روز پنجشنبه، 9 فروردین 97، در تالار فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان آق قلا آیین نکوداشت نیم قرن فعالیت فرهنگی فعال فرهنگی رسانه ای استان گلستان جناب آقای موسی جرجانی با حضور جمع کثیری از اصحاب فرهنگ و هنر و مسئولان استان گلستان و این شهرستان برگزار شد.
با توجه به اینکه تعطیلات نوروزی را در زادگاهم آق قلا بسر می بردم فرصت مغتنمی به من دست داد تا بعد از مدت ها در یک برنامه فرهنگی هنری در این شهرستان جضور پیدا کنم و علاوه برتماشای بخش های مختلف این برنامه مخصوصا موسیقی ترکمنی با دوستان، همشهریان و همکاران رسانه ای ام دیداری تازه بکنم.
موسی جرجانی را از 50سال فعالیتش حداقل 30سالش را یادم هست، دقیقا یادم نیست برای اولین بار کی و در کجا دیدمش، ولی همینطوری می دانم که چون خبرنگار صدا و سیمای مرکز گرگان بود و من هم خبرنگار مطبوعات در پایتخت بودم و هر دو از اولین خبرنگاران ترکمن و اهل آق قلا بودیم، بخاطر این وجوه مشترک هم شده هر وقت من به زادگاهم آق قلا می آمدم و یا ایشان به تهران می آمد همدیگر را می دیدیم و از کارهای مان صحبت می کردیم.
غیر از این وجوه مشترک، وجوه افتراق من و آقای جرجانی هم کم نیست. اولین و مهم ترین نکته افتراق و تفاوت دیدگاه ما دو تا این است که او خبرنگار صدا و سیما بود و بطور طبیعی سمپات این رسانه بود ولی رویکرد و عملکرد این رسانه عریض و طویل از همان آغاز فعالیت رسانه ای ام از 35 سال پیش تا حالا هرگز با مذاق من سازگار نبود!
دومین وجه افتراق من و اقای جرجانی نوع نگاه ما به موضوع قومیت بوده و هست، او به شدت به توسعه و ارتقاء فرهنگ، زبان و سنن ترکمنی هم در تئوری و هم در عمل تاکید می کرد و می کند که البته این توسعه آرزوی همه ما ترکمن ها بخصوص اهالی فرهنگ است، اما نگاه من به مقوله قومیت، یک نگاه انسان محور است و نه تنها قومیت بلکه ملیت را هم در ذیل انسانیت قرار می دهم و معتقدم که همه انسان ها فارغ از نژاد، قومیت، ملیت، دین، مذهب و زبان از حقوق برابر باید برخوردار شوند و انسان ها گرچه باید به ویژگی های نژادی، قومی، زبانی و اعتقادی خود افتخار کنند اما باید یاد بگیرند که این ویژگی ها نشانه برتری آنها نسبت به دیگران نیست.
البته ذکر این تفاوت در دیدگاه ما به این معنی نیست که من مثلا مخالف توسعه و ارتقاء فرهنگ ترکمنی باشم یا آقای جرجانی مخالف همگرایی و همزیستی انسان ها باشد، بلکه هدف بیان تفاوت در رویکرد فعالیت های ما دوتا است.
موسی علاوه براینکه در بخش ترکمنی رادیو گرگان و بعدا سیمای گلستان فعالیت رسمی داشت از همان زمان و بخصوص بعد از بازنشستگی با نوشتن مقالات و کتاب ها و تهیه برنامه های صوتی و تصویری تلاش خستگی ناپذیری کرده و می کند تا فرهنگ و هنر از جمله موسیقی ترکمنی و شخصیت های بزرگ این قوم را به جامعه معرفی کند و من با تهیه، نگارش و انتشار هزاران خبر، گزارش، مقاله، تفسیر، تحلیل و ترجمه در رسانه های سراسری و همچنین تدریس روزنامه نگاری در همه استان های کشور و بخصوص تاسیس و انتشار نشریه و پایگاه خبری با عنوان همزیستی تلاش کرده و می کنم تا دوستی، صلح، همزیستی و همکاری را بین همه انسان ها فارغ از تفاوت های شان ترویج کنم.
حال اینکه موسی جرجانی و من تا چه حد به اهداف مان نزدیک شدیم سئوالی است که موسی بعد از 50سال و من بعد از 35سال باید جرات و جسارت این را داشته باشیم که مرد و مردانه به نسل های بعد از خودمان و بخصوص نسل جوانی که در بدترین بحران بین نسلی قرار گرفته اند بگوییم که داستان کار فرهنگی از جمله کار رسانه ای در این دیار چه بوده و ما از کجا به کجا رسیدیم!
وقتی به بیش از سه دهه فعالیت های رسانه ای خودم و آقای جرجانی نگاه می کنم می بینم که ما دو تا مانند اکثر قریب به اتفاق اصحاب رسانه در این کشور به رغم تفاوت دیدگاه و روش فعالیت، هرکدام به زعم خود تلاش کردیم باری از دوش نحیف مردم این کشور برداریم.
آیا موفق بودیم؟ من که به نوبه خودم معتقدم نه تنها این تلاش ما به بار ننشست، بلکه بدون اینکه خود متوجه شویم بارهای بیشتری را نیز به مردم تحمیل کردیم، البته من مطمئن هستم آقای جرجانی با نظر من موافق نیست و شاید 50سال تلاش بی وقفه خود و تولید این همه محصولات مکتوب، صوتی و تصویری خود را نشانه موفقیت خود و کمک به توسعه فرهنگ جامعه و رفاه مردم بداند که البته هیچکس منکر اثربخشی خدمات افرادی مانند موسی جرجانی در جامعه نیست، اما جان کلام در اینجاست که چرا بعد از 40سال درجامعه ای که توسعه فرهنگی شعار و هدف اصلی آن بوده و هست، کتاب های نویسنده ای مانند موسی جرجانی و نویسندگانی مانند او که تک تک حروف، کلمات، جملات، سطور، صفحات و جلدهای کتاب های شان با عرق جبین آنها جان گرفته است، خریداری ندارد؟!
یا چرا روزنامه ها، هفته نامه ها، ماهنامه ها و فصلنامه هایی که بنده نوعی نیز یکی از هزاران تولید کننده محتوای این جراید در سراسر ایران هستم، امروز بعد از 40سال به اذعان خود مسئولان رسمی با کمترین اقبال خوانندگان خود روبرو باشد و به غیر از مطبوعات حکومتی، دولتی و بخش عمومی، بقیه یا به محاق تعطیلی رفته اند یا اینکه صاحبان آنها با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند؟
به راستی چی به سر فرهنگ و بخصوص رسانه این مملکت آمده است که امروز ما اهالی فرهنگ و رسانه دیگر حتی همان نای زدن سیلی به صورت خود را نیز نداریم و حیران و ویلان صرفا برای بقای مادی خود دست و پا می زنیم؟ کار فرهنگی، ارتقاء فرهنگ و آگاهی بخشی که پیش کش!
آیا من و موسی امروز می توانیم به فرزندانمان و به جوانان دلبندمان در شهرها و روستاهای دیارمان بگوییم که بیایند وارد عرصه فرهنگ و رسانه بشوند و تمام عمر و زندگی خود را وقف ارتقاء فرهنگ جامعه خود بکنند؟
آیا من و موسی امروز می توانیم دستاورد روشن و عینی از نیم قرن فعالیت فرهنگی و رسانه ای خود را به این جوانان نشان بدهیم تا آنها به آن افتخار کنند و راه ما را ادامه دهند؟
نیازی به دادن پاسخ به این سئوالات و دهها سئوال مشابه آنها نیست، فقط کافیست این جوانان ببینند که می بینند معیار ارزش گذاری انسان ها در این دیار، محتوای کتاب های امثال موسی ها و مقالات و گزارش های امثال من نیست، بلکه معیار و معیارهایی است که من و موسی نیم قرن برعلیه آنها مبارزه کردیم و سرانجام هم شکست خوردیم!
چرا باید موسی جرجانی همه زندگی خودش را وقف اعتلای فرهنگ قوم و مردم خودش بکند، اما بعد از 50سال خدمت صادقانه، نه تنها مردم ایران بلکه همان قوم و مردمش(جز معدود همکاران و فامیل و آشنایان نزدیک) نیز خبری از او نداشته باشند و مسئولان هم صرفا برای کسب وجهه از قبل نام و جایگاه ایشان برای خود، آیین نکوداشت حکومتی و دولتی برای او برگزار کنند؟
چرا باید افرادی که از فرهنگ تنها پوسته ای از ظاهر و شعار آن را یدک می کشند امروز بر مقدرات فرهنگی جامعه مسلط باشند اما افرادی مانند موسی جرجانی که نه در حرف و سخن که با پوست و گوشت و استخوان خود برای شفا دادن تن رنجور فرهنگ جامعه خود، یک عمر فعالیت کرده اند در حاشیه قرار بگیرند؟
البته این درد، یک درد مشترک برای همه ما ایرانی هاست و مختص به قوم ترکمن و یا منطقه و استان خاصی نیست، افرادی مانند من و آقای جرجانی که به هر دلیلی عمر خود را به پای ارتقا فرهنگ و اگاهی بخشی مردم دیار خود فدا کردیم امروز درکجای این ناکجاآباد قرار داریم؟
تاج محمد کاظمی
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.