افتتاح دفتر نمایندگی قره جه طیار در گنبد کاووس و حضور اتفاقی من در آنجا باعث شد که این مطلب را به نماینده مردم گنبد در مجلس شورای اسلامی اختصاص بدهم. او را نه میشناسم و نه به او رای دادم. نه اینکه خواسته و یا نخواسته باشم، نشد که رای دهم؛ اما وقتی انتخاب شد، خوشحال شدم.
این اولین بار است که به دفتر یک نماینده مجلس به این صورت رفتهام. منظورم در حال ارتباط مردمی. تا به حال ارتباط مردمی نمایندهای را ندیده بودم. بعد از افتتاح دفتر و تشریفات، ارتباط مردمی شروع شد: پیشدبستانیهایی که رسمی نشدند، نهضتیها، زنی که کودکی معلول دارد، جوانی که وامش نمیدانم چه شده و چندین نفر دیگر با طرح مشکلاتی از این دست شروع به ارتباط با نمایندهشان کردند و این نماینده چه صبورانه به حرف تک تک آنها گوش میداد و یادداشت میکرد.
این نوع ارتباط مردمی یک نماینده برای من چندان خوشآیند نبود اما بعد از کمی جستجو متوجه شدم که نمایندههای سابق نیز ارتباط مردمیشان از این دست بوده است.
- یک نماینده نه اینکه نباید با مردم در ارتباط مستقیم باشد و من منکر این ارتباط نیستم اما به نظر بنده بهتر است یک نماینده روی مسائل کلانتر وقتش را صرف کند و جزئیات را بسپارد به افرادی که در دفترش کار میکنند. گوش کردن و حل کردن مشکلات فردی نمیتواند زندگی خوبی را برای مردمی که انتخابش کردند رقم بزند. یک نماینده که از پشت یک میز بلند شده و اکنون به بهارستان راه یافته مسلما اطلاعات کافی از قوانین و جریانات داخل مجلس و قوانین مربوط به مشکلات ریز و درشتی که مردم مطرح میکنند، ندارد. البته اکنون هیچ انتظاری هم از وی برای دانستن اینها وجود ندارد. چراکه او در ابتدای راه است و در این راه تا مجهز به دانایی شود، طول خواهد کشید. به نظر من این نماینده در ابتدای این راه نیازی ندارد تا به این صورت در معرض ارتباط مردمی قرار بگیرد، او الان میتواند زمان خود را برای افزایش اطلاعات و دانایی در رابطه با جایگاهی که در اختیارش قرار داده شده صرف و نیز فرصتهای توسعه منطقهاش را بررسی کند. هرچند در مجلس لابیها بیشتر از دانایی پیش برنده امور هستند، اما هیچ کس از دانایی ضرر نخواهد کرد و یک نماینده هرچه قدر به این سلاح مجهزتر باشد خواهد توانست راحت تر امور خود را به پیش ببرد. هرچه قدر به امور مسلط تر و داناتر باشد روانتر حرف خواهد زد و راحتتر برای گرفتن امتیاز دفاع خواهد کرد. مردم نمیدانند که مطالباتشان از یک نماینده مطالبات شخصی نیست و هرچه قدر از میزان مطالبات شخصی کم کرده و مطالبات جمعی خود را افزایش دهند زندگی بهتری خواهند داشت. از مردم انتظاری هم نمیرود؛ اما خود نماینده اگر بتواند این امر را نهادینه کند که او به دنبال مطالبات جمعی مردم منطقهاش است، کمک بزرگی در راستای توسعه منطقه خواهد کرد.
- اما در مورد کسانی که دوست دارند مشکلات شخصی و جزئیشان را هم مطرح کنند نظرم این است که وقتی یک نفر آگاه بهعنوان مسوول دفتر در آنجا حضور دارد او میتواند تمام این نوع مشکلات را با گوش جان بشنود، دنبال اطلاعات در مورد هرکدام از این مشکلات برود، قوانین و مجراهای مختلف را بررسی کند، اطلاعات و دادههای مناسب در رابطه با آن را جمع آوری کند و نتیجه این دادهها را در یک جلسه به اطلاع نماینده برساند. دیگر وقت نماینده برای پیگیری این مسائل جزئی تلف نخواهد شد و از آن طرف نتیجه بهتری هم گرفته خواهد شد و هم درصورتی که امکان حل مشکل وجود نداشت راحت تر پاسخگو خواهد بود، درضمن نماینده قرار نیست همه مشکلات ما را رفع کند.
- بیشتر کسانی که آمده بودند مشکلاتشان را مطرح کنند زن بودند. ما در جامعهای زندگی میکنیم که همه چیزمان به زنانه و مردانه تقسیم شده است. به خاطر همین یک مشاور زن آگاه و مردمی در کنار رییس دفتر میتواند زنان را به نمایندهشان امیدوارتر و مطمئنتر کند.
من جزو کسانی هستم که از نمایندهام انتظار دارم ماهیگیری یادم دهد، نه اینکه دستم ماهی بگذارد. من شمارش معکوسم را از همین الان برای چهار سال دیگر شروع کردهام؛ ماهیگیری یادمان بده. چهار سال فرصت خوبی است و درعین حال محدود. تا چشم باز کنیم زمان میگذرد.
دیدگاهها
کاملا با بیانات این مطلب موافقم. توجه به مطالبات شخصی حوزه انتخابیه بخش بسیار کوچکی از انتظارات است. توجه و صرف وقت میبایست صرف پیشنهادات خلاقانه و حقوق حقه عمومی و در راستای منافع حوزه باشد.