حادثه دلخراش تصادف یک دستگاه تریلی حامل سیمان و یک دستگاه مینی بوس در محور گنبد - مراوه تپه در هفته گذشته که به کشته شدن 15نفرو مجروح شدن 18 نفر از هم وطنان بی گناه ما در شرق استان گلستان منجر شد یک بار دیگر زنگ خطر را در بیخ گوش مسئولان استان و بخصوص مدیران ذیریط طنین انداز کرد.
گرچه این زنگ درمقاطع مختلف به علت وقوع حوادث مشابه این حادثه وحتی دلخراش تر از آن و با صدای بلندتر شنیده شده است، اما متاسفانه جز اظهار تاسف و همدردی با خانواده های داغدیدگان و انداختن توپ تقصیر به زمین بخش های دیگر، واکنش عملی برای برخورد با مقصران و جلوگیری از تکرار حوادث مشابه از این مسئولان و مدیران دیده نشده است.
پرواضح است که تداوم وقوع حوادث ناگوار جاده ای در استان و کشور را نمی توان نتیجه کم کاری و کوتاهی یک بخش یا یک وزارتخانه، سازمان یا اداره دانست و به قول معروف یک تنه به سراغ قاضی رفت، بلکه محدوده چرخه این حوادث بسیار فراتر از یک یا چند بخش و وزارتخانه است و دست های فراوانی درکار است که چه در افزایش و چه در کاهش این گونه حوادث اسفبار می توانند تاثیرگذار باشند.
اما جان کلام اینجاست که درهرحادثه ای در کنار همه عوامل موجد آن، یک عامل اصلی و بسترساز وجود دارد، مثلا در مورد یک حادثه جاده ای، درست است که خودرو غیراستاندارد، راننده ناشی و سهل انگار و قوانین و مقررات ناکارآمد در وقوع آن حادثه می تواند دخیل باشد، اما بطور قطع جاده به عنوان بستر اصلی وقوع آن از یک نقش حیاتی و کلیدی برخوردار است.
به همین دلیل متولیان ساخت، نگهداری و مرمت جاده ها و پل ها باید بپذیرند که فرمانده این جنگ خانمان سوزهستند و آمار وحشتناک تلفات این جنگ در کشور که حتی از آمار تلفات جنگ تحمیلی نیز فراتر رفته است، پایین نخواهد آمد مگر اینکه آنها در جایگاه متولی و تصمیم سازان بالاتر از آنها در جایگاه مجلس، طرحی نو دراندازند و با شناسایی جاده های غیراستاندارد که البته در استانی مانند استان ما بخصوص در منطقه ترکمن صحرا کارمشکلی نیست، نسبت به رفع مشکلات عدیده آنها اهتمام ویژه داشته باشند.
از جمله این جاده های غیراستاندارد می توان به جــاده بنــدر ترکمــن - آق قــلا معـروف بـه خـط آلمـان اشاره کرد که بـا حـدود۴۰ کیلومتـر طول سـه شهرسـتان و بیــش از۵۰ روســتا را در بر می گیرد و متاسفانه در طــول ســال هــای گذشــته تصادفــات و حــوادث زیــادی کــه منجــر بــه فــوت و جراحــت بســیاری از هـم وطنـان عزیزمـان شـده اسـت در ایـن محـور اتفـاق افتـاده و رونـد ایـن اتفاقـات ناگـوار همچنــان در ایــن مســیر ادامــه دارد.
گرچــه شــرح ایــن وضعیــت خطرنــاک بــه انحــای مختلــف چــه بــه صــورت اداری و خصوصــی و چــه بـه صـورت عمومـی از طریـق رسـانه هـا بـه سـمع و نظـر دسـتگاه هـای مسـئول و متولـی ایـن جـاده رسـانده شـده اسـت، امـا همیشـه بهانـه ایـن بـوده کـه بودجـه و اعتبـارات کافـی بـرای رفـع مشـکلات آن نیسـت!
بـه نظـر مـی رسـد کـه وضعیـت بحرانـی ایـن جـاده مــی طلبــد کــه بــه هرحــال بایــد فکــری اساســی بــرای آن کــرد؛ چــون بــا افزایــش جمعیــت و فراوانـی خودروهـا نسـبت بـه چنـد دهـه قبـل، ایـن جــاده نیــز بایــد توســعه و حداقــل چهاربانــده شــود.
وضعیــت پــل هــا نیــز در ایــن مســیر بخاطــرنداشــتن حفــاظ مناســب بســیار فاجعــه آفریــن اســت و کیفیــت روکــش آســفالت هــم نامناســب وبخاطـر کـم عـرض بـودن جـاده و نداشـتن شـانه، ایــن مســیر بســیار ناایمــن بــوده و علائــم هشــداردهنـده کافـی و اسـتاندارد هـم در آن کـم مشـاهده مــی شــود و ازهمــه مهــم تــر آنکــه، روشــنایی درایــن مســیر وجــود نــدارد و تــردد از آن در هنــگام شــب واقعــا خطرنــاک و آبســتن هرگونــه اتقــاق ناگــوار اســت.
بــه احتــرام خانــواده هایــی کــه جگرگوشــه هــای شـان را در حادثه اخیر شرق استان و حـوادث مشابه دیگر بخاطـر ایـن همـه مشـکلات و کمبودهـا از دسـت داده انـد و افــرادی هــم کــه درایــن حــوادث بــرای همیشــه مصـدوم و معلـول شـده انـد و همچنیـن در جهـت رفــاه حــال مــردم شــریف و فهیــم استان گلستان و بخصوص منطقــه ترکمن صحرا مــی طلبــد کــه مســئولان ذیربط پیگیــری و توجــه جــدی در همه ایــن مــوارد داشــته باشــند.
حاجی گلدی کر
اشاره: سهل انگاری یا سودجویی؟ یا هیچ کدام! بلکه ناکارآمدی و یا نداشتن وجدان کاری و فراموش شدن مسئولیت ها درقبال بیماران و مصدومانی که با اطمینان صد درصد خود را دراختیارمراکز درمانی قرار می دهند؟
اینها پرسش هایی است که در این دو نوشتار مطرح می شود. نوشتار اول دردنامه فردی است که مادرش را به علت اتفاقی که در متن نوشتار آمده است از دست داده است و نوشتار دوم تحلیلی بر این اتفاق ناگوار است.
همزیستی با انتشار این دو نوشتار همانطور که فرد داغدیده نوشته است « من این درد جانکاهم را می گویم تا دیگران دچار این درد و اسیر این همه بی مسئولیتی ها نشوند» آرزو می کند که درس عبرتی نه تنها برای بیماران که درس های عبرت برای برخی مسئولان این گونه مراکز درمانی و بخصوص متولیان اصلی سلامت جامعه باشد!
*****************************
مادرم در این بیمارستان ها قربانی سهل انگاری یا سودجویی شد؟
من فرزند مادری هستم که قربانی سهل انگاری و شاید هم سودجویی و ناکارآمدی برخی از دست اندرکاران امور پزشکی در بیمارستان هایی در استان های گلستان و مازندران شد. دریغ از آن که هیچگونه وجدان کاری و هیچ گونه مسئولیت پذیری هم در قبال بیماران در وجود بعضی از این افراد باقی نمانده است.
من یکی از شهروندان گنبدکاووس هستم که مادرم هفته ای دو الی سه بار در بیمارستان مطهری گنبد دیالیز می شد. آخرین بارکه از خانه برای دیالیز با لباس نوربابایی خود به بیمارستان رفت دیگر مادرمان به خانه بازنگشت. دلیل بازنگشتن مادرمان را بگویم تا برای دیگران درس عبرتی باشد که گرفتار این مصیبت نشوند.
آنچه که برای من گفته شد این بود که در بیمارستان مطهری گنبد برای دیالیز مادرم از سوزن(سرنگ) های غیراستاندارد استفاده شده و ما غافل از همه چیز مادرمان را به جایی آورده بودیم که این اصلی ترین و بدیهی ترین شرط بهداشتی را رعایت نکرده بود و به این ترتیب این سوزن وارد بدن مادرم می شود.
مادرم بعد از فرو رفتن سوزن در بدنش به صورت اورژانسی به بیمارستان امام ساری مرکز استان مازندران و پس از ساعت ها انتظار به بیمارستان فاطمه الزهرا(مرکز قلب ساری) منتقل می شود و به علت طولانی بودن انتظار( 28ساعت) باعث حرکت سوزن به سمت قلبش می شود.
با نظر پزشکان این بیمارستان اخیر، روی مادرم عمل قلب باز انجام می شود ولی در این عمل موفق به در آوردن سوزن نمی شوند و قسمت جالب این تراژدی این است که پزشکی که نتوانسته سوزن را از قلب مادرم دربیاورد ادعا می کند که بودن سوزن در قلب اشکالی ایجاد نمی کند.
اگر این چنین باشد این سئوال پیش می آید که چه نیازی برای این عمل است، چرا سهل انگاری یک بیمارستان، پزشک و پرستار باعث این تراژدی دردناک می شود.
مادرم به مدت سه هفته نه در کمای کامل بود و نه در هوشیاری که دردش را بگوید و با چشمانی نیمه باز به دیار حق شتافت. چه کسی جوابگوی این همه سهل انگاری و بی مسئولیتی در این دو بیمارستان است؟
من این درد جانکاهم را می گویم تا دیگران دچار این درد و اسیر این همه بی مسئولیتی ها نشوند و کسانی را که مسبب این عمل بودند با وجدان شان تنها می گذارم. او یک مادر بود!
ناهید مختوم
سوزن در قلب مادر!
لباس تمیزش را میپوشد، روسری زیبای ترکمنیاش را سرش میکند، با همان آراستگی که مخصوص خودش است طبق برنامهای که دارد میرود برای دیالیز به بیمارستان مطهری گنبد. هفتهای دو روز او امکان انجام عمل دیالیز را داشت. از این وضعیت راضی بود؛ اینکه دیگر نیازی نبود جاهای دیگر برود.
آن روز هم رفت، اما این بار رفتنش او را به خوابی برد که او را در جدال مرگ و زندگی معلق نگه داشت و اطرافیانش را در برزخ ماندن و رفتن او گذاشت. اطرافیانش میدانستند مرگ حق است اما نگران بودند که مادرشان آیا درد میکشد یا نه؟ این تعلیق حدود ده روز دوام آورد و بعد مادر قصه ما رفت. مادر رفت فقط به خاطر اشتباه در بکارگیری تجهیزات پزشکی. اشتباهی که او را میخکوب تخت بیمارستان کرد و در نهایت راهی دیار بیبازگشت.
مادر قصه ما براثر غیراستاندارد بودن تجهیزات پزشکی جانش را از دست میدهد. بخشی از سوزن مخصوص دیالیز وارد بدنش شده و سوزن در قلبش جا میگیرد. سوزن در قلب زن ، او را نه در حالت کما میبرد و نه هوشیاری کامل.
مادر را در آن وضعیت به ساری منتقل میکنند، به بیمارستان امام و در آنجا با اینکه بیمار اورژانسی بوده او را منتظر میگذارند و بعد از28 ساعت انتظار او را به بیمارستان فاطمه الزهرا(مرکز قلب ساری) منتقل میکنند.
مادر میمیرد؛ اما مقصر کیست؟
صدیقه جاذبی
منبع: هفته نامه همزیستی/ شماره 661/تاریخ دوم شهریور98
صدیقه جاذبی- وقتی به فاصله خیلی کوتاه در شبکههای اجتماعی از فعالیت دو زن فعال در عرصه امور خیریه در ترکمن صحرا با خبر شدم و چهره این دو زن جسور را دیدم تیتر «دو زن در یک قاب» در ذهنم نقش بست. خوشحالی من از بابت حضور این دو زن در این عرصه وصف ناپذیر بود، به خاطر همین زود شمارههای شان را پیدا کرده و با آنها ارتباط برقرار کردم. ارتباط با « آیلر کوچکی » این شیرزن گمیشانی خیلی طول نکشید، اما فریده ایزدی زن جسور آققلایی کمی دیر به ارتباط ما پاسخ دادند. با آیلر کوچکی مصاحبهام را انجام دادم اما فریده ایزدی بنا به دلایل شخصی نخواستند مصاحبه کنند، هرچند با او صحبت دوستانه خوبی داشتم و با فعالیتهای شان و خودشان آشنا شدم.
اما آیلر کوچکی، زنی که بیماری پسرش باعث شد تا به فکر تاسیس خیریه بیفتد. دو سال پیش یعنی سال 86 آیلر همراهی چند نفر را جلب کرده و درشهرستان محروم گمیشان برای بیماران سرطانی خیریهای راه اندازی میکند. پیش از تاسیس این خیریه او به خاطر بیماری فرزندش با یکی از خیریههای معتبر منطقه آَشنا شده بود. آشنایی با این خیریه کم کم به فعالیت او در آنجا انجامید و در نهایت خود اقدام به تاسیس کانون حمایت از بیماران صعبالعلاج به اسم لبخند امید شکوفههای گمیشان میکند. او با همراهی چند نفر از معتمدین گمیشان این خیریه را اداره میکند و آیلر و همه کسانی که آنجا فعالیت میکنند بدون دریافت ریالی از محل خیریه بابت فعالیتهای خود، با جان و دل خیریه را اداره میکنند. محل خیریه نیز برای اینکه هزینهی بیشتری تحمیل نشود، یکی از دو اتاق خانه آیلر قصه ما است. البته به گفته او بعد ازسیل به خاطرحضور مهمانان زیاد ورودی حیاط را آجرکاری کرده وبه اتاق تبدیل کردهاند تاشرمنده مهمانهای شان نباشند.
تلاش برای تامین هزینه 220بیمار
او میگوید: «کل درآمد خیریه صرف خود بیماران میشود و درحال حاضر بیش از۲۲۰پرونده ثبت شده داریم که برای تامین هزینههای درمانی، شیمی درمانی، معیشتی، خورد وخوراک، تحصیل بچههای شان وغیره فعالیت میکنیم. ما برای اینکه کل درآمد خیریه را صرف بیماران کنیم میز صندلیهای اوراقی و دورانداختنی ادارات را تعمیر کرده و استفاده میکنیم».
هرچند برای آیلر بیماری فرزندش مقدمهای برای آشنایی با یک خیریه بود اما او پیش از آن نیز به فکر بیماران بود. در وجود او کمک به دیگران یک امر نهادینه بوده است. او میگوید: «چند سالی است که کم وبیش به فکربیمارها بودم؛ یعنی همراه آنها میرفتم با مددکارصحبت میکردم، به نماینده مراجعه میکردم، ازخیرین کمک میگرفتم که متاسفانه یک حادثه باعث شد کودک سالم من فلج کامل شود. هرچند این حادثه توان من را تحت تاثیر قرار داد و مجبور بودم وقت خود را صرف فرزند خود کرده و دنبال درمان او باشم، اما با اینحال در حد توانم سعی میکردم با هرکس که چه از لحاظ مادی و چه معنوی نیازداشت، همراهی کنم. بخاطرفرزندم از ۲۴ساعت شبانه روز هفده ساعتش را یکسره کارمیکردم تاهزینههای گزاف آن را تامین کنم اما من فقط به فکر تامین هزینههای فرزند خود نبودم و در بین این کار کردنها، توانستم دست ۲۰الی ۳۰نفررا هم بگیرم، به این صورت که من برش وخیاطی انجام میدادم و با سفارشهایی که میگرفتم برای بیشتر از سی نفرشغل ایجاد کردم، بعضی چرخ خیاطی نداشتند توانستم برایشان چرخ خیاطی تهیه کنم واز محل درآمدی که ازدوختشان داشتند کم کم هزینه چرخ را تسویه و اقساط آنها راپرداخت کردم. برای افراد کم بضاعت به صورت قسطی لباسشوئی، یخچال، لباس، چارقد وغیره نیزمیخریدم و قسطشان را ازدرآمدشان کم میکردم».
کانون لبخند امید شکوفههای گمیشان
آیلر کوچکی ادامه میدهد: «در جریان درمان فرزندم با خیریههای گوناگونی آشنا شدم و توانستم افراد نیازمند بیشتری را برای درمان به مراکزخیریه بفرستم، درمیان این همه گرفتاری با همکاری چند تن ازکارمندان آموزش پرورش برای کودکانی که هزینه تحصیل نداشتند لوازمالتحریر، هزینه ثبتنام و کتاب درسی حتی کیف، کفش و لباس تهیه میکردم. همیشه به فکربازکردن خیریه بودم ولی جرات و سرمایه نداشتم تا اینکه با یک خیریه آشنا شدم و نمایندگی آن را گرفته و دفترکوچکی درگمیشان بازکردم. درکانالها و گروههای تلگرام از تمام خیرین و کسانی که تمایل به همکاری داشتند دعوت کرده وجلسهای گذاشتیم. افراد زیادی در اولین جلسه حضور داشتند و در جلسات بعدی افرادی که واقعا بدون هیچ چشمداشتی حاضر به همکاری بودند را مشخص کردیم و شخصیتهای سن بالاتر را به عنوان رییس هیات، نایب رییس هیات، هیات مدیره و بازرسین انتخاب نمودیم. چند ماه بعد از فعالیت برای این خیریه، به همراه سایر اعضا تصمیم گرفتیم خود خیریهای جداگانه تاسیس کنیم و ظرف چهار ماه خیریه گمیشان را بنام کانون لبخند امید شکوفههای گمیشان به ثبت رساندیم».
آیلر تمامی کارهای ثبت رابه تنهایی انجام میدهد، با اینکه باردار بوده اما از دوندگی برای ثبت این خیریه هیچ کوتاهی نمیکند. در اواخر انجام کارهای ثبت، پاهای آیلر عجول ما بر اثر یک سانحه به شدت میسوزد اما با اینحال از پیگیری دست نمیکشد تا جایی که برای گرفتن آخرین امضاء به دلیل باند پیچی بودن پایشان با دمپایی پدرشان به حضور مدیرکل میروند.
آیلر میخواهد خیرین بیشتر هوای کانون او را داشته باشند چونکه به گفته او «کمکها کفاف بیش از دویست پرونده رانمیدهد به همین خاطرما نیازمندان واقعی را بنابرنوبت وهزینه اولویتبندی میکنیم اما سرپرست خانواربودن نیزاولویت اول ما است».
آیلر میگوید: ما به غیراز دادن خدمات به بیماران سرطانی با کمک خیریههای بزرگ تهران سعی میکنیم به کودکان زیر۱۸سال که دارای مشکلات قلبی، ترمیمی، ارتوپدی و کاشت حلزون هستند نیز کمک کرده و حتی کاری کردیم که عمل جراحی عدهای به صورت رایگان انجام شود. در این رابطه حتی از گنبد و کلاله هم پرونده داشتیم».
دل بزرگ خانواده آیلر
خانواده پنج نفری آیلر کوچکی با اینکه خود در مضیقه هستند اما دل بزرگشان را به این کار سپردهاند. خانه محقر آنها هم محل زندگی است و هم دفتر خیریه. از سه کودک آیلر یکی معلول است، اما معلولیت او نیز باعث نمیشود تا او از هدفش باز بماند. همین هدف است که خانه او را در جریان سیل اخیر تبدیل به مکانی برای کمک به سیل زدگان کرده است، قبل ازسیل برای فعالینی که درحال ساخت سدهای خاکی بودند «بورگ» ساندویچ، سالاد اولویه وبرنج میپخته و با بسیج کردن خیلی ازخانمهای شهر و با کمک خیرین از شهرش محافظت کرده است، هرچند خانه خود او نیز از این سیل خسارت دیده است و اکنون خانه او نیاز به مرمت دارد. او دوست دارد طبقه دوم خانهاش را بسازد تا بتواند دفتر مستقلی برای کانون خیریهاش داشته باشد.
آیلر از مشکلاتش نیز میگوید: «پسر دوم من دارای معلولیت جسمی حرکتی شدید است. مشکل استرابیسم چشم و نیز مشکل حاد ریوی دارد که هنوز یک بیماری نادر وغیرقابل تشخیص و درمان است و این سیل هم بدترش کرد. بهخاطر نم اتاق سرفه شدید دارد و شاید بیش از ۵۰ باربه دکتر بردم و یک متخصص آن را به خاطر آلودگی هوای ناشی ازسیلاب دانست. کودک من سرطانی نیست یا جزو بیمارهایی که تحت نظر کانون ما است، حساب نمیشود و چون او پروندهای در کانون ما ندارد به او کمکی تعلق نمیگیرد. از آن طرف وسایل خانهام در یک حریق سوخت اما غیر از هلال احمر هیچ ارگانی کمکی نکرد و هنوز با مشکلات خانه دست و پنجه نرم میکنم».
این فعال امور خیریه با جود تمام این مشکلات خوشحال است که این کانون اعضای هیات مدیره دلسوزی دارد و آنها همیشه در کنارش بودهاند و بدون هیچ گونه چشم داشتی از جان برای کار خیر و این کانون مایه میگذارند.
آیلر مشکلات زیادی دارد؛ اما با اینحال میگوید: «وظیفه انسانی هرفردی است که تا توان دارد به همنوع خود کمک کند اما برای رسیدن به درک چنین چیزی انسان نیاز به یک جرقه دارد. بیماری پسرم و مخارج زیادش و خدمت در راه خدا برای من یک جرقه بود. در زندگی هرکس از این جرقهها حتمن وجود دارد، مهم این است که این جرقهها را جدی بگیریم، هدفمند کنیم».
من یک مادرم
میگویم آیلر خیلی سختی میکشی، مواظب خودت باش، میگوید: «من با وجود مشکلات روحیهام را ازدست نمیدهم، سعی میکنم خود را بیدرد نشان دهم اما این توداری و مشکلات پسر معلول یازده سالهام و بلند کردن او باعث دردهای فیزیکی در وجود من شده است. من یک مادرم و یک مادر هر نوع فداکاری را برای فرزندش میکند. من سعی میکنم مشکلات خودم را خودم حل کنم بدون اینکه کمکی دریافت کنم، اما من هم نیاز به کمک دارم. خانه من نیاز به تعمیر دارد، نیاز به وسایل خانه دارم؛ اما برای خودم روا نمیدانم که از محل درآمد خیریه چیزی بردارم. حتی دستمزد هم نمیگیرم. وقتی میبینم بیماران نیاز دارند دلم نمیآید چیزی برای خودم جایز بدانم».
آیلرکوچکی متولد سال ۶۲ با مدرک سیکل بیهیچ پشتوانهای اقدام به تاسیس خیریه میکند. اغلب کسانی جسارت تاسیس خیریه را به خودشان میدهند که یا توان مالی بالایی دارند و یا وجهه اجتماعی قوی و یا دارای شهرت هستند تا با تکیه بر آنها بتوانند اعتماد مردم و خیرین را جلب کنند اما آیلر ما با دستهای خالی و در عین گمنامی و بیهیچ پشتوانهای اقدام به تاسیس خیریه کرده و اکنون خود یک پشتوانه است.
آیلر مواظب خودت باش، چراکه یک چراغ اول باید خود روشن بماند تا روشنایی دهد؛ آیلر مواظب خودت باش؛ بگذار زنانی مثل تو بمانند تا تکثیر شوند.
برای آیلر چراغ بیاوریم تا راهش روشن بماند؛ راهی که یک جامعه را روشنایی می بخشد.
منبع: هفته نامه همزیستی/ شماره 661/ تاریخ دوم شهریور98
همزیستی نیوز - رییس کل دادگستری استان گلستان گفت: مدیر غله گنبد کاووس و تعدادی از کارکنان سیلوی این شهرستان امروز با حضور رئیس کل دادگستری گلستان و دادستان مرکز استان در گنبد دستگیر شدند.
به گزارش ایسنا به نقل از دادگستری گلستان، هادی هاشمیان امروز در سیلوی گنبدکاووس اظهار کرد: این افراد نخالهها و فضولات حیوانی را با گندم ترکیب و سپس روانه سیلوی دولتی می کردند و از این راه میلیاردها تومان به جیب زده بودند.
وی با بیان این که اعضای این شبکه با تلاش نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی شناسایی و دستگیر شدند، افزود: این فساد در یک ماه گذشته و به صورت شبکهای انجام شده است که تاکنون ٢۰۰ تن از این گندمهای آلوده در ۱۴ کامیون شناسایی و ٩ نفر دستگیر شدند.
وی خاطرنشان کرد: همچنین یک مرغداری که در آن هزار کیسه نخاله و خاک گندم و فضولات حیوانی بود و کار ترکیب این فضولات با گندم در آن انجام می شد شناسایی و مالک آن هم دستگیر شد.
هاشمیان تاکید کرد: این گندم های آلوده پیش از ورود به چرخه غذای مردم منهدم شد.
به گفته وی، بررسیها برای شناسایی دیگر اعضای این شبکه و برآورد فساد مالی این پرونده ادامه دارد.
همزیستی نیوز - « غلامعلی بسکی» از فعالان محیط زیست که از او به عنوان پدر طبیعت ایران نام برده می شود، بامداد چهارشنبه 23 مرداد 98 پس از یک دوره بیماری در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
بر اساس اطلاعیه دفتر موسسه سبزگامان دکتر بسکی، مراسم تشییع پیکر پدر طبیعت ایران ساعت ۱۴ روز جمعه 25 مرداد 98 از مقابل بیمارستان بسکی گنبد آغاز و سپس در روستای تنگراه به خاک سپرده می شود.
به گزارش ایرنا، دکتر غلامعلی بسکی معروف به پدر طبیعت و محیط زیست ایران متولد ماه بهمن سال ۱۳۱۰ در سبزوار و یکی از هواداران برجسته محیط زیست به شمار می رود.
وی از ۶ سال پیش به دلیل سکته مغزی ابتدا در بیمارستان و سپس در منزل بستری و تحت مراقب بوده اما از ۱۶ آبان پارسال به دلیل مشکلات تنفسی به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان بسکی در گنبدکاووس منتقل شده بود.
وی پس از به پایان رساندن تحصیلات متوسطه، در رشته طب دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه تحصیل داد و درسال ۱۳۴۵ در رشته جراحی زنان از همان دانشگاه فارغ التحصیل شد.
دکتر بسکی در سال ۱۳۴۵ بیمارستانی را در شهر گنبدکاووس تاسیس کرد اما در سال ۱۳۴۹ زندگی شهری را رها کرد و زندگی خود را وقف دفاع از محیط زیست نمود.
وی درچند دهه اخیر فعالیت های گسترده ای در زمینه حفاظت از طبیعت و محیط زیست انجام داد که راه اندازی بنیاد جهانی دکتر بسکی با عنوان مکتب حرمت حیات با هدف حفظ محیط زیست از آن جمله است.
تاسیس بیمارستان و زایشگاه دکتر بسکی، تاسیس مدرسه تیزهوشان و نیز خانه ریاضی استان گلستان و سرای گاندی (تیزهوشان فقیر در روستاها) و وقف ۶ باب منزل مسکونی در مشهد از دیگر فعالیت های این پزشک طرفدار طبیعت است.
۱۰ نکته درباره سبک زندگی مرحوم «غلامعلی بسکی»
غلامعلی بسکی یک گیاهخوار عاشق طبیعت بود. سالهای زیادی را در دل طبیعت زندگی کرد و این ویژگی او باعث شد به چهرهای شناخته شده در محیطزیست ایران تبدیل شود.
غلامعلی بسکی، معروف به «بابا بسکی» و از فعالان قدیمی و سرشناس محیط زیست، صبح روز چهارشنبه در بیمارستان بسکی گنبدکاووس در ۸۸ سالگی درگذشت. در این گزارش ۱۰ نکته از سبک زندگی خاص او را بخوانید.
اولین جرقه با یک بیماری
دکتر بسکی در سال ۱۳۴۹ به بیماری مبتلا عجیبی مبتلا شد که در ابتدا تصور پزشکان این بود که او دچار سرطان معده شده است اما این چنین نبود. در واقع طبق اطلاعاتی که در سایت شخصی او منتشر شده است، بسکی در واقع میل غذا در او و افراط زیاد در خوردن گوشت باعث بروز چنین مشکل برای سلامتی او شده بود. به همین دلیل متاثر از جهان بینی دریافت شده او در آثار شاعرانی چون مولوی، حافظ و سعدی تصمیم گرفت به طبیعت پناه ببرد و خام گیاهخواری را در پیش بگیرد. درباره خامخواری او باید توجه داشت که خام خواری از نظر او فقط نخوردن مواد غذایی پخته شده نبود، او از دوغ و شیر هم استفاده میکرد و صرفا گیاهخوار بود.
خداحافظی با شهر نشینی
یکی از اصلیترین علتهایی غلامعلی بسکی از دهه ۸۰ مورد توجه رسانهها و صداوسیما قرار گرفت، سبک زندگی خاص او و علاقه زیاد او به محیطزیست و طبعیت بود. او در پس از اینکه در اولین قدمهای خود زندگی شهرنشینی را وداع گفت، اموال خود را در تهران وقف عام کرد و ۳۵ سال در جنگلهای گلستان زندگی کرد. تا جایی که بسکی صاحب ۵ باب منزل مسکونی در تهران، مشهد و یک مزرعه چند هکتاری با ۲۰۰ راس گاو شیری در شهرستان گنبد بود که همه آنها را وقف امور خیریه کرد.
گیاهخواری و خامخواری
یکی از علتهایی که باعث شده بسکی بیش از پیش در میان افکار عمومی به چهرهای شناخته شده تبدیل شود، تاکید او به گیاهخواری و خامخواری بود. آن هم در روزهایی که گیاهخواری و الزامات آن هنوز برای عموم مردم به تعریف درستی نرسیده بود. او در یک سخنرانی درباره چرایی انتخاب گیاهخواری و خامخواری گفته بود: من بهترین واکنش سلامتی را با خام خواری گرفتم. گوشت می خوری باید منتظر بیماری های بدخیم هم باشی. روغنی که می خورید دو فرموله است. آبی که می خورید سرشار از کلر است و هوایی که از آن تنفس می کنید پر از دود و سرب است. من ۸-۷ مورد بیماری لاعلاج داشتم. برونشیت چرکین مسری که هرچند ماه یکبار تکرار می شد. سودا، بی خوابی، واریس پا، کلیت روده بزرگ، پروستات، آب مروارید چشم، دیسک کمر و بالا بودن اسید اوریک ام را با رژیم گیاهخواری و خام خواری و ورزش درمان کردم.
غلامعلی بسکی یک گیاه خوار بود
غلامعلی بسکی درباره رنگ لباسش که همواره سفید بود میگفت: رنگ سفید لباسی که بر تن میکنم نشانه صلح است
غلامعلی بسکی درباره رنگ لباسش که همواره سفید بود میگفت: رنگ سفید لباسی که بر تن میکنم نشانه صلح است، صلح انسان با طبیعت، صلح انسان با حیوانات، صلح انسان با گیاهان و صلح انسان با تمام مخلوقات خداوندی. او درباره برنامه غذایی خود میگفت«غذای من سال ها است که فقط غلات، حبوبات، میوه، سبزی و خشکبار خام است. صبح ها چای سبز می خورم و چند حبه سیر و بعد هم برای اینکه دهانم بوی سیر ندهد دارچین می خورم. وعده بعد یا میوه و سبزی خام می خورم یا حبوبات. حبوبات را چند ساعت در آب خیس می کنم تا نرم شود بعد استفاده می کنم. ترکیب ۳ قاشق جو، ۳ قاشق گندم و ۳ قاشق شلتوک هم چیز خوبی است، آنها را داخل آسیاب می ریزم تا پودر شوند بعد با عسل مصرف می کنم. »
بی اعتقادی به زباله
«من زباله ندارم. من خام خوار هستم و همه اجزای میوه و سبزی را اگر فاسد و خراب نباشد می خورم. پوست گردو و بادام زمینی و پیاز و... هم که زباله نیست. دفن می کنم تا به خاک تبدیل شود. پلاستیک هم استفاده نمی کنم. از کیسه پارچه ای استفاده می کنم و اگر هم پلاستیک باشد با آب می شویم و مجدداً استفاده می کنم»
به اندازه غذا بخورید
او در مراسمی که در تهران برای تبدیل شدن خانه وقفی اش به خانه محیطزیست برگزار شده بود خطاب به حاضران گفت: عزیزان من، فرزندان من، به آن اندازه که نیاز دارید بخورید امروز ثابت شده بین کم خوری و طول عمر رابطه مستقیم وجود دارد و من در طول زمان از این مسئله بهره بردم و در بدنم آزمایش کردم.
زندگی با فقر و قناعت
«با قناعت و فقر زندگی کنید بهتر از اینکه خودتان را به مقام و زر و زور بفروشید. به تمام تمناهای غیرمشروع باید نه گفت. عاشقم من برفن دیوانگی، شیرم از فرهنگ و از فرزانگی ... من عاشق خدا و طبیعت او هستم و از این همه حرص و ولع آدم ها برای جمع کردن مال و منال در حیرتم. مولانا می گوید: در بهاران کی شود سرسبز سنگ. خاک شو تا گل بروید رنگ رنگ. »
عدم استفاده از شویندهها
«در روز دو وعده هم بیشتر غذا نمی خورم. ضمناً من نه به بقالی میرم، نه به نانوایی یا قصابی و نه کوپن از دولت می گیرم! نه کلفت و نهنوکر میخوام! کاملاً خودکفا هستم. من حتی از صابون هم استفاده نمی کنم! من عقیده دارم سه چیز، خورشید، آب و خاک پاک کننده هستند. من هر روز بعد از ورزش زیر دوش سرد میرم و حسابی خودم رو تمیز می کنم. چرا صابون بزنم؟ صابون قلیایی هست و PH پوست بدن به اسیدی تمایل داره. این هست که من با استفاده نکردن صابون، محیط زیست پوستم رو به هم نمی زنم. من بعد از حمام گرفتن حسابی پر انرژی هستم. مثل همین الان! میخوای همین حالا ۱۰۰ تا شنا جلوت برم ببینی؟ »
مزرعه دکتر بسکی
او در دهه پایانی زندگی خود اقدام به تاسیس مرزعه در حوزه کشاورزی کرد و محصولاتی مانند گندم، خیار، گوجه، بادمجان، انگور باغ زیتون، لیمو، انواع نشای گیاهان دارویی وخوراکی، انوع های گل های باغچه و گل های آپارتمانی و انواع سبزیجات را کشت میکرد. او همچنین در حوزههای اجتماعی اقدام به تأسیس بیمارستان و زایشگاه دکتر بسکی، تأسیس مدرسه تیز هوشان استان گلستان و خانه ریاضی استان گلستان و سرای گاندی (تیز هوشان فقیر در روستاها) کرد.
مرگ به دلیل کهولت سن
او در سال ۱۳۴۵ بیمارستانی را در شهرستان گنبد کاووس راهاندازی کرد که مورد توجه اهالی آن منطقه قرار گرفت و به دلیل داشتن بخش زایمان خانوادههای گنبدی در سالهای اخیر کودکان خود را در این بیمارستان به دنیا آوردهاند.علت درگذشت او به دلیل کهولت سن و بیماریهای ریوی بوده است. پدر طبیعت ایران از پنج سال پیش به دلیل سکته مغزی ابتدا در بیمارستان و سپس در منزل بستری و تحت مراقب بوده، اما از ۱۶ آبان امسال به دلیل مشکلات تنفسی به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان بسکی در گنبدکاووس منتقل شده است. بر اساس اطلاعیه دفتر مؤسسه سبزگامان دکتر بسکی، پیکر «بابا بسکی» بعدازظهر روز جمعه در روستای تنگراه به خاک سپرده خواهد شد.
گنبدکاووس - ایرنا - برج قابوس در مرکز شهر گنبدکاووس که عنوان بلندترین برج آجری جهان را دارد و در روز دهم تیر ۱۳۹۱ هجری شمسی در فهرست آثار سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به ثبت جهانی رسید، نیازمند توجه بیشتر مسئولان در سطح ملی و استانی است.
به گزارش ایرنا از مبدا گنبدکاووس شاید هنگامی که شمس المعالی قابوس بن وشمگیر از پادشاهان آل زیار در ۱۰۲۳ سال پیش تصمیم به احداث این بنای آجری کرد، هرگز تصور نمیکرد صرف نظر از عمر طولانی بنا، روزگاری این دست ساخته معماران سرزمین اش عنوان بلندترین گنبد آجری جهان را از آن خود کرده و برای پاسداشت بهتر از آن، سازمانی جهانی به نام یونسکو آنرا در فهرست آثار تاریخی خود ثبت نماید.
با این حال این اتفاق مهم یعنی ثبت جهانی گنبدقابوس در فهرست آثار تاریخی یونسکو در ۱۰ تیرماه ۱۳۹۱ محقق شد واین اثر تاریخی در فهرست آثار این سازمان جهانی جای گرفت تا جهانیان بیشتر با هویت این برج آجری و معماری اسلامی آن آشنا شوند و هر ساله علاوه بر هزاران گردشگر و مسافر داخلی، صدها گردشگر و محقق خارجی نیز از این بنای تاریخی دیدن نمایند.
این بنای تاریخی که دکتر "عبدالمجید نورتقانی" سرپرست پایگاه میراث جهانی گنبدقابوس از آن به عنوان پردیس آینه تمدن اسلامی و شاهکاری از عصر طلایی جهان اسلام در قرون ۳ و ۴ هجری قمری و نیز شاهدی بر نگاه مهندسی و دانش معماری اسلامی میداند، به شماره ۸۶ در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در فهرست آثار میراث فرهنگی کشور هم به ثبت رسیده است.
این شاهکار معماری اسلامی که بر روی تپهای به بلندی ۱۵ متر قرار گرفته، ۵۵ متر ارتفاع دارد که با احتساب بلندی تپه، ارتفاع آن در مجموع به ۷۰ متر میرسد و آجر و ملات گچ از مصالح اصلی ساخت آن است.
بدنه خارجی مدور این بنا دارای ۱۰ ترک (مانند ستاره ۱۰ پر) است که به فواصل مساوی از یکدیگر قرار دارند و در هر ترک آن عبارتی آجری و کتیبهای شکل با خط کوفی نوشته شده و ورودی بنا دارای سردر هلالی و گلویی مقرنسی است که یکی از نخستین مقرنس کاریها در معماری اسلامی ایران محسوب میشود.
کتیبههای گنبد قابوس با خط کوفی بنایی (معقلی) در عین سادگی کاملاً خوانا و برجسته هستند که در دو ردیف در بدنه بنا در قابهای مستطیلی به طور قرینه در بالا و پایین تکرار شدهاند که متن آن به شرح ذیل است " بسم الله الرحمن الرحیم، هذا القصر العالی، الامیر شمسالمعالی، الامیر ابن الامیر، قابوس بن وشمگیر، امر ببنائه فی حیاته، سنة سبع و تسعین و ثلثمائة قمریة و سنة خمس و سبعین و ثلثمائة شمسیة".
برگردان پارسی این کتیبهها نیز چنین است که "به نام خداوند بخشندهٔ مهربان، این است کاخ باشکوه، امیر شمس معالی، امیر پسر امیر، کاووس فرزند وُشمگیر، فرمان داد به ساخت آن در دوران زندگی اش، سال سیصد و نود و هفت هجری قمری و سال سیصد و هفتاد و پنج خورشیدی".
با اینکه از زمان ثبت جهانی این بنای تاریخی هفت سال میگذرد و نخستین جشن ثبت جهانی آن در ۱۹ شهریور ۹۱ با حضور رئیس جمهوری وقت کشورمان در جوار این شاهکار معماری اسلامی برگزار شد، اما روند عملیات اجرایی توسعه و عمران محوطه پیرامونی و نیز آزادسازی بخشی از املاک واقع در حریم درجه یک آن به کندی پیش میرود.
به گفته سرپرست پایگاه میراث جهانی گنبد قابوس، از زمان ثبت این بنای تاریخی در یونسکو تا سال ۹۵ اقدام قابل توجهی جز آزادسازی حدود یک و نیم هکتار از املاک واقع در حریم این شاهکار معماری اسلامی که با همکاری برخی ادارات و نهادها مانند شهرداری، آموزش و پرورش، ورزش و جوانان و شرکت برق صورت نگرفته بود.
عبدالمجید نورتقانی افزود: با پیگیریهای انجام شده، نقشههای اجرایی برای محوطه سازی و برخی اقدامات عمرانی در اطراف این اثر تاریخی در سال ۹۵ آماده و به تصویب رسید و در نهایت در سال ۹۶ با تخصیص ۱۲ میلیارد ریال اعتبار ملی، مرحله نخست محوطه سازی این برج آغاز شد.
وی اضافه کرد: در سال ۹۷ نیز حدود ۱۰ میلیارد ریال اعتبار دیگر برای ادامه فعالیتهای عمرانی و محوطه سازی به این شاهکاری معماری اسلامی اختصاص یافت که بخش قابل توجهی از محوطه سازی اطراف این بنای تاریخی انجام میشود که در نهایت در صورت تخصیص اعتبار در سال جاری که هنوز مقدار آن مشخص نیست، عملیات محوطه سازی پایان مییابد.
دکتر نورتقانی میگوید: این بنای تاریخی میراث ارزشمند دوران طلایی معماری اسلامی است و تمام فعالیتهای عمرانی پیرامون این اثر جهانی مطابق با اصول فنی و معماری اسلامی انجام میشود.
وی با قدردانی از شهرداری گنبدکاووس به دلیل همکاری و همراهی با پایگاه میراث جهانی گنبد قابوس در اجرای فعالیتهای عمرانی، تصریح کرد: با قول مساعد شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر، قرار است خیابان قسمت جنوبی این اثر تاریخی از ابتدای خیابان حافظ شمالی تقاطع شریعتی تا درب ورودی آن و خیابان ملت یا قابوس تماماً سنگ فرش شده و به مسیری برای پیادهها تبدیل شود.
سرپرست پایگاه میراث جهانی گنبد قابوس همچنین گفت: در بخش ساماندهی عرصه محوطه این بنای تاریخی، برای اینکه سیمایی از یک اثر جهانی داشته باشیم، برخی اقدامات مانند احداث رمپ دسترسی، آمفی تئاتر رو باز، حصارکشی و انجام روکش چوب پلههای ورودی و داخل بنا به خاطر محافظت از آجرها انجام شده و قرار است در روزهای آینده باجه بلیط فروشی الکترونیکی این اثر راه اندازی شود.
وی افزود: انجام مرحله نخست چهار طرح مطالعاتی با همکاری برخی مراکز آموزش عالی تهران، مشهد و گلستان از جمله "فن شناسی بنا، شناسایی بنا از منظر شهر تاریخی جرجان به عنوان سومین شهر بزرگ دوران طلایی معماری اسلامی، پژوهش بر روی گلسنگهای موجود در برخی قسمتهای بنا و مطالعه برای کنترل رطوبت و جلوگیری از فرسایش بنا با استفاده از فناوریهای نوین" صورت گرفته و مرحله دوم این مطالعات در صورت تخصیص اعتبار در سال جاری انجام میشود.
نورتقانی، هدف اصلی انجام این طرحهای مطالعاتی را پایش بنا و تدوین طرح جامع مرمت بنای تاریخی و ارزشمند گنبد قابوس دانست و اضافه کرد: متأسفانه سیل امسال در گنبدکاووس، علاوه بر افزایش سطح آبهای زیر زمینی، رشد علفهای هرز قسمت مخروطی برج را تسریع کرده و منجر به فرسایش و رانش جزئی بخشی از تپه مصنوعی و دست ساز اطراف این بنای تاریخی شده است.
وی گفت: برای جلوگیری از آسیبهای ناشی از بالا آمدن سطح آبهای زیر زمینی اطراف برج نیاز به انجام آزمایشها و ابزارهای دقیقی است که حداقل به ۱۰ میلیارد ریال اعتبار نیاز داریم که امید است مسئولان استانی از محل اعتبارات سیل به این حوزه نیز کمک نمایند.
دکتر نورتقانی در خصوص آزادسازی بقیه املاک موجود در حریم برج گنبد قابوس تا خیابان خیابان شمالی نیز گفت: مطابق با اسناد ملی این اثر تاریخی، آزادسازی تا خیابان اشاره شده بایستی انجام شود اما با توجه به بالا بودن هزینه تملک آن، فعلاً پیشنهاد دادهایم تا در صورت امکان صاحبان املاک با حفظ وضعیت موجود، ملک خود را تبدیل به واحدهای صنفی مانند فروشگاههای عرضه صنایع دستی یا سفره خانههای سنتی نمایند.
افزایش شمار بازدید گردشگران از گنبد قابوس به ۱۰۰ هزار نفر
سرپرست پایگاه میراث جهانی گنبد قابوس به مزایای ثبت جهانی این اثر تاریخی نیز اشاره کرد و گفت: ثبت جهانی گنبد قابوس سبب شده تا علاوه بر اینکه این شاهکار معماری اسلامی به جهانیان معرفی شده و مورد حمایت معنوی سازمان یونسکو قرار گیرد، افزایش شمار گردشگران داخلی و خارجی را به دنبال داشته است.
وی افزود: آمار بازدید گردشگران خارجی از گنبد قابوس از تعداد ۳۶۳ نفر در سال ۹۲ تا پایان سال ۹۷ به دو برابر افزایش یافته که از کشورهای مختلف جهان بودهاند و بازدید گردشگران داخلی نیز اکنون سالانه به ۹۶ هزار نفر افزایش یافته است که باید تلاش کنیم این آمارها بیش از این افزایش یابد.
نورتقانی، آمار بلیط فروشی سال ۹۷ پایگاه میراث جهانی گنبدقابوس را در مجموع دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون ریال اعلام کرد و گفت: این میزان فروش بلیط و آمار گردشگران داخلی و خارجی با آمار فروش و بازدید از موزه ملی ایران برابری میکند.
وی، معرفی گنبد قابوس به عنوان شاهنامه معماری اسلامی ایرانی در جهان، شناخت بیشتر شهر گنبدکاووس و استان گلستان در سطح ملی و دیگر کشورهای جهان و نیز اختصاص ردیف بودجهای مستقل به این بنای ارزشمند تاریخی فرهنگی را دیگر مزایای ثبت جهانی این شاهکار معماری اسلامی برشمرد و اضافه کرد: با این حال توجه بیشتر به این بنا و کمک به تسریع در ایجاد زیرساختها و توسعه عمرانی آن از سوی همه مسئولان و افزایش چند برابری اعتبارات سالانه آن میتواند به توسعه اقتصادی شهرستان گنبدکاووس کمک نماید.
نورتقانی تصریح کرد: علاوه بر گنبد قابوس، تا شعاع ۱۵ کیلومتری این بنای تاریخی، بستر مهم میراث تاریخی فرهنگی از جمله حدود ۶۰ قلعه و تپه باستانی از جمله شهر تاریخی جرجان و دیوار دفاعی گرگان (جرجان) وجود دارد که احیا و معرفی مجموعه این آثار در قالب سایت موزه، میتواند نقش مهمی در توسعه صنعت گردشگری منطقه و استان گلستان ایفا کند.
تلاش برای پیوست شهر تاریخی جرجان به گنبد قابوس
سرپرست پایگاه میراث جهانی گنبد قابوس ادامه داد: ثبت جهانی گنبد قابوس مقدمهای برای توسعه شهرستان گنبدکاووس و استان گلستان است و آنگونه که گفته شد باید با سرمایه گذاری لازم دیگر آثار تاریخی موجود در بستر شهر باستانی و بزرگ جرجان را احیا و معرفی کرد.
دکتر نورتقانی گفت: تلاش داریم تا شهر تاریخی و باستانی جرجان را به گنبد قابوس پیوست دهیم تا از این طریق به احیا و معرفی آن کمک شود ضمن اینکه ثبت جهانی دیوار دفاعی جرجان (گرگان) نیز در دستور کار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور قرار دارد.
وی افزود: امروز نگاه همه مسئولان به میراث فرهنگی شهرستان گنبدکاووس بایستی سیستمی و همه جانبه بوده و با پرهیز از نگاه تک بعدی به گنبد قابوس و احیا و معرفی دیگر آثار تاریخی موجود در بستر تاریخی این شهرستان، مقدمات حضور بیشتر گردشگران و توسعه صنعت توریسم را فراهم کنیم.
نورتقانی، کمک به زیبا سازی شهری، ساماندهی تابلوهای معابر اطراف گنبد قابوس و آرام سازی ترافیک آن با انتخاب خیابانهای جایگزین و تکمیل جاده کنارگذر شهر گنبدکاووس، احداث مراکز اقامتی، نظارت بر ساخت و سازها با استعلام از این پایگاه و بهره گیری از معماری گنبدقابوس در ساخت و سازها را از دیگر نیازها و درخواستهای این پایگاه از مسئولان شهری بالاخص شهرداری اعلام کرد و گفت: مجموعه این اقدامات به توسعه گردشگری شهرستان کمک میکند.
شهردار گنبدکاووس نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، از آمادگی این شهرداری برای هر نوع کمک و مشارکت در توسعه و عمران محوطه اثر جهانی گنبد قابوس خبر داد و گفت: شهرداری در راستای بزرگداشت سالروز ثبت جهانی این اثر تاریخی که به نام روز گنبدکاووس نیز نامگذاری شده، مراسم جشن بزرگ فرهنگی هنری در روز پنجشنه هفته جاری در سالروز ولادت حضرت معمومه (س) و روز دختر برگزار میکند.
منصور طعنه گنبدی افزود: شهرداری در بهسازی و محوطه سازی قسمت شرقی برج قابوس با پایگاه میراث جهانی گنبدقابوس همکاری داشته و برای تکمیل آن نیز همکاری خواهد داشت ضمن اینکه این شهرداری در بودجه امسال خود نیز مبلغ پنج میلیارد ریال برای انجام پیاده مسیر خیابان ضلع جنوبی این میراث جهانی پیش بینی کرده که بزودی عملیات اجرایی آن آغاز میشود.
وی، گنبدقابوس را متعلق به همه مردم گنبدکاووس، استان گلستان و ایران اسلامی دانست و گفت: برای ایجاد زیرساختها و توسعه عمرانی اطراف این اثر تاریخی همه ادارات و نهادها بایستی مشارکت نمایند زیرا منافع آن به مردم میرسد و شهرداری در انجام طرحهای زیرساختی شهری از جمله احداث بوستانهای شهری از مشارکت خیرین و بخش خصوصی استقبال میکند.
طعنه گنبدی با یادآوری واگذاری چندی پیش دو قطعه زمین به نیکوکاران گنبدی برای احداث بوستان دکتر بسکی و صباح در این شهر، اضافه کرد: دیگر شهروندان نیز میتوانند در چنین اموری به شهرداری کمک نمایند و اقدام انجام شده به نام خود افراد نامگذاری خواهد شد.
وی تصریح کرد: بدون تردید ثبت جهانی گنبد قابوس مزایای فراوانی برای شهروندان گنبدی و مردم استان گلستان در میان و بلندمدت خواهد داشت و همه بایستی برای معرفی بهتر این اثر ارزشمند تاریخی و توسعه و عمران محوطه آن کمک نمایند.
شهردار گنبدکاووس همچنین گفت: این شهرداری با موافقت اعضای شورای اسلامی شهر سفارش ساخت تندیس "قابوس بن وشمگیر" را از جنس برنز داده که در روزهای آینده در جوار گنبد قابوس نصب خواهد شد.
به نظر میرسد که بنای تاریخی گنبد قابوس به عنوان شاهکار معماری اسلامی که اکنون شهرت جهانی پیدا کرده، اکنون برای نقش آفرینی در توسعه اقتصادی شهرستان، نیازمند همکاری و حمایت بیشتر مسئولان استانی و ملی و تخصیص اعتبارات بیشتر برای توسعه و عمران و نیز آزادسازی املاک واقع در حریم خود است.
همزیستی نیوز - با گذشت حدود سه ماه از سیل گلستان و خسارت به بخش وسیعی از شهرک صنعتی آق قلا ناشی از آبگرفتی، صاحبان صنایع آسیب دیده همچنان در انتظار تحقق قولهای داده شده و پرداخت تسهیلات برای از سرگیری فعالیت و رونق گرفتن تولیدات خود هستند.
آبگرفتگی شهرک صنعتی آق قلا به حدی بود که راه دسترسی تعداد زیادی از واحدهای تولیدی مسدود و با ورود آب به کارخانه ها، آسیب زیادی به دستگاه ها، مواد اولیه و محصولات وارد کرد و تا مدتها منطقه غرقاب بود.
مدیر یک واحد تولیدی در آق قلا به خبرنگار ایرنا گفت که در جریان سیل اخیر و به خاطر آبگرفتگی متحمل خسارت ۳۴ میلیارد ریالی شده است.
اراز محمد پقه افزود: آبگرفتگی اخیر باعث تاخیر در تولید و در نتیجه عمل نکردن به تعهدات مشتریان خارجی شد و ظرفیت مناسب صادرات به کشورهای افغانستان، عراق، سوریه و ترکمنستان که با دشواری و زحمت فراوان به دست آمده بود از بین رفت.
وی گفت: تعطیلی این واحد تولیدی که همچنان نیز ادامه دارد موجب بیکاری ۵۰ کارگر شده است.
وی نداشتن توان مالی و حضور نیافتن کارشناس خارجی برای رفع خرابی دستگاهها را از عوامل ادامه دار ماندن تعطیلی واحد تولیدی تحت مدیریتش اعلام کرد.
پقه از عمل نکردن سازمان صنعت، معدن و تجارت گلستان به تعهدات مرتبط با رفع مشکلات واحدهای تولیدی سیل زده استان گلایه کرد و گفت: بازگشت صنایع خسارت دیده به چرخه تولید نیازمند حمایت مالی و ارایه تسهیلات ارزان قیمت است.
مدیر واحد صنعتی تولید قوطی ساختمانی پروفیل هم به ایرنا گفت: این کارخانه در جریان سیل اخیر دچار خسارت فراوانی شد که با هزینه ۲۰ میلیارد ریالی به چرخه تولید بازگشت.
سیدعلی سید رضایی بدون اشاره به خسارت وارده ناشی از آبگرفتگی اخیر به واحد تولیدی تحت امرش، افزود: برخی مسوولان کشوری در جریان سیل از واحدهای خسارت دیده سرکشی کرده و وعدههایی دادند اما تاکنون عملی نشده است.
وی گفت که منتظر عملی شدن وعده مسوولان نمانده و با وجود مشکلات فراوان، واحد تولیدی خود را بار دیگر راه اندازی و ۹۰ کارگر بیکار شده را به کارخانه بازگرداند.
مدیر عامل شرکت شهرک های صنعتی گلستان در خصوص خسارت وارده سیل در شهرک صنعتی آق قلا گفت: از ۲۰۹ واحد صنعتی دارای پروانه بهرهبرداری شهرک صنعتی آق قلا ۱۵۷ مورد در زمان سیل فعال بود که حدود ۱۰۰ کارخانه بین ۲۰ تا ۸۰ درصد به دلیل آبگرفتگی دچار خسارت شد.
حجت الله خلیل زاده در گفتگو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: برآورد اولیه صورت گرفته بیانگر خسارت دو هزار میلیارد ریالی به واحدهای تولیدی و ۳۰۰ میلیارد ریالی به تاسیسات زیر بنایی شهرک صنعتی آق قلا است که بیش از بقیه شهرک های استان گلستان دچار خسارت شد.
معاون عمرانی استانداری گلستان هم اخیراً به وضعیت واحدهای تولیدی خسارت دیده از سیل اشاره کرده و گفت: در سیل اخیر ۱۴۸ واحد صنعتی افزون بر یک هزار و ۹۰۰ میلیارد ریال خسارت دید و در نتیجه تعطیعی آنها دو هزار و ۱۰۰ نفر شغل خود را از دست دادند.
میرمحمد غراوی افزود: از آن زمان تاکنون برخی شرکت ها به چرخه تولید برگشتند اما همچنان ۱۳ واحد صنعتی غیرفعال و در انتظار رفع مشکلات برای بازگشایی هستند.
وی گفت: گزارش خسارات سیل به واحدهای صنعتی گلستان به هیات دولت ارسال شده و در انتظار تصویب اعتبار برای رفع خسارت و رونق دوباره این صنایع هستیم.
رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت گلستان هم گفت که صاحبان واحدهای تعطیل شده ناشی از سیل استان در انتظار مصوبه دولت برای رونق تولید هستند.
حسینقلی قوانلو بیان کرد: دولت قول جبران بخشی از خسارتهای تولیدکنندگان را در قالب پرداخت تسهیلات ارزان قیمت به عنوان سرمایه در گردش داده ضمن اینکه یکی از پیشنهادات مهم استان دادن مهلت برای پرداخت تسهیلات واحدهای صنعتی سیلزده است.
پیش از این قوانلو اعلام کرده بود که خسارت وارده به بخشهای صنعت، معدن و تجارت گلستان، بیش از چهار هزار میلیارد ریال و ناشی از آسیب به واحدهای صنعتی، معدنی، واحدهای صنفی، بافندههای استان و زیرساختهای تولید است.
منبع: ایرنا
صدیقه جاذبی