همزیستی نیوز - حقیقا ریاستجمهوری دونالد ترامپ، را باید «مورد ویژه دونالد ترامپ» نامید. کسی که همهچیز درباره او عجیب است و به طرز عجیبی شرایط او تاکنون، با کامیابی همراه بوده است.
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم سیدعلی طباطبایی استاد دانشگاه نوشت: ترامپ در تمام مراحل کاندیداتوری برخلاف رویه مرسوم انتخابات آمریکا، رفتار کرد. به هر که اراده کرد، توهین کرد، هر سیاستی را که دوست نداشت، زیر سؤال برد، از هر چیزی که خوشش نیامد آن را نادرست نامید، هرکسی را که کوچکترین خدشهای به دیدگاهش وارد کرد احمق، بیشعور، نادان و کوتهفکر خواند، ولی در نهایت به شکل عجیبی از همه تهاجمات جان سالم به در برد.
به همهچیز در ایالات متحده متهم شد؛ از سوءاستفاده جنسی، تقلب، دروغ و سوءاستفاده مالیاتی تا ارتباط با روسیه و دهها اتهام دیگر، ولی باز هم او از همه اتهامات به سلامت عبور کرد تا دیشب به عنوان چهلوپنجمین رئیسجمهور ایالات متحده سوگند خورد و شروع به کار کرد.
باید واقعا «مورد عجیب دونالد ترامپ» را در تاریخ آمریکا ثبت کرد. ولی چه کسی میداند تا آخر چه اتفاقی خواهد افتاد. شاید این ضربالمثل ما ایرانیها را باید کسی برای ترامپ ترجمه کند که «شاهنامه آخرش خوش است» و البته رفتار و حرکات و سکنات ترامپ ما را به شکلی عجیب به یاد کسی خاص و البته عجیب در ایران میاندازد.
اما پس از این مقدمه، به موضوع اصلی این نوشتار میپردازم که رویکرد ما «در ایران» به دونالد ترامپ چگونه باید باشد و چگونه مواجههای باید با او داشته باشیم. آیا باید او را یک فرصت یا یک تهدید فرض کنیم؟ آیا باید از همین روز اول با او تهاجمی برخورد کنیم؟ یا با او مواجهه تدافعی داشته باشیم؟ او را باید تحسین کنیم تا همراهش کنیم یا اینکه تقبیحش کنیم تا عقبنشینی کند؟
به نظر میآید نوع مواجهه با «پدیدهای به نام ترامپ»، تابعی از «خود واقعیتِ ترامپ» است و واقعیت ترامپ چیزی جز شخصیت او نیست. اما چه عناصری مهمترین وجوه شخصیتی ترامپ را میسازد که ما با درک این وجوه شخصیتی، بهتر با او روبهرو شویم و منافع ملی کشور ما بیشتر محقق شود.
شاید اولین و مهمترین وجه شخصیتی ترامپ، «خودساختهبودن» اوست. ترامپ که یکتنه خود را به این شرایط رسانده است، بیش از هر چیز دیگر و پیش از هر چیز دیگر اعتمابهنفس است. او خود را بیشتر از هر کس قبول دارد و خود را قهرمان میپندارد. نام یکی از کتابهای او «مانند قهرمان فکر کن» است. (Think Likea Champion) این
اتکابه نفس فوقالعاده موجب میشود او به عنوان کارگزار (Agent) سعی کند، ساختارها (Structures) را از خود متأثر کند. او هیچ ساختار و سازمان و سامانی را که مخالف خود باشد برنمیتابد و با آنها روبهرو میشود. چه این سازمان، حزب جمهوریخواه باشد، چه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و چه جامعه رسانهای آمریکا و چه هر چیز دیگر.
او فکر میکند فاعل باارادهای است که میتواند هر ساختاری را صرف نظر از جایگاه و کارکرد آنها مهار کند و در کنترل خود درآورد و در جهت نیاتش به حرکت درآورد. دومین ویژگی مهم شخصیتی دونالد ترامپ را باید «زودرنجی» او دانست.
«باراک اوباما» در هنگامه رقابتهای انتخاباتی، ترامپ را فاقد صلاحیت رهبری آمریکا دانست و گفت کسی که نیمهشب از خواب برمیخیزد تا در توییتر به کسی پاسخ گوید، نمیتواند رئیسجمهور آمریکا باشد. «زودرنجی» و حساسیت ترامپ، بهویژه آنکه موضعگیریها نه متوجه سیاستی خاص، بلکه متوجه شخص وی باشد، موجب میشود او بهسرعت از کوره در رود و با سرعت، آنچه را میداند یا اصلا نمیداند متوجه رقیب کند.
او چنان زودرنج است که حتی به یک شوی تلویزیونی که او را به تمسخر گرفته بود، بهشدت واکنش نشان داد.زودرنجی ذاتی ترامپ موجب میشود که در مواجهه با پدیدههای ناخوشایند به انتقام بیندیشد. او در کتاب «بزرگ فکر کن» (Think Big) میگوید: «من همیشه انتقام میگیرم. اگر کسی آزارتان بدهد و شما تلافی نکنید از او هم بدتر هستید. امروز دیگر هیچکس سر به سر من نمیگذارد، چون میدانند که من کوتاه نمیآیم و تلافی میکنم».سومین ویژگی مهم شخصیتی ترامپ را باید شخصیت معاملهگر او دانست. او در کتاب بزرگ فکر کن خود را معاملهگر بزرگ مینامد و حتی جایزه معاملهگر بزرگ را نیز در آمریکا برده است.
او در این کتاب میگوید: دنیا محل معامله است و با معامله میتوان هر چیزی را حلوفصل کرد. او به قدری به معاملهکردن اعتقاد دارد که کتاب دیگری به نام ترامپ و هنر معامله (Trump and the Art of Deal) را نوشته و به آموزش هنر معاملهکردن با دیگران پرداخته است. چهارمین ویژگی اصلی شخصیتی ترامپ را باید «سادهانگاری پدیدههای بینالمللی و کمسوادی سیاسی» او دانست. در یک سال اخیر، انبوهی از دیدگاههای ترامپ درباره پدیدههای سیاسی و بینالمللی را دیدهایم و شنیدهایم و گاهی اوقات از شدت کمدانشی سیاسی وی بهشدت تعجب کردهایم.
کشیدن دیوار در مرز آمریکا با مکزیک و گرفتن هزینه آن از مکزیکیها به زور، متلاشیشدن اتحادیه اروپا و ناتو، تأثیرنگذاشتن مصرف انرژیهای فسیلی بر گرمشدن زمین و زیرسؤالبردن نظر اینهمه دانشمند و پژوهشگر، پارهکردن برجام، اخراج ١١ میلیون مهاجر غیرقانونی از آمریکا با توسل به زور، ارائه این ایده که اگر صدام و قذافی هنوز سر کار بودند، دنیا جای بهتری بود، تحت نظر قراردادن مساجد مسلمانان در آمریکا و اینکه باید داعش را با بمب صاف کرد، نمونههایی از دیدگاههای سادهاندیشانه اوست.
بنابراین اگر ترامپ تاجر قهاری باشد، حقیقتا سیاستمداری کمسواد یا حداقل بیتجربه است و درکی واقعی از موضوعات بینالمللی ندارد. اما حالا که چنین «پدیدهای»، رئیسجمهوری آمریکا شده است، ایران بهعنوان یک واحد سیاسی که «خواسته یا ناخواسته»، «با اراده یا بیاراده»، «براساس تصادف یا برنامهریزی» در مواجهه دائمی با آمریکا قرار دارد و در انتخابات آمریکا نیز یکی از اسامی پرتکرار و پرتوجه بوده، چگونه در دوران ترامپ باید رفتار کند که هم منافعش محقق و هم کمترین هزینهها را متقبل شود.
