b_300_300_16777215_00_images_964_rouhani.forsat.jpg

                                                                                تاج محمد  کاظمی:

روحانی آمد! روحانی با رای مجدد ملت دوباره آمد. روحانی با کوله باری از تجربه آمد. او در این کوله دو تجربه گران سنگ دارد. تجربه ای از جنس چندین دوره نمایندگی مجلس و دبیری شورای امنیت ملی و تجربه ای از جنس چهارسال ریاست دولت یازدهم.

فرایند پیروزی مجدد این حقوقدان و سیاستمدار میانه رو در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران نیز تجربه گران سنگ دیگری را به تجارب قبلی او افزود و این تجربه چیزی نیست جز تشخیص درست و بموقع نیازهای یک ملت.

روحانی در سال 92 نیز هوشمندی خود را در تشخیص این نیازها به رخ رقبای خود کشید و با استفاده درست از فرصت و فضای ایجاد شده و با انگشت گذاشتن روی موضوعات خاص مورد علاقه ملت، آراء آنها را به سمت خود جذب کرد.

 امروز روحانی رسما آماده می شود دومین دوره چهارساله ریاست جمهوری خود را آغاز کند، او برای رسیدن به این مرحله از زندگی سیاسی خود راه سخت و دشواری را پیموده است.

آنچه که در چهارسال اول ریاست جمهوری بر روحانی گذشت در مقایسه با شرایط چهارسال هایی از این دست، چه در داخل و چه در خارج، بسیار متفاوت و متمایز بوده است.

شرایط دوره ریاست جمهوری روحانی در بین سال های 1392 تا 1396بدون شک از فردای پیروزی وی در انتخابات سال 92 که با رد صلاحیت آیت الله فقید هاشمی رفسنجانی و کناره گیری هوشمندانه عارف به دست آمد، وارد فاز بحران آفرینی های پی در پی شد و مردم ایران همانطور که در دوره اصلاحات شاهد این بحران افرینی ها بودند، در دوره اول ریاست جمهوری آقای روحانی نیز آنها را با رنگ و لعاب های متفاوت دیدند.

عبوراز پیچ تاریخی

گرچه "بحران آفرین" های حرفه ای در این چهار سال هرچه در چنته داشتند برای جلوگیری از اجرای برنامه های منتخب ملت رو کردند تا به خیال خود مانع انحراف مسیر توسعه کشور شوند، اما معلوم نیست که چرا وقتی همین ملت برای ادامه مسیر چهارسال اول ریاست جمهوری روحانی، او را دوباره انتخاب کردند، این "بحران آفرین" ها به خواست ملت تن نمی دهند و همچنان می گویند که مرغ یک پا دارد.

روحانی در چهارسال پیش رو، به واقع راهی سخت تر، پرتنش تر و پیچیده تر در پیش دارد، این مسیر در همین ابتدا هنوز شروع نشده با معضلات منطقه ای و فرامنطقه ای پیوند خورده و یک پیچ تاریخی فرا روی روحانی قرار گرفته است.

آیا روحانی می تواند ایران را از این پیج تاریخی به سلامتی عبور دهد و مسیر روشن توسعه را که در چهارسال گذشته به رغم همه موانع، زیرساخت های آن را بنا نهاده است، ادامه دهد؟  

نگارنده معتقد است که روحانی هیچ چاره ای جز ادامه این مسیر را که 24میلیون ایرانی با رای خود در 29اردی بهشت 96 برای او تعیین کردند، ندارد.

به عبارت دیگر، ماموریت آقای رییس جمهوری در این چهار سال دوره دوازدهم ریاست جمهوری، صرفا چرخاندن چرخ دستگاه اجرایی کشور، همانطور که در 11دوره پیشین بوده است، نیست، بلکه ماموریتی بزرگ از جانب ملتی بزرگ به او محول شده است، ملتی که  برای بزرگ ماندن چشم امید به او بسته است.

وقتی در همایش اعضای ستادهای انتخاباتی آقای روحانی که پس از حماسه 29اردی بهشت 96در تالار بزرگ وزارت کشوربرگزار شد، هنرمند برجسته و پیش کسوت سینما و تئاتر ایران، آقای جمشید مشایخی در پشت تریبون  خطاب به اقای رئیس جمهوری گفت: در صورت شکست شما در انتخابات، من ایران را ترک می کردم" روحانی عظمت این ماموریت را با تمام وجودش احساس کرد و خطاب به این هنرمند بزرگ گفت: این احساسات پاک شما وظیفه مرا صد چندان سنگین کرده است.           

موانع پیش رو روحانی

چه موانعی در این چهارسال پیش رو در مسیر حرکت روحانی برای ادای این وظیفه سنگینش وجود دارد؟  پاسخ به این پرسش با توجه به جمیع اتفاقات گذشته، چه در چهارسال دوره اول ریاست جمهوری او و چه در دوران پیش از آن  برای دوره دوم "ریاست جمهوری ها" پیش آمده است، چندان دشوار نیست.

این اتفاقات را می توان به طوفانی تشبیه کرد که به محض اجماع ملت ایران روی یک رییس جمهوری در این کشور بطور طبیعی وزیدن می گیرد، طوفانی که در طول این سال های طولانی بعد از انقلاب از یک پدیده مقطعی به یک پدیده پیوسته تبدیل شده است.  

یعنی جریان ها، گروه ها و افرادی که به هر دلیلی رای اکثریت را بر نمی تابند، منشا این طوفان هستند، آنها از همان اول اعلام می کنند که به قواعد بازی تن نمی دهند و ابایی هم از اعلام علنی و رسمی این موضع خود ندارند.

بعد از گذشت حدود چهار دهه ازعمر این جریان ها و گروه ها، امروز بوضوح این احساس در میان اکثریت مردم ایجاد می شود که این جریان ها و گروه ها باید یا به قواعد بازی تن بدهند یا اینکه هزینه سنگین بی قاعدگی و بی نظمی را در جامعه بپردازند.

پرواضح است که روحانی به عنوان نماینده اکثریت ملت ایران، این احساس اکثریت را باید مدیریت کند و گام هایش را طوری بردارد که این جریان ها و گروه ها، گزینه اول را انتخاب کنند و به قواعد بازی تن بدهند.   

چگونه روحانی می تواند این ماموریت سترگ را با موفقیت تا انتها پیش ببرد و این ملت بزرگ را از این پیچ تاریخی به سلامتی عبور داده و ثابت کند که فرزند صالح این ملت بزرگ است و انتخاب آنها صحیح ترین انتخاب بوده است؟

سیاستمدار دانا و عالم به زمان

آنچه که در این روزها در عرصه تحولات، کنش ها و واکنش ها در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور می گذرد، بوضوح نشان می دهد که آقای رییس جمهوری نه تنها به ژرفنای این ماموریت واقف است، بلکه در قامت یک سیاستمدار دانا و عالم به زمان از پس این ماموریت نیز به خوبی برخواهد آمد.

راقم این سطور مطمئن است که آقای روحانی این ماموریت بزرگ و مبارک را به پشتیبانی نه تنها 24میلیون ایرانی که روز 29اردی بهشت 96 به او رای دادند، بلکه با حمایت همه ایرانیانی که دل در گرو این آب و خاک دارند ولو به او رای نداده یا نتوانسته اند به او رای بدهند، به منزل مقصود خواهد رساند.

گرچه در مسیر این کاروان عظیم، عده ای از هم اکنون به مانند ادوار مختلف گذشته، شمشیر خود را از رو بسته و با تمسک به همه امکانات نرم افزاری و سخت افزاری متعلق به همین ملت در تدارک سنگ اندازی و ایجاد مانع هستند، اما همین افراد چه خوب است که از گذشته پند بگیرند که گذشته چراغ آینده است.

گذشته سرشار از درس است، درس هایی که می توانستیم برای ساختن کشورمان بیاموزیم که نیاموختیم! پیوند مبارک ملت و حاکمیت را، نه در شعار و تریبون صدا و سیما که در پای صندوق های رای، در طول دهه های گذشته به کرات شاهد بودیم و قدر ندانستیم و به منتخبین مردم جفا کردیم و نتیجه اش را هم دیدیم.

نمی گویم روحانی آخرین فرصت است، اما با صدای بلند می گویم روحانی بهترین فرصت است برای ساختن آینده کشورمان! کسانی که ساختن این کشور را چه در گذشته، چه در حال و چه در آینده حق انحصاری خود می دانند بهتر است به آقای روحانی هم حق بدهند که با سلیقه 24میلیون ایرانی بنای آینده ایران را بسازد.

اقتدار ایران عزیز ما، نه از نگاه سخت افزاری به دنیا و خط و نشان کشیدن به دیگران که از نگاه نرم افزاری و دیپلماسی و مذاکره با دنیا  قابل دوام و قوام است. اقتداری که نتواند برای لشکر فزاینده بیکاران شغل ایجاد کند، اقتدار نیست، اقتدار آن است که  نه تنها سرمایه های عظیم داخلی بلکه سرمایه های عظیم تر خارجی را در خدمت این لشکر قرار دهد.

روحانی مبدع و مبتکر اقتدار نوع  دوم است، روحانی سازنده بی بدیل اقتدار پایدار در این کشور است، روحانی سنبل تفاهم، تعامل و تعادل داخلی و خارجی است، حیف نیست این فرصت تاریخی را قدر ندانیم؟         

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار