همزیستی نیوز- تصادفات رانندگی همچنان قربانی میگیرند و آمار کشتهشدگان آن نیز گرچه اندک اما افزایش داشته است، تصادفاتی که رییس پلیس راهور ناجا راهکار کاهش آن را دغدغه جدی تمام دستگاههای مسئول در حوزه ترافیک میداند.
به گزارش ایسنا، اسفندماه سال گذشته بود که سردار سیدکمال هادیانفر، به ریاست رییس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا رسید و در همان ایام نیز وعده داد تا با همراهی دیگر دستگاهها آمار جانباختگان حوادث رانندگی را کاهش دهد، در همین راستا نیز اقدامات اجرایی و عملیاتی برای کاهش جانباختگان آغاز شد و در نتیجه آن شمار کشتهشدگان حوادث رانندگی در طول طرح نوروزی ۹۸ در مقایسه با مدت مشابه سال ۹۷ کاهش یافت. این روند کاهشی اما در نیمه نخست سال آنطور که انتظار میرفت ادامه پیدا نکرد. موضوعی که پلیس معتقد است نباید امار کشتهشدگان حوادث رانندگی به امری عادی بدل شده و باید با همراهی دیگر دستگاهها برای کاهش آن اقداماتی انجام شود.
سردار سید کمال هادیانفر در گفتوگو با ایسنا، درباره راهکارهای کاهش تلفات حوادث رانندگی گفت: سال گذشته ۱۷ هزار و ۱۸۳ نفر در حوادث رانندگی کشته و ۳۶۵هزار نفر نیز مجروح شدند. این آمار در حال حاضر نیز از حدود ۱۰ هزار و ۵۰۰ کشته در سالجاری نیز بیشتر شده و باید بگویم که اصلا چنین آماری زیبنده کشور ما نیست و همانطور که مقام معظم رهبری نیز تاکید دارند، باید کاهش پیدا کند.
49 درصد دوربینهای جادهای معیوب هستند
وی با بیان اینکه دولت باید تکلیف دستگاههای مسئول در حوزه ترافیک را روشن کرده و برای کاهش آمار تلفات و مصدومان منابعی را پیشبینی کند، گفت: باید این دغدغه در تمام دستگاهها ایجاد شود، در حوزه ترافیک و تصادفات رانندگی ۳۳ دستگاه دارای مسئولیت و وظیفه هستند و باید کاهش آمار تلفات و تصادفات به دغدغه تمام این دستگاهها بدل شود و آنان اقداماتی را که قانون برایشان تکلیف کرده، انجام دهند.
هادیانفر با بیان اینکه ما از ابتدای سال مستمرا بر ضرورت کاهش شمار جانباختگان تاکید کردیم، گفت:امسال در بررسیهایمان ۵۳۰۰ نقطه حادثه خیز را در شهرها و جادهها شناسایی کردیم که باید این نقاط ایمنسازی شود. از حدود ۲۰۰۰ دوربین ما در جادهها، ۴۹ درصد معیوب است که لازم است مشکلاتشان رفع شود.
رییس پلیس راهور ناجا ادامه داد: در همین جادهها ۳۴ درصد تصادفات ما رخ داده که ۷۰ درصد فوتیها مربوط به آن بوده است، برای کاهش اینها همه دستگاهها بایدپای کار بیایند و نقششان را ایفا کنند. البته برخی از این دستگاهها حالا هم کار میکنند، اما آن کار فوقالعاده را که باید انجام دهند، انجام نمیدهند.
انگار شنیدن خبر تصادفات رانندگی عادی شده
هادیانفر باید بیان اینکه متاسفانه انگار شنیدن خبر تصادفات رانندگی عادی شده است، گفت: در حالی که نباید اینطور باشد، گوش ما نباید به شنیدن خبر فوتها در تصادفات عادت کند، نباید ۴۰، ۵۰ و ۶۰ کشته تصادفات برای ما عادی شود و همه باید تلاش کنند تا جلوی این آمار گرفته شود.
وی با اشاره به خسارات ناشی از تصادفات رانندگی جرحی نیز به ایسنا گفت: ۳۶۵ هزار مجروح در سال گذشته داشتیم که اگر فرض کنیم، تنها ۱۰ درصد از این افراد تا پایان عمرشان دچار یکی از انوع معلولیت حرکتی خواهند شد، ببینید چه خسارتی به کشور وارد میشود. این تصادفات هفت درصد تولید ناخالص ملی را تحت الشعاع قرار میدهد و حدود پنج میلیارد تومان خسارت مستقیم و غیر مستقیم به ازای هر نفر باقی میگذارد. متاسفانه ما زیان را میبینیم اما برنامهای برای جلوگیری از آن نداریم و خواسته ما از دولت این است که برنامهریزی در این خصوص را جزو دغدغه خود ببینید و همه دستگاهها بیایند.
هادیانفر با بیان اینکه راه و وسیله نقلیه ایمن هم عامل مهمی است، گفت: این موارد هم باید مورد توجه قرار بگیرد، اما نباید از عامل انسانی که بیشترین دلیل وقوع تصادفات است، غافل شویم. ما احتیاج به آموزرش مستمر داریم، چطور تبلیغاتی که از از صبح تا شب میگوییم برای فلان نوشیدنی میشود سبب شده تا برخی مشتریها فقط به دنبال همان بروند، خب لازم است برای کاهش تصادفات رانندگی هم اقدامات آموزشی گستردهای انجام دهیم.
رییس پلیس راهور ناجا در حاتمه تاکید کرد: در حوزه ترافیک و تصادفات رانندگی علاوه بر پلیس، وزارت راه، وزارت بهداشت، جمعیت هلال احمر، صداو سیما و ... همه مسئولیت و وظایف مشخصی دارند که لازم است تمام قد پشت ماجرا بایستند و به دور از مسائل سیاسی به این دغدغه توجه کنند.
همزیستی نیوز - ازدواج گرچه یک نیاز ضروری انسانی است اما به اعتقاد روانشناسان اگر به هنگام اتفاق نیافتد، فرصت تجربههای شیرین دوران کودکی و نیز رشد و تکامل را سلب میکند و سبب آسیبهای روانی و اجتماعی متعددی میشود.
ازدواج زودهنگام دختران و پسران زیر ۱۸ سال که تحت عنوان «کودک همسری» شناخته می شود و عمدتا به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی همچون آیین و سنن قومی انجام می پذیرد، به اعتقاد اغلب صاحبنظران، حقوق کودکان را تضییع و موجب تبعات روحی و روانی، عاطفی و اجتماعی متعددی می شود.
در برخی کشورها «کودک همسری» به عنوان یکی از اقسام ازدواج اجباری یک مصداق بارز از نقض حقوق بشر و همچنین خشونت جنسی به شمار می رود. در ایران نیز طرح «کودک همسری» در مجلس شورای اسلامی موافقت ها و مخالفت های بسیاری را به دنبال داشته است.
شهیندخت مولاوردی معاون سابق امور زنان و خانواده ریاست جمهوری معتقد است: جلوگیری از کودک همسری باید به عنوان یک مطالبه عمومی از طرف آحاد جامعه مطرح شود زیرا با وجود اهتمامها در سالهای اخیر، آمار ازدواج دختران در سنین پایین روبه افزایش است.
مطابق با ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی کشور اما سن ازدواج دختران ۱۳ سال و سن ازدواج پسران ۱۵ سال عنوان شده است؛ این در حالیست که با اجازه والدین و همچنین اخذ مجوز دادگاه محدودیت سنی نیز برداشته می شود.
بر اساس برخی از منابع رسمی در کشور ۱۷ درصد از ازدواجهای جامعه به دختران زیر ۱۸ سال اختصاص دارد؛ این در حالی است که برخی از گزارش های غیررسمی بیش از این رقم را برآورد کرده اند. بر اساس برخی منابع رسمی در کشور، ۱۷ درصد از ازدواجهای جامعه به دختران زیر ۱۸ سال اختصاص دارد، این در حالیست که برخی گزارش های غیررسمی بیش از این رقم را برآورد کرده اند.
حسین ابراهیمی مقدم روانشناس و مشاور خانواده در این باره به خبرنگار اجتماعی ایرنا گفت: کودک همسری یکی از نابهنجاری ها و آسیب های اجتماعی محسوب می شود که به دلیل ناآگاهی والدین، یک سونگری و همچنین خودخواهی اتفاق می افتد.
وی با اشاره به ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی کشور تصریح کرد: به منظور پیشگیری از این آسیب، برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر اساس طرح ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی ایران خواستار افزایش سن ازدواج در جامعه شدند.
ابراهیمی مقدم افزود: براساس این طرح به نوجوانان زیر ۱۳ سال اجازه ازدواج داده نمی شد و ازدواج در سنین ۱۶ - ۱۳ سالگی نیز نیازمند رضایت طرفین و تایید دادگاه بود که به دلیل برخی از مخالفت ها به تصویب نرسید.
وی خاطرنشان کرد: براساس آمارهای رسمی ازدواجهای زودهنگام در سال های ۱۳۹۳ - ۱۳۹۰ روندی رو به رشد را تجربه کرده و علی رغم افزایش آگاهی و دانش بشری کودک همسری نیز افزایش یافته است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در سال های ۹۵ - ۹۳ واکنشها و اعتراض ها، سبب کاهش ازدواج های زودهنگام شد، ادامه داد: آخرین آمارها (سال ۱۳۹۵ شمسی) حاکیست 5.5 درصد از ازدواجها، ازدواج های زودهنگام است.
به گفته وی، مطابق با این درصد (در سال ۱۳۹۳) بیش از ۴۰ هزار کودک ازدواج کرده اند که نزدیک به ۱۷۶ نفر آنها زیر ۱۰ سال بوده اند.
کودکهمسری تجربه شیرین دوران کودکی را سلب می کند
این روانشناس بالینی با اشاره به تبعات مخرب کودک همسری اظهار داشت: ازدواج زودهنگام تجربه شیرین دوران کودکی را سلب و این امر از نظر روحی و جسمی آسیب های متعددی را رقم می زند.
وی با بیان اینکه حسرت این مساله گاه تا پایان عمر آدمی با وی همراه است، افزود: ازدواج زودهنگام برای کودکان و نوجوانان همچنین به دلیل این مهم که با عدم انتخاب همسر همراه است (حتی اگر موفقیت امیر باشد) موجب افسوس می شود.
به عقیده این مشاور وظایف و مسئولیت های زندگی مشترک نیز مستلزم بلوغ فکری و انجام وظایف این نقش توسط کودکان و نوجوانان آسیب زا است.
ابراهیمی مقدم کودکهمسری را از منظر فردی، اجتماعی، روحی و روانی و زیست شناسی قابل بررسی عنوان کرد و گفت: ازدواج زودهنگام همچنین فرصت رشد و تکامل را از آدمی سلب و انجام وظایف نقش را با دشواری روبه رو می کند؛ این امر موجب فشارهای روحی و روانی برای طرفین است.
این روانشناس یادآور شد: ضعف دانش و آگاهی کودک در خصوص برخی از مسائل نظیر روابط اجتماعی نیز به همراه پذیرش مسئولیت فرزندداری و فرزندپروری بی شک انجام وظایف و مسئولیت ها را دشوارتر می سازد.
به گفته، این مدرس دانشگاه همچنین نوجوان از منظر اقتصادی نیز برای هدایت خانواده از توانمندی لازم برخوردار نیست.
ابراهیمی مقدم تصریح کرد: عدم اطلاع در خصوص برخی مسایل از جمله جنسی نیز تفاهم و سازگاری را تحت تاثیر قرار می دهد و سبب عدم احساس امنیت، عشق و محبت در زندگی می شود و خشونت و پرخاشگری را رواج می دهد.
وی همچنین با بیان اینکه در ازدواج های زودهنگام عمدتا اختلاف سنی نیز بسیار فاحش است، تاکید کرد: با گذشت زمان یکی از طرفین سالخورده و ناتوان می شود و طرف مقابل بلوغ جوانی را تجربه می کند و این امر هم سبب بروز بسیاری از مشکلات روحی، روانی، عاطفی و اجتماعی می شود.
به گفته ابراهیمی مقدم، دختران از لحاظ اجتماعی و همچنین نگاه جنسی نیز فشار اجتماعی بیشتری را نسبت به پسران در کشور تجربه می کنند و این امر نیز یکی از مهم ترین آسیب های کودک همسری به شمار می رود.
عطاءالله محمدی روانشناس و آسیب شناس اجتماعی نیز درمورد آسیب های کودک همسری به خبرنگار ایرنا گفت: از منظر روانشناختی آدمی به منظور رشد فکری - شخصیتی و همچنین تکامل روحی و روانی، عاطفی و اجتماعی نیازمند کسب دانش و تجربه در گذر زمان است.
وی افزود: کودکان و نوجوانان که بی شک در مراحل تحتانی رشد فکری، شخصیتی و اجتماعی قرار دارند، با ورود به زندگی مشترک از منظر سازگاری با دشواری روبرو می شوند.
این روانشناس با تاکید بر تبعات مخرب کودک همسری ادامه داد: آثار و تبعات ازدواج زودهنگام به طور حتم برای هر یک از طرفین غیرقابلانکار است اما این آسیب برای دختران از لحاظ اجتماعی همچون ازدواج مجدد و فرزند پروری بیشتر مشاهده می شود.
گزارش از الهام دربان
منبع: ایرنا
همزیستی نیوز - گزارش مجمع جهانی اقتصاد درباره شکاف جنسیتی، نخستین بار در سال ۲۰۰۶ برای ارائه تصویری از شکافهای مبتنی بر جنسیت و روند تغییرات آن در طول زمان ارائه شد. این گزارش سالانه شاخص جهانی شکاف جنسیتی ۲۰۲۰ یک نمای کلی از وضعیت فعلی شکاف جنسیتی جهانی و تلاشها و بینشها برای کاهش این شکاف را تحت چهار شاخص ارائه میدهد، اما وضعیت ایران در گزارش اخیر مجمع جهانی اقتصاد در حوزه شکاف جنسیتی چگونه است؟
بر اساس نتایج این گزارش، ایران جزو ۱۴۸ کشور جهان در شاخص جهانی شکاف جنسیتی بوده که عملکرد آن نسبت به سال قبل، ۶ پله تضعیف شده است. ایران در زیرشاخصهای بهداشت و بقا و دستیابی به امکانات آموزشی، کمترین شکاف جنسیتی و در زیرشاخصهای توانمندسازی سیاسی و فرصت و مشارکت اقتصادی بیشترین شکاف جنسیتی را دارد.
مطابق نتایج گزارش اخیر مجمع جهانی اقتصاد، فاصله جنسیتی در جهان نسبت به سال گذشته اندکی کاهش یافته است، اما برای رسیدن به برابری کامل و با فرض حفظ سرعت فعلی، به ۹۹.۵ سال زمان نیاز است.
شاخص شکاف جنسیتی چیست و چگونه تعریف میشود؟
مهیار خانجانی، دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی درباره این گزارش به ایرناپلاس میگوید: شاخص جهانی جنسی یک شاخص مقایسهای میان دو جنس است که برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ توسط انجمن جهانی اقتصاد معرفی شده است. این شاخص تفاوتهای میان دو جنس را در چهار بعد سیاسی، اقتصادی، آموزش و بهداشت بررسی میکند. اهمیت این شاخص در کنار دقت عمل بالا و اعتباری که در میان شاخصهای جهانی دارد، به دلیل کیفیت اندازهگیری آن یعنی اندازه گرفتن فاصله میان زنان و مردان در ابعاد یاد شده است.
شاخصهای مورد بررسی مجمع جهانی اقتصاد برای تهیه این گزارش، شامل مشارکت اقتصادی و فرصتها، دستاوردهای آموزشی، سلامت و بقا و توانمندسازی سیاسی است. رتبه کشورها بر اساس این شاخصها این امکان را ایجاد میکند که در سطح جهان و منطقه و بر مبنای گروههای متفاوت اقتصادی، مقایسهای میان کشورهای مختلف صورت گیرد. این شاخصها همچنین برای ایجاد آگاهی جهانی درباره چالشهایی که شکاف جنسیتی تعیین شده و همچنین امکاناتی که به دنبال کاهش شکاف جنسیتی پدید میآید، مشخص شدهاند. روش تحقیقی و تحلیل آماری این گزارش با این هدف طراحی شده تا ابزارهایی مؤثر برای کاهش شکاف جنسیتی بهدست آید. این روشها از زمان آغاز تدوین این گزارش در سال ۲۰۰۶ تاکنون ثابت مانده است.
کنگو، عراق، عمان، سیرالئون و توگو هم اضافه شدند
خانجانی توضیح میدهد: یافتههای گزارش سال ۲۰۱۸ مجمع جهانی اقتصاد درباره شکاف جنسیتی نشان میدهد که در سطح جهانی میانگین شکاف جنسیتی برابر با ۰.۶۸ درصد است، که در سال گذشته بهبودی ناچیزی یافته است. به عبارت دیگر، تا به امروز هنوز شکاف جنسیتی ۰.۳۲ درصدی وجود دارد. در ۸۹ کشور از ۱۴۴ کشور، میانگین روند مثبت امسال و سال گذشته بهبود یافته است. امسال در میان ۱۴۹ کشور تحت پوشش این گزارش، پنج کشور تازه وارد هم حضور دارند: کنگو، عراق، عمان، سیرالئون و توگو. در میان آنها سیرالئون در رتبه ۱۱۴ قرار دارد. سایر کشورهای تازه وارد رتبه پایینتری دارند. بنابراین با افزایش این پنج کشور در مجموع گزارش نسبت به سال قبل تغییراتی در رتبه کشورها ایجاد کرده است.
زنان تقریباً یکپنجم مردان درآمد دارند
وی میافزاید: بر اساس این گزارش، بیشترین دستاورد جمهوری اسلامی ایران در راستای کاهش شکاف جنسیتی در حوزه آموزش، بهویژه در مقطع ابتدایی و بهداشت معرفی شده است. به گفته خانجانی، بررسی وضعیت شاخصهای ایران در گزارش سال ۲۰۲۰ نشان میدهد که ایران در شاخص کلی مشارکت اقتصادی زنان با رتبه ۱۴۷ و در زیر شاخصها همچون مشارکت در بازار کار رتبه ۱۴۸، در کسب مناصب مدیریتی رتبه ۱۱۵ و کسب مشاغل تخصصی رتبه ۱۲۰ در جمع کشورهایی با شکاف بالای جنسیتی در حوزه اقتصاد را به خود اختصاص داده است. بررسی دیگر شاخصهای اقتصادی در این بخش نشان میدهد که ایران از نظر میزان کسب درآمد زنان نسبت به درآمد مردان، در جایگاه ۱۴۹ قرار دارد، بر اساس این گزارش، زنان تقریباً یکپنجم مردان درآمد دارند.
تحصیلات ابتدایی؛ بهترین وضعیت شاخصهای آموزشی
این جامعهشناس ادامه میدهد: دومین مؤلفه شاخص مربوط به دستاوردهای آموزشی است که از طریق چهار مؤلفه نرخ باسوادی زنان نسبت به مردان، نرخ زنان نسبت به مردان در ثبتنام آموزش ابتدایی، آموزش متوسطه و آموزش عالی محاسبه میشود. بر اساس گزارش سال ۲۰۲۰، ایران از نظر شاخص آموزش به رتبه ۱۱۸، از نظر نرخ باسوادی به رتبه ۱۱۲ و در شاخص تحصیلات ابتدایی و متوسطه به ترتیب به رتبه ۱۰۹ و ۱۱۵ دست یافته است. از نظر تحصیلات دانشگاهی نیز رتبه ۱۱۴ را کسب کرده است. در مجموع شاخصهای آموزشی بهترین وضعیت، مربوط به تحصیلات ابتدایی است.
وی با اشاره به سومین مؤلفه یعنی سلامت و بقا که با استفاده از دو مؤلفه نسبت جنسی تعداد دختران نسبت به پسران در بدو تولد و امید زندگی سالمِ مردان و زنان مورد بررسی قرار گرفته است، ادامه میدهد: بر اساس این گزارش، ایران از نظر رتبه کلی در رتبه ۱۳۰، نسبت جنسی رتبه یک و در امید زندگی در رتبه ۱۳۹ قرار دارد. خانجانی با اشاره به مؤلفه مشارکت سیاسی که به شکاف جنسیتی در بالاترین سطوح تصمیمگیری سیاسی و از طریق بررسی نسبت زنان به مردان در مؤلفههای موقعیت وزارتی، جایگاه پارلمانی و سنوات در اختیار داشتن مهمترین مقام اجرایی (رئیسجمهور و نخستوزیر و ریاست دولت) در ۵۰ سال گذشته، تعیین میشود، تأکید میکند: بررسی این شاخص در گزارش سال ۲۰۲۰ نشان میدهد ایران رتبه کلی ۱۴۵ را کسب کرده و در شاخصهایی همچون حضور زنان در پارلمان رتبه ۱۱۴، در مناصب وزارتی رتبه ۱۳۲ و در شاخص مناصب مهم اجرایی رتبه ۷۳ را کسب کرده است.
شاخص شکاف جنسیتی؛ نابرابریهای بین دو جنس در دسترسی چهار مؤلفه مذکور
خانجانی تشریح میکند: قبل از هر تحلیل و نتیجهگیری باید در نظر داشت که شاخص شکاف جنسیتی به نابرابریهای بین دو جنس در دسترسی به هر یک از این چهار مؤلفه میپردازد و کشورهایی که موفق شوند در طول سال کاهش بیشتری در این فاصله جنسیتی ایجاد کنند از رتبه بالاتری برخوردار میشوند؛ البته در محاسبه این شاخص ضریب مشارکت سیاسی و اقتصادی از دو مؤلفه آموزش و سلامت بالاتر است، بهطور مثال کشور رواندا در حال حاضر در رتبه ۹ جهان از نظر کاهش شکاف جنسیتی قرار دارد. بررسی رتبههای چهار مؤلفه این کشور نشان میدهد که در دستاوردهای آموزشی رتبه ۱۱۴، در مشارکت اقتصادی رتبه ۷۹، در سلامت رتبه ۹۰ و در سیاست رتبه چهار را دارد.
وی ادامه میدهد: برای مثال، این کشور در سه شاخص دیگر در مجموع ۷۰ کشور اول دنیا قرار ندارد، اما به دلیل اینکه در شاخص مشارکت سیاسی که بالاترین ضریب را در محاسبه این شاخص دارد، رتبه بالاتری کسب کرده است، در مجموع ۱۰ کشور اول دنیا قرار گرفته است. لازم به ذکر است که سهم زنان در مجلس و وزرای کابینه در رواندا بیش از ۵۰ درصد است. علت بالاتر بودن ضریب مشارکت سیاسی این است که بیشترین شکاف جنسیتی در جهان در این حوزه است و بنابراین کاهش آن اهمیت زیادتر و ضریب بالاتری دارد.
شکاف عمیق جنسیتی در حوزه سیاست
خانجانی میگوید: با این مقدمه بهتر میتوانیم درک کنیم که چرا ایران در مجموع کشورهای دنیا با بالاترین شکاف جنسیتی قرار دارد. سهم زنان در پارلمان با نرخ ۵.۹ درصد و رتبه ۱۴۴ و در موقعیتهای وزارتی با نرخ ۶.۵ درصدی و رتبه ۱۳۲ که حکایت از سهم کم زنان را دارد، بیانگر شکاف عمیق جنسیتی در حوزه سیاست است و همین باعث میشود ایران نتواند در این شاخص رشد داشته باشد. کشورهای مختلف دنیا استراتژیهای مختلفی برای کاهش شکاف جنسیتی در سیاست دارند که اختصاص سهمیه جنسیتی در پارلمان (مثل عربستان، عراق، افغانستان) یا اختصاص سهمیه جنسیتی در لیست کاندیداها توسط احزاب (مثل ترکیه) رایجترین شیوه است، اما هنوز در کشور ما این شیوهها مورد پذیرش و استقبال قرار نگرفته و تا زمانی که سهم زنان در این حوزه افزایش نداشته باشد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم رتبه ایران تغییر جدی را تجربه کند.
حضور کمرنگ زنان در بازار کار
وی توضیح میدهد: در مشارکت اقتصادی نیز رتبه ۱۴۷ را کسب کردهایم که دلیل مهم آن حضور کمرنگ زنان در بازار کار (۱۷.۹ درصد) و نابرابری جنسیتی در میزان درآمد (درآمد زنان در طول سال یکپنجم مردان) است. کشورها در حوزه اقتصاد با استفاده از استراتژیهایی همچون ترغیب زنان به حضور در بخشهای مختلف اقتصادی مانند کارآفرینی و توسعه کسب و کارهای خُرد، هدفمندسازی استخدام دانشآموختگان زن (مثل هند و مالزی)، کاهش نرخهای مالیاتی برای کسب و کارهایی که زنان راهاندازی میکنند، در مسیر کاهش شکاف جنسیتی تلاش میکنند. لازم به ذکر است در کشور ما شیوههای جمعآوری اطلاعات مربوط به مشارکت اقتصادی زنان نیازمند توجه جدی است و علاوه بر این، سهم زنان در اقتصاد غیررسمی بسیار بالاست و به همین دلیل، با وجود حضور آنان در اقتصاد، مشارکت آنان محاسبه نمیشود.
برقراری عدالت و برابری اجتماعی
مجمع جهانی اقتصاد میگوید: در حالی که این برآوردها سرعت پیشرفت در جهت دستیابی به برابری جنسیتی را نشان میدهد، سیاستگذاران و سایر گروههای مؤثر میتوانند این پروسه را تسریع کنند. یک مشوق قدرتمند برای چنین سیاستی علاوه بر برقراری عدالت و برابری اجتماعی، بازده اقتصادی بیشتر و بهرهمندی از سرمایه انسانی متنوع است.
منبع: ایرنا پلاس
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، محمدحسن زدا با انتشار فیلمی در صفحه اینستاگرام خود درباره تأثیر اضافه کاری بر حقوق بازنشستگی کارکنان دولت اظهار کرد: برخی از افراد در طول خدمت اضافه کاری داشتند و فکر میکنند تأمین اجتماعی این اضافه کاری را در حقوق بازنشستگیشان محاسبه نکرده است.
وی افزود: این تصمیم سازمان تأمین اجتماعی نیست، چراکه در قانون برنامه پنجم ماده قانونی آمده که بر اساس آن از بابت اضافه کاری، حق بیمهای کم نشود و به سازمان تأمین اجتماعی نیز پرداخت نشود، به همین دلیل این موضوع تأثیری در حقوق بازنشستگی ندارد.
قائم مقام مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی تصریح کرد: افرادی که پیش از این ماده اضافه کاری داشتند و حق بیمه بیشتری پرداخت کردند، نگران نباشند، چراکه بخشنامهای را با فرمول خاص صادر کردیم تا بابت سالهایی که حق بیمه بیشتری بابت اضافه کاری از آنها دریافت شده است، در حقوق بازنشستگیشان اثر دهیم.
شاید، زمانی که پابلونرودا، دیپلمات و شاعر شیلیایی برنده نوبل در دهه ۶۰ میلادی، شعر فوق را سرود، هرگز تصور نمیکرد، جملهای که او از روی استعاره و مجاز و به خاطر به کار بردن صنعت ادبی خلق کرد، روزی تحقق عینی یابد!
هوا، نخستین نیاز زیستی بشر است. حتی بدون آب هم میتوان چندین ساعت یا یکی دو شبانه روز زیست اما بدون هوا، حتی چند ثانیه نیز نمیشود زنده ماند.
وضع آلودگی هوای شهرهای بزرگ و صنعتی و حتی شهرهای کوچکتری که چندان سابقهای در آلودگی نداشتهاند، امسال به حد ویرانگری رسید. در تهران، به عنوان پرجمعیتترین شهر کشور و حتی منطقه، آلودگی به میزانی رسید که شهردار گفت باید شهر را تخلیه کرد. یک پنجم جمعیت کشور، فقط در تهران مشغول تنفس سم هستند. آمار مرگ و میر بهشت زهرا، نشان از افزایش قابل توجه مرگ و میر دارد. بیماران تنفسی، قلبی، ریوی، نوزادان، کودکان و سالمندان در خطر مرگ قرار دارند. کرج، اراک، تبریز، شیراز، اصفهان، مشهد، و حتی همدان به شدت آلوده شدهاند. مدارس برخی شهرها تا یک هفته ممتد تعطیل شدند. بیش از ۱۷ هزار نفر در چند روز به اورژانس بیمارستانها رفتند. در خبرها آمد که میزان آلودگی در سردشت به ۸ برابر حد مجاز رسیده است. سردشتی که یک بار سابقه بمباران شیمیایی دارد، گویی دوباره در معرض حمله شیمیایی قرار گرفته است.
طبیعی است که در این شرایط، که جان آدمیان مستقیماً در حال تهدید شدن است، اولویت یک همه مسئولان باید حفظ جان مردم باشد، نه هیچ چیز دیگر. اما آیا واقعاً چنین است! سخنان مسئولان را بشنوید. برخی سرگرم پالرمو و CFT و FATF هستند، برخی درگیر بودجه، برخی مشغول انتخابات پیشرو، برخی مشغول استراماچونی!… میزگردهای تلویزیون را ببینید چند کارشناس و مسئول مینشینند ساعتها حرف میزنند درباره دلایل کاهش میزان ازدواج، و بعد از اینکه چندین دلیل فرضی غلط را بررسی میکنند، یادشان میآید که تعداد متولدان دهه ۷۰ کمتر از دهه ۶۰ است، بنابراین تعداد ازدواجهای دهه ۹۰ هم باید کمتر از دهه ۸۰ باشد و این کاملاً طبیعی است و اتفاق خاصی هم نیفتاده است! بعد، یک نفر دیگر میگوید بلی، ولی در همین تعداد هم، میل به ازدواج کمتر شده و باید ریشه این مسأله بررسی شود و بالاخره متوجه میشوند که تورم ۴۰ درصد است و نرخ بیکاری جوانان نیز در حدود ۳۰ درصد است و طبیعی است که میل به ازدواج کم میشود. بعد هم با این کشف بزرگ به مردم شب به خیر میگویند و برنامه تمام میشود! وقتی از استودیو بیرون میروند تازه میفهمند که قبل از ازدواج و تمکن معیشتی و مسکن و اشتغال، اول باید بتوان نفس کشید و در این هوای مسموم اساساً امکان نفس کشیدن دارد از دست میرود. اما حیف که دیگر برنامه تمام و آنتن قطع شده است…!
اما آنها که مستقیماً کتشان را میکَنَند و پا در میدان میگذارند و درباره آلودگی هوا و اقداماتشان(!) سخن میگویند، چه میگویند؟ اول که همه تقصیرها بر عهده وارونگی هوا است و هیچ سوء مدیریتی در کار نبوده و باید دعا کنیم وارونگی اتفاق نیفتد. هیچکس هم نمیگوید که وارونگی که هر سال رخ میدهد، چرا امسال اینگونه خطرناکتر شده است؟ دوم اینکه میگویند هیچ مشکلی از بنزینها نیست و بنزین و گازوئیل ما از نوع بهترین سوختهای خاورمیانه و بلکه جهان است بنابراین خدای ناکرده مسئولیتی را متوجه مدیران نکنید.
ضمناً هیچ مشکلی هم در خودروهای ساخت داخل نیست. چنین نگویید که خودروسازان محترم ناراحت میشوند. آنها شبانهروز زحمت میکشند تا چرخ صنعت خودروسازی بگردد. در این هنگامه تحریم، اگر حرفی درباره کیفیت خودرو و سوخت و غیره بزنید، با دشمن همسو شدهاید. نهایتاً هم میگویند ۳۳ درصد آلودگی مربوط به خودروهای دیزلی، ۲۸ درصد خودروهای بنزینی و موتورسیکلتها، ۸ر۱۷ درصد صنایع، ۳ر۲ درصد سیستمهای گرمایشی و… است. تو گویی با این تقسیمبندی، مشکل حل میشود!
واقعیت غمانگیز آن است که به خاطر انواع بیکفایتیها و فرافکنیهای مسئولان در طول سالیان، هوای شهرهای بزرگ و کوچک کشور، تبدیل به محیطهای شیمیایی و خطرناکی شده است که عنقریب است فاجعه بیافریند و ریههای نازک و صورتی کودکان نازنین و مظلوم این دیار، به سرعت خاکستری و سیاه میشود و مسئولان محترم اجرایی کشور، به حقیقت گمان دارند که مردم، وقتی پای تلویزیون چهرههای توجیهگر و لبخندهای ملیح آنان را میبینند، یکصدا این شعر پابلونرودا را، از عمق وجود زمزمه میکنند که: «هوا را از ما بگیر، خندهاترا نه!».
علیرضا خانی/ سردبیر روزنامه اطلاعات
منبع: روزنامه اطلاعات/7 دی 98
همزیستی نیوز - سیگار کشیدن عمدهترین علت سرطان دهان است. در کسانی که سیگار میکشند به طور میانگین نسبت به افرادی که سیگار نمیکشند، چهار برابر احتمال ابتلا به سرطان دهان افزایش مییابد و این درحالی است که تنها نیمی از افرادی که مبتلا به سرطان دهان میشوند، حدود پنج سال بعد از تشخیص این بیماری زنده خواهند ماند.
به گزارش ایسنا، سیگار کشیدن، علت عمده بروز بیماریهای لثه است و لثه و استخوانهایی که از دندان حفاظت میکنند را تحت تاثیر قرار میدهد.
سیستم ایمنی بدن نقش مهمی در کاهش میکروبهای مضری که میتوانند باعث بروز این بیماریها شوند، دارد. همچنین سیگار کشیدن با تاثیری که بر سیستم ایمنی بدن میگذارد، بدن را برای مقابله با میکروبها کم توان کرده و لثهها با احتمال بیشتری در معرض عفونتها قرار میگیرند.
علاوه بر آن، میکروبها میتوانند با چسبیدن به مکانی که لثه به دندان پیوسته شده است، باعث بروز مشکل شده و در آنجا به علت وجود یک فضای عمیق باعث تشکیل «پاکت پریدنتال» شوند. وجود این فضا به این معنا است که محافظت کمتری برای نگه داشتن دندانها در مکان خودشان وجود دارد و در نتیجه احتمال بیشتری برای لق شدن دندانها وجود دارد. خونریزی لثهها یک نشانه رایج برای این مسئله است، با این حال در افراد سیگاری، نیکوتین، جریان خون را در لثهها کاهش میدهد و این ذخیره خون ضعیف، علائم را محو میکند؛ علائمی که در حالت عادی میتواند سرنخی برای تشخیص شروع این بیماریها باشد.
بنابر اعلام بنیاد بیماریهای خاص، با ترک سیگار طی ۳ تا ۵ سال احتمال ابتلا به سرطان دهان به نصف کاهش یافته و با گذشت زمان و به مرور این احتمال کاهش خواهد یافت. با متوقف کردن مصرف سیگار، بدن افراد قادر خواهد بود که با میکروبهایی که منجر به بیماریهای لثه میشوند مقابله کند و حرکت جریان خون به سمت لثهها افزایش خواهد یافت که به سالم ماندن لثهها کمک میکند.
همزیستی نیوز - فرشته دختر ۲۵ ساله ای است که با ایدز به دنیا آمده است. این بیماری پدر و مادرش را از او گرفت. به خاطر ایدز از تحصیل بازماند و ازدواجی نافرجام را تجربه کرد. اما امروز این دختر جوان با بیماری اش زندگی می کند، آموزشگر همسان است و در مرکز بهداشت شهرشان در خصوص ایدز مشاوره می دهد.
ایدز عبارت است از مجموعهای از نشانهها که به علت عفونت مزمن HIV ایجاد میشود. عفونت HIV بدون درمان، سیستم ایمنی بدن را ضعیف کرده و میتواند منجر به ایدز شود. این بیماری درمان قطعی ندارد اما با مراقبتهای پزشکی مناسب، HIV میتواند کنترل شود. این تعریفی ساده از بیماری ایدز است که مرکز تحقیقات ایدز ایران در وبسایت خود منتشر کرده است.
اگر نگاه ترس و واهمه را از این بیماری مزمن فاکتور بگیریم، متوجه می شویم که با انجام فرایند درمان و پایندی به مصرف دارو می توانیم عمر خوب و باکیفیتی داشته باشیم. کارشناسان این حوزه عمر مفید بیماری را در صورت استفاده از درمان ۷۰ سال تخمین زده اند اما به شرط اینکه بیماران مبتلا شناسایی شده و نسبت به انجام فرایند درمان اقدام کنند. بدون شک تشخیص زودهنگام بیماری با انجام تست که به صورت رایگان و محرمانه انجام می گیرد، در کنترل آن بسیار اثربخش است.
این درحالی است که به گفته علی رضا رئیسی معاون وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تاکنون ۴۰ هزار نفر مبتلا به ایدز در کشور شناسایی شدهاند. اما آنها احتمال میدهند که حدود ۱۰۰ هزار نفر در کشور مبتلا به این بیماری باشند. ایران در زمینه درمان مبتلایان به ایدز اقدامات موفقیت آمیزی داشته و به خوبی عمل می کند اما فقط در زمینه شناسایی بیماران مبتلا به ایدز با مشکل مواجه هستیم.
رئیسی در بخش دیگری از صحبت هایش با اشاره به آگاهی رسانی در خصوص ایدز به جامعه گفته بود: «رسانهها و وزارتخانههایی مانند آموزش و پرورش باید کمک کنند تا به صورت آزادانه اطلاع رسانی و آموزش در زمینه ایدز را انجام دهیم». در ادامه این جمله کلیدی و مهم معاون وزیر بهداشت باید گفت: «جانا سخن از زبان ما می گویی». چراکه به اعتقاد همه کارشناسان، فعالان و پژوهشگران حوزه ایدز، «اطلاع رسانی و آموزش» دو واژه کلیدی و حیات بخش برای کاهش و کنترل این بیماری در کشور است.
در همین رابطه خسرو منصوریان رئیس انجمن حمایت و یاری آسیب دیدگان اجتماعی احیای ارزش ها گفته بود: ایدز فقط یک درمان دارد و آن هم آگاهی است.
شاید اگر در زندگی خیلی از مبتلایان به ایدز جست و جو کنید به این نتیجه برسید که خیلی از آنها از سر ناآگاهی به این بیماری مبتلا شدند. عدم آگاهی برای پیشگیری و در مرحله بعد عدم آگاهی برای آزمایش، کنترل بیماری و درمان آن.
شاید خیلی ها درکی از ضرورت اطلاع رسانی در خصوص ایدز نداشته باشند اما در این گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا به سراغ یکی از مبتلایان ایدز رفته است. دختر جوانی که اگر خانواده اش اطلاع و آگاهی از این بیماری داشتند شاید هیچ وقت فرشته به این بیماری مبتلا نمی شد.
مادر مُرد از بس جان نداشت
فرشته ۲۵ سال دارد و متولد شهر مشهد است. خودش می گوید: من اولین کودک متولد ایدز خراسان رضوی هستم.
زندگی اش را از زمانی تعریف می کند که متولد نشده بود و نمی دانست چه سرنوشتی انتظار او را می کشد. لبخند کمرنگی روی لبش می نشیند و ادامه می دهد: پدر و مادرم زندگی خوبی داشتند. پدرم سفر تفریحی زیاد می رفت. سال ۷۳ متولد شدم و از آنجایی که نوه کوچک خانواده بودم همه مرا دوست داشتند.
زندگی برای فرشته پر از معنا بود و همه چیز به خوبی پیش می رفت تا اینکه سال ۸۰ شاهد بیمار شدن پدرش بود. «از سال ۷۹ تا ۸۰ پدرم زجر می کشید و یک پایش خانه بود و پای دیگرش دکتر تا اینکه زیر بار بیماری نتوانست دوام بیاورد و سال ۸۰ فوت شد».
زندگی فرشته از زمانی رنگ باخت که پس از مرگ پدرش همه او و مادرش را طرد کردند. «آن زمان ۷ سال بیشتر نداشتم اما یادم هست که همیشه از خودم می پرسیدم چرا خانواده ام، پدربزرگ و مادربزرگم که آنقدر مرا دوست داشتند به یکباره رهایمان کردند. حتی به دنبال گناه در خودم بودم. فکر می کردم شاید من کار اشتباهی کرده ام که آنها ما را طرد کردند».
اما قصه تلخ زندگی دخترک از وقتی تلخ تر شد که مادرش نیز بر اثر ایدز بیمار و در نهایت جانش را از دست داد. «وقتی از خانواده جدا شدیم مادرم خیاطی می کرد و از این راه خرجمان را درمی آورد اما سال ۸۶ مادر حالش بد و بدتر شد. هر دکتری که می رفتیم درمان ها فایده ای نداشت تا اینکه در آخرین بیمارستان اعلام کردند که مادرم مبتلا به ایدز بوده و بدون اینکه مادرم را با آن حال بد پذیرش و بستری کنند، ترخیصش کردند و آدرس یک مشاور را به ما دادند». اما به گفته فرشته درمان مادرش دیر انجام شد. درست وقتی که «مادر مُرد از بس که جان ندارد».
پس از سال ها فهمیدم مبتلا به ایدز هستم
پس از مرگ مادر فرشته، هیچ کسی سرپرستی وی را برعهده نگرفت. به همین دلیل به بهزیستی شهرستان محل زندگی اش منتقل شد. «در این مدت روی بدنم دانه هایی قرمز رنگ نمایان می شد. گاهی به بیماری های دیگر ارتباطش می دادند اما وقتی اثر دانه ها نرفت از من آزمایش گرفتند». جواب آزمایش که آمد در بهزیستی رفتارها با دختر نوجوانی که همه زندگی اش را از دست داده بود، عوض شد. «ظرف غذا و همه وسایل مرا از دیگر بچه ها عوض کردند اما نمی دانستم چرا؟ هیچ کس دلیل این رفتارها را برای من توضیح نمی داد. تا اینکه مرا به خوابگاهی در مشهد انتقال دادند. درحالی که ۲ روز اول در قرنطینه بودم». فرشته بغضش را فرو می دهد. مکثی می کند. نفس عمیقی می کشد و چشم هایی را که از یادآوری خاطرات تلخ تر شده اند، می بندد. به سختی ادامه می دهد: مدام از خودم می پرسیدم چرا اما جوابی برای چراهای ذهنم نداشتم. بعد از دو روز مشاور خوابگاه با پرسنل آنجا صحبت کرد و در نهایت آنها رضایت دادند من وارد خوابگاه شوم». فرشته در این مدت بارها به مرکز مشاوره رفت و یکسری دارو به او دادند. دختر جوان داروها را مصرف می کرد اما دلیل آن را نمی دانست و کسی هم نبود که توضیح بدهد. «تا اینکه بالاخره در یکی از جلسات مشاوره فهمیدم مبتلا به ایدز هستم».
به پیشنهاد مرکز مشاوره ازدواج کردم
فرشته ناخواسته مبتلا شده بود. شاید اگر این موضوع به خوبی در جامعه اطلاع رسانی شده بود، پدرش به موقع اقدام کرده و این بیماری را به همسرش منتقل نمی کرد. شاید اگر مادر می دانست تحت مراقبت های پزشکی قرار می گرفت و فرزند مبتلا به ایدز به دنیا نمی آورد. در واقع شاید بتوان گفت نه ایدز بلکه فقر ندانستن، خانواده فرشته را از او گرفت.
فرشته تا سال ۸۹ در خوابگاه به زندگی اش ادامه داد اما غافل از اینکه مسئولان خوابگاه خواب بدی برای او دیده اند. «در آن سال از مرکز مشاوره مردی را برای ازدواج به من معرفی کردند. آن زمان حدود ۱۶ سال داشتم و به پیشنهاد مرکز مشاوره قبول کردم. چون درکی از ازدواج نداشتم». دختر جوان به اینجای حرف هایش که می رسد می گوید: فکر می کردم خاله بازی است. از طرفی تصور می کردم کسی پیدا شده که دستم را بگیرد و پشت و پناهم شود». بله گفتن دختر جوان مثال افتادن وی از چاله به چاه بود. «اوایل همه چیز خوب بود اما بعد درگیری و سوءظن شروع شد. فهمیدم آن مرد اعتیاد به شیشه دارد و تعجب می کردم مرکز مشاوره چطور با همکاری مسئولان خوابگاه بدون تحقیق مرا پای سفره عقد نشاندند». درگیری و تنش در زندگی دختر جوان آنقدر بالا گرفت که دیگر فرشته احساس امنیت جانی نداشت. این بود که از خانه فرار کرد و بار دیگر به بهزیستی پناه برد. «بعدها متوجه شدم مسئولان مرکز مشاوره می دانستند که آن مرد اعتیاد به شیشه دارند اما گویا مسئولان بهزیستی طبق گفته خودشان خبر نداشتند. در این مدت مشغول کارهای طلاقم بودم که شنیدم آن مرد در اثر مصرف مواد فوت کرده است».
بازگشت قهرمانانه دختر مبتلا به ایدز به زندگی
تصور این همه سختی و بلا غیرممکن است اما فرشته ۲۵ ساله این اتفاقات را از سر گذرانده و امروز به جای اینکه گوشه نشین شود و زانوی غم بغل بگیرد با خودش عهدی بسته؛ عهد و پیمان برای نجات خانواده ها و کودکانی که به سرنوشت وی دچار نشوند. «از سال ۹۰ آموزشگر همسان و برای مشاوره وارد مرکز بهداشت شدم. چرا؟ این همان سوالی است که همیشه در ذهن خودم بود و هیچ کسی به آن درست جواب نمی داد. به خاطر عدم آگاهی و اطلاع رسانی درست از خانواده طرد شدیم، زندگی ام را از دست دادم و تصمیم گرفتم کاری کنم که هیچ فرد دیگری آنچه را که من تجربه کردم، تجربه نکند».
فرشته با ژستی قهرمانه نفسی عمیق می کشد و ادامه می دهد: دیگر نمی خواهم با سختی هایی که من کشیدم و متولد شدم، کودک دیگری به این شکل متولد شود. من اولین کودک مبتلا به ایدز خراسان رضوی بودم اما امروز تعداد کودکان مبتلا بیشتر شده است. می خواهم به این کودکان و خانواده هایشان کمک کنم، مشاوره دهم و با راهنمایی برای بهبود حالشان قدم بردارم».
فرشته آگاهی رسانی به جامعه را از خودش شروع کرده است. او امروز سفیر اطلاع رسانی حوزه ایدز در شهر خودشان است. فرشته با ایدز زندگی می کند، در حال ادامه تحصیل است و با وجود اینکه می داند تا رسیدن به کورس پزشکی راه درازی در پیش دارد اما عزمش را جزم کرده تا پزشک شود. این دختر جوان به اندازه توان خودش می خواهد دنیا را از این بیماری مزمن پاک کند اما سوال این است من و شما چقدر برای اطلاع رسانی در زمینه کاهش ایدز در جامعه قدم برداشته، شفاف سازی کرده یا در حوزه کاری مان برای کاهش این بیماری سیاست گذاری کرده ایم؟
گزارش از فاطمه شیری
منبع: ایرنا
همزیستی نیوز - «با تجدید بیزاری از کاری که آن دو نفر کردهاند و با تجدید احترام به خودمان که این قدر شهروندهای حساسی هستیم، باید بگویم گاهی بین ما و بین آن دو نفر فاصله زیادی نیست و حتی خیلی شبیه به هم هستیم. فرقمان فقط در اینجاست که از خطای آنها میشود فیلم گرفت و از بدشانسی فیلمشان هم منتشر شده اما خطای ما و اندیشه خطرناک ما قابل فیلمبرداری نیست. نمیشود از طرز فکرها و خواستههای عجیب و غریب ما کلیپ ساخت و در اینستاگرام پخش کرد؛ وگرنه آن که در کامنتش نسبت ناروا به این دو نفر و حتی بستگانشان میدهد با خود آنها یکی است.»
به گزارش ایسنا، روحالله رجایی، روزنامهنگار و فعال رسانه، در یادداشتی در خبرآنلاین نوشت: «انتشار ویدئوی تلخ پرت کردن کودک کار به داخل سطل زباله بیشک موجب یک رنج عمومی شد.
همه عناصر هم برای به نهایت رسیدن این تلخی وجود داشت؛ مخصوصا آن نگاه حیرتانگیز کودک کار در ثانیههای پایانی فیلم. حالا با دستگیری دو فرد خاطی ماجرا به اوج رسیده و البته چند ساعت دیگر برای همیشه فراموش خواهد شد. وقتی موضوعی در این سطح خبری میشود و تا این اندازه موجب رنجش عموم مردم میشود، طبیعی است که باید با همان تناسب برای رسیدگی به آن اقدام کرد. بنابراین قابل درک است که دادستان البرز، سپاه، ستاد امر به معروف و بهزیستی به این موضوع کمک کرده باشند. اما این واکنشها از جایی غیر عادی و حتی خطرناک است. در توییتر و کامنتهای زیر خبرهای منتشر شده در سایتهای خبری چرخی بزنید تا ببنید قضاوتها تا چه اندازه غیر عادی، بیرحمانه و عجیب است. در توییتر (که ادمینی ندارد که کامنتها را برای انتشار غربال کند!) زیر ویدئوهای منتشر شده پر است از هزار هزار فحش رکیک به این افراد. یکی نوشته باید اعدامش کنید، یکی خواسته است تا در میدان شهر یا کنار همان سطل زیاله ۲۲۰ ضربه شلاق بخورد (تعداد شلاقها را چطور محاسبه کرده، نمیدانم!) دیگری پیشنهاد کرده در میان همان زبالهها یک ماه گرسنه نگهش داریم و بعد دادگاهش را برگزار کنیم.
این که این کامنتها بازتاب اظهار خشم و ناراحتی مردم است، قبول. اما این که یاد نگرفتهایم خشممان را کنترل کنیم، این که یاد نگرفتهایم توقع داشته باشیم بین جرم و مجازات نسبت منطقی باشد، این که در تمام طول سال از کنار کودکان کار بیتفاوت رد میشویم و حالا با داغ شدن یک خبر ما هم این طور جوش میآوریم، کم خطرناک نیست.
عجیب این که قبل از اقدام قانونی و تشکیل دادگاه عدهای کارگاه خودخوانده فضای مجازی رفتهاند اینستاگرام این بنده خدا را پیدا کرده و عکسهای دیگری از او را همراه با اسم و محل سکونتش را منتشر کرده و به فراخوان فحش گذاشتهاند.
با تجدید بیزاری از کاری که آن دو نفر کردهاند و با تجدید احترام به خودمان که این قدر شهروندهای حساسی هستیم، باید بگویم گاهی بین ما و بین آن دو نفر فاصله زیادی نیست و حتی خیلی شبیه به هم هستیم. فرقمان فقط در اینجاست که از خطای آنها میشود فیلم گرفت و از بدشانسی فیلمشان هم منتشر شده اما خطای ما و اندیشه خطرناک ما قابل فیلمبرداری نیست. نمیشود از طرز فکرها و خواستههای عجیب و غریب ما کلیپ ساخت و در اینستاگرام پخش کرد؛ وگرنه آن که در کامنتش نسبت ناروا به این دو نفر و حتی بستگانشان میدهد با خود آنها یکی است.
آن دو نفر در حقیقت خود ما هستیم که هر روز یکی را با بیرحمی تمام به سطل زباله پرت میکنیم. وقتی رئیس هستیم و به کارمندمان توهین میکنیم، وقتی راننده تاکسی هستیم، آن مسافر چاق را سوار نمیکنیم، وقتی همسرمان را با زبانمان آزار میدهیم، وقتی فروشنده هستیم و بر اساس قیافه مشتریمان میگوییم شما نمیتوانی این لباس را بخری، وقتی رئیس بانک هستیم و درخواست متقاضی وام ازدواجی که ۹ ماه در نوبت بوده را باز هم با بیتفاوتی رد میکنیم، وقتی معلمی هستیم که بعد از پرسش بیربط دانشآموزی توی ذوقش میزنیم و ... هر کدام از ما داریم یکی را که زورش از ما کمتر است، به سطل زباله میاندازیم. او هم با چشمهایی حیرتزده تنها به ما نگاه میکند و البته کسی نیست که از ما فیلم بگیرد.
مشکل کودکان کار، مشکل توهین به دیگران، مشکل حیوانآزاری و مشکلاتی مانند این با جوگیری حل نمیشود. اصولا آسیبهای اجتماعی با هیاهو و کامنت دادن و شکایت کردن بهزیستی و پیگری ستاد امر به معروف حل نمیشوند. آن پیرمرد شریفی که جوانی موقع فروش سیبزمینی مسخرهاش میکرد و پول خاک را میخواست با او حساب کند یادتان هست؟ آن شهروندی که آن وزیر به او گفته بود: «خودت بمال!» را که فراموش نکردهاید؟ این اتفاقها هم رسانهای شدند و ما در توییتر و تلگرام و اینستاگرام مطلب نوشتیم و کامنت دادیم و ابراز خشم کردیم و البته عدهایمان هم دنبال بازدید بالاتر و لایک گرفتن و فیواستار شدن بودیم ولی چیزی تغییر نکرد. البته رسانه با پرداخت به این آسیبها به حل آنها میتواند کمک کند اما رسانهای خوب است که به ما کمک کند تا فکر کنیم و بشماریم و ببینیم خودمان چند نفر را به سطل زباله انداختهایم و اصلا ما با آن دو نفر فرقی داریم یا آنها فقط بدشانس بودهاند؟!»
سالها پیش وقتی صحبت از طرح کوچکسازی دولت به میان آمد بحث خصوصیسازی نیز برای اولینبار مطرح و گفته شد این طرح بخش عمدهای از وظایف دولت را به مردم واگذار میکند تا ضمن به مشارکت گرفتن مردم در امور جامعه، نرخ بیکاری و هزینههای دولت را کاهش داده و به ارتقای قدرت نظارتی دولت دامن بزند.
به گزارش «مردمسالاری آنلاین» این طرح در بسیاری از نهادها با ایرادات و اشکالات مهمی مواجه شد تا اینکه برخی منابع و مسئولان تأیید کردند در بسیاری از مواردی که کاستن بار اجرایی سازمانها بهمنظور رونق خصوصیسازی با درآمد مناسبی همراه بوده، دستهای مرئی و نامرئی از دل همان سازمانها این وظایف را عهده گرفتند و بههرروی اینگونه شد که دولت پیش از برونرفت از چاله قبلی، وارد چاه بعدی شد و از خصوصیسازی نامی ماند و از افزایش قوه نظارتی دولت، یادی...
حالا سالهاست بخش مهمی از انرژی دستگاههای نظارتی صرف اصلاح معنای خصوصیسازی میشود تا شاید در این زمینه اصلاحاتی صورت گیرد. یکی از سازمانهایی که خصوصیسازی در آن بهدرستی اجرا نشد «سازمان بهزیستی» است.
در این سازمان امتیاز تعدادی از مراکز و مؤسسات غیردولتیای که مقرر بود به منظور کاهش بار اجرایی و تقویت قدرت نظارتی سازمان به مردم واگذار شود به عدهای از کارکنان، دارندگان پستهای مدیریتی و در واقع بدنه اجرایی خود دولت واگذار شد و افرادی که پیش از این اقدام صاحب یک شغل و یک منبع درآمدی بودند با اجرای ناقص طرح خصوصیسازی صاحب تعدد مشاغل و منابع درآمدی شدند و به همان میزان این شانس از بخشی از اقشار جامعه دریغ شد.
اما این افراد که به گفته رئیسسازمانبهزیستیکشور تعدادشان در مقایسه با سایر دستگاهها و حتی در مقایسه با نرخ امور برونسپاری شدهی خود این سازمان هم زیاد نیست، بهتازگی در معرض تصمیم جدیدی قرار گرفتهاند. تصمیمی بهنام «اجرای بخشنامه منع پذیرش و یا رد قبول منافع متعارض». بخشنامهای که در طول حیات سازمان بهزیستی برای اولینبار توسط یکی از جوانترین روئسای این سازمان صادر شده و در صورت اجرا دستکم از بخشی از بدنه سازمان بوی طراوت و بهبود شرایط ساطع خواهد شد.
هدف بخشنامه، زدودن زمینه فساد اداری است
رئیسسازمانبهزیستیکشور مهمترین هدف از صدور بخشنامه «منع پذیرش و یا رد قبول منافع متعارض» را از بین بردن زمینههای فساد اداری دانست و با بیان این مطلب که در اجرای این بخشنامه قاطع و جدی هستیم، تصریح کرد: افرادی که بخواهند از بخشنامه مذکور تمکین نکنند، از سمت خود حذف میشوند.
وحید قبادیدانا در گفتوگو با «مردمسالاری آنلاین» اذعان کرد: اگر سیستم اداری بهگونهای صحیح و خالی از اشکال طراحی شود افرادی که دچار مشکل یا سوءنیت هستند نیز در آن پس زده میشوند و مجال حرکت نادرست نمییابند در حالیکه اگر سازوکارهای یک سیستم، زمینه را برای ورود و ظهور فعالیتهای غیرقانونی از بین نبرد حتی افراد سالمی که قصد خدمترسانی دارند نیز برای جلو بردن فعالیت سازمان ممکن است مجبور به تخلف شوند.
وی با تأکید بر لزوم ایجاد شرایط سالم برای فعالیت افرادی که پرسنل بهزیستی را تشکیل میدهند، کارکنان این سازمان را افرادی خدوم، ایثارگر و سالم دانست و افزود: این افراد کسانی هستند که با حداقل دریافتی بیشترین خدمت را ارائه میدهند، از همینرو فضای بهزیستی باید به نحوی باشد که میدان فعالیت برای اقلیت محدودی که فعالیت همزمانشان در سازمان و مراکز خصوصی که البته بهخودی خود غیرقانونی نیست اما چممکن است به بروز برخی تخلفات منجر شود، تنگ شود.
فعالیت همزمان در دو جایگاه
میتواند عامل تخلف باشد
قبادیدانا هدف از حذف واگذاری تصدیگری فعالیتهای بهزیستی را افزایش نظارت، برنامهریزی، تعیین و تقویت خطوطمشی سازمان دانست و اذعان داشت: امور اجرایی باید در قالب خیریهها و مؤسسات غیردولتی به مردم سپرده شود.
وی اضافه کرد: ایجاد زمینه فعالیت برای افرادی که در پست دولتی خود برنامهریز و ناظر و بطور همزمان نیز در بخش غیردولتی مجری برنامههای مدون شده خود هستند، میتواند در برخی موارد به بروز تخلف و سوءاستفاده منجر شود، بنابراین صدور این بخشنامه اقدام پیشگیرانهای است که در راستای شفافیت فعالیتها نقش مهمی دارد و در راستای ممانعت از بروز فساد اداری و سالمسازی درونی سازمان، کاربردی و حائز اهمیت است.
این مسئول تأکید کرد: پیش از این حضور همزمان این افراد در پستهای مدیریتی و در مراکز همکار با سازمان نه تنها با هیچ قانونی تضاد نداشته بلکه برخی از این مراکز جزء مراکز نمونه در کشور بودند که خدمات قابل قبولی ارائه میدادند. اما از آنجا که فعالیت در یک بخش دولتی و داشتن مسئولیت در آن و از طرفی داشتن مسئولیت اجراییِ همزمان در بخش غیردولتیِ ذینفع، میتواند تضاد ایجاد کند ما اقدام به صدور این بخشنامه کردیم.
وی با بیان این مطلب که از ۴۴هزار مرکز همکار و تحتپوشش بهزیستی فقط هزار مرکز مشمول بخشنامه عدم قبول منافع متعارض میشود، گفت: این مراکز به لحاظ تعداد، زیاد نیست اما به لحاظ زمینه بروز فرصت نابرابر برای خیریهها و مؤسسات غیردولتی میتواند تأثیرگذار و زمینهساز برقراری رانت برای برخی گردانندگان مؤسسات شود و بههمینعلت ما این زمینه را مخدوش کردیم. قبادیدانا همچنین توضیح داد: این بخشنامه فقط شامل دارندگان پستهای مدیریتی و افرادی که کارشناس ناظر حوزه فعالیت خود هستند مانند کارشناسان توانبخشی سازمان در خصوص مراکز توانبخشی، کارشناس ناظر حوزه بازرسی و حراست و.. میشود.
کسی را از حق مدنیاش محروم نکردیم
به گفته قبادیدانا افرادی که در نتیجه عدم تمکین از بخشنامه از پستهای خود حذف شوند از نانخوردن نمیافتند و زندگیشان دچار مشکل نمیشود بلکه این افراد که تاکنون در پستهای مدیریتی قرار داشتند با اجرای این بخشنامه بین داشتن پست مدیریت در سازمان و اداره مرکز یکی را انتخاب میکنند. این افراد اگر تمایل به حفظ امتیاز مراکز -که اداره آن هم کار بزرگی است- داشته باشند میتوانند در آن جایگاه خدمت کنند و در سازمان هم بهعنوان کارشناس ادامه فعالیت دهند اما اگر خود را در سازمان مؤثرتر دیدند میتوانند با واگذاری مرکز تحت مدیریت خود، در پست خود باقی بمانند.
این مسئول تصریح کرد: با اجرای این بخشنامه کسی از حق مدنی خود محروم و یا مجازات نمیشود بلکه این ما هستیم که از داشتن برخی افراد بهعنوان مدیران سازمان محروم میشویم و آنها کسانی هستند که با انتخاب خود جایگاه خود را مشخص میکنند.
وی تصریح کرد: ما اصراری به رفتن و کنارهگیری مدیران نداریم و تمایل داریم از توان مدیریتی آنها استفاده کنیم اما سازمان بهزیستی با اجرای این بخشنامه میخواهد مدیران خود را از بین کسانی انتخاب کند که تماموقت مشغول فعالیت برای این سازمان هستند و انتظار واگذاری امتیاز مراکز از مدیران سازمان خواسته زیادی نیست.
با حذف برخی افراد زمینه فعالیت برای نیروهای جوان فراهم میشود
وی در پاسخ به این پرسش که آیا حذف افراد از پستهای مدیریتی میتواند تأمینکننده هدف موردنظر شما در حراست از حقوق جامعههدف و پیشگیری از بروز فساد باشد، گفت: این اقدام ضمن تأمین این دو هدف، جای فعالیت در پستهای مدیریتی را برای کارشناسان و کارشناسان مسئول جوان سازمان که از دانش و سابقه لازم برخوردارند نیز فراهم میکند.
قبادیدانا اظهار داشت: از ۲۲هزارنفر پرسنل سازمان بهزیستی در سراسر کشور قطعاً ۵۰۰ نفر جایگزین مناسب برای پستهای مدیریتی که در خلال اجرای این بخشنامه احیاناً خالی خواهند شد پیدا میشود که میتوان بدون بروز اختلال در فعالیت سازمان از این پتانسیل استفاده کرد.
رئیسبهزیستیکشور جوانگرایی، شفافیت و مبارزه با فساد را سه شعاری که توسط بخشنامه مذکور محقق خواهند شد برشمرد و ادامه داد: برخی افراد سالهاست در یک پست مدیریتی قرار دارند و حذف آنها از این مسند باعث میشود تا اهدافی مانند گردش نخبگان و جایگزینی مدیران قبلی با مدیران جوان صورت گیرد.
اراده کارکنان سازمان ضامن اجرای بخشنامه است
این مسئول، ضمانت اجرای بخشنامه منع پذیرش منافع متعارض را عزم و اراده مدیران، کارکنان، کارشناسان و جامعه هدف سازمان خواند و تشریح کرد: درحالحاضر برای اینکه خللی در فعالیتها ایجاد نشود یک فرصت سهماهه برای جمعآوری اطلاعات مورد نیاز پیشبینی شده و یک کمیته اجرایی هم برای بررسی مصداقهای بخشنامه معین شده که با برگزاری جلسات ویدئو کنفرانس با استانها و پاسخدهی به سؤالات، ابعاد مختلف بخشنامه را شفاف و مصادیق مختلف آن را احصاء میکنند، در دو ماه آینده هم این موضوع با جدیت پیگیری میشود.
وی در توضیح روشهای شناسایی مجوز مراکزی که احیاناً به نام اقوام برخی مدیران این سازمان صادر شده گفت: در مرحله اول مبنا را بر خوداظهاری افراد گذاشته و در مرحله دوم از مدیران ارشد خواستهایم لیست مدیران دارنده امتیاز مراکز غیردولتی حوزه مدیریت خود را گزارش دهند. این لیست درحالحاضر نیز در بسیاری از استانها احصاء شده. اما با توجه به اینکه معاونت مشارکتهای مردمی سازمان که صدور مجوز مؤسسات غیردولتی و خیریهها را بهعهده دارد، مدیرکل بازرسی و مدیرکل حراست سازمان در کمیته پیگیری این بخشنامه عضویت دارند در مراحل بعدی در صورت نیاز ابزارهای بازرسی و حراست هم مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
جامعه هدف، خط قرمز ماست
معاون وزیر تعاون،کار ورفاه اجتماعی با اشاره به اینکه همه طیفهای مرتبط با سازمان از بخشنامه مذکور استقبال کردهاند، ادامه داد: طبیعتاً اقلیتی که منافعشان با اجرای این بخشنامه دچار مشکل میشود نسبت به آن اعتراض و مخالفتهایی داشتند اما نکته قابلتأمل اینجاست که هیچیک از این افراد اعتراض خود را بهطور علنی و مستقیم بیان نکردهاند و فشار را به نقاط دیگری وارد کردهاند و همین امر نشان میدهد بین پرسنل، مدیران، مدیران ارشد و جامعه هدف نیز یک نگاه مشترک در اجرای این بخشنامه وجود دارد. قبادیدانا با تأکید بر اینکه «جامعه هدف سازمان» خط قرمز ماست، اضافه کرد: منافع و مصالح جامعه هدف اقتضا میکند تا ما اجازه ندهیم هیچ موضوع دیگری بر این خط قرمز ارزشمند خدشه وارد کند.
رقیه بابائی
منبع: مردم سالاری آنلاین
همزیستی نیوز - یک استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران با بیان اینکه با تعطیلی عقل جمعی و جامعه شاهد رفتارهای خشونتبار هستیم، گفت: در دورانی هستیم که خشونت، خشونت آورده و بیعقلی، بیعقلی میآورد.
سعید معیدفر در گفتوگو با ایسنا درباره علل بروز خشونتها در واکنش به اصلاح قیمت بنزین اظهار کرد: اساسا آنچه در هفته گذشته در کشور شاهد بودیم یک واقعه کاملا عکسالعملی و بدون هیچ نوع زمینههای هدفمند بود. قابل پیشبینی است که وقتی بحران کارآمدی پیش میآید و مولفههای بقای جامعه سست شوند، افراد درگیر رفتارهای ضداجتماعی میشوند.
وی ادامه داد: انسان مانند سایر موجودات بوده و اشتراکات زیادی با آنها دارد. انسان مانند سایر موجودات نیازمندیهای معیشتی، ایمنی و جنسی دارد، اما سایر موجودات آن زمانی که نیازها خود را نشان میدهد بدون محاسبه تلاش میکنند تا نیاز خود را برطرف کنند یعنی به محض بروز نیاز برای رفع آن اقدام میکنند، ولی انسان احساس میکند در شرایطی میتواند نیازهای خود را به خوبی برآورده کند که از طریق مسیر عقل و اجتماع حرکت کند زیرا انسان موجودی عاقل و اجتماعی است و به قول علما مدنی بالطبع است؛ در واقع انسان از دو عنصر عقل و اجتماع استفاده میکند و همین دو عنصر است که موجب پیشرفت انسان و ایجاد تمدن میشود.
این استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: بر این اساس پیشینیان ما تلاش کردند جامعه را تشکیل دهند تا نیازهای انسان به شکل عقلانی تامین شود و به جای اینکه انسانها با هم درگیر شوند، در کنار یکدیگر نیازهای خود را تامین کنند، اما اگر عنصر عقل جمعی و جامعه تعطیل شود، کنشهایی انجام میشود که مبنای عقلی ندارد و به اجتماع ضربه میزند.
وی در ادامه چنین ابراز عقیده کرد: سالهاست که برای حل مساله عقل جمعی کنار گذاشته شده و عقلا که میتوانند به حل مشکلات کشور کمک کنند به حاشیه رانده شدهاند. از سوی دیگر به حزب، گروه یا صنف بهایی نمی دهیم. با این شرایط عقل جمعی و جامعه از کشور ما رخت بربسته است. تنها نهادی که هنوز رنگ جامع دارد خانواده است که آنقدر بحران در آن ایجاد کردهایم که آن هم در حال منهدم شدن است.
معیدفر با اشاره به اینکه وقتی دو عنصر عقل جمعی و جامعه تضعیف شده و به حداقل برسد، انسانها کانالی برای رفع نیازهای خود بر اساس برنامهریزی عقلانی نخواهد داشت، گفت: در شرایط کنونی شاهدیم که اندیشمندان در حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یا خانهنشین شدهاند یا رفتهاند؛ بنابراین برنامهای برای اداره امور وجود ندارد و به جای آنکه تغییرات را تدریجی انجام دهیم یکباره انجام میدهیم.
وی در ادامه اظهار کرد: رییس جمهور در یزد گفت چرا به فساد میلیاردی رسیدگی میشود ولی به فساد هزار میلیاردی رسیدگی نمیشود، یعنی سران کشور از غارت منابع کشور میگویند. در این شرایط مردمی که نیازهای اولیه آنها برآورده نشده به خود اجازه میدهند که غارت کنند. از سویی در گذشته افراد در محل یا شهر خود آبرو و وجاهت داشته، اما امروز جامعه تاثیر خود را بر فرد از دست داده و فرد رها شده است. در این شرایط فرد به خود اجازه میدهد هر کاری انجام دهد. خشونت یک هفته گذشته فقط یک مورد بود در حالی که هر روز شاهد خشونت و بی رحمی و بیتوجهی و بیمسئولیتی جامعه هستیم.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: وقتی عقل جمعی و جامعه تعطیل شود، هر روز شاهد رفتارهای خشونتآمیز، دزدی، اعتیاد، فساد خواهیم بود. در چنین جامعهای هر روز باید شاهد باشیم که وضع بدتر میشود. وقتی خشونت با خشونت پاسخ داده میشود فضا بدتر میشود. اما اگر توانستیم بر اساس عقل و اجتماع امور کشور را اصلاح کنیم، میتوانیم امیدوار باشیم که این خشونتها تکرار نشود اما متاسفانه در دورانی هستیم که خشونت، خشونت آورده و بیعقلی، بیعقلی میآورد و هر روز در گرداب بیعقلیها و بیاجتماعیها فرو میرویم.