

همزیستی نیوز - کارخانهداران شهرک صنعتی آققلا میگویند کافی بود چند روز قبل از وقوع سیل مطلع میشدیم تا مواد اولیهای را که اسفندماه انبار کرده بودیم جای دیگری ببریم.
میگویند بیمهها آنطور که باید و شاید خسارت را برآورد نمیکنند. میگویند دولت باید به کمک آنها بیاید تا چرخهای زنگ زده صنعت بعد از سیل دوباره روغن کاری شود.
بعضیها نمیخواهند نامی از آنها برده شود چون میترسند مشتریهایی که به آنها کار سفارش دادهاند پا پس بکشند و به این نتیجه برسند که مواد اولیهشان ضعیف است.
بعضی دیگر هم از لجبازیهای بعد از چاپ گلایههاشان میترسند. آنها با چشمانی مضطرب به حاصل زندگی و سرمایهگذاری خود نگاه میکنند و امیدوارند به هرشکل ممکن از چرخه تولید عقب نمانند.
با همه خسارتهایی که دیدهاند هنوز هم پای کار هستند چون خوب میدانند چشم امید کارگران و خانوادههایشان به نانی است که از شهرک صنعتی آققلا درمیآورند.
شهرک صنعتی آق قلا 31 سال پیش شروع به کار کرد و با 170 هکتار وسعت، بزرگترین و قدیمیترین شهرک استان گلستان نام گرفت.
شهرکی که در آن 3 هزار و 900 کارگر در قالب 209 واحد بهرهبردار و 154 واحد فعال مشغول به کار هستند. اما سیل آققلا همه پیشبینیها را برهم زد. سیل در عرض چهار ساعت فازهای 1 و 2 و 3 را درنوردید و در فاز 3 ارتفاع آب به 2 متر رسید.
حجت خلیلزاده مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی آققلا میگوید: 'توانستیم با کمک نیروهای نظامی و دولتی از 23 فروردین شروع به پمپاژ کنیم و آب را در پنج روز از 93 واحدی که دچار آبگرفتگی عمده شده بودند خارج کنیم. با این همه حجم کل خسارت به شهرک صنعتی آق قلا 136 میلیارد تومان برآورد شده» هنوز هم بعد از گذشت نزدیک به دو ماه از سیل، پمپها مشغول زهکشیاند تا آب را به پشت دیوارهای بفرستند که در حد فاصل جنوب شهرک با زمینهای کشاورزی کشیده شده است.
در شهرک صنعتی هنوز هم باید چکمه به پا کرد چون خیابانها کاملاً از آب خالی نشده و همه جا پوشیده از گل است. دیواره بعضی از کارخانهها متورم شده و بتن کف هم هنوز کاملاً خشک نشده. اولین کارخانهای که به آن سر میزنم کارخانهای بزرگ اما نوپاست که سازهها و اسکلتهای فلزی تولید میکند.
مهدی عرب عامری مدیر عامل شرکت با لبی خندان و سرو وضعی ساده که همخوانی معناداری با روحیات خودش دارد همراهیام میکند. ابتدا به دفترش در طبقه دوم میرویم. آنجا هم از یورش آب بینصیب نمانده. رد آب را روی سرامیکها میشود دید که از سوراخ کوچک سقف به پایین راه پیدا کرده است.
عرب عامری با خنده به سمت پنجره میرود و پیچ و مهرههایی را روی چارچوب نشانم میدهد که برای جلوگیری از ورود آب به داخل کار گذاشته شده. بهمنظره پشت پنجره که نمایی کلی از سوله بزرگ و دستگاههای عظیم در آن پیداست اشاره میکند و میگوید: 'فعلاً چیزی حدود 45نفر نیرو داریم. بهخاطر شرایط بد اقتصادی مجبور به تعدیل شدیم تا به این عدد رسیدیم. روزهای اول سیل یک متر داخل محوطه آب بود، با اینکه سطح سوله ما یک متر از کف هم بالاتر است. در این سیل مثل همه شرکتها پیش از پایان سال از ترس گرانی، مواد اولیه زیادی انبار کرده بودیم و آسیب جدی دیدیم؛ سیم جوش، پیچ و مهره و ورقها دچار زنگ زدگی شدند و برخی کارفرماها شاید دیگر مواد ما را قبول نکنند. سازههای دیوار اطراف خود کارخانه هم کج و معوج شده است...'
او حجم کلی خسارت را تا امروز چیزی بیش از 2 و نیم میلیارد تومان عنوان میکند و نگران خساراتی است که در ماههای آینده خودش را نشان خواهد داد مثل ریختن دیواره دور شرکت یا متورم شدن کف سوله به علت ضعف خاک و رفت و آمد محمولههای سنگین فلزاتی که گاهی به 40 تن هم میرسد و...
با او داخل سوله میرویم تا از نزدیک تجهیزات آب خورده را ببینیم و کارگرانی که با تمام توان مشغول کار هستند تا از چرخه عقب نمانند. او میگوید: 'ما نیاز به پول نداریم و تا امروز هم همه قسمتها را راهاندازی کردهایم اما همه کارخانهها وام و قسط دارند، دولت باید در این زمینه کمک کند. ما نیاز داریم پرداخت وامها عقب بیفتد که اوضاع بدتر نشود و خدای نکرده بازهم مجبور به تعدیل نیرو نشویم.'
سوار یک نیسان آبی میشویم تا از آب بگذریم و در سمت ضلع جنوبی به کارخانهای برسیم که با وجود از دست دادن حجم بالایی از مواد اولیه گرانقیمت، با یک دستگاه میکسر در حال کار است تا از سفارشها عقب نماند.
وضعیت کارخانه طوری است که انگار بمبی یک تنی وسط آن فرود آمده، کیسههای بزرگ مواد، مثل سیمان به کف کارخانه چسبیده و بعضی دستگاهها هم از این ماجرا بینصیب نماندهاند. پسر جوان درشت اندام چکمه پوشی با موهای مشکی همرنگ چشمانش مشغول سروسامان دادن به وضعیت کارخانه است و عصبانی با موبایل حرف میزند. او که مدیرعامل این شرکت دانش بنیان است میترسد با نام بردن از خودش مشتریهایش را از دست بدهد: 'میکسر من دارد کار میکند. اگر مشتری از دست بدهم باید در اینجا را ببندم.'
او از وضع برآورد خسارت بیمه ناراحت است: '2 میلیارد خسارت خوردهام. بیمه آمد و نگاه کرد و رفت، انگار نه انگار. گفتند دو تا الکترو موتور را ببر با 200 میلیون شستوشو بده درست میشود. ما برای هر کدام 300میلیون دادیم اما بعد از یک روز کار هر سه تا سوختند. الان دارم این طرف و آن طرف زنگ میزنم که یک الکترو موتور دیگر پیدا کنم تا کار نخوابد.'
میگوید آب در کارخانه یک متر و نیم بالا آمده بود و دو سه ماه طول میکشد همه چیز به حالت اول برگردد: 'بعد از فروکش آب سه روز طول کشید که راه اینجا را باز کنیم.' اتاقی را نشان میدهد و میگوید: 'داشتیم این اتاق را خالی میکردیم که سه تا مار پیدا کردیم.'
او با دلخوری میگوید: 'چند ساعت قبل از حادثه به من گفتند قطعاً سیل میآید. خودم را به کارخانه رساندم و چهار میلیارد جنسم را نجات دادم. همان کیسههایی که میبینید بالای دستگاههاست. حالا شما ببین اگر چند روز زودتر میفهمیدیم چقدر حجم خسارت کمتر میشد نه اینکه 500 تن مواد ما نابود شود' از در کارخانه که بیرون میآیم او کیسههای بزرگی را نشانم میدهد و قیمت هر کدام را رقمی بالا عنوان میکند. کیسههایی که حالا منتظر رفتن به زبالهدانی هستند.
به چند شرکت دیگر هم سر میزنم اما رؤسا در شرکت حاضر نیستند و کارگران هم بیحوصله و محافظهکار نمیخواهند از خسارتها چیزی بگویند ولی به وضوح میشود دید که تا چه اندازه وضعیت بهم ریخته است. مواد اولیه، دستگاهها و ساختمانهایی که آب خوردهاند جای پنهانکاری ندارد. بعضی دیگر از شرکتها هم که قرار بود در سال جدید استارت کار را بزنند حالا دوباره رسیدهاند به نقطه صفر و مشغول بازسازی هستند مانند شرکتی که با سرمایهگذاری هنگفت قرار بود کیتهای آزمایشگاهی تولید کند اما حالا باید کاسه کاسه آب از کارخانه بیرون ببرد و بهفکر بازسازی کف باشد.
به شرکتی سرمیزنم که تازگیها آخرین مدل تکنولوژی تولید مواد پلاستیکی را از کشور همسایه خریده بود. یکی از جاهایی که غم و بهت و خشم را میشود یکجا در چشمها و صدای صاحب آن دید. صاحب کارخانه میگوید: 'وقتی مسئول استانی میآید و میگوید از دولت چیزی نخواهید و سعی کنید روی پای خودتان بایستید دیگر من چرا حرف بزنم؟ وقتی شرکت بیمه میگوید این وسایل آب خورده را وارد بازار کنید و حجم دو میلیاردی خسارت را 30 میلیون برآورد میکند، به نظر شما حرف دیگری هم میماند؟' با او در شرکت قدم میزنیم تا دستگاههایی را ببینم که پیش از شروع به کار موتورشان سوخته است و جعبههای کوچکی پر از اهرم و درجه که هر کدام میلیونها تومان ارزش دارد.
حجت خلیلزاده از مسئولان دولتی تقاضا میکند که هر چه زودتر بستههای حمایتی و قولهایی را که دادهاند عملی کنند: 'من باید پیگیر باشم تا این قولها به سرانجام برسد. تا امروز هیچ پولی برای جبران خسارتها به دست ما نرسیده است.' او در مورد دغدغه درست برآورد نشدن خسارت توسط بیمهها هم میگوید: 'واقعیت این است که بیمه باید انعطاف بیشتری به خرج بدهد و ما حتماً پیگیری میکنیم که با یک شرایط مناسب واقعیتها را ببینید.'
به گفته وی بیمه تاکنون تنها خسارات پنج واحد تولیدی را پذیرفته و به برخی از کارخانهها هم گفته عنوان سیل در بیمهشان قید نشده است.
گزارش: محمد معصومیان
منبع: روزنامه ایران


بلاياي طبيعي امروزه به عنوان جزئي از زندگي جوامع بشري محسوب می شود. در اين میان سيل ، پديدهاي طبيعي است كه توسط انسان به عنوان يک واقعه اجتناب ناپذير پذيرفته شده است. اگر بشر، سكونتگاه و اموال خود را بدون دفاع در معرض هجوم سيل قرار ندهد، سيل همواره و به خودي خود بلا به شمار نمی آید.
با توجه به این که تراکم جمعیت در برخی نقاط که تحت عنوان شهر و روستا نامیده می شوند، به دلایلی از جمله وجود منابع آبی صورت می گیرد و وجود این منابع آبی، خود می تواند به عنوان خطر بالقوه برخی حوادث طبیعی از جمله سیل را در این مناطق تشدید کند، لذا در راستای کاهش خطرات، از دهه 1930 میلادی اعمال شيوه هاي مديريتي در راستاي کاهش اثرات سيلابها در نقاط جمعيتی در دنیا آغاز شد.
ابتدا اين شيوهها بيشتر "سازهاي (فيزيکي)" مانند ساخت ديواره پیرامون مسيلها بود. از دهه 1970 میلادی شيوههاي "غيرسازهاي" مانند سيستم هاي هشدارسیل ، تعیین فاصله ابنیه از منطقه خطر و آموزش ساکنان در معرض خطر نیز به شیوه های مدیریتی اضافه شد و به تدریج تلفیق روشهای سازه ای و غیرسازه ای با توجه به شرایط طبیعی و اجتماعی هر منطقه ابداع گردید.
امروزه بيشتر کشورها اعمال روش هاي مديريت ريسک سيلاب را مورد توجه قرار دادهاند. این روش ها به معنای مديريت قبل از وقوع سیلاب است و انتخاب و اجراي روشهاي مديريت ريسک سيلاب مستلزم رعايت برخي از اصول ميباشد.
" سيلاب شهري" از طرفی به عنوان يكي از منابع آب قابل احيا و با ارزش در بسياري از نقاط خشك و نيمه خشك جهان مطرح است و از طرف دیگر سيلهاي شهري و بويژه تند سيلابها كه بسيار سريع و مخرب عمل مي کنند، بسياري از شهرهاي جهان را تهديد کرده و موجب ایراد خسارات مستقيم و غير مستقيم می شود.
خسارات مستقیم شامل خسارت به ساختمان هاي مسكوني و اسباب و لوازم و تجهيزات داخل آنها، امكانات مربوط به خدمات زير بنايي و عمومي از قبيل خيابانها، پل هاي داخل شهر، سامانه هاي آب وفاضلاب، برق، مخابرات، مجموعه هاي تجاري و صنعتي و امكانات و تجهيزات و تاسيسات آنها، امكانات حمل و نقل و تردد داخل شهري از جمله خودروهای عمومي و مسایلی از این قبیل است.
خسارات غیر مستقیم شامل زيان هاي ناشي از كاهش خريد و فروش و توليد در مجموعه هاي تجاري، صنعتي و خرده فروشي هاي خسارت ديده، دستمزدهاي قطع شده، اختلال در سامانه هاي حمل و نقل وارتباطات، هزينه هاي مربوط به جابجايي كالاها، اسباب و لوازم، تجهيزات و تاسيسات و خدمات از مناطق سيلابي به بيرون و برگشت آنها به محل اوليه بعد از بهبود شرايط سيلابي، هزينه هاي پاكسازي محيط، برقراري امكانات موقت براي سيل زدگان، برپايي سيل بند موقت و مواردی از این دست می باشد.
در استان گلستان 33 شهر (به ترتیب از شرق به غرب استان شامل: مراوه تپه، گلیداغ، فراغی، کلاله، صادق آباد، دوزین، گالیکش، مینودشت، گنبد کاووس، نگین شهر، نوده خاندوز، آزادشهر، رامیان، تاتار، دلند، خان ببین، علی آبادکتول، مزرعه کتول، سنگدوین، فاضل آبادکتول، قرق، اینچه برون، انبارالوم، سرخنکلاته، جلین، گرگان، آق قلا، سیمین شهر، کردکوی، بندرترکمن، گمیش تپه، بندرگز و نوکنده) وجود دارد که نیمی از جمعیت استان یعنی جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر (53 درصد جمعیت استان) در آنها ساکنند و از غالب آنها رودخانه هایی عبور می کند (650 کیلومتر از رودخانه های استان در مجاورت شهرها و روستاها جریان دارد)، لذا توجه بیشتر به مقوله "مدیریت سیلاب شهری" ضرورتی بدیهی، فوری و دقیق به شمار می آید.
شهرها یک مجموعه بی ارتباط با اطراف خود نیستند، بلکه بخشی از حوضه آبریزند که با بالادست و پایین دست خود در ارتباط تنگاتنگ بوده و تاثیر پذیری و تاثیرگذاری دارند، بنابراین در مطالعات و اجرای طرحهای مدیریت سیلاب اعم از "سازه ای" و "غیرسازه ای"، بایستی "مناطق بالادست شهر "، " محدوده شهر" و "مناطق پایین دست شهر" کاملا در نظر گرفته شود که جهت عدم تطویل این نوشته، به مواردی بسنده می شود.
الف ) "مناطق بالادست شهر" : شهرها غالبا از حوضه بالادست خود تهدید می شوند. نمونه های زیادی را در استان می توان به عنوان شاهد مطرح کرد از جمله شهرهای گنبدکاووس، انبارالوم، آق قلا، سیمین شهر و گمیش تپه که در سیلاب انتهای سال 1397 و ابتدای سال 1398، مورد هجوم سیلاب از بالادست شهر واقع شده و متحمل خسارات شدیدی گردیدند. در سیل های سنوات قبل نیز شهرهایی مانند کلاله، رامیان، علی آبادکتول و شهرهای دیگر از حوضه های بالادست خود متاثر شدند.
مطالعه و اجرای مواردی مانند: آبخيزداري در حوضه هاي بالادست شامل عمليات بيولوژيكي و مكانيكي به منظور تقويت پوشش گياهي، حفاظت خاك و افزايش نفوذپذيري و در نتيجه كاهش پتانسيل سيل خيزي منطقه، احداث بند هاي انحرافي براي سدهاي خارج از بستر كه در زمان سيلاب با انحراف قسمتي از سيل، دبي سيلاب را كاهش دهد، انحراف سیلاب(سیلراه اضطراري) که در صورت وجود شرایط توپوگرافی مناسب، تمام یا قسمتی از جریان سیلاب توسط سیلابروي کمربندي از محدوده شهر خارج شده و مجدداً در محل مناسب به همان رودخانه یا رودخانه یا مسیل حوضه آبریز دیگر تخلیه می گردد، تجهيز و تكميل شبكه ايستگاه هاي هيدروكليماتولوژي و مجهز نمودن رودخانه هاي طغياني مشرف به شهرها به سيستم اطلاع رسانی و هشدار سيل را می توان نمونه هایی از مدیریت سیلاب در "مناطق بالادست شهر " دانست.
ب ) "محدوده شهر" : پس از ایجاد و توسعه شهرها، به دلیل تغییرات شدیدی که در آبراهه ها، نفوذ پذیری خاک، تراکم جمعیت و دهها مولفه دیگر به وجود می آید، دبی اوج سیلاب چندین برابر شرایط قبل از توسعه می شود، لذا ضمن این که در صورت تصمیم به ایجاد شهرهای جدید و یا توسعه شهرهای فعلی، می بایست سیستم هاي کنترل و جمع آوري و دفع سیلاب محدوده شهر را طراحی و اجرا کرد، بلکه لازم است روش های متعددی با هدف اصلی "کاهش روانابهای شهری" را به مورد اجرا گذاشت که در این خصوص انشاء الله در آینده به تفصیل سخن خواهم گفت.
ج ) "مناطق پایین دست شهر" : سیلاب یا رواناب حاصل از "مناطق بالادست شهر " و " محدوده شهر" که دارای کمیت قابل توجه و کیفیت بسیار متفاوت با آب باران است، نهایتا از شهر خارج شده و به " مناطق پایین دست شهر" جریان می یابد. در این مناطق یا شهرهای دیگر (مانند مزرعه کتول و سنگدوین در پایین دست علی آبادکتول) و یا روستاهای متعدد (در اغلب شهرها) و یا زیرساختهایی مانند جاده و تاسیسات اقتصادی (مانند جاده بین المللی منتهی به فرودگاه در پایین دست شهر گرگان) وجود دارند، لذا سیلاب و رواناب بایستی به خوبی مهار شده و با حداقل خسارت و کاهش بخشی از آلودگی، به مناطق امن در پایین دست که می تواند رودخانه، تالاب یا دریا باشد هدایت گردد.
"مدیریت سیلاب شهری" مجال سخن وسیعی را طلب می کند که در طول سال های پیش در محافل علمی، جلسات اجرایی و دیدار با شهرداران محترم مطرح کرده ام و در این مقال نمی توان بیش از این قلمفرسایی کرد. امید است شهرداران محترم شهرهای استان با حمایت شوراهای اسلامی، فرمانداران محترم، مدیران محترم استانداری و وزارت محترم کشور، با همکاری دستگاههای ذیربط و ذیمدخل، به این مهم در کلیه شهرها پرداخته و شاهد شهرهایی امن در برابر غالب سیل های بوقوع پیوسته باشیم.
سیدمحسن حسینی (برساووش)، کارشناس مسائل آب


همزیستی نیوز -- مدیرکل فرهنگ وارشاداسلامی گلستان با اشاره به ظلم، تبعیض وبی عدالتی حاکم برزندگی مردم در دوره زندگی مختومقلی فراغی ، گفت: در دوره ای که دردهای مردم دل این شاعر را به دردآورده بود وی با مضامین اشعارش ندای وحدت وآزادگی سرداد.

همزیستی نیوز - وزیر کشور گفت: امروز مفاخر فرهنگی ایران اسلامی از جمله شاعرانی مانند سعدی، حافظ و مختومقلی فراغی باعث وحدت و انسجام بین اقوام و مذاهب و ضامن عزت و آزادگی ملت ایران در جهان هستند.

همزیستی نیوز - معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزارت کشور گفت: همزیستی مطلوب مذاهب و اقوام مختلف درشهرها و روستاهای استان گلستان ظرفیت ارزشمند و تاثیرگذاری برای شتاب دهی به توسعه همه جانبه این منطقه است.

باورش باید سخت باشد یک نفر فرماندار، یعنی بالاترین مسوول یک شهر باشد و در یک موقعیت بحرانی از قدرت تصمیمگیری عاجز باشد. امانگلدی ضمیر فرماندار آققلا در حادثه سیل اخیر استان گلستان در زمره آن دسته از مسوولانی قرار گرفت که در ایفای نقش خود عاجز ماند. در اینکه آققلا دچار یک غافلگیری شد شکی نیست ولی درست در همین بزنگاههای غافلگیری درحالی که اصحاب شبکههای مجازی برای شکافته شدن راهآهن به این در و آن در میزدند، فرماندار هنوز سیل را جدی نگرفته بود.
شاید بیشتر از هر مسؤولی همین افرادی که در شبکههای اجتماعی گزارشگر لحظه به لحظه حوادث بودند در کاهش خسارات وارده نقش اساسی داشتند. به عنوان کسی که از بیرون، شبکههای اجتماعی را رصد میکردم به شخصه شاهد بودم که در جریان ورود آب به آققلا، شبکههای اجتماعی مرتب برای شکافتن راهآهن پافشاری میکردند. وحید دلیجه جزو نخستین کسانی بود که مرتب اخبار مرتبط با سیل را منتشرکرده و در رابطه با راهآهن مصاحبههایی را با مسئولان انجام داده بود. در گفتگویی که با وی داشتم این فعال شبکههای اجتماعی با بیان اینکه فرماندار آققلا میتوانست زودتر اقدام به شکافتن راه آهن بکند گفت: «فرماندار آققلا مانند کسی که در جدیت این سیل شک داشته باشد، نتوانست در موقع ضرورت تصمیم درست را بگیرد. بنده به عنوان یک فعال رسانهای معتقدم که فشار شبکههای اجتماعی درنهایت باعث شد که فرماندار آق قلا مساله را جدی بگیرد، همچنین همین رسانهها بودند که عمق فاجعه را به اقصی نقاط کشور و حتی به خارج از ایران رساندند».
فرماندار آق قلا در ابتدا این سیل یا آبگرفتگی را جدی نگرفت. به نظر میرسد خود او نیز غافلگیر شد. او مثل کسی که اطمینانی به خود نداشته باشد حتی دستور خالی کردن شهر را نیز نداده بود. بلکه پیش از سیل مدعی بوده که موضوع خیلی خاصی نیست. بسیاری از ما مردم عادی نیز ممکن است در ابتدا مساله سیل را جدی نگرفته باشیم؛ اما جدی نگرفتن از سوی مردم یک چیز و از سوی مسوولان چیز دیگری است. باید در کنار یک مسوول افرادی باشند تا مشاوره های لازم را به او بدهند.
هرچند فرماندار آققلا عملکرد خود در بحث راهآهن را قابل دفاع دانسته و گفته که دنبال مقصر نیست اما او دراصل نمیتواند دنبال مقصر باشد. در همان صحبتهایش از چند ارگان حرف میزند که مجوز دادند و ندادند و غیره. در چنين شرایطی که آققلا با چنین بحرانی دست و پنجه نرم میکرد معلوم است که منبع تصمیمگیری بالاترین مقام آن شهر، نماینده دولت یعنی فرماندار است. فرماندار نباید تحت تاثیر نظرات دیگران باشد. فرماندار میتوانست آق قلا را از گزند سیل حفظ کرده و آن را از خسارات آبگرفتگی دور نگه دارد. مردم حتما در کنارش میبودند. مگر نبودند مردم گمیشان. فرماندار این شهرستان و مردم پا به پای هم. اما ضمیر انگار پا روی مردم گذاشته بود تا به جای راضی کردن مردم جای دیگر را راضی نگه دارد.
جناب فرماندار آق قلا! هرچه قدر هم از عملکرد خود دفاع کنید، هرچه قدر هم در ادامه سعی کرده باشید با اقدامات دیگر، خودتان را تبرئه کنید و حتی تبرئه نه، اصلا خواسته باشید صادقانه خدمت کنید، باز مقصر کسی جز شما نیست. گاهی عذرخواهی و اعتراف صادقانه چیزی از شأن انسان کم نمیکند. شما یک دفعه به عمق فاجعه پی بردید و مثل استاندار معزول یک دفعه فهمیدید این
« تو بمیری » از اون « تو بمیری » ها نیست و جدیتر از این حرفها است. خيلیها در رابطه با این حادثه به مسأله انتخاب مسوول بومی تاکید کردند اما ما بیشتر از یک مسوول بومی به مسوولانی با سواد، مدیر و درعین حال جسور نیاز داریم. مسوولانی که تنها سوادشان در مدرکشان نباشد و صد البته باید مدرکشان هم مرتبط باشد. ما نیاز به مسوولانی با مدرک مرتبط، به روز و دارای مشاورانی دانا و آگاه و نیز بومی داریم. مسلما کسی که منطقه را خوب میشناسد در آزمونهای این چنینی بهتر عمل خواهد کرد اما دلیل هم نمی شود که مدیر غیربومی که یک استان و یا شهرستان را تحویل میگیرد با مشخصات جایی که قرار است برای مدتی در آنجا مدیریت کند، آشنا نشود.
مدیران ما وقتی به مدیریت میرسند قبل از اینکه دغدغه خدمت داشته باشند دغدغه این را دارند که چه کار کنند تا عمر مدیریتشان بیشتر شود و با توجه به اینکه نظرات مردم در جامعه ما محلی از اعراب ندارند مسوولان دنبال تایید از طرف مردم و گرفتن اعتبار از آنها نیستند، بلکه میخواهند اعتبارشان را از اقتدار و بالاسری ها بگیرند.
جناب فرماندار! به نظر میرسد عمر فرمانداری شما بر آق قلا تمام شده باشد، اما اگر باز بنا به دلایلی عمر مدیریت شما در این شهر ادامه یافت، یادتان باشد حلقه مفقوده شما درهمین شهر است. چه خوبت بگویند چه بد، باید بچسبید به این حلقه. این حلقه اکنون خیلی آسیب دیده و نیاز به مرمت دارد.
جناب فرماندار! قدرت شبکههای اجتماعی را نادیده نگیرید. مصاحبههایی که از همان ابتدا فعالین این شبکهها انجام دادند همه ثبت شده است. دیگر جای هیچ حاشا نیست.
پانوشت: باتوجه به اینکه وحید دلیجه جزو نخستین کسانی بود که در رابطه با راهآهن مصاحبههایی را با مسئولان انجام داده بود، گفتگوهای وی در این رابطه مستند موجود است و استناد نویسنده به پیگیریهای وی در راستای شکافتن راهآهن است.
صدیقه (آیلا) جاذبی

1- شروع سال 1398 را باید نقطه عطفی در تاریخ ترکمن صحرا دانست. آغاز سال که باید همراه با شادی شروع فصلی و سالی نو میبود به دلیل نامهربانی طبیعت با انسان و نامهربانی انسان با طبیعت به سالی با تلخکامی تبدیل شد. ترکمن صحرا را سیل به سان دایهای نامهربان چنان در آغوش گرفت که گفتی این دایه کاش هیچ جای مادر را نمیگرفت. اما کجا بود مادر؟ این روزها نه با آغاز سیل بلکه با جدی شدن مساله سیل هرکس در قامت مادری دلسوز ظاهر شد؛ چه بسیار شاعر بودند و نبودند اما شعر سرودند، چه بسیار خبرنگار بودند و نبودند اما خبرنگار شدند، چه بسیار کارشناس نبودند و کارشناسی کردند. یکی سرود، یکی نوشت، یکی خواند، یکی نظر داد، یکی تحلیل کرد و بودند یکیهایی که هم به میخ زدند و هم به نعل. یکیهایی که موج سواری کردند، یکیهایی که خارج گود نشسته با چند تا نظر و تحلیل خود را در قامت یک لیدر دیدند. این به آن گفت دارد از این فرصت استفاده کرده موج سواری میکند و آن به این، برچسب دیگری زد. اما هرچه گفته و نوشته و خوانده شد و نیت هرکس هرچه بود، این همه خوب بود. سیل درناک بود. طبیعی بود که هرکس به این درد عکسالعمل نشان دهد. حالا نیت چه نشان دادن خود باشد و چه اخلاص.
2 -هنوز توهين مسعود خلیلی رییس فدراسيون سوارکاری به ترکمن ها داغ بود و عدهای داشتند میرفتند که به نفع خلیلی حتی مظلومنمایی کنند که یک دفعه سیل هرنوع خبر و حادثهای را بلعید و اخبار بسیاری از شبکههای اجتماعی داخل استان گلستان را به خود اختصاص داد. آققلا را سیل در نوردیده و یک فاجعه به وقوع پیوسته بود و گمیشان سرسختانه مقاومت میکرد. مگر حدود 5 کیلومتر سپر را چطور میشود بدون همدلی و وحدت ساخت. همدلی مردم گمیشان در ساخت این سد مثال زدنی شد. آنها با چنگ و دندان و البته با اتحاد در مقابل این آزمون سربلند بیرون آمدند، هرچند به دلیل کمبود امکاناتی که باید دولت اختصاص میداد 6 نفر را در کمال ناباوری از دست دادند اما استقامت و اتحادشان و جرأت انتقادشان از وضعیت موجود نشان داد که این مردم نجیب که نجابتشان دیگر داشت معنی سکوت در برابر هرنوع تبعیض و بی عدالتی را میداد، جایی که مورد تهدید قرار بگیرند میتوانند نجابتشان را اینگونه تعريف کنند: استقامت، اتحاد و انتقاد از وضع موجود.
3 - در این سیل ما شاهد دو نوع رفتار متضاد بودیم. درست در نقطه مقابل همان همدلی و اتحاد، دوستانی در تماس با من بارها از نوع برخورد مردم با مساله دریافت کمکها و حرص عدهای برای دریافت کمک بیشتر انتقاد کردند و گفتند ما ترکمنها چه بودیم و چه شدیم. زمانی نه چندان دور یکی از ویژگیهای بارز ترکمن صحرا نبودن گدا در آنجا بود. مردمانی که چنان هوای هم را داشتند که نیازی نبود یک نفر دست نیاز به سمت کسی دراز کند و اینها به صورتی ارگانیزه حل شده در جامعه بود. غنی دست فقیر را باید میگرفت. نه فقیر از این وضعیت حس بدی داشت و نه غنی منت میگذاشت. اما اکنون یک رفتار قابل تأمل جامعه شناختی در زمان توزیع کمکها دیده شده که بسیاری را با این سوال مواجه ساخت که ما کی اینطور شدیم؟ بله این سؤالي قابل تأمل است که ما کی و چرا اینطور شدیم؟ در رابطه با حرص داشتن عدهای برای دریافت کمکهای بیشتر باید بگویم که در مصیبتهای اینچنینی در خیلی جاهای دنیا امکان چنین چیزی و حتی دله دزدی وجود دارد و مختص به یک منطقه نیست اما دیدن چنین رفتار حریصگونه از سوی عدهای و حتی گرفتن کمک در جایی که نیازی به گرفتن این کمک نبود اگر رو راست باشیم مارا ناراحت کرد و با این دو سوال ما کی و چرا اینگونه شدیم مواجه ساخت.
4 - یکی از نکات قوتی که در این حادثه شاهد بودیم قدرت شبکههای اجتماعی بود. دیدیم که چطور با فشار شبکههای اجتماعی استاندار گلستان برکنار شد. اگر شبکههای اجتماعی فشار نمیآوردند مسلما این اتفاق نمیافتاد و استاندار برای توجیه غیبت خودش دروغی را که گفته بود باورپذیر میکرد. همچنین تاثیر دیگر شبکههای اجتماعی را در پیشروی نکردن آب و کم شدن اثر مخرب این سیل به دلیل اطلاع رسانیهای ثانیهایشان دیدیم. اگر این شبکهها نبودند دور نبود که گمیشان زیر آب میرفت و از آن ویرانهای بیشتر برجا نمیماند.
5- نکته دیگر که بیشتر به طنز میماند در عدم داشتن اختیار فرمانداریها در رابطه با گرفتن تصمیم در مواقع بحران است. فرماندار آققلا حتی نتوانست اجازه شکافتن راهآهن را بدهد. نه تنها فرماندار بلکه هیچ کدام از مسولین شهری گویا قدرت تصميم گیری در برابر بحران را نداشتهاند. مدیر یکی از کانالهای خبری آق قلا در همان روزهای اول که سیل آق قلا را تهدید میکرد با یکی از اعضای شورای شهر آققلا (اسم محفوظ) مصاحبه کرد. این عضو شورا در پاسخ به سوال این خبرنگار در رابطه با شکافتن راه آهن، خیلی بیتفاوت گفت که در حیطه اختیاراتش نیست، درثانی اگر باشد هم امکانات شکافتن ندارند و سوم هم که واقعا خندهدار است، گفت مردم خانه و کاشانهشان را جمع کرده و شهر را ترک کردهاند، کسی برای شکافتن راهآهن نمانده است. بله عدهای از مسولین در این سیل نشان دادند که مسوول زمان آرامش هستند و موقع بحران هنوز یاد نگرفتهاند که چطور تصمیم بگیرند.
6- راهآهن در نهایت بعد از چند روز و باز براثر فشار شبکههای اجتماعی توسط سپاه با انفجار شکافته شد و عجب مردمانی هستیم ما، مایی که انتقاد میکردیم که اصلا ساخت این راه آهن به این صورت درست و اصولی نبوده از همان کسانی که باعث و بانی ساخت این راهآهن هستند به خاطر انفجار و کمکهایشان تشکر کردیم. در یکی از گروهها دیدم که یکی از شهردار آق قلا تشکر کرده بود، دیگری گفت چرا از شورا تشکر نمیکنی. هرچند تشکر در جای خودش همیشه خوب است اما در این بحران شهردار، شورا، فرماندار و استاندار و غیره وظيفهشان را انجام دادند، این آنها هستند که باید به خاطرایستادگی مردم تشکر کنند. از مردم عذرخواهی کنند اگر قصوری کردند، اگر دیر به دادشان رسیدند، اگر بخشی از سیل قهر طبیعت باشد بخشی ندانم کاری مسوولان است. از این بابت عذر بخواهند و از مردم تشکر کنند که با همدلی و اتحادشان اجازه ندادند خسارات بیشتر به شهرها وارد شود. در این بین فرماندار و شورای شهر و مسولین گمیشان نشان دادند که قدرت مدیریت بحران را دارند. از ابتدا در کنار مردم بلکه خود، یکی از مردم بودند. (محض یادگرفتن بقیه ذکر شد)
7- سپر گمیشان بیتردید به عنوان یک خاطره و یک تاریخ در یادها خواهد ماند. 5 کیلومتر را جوانان تقریبا با حداقل امکانات بنا کردند. با بیداری و با دستهایی که گاه توانشان تمام میشد. اما وقتی به شهرشان نگاه کردند اجازه ندادند خستگی بر آنها چیره شود. بعضی از گمیشانیهایی که خارج از گمیشان زندگی میکردند از زندگیشان زدند و شبانه روز کشیک دادند. اینها نشان دادند شهرشان از منفعتشان مهمتر است.
8 -اما نکته آخر، همدلی سایر اقوام و مردم شهرهای مختلف با این حادثه قابل تقدیر بود. نشان دادند ترکمن تنها نیست. نشان دادند با هر قومیت و نژادی ایرانی در کنار ایرانی است.
پانویس: جناب آقای مسعود خلیلی ما هنوز توهین شما را فراموش نکردهایم.
در پایان یادی میکنیم از کسانی که در راه خدمت به حفاظت از شهر شهید شدند و نیز کسانی که این حادثه جان آنها را گرفت. روحشان شاد.
نتیجه: حالا با این همه اطلاعات، تحلیل، شعر، انتقاد، آهنگ، موسیقی و غیره که در رابطه با سیل و مسائل آن نوشته و خوانده شد، با این همه چیزهایی که در این سیل شاهد بودیم، آیا ترکمن قبل از سیل و بعد از سیل یکی خواهد بود؟ آیا لازم نیست کمی در مفهوم نجابتی که به یدک میکشیم باز تعریف کنیم؟
به امید روزهای بهتر برای همه مردم.
صدیقه (آیلا) جاذبی

همزیستی نیوز – مدیریت بررسی مخاطرات زمینشناسی، زیست محیطی و مهندسی سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور در گزارشی که روز سه شنبه 20فروردین 98 تحت عنوان « مروری بر بارشهای اخیر کشور و پیامدهای آن » در وبسایت این سازمان منتشر شد اعلام کرد:
« آنچه که در دشت آققلا و استان گلستان رخ داد بیش از آنکه سیل باشد، آب گرفتگی و کندی زهکشی آب به سوی دریا و ماندگاری آب در این محدودههاست. در این میان بارش بسیار زیاد و شیب کم زمین را میتوان از عوامل طبیعی این رویداد در نظر گرفت در حالی که عواملی نظیر مدیریت ناکارآمد سدها، خاکریز راهآهن (که مانند سد عمل کرده است)، مشکلات مربوط به پلها و جادهها و از بین رفتن پوشش گیاهی، عوامل انسانی به شمار میآیند، بدان معنی که با فرض نبود این عوامل یا دستکاریها و با پیشبینی مخاطرات موجود و طراحی و اجرای بهتر پروژهها و نظارت و مدیریت مناسب، این آب گرفتگی رخ نمیداد و یا شدت کمتری داشت.»
به گزارش روابط عمومی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، در گزارشی که از سوی مدیریت بررسی مخاطرات زمینشناسی، زیست محیطی و مهندسی این سازمان منتشر شده میخوانیم: بارشهای چشمگیر روزهای پایانی سال 1397 و نوروز 1398 در بیشتر مناطق کشور طغیان رودخانهها را به همراه داشت و آسیبهای جانی و مالی و مشکلات بسیاری را در مناطق شهری و روستایی به بار آورد.
زمینهای کشاورزی بسیاری آسیب دیده و یا نابود شدند و در اثر آب شستگی آسیبهای گستردهای به شریانهای حیاتی و زیرساختها وارد آمد که در این میان رخداد زمینلغزشهای بیشمار، نقش مهمی داشته است.
تعیین دلایل و چگونگی این رخدادها به طور موشکافانه، نیازمند بررسیهای گسترده و فراهم آوردن دادههای دقیق و همه جانبه است اما بر پایه آنچه که تاکنون گزارش شده در اغلب این آسیبها نقش عوامل انسانی آشکارا دیده شده و انکارناپذیر است.
به عبارت دیگر چنانچه این عوامل و دخالتهای انسان در کار نبود بسیاری از این رخدادها و آسیبها را شاهد نبودیم و بسیاری این موارد از سالها پیش توسط کارشناسان هشدار داده شده که چندان مورد توجه واقع نشده است.
آنچه که در دشت آققلا و استان گلستان رخ داد بیش از آنکه سیل(flood) باشد، آب گرفتگی(inundition ) و کندی زهکشی آب به سوی دریا و ماندگاری آب در این محدودههاست.
در این میان بارش بسیار زیاد و شیب کم زمین را میتوان از عوامل طبیعی این رویداد در نظر گرفت در حالی که عواملی نظیر مدیریت ناکارآمد سدها، خاکریز راهآهن (که مانند سد عمل کرده است)، مشکلات مربوط به پلها و جادهها و از بین رفتن پوشش گیاهی، عوامل انسانی به شمار میآیند بدان معنی که با فرض نبود این عوامل یا دستکاریها و با پیشبینی مخاطرات موجود و طراحی و اجرای بهتر پروژهها و نظارت و مدیریت مناسب این آب گرفتگی رخ نمیداد و یا شدت کمتری داشت.
سیل شیراز نمونه بارزی از دستکاری حساب نشده و خطرناک در طبیعت بود که به طور مشخص به پرکردن آبراهه موجود در پای دروازه قرآن شیراز باز میگردد. در نتیجه حجم زیاد رواناب آمده از بالادست به جای گذر از مسیر طبیعی خود، از تنها مسیر موجود به بیرون سرریز کرده و جان تعدادی از هممیهنان را گرفت و آسیبهای زیادی نیز به بار آورد. در این رویداد با حذف دستکاریهای انجام شده هرگز چنین رویداد هولناکی رخ نمیداد.
در استان لرستان نیز در شهرهای کنار رودخانههای بزرگ، مانند شهر پلدختر، اغلب ساختمانهای تخریب شده توسط سیل در حریم سیلابی رودخانهها جای داشتهاند که به سبب دوره بازگشت نسبتا طولانی سیلابها، این حریمها کم کم به فراموشی سپرده شده و یا به هر روی نادیده گرفته شدهاند.
در این مورد نیز در صورت رعایت حریم رودخانه چنین تخریب و آسیب گستردهای به بار نمیآمد. این نکته یادآور لزوم تعیین دقیق و محافظهکارانه حریم رودخانهها و نظارت پیوسته بر منع ساختوساز در این حریمها از یک سو و شناسایی نقاط پرخطر و در صورت نیاز ایمنسازی چنین نقاطی از سوی دیگر است که وظیفه دستاندرکاران و متولیان توسعه شهری است که در قانون مشخص شدهاند.
در ساخت سازههای مهندسی شرط اساسی حفظ تعادل سازه با پیرامون است. دستکاری حساب نشده در طبیعت و ایجاد تغییر در آن در صورت نادیده گرفتن مجموعهای از شرایط زمینشناسی، هیدروژئولوژی، آب و هوایی و زیستمحیطی، آسیبهای جبرانناپذیری را وارد میسازد.
برخی دستکاریها در مسیر رودخانه میتواند آسیبهای غیرقابل پیشبینی به سازههایی مانند پلها یا سیلبندها وارد آورد، برای مثال پوشاندن کف و دیوارههای رودخانه با بتن، عملا توان کندن نهشتههای کف رودخانه که عامل مهمی در تعادل بستر است را از آن سلب کرده و قدرت تخریبی جریان آب را افزایش میدهد. به ویژه اجرای چنین پوششی در زیر پلها اغلب به ایجاد آبشار در پای سازه پل و فرسایش پیشرونده کف رودخانه به سوی پایهها و سرانجام تخریب پل میانجامد.
از سوی دیگر این اقدام به ویژه در بخشهایی از رودخانه که محل تغذیه آبخوانها است مانند سدی در برابر نفوذ آب عمل میکند که عامل مهمی در افت سطح آبخوانها و آبدهی مطلوب به حساب میآید.