از همان سال هشتاد که به صورت حرفهای و قبل تر از آن غیر حرفهای شروع به کار خبرنگاری کردم هیچ کس به دیده خوش به این حرفه من نگاه نکرد. یکی دو سال که این حرفه را ادامه دادم کم کم اطرافیان اعتراض کردند که کی میخواهم دنبال یک کار باشم. اما برای منی که این حرفه را به عنوان کار اصلی ام انتخاب کرده بودم هیچ کاری غیر از این در تصورم نبود، حتی برای اینکه ثابت کنم میخواهم به صورت حرفهای این شغل را ادامه دهم، با تشویق آقای کاظمی مدیر مسئول همزیستی در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها دورههای روزنامهنگاری دیدم و دیگر کسی جلودار من برای ادامه دادن این حرفه نبود.
من سال ها در این حرفه بودم و با تمام سختیهایش، کاستیهایش، تحقیرهایش و با تمام خطوط قرمزش، کار در این حرفه برای من لذتبخش بود.
این روزها که با کمی فاصله، دوباره به مطبوعات برگشتم وقتی که مطلبی می نویسم و بازخوردهای آن را چه منفی و چه مثبت میبینیم فکر میکنم این نتیجهی سالها تلاش در این حرفه است.
خبرنگاری را اگر بشود شغل حساب کرد زمانی جزو مشاغل سخت به تصویب رسید و چه این تصویب در این کشور به طنز می ماند. چرا که خبرنگاران حقوق شان را به زور میگیرند چه برسد به اینکه مزایای سخت بودن شغل را نیز دریافت کنند. من که خود آلوده این حرفه ام وقتی روز خبرنگار میشود یاد روزهایی می افتم که ارگان های مختلف برای برگزاری تجلیل از مقام خبرنگار از هم پیشی میگرفتند و در مقابل دادن هدیه ای مثلا ظرفی ظروفی و نهایت اگر لطف کنند کارت هدیه ای انتطار داشتند تا خبر تجلیل آنها را در جای خوب نشریه درج کنیم. چه تجلیل های حقیرانه ای.
اصلا یک مطبوعه باید بنگاهی اقتصادی باشد و وقتی نیست تا حقوق کارمندانش را تامین کند معلوم است که روابط عمومیهای ادارات به خودشان حق دهند تا برای خبرنگاران تعيين تکلیف کنند. اصلا این فقط خاص استان گلستان نیست. تهران هم که بودم چند باری به یکی از روزنامههای خیلی پرطرفدار و البته غیردولتی رفتم. خواستم آنجا کار کنم. در یکی از این سر زدن ها متوجه شدم که برای دریافت حقوق باید توی نوبت باشند. به موقع حقوق شان را دريافت نمیکنند. به دلیل ماهیت اقتصادی نشریه ای که کار می کردم (مناقصه مزایده) همیشه به موقع و با احترام حقوق دريافت میکردیم. صحنه دريافت حقوق آنها را که دیدم از کار در آنجا منصرف شدم. البته من باز ترجیح می دادم در نشریه ای کار کنم که اعتبار بیشتری داشته باشد اما یکی از دبيران تحریریه این نشریه من را از کار در آنجا منصرف کرد.
در مطبوعات غیردولتی یا مستقل ایران به دلیل اینکه به عنوان یک بنگاه اقتصادی دیده نمیشوند و حتی امکان تبدیل شدن به بنگاه را ندارند خبرنگاران چنین سرنوشتی دارند. عدم تامین و نداشتن امنیت شغلی. تنها و تنها علاقه است که آنها را پایبند به حرفه شان میکند.
من برای این روز قصد ندارم متنی از بایدها و نبایدهایی که باید برای خبرنگاران در نظر گرفته شود بنویسم چراکه آن را که عیان است چه حاجت به بیان است. خیلی هم نوشته شد، از وضعیت بیمه شان بگیر که یک دفعه حذف شد و منوط کردند به این مدرک و آن مدرک و ثبت در سمان و غیره تا الی آخر نگرانی از نوشتن که مبادا خطوط قرمز را رد کرده باشند.
من این نوشته را برای تجلیل از خود خبرنگارم نوشتم و برای تجلیل از همه خبرنگارانی که در استان گلستانم کار میکنند و بیشترشان را می شناسم و میدانم در چه شرایطی کار میکنند. حتی این روز را تبریک میگویم به همان خبرنگارانی که با اینکه دست به قلمان خوبی بودند از مزیت این حرفه که ارتباطات است استفاده کرده و صاحب شغل در روابط عمومیها شدند. همچنین یادی میکنم از خبرنگار فقیدمان سمیه عرب عزیز. روحش شاد، یادش گرامی.
همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و نه هفته نامه همزیستی به تاریخ دوازدهم مرداد ماه نود و هشت با مطالب متنوع منتشر شد.
تیتر اول این شماره همزیستی به مطلبی درباره ناامنی غذایی حاکم در مناطق محروم کشوراختصاص دارد. دربخشی از این مطلب با عنوان« ناامنی غذایی در 8 استان » به نقل از «ایلنا » آمده است: زهرا عبداللهی مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت در گفت وگو با ایلنا، با بیان اینکه 8 استان در کشور از ناامنی غذایی رنج میبرند، گفت: برخی استانها به ویژه استانهای محروم که شامل سیستان و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، ایلام، هرمزگان، خوزستان، کرمان، استان خراسان جنوبی و ... میشوند از لحاظ کیفیت و فروانی مواد غذائی در مقایسه با استانداردهای غذایی کم برخوردار محسوب میشوند. این استانها در ضمن دیگر محرومیتهایشان با کمبود موادغذایی یا بطور کلی مشکلات تغذیهای مواجه هستند.
در ادامه این مطلب می خوانیم: عبداللهی در رابطه با تلاشهای لازم در تامین امنیت غذایی در استانهای مذکور گفت: باید تدابیری اندیشید تا کیفیت مواد غذائی و کمیت آن، در این نواحی ارتقا پیدا کند. این نواحی به دلایل خشکسالی و کمآبی و فقر دچار این ناامنی در حوزه غذا شدهاند. همچنان میتوان به مورد کم سوادی هم در این مناطق اشاره کرد که عامل وسعتیافتن ناامنی غذایی میشود، چرا که این بحث مربوط به توسعه استان است.
این مطلب اینگونه ادامه می یابد: باید زمانی که از سوء تغذیه صحبت میکنیم توجه کنیم که سوء تغذیه دو طیف دارد. یکی مقوله فقر است یا مصرف کمتر از حد توصیه شده مواد مغذی مانند پروتئین یا کلسیم و آهن و ..که این کمبود خوردن حاصل از فقر و کمبود دریافت موادغذائی بوسیله بدن است که این خودش را به شکل لاغری و کم وزنی در کودکان زیر ۵ سال نشان میدهد، یعنی کودکان آسیب پذیر که در حال رشد هستند یا در نوجوانان و مادران باردار بروز پیدا میکند.
مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان « مادر به علاوه «اوتیسم» » می خوانیم:. من وقتی از مادر حرف زده بودم مادری با فرزند سالم مد نظرم بود، به ذهنم نرسیده بود که مادرانی هستند که هم مادرند و هم پرستار. مادری شغل سختی است و حالا تو مادر فرزندی باشی دارای معلولیت، آن هم در جامعهای پر از کاستیها. من فقط یک بار کودک اوتیستیک دیده بودم؛ یک بار که دخترم را داشتم از کلاس بسکتبال میآوردم پسرکی تقریبا ده دوازده ساله دست مادرش را ول کرد و حمله کرد به خوراکیای که دست دخترم بود. من هم ابتدا نگاه بدی کردم و بعد مادری دیدم شرمنده. بعد مادرانی دیدم که فس فس میکردند و میگفتند وقتی چنین بچهای داری نباید به کلاسهای ورزش شهرداری بیاوری، باید ببری مرکز خصوصی و هزینه کنی.
در ادامه این مطلب آمده است: یک خانوادهای که دارای یک کودک اوتیستیک است، تمام خانواده خواه ناخواه درگیر این بیماری میشود اما مادر چنین کودکی چارهای غیراز اینکه تمام قد دراختیار فرزندش باشد ندارد. من غیر از آن یک بار گذرا هیچ بار شاهد رنجهای مادری که دارای فرزند اوتیسم است نبودم. میدانم با این نوشته نمیتوانم چیزی از رنج آنها بکاهم، اما امید که مختصر آگاهی افزوده باشم و هر وقت مادرانه اندیشیدیم و یا خواستیم خدمتی به مادران بکنیم یادمان باشد مادر به علاوه اوتیسم به حمایتی بیشتر نیاز دارد. مادر به علاوه اوتیسم تمام وقت درگیر است، بیایید یک روز به جای فوروارد و یا درج بعضی از مطالب بیارزش صدای این مادران باشیم.
همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « تجهیز ورزشگاه ها برای حضور زنان انجام می شود؟»، « بیکاری بالای ۱۱ درصد زیبنده گلستان نیست»، « جنجال تست بسندگی زبان فارسی»، « تحصیل بیش از ۶۰ درصد دانشجویان پزشکی بر اساس سهمیه»، « میراث تمدن ساز قشم» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.
هفته نامه همزیستی که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.
همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و هشت هفته نامه همزیستی به تاریخ بیست و نهم تیر ماه نود و هشت با مطالب متنوع منتشر شد.
تیتر اول این شماره همزیستی به مطلبی درباره تجمیع ثروت های افسانه ای در نزد برخی افراد در جامعه امروز ما اختصاص دارد. دربخشی از این گزارش با عنوان« لاکچری بازی» به نقل از «دنیای اقتصاد» آمده است: میگویند خانههای ویلایی منطقه باستی در لواسان که حالا با برداشته شدن گیتهای ورودی، پیش روی مردم رخ نمایان کرده تا ۷۰۰ میلیارد تومان هم میارزند. سوال اصلی اما مربوط به قیمت این خانهها نیست، بلکه حول این محور میچرخد که چه کسانی میتوانند این میزان پول داشته باشند؟ «شفافیت» درحالی قطعه مفقوده این پازل است که شائبه نامشروع بودن منابع مالی این خانههای لاکچری فضای مجازی را درنوردیده است. روی دیگر این ماجرا را میتوان اینگونه تعبیر کرد؛ داشتن ویلاهای لوکس در منطقه خوشنشین باستی، مصداق پدیده لاکچری بازی است. پدیدهای که کمترین اثر آن به ایجاد حس تبعیض و وجود فساد در هر جایی که ثروتی وجود دارد، منجر شده است.
در ادامه این مطلب از قول یک اقتصاددان می خوانیم: طبیعی است که فرض بر این است که افراد گناهی مرتکب نشدهاند؛ مگر اینکه خلاف آن با ادله و مستندات ثابت شود. متاسفانه سیستم اقتصادی ما شفاف نیست همانطور که سیستم سیاسی ما شفاف نیست؛ یعنی آن چیزی که تحتعنوان دولت پنهان میشناسیم که اجازه شفافیت سیاسی نمیدهد و پاسخگویی و مسوولیتپذیری را بر نمیتابد.
«علی دینیترکمانی» در این مطلب ادامه می دهد: علتش را هم میتوانیم با عنوان «تو در توی نهادی» در کشور بشناسیم به این معنا که یک سیستم نهادی در نظام سیاسی ما شکل گرفته که در آن مراکز قدرت به صورت «تو در تو» وجود دارند و فعالیت میکنند و همین امر مانع شفافیت سیاسی میشود. متعاقبا شاهد این هستیم که این رویه تاثیرش را در حوزه اقتصاد هم میگذارد و اجازه نمیدهد که سیستم به لحاظ اقتصادی شفاف باشد، بهعنوان مثال ما نمیدانیم میزان ارزش افزوده و درآمدزایی بسیاری از نهادهای اقتصادی چقدر است، آیا مالیات میدهند یا خیر و اگر نمیدهند علتش چیست.
این مطلب از قول این اقتصاددان اینگونه ادامه می یابد: سیستم اقتصاد سیاسی ما با هر شاخصی که در نظر بگیریم با مسالهای به نام شفافیت فاصله نوری دارد؛ به همین دلیل احتمال اینکه چنین ثروتاندوزیهایی بر مبنای وصل به مراکز خاص قدرت و لابیگری صورت گرفته باشد، بسیار زیاد است. در عین حال هم میدانیم که در چارچوب همین مناسبات قدرت تو در توی نهادی احتمال اینکه بتوان منشأ آن را پیگیری کرد هم بسیار ضعیف است و به همین دلیل است که مالیات بر ثروت سهمش از کل مالیاتها در ایران اصلا رقمی نیست. کل درآمدهای مالیاتی از GDP حول و حوش ۵/ ۸ یا ۹ درصد است؛ درحالیکه در کشورهایی که سیستم شفاف است و یک نظام مالیاتی پیشرفته وجود دارد ۳۵ تا ۵۰ درصد خود GDP تبدیل به مالیات میشود؛ یعنی نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی گاهی ۳۵-۳۰ درصد است. این یعنی در خیلی از کشورها کل بودجه دولت روی درآمدهای مالیاتی میچرخد.
محمد ماشینچیان روزنامه نگار و پژوهشگر اقتصادی هم در این مطلب با طرح ایده ای متفاوت می گوید: پرداختن به امثال باستی هیلز بهعنوان یک مصداق و معلول،تنها میتواند یک تاثیر بگذارد و آن اینکه باستی هیلزها در ایران شکل نگیرند و به جای آن در ترکیه و دبی و در مالزی شکل بگیرند. یعنی من تصور میکنم که موضوع را درمان نخواهد کرد و صرفا باعث خواهد شد کسانی که از این رانتها بهرهمند و برخوردار هستند، رویههای بهتری برای اینکه درآمد حاصل از رانتشان را پنهان کنند، اتخاذ کنند. یعنی صرفا شما به اینکه این افراد بهتر موضوع را پنهان کنند کمک میکنید. شبیه این است که ما به پشتبام برویم و یک بسته اسکناس را در خیابان شلوغ پر از مردم بپاشیم و بعد پایین بیاییم و به مردم به چشم سوءظن نگاه کنیم و یقه این و آن را بگیریم و افراد را متهم به فساد و دزدی کنیم.
در ادامه این مطلب به نقل از «علی دینیترکمانی» می خوانیم: من هم موافقم که صرف برخورد موردی کاری را از پیش نمیبرد. ممکن است یک نفر پشتوانهای در ساختار قدرت نداشته باشد و قربانی هم بشود؛ مانند همین افرادی که هر روز تحت عناوین مختلف سلطان با آنها برخورد و حذف میشوند. باید با آن زیرساختهایی که به اشکال مختلف برای افراد راه را برای درگیر شدن در فساد باز میکنند، مقابله کرد. جدای از این زیرساختهای نادرست، نوع برخورد با افراد مختلف با توجه به موقعیتهایشان؛ داستان فساد را به یک فساد نظاممند در ایران تبدیل کرده است. در ایران کژکارکردیهای اجتماعی به پدیدههای مکرر و نظاممند در ابعاد خیلی زیاد تبدیل شده است، یعنی همانطور که در سقوط هواپیما و تصادفات در دنیا اولین هستیم، در فساد هم همین طور هستیم. این نشان میدهد که مافیایی شکل گرفته که کارکرد و خروجی آن خارج از دو حالت نیست. اگر شما آدم سالمی باشید در مواجهه با این سیستم یا باید جذب شوید یا حذف شوید. از این دو حالت خارج نیست. به همین دلیل داستان فساد در ایران ما را یاد پدرخوانده و جریانهای مافیایی سازمانیافته میاندازد. طبیعی است که در این سیستم اگر یک نفر قربانی شود هم مسالهای حل نمیشود.
مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان «من یک مادرم نه یک محکوم» می خوانیم: در بسیاری از کشورها برای اینکه یک مادر با بچه شیرخوارش به تنهایی بدون استفاده از خودرو شخصی برای انجام خرید، گردش، تفریح و یا سایر احتیاجاتش بیرون برود، در مراکز خرید، بیمارستانها، پارکها و غیره اتاقی برای کودک و مادر تعبیه کردهاند که در آن اتاق، مادر هم میتواند با خیال راحت شیر دهد و هم پوشک بچه را عوض کند. مادر وقتی بیرون میرود دغدغه این را ندارد که کجا شیر دهد و یا اگر بچه خرابکاری کرد کجا عوض کند. خیالش راحت است که در صورت خرابکاری و یا نیاز به شیر به نزدیکترین مرکز خرید و یا سایر مراکز عمومی میتواند برود و به بچهاش برسد. متاسفانه در کشور ما چنین چیزی نه تنها در بیمارستانی که اسم کودکان را یدک میکشد وجود ندارد بلکه حتی در بزرگترین فرودگاه بینالمللیاش که مکانی برای حضور افراد از ملیتهای مختلف است نیز وجود ندارد.
در ادامه این مطلب آمده است: من یک مادرم با یک بچه شیرخوار؛ نیازهایی دارم که جامعه با کمترین هزینه میتواند آن را به من بدهد. من یک مادرم با افسردگی پس از زایمان، نیاز دارم که مانند سایر انسانها در جامعه حضور داشته باشم و به دنیا آمدن بچه مانعی برای حضور من در جامعه نباشد. من مادرم، نیاز دارم که با روحیهای شاد و قوی بچهام را تربیت کنم. خود را تنها محکوم به نگهداری بچه کردن باعث پایین آمدن راندمان من میشود، من را عصبی میکند، دچار توهم میکند. من مادرم، نیاز به هوای آزاد دارم، نیاز دارم کودکم را در کالسکه بگذارم و قدم بزنم بدون اینکه از احتیاجاتی که کودک به من تحمیل میکند بترسم.
همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « اخلاق و مسوولیت اجتماعی رسانه»، « آیین نوروز صیاد
در روستای سلخ قشم برگزار شد»، « استفاده از ظرفیت دانشجویان نخبه در مسیر توسعه قشم»، « دغدغه های متفاوت خالو صالح برای حفظ میراث فرهنگی قشم»، « بشربرسطح ماه» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.
هفته نامه همزیستی که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.
همزیستی نیوز - فساد یا انحراف اخلاق حرفهای از مسیر، یکی از کژکارکردهایی است که میتواند رسانهها را از دست یابی به اهداف باز داشته و از رسالتشان منحرف سازد.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، فساد یکی از جلوههای رفتار خارج از چارچوب قانون، عرف و اخلاق است که در هر جامعه و در هر زمانی و در هر سازمانی امکان شکل گیری و نفوذ دارد. یکی از مهمترین ویژگیهای فساد، سازمان یافتگی و برنامه ریزی شده بودن آن است؛ موضوعی که برخورد با این مساله را بیش از پیش سخت و دشوار میسازد.
سادهترین تعریف از فساد عبارت است از استفاده شخصی از جایگاه و قدرت عمومی؛ این سوءاستفاده را زمانی می تواند با حوزه رسانهای مطرح ساخت که افراد و مجریان رسانهای اقدام به اعلام و انتشار اخبار یا برجسته سازی خبرهایی کنند که در این جریان به دنبال کسب منافع فردی یا جریان خاصی باشند؛ این داستان البته سویه دیگری هم دارد و آن زمانی رخ میدهد که این منافع شخصی و سازمانی خاص مانع انتشار و اعلام خبرهایی میشوند که ممکن است منافع عدهای را برهم بزند..
در نتیجه در یک تعریف تام، فساد زمانی که در یک رسانه روی میدهد، جریان آزاد و درست اطلاعات را از مسیر خارج کرده و به بیراهه میکشاند. بر این اساس اگرچه افرادی خاص و سازمان متبوعشان از این جریان متمتع میشوند اما عامه مردم و وجدان عمومی جامعه فریب خورده و از دریافت حقیقت باز میمانند.در نتیجه در یک تعریف تام، فساد زمانی که در یک رسانه روی میدهد، جریان آزاد و درست اطلاعات را از مسیر خارج کرده و به بیراهه میکشاند. بر این اساس اگرچه افرادی خاص و سازمان متبوعشان از این جریان متمتع میشوند اما عامه مردم و وجدان عمومی جامعه فریب خورده و از دریافت حقیقت باز میمانند.
این داستان تبعات دیگری نیز دارد و آن بدبین شدن و فاصله گرفتن عامه مردم از رسانههای رسمی و گرایش روزافزون به سمت رسانههای غیررسمی است؛ رسانههایی که لزوماً تعهد و رسالتی در راستای اشاعه اخبار سالم و دقیق ندارند و بدین وسیله باعث گمراهی مخاطبانشان میشوند؛ تفکیک سره از ناسره به واسطه این جریانها و این شیوه از خبرگیری، در بسیاری از موارد کار دشواری است چرا که در این میان افراد قدرت تشخیص خود را از دست داده اند.
همه اینها در حالی است که اگر جامعه به لحاظ جریان اطلاعات، جامعهای آزاد باشد که امکان شفاف سازی و نقد جریانها را فراهم سازد، هم فساد یا به تعبیری دیگر انحراف اخلاقی رسانه، کاهش مییابد و هم زمینه برای کاهش انواع دیگر فساد فراهم میشود؛ چرا که شفاف سازی دست عناصر پشت پرده را رو کرده و سازماندهی فساد را در هم می شکند.
رسانهها به دلیل جایگاه حساسی که در آگاه سازی و جهت دهی به اذهان مردم دارند اگر دچار فساد و انحراف گردند، اثرات و پیامدهایی به مراتب بدتر دارند.
بر این اساس و در حالی که یکی از مهمترین کانالها برای مبارزه با فساد و افشای آن (از طریق شفاف سازی و ارائه اطلاعات روشن برای مردم)، رسانهها هستند، امروزه برخی از منتقدان این عدم شفاف سازی و همراهی با جریان فاسد را یکی از نمودهای شکل گیری فساد رسانهای میخوانند؛ این دسته به مسائلی چون بمباران اپلیکیشنهای تجاری که در شبکههای تلویزیونی و رادیویی به صورت متناوب تکرار میشوند و یا تبلیغاتی که روزنامهها به شکلی دائمی بازتاب میدهند، به عنوان مصادیقی برای این فساد مخلوط با مباحث اقتصادی و سیاسی اشاره دارند.
این در حالی است که برخی دیگر از منتقدان این نوع مواجهه با رسانه را نادرست خوانده و اطلاق واژه فساد به رسانه را تحریف از تفسیر و تعریف میدانند؛ این بدان معناست که از نظر این گروه از منتقدان واژه فساد به دلیل بار معنایی و کیفیت عمل، با انحراف رسانه از رسالت خویش همسو نبوده و عنوان کژکارکردی و انحراف اخلاق حرفهای در اینجا مناسبتر به نظر میرسد.
آزادی رسانه آنتی تز انحراف از مسیر
«منصور ساعی» دکترای علوم ارتباطات و هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در رابطه با این موضوع و در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا بیان داشت: کلمه مورد استفاده در اینجا فساد نیست و در این مورد باید بگوییم چقدر یک رسانه در برابر جامعه اش مسؤول است و مسؤولیت اجتماعی دارد. و البته پاسخ این است که رسانهها در جامعه معاصر ایران، مقداری این نقش و مسؤولیت اجتماعی شأن را فراموش کرده اند که خود این مساله به آزادی رسانهای در جامعه بازمی گردد.
وی ادامه داد: اینکه رسانهها چقدر میتوانند وارد حوزههایی شوند که حوزههای حساس خطاب میشوند، موضوع مهمی است. رسانه زمانی میتواند مسؤول باشد که آزاد باشد تا شفاف سازی کند، افشاگری کند و رسانهها نمیتوانند در فضای بسته وارد این حوزهها شوند؛ پس مسؤولیت اجتماعی روزنامه نگاری یک مساله است که منوط به متغیرهایی مانند زمینههای عدالت در جامعه است.
نویسنده کتابهای «رسانه و هویت ایرانی ۱۳۹۱»، «رسانه ها و نظارت ۱۳۹۷»، و «تلویزیون و هویت ملی ۱۳۹۷» در تبیین مشکلات رسانههای معاصر خاطرنشان ساخت: بحث دیگر، بحث اخلاق حرفهای است. اخلاق حرفهای هم البته با همان مسؤولیت اجتماعی مرتبط است؛ یعنی ما به عنوان ارتباط گران و کسانی که ارتباط میآفرینیم (از طریق نوشتار، تصویر و مسائل مختلف و… محتوایی را تولید میکنیم) آیا آگاه هستیم که چه چیزی را به جامعه میدهیم؟اخلاق حرفهای هم البته با همان مسؤولیت اجتماعی مرتبط است؛ یعنی ما به عنوان ارتباط گران و کسانی که ارتباط میآفرینیم (از طریق نوشتار، تصویر و مسائل مختلف و… محتوایی را تولید میکنیم) آیا آگاه هستیم که چه چیزی را به جامعه میدهیم؟
«از نظر من شاید مساله مهمتر این است که امروز رسانههای اجتماعی در دست مبتدیها و نه حرفهای ها است؛ یعنی در دست خبرنگارانی است که آن مسؤولیت اجتماعی مذکور و تعهد نسبت به پیامدسنجی پیامها و اثری که میتواند روی جامعه بگذارد و مسائلی از این دست را ندارند. در نتیجه استفاده از کلمه فساد در رسانهها کلمه درستی نیست و این مساله را میتوانیم به بی اخلاقی، بسته بودن فضای باز بیان مسائل و عدم قدرت خبرنگار در جامعه تعبیر کنیم. و باید این را به این صورت مطرح کرد که رسانهها چقدر مسؤولیت اجتماعی در برابر محتوایشان دارند».
همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و هفت هفته نامه همزیستی به تاریخ بیست و دوم تیر ماه نود و هشت با مطالب متنوع منتشر شد.
تیتر اول این شماره همزیستی به گزارشی درباره استعمال دخانیات توسط زنان و دختران اختصاص دارد. دربخشی از این گزارش با عنوان« حلقه دام بلا» به نقل از ایرنا مرکز سنندج آمده است: اگر به چند سال پیش برگردیم شاید خیلی کم زن یا دختری را می دیدیم که در معابر عمومی، پارک ها و یا داخل خودرو سیگار در دست داشته و یا قلیان می کشید اگر هم بود بسیار اندک و آن هم پنهانی و به دور از چشم دیگران، اما امروز قبح این موضوع شکسته شده و دود و دم پای ثابت بسیاری از محافل و دورهمی های زنانه و دخترانه شده است.
در ادامه این گزارش می خوانیم: روی صندلی یکی از پارک های شهر نشسته ام، صدای خنده چند دختر در گوشه ای از پارک توجهم را به خود جلب می کند، با مشاهده دودی که از محفل شان بلند می شود کنجکاو شده و به سمت شان می روم.
حدود شش یا هفت دختر جوان بین ۱۸ تا ۲۴ سال دور هم جمع شده اند، از هر دری صحبت می کنند و خنده های بلند سر می دهند، تا این جای دورهمی شان مثل همه دورهمی های دوستانه کاملاً عادی به نظرم آمد تا اینکه بساط قلیان شان را دیدم که در گوشه ای قرار داده بودند و خیلی جلوی دید نبود اما دودش اطرافیان را متوجه می کرد.
نکته جالب توجه این بود که هر چند لحظه یک بار یکی از دخترها به آن پکی می زد و بعد دودش را به صورت حلقه هایی پی در پی از دهان خارج می کرد و به نوعی با هم مسابقه ایجاد حلقه گذاشته بودند.
لیلا آژیر مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری کردستان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: اگر به مسائل روانی گرایش بانوان به سمت دخانیات توجه کنیم می توان به بیکاری و عدم اشتغال، افسردگی و کمبود فضاهای تفریحی اشاره کرد ضمن اینکه بیشتر دخترانی که در پارک ها و فضاهای باز شهری در حال کشیدن سیگار و قلیان مشاهده می شوند، افرادی هستند که به تنهایی و جدای از خانواده و با گروه همسالان خود زندگی می کنند.
وی یادآور شد: در استان کردستان فضای تفریحی ویژه زنان وجود ندارد تا این قشر یک ساعت از اوقات فراغت خود را در آن بگذارنند، ضمن اینکه بسیاری از شهرستان ها در زمینه فضاهای ورزشی ویژه زنان مشکل دارند.
بیدارپور معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کردستان با بیان اینکه یکی از راههای مقابله با روند افزایش استعمال مصرف دخانیات در میان اقشار مختلف جامعه بویژه زنان و دختران افزایش نشاط اجتماعی است، افزود: بی شک وقتی در جامعه تفریحات سالم وجود داشته و افراد به اندازه کافی شور و نشاط زندگی داشته باشند به راه های دیگری کشیده نمی شوند.
مطلب دیگر این شماره همزیستی یادداشتی به قلم صدیقه جاذبی ستون نویس این نشریه است. در این یادداشت با عنوان «زنان کوچک» می خوانیم: چند روزی است که در زادگاهم هستم، در این چند روز هم مشاهدات خوب و هم مشاهدات ناامید کننده داشتم. یکی از این مواردی که به شدت من را آزار داد و ذهنم را مشغول کرده ازدواج دختران در سنین بسیار کم و حتی در سیزده سالگی است. چندین مورد ازدواج دختران سیزده سال را به چشم خود مشاهده کردم. وقتی دلیلش را پرسیدم گفتند که خود دخترانشان تمایل به ازدواج دارند. رفتم سراغ خود دختران. راست میگفتند این والدین. دخترانشان انگار افتخار میکردند که در این سن ازدواج کردهاند. قصه عشق؛ هرکدام از این کودکان درگیر عشقی شده و درنهایت با کمترین مخالفت والدین تن به ازدواج داده بودند. و حتی وقتی یک روز به مرکز بهداشت رفتم دخترکی چهارده ساله را دیدم که سه ماه است از همسر هفده سالهاش بچهدار شده بود.
در ادامه این مطلب آمده است: اما چه چیز باعث میشود که یک دخترک چهارده ساله راضی به ازدواج شود، یک مساله و چه چیز باعث میشود تا والدین این خانوادهها راضی به ازدواج دختران خردسالشان میشوند، مسالهای اساسیتر است.
جاذبی در انتهای مطلبش می نویسد: من به عنوان یک زن ترکمن دوست ندارم دخترکان ترکمنم زیر هجده سال ازدواج کنند، دوست دارم بعد از کسب تجربیاتی از زندگی و لمس خوشیها و ناخوشیهایش و با درک و شناخت بهتری از خود زنانهشان و دنیای اطرافشان ازدواج کنند. حتی اگر درس نخوانند گزینه دیگرشان ازدواج نباشد. زندگی دو گزینهای نیست که یا درس باشد یا ازدواج. جامعه ما به زنانی قدرتمند و آگاه نیاز دارد تا جامعه را متعالیتر کند، نه اینکه بچههایی ازدواج کنند و بچههایی بیاورند و چه خواهد شد نتیجه تربیت بچههایی که توسط این دخترکان بزرگ خواهند شد. ما نیاز داریم جامعهمان را بهتر کنیم و این میسر نمیشود مگر با زنانی آگاه.
همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « بیکارترین استان کشور»، « دهه شصتیها رکورد دار بیکاری!»، « فلسفه "لأله" آوازه زنان ترکمن»، « امید هیچ معجزی ز مرده نیست؛ زنده باش »، « قصه پرغصه مطب های زاهدان»، « انتقال میراث ناملموس به نسل های آینده یک رسالت ملی است»، «حفظ میراث فرهنگی قشم با مشارکت جامعه محلی» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.
هفته نامه همزیستی که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.
همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و شش هفته نامه همزیستی به تاریخ دوازدهم تیر ماه نود و هشت با مطالب متنوع منتشر شد.
تیتر اول این شماره همزیستی به خبری درباره گفته های استاندار جدید گلستان اختصاص دارد. دربخشی از این خبر با عنوان« تمام جریانات سیاسی باید بتوانند حرف های خود را بزنند» به نقل از هادی حق شناس آمده است: اگر جریانات سیاسی با هدف توسعه استان در میدان باشند، اختلافی نخواهیم داشت و با همه و در بستر تعاملی همکاری خواهیم داشت.
در ادامه این خبر استاندار گلستان با بیان اینکه درآمد سالانه مردم گلستان 50 درصد درآمد سالانه مردم در کشور است، یادآور
شده است: باید تاش کنیم ظرفیت هایی همچون بندرترکمن را که پیش از بسیاری از بنادر کشور وجود داشته ، احیا نماییم چرا که می تواند بسیاری از تهدید ها را به فرصت تبدیل کند.
اینفوگرافیک با عنوان «همه برای صلح» عکس یک این شماره همزیستی را به خود اختصاص داده است. در این اینفوگرافیک گفته های شخصیت های صلح طلب جهان از جمله نلسون ماندلا، مهاتما گاندی، مالکوم ایکیس، دزموند توتو، ایندیرا گاندی و مانند اینها درباره صلح همراه با تصاویر آنها آمده است.
همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: « حقو ق های پنهان!»، « دخانیات جای روزنامه را گرفت»، «ماجرای "برابری دیه زن و مرد"چیست؟»، « چرا صدا و سیما به خود، سرمایه ها ومخاطبانش رحم نمی کند؟»، « ریسک سرمایه گذاری خارجی در ایران چقدر است؟»، «چه خبر از آثار تاریخی آسیب دیده از سیل؟»، « زنان؛ مطبوعات و هویت چندلایه » و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.
هفته نامه همزیستی که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.
همزیستی نیوز - گجتهای خانگی هوشمند، جدیدترین نوع فناوری برای استفاده در خانه هستند که میتوانند به زندگی راحت کاربران کمک کنند.
به گزارش ایسنا به نقل از فوربس، گجتهای هوشمند خانگی، در حال حاضر در سطح گستردهای مورد استفاده کاربران قرار دارند و برای اهداف گوناگون از جمله سرگرمی به کار میروند. برخی از این گجتهامانند "هوم هاب" (home hub) هوشمند و یا ترموستات قابل اتصال به اینترنت، در چندین نسخه اصلاح شده ارائه شدهاند و در هر نسخه از آنها، قابلیتهای جدیدی وجود دارد. برخی از این ابزار آنقدر پیشرفته هستند که اگر از قابلیتهای آنها باخبر باشید، شاید احساس کنید که حتماً به یکی از آنها برای زندگی نیاز دارید.
در اینجا به برخی از بهترین و جالبترین این ابزار اشاره میشود که در حال حاضر به بازار ارائه شدهاند و امکان خرید آنها وجود دارد.
کلید روشنایی هوشمند
در حال حاضر، سیستمهای روشنایی متفاوتی وجود دارند که به قابلیت اتصال به وایفای نیز مجهز هستند اما "اورو"(Orro)، نخستین نمونهای است که برای درک نحوه روشن کردن خانه، از فناوری خودیادگیری استفاده میکند. این کلید هوشمند میتواند زمان ورود کاربر به منزل و خروج او را احساس کند و اولویت او را در روشنایی و نحوه تغییر روشنایی خانه در طول روز بفهمد. اورو، به ابزار خانگی هوشمند از جمله "الکسا"(Alexa) نیز متصل میشود و قابلیت تشخیص صدا را نیز دارد.
دوربین امنیتی داخلی
سیستمهای مجهز به دوربینهای امنیتی که قابلیت اتصال به وایفای را دارند، در بازار فراوان هستند و در برخی خانهها نیز مورد استفاده قرار میگیرند اما "نتاتمو"(Netatmo)، قابلیتهایی فراتر از این دارد. این دوربین، به هوش مصنوعی مجهز است و توانایی تشخیص چهره را نیز دارد. نتاتمو با داشتن قابلیت تشخیص چهره میتواند کاربر و افراد غریبه را شناسایی کند. این دوربین به خاطر داشتن توانایی شنیداری هوشمند میتواند علائم هشدار دهندهای مانند دود و یا مونواکسید کربن را تشخیص دهد.
ترموستات هوشمند
ترموستات هوشمند "نست" (Nest)، در حال حاضر در خانههای بسیاری مورد استفاده قرار میگیرد و با اثبات ارزش خود، به یکی از مشهورترین گجتهای هوشمند خانگی تبدیل شده است. نست از سال ۲۰۱۱ تاکنون توانسته است به ذخیره هشت میلیارد کیلووات انرژی کمک کند. این ترموستات میتواند با درک الگوهای گرمایشی خانه و یادگیری تنظیم دما، خود را به صورت خودکار با سبک زندگی کاربر وفق دهد. کاربران میتوانند نست را در دماهای متفاوت مورد نظر خود تنظیم کنند تا برنامه خود را به آن آموزش دهند. ترموستات نست میتواند زمان ورود و خروج کاربر را نیز با کمک سیگنالهای تلفن همراه او تشخیص دهد و از این اطلاعات برای صرفهجویی در انرژی استفاده کند.
قفل هوشمند
"آگوست"(August)، یک قفل هوشمند است که به در متصل میشود و هنگام خروج کاربر، امنیت خانه را به صورت خودکار تأمین میکند. اگر کاربر بخواهد که دوستان، اعضای خانواده و یا مستخدمان در غیاب او بتوانند به خانه وارد شوند، نیازی نیست که به آنها کلید بدهد و میتواند آگوست را برای دسترسی مهمان تنظیم کند. کاربر میتواند در هر زمانی و از هر جایی که هست، وضعیت در خانه خود را بررسی کند و از ورود و خروج افراد گوناگون آگاه شود.
پرده هوشمند
پرده هوشمند ساخت شرکت سوئدی ایکیا (IKEA) هنوز به بازار عرضه نشده و در دسترس نیست. قرار بود پردهایکیا، در اوایل سال جاری آماده فروش باشد اما ارائه آن تا پایان تابستان به تأخیر افتاد. این پرده هوشمند که با صدای کاربر فعال میشود، قابل اتصال به تلفن همراه هوشمند است. پرده هوشمند ایکیا، در سه اندازه گوناگون آماده شده و میتواند به دستیارهای هوشمند "سیری" (Siri)، الکسا و گوگل متصل شود.
جاروبرقی رباتیک
جاروبرقیهای رباتیک، در انواع گوناگونی در دسترس هستند و کار خود را در سطوح متفاوتی انجام میدهند. جاروبرقی رباتیک "آی ۳۶۰" (360 Eye) شرکت "دایسون" (Dyson)، جدیدترین تلاش در حوزه ارائه این فناوری است. این جاروبرقی همان گونه که از نام آن برمیآید، یک دوربین ۳۶۰ درجه دارد که آن را هنگام کار در جهتهای گوناگون هدایت میکند. آی ۳۶۰ میتواند بیشتر فضای خانه را پوشش دهد و بخش قابل توجهی از کار خود را پیش از نیاز به شارژ مجدد انجام دهد. کاربر میتواند برای هدایت این جاروبرقی رباتیک، از یک اپلیکیشن استفاده کند تا بتواند از عهده بررسی کار آن برآید. چرخهای مجهز به ریل این جاروبرقی، مانند چرخهای تانک هستند و با چرخهای معمولی تفاوت دارند؛ در نتیجه آی ۳۶۰ میتواند سطوح متفاوت را بهتر تمیز کند. اگرچه این جاروبرقی نمیتواند از پلهها بالا برود اما میتواند برای رفتن از روی کفپوش چوبی به روی فرش، تغییرات لازم را داشته باشد و از موانع سر راه خود بگذرد.
تختخواب هوشمند
پیشرفتهای اخیر در زمینه ارائه کالای هوشمند خواب، به ابداع تختخواب هوشمند منجر شده که به راحتی خواب کاربر کمک میکند. این تختخواب موسوم به "پاد" (Pod) میتواند دمای مورد علاقه کاربر را یاد بگیرد تا خود را مطابق آن تنظیم کند. این تختخواب میتواند برای بیدار کردن کاربر خود در زمان مورد نظر، دما را بالا ببرد و نیاز به زنگ هشدار را برطرف کند. پاد، یک اپلیکیشن قابل اتصال به اینترنت دارد که دادههای مورد نیاز را هنگامی که کاربر در خواب است، با کمک چند حسگر تحلیل کند. از آنجا که پاد، قابلیت اتصال به الکسا را نیز دارد، کاربران میتوانند آن را با صدای خود کنترل کنند.
همزیستی نیوز - اواخر خردادماه بود که مصطفی احمدی، تهیهکننده برنامه «دورهمی» با قطعیت از منتفی شدن تولید فصل جدید این برنامه و ساخت یک تاکشو در فضای مجازی خبر داد.
به گزارش ایرنا پلاس چرا تلویزیون قدر سرمایههای خودش را نمیداند؟ چرا به سادگی هنرمندانی که سالها برایشان هزینه کرده و به آنها اعتبار بخشیده را از دست میدهد؟ مهران مدیری، عادل فردوسیپور، رضا رشیدپور، محمدرضا شهیدیفر، منصور ضابطیان، فرزاد حسنی هر کدام گرچه بدون ایراد نبودند، اما نقطه قوتی برای تلویزیون بودند و این توانایی را داشتند که مخاطب زیادی را جلوی جعبه جادو بنشانند. اما به سادگی و به بهانههایی نادیده گرفته شدند و آنتن به تازه کارهایی سپرده شد که هنوز باید آموزش ببینند و سعی و خطا کنند تا شاید سالها بعد کمی جای خالی حرفهایها پر شود.
مثلاً به ماجرای دورهمی و مهران مدیری دقت کنید. وقتی از او نام برده میشود، بدون شک یک سرمایه مهم تلویزیون در ذهن همگان تداعی میشود. کسی که با آثارش توانست مخاطبان را پای تلویزیون میخکوب کند. هنرمندی که زمان پخش سریالهایش، خیابانها خلوت میشدند. مدیری علاوه بر کارگردانی خلاق و هوشمندانه، بازیگری توانا و پرطرفدار است. اما «ساعت خوش»، «پاورچین»، «شبهای برره» و «مرد هزارچهره» تنها آثار به یادماندنی و پرطرفدار این هنرمند نیستند. وقتی برنامه «دورهمی» شکل گرفت که ابتدا اجرا و بعدها هم کارگردانیاش بر عهده خودش بود، میشد حدس زد که باز بینندهها جذب شوند و پای برنامهاش بنشینند. برنامهای ترکیبی که از جنس و نگاهی متفاوت و تازه نسبت به سایر برنامههای تلویزیون بهره برده بود. یعنی مردم هم میتوانستند استندآپهای مهران مدیری را ببینند، هم نمایشهای کمدی و هم گفتوگوهایی متفاوت و صریح با هنرمندانی که دوستشان دارند. گرچه با همه امتیازات، این گلایه از مهران مدیری به جود آمد که زبان گزندهاش گاهی به سمت تندی و ناامیدی میرفت و همین برایش دردسرساز شد.
صراحتی که کمتر در تلویزیون تجربه شده بود
مدیری صحبتها و انتقاداتی را در مقابل دوربین صدا و سیما بیان میکرد که صراحتش قبلاً در تلویزیون تجربه نشده بود. بیان مشکلات مردم و خطاب قرار دادن بدون واسطه مسئولان و مدیران، بیان انتقادهایی همراه با تمسخر، طنز و کنایه، همگی عواملی بودند که باعث جذب مخاطب شد و «دورهمی» به یک برنامه پرطرفدار مردمی تبدیل شد.
چی کار کردی با خودت؟
فروردین ۹۸ بود که تلویزیون ویژهبرنامه «دورهمی» را برای پخش در شب سیزدهبدر تبلیغ کرد و به همین دلیل خیلی از علاقهمندان منتظر تماشای آن شدند، اما در این ویژهبرنامه مهران مدیری در استندآپش در شرایطی که مردم درگیر سیل بودند، با لحنی تندتر از همیشه، به مسئولان و عملکرد آنها در برابر سیل تاخت: «چی کار دارید میکنید با خودتون؟ چی کار دارید میکنید با ما؟ همهمون میگیم کاش پارسال بود! سال ۹۷ دیگر شاهکار کردید. این وضعیت اقتصاد است، … این وضعیت قیمت ارز است و این وضعیت زلزله و جدیداً سیل است و این وضعیت هزار تا چیز دیگر است. چیکار میکنید با خودتان، چکار میکنید با ما» حرفهایی که در آن شرایط بحرانی، درست نبود و انتظار میرفت نگاهی امیدبخش و وحدتآفرین در بین مردم ترویج شود. اما مهران مدیری چه بسا برای خوشایند برخی از مدیران و گروههای سیاسی دست به چنین انتحاری زد.
«دورهمی» به اما و اگر رسید
بیننده همیشگی این برنامه کاملاً متوجه شد که این بار مهران مدیری تندتر از همیشه انتقاد میکند. طوری که روز بعد از این ماجرا، صحبتهای مهران مدیری با فراگیری زیاد در فضای مجازی دست به دست شد. البته این استندآپ بیپاسخ نماند و مسئولانی چون رحمانی فضلی، وزیر کشور و رئیس صدا و سیما واکنش نشان دادند که در نهایت توبیخ مدیر شبکه نسیم را هم به همراه داشت. بعد از این قضایا، اما و اگرهای بسیاری برای پخش فصل پنجم این برنامه مطرح شد. در آن زمان در تماسی که ایرناپلاس با روابط عمومی شبکه نسیم گرفت، امیر عباس اشرف درباره حضور مهران مدیری در دورهمی چنین گفت: «بله قاعدتاً ایشان هستند. به هر حال در روند هر برنامهای چنین اتفاقی پیش میآید و امکانپذیر است که به یک جاهایی نقد و اشکالاتی وارد شود، اما ادامه پیدا میکند.» اما مصطفی احمدی، تهیهکننده این برنامه اواخر ماه گذشته در گفتوگویی، آب پاکی را روی دست طرفداران این برنامه ریخت و از منتفی شدن ادامه پخش این برنامه خبر داد؛ خبری که با قطعیت اعلام شد. به گفته این تهیهکننده قرار است یک تاکشو با اجرای مهران مدیری برای پخش در فضای مجازی تولید شود. البته واکنش وزیر کشور و رئیس صداوسیما به اقدام مدیری در آن مقطع خاص، طبیعی بود. اما آیا حذف یک برنامه پرطرفدار با تصمیم مدیران صداوسیما، عکسالعملی به اندازه و منطقی است؟
کیهان و سلبریتیسالاری
اما همزمان با رسانهای شدن برنامه جدید مهران مدیری، روزنامه کیهان که تاخت و تازش به هنرمندان تمامی ندارد و به هر بهانهای در مقابل این گروه شمشیر میکشد، درباره مهران مدیری چنین نوشت: «سلبریتی سالاری» پای سلطهمداری و حاکمیت تعیینکننده اسپانسرها را به تلویزیون باز کرد؛ بهگونهای که کانالهای تلویزیونی را عوض میکنیم یا سریالها کم رونقاند و آن دلچسبی سابق را ندارند و یا برنامهها، برنامههایی نیستند که بتواند همچون گذشته آن مطالبهگری و جذابیت را داشته باشند. مهران مدیری با منتفی کردن دورهمی و دلبستن به اسپانسر نشان داد آنطور که همیشه در استندآپهایش میگفت مردم دوست نیست. او هم مثل سلبریتیهای دیگر فقط به پول میاندیشد و بس.»
پرسشهایی از رسانه ملی
گرچه درباره برخی سلبریتی ها کیهان پر بیراه نمیگوید؛ اما اینجا این پرسش مطرح میشود که چه کسی پای اسپانسرها را به تلویزیون باز کرد. پرسشی که کیهان هیچوقت دلش نمیخواهد به آن بپردازد. مگر خود رسانه ملی نیست که علیرغم بودجه کلانش، در هر برنامه نهچندان پرطرفدار، اسپانسرهای ریز و درشت را تبلیغ میکند و فلان نوشیدنی و بهمان کفش سر تا پای صداوسیما را فرا گرفته است تا این سازمان بتواند از پس هزینههای گزاف یک مجموعه متورم و پرجمعیت بربیاید و از طرفی، با برخوردهای خاص و عجیب، برنامهها و مجریان پرطرفدار خود را از دست میدهد و مردم روز به روز شاهد حذف برنامههای پرمخاطب خود از رسانه ملیشان هستند.
گزارش از هنگامه ملکی
همزیستی نیوز- شماره ششصد و پنجاه و پنج هفته نامه همزیستی به تاریخ نهم تیر ماه نود و هشت با مطالب متنوع منتشر شد.
مطلب اول این شماره همزیستی به نوشتاری درباره صلح اختصاص دارد. دراین نوشتار که عنوان آن «کوبیدن بر طبل صلح » است، مدیر مسئول همزیستی نوشته است: این روزها که سایه جنگ بیش از هر زمان برمنطقه خلیج فارس و دریای _عمان و همه کشورهای حاشیه این آبراه های بین المللی سنگینی می کند، کوبیدن بر طبل صلح وظیفه همه کسانی است که دل در گرو ایرانی آباد و آزاد دارند، ایرانی که مال همه ایرانی هاست، چه آن بیش از 80میلیون ایرانی که ماندند تا ایران بماند و چه آن میلیون ها ایرانی که رفتند تا ایرانی بمانند.
در ادامه این مطلب آمده است: هیج فرقی بین ایرانی ها نیست، همه ما در ته دل مان رگه ای قوی به نام ایرانیت داریم، این رگه ذاتا درهمیشه تاریخ صلح طلب بوده و اگر هم در مقاطعی حاکمان ایران به دیگر کشورها لشکرکشی کرده اند از دو حال خارج نبوده یا اینکه در دفاع از حق و حقوق ایرانی ها بوده یا اینکه برخلاف میل باطنی ایرانی ها و صرفا برای ارضاء تمایلات شخصی و گروهی حاکمان صورت گرفته است.
در بخش دیگر این مطلب نیز می خوانیم: بدیهی است این رگه صلح طلبی، مختص ما ایرانی ها نیست، همه ملت ها فارغ از همه تفاوت های ذاتی و اکتسابی شان، بطور قطع این رگه را در وجودشان دارند، چرا که ذات هرانسان از جنگ و خشونت بیزار است، صلح، دوستی و مهربانی در خون انسان ها جاریست و انسان که بواسطه عقلانیت خود اشرف مخلوقات لقب گرفته است، خودش به درستی برای خودش این ضرب المثل را هم ساخته است: گره ای که با دست قابل بازکردن است چه نیازی به دندان است!
نویسنده در ادامه نوشته است: البته ممکن است دیدگاه های متفاوت این گذاره را قبول نداشته باشند و از زمان و زمین و از عالم و آدم شاهد بیاورند که برخی از انسان ها ذاتا ضد صلح و طرفدارجنگ و خشونت هستند و در برابر این گونه انسان ها، چاره ای جز مقابله به مثل نیست.
در ادامه این نوشتار هم آمده است:. نمونه ملت هایی که در تاریخ بشریت مورد تجاوز قدرت های متجاوز قرار گرفتند و هرکدام به واسطه راهی که در پیش گرفتند به سرنوشتی متفاوت دچار شدند، کم نیست و تاریخ به مانند معلمی دانا و توانا به ما یاداور می شود که کدام ره به سوی گلستان و کدام ره به سوی ترکستان بوده است!
این مطلب این گونه پایان می یابد:. ملت ها در صلح بزرگ و بزرگ تر می شوند، ملت ها با صلح آزاد و آزادتر می شوند، ملت ها در پناه صلح به رفاه و آرامش می رسند، ملت ها بواسطه صلح به همدیگر می پیوندند، ملت ها در زیر سایه صلح به همدیگر عشق می ورزند و ملت ها در زیر پرچم صلح، عرصه را بر دشمنان صلح تنگ تر و تنگ تر می کنند و این ها، نمونه هایی کوچک از معجزه های بزرگ صلح است.
همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین: «5 مفسد اقتصادی استان گلستان معرفی شدند»، « صنعت گران سیل زده آق قلا چشم انتظار تسهیلات دولتی»، « ضرورت همزیستی مسالمت آمیز با سیل»، « اعلام اسامی افرادی که به قانون رسیدگی به اموال مسئولین ملتزم نیستند»، « چالش اصلی ما در حوزه دریا گرفتار شدن در روزمرگی است»، « ۷هزار زندانی زن نیازمند توجه ویژه هستند»، «چه کنیم ایران مقصد یک بار مصرف گردشگران نباشد؟» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان_ گلستان و منطقه_ آزاد_ قشم به چاپ رسیده است.
هفته نامه همزیستی که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.
ایرنا پلاس- هدف اصلی رسانه، اطلاعرسانی است؛ اطلاعرسانی با هدف ایجاد آگاهی در جامعه فارغ از هرگونه دروغ. هرچند در حال حاضر اینگونه نیست.
سیر تاریخی و روند تدریجی منابع اطلاعرسانی نشاندهنده آن است که مطبوعات، نخستین رسانه شکلگرفته در جامعه ایران در دوره تجددگرایی بوده است، رسانهای که برای نخستین بار در دوره محمدشاه قاجار و پس از آن در دوره ناصری مورد رشد چشمگیری قرار گرفت و در سالهای ۱۲۸۵ شمسی به بعد از نظر کمی و کیفی رشد شایانی کرد. مطبوعات فارسیزبان درونمرزی مانند «وقایعاتفاقیه» و «ایران» که جرایدی کاملاً حکومتی بودند تا جرایدی مانند «حبلالمتین» منتشر شده در هند، «قانون» منتشر شده در لندن و «اختر» منتشر شده در استانبول که توسط ایرانیان تبعیدی با هدف نقد ساختار سیاسی در ایران به انتشار میرسید.
همزمان با خیزش مشروطهخواهی و ترویج اندیشه «حریت، مساوات و برابری» به مسئله حقوق زنان نیز توجه نشان داده شد. زنان ایرانی برای نخستین بار در سال ۱۲۸۹ شمسی موفق شدند نخستین جریده زننگار با عنوان «دانش» را منتشر کنند. پس از آن، در اواخر دوره قاجار با انتشار جراید زننگار دیگری چون «شکوفه»، «زبان زنان»، «نامه بانوان»، «عالم نسوان»، «جهان زنان» و مجله «جمعیت نسوان وطنخواه ایران» در تلاش برای طرح حقوق زنان در ابعاد اجتماعی برآمدند. زنان در این جراید، ساختارهای جنسیتی جامعه ایران و رویکردهای عرفگرا را مورد نقد قرار دادند و برای نخستین بار به هویت مستقل جنس زن توجه نشان دادند.
با روی کار آمدن حکومت پهلوی، تا میانه دوره رضاشاه، مطبوعات زننگار مانند «عالم نسوان»، پیک «سعادت نسوان و دختران ایران» با همان هدف و رویکرد جراید زننگار دوره قاجار به طرح مسائل مربوط به زنان میپرداختند. از سال ۱۳۱۲ ش به بعد و با انتشار آخرین شماره نشریه «عالم نسوان»، به مرور هدف و ساختار جراید زننگار تغییر یافت تا آنکه در دوره پهلوی دوم به استثنای برخی جراید زنان و پیوستهای آنان که با رویکردی کمونیستی انتشار مییافتند، جراید زنان رویکردهای دیگری برگزیدند.
در دوره محمدرضا شاه، حدود ۳۷ نشریه زننگار انتشار یافت. جرایدی که در مقایسه با نشریات دوره قاجار در هدف و آرمانشان در حوزه مسائل زنان، تضادهای ظاهری زیادی قابل مشاهده بود. نمونههای جراید شاخص این دوره عبارت بودهاند از: «اطلاعات بانوان»، «زن روز»، «بهداشت و زنانگی»، «ندای زنان»، «پست ایران»، «نامه بانوان ایران»، «رستاخیز ایران»، «عالم زنان» و «بیداری ما». تحلیل محتوای جراید زننگار این دوره نشاندهنده آن است که بخش عمده مطالب مندرج در جراید زننگار این دوره علاوه بر ضعف محتوایی و ساختاری، بیشتر هدفشان سرگرمی و سوق دادن زن ایرانی به مد و ظاهرآرایی بوده و بهجای ترویج مقوله «مادران مدرن» همانند دوره قاجار، بیشتر به موضوع «زنان زیبا» توجه داشتهاند.
با روی کار آمدن جمهوری اسلامی نیز توجه به جراید تخصصی زنان و هویت زنانه، شکل و ساختاری متفاوت گرفت. در دهه نخست پس از انقلاب ۵۷، جراید زننگارِ منتشر شده بیشتر به مقوله «زن مسلمان» پرداختند؛ زن مسلمانی که مهمترین نقشش در مادری و اصلیترین وظیفهاش در حفظ حریم «خانواده اسلامی» معرفی میگردید. ترویج چنین اندیشهای را در عناوین جراید این دوره نیز میتوان مشاهده کرد، واژهها و کلماتی انقلابی و اسلامی با رویکرد مبارزاتی به همراه استفاده از آیات قرآنی بهعنوان شعار روزنامه؛ جرایدی مانند «نهضت زنان مسلمان»، «زن مبارز»، «پویندگان راه زینب»، «زن مسلمان»، «کوثر»، «الطاهره» و «پیام هاجر».
البته در دو دهه بعد با انتشار جرایدی چون ماهنامه «زنان» و «زنان امروز» و همچنین نشریه «جنس دوم»، تلاشهایی مبنی بر ترویج برخی رویکردهای فمینیستی و مدرن به حقوق زنان مورد توجه برخی زنان فعال در حوزههای اجتماعی قرار گرفت، دغدغهای که از نظر ساختار حکومت، نگاهی منفی به آن نیز وجود داشت. در حال حاضر، یعنی در سال ۱۳۹۸ شمسی، تعداد نشریات زنان در ایران با عنوان مطبوعات رسمی و عمومی به کمترین حد خود از نظر کمی و کیفی رسیده است، اما این موضوع به معنی انحصار و انقیاد تلاش زنان برای حقوقشان نیست.
هرچند انتشار جراید رسمی زننگار به کمترین سطح ساختاری خود رسیده، اما از سوی دیگر، انتشار جراید دانشجویی در دانشگاههای ایران بهخصوص جراید دانشجویی زننگار در تلاش است تا این جای خالی را پر نماید. جراید دانشجویی با موضوع حقوق و مسائل زنان چون صدای برابر (دانشگاه پلیتکنیک)، ایراندخت (دانشگاه فردوسی مشهد)، نسوان (دانشگاه بوعلی همدان)، زنبق (دانشگاه تهران)، ظن (دانشگاه خوارزمی)، حوا (دانشگاه فردوسی مشهد)، ایراندخت (دانشگاه شهید چمران اهواز)، نارنجی (دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین)، فروغ (دانشگاه صنعتی شریف)، تمیم (دانشگاه شیراز)، ندای دختران ایران (دفتر تحکیم وحدت)، نگاه (دانشگاه شیراز)، زن (دانشگاه بوعلی همدان) و بسیاری جراید دیگر که انتشار آنان را نقطه آغازین تحولی اساسی در طرح مطالبات اجتماعی زنان در ایران از نگاه دختران دانشجو در دانشگاههای کشور میتوان دانست. جراید دانشجویی زننگاری که انتشار و مجوز پخششان در حصار داخلی دانشگاهها در حال حاضر میتواند نویدبخش ظهور و رشد زنان جریدهنویسی باشد که در آیندهای نزدیک میتوانند نشریات عمومی زنان در سطح ملی را مجدد پایهگذاری کنند.
--------------------------------------------------------------------------
نشریه ایراندخت، دانشگاه فردوسی مشهد