انتشار خبر آزار جنسی تعدادی از دانشآموزان پسر توسط معاون انضباطی یکی از مدارس غیردولتی تهران طی هفته های اخیربازتاب وسیعی در افکار عمومی داشت و موجب جریحهدار شدن احساسات همه کسانی شد که با خانواده بزرگ آموزش و پرورش سر و کار دارند یاندارند.
براساس اعلام معاونت رسانهای آموزش و پرورش، علت اصلی فاش شدن تجاوز معاون مدرسه به دانشآموزان و پیگیری این موضوع از سوی خانوادهها، پرخاشگری دانشآموزانی بود که بررسی علت آن، موضوع تجاوز را آشکار ساخت. آموزش و پرورش ضمن تشکیل پرونده و تعیین بازرس ویژه برای آن، بخش زیادی از مسئولیت ماجرا را متوجه مدیر مدرسه دانست که نظارت دقیقی بر جذب فرد خاطی که از نیروهای آزاد بوده، نداشته است. از اینرو وزیر این وزارتخانه، ضمن تأکید بر برخورد قاطع قضایی، بر تقویت، به روزرسانی فرایند گزینش و اعمال نظارت سختگیرانهتر بر جذب نیروهای آموزشی تأکید کرد، اما فراتر از این اقدامات موقت یعنی عزل مدیر مدرسه، تعیین بازرس ویژه برای پرونده و ابراز همدردی با خانوادههای دانشآموزان مورد تعرض واقع شده، سؤال اصلی از آموزش و پرورش این است که چگونه دانشآموزانی که باید در مدرسه که اساساً موجودیت آن بر پایه آموزش بنا شده و قاعدتاً باید بچهها در آن نحوه مواجه صحیح با مسائل جنسی و محافظت از خود در برابر هرگونه عامل تهدیدکنندهای را در این ارتباط، آموزش ببینند، از همین نقطه مورد آزار قرار میگیرند؟! آیا اقدام ریشهای برای جلوگیری از تکرار این اتفاقات، آموزشهای خودمراقبتی به دانشآموزان و افزایش آگاهیهای لازم نیست؟
پیش از هر سخنی در خصوص این مساله باید یادآور شد، همه نگرانی ها و نقدهایی که پیرامون این موضوع گفته و نوشته شد، هرگز به معنای وارد کردن کوچکترین خدشه ای به حریم معلم و مدرسه نیست. اتفاقا چهار دیواری مدرسه و سخن معلم از منظر دانش آموزان، والدین و جامعه دارای چنان حرمت و اثرگذاری است که نقدها هم هرچه بیشتر شدن این حرمت را خواهانند، اما این هرگز به معنای آن نیست که از ناهنجاری هایی که در فضای مدرسه رخ می دهد، نگوییم یا ننویسیم. جایی که حتی می توان از بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی خارج از محیط مدرسه هم با سوال و جواب و پرداختن به آنها در مدرسه و آموزش بچه ها، جلوگیری کرد، پر واضح است که نظام آموزشی باید در مقابل چنین حوادثی پاسخگو باشد. مسائل جنسی، زیر مجموعه ابعاد تربیتی و پرورشی است که آموزش و پرورش در پرداخت به آنها دارای ضعف های مشهودی است. پرداخت به این موضوعات، مستلزم تحولاتی در نظام آموزشی است که پیش از این وزیر آموزش و پرورش با اشاره به فرهنگ سازمانی این وزارتخانه، آن را از مهمترین موانع در برابر ایجاد تغییرات در نظام آموزشی دانست. به نظر میرسد منظور از فرهنگ سازمانی، موانع ایدئولوژیکی است که صحبت در مورد مسائل جنسی را تابو میداند و مانع آموزش آنها در مدرسه میشود، اما آنچه در مدرسه پسرانه رخ داد، اتفاقی است هشداردهنده به همه از جمله مخالفان طرح ارائه آموزشهای حفاظت و بهداشت جنسی در مدارس که باید بدانند یکی از اصلیترین دلایل بروز چنین اتفاقاتی نبود آموزشهای خودمراقبتی در نظام آموزشی پیش از دانشگاه است.
سازمان بهداشت جهانی، نوجوانی را در محدوده سنی ۱۰ تا ۱۹ سال تعریف میکند که منشاء تغییرات زیادی در ابعاد فیزیکی، روانی و اجتماعی است و موجب میشود نوجوانان دوران پرالتهابی را طی آن تجربه کنند. یکی از ابعاد این تغییرات، تغییرات فیزیولوژیک است که آموزشهای متناسب خود را میطلبد. آموزشهای گام به گامی که طی آنها نوجوانان ضمن آشنایی با بهداشت جنسی با هرگونه عامل تهدیدکننده این بهداشت، آشنا میشوند و نحوه صحیح مقابله با آن را میآموزند. به باور بسیاری از متخصصین تعلیم و تربیت با توجه به تعرضاتی که حتی در سنین کمتر از ۱۰ سال هم اتفاق میافتد، ارائه این آموزشها از سن پائینتر و به صورت قابل درک برای کودکان هم ضروری است.
منظور از ارائه آموزش های بهداشت جنسی، آموزش رابطه جنسی به بچه ها نیست که سبب می شود فورا برخی در مقابل آن موضع بگیرند و مطرح کنندگان را به ارائه آموزش های مبتنی بر الگوهای غربی متهم کنند. منظور، توانمند سازی دانش آموزان در برابر آسیب های
جنسی از طریق شناسایی عوامل خطر و چگونگی مقابله درست با آن در هر محیطی است.
متأسفانه اکنون بخش زیادی از کودکان و نوجوانان به دلیل ناپسند دانستن صحبت درباره مسائل جنسی در محیط خانوادهها، از دستیابی به اطلاعات متناسب خود، محرومند. در این شرایط ممنوع بودن آموزش این مسائل در مدرسه، مشکل را چند برابر میکند. به همین دلیل بسیاری از دانشآموزان اطلاعات مناسبی در این ارتباط ندارند و چه بسا اگر اطلاعاتی هم داشته باشند بیشتر بر پایه فضای مجازی و همسالانی است که بسیاری از آنها ناامن و حتی تهدیدکننده است. ارائه این آموزشها در مدرسه حاشیه امنیتی را ایجاد میکند که در کنار آگاهی و ارتباط مؤثر والدین با کادر مدرسه میتوان به ایجاد چتر حمایتی مطمئن برای نوجوانان امیدوار بود. منظور از آگاهی والدین، پذیرش مسئولیت آنان در قبال آموزشهای جنسی لازم به فرزندانشان از سوی خود و مدرسه است. متأسفانه در کنار همه نقد هایی که به ضعف عملکرد آموزش و پرورش در این ارتباط وارد است، به دفعات از سوی مشاوران مدارس شنیده میشود که در بسیاری مواقع حتی اندک گامهایی که اولیاء مدرسه برای ارائه آموزشهای جنسی مطمئن به بچهها برمیدارند، با مخالفت شدید والدین به سرانجام نمیرسد. تأسفآورتر اینکه بسیاری از والدین به هنگام مواجه با مواردی از آزار و اذیت جنسی فرزندانشان در محیط مدرسه یا خارج از آن، با پنهان کردن آن ذیل مسأله ترس از آبروریزی یا تهدید شدن، ضمن به تعویق افتادن مجازات متجاوزان، باعث انتقال همین تفکر به فرزندانشان میشوند. به همین دلیل در مورد تعرض معاون مدرسه غیردولتی پسرانه تهران، چند ماه پس از شروع اقدام غیر اخلاقی معاون مدرسه، متوجه ماجرا میشویم. اگر کودکان و نوجوانان ضمن آموزشهای مطمئن بیاموزند که باید سریعاً هرگونه موردی را به والدینشان اطلاع دهند و هیچ دیواری بین خود و آنها در طرح موضوع احساس نکنند، می توانند ضمن مراقبت از خودشان، فضا را برای متخلفان یا کسانی که حتی سودای چنین سوء استفاده هایی را دارند، تنگ کنند.
نظام آموزشی باید بپذیرد، جامعه با توجه به حجم گسترده آسیب های اجتماعی، چرایی و راه کار برون رفت از بسیاری از این آسیب ها را از بنیادی ترین و اثرگذارترین نهاد کشور یعنی آموزش و پرورش طلب
می کند. بنابر این طبیعی است که در مقابل رسوایی اخلاقی مدرسه پسرانه، چنین ملتهب و مطالبه گر باشد. هر چه تاکنون آموزش و پرورش بر محفوظات و تست های
چهار گزینه ای تاکید داشته، بس است. از این پس باید همراه با تحولات موجود، پاسخگوی نیازهای نسل جدیدی از دانش آموزانی باشد که اقتضائات خاص خود را دارند و آموزش مراقبت جنسی در برابر آسیب های موجود بخشی از آنهاست.
سمیه میرزایی
منبع: روزنامه اطلاعات/یکشنبه سوم تیرماه 97
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.