همزیستی نیوز - تحویل سال نو دو وجه عمده دارد، یکی، سالی که عمرش به سر می رسد و دیگری، سالی که قرار است معبود آرزوهای ما انسان ها باشد، آرزوهایی که در طول سال های گذشته به آنها نرسیدیم و فکر می کنیم در سال نو، شاید فرجی بشود و ما حداقل به بخشی از این آرزوها برسیم.
در حقیقت، ما انسان ها به امید و آرزو زنده ایم و همین تحویل و تحول سال و طبیعت هم در راستای امیدها و آرزوهای ما انسان ها صورت می گیرد و در واقع، این دو لازم و ملزوم یکدیگرند، یعنی تحویل سال نو بدون آرزو و آرزوهای ما بدون تحول، تجدد و نو گرایی، هردو سرابی بیش نخواهد بود.
برای ما ایرانی ها سال های 95 و 96 سال هایی است مثل بقیه سال های گذشته، سال هایی که آرزوهای مان با آنها آمدند و با آنها هم رفتند، آنچه که باقی ماند حسرت است و نگاهی عمیق به عمری که مثل برق گذشته است.
فرقی نمی کند، چند سال از عمرمان گذشته است، یک دهه، دو دهه، سه دهه، چهاردهه، پنج دهه و الی آخر، مهم این است که عمر ما ایرانی ها در این چند دهه اخیر به سرعت برق گذشته است، تا آمدیم به خود بجنبیم، دیدیم عمری از ما گذشته است، عمری که سرتاسر در تلاش بودیم، تلاش برای چی؟
ما آنقدر در تلاش بودیم و در تلاش هستیم که حتی فرصت نکردیم و فرصت نمی کنیم به این پرسش پاسخ بدهیم، واقعا برای چی داریم تلاش می کنیم؟
طبیعی است ما انسان ها تلاش می کنیم که "امروزمان بهتر از دیروز و فردای مان بهتر از امروز باشد" این پاسخ قطعی همه ما انسان ها به این پرسش است و شکی در درستی این پاسخ نیست.
اما این پاسخ که در واقع هدف و آرمان ما انسان هاست، آیا در عمل و در دنیای واقعی به منصه ظهور می رسد یا اینکه مثل بسیاری از آرزوها و آمال ما، فرجامی جز پیوستن به تاریخ ندارد.
یعنی واقعا ما دوست داریم و دوست داشتیم که امروزمان بهتر از دیروز بشود یا اینکه در این چند دهه گذشته، شرایط طوری بوده که همه ساله می گفتیم"سال به سال دریغ از پارسال"!
واقعا این پارادوکس را چگونه باید جمع بکنیم، مگر قرار نیست و قرار نبوده که پیشرفت کنیم، مگر شعار بنیادین جامعه انسانی، توسعه و فتح قله های پیشرفت و ترقی در همه عرصه های زندگی فردی و اجتماعی انسان ها نبوده و نیست؟
پس چرا ما همیشه نگاه مان به گذشته است و حسرت آن سال های گذشته را می خوریم، از هوایی که تنفس می کنیم، از نانی که می خوریم و از قیمت و کیفیت کالا و خدماتی که می خریم گرفته، تا آموزش و مدارک تحصیلی، حقوق و درآمد و اخلاق و ارزش ها، همه و همه اینها را که توصیف می کنیم، می گوییم:"هوا هم هوای آن دوران! دانشگاه هم دانشگاه آن دوران و اخلاق و ادب هم، اخلاق و ادب آن دوران"!
همین حرف ها که در فرهنگ محاوره ای ما جای پای محکمی برای خود دست و پا کرده است، حکایت از این دارد که ما از آنچه که داریم راضی نیستیم و حسرت آنچه را که در گذشته داشتیم، می خوریم.
دلیل اینکه به رغم گذشت زمان، افزایش امکانات و ارتقاء دانش و فناوری، کیفیت ماده و معنی، هر دو، در جامعه ما، سیر نزولی داشته است، چه می تواند باشد؟
بدون تردید، این دلیل چیزی نیست جز اینکه ضعف در مدیریت و نظارت تولید، به کاهش کیفیت کالای تولیدی یا خدمات منجر شده است، به این معنی که در هنگام تولید، مدیریت داخلی و خارجی فاقد کارآیی لازم بوده و نظارت هم به درستی انجام نشده و در نتیجه کیفیت تولید هم نزول کرده و این روند تولید چون از همان اول جلوش گرفته نشده است هرسال بدتر و بدتر شده و کار به جایی رسیده که دیگر امکان متوقف کردن این تولید نیست.
چرا ما نمی توانیم این چرخ معیوب تولید و فاقد کیفیت لازم را متوقف کنیم؟ دلیلش روشن است، چون متاسفانه آن سوی قضیه هم مشکل دارد، یعنی مصرف کنندگان نیز این وسط به عنوان مهم ترین مشوق تولید، شریک تداوم چرخش این چرخ معیوب هستند.
البته مصرف کننده مقصر نیست، چرا که مصرف کننده از حداقل حقوق مصرف کننده در تمام دنیا، یعنی حق انتخاب برخوردار نیست و در نتیجه نمی تواند از شراکت در این روند ناصواب یعنی تولید فاقد کیفیت لازم خودداری کند.
چرا مصرف کننده در جامعه ما از حق انتخاب برخوردار نیست؟ پاسخ این پرسش چیزی نیست جز اینکه بگوییم انحصار در تولید و فقدان رقابت، جایی برای تنوع تولید باقی نمی گذارد و وقتی هم تنوع در تولید نباشد، جایی برای انتخاب توسط مصرف کننده نیست و در نتیجه، همه مصرف کنندگان مجبورند هرچه که تولید کننده انحصاری تولید کرد، مصرف بکنند و طبیعی است در چنین شرایطی، تولیدکننده هیچ انگیزه ای برای ارتقاء کیفیت محصولات خود نخواهد داشت، آن چه که بر سر صنعت خودروسازی در سال های بعد از انقلاب آمد، مصداق بارز این واقعیت تلخ است.
کاهش در کیفیت خدمات و نزول اخلاق و ارزش های انسانی هم داستانش مفصل است و نیازی به تکرار مصادیق و آوردن مثال نیست، چرا که همه ما به انحای مختلف با مظاهر و مصادیق آنها در زندگی فردی و اجتماعی خود آشنا هستیم.
زمان چندانی نگذشته است از دورانی که قول مرد، قول بود و حرف مرد، حرف و واژه هایی مانند صداقت، تعهد، وجدان، رفاقت، برادری، احترام، بزرگی، کوچکی و دهها و صدها واژه دیگر که چون خون در رگ ها، در تارو پود ما انسان ها جریان داشت، اما امروز کجایند این ارزش های گرانسنگ زندگی ما انسان ها که با آنها زندگی می کردیم و برای آنها حتی حاضر بودیم زندگی مان را فدا کنیم.
بنابراین، در نبود این ارزش ها، پر بیراه نیست که مردم می گویند سال به سال دریغ از پارسال، گرچه همین مردم در دید و بازدیدها و نوشتن پیام های تبریک سال نو، بهترین ها را برای یکدیگر آرزو می کنند، اما به ندرت می توان کسی را یافت که یقین داشته باشد سال نو بهتر از سال های گذشته باشد.
با تمام این تفاصیل، سال نو تحویل شد و سال 95جای خود را به سال 96داد، چکار کنیم که حداقل این بار نگوییم سال به سال دریغ از پارسال، یعنی سال 96را نه تنها بهتر از سال 95بلکه به سالی نمونه و بهتر از همه سال های گذشته تبدیل کنیم.
این شدنی است منوط به اینکه در سال 96 با استقلال رای، تصمیم بگیریم، یعنی یکبار برای همیشه درباره آینده و مقدرات خود، خانواده، شهر و کشورمان، خودمان تصمیم بگیریم، اجازه ندهیم دیگران برای ما تعیین تکلیف کنند، از تعصبات کور قبیله ای، قومیتی، جنسیتی، هم ولایتی، گروهی، حزبی و جناحی در تصمیمات مان بپرهیزیم.
نتایج تصمیماتی را که در سال های گذشته، نه خودمان، بلکه دیگران برای ما گرفتند، یا آنها را بدون تحقیق و یقین پیدا کردن، اتخاذ کردیم، خوب بررسی و حلاجی کنیم، کار سختی نیست، آنچه که عیان است، چه حاجت به بیان است!
مشکلات کلان بر زمین مانده در جامعه امروز، یک روی سکه ای است که روی دیگر آن همین تصمیمات ماست که هردو سال یکبار آن را تکرار کردیم.
منشاء این مشکلات بطور قطع مربوط به تصمیمات ما در این دو سال و چهار سال گذشته نیست، بلکه مربوط به تصمیماتی است که در این سال های دراز گذشته گرفتیم ولی هرگز از نتایج آنها عبرت نگرفتیم، آیا در سال 96می توانیم تصمیماتی متفاوت بگیریم تا یکبار هم شده نگوییم"سال به سال دریغ از پارسال"؟
تاج محمد کاظمی
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.