همزیستی نیوز - - استعفای عالی ترین مقامات اجرایی به دلایل مختلف امروزه چنان رایج شده که منحصر به کشورهای توسعه یافته نیست چرا که استعفا نشان وجدان های بیدار است که اگر بخوابد کار انسان ها و جوامع بشری بسی دشوارتر از آنچه که امروز هست، خواهد بود؛ لزوماً استعفا فقط نباید در پی حوادث دلخراش باشد و در بسیاری موارد مقامات کشورها در پی ناکامی در کنترل و شکوفایی اقتصاد استعفا می دهند. اگرچه حوادث مختلف و مشکلات اقتصادی در کشور به وضوح دیده می شود، اما تنها مورد استعفا در ایران در پی حوادث دلخراش استعفای مدیرعامل راه آهن است که در آذرماه سال ۱۳۹۵ رخ داد که نشان از ضعیف بودن فرهنگ استعفا در جامعه ایران است.
نمایندگان مجلس پاسخ می دهند که چرا فرهنگ استعفا در ایران ضعیف است؟
اینکه فردی اشتباه میکند و بدون عذرخواهی در سمت خود میماند تاثیر منفی زیادی در افکار مردم دارد
محمد حسینی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفت و گو با شفقنا میگوید: فرهنگ استعفا در کشور ما آنقدر ضعیف است که من میخواهم بگویم اصلا نمونهای در این مورد نداشتیم. یعنی تا حالا یک نفر را هم ندیدم که این کار را انجام دهد. مشکل ما از این ناشی میشود که به شیوههای برخورد با قانون علی رغم اینکه تعهداتی دادیم خیلی کمتر پایبند بودیم. یا اینکه اقدامی را که منجر به مسالهای میشود را نسبت به کل وظیفه خود کوچکتر میبینیم به طور مثال اگر از ۲۰ نمره ۱۹ بگیریم میگوییم نمره قبولی است و هیچ زمانی خودمان را نسبت به یک موضع زیر ۱۰ نمیبینیم. در نتیجه نه تنها استعفا نمیدهیم بلکه به اشتباهاتمان مانند اینکه در دیکته فقط یک غلط داشتیم نگاه میکنیم.
نماینده مردم تفرش، آشتیان و فراهان یکی از عواملی که باعث عدم توجه به استعفا شده است را اینگونه تفسیر میکند که چون این مساله رایج نبوده دیگران احساس میکنند اگر کسی این کار را انجام دهد از باب ضعف است نه اینکه به رأی جامعه احترام گذاشته باشد. لذا در این زمینه باید بیشتر کار کنیم و همه مسوولین بدانند که یک غلط هم برابر با گرفتن نمره مردودی است. در دیگر کشورها این فرهنگ وجود دارد یعنی برای آنها مرگ یک نفر یا تضییع بیت المال آنقدر مهم است که حاضر میشوند از قدرت کناره گیری کنند.
حسینی بیان کرد: اینکه فردی اشتباه میکند و بدون عذرخواهی در سمت خود میماند تاثیر منفی زیادی در افکار مردم دارد. بحثی که اخیرا مطرح شد در خصوص بازنشسته شدن و گرفتن پاداش و ادامه همکاری بعد از بازنشستگی مقامات کشوری آثار بدی را در جامعه ما قرار داده است مبنی بر اینکه قوانین مجلس به گونهای پیش رفته که این آقا ۱ میلیارد پول بگیرد و فردا سرکار باشد و از سوی دیگر هیچ پاسخی به تحصیلکردهها قشر بیکار و افراد بی بضاعت نداریم.
او خاطرنشان کرد: افرادی که پرونده درخشانی هم از دوره خدمت خود ندارند ولی متاسفانه این رقمها را میگیرند و سر کار هم هستند و خیلی راحت با موضوع برخورد میکنند در حالی که مردم ما نگران هستند. فعلا تنها اقدامی که میتوان انجام داد این است که طرحی که بازنشستگان میخواهند به کار بگیرند سریع تر به دستور کار مجلس برسد و حداقل با گذاشتن یک تبصره از چنین اقداماتی جلوگیری کنیم. افرادی که متاسفانه اینگونه کار میکنند ظاهرا با نظام هستند اما عملا به کار نظام اعتقاد ندارند.
عدهای شیفته پست و مقام هستند
شهاب نادری عضو کمیسیون اقتصادی مجلس که خود از داغ دیدههای زلزله کرمانشاه است ضعیف بودن فرهنگ استعفا را ناشی از علاقه عدهای به پست و مقام میداند و میگوید: مسوولین در بسیاری از کشورهای خارجی وقتی مشکلی مثل سانحه هوایی یا برخورد قطار پیش میآید عذرخواهی میکنند و کنار میکشند ولی در اینجا اینگونه نیست. رسانهها باید فرهنگ سازی کنند و نهادینه کردن این فرهنگ دست ما نیست. بعضی اوقات خودشان میدانند که باید استعفا دهند اما در کشور ما عدهای شیفته پست و مقام هستند و به هر قیمتی که شده آن را به دست میآورند و نمیخواهند آن را از دست دهند.
نماینده مردم پاوه ثلاث باباجانی و روانسر بخشی از انتقاد خود را متوجه وزیر کار و رفاه اجتماعی کرد و گفت: به عنوان مثال وزیر کار آمد و با یک رأی وزیر ماند که به نظر من وزیر باطلهای است و باید استعفا میداد و موقعی که استعفا نمیدهند یعنی فرهنگ سازی درستی صورت نگرفته است و این نیاز به کمک رسانهها دارد که کاری انجام دهند تا این فرهنگ در بین مسوولان نهادینه شود.
نادری اظهار کرد: موقعی که یک مدیر اجرایی حاضر نیست از مردم بابت آن مشکلی که تحت سیطره و مدیریت او پیش آمده عذرخواهی کند و حتی برای نمایندهها و دیگران کُری میخواند یعنی نیازمند فرهنگ سازی در این زمینه هستیم. متاسفانه مدیران ما هنوز به این جایگاه نرسیدند و اصلا منافع شخصی را به منافع عمومی ترجیح می دهند.
استعفا یکی از نشانههای مسوولیت پذیری است
حجت الاسلام احمد مازنی سیاستمدار اصلاح طلب و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در توضیح این مساله به سراغ اندیشههای شهید بهشتی رفت و گفت: شهید بهشتی تعبیری دارد که میفرماید “ما شیفتگان خدمت هستیم نه تشنگان قدرت” اما به نظر میرسد که فرمایشات شهید بهشتی را بد فهمیدیم یعنی فکر کردیم شیفته خدمت بودن یعنی مادام العمر در پست و مقام و منصب بودن است در حالی که اقتضای زمانه و مدیریت کشور این است که افراد جای خودشان را به افراد جدید خصوصا نسل جوان دهند. جوانان نسل اول انقلاب که مدعی اداره کشور بودند الان به میانسالی رسیدند و چهل سالگی را رد کردند و به عنوان پیگیر مطالبات جوانان در صحنه هستند اما رزومه آنها هنوز خالی است و صرف جابجایی از این ستاد به آن ستاد نقشی نداشتند.
نماینده تهران ری و شمیرانات با بیان اینکه اقتصاد و معیشت افراد به پست آنها گره خورده است اظهار کرد: تا وقتی در مسوولیتی هستند حقوق و امکانات خوبی در اختیارشان است اما وقتی از آن مسوولیت خارج می شوند همه آن امکانات از این افراد سلب میشود؛ در حالی که اطلاعات مختصری که از کشورها خصوصا کشورهای توسعه یافته دارم این است که مقامات مسوول، معیشت خود را به پستشان گره نزدهاند. مثلا آقای جیمی کارتر مزرعه بادام زمینی داشت و بعد شد رییس جمهور آمریکا. حضرت امام(ره)میفرمود شما دیگر رییس جمهور نمیشوی و باید به کار مزرعه برسی. این حاکی از این است که برعکس ما معیشتش را به شغلش گره نزده است.
مازنی علاوه بر اقتصاد، منزلت اجتماعی را هم در بروز این امر موثر دانست و ادامه داد: مساله بعد این است که منزلت اجتماعی اشخاص هم به پستشان گره خورده است. یک وقت این افراد هستند که به صندلی منزلت میدهند اما گاهی خود افراد از صندلی منزلت میگیرند. یعنی نماینده تا نماینده است اعتبار دارد و وقتی نماینده نیست او را تحویل نمیگیرند و یا وزیر تا وزیر است او را تحویل میگیرند که این مسایل باعث میشود در صورت بروز مشکلات استفعا ندهند و در نتیجه مسوولیت و پاسخگویی را در سطوح مختلف شاهد نیستیم.
عضو فراکسیون امید مجلس استعفا را یکی از نشانههای مسوولیت پذیری دانست و اظهار کرد: یکی از نشانههای پاسخگویی این است که اگر در حیطه مدیریت هر شخصی، مسالهای پیش آمد که تبدیل به یک مشکل اجتماعی شد و احساسات جامعه را جریحه دار کرد شخص باید احساس مسوولیت کند و یکی از روشهای احساس مسوولیت این است که از پست خود استعفا دهد و چون احساس مسوولیت و پاسخگویی هم در جامعه ما ضعیف است بنابراین فرهنگ استعفا هم ضعیف است.
مازنی حب جاه و قدرت را هم از دیگر دلایل این امر دانست و ادامه داد: حب جاه فی نفسه منفی نیست یعنی افراد برای اینکه در مسایل جامعه تاثیرگذار باشند تلاش میکنند که به قدرت برسند، حزب تشکیل میدهند و در انتخابات ثبت نام میکنند ولی اگر به حد افراط برسد منجر به ضد خودش میشود و در حالی که در اوج قدرت هستند و احساس میکنند که خیلی اقتدار دارند ولی از سوی دیگر مجبوبیتشان به شدت کاهش پیدا میکند.
او تصریح کرد: همه دوست دارند محبوب باشند کسی که به قدرت چسبیده است بالاخره به موقعیتی میرسد که مردم نه تنها او را دوست ندارند بلکه احساس نفرت پیدا میکنند و وقتی به نفرت برسد آنوقت هیچ عاملی نمیتواند رابطه بین مقام مسوول و مردم را تامین کند. وقتی محمد رضا پهلوی از صاحبنظران با سابقه کمک خواست که چه باید کرد به او گفتند الان مساله اعتراض نیست بلکه مساله نفرت است و فقط برو! یعنی این آخر عاقبت حب جاه و گوش نکردن به تذکرات و به موقع کنار نرفتن بود.
استعفا دادن جرأت میخواهد
محمد عزیزی نماینده مردم ابهر و خرمدره در مجلس شورای اسلامی اما انتقاد تندی به این روند داشت و گفت: استعفا دادن جرأت میخواهد و کسی که می خواهد از منافع خود بگذرد و از جایگاهی که دارد بگذرد جرأت و توان خاصی میخواهد.
عضو کمیسیون صنعت و معدن مجلس، تیم اقتصادی دولت را از این انتقاد بی نصیب نگذاشت و تصریح کرد: به نظر من در این شرایط نه تنها رییس کل بانک مرکزی بلکه تیم اقتصادی دولت باید استعفا میداد. اینکه گفته میشود قبول سمت به خاطر خدمت به مردم و منفعت مردم است و آمدهایم تا به مردم خدمت کنیم همه یک شعار است.
مصلحت مردم در اولویت نیست
حجت الاسلام حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس اظهار کرد: اسلام میفرماید که «سَیِّدُ القَومِ خادِمُهُم» یعنی در یک کشور مردم رییس اصلی هستند. مثلا کسانی که به وزارتخانهای مراجعه میکنند رییس هستند چون اگر مردم نباشند آن وزارتخانه معنا ندارد. مسوولین ما متاسفانه خودشان را رییس و مردم را خادم میدانند. از این سخن شرع اسلام و جامعه شناسی اسلام که میگوید «سَیِّدُ القَومِ خادِمُهُم» برعکس استفاده می کنند و بر همین اساس خودشان را مدعی میدانند.
نماینده مردم رباط کریم و بهارستان در مجلس حزبی گری و عدم وابستگی به مردم را از عوامل اساسی دانست و گفت: معمولا کارها بر اساس حزبی گری رخ میدهد یعنی به این معنا که مجموعه یک فکر روی کار میآیند و آن شخص خودش را وابسته به ملت نمیداند بلکه وابسته به حزب میداند و اگر حزب تصمیم بگیرد که بماند او هم می ماند اما اگر افراد خودشان بر اساس توان خودشان رشد کنند و خودشان تلاش کنند تا به جایی برسند اگر خطایی شد از مردم شرمنده میشوند و استعفا میدهند متاسفانه چنین چیزی که تا کنون در انقلاب اسلامی رخ نداده است و این یک نوع استبداد و استکبار و تحمیق و تخدیر ملت است.
او خاطرنشان کرد: یک نماینده وقتی نتوانست کار انجام دهد باید استعفا دهد و بگوید که نتوانستم. در سونامی ژاپن وقتی مسوولین کمی دیرتر رسیدند همه جلوی سولهای که مردم سونامی زده چادر زده بودند به حالت سجده افتادند و عذرخواهی کردند و ما هم باید این کار را انجام دهیم. متاسفانه مصلحت مردم در اولویت نیست. راه نهادینه کردن فرهنگ استعفا این است که انقدر بگوییم و خبرنگارها فشار بیاورند تا نهادینه شود.
همزیستی نیوز - یک پژوهشگر موسیقی اقوام گفت: شب گذشته مردم از هر طبقه و جایگاه اجتماعی که بودند، در کنار هم با ترانههای نوستالژیک به تخلیه انرژی خود مشغول بودند؛ بدون آنکه سرودهای تولید شده برای آنان از سوی مسؤولان فرهنگی و هنری جایی در میانشان داشته باشد.
علی مغازهای در گفتوگو با ایسنا، درباره جای خالی موسیقی جدید و غیرتکراری در جشن مردمی پیروزی تیم ملی فوتبال کشورمان در مقابل مراکش، بیان کرد: شاید مدیران و تصمیمگیران هرگز نمیتوانستند آنچه را که در بطن جامعه و در کف خیابانها به جریان درخواهد آمد، پیشبینی کنند و تا پیش از نتیجه اولین بازی تیم ملی ایران، در رویاهای تولید یک اثر به زعمشان فاخر، بر روی ابرهای افتخار خرامان و پرغرور قدم میزدند.
او با بیان اینکه شب گذشته، پس از اولین بازی امیدآفرین تیم ملی فوتبال کشورمان جشنی در میان سیل بیپایان جمعیت در ایران به پا شد که برای صدمین بار پیام روشن خود را به مدیران و تصمیمسازان فرهنگی فریاد زد، افزود: پیام ساده و رسا بود. کلماتش با کمی پس یا پیش این بود «خودمان بهتر میدانیم چه چیزی بخوانیم و چه چیزی گوش کنیم».
دبیر هنری موسیقی فستیوال آینه دار اضافه کرد: به عقیده من کسانی عامدانه نمیخواهند پیام شادی و شیوه شادی مردم را بفهمند در غیر این صورت تردید ندارم اقوام و آشنایان همان افراد در بین جمعیتی بودند که تمام شهر را محل جشن و پایکوبی و ابراز شادمانی و غرور ملی خود کردند.
مغازهای ادامه داد: افرادی که سالها برای تغییر ذائقه مردم کوشش و با طرحهایی با هزینههای هنگفت تلاش کردند فرهنگ مردم را به سمت خاصی هدایت کنند، باید این بار متوجه شوند که فرهنگ امری پویاست و با بخشنامه و دستور از بالا و اجرای حسب دستور نمیتوان چیزی را به عنوان خوراک فرهنگی به جامعه تحمیل کرد.
او با بیان اینکه برای جستجوی علل و چیستی و چرایی جای خالی موسیقیهای تولید شده از سوی مسوولان فرهنگی در بین مردم نیازی به تحلیل پیچیده نیست، افزود: همین که امری از بالا به پایین برای عموم مردم انشاء شده باشد کافی است تا مردمی نبودن آن موضوع، تضمینی بر شکست و رویگردانی عمومی آن باشد.
این پژوهشگر موسیقی اقوام بیان کرد: چند سال پیش ترانه «واکا واکا» که یک ترانه مردمی بدون ادعای هنری و تکنیکی بود تمام دنیا را درنوردید و در خاطره بشریت جایی برای خود باز کرد. در همان زمان دو هنرمند بسیار خوب از جنوب کشورمان یک ترانه ساخته و اجرا کردند که هر شنوندهای را جادو میکرد. امسال هم همان هنرمندان دست به کار شدند و با اِلمانهای فرهنگی و هنری مردم بوشهر و جنوب ایران، ترانه «اومدیم روسیه» را ساختند و اجرا کردند. چطور است که چند هنرمند مردمی بدون هیچ پشتوانه مالی و صرفاً با اتکا به عشق خود و انرژی مردمی میتوانند ترانه مردمی برای تیم ملی کشورشان بسازند ولی سرودی که با بودجه چند صد میلیونی و خوانندگی یکی از مشهورترین خوانندگان کشور تولید میشود، حتی برای یک بار شنیدن خستهکننده میشود؟
او گفت: موضوع این است که مدیران باید یک روز به مردم اعتماد کنند. خیلی ساده میشد، نه از فردای جام پیشین که از دو سال قبل فراخوانی بدهند و از تمام مردم بخواهند هر یک با ذوق و سلیقه خود سرودی بسازند، آثار در اختیار یک تیم کارشناسی قرار بگیرد و پس از ارزیابی و انتخاب بهترینها، در یک برنامهی پر مخاطب تلویزیونی با رأی مردم، در نهایت یکی به عنوان سرود تیم ملی انتخاب و معرفی شود.
مغازهای با بیان اینکه این طرح ساده میتوانست یک عزم ملی و یک حرکت ملی را برای کشور رقم بزند، اظهار کرد: تنها یک چیز در این باره گفت میتوان گفت و آن اینکه تا به خود مردم رجوع نشود، هیچ اثری مردمی نخواهد شد و هر اثری هم که تولید شود، با تمام هزینههای هنگفت آن، ماندگار نخواهد شد.