b_300_300_16777215_00_images_0104_collage1-1.jpg

از وقتی آقای دشتی زاده (پژوهشگر فرهنگ بومی) به من اطلاع داد که می خواهد جدید ترین کتابی را که نوشته است برای فروش به فروشگاه  خانه کتاب قشم بیاورد، دل توی دلم نبود می خواستم هرچه زودتر کتاب ایشان را بخوانم.

وقتی به آقای دشتی زاده گفتم حتما کتاب شان را می خوانم و نظرم را در موردش می نویسم با تواضع همیشگی از این موضوع  استقبال کرد، بطوری که انگیزه ام برای نوشتن این مطلب دوچندان شد.

 ایشان را در جلسات انجمن شعر و انجمن داستان قشم چند باردیده بودم و از آنجا که می دانستم  دستی بر قلم دارند باید درخواندن کتاب نهایت دقت و تمرکزم را به کار می گرفتم تا بتوانم حق مطلب را به خوبی ادا کنم.

اسم کتاب « نُگومی » بود. نمی دانستم به چه معناست. با وجود این که بیش از ده سال است ساکن قشم هستم اما تا به حال این اسم را نشنیده بودم.

در روزگاری که به راحتی واژگان بومی و میراث های زبانی دارند یکی پس از دیگری از بین می روند و لباس های جدید و گاهی غربی جای لباس های زیبا و رنگارنگ سنتی را گرفته اند، مردم جزیره حتی نسل جوان به خوبی لباس های سنتی، هنرهای اصیل و بومی، گویش و فرهنگ شان را حفظ کرده اند و این شاخصه را وقتی با بومی های این جزیره معاشرت و دوستی می کنی به راحتی می توان درک و مشاهده کرد.

من به شخصه به فرهنگ غنی قشم بسیارعلاقه داشته و دارم و تا جایی که از دستم بر می آمده در این زمینه مطالعه کرده ام. کتاب ها و مجلات زیادی در مورد قشم خوانده ام، اما به جرات می توانم بگویم که اکثر آن ها تکراری و بدون منبع بودند. همه آن ها برای معرفی جزیره روی عجایب هفتگانه قشم دست گذاشته اند که غالبا تکراری و از حوصله اکثرخوانندگان خارج شده است.

و اینک رسیدم به کتاب « نگومی »

به عنوان یک خواننده معمولی و کسی که قشم وند است و بومی نیست، به دور از هر تعارفی باید بگویم این کتاب یکی از بهترین کتاب ها در مورد تاریخ و فرهنگ جزیره قشم است که مطالبش تازه و نو است و به واقع حرفی برای گفتن دارد.

طبق نوشته های این کتاب فهمیدم نگومی صندوقچه چوبی است که با نگین های فلزی تزیین شده و دریانوردان قشمی در روزگاری دور که با کشتی های بادبانی‌(هوزاری) خود برای تجارت به هندوستان و آفریقا سفر می کردند، آن را به عنوان سوغات با خود همراه می آورده اند.

نگومی بهترین اسمی است که می شد برای این کتاب انتخاب کرد، حسن انتخاب نویسنده در نامگذاری این کتاب ستودنی است. صندوقچه ای پراز خاطرات و اطلاعات تاریخی، پر از انسان های خوب و فرهنگ دوستی که  بدون هیچ چشم داشتی با کمک و همیاری خانواده و مردم مهربان روستای شان با راه اندازی موزه های محلی  به احیای فرهنگ و تاریخ قشم پرداختند.

کتاب کم حجم اما پر مطلب و پر باراست به مصداق این شعر: کم گوی و گزیده گوی چون در/ تا ز اندک تو جهان شود پر

در نگومی را باز کردم. نگومی زبان شیوا و ناطقی دارد. اول از همه از خاطرات پارینه سنگی و بسیار دور قشم می گوید. از  اینکه قشم تاریخ و مردمانی با بیش از ده هزار سال قدمت تاریخی داشته، شگفت زده می شوم.

از روزگاری که قشم تحت سلطه کشورهای غربی ( از پرتغال و انگلیس بگیر تا هلند) بوده و زمانی که قلعه نادری و قلعه پرتغالی ها روزگاری محل قدرت نمایی و نبرد بین ایرانی ها و اشغال گران خارجی بوده را  مرور خاطر می کند.

 نگومی می گوید: صنایع دستی زیبای قشم که پراز نقش و نگارها و گل های رنگارنگ روی لباس زنان است، بوی ادویه های خاص این خطه که مشام جان را نوازش می دهد و طعم غذای دریایی که با این ادویه ها غیر قابل وصف است از فرهنگ هندی گرفته شده است، اما موسیقی بومی با تمام سازهای کوبه ای  و آواهایی که بوی آفریقایی می داد.

«نگومی» اطلاعات قوی و وسیعی دارد که نتیجه زحمات طاقت فرسای آقای دشتی زاده در طول پنج سالی است که برای نگارش آن متحمل شده است.

علاوه بر سفر تاریخی که با «نگومی» داشتم  سری به موزه های روستایی می زنم، موزه هایی که قبل از همراهی با «نگومی» از وجودشان بی اطلاع بودم. در کنار این بازدیدها پای سخنان بزرگ مردان و ریش سفیدان ( بپ گپوهای ) اهل جزیره می نشینم.

من هم با نویسنده هم عقیده ام آنها بدون هیچ چشم داشتی به احیای سنت ها و جمع آوری اشیای به جای مانده از نیکان پرافتخار خود پرداخته اند و به راستی به خوبی از پس آن بر آمده اند.

چه زیبا که تنها هدف آن ها نشان دادن فرهنگ غنی جزیره نه تنها به نسل امروزی قشم و کشور بلکه از طریق جذب گردشگر به کل دنیاست.

و چه به جا این شعر به ذهن نویسنده خطور و سپس مرور کرد:

بر سر سنگ نوشته بود نقاش/ دنیا نکند وفا تو خوش باش

گر همه مال آدم به خود کنی جمع/ همراه نبری یه دانه خشخاش

نگومی پر است از حرف ها و سخنان تازه که گاهی برای اولین بار می شنیدم. معلوم بود که نویسنده بسیار مطالعه کرده و از دیدگاه مردم شناسی به خوبی از تجربیات و حرف های موزه داران بهره جسته و اطلاعات مهم و خاص را جمع آوری کرده

زبان نگومی خیلی روان و قابل درک است( حالا می فهم چرا آقای دشتی زاده در تمام کلاس های انجمن شعر و داستان حضور پر رنگی داشتند)

«نگومی» را می بندم، حال و هوایم عوض می شود، انگار که تمام اطلاعات ناقصم دراین خصوص کامل شده و پرسش های بی پاسخم را پاسخ داده اند

 در دلم احسنت می گوییم اول به  روستاییان که اینقدر صمیمانه دست به دست هم داده اند برای احیا فرهنگ شان و احسنت بر کسانی  که این گونه با اشتیاق و با انگیزه پای سخنان آن ها می نشینند و با آن ها همکاری و مساعدت می کنند.

از مبادلات فرهنگی قشم و ژاپن(جاییکا) و اقدامات مهم ژئوپارک جهانی قشم مطلع بودم و چقدر عالی که این همکاری این چنین روی فرهنگ بوم گردی و گردشگری جزیره  تاثیر مثبت گذاشته است.

نا گفته نماند عکس های «نگومی» بسیار سنجیده و با دقت در بالا یا پایین نوشته ها آورده شده و به خوبی کامل کننده متن هستند ولی اگر عکس ها رنگی بودند شاید بهتر می شد اشیای زیبا و به جای مانده از روزگار کهن را ببینیم و زیبایی «نگومی» دو چندان می شد.

می خواهم از خانه بیرون بزنم اما نه به مقصد پاساژها و  بازارهای قشم بلکه به موزه ها مردمی و بوم گردی ها سر می زنم آن هم با یک دید جدید، می خواهم جزیره  قشم را بیشتر بشناسم، مثل حرف خال موزه دار روستای تولا( خالو صالح روزبه) که می گفت: گردشگران باید به موزه ها بیایند تا بفهمند فرهنگ بومی جزیره را نمی توان در بازارهای لوکس قشم و درگهان درک کرد. و با خود می اندیشم باید خوب زندگی کرد، روزی نیز ما را به همراه یادگاری ها و دستاوردهای مان داخل نگومی می گذارند تا  آیندگان ما را به درستی قضاوت کنند، کاش ما هم حرفی برای گفتن داشته باشیم.

* مدیر خانه کتاب قشم

 

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار