همزیستی نیوز - شرایط زندگی در دهههای اخیر موجب تغییرات گسترده در شیوه زندگی مردم مانند رشد شهرنشینی، آلودگی هوا، مصرف غذاهای پرنمک و... شده است که همگی میتواند بر سلامتی افراد تاثیرگذار باشد.
به گزارش ایسنا و بنابر اعلام وزارت بهداشت، مصرف نمک به عنوان بزرگترین عامل ایجاد پرفشاری خون در ایران است که دو تا سه برابر بیش از حداکثر میزان مجاز مصرف میشود. از طرفی کم تحرکی و اضافه وزن، اختلالات خواب، استرسهای فردی و اجتماعی و ...از عوامل اصلی خطر بروز فشارخون بالا به شمار میآیند. اما فشارخون بالا ابعاد دیگری نیز دارد:
_ فشارخون بالا شرایطی است که بطور دائمی فشارخون در شریان بالا است.
_ فشارخون بالا معمولا" هیچ علامتی ندارد.
_ عوامل رفتاری غلط مرتبط با شیوه زندگی، افراد را در معرض خطر بالاتری برای ابتلا به فشارخون بالا قرار میدهند. این عوامل شامل مصرف زیاد نمک (سدیم)، اضافه وزن، عدم تحرک کافی و نیز مصرف دخانیات است.
_ فشارخون بالا ممکن است سبب دمانس(کاهش عملکرد شناختی) شود.
_ اساسا فشارخون بالا، سبب بروز مشکلات و عوارض مهم گوناگونی مانند حمله قلبی و سکته مغزی میشود.
_ فشارخون بالا همچنین به عنوان یک قاتل خاموش، همه گیری مدرن نامیده میشود.
_ بیماری فشارخون بالا سبب بروز عوارض شدید و نیز افزایش خطر بیماری قلبی، سکته مغزی و مرگ میشود.
_ علتهای حاد فشارخون بالا شامل استرس است اما میتواند بدون علت هم رخ دهد یا به علت بیماریهای زمینهای مثل بیماری کلیوی ایجاد شود. شیوه زندگی نیز مسئول فشارخون بالاست.
_ اگر فشارخون بالا بدون درمان باقی بماند یا کنترل نشود، حمله قلبی، سکته مغزی و سایر مشکلات بوجود می آید.
_ طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت، رشد صنایع غذاهای فرآروی شده، بر روی افزایش میزان نمک مصرفی در رژیم غذایی سراسر دنیا تاثیر گذاشته و این مسئله در بیماری فشارخون بالا نقش دارد.
_ طبق مطالعه بار بیماریهای سازمان جهانی بهداشت، فشارخون بالا عامل خطر عمده مرگ و ناتوانی در سطح جهان است.
_ افزایش فشارخون علت ۹.۴ میلیون مرگ در سال 2020 است.
_ تخمین زده میشود در افرادی که تا سن 80 سال زندگی میکنند، از هر 10 نفر 9 نفر مبتلا به فشارخون بالا میشوند.
_ نیمی از بیماری های مرتبط با فشارخون بالا، در افراد با میزان فشارخون حتی در محدوده طبیعی رخ میدهد.
_ دو نفر از هر 5 نفر در منطقه مدیترانه شرقی سازمان جهانی بهداشت، مبتلا به فشارخون بالا هستند.
_ از هر 8 مرگ در دنیا یک مرگ مربوط به فشارخون بالا است.
_ فشارخون بالا سومین عامل کشنده در دنیا است.
_ اغلب افراد از این که فشارخون آن ها بالا است از بیماری خود مطلع نیستند.
_ نسبت مهمی از افرادی که از بیماری فشارخون خود مطلع هستند، بدون درمان باقی میمانند و حتی اگر تحت درمان باشند، نسبت زیادی تحت کنترل نیستند.
_ غربالگری فشارخون بالا راحت است، اما فقط حدود 50 درصد بزرگسالان مبتلا به فشارخون بالا از شرایط خود مطلع هستند.
_ درمان دارویی به همراه شیوه زندگی سالم در کنترل فشارخون بالا موثر است.
_ فشار خون بالا یکی از دلایل اصلی بروز بیماری قلبی-عروقی است.
_ بیش از نیمی از سکتهها و نیمی از بیماریهای قلبی-عروقی به دلیل فشارخون بالا است.
_ فشار خون بالا به علت ایجاد سکتهها و حملات قلبی، بزرگترین علت مرگ در دنیا است.
_ فشار خون بالا در صورتیکه کنترل نشود، به رگهای مغز، قلب، کلیه و چشم آسیب میرساند.
_ چاقی و اضافه وزن، فشار خون بالا، فعالیت بدنی ناکافی، چربی خون بالا، چهار عامل خطری هستند که بالاترین نسبت بار بیماریها را تشکیل میدهند.
همزیستی نیوز - در شماره دهم اسفند 1398 همزیستی یعنی درست در آغاز همه گیری ویروس کرونا در کشورمان که بطور رسمی تعداد کل قربانیان بیماری کووید19 در ایران تا آن روز بالغ بر 43 نفر اعلام شده بود در مطلبی تحت عنوان «جولان کرونا در فقدان قرنطینه» نوشتیم: «وزارت بهداشت و در راس آن وزیر بهداشت چون از ابتدا قانونا، منطقا و شرعا مسئولیت حفظ سلامت مردم را بعهده گرفته است اگر قادر به ایفای وظیفه خود نبوده و نیست باید بطور شفاف در مقابل مردم شریف ایران به ضعف خود اعتراف کرده و از مسئولیت کناره گیری کند.»
اما امروز بعد از گذشت بیش از 14 ماه از آن تاریخ که طبق آخرین آمار اعلام شده از سوی سخنگوی ستاد ملی کرونا تعداد قربانیان این همه گیری جهانی در کشورمان از مرز 74 هزار نفر یعنی چیزی حدود بیش از 1700برابرآمار روزهای اولیه، فراتر رفته است، نه تنها آقای وزیر استعفا نداده بلکه با زبانش، بیانش و اعمالش کاری کرده که بسیاری از مردم با زبان بی زبانی می گویند با کرونا می توانند کنار بیایند ولی با وزیر کرونا نه!
گرچه این همه گیری دامن همه کشورها را گرفته و کمتر کشوری را می توان یافت که از آسیب های جانی، مالی، روانی، اجتماعی و دهها موارد دیگر آن در امان مانده باشد، اما شوربختانه کشور ما شاید تنها کشوری در جهان باشد که در کنار این همه آسیب های وحشتناک ناشی از این همه گیری با پدیده ای به نام سوهان روح هم مواجه است، سوهانی که دم به دم از تریبون های عمومی انحصاری و یک طرفه با حرف های خود روح مردم خسته را می آزارد.
البته تعداد این سوهان ها در کشور ما کم نیست و ما مجبوریم با انواع و اقسام این سوهان ها بسازیم و بسوزیم چرا که به قول معروف خودکرده را تدبیر نیست.
*سوهان یا پدیده ای به نام نمکی!*
درباره این پدیده آنقدر حرف و حدیث است که ترجیح می دهیم خودمان چیزی درباره آن ننویسیم و شما را ارجاع می دهیم به برخی نوشته های دیگران در رسانه ها تا خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل:
صادق خرازی سفیر و معاون سابق نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل متحد و دبیرکل حزب ندای ایرانیان درگفتگویی با « خبرفوری » گفته است: من نمیدانم اسم وزیر بهداشت را چه میتوان گذاشت. اگر صحبتهای نمکی را به کامپیوتر بدهید منفجر میشود. او تناقض گوست. اگر در بهمن ماه مسئولین بهداشت نمیدانستند که کرونا به ایران رسیده تحقیقاً اشتباه میکنند. یک حکمران شرافتمند تصمیمی نمیگیرد که در این حد مردم تکه – تکه شوند. هر خانوادهای امروز یک داغ را شاهد است. معتقدم ظرف ۳ ماه کشور را میتوان واکسینه کرد. البته نه با این آقایان که واکسن را در دستمال ابریشمی میگذارند و نزد بالاترین مقامات کشور میبرند.
محمد مهاجری هم گفته است: اگر جای آقای حسن روحانی بودم اجازه می دادم آقای نمکی که در یک سال گذشته بدترین عملکرد را داشته از وزارت بهداشت منفک و به شغل شریف گذشته خود برگردد.
به گزارش خبرآنلاین، محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت: او در اولین روزهایی که خطر کرونا مطرح بود در جلسه دولت به یکی از وزرا که در باره ورود کرونای چینی اعلام خطر کرد پریده بود و گفته بود هرگز چنین ویروسی وارد کشور نمی شود و آن عضو دولت را به بیسوادی متهم کرده بود.
حالا بعد از ۱۴ماه معلوم شده که بیسواد و البته ناکارآمد کسی نبوده است جز خودش.
و باز اگر جای روحانی بودم برای جبران ناکارآمدی مدعیان ناتوان مبارزه با کرونا بهجای وزیرشعار(آقای نمکی) همین سه چهارماه آخر وزارت بهداشت را دوباره می سپردم به دکتر حسن قاضی زاده هاشمی تا جامعه خسته از وعده ها و خالی بندی ها نجات یابد و کرونا بیش از این داغ بر دل هامان نگذارد.
*فاصله بسیار بین نام ها*
روزنامه آفتاب یزد هم در مطلبی تحت عنوان تفاوت های وزیر کاربلد و التماسی در تاریخ 1400/01/18 نوشت: با نگاهی به صدر تا ذیل فهرست وزرای بهداشت در دولت های پیشین به اصطلاح «جگر» آدم را می سوزاند؛ ایرج فاضل، سیدعلیرضا مرندی، رضا ملک زاده، محمد فرهادی، مسعود پزشکیان، کامران باقری لنکرانی، مرضیه وحید دستجردی و در نهایت سید حسن قاضی زاده ی هاشمی؛ روی کاغذ نیز می تواند متوجه شد که بین سعید نمکی و نام هایی که بدان اشاره شد، فاصله بسیار است هم از بُعد مدیریتی هم از دیدگاه جامعه پزشکی.
میرزایی نیکو، نماینده سابق مجلس به طعنه می گوید:« در این که دولت او را نمی خواهد شکی وجود ندارد من بعید می دانم حتی جامعه ی پزشکی او را قبول داشته باشد!» این گونه به ذهن می رسد، می توان از اطرافیان او نیز متوجه شد که کسی حاضر نیست با این وزیر کار کند وزیری که الفبای وزارت و مدیریت را نمی داند. قاسم میرزایی نیکو می گوید:«اطراف او هیچ کس نیست چون هرکه آمد خیلی زود فهمید سرِ کار است. کسی قرار نیست از تخصص ها و قابلیت ها بهره ببرد.»
اینکه خواهش می کنم، التماس می کنم، حضرت عباسی، به حرف من گوش نمی دهند، من دیگر کاری نمی توانم انجام دهم بشود شیوه ی مدیریت و وزارت یعنی خودِ «سعیدِ نمکی» هم خودش را به عنوان وزیر قبول ندارد و یا شاید جایگاه وزیر در کابینه و قدرت مدیریتی و وجهه حقوقی پستی که در اختیار دارد نمی داند.
مدت ها است حرف های نمکی، تکیه کلام های او و ادعاهای او آویزان فضای مجازی است؛ یا آن را گاف می دانند یا تضاد و تناقض! و این یعنی یک وزارتخانه را به ناکارآمدترین فرد ممکن سپرده ایم!
*آقای نمکی اگر به حرفتان گوش نمی دهند چرا کنار نمی روید؟*
می گویند وزیر بهداشت گفته است که:« با یکی از سهمگینترین امواج کرونا مواجه هستیم. » اما رفتارها به قدری عادی است که ممکن است فهم ما از«سهمگین ترین» نیز تغییر کند! روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: وزیر بهداشت میگوید که کسی به حرف من درباره مدیریت سفرها در ایام عید گوش نداد! دکتر سعید نمکی در جلسه کمیسیون بهداشت مجلس افزود: پیش از عید به روسای دانشگاههای علوم پزشکی تاکید کردم که تلاش زیادی را برای کنترل کرونای انگلیسی داشته باشند و همه آمادهباش بودند اما متاسفانه در مورد کنترل سفرها کسی به حرف من گوش نداد و امروز با گرفتاری بسیار سنگینی مواجه هستیم. وزیر بهداشت به این نکته که وقتی مسئولین ستاد کرونا و تصمیمگیرندگان کشور به حرف شما گوش نمیدهند، چرا این مسئولیت را ترک نمیکنید تا اعتراض خود را نشان دهید، نپرداخته است.
این که سعید نمکی می گوید:«کسی به حرف من گوش نمی کند» سخن چندان عجیبی نیست چون اطراف او خالی است از آدم های باتدبیر و کار بلد و استخوان خورد کرده در گرداب های سهمگین بیماری و بحران، این که می بینیم در حوزه ی پزشکی، وزیری که باید نگران سلامت مردم باشد دغدغه ی صندلی بعدی و فردای مدیریتی خود دارد دیگر فاتحه ی هرچه علم مدیریت است را باید خواند وقتی مدیرانی که باید گوش به فرمان وزیر بهداشت باشند حرف او را به پشیزی نمی خرند، از مردم چه انتظاری می توان داشت؟
همزیستی نیوز - سه پژوهشگر ایرانی ساکن آمریکای شمالی در مقاله اخیر خود در مجله نیچر، پرده از شرایط نگران کننده منابع آب زیرزمینی ایران برداشتهاند.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از آب نیوز سمانه اشرف و علی ناظمی از دانشگاه کنکوردیای مونترآل کانادا و امیر آقاکوچک از دانشگاه کالیفرنیا در ارواین در مقالهای که در نشریه «گزارشهای علمی» از نشریات گروه Nature منتشر شد، وضعیت سفرههای آب زیرزمینی ایران در یک مقطع ۱۴ ساله از ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۴ را بررسی کردهاند. نتیجه این بررسی برای کسانی که دلنگرانانه مسائل آب و خاک و غذا و امنیت ایران را زیر نظر دارند، امیدوار کننده نخواهد بود.
به گفته نویسندگان خشکسالی ناشی از فعالیت انسانی عامل اصلی تخلیه سفرههای آب زیرزمینی است. بر اساس برآورد این سه نفر، میزان کاهش آب آبخوانها در مقطعی ۱۴ ساله حدود ۷۴ میلیارد متر مکعب بوده است. همچنین، اضافه برداشت در ۷۷٪ مساحت ایران به نشست بیشتر زمین و شوری خاک انجامیده. پژوهش و بررسی آمار و ارقام نشان میدهد که در این مقطع زمانی، متوسط اضافه برداشت از آبخوانهای کشور در حدود ۵/۲۵ میلیارد متر مکعب در سال بوده است. کاهش منابع آب زیرزمینی در برخی از نقاط ایران بین ۲۰٪ تا ۲۶۰۰٪ گزارش شده و بیشترین میزان حجمی کسری مربوط به حوضه «دریاچه نمک» است که ۲۶٪ جمعیت ایران، شامل شهرهایی نظیر تهران در آن قرار گرفته است. میزان کاهش منابع آب زیرزمینی در حوضه دریاچه بختگان به ۲۶۰۰٪ میرسد. بر اساس این گزارش، کمترین میزان کسری مربوط به حوضه آبریز هراز-قرهسو است. وضعیت تخلیه سفرههای آب زیرزمینی را در حوضههای آبریز ایران را میتوان در تصویر بالا دید. نویسندگان معتقدند ادامه مدیریت ناپایدار آبهای زیرزمینی میتواند به اثرات برگشتناپذیری روی محیط زیست و اراضی ایران منتهی شود و امنیت آب، غذا و امنیت اقتصادی-اجتماعی کشور را تهدید کند. لازم به ذکر است که با وجود هشدارهای کارشناسان از دهه ۶۰ تا کنون، سیاست دولت بر مدیریت آب سطحی استوار بوده و به منابع آب زیرزمینی بهاندازه کافی توجه نکرده است. تغذیه مصنوعی آبخوانها از طریق مدیریت سیلابها میتوانست هم ذخایر زیرزمینی را افزایش دهد و بخش عمدهای از آبخوانهای تخلیه شده را باز یابد. گرچه برخی بر این نظر هستند که بارندگی در سالهای پرباران میتواند کسری سفرههای آب زیرزمینی را جبران کند، اما در سالهای نسبتاً پرباران نظیر سال آبی ۲۰۱۹-۲۰۲۰، برداشت آب از آبخوانها زیاد بوده و «منابع آب زیرزمینی ایران بسیار سریعتر از زمان جبران[تغذیه] خالی شده است.». نویسندگان استدلال کردهاند که تولید غذا بدون بهبود راندمان آبیاری دلیل اصلی افزایش بیش از حد اضافه برداشت از سفرههای آب زیرزمینی ایران است. اضافه برداشت آب زیرزمینی باعث میشود که آبخوانها حتی در سالهای مرطوب قادر به بازیابی کامل نباشند. حدود ۷۶٪ مساحت کشور با اضافه برداشت مواجه است. عدم جبران کمبود آب آبخوانها، عواقب عمدهای دارد که میتواند امنیت اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی کل ایران را تهدید کند.
همزیستی نیوز - اظهارات گلایهآمیز و انتقادی روز گذشته(دوشنبه) وزیر بهداشت، اختلافنظر و شکاف در مدیریت کرونای کشور را عیان کرد. درحالیکه روز شنبه حسن روحانی بر جلوگیری از چندصدایی در مدیریت کرونا تاکید کرده بود، سعید نمکی در اظهاراتی اعلام کرد که «از من انتظار نداشته باشید به خاطر تکصدایی، حرف غیرکارشناسی بزنم.» این مدیریت دوقطبی در ستاد کرونا در حالی است که ایران در پیک چهارم این بیماری گرفتار شده است.
گرفتاری ایران در موج چهارم کرونا و فرارسیدن روزهای سخت کرونایی که پیشتر کارشناسان آن را بهعنوان محصول سیاستهای نوروزی دولت پیشبینی میکردند، حالا سیاستگذاران مقابله با این بحران را در صفبندی جدیدی قرار داده است. اگرچه سیاستهای اعلامی ستاد ملی مقابله با کرونا که ریاست آن را حسن روحانی رئیسجمهوری برعهده دارد، لازمالاجرا است اما زمزمههای انتقادی به برخی سیاستهای اتخاذ شده از اسفندماه علنی شد و سعید نمکی وزیر بهداشت بهعنوان یکی از اعضای این ستاد، در جبهه منتقدان برخی از این سیاستها قرار گرفت. گواه این مدعا، اظهارات و هشدارهای او در هفتههای پایانی اسفند گذشته و همچنین انتقادات و گلایههای او از ابتدای سال ۱۴۰۰ تا امروز است. او که در یک ماه گذشته بارها لب به نقد برخی تصمیمگیریها درباره کرونا در ایران گشود، روز گذشته نیز در ادامه گلایههای خود، تاکید کرد که «اگر نگاه کارشناسی ما خریدار داشت در موج چهارم کرونا گرفتار نمیشدیم.» وزیر بهداشت که وضعیت کرونا در کشور را بسیار سهمگین و خطرناک معرفی کرده، با بیان اینکه «اهل سیاست بازی نیستیم، با مردم شفاف و بیپرده صحبت میکنیم» تاکید کرد: «از من وزیر بهداشت انتظار نداشته باشید به خاطر تکصدایی، حرف غیرکارشناسی بزنم یا تایید کنم.» این اظهارات وزیر بهداشت دو روز پس از آن مطرح شده که حسن روحانی بر جلوگیری از چند صدایی در این بحران سخن گفته بود. روحانی که این روزها با انتقادهای زیادی در زمینه مدیریت بحران کرونا روبهروست، در جلسه روز شنبه ستاد ملی مقابله با کرونا گفته بود: «اینکه ما برای ستاد ملی کرونا یک سخنگو انتخاب کردیم برای جلوگیری از چندصدایی است. اگر بنا باشد هرکسی در تلویزیون مصاحبه کند و هر حرف و بیانی بهکار بگیرد که نمیشود.»
نمکی اما دیروز در ادامه انتقادات خود در حالی که نامی از فرد یا افرادی نبرد، گفت: «کار را بر ما سخت کردند حرف کارشناسی را نشنیدند. در برخی استانها از پیک ویروس ووهان تازه درآمده به علت سفرها به دام ویروس جهش یافته افتادهاند بمب آلوده جابهجا شد.»
ماجرای این انتقادها به سیاست لغو محدودیتهای سفر در نوروز ۱۴۰۰ باز میگردد؛ سیاستی که کارشناسان از اسفندماه درباره تبعات حتمی آن که گسترش چشمگیر بیماری در سراسر ایران است، هشدار داده بودند.
واکنش نمکی به تهدیدهای احتمالی
سعید نمکی که این روزها در زمره اصلیترین منتقدان اجرای سیاست نوروزی دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا جای گرفته، روز گذشته از بیاهمیت بودن پست وزارت نیز گفت؛ موضوعی که میتواند نشانه اختلاف او با حسن روحانی درباره سیاستهای مقابله با بحران کرونای ستاد باشد. بخشی از اظهارات روز گذشته او در جمع اعضای کمیته اجتماعی و امنیتی ستاد ملی کرونا در وزارت بهداشت شاهدی بر این مدعا است؛ آنگونه که «ایرنا» از اظهارات وزیر بهداشت در این مراسم گزارش داده است، نمکی تاکید کرد: اگر خدمت به مردم نباشد، پست وزارت از آب بینی بز که امیرالمومنین(ع) گفت برای من کمتر است. من فقط برای خدمت به مردم اینجا نشستهام.» او در این باره، بدترین اتفاق را شرمساری از مقام معظم رهبری خواند و تاکید کرد که «این مرد بزرگ هیچ وقت مرا تنها نگذاشت و یک لحظه که فکر میکنم حرفی بزنم که او را برنجاند بغض گلویم را میفشارد. هر نامهای نوشتم این مرد بزرگ، مقام معظم رهبری بلافاصله جواب دادند. در همان روزهای اول نوشتم تصمیمات بزرگ یک قرارگاه میخواهد. ایشان بلافاصله فرمودند نگران نباشید و اعلام کردند که ستاد تشکیل شود و مصادیق را وزارت بهداشت تعیین میکند نه اینکه وزارت بهداشت یک عضو عادی ستاد باشد و گر نه بقیه تصمیم بگیرند ما اجرا کنیم.»
موضع اختلافی وزارت بهداشتیها با سیاست نوروزی ستاد ملی مقابله با کرونا تا اندازهای عیان است که سخنگوی این ستاد نیز روز یکشنبه بر آن صحه گذاشت.
علیرضا رئیسی سخنگوی این ستاد روز یکشنبه درباره تصمیم این ستاد برای سفرهای نوروزی گفته بود: «وزارت بهداشت فقط یک رأی در ستاد دارد و در این ستاد نیز اعلام کرد با سفرهای نوروزی مخالف است، عده کمی با این نظر وزارت بهداشت موافق بودند و بقیه اعضا با آن مخالفت کردند که منجر به انجام سفرها شد.»
همچنین ایرج حریرچی نیز ۱۸ فروردین ماه در یک برنامه تلویزیونی به تصمیم ستاد درباره سفرهای نوروزی ۱۴۰۰ اشاره کرده و گفته بود: «تاکید وزارت بهداشت این بود که از فرصت طلایی نوروز برای کاهش آمار کرونا استفاده کنیم و مانند سال گذشته که همهجا تعطیل بود امسال نیز همانگونه شود و جلوی مسافرتها گرفته شود اما برخی در ستاد ملی کرونا مانع شدند تا از فرصت طلایی عید برای خاموشکردن شعلههای کرونا استفاده کنیم.»
دیده نشدن کار وزارت بهداشت
علاوه بر سیاستهای نوروزی، آنچه نمکی و وزارت بهداشت را به علنی کردن نقدهایشان به تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا وا داشته، وضعیت کادر درمان و نادیده گرفته شدن فعالیت آنان در ۱۳ ماه گذشته (از زمان آغاز شیوع کرونا در ایران) است. سعید نمکی ادامه داد: تا قبل از عید با وجود همه مشکلات، کمبودها و تحریمهای ظالمانه مدیریت موفق کرونا را رقم زدیم و عظمتی رقم خورد که هیچ کس باور نمیکرد.
نمکی افزود: کسی کارهای وزارت بهداشت را در این روزهای سخت ندید، کسی نگفت ارزی که سال ۹۹ برای دارو گرفتیم یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون یورو کمتر از سال آرام ۹۷ بود اما یک مورد صف دارو را دیدید. کسی پرسید چطور ۴۷۰۰ قلم دارو را مدیریت کردید و کارخانه دارویی تعطیل نشد. وزیر بهداشت گفت: کمکی که وزارت بهداشت به آرامش جامعه کرد مغفول مانده است. نمیگویند وزارت بهداشت یکی از بزرگترین کمکهایش حفظ آرامش جامعه است.
او با بیان اینکه برخی جاها بیمهریهایی بوده که همکاران ما را کسلتر و خستهتر کرده است، گفت: قبل از عید راهی را رفتیم که همه میدانید. راه پر سرعتی را با وجود سنگلاخها با دستهای بسته و چشمهای باز در اقیانوس بلا شنا کردیم. زمانی که مرگ بالای هزار نفر را برای ایران پیشبینی کرده بودند مرگ دو رقمی داشتیم. بیش از یک ماه ویروس انگلیسی در خوزستان میچرخید، اما مرگها را دو رقمی نگه داشتیم. وزیر بهداشت با تاکید بر اینکه اتفاقاتی که بعد از عید افتاد هیچ ربطی به کمیتههای کرونا ندارد، در ادامه گلایههای خود گفت: قرار نیست اعتماد مردم را که بزرگترین سرمایه اجتماعی است حراج کنیم. با مردم در پس پرده صحبت نمیکنیم.
وضعیت سهمگین کرونا
برخی تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا در حالی از سوی اصلیترین بخش اجرایی این ستاد یعنی وزارت بهداشت بهعنوان مرجع درمانی کشور با انتقادات جدی روبهرو است که مقامات این وزارتخانه، وضعیت این اپیدمی در ایران را بسیار سخت توصیف میکنند؛ به نحوی که وزیر بهداشت در اظهارات دیروز خود تاکید کرد که «ما با دام یکی از سهمگینترین اپیدمیهای تاریخ مواجه شدیم.»
رکورد ابتلا شکست
آنچه میتواند گویای این وضعیت سهمگین باشد، آماری است که هر روز صعودیتر از روز قبل میشود؛ آخرین آمار وزارت کشور گواه این مدعا است؛ رکورد ایران در ابتلای روزانه به کرونا طی ۱۳ ماه گذشته، روز گذشته شکسته شد. ایران در حالی در موج چهارم کرونایی به سر میبرد که در ۲۴ ساعت منتهی به ظهر دوشنبه (دیروز)، ۲۳ هزار و ۳۱۱ بیمار جدید مبتلا به کووید-۱۹ در کشور شناسایی شد و مقامات وزارت بهداشت در هشدارهای رسمی خود، از «بدتر شدن اوضاع کرونایی در روزهای آتی» خبر میدهند. در بازه ۲۴ ساعته منتهی به یکشنبه همچنین ۲۷۴ بیمار مبتلا به کرونا جان خود را از دست دادند و هماکنون، براساس آخرین آمار وزارت بهداشت، چهار هزار و ۴۴۰ نفر از بیماران مبتلا به کووید-۱۹ در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
از سوی دیگر، وضعیت ۲۹۵ شهرستان قرمز شده و ۹۹ شهرستان نیز نارنجی است. در نقشه ایران تنها ۹ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارد و ۴۵ شهرستان زرد است. البته رنگ قرمز در حالی در نقشه کرونایی ایران در حال گسترش است که وزیر بهداشت دو روز پیش از سیاه شدن نقشه ایران و وخیم شدن اوضاع گفت و دیروز هم تاکید کرد: اصلا رنگ زرد و قرمز و نارنجی معنا ندارد. حق نداریم ویروس را از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل کنم. این وضعیت تا حدی خطرناک است که ایرج حریرچی معاون وزیر بهداشت دیروز اعلام کرد که «۲۵ درصد مرگهای روزانه کشور بر اثر کرونا است»
همزیستی نیوز - تحقیقات جدیدی که دانشمندان انجام دادهاند ادعا می کند که مادهای در چای سبز وجود دارد که می تواند با جلوگیری از اتصال ویروس کرونا به سلولهای انسانی، از ابتلا به بیماری کووید ۱۹ و انواع جهش یافته ویروس، جلوگیری کند.
در همین رابطه یک فوق تخصص جراحی ریه و قفسه سینه در گفتوگو با ایسنا به اثرات آنتی اکسیدانی و ضدالتهابی چای سبز اشاره کرد و گفت: نوشیدن این چای در بهبود بیماریهای قلبی موثر است و همچنین در درمان بیماریهای خود ایمنی نظیر بیماری روماتیسم نیز مصرف می شود، همچنین ممکن است در جلوگیری از رشد سلولهای سرطانی به ویژه سلولهای سرطانی دستگاه گوارش انسان تاثیرگذار باشد.
دکتر سیدمهدی فرساد مصرف چای سبز را عاملی برای کاهش فشار خون بالا دانست و افزود: در طب سنتی نیز به نوشیدن چای سبز برای درمان انواع بیماری ها توصیه شده و نتایج خوبی نیز در پی داشته است.
وی به تحقیقات جدیدی که دانشمندان بر روی چای سبز انجام داده اند اشاره کرد و گفت: در این تحقیق مشخص شده است که چای سبز می تواند از رشد و تکثیر ویروس کرونا جلوگیری کند. البته این مطالعه و تحقیق صورت گرفته آزمایشگاهی بوده و در این پروسه، سلولهای بدن انسان به موادی که از چای سبز استخراج شده اند آغشته شده و در مجاورت ویروسهای کرونا حتی نوع جهش یافته کروناویروس قرار گرفته است.
دکتر فرساد ادامه داد: در این فرآیند تحقیقاتی مشخص شده است مادهای به نام " EGCG "موجود در چای سبز میتواند از اتصال ویروس کرونا به سلولهای بدن و گیرنده ویروس جلوگیری کند. بنابراین ویروس نمی تواند وارد بدن شده و تکثیر شود و تا حد زیادی می تواند در جلوگیری از ابتلا به ویروس کرونا تاثیرگذار باشد.
وی با تاکید بر اینکه براساس این تحقیق، مصرف چای سبز در پیشگیری و درمان ویروس کرونا موثر است، افزود: این تحقیق در مرحله آزمایشگاهی است و هنوز بطور کامل بر روی بدن انسان آزمایش نشده است.
او تصریح کرد: در یک کار تحقیقاتی و مطالعاتی دیگر که در کشور اوکراین انجام شده، مشخص شده است که افرادی که چای سبز مصرف میکردند، نسبت به افرادی که چای سبز مصرف نمیکردند کمتر دچاربیماری کروناویروس شدند و آمار مرگ و میر در بین آنها کمتر بوده است.
این فوق تخصص جراحی ریه و قفسه سینه در ادامه تصریح کرد: باید دید در سایه مطالعات بالینی بیشتر بر روی مصرف چای سبز به چه میزان نوشیدن این چای میتواند سد راه ورود ویروس به بدن انسان شود.
او تاکید کرد: به مردم توصیه می شود تا زمان انتشار نتایج تحقیقات کامل بالینی، در مصرف چای سبز زیاده روی نکنند چرا که مصرف زیاد آن میتواند آسیبهای کبدی به همراه داشته باشد. بهتر است حداکثر روزانه دو تا سه فنجان چای سبز مصرف شود تا اثرات ضدالتهابی و موثر در بهبود فشار خون و بیماریهای قلبی دیده شود.
همزیستی نیوز - حریرچی معاون وزیر بهداشت در یک برنامه تلویزیونی گفت:« ستاد ملی کرونا مانع استفاده از فرصت طلایی عید برای خاموش کردن شعله های کرونا شد.» مجری برنامه از او پرسید:«چه کسی مخالفت کرد؟» جناب معاون هم خیلی شفاف گفت:«نمیتوانم اسامی این افراد را بگویم.»
وزیر بهداشت هم که در این مدت حسابی از اجرایی نشدن پیشنهادهایش در ستاد ملی کرونا شاکی است، گفته است:« کرونا و مرگ مردم این سرزمین را ابزار سیاسی میکنند تا بتوانند ورشکستگی گذشته را جبران و در ماههای پیشرو آب رفته به جوی را بازگردانند.»
این سخنان نشان میدهد که زور عدهای در ستاد ملی کرونا بیشتر از وزیر بهداشت است. وزیر که مسئول مستقیم مبارزه با کروناست و فرمانده خط مقدم است، چندان حرفهایش خوانده نمیشود و دیگران برای شرایط کرونایی کشور تصمیم میگیرند. تصمیمهایی که از آبی و زرد، ما را وارد مرحله قرمز جگری کرده است.
در این نوشتار میخواهم یک پیشنهاد به وزیر بهداشت بدهم. وزیری که سختترین روزهای یک وزیر در تاریخ جمهوری اسلامی را سپری میکند.
آقای نمکی، از سمت خود استعفا دهید تا شاید به آنهایی که تصمیم میگیرد بربخورد و بدانند در شرایط سختی قرار داریم. گاهی یک تلنگر مثل استعفا، میتواند جان مردم را نجات دهد تا بیش از این قربانی تصمیمهای غلط ستاد ملی کرونا نشویم.
احمد متوسلیان فرمانده نامی دفاع مقدس، در یکی از عملیاتها، گوشی بیسیم را رو به آسمان گرفت تا پشت جبههایها صدای جنگ را بشنوند و زودتر به کمک گردان او بیایند. حالا استعفای شما هم میتواند کار همان گوشی را کند.
گاهی رفتن بهترین تصمیم است. جایی گفته بودید:« آنها که شعار ترغیب به استعفای این تیم را سر میدهند نیز بدانند که این گروه پایدارتر از آنست که فکر میکنند.» بله، همه ما میدانیم وزارت بهداشت، تمام توان و وقت خود را صرف کرونا کرده است. اما گلایه کردن و شکایت بردن به زمین و آسمان تا امروز مشکلی از کرونای کشور حل کرده است؟
آیا شکایت شما باعث توقف سفر رفتن در نوروز شد؟ نه! پس باید طرحی جدید دراندازید و به عقیده نگارنده استعفا بهترین گزینه است. در متن استعفا هم به صورت صریح از مشکلات بگویید تا همه بدانند شرایط کرونایی کشور چگونه است؟
وضعیت وحشتناک امروز کشور به نام شما هم نوشته میشود. شما اگر توانایی داشتید باید در ستاد ملی تحصن میکردید و اجازه نمیدادید در ایام نوروز کرونا جولان دهد. حالا که توانایی مقابله با آنها را ندارید و حرفهایتان برو ندارد، پس بهتر است بروید تا نام نیکی از خود به جای بگذارید.
یک سرمربی فوتبال هم وقتی میبیند در کار او دخالت میشود و حتی قدرت ارنج کردن تیمش را ندارد، استفعا میدهد تا ناکامی تیم را به نام او نزنند.
یادتان نرود تاریخ شما را قضاوت خواهد کرد. تاریخ میگوید اگر نگذاشتند کار کنی، چرا ماندی؟
همزیستی نیوز - نتایج یک مطالعه در خصوص عوامل موثر بر قاچاق کالا در مناطق مرزی شهرستان سراوان نشان داد که روستاهای این منطقه از نظر ساختارهای توسعه اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و زیستمحیطی، شرایط بسیار نامناسبی دارند و شاخص اقتصادی موثرترین عامل در معضل قاچاق است.
به گزارش ایسنا، قاچاق کالا، یکی از مولفههای مهم فساد اقتصادی است. این پدیده به نظام اقتصادی کشورها آسیب میرساند و امکان برنامهریزی بلندمدت را از بین میبرد.
کشور ایران در حدود هشت هزار و ۷۳۱ کیلومتر مرز مشترک آبی- خاکی با همسایههای خود دارد. از نگاه قومی، دراین مناطق قومیتهای مختلفی از بلوچ و عرب تا کرد و ترک و ترکمن که بیشتر پیرو مذهب تسنن هستند و تمایز مذهبی با اکثریت مردم کشور دارند، زندگی میکنند. شرایط مختلف باعث شده جامعه مرزنشین با مشکلات بسیاری دست به گریبان باشند. فقر و محرومیت تقریبا در تمامی نواحی مرزی عمومیت دارد. مشکلات مختلف سبب شده که بخشی از جمعیت مرزنشین در تلاش برای زنده ماندن و به منظور امرار معاش به مهاجرت دستزده و یا به فعالیتهای غیر قانونی و قاچاق رویآورند.
شهرستان سراوان در استان سیستان و بلوچستان از مناطق مرزی حساس و راهبردی کشور است که طبیعتی منزوی و غیر حاصلخیز دارد و به دلیل فقدان رفاه و نبود انگیزههای لازم برای زندگی، نرخ بالای بیکاری، عدم وجود واحدهای صنعتی و خشکسالی طولانیمدت دارای اقتصاد بسیار ضعیفی است. این شهرستان با توجه به موقعیت جغرافیای به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر قاچاق کالا است.
با توجه به اهمیت مسئله قاچاق و موقعیت مهم شهرستان سراوان؛ پژوهشگران جغرافیا و آمایش سرزمین، با انجام مطالعهای عوامل موثر بر قاچاق کالا را در این شهرستان بررسی کردند.
به منظور انجام این پژوهش ۳۶۱ نفر از ساکنین هشت روستای مرزی (کلاتک، کشتگان، حق آباد، مورتی، اسکان، کوپک، جکان و پرکن) در شهرستان سراوان از طریق پرسشنامه در مطالعه شرکت کردند.
از بین افراد شرکتکننده در مطالعه، ۲۲ درصد دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر و ۲۰ درصد بیسواد بودند. همچنین شغل ۵۸ درصد از افراد کشاورزی و دامداری، ۱۳ درصد کارمند و ۲۷ درصد شغل آزاد بود.
همچنین برای بررسی عوامل موثر بر قاچاق در روستاهای مرزی شهرستان سراوان، شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و زیستمحیطی این روستاها مورد بررسی قرار گرفت.
برای بررسی وضعیت اقتصادی عواملی چون میزان سرمایهگذاریهای دارای ثبات و سرمایهگذاریهای سازمانهای خصوصی در این منطقه، درآمد روستاییان از واردات مرزی، میزان توجه دولت به مناطق مرزی، میزان فعالیتهای کشاورزی و صنعتی در منطقه و... ارزیابی شد.
همچنین مولفههای اجتماعی مثل میزان ماندگاری جمعیت در مناطق مرزی، عدم مهاجرت به استانهای دیگر، میزان افراد تحصیلکرده در منطقه، میزان فضای آموزشی، مشارکت افراد در امور سیاسی، میزان تاثیر آداب و رسوم کشور همجوار (پاکستان) بر افراد و ... بررسی شد.
در مولفههای امنیتی نیز مواردی مثل امنیت مناطق، حضور نیروهای دولتی مثل نیروی انتظامی، عدم تردد غیر قانونی اتباع کشورهای مجاور، درگیریهای مسلحانه و ... مورد بررسی قرار گرفت. همچنین مولفههای زیستمحیطی مثل کیفیت جمعآوری زباله، عدم ورود بیماری گیاهی و جانوری از طریق مرز و ... ارزیابی شد.
یافتههای این مطالعه نشان داد که ساختارهای توسعه اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و زیستمحیطی نواحی روستایی شهرستان مرزی سراوان، وضعیت بسیار نامناسبی دارند.
همچنین نتایج این بررسی حاکی از این است که شاخص اقتصادی بیشترین تاثیر را بر قاچاق کالا در روستاهای مرزی این منطقه دارد و شاخص امنیتی و شاخص اجتماعی در رتبههای دوم و سوم قرار دارند. در این بررسی عنوان شد که متغیر زیستمحیطی؛ کمترین تاثیر را در قاچاق کالا در این منطقه داشته است.
در انجام این مطالعه حجتاله شهرفی؛ استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری و یاسمن درازدهی؛ کارشناسی ارشد برنامهریزی آمایش سرزمین دانشگاه شهید باهنر کرمان، به همران علی شکور؛ استاد گروه جغرافیای انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت، مشارکت داشتند.
یافتههای این مطالعه به صورت مقاله علمی پژوهشی با عنوان «تحلیلی بر قاچاق کالا و عوامل موثر بر آن در روستاهای شهرستان مرزی سراوان» در فصلنامه علمی برنامهریزی منطقهای، منتشر شده است.
همزیستی نیوز - بیش از نیمی از جمعیت ایران را جامعه مردان تشکیل میدهند که از این تعداد ۳۴ میلیون نفر بیش از ۱۰ سال سن دارند و از این تعداد ۲۱ میلیون نفر دارای همسر هستند، اما نکته قابل توجه اینجاست که به طور میانگین حدود ۲ درصد از پسران ۱۰ تا ۱۸ ساله یعنی معادل ۶۰ هزار نفر متاهلاند.
شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس در گفت و گو با ایسنا، ضمن ارائه آماری از وضعیت مردان جامعه در کشور میگوید: براساس آمارهای سال ۹۵ و طبق گزارشات موجود، در حال حاضر ۸۴ میلیون نفر جمعیت ایران را تشکیل میدهند که از این تعداد ۴۳ میلیون نفر (معادل ۵۰.۵ درصد) «مرد» هستند؛ از این ۴۳ میلیون نفر، ۱۰.۵ میلیون نفر زیر ۱۵ سال، ۳۰ میلیون نفر ۱۵ تا ۶۴ سال و حدود ۳ میلیون نفر ۶۵ سال به بالا سن دارند.
تجرد یک سوم جمعیت مردان
وی با بیان اینکه به طور کلی ۳۴ میلیون نفر از مردان کشور بیش از ۱۰ سال سن دارند، درباره وضعیت تاهل جامعه «مردان» توضیح میدهد: از تعداد ذکر شده، ۲۱ میلیون نفر دارای همسر، ۳۵۰ هزار نفر بدون همسر در اثر فوت، ۴۰۰ هزار نفر بدون همسر در اثر طلاق و ۱۲ میلیون نفر ازدواج نکرده هستند؛ به عبارتی یک سوم جمعیت مردانِ ۱۰ سال به بالا، مجرد هستند.
۶۰ هزار نفر از پسران ۱۰ تا ۱۸ ساله ازدواج کردهاند
این جمعیتشناس در پاسخ به این سوال که چند نفر از پسران زیر ۱۸ سال ازدواج کردهاند، نیز بیان میکند: از جمعیت ۱۰ تا ۱۴ ساله پسران، حدود ۱.۲ درصد و در گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ ساله پسران نیز ۲.۳ درصد ازدواج کردهاند که به طور میانگین حدود ۲ درصد از پسران ۱۰ تا ۱۸ ساله (معادل ۶۰ هزار نفر) ازدواج کرده هستند.
بیشترین سهم ازدواج مردان زیر ۱۸ سال در استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی و کرمان است.
۷۰۰ هزار نفر از مردان در کشور تنها زندگی میکنند
به گفته کاظمیپور، از ۲۴ میلیون خانواری که در ایران زندگی میکنند، ۲۱ میلیون خانوار «مردسرپرست» و حدود سه میلیون خانوار «زن سرپرست» هستند. همچنین حدود ۷۰۰ هزار خانوار یک نفره مردسرپرست در کشور زندگی میکنند.
۲.۵ میلیون مرد، بیکارِ درجستجوی کار
وی در ادامه درباره وضعیت اشتغال پسران زیر ۱۸ سال نیز اینطور توضیح میدهد: در آمارها وضعیت اشتغال نیز براساس جمعیت ۱۰ سال به بالا محاسبه میشود و ۳۴ میلیون نفر از مردان ایران ۱۰ سال به بالا هستند که از این تعداد ۱۱ میلیون نفر غیرفعال و ۲۲ میلیون نفر فعال هستند. از این ۲۲ میلیون نفر، ۱۹.۵ میلیون نفر شاغل و ۲.۵ میلیون نفر بیکارِ درجستجوی کارند.
بنابر اظهارات کاظمیپور، از این ۱۹.۵ میلیون نفر شاغل در جمعیت مردان، حدود ۳ میلیون نفر در بخش دولتی مشغول به کار هستند؛ حدود ۱۸ میلیون نفر به نحوی بیمه هستند و ۲ میلیون نفر دارای کار غیررسمی هستند و فعلا بیمه نیستند.
۱۰ درصد پسران ۱۰ تا ۱۸ ساله شاغلاند/۳ استان در صدر جدول کار کودکان
این جمعیتشناس در ادامه درباره وضعیت اشتغال پسران زیر ۱۸ سال نیز اظهار میکند: از میان جمعیت پسران زیر ۱۸ سال، حدود ۱۰ درصدشان شاغل، ۲ درصد بیکار و مابقی محصل هستند.
به گفته وی، بیشترین میزان اشتغال جوانان زیر ۱۸ سال به ترتیب مربوط به استانهای کرمان، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان بوده است.
۱۰ میلیون نفر از جمعیت ۶ سال به بالای مردان، دانشجو یا محصلاند
وی با اشاره به وضعیت آموزش و تحصیلات جامعه مردان همچنین میگوید: ۳۷ میلیون نفر از مردان در ایران بیش از ۶ سال سن دارند که از این تعداد ۱۰ میلیون نفر محصل یا دانشجو و بقیه یا شاغل، بیکار بازنشسته، دارای درآمد بدون کار و یا از کار افتاده هستند. از این تعداد، ۴۲ درصد ابتدایی، ۱۷ درصد راهنمایی، ۱۱ درصد متوسطه، هفت درصد پیش دانشگاهی و ۲۲ درصد نیز در حال تحصیل در آموزش عالی هستند.
۷۲ سال؛ امید زندگی مردان
افزایش مرگ و میر مردان در بهار و تابستان ۹۹
کاظمیپور در ادامه به میزان مرگ و میر در مردان اشاره میکند و با بیان اینکه میزان امید زندگی در جامعه آقایان حدود ۷۲ سال است، میافزاید: در سال ۹۸ حدود ۳۷۰ هزار فوتی رخ داد که ۵۷ درصد از فوتیها در مردان اتفاق افتاده بود؛ در واقع میزان فوت مردان همواره از زنان بیشتر است.
این جامعهشناس به آمارهای اعلام شده توسط ثبت احوال درخصوص میزان مرگ و میر در بهار و تابستان سال ۹۹ نیز اشاره و بیان میکند: در دو فصل بهار و تابستان مرگ و میر مردان نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۲۰ هزار مورد افزایش داشته است که میتوان آن را ناشی از کرونا دانست. این درحالیست که مرگ و میر در جامعه زنان حدود ۱۵ هزار مورد افزایش داشته است.
بیشترین عوامل مرگ و میر
وی ادامه میدهد: بیشترین عامل مرگ، انواع بیماریهای قلبی و عروقی است که تقریبا ۴۰ الی ۵۰ درصد مرگها را پوشش میدهد. همچنین میزان مرگ و میر ناشی از تصادفات در مردان بیشتر از زنان است به طوریکه تصادفات برای مردان در رتبه دوم و برای زنان در رتبه سوم قرار دارد. این درحالیست که میزان مرگ و میر ناشی از سرطان برای زنان در رتبه دوم قرار دارد.
کاظمیپور در ادامه با اشاره به مسائل جامعه مردان اظهار میکند: مردان نانآور خانواده هستند و بسیاری از آنها دارای شغل آزاد هستند و هزینه آن بسیار بالاست. چندین سال است که بحث تورم وجود داشته و امسال نیز با شیوع ویروس کرونا مواجه هستیم که در پی آن هزینههای زندگی برای خانوادهها به ویژه مردان که نان آور هستند سخت شده است.
همزیستی نیوز- یک آسیب شناس و فعال حقوق کودک تاکید دارد، مجلس باید در برابر آسیبهایی اجتماعی و روانی کودکانی که در سن پایین ازدواج میکنند و گاهی جامعه و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار میدهند، پاسخگو باشد.
گزارش ۲۴ آذرماه امسال مرکز آمار ایران نشان میدهد در بهار سال جاری بیش از ۷ هزار ازدواج دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله و یک ازدواج دختر بچه کمتر از ۱۰ سال به ثبت رسیده است. این در حالیست که در یک دهه اخیر یکی از موضوعهای داغ و بحثبرانگیز میان فعالان اجتماعی و قانونگذاران در کشور پدیدهای به نام «کودک همسری» بوده و جامعه ایران سالهاست درگیر این موضوع است.
بعد از اینکه موضوع ازدواج دختران خردسال مورد اعتراض عمومی قرار گرفت، معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری لایحهای را در اسفند ۹۷ به کمیسیون لوایح دولت ارائه داد تا از طریق این لایحه بتواند در برابر این فاجعه بایستد. اما لایحه دولت (معاونت رئیسجمهوری در امور زنان و خانواده) درباره کودک همسری چه بود؟ محتوای این لایحه از این قرار بود که ازدواج دختران زیر ۱۶ سال و پسران زیر ۱۸ سال ممنوع شود و علاوه بر آن، اجازه میداد که دختران بین ۱۳ تا ۱۶ سال و پسران بین ۱۶ تا ۱۸ سال با حکم دادگاه خانواده ازدواج کنند. اما این لایحه موفق به تصویب در کمیته فرعی کمیسیون لوایح دولت نشد.
در همین راستا معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری به منظور جلب نظر موافق اعضای کمیته و با هدف حمایت از همه کودکان در برابر ازدواجهای زودهنگام و اجباری، متن لایحه اولیه را اصلاح و حداقل سن ازدواج را برای دختران ۱۳ و برای پسران ۱۵ سال تعیین کرد؛ یعنی با تصویب نهایی این لایحه در دولت، ازدواج زیر ۱۳ سال برای دختران و زیر ۱۵ سال برای پسران ممنوع شد اما این لایحه در مجلس راه به جایی نبرد و تصویب نشد.
پیش از این هم اعضای فراکسیون زنان مجلس دهم طرح ممنوعیت ازدواج کودکان را تهیه و تدوین کردند که بر اساس آن ازدواج دختران زیر ۱۳ سال و پسران زیر ۱۵ سال ممنوع بود. اما باز هم در کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس به عنوان کمیسیون تخصصی رسیدگیکننده تصویب نشد.
*رویکردهای قضایی*
در خصوص رویکردهای قضایی در این زمینه گاهی خبرهای مختلفی منتشر میشود. به تازگی روز(دوشنبه ۲۰ بهمن) دادستان شهرستان نمین از دستگیری عاقد ۱۲۰ مورد کودک همسری در این شهرستان خبر داد و گفت: با بررسیهای انجام شده متهمان شناسایی، عاقد روانه زندان و دو دفترخانه پلمپ شد.
به گفته عظیم اکبری، دادستان در راستای احقاق حقوق عامه و جلوگیری از ترویج این فرهنگ نادرست و اشتباه به عنوان مدعیالعموم ورود پیدا کرده و جرم ۶ ماه تا ۳ سال برای متهمان در نظر گرفته شده که این اتهام مشمول خانوادههای دختر و پسر میشود که در این امر دخیل بودهاند.
وی، یکی از علل افزایش آسیبهای اجتماعی را ازدواج زودهنگام دختران دانست و گفت: این اتفاق در برخی مناطق همچنان ادامه دارد. نیاز است در این زمینه رصدهای همهجانبه داشته باشیم تا بتوانیم از حقوق کودکان بهخوبی دفاع کنیم و شاهد ریشهکن کردن این فرهنگ غلط بین مردم باشیم.
*مرکز پژوهشهای مجلس مخالف طرح ممنوعیت ازدواج کودکان*
کودک همسری همواره مخالفانی را هم با خود به همراه داشته که از جمله آنها مرکز پژوهشهای مجلس است؛ با این وجود باید کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس به عنوان کمیسیون اصلی، این طرح را بررسی میکرد که نظرات و انتقاداتی مانند «فوریت نداشتن طرح افزایش حداقل سن ازدواج، وجود فرهنگهای مختلف در کشور و تنوع در رسیدن به بلوغ جسمی-فکری، مغایرت طرح افزایش حداقل سن ازدواج با شرع اسلام، صحت قوانین فعلی و...» از سوی برخی اعضای این کمیسیون به طرح وارد شده است.
کودک همسری در حال حاضر یک امر منفی در جامعه تلقی شده و معادل کودکآزاری محسوب میشود. نخستین بار در سال ۱۳۱۰، به صورت جدی به این امر پرداخته شده که البته چندان موفق نبود. با این حال در سال ۱۳۱۳ در قانون اساسی و در ماده ۱۰۴۱ به سن قانونی ازدواج صراحتا اشاره شد. براساس این ماده، سن ازدواج در دختران ۱۵ و در پسران ۱۸ سال تمام تعیین شد و دختران ۱۳ تا ۱۵ سال و پسران ۱۵ تا ۱۸ سال میتوانستند با مجوز دادگاه ازدواج کند.
*مروری برای تعیین حداقل سن ازدواج در قوانین رسمی*
در سال ۱۳۶۸ ماده شماره یک «پیماننامه حقوق کودک» در سازمان ملل متحد به تصویب رسید، براساس این ماده، کودک چنین تعریف میشود: «این پیماننامه، تمامی افراد زیر ۱۸ سال را به عنوان کودک به رسمیت میشناسد. هر چند که سن قانونی در برخی کشورها، پایینتر تعیین شده است، اما کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد، نهاد ناظر بر این پیماننامه، از دولتها میخواهد تا در صورتی که سن قانونی تعریف شده در کشورهایشان، زیر ۱۸ سال است، آن را به ۱۸ سال افزایش دهند».
ایران نیز با تصویب قانونی با عنوان «قانون اجازه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک» در اسفندماه ۱۳۷۲ و در زمان ریاست جمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی، این پیماننامه را با یک شرط پذیرفت. آن هم اینکه «هرگاه هر قسمت از محتوای این پیماننامه با قوانین داخلی و موازین اسلامی در تضاد باشد، جمهوری اسلامی ایران، الزامی به اجرای آن نمیبیند».
کودکهمسری در سالهای اخیر همواره در صدر اخبار و رسانهها بوده است. در آخرین مورد آن، ۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ویدئوی در شبکههای اجتماعی از مراسم عروسی یک دختر ۹ ساله در یاسوج منتشر شد که سر و صدای زیادی به پا کرد تا جاییکه معصومه ابتکار در توئیتر خود، از انتشار دهنده فیلم خواست اطلاعات دقیقتری از این اتفاق را بیان کند؛ پیگیری مراجع قضایی و معاونت زنان رئیس جمهوری منجر به صدور رای طلاق برای آن دختر و جریمه و زندان برای داماد و پدر دختر شد.
بعد از این اتفاق، بسیاری تصور کردند که شاید این ماجرا تصویب لایحه یاشده در مجلس را تسریع بخشد، اما اتفاق خاصی نیفتاد. اما پرسشی که در این میان مطرح میشود اینکه جلوگیری مجلس از تصویب این طرح چه پیامدهایی برای جامعه دارد؟
*ورود به بزرگسالی بدون چشیدن طعم کودکی*
در ارتباط با این موضوع فرشید یزدانی یک فعال حقوق کودک و آسیبشناس به ایرناپلاس گفت: نخستین و مهمترین دلیل برای جلوگیری از ازدواج در کودکی این است که کودکان بدون گذراندن دوره کودکی، وارد دورهای میشوند که نه آشنایی با آن دارند و نه مهارت جسمی و روانی آن را بلدند.
آنها کودکانی هستند که به سرعت وارد دوره بزرگسالی میشوند، بدون آنکه طعم شیرین کودکی را چشیده باشند. بنابراین در مرحله اول نوعی کودکآزاری رخ میدهد که به دنبال آن انواع خشونتهای جنسی، روانی، کلامی و ... زمینه بروز و ظهور خواهند یافت.
در واقع زنانی که در سنین کودکی ازدواج میکنند، در معرض خطر خشونت جنسی و فیزیکی قرار دارند که ممکن است مواجهه با این خشونت برای آنها مشکلات ناباروری و جنسی متعددی ایجاد کند. زن و شوهرها به دلیل اختلاف سنی، از نظر قدرت و توان بدنی مساوی نیستند. همچنین ازدواج در سنین پایین باعث میشود فرد در مهارتهای شخصی و اجتماعی پیشرفت زیادی نکند و از خود شناخت و درک کاملی نداشته باشد.
یزدانی ادامه داد: طبق شواهدی که در دست داریم، به این نتیجه رسیدهایم که تنها یک سوم دختران ۱۰ تا ۱۳ سالهای که ازدواج کردهاند، در زندگیشان موفق بوده و حدود ۷۰ درصد آنها معمولاً به آن خانواده پایدار نرسیدهاند. بسیاری از آنها در مراحل اولیه زندگی طلاق گرفتهاند.
باز هم تاکید میکنم در بررسیهای ما از هر سه نفر، یک نفر از این بچهها توانستهاند زندگی تشکیل دهند. در حقیقت این بچهها حق گرفتن وام ازدواج، حق گرفتن نفقه، حق گرفتن مهریه و مسائل مالی را ندارد و دائم باید خانواده در کنارش باشد و از حقوق آنها دفاع کند.
*ضرورت پاسخگوی مجلس به پیامدهای ناشی از کودکهمسری*
این فعال حقوق کودک، مهمترین پیامد این موضوع را افزایش آسیبهای مختلف اجتماعی در جامعه دانست و افزود: کودکانی که در سن پایین ازدواج میکنند، در حقیقت دوران کودکی خود را از دست میدهند و احساس مسئولیتپذیری نسبت به اتفاقات پیرامون خود را ندارند.
آنها حق تملک دارایی ندارند و تنها میتوانند ازدواج کنند و این امر همه زندگی یک فرد را تحت الشعاع قرار میدهد. در این رابطه یک تناقض بزرگ وجود دارد و تنها دولت و مجلس میتوانند جلوی این اقدام را بگیرند.
یک بچه ۱۰ تا ۱۲ ساله نمیتواند یک مادر باشد و چون خودش نتوانسته دوران کودکی موفقی را پشت سر بگذارد بیشک فرزندان او نیز نمیتوانند مسئولیتپذیری قابل قبولی برای جامعه داشته باشند و آسیبپذیری آنها نسبت به مشکلات جامعه بسیار زیاد میشود.
یزدانی اضافهکرد: سن منطقی ازدواج برای زنان ۲۵ و برای مردان ۲۷ سال تعریف شده، اما آمارهای میانگین سن ازدواج بیش از ۳۰ سال را نشان میدهد. در همین راستا مرکز پژوهشهای مجلس به دلیل بالا بودن میانگین سن ازدواج با این طرح مخالفت دارد، آنها معتقدند با طرح «کودک همسری» عملا سن ازدواج را افزایش میدهیم و باید به جای مطرح کردن طرح کودک همسری افراد را تشویق به ازدواج کنیم؛ به عبارت دیگر مرکز پژوهشهای مجلس طرح «کودک همسری» را سدی مقابل راه کاهش سن ازدواج میداند.
مجلس و نمایندگان دوره یازدهم باید در برابر آسیبهایی اجتماعی و روانی که برای کودکان در این موارد اتفاق میافتد و گاهی جامعه و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار میدهد، پاسخگو باشند. مرکز پژوهشها حالا که با این موضوع مخالف است، پس پیامدهای «کودکهمسری» را بپذیرد.
همزیستی نیوز - ساعت ۶ صبح است و شب همچنان ادامه دارد. سرما فرصت «ها» کردن دستها را نمیدهد. دو سرباز راهنمایی و رانندگی در گوشهای از خیابان کارشان شروع شده است. یکیشان دارد تلاش میکند دستهایش را با نفسش گرم میکند و مرتب درجا میزند تا بلکه کمی گرمتر شود. چند قدم پایینتر یک کارگر شهرداری جارویش را روی زمین میکشد و دور میشود.
سرباز است و هفت ماهی میشود که دارد خدمت میکند. فوق لیسانس اقتصاد دارد. هفت ماه برای ما شاید مدت زیادی نباشد اما برای او انگار ۷۰ سال گذشته است. آنقدر دلش پر است که حرفهایش تمامی ندارد.
اگه مافوقت ببینه من دارم اینجا باهات صحبت میکنم مشکلی برات پیش نمیاد؟
خانوم اونقدر هوا سرده که مافوقم از ماشین پیاده نمیشه. نهایتش میخواد ازم بپرسه اون خانومه چی میگفت که بهش میگم میخواست تا وقتی که سرویس محل کارش میرسه واسه امنیت بیشتر کنار یه مامور وایسه.
ویدئویی که همه جا منتشر شده رو دیدی؟ همونی که یه سرباز میگه نماینده بهش سیلی زده؟
بله دیدم. اون نماینده مجلسی که میاد خط ویژه و ما نگهش میداریم، چون نمیتونه از رومون رد شه وایمیسته وگرنه اگه میتونست حتما از روی ما رد میشد. چرا؟ چون خودشو محق میدونه. نماینده مجلس هر کی میخواد باشه اما باید تخلفشو بپذیره چون اونم یه شهرونده مثل بقیه آدما. چه نهادی به این نماینده آموزش داده که درست رفتار کنه؟ از طرفی وقتی سرباز کسی که تخلف کرده رو نگه میداره و مدارکشو میخواد چه لزومی داره اون طرف جایگاه اجتماعی، شغل یا سمتشو بگه؟ فکر کردین ما به یه نماینده متخلف بگیم مدارکتو بده، میده؟ نه. در نهایت به زبون میگه من نماینده مجلسم و اگرم بهش بگی کارتتو ببینم میگه برو بابا، چطور منو نمیشناسی؟ اصلن چرا یه سرباز باید همه آدمایی که یه پستی تو مملکت دارنو بشناسه؟ مگه نماینده خودش رئیس سازمان آبو میشناسه که از ما یه همچین توقعی داره؟ اگه نماینده معتقده تخلف نکرده، برگه جریمه رو بگیره و بره رِوال قانونیشو طی کنه. چه لزومی داره برخورد فیزیکی کنه؟ من از ۶ صبح تو سرما میلرزم و خدمت میکنم، ساعتها سرپام و حق تکون خوردن از سر پستمو ندارم. نماینده مجلس هم شرایط منو داره؟ کاش اون آقای نماینده فکر میکرد پسرش در حال خدمته و همکارش با بچهاش یه همچین برخوردی کرده. شاید با این طرز فکر دیگه دستشو روی یه سرباز بلند نمیکرد. خانوم، ما حین انجام وظیفه انقدر از این مسائل دیدیم که اگه بخوام براتون بگم تمومی نداره. حالا فیلم یکی از این اتفاقا منتشر شده که بازم خدا رو شکر فضای مجازی صدای یکی از ماها رو به یه جایی رسوند. البته اونم احتمالا میخوان فیلتر کنن!
من تقریبا هر جا که فکرشو کنی وایسادم؛ از خیابونی که کنارش خط ویژهست تا سر چهارراه. واقعا کار سختیه. به ما گفتن اگه وسیله نقلیهای وارد خط ویژه شد که بالاش چراغ گردون داشت، ایرادی نداره. من یه مدت سر چهارراهی خدمت میکردم که یه سری پرشیای خاکستری تو خط ویژه حرکت میکردن و جلوی داشبوردشون الایدی میذاشتن و شیشههای دودی داشتن. پلاک دولتی هم نداشتن و شخصی بودن. وقتی جلوشونو میگرفتم میگفتن چرا ماشین دولتو نگه میداری؟ ازشون میپرسیدم پس چرا پلاک دولتی ندارین؟ شیشههای دودی و الایدی داشبورد رو نشونم میدادن. انگار نمیدونن که شیشه دودی خودش تخلفه و وقتی یه آدم سیاسی تو ماشین نیست نباید از خط ویژه بره و بیاد. آخرشم تهدیدم میکردن که حالتو جا میاریم و میفرستیمت جزایر جنوبی خدمت کنی. در حالی که به ما گفته بودن وقتی شرایط اینجوری پیش میاد اصلا توجه نکنین و اینجور چیزا رو به مافوق خودتون ارجاع بدین. مثلا به ما گفتن سرباز حق نگه داشتن هیچ خانومی رو نداره و اگه سربازی به شما که پشت فرمون نشستی بگه بزن بغل، تخلف کرده. سرباز حق درگیر شدنم نداره. حتی ما یه سری کد جریمه مخصوص داریم و نمیتونیم هر کد جریمهای رو ثبت کنیم.
این کدایی که میگی چه جوریه؟
یه سرباز حدود ۱۵ تا ۲۰ تا کد جریمه داره. مثلا سرباز کد جریمه نصب تبلیغات روی بدنه ماشینو نداره و حتما باید موارد اینجوری رو یه نیروی کادری جریمه کنه یا برای کمربند دو کد جریمه هست. اگه راننده تو شهر کمربند نبنده باید ۱۵ هزار تومن جریمه بشه و اگه تو جاده و اتوبان کمربند نبنده باید ۶۰ هزار تومن جریمه بشه. یه چیز جالب براتون تعریف کنم که بخندین. یه بار یکی از مقامای سابق پلیس اومده بود سرکشی و به سربازا میگفت واسه خودتون جریمه مینویسین؟ فکرشو بکن اصلا قوانین حوزهای که توش کار میکردو نمیدونست! آخرشم همون بابا رو به خاطر پروندههای فسادی که داشت برکنار کردن. برای نیروهای زیردستش ارزش قائل نبود و هیچکس دل خوشی ازش نداشت. مثلا شهرداری یه سری بُن یا کارت هدیه میداد که این آدم بین کادریها و سربازها تقسیم کنه. اونم یه بخشیشو برمیداشت و هر چی که میموند تقسیم میکرد. روزی که میخواست برای همیشه بره از نیروهایی که یه زمانی زیردستش بودن خواهش میکرد که راهو براش باز کنن که سربازا هم راهو براش باز نمیکردن. نمیخوام بگم همه اینجورینا، نه. مثلا سردار حسینی یکی از افرادیه که همه ستایشش میکنن. چرا؟ چون برای پرسنل زیردستش همهجوره ارزش قائله. حالا بگذریم که این روزا گذاشتنش جایی که فقط تدریس کنه.
تعداد ماشینها در خیابان زیاد میشوند. حالا هوا هم روشن شده است و سرباز باید حواسش را بیشتر به کارش بدهد. مجبورم با او خداحافظی کنم و بروم چند خیابان آنطرفتر. سراغ سربازی که ایستاده میروم. بعد از آنکه دکترایش را گرفته به خدمت سربازی اعزام شرده است. ۳۱ ساله است و ۹ ماهی میشود که خدمت میکند. مافوقش آدم منصفی است. یک ساعت او داخل ماشین مینشیند و خودش را گرم میکند و یک ساعت بعدی جایش را با مافوقش عوض میکند.
او هم دل پُری دارد و از قوانینی که برایشان تعیین کردهاند میگوید: «طبق قانون ما حق داریم ماشینایی مثل آمبولانس یا آتشنشانی رو که تخلف میکنن، جریمه کنیم اما حق نداریم ماشینای مربوط به نیروهای نظامی رو جریمه کنیم چون اونام در حین خدمتن. مثلا جریمه عبور از چراغ قرمز ۲۰۰ هزار تومنه و اگه تو این شرایط اقتصادی و فشار روانی یه نفرو ۲۰۰ تومن جریمه کنم قطعا میاد میزنه تو گوشم. یا جریمه نقص فنی ۷۵ هزار تومنه. چن وقت پیش چراغ یه ماشین سوخته بود که جلوشو گرفتم. طرف گفت بخدا خونه مادرخانومم بودم و داشتم میرفتم چراغم سالم بود، اصلا متوجه نشدم سوخته. خب به فرض که این آدم درست هم بگه. واقعا اون موقع شب و با محدودیت ساعتی که گذاشتن از کجا میخواد چراغ گیر بیاره و تعویض کنه؟ من فکر میکنم یه سری از قوانین ما نیاز به واحدهای نظارتی بهتری داره. آخه از کدوم بخش این کار بگم که خدا رو خوش بیاد؟ ببین، این کار همش تنش و اعصاب خردیه.»
برای این تنشی که دربارهش میگی، روانشناسی گذاشتن که هر چند وقت یه بار بتونین بهش مراجعه کنین؟
امسال واسه اولین بار یه بخشنامهای اومده که همه باید تست روانی انجام بدن چون دیدن تشنج و فشار روانی داره زیاد میشه. برای این کار باید به ستاد راهور مراجعه میکردیم و به یه سری سوالا جواب میدادیم. وقتی تستو انجام دادم به من گفتن تو باید بری پیشِ روانشناس. رئیس اداری بهم گفت مگه چی گفتی که تو کلِ تهران فقط تو باید بری پیشِ روانشناس؟ حالا ساز و کار اینا خیلی عجیبه چون خودشون اجبار میکنن بری پیش روانشناس اما تو ساعت خدمت بهت این اجازه رو نمیدن! وقتی هم مرخصی تشویقی میگیری سعی میکنن اونو ضایع کنن. حالا باید برای این کار به یکی از مرکز درمانی ناجا بری و وقت بگیری. یعنی یه روز باید بری اونجا تا بتونی وقت بگیری چون خیلی شلوغه. یعنی خودت روانی میشی تا بتونی بری پیش یه روانشناس.
مگه نمیگی تنها کسی بودی که تشخیص دادن بری پیش روانشناس؟ پس چرا مرکز درمانیشون شلوغه؟
وقتی با سربازای دیگه صحبت کردم متوجه شدم وقتی تست دادن همشون دروغ گفتن چون میدونستن برای رفتن به روانشناس باید چه پروسه پیچیدهای رو طی کنن. اما چرا مراکز درمانیشون شلوغه؟ چون یه سری آدم که دوست ندارن برن خدمت میرن اونجا تا معافیت روانی بگیرن. به خاطر همینم صف شلوغی داره. یه سری هم حین خدمت متوجه میشن راههایی برای معافیت وجود داره به همین دلیل اونا هم برای این کار اقدام میکنن. سوالی که واسه خود من پیش اومده اینه که چطور میشه یه همچین محیطی رو فراهم کرد که بیشتر نیروها به فرار فکر کنن؟ چرا نباید شرایطی فراهم بشه که وقتی یکی دفترچهشو پست میکنه دعا دعا کنه که با جون و دل بره خدمت کنه. یه ستوانیک داشتیم که پاییز امسال زنش و پدرزنشو کشت. اگه قرار بود اون تست روانی درست کار کنه چرا باید یه همچین اتفاقی میافتاد؟ این نشون میده که ساز و کارا اشتباهه. یه نیروی کادری داشتیم که مافوقش بهش زور گفته بود، به خاطر همینم تصمیم گرفته بود خودشو از پل بندازه پایین. البته خدا رو شکر همکارش به دادش رسید. انگار هیچ جایی راندمان کاری مهم نیست و همه فقط دنبال کار آماریان. چرا وقتی تشخیص میدن یکی به روانشناس نیاز داره پیگیر این موضوع نمیشن؟ مثلا مسئول اداری از من پرسید رفتی پیش روانشناس؟ منم گفتم مسئول پاسدارخونه بهم اجازه نداد. اونم گفت باشه، هر وقت اجازه داد برو. رفتم پیش مسئول پاسدارخونه که مرخصی بگیرم، اونم گفت فعلا نیرو نداریم حالا برو ببینیم چی میشه. از این موضوع که بگذریم توهینی که بهم میشه برام آزاردهندهست. برای من بارها پیش اومده جلوی متخلفو گرفتم و به من گفته تو که سربازی. برو کنار ببینم مافوقت کجاست؟ خانوم من درس خوندم تا دکتر بشم اما بارها حین خدمت بهم توهین کردن. در هر صورت ما نیروی کمکی هستیم و باید بهمون حق بدین که این رفتارها برامون برخورنده باشه. از هر ۱۰ نفری که جلوشونو میگیریم، هشت نفرشون میگن به تو چه ربطی داره؟ تو یه سرباز سادهای. خیلی وقتا میگن «حالا همه چی تو این مملکت درسته و همین صحبتکردن من با موبایل تخلفه؟» یا میگن «چطور شما نمیتونین اون دزده که اختلاس کرده رو بگیرین حالا اومدین از منِ بدبختی که کمربندمو نبستم پول بگیرین؟» این حرفا نُقل و نبات مردمه و روزی ۱۰۰ بار به زبون میارن.
حالا نوبت اوست که جایش را با مافوقی که سر پُست است عوض کند. عذرخواهی میکند و میرود تا خدمت کند.
سراغ یکی از سربازانی که داخل خط ویژه ایستاده است هم میروم. لیسانس مدیریت دارد. ۲۴ ساله است و چند ماهی میشود که خدمت میکند: «صبحا همه عجله دارن و میخوان برن سر کار به خاطر همینم زیاد تخلف میکنن. روزای اولی که خط ویژه وایمیستادم همه چهرهها برام ناآشنا بودن اما روزای بعد یه سری چهرهها برام آشنا شدن. بعد از یه هفته مشخص میشه که یه سری آدما هر روز دارن یه خلافی رو تکرار میکنن. بعضی وقتا کار با تذکر پیش میره. تو خط ویژه موتوری زیاده که ۹۰ درصدشون هم تخلف میکنن. چراغ قرمز رد میکنن، از روی خط عابر میپیچن، مسافر اضافه میزنن، کلاه کاسکت ندارن، پلاکشونو مخدوش میکنن، خلاف جهت و ورود ممنوع میان، سرعت بالا دارن و خیلی چیزای دیگه. وقتی هم مافوق به سرباز میگه برو جلوی موتوری رو بگیر نمیتونیم سرپیچی کنیم. مثلا من میرم دستمو جلوی موتوری نگه میدارم که وایسه اما گوش نمیکنه. یه وقتایی که مجبورم برم جلوشونو بگیرم موتوری همین طوری که داره رد میشه با لقد میزنه تو سینهم و میره. مگه میشه جلوی موتوری رو گرفت؟ حالا خیلی از مردم که یه کفی میبینن میان به ما فحش میدن که چرا نمیذارین موتوریای بدبخت یه لقمه نون در بیارن. دیگه نمیدونن اگه یه موتوری پلاکشو مخدوش کنه و بزنه یکی رو بکشه، کسی نمیتونه پیداش کنه، واسه همینم کارش تخلفه. بعضی خط ویژهها مثل میدون فردوسی پاتوقه و اگه بسته بشه حتما حتما درگیری میشه. مثلا معمولا چهارراه استانبول یه کفی هست و میشه اوج درگیریا رو اونجا دید. چون باید بپری جلو و موتورو بگیری. بیشتر موتورسوارا هم مقاومت میکنن و از موتور پایین نمیان و ما هم مجبوریم موتورشون توقیف کنیم چون تخلف کرده. حالا فکرشو بکن اگه طرف خودشو با موتورش زمین بزنه میتونه بره از ما شکایت کنه. اگه موتورو نگیریم مافوق بهمون اجازه مرخصی نمیده. بخدا همش بدبختیه.
بین صحبتهایش راننده چند موتور و ماشین اصرار میکنند تا راه خط ویژه را برایشان باز کند و او هم دستش را به نشانه اینکه نمیشود تکان میدهد. چند باری هم موتورهایی که خودشان را پشت اتوبوسهای بیآرتی پنهان کردهاند با یک لاییکشیدن راهشان را باز میکنند و میروند. از او خداحافظی میکنم.
سراغ آخرین سرباز میروم. فوق لیسانس مدیریت دارد و چشمش به وسایل نقلیهای است که دنبال راه فرار در خیابانها هستند: «اوایل سال که کرونا شدید بود وضعیت بهتر بود. به ما گفته بودن مردمو نگه نداریم چون مدارکگرفتن و قبضنوشتن خودش عامل شیوع کروناست. گفته بودن اگه کسی تخلف کرد به صورت دو برگی جریمهشون کنیم.»
جریمه دوبرگی چطوریه؟
مثلا فکر کنین من لب اتوبانم و راننده با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت رد میشه اما سرعت قانونی ۱۲۰ کیلومتره. اینجور مواقع پلاک طرفو میخونیم و جریمهش میکنیم. جریمه انواع و اقسام داره: تسلیمی، دوبرگی، الصاقی و خودداری. تسلیمی همونیه که متخلف خودشو تسلیم میکنه، مدارکشو میده و قبض جریمهشو میگیره و میره. الصاقی یعنی راننده جایی توقف کرده که تخلفه مثل پارک دوبل. اینجا برگه جریمه رو مینویسیم و میذاریم روی شیشهاش. یه سری جریمهها هم با دوربینا انجام میشه که اونم انواع مختلف داره که از نوع الصاقی و دو برگیه. جریمه خودداری هم اینه که متخلفو نگه داریم و مدارکشو بخوایم اونم مدارکو میده اما برگه جریمهشو نمیگیره. اگه مامور بگه که متخلف از گرفتن برگه خودداری کرده همون لحظه جریمهش دو برابر میشه.
دفترچههای جریمهای که بهتون میدن باید تا چه مدت پر کنید؟
دفترچه اخطار ۲۵ تا برگ داره و توی هر برگ میشه سه تا کد اخطار نوشت. اگه بخوایم دفترچه رو پر کنیم، میتونیم توش ۷۵ کد اخطار بنویسیم. این دفترچه حتما باید تو یه هفته تموم بشه. نوشتن اخطار به آمار منطقه کمک میکنه و آمارِ اعمال قانون که بالا باشه رئیسا تشویقی میگیرن. این دفترچهها تو اجرائیات ثبت میشه. میدونین که سربازا حق ندارن مردمو دیجیتالی جریمه کنن و اگر سربازی رو دیدین که دستگاه دستشه، افسرش مجبورش کرده که این کارو بکنه وگرنه سرباز دوست نداره با ۳۰۰ هزار تومن حقوقی که میگیره کار یکی دیگه رو انجام بده.
کدوم دسته از راننده ها برای دادن مدارک و گرفتن برگه جریمه بحث نمیکنن؟
راننده کامیونا خیلی خوبن. تا بهشون میگی بزن کنار، میزنن و مدارکشونو میدن و میگن جریمه کن بریم چون راننده هستن و بار حمل میکنن و پول جریمه رو از کارفرماشون میگیرن. معمولا هم اضافهبار دارن. مثلا میدونستین یکی از دلایل گرونی مسکن همین راننده کامیونایی هستن که میکسر بتن حمل میکنن؟ حالا میدونین چرا؟ بتن محدودیت مصرف داره و چون سفت میشه باید سر یه ساعت مشخصی برسه سر ساختمون. معمولا هم رانندههاشون اضافهبار دارن و جریمه میشن. حالا شما فکر کن یکی از همین کامیونا از غرب تهران حرکت کنه و بخواد بره مرکز تهران، ممکنه چند بار جریمه بشه که هر بار هم باید ۱۰ دقیقه تا یه ربع صبر کنه. جریمه اضافه بار هم ۱۰۰ هزار تومنه. مثلا اگه قیمت بتن ۴۰۰ هزار تومن باشه تا بخواد اونو برسونه دست مصرفکننده همه این جریمهها رو میکشه روش. آخرشم محصول بیکیفیتی دست مصرفکننده میرسونه و قیمت تمومشده روی قیمت اون خونهای که در حال ساخته هم اضافه میشه. شاید خیلی موضوع ریزی باشه و به چشم نیاد اما نکته مهمیه. از همه این حرفا گذشته، خداییش خدمت تو پلیس راهور خیلی سخته و اصلا برای سرباز ارزش قائل نیستن. سرباز هیچ حقی نداره. هر جا که متخلفی دروغ بگه، سرباز مقصره! خوب چرا نباید نهادی برای تحقیق و شفافسازی وجود داشته باشه؟ در هر حالتی سرباز توبیخ میشه. موش بلند باشه توبیخ میشه، تلفن همراه داشته باشه توبیخ میشه. سربازی که از شهرستان اومده و نتونه با خانوادهش صحبت کنه فشار روانی زیادی بهش وارد میشه، خب حداقل یه زمانی تو وقت استراحت براش بذارن که بتونه از تلفن همراهش استفاده کنه. یه بار منو زمان استراحت تو خوابگاه با گوشی دوربیندار گرفتن و برام ۱۵ روز اضافهخدمت زدن.
تا حالا شده مردم بهتون ابراز محبت هم کنن؟
آره. یه سری آدما واقعا محبت دارن. یه بار یه آقایی یه سبد گلابی آورد و من نگرفتم و رفتم سر پست. وقتی برگشتم دیدم سبد گلابی جلوی ماشینه. خیلی وقتا مردم دیدن ما ماسک نداریم، بهمون ماسک دادن. ما یه جایی به اسم جمعداری داریم که ازمون امضا میگیرن تا بهمون سهمیه ماسک بدن اما در واقع هیچی بهمون نمیدن. مثلا میگن هر سربازی تو یه روز دو تا ماسک باید بگیره در حالیکه هر ماسکی باید دو ساعت یه بار عوض بشه. مثلا سربازای شیفت شب هیچ وقت نمیتونن از جمعداری ماسک بگیرن چون زمانی که باید پست وایستن ساعت اداری جمعداری تموم شده.
ظهر شده. ناهار سربازها از راه میرسد. خسته و گرسنه خداحافظی میکند و گوشهای میرود تا غذا بخورد.