b_300_300_16777215_00_images_9512_drivers.jpg

همزیستی نیوز – به نظر می رسد بجای تحدید و تهدید رانندگان متخلف در کشور، راه برای تداوم تخلف آنها هموارتر می شود ! و از این به بعد، رانندگان محترم و معزز متخلف! که تا حالا حداقل از ترس زندان، نیم نگاهی به علایم راهنمایی و رانندگی و اندک توجهی به قوانین و مقررات آن داشتند، تخت گاز به دل حوادث خواهند زد، چرا که خسارت ناشی از تصادف را  که بیمه می پرداخت  و حالا، خود رانندگان متخلف نیز زندانی  نمی شوند و با سلام و صلوات به پشت رل باز می گردند  و تنها قربانی بخت برگشته و خانواده بخت برگشته تر او باید یک عمر تاوان شاهکار رانندگان متخلف و جاده صاف کن های تخلفات آنها را بدهند!

برای تبیین این موضوع یعنی وضعیت رقت بار و ناهنجار رانندگی در کشور(آوردن این صفات صرفا مستند بر آمارهای رسمی است) مطلبی را که در گذشته تهیه و منتشر شده بود، بدون به روز کردن آمارهای آن، صرفا برای یادآوری موضوع تقدیم خوانندگان فهیم همزیستی نیوز می شود.      

هفت تیر کشی در خیابان ها و جاده ها!

به نظر شما، رانندگان خودرو خطرناک تر هستند یا هفت تیر کش ها؟
قربانیان سوانح رانندگی مظلوم تر و بی دفاع تر هستند یا قربانیان هفت تیر کشی ها؟
برای یافتن پاسخ این پرسش ها، توجه شما را به شرح دو سکانس از عملکرد این دو اسلحه مرگبار جلب می کنم:

سکانس اول: تصور کنید در یک خیابان خلوت راه می روید، ناگهان یک نفر، هفت تیر به دست، راه را بر شما می بندد و شما را تهدید می کند که در صورت قبول نکردن خواسته او به سمت شما شلیک خواهد کرد!
سکانس دوم: تصور کنید در یک خیابان خلوت راه می روید، ناگهان یک خودرو از لاین مخالف به سمت شما به سرعت پیش می آید و تا شما به خود بجنبید مثل اجل معلق به شما رسیده و ………!
کدام سکانس؟
حال این پرسش را طرح می کنم: اگر قرار است در جایی که شما زندگی می کنید، یکی از این دو سکانس، حداقل دوبار در هر ساعت تکرار شود، شما کدامیک را انتخاب می کنید؟
من شخصا سکانس اول را انتخاب می کنم، چرا که حداقل حق انتخاب دارم و می توانم یا با اجابت خواسته هفت تیرکش مذکور، جانم را نجات دهم، یا با او درگیر شوم و یا راه سوم یعنی گریز از معرکه را انتخاب کنم که درهر صورت تا ۵۰درصد شانس زنده ماندن را دارم!
اما در سکانس دوم، من هیچ فرصتی برای انتخاب ندارم و دست و پا بسته، تسلیم فردی می شوم که پشت فرمان خودرو نشسته و آگاهانه یا ناآگاهانه(هیچ فرقی نمی کند)، با قصد قبلی یا بدون قصد قبلی(هیچ فرقی نمی کند)، دارای گواهینامه یا بدون گواهینامه(هیچ فرقی نمی کند)، مسلط به فنون رانندگی یا ناآشنا به این فنون(هیچ فرقی نمی کند) به سمت من می آید و تا من بجنبم یا دو متر به بالا پرتاب یا زیر چرخ های خودرو له شده ام و اگر خیلی خوش شانس باشم چند تا استخوان بدنم خرد شده و جنازه به ظاهر زنده ام تا آخر عمرم، هم وبال خودم و هم وبال خانواده ام و هم وبال جامعه ام می شود!
هرساعت دو نفر، قربانی سوانح رانندگی!
این سکانس تلخی است که طبق آمارهای رسمی بطور متوسط یک هزار و ۴۰۰ بار در هر ماه و به همان نسبت ۴۶بار درهر روز و به همان نسبت دو بار درهر ساعت در کشورمان بر روی صحنه زندگی ما ایرانیان به اجرا در می آید، یعنی هرساعت دو نفر ایرانی قربانی سوانح رانندگی می شوند.
این ارقام برآمده از آمار رسمی اعلام شده از سوی قائم مقام معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه کشورمان است که گفته: طی ۱۰ ماه سال ۹۳افزون بر۱۴هزار نفر در تصادفات و سوانح رانندگی در کشورمان جان خود را از دست دادند.(ایرنا ۶/۱۲/۹۳(
اما آمارها درباره سکانس اول چه می گوید، یعنی در کشورهایی که حمل سلاح گرم برای شهروندان آن آزاد است آمار تلفات جانی ناشی از تیراندازی چه تعداد است.
هفت تیرکشی با صرفه تر است!
براساس آمارهای رسمی سازمان ملل در ایالات متحده آمریکا که طبق قانون، حمل سلاح گرم برای شهروندان آن کشور طبق شرایطی آزاد است، روزی ۳۰ نفر با شلیک گلوله کشته می شوند. منبع Source: IANSA (International Action Network on Small Arms of the United Nations )
یعنی درجامعه ایران ۷۵میلیونی، رانندگان محترم مسلح به فرمان و پدال گاز خودرو، روزی ۴۶انسان بی گناه را به کام مرگ می فرستند، اما در جامعه ۳۲۰میلیونی ایالات متحده آمریکا، هفت تیرکش های حرفه ای! روزی ۳۰نفر را به آن دنیا می فرستند و با توجه به اینکه جمعیت آمریکا چهار برابر ایران است می توان نتیجه گرفت که قربانیان سوانح رانندگی در ایران چهار برابر قربانیان هفت تیر کشی در آمریکاست و به عبارت دیگر اگر به رانندگان ایرانی به جای خودرو هفت تیر به دست شان داده شود، تعداد قربانیان آنها تا یک چهارم کاهش می یابد!
نگارنده از مقایسه این دو مقوله می خواهد این نتیجه را بگیرد که رانندگی در ایران، با توجه به پیامدهای اسفناک آن، خطرناک تر از حتی هفت تیر کشی است، اما در برخورد با راننده متخلف و هفت تیرکش عکس آن صورت می گیرد و راننده ای که چندین بار مرتکب خلاف شده و جان انسان های بیگناه را گرفته است، بخاطر برخورداری از حمایت های بیمه ای با پرداخت دیه و تحمل حبس های کوتاه مدت احتمالی دوباره می تواند در پشت فرمان خودرو بنشیند، ولی وای بحال کسی که فکر کند اینجا تکزاس است و هوای هفت تیرکشی به سرش بزند، دمار از روزگارش در می آورند.
البته طرح این موضوع به این شکل به این معنی نیست که چرا هفت تیر کشی در جامعه مذموم و حساسیت ها نسبت به آن بسیار بالاست، بلکه نگارنده با مقایسه آن با مقوله رانندگی همه هم و غمش این است که بگوید چرا جامعه نسبت به رانندگان که روزی ۴۶نفر را به کام مرگ می فرستند، این گونه بی تفاوت و ساکت است؟ چرا همانطور که برای دستگیری یک فرد مسلح، آدم و عالم و زمین و زمان بسیج می شوند تا در کوتاه ترین زمان ممکن او را خلع سلاح کنند و در صورت مقاومت به شدت با او برخورد می کنند، راننده متخلف به رغم قربانی شدن حتی ده ها نفر و آواره و بی سرپناه شدن صدها نفر بخاطر تخلف این راننده محترم! محترمانه و با سلام و صلوات به زندان و بعد از مدتی کوتاه بواسطه حمایت قانونی شرکت های بیمه دوباره به پشت فرمان خودرو برمی گردد و روز از نو، روزی از نو!
چاره کار چیست؟
چاره کار به نظر نگارنده این است که نگاه کلی جامعه به مقوله خودرو و رانندگی را باید تغییر داد تا بتوان به تدریج فاصله پخش این سکانس اسفناک را در زندگی روزمره ایرانیان بیشتر و بیشتر کرد!
درحال حاضر، این نگاه این گونه است که خودرو چون یک وسیله نقلیه شخصی است پس هرکس می تواند با پرداخت وجهی آن را صاحب شود و پس از صاحب شدن، پشت فرمان آن بنشیند و هرجا که دلش خواست با آن برود و به هر نحوی که تشخیص داد از آن استفاده کند، البته با رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و سایر قوانین عمومی از جمله اینکه استفاده از خودرو و رانندگی با آن نباید به تضییع حقوق دیگران بیانجامد!
اما این نگاه در عمل این پیامدها را به دنبال داشته است:
۱- داشتن وسیله نقلیه شخصی یک حق را برای صاحب و راننده آن ایجاد کرده است و در نتیجه هرگونه که وی تشخیص می دهد از آن استفاده می کند.( توجه شود تشخیص این حق با خود اوست نه فرد یا افراد دیگر! چرا که ماهیت فرایند رانندگی قائم به لحظه هاست و تشخیص دهنده در آن واحد، تصمیم گیرنده و مجری هم است(
۲- چون فرایند رانندگی همانطور که در بند یک اشاره شد، قائم به لحظه هاست، پس قضاوت در نحوه رانندگی افراد نیز عملا موضوعیت خود را از دست داده است، چرا که این قضاوت به قول معروف، نوش داروی پس از مرگ سهراب است، تنبیه، جریمه و حتی قصاص نیز هرگز آب رفته را به جوی برنمی گرداند و جان یک انسان به راحتی فدای سهل انگاری، ندانم کاری و جهالت فردی به نام راننده می شود و دیگر هیچ!
مقصر اصلی کیست؟
به نظر نگارنده سه عامل اصلی دخیل در سوانح رانندگی یعنی خودرو، جاده و راننده به هیچ عنوان سهم برابر در وقوع این سوانح را ندارند، بلکه سهم اصلی و عمده را در این خصوص در هر شرایطی راننده دارد که فرمان هدایت خودرو به او سپرده شده است، راننده ای که انسان است و خداوند به او عقل داده و متولیان راه و سازندگان خودرو نیز علائم اطلاع رسانی و هشدار دهنده را در جاده ها و خیابان ها و امکانات و وسایل کنترلی را در خودرو ها تعبیه کرده اند تا این انسان عاقل در هنگام رانندگی با مراجعه به عقل خود و با کمک این علائم و وسایل از وقوع سوانح جلوگیری کند.
البته ممکن است گفته شود که بسیاری از سوانح رانندگی بخاطر غیراستاندارد بودن جاده ها و خودروها اتفاق می افتد و بنده خدا!! راننده ها در اغلب موارد تقصیری ندارند، این استدلال بجز در موارد نادر و استثنایی نمی تواند قابل قبول باشد چرا که میلیون ها راننده با مراجعه به عقل خود و رعایت مقررات و قوانین و انجام احتیاط ها و پیش بینی های لازم، همه روزه از این جاده ها و خیابان ها و با این نوع خودروها درحال تردد هستند و صحیح و سالم به کار و زندگی خود می رسند و هیچ اتفاقی هم برای آنها نمی افتد.
به فرض اگر جاده یا خیابان هایی کلا غیراستاندارد و خودروهایی هم غیر ایمن هستند و به فرض راننده یا رانندگانی هم از این شرایط بی اطلاع هستند، آیا بازهم نیاز نیست آن راننده ای که در این گونه جاده ها و با این نوع خودروها درحال رانندگی است، احتیاط های لازم را بعمل بیاورد؟
