ادامه مطلب...
ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

اولین کارهایشان زمانی بین مردم رواج پیدا کرد که هنوز خبری از تلگرام و اینستاگرام نبود. تیمشان انیمیشن را می ساخت و بعد در فیسبوک منتشر می کرد. بعد هم مردم آن انیمیشن را در گوشی تلفن همراهشان ذخیره می کردند و با یکدیگر به اشتراک می گذاشتند. بعد از آن یواش یواش طرفداران زیادی پیدا کردند و از طرفی هم با روی کار آمدن شبکه های مجازی جدید مانند تلگرام و اینستاگرام به مرور به تعداد طرفدارانشان افزوده شد. البته ماهیت کار دیرین دیرین هم تغییر کرد و بیشتر به سمت نقد موضوعات روز سیاسی و اجتماعی رفت.

به گزارش ایسنا، «شهروند» در ادامه نوشت: محمد ابوالحسنی که خودش در رشته مهندسی تحصیل کرده، به دلیل دغدغه های اجتماعی و فرهنگی که در ذهنش داشت قید مدرک گرایی را زده و وارد کار انیمیشن سازی شده است. حالا او چهره شناخته‌شده‌ای در این حوزه است و همین هم باعث شده شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان برای جذب این هنرمند ایرانی پیشنهادات وسوسه‌انگیزی به او بدهند. ابوالحسنی در ادامه از سختی‌های کار، نگاه انتقادگرش به مشکلات اجتماعی، حواشی شوخی با شخصیت‌های مشهور تا ادامه راه در این مسیر می‌گوید.

یک تهیه‌کننده و ایده‌پرداز انیمیشن‌های طنز و فانتزی خودش چه روحیه‌ای دارد؟

دوستانم می‌گویند ریزبین و جدی هستم اما به نظر خودم به‌ جای ریزبین‌بودن بیشتر انتقادگر و جدی هستم.

یعنی کسی که با لحن طنزآمیز انیمیشن‌هایش بین مردم شناخته شده، شخصیتی شوخ‌طبع و بذله‌گو نیست؟!

درجه شوخ‌طبعی من به نسبت جدی‌بودنم خیلی کمتر است. من اصلا آدم بذله‌گویی که در یک جمع بگوید و بخندد، نیستم! (با خنده)

تا قبل از این تصورم این بود که کاراکتری جدی و بدون شوخ‌طبعی ذاتی نمی‌تواند وارد فضای طنز شود، ولی می‌دانم که رشته تحصیلی شما یک رشته کاملا جدی مثل عمران بوده است؛ یک مهندس عمران چطور وارد فضای کار انیمیشن شد؟

رشته تحصیلی من در دبیرستان هم ریاضی‌فیزیک بود و بعد کنکور دادم و در رشته عمران دانشگاه تهران قبول شدم. طبیعتا درسم را هم جدی دنبال کردم اما در همان دوران دانشجویی مجوز چاپ و نشر گرفتم و در حوزه انتشارات مشغول به کار شدم. درحالی‌ که آن زمان مجوز انتشارات را به افراد بالای ٢٥سال، متأهل با ٥‌سال سابقه کار می‌دادند اما وقتی مدیرکل ارشاد دید که من خیلی به کارهای فرهنگی علاقه مند هستم، مجوز انتشارات را به من داد. بنابراین علاقه زیادی به کارهای فرهنگی داشتم و در دانشگاه هم کارهای فرهنگی مختلفی انجام می‌دادم. درهمین مسیر کارم را ادامه دادم تا این‌که‌ سال ٨٣ وارد کار انیمیشن شدم.

 آقای ابوالحسنی شما از ‌سال ٨٣ وارد کار انیمیشن‌سازی شدید اما واقعیت این است که انیمیشن دیرین‌دیرین باعث شد تا شناخته‌تر شوید مخصوصا بین مردم. کارهای قبلی‌تان چه بود؟

ببینید من از همان‌ سال ٨٣ انیمیشن را با یک تیم ١٢نفره شروع کردم و تا‌ سال ٨٨ تیم به ١٧٠نفر رسید. در این ٥‌سال نزدیک به ٢‌هزار انیمیشن فرهنگی ساختیم. انیمیشن‌هایی در مورد آب، برق، گاز، موادمخدر، پلیس و بهداشت. اتفاقا یکی از انیمیشن‌هایی که آن زمان معروف هم شد، آیتم «حسن دست نزن خطرناکه» بود. البته اسم حسن هم مشکل‌ساز شد و جلوی این کار را گرفتند و این انیمیشن ادامه پیدا نکرد. این دوران از فعالیت‌ها و انیمیشن‌سازی ما، همزمان با دولت دوم محمود احمدی‌نژاد بود؛ بنابراین کارکردن در فضای آن زمان سخت شد. دولت به ارگان‌ها نامه می‌زد که با تیم ابوالحسنی کار نکنید یا حتی صداوسیما هم به شبکه‌های مختلف نامه زده بود که کار ما را پخش نکنند! همین شد که شاید در آن دوران به ما اجازه بیشتر دیده‌شدن بین مردم داده نشد، اما درنهایت ‌سال ٩٢ با تغییر دولت و ریاست‌جمهوری حسن روحانی ما توانستیم به عرصه برگردیم و شناخته‌تر شویم.

گفتید جلوی پخش انیمیشن «حسن خیلی خطرناکه» را گرفتند! چرا؟ مشکلش چه بود؟

راستش نمی‌دانم. جدا از این‌که نام فامیلی خود من ابوالحسنی است، اسم پسرم هم حسن است! اما به خاطر تشابه اسمی حسن با برخی از شخصیت‌های سیاسی برایش جوک ساختند. همین موضوع دردسرساز شد و درنهایت جلوی ادامه کار را گرفتند.

در ٤سالی که از دولت محمود احمدی‌نژاد تا دولت حسن روحانی، بین کار و تعامل‌تان با دولتی‌ها وقفه افتاد، چکار می‌کردید؟

از‌ سال ٨٨ که ما دیگر برای دولت کار نمی‌کردیم، با آقای علی درخشی از کارگردانان موفق و محمدرضا علیمردانی صداپیشه کارهای مختلفی برای مردم ساختیم و فقط در اینترنت منتشر کردیم. مثل انیمیشنی به نام حیات‌وحش و انقراض که اتفاقا در طرح موضوع هم نگاه من این بود که این انیمیشن نه می‌خواهد از تلویزیون پخش شود نه پیامی بدهد و فقط قرار است مردم در اینترنت و موبایل‌های‌شان آن را ببینند و لذت ببرند. به اقتضای آن زمان که هنوز شبکه‌های اجتماعی این‌قدر گسترده نشده بود، یادم است که خیلی هم از آن استقبال شد و مردم انیمیشن‌ها را برای هم بلوتوث می‌کردند. درنهایت هم در جشن خانه سینما و جشن پویا نمایی جایزه گرفت. این موضوع نکته مهمی را برای ما روشن کرد و آن هم این بود که ما بدون حمایت یک دولت و تلویزیون هم می‌توانیم مخاطبان و مردم را داشته باشیم.

با این‌حال با روی کارآمدن دولت یازدهم شما دوباره به عرصه تلویزیون برگشتید. آن هم با انیمیشنی که حسابی خودش را در دل مردم جا کرد. ایده «دیرین‌دیرین» از کجا آمد و چطور متولد شد؟

راستش در آن سال‌ها با وجود این‌که موفقیت هم کسب کردیم اما خیلی سخت گذشت. ٤‌سال زمان برد تا هزینه‌هایی که کرده بودیم، جبران شود. حتی من حسرت کارخانه‌های لبنیاتی را می‌خوردم! چرا؟! چون وقتی به کارشان فکر می‌کردم، با خودم می‌گفتم اینها از دامداری‌ها شیر را می‌خرند، در کارخانه خودشان پاستوریزه می‌کنند و داخل شیشه می‌ریزند و می‌فروشند و آخر هفته‌اش هم پول‌شان در جیب‌شان است. دنبال چنین کاری در انیمیشن می‌گشتم؛ یعنی کاری که زود بازده باشد، چون ذات انیمیشن دیربازده بود. بنابراین به ذهنم رسید که مثل روزنامه‌ها که کاریکاتور روز دارند، ما هم همین کار را با انیمیشن انجام دهیم. یعنی با موضوعات روز اجتماعی انیمیشن بسازیم و به‌طور گسترده در فضای مجازی منتشر کنیم. با این حال، ٢‌سال طول کشید تا این ایده در پیش‌تولید چکش‌کاری شود و درنهایت اوایل‌ سال ٩٤ انیمیشن دیرین‌دیرین متولد شد.

«دیرین‌دیرین» عنوان خوش‌آهنگی است اما در ظاهر مفهومش خیلی مشخص نیست. اصلا دیرین‌دیرین یعنی چی؟

طبیعتا همین ریتمی که می‌گویید برای ما در جان‌دادن به یک انیمیشن مهم بود، ضمن این‌که «دیرین» یک معنای تاریخی دارد و در واقع گاهی داستان‌هایش هم به دوران دیرین برمی‌گردند!

در این ٣‌سال و ٢ماهی که از عمر انیمیشن دیرین‌دیرین می‌گذرد، تعداد آیتم‌ها به چند قسمت رسید؟

نزدیک به‌ هزار و ٦٠٠ قسمت.

٣‌سال و ٢ماه،‌ هزار و ١٥٧روز است. یعنی شما در یک روزهایی بیشتر از یک قسمت انیمیشن ساخته‌اید؟

بله؛ گاهی‌ اوقات مناسبت‌ها و اتفاقات بیشتر بودند و پتانسیل بیشتر کارکردن را داشت؛ به‌طبع ما هم بیشتر ساختیم.

آقای ابوالحسنی بدون‌ شک در این چند ‌سال خیلی از مردم قسمت‌هایی از انیمیشن دیرین‌دیرین را برای یک‌بار هم که شده، دیده‌اند. در عصر تکنولوژی که بازار این نوع کارها کم نیست، چه اتفاقی برای یک انیمیشن می‌افتد که بیشتر از رقبا دیده می‌شود و مخاطب جذب می‌کند؟ منظورم این است که ابزار و فوت‌وفن کارتان چیست؟

موفقیت دیرین‌دیرین به خاطر ایده‌اش است؛ چراکه با موضوعات روز کار می‌کند. مسائلی که مردم درباره‌اش حرف می‌زنند و برای‌شان مهم است. در واقع دیرین‌دیرین به نوعی حرف دل مردم را بیان می‌کند. با این حال داشتن یک تیم قوی، خوشفکر و توانمند هم به این موفقیت کمک کرده است. این انیمیشن حاصل کار ٤گروه است. یک، تیم تولید که کارشان شامل انتخاب سوژه، ایده‌پردازی و سناریونویسی تا طراحی و دوبله می‌شود. دو، تیم انتشار که انیمیشن‌ها را به صورت گسترده در فضای مجازی منتشر می‌کنند. سه، مارکتینگ و چهارم هم تیم تحقیق و توسعه که کارها را آنالیز می‌کند تا هر روز کارمان رابالاتر نگه داریم.

پس یک تیم از مجموعه شما به ‌صورت تخصصی روی شبکه‌های مجازی و انتشار ویدیوها در آنها متمرکز است. فیلتر تلگرام روی کار شما چه تاثیری گذاشته است؟

راستش از وقتی که تلگرام فیلتر شده، اعضای کانال ما بیشتر هم شده است! یعنی کانال ما همچنان عضو می‌گیرد اما از آن‌طرف به دلیل سخت‌ترشدن دسترسی و کم‌شدن سرعت تعداد بازدید‌ها کاهش پیدا کرده است.

عموما وقتی که صحبت از انیمیشنی مثل «دیرین‌دیرین» می‌شود، نخستین چیزی که به ذهن مردم می‌رسد، یک کارتون طنز و خنده‌دار است. «دیرین‌دیرین» از ذهن شما متولد شده، بنابراین می‌خواهم بدانم نگاه خودتان به این انیمیشن چیست؟ صرفا یک کار فانتزی و مفرح است یا کاری انتقادی همراه با طنزی نیشدار؟

ببینید دیرین‌دیرین ٢ رسالت دارد. یکی بحث فرهنگ‌سازی است و دیگری انتقال انتقادات مردم از مسئولان. بنابراین گاهی‌اوقات داستان این انیمیشن برای آموزش‌دادن مسائل فرهنگی است که طبیعتا مردم را نشانه می‌گیرد؛ مثل کم‌مصرف‌کردن آب یا رانندگی و غیره؛ گاهی هم داستان‌ها مسائل تندوتیز سیاسی مطرح می‌کند که اتفاقا خیلی هم تندوتیز است اما چون با طنز درآمیخته شده، لطیف‌تر بیان می‌شود.

پس ایده شما بیشتر زبان انتقادی دارد. اما می‌خواهم بدانم بازتابش چه بوده؟ یعنی در مدتی که این رویه را در دیرین دیرین اجرا کردید نتیجه‌اش چه شده؟ آیا بیان مسأله در قالب طنز بیشتر از لحن جدی و کوبنده در مخاطب تأثیر گذاشته؟

ببینید خیلی وقت‌ها نمی‌شود یک سری مسائل را خیلی رک و بدون پرده بیان کنیم. اما من فکر می‌کنم هنر ما این است که همان مسائل و مشکلات در قالب طنز بیان شوند. با این روش هم موضوع مغفول واقع نمی‌شود و هم اثربخش خواهد بود. با این تفسیر فکر می‌کنم دست به دست شدن دیرین‌دیرین در شبکه‌های اجتماعی و بین مردم به معنی بازتاب مثبت این نوع انیمیشن‌ها است.

یک نکته‌ای که برنامه‌های طنز و انیمیشن‌ها دارند مبتلا‌کردن مخاطبان‌شان به یک‌سری لحن، لهجه و کلمات طنز جدید است. یعنی در این نوع کارها معمولا واژه‌های طنز خیلی زود از دل مطلب بیرون کشیده می‌شوند و عده‌ای برای خنداندن اطرافیان‌شان از این کلمه‌ها استفاده می‌کنند. در سناریو‌ها به این موضوع توجه می‌کنید؟ چون به‌هرحال درکنار پیام فرهنگی انیمیشن یک سری واژه‌ها و لحن‌ها هم تأثیر فرهنگی در کلام مردم می‌گذارند.

درست است خیلی‌ها را دیده‌ام که با ادبیات دیرین دیرین با هم صحبت می‌کنند؛ حتی در شرکت خودمان. اما به‌هرحال در دیرین‌دیرین ادبیات کهن لحاظ شده است وخیلی از عبارت‌هایی که در آن به کار می‌رود در ادبیات قدیم وجود داشته. با همه اینها من ایرادی در این مسأله نمی‌بینم و فکر نمی‌کنم این موضوع دستور زبان ما را خراب کند!

آدم‌های مشهور یا کارهای پر مخاطب همیشه هم تعریف و تمجید نمی‌شوند. بالاخره روحیه اعتراضی و انتقادی عده‌ای، قطعا در این سال‌ها برای شما مزاحمت یا حتی تهدید هم ایجاد کرده، درست است؟

بله؛ به ‌هرحال گاهی که ما در انیمیشن‌ها، مستقیما روی یک شخصیت یا چهره شناخته شده دست می‌گذاریم، زنگ می‌زنند و ابراز ناراحتی می‌کنند که مثلا چرا یک چنین چیزی را برای ما ساخته‌اید؟! اما عجیب‌ترین اعتراضی که به ما شد به خاطر آیتمی با عنوان «زنبیل قرمزی» بود. انیمیشنی که ما در مورد احمدی‌نژاد و یاران‌شان ساختیم و در آن کاراکترهای انیمیشن زنبیل قرمز دست گرفته بودند و در جاهای مختلف تحصن می‌کردند. بعد از انتشار این انیمیشن یک سری از کاربران شبکه‌های اجتماعی به ما حمله‌ور شدند و حتی ما را تهدید جانی هم کردند.

با وجود این مشکلات چقدر خودتان را سانسور می‌کنید؟

سوال خیلی سختی است. ببینید به‌ هرحال ما می‌خواهیم در کشور خودمان کار کنیم و باید جوری باشد که هم بتوانیم حرف‌مان را بزنیم و هم ادامه دهیم. ما هیچوقت نمی‌خواهیم کاری کنیم که جلوی دیرین‌دیرین را بگیرند. بنابراین من اسمش را سانسور نمی‌گذارم. به نظر من این هنر ما است که بتوانیم با همه شرایط و ممیزی‌هایی که در کار وجود دارد باز هم حرف‌مان را در یک انیمیشن و با لحنی طنزآمیز بیان کنیم.

یک کار مهمی که تیم دیرین‌دیرین انجام می‌دهد این است که حوادث و اتفاقات روز را رصد می‌کند و بر مبنای اخبار انیمیشن می‌سازد. اما گاهی این خبرها تلخ هستند و جای شوخی ندارند، مثل زلزله، آتش‌سوزی پلاسکو یا سانچی. مرز باریک بین طنز خنده‌دار و طنز تلخ را چطور مدیریت می‌کنید؟

ببینید به‌ هرحال حوادث تلخ جمعی، روی احساسات تک‌تک آدم‌های کشور تأثیر می‌گذارد. مثلا در انیمیشنی که برای سانچی ساختیم آقای علیمردانی با بغض روی آن صحبت می‌کرد. بنابراین درست است که ما با همان کاراکترهای انیمیشنی یک موضوع را طرح می‌کنیم. بنابراین الزام ما این نیست که همه این آیتم‌ها باید مردم را بخنداند.

از بین انیمیشن‌هایی که شبیه به سبک کاری خودتان است، کاری هست که دوست داشته باشید؟

من کارهای سروش رضایی یا همان سوریلند را دوست دارم. به این دلیل که کار خودش است یعنی همان ایده‌ای است که در ذهن خودش متولد می‌شود. الان خیلی‌ها هستند که در این حوزه کار می‌کنند ولی بیشتر کپی‌برداری از کارهای دیگران است. به نظر من تقلید جواب نمی‌دهد چرا که اصلا انیمیشن موضوع رقابتی نیست و بازارش فقط به محتوا نیاز دارد.

آقای ابوالحسنی، گفتید که در دولت دوم محمود احمدی‌نژاد فضای کار برای شما تنگ شد تا جایی که قید کار کردن با دولتی‌ها و تلویزیون را زدید. اما در چند‌سال اخیر و با تغییر دولت، دیرین‌دیرین از تلویزیون هم پخش می‌شود و ظاهرا دوباره تعاملی بین هنرمندان و دولت روحانی برقرار شده است.

بله؛ شرایط خیلی بهتر شده است. به‌ هرحال ما یک زمانی تصمیم گرفتیم که به صورت مستقیم برای یک ارگان یا نهاد دولتی انیمیشن نسازیم. اما الان در فضایی که وجود دارد انیمیشنی مثل دیرین‌دیرین می‌تواند در بحث فرهنگ‌سازی با نهادهای مختلف همکاری کند. مثل همکاری خیلی خوبی که با جمعیت هلال‌احمر داشتیم و آیتم‌هایی با مضمون زلزله و ایمنی در سفرهای نوروزی ساختیم.

به واسطه گسترده‌تر شدن شبکه‌های مجازی، کلیپ‌ها و تصاویر در دنیای بدون مرز اینترنت تبادل می‌شوند. این اتفاق قطعا برای دیرین دیرین هم افتاده است. شما به‌عنوان ایده‌پرداز اولیه و تهیه‌کننده این انیمیشن، از طرف شبکه‌های آن طرف آب هم پیشنهاد کار داشته‌اید؟

بله؛ از شبکه‌های فارسی زبان خیلی پیشنهاد کار داشته‌ایم می‌گویند بیایید برای ما دیرین‌دیرین بسازید. پیشنهادات آن چنانی و وسوسه‌انگیز با دستمزدهای بالا و حتی دادن اقامت! اما من هیچوقت چنین پیشنهادهایی را قبول نمی‌کنم.

پیشنهاد دستمزد بالاتر و اقامت در یک کشور خارجی چیزی نیست که هر کسی خیلی راحت به آن نه بگوید. چرا قبول نکردید؟

بازار کار ما بازار کار داخلی است. یعنی ما برای همین مردم کار می‌کنیم و خودمان هم باید کنارشان باشیم. رسالت کار ما این نیست که برویم در یک‌جای گرم بنشینیم و از دور بگوییم لنگش کن! خود ما باید در شرایط و مشکلات باشیم و لمسش کنیم تا بتوانیم کار اثرگذار بسازیم. کسی که تا‌به‌حال گرانی را لمس نکرده چطور می‌تواند از گرانی انتقاد کند؟! یا کسی که تابه‌حال پشت ترافیک نمانده و ریه‌هایش طعم هوای آلوده را نچشیده چطور می‌تواند دغدغه این مردم را درک کند؟!

گفتید شخصیت شما خیلی جدی است و برعکس کارتان که با طنز همراه است، خود شما فرد شوخ طبعی نیستید. بین کاراکترهای دیرین‌دیرین شخصیتی وجود دارد که به شما شبیه باشد؟

فکر کنم پیرهن قهوه‌ای از همه شخصیت‌های دیرین‌دیرین به من شبیه‌تر است.

آقای ابوالحسنی با توجه به همه تجربیات و فرازونشیب‌هایی که در کارتان تجربه کرده‌اید، فکر می‌کنید عمر دیرین‌دیرین چقدر است؟

ببینید هر کاری یک عمری دارد اما ما برای دیرین‌دیرین عمر طولانی تصور کرده‌ایم یعنی حتی بیشتر از عمر کلاغ! به نظر من تا زمانی که در دنیای آدم‌ها، مشکلات و معضلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وجود دارد همیشه مسائل و مصایب قابل‌بحثی هم وجود خواهد داشت که می‌توان در در موردش حرف زد و انتقاد کرد.

ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - بعد از موافقت استاندار هرمزگان و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای استفاده از لباس سنتی توسط زنان کارمند در اداره‌های این استان، سرپرست میراث فرهنگی شهرستان میناب به همراه جمعی از همکارانش، همزمان با هفته میراث فرهنگی با لباس بندری به محل کارشان رفتند؛ اقدامی که با تردید انجام شد.

 فاطمه باستانی، سرپرست میراث فرهنگی میناب، درباره تجربه خود در گفت‌وگو با ایسنا گفت: زمانی که وارد دانشگاه شدم و کتابِ خود را با عنوان «بادله پوشان» نوشتم، دغدغه‌های بسیاری برای پوشش سنتی زنان و مردان هرمزگان داشتم. چراکه حجم زیادی از پوشاک سنتی این استان، به دلایل مختلف، از بین رفته است.

او با اشاره به اینکه هنوز هم حد و مرزهایی برای رنگ و مدل لباس اداری برای زنان وجود دارد، افزود: برای عزیزانی که بیشترِ زمانِ خود را در محیط اداری می‌گذرانند، وجود این حد و مرزها سبب می‌شود که نتوانیم  در حالت عادی از پوشاک سنتی خود استفاده کنیم. بسیاری فکر می‌کنند پوشاک سنتی فقط برای مهمانی‌هاست! به یقین اینگونه نیست! مگر چقدر به مهمانی یا عروسی می‌رویم که از این پوشاک فقط در آن مراسم استفاده کنیم؟!

سرپرست میراث فرهنگی شهرستان میناب اضافه کرد: زمانی که نگهبان اداره، من را با لباس سنتی دید، با تفکر اینکه من یک شهروند عادی بوده و سِمَتی ندارم، خطاب به من گفت: "خانم! شما که کارمند این اداره نیستید؟ کجا می‌روید؟!" این طور به نظر می‌رسد کسانی که لباس سنتی می‌پوشند، جزو مردم عادی محسوب می‌شوند!

باستانی با بیان اینکه استفاده از پوشش محلی در محل کار یک تابو محسوب شده و شکستن این تابو از سوی همکارانش برای بسیاری غیر منتظره بوده است، گفت: متاسفانه مصوبه‌های ما همیشه در حد کاغذ هستند! آنقدر برای زنان کارمند و فرهنگیان حد و مرز و خطوط قرمز تعیین شده که در زمان تصمیم گیری برای استفاده از پوشش محلی و با موافقت استاندار، از حراست اداره و بخش‌های دیگر پرس و جو کردیم.

او افزود: این کار به پیشنهاد یکی از همکاران اداره کل میراث فرهنگی بندرعباس انجام شد، تا حداقل برای دو ساعت از پوشاک سنتی در محل کار بهره مند باشیم. ما برای آنکه خودمان را مطرح کنیم این کار را انجام ندادیم، بلکه به عبارتی تصمیم گرفتم شروع کننده این حرکت زیبا و ماندگار باشیم. معمولا سازمان میراث فرهنگی ایده پردازی های زیادی دارد، اما زمانی که به مرحله عمل می‌رسد، تردید هم به همراه آن می‌آید.

ادامه مطلب...

سرپرست میراث فرهنگی شهرستان میناب  اضافه کرد: با همان لباس سنتی برای جلسه‌ای که داشتم به فرمانداری میناب رفتم، و وقتی نگهبان فرمانداری من را با آن لباس دید، پرسید: "خانم کجا می‌روید؟!" حتی همکارانم که در اولین برخورد من را با لباس سنتی در فرمانداری دیدند، نشناختند و فکر کردند من یک شهروند عادی هستم که به اشتباه وارد ساختمان فرمانداری شدم!

او درباره اینکه تصمیم دارد همچنان با لباس بندری در محل کار خود حاضر شود، اظهار ‌کرد: فکر می‌کنم برای ادامه انجام این کار هنوز تردید دارم و همچنان باید منتظر بازخوردهای مثبت و منفی باشم. اما دوست دارم در جلسه‌های رسمی این کار را انجام دهم. به همین دلیل تصمیم داریم با همکاری اداره ارشاد، حد و مرزی برای لباس سنتی که می‌توان در اماکن اداری پوشید، تعیین کنیم تا در عین سنتی بودن، یک لباس موقر و بدون زرق و برق در اداره‌ها بپوشیم. زیرا بسیاری از مردم عادی برای بازار لباس ساده‌تر و برای مراسم عروسی لباس پر زرق و برق‌تری می‌پوشند. به همین دلیل امیدواریم تا ۱۰ روز آینده طرحی را به بنیاد مد و لباس ارائه دهیم تا هر کسی که می‌خواهد در این طرح مشارکت کند لباسی بپوشد که با عرف همخوانی داشته باشد.

باستانی همچین درباره واکنش‌ها به پوشیدن لباس سنتی در محل کار گفت: پوشیدن لباس بومی اولین خوشحالی و شادی همکاران بود، همگی حس خوبی داشتیم، خوشحال بودیم و می‌خندیدم. اما ارباب‌رجوع‌ها متعجب نگاه می‌کردند و برخی از آن‌ها ابراز خوشحالی هم می‌کردند. برخی از همکاران مرد ابراز خوشحالی می‌کردند و احسنت می‌گفتند و برخی دیگر هم به شوخی‌ و کنایه به ما یادآوری می‌کردند که محیط اداری، پارک یا بازار نیست.

به گزارش ایسنا، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان همزمان با روز ملی خلیج فارس در هشتمین جشنواره بین‌المللی فرهنگی – هنری خلیج ‌فارس از موافقت وزیر و استاندار هرمزگان برای استفاده از لباس سنتی بندری توسط زنان کارمند و فرهنگیان در ادارات و مدارس سراسر استان خبر داد.

ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

«شهرداری همیشه خیلی مظلومانه مورد هجمه رسانه‌ها و مردم قرار گرفته است. این هجمه‌ها هم معمولاً در زمینه تخلفات مالی است. حتی یک‌سری طرح بررسی شهرداری تهران تا دمِ در مجلس رفت. اما مجلسی‌های عزیز یک‌هو دیدند کارهای واجب‌تری مثل خوردن گلابی و آتش زدنِ برجام و پیگیری برای دیدنِ عکس دختر خوشگلا دارند. بعد هم تصمیم گرفتند وقت‌شان را با کارهای کم اهمیتی مثل «تحقیق و تفحص از شهرداری» هدر ندهند.»

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران در ستون طنز خود نوشت: «پس از کش و قوس‌های فراوان بالاخره محمدعلی افشانی با شعار «شهر زیست‌پذیر، شهروند مشارکت‌پذیر» شهردار تهران شد. ما تا الان چیزی نگفتیم که یک وقت شائبه دخالت یک روزنامه دولتی در انتخاب شهردار شکل نگیرد اما از نظر ما شعار کاری ایشان ایراد دارد و به‌ عنوان یک شهروند نمونه چند شعار به ایشان پیشنهاد می‌دهیم.

الف) دکتر نجفی با آن کسوتی که داشت، یک دفعه مریض شد و مجبور شد استعفا بدهد. ما خیلی شناختی از آقای افشانی نداریم که چقدر اهل مریضی و دکتر رفتن و مریض بازی و... هستند ولی برای پیشگیری از هرگونه بیماری خواسته و ناخواسته، پیشنهاد اول ما شعار «شهر زیست‌پذیر، شهردار زیست‌پذیر» است.

ب) یکی از جاذبه‌های گردشگری تهران این است که شهروندان تهرانی در شش ماهه اول سال ریزگرد و در شش ماهه دوم سال ذرات معلق را تنفس می‌کنند. این وسط‌ها هم یک اکسیژنی هم وارد ریه‌های مردم می‌شود که خیلی اهمیت ندارد. جلوی این پدیده‌ها را که نمی‌شود گرفت و باید روی مردم کار کرد. با این تفاسیر پیشنهاد می‌کنیم شهرداری تهران با شعار «شهر زیست‌پذیر، شهروند دوزیست‌پذیر» در مورد جهش ژنتیکی شهروندان تهرانی اقدام کند.

ج) در دوره قبل‌تر شهرداری (اشاره به دوره قالیباف خاصی نباشد)، تهران یک چیزی داشت به اسم کمربند سبز. ولی چون شهرداری وقت خیلی از کمربند و این قرتی‌بازی خوشش نمی‌آمد، با مشارکت بخش خصوصی و غیر خصوصی هر جایی که امکان داشت را کوبید و برج ساخت. حالا توصیه ما این است که در این دوره با شعار «شهر زیست‌پذیر، شهرداری مشارکت‌ناپذیر» کمی بی‌خیال توسعه شهری شویم.

د) شهرداری همیشه خیلی مظلومانه مورد هجمه رسانه‌ها و مردم قرار گرفته است. این هجمه‌ها هم معمولاً در زمینه تخلفات مالی است. حتی یک‌سری طرح بررسی شهرداری تهران تا دمِ در مجلس رفت. اما مجلسی‌های عزیز یک‌هو دیدند کارهای واجب‌تری مثل خوردن گلابی و آتش زدنِ برجام و پیگیری برای دیدنِ عکس دختر خوشگلا دارند. بعد هم تصمیم گرفتند وقت‌شان را با کارهای کم اهمیتی مثل «تحقیق و تفحص از شهرداری» هدر ندهند. حالا ما پیشنهاد می‌دهیم آقای افشانی با شعار «شهر زیست‌پذیر، شهرداری تفحص‌پذیر» جواب دندان شکنی به تمام هجمه‌ها بدهند.

در پایان باید بگوییم که همه این‌ها حرف بود. اگر فقط قسمت اول شعار محقق شود و تهران همان شهر «زیست‌پذیر» شود کافی است. یعنی فقط خیال‌مان راحت شود از زلزله و سیل و نشست زمین و آلودگی هوا و ریزگرد و پارازیت نمی‌میریم، بقیه خواسته‌های‌مان پیشکش.»

پیشخوان

آخرین اخبار