«ما کار دانشجویان خارجی هم انجام میدهیم. پژوهشگرانم همه دکترای بهترین دانشگاهها را دارند آنها به زبان انگلیسی مسلط هستند و پروژههای زیادی هم برای دانشجویان خارجی انجام دادهایم.»
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: چندی پیش معاون حقوقی و امور مجلس وزارت علوم اعلام کرد ۲۵ واحد صنفی عرضه و فروش پایان نامه پلمب شدند. بهگفته حسین سیمایی صراف، پس از چند ماه پیگیری و پیرو پروندههای قضائی که علیه عرضهکنندگان پایاننامه تشکیل شده بود، بازپرس دادسرای فرهنگ و رسانه یک دستور قضائی مؤثر برای پیگیری این موضوع توسط پلیس امنیت صادر کرد. پلیس امنیت هم از قبل با عملیات تجسس نسبت به شناسایی تعدادی از واحدهای صنفی عرضهکننده پایاننامه اقدام کرده بود تا اینکه معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت علوم و پلیس امنیت، هردو وارد میدان شدند و حدود ۲۵ واحد عرضهکننده پایان نامه را شناسایی کردند. آنطور که وزارت علوم اعلام کرده است: سیستمهای کامپیوتری این مراکز ضبط و واحدها برای رسیدگی قضائی پلمب شده است. همین خبر موجب شد تا خبرنگار «ایران» سری به خیابان انقلاب بزند تا از صحت و سقم پلمب دفاتر خرید و فروش پایان نامه مطمئن شود.
از دانشگاه تهران تا میدان انقلاب
اگر چند ماه پیش مسیرتان به خیابان انقلاب میافتاد، در حدفاصل دانشگاه تهران تا میدان انقلاب، انواع پایاننامه، مقالات آیاسآی «ISI» و هر آنچه را یک دانشجو نیاز دارد میتوانستید به راحتی پیدا کنید. در این مدت اخباری از خرید و فروش مدارک تحصیلی در این خیابان هم به گوش میرسید. مدرکی که به قول خودشان حتی وزارت علوم هم نمیتواند اصل و تقلبی بودن آن را تشخیص دهد. کافی بود فقط یک ربع در خیابان انقلاب قدم میزدید تا قیمت و شرایط تحویل انواع پایان نامه در رشتههای گوناگون را به دست بیاورید و در همین مدت هم مدرک کارشناسی و دکترا دریافت کنید.
دادزنها یا همان کارگرانی که با دفاتر فروش پایان نامه کار میکنند، با تراکتهای مشخصی در دست، فریاد میزدند: «پایان نامه، پروپزال، مقاله آیاسآی.» خیلیهایشان از سرو وضعتان میفهمیدند که مقاله آیاسآی میخواهید یا مدرک دانشگاهی یا پایان نامه درسی.
آشفته بازار خیابان انقلاب حتی دانشجویان را هم گیج کرده بود که با کدامشان قرارداد ببندند اما حالا دیگر خیابان انقلاب سروسامانی گرفته است نه این که فکر کنید کار و کاسبی دفاتر فروش پایان نامه بهخاطر برخورد وزارت علوم کساد شده باشد نه! اما حداقل دیگر مثل سابق هم نیست که هر کسی به راحتی بتواند مقاله خرید و فروش کند. از سر خیابان ۱۶ آذر تا میدان انقلاب را طی کنید فقط ۵ یا ۶ نفر از همین داد زنهای تراکت بهدست را میبینید اما همین کارگران هم دیگر مثل سابق داد نمیزنند، البته از ترس پلیس که نکند بیاید و دفتری که با آن کار میکنند را جمع کند.
نزدیکشان میشوم خودم را به بیخبری میزنم که پلیس آمده برخی مراکز را بسته است، مردی میانسال روی موتور نشسته و تراکتی به دست دارد که فقط رویش نوشته شده «مقاله»، از او میپرسم: «ماه پیش اینجا پر از افرادی بود که مقاله و پایان نامه میفروختند حالا فقط چند نفری هستند.» میگوید: «خانم هفته پیش پلیس همه دستگاههای کامپیوتر این مراکز را جمعآوری کرد البته برخی از مراکزی که کار پایان نامه انجام میدادند هم از اینجا رفتند و تعدادی از دفاتر هم پلمب شد.» پس شما چطور در حال فعالیت هستید و تراکت بهدست دارید؟: «دفتر ما هم پلمب شده بود اما به خاطر شماره ثبتی که داشت صاحب کارمان رفع پلمب کرد.» جریمه هم دادید؟ ۵۰ میلیون جریمه شدیم که پرداخت شد. میپرسد که چه میخواهم؟ میگویم که دانشجوی ارشد ارتباطات هستم و میخواهم دفتری که با آن کار میکند برایم پایان نامه بنویسد.
از روی موتورش بلند میشود و میخواهد تا به دنبالش بروم. درست روبهروی خیابان پاساژ بزرگی است. ورودی پاساژ را رد میکنیم به آسانسور میرسیم وارد آسانسور که میشویم کارگر این دفتر دکمه آسانسور را برای طبقه ۴ میزند و میگوید: «کارشان خیلی درسته هر کسی آمده دست خالی برنگشت. اینجا مرکز اصلیه و ما ۴ دفتر دیگر در نقاط مختلف کشور هم داریم.»
از آسانسور که بیرون میرویم. چند دفتر روبهروی ما قرار دارد که درهای سه دفتر باز است و او هم زنگ در بسته را میزند، خانمی در را باز میکند و از لای در نگاهی میکند، انگار که از چیزی بترسد، مرد اشارهای به من میکند که دانشجوی علوم ارتباطات هستم و پایان نامه میخواهم. خانم در را باز میکند و وارد میشوم. میگویم: «چرا در بسته است.» خانم که خودش را مدیر اجرایی دفتر معرفی میکند در جوابم اظهار میکند: «دو هفته پیش پلیس آمد. خیلی از دفترها را پلمب کرد دفتر ما هم یکی از همان دفترها بود.»
مرا به سمت مرد جوانی میبرد که او را مدیر این دفتر معرفی میکند. او به صندلی اشاره میکند که بنشینم. میگویم چه تضمینی وجود دارد، بعد از اینکه دفترشان پلمب شده پایان نامه مرا سر وقت بدهند: «خیالتان راحت باشد بر اساس قراردادی که بین ما بسته میشود ما دریافتی از شما میگیریم. هر فصل را که تحویل دادیم شما تأیید استاد را بگیرید و بعد از آن پول برای ما واریز کنید. ما فقط ۵ روز دفترمان پلمب بود. جریمه را که پرداخت کردیم، رفع پلمب شدیم.» میخندد و این چنین ادامه میدهد: «حقیقت این است که وزارت علوم میخواهد یک اساسنامه تنظیم کند و به ما کد بدهد و از این دفاتر مالیات بگیرد اما ما زیر بار نمیرویم. کار علمی را که نمیتوانند جمع کنند اینجا تنها ما یه نفر نیستیم. حدود ۳۲ پژوهشگر با ما کار میکنند قبل از پلمب شدن، شنبه تا چهارشنبه حداقل ۱۰ پژوهشگرم در دفتر بودند و کار دانشجویان را انجام میدادند متأسفانه کیسهای کامپیوتر دست وزارت علوم است و ما کارهای دانشجویان را برون سپاری کردیم. ما فقط در تهران کار نمیکنیم چند دفتر در شهرهای دیگر هم داریم و حتی دانشجویانی که در خارج از کشور درس میخوانند.»
نکتهای که گفت برایم تعجب برانگیز بود اینکه این مراکز برای دانشجویان خارجی هم پایان نامه مینویسند. میپرسم دانشجوی خارجی دارید؟ «برخی ایرانیهایی هستند که در دانشگاههای خارج تحصیل میکنند. همین الان یکی از پژوهشگرها برای یک دانشجوی ایرانی که در اسپانیا دکترای مالی میخواند پایاننامه مینویسد. چند پژوهشگر هم مشغول نوشتن پایان نامه برای دانشجویان ایتالیا هستند. البته ایرانیها بیشتر معرف ما به دانشجویان خارجی هستند، حالا چند دانشجوی خارجی در رشته زبان از ایتالیا هم داریم.»
همینطور با تعجب نگاهش میکنم میپرسم استادان دانشگاههای خارجی که سختگیرتر از ایرانیها هستند آنها نمیفهمند که دانشجو خودش پایاننامهاش را نمینویسد: «در برخی از کشورها دفاتری وجود دارد که به دانشجویان مشاوره نوشتن پایاننامه میدهند اما مثل ما نیستند که صفر تا صد پایان نامه را بنویسند آنها با این مراکز آشنا هستند و ما هم خیلی راحت با دانشجویان خارجی کار میکنیم. البته سبک کارهای دانشگاهها هم با هم فرق میکند. محققهای ما هر روز چند ساعت با واتساپ و ایمیل با دانشجویان در ارتباطند.»
با این حرفهای شما قیمت کار با ایران متفاوتتر است: «الان برای رشته کامپیوتر در دوره دکترا ۲۵ میلیون تومان میگیریم. اما همین کار را در ایران ۱۵ تا ۱۸ میگیرم. رشته به رشته فرق دارد. به دلار میگیرید: «نه. ما شماره حساب میدهیم و پول را تبدیل به ریال میکنند و برای ما میریزند.»
بحث را دوباره به سمت پایان نامه خودم میبرم و مدیر دفتر هم از قیمتها و مراحل نوشتن پایان نامه برایم توضیح میدهد. از آنجا بیرون میزنم به سمت دفتر دیگری میروم. این مراکز تحت عنوان مراکز مشاوره آموزشی فعالیت میکنند شماره ثبت دارند و با اینکه خیلیهایشان در خیابان انقلاب پلمب شدند اما چند مرکز جریمه را دادند و حالا دوباره فعالیتشان را شروع کردند. هر چند که بهگفته خودشان کار عجیبی هم نمیکنند و فعالیتشان کاملاً علمی است، اما خیلیهایشان از مجوز مرکزی که گرفتند سوءاستفاده کردند با این حال آنهایی که پایاننامه را میخرند، یک طرف ماجرا هستند و آنها که پایاننامه مینویسند، سوی دیگر ماجرا.
در همین خیابان انقلاب پسر جوانی تراکت به دست دنبالم میآید از قبل دیده بود که با همکارش درباره پایان نامه حرف میزدم او به سمتم میآید و خودشان را این چنین معرفی میکند: «خانم به دفتر ما هم سری بزنید. محققان ما همه دکترای دانشگاههای بزرگ را دارند. همهشان تحصیلکرده دانشگاههای دولتی هستند.» با او هم همراه میشوم به سمت پاساژ دیگری میرویم از ورودی پاساژ رد میشویم به راهپلههای انتهای پاساژ میرسیم و در نهایت در طبقه دوم دفتر اصلی کار آنها است. اتاقی بزرگ که اطراف و وسط آن قفسههایی از کتابها و جزوههای دانشگاهی است. خانمی را صدا میزند و او خودش را مدیر اجرایی دفتر معرفی میکند دوباره داستان نوشتن پایان نامهام را مطرح میکنم.
اولین سؤالی که میپرسد این است: «دوستانتان ما را به شما معرفی کردند.» میگویم: «همین امروز با مرکز شما آشنا شدم.» اجازه نمیدهد که جملهام تمام شود پشت سر هم از کارهای دانشجویی که برای پایان نامهها انجام میدهند حرف میزند: «موضوع را پیشنهاد میدهیم. پیشنهاد موضوع در مرکز ما نامحدود است. موضوع که از سوی استاد شما تأیید شد یک هفتهای پروپوزال را مینویسم.
موضوع و پروپزال رایگان است اما برای پایان نامه یک میلیون و۸۰۰ هزار تومان میگیریم. از پایان نامه شما دو مقاله استخراج میکنیم و یک مقاله هم برای آیاسآی در میآوریم؛ هزینه این مقالهها هم یک میلیون تومان میشود. کلاسهای توجیهی، پاورپوینت و رفع اشکال پایان نامه هم برعهده مؤسسه است. ترجمه و اکسپت آیاسآی هم برعهده خودمان است که تأییدیه وزارت علوم و دانشگاه آزاد را هم میگیریم.» از او میخواهم تضمینی دهد که حتی اگر دفترشان را پلمب کردهاند هم پایان نامه سروقت به دستم برسد، او بخوبی متوجه منظورم میشود: «چند دفتر در محدوده انقلاب دارم یکی از دفاترم را پلمب کردند برای ما جریمه ۱۵۰ میلیونی در نظر گرفتهاند و تا پرداخت نکنیم دفترمان را باز نمیکنند. ما از آنجا نقل مکان کردیم و به اینجا آمدیم. البته این را هم بگویم که خیلیها قیمتشان را بعد از رفع پلمب بالا بردند و هر دانشجویی را هم قبول نمیکنند، اما ما همان قیمت قبلی را میگیریم.»
چرا قیمتها را بالا بردند؟ «خب الان بیشتر این مراکزی که کار قبول میکنند ریسک میکنند. اگر دقت کرده باشید درهای دفاتری که رفع پلمب شدند بسته است و باید زنگ بزنید تا در را باز کنند، اگر پلیس متوجه شود که آنها دوباره کار پایاننامه میکنند جریمه سنگینتری میبرد. اما در دفتر ما باز است چون این دفتر پلمب نشده در این ساختمان ۱۰ مرکز دیگری هم وجود دارد که کار پایان نامه میکند اما آنها پلمب شدند و به سختی توانستند رفع پلمب شوند. برای همین کار زیرزمینی شده است. این دفتر شعبه دوم ما است برای ما یک میلیارد تومان وثیقه با جریمه در نظر گرفتند که هنوز پرداخت نکردیم. خیالتان راحت باشد اگر اینجا را هم پلمب کنند دو دفتر دیگر داریم.»
حرفهایم را درباره پایان نامه ادامه میدهم تا به اینجا برسم که این مرکز هم کار برای دانشجویان خارجی انجام میدهد: «ما کار دانشجویان خارجی هم انجام میدهیم. پژوهشگرانم همه دکترای بهترین دانشگاهها را دارند آنها به زبان انگلیسی مسلط هستند و پروژههای زیادی هم برای دانشجویان خارجی انجام دادهایم. در هر رشته چهار پژوهشگر دارم برای دانشجویان ایرانی که در هلند، فرانسه و چین درس خواندهاند پایان نامه نوشتیم الان هم دانشجویانی داریم که در کشورهای دیگر درس میخوانند ما فعالیت علمی انجام میدهیم که همه جای دنیا خریدار دارد.»
او درباره هزینههای پایان نامه دانشجویانی که در خارج تحصیل میکنند هم میگوید: «بستگی به رشته و نوع کار دارد.» حرفهایم را تمام میکنم و بیرون میزنم تا قیمتها پایان نامهنویسی برای دانشجویان ایرانی خارج از کشور و داخل را دربیاورم. هر مرکزی برای خودش قیمتی دارد.
با مدیر یکی از مؤسسات آموزشی که شماره ثبت شرکتش هم مشاوره علمی است حرف میزدم تا قیمت صفر تا صد نوشتن پایاننامه در رشتههای علوم پایه را بپرسم میگوید: «قیمتها متفاوت است اگر کسی رقم پایینتری به شما داد شک کنید. احتمالاً کارش مشکل دارد میانگین قیمتها از دو میلیون شروع میشود تا ۱۰ میلیون هم میآید بستگی به رشته و نوع پایان نامه دارد. معمولاً در رشته ریاضی کاربردی در مقطع ارشد حدود ۵ میلیون تومان، علوم کامپیوتر بین ۳ میلیون و پانصد تا ۵ میلیون تومان و علوم انسانی بین ۲ میلیون تا ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است؛ قیمت پایاننامه رشتههای هنر هم بستگی به نرمافزارهایی که با آن کار میکنیم دارد که معمولاً بین ۳ تا ۴ میلیون تومان است. هرچه موضوع سختتر باشد قیمت بیشتر خواهد بود. البته برای این همه از این پایان نامهها مقاله هم استخراج میکنیم و مقاله آیاسآی هم نوشته میشود که یک تا دو میلیون تومان معمولاً گرفته میشود.»
همزیستی نیوز - ترجمه کتابهای «بروکلین» نوشته کولِم توبین، «یودو، دختری از نیجریه» از کریس کلیو و «مقتول مقصر است» نوشته فرانتس ورفل به تازگی راهی بازار کتاب شدهاند.
به گزارش ایسنا، رمان «بروکلین» نوشته کولِم توبین با ترجمه دنیس آژیری در ۲۸۲ صفحه با شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۴۳ هزار تومان در نشر مروارید منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: اِیلیش لیسی دختر جوانی است که به همراه مادر و خواهرش در شهر کوچک انیسکورتی در ایرلند زندگی میکند. زمانی که یک کشیش ایرلندی ساکن بروکلین نیویورک به او پیشنهاد میکند که به نیویورک مهاجرت کند، اِیلیش تصمیم میگیرد خانه و خانوادهاش را ترک کند و به آمریکا برود. این رمان که وقایعش در اوایل دهه ۵۰ میلادی رخ میدهد داستان مهاجرت، دوری، فقدان، عشق و استقامت است.
رمان «بروکلین» سال ۲۰۰۹ منتشر شد. این کتاب در همان سال در فهرست اولیه جایزه ادبی بوکر جای گرفت و جایزه ادبی بریتانیایی کوستا را از آن خود کرد. روزنامه بریتانیایی آبزِروِر سال ۲۰۱۲ رمان «بروکلین» را یکی از ۱۰ رمان برتر تاریخی معرفی کرد و آن را کنار آثاری چون «جنگ و صلح» لئو تولستوی و «تالار گرگها» اثر هیلاری منتل و برنده بوکر ۲۰۰۹ قرار دارد.
سال ۲۰۱۵ فیلم «بروکلین» بر اساس این رمان ساخته شد. این فیلم جایزه بریتانیایی بفتا را از آن خود کرد و نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
همچنین رمان «یودو، دختری از نیجریه» از کریس کلیو با ترجمه الهه شمسنژاد در ۳۲۶ صفحه با شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۴۹ هزار تومان در نشر یادشده عرضه شده است.
در پشت جلد کتاب نوشته شده است: این کتاب، داستان زندگی دو زن است که در یک روز سرنوشتساز زندگیشان به هم گره میخورد. یکی از آنها مجبور به انتخابی سخت میشود، انتخابی که ای کاش کسی مجبور به آن نباشد. دو سال بعد، دوباره یکدیگر را ملاقات میکنند و داستان از همانجا شروع میشود.
اگر بعد از خواندن این داستان آن را به دوستانتان توصیه کردید برایشان نگویید که چه رخ داده، تمام اعجاز داستان در هویدا نشدن آن است.
دیگر کتاب منتشرشده در نشر مروارید، «مقتول مقصر است» نوشته فرانتس ورفل با ترجمه غزاله نوحی است که در ۱۶۳ صفحه با شمارگان ۵۵۰ نسخه و بهای ۲۵ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: ورفل در پی مفهومی عمیق، تعامل پدر و پسر را به صورت نمادین به تصویر میکشد. در محیطی آکنده از قواعد پدرسالاری، طعم تلخی از سرکوب احساسات مشاهده میشود. تحقیرهای مداوم پدر، کینهای سخت را در روح درهم شکسته فرزند میافروزد؛ اما همزمان، پسر خواهان نابودی نقابی است که چهره پدرش را پوشانده تا از ورای آن، حقیقت او را مشاهده کند.
«... زیر فشار این ستارههای نشان نقرهای، در خانه ژنرال حاضر شدم. خانه مردی ثروتمند که مثل یک قصر بود. معذب، مانند بیگانگان نشستم. آنجا خانه پدرم بود!...»
همزیستی نیوز - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تاکید بر این موضوع که با کشور ترکمنستان فقط همسایه نیستیم بلکه یک خانواده در کنار یکدیگریم، گفت: ما فرصتهای بسیار زیادی در حوزه ادبیات، میراث، نقاشی، خوشنویسی، فیلم، تئاتر و... داریم که از این طریق میتوانیم روابط بین دو کشور را مستحکمتر کنیم.
به گزارش ایسنا، سیدعباس صالحی شامگاه یکشنبه ۲۶ خردادماه در دیدار با آتاگل شاهمرادف - وزیر فرهنگ جمهوری ترکمنستان با تاکید بر این موضوع که دو کشور روابط تاریخی کهن با یکدیگر داشتهاند، اظهار کرد: ما فقط همسایه نیستیم، بلکه یک خانواده در کنار یکدیگریم. برخی از شخصیتهای بزرگ ترکمنستان در ایران متولد شدهاند. همچنین برخی شخصیتهای علمی و ادبی مورد احترام هر دو کشور هستند.
او خاطرنشان کرد: روابط سیاسی بین دو کشور پس از استقلال ترکمنستان روابط خوبی بوده است. سفر آقای روحانی، رئیسجمهور یایران در سال گذشته به ترکمنستان و سفر سایر مقامات دو کشور با یکدیگر روابط خوبی را بین دولتها و ملتها ایجاد کرده است. خوشحالیم که هفته فرهنگی ترکمنستان در ایران در حال برگزاری است. این اتفاقات میتواند روابط تاریخی و سیاسی دو کشور را مستحکمتر کند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: امیدواریم این روزها و سفر شما فرصت جدیدی برای تبادل روابط فراهم کند.موافقتنامههایی که در طی این سفرها امضا میشود فرصتهای متنوعی را در حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… برای هر دو کشور فراهم میکند. خوشبختانه نگاه و فرهنگ مردم ایران و ترکمنستان به یکدیگر بسیار نزدیک است و همین امر باعث تبادل تجربیات این دو کشور با یکدیگر میشود. یکی از این نمونهها برگزاری جشنواره امام رضا (ع) در مرو بود که رئیسجمهور ترکمنستان به این جشنواره پیام دادهاند و این خود میتواند تبادلات فرهنگی را افزایش بدهد.
صالحی یادآور شد: ما بیش از گذشته میتوانیم از ظرفیتهای فرهنگی هر دو کشور بهره ببریم. در سیل اخیری که در ایران رخ داد شاهد همبستگی جامعه ایران با جامعه ترکمنستان بودیم. ظرفیتهای متعددی در حوزه مبادلات فرهنگی داریم که بخشی از آنها در حوزه اسناد تاریخی ماست. بخش دیگری در حوزه میراث و بخشی در حوزه مفاخر دو کشور دیده میشود. همچنین در حوزه شعر و ادبیات نیز آثار و مشترکات فرهنگی زیادی داریم. در زمینه هنری حوزههای متعددی وجود دارد که دو کشور میتوانند در آن فعالیت داشته باشند. موسیقی ایران از قدیمالایام جایگاه ویژهای داشته است. چه حوزه موسیقی مقامی چه نواحی و چه حوزه کلاسیک و معاصر و جدید. در حوزه هنرهای نمایشی هم میتوانیم ارتباط گسترده و وسیعی داشته باشیم. همکاری در حوزه عکس و نقاشی نیز یکی دیگر از موضوعاتی است که میتوان به آن پرداخت. سینمای ایران سینمای فاخری است و سالانه در حدود ۱۰۰ فیلم بلند و دهها سریال ساخته میشود. از قدیمالایام هنر شاه کلید دو کشور ایران و ترکمنستان بوده است.
در ادامه آتاگل شاهمرادف، وزیر فرهنگ جمهوری ترکمنستان با تقدیر و تشکر از میهماننوازی گرم ایرانیها گفت: ریشه روابط ایران و ترکمن ریشه در اعصار گذشته دارد. ایران برای ترکمنستان یک کشور دوست و همسایه مهم است. رؤسای جمهور دو کشور برای استحکام این روابط تلاش زیادی کردهاند و تفاهمنامههای فرهنگی بین رؤسای دو کشور به امضا رسیده است که خوشبختانه به تمام تفاهمنامهها عمل میشود.
وی گفت: از ابتدای سال چندین برنامه مشترک داشتهایم. از اجرایی شدن روزهای فرهنگی ترکمنستان در تهران تا سایر برنامههایی که برگزار کردهایم. خوشبختانه برنامههای مشترک زیادی بین دو کشور برگزار شده است که همواره مورد حمایت قرار گرفته است. ما به ارتقا روابط بین دو کشور علاقهمند هستیم و درصددیم که در زمینه کتابخانه و اسناد، تئاتر، سینما و تلویزیون از ظرفیت کشور ایران بیشتر بهره برده و آمادگی داریم که از اساتید و هنرمندان ایرانی در کشور خودمان بهره ببریم. ما در هر زمینهای که دست میگذاریم ایران تجربیات بالایی دارد و از گروههای ملی موسیقی ایرانی دعوت میکنیم تا در ترکمنستان به اجرای برنامه بپردازند. همچنین فیلمسازی مشترک را مد نظر داریم. در ماه نوامبر فستیوال تئاتر را در ترکمنستان برگزار میکنیم و از طرف ایرانی میخواهیم یک گروه بزرگ تئاتر را به این فستیوال بفرستند. ارتقا سطح روابط کتابخانهای دو کشور و تبادل اسناد ملی نیز از دیگر مواردی است که میتوانیم به آن وارد شویم. انجمن نسخ خطی، باستانشناسی آثار تاریخی و مواردی از این قبیل هم میتواند در عرصه تبادل مفاهیم فرهنگی کارساز باشد. ما برای اجرایی کردن تفاهمنامهها اعلام آمادگی میکنیم.
دکتر محمود سریع القلم
استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
۱-به شخصی که به ما محبت کرده و احترام گذاشته، لطمه می زنیم؛
۲-اینکه در چه جغرافیایی، چه سخنی را باید بگوییم یا نگوییم، آموزش ندیده ایم؛
۳-با یک ویژگی منفی، کلیتِ یک فرد را تخطئه می کنیم؛
۴-ظاهر و باطنِ ما در دوستی، بسیار فاصله دارد؛
۵-روزی چندین بار حرفمان را تغییر می دهیم؛
۶-مسئولیتِ قولی را که می دهیم نمی پذیریم؛
۷-تا بتوانیم از گفتنِ “اشتباه کردم” فرار می کنیم؛
۸-پشتِ سرِ فردی که از ما انتقادِ معقول کرده، بد گویی می کنیم؛
۹-خیلی زود محبتِ دیگران را فراموش می کنیم؛
۱۰-خود را ده برابرِ آنچه که هستیم نشان می دهیم؛
۱۱-ناخودآگاهِ ما از فردی که موفق است، دائماً ناراحت و پریشان است؛
۱۲-در حذفِ افرادِ توانا، بسیار کوشا هستیم؛
۱۳-به هر موضوع ریزُ و درشت، واکنش نشان می دهیم؛
۱۴-در گرفتنِ جواب، خیلی عجله داریم؛
۱۵-بدون توجه به ظرفیت و توانایی، اکثریت می خواهند سلبریتی شوند؛
۱۶-آدابِ دوستی و مراقبت از دوستی را، قبل از ده سالگی نیاموخته ایم؛
۱۷-نسبت به دروغ و ابهام، سِر شده ایم ؛
۱۸-متوجه نیستیم که تعداد دروغ، Peak دارد؛
۱۹-اصولِ ساختنِ اعتماد با انسان های دیگر را، قبل از ده سالگی نیاموخته ایم؛
۲۰- دنبالِ بُرد های کوتاه مدت هستیم؛
۲۱-ظاهری متواضع ولی عمدتاً باطنی مغرور داریم؛
۲۲-تفاوت های یکدیگر را به رسمیت نمی شناسیم؛
۲۳-افکارِ متفاوتِ انسان ها را، حق آن ها نمی دانیم؛
۲۴- بسیاری مسائل کم اهمیت، به ما برمی خورد و زود ناراحت می شویم؛
۲۵-بیشتر دعوایی هستیم تا اهلِ تفاهم، کوتاه آمدن و خویشتن داری؛
۲۶-تعداد افرادِ Bipolar بیشتر از آن است که تصور می کنیم؛
۲۷-بسیارعطش داریم واردِ حریمِ خصوصی دیگران شویم؛
۲۸-عمدتاً تخیلی، تحلیل می کنیم؛
۲۹-چون سیگنال های متضاد می فرستیم، نمی توانیم اعتمادِ هم دیگر را جلب کنیم؛
۳۰-چون از یکدیگر در امان نیستیم، نمی توانیم گروه، تشکیلات، حزب، بنگاه، سیستم و نظام اجتماعی درست کنیم.