بدیهی است هر راننده ای که پشت فرمان یک خودرو می نشیند قبل از حرکت در خصوص وضعیت مسیری که قرار است در آن رانندگی کند به مدد تجارب قبلی خود و اطلاع رسانی مراجع رسمی مانند راهنمایی و رانندگی، پلیس راه و راهداری باید آخرین اطلاعات لازم را داشته باشد که می تواند کاستی ها، نقایص و مخاطرات این مسیر راهم دربر داشته باشد.
در چنین شرایطی مسئولیت حرکت خودرو و هر اتفاقی که ممکن است در طول مسیر برای این خودرو پیش بیاید، تنها به عهده راننده است، راننده ای که مختار است حرکت نکند و در نتیجه اتفاقات بعدی هم نمی افتد، ولی اگر حرکت کند باید مسئولیت و عواقب اتفاقات احتمالی را بپذیرد!
حال سئوال نگارنده از شما خواننده این سطور این است چرا باید خودرو( بخوان هفت تیر) را به دست کسانی داد که نه تنها کمترین مسئولیت و تعهد را نسبت به رانندگی خود ندارند، بلکه اساسا نسبت به کارکرد این وسیله ای که در اختیارش گذاشته شده است، کمترین شناختی نیز ندارند؟
شما از این گونه راننده ها چه انتظاری دارید؟
۱-شما از راننده ای که چراغ راهنمای خودرو را در هنگام موردنیاز استفاده نمی کند و اگر هم استفاده می کند برعکس عمل می کند، چه انتظاری دارید؟
۲-شما از راننده ای که درست در مقابل پل پیاده رو خودرو خود را پارک می کند و ساعت ها می رود دنبال کار شخصی خود و مانع ورود یا خروج خودرو مردم به محل زندگی یا کسب آنها می شود، چه انتظاری دارید؟
۳-شما از راننده ای که درست در وسط اتوبان یا بلوار سرعت خودرو خود را کم کرده و از خودرو کناری خود آدرس می پرسد و یا حتی خودرو خود را بدون اینکه به منتهی الیه سمت راست هدایت کند، همانجا در وسط خیابان که خودروها با سرعت درحال عبور هستند، متوقف می کند و یا دنده عقب می آید، چه انتظاری دارید؟
۴-شما از راننده ای که در جاده تاریک با چراغ خاموش و بدون حتی یک علامت شب رنگ، بی خیال درحال رانندگی است، چه انتظاری دارید؟
۵-شما از راننده ای که از لاین مخالف با روشن کردن چراغ با سرعت به سمت شما که در لاین خود با خیال راحت درحال رانندگی هستید، شاخ به شاخ شما می آید، چه انتظاری دارید؟
۶-شما از راننده ای که با چراغ بالا به سرعت درحال حرکت در جاده است و به این موضوع که به دید رانندگان خودروهای لاین روبرو آسیب می رساند،اصلا توجه ای ندارد و به علایم این رانندگان نیز وقعی نمی نهد، چه انتظاری دارید؟
و ده ها و حتی صدها خلاف مشهود و غیرمشهود که این گونه رانندگان محترم! روزانه درخیابان ها و جاده ها مرتکب می شوند و ما شاهد و ناظر آنها هستیم و جز اینکه آهی از حسرت و البته نفرت بکشیم، هیچ کاردیگری از دست مان برنمی آید.
با این تفاصیل باز هم این پرسش را مطرح می کنم: چرا باید خودرو(بخوان هفت تیر) را دست این گونه رانندگان داد تا با ندانم کاری، سهل انگاری، بی مسئولیتی، ……………و در یک کلام، جهالت در هر ساعت دو نفر را روانه آن دنیا کرده و حداقل دو خانواده چند نفره را نیز یک عمر گرفتار مشکلات متعدد روحی، روانی و مادی کنند؟
فقط کافی است این همه مشکلات را ضرب در ۲۴کنید و حاصل آن را در هفته، ماه و سال حساب بکنید، آنچه به دست می آید، آنقدر وحشتناک است که عمق آن را من و شما که شانس اوردیم تا این لحظه گرفتار شاهکار این گونه رانندگان نشدیم، درک نخواهیم کرد، اما صدها و حتی هزاران خانواده ایرانی که تاکنون عزیزترین عزیزان خود را بواسطه عملکرد این گونه رانندگان از دست داده اند، آن را با پوست و تن شان درک می کنند.
آیا وقت آن نرسیده که در این مملکت کسی پیدا شود و ترمز این قطار ویرانگر را که درمسیر حرکت خود بیرحمانه قربانی می گیرد، پایین بکشد و همه عواقب و پیامدهای آن را نیز بعهده بگیرد؟

تاج محمد  کاظمی

 

 

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار