به نظر می رسد که دوران حاکمیت بلامنازع رسانه های سنتی بر عرصه اطلاع رسانی کشور رو به افول است و شبکه های اجتماعی روز به روز این رقبای چاق، پیر و فرتوت خود را به گوشه رینگ رانده و آخرین مشت ها را حواله آنها می کنند و اگر روند گسترش اینترنت ادامه و سرعت آن افزایش یابد، بعید نیست که مخاطبان برنامه های این رسانه ها تنها به عده ای معدود از جمله به پرسنل و خانواده های خود آنها محدود شود!
سیاست های نادرست، غیرعلمی و انحصارگرایانه درعرصه رسانه که از دوران رژیم شاه همزمان با باز شدن پای رادیو و تلویزیون به این کشور، اتخاذ شد و در بعد از انقلاب نیز با همان روند و البته با رنگ و لعاب دیگر ادامه یافت، مشخص بود که فرجامی غیر از آنچه که امروز پیش آمده، در انتظار آن نیست.
در اثبات این فرجام نافرجام رسانه های سنتی مخصوصا صدا و سیما خیلی نیاز به سند و مدرک نیست بلکه با کنار زدن پرده ها و گشت و گذاری در فضای مجازی می توان نشان داد که مثلا تلویزیون به چه روزی افتاده است:
**پرده اول – یک گزارش خبری توسط یک خبرنگار تهیه و از تلویزیون پخش شده است! ویدیو این گزارش همراه با یک ویدیو دیگر از این گزارش که به صورت آماتور تهیه شده است در شبکه های اجتماعی با هم منتشر می شود، در ویدیو اخیر، این خبرنگار تلویزیون دیده می شود که در همان لوکیشن با مردمی که به وضعیت موجود جامعه و رویکرد تلویزیون معترضند، سرشاخ شده است و از حاضرین می خواهد که با دوربین مبایلشان فیلم نگیرند!
انتشار عمومی این نوع ویدیوها در شبکه های اجتماعی همان ضرباتی است که تلویزیون از این شبکه ها می خورد، خبرنگار مقتدر! تلویزیون، دیگر در خیابان ها، میادین و اماکن عمومی یکه تاز میدان نیست، چرا که صدها رقیب دیگر به عنوان شهروند خبرنگار در همان محل حضور دارند و وقایع و حوادث را همانطور که اتفاق افتاده، نه آن طور که تلویزیون نشان می دهد، در کوتاه ترین زمان ممکن در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند!
بدیهی است اندک مخاطب باقیمانده تلویزیون نیز با دیدن اصل گزارش ها در شبکه های اجتماعی به گزارش های سانسور شده تلویزیون توجه ای نخواهند کرد و شاید لازم باشد که از این به بعد، تلویزیون برای تهیه گزارش های خبری، لوکیشن های اختصاصی را نیز به سایر ملزومات بخش خبر اضافه کند یا اینکه برای متفرق کردن شهروند خبرنگارها، یک گروهان ویژه انتظامی را نیزهمراه تیم خبری خود به سر صحنه مصاحبه ها اعزام کند!
**پرده دوم – خانم مجری یک برنامه مذهبی قرار است متنی حماسی مذهبی سرتاسر حزن و انده و ماتم را در یک برنامه زنده تلویزیون بخواند، همه چیز آماده است تا این برنامه روی آنتن برود که در یک لحظه، یکی از عوامل پخش در عالم مکالمات خصوصی حرفی می زند و خانم مجری هم در همان عالم به این حرف همکارش قاه قاه می خندد! غافل از اینکه خنده طربناک این خانم و قرائت سرتاسر اندوهناک متن مذکور توسط وی، بطور زنده از تلویزیون پخش می شود!
ویدیو این دوگانگی شخصیت مجری تلویزیون به عنوان نمادی از دوگانگی در این رسانه، توسط شبکه های اجتماعی به سرعت در فضای مجازی منتشر می شود.
گرچه وقایعی از این دست در تلویزیون در سال های گذشته کم اتفاق نیافتاده است، اما امروز دیگر دوران گذشته نیست که گاف های تلویزیون درهمان محل و زمان بماند و فراموش شود، بلکه شبکه های اجتماعی با انتشار عمومی ویدیو این نوع گاف ها، اعتبار جدی ترین برنامه های تلویزیون را نیز در نزد مخاطبین به چالش می کشند.
**پرده سوم – تصاویر و ویدیویی از یک مجری مشهور تلویزیون با حالت کاملا متفاوت از آنچه که این مجری در تلویزیون خود را می نمایاند، در شبکه های اجتماعی منتشر می شود.
این خانم مجری در پاسخ با انتشار یک ویدیو در همان شبکه های اجتماعی ضمن محکوم کردن این اقدام، سعی می کند مطابق نظریه منسوخ شده تزریقی و ارتباط یک سویه حاکم بر تلویریون، رنگ سیاه را سفید معرفی کند، غافل از اینکه دیگر دوران آن نظریه ها بسر آمده و مردم دیگر وقتی دم خروس را می بینند قسم حضرت عباس را باور نمی کنند.
در این مورد نیز شبکه های اجتماعی با نشان دادن باطن نماد یک ارزش فرهنگی که تلویزیون دهها سال تلاش کرده بود آن را به زور هم شده به مخاطبان خود تحمیل کند، همه رشته های این رسانه را پنبه می کنند.
نمایش این سه پرده به مثابه مشت نمونه خروار است و همه روزه فیلم، عکس و متن نوشتاری مواردی از این دست در فضای مجازی توسط شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد و تا تلویزیون یا سایر رسانه های سنتی به خود بجنبند و واکنشی به آنها نشان بدهند، این شبکه ها تاثیر خودشان را روی مخاطبان گذاشته اند!
آیا رسانه های سنتی می توانند از پس این رقبای تازه نفس خود بربیایند یا اینکه ابر تشکیلات آنها که در طول دهه های گذشته با ارتزاق از بیت المال سال به سال فربه و فربه تر شده اند باید به فکر ماموریتی دیگر باشند؟
تاج محمد کاظمی
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.