همزیستی نیوز - در حالی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با رقابت شانه به شانه جو بایدن و دونالد ترامپ در چند ایالت کلیدی پیش میرود که هنوز نمیتوان برنده این انتخابات بسیار رقابتی و نزدیک را مشخص کرد.
به گزارش یورونیوز شمارش آرا در ایالتهای میشیگان، جورجیا، نوادا، کارولینای شمالی و پنسیلوانیا همچنان ادامه دارد و در ایالت ویسکانسین به پایان رسید. این ایالتها میتوانند رئیس جمهور آینده ایالات متحده آمریکا را مشخص کنند.
جو بایدن در ایالت ویسکانسین توانست دونالد ترامپ را شکست دهد و ۱۰ رای الکترال را وارد سبد انتخاباتی خود کرد و مجموع آرای الکرال خود را به ۲۴۸ رساند. به این ترتیب وی تنها ۲۲ رای تا ریاست جمهوری آمریکا فاصله دارد.
۳.۳ میلیون رای در این ایالت شمارش شده است و بایدن تنها با ۰.۶۲۴ درصد اختلاف توانست ترامپ را در این ایالت شکست دهد. کارزار انتخاباتی ترامپ اعلام کرده است خواهان بازشماری آرا در این ایالت میشود.
کارزار انتخاباتی ترامپ دادخواستی را به دادگاه ارائه کرده که طبق آن خواستار توقف شمارش آرا در ایالت میشیگان شده است.
بیل استپین، رئیس کارزار انتخاباتی ترامپ در بیانیهای تاکید کرد که آنها دسترسی لازم به برخی مکانهای شمارش آرا را ندادند. وی تصریح کرد تا زمانیکه شرایط این دسترسی و نظارت فراهم نشود آنها خواستار توقف شمارش آرا در میشیگان هستند.
ترامپ در دو توییت به جابجایی آرا در سه ایالت اعتراض کرد و نوشت: «در هر سوراخی در پنسیلوانیا، ویسکانسین و میشیگان دنبال پیدا کردن رای برای بایدن هستند. این برای کشورمان بسیار بد است.»
جنیفر اومالی دیلون، رئیس کارزار انتخاباتی بایدن در یک نشست خبری گفت: «جو بایدن در مسیر پیروزی در این انتخابات قرار دارد و وی رئیس جمهور بعدی ایالات متحده آمریکا خواهد بود.
وی این برآورد را اعلام کرد که «بایدن در ایالتهای ویسکانسین، نوادا، میشیگان و پنسیلوانیا پیروز میشود.»
وی افزود: «ما فقط به رای سه یا چهار تا از این ایالتها نیاز داریم تا بتوانیم به رقم ۲۷۰ رای الکترال برسیم.»
دونالد ترامپ در توییتی به ایالتهایی اشاره کرد که در آنها پیشتاز بود اما بایدن در حال حاضر جلو افتاده و گفت که « دیشب در ایالتهای تحت کنترل دموکراتها پیش افتاده بودم اما به طرز معجزهآسایی تک تک آنها ناپدید شدند. بسیار عجیب است.»
توییتر پس از انتشار این مطلب از سوی رئیس جمهوری آمریکا، به آن برچسب زد و نوشت: «برخی یا تمام محتوای به اشتراک گذاشته شده در این توئیت مورد مناقشه است و ممکن است در مورد انتخابات یا روشهای مدنی دیگر گمراه کننده باشد.»
همزیستی نیوز - دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده و نامزد جمهوریخواه انتخابات سوم نوامبر در آخرین همایش سیاسی خود گفت منتظر یک پیروزی بزرگ است. این در حالی است که جو بایدن میگوید دونالد ترامپ باید چمدانهایش را جمع کند و آماده ترک قدرت باشد.
به گزارش یورونیوز آقای ترامپ در جریان آخرین کارزار انتخاباتی خود در شهر فایتویل در کارولینای شمالی گفت: «فردا در این ایالات میبریم و چهار سال دیگر در کاخ سفید بزرگمان میمانیم.» وی خطاب به هوادارانش گفت: «به لطف رای شما، مالیاتها را باز هم کم خواهیم کرد، هزینههای دولتی را کمتر و از پلیس بزرگ و ارتش فوقالعادیمان حمایت میکنیم. هوای کهنه سربازانمان را خواهیم داشت و پاسدار متمم دوم قانون اساسی [آزادی مالکیت سلاح] باقی خواهیم ماند.»
رئیس جمهوری ایالات متحده همچنین وعده داد در صورت ابقای در قدرت، از آزادیهای مذهبی و تولید ملی (داخلی) حمایت کند تا «کالاهای بیشتری با برند MADE IN USA تولید شود.»
در همین روز جو بایدن در آخرین همایش انتخاباتی خود با پیشبینی پیروزی دموکراتها و شکست اردوگاه جمهوریخواهان گفت: «باور دارم پیام [انتخابات] روشن و قاطع خواهد بود: وفتش رسیده که ترامپ چمدانهایش را جمع کند و به خانه برگردد. طاقتمان طاق شده. دیگر تحمل آشفتگی و توییت نداریم. دیگر نمیتوانیم خشونت، نفرت، شکست و بیمسئولیتی را تحمل کنیم.»
با توجه به تشدید اختلافهای سیاسی، نژادی و طبقاتی در ایالات متحده و مشارکت گسترده شهروندان در انتخابات و رقابت شانهبهشانه دو نامزد، احتمال به تعویق افتادن اعلام نتیجه قطعی، بروز اختلاف بر سر شما آرا و باز شدن پای نهادهای قضایی و سیاسی به روند انتخابات و بروز ناآرامی پس از پایان رایگیری به شدت وجود دارد.
همزیستی نیوز - وقتی کلمه دموکراسی را میشنویم معمولا انتخاباتی در ذهنمان تداعی میشود که در آن نامزدی که بیشترین رای را کسب کرده باشد پیروز انتخابات است اما انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا به نحوی است که ممکن است شخصی که بیشترین رای مردمی را کسب کرده، بازنده انتخابات شود.
اما این امر چگونه اتفاق میافتد؟
وقتی قانون اساسی آمریکا در سال ۱۷۸۷ نوشته میشد، بنیانگذاران ایالات متحده برای پیدا کردن روش انتخاب رئیس جمهور دچار شک و تردید بودند. آنها دو نگرانی داشتند:
در نهایت تصمیم بر این شد که هر ایالت از طریق هیات انتخاب کنندگان، در مورد انتخاب رئیس جمهور تصمیم بگیرد.
۵۳۸ انتخابکننده، کالج الکترال را تشکیل میدهند. هر ایالت آمریکا بر اساس جمعیتش تعداد مشخصی عضو در کالج الکترال دارد و هر کدام از آنها میتوانند به یک نامزد رای بدهند.
معمولا انتخابکنندگان هر ایالت پس از شمارش آراء باید به نامزدی رای بدهند که بیشترین رای مردمی را در آن ایالت کسب کرده است. پس نامزدی که رای مردمی مثلا پنسیلوانیا را کسب کند، برنده هر ۲۰ رای الکترال این ایالت میشود.
این تعداد کل نمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا به اضافه سناتورهای مجلس سنا است اما سه رای باقیمانده هم متعلق به پایتخت یعنی واشنگتن است که داخل هیچ ایالتی نیست. در نهایت نامزد برنده این انتخابات باید حداقل ۲۷۰ رای الکترال به دست بیاورد.
ایالات متحده دو حزب اصلی دارد: حزب متمایل به چپ دموکرات با رنگ آبی و محافظهکاران جمهوریخواه با رنگ قرمز. بسیاری از ایالتها به خاطر تعداد زیاد طرفداران یک حزب کاملا آبی و کاملا قرمز محسوب میشوند.
رای ایالتهای کالیفرنیا، نیویورک و کنتیکت معمولا برای دموکراتهاست ولی ویرجنیای غربی، آلاباما و آیداهو اغلب به جمهوریخواهان رای دادهاند.
نامزدهای دو طرف از رای غالب ایالتهای هوادار خود خبر دارند و معمولا در آنها تجمع انتخاباتی برگزار نمیکنند. در عوض روی ایالتهایی تمرکز میکنند که به ایالتهای چرخشی یا ایالتهای در نوسان مشهورند. رای این ایالتها ممکن است هر بار به نفع یک حزب تغییر کند.
فلوریدا، پنسیلوانیا، ویسکانسن، میشیگان، اوهایو و آریزونا جزو این ایالتها هستند و پیروزی در آنها مهمترین راه کسب ۲۷۰ رای الکترال است.
البته سیستم الکترال معمولا به خاطر احتمال در نظر نگرفتن همه آرا مورد انتقادات بسیاری قرار گرفته است. در برخی موارد همین سیستم باعث شده است که نامزد ریاست جمهوری با کسب رای الکترال و با وجود رای مردمی کمتر برنده انتخابات شود. برای مثال در انتخابات سال ۲۰۱۶، دونالد ترامپ ۳۰۴ رای الکترال کسب کرد در حالی که رای مردمی هیلاری کلینتون ۳ میلیون بیشتر از او بود.
بسیاری خواهان تغییر این سیستم انتخاباتی هستند. اما برای انجام این کار لازم است که کنگره یک متمم دیگر به قانون اساسی آمریکا اضافه کند و بعید به نظر میآید که سناتورها و نمایندههای کنگره از دو حزب بر سر این موضوع توافق کنند.
منبع: یورونیوز
همزیستی نیوز - نخستوزیر نیوزیلند پس از پیروزی قاطع در انتخابات این کشور، امروز (یکشنبه) اعلام کرد، طی سه هفته آتی دولت را تشکیل میدهد اما از تشکیل دولت به صورت ائتلافی یا انفرادی خبری نداد.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری رویترز، جسیندا آردرن، نخستوزیر نیوزیلند در انتخابات روز شنبه به قاطعترین پیروزی حزبش، حزب چپ میانه کارگر، در ۵۰ سال اخیر دست یافت. اکثریتی که او و حزبش در پارلمان به دست آوردند به آردرن اجازه میدهد برای اولین بار از زمان برگزاری انتخابات در نیوزیلند در سال ۱۹۹۶ دولتی تکحزبی تشکیل دهد.
آردرن در کنفرانس خبری خود در این باره گفت: «در حالی که سه هفته دیگر برای تشکیل دولت زمان هست، پیشبینی میکنم که طی همین زمان بتوانیم دولت را تشکیل دهیم».
حزب کارگر در این انتخابات از مجموع ۱۲۰ کرسی پارلمان ۶۴ کرسی را به دست آورده است. آردرن طی سه سال گذشته با حزب سبز نیوزیلند ائتلاف کرده بود. هرچند که او اکنون به چنین حمایتی نیاز ندارد اما تشکیل ائتلاف در این کشور یک عرف سیاسی محسوب میشود.
آردرن در این باره گفته است: «من همواره توافقساز بودهام اما علاوه بر این نیاز دارم تا براساس دستورات حزب کارگر عمل کنم».
او ادامه داده است: «به سبزها گفتهام که هفته آینده با آنها گفتوگو خواهم کرد. نمیخواهم اکنون در این باره تصمیمی بگیرم».
سبزها در این انتخابات ۷.۶ درصد آرا را کسب کردهاند اما حزب معاون نخستوزیر نتوانست رأی کافی برای بازگشت به پارلمان را کسب کند».
آردرن ۴۰ ساله، امسال با سیاستهایش در برابر کرونا محبوبیتی چند برابر کسب کرد؛ سیاستی که به پاکسازی نیوزیلند از این ویروس منجر شد. کرونا درنیوزیلند تنها ۲۵ قربانی گرفته و ۱۵۰۰ نفر را مبتلا کرده است.
همزیستی نیوز - کمتر کسی است که نام «چرچیل» به گوشش نرسیده باشد یا نداند که صاحب این اسم با «سیاست» پیوند عمیقی دارد.
احتمالاً هرگاه خواستهایم از سیاستمدار بودن کسی تعریف کنیم نام او را در توصیفش به کار بردهایم؛ با اینهمه اما بعید نیست از تأثیرگذاری سخنرانیهای مشهور و تاریخسازش بیخبر باشیم یا حتی کوچکترین اطلاعی از بیماری روانی و لکنت زبان او نداشته باشیم چرا که همواره برایمان در پسِ ظاهری جدی و چهرهای مصمم با لبخندی تصنعی بر لب، کلاه سیلندری بر سر، کتوشلوار فراک بر تن و سیگار برگ در دست، آنهم درون قابی سیاهوسفید تداعی شده است.
وینستون چرچیل (Winston Churchill)، همانطور که شنیدهاید و میدانید، سیاستمداری انگلیسی بود که توانست در بحبوحه جنگ جهانی دوم و در شریطی که حاکمان برای چشیدن طعم شیرین پیروزی کام مردم را تلخ میکردند، چهره نسبتا محبوبی از خود به جای بگذارد.
او آنقدر در نقشآفرینیهای بازی سیاست قدرتمند ظاهر میشد که خوب و بد باطنش از نگاه مردم، چندان مهم تلقی نمیشد. چرچیل نقشش را از بر بود و میدانست چطور بازی کند و کجا از پشت پرده خارج شود تا صحنه را به تسخیر خود درآورد، تمامی تماشاگران را مبهوت خویش سازد و نمایش را طوری پیش ببرد که جز به نفع او و مصالح کشورش ختم نشود؛ آنچه از هنرمندی پیرمرد انگلیسی بر پرده تاریخ به جا مانده، سیمای قدرتمندی است که اغلب از او به نیکی یاد میشود.
چرچیل اگرچه در دورهای به دلیل انتقادهای بسیار از شکلگیری ارتش نازیسمِ آلمان و ایدئولوژی نظام سیاسی حاکم بر حکومت آدولف هیتلر، چهره چندان درخور توجهی تلقی نمیشد و حرفهایش در بازار سیاست خریداری نداشت اما از روزی که دکانش را به ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ منتقل کرد و در کسوت نخستوزیر انگلستان، کشورش را در جنگ جهانی دوم پیش برد، زودتر از آنکه مخالفانش تصور میکردند، روی دیگر سکه بختش را رو کرد و از خود چهرهای محبوب و معتمد برای هموطنان و منفور و مستبد برای دشمنان ساخت.
مراسم خاکسپاری او همچنان بزرگترین گردهمایی برپا شده در تاریخ انگلستان است. جمعیت آنقدر زیاد بود که تابوتش با جرثقیل از فراز رودخانه تیمز عبور داده شد. او در ۲۴ ژانویه سال ١٩٦٥، بر اثر سکته مغزی در ۹۰ سالگی از دنیا رفت. نمایندگان ١١٢ کشور در مراسم تشییعش حضور داشتند و ٣٥٠ میلیون اروپایی از جمله ٢٥ میلیون انگلیسی، این مراسم را به صورت زنده از تلویزیون تماشا کردند. خانوادهاش از میان سخنان ظریف او برای سنگ مزارش جمله معروفی را برگزیدند که میگوید: «من آمادهام تا با خالقم ملاقات کنم اما اینکه او برای دیدار با من آماده باشد، موضوع دیگری است.»
این جمله به خوبی بیانگر ذهنیت و دیدگاههای مردی است که بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵، یعنی در طول جنگ جهانی دوم و بار دیگر بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ نخستوزیر بریتانیا بود، جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۵۳ را به خاطر نوشتههایش دریافت کرد، در سال ۱۹۴۹ «مرد نیمه اول قرن بیستم» نامیده شد و لقب «چهره سال» ۱۹۴۰ مجله تایم را آن خود کرد؛ اما شاید در عین حال کمی هم عجیب به نظر برسد که همین شخصیت، افسردگی شدید یا - به روایت برخی - اختلالات روانی داشت و از لکنت زبان رنج میبرد.
چرچیل در طول سالهای حضورش در عرصه سیاست، سخنرانیهای تاثیرگذار زیادی داشته است. یکی از معروفترین آنها سخنرانی او در دومین دوره تبعید سیاسیاش در سال ۱۹۴۶ در آمریکاست. او در گفتههای خود این موضوع مهم را مطرح میکند که سرشت تمامیتطلبی شوروی از جنس همان تمامیتطلبی نازی است و جهان را هشدار میدهد که اگر مانعی بر سر استبداد برخی از کشورها ایجاد نشود، نه تنها رفاه و امنیت مردم به خطر میافتد، بلکه باید چشم به راه آتش دیگری همانند جنگ جهانی دوم بود. بسیاری بر این باورند که گفتههای چرچیل در این سخنرانی، سرآغاز جنگ سرد در دنیا بوده است.
چرچیل در آغاز گفتههایش از عظمت و آینده نوع بشر سخن گفت: «هر جاهطلبی فردی و خصوصی که در روزگار جوانی دنبال کردهام، ورای ناممکنترین رویاهای من محقق شده است. اما بگذارید این نکته را روشن کنم که من هماکنون هیچ ماموریت یا منصب رسمی از هیچ نوعی ندارم و فقط به نیابت از خودم سخن میگویم. با تکیه بر تجربه سالهای دراز عمرم میتوانم به ذهنم اجازه دهم تا مروری کند بر مشکلاتی که در روزهای پس از پیروزی مطلق نظامیمان حاصل کردهایم و سعی کنم با تمام قدرتی که دارم اطمینان یابم آنچه با ایثار و رنج حاصل شده است، برای عظمت و امنیت آینده نوع بشر حفظ میشود.»
او سپس پیوند میان انگلیس و آمریکا را پس از جنگ و در دوره صلح نیز بسیار مهم و دوری از جنگ و استبداد را مهمترین راهکار برای داشتن امنیت و رفاه اجتماعی عنوان میکند: «ضروری است که استقامت فکر، پشتکار در هدف و سادگی باشکوه تصمیمگیری، راهنما و حاکم مردم انگلیسیزبان در صلح باشد؛ همچنان که در جنگ بود. ما باید ثابت کنیم از عهده این تکلیف دشوار بر میآییم و چنین نیز خواهیم کرد ... مفهوم راهبردی کلی که امروز باید ثبت کنیم، چیزی نیست جز امنیت و رفاه، آزادی و پیشرفت همه خانهها و خانوادهها در همه سرزمینها. من از خانههای آپارتمانی بیشماری سخن میگویم که نانآورانشان تلاش میکنند در میان دشواریهای زندگی، خانواده را در برابر محرومیت حفظ کنند و آنها را با تفکر خداترسی یا بر مبنای مفاهیمی اخلاقی بار بیاورند. برای امنیتدادن به این بیشمار خانهها، باید از آنها در برابر دو مهاجم غولآسا یعنی جنگ و استبداد محافظت کرد. همه ما ناآرامیهای هولناکی را میشناسیم که خانوادههایی معمولی را تحت فشار قرار میدهد؛ وقتی که نفرین جنگ سرزده بر نانآور آنها، وارد میشود.»
چرچیل با یادآوری روزگار جنگ جهانی دوم ادامه میدهد: «ویرانی هولناک اروپا، با تمام عظمت از دست رفتهاش و بخشهای بزرگی از آسیا به چشمهای ما خیره شدهاند. وقتی نقشههای آدمیان شرور و انگیزههای تجاوزگرانه دولتهای قدرتمند بر مناطق بزرگی از قالب جامعه متمدن فرود میآید، مردم فروتن با دشواریهایی روبهرو میشوند که از عهدهشان برنمیآید. برای آنها همه چیز تحریف شده است، همه چیز در هم شکسته شده است.»
چرچیل اما در بخش دیگری از سخنانش موضوع جنگ را کنار میزند و تأکید بیشتری بر حاکمیت استبداد در جهان میکند: «نمیتوانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که آزادیهایی که آحاد شهروندان در سراسر امپراتوری بریتانیا از آنها برخوردارند مردم در تعداد زیادی از کشورها - که بعضی از آنها بسیار قدرتمندند - از آن برخوردار نیستند. در این کشورها انواع مختلفی از دولتهای پلیسی مردم را در چنگال اختیار و سلطه خود دارند. قدرت دولت بدون هیچ قید و محدودیتی اعمال میشود. در این زمان که دشواریها و مشکلات بیشمار است، وظیفه ما نیست که در امور داخلی کشورهایی دخالت کنیم که در جنگ فتحشان نکردهایم. ولی هرگز نباید از بیان بیهراس اصول بزرگ آزادی و حقوق انسان، دست برداریم. مردم هر کشوری این حق را دارند که با تکیه بر قانون اساسی از طریق انتخابات آزاد بیقید و شرط، این حق را داشته باشند که دولتی که تحت آن زندگی میکنند را پرده آهنین انتخاب کنند یا تغییر دهند؛ که آزادی بیان و اندیشه حاکم باشد؛ که دادگاههای عدل، مستقل از قوه اجرایی، فارغ از تعصب و جانبداری هر حزبی، قوانینی را که از توافق گسترده اکثریت بزرگ مردم برخوردارند یا زمان و رسوم به آنها قداست بخشیدهاند، اجرا کنند. اینها سرفصلهای اسناد آزادی هستند که باید در هر خانهای موجود باشد. این پیام مردم بریتانیایی و آمریکایی به نوع بشر است.»
او در ادامه از نگرانیهایش از سرنوشت روسیه حرف میزند: «هیچکس نمیداند که روسیه، اتحاد شوروی و سازمان بینالمللی کمونیستی آن در آینده نزدیک قصد دارد چه کند یا حد گرایشهای گسترشطلبانه و فرقهگرایانهشان تا کجا خواهد بود؛ البته اگر حدی داشته باشد! من احترام و ستایش زیادی برای مردمان شجاع روس و برای رفیق دوران جنگم، مارشال استالین، قائل هستم. در بریتانیا - و بیشک در اینجا نیز - همدلی و حسن نیت عمیقی نسبت به مردم تمام روسیه و عزمی برای تابآوردن تمام اختلافات و واکنشها در برقراری دوستیهای پایدار وجود دارد. ما میفهمیم که روسها با از میان برداشتن هر گونه احتمال تجاوز آلمان، نیاز دارند در مرزهای غربیشان امنیت داشته باشند.»
چرچیل در نهایت سخنان خود را با طرح هشدارهایی به پایان میرساند: «اگر دموکراسیهای غربی کنار هم بایستند و به اصول منشور سازمان ملل سخت ملتزم بمانند، اثرگذاری آنها برای پیشبرد آن اصول، عمیق خواهد بود و هیچکسی نمیتواند متعرضشان شود. اما اگر دچار تفرقه یا سستی در انجام وظایفشان شوند و اگر بگذاریم این سالهای بسیار مهم از دست بروند، آن وقت واقعا فاجعه و مصیبت بر سر همه ما آوار خواهد شد. دفعه قبل دیدم چنین اتفاقی دارد میافتد و با صدای بلند به هموطنان خودم و به دنیا هشدار دادم ولی هیچکس توجهی نکرد. تا سال ۱۹۳۳ یا حتی ۱۹۳۵، شاید میشد آلمان را از آن سرنوشت هولناکی که بر آن مسلط شده بود نجات داد و همه ما از آن همه مذلت نجات پیدا میکردیم. اما دست هیتلر برای تسلط بر مقدرات نوع بشر باز گذاشته شد. در طول تاریخ هرگز نمیشد جلوی هیچ جنگی را به این آسانی و اینچنین بموقع گرفت، جز همین که مناطقی به این وسعت را در جهان به ویرانی کشانید. به اعتقاد من میشد جلوی این جنگ را - بدون شلیک حتی یک گلوله - گرفت و آلمان میتوانست امروز قدرتمند، مرفه و آبرومند باشد؛ ولی هیچکس گوش نداد و همه ما به درون آن گرداب هولناک کشیده شدیم. مطمئنا دیگر نباید اجازه بدهیم چنان اتفاقی بیفتد ...»
پینوشت: در این نوشتار از نسخه سال ۲۰۱۰ کتاب Speeches that Shaped Our World تدوین Chris Abbott که توسط انتشارات Rider در ۳۲۲ صفحه منتشر شده، استفاده شده است.
همزیستی نیوز - به مانند ماه های قبل، ایرانی ها بیش از هر ملیت دیگری در ترکیه خانه خریده اند.
به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری آناتولی ترکیه، با وجود شیوع کرونا در ترکیه، تمایل اتباع خارجی برای خرید خانه در ترکیه افزایش داشته است؛ به گونه ای که طبق اعلام مرکز آمار این کشور، در ۱۲ ماه منتهی به سپتامبر، میزان خرید خانه توسط اتباع خارجی با هدف اخذ اقامت و شهروندی ترکیه نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲۶.۱ درصد افزایش داشته و به ۵۲۶۹ واحد رسیده است.
استانبول محبوب ترین شهر برای خرید خانه توسط اتباع خارجی بوده و طی این مدت ۲۳۷۰ مورد از کل معاملات مسکن صورت گرفته توسط اتباع خارجی مربوط به این شهر بوده است. پس از استانبول نیز شهرهای آنتالیا با ۱۰۱۸ مورد و آنکارا با ۳۴۷ مورد، محبوب ترین شهرها برای خرید خانه در ترکیه توسط اتباع خارجی بوده اند.
به گفته مرکز آمار ترکیه، طی این مدت اتباع ایرانی با خرید ۹۰۸ واحد خانه بزرگترین گروه خریدار خارجی مسکن ترکیه بودهاند و عراقی ها، روس ها، آذربایجانی ها افغان ها در رده های بعدی قرار گرفته اند.
آلتان الماس- مدیر بخش سرمایه گذاری و توسعه موسسه کاناتدر - گفت: تمایل بالای اتباع خارجی برای خرید ملک در ترکیه نشان می دهد که این کشور به یک رقیب برای کشورهای اروپایی حوزه مدیترانه تبدیل شده است. نسبت به اینکه روند فعلی در آینده تداوم داشته باشد خوشبین هستیم.
در مجموع ۱۲ ماه منتهی به سپتامبر امسال ۱۳۶ هزار و ۷۴۴ مورد فروش ملک در ترکیه به ثبت رسیده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود ۶.۵ درصد کاهش پیدا کرده است. ۱۰۸ هزار و ۴۲۱ خانه از خانه های فوق نوساز بوده اند.
طبق قوانین جدید، اتباع خارجی با خرید خانهای به ارزش ۲۵۰ هزار دلار و بالاتر میتوانند شهروندی و تابعیت ترکیه را به دست آورند. از زمان تصویب این قانون، خرید خانه توسط خارجیها رونق زیادی گرفته است.
به گزارش عصرایران، آژانس "برنامه جهانی غذا"ی سازمان ملل متحد به دلیل تلاشهای خود برای مقابله با گرسنگی و پیشگیری از سوءاستفاده از غذا به عنوان سلاح جنگی، برنده جایزه صلح نوبل شناخته شد.
آژانس "برنامه جهانی غذا" به بیش از 80 کشور جهان کمک غذایی و مالی میکند/ WFP
علامت "قرمز" نشانه فعالیت "برنامه جهانی غذا" در کشورهایی با شرایط بحرانی و اضطراری مانند شرایط جنگی و علامت "آبی" فعالیت این سازمان در کشورهای فقیر با میزان گرسنگی بالا را نشان میدهد
آژانس "برنامه جهانی غذا" تا کنون تلاش کرده با تامین امنیت غذایی به چشماندازهای ثبات و صلح کمک کند. آنها در این مسیر از ترکیب اقدامات بشردوستانه و صلحطلبانه در مناطقی مانند آمریکای جنوبی، آفریقا و آسیا استفاده کردهاند.
این سازمان اعلام کرده که در سال گذشته به 100 میلیون نفر در 88 کشور جهان که قربانی ناامنی حاد غذایی بودهاند، کمک کرده است.
چرا برنامه جهانی غذا جایزه صلح را برد؟
"بریت رایس آندرسن" رئیس کمیته "صلح" نوبل نروژ در این باره اعلام کرد که امیدوار است این جایزه توجه کشورهای جهان را به موضوع گرسنگی در دوران کرونایی را جلب کند. زنجیره تولید و تامین غذا در دوران کرونایی برای مقابله با شیوع عفونت به هم خورده است.
"وال استریت ژورنال" به نقل از رایس آندرسن نوشت: تا روزی که یک واکسن پزشکی کشف شود، غذا بهترین واکسن برای مقابله با هرج و مرج است.
کمیته صلح نوبل اعلام کرد: بیماری همه گیر کرونا به افزایش تعداد قربانیان گرسنگی در جهان کمک کرده است و "برنامه جهانی غذا" توانایی و تاثیرگذاری خود را در برابر این بحران نشان داده است.
"بریت رایس آندرسن" رئیس کمیته "صلح" نوبل برنده جایزه صلحنوبل را اعلام کرد/ عکس: EPA
"ریس اندرسون" همچنین هشدار داده است که چندجانبهگرایی وهمافزایی که به تاسیس سازمان ملل و آژانسهای تابعه آن مانند "برنامه جهانی غذا" کمک کرده به دلیل تکروی برخی از کشورها در معرض خطر است.
به عنوان مثال در برخی مواقع ترامپ با وجود حمایتهای مالی از "برنامه جهانی غذا" به دلیل سیاست خارجی "اول- آمریکا" به تک روی متهم شده است.
بودجه آژانس "برنامه جهانی غذا" بهتر از آژانس های دیگر سازمان ملل حفظ شده و این سازمان از پشتیبانی آمریکا بهره میبرد. آمریکا با پرداخت 2.73 میلیارد دلار بزرگترین کمک به این سازمان را میکند و حدود 43 درصد از کمک 6.35 میلیارد دلاری کمککنندگان به برنامه جهانی غذا را میپردازد. آلمان با پرداخت 946 میلیون دلار دومین کمک کننده بزرگ به این سازمان است و چین حدود 4 میلیون دلار به این سازمان کمک میکند.
ریس اندرسون پس از اعلام برنده جایزه صلح نوبل برای خبرنگاران تشریح کرد که برای بسیاری از آژانسهای سازمان ملل دریافت حمایتهای مالی دشوار است و پشتیبانیهای دولتی به اندازه گذشته وجود ندارد.
آژانس "برنامه جهانی غذا" در سطح بالا عمل میکند و در کشورهایی مانند سوریه، کره شمالی و یمن که بسیاری از سازمانها برای دسترسی به آنها تلاش میکنند؛ فعال است.
رئیس کمیته "صلح" نوبل نروژ در این باره گفت: بدیهی است که این آژانس برای انجام وظایف خود به بودجه وابسته است.
برنامه جهانی غذا در کدام کشورها فعال است؟
وال استریت ژورنال اضافه کرد: در سوریه که به دلیل جنگ دهه گذشته نزدیک به 9 میلیون نفر آواره شدهاند، "برنامه جهانی غذا" ماهانه به نیمی از آسیبدیدگان کمک غذایی کرد. در طول درگیریهای سوریه دولت بشار اسد با محاصرهای فلج کننده از گرسنگی به عنوان عاملی برای تسلیم اجباری مخالفان استفاده کرد. در آن زمان این آژانس سازمان ملل نیز مانند دیگر سازمانهای این نهاد، به دلیل رعایت محدودیتهای دولت سوریه به ویژه در مناطق تحت کنترل مخالفان مورد انتقاد قرار گرفت و به تقویت تاکتیکهای دولت در مورد گرسنگی متهم شد.
بزرگترین اقدام این سازمان در دهه گذشته نشان دادن واکنشی سریع و اضطراری به جنگ در یمن بود. در سالهای گذشته حدود دو سوم جمعیت (20 میلیون نفر) این کشور در ناامنی غذایی فرو رفتند. 10 میلیون نفر از آنها با ناامنی حاد غذایی دست و پنجه نرم میکنند. حدود دو میلیون کودک یمنی نیز به درمان "سوء تغذیه شدید" نیاز دارند.
برنامه جهانی غذا در سال جاری به 13 میلیون یمنی از طریق توزیع کوپن یا مواد غذایی مانند آرد یا حبوبات کمک کرده است. در مناطق باثباتتر یمن این سازمان با توزیع پول نقد برای خرید مواد غذایی به مردم کمک میکند. آنها برای زنگ استراحت در مدارس نیز وعده غذایی مغذی ارائه دادهاند.
آژانس "برنامه جهانی غذا" مواد غذایی را در منطقه Simumbwe کشور زامبیا در جنوب آفریقا را توزیع کرده است/ عکس: Agence France-Presse — Getty Images
بیبیسی در این باره نوشت: آژانس برنامه جهانی غذا میگوید "هدف اصلی"اش در افغانستان حمایت از کشور برای مقابله با گرسنگی در راستای کمک به صلح است. اما اعضای این سازمان در افغانستان میگویند دهها "درگیری پیچیده و دنبالهدار" در این کشور مشکلات زیادی برای آنها ایجاد کرده است. در این کشور به دلیل وقوع حملات و درگیریهای داخلی تحویل بسیاری از کمکهای غذایی در مواقع مختلف تعلیق شده است.
آژانس برنامه جهانی غذا در دوران درگیری و قحطی از مردم سودان جنوبی حمایت کرد. در طول سالها جنگ طولانی که باعث فروپاشی اقتصاد این کشور شد تولید محصولات کشاورزی و واردات کاهش یافت و مانع دسترسی بسیاری از مردم به مواد غذایی کافی شد. در سال 2014 بسیاری از کارمندان این سازمان در سودان جنوبی با تهدید مسلحانه ربوده شدند.
آژانس "برنامه جهانی غذا" تنها در کشورهای درگیر جنگ فعالیت نمیکند. این سازمان در کشورهای آفریقایی نیز فعالیتهای زیادی انجام داده است. شمار گرسنگان در کشورهای جنوبی آفریقا در ماههای گذشته دو برابر شده و کشورهای اتیوپی و آفریقای جنوبی با وجود برداشت بیسایقه گندم و ذرت با مشکل روبهرو هستند. آژانس "برنامه جهانی غذا" در زامبیا نیز برنامههای مشابهی برای کمک به مردم محروم از غذا دارد.
آنها همچنین کمکهای زیادی را به به مردم کره شمالی کردهاند. براساس گزارشهای مختلف پس از شیوع ویروس کرونا و انزوای بیشتر کره شمالی، حدود 60 درصد مردم این کشور نیز در ناامنی حاد غذایی به سر میبرند.
محمولههای تجهیزات پزشکی و محافظتی در فرودگاه Liège بلژیک قبل از بارگیری به هواپیما برای کمک به کشورهای در حال توسعه که از شیوع ویروس کرونا آسیب دیدهاند/ عکس: رویترز
جایزه صلح سازمان ملل در حالی به آژانس "برنامه جهانی غذا" اختصاص یافته همهگیری کرونا در حال اوج گرفتن است و اثرات ناشی از ویروس میلیونها نفر را به سمت فقر سوق میدهد.
براساس برآوردها اثرات اقتصادی ناشی از شیوع کرونا میتواند شمار 135 میلیون گرسنه جهان را به بیش از 250 میلیون نفر برساند.
از درخواست آیزنهاور برای تشکیل برنامه جهانی غذا تا آزار جنسی کارمندان
"برنامه جهانی غذا" در سال 1961 و به دنبال درخواست "دوایت آیزنهاور" رئیسجمهور وقت آمریکا به عنوان "طرح عملیاتی" برای کمکهای غذایی از طریق سازمان ملل تاسیس شد.
سازمان "برنامه جهانی غذا" چند ماه پس از تشکیل، به بازماندگان زلزلهای بزرگ "بوئین زهرا" گندم، شکر و چای تحویل داد.این زلزله در تاریخ 10 شهریور 1341 یا 1 سپتامبر 1962 در نزدیکی استان قزوین رخ داد.
پس از آن این سازمان به مردم آسیب دیده از بلایای طبیعی و درگیریها در سراسر جهان واکنش سریع نشان داده است.
برنامه جهانی غذا در حال توزیع مواد غذایی در موزابیک/ عکس: رویترز
بررسیهای داخلی آژانس برنامه جهانی غذا در سال گذشته نشان داد که حدود 28 کارمند این سازمان در حین کمکرسانی در کشورهای محروم مورد تجاوز یا صدمه جنسی قرار گرفتهاند. بیش از 640 نفر دیگر اعلام کردهاند که قربانی یا شاهد آزارهای جنسی بودهاند.
همزیستی نیوز - «لوییز گلوک» شاعر آمریکایی نام خود را به عنوان شانزدهمین زن برنده نوبل ادبیات ثبت کرد؛ جایزهای که صد و هفدهمین برنده خود را معرفی کرد.
به گزارش ایسنا، این نویسنده که شانزدهمین نویسنده زن برنده نوبل ادبیات است و چهارمین زنی است که در سالهای اخیر پس از «آلیس مونرو» در سال ۲۰۱۳، «سوتلانا الکسییویچ» در سال ۲۰۱۵ و «اولگا توکارچوک» در سال ۲۰۱۸ به عنوان برنده نوبل ادبیات معرفی میشود.
دیگر چهرههای ادبی زن برنده نوبل ادبیات از سال ۲۰۰۰ به بعد «الفریده یلینک» (۲۰۰۴)، «دوریس لسینگ» (۲۰۰۷) و «هرتا مولر» در سال ۲۰۰۹ هستند.
با نگاهی به فهرست برندگان جایزه نوبل ادبیات متوجه میشویم در سالهای اخیر توجه این جایزه به زنان نویسنده بیشتر شده؛ به طوری که در سالهای قبلتر فاصله انتخاب زنان در این جایزه طولانیتر بود. دیگر نویسندگان زن برنده نوبل ادبیات که از سال ۱۹۰۱ اهدا میشود و تا کنون بیشتر برگزیدگانش مردان بودهاند به این شرحاند: «ویسواوا شیمبورسکا» (۱۹۹۶)، «تونی موریسون» (۱۹۹۳)، «نادین گوردیمر» ۱۹۹۱)، «نلی زاکس» (۱۹۶۶) ، «گابریلا میسترال» (۱۹۴۵)، «پرل باک» (۱۹۳۸)، «زیگرید اوندست» (۱۹۲۸)، «گراتزیا دلدا» (۱۹۲۶) و «سلما لاگرلوف» (۱۹۰۹).
