همزیستی نیوز - دولت جمهوری آذربایجان اعلام کرد که کمکهای بشردوستانهای برای مقابله با کرونا به ارزش ۵ میلیون دلار به ایران اختصاص داده است.
به گزارش ایسنا، خبرگزاری ترند اعلام کرد که کابینه دولت آذربایجان تصمیم گرفته است کمکهای بشردوستانهای به ارزش ۵ میلیون دلار را برای مبارزه با شیوع کرونا ویروس به ایران اختصاص دهد.
بنابر اعلام کابینه، دولت آذربایجان دستور تخصیص این مبالغ را از بودجه ذخیره ملی برای سال ۲۰۲۰ صادر کرده است.
در بیانیه دولت آذربایجان آمده است: روابط همسایگی دوستانه و خوبی میان آذربایجان و ایران وجود دارد. وزرای مربوطه و نهادهای دولتی هر دو کشور در راستای جلوگیری از شیوع کووید-۱۹[کرونا ویروس جدید] همکاری نزدیکی دارند.
همزیستی نیوز - سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان روز دوشنبه با صدور بیانیهای ضمن اعلام همبستگی با قربانیان ویروس کرونا در ایران، از ارسال کمکهای پزشکی و مالی به کشورمان برای مقابله با شیوع سریع این ویروس خبر دادند.
به گزارش ایرنا بر اساس این بیانیه که یک نسخه آن در تارنمای وزارت امور خارجه انگلیس منتشر شده، محموله کیتهای آزمایشگاهی، دستکش و لباسهای مخصوص حفاظتی امروز (دوشنبه) سریعا با هواپیما به تهران منتقل خواهد شد.
سه کشور اروپایی همچنین متعهد شدهاند که حدود ۵ میلیون یورو از طریق سازمان بهداشت جهانی و سایر آژانسهای بینالمللی برای ایران ارسال کنند.
حمید بعیدی نژاد سفیر کشورمان در لندن نیز پیشتر با انتشار پیامی در توییتر این خبر را اعلام کرد و افزود که در کنار تلاش مهندسان و فن آوران ایرانی برای تامین نیازهای داخلی، هماهنگی با مقامات انگلیسی برای خرید برخی از اقلام مهم فوری پزشکی مقابله با کورونا از بازار این کشور نیز در جریان است.
بر اساس آخرین آمار مقام های بهداشت و درمان ایران، شمار مبتلایان در کشور به بیش از یک هزار نفر و آمار جان باختگان به ۶۶ تن رسیده است.
پیشتر سید عباس موسوی سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان ضمن رد ادعای پیشنهاد آمریکا برای کمک به ایران برای مقابله با ویروس کرونا گفته بود که برخی کشورها برای همکاری در جهت مقابله با ویروس کرونا اعلام آمادگی کرده «و ما نیز به کشورهای دیگر کمک خواهیم کرد چرا که مساله جهانی است که باید حل و فصل شود.»
همزیستی نیوز - دو نوع «مهارت» در کنار سه «رمز» چینی باعث شد ماموریت غیرممکن «ساخت بیمارستان ۱۰۰۰ تختخوابی ظرف ۹ روز» در چین امکانپذیر شود و سر زمان برنامهریزیشده، عملیات «پذیرش، قرنطینه و درمان» افراد مبتلا به کرونا در شهر کانون انتشار ویروس به اجرا دربیاید.
به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد در ادامه نوشت: ساخت بیمارستان «هوشنشان» دومین تجربه موفق چین در حوزه «واکنش سریع در بحران» محسوب میشود که بعد از ماجرای ویروس سارس در سال ۲۰۰۳ در کارنامه این کشور به ثبت رسیده است. «اسکان موقت» مهمترین ماموریت عوامل مدیریت بحران یک کشور در زمان بروز حوادث است که هر چقدر با کیفیت و سرعت بالا انجام شود، عوارض ثانویه آن حادثه کاهش پیدا میکند. این ماموریت در چین برای اسکان بیمارستانی افراد مبتلا به ویروس کرونا به انجام رسید و دو مهارت «سریعسازی ساختمان با استفاده از فناوری تولید واحدهای پیشساخته در کارخانه» و همچنین «واکنش سریع به نیاز آسیبدیدگان برای اسکان موقت» باعث موفقیت عوامل پروژه شد. مجموعه دولت چین و تیمهای فنی-اجرایی پروژه بیمارستان ۱۰۰۰ تختخوابی، از سه رمز حرفهای برای تضمین ساخت ۹ روزه این مجموعه استفاده کردند که شامل «بانک اطلاعاتی قوی از نیروهای مهندسی و ماشینآلات ساختمانی»، «عبور از بوروکراسیهای دولتی هنگام مدیریت بحران» و همچنین «تخصیص بدون مانع منابع مالی» بوده است.
چین برای دومین بار ظرف ۱۸ سال گذشته توانست رکورد جهانی «اسکان سریع حین بحران با ساختمانسازی برقآسا» را به نام خود ثبت کند. حدود دو هفته پیش تنها ساعاتی پس از فاش شدن ابعاد گسترش ویروس کرونا در شهر «ووهان» چین، دولت این کشور تصمیم میگیرد یک بیمارستان هزار تختخوابی را ظرف ۹ روز برای «پذیرش، قرنطینه و درمان افراد مبتلا به بیماری واگیردار» در کانون انتشار کرونا بسازد.برنامه چین درست سر زمان تعیینشده محقق شد و یکشنبه گذشته با استقرار ۱۴۰۰نفر تیم درمانی در بیمارستان تازهتاسیس «هوشنشان»، عملیات پذیرش مبتلایان به ویروس کرونا در این مجتمع آغاز شد. بررسیهای مهندسان ساختمانی در چین از جمله مدیر پروژه ساخت بیمارستان «هوشنشان»، قبل از شروع به ساخت این بیمارستان نشان میداد، برای احداث چنین مجموعهای با مساحت زیربنای ۲۵ هزار مترمربع در زمینی به ابعاد نزدیک ۱۰ هکتار، دو سال زمان طبیعی لازم است. محاسبات فنی همچنین مشخص کرد حتی در بهترین حالت، ساخت یک بیمارستان موقت در ابعادی نه چندان بزرگ حداقل یک ماه زمان میبرد.اکنون با همه فروض و برآوردهای خلاف جهت طرح «ساخت ۹ روزه یک بیمارستان»، این ماموریت غیرممکن به سرانجام رسیده است.دولت چین، پیشتر و در سال ۲۰۰۳ نیز توانست برای «مدیریت بحران ناشی از انتشار ویروس سارس»، یک بیمارستان مجهز را ظرف ۷ روز در پکن احداث کند. «هوشنشان» دومین تجربه چینی در «اسکان موقت حین بحران ملی از جنس ویروس» است.
طی دو هفته گذشته که اخبار مربوط به ساخت یک بیمارستان ظرف ۹ روز در چین، در شبکههای خبری بینالمللی منتشر شد عمده نگاهها به سمت «مهارت چینیها در سریعسازی ساختمان» چرخید. اما سابقه این کشور در مهارت «سریعسازی» از مرحله «رکورد» یا «رویداد جدید» گذشته، چرا که شرکتهای ساختمانی چینی سالهاست با تکنولوژی «قطعات پیشساخته»، بیش از نیمی از اجزای یک ساختمان را در کارخانه –خارج از زمین محل ساخت سازه- تولید میکنند و سپس با مونتاژ آنها در محل، سرعت ساخت و ساز را تا ۱۰۰ برابر (به لحاظ زمان اجرای پروژه) افزایش میدهند. سال ۲۰۱۰ یک هتل ۱۵ طبقه به نام آرک ظرف ۶ روز در شانگهای چین ساخته شد. آن زمان، فیلم ساخت این هتل با سرعت بالا در شبکههای اینترنتی بسیار بازنشر شد و مهارت سریعسازی شرکتهای ساختمانی چین همان ۱۰ سال پیش در جهان مطرح شد. سال ۲۰۱۱ نیز بخش خصوصی فعال در صنعت ساختمان چین موفق شد یک برج ۳۰ طبقه را در ۱۵ روز با ساخت ۱۷ هزار مترمربع زیربنا بسازد. ساخت برج ۵۷ طبقه در ۱۹ روز، نمونه دیگری از توانایی تندسازی چینیها در سال ۲۰۱۵ بود.اکنون اما تجربه ۲۰۲۰ احداث بیمارستان «هوشنشان» و نمونه قبلی آن در سال ۲۰۰۳، نوع تکاملیافته مهارت سریعسازی ساختمان در چین است. «هوشنشان» توسط دولت چین – نه بخش خصوصی- ساخته شد. این پروژه ساختمانی توسط شرکت ملی عمران چین، مدیریت و ساخته شد. پروژه «هوشنشان» از آفت مشترک پروژههای دولتی کاملا در امان ماند و به جای اقدامات کند و آهسته و پیشرفت لاک پشتی، ساخت آن حتی سریعتر از ساختههای بخش خصوصی به سرانجام رسید.
«هوشنشان» نماد «مهارت چین در مدیریت بحران» محسوب میشود. در این کشور یک بحران ملی ناشی از حادثه ناگهانی -انتشار جهشی ویروس کرونا- باعث شکلگیری وضعیت فوقالعاده شد. در حالی که تصور میشد دولت چین همه توان خود را برای تولید واکسن ویروس کرونا بسیج کند اما بخشی از اقدامات برای «اسکان موقت آسیبدیدگان از این بحران» صرف شد و در نهایت به ساخت ۹ روزه این بیمارستان انجامید.سه رمز ساخت در این پروژه نهفته است که میتواند برای عوامل «مدیریت بحران» در ایران هنگام حوادث غیرمترقبه، الگو شود.رمز اول، دسترسی دولت چین به بانک اطلاعاتی همه فعالان ساختمانی، مهندسان و از همه مهمتر ماشینآلات و تجهیزات سبک و سنگین دو منظوره -مورد استفاده در زمان «ساخت و ساز» و «امداد و نجات»- است.رمز دوم که باعث شد کلید «هوشنشان» در ۹ روز باز شود «عبور دولت چین از بوروکراسی و چارچوبهای اداری سرعتگیر» بود. در این پروژه، مدیران دولتی منتظر اجازه و جلسات پی درپی و حواله دادن تصمیمات اولیه به جمعبندیهای ثانویه و صورتجلسات فرسایشی نشدند بلکه باجسارت نسبت به اقدامات سریع در وقت طلایی دست زدند.
رمز سوم نیز «تخصیص بدون محدودیت منابع مالی» است. «هوشنشان» ابعادی معادل ۲۵ ساختمان مسکونی از جنس غالب ساختمانهای مسکونی تهران را دارد. در تهران برای احداث هر یک ساختمان مسکونی حداقل ۶۰ روز زمان فقط صرف میشود تا پروانه ساختمانی مربوطه صادر شود.این مقایسه ساده، به خوبی تفاوت ایران و چین در نحوه اجرای ضوابط و قواعد اداری را نشان میدهد.همچنین یک مقایسه معنادار بین «اسکان موقت» بعد از کرونا در چین و بعد از زلزله در ایران، فاصله مهارت دو کشور در مدیریت بحران را نیز به سادگی معلوم میسازد.در ایران عمده مهارت «مدیریت بحران» در حوزه «واکنش سریع» در مناطق زلزلهزده، به نصب «چادر» برای حادثهدیدگان ختم میشود که انواع مشکلات را در این حالت «اسکان موقت» به وجود میآورد.اما در چین با همان سه رمز اصلی، نسل پیشرفته «اسکان موقت» شکل گرفته است.
ظاهرا مقامات دولتی کشورمان هنوز «اهمیت» موضوع «اسکان موقت» را درک نکردهاند. دو سال پیش یک طرح پیشرفته «اسکان موقت» توسط یکی از مراکز تحقیقاتی وابسته به یکی از وزارتخانههای مسول رسیدگی به حادثهدیدگان هنگام بروز سیل و زلزله، برای «تامین اعتبار برای انجام مطالعات تکمیلی و ساخت آزمایشی خانههای موقت»، به دولت پیشنهاد شد تا اعتبار ۲۰۰ میلیون تومانی برای این منظور اختصاص پیدا کند. هنوز هیچ پاسخی از طرف سازمان دریافتکننده پیشنهاد که باید اعتبار مربوطه را تامین کند، به آن مرکز داده نشده است.الگوی مواجهه چین با بحران کرونا میتواند سرمشق چنین سازمانهایی برای حرکت در مسیر کسب مهارت موثر برای واکنش سریع قرار بگیرد.
ماموریت «غیرممکن» چگونه «ممکن» شد
مقامات چین اعلام کردهاند که وعده خود برای ساخت یک بیمارستان هزار تختخوابی ویژه مبتلایان به ویروس کرونا را به اتمام رساندهاند؛ ویروسی که تنها با گذشت چند روز از اعلام همهگیر شدن آن در چین، اکنون (تا پنج شنبه) در سرتاسر جهان نظیر قلب اروپا و ایالاتمتحده جولان میدهد. این ویروس تاکنون بیش از ۱۷ هزار نفر را در جهان مبتلا ساخته و آمار جان باختگان آن تنها در چین به بیش از ۳۵۰ تن میرسد. پکن اما نشان داده است که در زمان بروز شرایط اضطراری نظیر شیوع ویروسهای مرگبار در کوتاهترین زمان، بزرگترین کارها را انجام میدهد. پیش از این و در زمان شیوع ویروس سارس در سال ۲۰۰۳، دولت چین تنها در هفت روز یک بیمارستان را در شهر پکن بنا کرد و رکورد جهان را شکست. حالا بیمارستان هزار تخت خوابی هوشنشان در ووهان ظرف ۹ روز به پایان رسیده و تیمهای پزشکی برای درمان مبتلایان در آن مستقر شدهاند. بیمارستانی که با سرعت خیرهکننده بنا شد حاصل بسیج تمامی منابع انسانی و کنار گذاشتن محدودیتهای مالی و اداری است.
روند ساخت بیمارستان هزار تخت خوابی هوشنشان از ۲۳ ژانویه و برای درمان مبتلایان به ویروس کرونا آغاز شد و صبح روز یکشنبه (۲ فوریه) و پس از ۹ روز آماده بهرهداری شد. نخستین تصاویر از روند ساخت این بیمارستان در روز ۲۴ ژانویه بر وبسایت شرکت ملی عمران چین قرار گرفت تا اذهان عمومی در جریان پیشرفت ساخت بیمارستان قرار بگیرند. این تصاویر نشان میدادند که دهها نوع ماشینآلات سنگین در حال کار شبانهروزی هستند. این بیمارستان دارای دو طبقه است و پیش از ساخت بنا، تمامی روندهای بتنریزی آن بهطور کامل انجام شدهاند و سپس واحدهای مجزا و از پیشساخته شده روی یکدیگر قرار گرفتهاند. هر یک از این واحدهای پیشساخته مساحتی حدود ۹ و نیم متر مربع دارند و قادر به جای دادن دو تخت خواب هستند. این واحدها از هوا تخلیه شدهاند و بنابراین اکسیژن و هوای لازم به آنها وارد میشود و خروج آن نیز کنترل میشود تا به این ترتیب مانع از شیوع میکرو ارگانیزمها (ویروس کرونا) به فضای بیرونی واحدها شود. بیمارستان هوشنشان دارای واحدهای مختلفی نظیر بخش مراقبتهای ویژه، اتاق بستری بیماران، اتاق کنفرانس، واحدهای تجهیزات پزشکی و آزمایشگاه است. بهعلاوه اتاقهای قرنطینه مجزا نیز تعبیه میشوند تا ریسک انتقال بیماریها بین بیماران کاهش یابد.
این بیمارستان که با مشارکت ۷هزار و ۵۰۰ نفر تکمیل شد، اکنون در اختیار تیمهای پزشکی و درمانی قرار دارد و از روز دوشنبه (سوم فوریه) روند بستری افراد در آن آغاز شده است. هماکنون یکهزار و ۴۰۰ نفر تیم درمانی در هوشنشان مستقر شدهاند. این بیمارستان در مساحت ۲۵ هزار مترمربع و با گنجایش یکهزار تختخواب بنا شده است. با این حال این تنها بیمارستان اضطراری برای مقابله با شیوع بیشتر کرونا نیست و چهل کیلومتر آنطرفتر، چینیها در حال ساخت یک بیمارستان دیگر اما اینبار با ظرفیت یک هزار و ۶۰۰ تخت خواب هستند.
اما راز و رمز پاسخ برقآسای مقامات و نهادهای چینی در شرایط اضطراری چیست؟
یانژونگ هوآن، تحلیلگر ارشد شورای روابط خارجی آمریکا در پاسخ به این پرسش میگوید: «چین رکورد ساخت برقآسای پروژههایی عظیم نظیر همین بیمارستان را دارد.» او به سال ۲۰۰۳ و ساخت بیمارستان پکن اشاره میکند که یک هفتهای بنا شد. به گفته او در ساخت بیمارستان ووهان نیز از سازههای پیشساخته استفاده شده است. او ادامه میدهد: «این کشور که دارای حکومتی اقتدارطلب است، بر اساس بسیج منابع و نیروهای انسانی و از بالا به پایین کار میکند. این شیوه میتواند در چنین مواقعی ماهیت بوروکراتیک موجود و محدودیتهای مالی را کنار بزند و تمامی منابع را بهسوی نیل به هدف بسیج کند.»
هوآنگ میگوید دولت چین تمامی مهندسان را مانند آنچه در سال ۲۰۰۳ رخ داد به سوی ووهان گسیل داشت تا این پروژه در موعد مقرر به اتمام برسد. وی افزود: «علم مهندسی چیزی است که چینیها در آن بیبدیل هستند. آنها رکورد ساخت آسمانخراشها با سرعت چشمگیر را در اختیار دارند، کاری که غربیها نمیتوانند تصور انجام آن را هم داشته باشند.»در زمینه تامین منابع دارویی و بیمارستانی نیز، ووهان بهسادگی آنها را یا از بیمارستانهای دیگر یا از شرکتها سفارش میدهد. روزنامه گلوبالتایمز چین تایید کرده است که تعداد ۱۵۰ نفر از پرسنل نظامی ارتش آزادیبخش خلق چین در بیمارستان هوشنشان مستقر شدهاند.زمانی که به فانگ شیانگ، مدیر پروژه ساخت بیمارستان هوشنشان گفته شد که برای ساخت بیمارستان تنها ۱۰ روز فرصت دارند، او پاسخ داد که این کار غیرممکن است. این مهندس چینی اما پس از اتمام ۹ روز ساخت این بیمارستان در گفتوگو با خبرگزاری شینهوا میگوید: «برای ساخت پروژهای در این مقیاس دو سال زمان لازم است. حتی برای ساخت یک بیمارستان موقت نیز یک ماه زمان لازم است، حالا تصور کنید بیمارستانی را باید با تمامی تجهیزات و در جهت مقابله با بیماریهای واگیردار در کمتر از ۱۰ روز بنا کنید.»
اما در جریان شیوع ویروس سارس در سال ۲۰۰۳، چینیها چگونه توانستند ظرف یک هفته بیمارستان عظیمی را بنا کنند؟ در سال ۲۰۰۳، حدود ۴ هزار نفر از پرسنل چینی، با کار شبانهروزی توانستند بیمارستان ژیائوتانگشن را در هفت روز به بهرهبرداری برسانند و رکورد جهان در سریعترین ساخت بیمارستان را به نام خود ثبت کنند. در این بیمارستان، تمامی امکانات بیمارستانهای روز جهان نظیر اتاقهای عکسبرداری با اشعه ایکس، اتاقهای سیتی اسکن، واحد مراقبت ویژه و آزمایشگاه تعبیه شده بودند و هر اتاق بستری نیز دارای حمام مختص به خود بود.اما ساخت این بیمارستان در سال ۲۰۰۳ توسط وزارت بهداشت چین کلید خورد و پرستاران و پزشکان نیز با در اختیار داشتن پروتکل نحوه مقابله با شیوع ویروس سارس، به سوی این بیمارستان گسیل شدند. اگرچه در جریان شیوع ویروس سارس هم اغلب هزینهها و سازماندهی منابع توسط دولت محلی صورت گرفت اما یارانههای قابلتوجهی نیز توسط دولت چین به آنها اعطا شدند که از بالا تا پایین و تمای روند ساخت و دستمزد کارکنان مهندسی و پزشکی را شامل میشدند. این بیمارستان پس از ریشهکن شدن سارس بهطور کامل تخلیه و جمعآوری شد.
همزیستی نیوز - سازمان جهانی بهداشت (WHO) شیوع کرونا ویروس را به عنوان وضعیت اضطراری جهانی اعلام کرد.
به گزارش ایسنا، سازمان جهانی بهداشت در نشستی که روز پنجشنبه(۱۰ بهمن) برگزار کرد، شیوع کرونا ویروس را بهعنوان وضعیت اضطراری جهانی اعلام کرد.
تدروس آدهانوم قبریسوس دبیرکل سازمان جهانی بهداشت گفت: در حال حاضر اطلاعاتی در مورد خسارتها و تلفات ناشی از شیوع ویروس موسوم به ۲۰۱۹nCoV در کشوری با سیستم سلامت ضعیف وجود ندارد. ما باید به کشورها کمک کنیم تا برای مواجهه با هر شرایطی آمادگی لازم را داشته باشند.
به گزارش ایسنا به نقل از فایننشال تایمز، وی افزود: بنابر این دلایل، من به دلیل شیوع کرونا ویروس وضعیت اضطراری جهانی اعلام میکنم.
همزیستی نیوز - دولت جدید لبنان روز چهارشنبه معرفی شد. در این دولت، 6 وزیر از میان 20 وزیر کابینه، زن هستند. همچنین برای اولین بار یک زن، وزیر دفاع شد.
به گزارش عصرایران، این دولت به ریاست حسان دیاب، شخصیت مستقل و فراجناحی تشکیل شده است. اولین جلسه دولت جدید لبنان به ریاست میشل عون رئیس جمهوری در کاخ ریاست جمهوری در بعبدا (حومه بیروت) برگزار شد.
برای نخستین بار در تاریخ لبنان است که این تعداد از زنان به عنوان وزیر حضور دارند.
همچنین برای نخستین بار در لبنان و کشورهای عربی، یک زن، سمت وزیر دفاع را برعهده می گیرد.
در دولت سابق لبنان (به ریاست سعد حریری) یک زن ( ریا الحسن) وزیر کشور بود. وزیر کشور مسوولیت امنیت داخلی و پلیس و نیروهای امنیت داخلی کشور را برعهده دارد.
وزیر دفاع
در دولت جدید لبنان، "زینه عکر عدرا" وزیر دفاع و معاون نخست وزیر شده است.
او دارای مدرک لیسانس علوم اجتماعی و مدیریت از دانشگاه آمریکایی بیروت است و بیش از 20 سال تجربه عملی، اداری و پژوهشی دارد.
خانم زینه سازمان غیردولتی انجمن توسعه اجتماعی و فرهنگی INMA را تاسیس و مدیریت می کند.
وزیر جوانان و ورزش
"وارتینه اوهانیان" دیگر زن کابینه لبنان است که به عنوان وزیر جوانان و ورزش آغاز به کار خواهد کرد. او دارای مدرک علوم اجتماعی از دانشگاه لبنان و دیپلم مدیریت پروژه ها از دانشگاه ها هایکازیان است.
او پیش از این مدیریت مرکز آموزش و توانمندسازی افراد توان یاب "زوارتنوتس" را برعهده داشت.
وزیر دادگستری: ماری کلود نجم
وی پروفسور در دانشکده حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه قدیس یوسف بیروت است.
ریاست بخش حقوق خصوصی و مدیر مرکز تحقیقات حقوقی جهان عربی از دیگر مسوولیت های وی به شمار می رود.
او، همچنین وکیل دادگستری، استاد میهمان در دانشگاه پانتیون در پاریس و فعال جامعه مدنی نیز به شمار می رود.
وزیر کار: لمیا یمین الدویهی
مهندس معماری، استاد دانشگاه در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه لبنان و عضو هیات مدیره شرکت خصوصی از جمله سوابق خانم لمیا یمین الدویهی وزیر جدید کار لبنان است.
وزیر مهاجرت: غاده شریم عطا
خانم غاده دکتری ادبیات فرانسه دارد و ناظر در مجله فیروز است.
او دارای سابقه فعالیت به عنوان مدیر دانشکده ادبیات و علوم انسانی در دانشگاه لبنان و فعال حقوق زنان است.
وزیر اطلاع رسانی: منال عبدالصمد
استاد دانشگاه قدیس یوسف در بیروت، دکتری حقوق از دانشگاه پاریس 1 - سوربون و مدیر ارشد در سازمان امور مالیاتی در وزارت دارایی است.
همزیستی نیوز - هتلهای کپسولی، کوچک، ارزان و تمیز در ژاپن همواره در حال گسترش هستند، اما این هتلها در ایتالیا و در مواجهه با انفجار گردشگر برای اولین بار در میلان افتتاح شده و محبوب شدهاند.
به گزارش عصر ایران به نقل از خبرگزاری فرانسه، این هتلها راحتند و ارتباط با مراکز شهری، ارتباط اینترنتی و ارتباط با مراکز خرید را فراهم میکنند. در این کپسولها بخش عمدهای از نیازهای نسل Y یا نسل هزاره تامین میشود.
نمایی از کپسولهای ایتالیا/ عکس: booking.com
متولدین ۱۹۸۰ میلادی (۱۳۵۸ شمسی) تا ۲۰۰۰ میلادی (۱۳۷۸ شمسی) با نام نسل Y شناخته میشوند.
برخی از مردم تنها برای کنجکاوی وارد این هتلهای کپسولی میشوند.
این هتلها به کاربران برق برای شارژ دستگاههای دیجیتالی، وسایل خواب و حریم خصوصی ارائه میدهند/ عکس: خبرگزاری فرانسه
"دراگان کوپرسینان" گردشکر 31 ساله کروات یکی از این کپسولها را اجاره کرده است. او گفت: این هتلها جدید و هیجانانگیز به نظر میرسند. سبک آنها آیندهنگرانه است و جعبه جذابی است که شما در آن میخوابید.
او پس از خوابیدن روی تختی در "هتل اوستلز" در جنوب پایتخت تجاری ایتالیا در این باره گفت: برای تجربه چیزهای بیشتر و جذابتر آمادهام.
وی افزود: این هتلهای کپسولی را دوست داشتم. این هتلها باید توسعه یابند. بسیاری از مردم به دلیل حفظ "حریم شخصی" از ورود به مسافرخانههای ارزان و گروهی جوانان خودداری میکنند. با این وجود در چنین فضایی، حریم شخصی شما کاملا حفظ میشود.
در کنار این کپسولها یک کمد قفلدار برای چمدان و وسایل گردشگران وجود دارد/ عکس: خبرگزاری فرانسه
در این هتلها هر کپسول 1.45 متر ارتفاع و 2 متر طول دارد. 8 کپسول در یک اتاق استاندارد هتل جا میشوند. این کپسولها در دو ردیف چهار تایی کنار هم قرار گرفتهاند. در انتهای هر راهرو سرویس بهداشتی و حمام قرار دارد.
در داخل هر کپسول یک تشک با روانداز نرم و بالشت (بالش)، دو پریز برای شارژ گوشی تلفن همراه، لپتاپ و یک قفسه قفلدار برای چمدان و وسایل ارزشمند مسافران وجود دارد.
مسافران برای استفاده از این کپسول و امکانات آن هر شب حدود 19 یورو میپردازند. مسافران با این مبلغ صبحانه نیز دریافت میکنند.
بسیاری از جوانان برای کنجکاوی و تجربه جدید از هتل کپسولی میلان ایتالیا استفاده کردند/ عکس: خبرگزاری فرانسه
"اگنس ساباتینی" بلاگر سفری در این باره گفت: اولین هتل کپسولی سال 1979 در اوزاکای ژاپن ساخته شد.
این اتاقهای کوچک برای مسافرانی ساخته شد که بر اثر خوردن نوشیدنیهای الکلی حال مساعد نداشتند یا از آخرین قطارهای شهری و بین شهری جا میماندند. آنها در این شرایط در کپسولهای راه آهن یا فردودگاه میخوابیدند.
بعدها شکلگیری این هتلها در بسیار از نقاط جهان آغاز شد. این مدل از کپسولها ابتدا در فرودگاههای پاریس، مسکو و بانکوک افتتاح شد و پس از آن به شهرهایی مانند سنگاپور، سئول و بمبئی رسید.
این کپسولها برای مقابله با حجم بالای گردشگر و اقامتهای کوتاه مدت افتتاح شدند/ عکس: خبرگزاری فرانسه
با این وجود هتلهای کپسولی در اروپا نادر هستند.
هتل کپسولی "لوکرنه" در سوئیس و "سیتی هاب" در آمستردام پایان سال 2018 افتتاح شدند.
میلان نیز اولین شهر ایتالیاست که هتل کپسولی دارد.
هتل کپسولی میلان یک رستوران کوچک 24 ساعته دارد/ عکس: خبرگزاری فرانسه
"جین ماریا لتو" مدیر اجرایی این هتلهای کپسولی در این باره گفت: 6 نمونه دیگر از این هتلها تا پایان سال در 6 فرودگاه از جمله میلان، ورشو، وین افتتاح خواهد شد. چهار شهر در برزیل نیز قصد دارند از این مدل استفاده کنند.
این مدیر اجرایی 32 ساله افزود: علاوه بر فرودگاهها قصد داریم در 5 سال آینده این هتلها را در شهرهای اصلی اروپا گسترش دهیم.
این شرکت ایتالیایی اعلام کرده که قصد دارد گردش مالی خود را در 5 سال آینده به 10 میلیون یورو برساند. این در حالیست که میزان گردش مالی در سال 2019 یک میلیون دلار برآورد شده است.
ساباتینی بلاگر سفری در این باره میگوید: تنها نقطه ضعف این هتلها ایجاد فوبیای فضای تنگ در برخی از مردم است.
همزیستی نیوز - دولت جدید فنلاند در حالی تحت هدایت سانا مارین، جوانترین نخست وزیر جهان کار خود را آغاز کرده است که رهبران تمام احزاب شرکت کننده در این دولت ائتلافی زن هستند.
دولت فنلاند از ائتلاف احزاب «سوسیال دموکرات»، «مرکز» (سنتر)، «سبز»، «اتحاد چپ» و «مردم سوئدی زبان» تشکیل شده است. رهبران چهار حزب از این پنج حزب زنانی هستند که کمتر از ۳۵ سال دارند.
کاتری کولمونی، ۳۲ ساله که رهبر حزب «مرکز» (سنتر) است در دولت جدید معاون نخست وزیر و وزیر دارایی است. این سیاستمدار جوان در دولت قبلی فنلاند وزیر اقتصاد بود. حزب «مرکز» به دنبال تمرکززدایی در فنلاند است.
ماریا اوهیسالو، ۳۴ ساله در دولت سانا مارین عهده دار سمت وزارت کشور است. او در ماه ژوئن سال جاری میلادی به رهبری حزب سبز فنلاند رسید. وزیر کشور فنلاند در کودکی فقر را تجربه کرده است. ماریا اوهیسالو هنگامی که والدینش بیکار بودند مدتی را بی خانمان بود.
آنا مایا هنریکسون، ۵۵ ساله در دولت سانا مارین به عنوان وزیر دادگستری معرفی شده است. او از سال ۲۰۱۶ تاکنون رهبر حزب «مردم سوئدی زبان» در فنلاند است. آنا مایا هنریکسون اولین زنی است که به رهبری این حزب رسیده است. حزب «مردم سوئدی زبان» از حقوق اقلیت سوئدی زبان در فنلاند دفاع می کند.
فنلاند اغلب در گزارش های مجمع جهانی اقتصاد در میان برترین کشورها از نظر برابری جنسیتی قرار دارد. شاید سانا مارین به همین دلیل نقش جنسیت یا سن را در انتخابش به عنوان نخست وزیر کم اهمیت می داند. او پس از انتخابش به عنوان نخست وزیر فنلاند در این مورد گفت: «اصلا حتی به سن یا جنسیتم فکر هم نکرده بودم.»
فنلاند در سال ۲۰۰۳ میلادی برای اولین بار یک زن را به عنوان نخست وزیر برگزید. این کشور پیش از آن در سال ۲۰۰۰ اولین رئیس جمهور زن را انتخاب کرده بود. هم اکنون حدود ۴۷ درصد از اعضای پارلمان فنلاند از زنان هستند. در کابینه جدید این کشور ۱۲ نفر از ۱۹ عضو کابینه را زنان تشکیل می دهند. امری که به این معنا است که فنلاند پس از اسپانیا بالاترین درصد حضور زنان در سمت وزارت را دارد.
الکساندر اشتوب، نخست وزیر پیشین فنلاند و از مخالفان دولت جدید در واکنش به حضور چشمگیر زنان در این دولت در صفحه توئیتر خود نوشت: «حزب من در دولت حضور ندارد اما از اینکه رهبران هر پنج حزب حاضر در دولت زن هستند مسرورم.»
همزیستی نیوز - رئیس جمهور سابق آمریکا گفت، معتقد است زنان رهبران بهتری برای دنیا نسبت به مردان خواهند بود.
به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه هیل، باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا اظهار کرد، اگر زنان همه کشورهای دنیا را اداره کنند، جهان استانداردهای زندگی و نتایج بهتری را شاهد خواهد بود.
او خاطر نشان کرد، زنان بی نقص نیستند، اما "مسلما بهتر از مردان هستند".
او ادامه داد، اکثر مشکلات دنیا ناشی از قبضه شدن مناصب قدرت در جهان توسط افراد پیری است که عمدتا مرد هستند.
اوباما در سخنرانی در مراسمی در سنگاپور اظهار کرد، زمانی که رئیس جمهور بوده به این فکر میکرده که جهان تحت رهبری زنان چطور به نظر میرسد.
وی افزود: من میخواهم شما زنان بدانید هر چند که بی نقص نیستید اما قطع مسلم میتوانم بگویم که شما بهتر از ما مردان هستید.
او ادامه داد: من کاملا مطمئن هستم اگر هر کشوری روی زمین تنها برای دو سال توسط زنان رهبری شود، شما تقریبا در تمامی زمینه ها اعم از استاندارهای زندگی و نتایج، شاهد یک ارتقاء چشمگیر خواهید بود.
اوباما در ادامه درباره این که آیا به بازگشت دوباره به رهبری سیاسی در آمریکا فکر میکند گفت: من معتقدم که رهبران سیاسی باید با رسیدن زمانش از قدرت کنار بروند.
او تاکید کرد: این مهم است که رهبران سیاسی به خودشان یادآوری کنند که صرفا به خاطر انجام یک وظیفه در آن سمت منصوب شدهاند نه اینکه مادامالعمر آن را به اشغال خود در بیاورند. شما در آن سمت قرار نگرفتهاید تا حس مهم بودن خودتان و قدرتتان را حفظ کنید.
به محض اینکه سیتی اسکن انجام شد، شروع به دیدن عکسها کردم. فوراً تشخیص دادم: تودههایی که ریهها را میپوشانند و ستون فقرات را از ریخت میاندازند. سرطان.
من در دورهی آموزشهای مغز و اعصاب، صدها اسکن را دیده بودم و دنبال دکترها افتاده بودم که ببینم آیا امیدی به عمل هست؟ بارها در جدول مربوطه نوشته بودم «متاستاز گستردهی بیماری – عمل تأثیری ندارد» و رفته بودم. اما این اسکن فرق داشت: این مال خودم بود.
با بیماران بیشمار و بستگانشان نشستهام که دربارهی پیشبینی بیماریهای سخت صحبت کنم؛ این یکی از مهمترین کارهای پزشکان است. وقتی بیمار نودوچهارساله باشد و در آخرین مرحلهی زوال عقل و خونریزی مغزی شدیدی داشته باشد این کار آسانتر است! برای آدمهای جوانی مثل خودم - من سیوششسالهام - برای بیان تشخیص سرطان واژگان زیادی وجود ندارد. جملهی معمول من شامل این است: «مثل دوی ماراتونه نه دوی سرعت؛ به کارای روزانت برس» و «مریضی میتونه توی یه خونواده جدایی بندازه یا دور هم جمعشون کنه؛ از نیازای هم باخبرشون کنه تا بیشتر از هم حمایت کنن».
من چند قانون مبنایی را یاد گرفتهام: صداقت دربارهی پیشبینی بیماری اما همیشه جایی برای امید گذاشتن. سربسته گفتن اما دقیق بودن: «چند روز تا چند هفته»، «چند هفته تا چند ماه»، «چند ماه تا چند سال»، «چند سال تا یک دهه و بیشتر». ما هرگز آمار دقیقی ذکر نمیکنیم و با فرض اینکه بیماران معمولاً درک درستی از آمار ندارند، معمولاً توصیه میکنیم که برای پیداکردن «عدد بقا» در گوگل جستوجو نکنند.
مردم نسبت به شنیدن اینکه «روش الف ۷۰ درصد احتمال زندهماندن دارد» و «روش ب ۳۰ درصد احتمال مرگ دارد» واکنش متفاوتی نشان میدهند. با این طرز جملهبندی مردم روش الف را ترجیح میدهند؛ گرچه اعداد همان است.
وقتی دوستِ نزدیکِ گروهی که آمارشناسان خبرهای بودند به سرطان لوزالمعده مبتلا شده بود، من مشاور پزشکی آنها شدم. من همچنان تلاش میکردم با گفتن اینکه منحنیهای بقای پنجساله دستکم پنج سال است که از رده خارج شدهاند، آنها را از توجه به آمار منصرف کنم. به نوعی احساس میکردم اعدادِ صرفْ خشکوخالیاند یا دستکم تجربهی روزمرهی یک پزشک با بیماری در پس آن لازم بود. من این انگیزه را اغلب حس میکردم: میزانی از امید را نگهدار.
منحنیهای بقا که منحنیهای کپلان-مهیر نامیده میشوند، یکی از روشهایی است که ما در درمان سرطان با ترسیم تعداد بیمارانی که در طول یک دورهی زمانی زنده میمانند، فرایند را اندازه میگیریم. برای برخی بیماریها خط نمودار مثل هواپیمایی است که به آرامی شروع به پایین آمدن میکند، برای برخی دیگر مثل سقوط آزاد یک بمبافکن.
پزشکان دربارهی این منحنیها، شکلشان و معنایی که دارند بسیار اندیشیدهاند. برای مثال در تحقیقات سرطان مغز درحالی که عدد میانگین مدت بقای بیماران تغییر زیادی نداشت، دامنهی فزایندهای در منحنی وجود داشت که نشان میداد تعدادی از بیماران برای سالیان سال به زندگی ادامه دادهاند. مشکل اینجاست که نمیتوانید به شخص بیمار بگویید کجای منحنی قرار دارد. غیرممکن است و حتی بیمسئولیتی است که از آنچه واقعاً ممکن است، دقیقتر بگویید.
ممکن است بعضیها فکر کنند پس وقتی آنکولوژیست (متخصص سرطان) کنارم نشست که مرا ببیند، آن لحظه من به اطلاعاتی دربارهی آمار بقا نیازی نداشتم. اما حالا که از مرز «پزشک» به «بیمار» گذر کردهام، من هم تمنای همان اعدادی را دارم که بقیهی بیماران دارند. امیدوار بودم که خانم دکتر مرا به عنوان کسی ببیند که هم آمار میفهمد و هم واقعیتهای پزشکیِ بیماری را؛ امیدوار بودم که مطمئناً پیشبینی سرراستی به من خواهد داد. میتوانستم تحملش کنم. اما او صاف و پوستکنده این توقع را رد کرد: «نه؛ غیرممکن است». او خیلی خوب میدانست که من میتوانستم همهی تحقیقات دربارهی این موضوع را بررسی کنم – کاری که کرده بودم. اما سرطان ریه در تخصص من نبود و در مقابل، او یک متخصص جهانی بود. در هر قرار ملاقات نبردی بین ما در میگرفت و او از اضافهکردن هرگونه عددی پرهیز میکرد.
حالا به جای تعجب از اینکه چرا بعضی از بیماران به پرسیدن سؤالات آماری اصرار دارند، از این متعجب شدم که چرا پزشکان در حالی که دانش و تجربهی فراوانی دارند مبهم حرف میزنند. اولش وقتی سیتی اسکن خودم را دیدم فهمیدم که تنها چند ماه برای زندگی کردن دارم. نتیجهی اسکن، بد به نظر میرسید. حدود ۱۴ کیلو وزن کم کردم، کمردرد زجرآوری در بدنم گسترش پیدا میکرد و هر روز بیشتر احساس خستگی میکردم. آزمایشهایم سطح پروتئین بشدت پایین و شمارش پایین سلولهای خون ملازم با آن، نشان میداد که بدنم در تلاش برای محافظت از خود ناکام بوده است.
چند ماهی ظنین بودم که سرطان داشته باشم. بیماران جوان زیادی را با سرطان دیده بودم. بنابراین جا نخوردم. در حقیقت تسکین مشخصی وجود داشت و قدم بعدی روشن بود: آمادگی برای مرگ. گریهکردن. اینکه به همسرم بگویم دوباره ازدواج کند، دوباره پول رهن خانه جور کند. نوشتن نامههای نانوشته به دوستان عزیز. بله، کارهای زیادی در زندگی بود که میخواستم بکنم اما گاهی چنین میشود؛ وقتی کار روزانهی شما شامل درمان ضربهی مغزی و سرطان مغز است، هیچچیز نمیتواند بدیهیتر از این باشد.
اما در اولین ملاقاتم با آنکولوژیست، او به این اشاره کرد که من روزی سر کارم برمیگردم. من یک روح نبودم؟ نه. اما در این صورت چقدر فرصت داشتم؟ سکوت.
البته خانم دکتر نتوانست جلوی خواندن مشتاقانهی مرا بگیرد. با بررسی دقیق پژوهشها، به تلاشم برای پیداکردن یکی که به من بگوید موعدم کی سر میرسد ادامه دادم. پژوهشهای عمومی بسیاری میگفتند که بین ۷۰ تا ۸۰ درصد بیماران سرطان ریه، ظرف دو سال میمیرند. آنها جای امید زیادی نمیگذاشتند. اما از طرفی بیشتر آن بیماران مسن و سیگاریهای شدید بودند. پس پژوهش مربوط به جراحان مغز و اعصاب سیوششسالهی غیرسیگاری کجا بود؟ ممکن بود جوانی و سلامتی من تأثیری داشته باشد؟ یا شاید بیماری من خیلی دیر کشف شده بود و گسترش یافته بود و تا جایی رفته بودم که از آن سیگاریهای شصتوپنجساله بدتر شده بودم!
بسیاری از دوستان و اعضای خانوادهام حکایتهایی فراهم کرده بودند از این قبیل که دوستِ مادر دوستِ دوستم یا همبازیِ تنیسِ پسرِ آرایشگرِ داییام هم همین نوع از سرطان ریه را داشته و برای ۱۰ سال زندگی کرده است. اولش اگر همهی داستانهایی که به شخصی مشابه اشاره میکرد، از طریق یک حکایت شش مرحلهای به او مرتبط میشد تعجب میکردم. من این حرفها را به عنوان افکاری حسرتبار و اوهامی بیپایه نادیده میگرفتم. آخرش ولی از شکاف واقعگرایی مطالعاتم از آن داستانها بقدر کافی نشت کرد.
و بعد به لطف قرصی که یک جهش ژنتیکی خاص وابسته به سرطان من را هدف گرفته بود سلامتیام رو به بهبود رفت. شروع به راهرفتن بدون عصا کردم و گفتن حرفهایی مثل «خب، به نظر نمیرسد آنقدر خوششانس باشم که برای یک دهه زنده بمانم، اما ممکن است». قطرهای کوچک از امید.
با این حال قطعیت مرگ آسانتر از این زندگی نامطمئن بود. آیا آنان که در برزخ بودند، ترجیح نمیدادند به جهنم بروند و راحت شوند؟ قرار بود خودم برای مراسم تدفین برنامهریزی کنم؟ خودم را وقف همسرم، والدینم برادرانم، دوستانم و قوموخویش محبوبم کنم؟ کتابی را بنویسم که همیشه دوست داشتم بنویسم؟ یا قرار بود برگردم و دربارهی پیشنهادهای کاری چندسالهام مذاکره کنم؟
راه پیشِ رو بدیهی به نظر میرسید اگر فقط میدانستم چند ماه یا چند سال برایم باقی مانده است. به من بگو سه ماه، همهی آن را با خانوادهام سپری میکنم. بگو یک سال، برای آن هم نقشهای دارم (آن کتاب را مینویسم). ۱۰ سال به من وقت بده، به معالجهی بیماران برمیگردم. این حقیقت بیروح که شما هربار فقط یک روز زندگی میکنید - و نمیدانید فردایی هست یا نه - کمکی نمیکند: من با آن یک روز باید چه کنم؟ آنکولوژیستم فقط خواهد گفت: «نمیتوانم زمان معینی به تو بگویم؛ باید ببینی چه چیزی برایت اهمیت بیشتری دارد».
کمکم پی بردم که روبهرو شدن با فناپذیریام بنوعی همزمان همهچیز را تغییر داده و هیچچیز را تغییر نداده است. قبل از تشخیص سرطانم میدانستم که روزی میمیرم، اما نمیدانستم کِی. بعد از تشخیص، میدانستم که روزی میمیرم، اما نمیدانستم کِی! اما حالا قطعاً میدانم مشکل واقعاً مشکلی علمی نبود. حقیقت مرگ آشفتهکننده است و در عین حال راه دیگری برای زندگی وجود ندارد.
دلیل اینکه پزشکان پیشبینی دقیقی به بیماران نمیدهند فقط این نیست که نمیتوانند. مطمئناً اگر انتظارات یک بیمار از محدودهی احتمالات فراتر باشد - کسی انتظار دارد ۱۳۰ سال عمر کند یا دیگری فکر میکند خالهای خوشخیم پوستش نشانهی مرگی قریبالوقوع است - مسئولیت دکترها این است که انتظارات او را به محدودهی احتمالات معقول بیاورند.
اما محدودهی اینکه چهچیز معقولانه ممکن است، بسیار وسیع است. بر اساس درمانهای امروزی، ممکن است من حدود دو سال دیگر بمیرم یا ممکن است ۱۰ سال طولش بدهم. اگر این عدم قطعیت را بر پایهی درمانهایی که در دو سه سال آینده در دسترس خواهند بود قرار دهید، این محدوده ممکن است کاملاً دگرگون شود. در مواجهه با فناپذیری، دانش علمی میتواند قطعیت اندکی پیش رو بگذارد: بله، شما خواهید مرد. اما یکی قطعیت زیادی میخواهد و این در دست نیست.
چیزی که بیماران میخواهند دانش علمیای که دکترها پنهان میکنند نیست بلکه اصالت وجودیای است که هر کسی باید در خودش پیدا کند. غرقشدن در آمار مثل این است که تلاش کنید تشنهای را با آب شور سیراب کنید. هراس روبهرو شدن با فناپذیری درمانی در احتمالات ندارد.
لحظهای را که تشویش بیپایانم فرو نشست به یاد میآورم. هفت واژه از ساموئل بِکِت - نویسندهای که هیچوقت درستوحسابی نخوانده بودم - شروع کرد به چرخیدن در سرم و ناگهان انگار دریای صعبالعبور عدم قطعیت به کناری رفت: «من نمیتوانم ادامه بدهم. ادامه خواهم داد». با تکرار دوباره و دوبارهی این بند، قدمی به پیش برداشتم: «من نمیتوانم ادامه بدهم. ادامه خواهم داد» و بعد، از برخی جهات، از آن دریا گذشته بودم.
حالا تقریباً هشت ماه از تشخیص سرطانم میگذرد. تواناییام تا حد قابل ملاحظهای بازیابی شده است. در طول درمانْ سرطان پسروی کرده است. من به تدریج سر کارم برگشتهام. غبار از نوشتههای علمی برمیگیرم. بیشتر میخوانم. بیشتر میبینم. بیشتر حس میکنم. هر صبح ساعت پنجونیم وقتی زنگ ساعت خاموش میشود و بدن مردهام بیدار میشود، همسرم در کنارم آرمیده و دوباره به خودم فکر میکنم: «من نمیتوانم ادامه بدهم» و دقیقهای بعد، در روپوش پزشکیام رو به اتاق عمل میروم. زنده: «ادامه خواهم داد».
برگردان از نیویورکتایمز
منبع: ایسنا
همزیستی نیوز - وزیر دادگستری ژاپن به اتهام فریب و سوء استفاده از قدرتش در انتخابات مربوط استعفا داد. این استعفا بعد از آن صورت گرفت که رسانهها گزارش کردند، دفتر وی هدایایی همچون سیبزمینی و ذرت به اعضای حوزه انتخابیه بخشیده است.
به گزارش عصر ایران به نقل از "الجزیره"، او همچنین به اتهام هدیه دادن به یک نشریه "زرد" متهم شده است.
آقای "کاتسویوکی کاوای" استعفای خود را در روز پنجشنبه به نخستوزیر "شینزو آبه" تقدیم کرد تا به دومین وزیر کابینه تبدیل شود که در کمتر از یک هفته و به دلیل رسوایی مربوط به انتخابات استعفا میدهد. "هدیه دادن" در هر شرایطی نقض قانون انتخابات در ژاپن محسوب میشود.
او همچنین متهم است که برای حضور همسرش در انتخابات پارلمانی ژاپن از نفوذ خود استفاده کرده است. همسر "کاوای" اینک نماینده پارلمان ژاپن است.
همسر این وزیر مستعفی نیز به پرداخت مبالغ زیاد به کارمندان حوزه انتخاباتیاش متهم شده است.
با این وجود، آقای کاوای (وزیر مستعفی) در مورد اتهامات وارد شده اظهار بیاطلاعی کرده و هرگونه نقض قوانین را رد میکند.
وی دلیل استعفایش را ممانعت از ضربه خوردن به "اعتماد عمومی" در سیستم دادگستری عنوان کرد.
کاوای در ماه گذشته به عنوان وزیر دادگستری انتخاب شد. "شینزو آبه" نخستوزیر ژاپن نیز آغاز به کار کابینه را در هفته گذشته رسما اعلام کرد.
در هفته گذشته آقای "اسشو سوگاوار" وزیر وقت تجارت ژاپن به اتهام نقض قانون انتخابات از سمت خود استعفا کرد. او نیز به دلیل هدیه "خربزه" و "پرتقال" و در مواردی "خاویار" گران به برخی از رای دهندگان در توکیو استعفا داد.
وزیر تجارت سابق ژاپن همچنین به دلیل پرداخت 20 هزار ین به یکی از طرفدارانش که یکی از اعضای خانواده خود را از دست داده بود، متهم شد. پرداخت در ژاپن پول برای کسانی که اعضای خانواده و عزیزان خود را از دست میدهند، فرآیندی رسمی و مرسوم است.