به نظر میرسد به ترامپی که ملغمهای از تضادهاست، رئیسجمهوری که بدنام است ولی میخواهد در تاریخ آمریکا خوشنام بماند، رئیسجمهوری که میخواهد اما نمیداند، باید فرصتی حتی کوتاه داد.
فرصتی برای آموزش و یادگیری، فرصتی برای تجربه چیزهایی که هرگز تجربه نکرده است. فرصتی برای اینکه درک کند سیاست، تجارت شخصی نیست. فرصتی برای درک این نکته که رئیسجمهور آمریکا، با رئیس شرکتهای ترامپ متفاوت است.
فرصت اینکه بیاموزد موضوعات سیاسی، «کیسهای تجاری» نیستند که لزوما با بدهوبستان حلوفصل شوند و فرصت اینکه ترامپ بیاموزد، ترامپ رئیسجمهور آمریکاست و نه ترومپت پرسروصدا و... . این زمان را میتوان «ترامپ تست تایم» (Trump Test Time) یا زمان آزمون ترامپ نامید. دورهای کوتاه اما گویای رفتار او. به نظرم در ایران باید ترامپ را در این «دوره آزمون و آزمایش و آموزش» سنجید. پس سیاستورزی در این سو نیز جریان دارد و ما نیز حتما سیاستورزیم. و آخر اینکه در دورهای که ما «ترامپ تست تایم» مینامیم که میتواند کوتاه هم باشد، سیاستورزی ما باید چگونه باشد و از چه رویههای رفتاری پیروی کند؟
تا در این دوره در مواجهه با چنین رئیسجمهوری خاص در آمریکا، ما نیز خاص رفتار کرده و بهینهتر از روشهایمان و داشتههایمان استفاده کنیم. پیشنهاد میکنم در این دوره کوتاه: فقط مسئولان رسمی و کتوشلوارپوشان سیاست خارجی درخصوص موارد میان ایران و آمریکا سخن گویند.
از ارسال پیامهای متفاوت و متناقض پرهیز کنیم.
از پراکنش شعارهای تند، توهینآمیز و تحقیرآمیز بهویژه نسبت به رئیسجمهور آمریکا خودداری کنیم.
*منبع: روزنامه شرق،1395،11،02
به همهچیز در ایالات متحده متهم شد؛ از سوءاستفاده جنسی، تقلب، دروغ و سوءاستفاده مالیاتی تا ارتباط با روسیه و دهها اتهام دیگر، ولی باز هم او از همه اتهامات به سلامت عبور کرد تا دیشب به عنوان چهلوپنجمین رئیسجمهور ایالات متحده سوگند خورد و شروع به کار کرد.
باید واقعا «مورد عجیب دونالد ترامپ» را در تاریخ آمریکا ثبت کرد. ولی چه کسی میداند تا آخر چه اتفاقی خواهد افتاد. شاید این ضربالمثل ما ایرانیها را باید کسی برای ترامپ ترجمه کند که «شاهنامه آخرش خوش است» و البته رفتار و حرکات و سکنات ترامپ ما را به شکلی عجیب به یاد کسی خاص و البته عجیب در ایران میاندازد.
اما پس از این مقدمه، به موضوع اصلی این نوشتار میپردازم که رویکرد ما «در ایران» به دونالد ترامپ چگونه باید باشد و چگونه مواجههای باید با او داشته باشیم. آیا باید او را یک فرصت یا یک تهدید فرض کنیم؟ آیا باید از همین روز اول با او تهاجمی برخورد کنیم؟ یا با او مواجهه تدافعی داشته باشیم؟ او را باید تحسین کنیم تا همراهش کنیم یا اینکه تقبیحش کنیم تا عقبنشینی کند؟
به نظر میآید نوع مواجهه با «پدیدهای به نام ترامپ»، تابعی از «خود واقعیتِ ترامپ» است و واقعیت ترامپ چیزی جز شخصیت او نیست. اما چه عناصری مهمترین وجوه شخصیتی ترامپ را میسازد که ما با درک این وجوه شخصیتی، بهتر با او روبهرو شویم و منافع ملی کشور ما بیشتر محقق شود.
شاید اولین و مهمترین وجه شخصیتی ترامپ، «خودساختهبودن» اوست. ترامپ که یکتنه خود را به این شرایط رسانده است، بیش از هر چیز دیگر و پیش از هر چیز دیگر اعتمابهنفس است. او خود را بیشتر از هر کس قبول دارد و خود را قهرمان میپندارد. نام یکی از کتابهای او «مانند قهرمان فکر کن» است. (Think Likea Champion) این
اتکابه نفس فوقالعاده موجب میشود او به عنوان کارگزار (Agent) سعی کند، ساختارها (Structures) را از خود متأثر کند. او هیچ ساختار و سازمان و سامانی را که مخالف خود باشد برنمیتابد و با آنها روبهرو میشود. چه این سازمان، حزب جمهوریخواه باشد، چه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و چه جامعه رسانهای آمریکا و چه هر چیز دیگر.
او فکر میکند فاعل باارادهای است که میتواند هر ساختاری را صرف نظر از جایگاه و کارکرد آنها مهار کند و در کنترل خود درآورد و در جهت نیاتش به حرکت درآورد. دومین ویژگی مهم شخصیتی دونالد ترامپ را باید «زودرنجی» او دانست.
«باراک اوباما» در هنگامه رقابتهای انتخاباتی، ترامپ را فاقد صلاحیت رهبری آمریکا دانست و گفت کسی که نیمهشب از خواب برمیخیزد تا در توییتر به کسی پاسخ گوید، نمیتواند رئیسجمهور آمریکا باشد. «زودرنجی» و حساسیت ترامپ، بهویژه آنکه موضعگیریها نه متوجه سیاستی خاص، بلکه متوجه شخص وی باشد، موجب میشود او بهسرعت از کوره در رود و با سرعت، آنچه را میداند یا اصلا نمیداند متوجه رقیب کند.
او چنان زودرنج است که حتی به یک شوی تلویزیونی که او را به تمسخر گرفته بود، بهشدت واکنش نشان داد.زودرنجی ذاتی ترامپ موجب میشود که در مواجهه با پدیدههای ناخوشایند به انتقام بیندیشد. او در کتاب «بزرگ فکر کن» (Think Big) میگوید: «من همیشه انتقام میگیرم. اگر کسی آزارتان بدهد و شما تلافی نکنید از او هم بدتر هستید. امروز دیگر هیچکس سر به سر من نمیگذارد، چون میدانند که من کوتاه نمیآیم و تلافی میکنم».سومین ویژگی مهم شخصیتی ترامپ را باید شخصیت معاملهگر او دانست. او در کتاب بزرگ فکر کن خود را معاملهگر بزرگ مینامد و حتی جایزه معاملهگر بزرگ را نیز در آمریکا برده است.
او در این کتاب میگوید: دنیا محل معامله است و با معامله میتوان هر چیزی را حلوفصل کرد. او به قدری به معاملهکردن اعتقاد دارد که کتاب دیگری به نام ترامپ و هنر معامله (Trump and the Art of Deal) را نوشته و به آموزش هنر معاملهکردن با دیگران پرداخته است. چهارمین ویژگی اصلی شخصیتی ترامپ را باید «سادهانگاری پدیدههای بینالمللی و کمسوادی سیاسی» او دانست. در یک سال اخیر، انبوهی از دیدگاههای ترامپ درباره پدیدههای سیاسی و بینالمللی را دیدهایم و شنیدهایم و گاهی اوقات از شدت کمدانشی سیاسی وی بهشدت تعجب کردهایم.
کشیدن دیوار در مرز آمریکا با مکزیک و گرفتن هزینه آن از مکزیکیها به زور، متلاشیشدن اتحادیه اروپا و ناتو، تأثیرنگذاشتن مصرف انرژیهای فسیلی بر گرمشدن زمین و زیرسؤالبردن نظر اینهمه دانشمند و پژوهشگر، پارهکردن برجام، اخراج ١١ میلیون مهاجر غیرقانونی از آمریکا با توسل به زور، ارائه این ایده که اگر صدام و قذافی هنوز سر کار بودند، دنیا جای بهتری بود، تحت نظر قراردادن مساجد مسلمانان در آمریکا و اینکه باید داعش را با بمب صاف کرد، نمونههایی از دیدگاههای سادهاندیشانه اوست.
بنابراین اگر ترامپ تاجر قهاری باشد، حقیقتا سیاستمداری کمسواد یا حداقل بیتجربه است و درکی واقعی از موضوعات بینالمللی ندارد. اما حالا که چنین «پدیدهای»، رئیسجمهوری آمریکا شده است، ایران بهعنوان یک واحد سیاسی که «خواسته یا ناخواسته»، «با اراده یا بیاراده»، «براساس تصادف یا برنامهریزی» در مواجهه دائمی با آمریکا قرار دارد و در انتخابات آمریکا نیز یکی از اسامی پرتکرار و پرتوجه بوده، چگونه در دوران ترامپ باید رفتار کند که هم منافعش محقق و هم کمترین هزینهها را متقبل شود.
به نظر میرسد به ترامپی که ملغمهای از تضادهاست، رئیسجمهوری که بدنام است ولی میخواهد در تاریخ آمریکا خوشنام بماند، رئیسجمهوری که میخواهد اما نمیداند، باید فرصتی حتی کوتاه داد.
فرصتی برای آموزش و یادگیری، فرصتی برای تجربه چیزهایی که هرگز تجربه نکرده است. فرصتی برای اینکه درک کند سیاست، تجارت شخصی نیست. فرصتی برای درک این نکته که رئیسجمهور آمریکا، با رئیس شرکتهای ترامپ متفاوت است.
فرصت اینکه بیاموزد موضوعات سیاسی، «کیسهای تجاری» نیستند که لزوما با بدهوبستان حلوفصل شوند و فرصت اینکه ترامپ بیاموزد، ترامپ رئیسجمهور آمریکاست و نه ترومپت پرسروصدا و... . این زمان را میتوان «ترامپ تست تایم» (Trump Test Time) یا زمان آزمون ترامپ نامید. دورهای کوتاه اما گویای رفتار او. به نظرم در ایران باید ترامپ را در این «دوره آزمون و آزمایش و آموزش» سنجید. پس سیاستورزی در این سو نیز جریان دارد و ما نیز حتما سیاستورزیم. و آخر اینکه در دورهای که ما «ترامپ تست تایم» مینامیم که میتواند کوتاه هم باشد، سیاستورزی ما باید چگونه باشد و از چه رویههای رفتاری پیروی کند؟
تا در این دوره در مواجهه با چنین رئیسجمهوری خاص در آمریکا، ما نیز خاص رفتار کرده و بهینهتر از روشهایمان و داشتههایمان استفاده کنیم. پیشنهاد میکنم در این دوره کوتاه: فقط مسئولان رسمی و کتوشلوارپوشان سیاست خارجی درخصوص موارد میان ایران و آمریکا سخن گویند.
از ارسال پیامهای متفاوت و متناقض پرهیز کنیم.
از پراکنش شعارهای تند، توهینآمیز و تحقیرآمیز بهویژه نسبت به رئیسجمهور آمریکا خودداری کنیم.
*منبع: روزنامه شرق،1395،11،02
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.