سلما لاگرلوف سوئدی نخستین زنی بود که در سال ۱۹۰۹ یعنی هشت سال پس از اعطای اولین نوبل ادبیات موفق شد این افتخار را برای جامعه زنان کسب کند. نویسندگان زن برای دریافت دومین جایزه نوبل ادبیات ۱۷ سال انتظار کشیدند. «گراتزیا دلدا» نویسنده ایتالیایی بود که در سال ۱۹۲۶ نوبل ادبیات را از آن خود کرد. «زیگرید اوندست» از نروژ سومین زن برنده نوبل سه سال بعد این جایزه را گرفت و «پرل باک» نویسنده آمریکایی بود که ۱۰ سال بعد از آن در سال ۱۹۳۹ برای شرح روشن زندگی در چین برنده نوبل ادبیات شد.
پنجمین جایزه نوبل ادبیات برای زنان در سال ۱۹۴۵ به شاعری شیلیایی به نام «گابریلا میسترال» رسید. در سال ۱۹۶۶ «نلی زاکس» شاعر و نمایشنامهنویس سوئدی برگزیده نوبل شد و در سال ۱۹۹۱ نام «نادین گوردیمر» به عنوان هفتمین برنده زن نوبل ادبیات اعلام شد. پس از او «تونی موریسون» به عنوان اولین زن آفریقایی آمریکایی در سال ۱۹۹۳ جایزه نوبل را به دست آورد. به فاصله سه سال از خالق رمان «معشوق»، شاعری مطرح از کشور لهستان به نام «ویسواوا شیمبورسکا» که در فوریه ۲۰۱۲ از دنیا رفت، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
نویسنده زن بعدی که موفق به دریافت مهمترین جایزه ادبی جهان شد، «الفریده یلینک» بود. سه سال پس از او «دوریس لسینگ»، نویسنده انگلیسی متولدشده در ایران جایزه نوبل ۲۰۰۷ را به خانه برد. «هرتا مولر» آلمانی عنوان برنده سال ۲۰۰۹ این جایزه عرصه ادبیات را یدک میکشد. «آلیس مونرو» نویسنده ۸۹ساله کانادایی نیز در سال ۲۰۱۸ موفق به کسب این جایزه شد. همچنین «سوتلانا الکسییویچ» نویسنده بلاروسی برنده نوبل سال ۲۰۱۵ و «اولگا توکاچورک» برنده نوبل ۲۰۱۸، دیگر چهرههای ادبی زن هستند که قبل از «لوییز گلوک» آمریکایی موفق به کسب مهمترین جایزه دنیای ادبیات شدند.
برای مردی که بدترین راه مبارزه را خشونت میدانست و برخلاف حرفهای شعاری و کلیشهای ثابت کرد لزوما فریاد زدن و درگیری منجر به پیروزی ملتها بر دیکتاتوریها نمیشود، ترور شدن سرنوشت عجیبی بود.
نام Mohandas Karamchand Gandhi که او را مهاتما گاندی میخوانیم برای اغلب ما با کلیدواژههایی همچون «هند» و «صلح طلبی» همراه است. اما چهره سیاهچرده و اندام لاغر او آن هم با لباسهای سادهی بدون دوخت، شاید تصویر ذهنی خیلی از ما از یک رهبر سیاسی موفق نباشد. کسی که سرنوشت کشور هند را تغییر داد، از تاثیرگذارترین رهبران سیاسی دنیا بود و به جای دعوت از مردم برای شرکت در اعتراضهای خیابانی یا هرگونه فعالیتی که رگههای کوچکی از خشونت داشته باشد، راههای جدیدتری را برای مبارزه انتخاب کرد.
آزادی هند از انگلیس، جریان اعتراضی طولانیمدتی بود که در نهایت به رهبری گاندی به نتیجه رسید. این بار جنبش استقلالطلب هند مقاومت مدنی را برای مبارزه انتخاب کرده بود. گاندی باور داشت که مقاومت و اعتراض مدنی بهترین سلاح برای مبارزه با استعمار انگلیس است. این تفکر البته خیلی زود در میان طرفدارانش نیز به یک باور تبدیل شد؛ باوری که جمع زیادی از هندیهای استقلالطلب را به یک قدرت بزرگ علیه استعمار انگلیسیهای سیاس تبدیل کرده بود.
جنبش استقلالطلبی هند از شورش ۱۸۵۷، یعنی ۱۲ سال پیش از به دنیا آمدن گاندی (۱۸۶۹) آغاز شد. این جنبش سالها بعد و در دهه ۴۰ میلادی اوج گرفت تا در سال ۱۹۴۷ طعم شیرین پیروزی را بچشد. مبارزههای این جنبش در میان مبارزههای استقلالطلبی دنیا از جایگاه متفاوتی برخوردار است. مبارزه برای استقلال کشور هند، بزرگترین مقاونت غیرخشونتآمیز تودهای شناخته میشود.
یکی از اصلیترین مراحل این مبارزه، راهپیمایی نمک بود. این راهپیمایی در حدود ۴۰۰ کیلومتر و از تاریخ ۱۱ مارس و ۶ آوریل ۱۹۳۰ برگزار شد. در شهر دندی و در اعتراض به مالیاتی که بریتانیا برای نمک مشخص کرده بود، گاندی و هزاران نفر از طرفدارانش، با گرفتن نمک از آب دریا، این قانون را شکستند. البته مراحل پایانی جدایی هند از انگلیس با خشونت و زد و خورد نیز همراه شد که البته گاندی شاهد بخش زیادی از آنها نبود.
۳۰ ژانویه ۱۹۴۸ در مجتمع بیرلا در مرکز دهلی نو، گاندی ترور شد. قاتل او ناتورام ویناواک گودس، عضو حزب سیاسی هندو مهاسبها بود که با همراهی برخی دیگر از هندوها این ترور را انجام داد. تضاد تلخ تاریخ هند زمانی رقم خورد که گاندی به عنوان انسانی که تمام زندگیاش را برای شکلگیری فرهنگ مبارزاتی ضدخشونت گذاشت، ترور شد! از سوی دیگر چندی بعد از فوت گاندی، بسیاری از اصولش زیر پا گذاشته شد و مبارزه مدنی در برخی از موارد، جای خود را به خشونت داد.
البته فرهنگ مبارزاتی گاندی از سوی بسیاری دیگر از رهبران سیاسی جهان همچون مارتین لوتر و دالایی لاما ادامه یافت؛ فرهنگی که باور داشت اعتراض مدنی جواب بهتری و البته قاطعتری به دیکتاتوری است! به عقیده آنها فریاد زدن و خشونت ممکن است نتیجه داشته باشد و منجر به پیروزی شود اما میوه سالمی از این نوع اعتراضات حاصل نمیشود.
گاندی البته ترسی از مرگ نداشت یا شاید بهتر است بگوییم حداقل انتظار رسیدن آن را داشت. همانطور که در آخرین سخنرانی خود در سال ۱۹۳۰ قبل از دستگیریاش، گفته بود این آخرین سخنرانی من در میان شماست. این گفتههای گاندی به طرافدارانش را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین سخنرانیهای تاریخ جهان میشناسند.
گاندی در سال ۱۹۳۰، در جمع هواداران استقلالطلب خود که سودای آزادی کشورشان را داشتند، گفت: «به احتمال زیاد این آخرین سخنرانی من در میان شماست. حتی اگر دولت اجازه دهد که فردا در راهپیمایی شرکت کنم، این آخرین صحبتهای من در کنار رودخانه مقدس سابارماتی است و شاید حتی آخرین گفتههایم در زندگی.»
گاندی باز هم مثل همیشه، در این سخنرانی خود نیز بر اهمیت خشونتآمیز نبودن اعتراضها تاکید کرده و گفته بود که «اگر بعد از دستگیری همه ما، حتی دریچه کوچکی به سمت صلح به وجود نیامده باشد، با این حال ما توانستیم از تمام امکانات موجود برای پیشبرد اعتراضهای ضدخشونت بهره بگیریم. به امید آن روز که کسی کار غلطی را از روی خشم و عصبانیت انجام ندهد. امیدوارم این جملههای من به گوش تمام مردم هند حتی در دورترین نقاط نیز برسد. من زمانی به هدفم میرسم که خود و همراهانم در این مسیر فدا شویم.»
او بیان کرده بود که «باور دارم مردم هند کاری که شروع کردهام را به ثمر میرسانند. من به درستی جنبش و خلوص ابزار مبارزهمان ایمان دارم و باور کنید جایی که رویکردها سالم است، خداوند بیتردید با همه الطافش آنجا حضور دارد. هر گاه این سه مولفه در کنار هم جمع شوند، دیگر چیزی کم نخواهد بود.»
گاندی که در این سخنرانی نسبتا کوتاه خود، راهکارهای پایانی را برای پیروزی مبارزه مردم هند یادآور شده بود، در پایان سخنانش برای مردم هند آرزوی سلامتی کرد و گفت: خداوند همه شما را سالم و از همه موانعی که بر سر راه مبارزه فردا قرار دارد، دور نگه دارد.
پینوشت: در این نوشتار از نسخه سال ۲۰۱۰ کتاب Speeches that Shaped Our World تدوین Chris Abbott که توسط انتشارات Rider در ۳۲۲ صفحه منتشر شده، استفاده شده است.
منبع: ایسنا
همزیستی نیوز - آمازون اعلام کرد برای پاسخگویی به تقاضای رو به رشد برای خرید آنلاین، ۱۰۰ هزار نفر را استخدام خواهد کرد.
به گزارش ایسنا، آمازون که بزرگترین فروشگاه آنلاین جهان است و توسط جف بزوس اداره می شود اعلام کرد موقعیتهای جدید شامل مشاغل تمام وقت و نیمه وقت در آمریکا و کانادا و سمتهای شغلی در ۱۰۰ مرکز آماده سازی بسته ها و تاسیسات دیگری است که در سپتامبر گشوده شده اند.
حقوق آمازون برای مشاغل پیشنهادی از حداقل ساعتی ۱۵ دلار شروع می شود و شامل پاداش حداکثر هزار دلاری برای استخدامهای جدید در شهرهای منتخب است.
این چهارمین اعلام استخدام نیروی کار جدید توسط آمازون در آمریکا از ابتدای سال ۲۰۲۰ تاکنون بوده و یکی از فصلهای شلوغ خرید اعلام شده است.
شرکت یونایتد پارسل سرویس هفته گذشته اعلام کرد انتظار دارد بیش از ۱۰۰ هزار نفر دیگر را استخدام کند تا پاسخگوی افزایش جابجایی مرسولات در طول اوج فصل خرید باشد.
آمازون چند روز پیش اعلام کرده بود ۳۳ هزار مشاغل اداری و فناوری ایجاد می کند. این شرکت در مارس و آوریل هم از استخدام ۱۰۰ هزار و ۷۵ هزار نفر برای مشاغل جدید خبر داده بود.
دیوید کلارک، نایب رئیس ارشد فعالیتهای جهانی آمازون اظهار کرد: آمازون تنها در ماه جاری ۱۰۰ ساختمان جدید افتتاح می کند.
طبق آمار فکت ست، ارزش سهام آمازون از ابتدای امسال تاکنون ۷۰ درصد صعود کرده زیرا صدها میلیون نفر در بحبوحه شیوع ویروس در خانه مانده و ترجیح داده اند به خرید اینترنتی بپردازند.
خرید اینترنتی در زمان قرنطینه به افزایش ۴۰ درصدی فروش آمازون در سه ماهه دوم و رسیدن آن به ۸۸.۹ میلیارد دلار کمک کرد و این شرکت آمریکایی در سه ماهه منتهی به ژوئن درآمد خالص ۵.۲ میلیارد دلار را ثبت کرد.
رشد قیمت سهام آمازون کمک کرد بزوس ۶۵ ساله که در حال حاضر ثروتمندترین مرد جهان است، در ۲۶ اوت پس از رشد چشمگیر ارزش سهام فناوری در آمریکا شاهد عبور ثروت شخصی خود از مرز ۲۰۰ میلیارد دلار باشد و بر اساس شاخص میلیاردرهای بلومبرگ، نخستین شخصی بود که ثروتش از آستانه ۲۰۰ میلیارد دلار عبور کرد. ثروت شخصی وی روز دوشنبه ۱۸۴ میلیارد دلار بود که بالاتر از ثروت ۱۲۲ میلیارد دلاری بیل گیتس، موسس مایکروسافت و ثروت ۱۰۱ میلیارد دلاری مارک زاکربرگ، موسس فیس بوک بود.
آمازون از سال ۲۰۱۰ بیش از ۶۰۰ هزار شغل مستقیم در آمریکا ایجاد کرده و بیش از ۳۵۰ میلیارد دلار در بیش از ۴۰ ایالت سرمایه گذاری کرده است که این شرکت را به یکی از بزرگترین کارفرمایان بخش خصوصی جهان مبدل می کند.
بر اساس گزارش مارکت واچ، این شرکت هفته گذشته اعلام کرد تا پایان سال ۲۰۲۰ هفت هزار شغل دائم در انگلیس ایجاد می کند و مجموع کارکنانش در این کشور را به بیش از ۴۰ هزار نفر می رسد.