b_300_300_16777215_00_images_962_monazereh1.jpg

تاج محمد  کاظمی - با پایان یافتن سومین و آخرین دور مناظره های زنده تلویزیونی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 96، کمپین مبارزاتی این کاندیداها وارد مرحله نهایی و سرنوشت سازی شد.

در این مناظره، کاندیداها مانند دو مناظره قبلی هرچه در چنته داشتند در مقابل دیدگان چندین ده میلیون ایرانی مشتاق رو کردند تا به زعم خود هرچه بیشتر بتوانند رای ایرانی ها را بدست بیاورند.

طبیعی است رای دهندگان ایرانی که بخش اعظم آنها از قبل کاندیدای موردنظر خود را انتخاب کرده اند از این نوع مناظره ها نه به عنوان وسیله ای برای تشخیص درست بلکه برای تایید نظر قبلی خود استفاده می کنند.

به عبارت دیگر طرفدار مثلا  آقای روحانی که این مناظره ها را تماشا می کند، اگر آقایان رئیسی،  قالیباف و میرسلیم با تمام قوا دولت یازدهم و شخص آقای روحانی و همچنین آقای جهانگیری را مورد شدیدترین اتهامات قرار دهند، نه تنها بقول معروف ککش هم نمی گزد، بلکه  عزمش در دادن رای به آقای روحانی از قبل نیز جزم تر می شود.

در آن سو نیز، طرفداران رئیسی و قالیباف که رای دادن به این دو را حتی قبل از کاندیدا شدن آنها واجب می دانستند، به رغم استدلال های منطقی آقایان روحانی و جهانگیری در قبال اتهامات آنها، هرگز کوچک ترین تردیدی در درستی انتخاب خود نداشته و ندارند.

گرچه این مناظره ها  بر رای این دو بخش عمده مخاطبان یعنی طرفداران دولت فعلی و مخالفان آن تاثیری ندارد، اما بطور قطع در جهت گیری آراء اقشار خارج از این دو بخش، مشهور به بخش خاکستری، تاثیر بسزایی دارد و می توان گفت نتیجه قطعی انتخابات نیز به آراء این افراد بستگی دارد.

با تمام این تفاصیل، چرا این مناظره ها که هر چهار سال یکبار زحمتش به گردن سازمان عریض و طویل صدا و سیما می افتد و این سازمان به رغم برنامه های خیلی مهم و ارزشمندش! لطف می کند ساعاتی را به طرح نظرات افرادی که قرار است چهارسال مقدرات 80میلیون ایرانی را رقم بزند، اختصاص می دهد،  اینقدر طرفدار دارد؟

به نظر من پاسخ این سئوال برمی گردد به یک نقص و خلاء تاریخی که صدا و سیما در طول این چهار دهه بعد از انقلاب در عرصه اطلاع رسانی و ارتباطات اجتماعی کشور بوجود آورده است.

این نقص ناشی از این واقعیت است که صدا و سیما به عنوان یک رسانه انحصاری وظیفه تنویر افکار عمومی را به جای اینکه در قالب یک رویه و سیاست مستمر به عهده بگیرد، هر چهار سال با شروع تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری به فکر برگزاری مناظره های زنده با محتوای افشاگری می افتد تا به قول معروف از این نمد کلاهی نیز برای خود بدوزد و حداقل بحران ریزش مخاطبان خود را بطور موقت هم شده حل کند.

این رسانه که در زمین بدون حریف، سعی می کند بازی تمرینی خود را بازی رقابتی جا بزند، حداقل از این مناظره ها  که هم  در شکل و هم در محتوا درس های فراوانی برای مسئولان آن دارد، می تواند برای تجدید نظر در سیاست های انقباضی و آزمون پس داده خود استفاده کند.

اگر صدا و سیما با عبرت گرفتن از این گونه درس ها، خیلی زود آنها را بکار می گرفت، شاید جامعه امروز ما به این درجه از نابهنجاری، آن طور که در این مناظره ها نشان داده می شود، نمی رسید و افرادی که با حمایت تفکر حاکم بر همین رسانه به جایگاهی فراتر از شان خود رسیده اند، نمی آمدند در مقابل میلیون ها بیننده آگاه، چوب حراج بر اخلاق و کرامت انسان ها بزنند.

البته مردم آگاه ایران همیشه با رای خود، چوب و شلاق این گونه افراد را به خودشان برگردانده اند و با زبان بی زبانی به تفکر حامی آنها نیز  "نه" گفته اند، اما آنچه که مهم است این است که آیا ما از گذشته عبرت گرفته ایم یا اینکه همچنان می گوییم مرغ یک پا دارد و چشم خود را به پیام روشن مردم می بندیم؟

   

  

        

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار