همزیستی نیوز - در عرض دو هفته گذشته هجمه سنگینی به دولت بخاطر این کلمه وارد شده است. FATF موضوع این روزهای مجالس میهمانی شده و مردم راجع به آن نگران شده اند. سید محمد صادق الحسینی در سایت اقتصاد آنلاین با این مقدمه نوشته است: دلیل این نگرانی انتقادهای بسیار شدید و مسلسل واری است که به این موضوع شده، در حالی که به دلیل فنی و تخصصی بودن امکان توضیح ساده برای عموم مردم هنوز بخوبی فراهم نشده و در نتیجه پریشانی ناشی از ندانستن موضوع در مردم ایجاد شده است. در این فرصت سعی می کنم ابتدا توضیح دهم FATF چیست، چرا دولت فعلی در تصویب آن نقشی نداشت و در نهایت چرا بر سر آن اینقدر مشاجره بی حاصل شکل گرفته است.
1- FATF مخفف Financial Action Task Force on Money Laundering یا به فارسی خودمان "کارگروه اقدام مالی علیه پولشویی" است. یک نهاد که در سال 1989 تشکیل شده و هدفش مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم است. کشورها یا با این نهاد همکاری می کنند یا نمی کنند. تمام کشورهایی که با این نهاد همکاری می کنند، باید نسبت به رعایت 49 رهنمود اصلی این نهاد که به ادعای آنها باعث ضابطه مند شدن فعالیت های مالی و ورود و خروج پول از یک کشور به کشور دیگر می شود قول مساعد بدهند و مکانیسم هایی را با توجه به شرایط داخلی خودشان تعریف کنند. در نتیجه هیچ گونه معاهده نامه ای (چه الزام آور و چه غیرالزام آور) امضا نمی شود.
2- این ضابطه ها و استانداردها بصورتی بسیار سخت گیرانه تر در کشور ما در قانون مبارزه با پولشویی و قانون مبارزه با تامین مالی تروریسم در دوران دولت های نهم و دهم به ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد تهیه شده و در نهایت مورد تصویب مجالس پیشین قرار گرفته است.
تنها کاری که در دولت یازدهم و توسط شورای عالی مبارزه با پولشویی، که نهاد مجری در قوانین مصوب ذکر شده است، انجام گرفته، یکسری قول و قرارهایی (Political commitment) است که بر مبنای آن، ایران سعی خود را در جهت اجرای این 49 ضابطه خواهد کرد! این قول و قرارها هم الزام آور نیستند. و هیچ کشوری همه این ضوابط را بصورت کامل رعایت نمی کند. بلکه هر کشور صرفا قصد خود را برای شفاف کردن فضای مالی خود نشان می دهد.
3- هم اکنون FATF در دو موضوع از ایران قول مساعد گرفته است. تدوین ضوابط ورود و خروج ارز توسط مسافران در چمدان ها و دیگری منظم کردن سیستم حواله. این ضوابط قطعا باید در چارچوب قانون اساسی کشور و قوانین موضوعه باشد و دولت هم در همین چارچوب این ضوابط را روشن خواهد ساخت و نگرانی از این جهت وجود ندارد. ما در سال 2003 به کنوانسیون مبارزه با فساد (UNCAC) پیوستیم که بسیار سخت گیرانه تر و الزام آورتر بود ولی در این 13 سال هیچ گونه مشکلی برای کشور ایجاد نشد و با درایت موضوعات مدیریت شد.
پس نگرانی ها چندان با شواهد تاریخی تایید نمی شوند و حتی ممکن است افشای برخی موارد خاص دست کشور را در مواردی که به امنیت ملی مربوط می شود ببندد که بسیار خطرناک است.
4- همین قول و قرارها باعث شد تا فعلا ایران از لیست سیاه بیرون بیاید. لیست سیاهی که فقط دو عضو داشت؛ ایران و کره شمالی. بدون امضای این قول و قرارهای سیاسی و حرکت برای نگارش این ضوابط، عملا امکان نقل و انتقال پول از خارج به ایران و ایران به خارج وجود ندارد. به عبارت دیگر امکان انتقال پول نفت به کشور را نخواهیم داشت. حال پرسش این است که اگر قرار بود به علت رعایت نکردن این ضوابط، نتوانیم پول نفتمان را به کشور بیاوریم و یا پول کالاهای وارداتی را بپردازیم، چرا اصلا برجام را امضا کردیم؟ چرا حاضر شدیم تا اورانیوم غنی شده با ارزشمان از کشور خارج شود و برنامه هسته ای امان محدود شود؟
5- برجام، چه خوب و چه بد، مفاهمه سیاسی ایران با جهان بود و FATF مفاهمه اقتصادی ایران با جهان است. اگر بخواهم مثالی بزنم، همانند این است که شما برای این که راه منزل تا محل کارتان زیاد است و از پیاده روی خسته می شوید، بخواهید ماشینی بخرید (برجام)، ماشین را با زحمت و قرض کردن می خرید ولی برای پلاک کردن (FATF) اقدام نمی کنید و اعتقادی به ثبت نام در راهنمایی و رانندگی برای دریافت پلاک ندارید. خب هم برای ماشین هزینه کرده اید و هم استفاده ای نبرده اید و معامله ای دو سر باخت برای شما بوده است! عدم توجه به FATF نیز معامله ای دو سر باخت است.
6- اما با همه این تفاسیر چرا این مشاجرات ایجاد شد و مردم نگران شده اند؟ برخی از دوستان، به دلیل نشناختن موضوع و عدم اطلاع از این ضوابط، به مخالفت با آن پرداختند که انشالله پس از روشنگری ها اقناع خواهند شد. برخی دیگر اما سودای سیاسی دارند و در نزدیکی انتخابات نمی خواهند ارتباط اقتصادی ایران با دنیا گسترش یابد. اما دسته سومی هم هستند که دغدغه های درستی دارند. همانند این که تکلیف کمک های ایران به گروه های مردمی حق طلبی همانند حزب الله چه می شود؟ دولت به این دغدغه ها توجه کرده و وزیر اقتصاد از افرادی است که بیشترین توجه و تسلط را به این امور دارد. طبق ضوابط FATF تنها ارتباط مالی با گروه های تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل مورد پرسش قرار خواهد گرفت، در حالی که حزب الله فصل هفتمی نیست و ارتباط مالی شفاف هم با این گروه هیچ مشکلی ندارد. مضافا این که راه های بسیار دیگری برای ارتباط با این گونه گروه ها هست و نیازی نیست از طریق سیستم بانکی رسمی صورت بگیرد.
7- اما اگر به هر دلیلی، هر زمانی اراده کنیم تا یک یا همه ضوابطی که خودمان تدوین خواهیم کرد را نادیده بگیریم، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد. صرفا سیستم بانکی دنیا با ما کار نخواهد کرد و به همین جایی می رسیم که امروز رسیده ایم. پس چیزی را از دست نمی دهیم. FATF، برجام نیست! که به خاطر امضای آن تعهد کنیم اورانیوم از کشور خارج کنیم یا راکتورمان را از مسیر خارج کنیم که برگشت ناپذیر بوده و یا برگشت پذیری آن زمان بر است. ما هر زمان که اراده کنیم می توانیم این موارد را اجرا نکنیم و تنبیهی بجز همین عدم ارتباط با سیستم بانکی دنیا در کار نخواهد بود. پس مخالفت با FATF زدن سرنا از سر گشاد آن است.
همزیستی نیوز- طبق گزارش نهاد جهانی اقتصاد و صلح، هماکنون فقط ۱۰ ملت روی کرهی زمین درگیر جنگ نیستند و کاملا از هر نزاع و مناقشه رها هستند.
بر اساس شاخص جهانی صلح در ۲۰۱۶، فقط کشورهای بوتسوانا، شیلی، کاستاریکا، ژاپن، موریس، پاناما، قطر، سوییس، اوروگوئه و ویتنام از هرگونه درگیری و مناقشه رها هستند. ایسلند در صدر فهرست آرامترین کشورهای دنیا قرار دارد، و بعد از آن به ترتیب کشورهای دانمارک، اتریش، نیوزلند، پرتغال، جمهوری چک، سوییس، کانادا، ژاپن، و اسلوونی قرار دارند– در حالیکه ایالات متحده با اختلاف فاحش با این کشورها، در رتبهی ۱۰۳ قرار دارد.
فلسطین، در میان ۱۶۳ کشور در این شاخص، برای نخستین بار در این سال، حائز رتبهی ۱۴۸ شد. ایران در بین ۱۶۳ کشور این فهرست در رتبهی ۱۳۳ قرار دارد.
کشور جنگزدهی سوریه در انتهای این فهرست قرار دارد، و قبل از آن نیز کشورهای سودان جنوبی، عراق، سومالی، یمن، جمهوری افریقای مرکزی، اوکراین، سودان، و لیبی قرار دارند. این گزارش میگوید: ” این شاخص بر اساس سه موضوع گسترده، صلح جهانی را ارزیابی میکند: سطح امنیت و آسایش خاطر جامعه؛ دامنهی اختلافات داخلی یا بینالمللی؛ و درجهی نظامیگری.”
با اینکه بر اساس این معیارها ۸۱ کشور دارای سطحی قابلقبول و اصلاحشده از صلح هستند، این دستاوردها تحت تاثیر منفی ۷۹ کشورِ دیگر قرار گرفتهاند که وضع صلح در این کشورها رو به وخامت است. در دههی اخیر، ” امتیاز متوسط کشورها ۴۴/۲ درصد کاهش یافت، زیرا علیرغم ۷۷ کشوری که وضعیت صلحشان را بهبود بخشیدند، وضعیت صلح در ۸۵ کشور دیگر رو به وخامت رفته است؛ که این مسئله نشاندهندهی پیچیدگیهای صلح جهانی و توزیع نابرابر آن در سطح جهان است.”
با اینکه امریکای جنوبی و مرکزی همچنان از لحاظ امنیت و آسایش اجتماعی بدترین نمرهها را کسب میکنند، ایالات متحده با “ نرخ بیش از اندازهی زندانیها” موردی استثنائی است.
به طور کلی، اروپا همچنان به عنوان صلحآمیزترین منطقهی جهان شناخته میشود، در حالیکه خاورمیانه و منطقهی افریقای شمالی همواره به عنوان پر سروصداترین ناحیهی کرهی زمین محسوب میشوند.
بر اساس این گزارش، ” این وخامت تاریخی در وضعیت صلح جهانی در ۱۰ سال اخیر، تا حدودی زیاد تحت تاثیر درگیریهای شدید در منطقهی خاورمیانه و افریقای شمالی بوده است. تروریسم در بالاترین سطح خود در تمام دوران قرار دارد، کشتارهای ناشی از جنگ و درگیری در ۲۵ سال اخیر، و شمار پناهجویان و آوارگان در ۶۰ سال اخیر بیسابقه بوده است.”
” نکتهی حائز اهمیت این است که علت و عامل اصلی این سه رویداد را تنها میتوان در چند کشور معدود جستوجو کرد، که این مسئله نشان میدهد از بین رفتن صلح و آرامش در هر نقطهی دنیا دارای پیامدهای جهانی است”.
طبق این گزارش، ایالات متحده به شکلی بیرحمانه و عجیب، درصد بالایی از مخارج نظامی جهان را به خود اختصاص داده است – ۳۸ درصد – در حالیکه رتبهی دوم بزرگترین هزینهکنندگان مسائل نظامی دنیا کشور چین است که با اختلافی زیاد نسبت به امریکا تنها ۱۰ درصد از هزینههای جهانی را به خود اختصاص داده است. از جنبهی نظامیگری، بدترین دشمنان صلح در دنیا عبارت هستند از اسراییل، روسیه، کرهی شمالی، سوریه، و ایالات متحده.
نکتهی قابلتوجه در دهمین شاخص سالانهی صلح – و جامعترین شاخصهای منتشرشده تاکنون – این است که جهانی شدن درگیریها، با پیامدهایی از قبیل افزایش رشد پناهجویان باعث ایجاد اختلاف روزافزون میان صلحطلبترین و جنگجوترین کشورها شده است.
در حقیقت، “ شمار پناهجویان و آوارگان به صورت قابل توجهی در دههی گذشته افزایش یافته، و در میان ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵ دو برابر شده و تقریبا به ۶۰ میلیون نفر رسیده است. بیش از ۱۰ درصد از جمعیت نُه کشور جزء پناهجویان و افراد آواره طبقهبندی میشوند؛ این در حالی است که بیش از ۲۰ درصد جمعیت کشورهای سومالی و سودان جنوبی، و همچنین بیش از ۶۰ درصد جمعیت سوریه جزء آوارگان هستند.”
البته با اینکه فعالیتهای تروریستی در حقیقت کشورهایی نظیر سوریه، عراق، نیجریه، افغانستان، و پاکستان را تحت تاثیر شدید قرار داده، موج آن سراسر جهان را فراگرفته است.
طبق این گزارش، “بسیاری کشورها در سطح بالایی از صلح و آرامش به سر میبرند، ولی وضعیت صلح در ۲۰ کشور انتهای این فهرست به شکلی روزافزون رو به وخامت است، و به این ترتیب از نظر صلح جهانی سطح نابرابری در سراسر جهان بیش از پیش رو به افزایش است.”
با وخیم شدن وضعیت صلح در جهان، هزینههای سرسامآور نظامیگری و خشونت به شکلی تاسفآور فاش میشوند – ۳/۱۳ درصد مجموع فعالیتهای اقتصادی جهانی، ۶/۱۳ تریلیون دلار، به دلیل بروز نگرانیهای ناشی از اختلاف و درگیری، و ایجاد توازن قدرت صرف خرید سلاحهای نظامی میشود. این مبلغ معادل ” ۱، ۸۷۶ دلار به ازای هر یک از آدمهای روی کرهی زمین” است.
در انتها، موسسهی اقتصاد و صلح اینگونه نتیجهگیری میکند که تلاش برای رسیدن به صلح نیازمند عزم جامعهی جهانی برای ارتقای صلح و عدالت به صورت فراگیر برای همهی جوامع است؛ و این هدف به راحتی یا به سرعت بهدست نمیآید.
به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ وبسایت مجله تایم در مطلبی نوشت: دولت چین نشست گروه 20 را با شعاری آغاز کرد: "پیش به سوی اقتصاد جهانی خلاقانه، تقویت شده و به هم پیوسته." با این حال، جنجالها از لحظهای که باراک اوباما – رئیس جمهور آمریکا – از هواپیمای خود در چین پیاده شد، آغاز شد. به دلیل در دسترس نبودن پلکان برای خروج وی، باراک اوباما بر خلاف تشریفات معمول برای مقامات یک کشور، مجبور شد از بخش پشتی هواپیما پیاده شود.
هر دو طرف قبول دارند این اختلال به دلیل ضعف مسئول پله هواپیما در درک زبان انگلیسی بوده است. اما طرف آمریکایی گفته است مقامات فرودگاه میتوانستند فرد دیگری را در اختیارشان بگذارند.
یک استاد دانشگاه روابط بینالملل که نمیخواست نامش فاش شود در اینباره گفت: "پیش از دخالت مسائل امنیتی، تمامی اقدامات مطابق توافقات دیپلماتیک انجام شد. من تصور نمیکنم این رویداد به منظور تمسخر اوباما اتفاق افتاده باشد. اما قبول میکنم این رفتار محترمانه نبوده است."
با این حال، اوباما گفت این مسئله اهمیت چندانی نداشته است. وی گفت:" با اینکه در پشت پرده، مسائل اندکی با روال معمول تفاوت داشته اند، من سعی نمیکنم به این موضوع بیش از حد فکر کنم." وی همچنین به تنشهای در روابط آمریکا و چین بر سر مسائلی مانند حقوق بشر، حملات سایبری چین به آمریکا، و مناقشه دریای جنوبی چین اشاره گذرایی کرد. با این حال اوباما روابط دوجانبه پکن و واشینگتن را مناسب ارزیابی کرد. وی در ملاقات با "شی جین پینگ" – رئیس جمهور چین – گفت: "در زمان ریاست جمهوری من و تمام نشستهایی که با شما داشتم، پیشرفتهای مناسبی را در روابط کشورهایمان مشاهده کردم."
با اینحال، روابط این دو کشور پیشرفت مناسبی نداشته است. دولت چین ارزشهای غربی را نکوهش میکند. از مناقشه دریای جنوبی چین گرفته تا رد حکم یک دادگاه بینالمللی درباره این مناقشه و ساخت پایگاههای نظامی در مناطق حساس، چین و آمریکا در زمینههای مشترک به توافق خاصی نرسیده اند.
اوباما همچنین برای حصول توافق "شراکت ترنس-پسیفیک" که به موجب آن تجارت آزاد میان 12 کشور انجام خواهد شد، تلاش میکند. اما در میان این 12 کشور، نام چین وجود ندارد.
در آخرین روز نشست جی 20، کره شمالی 3 موشک جدید خود را در دریای ژاپن آزمایش کرد. پکن نیز از این نشست استفاده کرد تا مخالفت خود را با استقرار سامانه ضد موشکی آمریکا و کره جنوبی اعلام کند. با اینحال، مقامات سئول میگویند باید خود را در برابر کره شمالی مقاوم کنند.
روز دوشنبه، ولادیمیر پوتین – رئیس جمهور روسیه – و باراک اوباما در حاشیه این نشست، با یکدیگر ملاقات کردند. با اینحال، به نظر نمیرسد این دو رئیس جمهور به راه حلی برای بحران سوریه رسیده باشند.
این نشست با تمامی جنجالها به پایان رسید. در این نشست تنها یک توافق بر سر مسائل زیست محیطی به نام "توافق پاریس" به امضا رسید و برای چین تنها یک جنجال بر سر آمادگی پلههای هواپیما باقی ماند.
همزیستی نیوز - آیا «دونالد ترامپ» جمهوری خواه در رقابت ها برنده می شود یا «هیلاری کلینتون» دموکرات.
به گزارش جماران روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا به نظر می رسد به سمت مراحل پایانی خود حرکت می کند. تعطیلات روز کارگر در امروز دوشنبه ابتدای این مرحله نهایی است.
در اینجا برخی از شاخص های اصلی را ارائه می کنیم که تعیین می کند آیا دونالد ترامپ در این رقابت برنده می شود و یا اینکه هیلاری کلینتون می تواند بر مزیت فعلی خود تکیه کند و پیشتاز باشد.
مناظره ها:
اولین مناظره برای 26 سپتامبر برنامه ریزی شده است. این رویداد به عنوان نزاع و جدالی بین دو نامزد است که پیش بینی می شود از آن فرصت آشکارا برای تحقیر یکدیگر بهره ببرند. هر کدام از نامزدها تلاش خواهد کرد بر دیگری چیره شود.
دو مناظره دیگر نیز برای روزهای نهم و نوزدهم اکتبر و یک جلسه در سطح معاونت ریاست جمهوری برای چهارم اکتبر برنامه ریزی شده است. تعدادی از این رویدادها همزمان با بازی لیگ ملی فوتبال آمریکا برگزار می شود که می تواند توجه مخاطبان را از انتخابات دور کند؛ احتمالی که می تواند خشم ترامپ را برانگیزد.
اگر به تاریخ نگاه کنیم، چنین رویدادهایی خطوط کلی رقابت ها را تغییر نخواهد داد. هر چند استثناهایی وجود دارد. در سال 1980، رقیب «رونالد ریگان» در مناظره یک هفته قبل از انتخابات توانست رای دهندگان را در مورد صلاحیت خود متقاعد کند.
رای دهندگان سفید پوست با تحصیلات دانشگاهی:
«میت رامنی» با 14 امتیاز - حدود یک سوم از آراء رای دهندگان - در سال 2012 در جلب حمایت این قشر پیشتاز شد. نظرسنجی ها نشان داده اند ترامپ نیز با این قشر از رای دهندگان خوب ارتباط برقرار کرده است.
او ممکن است در میان رای دهندگان سفید پوست کمتر تحصیل کرده نیز حمایتی بیش از رامنی داشته باشد. در میان سیاه پوستان نیز او گرچه با سرزنش هایی مواجه شده اما باز هم از رامنی در سال 2012 اوضاع بهتری دارد. بنابراین ترامپ نمی تواند به رای دهندگان با تحصیلات دانشگاهی بی اعتنا باشد؛ رای دهندگانی که بسیاری از آنها با طعنه ها و منفی بافی های وی از او ناامید شده اند.
کاندیداها:
اگر در بیستم اکتبر تمرکز رقابت بر ترامپ باشد، معلوم می شود که او رفتنی است؛ این وضعیت در خصوص کلینتون هم صادق است. به ندرت هر دو نامزد ریاست جمهوری منفور تلقی می شوند. بنابراین ترفند هر دو نامزد این است که تمرکز را بر روی حریف نگاه دارند.
برنامه نامزدها نیز ممکن است برخی مسائل را روشن تر کند. اگر آنها در ایالت هایی که می دانند پیروز می شوند، مبارزه انتخاباتی داشته باشند - کلینتون در «میشیگان» و ترامپ در «میسوری» - به این معنی است که پایگاهشان امن نیست.
موضوع حیاتی - هر چند ارزیابی آن سخت است - این است که هسته این پشتیبانی ها تا چه حد پر انرژی است. آیا سیاهان و اسپانیایی تبارها همانطور که به سمت اوباما رویگردان شدند، به سمت کلینتون هم خواهند آمد؟ کلینتون روی این مسئله حساب می کند که شعارهای ترامپ آنها را به سمت جبهه دموکرات ها رویگردان کنند. جوانان قاطعانه دموکراتیک خواهند بود. ترامپ آنها را از خودش بیزار کرده است. اما آیا آنها کلا از رای دادن منصرف نخواهند شد؟
«چارلی کوک» کارشناس برجسته در زمینه انتخابات آمریکا گفت: «با توجه به چنین آمار بالایی از رای دهندگان دوسوگرا یا بی انگیزه، پیش بینی میزان مشارکت مردم کار دشواری است.» او میزان مشارکت را بالا پیش بینی کرد زیرا «شدت نفرت» از هر دو نامزد در میان بسیاری از مردم بسیار زیاد است.
شگفتی اکتبر:
هر انتخابات ریاست جمهوری مملو از وعده و وعیدها در دقیقه نود است که رقابت ها را تحت الشعاع قرار خواهد داد. این اتفاق تقریبا هرگز رخ نمی دهد.
با این حال هر دو نامزد برای بروز هرگونه حمله تروریستی احتمالی، یا یک چالش در بخش بهداشت و یا یک رسوایی واقعا بزرگ آمادگی دارند. اگر هر فرددی بتواند این احتمال را پیش بینی کند، جای تعجبی ندارد.
در نهایت، باید تنها به نتیجه نظرسنجی ها بنگریم. برخی از نظرسنجی ها بسیار قابل اعتماد هستند.
اگر هر نامزدی اعلام کند تنها نظرسنجی معتبر، نظرسنجی در روز انتخابات است، «آن سیاستمدار با شکست مواجه خواهد شد.»
همزیستی نیوز - «رییسجمهور»، دیروز، درست یک روز بعد از سالگرد بیست و پنج سالگی اعلام استقلال کشورش در 31 اوت 1991 درگذشت. «اسلام کریماف» که از چهار ماه بعد از اعلام استقلال ازبکستان در نتیجه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به ریاستجمهوری این کشور رسیده بود، پیش از آن هم در 1989 از طرف حزب کمونیست شوروی به عنوان دبیر اول حزب کمونیست ازبکستان انتخاب شده بود؛ به نظر میآید ریاست بر ازبکستان را بر جبین این مرد اهل سمرقند نوشته بودند!
او از پدر و مادری ازبک به دنیا آمد، از آنجا که پدر بیولوژیکش ناشناخته اعلام شده بود، شایعه مشروعنبودن نوزاد باعث شد او را به شیرخوارگاه بفرستند، اما یک سال بعد خانوادهاش دوباره سرپرستی او را به دست آوردند، این دوره زندگی با خانواده هم آنقدرها طول نکشید و کودک را در 1945 باز به پرورشگاه سپردند. بعد از یک دوره سختیهای حاصل از جنگ جهانی دوم، «اسلام» نوجوان توانست دبیرستان را تمام کند و در 1960 از موسسه پلیتکنیک آسیای مرکزی که امروز به نام «دانشگاه فنی دولتی تاشکند» شناخته میشود در رشته مهندسی مکانیک فارغالتحصیل شود.
در اوایل کار، مهندس بودن برایش کافی بود و در وزارت منابع آب کار میکرد، اما بعد تصمیم گرفت در دانشگاه دولتی اقتصاد تاشکند، مدرک کارشناسی ارشدش را بگیرد.
او در سال 1964 با همسرش اولش «ناتالی» ازدواج کرد که حاصل آن پسری به نام «پتر» بود، در 1967 کریماف با همسرش دومش «تاتیانا» که اصالتی روسی- تاجیکی داشت ازدواج کرد که از آن ازدواج هم دو دختر و پنج نوه دارد.
بعد از این که در 1966 وارد حزب کمونیست شد، توانست در دو سال از عضویت در کمیته برنامهریزی حزب در ازبکستان به عنوان مشاور، به ریاست آن دست پیدا کند، در 1986 اولین موقعیت مهم حزبی خودش را به دست آورد و در 1989، او اولین دبیر اول حزب کمونیست در منطقه ازبکستان بود. بین سال های 1990 و 1991 او به عنوان یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست کار میکرد. در مارس 1990 از طرف حزب به عنوان رییس جمهوری ازبکستان انتخاب شد و بعد از فروپاشی حزب هم در برگزاری انتخابات مجدد در سمت خود باقی ماند.
جمهوری ازبکستان دومین جمهوری آسیای مرکزی بود که از اتحاد جماهیر شوروی جدا شد. اول سپتامبر، روز ملی استقلال ازبکستان اعلام شد. در 1996 رییسجمهور از طریق یک رفراندوم که نتیجه آن 91.2 درصد به نفع آقای کریماف بود دوره خود را تا سال 2000 تمدید کرد، در دومین انتخابات ریاستجمهوری ازبکستان در دسامبر 2001، او با 86 درصد آرای شرکتکنندگان دوباره رییسجمهور شد و برای 15 سال آینده در این سمت باقی ماند. انتخابات سال 2007 برای کریماف دردسر تازهای بود. برخی این موضوع را مطرح کردند که آیا او بعد از دو دوره پیاپی ریاستجمهوری میتواند بار دیگر در انتخابات شرکت کند یا نه؟ بعد از این که کمیسیون مرکزی انتخابات این کشور کاندیداتوری او را قانونی اعلام کرد، آقای رییسجمهور برای بار سوم با 88.1 درصد آرا، دوباره سر کار خودش برگشت. در انتخابات 2015 یک بار دیگر، همین سناریو تکرار شد و این بار رییسجمهور با رای بیش از 90 درصد رایدهندگان به اتاق کارش برگشت.
دولت او خود را محق میدانست که احزابی با گرایشهای قومی، مذهبی و نظامی را منحل اعلام کند. علاوه بر این که سیستم حزبی در این کشور چندان امکانی برای بروز نیافت، رایگیری در ازبکستان کریماف هم ویژگیهای منحصر به فردی داشت، از جمله در مورد رفراندمها که در آن رای همه کسانی که رای نداده بودند، یا رایشان را سفید به صندوق انداخته بودند، به عنوان رای «آری» قرائت کردند!
روابط ازبکستان با کشورهای خارجی آنقدر ها روشن و دوستانه نبوده است، از میان تمام کشورهای دنیا، تنها 44 کشور در ازبکستان سفارتخانه دارند، هفت کشور غربی، 14 کشور از مجموعه کشورهای استقلالیافته از اتحاد جماهیر شوروی و 29 کشور دیگر.
ازبکستان زیر اقتدار کریماف، تا حدود زیادی علیه مذهب بود، در 1999 این کشور برای مقابله با «اسلام رادیکال» قانونی را وضع کرد که طی آن برای ساخت هر مکانی با کاربرد مذهبی باید مجوز هایی اخذ میشد، بعد از یازده سپتامبر 2001 و حملات به برجهای دوقلو، ازبکستان از طرف آمریکا به عنوان کشوری مهم در محور مبارزه با تروریسم معرفی شد و در جنگ افغانستان، متحد اسراتژیک آمریکا شد. بعد از جنگ، آمریکا به دلیل انتقادهای حقوق بشری که به دولت ازبکستان وارد بود، پایگاههایش را از این کشور خارج کرد.
مشکلات خانوادگی آقای کریماف هم آنقدرها کم نبوده است. دختر بزرگترش «گلنارا» که مدتی به عنوان سیاستمدار و دیپلمات شناخته میشد، در داخل ازبکستان از سازمانهای غیر دولتی هنری و فعالان بهبود وضع زندگی مردم حمایت میکرد، اما در 2014 به اتهام دست داشتن در فساد مالی تحت حبس خانگی قرار گرفت.
دختر دیگر آقای کریماف، «لولا» فعال اجتماعی برای تشویق مردم به ورزش و سوادآموزی و سالهاست که به عنوان فعال اجتماعی حقوق کودکان و به خصوص، به فرزندی پذیرفتن کودکان دارای نیاز های خاص، شناخته میشود.
آقای کریماف که در سال 2013 یک بار سکته کرده بود، چند روز پیش در شرایط نامساعد جسمی قرار گرفت، در مورد درگذشت او اخبار برای چند روز ضد و نقیض بود؛ در حالی که یک خبرگزاری محلی در 31 اوت گذشته از درگذشت او خبر داده بود، دخترش یک روز بعد اعلام کرد که شرایط جسمی پدرش نامساعد است و از مردم خواست برای او دعا کنند، در ساعتهای اولیه روز دوم سپتامبر، منابع رسمی دولت از شرایط نامساعد جسمی رییسجمهور این کشور خبر میدادند، در نهایت چند ساعت بعد، نخستوزیر ازبکستان به صورت رسمی خبر درگذشت آقای کریماف را اعلام کرد.
رییسجمهورهای زیادی درگذشت کریماف را تسلیت گفتند. در مراسم بدرقهاش خیابانهایی که کاروان از آنها میگذشت گلباران شد و در نهایت کریماف را از تاشکند تا سمرقند بردند که در محل تولدش به خاک بسپرند. فعلا مسوولیتهای او را نخستوزیر این کشور به عهده گرفته است، شاید بعد از بیست و پنج سال، ازبکستان حالا فرصت داشته باشد که یک رییس جمهوری انتخاب کند.
همزیستی نیوز - مردم ژاپن علاقه بسیاری به سادگی دارند و این امر در تاریخ مردم این کشور ریشه دارد. آنها همیشه از خود می پرسند، فایده وسایل اضافی خانه چیست؟ چرا باید نیمی از درآمد خود را به اسباب و وسایلی اختصاص بدهند که فایده ای برای آنها ندارد. ژاپنی ها بر این باورند که ابزارهای اضافی در خانه، باعث ایجاد انرژی منفی شده و قدرت ذهنی آنها را از بین می برد.
به گزارش تابناک بسیاری از مردم ژاپن هنوز از تختخواب استفاده نمی کنند. رختخواب آنها ساده و متشکل از لحاف و تشک و بالش های معمولی است. در اتاق خواب هیچ خبری از وسایل تزیینی و اضافی وجود ندارد.
شامپو و مواد آرایشی در حمام درون محفظه های پوشیده قرار می گیرد و در اطراف وان حمام هیچ وسایل اضافی به چشم نمی خورد.
ژاپنی ها در جالباسی خود فقط لباس هایی را قرار می دهند که از پوشیدنشان مطمئن هستند. در کمد لباس یک ژاپنی از هر رنگ اصلی فقط یک عدد وجود دارد.
میز و صندلی در اتاق های آنها فقط به تعداد افراد خانواده وجود دارد. گاهی آنها از میز و صندلی معمولی استفاده نمی کنند و به صورت سنتی پشت یک میز کوچک می نشینند. آنها این کار را باعث نرمی و انعطاف بدن دانسته و نشانه ای از تواضع می دانند.
در یخچال این مرد ژاپنی غذای اضافه و باقی مانده از شب قبل وجود ندارد. آنها به اندازه نیاز روزانه مواد غذایی می خرند و از غذاهای تازه استفاده می کنند. یخچال های آنها انبار مواد غذایی نیست.
در آشپزخانه خبری از انبوه ظروف و قابلمه ها نیست. آنها از هر ظرف مورد نیاز یک عدد می خرند و به خرید یک دست بشقاب ١٥ تايی یا مجموعه قاشق های ۱۵۰ تایی علاقه ای ندارند.
با وجود سادگی در آشپزخانه، تقریبا همه وسایل مورد نیاز وجود دارد. ژاپنی ها از وسایل برقی در آشپزخانه خود استفاده نمی کنند.
روی میز آشپزخانه اثری از چاقوها، چنگال ها و... وجود ندارد. در آشپزخانه ژاپنی تهویه و تابش نور اهمیت فوق العاده ای دارد. ممکن است اشیای تزیینی کوچک هم در گوشه ای از خانه به چشم بخورد که زیبایی اش شگفتی آفرین است.
میز مطالعه در اوج سادگی است، زیرا آنها میز مطالعه شلوغ را باعث آشفتگی ذهنی می دانند.
چراغ های خانه این خانواده ژاپنی بی نهایت ساده هستند. آنها از چراغ ها و لوسترهای گرانقیمت برای روشن کردن خانه های خود استفاده نمی کنند.
ژاپنی ها به پنجره خانه اهمیت زیادی می دهند. پنجره باعث تابش نور خورشید به درون خانه می شود و با از بین بردن باکتری های بیماری زا سلامتی آن را حفظ می کند.
خانه های آنها بزرگ است. با این حال همه چیز به اندازه مورد نیاز و در نهایت سادگی به چشم می خورد. خانه منظم و ساده باعث نظم فکری می شود. آنها یک کتابخانه کوچک هم دارند و زمان قابل توجهی را به مطالعه اختصاص می دهند و کتاب هایی را که می خوانند در قفسه کتاب های خود قرار می دهند. ذهن آنها درگیر خرید و جاسازی وسایل زینتی و اضافی نیست.
با هم عکس هایی از چیدمان و نحوه زندگی یک خانواده ژاپنی را می بینیم.
همزیستی نیوز - طبق اطلاعات رسمی گزارش شده به سفارت ازبکستان در تهران، رئیس جمهوری ازبکستان در سلامت کامل است.
طبق این اطلاعات که از سوی یکی از مقامات ازبکستان در تهران در اختیار خبرنگار سیاسی ایرنا قرار گرفت، اسلام کریم اف بهبود یافته و در سلامت کامل قرار دارد. درارتباط با گزارش های ضد و نقیض در باره وضع سلامتی اسلام کریم اف رئیس جمهوری ازبکستان، دختر کوچکش هم امروز در شبکه های اجتماعی اعلام کرد: 'پدرم زنده است' لاله کریم اوا دختر کوچک رئیس جمهوری ازبکستان در صفحات اینستاگرام و فیسبوک خود بیست و پنجمین سالگرداستقلال ازبکستان را به مردم کشورش تبریک و از همه آنهایی که برای سلامتی رئیس جمهور دعا کرده اند، سپاسگزاری کرده است. او نوشته است:' با استفاده از این فرصت، از صمیم دل برای همه مردم که حرفهای نیک و صمیمی در حق رئیس جمهوری و دعا برای شفای سریع او داشتند، استفاده کرده و تشکر می کنم'. وی گفته است، که 'این خیرخواهی صمیمی مردم برای شفای او کمک می کند.' روز31آگوست (دهم شهریور) همه ساله در ازبکستان به مناسبت جشن استقلال این کشور جشنهای رسمی با حضور اسلام کریم اف برگزار می شد. در جشنهای گذشته او عادت داشت که بلند شده و رقص خاص خود را اجرا کند. ولی روز 30 آگوست (دیروز) منابع خبری اعلام کردند که مراسم ویژه جشن استقلال لغو شده است. بیشتر تحلیلگران و همینطور رسانه ها می گویند، بی خبری از تاشکند و وضع سلامتی کریم اف یک حالت نامعلوم و مبهمی را به وجود آورده است که می تواند به یک بحران سیاسی تبدیل شود. سبب اصلی این ابهام هم نبود وارث قدرت بعد از اسلام کریم اف است و به اعتقاد تحلیلگران، مردان سیاسی این کشور در فکر پیدا کردن جایگزین برای رئیس جمهوری هستند. بر اساس قانون اساسی ازبکستان، در صورت فوت یا کنار رفتن رئیس جمهوری از قدرت مجالس این کشور باید در مدت 10 روز یک حکومت موقت تشکیل و رئیس جدید و اجرایی کشور را تعیین کنند و بعد از سه ماه انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود.
اختصاصی همزیستی نیوز – رییس جمهوری ترکمنستان گفت: المپیکی های ترکمنستان نتوانستند در برابر اعتماد سرزمین مادری خود عملکرد مناسبی را در المپیک ریو نشان دهند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه به دنبال عدم کسب مدال در المپیک ریو توسط این کشور آسیای میانه استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی سابق، قربان قلی بردی محمد اف- رئیس جمهوری آن کشور از مسئولان ورزشی و ورزشکاران المپیکی حاضر در المپیک ریو به شدت انتقاد کرد.
وی در ملاقات با مسئولان ورزشی که از تلویزیون ترکمنستان پخش می شد با ناراحتی شدید خطاب به "کاکابای سیداف" رئیس کمیته ورزشی آن کشور گفت: این ناامید کننده است که با وجود فراهم بودن تمامی امکانات ورزشکاران کشور نتوانستند به اعتماد سرزمین مادری خود پاسخ مناسبی دهند.
ترکمنستان که جمعیتی حدود پنج میلیون نفر دارد هرگز به مدال المپیک دست نیافته است، اما بردی محمداف رئیس جمهور عاشق تناسب اندام آن کشور می خواهد تا ترکمنستان پر انرژی را به عنوان سرزمینی برای ورزشکاران توانمند و متعصب مطرح کند.
وی به سیداف، رئیس کمیته ورزشی آن کشور اخطار کرد تا در مدت کوتاه آینده عملکرد خوبی را داشته باشد در غیر این صورت با اخراج روبرو می شود.
در ماه آوریل سالجاری میلادی کارمندان آن کشور مجبور شدند تا پیش از حاضر شدن بر سر کارشان، تمرین آمادگی جسمانی در فضای باز را به عنوان بخشی از نهضت ورزشی همگانی سالیانه در تمام روزهای این ماه با هدف تقویت روش زندگی سالم داشته باشند.
تلویزیون ترکمنستان بردی محمداف را به طور مرتب در حال ورزش کردن نشان می دهد که در مواقعی نیز در مسابقات اسبدوانی برنده می شود.
کشورهای قزاقستان و ازبکستان همسایه های آن کشور هر دو با بهترین نمایش خود در المپیک ریو توانستند به ترتیب 17 و 13 مدال به دست آورند.
همزیستی نیوز - یک ایرانی نخستین زن برنده جایزه جامعه ریاضیات اروپا (EMS ) شد.
دکتر سارا زاهدی، ریاضیدان جوان ایرانی و استاد دانشگاه KTH (موسسه سلطنتی فناوری) سوئد موفق به کسب جایزه جامعه ریاضیات اروپا (EMS) در سال ۲۰۱۶ شد.
به گزارش دیدهبان علم ایران، سارا زاهدی که نخستین زن در میان برندگان جوان جایزه EMS (European Mathematical Society) است، این جایزه را در هفتمین کنگره ریاضیدانان اروپا که ۱۸ تا ۲۲ جولای در برلین برگزار شد، دریافت کرد.
به گزارش دویچه وله، این دختر جوان ایرانی از سال ۲۰۱۴ به عنوان دستیار پروفسور در دانشکده فنی KTH در استکهلم مشغول به کار است.
زاهدی که ۳۴ سال دارد، در زمینه روشهای سنجش سطوح متحرک و بازسازی آنها با کامپیوتر تحقیق میکند. نتایج تحقیقات وی در آینده میتواند در بهبود چیپهای کامیپوتری استفاده شود که اغلب در آزمایشهای خون به کار گرفته میشوند.
سارا زاهدی یکی از ۱۳۰۰ شرکتکنندهای است که در هفتمین کنگره ریاضی اروپا در شهر برلین حضور دارد و از جمله "ستارههای" این کنگره به شمار میرود. او معتقد است هر کسی توان فهم ریاضی را دارد.
به باور سارا زاهدی این نکته که ریاضی موجب وحشت خیلیها میشود، شاید به این دلیل است که ریاضیدانان به اندازه کافی اهل ارتباط گرفتن نیستند. او میگوید: «ما باید خیلی بیشتر به سمت گروههای سنی جوان بریم و به آنها نشان دهیم که ریاضی در دنیای واقعی چه کاربردهایی دارد. من هم معتقدم که برنامهنویسی باید به عنوان یک رشته درسی در مدارس تدریس شود.»
همزیستی نیوز - یک سال پیش زمانی که هیلاری کلینتون نخستین فعالیت های تبلیغاتی برای رسیدن به کاخ سفید را آغاز کرد رسانه های همه دنیا "شعارهای اقتصادی" وی را ثبت کردند.
پایگاه خبری و تحلیلی جمهوریتبا این مقدمه نوشته است: مهم ترین کمپین انتخاباتی وی با تمرکز بر طبقه متوسط اقتصادی برگزار شد و هیلاری کلینتون با شعارهای عوامپسند قول داد که شکاف درآمدی را در این کشور کاهش دهد. او که خود را سخنگوی طبقه متوسط میداند، در کمپین انتخاباتیاش به این طبقه گفت: «رفاه نمیتواند فقط برای مدیران اجرایی و صندوقهای تامینی و مالی باشد. دموکراسی نمیتواند فقط برای میلیاردرها باشد. رفاه و دموکراسی دو موردی هستند که شما به این کشور ارزانی داشتهاید. اینبار پس نوبت شماست. نوبت شماست تا امنیت بهدست آورید و بهجلو حرکت کنید».
در این کمپین که 5500 نفر شرکت کرده بودند به شدت پس از پایان هر شعار، هیلاری کلینتون را تشویق میکردند. او در آن زمان قول داد که اگر رئیسجمهوری ایالات متحده شود، «حداقلِ دستمزدها» را بالاتر ببرد و تبعیض را در محیط های کاری که بین زنان و مردان و همچنین همجنس گراها وجود دارد از بین میبرد.
یکی از تاثیرگذارترین بخشهای سخنرانی هیلاری کلینتون به زمانی مربوط بوده که وی تصویری از مادر خود، یعنی «دوروتی رودهام» نشان میدهد و میگوید: «مادرم خانههای مردم را تمیز میکرد تا بتوانم دوره متوسطه را تمام کنم». او ادامه میدهد: «مردم به وی اطمینان داشتند و خانهشان را در اختیارش قرار میدادند تا او خانهها را تمیز کند. او نیز به من این اطمینان را داد تا بتوانم ادامه تحصیل بدهم».
این روزها هیلاری کلینتون، نامزد قطعی و رسمی حزب دموکرات آمریکا است. حزبی که امروز نیز کاخ سفید را در دست دارد اما در تصاحب اکثریت کرسی های کنگره ناکام است. روزهای اخیر جمله جنجالی باراک اوباما، رییس جمهور وقت ایالات متحده درباره هیلاری کلینتون بازخورد زیادی داشته است: " هرگز هیچ رییس جمهور زن و یا مردی در آمریکا به خوبی رییس جمهوری که هیلاری می شود، نخواهد بود."
اما گذشته از حمایت های رییس جمهور فعلی آمریکا، رزومه فعال سیاسی و حمایت حزب دموکرات ، چه چیز هیلاری کلینتون را در سال های اخیر در نظرسنجی های مختلف جزء 10 زن محبوب آمریکا و بعضا نظرسنجی های مطبوعاتی در جهان قرار داده است. رویکرد هیلاری کلینتون نه به عنوان یک سیاستمدار که به عنوان همسر بیل کلینتون و مواجهه وی با مشکلات ازدواجش در پی رسوایی اخلاقی بیل کلینتون ، نکته ای است که مغفول مانده است. زنی که به اذعان خودش بعد از عدم توفیق در پذیرش در آزمون کانون وکلای واشینگتن، دی.سی و قبولی در آزمون آرکانزاس تصمیم گرفت از "قلبش و نه سرش" پیروی کند.
از لبخندهای زنده خانم وزیر و بانوی اول مقابل دوربین تا مبارزه ای برای بقای ازدواج پنهاناز هیاهوی رسانه ها
در هر موتور جستجوگری نام هیلاری کلینتون را سرچ کنید ابتدای امر تاریخ تولد و ازدواج ، رزومه قوی تحصیلی و موضوع ازدواج وی با بیل کلینتون را می یابید.
دکتری حقوق از دانشگاه ییل، عضو کمیته تحقیق پرونده واترگیت و هزاران پست و دستاورد سیاسی دیگر دیده می شود. انچه در موتورهای جستجوگر درباره هیلاری مخفی مانده و یا حداقل به خوبی دیگر بخش های زندگی او- اعم از وزارت امورخارجه و یا بانوی اول امریکا بودن- قابل لمس نیست، مساله رویارویی زنی به نام هیلاری با خیانت همسرش به نام بیل است!
در سال ۱۹۹۸ وقتی تحقیقات فاش کرد: رئیس جمهور وقت یعنی بیل کلینتون با مونیکا لوینسکی از کارآموزان کاخ سفید رابطهٔ خارج از ازدواج داشته است، رابطهٔ کلینتونها در مظان تردید قرار گرفت. وقایع پیرامون رسوایی جنسی بیل کلینتون نهایتاً منجر به استیضاح بیل کلینتون از سوی مجلس نمایندگان شد.
وقتی اتهامات علیه شوهر هیلاری کلینتون علنی شد، او اظهار کرد که این اتهامات ناشی از یک «توطئه گسترده دست راستی است – بخشی از حزب دموکرات این موضوع را پاپوشی از جانب اسرائیل علیه کلینتون به دلیل مخالفت با توسعه شهرک سازی صهیونیستی می دانستند- و تهمتهای مونیکا لوینسکی را جدیدترین بخش از یک رشته تهمتهای طولانی، سازمان دهی شده توسط دشمنان بیل کلینتون توصیف کردند.
بعد از اثبات قطعی موضوع و استیضاح بیل کلینتون به دلیل دروغگویی، هیلاری گفت که ادعاهای ابتدایی شوهرش که هیچ رابطهای به وقوع نپیوسته بوده ، او را به اشتباه انداخته بود . پس از این که شواهد روابط کلینتون با لوینسکی غیرقابل مناقشه شد، هیلاری کلینتون بیانیهای علنی منتشر کرد و بر تعهد او به ازدواجشان تأکید کرد.
در تمام سال های بعد پرونده های دیگری در خصوص رسوایی های اخلاقی – فارغ از صحیح بودن یا جنجال های ناتمام رسانه های آمریکایی- مطرح شد ، اما هیلاری باز هم در کنار بیل کلینتون باقی ماند و بر اصولی هم چون گذشت و مبارزه برای حفظ خانواده تاکید کرد.
خانم وزیر سال ها بعد از رسوایی مونیکا لوینسکی در گفت و گویی با روزنامه سایکولوجی (روانشناسی) گفت که از توانایی ماندلا برای بخشش الهام گرفته است چرا که ماندلا توانست به این شیوه آینده جدیدی را به روی مردم آفریقای جنوبی بگشاید. با این حال وی تاکید کرد: اما این بدین معنی نیست که شما فراموش میکنید، بلکه مساله حقیقت و سازش است. شما باید صادق باشید. شما باید با این حقیقت که در چه شرایطی هستند و چه شخصیت و ملیتی دارید، مواجه شوید. اما ماندلا غالباً به این نکته اشاره میکرد که اگر شما با خودتان تندی و خشم کنید، در زندان باقی خواهید ماند. شما در آن صورت خودتان را زندانی میکنید و با خودتان غیرمنصفانه برخورد میکنید، چرا که نمیتوانید فراتر از آنچه اتفاق افتاده را ببینید.
هیلاری خوب، هیلاری بد
هیلاری کلینتون در سال های بعد هرگز به صورت علنی در خصوص این موضوعات صحبت نکرد اما در تمامی پرونده های مطرح شده علیه بیل کلینتون در کنار وی باقی ماند. واکنش ها به موضوع متفاوت بود. برخی زنان استحکام و وقار او در امور خصوصی علنی شده را ستودند، برخی با او به عنوان قربانی رفتار بی عاطفهٔ شوهرش همدردی کردند، دیگران او را به عنوان مؤید بی ملاحظگی شوهرش مورد انتقاد قرار دادند، و دیگران او را متهم به ماندن در ازدواجی شکست خورده به منظور روشی برای حفظ یا حتی پیشبرد نفوذ سیاسی خودش مورد انتقاد قرار دادند.
میزان رضایت عمومی از او حین این وقایع به ۷۰ درصد رسید، بالاترین میزانی که هرگز او مورد رضایت عمومی بوده است.
او در خاطرات سال ۲۰۰۳ خود تصمیمش را برای ماندن در ازدواج مرتبط با «عشقی که دههها پایدار مانده بود» دانست و افزود: «هیچکس مرا بهتر از بیل نمیفهمد و بهتر از او نمیتواند مرا بخنداند. حتی پس از همهٔ این سالها او هنوز جذابترین، نیروبخشترین و سرزندهترین شخصی است که هرگز دیدهام."
وی سوی مجلهٔ فوربس به عنوان پنجمین زن قدرتمند جهان در سال ۲۰۱۲ انتخاب شد و در همان زمان در پاسخ به سوالی درباره مهم ترین اتفاق و تغییر زندگی اش را تولد "چلسی" و "مادرشدن" عنوان کرد.
موتورهای جستجوگر، مجلات رنگ و وارنگ و وبلاگ های قشنگ اما هرگز مبارزه ای که هیلاری برای عبور از بحران زندگی زناشویی اش داشته است را به تصویر نکشیده و نمی کشند. مفهومی که برای بسیاری از زنان آمریکایی و حتی مردان ارزشی بسیار بالاتر از پست نمایندگی سنا، بانوی اول ایالات متحده و وزیر امور خارجه دارد. مبارزه ورای اتاق های مجلل کاخ سفید و صندلی های مارک دار وزارت امور خارجه ف مبارزه ای برای سر پا بودن زیر فشارهای رسانه های آمریکایی و سلاخی مطبوعاتی جمهور خواهان. مبارزه ای اینبار نه برای فرستادن یک کلینتون به کاخ سفید یا وزارت امور خارجه برای تداوم خانواده کلینتون.
شاید به دلیل همین ابعاد شخصیتی است که باراک اوباما جمله آغازین این نوشته را در مورد وی به کار می برد: " هرگز هیچ رییس جمهور زن و یا مردی در آمریکا به خوبی رییس جمهوری که هیلاری می شود، نخواهد بود" .