b_300_300_16777215_00_images_975_collagebm1.jpg

در فرایند انتصاب عبدالناصر همتی به عنوان رییس کل بانک مرکزی نکات ذیل قابل ارزیابی است:

  • 1- به نظر می رسد دولت برای تعیین کلیدی ترین مدیران زیرمجموعه خود فاقد حداقل تدابیرلازم است، چرا که به رغم مشخص بودن تاریخ دقیق پایان دوره پنج ساله ولی الله سیف رییس کل قبلی بانک مرکزی(سوم شهریور97) تا کمتر از پنج هفته مانده به این تاریخ، نفر جایگزین وی را تعیین نکرده بود!
  • 2- اگر فرض را بر این بگیریم که رییس جمهوری تصمیم داشت ماموریت سیف را تمدید کند، چرا روی این تصمیم خود باقی نماند، ممکن است گفته شود که تحولات سریع بازار ارز و سکه و اختلالات پولی و بانکی بعد از خروج ایالات متحده از برجام، برکناری سیف را اجتناب ناپذیر کرده بود که اگر این استدلال درست باشد نشانه این می تواند باشد که برخلاف ادعای رییس جمهوری و سایر هم صداهای جدیدش، این اقدام دونالد ترامپ در بالاترین سطح تصمیمات دولت جمهوری اسلامی ایران تاثیر داشته است.
  • 3- اگر هم فرض را بر این بگذاریم که رییس جمهوری تصمیم داشت سیف را کنار بگذارد، چرا یک فرد مناسب را به عنوان جانشین او در فرصت معمول انتخاب نکرده بود! ممکن است گفته شود او درحال بررسی و رایزنی با کاندیداهای احتمالی بوده و سرانجام کمتر از پنج هفته مانده به پایان خدمت سیف، همتی را جایگزین او کرد که اگر این استدلال درست باشد نشانه این می تواند باشد که دولت با یکی از مهم ترین و نزدیک ترین زیرمجموعه خود یعنی وزارت امورخارجه هماهنگی نداشته و ندارد! چون اگر غیراز این بود، در کمتر از پنج هفته قبل از این انتصاب، این وزارتخانه حکم عبدالناصر همتی را به عنوان سفیر ایران در چین که قانونا با تایید رییس جمهوری امکان پذیر است، صادر نمی کرد!
  • 4- انتصاب آقای همتی که حتی یک روز سابقه فعالیت دیپلماتیک و حضور در تشکیلات وزارت خارجه در پرونده اش مشاهده نمی شود به عنوان سفیر ایران در چین نیز نقطه اوج سیاست غیرحرفه ای است که درچهل سال گذشته در عرصه سیاست خارجی کشور حاکم بوده است و جالب است که این اتفاق توسط وزیری رقم می خورد که عقلانیت و تدبیرش یکی از مهم ترین عوامل گرایش رای دهندگان پشیمان اردیبهشت 96به دولت دوازدهم بود!
  • 5- گرچه اتفاقی از این دست در وزارت امورخارجه در طول چهار دهه گذشته به یک روال طبیعی تبدیل شده و به رغم اینکه در تمام دنیا پست سفارت یکی از تخصصی ترین پست ها بشمار می رود و یک سفیر حرفه ای علاوه بر تسلط کامل به زبان و فرهنگ کشورمحل ماموریت خود، بالاترین مدرک اکادامیک را نیز در رشته مطالعات مربوط به آن کشور دارد، افرادی به عنوان سفیر ایران در کشورهای دیگر انتخاب و اعزام می شوند که نه تنها فاقد برخی از این معیارها هستند بلکه پست سفارت به حیاط خلوت مدیران مادام العمری تبدیل شده است که در مقاطعی به هر دلیلی در هنگام توزیع پست های مدیریتی سرشان بی کلاه مانده است!
  • 6- آخرین نکته این داستان برمی گردد به حال و هوای کارمندان وزارت خارجه چین که روز12 ژولای 2018(21تیر 1397) در جلسه تقدیم استوارنامه عبدالناصرهمتی به مقامات وزارت امورخارجه کشورشان حضور داشتند و روز25ژولای2018(سوم مرداد1397) یعنی 13روزبعد از شروع بکار آقای همتی به عنوان سفیر ایران در پکن، یکباره از خبرگزاری ها شنیدند که مهمان عالیقدرشان هنوز مرکب حکمش خشک نشده برای تصدی یک پست غیر دیپلماتیک به کشورش برگشته است!

این گونه اتفاقات درعرصه سیاست داخلی کم نبود که حالا به عرصه سیاست خارجی هم راه یافته و کسانی که دم از حفظ شان و بزرگی ملت ایران درنزد جهانیان می زنند چرا درعمل هم حداقل درعرصه ای که خود مدعی فرماندهی در آن هستند، مانع بروز اتفاقاتی از این دست نمی شوند؟ اتفاقاتی که قرار بود با کلید تدبیر و امید در طول سال های اخیر کمتر و کمتر شود!!

تاج محمد کاظمی    

 

 

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار