوز - متخصصان حوزه "هوش مصنوعی" معتقدند که تا ۲۰ سال آینده ما میتوانیم از "ایمپلنتهای مغزی" استفاده کنیم.
به گزارش ایسنا و به نقل از ردیت، استفاده از این "ایمپلنتهای مغزی" در سر، به ما اجازه خواهد داد که همهچیز را یاد بگیریم.
" Nikolas Kairinos" از متخصصان حوزه هوش مصنوعی اظهار کرد: با استفاده از ایمپلنتهای مغزی نیازی به حفظ کردن چیزها ندارید.
وی ادامه داد: با این ایمپلنتها دیگر نیاز نیست که همهچیز را مداما از گوگل جستوجو کنید؛ زیرا جواب دقیقاً در مغز شما خواهد بود.
به عنوان مثال اگر میخواهید معادل یک کلمه را به زبانی دیگر بدانید، جواب را از طریق ایمپلنت هوش مصنوعی که در مغز شماست، خواهید دانست.
تنها کافی است که از مغز سوال بپرسید.
این متخصص هوش مصنوعی افزود، چشمانداز این ایمپلنتها مانند فناوری استارتاپ "نورالینک"( Neuralink) خواهد بود که توسط "ایلان ماسک" بنیان نهاده شده.
این استارتاپ قصد دارد با ساخت تراشههای رایانهای قابل کاشت در داخل مغز انسان، مرز بین بشر و ماشین را کم رنگتر کند.
گفته میشود این تراشه حس لامسه کاربران را بازیابی میکند. این پردازنده سیگنالهای پیچیدهای را رمزگشایی میکند که در داخل مغز انسان شکل گرفتهاند؛ سپس تراشه آنها را به رقم تبدیل میکند تا بتواند این سیگنالها را پردازش کند.
در نتیجه شخصی که این تراشه در مغز وی کار گذاشته میشود، امکان کنترل کردن عملکرد عضلات بدن را پیدا میکند.
کاربرد این ایمپلنتها در مغز دقیقاً مانند داشتن دستیار هوشمندی است که تقریباً مانند شما فکر میکند.
"Kairinos" معتقد است که این پیشرفت بسیار نزدیک است و تا ۵ سال آینده تغییرات بزرگی را در این زمینه شاهد خواهیم بود.
به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از "دیلی میل"، افراد شاد افراد سالمتری هستند. البته، لازم نیست تا تغییرات اساسی در زندگی شما ایجاد شود تا آثار شادی را احساس کنید. برخی از این آثار سلامت می توانند به واسطه چیزی به کوچکی یک لبخند نیز شکل بگیرند. دوزهای کوچک شادی نیز می تواند کارهای بزرگی برای بدن شما انجام دهد.
فشار خون اغلب غیر قابل پیش بینی است و فشار خون بالا می تواند به تضعیف رگ های خونی، گرفتگی سرخرگ ها، و حتی آسیب مغزی منجر شود. بنابر مطالعه ای که در سال 2005 انجام شد، اختصاص زمان برای تفکر مثبت و افزایش شادی در زندگی می تواند میزان خطر را به واسطه کاهش فشار خون کم کند.
ضربان سریع قلب می تواند نشانه ای از خطر برای سلامت شما باشد. به گفته انجمن قلب آمریکا، ضربان سریع قلب پیش زمینه ای شایع برای حمله قلبی یا مشکلات دیگر است. در مقابل، مطالعات نشان داده اند که احساسات شاد و خلق و خوی خوب می تواند ضربان آرام و پایدار قلب را تنظیم کند.
نتایج چندین مطالعه نشان داده اند افرادی که شادتر هستند، کمتر بیمار می شوند. احساس رضایت و خوشبختی می تواند سدی واقعی در برابر سرماخوردگی و آنفلوآنزا ایجاد کند. دلیل ساده است زیرا هرچه شادتر باشید از سیستم ایمنی فعالتر و قویتری نیز برخوردار خواهید بود.
حتی در صورت ابتلا به بیماری، شادی شما می تواند به تسریع روند بهبودی کمک کند. احساسات مثبت واکنش سیستم ایمنی را تقویت می کنند به این معنی که پادتن ها و دیگر واکنش های ایمنی به یک ویروس یا باکتری سریعتر و قویتر وارد عمل خواهند شد تا بیماری بهبود یابد.
شادتر بودن به معنای احساس استرس و تنش منفی کمتر است. اما استرس یک مساله جسمانی است. هنگامی که استرس دارید، هورمون استرس به نام کورتیزول در بدن ترشح می شود. کورتیزول بیش از حد در قالب فشار خون، طول عمر، و خطر بیماری می تواند آسیب جدی به بدن وارد کند. جدا از ناراحتی، برخی دیگر از عوامل خطرآفرین افزایش دهنده سطوح کورتیزول شامل کمبود خواب، سوء تغذیه، و مصرف بیش از حد کافئین می شوند.
دلیلی وجود دارد که صفات «شادی» و «سالم» به طور مکرر با هم همراه هستند. احساس شادی می تواند احساس علائم سلامتی مانند شادابی، توجه متمرکز، رضایت و غیره را در انسان تقویت کند. نتایج یک مطالعه از گزارش سطوح بهتر سلامت جسمانی بین افرادی که احساس شادی بیشتر را گزارش کرده بودند، بدون در نظر گرفتن این که سلامت آنها به واقع بهتر یا بدتر بود، حکایت داشت.
مطالعات متعددی اثر شادی بر احساس درد جسمانی را مورد بررسی قرار داده اند. اما شاید یکی از الهام بخش ترین نمونه ها در سال 2005 انجام شد. در این مطالعه از زنان مبتلا به بیماری های دردناک مزمن و غیر قابل درمان خواسته شد احساسات خود را همراه با سطوح درد ثبت کنند. سطوح درد برای زنان شادتر و با روحیه بهتر پایینتر بود.
پس از انجام مطالعات مختلف مشخص شده است که شادی می تواند به واقع طول عمر انسان را افزایش دهد. یکی از مشهورترین مطالعات با حضور گروهی از راهبه ها انجام شد و نشان داد آنهایی که احساس شادی بیشتر در سن جوانی را ثبت کرده بودند، در نهایت طول عمر بیشتری نیز داشتند. در مطالعه ای دیگر در انگلیس، افراد شادتر 35 درصد احتمال کمتری داشت مرگ طی یک بازه زمانی پنج ساله را تجربه کنند. مطالعه ای دیگر که شرایط 7,000 نفر را برای نزدیک به 30 سال دنبال کرد نیز نشان داد افرادی که در ابتدای مطالعه سطوح بالاتر رضایت و شادی را گزارش کرده بودند، به طور کلی احتمال کمتری داشت طی مدت مطالعه مرگ را تجربه کنند.
کاهش خطر بیماری قلبی
نتایج یک مطالعه که با حضور افراد مسن انجام شد، نشان داد خطر بیماری قلبی در افراد خوش بین و شاد 77 درصد کمتر از افراد بدبین بوده است. مشاهده نیمه پر لیوان می تواند به واقع از حملات قلبی پیشگیری کند.
افراد شاد احتمال بیشتری دارد به طور منظم ورزش کنند و این مساله از نظر منطقی و علمی درست است. شادی و رضایت ممکن است الهام بخش افراد برای فعالیت در فضای آزاد، شنا کردن، یا حتی حضور در باشگاه باشد. انجام ورزش فواید سلامت بسیار دیگری را ارائه می کند.
کیفیت و کمیت خواب اثر چشمگیری بر سلامت و بهزیستی کلی انسان دارد. نتایج یک مطالعه نشان داد روزهایی که شرکت کنندگان در مطالعه احساس شادی بیشتر را گزارش کرده اند با خواب خوب شبانه همراه بوده است.
بسیاری از مشکلات سلامت و دردها می تواند در التهاب ریشه داشته باشد. بر همین اساس است که غذاهای ضد التهاب برای پیشگیری از درد، بهبود گوارش، و پیشگیری از بیماری بسیار مفید هستند. با این وجود، روش های دیگری برای کاهش سطوح التهاب وجود دارند. شادی می تواند به شما در این زمینه کمک کند. هر چه شادتر و خلق و خوی بهتری داشته باشید، نتایج مثبت سلامت نیز بیشتر خواهند بود.
پیشرفت های صورت گرفته در پزشکی مدرن به تسریع روند بهبودی زخم در بیماران کمک کرده اند، اما شادی نیز می تواند به نوعی در این زمینه موثر باشد. مطالعه ای در سال 2010 سرعت بهبودی زخم های پا در بیماران مبتلا به دیابت را مورد ارزیابی قرار داده و مشخص شد روند بهبودی در افرادی که احساس شادی و رضایت بیشتر را گزارش کردند، سریعتر بوده است.
نتایج تجزیه و تحلیل عادات بیش از 7,000 بزرگسال نشان داد که شادی و خلق و خوی خوب احتمال مصرف غذاهای سالمتر را نیز افزایش می دهد. در این مطالعه افرادی که شادی و بهزیستی بیشتر را گزارش کرده بودند، 47 درصد احتمال بیشتری داشت به طور منظم میوه ها و سبزی های تازه مصرف کنند. این در شرایطی است که مصرف میوه ها و سبزی ها می تواند شما را به فرد شادتری تبدیل کند. این چرخه ای روشن و پر انرژی است.
از آنجایی که شادی می تواند انگیزه برای تحرک بیشتر، مصرف میوه و سبزی های بیشتر و به طور کلی دنبال کردن یک رژیم غذایی متعادل و سالم را در شما ایجاد کند، ترکیب این عوامل می تواند اثر قابل توجهی بر پیشگیری از دیابت نوع 2 داشته باشد. شاید ساده به نظر برسد، اما خندیدن می تواند یکی از بهترین کارهایی باشد که برای کاهش خطر دیابت نیاز دارید.
سکته مغزی یکی از دلایل اصلی مرگ و میر انسان ها در جهان است. طی یک مطالعه مشخص شد که شادی و حس کلی بهزیستی می تواند احتمال تجربه سکته مغزی را 26 درصد کاهش دهد.
خندیدن و شادی می تواند اثر شگفت انگیزی در مقابله با احساسات ویران کننده زندگی مانند استرس و خستگی داشته باشد. شادی می تواند استرس را کاهش دهد و فعالیت سلولی سالم را تشویق کند که احساس سبکی و لذت بردن از زندگی را در انسان تقویت می کند.
هرچه شادتر باشید، و از وعده غذایی خود لذت ببرید، مواد مغذی بیشتری نیز از غذای مصرفی خود جذب خواهید کرد. شادی بر غدد آدرنال تاثیرگذار است که در تنظیم شرایط گوارش نقش دارند.
همزیستی نیوز - صرفاً کلسترول بالا، دیابت نوع دوم، فشار خون، سیگار کشیدن، چاقی و پیشینیه خانوادگی نیستند که به شما درباره خطر بروز سکته مغزی هشدار میدهند؛ باید دیگر فاکتورهایی را که اتفاقاً کمتر دربارهشان شنیدهاید جدی بگیرید.
«باید خیلی بیشتر از اینها مراقب خودتان باشید! نباید از کنار فاکتورهایی که میتوانند مشکلات جدی را برای شما ایجاد کنند بیتفاوت عبور کنید. نباید بخوانید و ببینید و بشنوید اما اهمیت ندهید. باید اهمیت اطلاعاتی را که شما را از احتمال بروز خطرهای جدی بابت سلامتتان مطلع میکنند درک کنید. باید و نبایدهایی که به سلامت شما مربوط هستند حکم امضای تعهدی را دارند که با جدی گرفتن آنها ضامن جان خودتان میشوید.
مثلاً شاید باورش برایتان کمی عجیب باشد اما زیادی کار کردن، آلودگی صوتی و حتی نوشابههای رژیمی میتوانند در نهایت و بسته به عوامل مختلفی منجر به سکته مغزی شوند. خب مسئله این است که صرفاً کلسترول بالا، دیابت نوع دوم، فشار خون، سیگار کشیدن، چاقی و پیشینه خانوادگی نیستند که به شما درباره خطر بروز سکته مغزی هشدار میدهند؛ باید دیگر فاکتورهایی را که اتفاقاً کمتر دربارهشان شنیدهاید جدی بگیرید. گاهی تغییر سبک زندگی و مدیریت کردن شرایط میتواند خیلی ساده جان شما را نجات بدهد.
آیا میدانید نوشیدنیهای رژیمی چه بلایی سر مغز شما میآورند؟
اخیراً تحقیقی انجام شده که نشان میدهد رابطهای بین قند مصنوعی به کار رفته در نوشیدنیهای رژیمی و احتمال بروز سکته مغزی در خانمها وجود دارد. این تحقیق روی هشتاد هزار خانم و در طول یک دهه انجام شده است. البته آن چه در این مطالعه با دقت مورد تاکید قرار گرفته این موضوع است که یافتههای فوق صرفاً درباره خانمهای مسنتر که یائسگی را تجربه میکنند مصداق پیدا میکند در نتیجه بررسیهای فوق انگشت اتهام را به سمت نوشابههای رژیمی نمیگیرد.
با این حال اگر شما همچنان عادت استفاده از نوشابههای رژیمی را خیلی جدی دارا هستید، شاید حالا تصمیم بگیرید که این رویه را قطع کرده و شرایط را تغییر بدهید. دکتر یاسمین موسوی رحمانی، نویسنده اصلی این تحقیق میگوید: «تحقیقات ما و دیگر مشاهدات به دست آمده که حاصل مطالعات مختلف هستند نشان میدهند نوشیدنیهای رژیمی که با قند مصنوعی تهیه شدهاند نمیتوانند بیضرر باشند و زمانی که مصرف آنها بالا برود با خطر بروز سکتههای مغزی و بیماریهای قلبی مرتبط میشوند.»
زیادی کار کردن همیشه هم خوب نیست!
مطالعهای که در سال ۲۰۱۵ در نشریه the lacent منتشر شد نشان داده افرادی که در طول هفته بیشتر از ۵۵ ساعت کار میکنند به نسبت آن عدهای که ۴۰ ساعت استاندارد در هفته را به کار مشغول هستند، ۳۳ درصد بیشتر در معرض خطر سکته مغزی قرار دارند. این در حالی است که طبیعتاً افرادی که بیش از حد کار میکنند زمان کمتری جهت برنامهریزی برای ورزش و تهیه غذای سالم دارند؛ با این حال وقتی محققان در همین زمینه عواملی را که به عنوان ریسک فاکتورها شناخته میشوند مانند فشار خون بالا، کمبود فعالیت فیزیکی، و کلسترول بالا مورد بررسی قرار دارند، به این نتیجه رسیدند که چیز دیگری درباره کار زیاد وجود دارد که میتواند ریسک بروز سکته مغزی را افزایش بدهد.
همچنین در تحقیق وسیعی که در سال ۲۰۱۳ در دانمارک انجام شد، نتایج حکایت از این داشتند افرادی که استرس شدیدی را در زندگی خود تجربه میکنند تقریباً دو برابر بیش از آنهایی که استرس کمتری دارند در معرض خطر سکتههای مغزی قرار میگیرند.
چرا باید از آلودگی صوتی فرار کنید؟
انجمن قلب بریتانیا زنگ خطر را درباره زندگی یا کار کردن در مناطقی که سر و صدای بسیار به عنوان یک ریسک بالقوه در آنها وجود دارد به صدا درآورده است. هر چند تحقیقات درباره سر و صدا و سکته مغزی اندک بوده، اما همین مطالعات مختصر هم نتایج نگرانکنندهای دارند. به عنوان مثال در تحقیقی که سال ۲۰۱۵ مجله قلب اروپا منتشر کرد مشخص شده میزان بالای سر و صدای ناشی از ترافیک در یک محله با بالا رفتن ریسک سکتههای مغزی برای افرادی که در همان منطقه زندگی میکنند در ارتباط بوده است.
منبع: روزنامه سازندگی
همزیستی نیوز - همه ما توصیههایی مانند دو بار در روز مسواک زدن و مصرف کمتر قند را برای سلامت بهتر دندانهایمان شنیدهایم اما سوال این است که چرا با این حال باز هم دندانهایمان دچار پوسیدگی میشوند؟
به گزارش ایسنا، علاوه بر موارد ذکر شده نکات بیشتری نیز برای رعایت سلامت دهان و دندان وجود دارد که باید از آنها اطلاع داشت.
به درستی مسواک بزنید
مسواک شما و نوع مسواک زدن از اهمیت بالایی در حفظ سلامت دهان و دندان برخوردار است. عمل مکانیکی مسواک زدن پلاکهای سخت و چسبنده دندانها را که ترکیبی از باکتریها، اسیدها و ضایعات چسبنده و بقایای مواد غذایی هستند، از بین میبرد.
این پلاکها بلافاصله پس از خوردن مواد غذایی روی دندانها تشکیل میشوند اما تا زمانی که به مرحله خاصی نرسند نامطبوع نبوده و به دندانها آسیب نمیرسانند. مقدار دقیق این زمان برای رسیدن به مرحله آسیب زدن به دندان مشخص نیست اما این زمان دستکم ۱۲ ساعت است.
باکتریها قند مصرف میکنند و اسید را به عنوان محصول جانبی تولید میکنند که مواد معدنی دندان را از بین میبرد و حفرههای میکروسکوپی روی دندان ایجاد میکنند که قابل مشاهده نیستند. در صورتی که این روند متوقف نشود و دندانها ترمیم نشوند، حفرهها بزرگ و قابل مشاهده و دردسرساز میشوند.
صرف دو دقیقه وقت برای مسواک زدن و انجام این عمل در شبها و یک بار دیگر در طول روز برای از بین بردن پلاکهای دندانها عملی مناسب محسوب میشود. مسواک زدن مکرر از پیشرفت باکتریها به مرحلهای که بیشترین میزان اسید را تولید کرده و میتوانند روی دندانها جا خوش کنند، جلوگیری میکند.
مسواکهای برقی میتوانند بیش از مسواکهای عادی موثر واقع شوند و مسواکهایی با سریهای کوچک میتوانند کمک کنند تا به نواحی انتهایی دهان راحتتر دسترسی پیدا کنید. همچنین مسواکهایی با برسهای متوسط باعث میشوند تا بدون آسیب رساندن به لثهها و دندانها آنها را به طور موثر تمیز کنید. اما در نهایت مهمترین امر، عمل مسواک زدن به ویژه به روش صحیح است!
از خمیر دندانهای مناسب و حاوی فلوراید استفاده کنید
بیشتر فایده مسواک زدن به خمیر دندان برمیگردد. عنصر کلیدی خمیر دندان نیز فلوراید است که مطالعات حاکی از خاصیت ضد پوسیدگی آن است. فلوراید جایگزین مواد معدنی از بین رفته در دندان و همچنین استحکام بیشتر آنها میشود.
برای بهره بردن بیشتر از منافع خمیر دندان از انواع خمیر دندان با میزان ۱۳۵۰ تا ۱۵۰۰ ppmF (غلظت فلوراید در هر میلیون قسمت) فلوراید استفاده کنید تا از پوسیدگی دندانها جلوگیری نمایید. همچنین میتوانید با خواندن اطلاعات روی جعبه خمیر دندانها از میزان غلظت فلوراید آنها مطلع شوید.
همچنین لازم به ذکر است که همه انواع خمیر دندانهای کودکان به اندازه کافی برای بهره بردن از حداکثر میزان منافع آن قوی نیستند و ممکن است دندانپزشک شما بر اساس میزان پوسیدگی، میزان خطر ایجاد پلاک و پوسیدگی و جنس دندانهای کودکتان، خمیر دندانی خاص برای او تجویز کند.
مشاهده پلاکها روی دندانها به دلیل رنگ سفیدشان که همرنگ دندانهاست، دشوار است. قرصهایی در داروخانهها قابل دسترسی است که به مشاهده راحتتر پلاکها کمک میکند تا بهتر متوجه نقاطی شوید که به هنگام مسواک زدن از دستتان در رفته است.
دهان را تخلیه کنید، آبکشی نکنید
در شبها کمتر از طول روز بدن آب دهان تولید میکند. به همین دلیل حفاظت آب دهان از دندانها در شبها کمتر بوده و آسیبپذیری آنها در برابر اسیدها بیشتر است. به همین دلیل است که شستن بقایای مواد غذایی از دهان پیش از خواب حائز اهمیت است تا پلاکها نتوانند در طول خواب به دندانها آسیب برسانند. پس از مسواک زدن و پیش از خواب به جز آب هیچ چیزی ننوشید و نخورید. این امر به فلوراید زمان بیشتری برای تاثیرگذاری در طول شب میدهد.
همچنین زمانی که مسواک زدید، دهان خود را با آب یا دهانشویه آبکشی نکنید چرا که با این کار فلوراید را از دهان خود میشویید. عادت کردن به این کار میتواند دشوار باشد اما خطر پوسیدگی دندانها را تا ۲۵ درصد کاهش میدهد.
قند زیاد در طول روز مصرف نکنید
قندهای طبیعی به طور طبیعی در مواد غذایی همچون میوهها یافت میشوند و نسبت به قندهای آزاد یا افزوده شده کمتر باعث پوسیدگی دندانها میشوند. قندهای آزاد به طور کلی به آن دسته از قندهایی اطلاق میشود که توسط تولید کنندگان به مواد غذایی افزوده میشود اما همچنین شامل عسل، شیره و آبمیوهها نیز میشود.
همه این قندها برای مصرف، سوخت و ساز و تولید اسید توسط باکتریها آسان هستند. اگر چه گفتن این که کدام یک از این نوع قندها برای دندانها مضرتر است، کاری دشوار است. برای مثال اگر چه مصرف میزان نرمال میوه خوب است اما آبمیوهها حاوی قندهای آزاد شده از سلولهای گیاهی هستند که مصرف بالای آنها موجب پوسیدگی دندانها میشود.
سازمان جهانی بهداشت و سرویس سلامت عمومی انگلیس توصیه میکنند که قندهای افزوده شده باید کمتر از پنج درصد از کل میزان کالری مصرفی روزانه شما را تشکیل دهند. این مقدار برای بزرگسالان و کودکان بالای ۱۱ سال حدود ۳۰ گرم یا هشت قاشق چایخوری از قند افزوده شده به طور روزانه است.
البته به جز میزان مصرف قند، تعداد دفعات مصرف آن نیز اهمیت دارد. کربوهیدراتهای ساده مانند قند نسبت به پروتئینها یا کربوهیدراتهای پیچیده برای هضم توسط باکتریها راحتتر هستند. باکتریها بعد از متابولیسم قندها، اسید تولید میکنند که باعث از بین رفتن مواد معدنی دندانها میشوند.
قندها در بیسکوییتها، قهوه و چای شیرین و سایر غذاهای فرآوری شده با کربوهیدرات ها وجود دارند. از این رو مصرف هله و هولهها را برای حفاظت از دندانهایتان کاهش دهید.
خوشبختانه استفاده از خمیر دندان حاوی فلوراید و مسواک زدن منظم خطر پوسیدگی ناشی از مصرف قندها را در دندانها از بین میبرد.
همزیستی نیوز - ملیکا و مریم تازه ترک کردهاند. ملیکا شش ساله و مریم پنج ساله است. به تریاک، متادون و شیشه معتاد بودند. روی تخت بیمارستان میبینمشان. تازه اندکی درد خماری فروکش کرده. رنگ و رویشان هنوز پریده است. دو دختر بچه لباس صورتی رنگ بیمارستان به تن دارند. روی تختها چند عروسک رها شده اما حس و حال بازی ندارند. چند استیکر خرس هم هست که بالای تخت چسبیده. چند دقیقه کنارشان مینشینم و چند کلمهای باهم حرف میزنیم.
میپرسم بچهها بدن دردتان بهترشده؟ ملیکا سرش را با بیحالی این سو و آن سو تکان میدهد. لبخند کمرنگی روی لب دارد: «آره خاله یک کمی.» پاهایش را نشانم میدهد، یعنی خیلی درد داشته.
اعتیاد کودکان برایم غریبه نیست، اما کلمات کجا و آنچه به چشم میبینی کجا. این همه معصومیت، این همه زیبایی، چشمهای درشت، لبخندهای معصومانه، دستان کوچک، درد، خماری، مواد، کودکی... کنار هم گذاشتنشان هم حال آدم را دگرگون میکند. بچهها چند روزی هست در بخش روان یکی از بیمارستانهای تهران بستریاند. هم اتاقی بچهها دختری نوجوان است مبتلا به افسردگی شدید. بخش اعصاب و روان کودکان به اندازه کافی غم دارد، چه برسد به ملاقات دو دختر بچه معتاد. اینجا آسانسور هم غل و زنجیر دارد و تنها جا برای هواخوری راهروهای دلگیر است.
مریم افرافراز، عضو داوطلب جمعیت امام علی (ع) همراهیشان میکند. او و دیگر اعضای داوطلب این جمعیت در حاشیه بومهن دو دختربچه و مادرشان را در حال گدایی دیدهاند و تا اینجا همراهیشان کردهاند. یاد رویا میافتم، نوزادی که از درد خماری مرد و دو سال قبل داوطلبان جمعیت امام علی برایش مراسم سوگواری گرفتند با شمعهای سیاه و عکس قاب گرفته او و صورتی که در کودکی پیر شده بود.
داوطلبان جمعیت تلاش میکنند قصه تلخ رویا دوباره تکرار نشود. برای ملیکا و مریم، برای نوزادی که مادر این دو دختر در شکم دارد و... طبق آمارهای غیر رسمی گفته میشود روزانه سه تا چهار نوزاد معتاد در تهران متولد میشود.
مریم برایم توضیح میدهد که چطور بومهن از توابع شهرستان پردیس در 50 کیلومتری تهران فراموش شده و کودکان در فقر و اعتیاد پیر میشوند. متعجب است که چرا کسی این همه آسیب اجتماعی را در این شهر کوچک نمیبیند. از کودکان بیشناسنامه و کودکان معتاد گرفته تا ازدواج اجباری کودکان و... ملیکا و مریم در یکی از محلات حاشیهای بومهن متولد شدهاند. مثل محلهای که علی، نوزاد معتاد را در آن پیدا کردند. بچه از شدت درد و خماری ناله میکرد که به دادش رسیدند. علی درمان شد و حالا سه سال و نیمه است و در بهزیستی زندگی میکند اما میثم، ملیکا و مریمهای دیگری درهمین حاشیهها یا در خطر اعتیادند یا از خماری به خود میپیچند.
حالا بچهها در اتاق کوچک بیمارستان راه میروند در حالیکه دمپاییهای بزرگشان یکسره از پا درمیآید و سکندری میخورند. میخندند، سر به سرهم میگذارند و لحظههای شادی را تجربه میکنند.
«اردیبهشت 97 بچهها را در حال گدایی دیدیم. روی دوربرگردان اتوبان نشسته بودند. وقتی سر صحبت را باز کردم، فهمیدم معتادند. بعد مادر بچهها را پیدا کردیم تا اینکه به پرونده مددکاریاش رسیدیم و متوجه شدیم باردار است و همچنان شیشه، تریاک، هروئین، شیره و کراک مصرف میکند.
مریم و ملیکا دو دختر 5 و 6 ساله انواع مخدرها را میشناختند، مثلاً میدانستند مادرشان وقتی شیشه میکشد چهرهاش چطور میشود اما غذاها و میوهها را اصلاً نمیشناختند. مادرشان به ما گفت بچهها معتاد به دنیا آمدهاند اما یک سال قبل آنها را با خودش به کمپ برده و ترک داده. ادعا میکرد الان بچهها اعتیاد ندارند. ما به حرفهایش اعتماد نکردیم و بچهها را بردیم آزمایش تا اینکه اعتیادشان به تریاک و متادون مشخص شد. سهیلا گدایی میکرد و بچهها را هم با خودش میبرد. پدر خانواده هم مدعی بود بچهها و همسرش را ترک داده. یک بار دیگر دستهجمعی رفتیم خانهشان و تلاش کردیم به ما اعتماد کنند. این پروسه زمانبر بود و میدیدیم بچهها زیر بار اعتیاد چطور آب میشوند. اعتراض که میکردیم پدر میگفت اصلاً بچهها بمیرند هم برایش مهم نیست.
این حرفها واقعاً دردناک بود بویژه اینکه جلوی بچهها گفته میشد. دوباره به بهزیستی اطلاع دادیم. متأسفانه دفعه اول نتوانستیم بچهها را نجات دهیم و بهزیستی هم نتوانست کاری کند. این مدت به گوش خانواده رسیده بود که چه قصدی داریم برای همین هم مدتی متواری شدند. بعد از چند وقت که برگشتند دوباره پیگیر شدیم. بچهها هرهفته به کلاس نقاشی جمعیت میآمدند اگر هم نمیآمدند ما پیگیرشان بودیم تا اینکه بردیمشان دکتر.
یک بار بچهها از خانه فرار کردند و به دفتر ما آمدند. موقع برگشتن جیغ میزدند که نمیخواهند دوباره به خانه برگردند و گدایی کنند. یکی از بچهها به بغل من چسبیده بود و جدا نمیشد. ما نگران نوزاد توی راه هم بودیم. پدرشان بارها گفته بود این بار دختر نمیخواهد و ما میترسیدیم بچه را بفروشد. حواسمان به بچهها هم بود. مادرشان منکر گدایی میشد اما بچهها میگفتند مادرشان دروغ میگوید و هر شب ما را میبرد دوربرگردان گدایی. آنها پناهی جز ما نداشتند. ما دوباره بچهها را بردیم آزمایش و این بار بجز متادون و تریاک، شیشه یا همان متامفتامین هم تشخیص داده شد تا اینکه در نهایت اورژانس اجتماعی مداخله کرد و بچهها راهی بیمارستان شدند.»
مریم که شب و روزش را با بچهها گذرانده از لحظههای دردناک ترک اعتیادشان میگوید: «نمیتوانم روزی را که این دو بچه به بیمارستان آمدند برایتان توصیف کنم، هر دو بچه در شوک کامل بودند. نمیتوانستند حرف بزنند. حالا بماند داستانهایی که برای بستری کردنشان داشتیم. درد شروع شده بود و ما معطل بستری کردن مانده بودیم. درگیر مسائل اداری بودیم. چون هنوز بخشنامه مشخصی درباره کودکان معتاد وجود ندارد. نامه دادستان را داشتیم و مددکاران اورژانس و بهزیستی هم کنارمان بودند. شب بچهها دیگر درد شدید داشتند.
شب دوم من و یکی دیگر از بچههای داوطلب پیش بچهها بودیم. ترک اعتیاد بچهها درست مثل بزرگسالان است، بدون داروی خاصی. بچهها تا صبح از درد داد میزدند و بیقراری شدیدی داشتند. یکی از بچهها تا صبح از درد خماری سرش را به دیوار میکوبید. من سر بچهها را میگرفتم اما بچه سرش میخورد به میلههای تخت. چشمهایشان قرمز بود و نگاهشان خالی. بیست روزی در بیمارستان بستری بودند. بعد از ترک اصلاً متفاوت شدند. نقاشی میکشیدند، پرخاش نمیکردند... بچهها الان بهزیستی هستند اما متأسفانه نتوانستیم برای نوزاد توی شکم مادر کاری کنیم. با اینکه با نهادهای مختلف در این باره تماس گرفتیم. باز هم فرار کردند و ما نتوانستیم ردشان را بگیریم. میخواستیم هر سه را نجات دهیم اما موفق به نجات دوتا شدیم.»
مریم این روزها به ملیکا و مریم فکر میکند و اینکه این روزها در بهزیستی چکار میکنند؟ راستی ارشیا، یاسین، بهنام و علی... این روزها چه میکنند؟ آنها چند سال دیگر زندگی بهتری خواهند داشت؟ به آرزوهایشان خواهند رسید؟ به مرگ تلخ رویا فکر میکنم. آیا رویاهای دیگری قربانی خواهند شد؟ چند ملیکا و مریم دیگر نجات خواهند یافت؟
گزارش: ترانه بنی یعقوب
منبع: روزنامه ایران
همزیستی نیوز - فعالان اجتماعی و خبری میگویند کمکرسانی در مناطق سیلزده کاهش یافته و روز جمعه هم محمودرضا پیروی دبیرکل جمعیت هلال احمر درباره وضعیت انبارهای هلال احمر گفت: انبارهای ما قطعاً احتیاج به شارژ جدی دارند. این در حالی است که مهمترین اقدام بعد از وقوع بحران، جبران خسارتها و بازگرداندن شرایط به وضعیت عادی است.
همزیستی نیوز - رشتههای علوم پزشکی از پردرآمدترین، رشته هایی است که آینده شغلی خوبی نیز دارد. این سخن ها و زمزمه های بسیاری از والدین، دانش آموزان رشتههای تجربی و حتی سایر رشته ها و نیز بسیاری از مشاوران تحصیلی است و در این بازار بیکاری، هر کس را که قصد تحصیل در دانشگاه دارد وسوسه می کند. حتی هستند کسانی که رشته های مهندسی را در چند قدمی فارغ التحصیلی رها کرده و به فکر خواندن زیست شناسی می افتند.
به گزارش ایسنا، احتمالاً بتوان افرادی که قصد ورود به رشتههای علوم پزشکی دارند را با سه هدف دسته بندی کرد، دستهای که به مشاغل خدماتی همچون پزشکی، پرستاری و غیره علاقه دارند و میخواهند در آن مشغول فعالیت و خدمت رسانی شوند، دسته دیگر تنها و تنها به این دلیل که پزشکان، دندان پزشکان و پیراپزشکان از درآمد بسیار خوبی برخوردارند، تصمیم به ورود به این رشتهها میگیرند، اما دسته سوم تنها و تنها به جایگاه اجتماعی پزشکان و پیراپزشکان اندیشیده و بدون در نظر گرفتن تواناییهای خود در جهت عملی شدن تصمیم خود، قدم بر میدارند.
شاید جالب باشد که برایتان از تحصیل کردههای بیکار رشتههای نامبرده و نیز حقوق کم دریافتیشان نیز مطلع شوید. رعایت نشدن برخی موارد که امنیت شغلی پرستاران، پزشکان و دندان پزشکان و پیراپزشکان را از بین برده و بسیاری از آنها را علی رغم داشتن تحصیلات مربوطه خانه نشین کرده است. از طرفی استفاده از انواع و اقسام سهمیهها در کنکور و ورود به دانشگاههای علوم پزشکی بدون داشتن توانایی و استعداد فعالیت در این رشتهها سبب به وجود آمدن اشتباهاتی شده که در ادامه به بروز مشکلات جسمی و جانی و نیز مالی منجر شده است. در همین زمینه به گفت و گو با یک دانشجوی فعال رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی پرداختهایم.
متین وصال طلب، دانشجوی رشته پزشکی در گفت و گو با ایسنا، عنوان کرد: به طور کلی رشتههای علوم پزشکی، به دلیل سر و کار داشتن با جان انسانها بسیار مهم است و به این دلیل باید نهایت توجه به دانشجویان یا بهتر است بگویم پزشکان و پیراپزشکان و پرستاران شود تا رغبت و جدیت در کار افزایش یابد.
وی در ادامه به ارائه اعداد و ارقام آماری پرداخته و گفت: عمق فاجعه را با آمارهای منتشر شده از منابع موثق نشان خواهم داد، تعداد ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر بی کار در میان جوانان وجود دارد که ۵۳ درصد از جمعیت آنها را شامل میشود. جوانان برای تشکیل زندگی به شغل نیاز دارند، وقتی شغلی وجود ندارد، چگونه شاغل شود و چگونه انتظار میرود سن ازدواج افزایشی به همراه نداشته باشد؟!
این دانشجو با اشاره به این که کاوه کیانی، معاون مرکز آمار در سال ۹۷ از افزایش ۰.۱ درصدی بیکاری نسبت به سال ۹۶ خبر داده، ادامه داد: بخش خدمات بیش از ۵۰ درصد اشتغال را شامل میشود، در سال ۹۷ نسبت به سال ۹۶ سهم اشتغال ناقص ۰.۳ درصد افزایش یافته است.
وصال طلب در خصوص اشتغال ناقص تصریح کرد: مشاغل ناقص به مشاغلی گفته میشوند که در آنها شغل افراد متناسب با رشته دانشگاهی آنها نیست و تنها از روی اجبار وارد آن شده اند که به مراتب خطرناکتر از بیکاری است.
وی با بیان این که متأسفانه ۱۸ درصد فارغ التحصیلان آموزش عالی در سال ۹۷ بیکار بودند، اظهار کرد: این موضوع نشان از عدم وجود بستر مناسب و نیز عدم کارآمدی و کارآیی آموزش عالی دارد.
این دانشجوی پزشکی عنوان کرد: در حال حاضر بنا به اعلام قائم مقام سازمان نظام پرستاری، تعداد ۲۰ هزار پرستار بی کار در کشور وجود دارد، این در صورتی است که در برخی استانها مانند استان کرمان با نیروی مازاد پرستاری مواجه بوده و در برخی استانها مانند تهران با کمبود نیروی کار رو به رو هستیم. این موضوع که چرا با فراهم آوردن شرایط مناسب و توجه به سختی کار این شغل، پرستاران مازاد در استانها را به استانهایی که کمبود پرستار در آنها وجود دارد منتقل نمیکنند جای بسی تعجب و تأسف دارد.
وصال طلب با بیان این سوال که "چرا و به چه علت به سختی کار پرستاران توجه نکرده و امنیت شغلی ایجاد نشود؟ " عنوان کرد: برخورد پرستاران با مواد رادیواکیتو، آلوده و عفونی و عدم دریافت حقوق و مزایای خاص موضوعاتی نیستند که بتوان از آنها چشم پوشی کرد، اما متأسفانه چشم پوشی هم میشود.
وی اظهار کرد: پذیرش دانشجوی پرستاری در طول سه سال گذشته افزایش دو برابری داشته که هیچ تناسب معناداری با شرایط و استاندارد آموزشی کشور ندارد.
وصال طلب در ادامه در خصوص مشکلات موجود در رشته علوم آزمایشگاهی پرداخت و بیان کرد: مشکلاتی از جمله ورود رشتههای غیر مرتبط در این حرفه، حذف مقطع دکتری علوم آزمایشگاهی، نداشتن پروانه نظام پزشکی، سختی کار فراوان به دلیل سر و کار داشتن با مواد رادیو اکتیو و عفونی، حقوق بسیار کم؛ آسیبهای جدی به اشتغال این گروه وارد کرده است.
وی در خصوص علت استفاده از رشتههای غیر مرتبط، تصریح کرد: برای پرداخت حقوق و مزایای کمتر، افراد غیر متخصص جذب شده که فقط توان اپراتوری دستگاه را دارند.
دانشجوی رشته پزشکی ادامه داد: شرایط باید طوری مدیریت شود که از هر نیروی کار در کشور در محل مناسب و مربوط به خود استفاده شود. در حقیقت استفاده از نیروی غیر متخصص در آزمایشگاهها، افزایش احتمال خطا و در نتیجه به خطر افتادن نظام سلامت را به دنبال دارد و تشخیص و درمان تا حد زیادی بر پایه اطلاعات آزمایشگاهی صورت میگیرد. ارائه اطلاعات غلط آزمایشگاهی به پزشک، در نتیجه تشخیص اشتباه و تجویز نادرست دارو و روند درمانی را به دنبال خواهد داشت که خود شروع یک چرخه فاجعه بار است.
وی خاطر نشان کرد: معلوم و مشخص نیست که با چه هدف، انگیزه و چه فکری پیشنهاد حذف مقطع دکتری داده شده اما آن چه که مسلم است این که تمام انگیزه و هدف افراد رسیدن به نهایت تحصیل و ورود به مقطع دکتری است که با این اقدام تمام انگیزه از افراد گرفته میشود.
وصال طلب با اشاره به این که برخلاف افکار عمومی، به هیچ عنوان تناسب معناداری میان حقوق دریافتی و کار درمان وجود ندارد، عنوان کرد: کمبود درآمد در بخش پیراپزشکی به نحوهی ارائه خدمات سلامت لطمه وارد میکند. علاقه این عزیزان برای فعالیت در این حرفه کاهش و سبب افزایش نرخ بیکاری و سبب افزایش مهاجرت میشود.
وی اظهار کرد: دندان پزشکان با تربیت بهداشت کار دهان دندان و ورود به بخش درمان آسیب دیده و در نتیجه نظام سلامت دهان و دندان آسیبهای جبران ناپذیری را تجربه میکند.
این دانشجو ادامه داد: با متمرکز شدن در بخش خصوصی، خدمات بخش دولتی ضعیف شده و رخ دادن کمبود امکانات، بالا بودن قیمت برای ردم و در مقابل پرداختی کم به دندان پزشکان از مشکلات عمده این بخش است.
وصال طلب با بیان این که برخلاف تصور عموم مردم که پزشکان پر درآمدترین افراد جامعه هستند، باید بگویم که درآمد تنها حدود ۵ درصد از جامعه پزشکی باعث برداشت اشتباه از شرایط کاری این رشته و درآمد آن شده است، افزود: از عمده مشکلات این بخش نیز میتوان به عدم بازنشستگی پزشکان با سن بالا، مشکلات فراوان در اداره مطب، حقوق معوقه و دریافتی کم در بخش دولتی، وضعیت نامناسب دانشجویان تخصص (مبلغ دریافتی یک رزیدنت مجرد یک میلیون تومان و رزیدنت متأهل ۲ میلیون تومان) است.
وی اظهار کرد: در حال حاضر ۸ تا ۱۲ هزار پزشک بیکار یا شاغل در حرفههای دیگر در کشور وجود دارد. با این وجود افزایش ورود و عدم نیاز به این حجم از ورود دانشجو به این رشته، عدم توانایی رفع نیاز حتی در دوران دانشجویی از معضلات موجود در این رشته است.
وصال طلب در پایان گفت: متأسفانه ساختار توزیع مناسب نبوده و بیشتر پزشکان در مراکز درمانی مراکز استانها مشغول به کار هستند، که در روستاها با کمبود پزشک مواجه هستیم متأسفانه بستر و زمینه مناسب لازم برای توزیع مناسب از جمله حقوق و مزایای کافی و امنیت شغلی وجود ندارد.
گفت و گو از خبرنگار ایسنا اسماً سارنگی آذر