فیلم لانتوری ساخته رضا درمیشیان را باید در زمره سینمای اجتماعی ایران با امتیاز بالا برشمرد. رضا درمیشیان در ساخته جدید خود بعد از فیلم اکران نشده "من عصبانی نیستم" نقبی زده به جوانان رخم خورده، عاصی و زیر پونزی که قربانی نا برابری ها و بی عدالتی های اجتماعی شده و خود دست به کار می شوند تا سهمشان را با زور و تیغ از جامعه پیرامونی بگیرند.
لانتوری در اصطلاح زندانی ها به کسی گفته می شود که نا بلد و تازه کار و حقیر است. چهارجوان (سه پسر و بک دختر) که هرکدام بنا به مشابهت هایی از فقر و نداری و ....دورهم جمع شده اند، دست به تیغ و چاقو برده و با زورگیری و باج ستانی ها و خفت گیری و...از بچه مایه دارها انتقام خود را از آن ها می گیرند که دراین راه دختر گروه طعمه خوبی است تا در جامعه ای که به قول یکی از لانتوری ها همه مشکل زن دارند به سادگی و بی دردسر قربانیان شمال شهری را به دام اندازند و از آن ها تا آنجا که می توانند بتیغند.
فیلم ساز با بهم زدن ساختار مرسوم قصه گویی از خرده روایت های مستندگونه استفاده کرده تا مخاطب را با پاره دوم فیلم یا درحقيقت داستان دیگری که در زیر لایه های اولیه پنهان است، آشنا سازد. روایت عشق یکی از چهار نفر به نام پاشا به دختری تا سرحد جنون. پاشا بچه پرورشگاهی است که روحی زخمی و عصیانگر دارد، هم به دیگران چاقو می زند و هم برای بچه های پرورشگاهی اسباب بازی و ....هدیه می برد. پاشا در مواجهه و برخورد با مریم یک خبرنگار زن و فعال اجتماعی کم کم دل به اومی بندد و عشق یک طرفه اش به مریم سبب والگی و شیدایی اش می شود و با اصرار زیاد از مریم تقاضای عشق و دوست داشتن می کند، درحالی که مریم تنها می خواهد او را آدم کند و به راه راست بیاورد.
این کشاکش پاشا و مریم به حادثه شومی منجر می شود، اسید پاشی به صورت مریم توسط پاشا. فیلمساز با بهره گیری از راویانی که هرکدام درنقش و چهره فعال اجتماعی، روان شناس، جامعه شناس و....از ابتدای فیلم درنزدیک شدن فیلم به ساختار روایتی مستند کمک کرده اند، کوشیده است از زوایای گوناگون به موضوع بپردازد. اسیدپاشی اتفاق ناگوار و تاسف انگیزی است که در سال های اخیر حتی تا التهاب گسترده جامعه ایرانی در برخی مقاطع پیش رفت، مثل وقایع اصفهان. پاشا براثر کینه به صورت مریم اسید می پاشد و باند لانتوری ها دستگیر می شوند. فیلمساز داعیه آن را دارد که مقصران بروز خشونت اجتماعی و بوجود آمدن آسیب های تهدید کننده سلامت جامعه را با لایه برداری از سطح به عمق تسری دهد.
مجموعه متنوعی از مسائل امروز جامعه ایرانی در فیلم با بیان و نگاهی لخت تر و صریح تر در کنار هم پازل وار چیده شده تا فیلم لانتوری آیینه ای بازتابگر از رخداده های جامعه به شکل واقعی تر باشد و بازنمایی دقیق تری از وضع آن در جام جادویی هنر هفتم شکل پذیرد. فیلم درنهايت با پیام رحمت و بخشش متهم اسیدپاشی که به قصاص متقابل محکوم شده توسط مریم که اینک دوچشم و صورت خود را از دست داده به پایان می رسد. لانتوری از جمله فیلم های جسارت آمیز سینمای اجتماعی ایران است که بی پرواتر از بقیه تولیدات این ژانر سینمایی، برشی بزک نشده از جامعه را روبه روی ما قرار می دهد تا ما شاهد جهان زیستی که درآن تنفس می کنیم، باشیم .
در بخشی از فیلم، یکی از جوان های عضو تیم لانتوری می گوید "ماها همیشه زیر پونزیم، کی ما را می بیند؟"؟ فیلمساز با سعی بسیاری بر آن بوده تا پونز را از روی این گونه افراد در جامعه امروز ما بردارد و مسؤولانه ترهشدار و تحذیر دهد، گویی نیمای پیر شعر نوین فارسی است که فریاد برمی آورد :
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانيد
یک نفر در آب دارد می سپارد جان .....
* روزنامه نگار و مدرس دانشگاه
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.