b_300_300_16777215_00_images_9511_trumpobama.jpg

وقتی هشت سال پیش آمریکایی ها برای اولین بار باراک اوباما رنگین پوست آفریقایی تبار لیبرال دمکرات کثرت گرا و برون گرا را به ریاست جمهوری کشورشان انتخاب کردند، کمتر کسی فکر می کرد که بعد از پایان دو دوره چهارساله ریاست جمهوری او، همین مردم با یک چرخش 180درجه دونالد ترامپ سفید پوست آمریکایی الاصل جمهوری خواه  ناسیونالیست  و درون گرا را روانه کاخ سفید کنند.

این ناباوری بابت انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری امریکا تا آنجا پیش رفته بود که در دوره کارزار تبلیغاتی دو کاندیدای رقیب از دو حزب سنتی دمکرات و جمهوریخواه،  نه تنها دمکرات ها بلکه بخش بزرگی از جمهوری خواهان نیز شعارها و وعده های ترامپ را به استهزا می گرفتند و محافل سیاسی و رسانه ای هم دمکرات ها و هم جمهوری خواهان، خود را برای پذیرش تداوم حضور دمکرات ها در کاخ سفید، آن هم با رهبری یک زن برای اولین بار در تاریخ ایالات متحده، حداقل برای چهار سال دیگر آماده کرده بودند.

اما برخلاف تصور همگان در دنیا و به رغم اینکه فضای ساخته و پرداخته رسانه ها فضای واقعی حاکم بر جوامع را در دنیا تحت الشعاع خود قرار می دهد، برای اولین بار رسانه های آمریکا در فضا سازی برای پیروزی کاندیدای مورد نظر خود مقهور قدرت فردی شدند که با شعار تغییر، نه از کانال رسانه ها بلکه از کانال ثروت، بازار و تجارت در جامعه دوشقه شده آمریکا وارد کارزار انتخابات شده بود.

ترامپ هوشمندانه اقشار فرودست و طبقه متوسط آمریکایی را که تحت حاکمیت نوبتی نخبگان دو حزب دمکرات و جمهوری خواه  و تحت شعارهای دمکراسی، حقوق بشر و جهان وطنی به فراموشی سپرده شده بودند با وعده بازگرداندن اقتدار آمریکایی در فضای به شدت ملتهب ناشی از گسترش تروریسم در دنیای غرب به دنبال خود کشاند و موفق شد رقیب دمکراتش را در عین ناباوری همگان شکست بدهد.

دنیا که هنوز از شوک این جابجایی غیر منتظره حاکمیت در بزرگ ترین قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی دنیا بیرون نیامده است با ورود رسمی دونالد ترامپ به کاخ سفید و در طول 10روز اول دولت او، شاهد تحولاتی شگرف و بی سابقه در سیاست داخلی و خارجی این قدرت جهانی است که پیامدهای آن چهارگوشه دنیا را به لرزه درآورده است.

بدون تردید امضاء یک فرمان اجرایی توسط رییس جمهوری جدید امریکا که به موجب آن ورود اتباع ایرانی و شش کشور مسلمان دیگر به آمریکا به تعلیق در‌آمد، نقطه عطف این تحولات بشمار می رود که بطور مشخص سرنوشت بخش قابل ملاحظه ای از ایرانیان را چه در داخل ایران، چه در داخل آمریکا و چه در سایر کشورها تحت تاثیر قرار داده است.

طبیعی است که این اقدام ترامپ با هیچیک از موازین حقوق بین الملل که واشنگتن همیشه مدعی و پرچمدار آن بوده همخوانی ندارد و تظاهرات میلیونی مردم آمریکا و سایر کشورها بخصوص کشورهای اروپایی متحد سنتی این کشور و موضع گیری های صریح مقامات، شخصیت ها و هنرمندان مشهور جهانی بر علیه این اقدام، می تواند نشانه ای از وجود اختلاف عمیق دیدگاه هیات حاکمه جدید امریکا با دنیا تلقی شود.

گرچه ترامپ و معدود سیاستمداران طرفدار او در ایالات متحده آمریکا و چند کشور دیگر این اقدام را برای تامین امنیت شهروندان امریکا ضروری و قانونی می دانند، ولی پرواضح است که این نوع برخورد با مقوله تروریسم و دیوار کشیدن بین یک کشور(آمریکا) و هفت کشور دیگر(ایران و شش کشورعراق، سوریه، یمن، لیبی، سودان و سومالی) با هدف جلوگیری از ورود تروریست ها به داخل خاک آمریکا، راه به جایی نخواهد برد.

مسلم است که امروزه خاستگاه تروریسم مکان یا کشور خاصی نمی تواند باشد و این تلقی که مردم کشورهایی مثل این هفت کشور به زعم آقای ترامپ به علت درگیری کشور آنها با گروه های تروریستی، ممکن است با این گروه ها همکاری کنند، مثل این می ماند که مردم کشوری مانند ایتالیا که از دیرباز جولانگاه و حتی خاستگاه گروه های تبهکار مافیا بوده است، ممکن است با این گروه ها همکاری کنند و آمریکا  برای جلوگیری از ورود تبهکاران مافیا به خاک خود، مانع ورود شهروندان ایتالیا به آمریکا شود!

این اقدام دولت تازه امریکا به همان نسبت که فاقد حداقل استدلال های منطقی و قابل قبول است، متاسفانه به همان نسبت هم فاقد راه و امکان مقابله به مثل و جبران خسارت برای کشورهایی است که از این اقدام دچار آسیب و ضررمادی و روحی می شوند و متاسفانه در میان این کشورها بیشترین خسارت نیز متوجه کشور ما شده و خواهد شد.

مهم ترین این خسارت ها را می توان این گونه کلاسه بندی کرد:

  • نام ایران که دنیا به تاریخ و تمدن پرافتخار آن ایمان و اذعان دارد و مردم آن هرجا که حضور داشته اند، شایستگی و لیاقت خود را در تمام عرصه ها به اثبات رسانده اند با این اقدام آقای ترامپ حداقل در نزد بخش هایی از مردم آمریکا و دنیا، هم سنگ و هم ردیف با مردم شش کشور دیگر و مهم تر از آن بطور ناجوانمردانه ای مرتبط با تروریسم قلمداد می شود.
  • بسیاری از هم وطنان ما که به هر دلیلی آمریکا را برای اقامت، اشتغال و تحصیل انتخاب کرده اند با این اقدام دولت ترامپ ضربات سنگین مالی، روحی و روانی خورده و می خورند، تصور آسیب هایی که به این گروه از ایرانیان در این وانفسای مشکلات ناشی از مهاجرت از قبل این اقدام ناگهانی وارد شده است، تن هر آدم منصفی را به لرزه در می اورد.
  • همه آنچه را که دولت یازدهم به درستی از طریق اجرای برجام برای گشایش رابطه اقتصادی ایران با دنیا انجام داده بود با این فرمان ترامپ در هاله ای از ابهام قرار گرفته است، گرچه تیم اقتصادی دولت تاثیراین اقدام آمریکا را در مبادلات تجاری ایران با خارج نفی می کند و اکثریت قریب به اتفاق دولت های عضو پنج بعلاوه یک نیز مخالف سیاست های ترامپ هستند، اما نقش کدخدایی واشنگتن را اگرچه ممکن است ما در داخل به سخره بگیریم، اما واقعیت فراتر از آمال و آرزوهای ماست.

در خاتمه بد نیست به این واقعیت تلخ هم گریزی بزنیم که ظهور پدیده ترامپ و تبعات این ظهور گرچه ممکن است بخش عمده آن ناشی از مسائل داخل جامعه امریکا باشد، اما کیست که نداند جواب "های" "هوی" است و کلوخ انداز را پاداش سنگ است، به این معنی که افراط مولود افراط است و ظهور ترامپ افراطی، حاصل افراط کسانی است که در سال های گذشته در دنیا چنان بر طبل افراط کوبیدند و طوری بر کوره آتش دشمن تراشی دمیدند که از میان شعله های آن، پدیده هایی مانند ترامپ افراطی سر برون آوردند.

امروز همان هایی که هشت سال پیش از اولین رییس جمهوری سیاه پوست آفریقایی تبار دمکرات میانه رو آمریکا که برای اولین بار در جهت دلجویی از مسلمانان بخاطرهجمه سنگین افراطیون آمریکایی به مسلمانان در یک مسجد حاضر شده و از آنان عذرخواهی کرده بود، با الفاظی مانند "کاکا سیاه" استقبال کردند، معلوم نیست که از دونالد  ترامپ با چه دسته گلی استقبال خواهند کرد!

تاج محمد  کاظمی                              

 

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار