همزیستی نیوز - فروش کتابهای ضدآرمانشهری با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» و نگرانی آمریکاییها از آینده کشورشان، افزایش چشمگیری پیدا کرده؛ گویی مردم میخواهند بدانند سرانجام کارشان با وجود یک حاکم مستبد به کجا ختم میشود.
به گزارش ایسنا، با گذشت همین زمان کوتاه از رئیسجمهور شدن «ترامپ»، آثاری همچون «۱۹۸۴»، «قصه ندیمه» و «دنیای قشنگ نو» صدرنشین فهرست پرفروشترینها شدهاند.
«کلین کانوی» مشاور رسانهای «دونالد ترامپ» چند هفته پیش در سخنرانی خود از اصطلاحات «جورج اورول» در رمان مشهور «۱۹۸۴» استفاده کرد و همین جرقهای شد برای صدرنشینی دوباره این کتاب در جدول پرفروشها.
«میچیکو کاکوتانی» در «نیویورک تایمز» مقالهای درباره این رمان ضدآرمانشهری با عنوان «چرا خواندن «۱۹۸۴» در سال ۲۰۱۷ یک ضرورت است؟» به چاپ رساند. پس از آن، نشریه «نیو ریپابلیک» اشاره کرد که این تنها اثری نیست که در این برهه ارزشمند است و باید خوانده شود. «ژوزفین لیوینگستون» نوشت که کتاب «کافکا»، «محاکمه» هم اثر خوبی در این زمینه محسوب میشود.
کتابهای زیادی درباره نظارت رسانهها، کنترل نشر اطلاعات و تناقضهای رهبران سیاسی نوشته شده است. اگر شما هم «۱۹۸۴» را خواندهاید و به دنبال رمانهایی با همین تم هستید، میتوانید به لیستی که «هافینگتون پست» از داستانهای ضدآرمانشهری واقعگرایانه تهیه کرده است، نگاهی بیاندازید:
«تزار عشق و تکنو» نوشته «آنتونی مارا»
مجموعه داستان «تزار عشق و تکنو» که «آنتونی مارا» در سال ۲۰۱۵ منتشر کرده، شامل داستانهایی است که در دورههای مختلف روایت میشوند. این اثر نشان میدهد چگونه تاریخ، برخی حقایق را فرسوده میکند و از بین میبرد و برخی دیگر را به حال خود رها میکند. اولین داستان این مجموعه نمونهای ملموس از پرداختن به تم سانسور است؛ شخصیت اصلی داستان در دوره «ژوزف استالین» در ادارهای کار میکند که وظیفهاش، پاک کردن چهرهها از نقاشیها و روزنامههاست. وقتی او با چهره آشنای یک بالرین روبهرو میشود، کارش را به درستی انجام نمیدهد و این تمرد عواقبی را برایش دربردارد...
«مبادله کلمات» نوشته «آلنا گریدون»
ضدآرمانشهری که «آلنا گریون» در کتاب «مبادله کلمات» توصیف کرده، تفاوت چندانی با آنچه ما در ذهنمان داریم، ندارد و همین باعث ترسناکتر شدن آن میشود. یک بیماری عصبی، بدن افرادی را که از تکنولوژی استفاده میکنند عفونی میکند و باعث میشود آنها دیگر نتوانند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند. کتابخوانها کم و بیش از ابتلا به این بیماری ایمن هستند.
«هیاهوی زمان» نوشته «جولین بارنز»
«هیاهوی زمان» جدیدترین اثر «جولین بارنز» رماننویس انگلیسی برنده «من بوکر» و «فمینا» است که در سال ۲۰۱۶ روانه بازار شد. این اثر تم ضدآرمانشهری ندارد، اما داستان زندگی یک هنرمند را در حکومتی دیکتاتوری روایت میکند. «دیمیتری شوستاکوویچ» آهنگساز متوجه «استالین» نمیشود، تا اینکه این دولتمرد مستبد افکار منفی خود را درباره موسیقی او به وضوح بیان میکند. او کشته یا تبعید نمیشود، بلکه به اجبار در شرایطی قرار میگیرد که باید نماینده ایدهآلهای حکومت شوروی شود. این رخداد باعث میشود «شوستاکوویچ» از خود بپرسد، ارزش کدام یک بیشتر است: زندگی یا هنرش؟
«الفبای شعلهور» نوشته «بن مارکوس»
«الفبای شعلهور» دومین رمان «بن مارکوس» آمریکایی است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. موضوع این کتاب ادبیاتی است که نوجوانان در قبال بزرگسالان به کار میگیرند. اما این یک داستان معمولی نیست؛ در «الفبای شعلهور»، نوجوانان با کلماتی که استفاده میکنند میتوانند از لحاظ فیزیکی خسارتهایی به والدین خود وارد کنند. در ادامه این شرایط، مسائل نابسامانی روی میدهد و آزمایشهای مختلفی صورت میگیرد. در این میان، «سم» قهرمان داستان «مارکوس»، وارد عمل میشود و به دنبال درمانی برای این مسأله میگردد. کل این داستان میخواهد بگوید کلمات هم درست مثل اعمال میتوانند به دیگران آسیب برسانند.
«دایره» نوشته «دیو اگرز»
«دایره» به قلم «دیو اگرز» از آن رمانیهایی است که مورد توجه سینماگران قرار گرفته و فیلم اقتباسی آن قرار است تا پایان سال جاری میلادی اکران شود. «اما واتسون»، «تام هنکس» و «جان بویگا» از بازیگران این پروژه سینمایی هستند.
موضوع این فیلم درباره سانسور است. وقتی میخواهیم از سانسور حرف بزنیم، شهروندان درستکاری را تصور میکنیم که در یک حکومت خفقانآور دست به هر کار خلاقانهای میزنند تا حرفهایشان را به گوش دیگران برسانند. اما در رمان «دایره» این نویسنده برنده جوایز «مدیسی» و «ایمپک دوبلین»، مقوله سانسور خیلی پیچیدهتر از این است. در این کتاب سیستمی با ترکیب گوگل و فیسبوک شکل میگیرد که در آن، بیان آشکار همه چیز بر شخصیسازی اطلاعات برتری دارد و نتیجه آن چیزی نسیت جز خودسانسوری.
«داستان عاشقانه واقعی خیلی غمگین» نوشته «گری اشتاینگارت»
«داستان عاشقانه واقعی خیلی غمگین» رمانی است از «گری اشتاینگارت» نویسنده روسی ـ آمریکایی که بیشتر به نگارش طنز انتقادی شهرت دارد. ممکن است نام «داستان عاشقانه واقعی خیلی غمگین» شما را به یاد «۱۹۸۴» جورج اورول نیاندازد، اما باید بدانید این داستان درباره جامعهای در آینده است که در آن همه منابع و ابزارهای شخصی و روابط، تحت نظارت قرار دارند و داشتن هرگونه ارتباط نزدیک غیرممکن است.
«پسر یتیم ارباب» نوشته «آدام جانسون»
نویسنده کتاب «پسر یتیم ارباب» که سال ۲۰۱۳ جایزه ادبیات داستانی «پولیتزر» را برد، «آدام جانسون» آمریکایی است. او در این رمان شرایط متناقضی را در کره شمالی توصیف کرده؛ دولت این کشور به مردم اعلام میکند قرار است کاری را انجام دهد، اما در واقع کار دیگری انجام میدهد. این تاکتیکی است که باعث میشود شهروندان به دریافتهای شخصی خود از واقعیت تردید کنند.
«شب مادر» نوشته «کورت ونهگات»
«شب مادر» را «کورت ونهگات» در سال ۱۹۶۱ به چاپ رساند. این رمان درباره نمایشنامهنویسی ضدسیاست است که در آمریکا به دنیا آمده و در آلمان بزرگ شده. او در زمان جنگ جهانی دوم در آلمان میماند و به کمپین تبلیغاتی نازیها میپیوندد. بعدها به آمریکا برمیگردد و سرانجام به نماد برتریطلبان سفیدپوست تبدیل میشود. «ونهگات» درست مثل «ریشآبی»، این کتاب را به گونهای نوشته که انگار در حال روایت خاطرات خودش است.
همزیستی نیوز - آلمان را میتوان یکی از سختگیرترین کشورها در زمینه ایزوله تصمیمات پولی از انگیزههای دولتی و سیاسی دانست؛ واقعیتی که بهخوبی در شاخصهای جهانی منعکسکننده استقلال بانک مرکزی نیز انعکاس یافته است. وسواس در لزوم استقلال بانک مرکزی از تصمیمات دولتی ریشه در فوبیای سیاستگذاران آلمانی از شرایط ابرتورمی تجربهشده در این کشور در سالهای پس از جنگ جهانی اول دارد.
روزنامه «دنیای اقتصاد» پس از این مقدمه، در گزارشی، ضمن انعکاس تصویر آلمان در شرایط ابرتورمی به جستوجوی پاتک سیاستگذاران آلمانی در واکنش به سونامی تورمی پرداخته است.
نگاه به شاخصهای جهانی منعکسکننده استقلال بانکهای مرکزی نشان میدهد ژرمنها یکی از سختگیرانهترین سیاستها را در قبال ایزوله تصمیمات پولی از دخالتهای دولت در پیش گرفتهاند. بررسیهای کارشناسان نشان میدهد که این حساسیت ریشه در مشکلاتی دارد که آلمانها در دهه 1920 تجربه کردهاند. در سالهای ابتدایی دهه یادشده فشار دولت باعث چاپ بیرویه اسکناس از سوی «رایش بانک» شد؛ اقدامی که در نهایت باعث ایجاد روند کمسابقهای در صعود تورم در این کشور شد. اگرچه هدف آلمان از تضعیف واحد پول خود افزایش توان رقابتی محصولات صادراتیاش بود، اما این سیاست در عمل باعث تبدیل مارک آلمان به کاغذی بیارزش شد. اما آلمانیها این موج مخرب را چگونه مهار کردند؟
ابرتورم؛ مرگ ناگهانی پول
آلمان را میتوان یکی از سختگیرترین کشورها در زمینه استقلال بانک مرکزی دانست. تفسیر ژرمنها از استقلال بانک مرکزی، هرگونه تکلیف برای دخالت بانک مرکزی در بازار را مخالف با اصل استقلال بانک مرکزی میداند. به همین جهت استقلال سیاسی، نهادی، کارکردی و مالی بانک مرکزی آلمان بهعنوان یک اولویت موکد در تصمیمگیری نخبگان اقتصادی آلمانی مورد توجه بوده است. حساسیت آلمان بر لزوم استقلال بانک مرکزی به حدی است که منتقدان این زاویه دید از سیاست آلمان در قبال بانک مرکزی با عناوینی چون «وسواس آلمانی» و « فوبیای ناشی از تورم» یاد میکنند. بهنظر میرسد حساسیت ژرمنها در عدم دستاندازی دولت در خط مشی بانک مرکزی ریشه در تجربیات ناخوشایندی دارد که آلمانها در سالهای پس از جنگجهانی اول پشت سرگذاشتند.
سیاست آنروزهای آلمان که هیچ محدودیتی برای چاپ پول بدون پشتوانه از سوی بانک مرکزی وقت آلمان (رایش بانک) قائل نمیشد، باعث بروز یک دوره «ابرتورم» طی سالهای 1921 تا 1923 در آلمان شد. اگرچه وقوع جنگ، از دست رفتن بخشی از منابع تولیدی و محکومیت آلمان به پرداخت خسارت ناشی از آغاز جنگ همگی در کنار سیاستهای نادرست پولی در ردیف متهمان وقوع ابرتورم در آلمان قرار گرفتهاند، اما بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که عمق اثر این سیاستهای نادرست به حدی بودهاست که میتوان تصمیمگیری نادرست در قبال چاپ بیرویه پول را مجرم اصلی سقوط اقتصاد آلمان در اوایل دهه 1920 دانست.
جیمز ریکاردز در یکی از فصول کتاب خود با عنوان «جنگهای ارزی» که ترجمه آن به کوشش «حسین راهداری» در انتشارات «دنیای اقتصاد» به چاپ رسیده است، به بررسی روزهای مرگ پول در آلمان در سالهای پس از جنگ جهانی اول پرداخته است. بر این اساس بانک مرکزی آلمان که پیش از رفورم پولی در سال 1948، با نام «رایشبانک» شناخته میشد، در سالهای پس از جنگ جهانی اول به تحریک دولت وقت آلمان اقدام به انتشار گسترده پول بدون پشتوانه کرد. اگر چه بار خسارت جنگی بر دوش آلمان با واحد پولی غیر از مارک محاسبه میشد، اما هدف آلمانها از این اقدام در نهایت کاهش فشار ناشی از خسارتهای جنگی تحمیل شده به این کشور بود. هدف آلمانها از تضعیف پول ملی در واقع افزایش درآمد ارزی از طریق کاهش قدرت مارک و به تبع آن افزایش توان رقابتی کالاهای صادر شده از آلمان بود؛ سیاستی که در ادبیات اقتصاد با عنوان سیاست «تضعیف همسایه» شناخته میشود.
سیاست تضعیف همسایه تا حدودی بار مالی خسارتهای جنگی بر دوش آلمان را تعدیل کرد؛ اما مشکلات داخلی ایجاد شده برای آلمان تا حدی بود که اوضاع وخیم اقتصاد در مرزهای آلمان، حتی مواضع کشورهای طرف مقابل آلمان در جنگجهانی اول در قبال این کشور را تحتتاثیر قرار داد. طی سالهای 1921 تا 1923 سطح قیمتها در این کشور در هر ماه به طور میانگین 4 برابر شد. ریسک نامتعارف سرمایهگذاری در آلمان چمدانهای پول سرمایهگذاران را فراری میداد. اوضاع در ماههای ابتدایی سال 1922 در این کشور به حدی وخیم بود که مردم برای گرم شدن خانههای خود اقدام به سوزاندن اسکناس میکردند. واحد خرید فروش در این کشور طی سالهای یادشده عملا به «یک گونی مارک» تغییر پیدا کرده
بود. اگرچه آلمانها در نظر داشتند از تضعیف پول ملی بهعنوان یک ابزار استفاده کنند، اما بهنظر میرسد افسار این ابزار خیلی زود از دست سیاستمداران آلمانی خارج شد. نرخ برابری پول آلمان که در سال 1914 معادل با 2/ 4 مارک به ازای هر دلار بود در سال 1923 به 2/ 4 هزار میلیارد مارک به ازای هر دلار رسید. قیمت یک قرص نان در پاییز سال 1923 به حدود 200 میلیارد فرانک رسید و مردم بهجای مبادله با استفاده از پول به تهاتر و مبادله کالا به کالا روی آوردند. به این ترتیب سیاست تضعیف مارک عملا به مرگ واحد پول آلمان منجر شد.
استقلال بانک مرکزی؛ سد مهار ابرتورم
به عقیده کارشناسان، دو راهحل بیشترین تاثیر را در مهار موج ابرتورم در آلمان داشته است؛ «اصلاحات پولی» و «خارج کردن بانک مرکزی از منابع رفع کسری بودجه دولت». آغاز دوران مهار ابرتورم در آلمان را میتوان روزهای پایانی سال 1923 دانست یعنی زمانی که دولت با معرفی واحد پول جدید «رنتن مارک» سعی داشت اعتماد ازدسترفته ژرمنها به واحد پول ملی را بازگرداند. واحد پولی جدید به پشتوانه وامهای کشاورزی و مسکن و با توانایی بستن مالیات بر وثیقه آنها حمایت میشد. آلمانیها که هنوز در تب تورمی میسوختند با وسواس شدید و زیر نظر «یالمر شاخت» (از حامیان استقلال بانک مرکزی آلمان و رئیس بانک مرکزی آلمان پس از بحران ویمر) اقدام به انتشار واحد پولی جدید کردند.
یالمر شاخت که خود از معماران نظام نوین بانکی در آلمان بود، در رأس گروهی از خبرگان مالی روند انتشار «رنت مارک» را تحت کنترل قرار داد. در ماههای پایانی سال 1923 در حدود 500 میلیون رنت مارک به چرخه پولی این کشور وارد شد. این میزان در ابتدای سال 1924 به یک میلیارد رنتن مارک و در ابتدای تابستان سال 1924 به 8/ 1 میلیارد رنتن مارک افزایش یافت؛ اما رنتن مارک هم یک درمان موقتی بود و در سال 1924 «رایش مارک»، واحد پولی جدید آلمان که به پشتوانه طلا و تحت یک روند شدیدا کنترلی منتشر شد، مارکهای متورم شده آلمان در دوران ابرتورم را به زبالهدان سپرد.
به عقیده کارشناسان، عامل اصلی توقف انبساط مخرب حجم پول در آلمان در واقع نه کاهش حجم چاپ پول بلکه ممنوعیت پر کردن شکاف بودجه دولت آلمان با استفاده از پولهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی بود. سیاست آلمان در قبال رابطه بانک مرکزی پس از مشاهده عواقب چاپ بیرویه پول تغییر مسیر داد. عواقبی که نه تنها التهاب بدنه اقتصادی آلمان را تا مدتها در محدوده تب نگه داشت، بلکه با ایجاد شرایط ظهور نازیها در آلمان، به شکلی غیر مستقیم بر شروع جنگ جهانی دوم نیز تاثیرگذاشت.
آلمان پس از عبور غول تورمی
رفتار آلمانها پس از عبور سونامی تورمی در دهه 1920 را میتوان مصداق ضربالمثل «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد» دانست. ضربه اقتصادی ناشی از دخالت دولت در روند انتشار پول بر بدنه اقتصاد آلمان به حدی بود که آلمان طی دهههای پس از عبور ابرتورم طی چند دوره اصلاح قوانین همواره دست دولت را در تصمیمات بانک مرکزی کوتاهتر کردهاند. سه رتبهبندی جهانی بهعنوان سنگ محک میزان استقلال بانکهای مرکزی در دنیا مورد توجه قرار میگیرد: «Alensia» ، «Summers» و «Cukierman». آلمان در سال 2015 از لحاظ شاخصهای مورد بررسی در هر یک از این ردهبندیها جزو 5 کشور اول دنیا از نظر استقلال بانک مرکزی قرار داشته است.
کارشناسان فدرال رزرو آمریکا در پژوهشی در سال 2014 به مقایسه رتبه استقلال بانکهای مرکزی از نظر این سه مرجع رتبهبندی جهانی و وضعیت متغیرهای کلان اقتصادی در برخی از کشورهای توسعهیافته پرداختهاند. بر مبنای بررسی کارشناسان بانک مرکزی آمریکا، طی سالهای 1950 تا 1988 آلمان در کنار اتریش و سوئیس دارای مستقلترین بانک مرکزی در میان کشورهای آمریکای شمالی و اروپا بوده است. یکی از یافتههای جالب توجه این بررسی وجود رابطه مستقیم و معنادار بین میزان استقلال بانک مرکزی و موفقیت برنامههای مهار تورم است.
آلمانها که در دهه پیش از جنگجهانی دوم در برخی از برههها تورم ماهانه سه رقمی را تجربه کرده بودند پس از اصلاح نگاهشان به سیاستهای پولی در سال 1948، بیش از تمامی کشورهای اروپایی و آمریکا در مهار تورم موفق بودهاند. اولویت به استقلال بانک مرکزی و کنار گذاشتن ملاحظات سیاسی، پادزهری بود که نخبگان آلمانی در پاسخ به شرایط بحرانی دهه 1920 به بدنه اقتصاد خود تزریق کردند.
همزیستی نیوز - مدیرکل یونسکو به مناسبت روز جهانی زبان مادری، پیامی را منتشر کرد. ترجمه فارسی متن این پیام که در سایت کمیسیون ملی یونسکو منتشر شده به این شرح است
پیام مدیر کل یونسکو، ایرینا بوکووا به مناسبت روز جهانی زبان مادری، ۲۱ فوریه ۲۰۱۷
در روز جهانی زبان مادری، یونسکو بار دیگر بر تعهد صمیمانه خود به حمایت از تنوع زبانی و چند زبانگی تاکید میکند. زبانها بیانگر ماهیت ما هستند و موجب شکلگیری افکار و هویت ما میشوند. تنوع زبانی درک درست هر فرهنگ را ممکن میسازد و همکاریهای موثر و صحیح بینالمللی تنها در سایه احترام به تنوع زبانی ممکن خواهد بود. دسترسی به تنوع زبانی، موجب بیدار شدن حس کنجکاوی و فهم متقابل در افراد میگردد به همین دلیل یادگیری زبان، نوید بخش صلح، نوآوری و خلاقیت میباشد.
روز جهانی زبان مادری که امسال به حفاظت و حمایت از آموزش چندزبانی میپردازد، فرصت مناسبی برای اجرای اهداف توسعه پایدار است، به ویژه هدف چهارم توسعه پایدار که به دنبال تضمین آموزش باکیفیت و فراگیر و ترویج یادگیری مادامالعمر برای همگان است. ارائه آموزش و اطلاعات در زبان مادری برای بهبود یادگیری و رشد اعتماد و عزت نفس، که از عوامل قدرتمند توسعه محسوب میشوند، امری ضروری است.
زبان به ما زندگی می بخشد. همه ما فرهنگها، ایدهها، احساسات و حتی الهامات یک جهان بهتر را در درجه نخست، از طریق یک زبان خاص درک میکنیم. ارزشها و چشماندازهایی که موجب غنای بشریت میگردند، از طریق زبان منتقل میشوند. با ارزش دادن به زبانهای گوناگون، دریچهای به آیندههای ممکن به رویمان گشوده شده و توان مورد نیاز برای دستیابی به آنها نیز تقویت میگردد. در روز جهانی زبان مادری، یونسکو خواستار درک آموزش چندزبانگی در همه جا، از جمله نظامهای آموزشی و اداری، بیانات فرهنگی، رسانه، فضای مجازی و تجارت است. هر چه بیشتر زبان را ارج نهیم، به ابزارهای بیشتری برای ساخت آیندهای با کرامت برای همه افراد دست خواهیم یافت
ایرینا بوکووا
مدیر کل یونسکو
همزیستی نیوز - حساب توییتر سفارت فرانسه در تهران از افزایش ۲۳۵ درصدی مبادلات بین دو کشور ایران و فرانسه خبر داد.
به گزارش ایسنا، در این پیام توییتری آمده است: «افزایش ۲۳۵ درصدی مبادلات بازرگانی میان ایران و فرانسه در ۲۰۱۶: برجام میوه داده است.»
همزیستی نیوز - زمانی که تیم کشتی آمریکا ساعت سه بامداد شنبه وارد هتل فرودگاه تهران شد، کارمندان و اعضا پیتزا سفارش دادند.
به گزارش ایسنا و به نقل از نیویورکتایمز، ریچ بندر، مدیر اجرایی تیم ملی کشتی آزاد آمریکا گفت: ما همه در لابی مشغول خوردن بودیم. کشتیگیران آمریکا سپس به کرمانشاه رفتند؛ جایی که در رقابتهای جام جهانی کشتی آزاد مغلوب ایران شدند.
اما سوال اصلی این است که در دوره تنشهای روزافزون میان دو کشور، چطور از ورزشکاران آمریکا استقبال شد و آنها در مورد ایران چطور فکر میکردند؟
کایل اسنایدر، برنده مدال طلای المپیک گفت زمانی که به مادرش گفته که به ایران سفر میکند، او کمی نگران شده است. اما او گفت که تیم آمریکا تنها با رفتاری دوستانه مورد استقبال قرار گرفت.
اسنایدر گفت: «آنها در فرودگاه به ما گل رز دادند، ساکهایمان را آوردند، همه میخواستند با ما سلفی بگیرند. این بهترین دوره مسابقاتی بود که تاکنون شرکت کرده بودم، حتی از المپیک ریو هم بهتر بود.»
تیم کشتی آمریکا در ادامه روز شنبه به گشتوگذار در شهر پرداختند، به برج میلاد رفتند و ایرانیهایی که هیجانزده شده بودند با آنها عکس گرفتند.
جردن باروز، قهرمان المپیک گفت که طرفدارانش در تهران بیش از هر شهر دیگری در جهان است.
برای مدتی به نظر میرسید که کشتیگیران آمریکایی مجبور خواهند بود که در خانه بمانند. پس از آن که دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا اعلام کرد ایران جزو فهرست ممنوعیت سفر است، این کشور تصمیم گرفت در اقدامی تلافیجویانه مانع از ورود تیم کشتی آمریکا شود. اما مقامات ایرانی پس از اعتراضات گسترده در آمریکا علیه این دستور ترامپ تصمیم خود را تغییر دادند.
باروز گفت زمانی که از مساله ممنوعیت سفر مطلع شد واقعاً ناامید شده بود. وی تصریح کرد: «من لزوماً با تمام تصمیمات دولتم موافق نیستم و در مورد این تصمیم نیز مسلماً مخالف بودم.»
او در ادامه افزود: «من هرگز مورد حمله تروریستی قرار نگرفتهام و در ایران هیچ رفتار نامناسبی علیه خود احساس نکردم.»
در طول مسابقات تیم آمریکا با رقبای آذربایجانی، روسی و گرجستانی، تماشاگران کشتیگیران ایالاتمتحده را تشویق میکردند. بیل زادیک، سرمربی تیم آمریکا در مورد باروز گفت: «تماشاگران بیوقفه فریاد میزدند جردن، جردن. جردن در مسابقات قبلی برخی از قهرمانان آنها را در مسابقات مهم شکست داده بود و آنها او را تحسین میکنند.»
وی در چهار سفر تیم آمریکا به ایران آنها را همراهی کرده است. او گفت: «تا جایی که به یاد دارم ما هرگز مشکلی نداشتهایم.»
کشتیگیران آمریکا پس از انقلاب 1979 تا سال 1998 هیچ سفری به ایران نداشتند اما از آن پس، بیش از 10 بار به ایران آمدهاند.
بندر گفت که کشتی میتواند یک ورزش بسیار احساسی باشد اما ورزشکاران میدانند که به چشم سفیران کشورشان به آنها نگاه میشود. او تصریح کرد: «کشتی یک ورزش بسیار رقابتی و تکبهتک است. بعضی مواقع انگشت یکی به چشم دیگری میخورد. ممکن است مردم عصبانی شوند. بنابراین باید تأکید کنم که حفظ موقعیت و دست دادن با رقیب از اهمیت مضاعفی برخوردار است. خوشبختانه، همه بچهها میدانند که داخل و خارج از تشک کشتی، نمایندگان آمریکا هستند.»
در پایتخت نیز درست مانند کرمانشاه، ایرانیان تنها با لبخند بود که از آنها استقبال میکردند. یکی از اعضای تیم گفت باور این که ایران ضد آمریکا باشد، بسیار دشوار است.
بندر میخواست بداند: «آیا واقعیت دارد که دیواری در مرکز این شهر با شعار «مرگ بر آمریکا» روی آن وجود دارد؟ چراکه من اصلاً چنین چیزی حس نکردم.»
همزیستی نیوز - رهبران اروپا با انتقاد شدید از واشنگتن در کنفرانس امنیتی مونیخ، نسبت به "آسیب زدن به انسجام اتحادیه اروپا، رها کردن ارزشهای مشترک و احیای روابط حسنه با روسیه" هشدار دادند.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری فرانسه، اورسلا فون درلاین، وزیر دفاع آلمان در سخنانی شدیداللحن در کنفرانس امنیتی مونیخ علیه دولت ترامپ، از ایالات متحده آمریکا خواست تا روابط "ترانس آتلانتیک" را بدیهی فرض نکند.
فون در لاین در کنفرانس امنیتی مونیخ گفت: دوستان آمریکایی ما به خوبی میدانند که لحن شما مقابل اروپا و ناتو تاثیر مستقیمی در انسجام قاره ما دارد. وجود یک اتحادیه اروپای باثبات به نفع آمریکا هم هست؛ همینطور یک ناتوی قوی و متحد.
آندژی دودا، رئیسجمهوری لهستن هم تاکید کرد: اساس قدرت ما وحدت ترانس-آتلانتیک ماست. ما نباید بیپروا آن را زیر سوال ببریم. همه ما متوجه هستیم که تبعات یک بیثباتی بالقوه در اروپا در هر دو طرف اقیانوس اطلس حس خواهد شد.
روابط "ترانس-آتلانتیک" یا به عبارتی دو سوی اقیانوس اطلس به روابط تجاری، سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشورهای دو سوی این اقیانوس گفته میشود که به شکل کلی در روابط اروپا با ایالات متحده خلاصه میشود.
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری جدید آمریکا در دورهاخیر از تصمیم بریتانیا برای ترک اتحادیه اروپا استقبال کرده، از ناتو انتقاد کرده و رویکرد ملایمش در قبال روسیه متحدانش را نگران کرده است و موجب شده تا آنها به دنبال دریافت تضمینهایی باشد.
مایک پنس، معاون رئیسجمهوری آمریکا قرار است امروز شنبه در کنفرانس امنیتی مونیخ سخنرانی کند. پیش از او، جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا در همین نشست تاکید کرد که اتحاد میان اروپا و آمریکا "قویترین سنگر" علیه بیثباتی و خشونت است.
وزیر دفاع آلمان در مونیخ با تاکید بر اینکه آمریکا باید به روابط ترانس آتلانتیک احترام بگذارد، به این نکته اشاره کرد که متحدان نباید جا پای روسیه بگذارند. فون درلاین تاکید کرد: نمیتوان یک سیاست "ارتباط مساوی" با متحدان و آن کسانی برقرار کرد که ارزشها ما، مرزهای ما و قوانین بینالملل را علنا زیر سوال میبرند.
او همچنین ارزشهای اساسی ناتو را به واشنگتن یادآوری کرد و گفت: این ارزشها هرگز اجازه شکنجه را نمیدهند. این ارزشها از ما میخواهند تا از ایجاد هرگونه قربانی غیرنظامی جلوگیری کنیم و معنای آن این است که از کسانی که نیازمند هستند، حفاظت کنیم.
فون درلاین همچنین با انتقاد از طرح جنجالی ترامپ علیه ورود مسافرانی از هفت کشور عمدتا مسلمان به آمریکا گفت: باید کاملا مراقب باشیم که این جنگ علیه ترور به جنگی علیه اسلام یا مسلمانان تبدیل نشود. در غیر اینصورت خودمان را در شرایط دشواری قرار میدهیم که تنها خشونت و وحشت افزایش پیدا میکند. به جای آن باید با مسلمانان و کشورهای عرب همفکر همکاری کنیم.
روز جمعه (۱۷ فوریه) کنفرانس امنیتی مونیخ در مرکز ایالت بایرن آلمان گشایش یافت. در این کنفرانس رهبران حکومتی و دولتی ۳۰ کشور، حدود ۸۰ وزیر و شماری از سیاستمداران و نظامیان بلندپایه حضور دارند. در میان شرکتکنندگان نام دبیرکل سازمان ملل متحد، دبیرکل ناتو، رؤسای پارلمان و شورای اروپا، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نمایندگان سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب، سازمان شانگهای، اینترپل، سازمانهای مدافع امور پناهندگان و مهاجران بهچشم میخورد.
تا ظهر یکشنبه (۱۹ فوریه) قرار است که بیش از یکهزار جلسه و گفتوگوی دو و چندجانبه میان شرکتکنندگان کنفرانس برگزار شود.
نخستین سخنران مراسم گشایش کنفرانس، اورسولا فون درلاین، وزیر دفاع آلمان بود. خانم فون درلاین غیرمستقیم خطاب به دولت جدید ایالات متحده گفت که آلمان برای افزایش بودجه نظامی خود که خواست ایالات متحده است آمادگی دارد، اما با خدشهدار کردن ارزشهای معنوی غرب و حیثیت انسانها مخالف است.
سخنران دوم مراسم گشایش کنفرانس مونیخ جیمز ماتیس، وزیر دفاع ایالات متحده بود. او به هیچکدام از اظهارات همتای آلمانی خود واکنش نشان نداد و تنها به این امر بسنده کرد که دولت جدید آمریکا نیز به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) وفادار و به مسئولیت خود در قبال این سازمان نظامی واقف است. ماتیس علاوه بر این، بر افزایش بودجه نظامی کشورهای عضو پیمان آتلانتیک تاکید کرد.
سخنران دیگر آمریکایی سناتور جان مککین بود. رقیب انتخاباتی باراک اوباما در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سخنرانی خود بر ارزشهای معنوی مشترک آمریکا و اروپا تاکید کرد و اطمینان داد که اکثر آمریکاییها از این ارزشها دفاع میکنند. مککین از سران و مردم اروپا خواست که با وجود شرایط نامطلوب فعلی و تنشهایی که پس از انتخاب دونالد ترامپ پدید آمده، آمریکا را همراه و یاور خود بدانند و به آن پشت نکنند.
در همین حال وزرای دفاع ناتو در کنفرانس امنیتی مونیخ، آینده سازمان پیمان آتلانتیک شمالی را بررسی کردند. تردیدها درباره آینده ناتو در میان کشورهای عضو و فراتر از مرزهای ناتو گسترش یافته است اما یک تهدید مشترک موجب شده تا وزیران دفاع یه این پرسش واکنش نشان دهند.
پنج تن از وزرای دفاع ناتو شامگاه جمعه در کنفرانس مذکور درباره این مساله گفتوگو کردند که آیا طبق حرفهای ترامپ، این ائتلاف "منسوخ" است یا خیر.
مایکل فالون، وزیر دفاع انگلیس به عنوان اولین سخنران پاسخ روشنی داد و گفت: تنها پاسخ این است "خیر". ناتو در سال 2017 بسیار مهم است اما برای اینکه همچنان مهم باقی بماند باید سریعتر عمل کند. این ائتلاف باید آماده باشد تا طرح ثبات را در فراتر از مرزهایش متصور باشد.
همزیستی نیوز - محقق ایرانی موفق به دریافت نشان افتخار «خورشید تابان» و «انوار زرین» دولت ژاپن شد.
به گزارش ایسنا دولت ژاپن در تاریخ 3 نوامبر 2016 میلادی مصادف با 13 آبانماه 1395 تعداد 96 نفر از اتباع خارجی را برای اعطای نشان افتخار انتخاب کرد که در این میان دکتر نعمت حسنی، رییس دانشکده عمران دانشگاه شهید بهشتی موفق به کسب نشان افتخار «خورشید تابان» و «انوار زرین به همراه نقش گل» به دلیل اجرای پروژههای تحقیقاتی مشترک بین ژاپن و ایران، گسترش تبادلات تحقیقاتی میان دو کشور، توسعه همکاریها بین شرکتهای ژاپنی و ایرانی و همچنین توسعه تحقیقات مهندسی زلزله شد.
دکتر حسنی در سال 1338 در تهران متولد شد و در سال 1373 با استفاده از بورس تحصیلی دولت ژاپن برای ادامه تحصیل به این کشور سفر کرد. در سال 1374 و در زمان تحصیل وی در مقطع دکتری در دانشگاه «کوبه» ژاپن، زمینلرزه بزرگ «هانشین» در کوبه رخ داد.
علیرغم وقوع این زمینلرزه بزرگ وی در کوبه ماند و در سال 1376 موفق به دریافت مدرک دکتری از دانشگاه کوبه شد. بعد از عزیمت به ایران، به دعوت دانشگاه کوبه مجددا به ژاپن سفر کرد و به عنوان استادیار در دانشگاه کوبه به تدریس پرداخت.
وی بر اساس تجربیاتی که از زلزله کوبه کسب کرده بود، کتاب ارزشمند «ژاپن چگونه ژاپن شد» را به نگارش درآورد.
دکتر حسنی در حال حاضر دانشیار دانشگاه شهید بهشتی است و در سمت ریاست دانشکده مهندسی عمران، آب و محیط زیست پردیس فنی مهندسی شهید عباسپور دانشگاه شهید بهشتی مشغول به فعالیت است.
وی دارای ۱۱ کتاب تالیفی، بیش از ۸ مقاله ISI به انگلیسی، ۱۵ مقاله علمی- پژوهشی، ۵۰ مقاله به زبانهای فارسی، انگلیسی و ژاپنی در مجلات و کنفرانسهای خارجی و داخلی و بیش از ۳۰ پروژه تحقیقاتی است.
نشان افتخار «خورشید تابان» و «انوار زرین به همراه نقش گل» طی مراسمی از سوی سفیر ژاپن به دکتر حسنی اعطا شد.
سال گذشته 89 نفر از اتباع غیرژاپنی برای اعطای نشان افتخار دولت ژاپن انتخاب شدند و از میان محققان ایرانی، پرییوش گنجی موفق به کسب نشان افتخار «خورشید تابان» و «انوار زرین همراه با روبان گردنی» که به زبان ژاپنی "Kyokujitsu Chujyusho " خوانده میشود، شد.
گنجی در دانشگاههای هنری ایران از جمله دانشگاه الزهرا، بیش از 20 سال مدرس در کلاسهای هنری بود که در این کلاسها به تدریس حس فرهنگ ژاپنی مانند Sumie و Shoji پرداخت و در سالهای 1383 (2004 میلادی) و 1385 (2006 میلادی) در ژاپن نمایشگاه هنری آثار معاصر ژاپن و ایران را برگزار کرد.
وی در معرفی و گسترش هنر ژاپنی در ایران و همچنین ارتقای تبادلات هنری میان ژاپن و ایران نقش بسیار موثری داشته است.
سفارت ژاپن در ایران از این پس نیز امید آن را دارد که گنجی همچنان به فعالیت خود در زمینههای گوناگون از جمله توسعه روابط هنری بین ژاپن و ایران ادامه دهد.
هلند دچار یک بحران عجیب است؛ آمارها نشان میدهد که در طول چند سال گذشته وقوع جرم به طور منظم در این کشور کم شده؛ در نتیجه تعداد زندانی هم کم شده است، هلند مانده است و زندانهای خالی؛ اما این تمام ماجرا نیست!
وزارت دادگستری این کشور سال گذشته اعلام کرد که به طور میانگین وقوع جرم در پنج سال آینده، هر سال 0.9 درصد کاهش مییابد، در نیمه سال میلادی گذشته بیش از یک سوم از 13 هزار و 500 سلول زندان در این کشور خالی بودند. «آرد وندر استور» وزیر دادگستری هلند میگوید دست کم پنج زندان این کشور در طول یک برنامه زمانی در طول پنج سال آینده تعطیل خواهند شد؛ چرا که نگهداری آنها به همین صورتی که هستند برای دولت بسیار گران تمام میشود. با در نظر گرفتن نرخ کاهش جرم در هلند، در پنج سال آینده 3000 سلول زندان و 300 تخت در مراکز اصلاح و تربیت جوانان خالی خواهد ماند.
وزیر دادگستری هلند در مورد علت بروز مشکل «کمبود زندانی» در هلند میگوید: « مشکل کاهش جرم در هلند ناشی از پیرتر شدن جمعیت است که طبیعتا کمتر دست به کارهای خلاف قانون میزنند، همینطور مجرمها کمتر مرتکب جرائم خشن میشوند و قاضیها به صورت میانگین محکومیتهای سبکتری وضع میکنند و در مجموع مجازات زندان کوتاهتر شده است.»
اخیرا «جرائم بدون قربانی» هم در دادگاههای هلند مطرح میشوند؛ اما این مجرمان هم به نسبت گذشته مجازات زندان کمتری میگیرند یا به مجازاتهای جایگزین از جمله استفاده از پابندهای الکتریکی و حضور در برنامههای آموزش مهارتهای کار و ارتباط با جامعه محکوم میشوند.
هلند برای این که بار مشکل کمبود زندانی و هزینهکردن برای نگهداری زندانهای خالیاش را کم کند، دست به دامن کشورهای همسایه شده و توافقنامههایی با بلژیک و نروژ امضاء کرده است تا تعدادی از زندانیان این کشورها را بپذیرد. تا به حال 300 زندانی از بلژیک و 240 زندانی از نروژ به زندانهای هلند منتقل شدهاند؛ البته این اقدام هم برای دردسرهایی ایجاد کرده است.
با اینکه در مرحله اول واردات زندانی از نروژ بیشتر زندانیان به صورت داوطلبانه جابهجا شدهاند اما فعالان حقوق مدنی در نروژ معتقدند که انتقال زندانیان به کشوری دیگر به ضرر زندانیان و خانواده آنهاست. در زندانی که میزبان اولین گروه از زندانیان وارداتی بوده است، مجرمان میتوانند در باغچههای خودشان سبزیجات بکارند، مرغ نگه دارند و حتی بعضی از آنها میتوانند در سلولهای خودشان آشپزی کنند، با این حال فعالان حقوق مدنی میگویند جابهجایی زندانیان به نفع آنها و خانوادههایشان نیست، حالا کسانی که بستگانی در زندان دارند که از نروژ به هلند منتقل شدهاند، برای ملاقات باید به هلند بروند، هر چند زندان میزبان در نزدیکی مرز هلند و نروژ قرار دارد؛ اما میگویند با محاسبه هزینه راه و یک شب اقامت در هتل هر ملاقاتکننده باید حدود 390 پوند پول خرج کند و این منصفانه نیست. «هانا همسوند» از معترضان به انتقال زندانیان نروژ به هلند در این مورد به آسوشیتدپرس گفته است: « این که زندانیان از خانوادههایشان دور باشند به شانس آنها برای توانبخشی اجتماعی لطمه میزند و دولت نروژ هم برای جبران هزینههایی که خانواده زندانیان باید پرداخت کنند تا به هلند بروند و برگردند اقدامی نمیکند.»
«کنت ویین» مجرمی که به دلیل قتل به 17 سال زندان محکوم و از نروژ به هلند منتقل شده است در توصیف شرایط تازه خود میگوید: « اینجا یک زندان خوب است، با این وجود تعداد کانالهای تلویزیونی که این جا داریم کمتر است و زندانیان نمیتوانند به میل خودشان جابهجا شوند؛ به همین دلیل نگران هستم که تنشهایی رخ بدهد.»
بعضی از زندانهای تعطیلشده در هلند هم در حال تغییر کاربری هستند؛ از جمله یکی از آنها که در نزدیکی مرز آلمان قرار دارد حالا به یک هتل لوکس تبدیل شده و سخنگوی این هتل امیدوار است ابتکار آنها به مدلی برای زندانهای تعطیلشده دیگر تبدیل شود.
«مارگین اسپچنس» میگوید: « کسانی که به هتل میآیند وقتی از سابقه مکان آگاه میشوند معمولا واکنش مثبتی دارند؛ اما بعضیها هم هستند که دچار اضطراب میشوند، به هر حال ما امیدوار هستیم بتوانیم مدل موفقی به زندانهای در حال تعطیلی پیشنهاد دهیم.»
تا اینجای کار، نه اجارهدادن زندانها و نه تغییر کاربریشان مشکل هلند را حل نکرده است؛ به همین دلیل اخیرا دولت هلند یک راه خلاقانه دیگر پیدا کرده تا شاید مشکل زندانهای گران را حل کند، بنای تعدادی از زندانهای این کشور به شکل آپارتمان قابل زندگی برای خانواده تغییر پیدا کرده است، حیاط آنها با خطکشی به زمین فوتبال تبدیل شده و باشگاه ژیمناستیک و تجهیزات لازم برای آشپزی در آن ایجاد شده است تا کمکی برای اسکان پناهجویانی باشد که خودشان را به هلند رساندهاند.
در شمال شرقی هلند برای اینکه زندان «هاگون» بیشتر به خانه شبیه شود، دیوارهای خارجی و سیمهای خاردار را برداشتهاند و درهای سلولها را عوض کردهاند تا از داخل هم باز شوند. «ژان انهولد» سخنگوی آژانس پذیرش پناهندگان هلند در این مورد میگوید: « ما تلاش کردیم که زندانیان سیاسی سابق که به ما پناه میآوردند در این جا احساس خانه را داشته باشند، ما می خواهیم مردم در این جا احساس ازادی و امنیت داشته باشند.»
«جپ استرور» سخنگوی وزارت دادگستری هلند در این مورد میگوید: «هر چند از منظر اجتماعی این خبر خوبی است که تعداد زندانیان ما در حال کم شدن است اما همین حالا یک سوم فضای زندانها خالیست و وضعیت در آینده بدتر هم خواهد شد، اگر شما در زندان کار کنید این برایتان خبر خوبی نخواهد بود.»
ایسنا - فاطمه کریمخان
همزیستی نیوز - پایگاه خبری تایمز به تازگی فهرستی از 10 دانشگاه بینالمللی برتر دنیا را منتشر کرده است که سوئیسیها، آسیاییها و انگلیسیها تمام 10 رتبه را به خود اختصاص داده اند.
به گزارش ایسنا به نقل از تایمز هایر ادیوکیشن، این ردهبندی براساس گستردگی رشتههای تحت پوشش، تعداد دانشجویان و اساتید، تعداد مقالات و تحقیقات منتشر شده در ژورنالهای معتبر و شهرت دانشگاهها انجام شده است. نکته جالب توجه حضور موفق دانشگاههای سوئیس در این ردهبندی است.
درادامه با این 10 مرکز آشنا میشوید.
1- دانشگاه صنعتی فدرال سوئیس
این دانشگاه که در شهر زوریخ قرار دارد با امتیاز 94.3 از 100 رتبه اول را به خود اختصاص داده است. این دانشگاه بیش از 18هزار دانشجو از 120 کشور مختلف دارد. مشهورترین دانشآموخته این دانشگاه کسی نیست جز آلبرت اینشتین فیزیکدان بزرگ قرن بیستم.
2- دانشگاه فدرال پلیتکنیک اکول
این دانشگاه نیز در کشور سوئیس و در شهر لوزان واقع شده است. در حال حاضر 10 هزار دانشجو در این دانشگاه تحصیل میکنند که نیمی از آنها خارجی هستند. این دانشگاه یکی از محبوبترین مراکز برای رشتههای مهندسی محسوب میشود و بیش از 13 برنامه در رشتههای مهندسی برگزار میکند.
3- دانشگاه هنگکنگ
دانشگاه هنگکنگ در رتبه سوم جدول ردهبندی قرار دارد. این دانشگاه قصد دارد به بزرگترین دانشگاه بینالمللی در آسیا تبدیل شود و در حال حاضر بیش از یک سوم دانشجویان آن را اتباع کشورهای خارجی تشکیل میدهند.
4- دانشگاه ملی سنگاپور
دانشگاه ملی سنگاپور که به ان.یو.اس نیز مشهور است از 125 کشور مختلف دانشجو دارد. بعلاوه این دانشگاه کالجهایی در مونیخ، نیویورک، دره سیلیکون(سیلیکونولی)، پکن و استکهلم دارد و با دانشگاههای دوک و ییل نیز همکاری میکند.
5- امپریال کالج لندن
یکی از بینالمللیترین مراکز دانشگاهی جهان امپریال کالج لندن است که با 15هزار دانشجوی خارجی از 125کشور دنیا بیشترین تعداد دانشجوی خارجی را به خود اختصاص داده است. تنوع و کیفیت برنامههای ارائه شده توسط این دانشگاه و قرارگیری آن در یکی از پویاترین شهرهای جهان این دانشگاه را به یکی از باکیفیتترین دانشگاههای بینالمللی تبدیل کرده است.
6- دانشگاه آکسفورد
مطمئنا قرارگیری آکسفورد در رتبه ششم یکی از اتفاقات عجیب این ردهبندی است اما به هر حال شهرت همیشه نمیتواند بهترین نتایج را به دنبال داشته باشد. کیفیت برنامههای آکسفورد بر کسی پوشیده نیست اما طبق بررسیهای صورت گرفته، این دانشگاه در این ردهبندی رتبهای بهتر از ششم را نمیتواند کسب کند.
7- دانشگاه ملی استرالیا
این دانشگاه در پایتخت استرالیا یعنی شهر کانبرا قرار دارد. همکاری این دانشگاه با دانشگاههای مطرح جهان سبب شده تا بتواند رتبه هفتم را به خود اختصاص دهد. از دانشگاههایی که با دانشگاه ملی استرالیا همکاری میکنند میتوان به دانشگاههای ییل، آکسفورد، زوریخ و برکلی کالیفرنیا اشاره کرد.
8- دانشگاه کمبریج
این دانشگاه انگلیسی نیز شاید میتوانست رتبه بهتری را داشته باشد. دانشگاه کمبریج انگلیس حدود هفت هزار دانشجوی خارجی دارد که از 120 کشور مختلف جهان در حال تحصیل در این دانشگاه هستند.
9- دانشگاه کالج لندن
دانشجویان خارجی این داشگاه از 150 کشور مختلف هستند. مهمترین دلیل شهرت این دانشگاه تربیت 29 برنده جایزه نوبل است که مشهورترین آنها ویلیام رمزی بود که در سال 1904 به خاطر کشف "گازهای نجیب" به کسب این جایزه نائل شد.
10- دانشگاه اقتصاد لندن
دانشگاه اقتصاد لندن یکی از باکیفیتترین دانشگاههای دنیا در این رشته محسوب میشود و از 140 کشور مختلف دانشجو دارد. این دانشگاه با دانشگاههای تمام قارهها همکاری دارد و از جمله آنها میتوان به دانشگاههای پکینگ و ملی سنگاپور در آسیا، دانشگاه کلمبیا در کانادا و دانشگاه کیپتاون در آفریقای جنوبی اشاره کرد.
همزیستی نیوز - زنها همانقدر که در حیطه زنانگیشان قدرتمند هستند میتوانند در عین حال در دنیاهای دیگر نیز مصمم و پرقدرت باشند؛ آنقدر که با قدرت و نفوذ بیحدشان در جهان شناخته شوند. آنها خودشان را درگیر چالشهای سیاسی و اقتصادی پیچیده میکنند تا لقب "قدرتمندترین زنان جهان" را از آن خود کنند.
به گزارش ایسنا از سال ۲۰۰۴ تا کنون، نشریه اقتصادی فوربس هر ساله فهرستی از یکصد زن قدرتمند جهان را منتشر میکند که بر اساس برخی معیارهای اقتصادی و اجتماعی رتبهبندی شدهاند. سالهاست که «آنگلا مرکل» به جز سال ۲۰۱۰ در صدر این فهرست قرار دارد و قدرتمندترین زن جهان شناخته میشود؛ اما ۱۰ زن قدرتمند جهان طبق آخرین فهرست «فوربس» چه کسانی هستند؟
«مرکل» نخستین صدراعظم زن تاریخ آلمان
آنگِلا دوروتِئا مِرکِل متولد سال ۱۹۵۴ در هامبورگ در رده نخست فهرست صد زن قدرتمند جهان است. او سیاستمدار آلمانی و دبیرکل اتحادیه دموکراتمسیحی آلمان است که از نوامبر ۲۰۰۵ صدر اعظم کنونی و اولین بانوی صدراعظم در تاریخ آلمان است. پدرش یک کشیش و مادرش معلم بود. اندکی پس از تولد او خانوادهاش به آلمان شرقی مهاجرت کردند. در زمان تحصیل در دبیرستان، نمرات خوبش در دروس مختلف بهویژه ریاضی و زبان روسی مورد توجه معلمان قرار گرفت. آنگلا در سال ۱۹۷۳ در دانشگاه لایپزیک به تحصیل فیزیک پرداخت و پس از آن دکترای خود را در رشته شیمی فیزیک در سال ۱۹۸۶ بهدستآورد.
نام کامل او در آن زمان و تا پیش از ازدواج اولش، "آنگِلا دوروتِئا کزنر" بود. زمانی که وارد دانشگاه شد با "اولریش مِرکِل" دانشجوی فیزیک آشنا شد و ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۹۸۲ به جدایی کشید؛ اما آنگِلا نام خانوادگی همسر اولش را برای خود حفظ کرد و تبدیل به «آنگِلا مرکل» کنونی شد.
مرکل در سال ۱۹۸۸ در مرکز آکادمی علوم با همسر دوم خود، "یواخیم زاوِر" آشنا شد و پس از مدتی ازدواج کردند. آنگِلا مِرکِل بدون اینکه از دو ازدواج خود فرزندی داشته باشد با فرزندان همسر دوم خود که حاصل ازدواج قبلی او هستند، زندگی میکند.
در سالهای پایانی دولت کمونیستی آلمان شرقی، مرکل در اعتراضات خیابانی شرکت فعالی داشت و به عضویت حزب تازهتأسیس "حرکت دموکراتیک" درآمد و در زمان فروپاشی دیوار برلین بهعنوان سخنگوی حزب فعالیت کرد. در سال ۱۹۹۰ مرکل عضو حزب مسیحی دموکرات و در پایان همین سال بهعنوان نماینده این حزب وارد مجلس آلمان شد.
او در سال ۲۰۰۰ به عنوان دبیر کل حزبش انتخاب شد. با این وجود در سال ۲۰۰۲ "ادموند شتویبر" دبیر کل اتحادیه سوسیال مسیحی بایرن که با دموکراتمسیحیها در پارلمان متحد است بهعنوان نماینده دو حزب متحد برای صدر اعظمی کاندیدا شد.
در انتخابات بوندستاگ در سال ۲۰۰۵ مرکل خود را به نامزدی صدر اعظمی از طرف دو حزب متحد کرد. بر خلاف انتظار همه سوسیالدموکراتها رأی بالایی آوردند؛ به طوری که اتحادیه دموکرات مسیحیها و سوسیال مسیحیهای بایرن و یا سوسیال دموکراتها هیچکدام به تنهایی نتوانستند اکثریت پارلمانی را بدست بیاوردند. ائتلاف دموکرات مسیحیها و سوسیال مسیحیهای بایرن مجبور شدند برای اداره کشور با سوسیال دموکراتها ائتلاف بزرگ را تشکیل دهند. طبق مذاکرات ائتلاف بزرگ، سوسیال دموکراتها به صدر اعظمی مرکل و کنارهگیری "شرودر" از سیاست رضایت دادند به شرط اینکه هشت وزارتخانه بزرگ در دست آنها باقی بماند. به این صورت آنگلا مرکل اولین صدر اعظم زن در آلمان معرفی شد.
****
بانوی اول آمریکا؛ دومین زن قدرتمند جهان
هیلاری دایَن رادام کلینتون متولد ۱۹۴۷ در ایالت ایلینوی سیاستمدار آمریکایی و نامزد حزب دموکرات برای ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ بود که در مقابل رقیب منتسب به حزب جمهوری خواهاش، "دونالد ترامپ" شکست خورد. او نخستین نامزد زنی است که توانسته به چنین جایگاهی در یکی از احزاب اصلی آمریکا برسد.
هیلاری رادام که اهل منطقه شیکاگو است، در سال ۱۹۶۹ از کالج ولزلی که در آن نخستین دانشجوی سخنران مراسم دانشآموختگی هم شد، فارغالتحصیل شد. او در سال ۱۹۷۳، جی.دی (درجه تخصصی) خود را از مدرسه حقوق ییل دریافت کرد. پس از گذراندن مدت کوتاهی به عنوان مشاور حقوقی در کنگره ایالات متحده آمریکا به آرکانزاس نقل مکان و در سال ۱۹۷۵ با "بیل کلینتون" ازدواج کرد.
او در سال ۱۹۷۷ تشکل "مدافعان کودکان و خانوادههای آرکانزاس" را بنیان گذاشت و در سال ۱۹۷۸ نخستین رئیس زن ابرشرکت خدمات قانونی شد.
ابتکار اصلی او به عنوان بانوی اول ایالات متحده، برنامه "مراقبت بهداشتی کلینتون" بود که از به رای گذاشته شدن در سنا بازماند. در سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۹ او نقشی رهبریکننده در دفاع از ایجاد برنامه ایالتی بیمه سلامت کودکان، لایحه فرزندخواندگی و خانوادههای ایمن و لایحه استقلال نگهداری از کودکان بیسرپرست را ایفا کرد.
کلینتون به عنوان وزیر امور خارجه در دولت اوباما از ژانویه ۲۰۰۹ تا فوریه ۲۰۱۳ سکاندار پاسخ آمریکا به جریان موسوم به "بهار عربی" و مدافع مداخله نظامی در لیبی بود. کلینتون به آنچه "سازماندهی رژیم تحریمهای بینالمللی و منزوی کردن دیپلماتیک ایران در تلاش برای مجبور ساختنش به محدودسازی برنامه هستهای" خوانده شد، کمک کرد.
کلینتون نخستین زنی شد که از سوی یکی از احزاب اصلی آمریکا برای ریاستجمهوری نامزد شده است.
****
رتبه سوم برای رییس بانک مرکزی آمریکا
جنت لوییز یلن اقتصاددان آمریکایی و پروفسور بازنشسته دانشگاه برکلی است که ریاست فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) را از فوریه ۲۰۱۴ بر عهده دارد. یلن اولین زن در تاریخ ۱۰۰ ساله تاسیس بانک مرکزی آمریکاست که عهدهدار سمت ریاست بانک مرکزی این کشور میشود.
جنت یلن در یک خانواده یهودی در نیویورک به دنیا آمد. پدرش، جولیوس یلن، پزشک بود. او در سال ۱۹۶۷ از دانشگاه براون مدرک کارشناسی اقتصاد گرفت. سپس در سال ۱۹۷۱ مدرک دکترای خود را از دانشگاه ییل دریافت کرد.
یلن بین سالهای ۱۹۷۷-۱۹۷۸ در فدرال رزرو به عنوان اقتصاددان مشغول به کار بود. از سال ۱۹۸۰ او در دانشگاه برکلی مشغول به کار شد و اکنون استاد بازنشسته این دانشگاه است. یلن در سال ۱۹۹۷ به عنوان رئیس مشاوران اقتصادی کلینتون انتخاب شد. او بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ به عنوان عضو هیئت مدیره فدرال رزرو کار میکرد. یلن بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ رئیس بانک فدرال رزرو سانفرانسیسکو بود. در سال ۲۰۱۰ باراک اوباما جانت یلن را به سمت نایب رئیس بانک فدرال رزرو انتخاب کرد. یلن نخستین دموکراتی است که از ۱۹۷۹ به ریاست فدرال رزرو میرسد.
همچنین، یلن نخستین زن در تاریخ ۱۰۰ ساله تاسیس بانک مرکزی آمریکاست که عهدهدار سمت ریاست بانک مرکزی این کشور میشود.
****
مدال آزادی فعالیت خیرخواهانه برای ملیندا گیتس
ملیندا فرنچ گیتس همسر "بیل گیتس" و مدیر سابق بخشی از شرکت مایکروسافت است که چهارمین زن پرقدرت دنیاست. ملیندا در شهر دالاس در ایالت تگزاس در آمریکا به دنیا آمد. او دانشجوی نمونه در آکادمی اورسولین بود و مدرک لیسانس خود را در رشته علوم کامپیوتر و اقتصاد از دانشگاه دوک در سال ۱۹۸۶ میلادی و مدرک MBA را از مدرسه تجارت فوکوآ دانشگاه دوک در سال ۱۹۸۷ میلادی دریافت کرد.
ملیندا گیتس بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳ میلادی عضو هیئت مدیره دانشگاه دوک بود. بیل و ملیندا یکدیگر را در انتشارات مایکروسافت در سال ۱۹۸۷ میلادی در منهتن ملاقات کردند.
در دسامبر سال ۲۰۰۵ میلادی او و همسرش همراه با "بونو" عضو اصلی گروه موسیقی ایرلندی یوتو، در مجله تایم به عنوان اشخاص برتر سال انتخاب شدند. ملیندا گیتس مدال آزادی دولت اسپانیا را در ۴ ماه مه سال ۲۰۰۶ میلادی برای فعالیتهای خیرخواهانهاش دریافت کرد.
****
پرقدرتترین زن خودروساز چه کسی است؟
عنوان پنجمین زن پرقدرت جهان برای مری بارا کارآفرین و مدیر ارشد اجرایی آمریکایی است که به عنوان مدیر عامل اجرایی شرکت جنرال موتورز فعالیت میکند. بارا نخستین زنی است که تا کنون به ریاست یکی از خودروسازان اصلی منصوب شده است. پدرش ۳۹ سال در شرکت پونتیاک که از زیرمجموعههای جنرال موتورز به شمار میآید، مشغول به کار بود. بارا نیز از ۱۸ سالگی به جنرال موتورز پیوست.
او مدرک کارشناسی را از انیسیتوی جنرال موتورز (که امروز دانشگاه کترینگ نام دارد) دریافت کرد. سپس در سال ۱۹۸۸ با بورسیه کمپانی جنرال موتورز وارد دانشگاه استنفورد و در ۱۹۹۰ در رشته امبیای فارغالتحصیل شد. مری بارا در ماه ژانویه ۲۰۱۴ از سوی هیئتمدیره جنرال موتورز به ریاست این شرکت انتخاب و جانشین "دنیل آکرسون" شد. او در سال ۲۰۱۳ از در فهرست قدرتمندترین زنان جهان قرار دارد و از رتبه ۳۵ به رتبه پنج ارتقا پیدا کرده است.
****
«لاگارد» بانوی پول!
کریستین مادلین اودته لاگارد متولد اول ژانویه ۱۹۵۶ حقوقدان فرانسوی، وزیر اقتصاد و دارایی پیشین فرانسه و رییس صندوق بینالمللی پول است.
لاگارد در پاریس و در یک خانواده دانشگاهی به دنیا آمد. پدر او رابرت لالواِت استاد زبان انگلیسی بود و مادرش نیکول به عنوان یک معلم کار میکرد. لاگارد در نوجوانی، عضو تیم ملی شنای موزون فرانسه بود. پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان فرانسوی فرانسوا با یک بورس تحصیلی به مدرسه نظامی هولتون که یک مدرسه دخترانه در ایالات متحده آمریکا بود، رفت. سپس در رشته حقوق از دانشگاه پاریس فارغالتحصیل شد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم سیاسی دریافت کرد.
در ژوئن ۲۰۰۷ از طرف "نیکولا سارکوزی" به عنوان وزیر دارایی انتخاب شد. او پیش از این نیز در زمان دولت "دومینیک دو ویلپن" به عنوان وزیر تجارت و وزیر کشاورزی و ماهیگیری انتخاب شده بود. او اولین وزیر اقتصاد زن در دولتهای عضو جی ۸ است. همچنین او اولین زنی است که به عنوان رئیس صندوق بینالمللی پول انتخاب میشود.
ششمین زن قدرتمند جهان یک گیاهخوار است و هرگز الکل نمینوشد. سرگرمی او غواصی، شنا و باغبانی است.
****
قدرت فیسبوکی شریل سندبرگ
شریل سندبرگ مدیر حوزه فناوری، کنشگر و نویسنده آمریکایی و هفتمین زن قدرتمند جهان است. او مدیر ارشد عملیات فیسبوک است. سندبرگ در ژوئن ۲۰۱۲ برای عضویت در هیئت مدیره فیسبوک انتخاب شد تا نخستین زن در این مقام باشد.
این در حالیست که او قبل از پیوستنش به فیسبوک، نایبرئیس بخش عملیات و فروش برخط جهانی گوگل بود و در راهاندازی بنیاد گوگل، شاخه انساندوستانه این شرکت نیز نقش داشت. سندبرگ قبل از حضور در گوگل، رئیس ستاد وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا بود.
با در نظر گرفتن سهامی که او از فیسبوک و شرکتهای دیگر دارد، میزان ارزش دارایی او در ژوئن ۲۰۱۵ بیش از ۱ میلیارد دلار برآورد شده است.
****
اوج قدرت در گاراژ!
سوزان دایان وویچیتسکی کارآفرین اهل ایالات متحده آمریکاست. او مدیرعامل کنونی یوتیوب است که جایگزین "سالار کمانگر" مدیرعامل سابق یوتیوب شده است. وی تحصیلات خود را در کالج هاروارد، دانشگاه کالیفرنیا، سانتا کروز و مدرسه مدیریت یوسیالای اندرسن انجام داده است.
در سال ۱۹۹۸ سرگئی برین و لری پیج (بنیانگذاران گوگل) گاراژ خانه وویچیتسکی را اجاره کرده و نخستین دفتر گوگل را برپا کردند. او در سال ۱۹۹۹ نخستین مدیر بازاریابی گوگل شد و هماکنون هشتمین زن پرقدرت است.
****
بانوی کسب و کار
مارگارت ویتمن که هماکنون نهمین زن پر قدرت دنیاست، یک مدیر کسب و کار امریکایی است. او رییس و مدیر ارشد اجرایی هیولت-پاکارد است که برای فرمانداری کالیفرنیا در سال ۲۰۱۰ نامزد شد ولی نتوانست رقابت را از "جری براون" ببرد.
****
قدرت در دست بانکدار اسپانیایی
آنا پاتریسیا بوتین کارآفرین، بانکدار و مدیر ارشد اجرایی اسپانیایی است که هماکنون در جایگاه دهمین زن قدرتمند جهان ایستاده است. او در حال حاضر به عنوان رییس هیئتمدیره گروه سانتاندر فعالیت میکند.
سانتاندر یک گروه بانکداری اسپانیایی است که با مرکزیت بانکو سانتاندر ، بزرگترین بانک منطقه یورو محسوب میشود و یکی از بزرگترین بانکهای جهان از نظر میزان ارزش بازار سرمایه بهشمار میآید.