😎من از شغلم بیزارم
یک قانون بسیار مهم وجود دارد که همه افراد موفق از آن پیروی میکنند: همیشه نگاه بازی داشته باشید و بیطرفی خود را حفظ کنید.
به یاد داشته باشید که پیش از هر نوع اتهام زدن یا پیدا کردن مقصر در مورد موضوعی تمام جوانب را در نظر بگیرید.
😎اصلا منصفانه نیست
آدمهای موفق هیچوقت از اینکه تلاشهایشان نادیده گرفته میشود و آنچنان که شایسته است مورد محبت و قدردانی قرار نمیگیرند، شکایت نمیکنند.
😎 همین جوری که هست خوبه
تلاش و اراده برای تغییر یکی از مهمترین ویژگیهای افراد موفق است.
هر چه شما سادهتر پدیدههای تازه و جدید را در زندگی خود بپذیرید، بیشتر احتمال دارد که به موفقیت دست پیدا کنید
😎 این کار وظیفه من نیست
یک انسان موفق واقعی هرگز جلوی تلاشهای دیگران را نمیگیرد و مانع آنها نمیشود.
اتفاقا یک فرد موفق به همکاران و اطرافیان خود کمک میکند تا آنها در مسیر خود موفق شوند
😎 این کار غیرممکنه
سعی کنید به مشکلات زندگی خود بهعنوان موانعی سخت که بر سر راه شما قرار دارند نگاه نکنید.
بلکه به آنها به دیده چالشهای جذاب که در مسیر هیجانانگیز زندگی قرار دارند بنگرید.
😎این کار را باید جور دیگری انجام میدادم
حتی اگر وظیفه محوله را در سر کار نتوانستید بهخوبی انجام دهید، سرزنش کردن خود در باقی ساعات روز کاری بیمعنی و اشتباه است.
سعی کنید از شر افکار منفیای که درباره اشتباهات گذشته خود در ذهن دارید خلاص شوید
😎 من هیچ انتخابی ندارم
همیشه فرصتهای کافی در اختیار شماست.
افراد موفق همیشه راهی برای خلق مسیر موفقیت پیدا میکنند ...
مرحوم دکتر نوربخش رئیس اسبق بانک مرکزی تعریف میکرد : در یکی از سفرها که به ژاپن داشت و از بانک مرکزی در توکیو دیدار کرده بود . تمام قسمتهای بانک مرکزی را با هیات همراه بازدید کردم و اصرار داشتم که پولها و سرمایههای نقدی و غیر نقدی ژاپن در کجا نگهداری میشود ؟ برای همین بهمراه روسای بانک مرکزی ژاپن سوار آسانسور شده و دکمه آسانسور را که زدند من متوجه شدم که در حال بالا رفتن به طبقه آخر بانک هستیم و در همین حین با خود فکر میکردم که این ژاپنیها عجب اعجوبههایی هستند ؟! چرا که سرمایههای ژاپنی رو در طبقه آخر ساختمان بانک مرکزی قرار میدهند . در صورتیکه ما ، نه تنها بانک مرکزی بلکه در تمامی بانکهای کشور ، پول و دیگر سرمایههای نقدی و غیر نقدی و شمشهای نفیس رو در زیر زمین ساختمان قرار میدهیم ...
وقتی به طبقه آخر بانک رسیدیم باکمال تعجب دیدم که افراد مسن از خانمها و آقایون با لباس راحتی هر کدام به کار شخصی مشغولند و خانمهای خیلی مسنی را مشاهده کردم که یا در حال صحبت با یکدیگر بودند و یا در حال خواندن روزنامه و در حال مطالعه و یا در حال بافتنی و غیره بودند که بعضی از همون خانمها روی ویلچر نشسته بودند که بعلت کهولت سنشان بود .
پیرمردانی را دیدم که آنان نیز بعضیها در حال صحبت با یکدیگر و بازی شطرنج و مطالعه کتاب یا خواندن روزنامه و غیره بودند ...
وقتی با این صحنه مواجه شدم به مسئولین بانک مرکزی ژاپن گفتم که انگار گویا طبقه رو اشتباه اومدیم ؟!
و آنان در مقابل جواب من گفتند : سرمایههای اصلی ما بازنشستگان ما هستند که بعد از بازنشستگی آنان را هر روز بر اساس تمایل خودشان با در اختیار گذاشتن امکانات رفاهی و تفریحی اینجا آورده تا از تجربیاتشان در موقع نیاز استفاده کنیم و آنان در این مورد از نظر فکری و تجربی بسیار در این زمینه کمک حالمان بوده و هستند ...
" سوال اینجاست : آیا در کشور ما مسئولین کشوری و لشکری و تامین اجتماعی و خدماتی از حال بازنشستگان ما خبر دارند ؟؟؟ "
خانم معلمی تعریف میکرد:
در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم.
به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان.
پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچهها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند.
چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند.